به دنبال لغو پیاپی کنسرتهای موسیقی در ایران، عاقبت پیروز ارجمند مدیر کل دفتر موسیقی وزارت ارشاد ناچار به استعفا شد. او پس از تایید این خبر در توضیح دلیل استعفایش به رسانهها چنین گفت: « سیاست وزارت ارشاد گویا در حال حاضر این است که دفاترش مانند گذشته فعالیتی نداشته باشند و بیشتر سیستم نظارتی داشته باشد. ضمن اینکه فکر کردم حضور من در این پست در این شرایط نمیتواند کمکی به بهبود شرایط کلی موسیقی کند.»
استعفای ارجمند در حالی رخ میدهد که چندی پیش و همزمان با لغو کنسرتهای موسیقی و بروز اختلاف میان وی و علی مرادخانی معاون امور هنری وزارت ارشاد، شایعهی استعفای تحمیلی یا برکناری محترمانهی مدیر کل دفتر موسیقی دهان به دهان میچرخید. از سوی دیگر ناتوانی ارجمند در مقابل نیروهای انتظامی و تسلیم او در برابر لغو کنسرتهای مجوز دار، او را از سوی اهالی هنر موسیقی هم تحت فشار قرار دادهبود.
پیروز ارجمند همچنین ، در نشستی که پیشتر در تالار رودکی برگزار شده و شرح مبسوط آن در رسانههای داخلی ایران از جمله ایسنا منتشر شده بود، از تهدید امنیتی اش در نیمه شب خبر داده و از کسانی سخن گفته بود که عرصه موسیقی را تهدید میکنند.
او دراین نشست درخصوص لغو کنسرت کیهان کلهر- که چندی پیش اتفاق افتاد – اظهار داشت: گروهی که میخواهد با نوازنده خارجی اجرا داشته باشد، باید به اداره اماکن ارجاع داده شود، زیرا لغو چنین کنسرتهایی تبعات بینالمللی دارد. وقتی ما برای این کنسرت استعلام گرفتیم به ما اعلام شد که اجرای این کنسرت به مصلحت نیست.
وی افزود: تعبیر ما پس از این پاسخ اینگونه بود که آنها با نوازنده خارجی مشکل دارند، اما بعدها به ما اعلام کردند که نوازندگان این گروه پروانه کار در ایران را نداشتهاند که البته ما هم نمیدانیم این یعنی چه. حضور نوازندگان خارجی در ایران با مشارکت وزارت امور خارجه است و این هنرمندان به جای ویزای توریستی، ویزای کار میگیرند. ما هم با اینکه تمکین کردیم، اما اعتراض خود را اعلام داشتیم. ما هنوز نمیدانیم تکلیف نوازندگان خارجی در ایران چیست.
مدیرکل سابق دفتر موسیقی همچینین دربارهی لغو کنسرت مسعود شعاری در ماهشهر نیز اظهار کرد: دلیل لغو آن کنسرت، این بود که پیش از کنسرت پیامکی میان مردم این شهر رد و بدل شد، بر این مبنا که میخواهند در شهر موسیقی هندی اجرا کنند و یک خانم نیز هندی برقصد. این پیامک بهدست امام جمعه ماهشهر رسید و این اتفاق افتاد.
در بخش دیگری از این نشست، کامبیز نوروزی، حقوقدان، در سخنانی اظهار کرد: وقتی کنسرتی لغو میشود باید ضرر خریدار به او پرداخت شود و بر همین اساس باید مشخص شود که مسبب لغو چه کسی است. دستگاهی که دستور لغو آن کنسرت را صادر کرده، مسبب لغو است و باید جبران خسارات کند.
او در پاسخ به پرسشی مبنی بر اینکه وقتی «خودسرها» کنسرتی را لغو میکنند چه کسی باید خسارت پرداخت کند؟ گفت: درباره خودسرها، نیروی انتظامی باید پاسخ دهد، زیرا آنها مسوول تأمین امنیت است و تأمین امنیت هم وظیفه حکومت محسوب میشود. البته کلمه تأمین در اینجا به معنی فراهم کردن نیست، بلکه به معنای برقراری امنیت است.
علاوه بر این حسام الدین سراج، خوانندهی ایرانی با اشاره به لغو کنسرتش در کرمانشاه تصریح کرد: اتفاقی که برای من در کرمانشاه افتاد، توهین به مخاطب بود وقتی که برخی با زنجیر و اسلحه به محل کنسرت آمدند.
گفتنیست علاوه بر موارد مذکور، سال گذشته کنسرتهای موسیقی دیگری چون لیان در بوشهر و شیراز، سیروان خسروی در بوشهر، عماد طالبزاده در اراک، شهرام ناظری در نیشابور، گروه آرون در مشهد، گروه عرفان در اصفهان و کنسرت محسن یگانه در ارومیه به دلیل مخالفت نیروی انتظامی لغو شدند.
دیگر بحث مورد کشمکش در زمان مدیریت پیروز ارجمند، طرح مسالهی تفکیک جنسیتی در کنسرتهای موسیقی در برخی شهرستانها بود که طی آن نیروی انتظامی با تشکیل شورایی به نام «شورای کنسرتها» اعلام کرد که از این پس این شورا و فرماندهی نیروی انتظامی در شهرستانها طرح تفکیک جنسیتی در کنسرتها را به اجرا درخواهد آورد: اجرای کنسرت یک شب برای آقایان و شب بعد برای خانمها. پیروز ارجمند در همان زمان و در واکنش به طرح تفکیک جنسیتی نیروی انتظامی گفته بود: «ما معتقدیم یکی از سالمترین محیطها، سالنهای کنسرت است. اگر قرار باشد کنسرتی با تفکیک جنسیتی برگزار شود اصلا آن کنسرت را برگزار نخواهیم کرد و با هرگونه برخورد انتظامی در سالنهای کنسرت مخالف هستیم.»
ارجمند آهنگساز و نوازنده نی، سهتار، تنبک و دف است. اونوازندگی سه تار را نزد داریوش صفوت و پرویز مشکاتیان، نی را نزد محمدعلی حدادیان و محمد موسوی، تنبک را نزد ناصر فرهنگ فر و علوم نظری موسیقی و آهنگسازی را نزد محمد سعید شریفیان، فرهاد فخرالدینی، پروفسور محمد تقی مسعودیه، تقی بینش و علیرضا مشایخی آموخته است. پیروز ارجمند لیسانس موسیقیاش را از دانشگاه هنرهای زیبا، فوق لیسانس پژوهش هنر را از دانشگاه هنر و دکترای اتنوموزیکولوژی خود را از دانشگاه مالایا کشور مالزی دریافت کرده است.
پیروز ارجمند از دی ماه ۹۲ و پس از وعدهی علی جنتی وزیر ارشاد اسلامی، در خصوص سپردن فرهنگ و هنر به «اهل» آن، به سمت مدیر کل دفتر موسیقی منصوب شدهبود، اما پس از گذشت ۲۰ ماه ناچار به استعفا و سپردن این جایگاه به فرزاد طالبی شد.
از سوی دیگر حسین نوشآبادی، سخنگوی وزارت ارشاد استعفای ارجمند را امری «طبیعی» دانست و گفت: «دفتر موسیقی همراه با چالشهای فراوانش، نیاز به مدیری فارغالبال و وقف شده برای فعالیت دارد.»
او افزود: «با استعفای پیروز ارجمند، وزیر[علی جنتی] هم به نتیجه رسیده بود که دفتر موسیقی باید با مدیریت قویتری اداره شود چراکه چالشهای این روزهای موسیقی بسیار است.»
بهارک عرفان
حالا نزدیک به چهار سال از کلید خوردن سریال سخنان جنجالی «فرج الله سلحشور» می گذرد. او که طی این مدت هربار قشر سینماپیشه را نشانه گرفته و زبان به انتقادهایی اتهام گونه و توهین آمیز گشوده است، این بار در مراسمی که به تجلیل از خود او اختصاص داشت، به رخشان بنی اعتماد و فیلم جدیدش «قصهها» حمله کرد و گفت: سرتاپای قصهها و آنچه که در سینما روایت میشود دروغ است.
سلحشور با بیان این که «قصه باید واقعی و عبرتآموز باشد» اضافه کرد که در کشور ما ضرر بانکها بیشتر از سودشان است: «ما در کشورمان مقولهای به نام بانک داریم که میدانیم از کجا آمده و در حال وارد کردن چه لطماتی به انقلاب است. به باور من سینما و حرکت نمایشی آن در حال حاضر اگر ضررش بیشتر از بانک نباشد کمتر از آن نیست.»
این کارگردان آرزویش را ایجاد سینمای اسلامی دانست و طی جملاتی تند درباره رخشان بنیاعتماد و فیلم «قصهها» گفت: «شما الان را ببینید، همین الان چه کسانی را در سینما برای مردم الگو میکنند؟ کسی که نه ظاهر و نه واقعشان نشانی از خدا و پیغمبر ندارد. سینماگری که به راحتی به همه مسئولان اهانت میکند و میگوید فیلمم را اکران میکنم و مردی هم نمیبینم که جلوی اکران آن را بگیرد. این در حالی است که فیلم او درباره فتنه است و در این مملکت هم هیچ کس به او نمیگوید که خانم حرف حساب تو چیست؟ وقتی امام خامنهای علیه فتنه موضع دارد، چطور این خانم میتواند برای آن فیلم بسازد و به هیچ کس هم محل نگذارد.»
اشارهی سلحشور به سخنان رخشان بنی اعتناد در نشست مطبوعاتی نمایش فیلم در جشنواره فیلم فجر است که با اشاره به مسئولان سینمایی دولت احمدینژاد گفته بود کسی نمیتواند جلوی فیلم ساختن او را بگیرد.
ماجرای سریالهای جنجالی سلحشور به مهرماه سال ۹۰ بازمی گردد زمانی که در جامعه ی مطبوعاتی ایران و مطبوعات زرد سینمایی اخبار تایید نشدهای مبنی بر حضور آنجلینا جولی بازیگر خوش آوازه ی سینمای آمریکا در ایران مطرح شد. هر چند که جملگی این اخبار و احوال تنها در حد گمانه زنی باقی ماند و هیچ گاه رنگ و بوی واقعیت نگرفت، اما کارگردان « یوسف پیامبر» که پیشتر از آن در ماجرای سرقت فیلمنامه خبرساز شده بود، این فرصت را پیدا کرد تا در اظهار نظری توهین آمیز و بی منطق، سینمای ایران را به «فاحشه خانه » و زنان سینمای ایران را به «فاحشه» مانند کند.
وی در اظهاراتش باب حضور ستاره ی سینمای هالیوود در ایران، سفیر صلح سازمان ملل را یک «فاحشه ی بین المللی» خوانده و گفتهبود:
«باید دید چه شخصی اجازه می دهد آنجلینا جولی به ایران بیاید، آمدن وی به ایران اتفاق خوبی است، سینمایی که فاحشه خانه است باید برای ادامه فعالیت خود نیز فاحشه بین المللی بیاورد. سینمای ایران فاحشه خانه است، مگر صبح تا شب عکس های هنرمندان چاپ نمی شود. وقتی زنهای ما افتخارشان این است که عکس های خود را به صورت نیمه عریان در اینترنت بگذارند، یعنی خودشان یک پا آنجلینا جولی هستند…»
همان زمان خشان بنیاعتماد، در واکنش به این سخنان با انتشار یادداشتی چنین نوشت:
« به حکم اعتقادات مورد ادعای خود گوینده، او باید به شلاق مجازات تهمت، سیاه و کبود شود اما میدانم برخورد مدنی و شکایت به محکمه بردن در این وانفسا در پیچش و خمش حامیان ایشان ره به ترکستان میبرد… »
در همین زمینه ماه گذشته در مراسمی که خبرگزاری فارس – وابسته به سپاه پاسداران- در نکوداشت فرجالله سلحشور برگزار کرده بود، جهانگیر الماسی، دیگر بازیگر حکومتی، دربارهی تاثیر حرفهای سلحشور بر آنجلینا جولی گفت شاید او و سلحشور مامور تغییر این بازیگر آمریکایی بودهاند.او همچنین عنوان کرد صحبتهای سلحشور درباره وضعیت بازیگران زن روی آنجلینا جولی تاثیر گذاشت و باعث شد که او حتی در بازی کردن در فیلمهایش تغییر نگاهی داشته باشد و از این جهت به سلحشور تبریک گفت.
محمد نوری به المسیمیر قطر پیوست. خبرآنلاین دراین باره نوشت:محمد نوری به تیم تازه صعود کرده المسیمیر قطر پیوست مدتی است که شایعه رفتن نوری به لیگ قطر شنیده می شود، اما امروز این شایعه به واقعیت تبدیل شد. مراسم معارفه نوری امشب برگزار می شود.
تیموریان به ام صلال قطر پیوست. کاپیتان تیم ملی فوتبل ایران که به دنبال ارائه پیشنهاد از جانب باشگاه امصلال برای مذاکره با مسئولان باشگاه قطری راهی این کشور شده بود، سهشنبه پس از توافق نهایی قرارداد یک ساله خود را با این باشگاه امضا کرد.بازیکن فصل گذشته تراکتورسازی تبریزبا قطریها به توافق یک میلیون و ۲۰۰ هزار دلاری رسیده و قراردادش را نیز به ثبت رساند. طبق برنامه تیموریان برای انجام امور شخصی به تهران باز میگردد و پس از سه روز به هلند سفر میکند تا در اردوی تیم جدیدش شرکت کند. امصلال فصل گذشته از پژمان منتظری، مدافع تیم ملی فوتبال ایران بهره میبرد که این بازیکن با جدایی از تیم فصل گذشتهاش به الاهلی پیوست.
حاج صفی با سپاهان تمدید کرد. رسول خوروش سرپرست تیم فوتبال سپاهان اصفهان درباره تمدید قرارداد احسان حاجصفی با این باشگاه گفت: با این بازیکن به توافق نهایی رسیدیم و حاجصفی یک سال دیگر قراردادش را با باشگاه سپاهان تمدید کرد. سرپرست تیم فوتبال سپاهان اصفهان افزود: با ماندنی شدن حاجصفی در تیم سپاهان، لیستمان کامل شد و اکنون تمام بازیکنان مدنظر کادرفنی را جذب کردهایم. دیگر نیاز به بازیکنی نداریم و با همین بازیکنان جمعه راهی اردوی ترکیه خواهیم شد.
ادینیو با السیلیه قطر به توافق رسید. ستاره برزیلی فصل گذشته تراکتورسازی با باشگاه السیلیه به توافق نهایی رسید و برای امضای قرارداد با این باشگاه قطری وارد این کشور می شود. السیلیه یکی از تیم هایی است که برای تقویت خط حمله خود ادینیو مهاجم سرشناس تراکتور سازی را زیر نظر گرفته است. سایت الرایه قطر اعلام کرد که قرار است این مهاجم برزیلی وارد قطر شود تا قرارداد خود را به صورت رسمی با السیلیه امضا کند و فصل آینده را با پیراهن این تیم به میدان برود. ادینیو سومین و آخرین بازیکن خارجی السیلیه خواهد بود. این تیم قطری پیش از این با دراگوس گریگوری و رائول سدریک قرارداد امضا کرد و با جذب این بازیکن فعالیت این تیم در فصل جابجایی تابستانی بسته می شود.
با ادعای روزنامه مترو، راموس با سران منچستر یونایتد پنهانی توافق کرد. در شرایطی که منابع اسپانیایی از جدایی قطعی راموس از رئال و عدم تمایل او برای مذاکره مجدد بر سر تمدید قرارداد با رئال مادرید خبر داده اند، روزنامه مترو انگلیس سه شنبه گزارش داد که این مدافع ارزشمند، در مذاکراتی پنهانی، بر سر قراردادی ۵ ساله با حقوق هفتگی ۲۱۲ هزار پوند با منچستریونایتد به توافق نیز رسیده است. طبق همین گزارش، مبلغی که قرار است یونایتد برای این انتقال به رئال بپردازد، ۵۵ میلیون یورو خواهد بود. رئال مادرید سخت در پی جذب دخیا از یونایتد است و سرمربی شیاطین سرخ نیز این انتقال را تنها در شرایطی امکانپذیر دانسته است که رئالی ها نیز اجازه جدایی راموس برای پیوستن به یونایتد را صادر کنند.
بائرمن سرمربی تیم ملی بسکتبال ایران شد. جلسه معارفه سرمربی جدید تیم ملی ایران صبح دوشنبه در محل فدراسیون بسکتبال برگزار شد. دیرک بائرمن پس از ورود به فدراسیون بسکتبال گفت:تمام توانم را برای رسیدن به المپیک ریو به کار خواهم گرفت،بازی های ایران در مسابقات جام جهانی اسپانیا را دیدم ،تیم ملی ایران بازیکنانی دارد که تا سر حد توان می جنگند و مثل کشور آلمان که کار تیمی معنای خاصی دارد همکاری گروهی خیلی خوبی با هم دارند. برای رسیدن به المپیک ریو نیازمند کار تیمی هستیم از طرفی نیز انجام برنامه هایی که برای تحقق این هدف در نظر دارم، حمایت ۱۰۰ درصد شما را می طلبد. قبول کردن هدایت تیم ملی ایران با توجه به ۲ ماه زمانی که در اختیار ماست ریسک بزرگی است اما پتانسیل بالای بازیکنان ایران باعث شد تا این مسئولیت را قبول کنم و اعتقاد دارم رسیدن به المپیک ریو دور از دسترس نیست.
با ادعای خبرگزاری مهر، آندو تیموریان به ام الصلال قطر پیوست. خبرگزاری مهر در خبری اختصاصی دراین باره نوشت:آندارنیک تیموریان بازیکن فصل قبل تراکتورسازی تبریز و کاپیتان تیم ملی فوتبال ایران که با چند پیشنهاد تیمهای داخلی نیز مواجه شده بود از میان سه مشتری خود در قطر با امصلال به توافق رسید و تا چند ساعت دیگر با این تیم در قطر قراردادش را منعقد خواهد کرد. تیموریان روی یک بند از قرارداد با باشگاه امصلال اختلاف داشت که نهایتا با آنها به توافق رسید. مبلغ قرارداد تیموریان با این باشگاه قطری در حدود یک میلیون و دویست هزار دلار است.
همسر سابق کی روش درگذشت. روز شنبه بود که علی کفاشیان رئیس فدراسیون فوتبال در جمع خبرنگاران اعلام کرد که یک اتفاق غم انگیز برای کارلوس کیروش افتاده که او مرخصی اش را تمدید کرده است. این خبر درگذشت همسر سابق سرمربی تیمملی در پرتغال است. اتفاقی که باعث شده کارلوس کیروش وقت خود را صرف مراسم خاکسپاری وی کند.
قرارداد ماریچ و عالیشاه با پرسپولیس ثبت شد. لوکا ماریچ، مدافع اهل کرواسی که شنبه با باشگاه پرسپولیس به توافق رسیده بود دوشنبه با حضور در هیئت فوتبال استان تهران قرارداد خود را با سرخپوشان به طور رسمی ثبت کرد.همچنین امید عالیشاه بازیکن میانی پرسپولیس هم پس از توافق با مسئولان پرسپولیس قرارداد یک ساله اش را با این تیم به ثبت رساند.
جرارد:امیدوارم در گالکسی جام های جدیدی کسب کنم. کاپیتان سابق لیورپول در مراسم معارفه خود در تیم لسآنجلس گالکسی آمریکا شرکت کرد و به هواداران این تیم معرفی شد. جرارد در مراسم معارفه خود گفت: از حضور در اینجا خوشحالم. هیجان زدهام و بیشتر از این نمیتوانم آماده شروع بازیها و بازی کردن مقابل شما بمانم. مردم در لسآنجلس رفتار خوبی با من داشتهاند و این برای من و خانوادهام هیجانانگیز بوده است. آرزو داشتم که میتوانستم امشب بازی کنم. به داشتن آیندهای موفق در این باشگاه خوشبینام. بروس آرهنا مربی تیم و بازیکنان استقبال گرمی از من به عمل آوردند. جرارد ادامه داد: احساس خوبی دارم و برای بازی با آنها آمادهام. تیمی خوب، پر از بازیکنان با استعداد داریم و امیدوارم کیفیتهایی جدید به تیم اضافه کنم. صحبتهای خوبی پیش از پیوستن با دیوید بکام و رابی کین انجام دادم و آنها به من گفتند که این شانسی خوب برای من و خانوادهام است. همه زندگیام در لیورپول گذشته است اما اینجا، جای خوبی برای ایجاد تغییر و لذت بردن از فوتبال بود. امیدوارم جامهایی دیگر به مجموعهام اضافه کنم.
لیگ جهانی والیبال برای ایران تمام شد. ملی پوشان از صعود بازماندند. در هفته پایانی مرحله مقدماتی این رقابت ها تیم ملی ایران روزهای جمعه و شنبه در سالن دوازده هزار نفری آزادی تهران میزبان روسیه قعرنشین گروه دوم بود که در مسابقه نخست مقابل این تیم به برتری سه به صفر رسید، اما در دیدار دوم ۳-۱ نتیجه را مهمان خود واگذار کرد و با توجه به قرار گرفتن در رده سوم جدول رده بندی این گروه از راه یابی به مرحله نهایی بازماند. براین اساس، صعود تیمهای برزیل، صربستان، ایتالیا از گروه یک و آمریکا و لهستان از گروه دو به مرحله نهایی لیگ جهانی ۲۰۱۵ قطعی شد، اما ایران به کسب سهمیه دسته یک این رقابتها اکتفا کرد. تیم والیبال ایران در لیگ جهانی ۲۰۱۵ با کسب ۶ برد و ۱۸ امتیاز در رده سوم گروه دوم ماند و به حفظ سهمیه خود در دسته اول این رقابتها اکتفا کرد، اما روسیه با یک پیروزی و کسب ۵ امتیاز در مجموع دور مقدماتی به دسته دوم این رقابتها سقوط نکرد. استرالیا به عنوان تیم آخر گروه یک با تنها یک برد و با حساب امتیازهای کمتر از روسیه نتوانست سهمیه خود را حفظ کند.
ماریچ به پرسپولیس پیوست مدافع کروات مد نظر برانکو ایوانکوویچ با باشگاه پرسپولیس قرارداد امضا کرد. ایسنا در این باره نوشت:مارکو ماریچ که پیش از این مذاکراتی را برای پیوستن به پرسپولیس انجام داده بود و به توافقات نهایی دست یافته بود روز گذشته تستهای پزشکی را انجام داد و پس از اینکه امروز جواب تستهای پزشکی مثبت شد، با حضور در باشگاه پرسپولیس قرارداد خود را به مدت یک سال امضا کرد.
کارنامه گزینه آلمانی سرمربیگری بسکتبال تیم ملی ایران «درک باورمن» که به عنوان گزینه اصلی فدراسیون بسکتبال برای سرمربیگری تیم ملی انتخاب شده، پیش از این تمام سالهای مربیگری ملی خود را در آلمان و لهستان سپری کرده و در کل در عرصه باشگاهی موفقتر بوده است. به گزارش خبرنگار مهر، شنبه شب گذشته رئیس فدراسیون بسکتبال در پایان نشست چهار ساعته ای که با اعضای کمیته فنی این فدراسیون داشت، «درک باورمن» را به عنوان گزینه اصلی و نهایی برای سپردن هدایت تیم ملی به وی معرفی کرد. قرار است این مربی آلمانی طی همین هفته به تهران سفر کند تا مذاکرات حضوری با مسئولان بسکتبال کشورمان داشته باشد و در صورت حاصل شدن توافقات نهایی قرارداد همکاری خود را امضا کند. در هر صورت «باورمن» در حالی قرار است برای مذاکره نهایی به ایران سفرکند که پیش از این علاوه بر کشورش یعنی آلمان تنها در لهستان مربیگری ملی را تجربه کرده است. با این حساب ایران سومین کشوری میشود که وی در آن وارد عرصه مربیگری خواهد شد. این مربی ۶۱ ساله طی سالهای گذشته هدایت تیمهای ملی آلمان و لهستان را عهدهدار بود و با آنها در مسابقات مختلفی هم شرکت داشت . باورمن من سال ۱۹۹۴ سرمربی تیم ملی کشورش بود و همان سال با این تیم در مسابقات قهرمانی جهان هم شرکت کرد. وی همچنین طی سالهای ۲۰۰۳ تا ۲۰۱۱ هدایت تیم ملی کشورش را بر عهده داشت و طی این مدت با این تیم در ادوار مختلف رقابتهای قهرمانی جهان و یورو بسکتبال شرکت کرد و البته بازیهای المپیک ۲۰۰۸ چین. نایب قهرمانی عنوانی بود که باورمن با تیم ملی آلمان در مسابقات ۲۰۰۵ یورو بسکتبال به دست آورد.
شیلی قهرمان کوپا آمریکا شد. دیدار نهایی این رقابت ها شنبه شب بین دوتیم شیلی و آرژانتین در سانتیاگو پایتخت شیلی برگزار شد که این مسابقه جذاب و دیدنی در وقت های قانونی و اضافه گلی دربرنداشت که در نهایت این ماراتن فوتبال به ضربات پنالتی کشید که دراین قسمت شیلی بهتر عمل کرد و با شکست آرژانتین مدعی به مقام قهرمانی رسید و با این نتیجه، جام قهرمانی را در خانه نگه داشت. آرژانتین نیز با قبول این شکست تلخ دوباره با ناکامی در یک فینال حساس قهرمانی را از دست داد، تا یاران مسی همچون جام جهانی برزیل با عنوان نایب قهرمانی راهی خانه شوند.
مرزبان از هدایت پدیده استعفا داد. سرمربی تیم فوتبال پدیده مشهد به دنبال اختلاف نظری که با مسئولان این باشگاه پیدا کرد از این تیم جدا شد. یک مقام مسئول در تیم پدیده با تایید این خبر به مهر گفت: اصلا بحث برکناری مطرح نبوده، اما به طور کاملا توافقی همکاری پدیده با علیرضا مرزبان به پایان رسید. وی در باره انتخاب محمدرضا مهاجری به عنوان سرمربی پدیده، اظهار داشت: مهاجری گزینه اصلی ماست، اما هنوز اتفاقی درباره انتخاب سرمربی جدید نیفتاده است.
این خروس از کیست که سرندارد ؟
بهروزشیدا
نشرباران، سوئد:
چاپ اول ۱۳۹۴(۲۰۱۵ )
پیشگفتار با عنوان : «کتابی که پیش رو دارید»، کتاب را این گونه معرفی کرده است :
مجموعه ای است ازدوازده جستار و ترجمه ی دوازده شعر از مجموعه شعر و شب آنابل لی را زمزمه می کرد، سروده ی برونو. ک . آویر.
نخستین جستار این مجموعه شامل بررسی کتاب خروس وقصه نوشته ی فیلم اسرار گنج دره جنی، نوشته ابراهیم گلستان است.بنا به اظهار نویسنده «برای نخستین بار دراین کتاب چاپ می شود. یازده جستار دیگر این مجموعه پیش از این در نشریه های چاپی والکترونیکی گوناگون چاپ شده اند».
فهرست مطالب این کتاب : آبی بی مرزفرمان واژه ها، جام حهانی ی ۲۰۱۴. سفری خیالی در هایبرتکست ها – آوازدور خونین شبان شاید؟ چهار رمان شکارکبک، پنجاه درجه بالای صفر، لب بر تیغ، خنده ی شغال در چند نگاه کوتاه – فرار به سامراء، درمیان خط های رمان فرار به سامراء نوشته ی ایرج رحمانی – توپ هنوز در زمین ما می چرخد، در جستجوی فوتبال دراتاق کار، سفری در ذهن سیال – که کهن جایش صدا می زند، خوانشی از رمان رقص پروانه ها، نوشته ی شهرام خلغتبری – یک بار دیگر آمده است نقال که بپرسد، تصویرهایی از زندان در ده رمان – این سایه از چیست دراین تاریکی ؟ درگذر رمان بچه های اعماق، نوشته ی مسعود نقره کار– آواز غربتِ آرزو چه واژه ها می خواهد، توقفی کوتاه در سه متن داریوش کارگر – وهنوز چه نقش ها که درآن شهرها است، نقش هایی از رمان شب ممکن، رمان همخونه، شش ترانه ی گروه هیچ کس – تیرتبلیغ برکمان جعلِ جهان، گشتی درهشت سریال دیگر درسایه ی متن های دیگر– که از تکرار پرسش ها گمان ساخته ایم، نخی بردوازده قطعه ی غریبه . اضافه کنم که درفاصله هریک از عنوان ها ترجمۀ سروده ها که دربالا اشاره شد آمده است.
این خروس ازکیست که سرندارد؟ درجست وجوی صداهای قصه ی خروس وقصه نوشته فیلم اسرار گنج دره جنی، نوشته ی ابراهیم گلستان:
آن چنانکه برپیشانی عنوان نشسته، نویسنده، به دنبال کشف صداهاست. اولین نگاه ش دراین باره به خروس است که متن داستان را بطور فشرده آورده وسپس به کاوش آن پرداخته است. حاجی ذوالفقار ساکن جزیره ای درجنوب کشور است. ازآن تیپ حاجی هاست که درکنار بندگی خداوند قادر ومتعال
با شیطان رجیم هم روابط حسنه دارد. هرشب بساطِ میخوارگی وهوسانه ها برقراراست. «حاجی به اشهد آخر رسیده بود و جانماز را که ور میچید دستورداد بساط را بالای پشت بام بیندازند. […] در هرحال رفتیم روی بام و نشستیم و برمخده های مخمل قرمز لم دادیم حاجی به شیشه های جین و ویسکی وکنیاک وکوکا و آبجو اشاره کرد و گفت چه می خواهیم». خانه ای دارد رو به دریا. بالاسر خانه مجسمه ی چوبی با کله بزی واقعی با دست وپای چوبی. حاجی ازدست خروس همیشه خشمگین است. می گوید این خروس حرام زاده است. «از زیرمرغ درنیومد این. . . . ساعت را با جنبش سر و با پلک نیم بسته نشان میداد، گفت ازاین تو دراومد، این. با دس خرد شده م. یه کاسه تخم مرغ دسم بید خواسم زفش [پنهانش] کنم حواسم رفت؛ نهادمش مِنِ ساعت، به کل حواسم رفت، یادُم رفت تا روزی که سگ پدر به جیر و ویر افتاد ». بالاخره خروس را می گیرند وحاجی به دست خود سر حیوان را ازتن جدا می کند. صدای خروس حرام زاده! برای همیشه خاموش می شود. حاجی از مهمانها که برای مساحی به جزیره رفته اند، سراغ محل گنج های میرمهنا را می گیرد که آنها اظهار بی اطلاعی می کنند. بوی گُه هم همه جا هست، همه ی فضا را اشغال کرده است: «یک بچه گوشۀ حیاط درسایۀ باریک سرگرم ریدن بود» . . . «بوی گُه اما چون با بوی نفت می آمیزد. انگار معمای گنج را می گشاید.» اما حادثۀ عجیبی درآن خانه رخ می دهد. «کسی بدن حاجی را سنده مالی می کند، چیزی در دهان او می تپاند و خانه را آتش می زند. صبح روز بعد راوی وهمراهش خانه را ترک می کنند» .
بهرور، بنا به روش همیشگی ش، با مطالعۀ آثاری چند از نویسندگان و اندیشمندان صاحب نظر وتمیز حلقه های هماهنگی، با تجزیه و تحلیل مفاهیم نقد خود را می پروراند. کاریست به شدت سخت و پر حوصله . دررهگذر این پیشینۀ سازنده، چون آموزگاری دلسوز، گفتمان های تازه مطرح می کند. دقت به مفهوم واقعی هرکلمه درهرنوشتار وگفتاررا تعلیم می دهد : «ادموند هوسرل تلاش می کند رابطه ی میان پدیده و آگاهی را توضیح دهد؛ یعنی رابطه میان عینیت و ذهنیت را. معنای یک چیز چه گونه تعیین می شود؟ جهان بیرونی چیست؟ نقش ذهن انسان درآفرینش این جهان چیست؟ پدیدارشناسی چیست؟». بعد به روایت از ژرژ پوله که «درمیان سه اندیشه ی ادموند هوسرل، ذهنیت را برجسته می کند؛ درمتن ادبی رد پای اندیشه ی نویسنده راجست وجو می کند» با چنین شیوۀ درست بهروز، در بستر نقدهای خود تکیه بر اندیشۀ نویسنده دارد. پنداری که با کالبد شکافی هرمتن ادبی، شناختن و شناساندنِ بنمایۀ فکر و نظر نویسنده به مخاطبین را نیز برعهده دارد، انجام می دهد.
با این توضیح، درمرحلۀ بعد پس از خروس به سراغ «اسرار گنج دره جنی » می رود. قصه وفیلمی که درآن سال های پرهیاهوی بحرانی، سروصدای بسیاری راه انداخت. دسته های موافق ومخالف در روزنامه ها ومحافل مختلف به گفتگو پرداختند. فیلم، پس از چند روزنمایش درسینما توقیف شد. بهروز درانتخاب هر دو موضوع ، شکل گیریِ فکر نویسنده را دنبال می کند. می خواهد سرچشمۀ اندیشه هایش را پیدا کند. به درستی دریافته که این نویسندۀ آگاه و جستجوگر، آبشخور پنهان و راز آلودی دارد که این همه هیاهو برپا کرده است. برای گشودن پیچیدگی ها تا رسیدن به واقعیت نقبی می زند به ژرفای فکر و اندیشۀ گوینده. به دقت، کارهایش را می شکافد. کاری به حاشیه های تزئینی عامه پسند ندارد. به خرده گیرانِ بیمایه وعیب وایرادهای حسودانِ عوامفریب اعتنا نمی کند. رُک گو وصریح است. راست می گوید. پاکیزه ودرست می نویسد. این هاست که قلم او را قابل احترام کرده و نوشته هایش مورد استقبال اهل فکر ومطالعه قرار می گیرد. با تمیز این توانائی ها، می خواهد به مخاطبین بگوید که گلستان، هم درخروس وهم در اسرار گنج دره جنی چه می گوید؟ اندیشۀ متحول او را می نمایاند: درتلاش است ازچگونگی و پیدایش اندیشۀ نویسنده برای خروس و اسرار گنج دره جنی سر دربیاورد. می خواهد ببیند وبداند ازکجا سرچشمه گرفته است .
نظرگاه بهروز، دربارۀ نویسنده خواندنی ست. درخوانش متن خروس می نویسد: «ازدوران تاریخی که درآن بالیده است جلو می افتد انگار سایه ی آینده ایران برآن گسترده است؛ سایه ی جمهوری اسلامی. آیا منش حاج ذوالفقار که چون از نمازفارغ می شود بساط عرق خوری می گسترد، آینده ای را که در آن نمازخوانان بساط می گسترند پیش بینی نمی کند» . برهمین باوراست دربارۀ اسرار گنج دره جِنی. دراینجا نیز«ازدوران تاریخی ای که درآن بالیده جلو می افتد. سقوط محمد رضاشاه پهلوی را پیش بینی می کند. چیزهائی هست که ما را متقاعد می کند که آن روستا تمثیل سرزمین ایران است. اشاره ای دارد به «مهمیز وعودسوز و صراحی و آئینه»، و از فرهنگ نمادها می گوید: «آئیئه طلسمی است که انسان را دربرابر نیروهای شیطانی مراقبت می کند. هم ازاین رواست که تنها انسان است که تصویر دارد؛ هم از این رو است که شیاطین تصویرندارند . . .» و سرانجام در قیاس حاج ذوالفقار قهرمان خروس، با مرد دهاتی قهرمان اسرار گنج دره جِنی، نشان می دهد که هردوشبیه همند و ازیک ایل و تبارهستند :
خروس واسرار گنج دره جِنی درشباهت سخت ساکنان جهان شان به یک دیگر، سخت شبیه اند؛ هم صدایانی که هنوز صدای نویسنده شان را به همان آهنگ می خوانند: این خروس از کیست که سر ندارد؟
آیا این پیام گلستان روایتگر حال واوضاع من و شما وشمایانِ بیشمار مردم دراین سرزمین نیست؟
جستاردیگری دراین بررسی، آوازغربت آرزو چه واژه ها می خواهد. توقفی کوتاه درسه متن داریوش کارگراست. اینجا داستان «زغال» ودیگری «اردای ویراف نامه» را برگزیدم . می دانم که تصحیح آن را درآن سال های بیماری با تحمل زحمت و درد سرزیاد، انجام داده است. منقد، نخست، نگاهی دارد به داستان زغال تا فاجعۀ ویرانگر فقر و جهل را از قول داریوش یادآورشود.
بهروز، متن داستانِ «زغال» را به کوتاهی روایت می کند: زن ومرد فقیری درخانۀ محقری با زندگی فلاکتباربسر می برند. آنها سه پسر دارند. دو پسرشان درجبهه ی جنگ ایران و عراق می جنگند. پسر سومی بچۀ شش ساله با آن هاست. مرد درمانده برای امرارمعیشت، به حاج مهدی متوسل می شود که به حاج رمضان کوره دار سفارش اورا بکند که روزانه مقداری زغال به اوبدهد تا او با اندکی سود بفروشد. وساطت اثرمی کند و حاجت اوپذیرفته می شود. «ماجرا اما آن جا اوج می گیرد که مرد تا جوال زغال اش سنگین ترشود، پسر کوچک خود اسماعیل را با وعده ی یک جفت چکمه پلاستیکی لابه لای زغال ها، درجوال می گذارد و جوال زغال را به ترازودار تحویل می دهد. ترازودار جوال را وزن می کند و تحویل می گیرد، ودر انبار می گذارد. شب که مرد برای نجات اسماعیل به انبار می آید اسماعیل را مرده می یابد» .
واما درباره اردای ویراف نامه : این کتاب شرح سفر هفت شبانه روزی ویراف به عالم ملکوت برای دیدارازبرزخ و جهنم و بهشت است. بهروز، مراحل گزینش ویراف و ماجرای تاریخی و شنیدنی آن سفر ملکوتی را با زبانی گیرا به گونه ای جالب شرح می دهد که پنداری خود دوشادوش طرف ناظر حوادث بوده و در تمام نشست ها حضورداشته است. دوران حکمرانی اردشیر زمانه ای که : «نود و شش پادشاه را کشته و جهان را از دشمنان خود خالی کرده است» برای گسترش دین زرتشت و اثبات حقانیت این دین با انتخاب چهل هزار «مرد ازدانایان» به منظور گزینش فردی برای مسافرت از بین آن ها به جهان دیگر، جهت آوردن خبر از دنیای پس ازمرگ؛ و آگاهی از حال واوضاع آن مرده ها، بالاخره یک نفربا نام ویراف برگزیده می شود. «آنگاه ویراف جامه ی سپید می پوشد؛ بوی خوش می گرداند، بر تختی میان آتشگاه می نشیند؛ سه قدح شراب می نوشد؛ به خواب می رود؛ هفت شبانه روز بعد از خواب بر می خیزد و ازراز جهان دیگر خبرها می آورد. بهشت و جهنم و برزخی را روایت می کند که هم چون همه ی بهشت ها وجهنم ها وبرزخ هایی است که خدایان ساخته اند» . و سپس از جایگاهِ خیالی شکنجۀ گنه کاران وعیش وعشرت مدهوش کنندۀ پرهیزکاران، و شکنجه های غلام باره گان، و روسپیان، زنانی که فرمان شوهرنبرده اند وپادشاهان ظالم و . . . سرانجام اینکه «اردای ویراف نامه سفر به عالم ملکوت است».
زنده یاد داریوش وقتی پس ازانتشارکتاب ارزشمند «اردای ویراف نامه» را برای من فرستاد، بسیار خوشحال شدم واز زحماتش سپاسگزاری کردم. بامشاهدۀ خطِ نوشتاری و زبان اصلیِ متن کتاب، به دشواری کار و تسلط او در تصحیح آن پی بردم، هنوزهم درشگفتم ازعشق وعلاقۀ مفرط و کارسترک و طاقت فرسای او، با آن ناراحتی جسمانی که سال های طولانی مبتلا بود و انجام چنین خدمت جالب فرهنگی اش. حال که درفرصتی مناسب فرهنگمداری فرهیخته چون بهروز این کتاب را مد نظر قرار داده، بی سپاس وقدردانی نمی توانم ازکنارش بگذرم ؛ همین.
این نکته را نیزبگویم که درتاریخ ادیان، آنگونه شواهد و اسناد نشان می دهد، به احتمال زیاد آبشخور اصلی و بنیاد فکری دنیای پس از مرگ، برپایۀ اندیشه های زرتشت است. دین زرتشت، برای اولین باردرجهان هستی، مسئلۀ دنیای پس از مرگ و مکافات های اعمال زیستیِ بشریت را به مانند بهشت و جهنم مطرح کرده است. روایت چنین است : « دین زرتشتی نخستین مذهبی است که درجهان ازمسئلۀ حیات عقبی و مسئلۀ قیامت سخن به میان آورده و مسئلۀ «آخرالزمان» را بمفهوم کامل خود طرح کرده. برحسب تعالیم آن پیامبر ایرانی، چون روزی این جهان هستی بآخر برسد رستاخیزعالم واقع خواهد شد درآن روز خوبی ها وبدی ها را شمارخواهند کرد و برای امتحان بدکاران و نیکوکاران جایگاهی پرازآتش و آهن گداخته بوجود می آید بدان و زشتکاران را در آنجا خواهند افکند. بدان و اشرار جاویدان درآنجا مدام بسوز و گداز عقاب میشود. ولی از کتاب گاتاها درست مفهوم نمیشود که آیا خود روان پلید «انگرامشی نیو» نیز درنیران دوزخ ابدالاباد باقی خواهدماند یا آنکه ازآنحا بیرون آمده بجایگاه دروغ خواهد رفت» . بنگربد : تاریخ جامع ادیان ازآغاز تا امروز. تآلیف جان ناس. ترجمه علی اصغر حکمت. چاپ سوم .باهمکاری مؤسسۀ انتشارات فرانکلبن فروردین تهران، ص ۳۱۰.
دربارۀ شکل گیری دین یهودیت، نخستین دین ابراهیمی نیز ازتآثیر «مزداتیسم » سخن رفته است : «ظاهرا یهود با آئین «مزدیسنیزم» دربابل تماس حاصل کردند. و ازاصل و فرع کیش ایرانیان آگاه شدند. از جمله مسئلۀ اعتقاد به اهرمن که آنها به «شیطان» تعبیر کردند. و همچنین اعتقاد به ملائکۀ کروبی وبعث بعد ازموت و ظهور مسیحای نجات دهنده همه این نکات و معانی درآنجا دردین یهود نفوذ یافت زیرا اثری از این مبادی درآثار اولیۀ آن قوم دیده نمی شود». همان بالا ص ۳۶۱.
ازنظرگاه بهروز، «اردای ویراف نامه» در ردیف آثاری چون سیرالعباد الی المعاد اثرحکیم سنائی، کمدی الهی اثر دانته، منظومۀ گمشده اثر جان میلتون و رمان سلوک زائر اثر جان بایان می باشد. و سپس توضیح می دهد که «بنمایه ی نوع ادبی ی سفر به عالم ملکوت حضور سالکی است به جهان دیگر، سالکی که جان درجهان خاکی پرهیزکارانه مشتاق عالم بالااست». مفهوم غائی تقابل عقلانیت و شریعت و سرآغاز جدال خردگرائیست با باورهای ایمانی؛ درگسترۀ خیال دردنیای رنگین اوهام.
ویراف، پس از خوردن سه قدح شراب هفت شبانه روز خوابیده، پس ازبیدارشدن، رؤیاهای خود را صادقانه تعریف کرده است. نه ازمعراج وآسمان هفت طبقه گفته و نه ازملائکۀ رهنما، حتا بدون آنکه سخنی با خدا گفته باشد. خوابیده، بدکاران و پیروان اهریمن را با مکافات های هولناکش درخواب دیده و روایت کرده است. پاک و پاکیزه . برجستگی حادثۀ ویراف، برفرض هم که داستان بوده باشد، از آن جهت قابل تآمل است که اتفاق ها درزمین خاکی رخ داده. با راهنمائی عقل و خِرد بشری پی ریزی شده؛ توسط پادشاه جهانگشائی که «نود و شش پادشاه را کشته است» نه دررابطه با ملکوت آسمانی.
یادمان باشد که تاریخ مدون درمراحل نوپائی ست. تکامل بشریت و آغاز تمدن صدها هزار سال طول کشیده تا به تاریخ و تاریخ نگاری رسیده است. آبشخورادیان ابراهیمی ومناسک آن درباورهای استوره ای ست که توسط دانایان زمانه شکل گرفته به منظور سعادت اجتماعی، وبا استقبال عموم رسمیت پیدا کرده است. خدایان کهن از طبقۀ قدرتمندان جوامع اولیۀ بودند و زیردستان را با ظلم و ستم به بندگی می کشاندند. بذرهای همان فرهنگ به ویژه دراسلام با تبلورگسترده ازاحکام آسمانی، که ازاهم واجبات اعلام گردید. ویراف، با آن گزینش سختگیرانه و مدبرانه، نوشیدن شراب و خوابیدن خوشانه این نکته را عریان کرده، حاملان احکام و زیستن بنده وار و مصرف اندیشۀ عوامانۀ طاعت و بندگی را زیر سئوال برده است.
تآمل هوشمندانۀ داریوش کارگر درتصحیح این متن کهن، به زمانه ای که عقلانیت و فهم، زیرتازیانۀ اوهامِ سازمان یافتۀ مسلط؛ به بند کشیده شده است، دوراندیشی اورا یادآور می شود وبحثِ تازۀ دیگری می طلبد. سپاس از بهروز شیدا که با یادی از داریوش، اهمیت کارش را دریافته است.
اشاره:
در میان این همه اخبار و حادثه ی ناگوار که گریبان فرهنگ جامعه را گرفته، در کشاکش لغو یکی پس از دیگری کنسرت های موسیقی و خانه نشینی بسیاری از بزرگان سینما و تئاتر، در روزگاری که شعرا و نویسندگان از سانسور و ممیزی و صف های طویل ارشاد به فغان آمده اند و زبان های نازنین ایران زمین، مجال آموزش و ترویج ندارند… انگار روزنامه ی کیهان و شخص حسین شریعتمداری، مهمتر از بازتاب یک کامنت تویتری ساده، حرف دیگری برای گفتن نداشته اند… ماجرا از جانبی مضحک می نماید و از جانبی دیگر یک تراژدی تام و تمام است… اینکه شناخته شده ترین روزنامه ی یک مملکت، از یک کامنت باب خبری در آن سوی دنیا، چنین جنجالی درست کند، نه در دیگر کشوری رخ داده و نه رسم و آیینی از روزنامه نگاری- حتی از نوع زردش – ست؛ با این همه اما انگار که جنجال و زورگویی و هوچی گری ایشان، این بار هم جواب داده باشد، چه تنها چند روزی پس از آن حاشیه ها، بهرام رادان مجبور به عذرخواهی شد، تا با انتخابی شخصی، شهرت و موقعیت کاری را به واقعیت و باورش ترجیح داده باشد. همکارمان ” مینا استرابادی ” در تحریریه ی بخش فرهنگی خلیج فارس، گزارش کاملی از این جنجال ارائه کرده که با هم می خوانیم…
هفتهی گذشته دیوان عالی ایالت متحده آمریکا طی اعلامیهای ازدواج همجنسگرایان را مطابق با قانون اساسی این کشور خواند و همهی ایالتها را به پذیرش حق ازدواج برای زوج های همجنس گرا ملزم دانست. این تصمیم که با حمایت دولت باراک اوباما رییس جمهور کنونی آمریکا ممکن شده است، ابراز خوشحالی او از این تصمیم قضات دیوان عالی آمریکا را در پی داشت.
اما همین خبر مجال ابراز نظر و بحث و موضع گیری را در فضای مجازی فراهم آورد. واکنشهایی که گاه موجبابت کشمکش و حواشی فراوان شدند و اسبابی شدند برای رقم خوردن خبرهای تازه .
اما شاید پرحاشیهترین این اظهار نظرها مربوط باشد به توییت جنجال برانگیز بهرام رادان؛ بازیگر مشهور سینمای ایران، او در این یادداشت کوتاه چینن نوشتهبود:
« رای دیروز دیوان عالی آمریکا در قانونی اعلام کردن ازدواج همجنسگراها اتفاقی تاریخی بود، شاید به اندازه لغو بردهداری… از لینکلن تا اوباما…»
همین چند جمله کافی بود تا خشم رسانههای داخلی ایران برانگیختهشود و مطالب بسیاری در حمله به بهرام رادان منتشر شود تا اینکه سرانجام روزنامهی اصولگرای کیهان به سردبیری حسین شریعتمداری خواستار ممنوعیت بازیگری این هنرپیشه و حذف تصاویر او در برخی از اتوبانها شد و نوشت: «بازیگر تبعه کانادا به تازگی به استقبال از قانونی شدن ازدواج همجنسبازان در آمریکا رفته است. او نه تنها این اتفاق را “تاریخی” توصیف کرده، بلکه از آن به عنوان “شکسته شدن تابو” یاد کرده است.»
اما از سوی دیگر بهرام رادان که تنها کمی پس از انتشار این توییت و پس از مواجهه با واکنش منفی برخی کاربران شبکههای اجتماعی، یادداشتش را حذف کرده بود در پاسخ به این حملات، طی یادداشتی که در برخی خبرگزاری های داخلی منتشر شد چنین توضیح داد:
« در پی انتشار مطلب منتسب به اینجانب در فضای مجازی لازم دیدم تا توضیحات ذیل را در اختیارتان قرار دهم:
با توجه به علاقه مطالعاتى و تجربیات شخصى نگارنده در حوزه مسائل فرهنگی و اجتماعی در کشورهاى مختلف و نظر به این که در کشور ایالات متحده، تعداد افراد مذهبى در این کشور به حدى بالاست که أساسا اتخاذ چنین تصمیمى توسط دموکراتها، آنهم درست همزمان با دور نهایى مذاکرات با ایران و در یکسال و نیم باقیمانده به انتخابات این کشور باید دلایل سیاسی خاص ویژهای داشته باشد که منجر به تصویب ناگهانى چنین قانون عجیبى شده است.
در مطلب منتسب که تنها چندى پس از انتشار و به منظور جلوگیرى از سوءاستفاده حذف شد، فقط اشاره به «تاریخى بودن» تصویب این قانون شده بود و به هیچ وجه کلامى از تأیید و حمایت در آن نبود، پرواضح است که چنین رفتارهایى در قانون، عرف و شرع ما محکوم است، لذا حرکت غیرمسئولانه برخى سایتها در بد تیتر کردن، به خودانگاشتن و بزرگنمایى این مسئله، تنها آب به آسیاب دشمن ریختن بود و نیت من فقط کنجکاوى از پس پرده ماجرا و دلایل این اقدام بود نه تایید و حمایت از آن.»
این توضیح اما روزنامهی کیهان را قانع نکرد، چنان که در مطلبی دیگر عنوان کرد،رادان در یادداشت خود نه تنها نسبت به حمایت از اوباما و تصویب قانون ازدواج «همجنسبازان» عذرخواهی نکرد، بلکه به رسانهها بابت انتشار نظرش حمله کرد.
کیهان همچنین نوشت که یکی از زیرمجموعههای وزارت ارشاد ، بهرام رادان را برای ارائه برخی توضیحات احضار کرده است.
سرانجام روز پنجشنبه ۱۱ تیر، روزنامه کیهان نامهای را با امضای بهرام رادان منتشر کردکه خطاب به «جناب آقای شریعتمداری، مدیر مسئول محترم روزنامه کیهان» نوشته شده و رادان در مقدمهی آن توضیح داده که با این نامه میخواهد «نظر خود را شفافسازی و تبیین» کند، در متن این نامه آمده است:
۱. آنچه به عنوان نظر بنده در فضای مجازی در خصوص رأی دیوان آمریکا در خصوص قانون همجنسگراها منتشر شد اشتباه بوده و در شأن مردم ایران نبوده است که از این بابت عذرخواهی میکنم.
۲. منظور از بزرگنمایی، بد تیتر زدن اشاره به رسانههای بیگانه خارج از کشور بود که منتظر فرصت هستند تا از یک هنرمند وطنی نماد مخالفت و جدایی طلبی بسازند.
۳. در مملکتی آب حیات مینوشیم که ازدواج سنت پیامبر و امری پسندیده است. قوانین آمریکا هیچ محلی از اعراب در جمهوری اسلامی ایران ندارد و در کشور ما صراحتاً ازدواج همجنسگراها امریست قبیح و ناموزون با شرع و عرف و قانون.
مصاف سرنوشت ساز والیبالیست های ایرانی مقابل روسیه در آزادی هفته پایانی رقابت های لیگ جهانی والیبال روزهای جمعه و شنبه برگزار خواهد شد که طبق برنامه در گروه دوم، تیم ملی ایران که در رده سوم جدول رده بندی قرار دارد جمعه شب در نخستین دیدار که در سالن دوازده هزار نفری آزادی تهران برگزار می شود به مصاف روسیه قعرنشین خواهد رفت. ملی پوشان والیبال ایران که رقابت نزدیکی با لهستان برای صعود به دور بعد دارند برای زنده نگه داشتن امیدهای خود در جهت راه یابی به مرحله نهایی باید در هر دو مسابقه از سد روسیه گذشته و منتظر ناکامی لهستانی ها مقابل آمریکا باشند، تا دراین صورت به عنوان تیم دوم به دور بعد صعود کنند.
رضا عنایتی به سیاه جامگان ابومسلم پیوست. کاپیتان فصل قبل تیم استقلال تهران پس از توافق با مسئولان باشگاه سیاه جامگان، قرارداد خود را برای فصل آینده با این تیم به امضا رساند. عنایتی پیش از این از تیمهای مختلفی در لیگ برتر پیشنهاد داشت که در نهایت تصمیم گرفت این فصل را زیر نظر رسول خطیبی فعالیت کند.
ژاپن با شکست انگلیس به دیدار نهایی جام جهانی فوتبال زنان راه یافت. دومین دیدار مرحله نیمه نهایی این بازی ها در کانادا چهارشنبه شب دوتیم، ژاپن و انگلیس به مصاف هم رفتند که این بازی جذاب و دیدنی با برتری ۲-۱ چشم بادامی ها خاتمه یافت، تا این تیم ضمن کسب برد ارزشمند، حریف آمریکا در مسابقه نهایی شود. این دیدار در حالی که تا دقایق پایانی یک بر یک مساوی جریان داشت، در وقتهای اضافه و با گل به خودی انگلیسیها به سود ژاپن به پایان رسید. پیش از این نیز، آمریکا با برتری مقابل آلمان راهی دیدار نهایی شد. دیدار فینال یکشنبه آینده بین دوتیم آمریکا و ژاپن برگزار خواهد شد و تیم های آلمان و انگلیس برای کسب مقام سوم در دیدار رده بندی رودرروی یکدیگر قرار خواهند گرفت.
اسپورت:توران با ۳۵ میلیون یورو بارسایی شد. روزنامههای اسپانیایی از پیوستن آردا توران به بارسلونا در ازای ۳۵ میلیون یورو خبر دادند. روزنامه اسپورت چاپ ایالت کاتالونیا از نهایی شدن توافق آبی-اناریها با آردا توران بازیکن ترک تبار اتلتیکو مادرید خبر داد و اعلام کرد که او با رقم ۳۵ میلیون یورو به بارسلونا پیوست و فصل آینده را با پیراهن بارسلونا به میدان خواهد رفت. توران در چند سال حضورش در آتلتیکو مادرید بازیهای درخشانی را به نمایش گذاشت و توجه تیمهای سرشناس اروپایی را به خود جلب کرده است. آتلتیکو مادرید علاقمند بود که توران قرارداد خود را تمدید کند اما او به جدایی از این تیم علاقمند بود و در نهایت هم بارسلونا را انتخاب کرد.
بلیند:زود است قول قهرمانی در یورو بدهم سرمربی جدید تیم ملی فوتبال هلند اولین هدف خود را صعود به جام ملتهای اروپا عنوان کرد. دنی بلیند پس از انتخاب به عنوان سرمربی جدید هلند گفت: به خوبی میدانم در چه شرایطی قرار داریم، اما این شرایط بحرانی نیست. از همین امروز باید سخت تلاش کنیم تا بتوانیم امتیازهای از دست رفته را جبران و به یورو ۲۰۱۶ صعود کنیم. بلیند درباره قول قهرمانی درباره یورو ۲۰۱۶ گفت: فعلا فقط به صعود به یورو ۲۰۱۶ فکر میکنم و اصلا به این فکر نمیکنم که در این جام به چه عنوانی برسیم. زود است که بخواهم درباره قهرمانی در یورو قول بدهم. یک سال تا آغاز این رقابتها فرصت داریم و تغییر و تحولات زیادی اتفاق میافتد.
شهیندخت مولاوردی، معاون رییس جمهوری اسلامی در امور زنان، در خبرگزاری ایلنا (کار) اعلام کرد که دولت حسن روحانی «به احترام مراجع، موضوع حضور زنان در ورزشگاهها را پیگیری نکرد».
در ادامه ماجرای ممنوعیت ورود بانوان به ورزشگاههای ایران به هنگام پیکارهای لیگ قهرمانی والیبال جهان، مساله تهدید فدراسیون بین المللی مبنی بر محرومیت ایران از میزبانی هر لحظه جدی تر شد. تلاش دست اندرکاران تا آن جا پیش رفت که حتی برخی از ماموران بلندپایه امنیتی نیز برای صدور مجوز ورود بانوان برای مسابقه جمعه و یکشنبه گذشته وارد صحنه شدند. علاوه بر رییس فدراسیون والیبال، مدیرکل حراست وزارت ورزش نیز از جمله اینان بودند. اما سرانجام به مانند مسابقه های اخیر تنها چند کارمند زن شاغل در سفارت تیم مهمان در میان تماشاگران سراسر مرد تالار ۱۲۰۰۰ نفری «آزادی» حضور یافتند.
در گفت و گوی یادشده معاونت امور زنان در دولت حسن روحانی دلیل کنار کشیدن دولت و ترس از پیگیری اخذ مجوز ورود بانوان به ورزشگاهها را به طور مشخص نقش مخرب آنانی اعلام کرد که در این مورد پای مراجع دینی را به میان کشیدند. او گفت: “وقتی مخالفان از مراجع هزینه کردند، بخاطر احترام دولت به مراجع٬ تشخیص داده شد تمهیداتی رعایت شود. مخالفان این مساله تلاش کردند تا موضوع را به سمت و سوی سلسله مصاحبههایی ببرند تا عملکرد معاونت امور زنان را زیر سوال برده باشند٬ در حالیکه ما بارها اعلام کردهایم که پیگیری این مساله به معنای این نیست که ما این کار را در اولویت مطالبات زنان و دختران می دانیم٬ یا این که سایر فعالیتهای خود را تعطیل کردهایم و صرفا در حال پیگیری این مطالبه هستیم.”
شهین دخت مولاوردی با اشاره به واقعیت تاسفبار افسردگی جامعه و پایین آمدن سن اعتیاد به ۱۳ سال، و روی آوردن دختران جوان به مواد روانگردان برای ایجاد هیجان کاذب، آزادی تماشای مسابقه برای بانوان را امری بازدارنده برای افزایش روز افزون این موارد تاسفبار دانست و به طور ضمنی عنوان کرد که مراجع دینی نگرشی به این واقعیتها ندارند.
او گفت: “بحث حضور زنان در ورزشگاهها تنها بخشی از مطالبات بانوان ماست. در شرایطی که جامعه ما دچار افسردگی شده و نیاز به نشاط و شادابی دارد، پایین آمدن سن اعتیاد به ۱۳ سال و روی آوردن دختران جوان به مواد روانگردان برای ایجاد هیجان کاذب جای تاسف دارد. در همین راستا است که ما این برنامهها را برای ایجاد شور و هیجان و نشاط در زنان و دختران کشورمان لازم دانسته و ضروری تشخیص می دهیم.”
مولاوردی در پایان گفت: “در کمیتهای که به این منظور تشکیل شده بود٬ بررسیهای لازم در مورد حضور زنان در ورزشگاهها انجام شد و صورتجلسه حضور زنان و خانوادهها با چارچوبهای لازم نوشته شد و به امضا رسید و علیرغم اینکه قرار بود برای اجرا و عملیاتی شدن ابلاغ شود٬ دیگر این کار صورت نگرفت.”
سفر ناظر ویژه فدراسیون بین المللی به تهران
خبرگزاری دولتی جمهوری اسلامی نیز اعلام کرد که برای مسابقه جمعه و شنبه پیش رو با تیم ملی روسیه در تالار آزادی، که در ادامه همین پیکارها انجام خواهد شد، فدراسیون بین المللی والیبال ناظر ویژه ای به تهران اعزام خواهد کرد و موضوع حضور زنان در سالن های والیبال یکی از وظایف این ماموریت این نماینده فدراسیون جهانی خواهد بود. به گزارش ایرنا در سال ۲۰۱۴ تیم ملی والیبال ایران برای دومین بار درلیگ جهانی شرکت کرد وعلاوه براین که به مرحله نهایی راه یافت ، موفق به کسب مقام چهارم شد که عملکرد بسیار خوبی بود، اما در سال۲۰۱۴، موضوع راه نیافتن زنان به سالن ۱۲هزار نفری برای ورزش ایران و فدراسیون والیبال حاشیه های زیادی به وجود آورد و با واکنش مجامع بین المللی ورزشی از جمله کمیته بین المللی المپیک مواجه شد. سال پیش درنشست سالانه فدراسیون بین المللی والیبال درسوییس، موضوع حضور بانوان در تالار مسابقه ها دو بارمطرح و فدراسیون بین المللی والیبال خواستار تعهد ایران به آزادی حضور زنان درسالن مسابقه های سال ۲۰۱۵ در لیگ جهانی والیبال شد. گفتنی است که پیش از مسابقه ایران با آمریکا و سپس لهستان، آیتالله صافی گلپایگانی و آیت الله ناصر مکارم شیرازی به عنوان مراجع امروز جمهوری اسلامی، خواستار ممانعت از ورود زنان به ورزشگاهها شدند. اما آن چه تردید ناپذیر می نماید نقش منفی سیدعلی خامنه ای به عنوان تصمیم گیرنده منفی ورود بانوان به ورزشگاهها در زمان حکومت اسلامی است.
صادقی و بیک زاده از استقلال رفتنی شدند.
بهرام امیری یکی از مسئولان نقل و انتقالات باشگاه استقلال تهران درباره وضعیت امیرحسین صادقی مدافع این تیم گفت: صادقی در لیستی که آقای مظلومی اعلام کرده قرار ندارد و قرار است تیم جدیدش را به ما معرفی کند. وی درباره وضعیت بیک زاده هم اظهارداشت: او هم مثل صادقی در لیست پرویز مظلومی قرار ندارد. امیری در پایان و در پاسخ به سوالی درباره سید جلال حسینی اظهار کرد: سید جلال حسینی در لیست ما نیست و با او هم مذاکره نکردهایم.
کمک میلیادری دولت به ملی پوشان والیبال معاون پشتیبانی و توسعه وزیر ورزش از اختصاص مجموعا ۳ میلیارد و ۶۰۰ میلیون تومان به اعضای تیم ملی والیبال ایران خبر داد. سید مناف هاشمی با تایید خبر مصوبه جدید هیات وزیران برای تیم ملی والیبال ایران گفت : با پیگیریهای دکتر گودرزی مصوبه هیات وزیران مبنی بر اختصاص ۲ میلیارد و ۱۰۰ میلیون تومان دیگر به اعضای این تیم در اختیار وزارت ورزش قرار گرفته است و امیدوارم تا چند روز آینده سازمان مدیریت این تخصیص را به وزارت ورزش و جوانان تعلق دهد. به نوشته پایگاه اطلاع رسانی وزارت ورزش وجوانان، معاون وزیر ورزش اضافه کرد: این میزان پاداش اگر بین ۳۰ نفر از اعضای تیم ملی و بقیه نفرات وابسته به آن در نظر گرفته شود به طور متوسط هر یک از این عزیزان صد و بیست میلیون تومان پاداش دریافت می کنند.
پیام صادقیان به نفت تهران پیوست. پیام صادقیان عصر امروز با حضور در باشگاه نفت تهران و مذاکره با کمیته نقل و انتقال این باشگاه با انعقاد قراردادی دو ساله به جمع زردپوشان تهرانی پیوست تا در پانزدهمین دوره لیگ برتر تحت سرمربیگری علی منصوریان فوتبال خود را ادامه دهد. در حالی صادقیان به جمع بازیکنان نفت اضافه شد که فصل گذشته فصل بسیار پرحاشیهای برای این بازیکن بود و حضور او در تیم نفت تعجببرانگیز است.
مالدینی:مسی جاودانه تر از مارادونا می شود. اسطوره باشگاه میلان و ایتالیا براین باور است که مسی به زودی دیگو مارادونا را پشت سر میگذارد و جاودانهتر از اسطوره فوتبال آرژانتین میشود. پائولو مالدینی افزود:بارسلونا و لیونل مسی مهار نشدنی نشان میدهند. این تیم با ستاره آرژانتینی خود میتواند تاریخساز باشد. بارسلونا این توانایی را دارد که همه رکوردها را جابه جا بکند. آبی-اناریها خط حمله بسیار قوی دارند. سوآرس، نیمار و مسی استعدادهای نابی هستند که هر تیمی آروزی داشتن یکی از آنها را دارد اما بارسلونا هر سه را با هم در اختیار دارد. وی به این سوال که مسی بهتر است یا مارادونا اینگونه پاسخ داد: مسی در حال حاضر بهترین بازیکن جهان است و کسی یارای رقابت با او را ندارد. او بهترین بازیکنی است که من تا الان دیدهام. مسی هنوز چیزهای زیادی برای انجام دادن دارد. او میتواند چند سال دیگر بازی کند. براین باورم که مسی میتواند جاودانهتر از مارادونا شود و به عنوان بهترین بازیکن تاریخ فوتبال جهان انتخاب شود.
گاس هیدینگ گزینه جدی نیمکت تیم ملی عربستان ایسنا دراین باره نوشت:گاس هیدینگ سرمربی تیم ملی فوتبال هلند که به یکباره تصمیم گرفت قرارداد خود با فدارسیون فوتبال این کشور را فسخ کند، یکی از گزینه های جدی سرمربیگری عربستان است.رسانههای عربستانی بلافاصله بعد از کنارهگیری هیدینگ از هدایت تیم ملی فوتبال هلند او را بهترین گزینه برای مربیگری در تیم ملی فوتبال این کشور معرفی و اعلام کردند که فدارسیون فوتبال عربستان هیدینگ را یکی از جدی ترین گزینه های نیمکت خود میداند و به زودی مذاکرات خود را با این مربی سرشناس هلندی آغاز میکند. فوتبال عربستان مدتهاست که با افت محسوسی مواجه شده است و دیگر از آن اقتدار لازم در قاره کهن برخوردار نیست. این تیم حتی در انتخابی جام ملت های آسیا به سختی توانست برابر فلسطین به پیروزی برسد.
دادکان:می خواهند سرخابی ها را ضعیف کنند.
محمد دادکان رئیس اسبق فدراسیون فوتبال درباره وضعیت دو باشگاه استقلال و پرسپولیس گفت:مسئولان وزارتورزش نمیخواهند استقلال و پرسپولیس سرشان را بالا بگیرند. آنها با مهرههایی که چیدند نشان میدهند پرسپولیس زمین میخورد و استقلال هر روز ضعیفتر خواهد شد.
وی با بیان اینکه میخواهند سرخابیها همیشه در ذهن مردم ضعیف باشند، اضافه کرد: شادی سوبسید دارد، اما غم نه. شما وقتی میخواهید کسی را ناراحت کنید، نیاز به سوبسید ندارید، اما برای خوشحالی باید سوبسید داده و هزینه کنید. حرف من بزرگ است. وقتی تیم بزرگی را بخواهیم شاد کنیم، باید برایش سوبسید بدهیم، ورزشگاه بسازیم و یا امتیازات دیگر بدهیم اما ناراحت کردن هیچ هزینهای ندارد. به همین دلیل دوست دارند این تیمها همیشه ضعیف و ضعیفتر باشند.
کواچ ملی پوشان والیبال را ممنوع الخروج کرد.
در حالی که جمعه آینده در مرحله گروهی لیگ جهانی، تیم ملی والیبال ایران در سالن دوازده هزار نفری آزادی تهران رودرروی روسیه قرار خواهد گرفت، اسلبودان کواچ سرمربی صربستانی تیم ایران برای آمادگی هر چه بیشتر بازیکنان در بازی روز جمعه خارج شدن از اردو را ممنوع کرد و اعضای تیم موظف هستند تا روز بازی در هتل مستقر شوند. این موضوع نشان می دهد لیگ جهانی هنوز برای والیبالیست ها تمام نشده است و آنها تا آخرین امتیاز مسابقات تلاش خواهند کرد، چه ایران صعود کند، چه نکند.
مهدی طارمی در پرسپولیس ماندنی شد.
ایسنا دراین باره نوشت:سرانجام پس از کش و قوسهای فراوان با تلاشهای علی اکبر طاهری توافقات کلی میان وکیل مهدی طارمی و باشگاه پرسپولیس صورت گرفته و این بازیکن قرار است فوتبالش را در باشگاه پرسپولیس ادامه دهد.این در حالی است که دوشنبه وکیل این بازیکن در گفتوگو با خبرنگاران اعلام کرد: احتمال ماندن طارمی در باشگاه پرسپولیس فقط یک درصد است. با این حال توافقات کلی صورت گرفته و به نظر میرسد طارمی ظرف یکی، دو روز آینده قراردادش را با باشگاه پرسپولیس به امضا برساند.
هیدینگ از هدایت هلند استعفا داد.
پس از کسب نتایج ضعیف تیم ملی فوتبال هلند در مرحله مقدماتی یورو ۲۰۱۶، گاس هیدینگ سرمربی کهنه کار این تیم از سمت خود استعفا کرد و احتمالا دنی بلیند، دستیار وی و پدر دیلی بلیند، جانشین او خواهد شد. هیدینک پس از استعفا گفت:از نتایج رقم خورده متاسفم. فکر میکردم حضور دوباره روی نیمکت هلند افتخار آمیز باشد و برای جانشینان، کادر فنی و هر کسی که برای تیم زحمت میکشد، آرزوی موفقیت میکنم.
زلاتان می خواست گواردیولا را کتک بزند
بر اساس اعلام رئیس باشگاه بارسلونا اسپانیا، زلاتان ابراهیموویچ در دوران حضورش در بارسلونا قصد داشت پپ گواردیولا سرمربی این تیم را کتک بزند.
جوزپ ماریا بارتومئو که اکنون یکی از نامزدهای ریاست بارسلونا است و سخنرانیهای زیادی هم انجام میدهد، دریکی از سخنرانیهایش به صحبت در مورد رابطه زلاتان و گواردیولا پرداخت. او از قول مینو رایولا، مدیر برنامههای زلاتان گفت که او قول داده است روزی گواردیولا را به خاطر رفتاری که دارد کتک بزند.
زلاتان در کتاب خاطرات خود نیز نوشته بود گواردیولا تصور میکند فوتبال را اختراع کرده است! ابراهیموویچ به هیچ وجه با تاکتیکهای گواردیولا کنار نیامد و دوست داشت کارهایی که از او بر میآید را در زمین مسابقه انجام دهد اما گواردیولا بیشتر روی کار تیمی تاکید داشت و همین مساله موجب شد شکاف عمیقی بین آنها به وجود بیاید تا در نهایت ایبرا از بارسلونا برود.
دومین تجربه ی بین المللی فرهادی ژانویه ی آینده کلید خواهد خورد…
به گزارش خبرگزاری های داخلی، ” اصغر فرهادی ” کارگردان نام آشنای سینمای ایران، این روزها در تدارک دومین پروژه ی بین المللی اش است. این طور که پیداست پروژه جدید فرهادی محصول مشترک کشورهای فرانسه و اسپانیا است. این نویسنده و کارگردان برنده اسکار که نگارش فیلمنامه جدیداش را سال گذشته به پایان رسانده بود،طبق برنامهریزیهای صورت گرفته قصد دارد مهرماه سال ۱۳۹۵ (ماه اکتبر سال ۲۰۱۶) این فیلم را در اسپانیا کلید بزند.
اصغر فرهادی پس از چند پروژه ی موفق در ایران، و مشکلات لاجرم ممیزی وزارت ارشاد، برای رهایی از قید های سانسور به سینمای ازاد فرانسه روی آورده و در نخستین گام فیلم | گذشته ” را با تهییه کننده های فرانسوی ساخته و پرداخته کرد. نکته ی جالب خبر جدید اما، حضور چهره ی سرشناس دنیا، ” پدرو آلمادوار ” کارگردان سینمای ملودرام اسپانیا، در فیلم تازه ی فرهادی ست. مطابق خبرهای رسیده، الکساندر ماله گی مدیر کمپانی ممنتو از کشور فرانسه که تهیه «گذشته» فرهادی را نیزبه عهده داشت و پدرو آلمادوار فیلمساز شهیر اسپانیایی، به طور مشترک فیلم جدید این کارگردان را تهیه خواهند کرد.
فرهادی که در نخستین فیلم بین المللی اش، با تلفیقی از بازیگران ایرانی و فرانسوی کادر بازیگری اش را برگزیده بود، در پروژه ی تاره تنها از بازیگران آمریکایی و اسپانیایی بهره گرفته است. قصه فیلم نیز به زبان انگلیسی و اسپانیولی روایت خواهد شد؛ تا این طور شاهد یک فیلم تمام اروپایی با کارگردانی یک کارگردان ایرانی باشیم.
علاوه براین، اخبار اراغئه شده از سایت های خبری ایران، حکایت از آن دارد که این روزها فرهادی قصد دارد پیش از سفر به اسپانیا و آغاز پیش تولید پروژه بینالمللیاش، هفتمین فیلم سینمایی خود را در ایران کلید بزند. این طور که پیداست، او قرار است یکی از طرحهای نوشته شدهاش را به زودی در ایران جلوی دوربین ببرد.
اصغر فرهادی که حالا چهره ای به معنا؛ ” جهانی ” در سینمای دنیا به حساب می آید؛ نخستین مزه های شهرت بین المللی را با فیلم ” جدایی نادر از سیمین ” تجربه کرد و با برنده شدن جایزه ی اسکار برای آن فیلم، در ردیم کارگردان های صاحب سبک و شناخته شده در آمد.
صفحهی بازارچهی کتاب ما؛ بیشتر از هر مطلب دیگری بوی ایران و امروز و کتاب می دهد. باز هم به همراه خبرنگارمان بهارک عرفان در تهران؛ سری به پیشخوان کتاب فروشیهای شهر زده ایم و عناوین تازه را برگزیده ایم. با هم بخوانیم…
اردشیر محصص
اردشیر محصص
نویسنده: سیدامیر سقراطی
ناشر: پیکره
قیمت: ۱۳۰۰۰ تومان
این کتاب نخستین کتاب مستقل درباره معرفی اردشیر محصص است که به بررسی آثار و شخصیت این هنرمند مهم جریان نوگرایی در هنر ایران میپردازد.
سیدامیر سقراطی در این کتاب به دورههای مختلف کاری این هنرمند از هفته نامه «توفیق» تا روزنامه «نیویورک تایمز» پرداخته است. همچنین نویسنده به چرایی اهمیت آثار اردشیر محصص در هنر معاصر ایران و به خصوص در کاریکاتور نوین ایرانی اشاره میکند. پرداختن به گوشههای پنهان زندگی این هنرمند مهم و اثرگذار از ویژگیهای مثبت این کتاب است.
سقراطی در بخشی از این کتاب نوشته است: «اردشیر محصص ستایش شدهترین هنرمند ایرانی در عرصه بین المللی است که کاریکاتور ایرانی را به جهانیان شناساند. او کاریکاتور ایرانی را که محدود به جنبههای کمیکِ عامه پسند بود به ساختار بین المللی و زبانی جهانی نزدیک کرد. محصص اولین کسی است که کاریکاتور را در قالب کتاب منتشر کرد، کاریکاتور را به گالریها برای تماشا و فروش برد و در نشریات معتبر جهانی عرضه کرد.»
سقراطی در بخشی دیگر تاکید میکند: «محصص نه تنها کاریکاتور را در ایران ارتقا بخشید بلکه در سطح بین المللی هم به زبانی دست یافت که برای جهانیان تازگی داشت تا آنجا که نشریات مهمی برای ستایش آثارش ویژه نامه منتشر کردند.»
اردشیر محصص در ایده و اجرا به سابقه تصویری فرهنگ ایران همچون آثار چاپ سنگی، نقاشی عامیانه، نقاشی قهوهخانه توجه ویژه میکند. او در تصویرگری آثارش به بیانگری خط نظر دارد؛ طراحی در آثارش، کاریکاتور را به هنرهای تجسمی نزدیک می کند؛ کاری که پیش از محصص در کاریکاتور ایران جایی نداشت. در سال ۲۰۰۶ میلادی، مجموعهای از کاریکاتورهای محصص در موزه هنرهای مدرن نیویورک به نمایش درآمد.
دام
دام
نویسنده: تادئوش روژهویچ
مترجم: محمدرضا خاکی
ناشر: بیدگل
قیمت: ۱۴۵۰۰ تومان
تعداد صفحات: ۱۹۵
این نمایشنامه به برشهایی از زندگی فرانتس کافکا میپردازد. نویسنده که زمان زیادی از عمرش را تحت تاثیر کافکا بود، این نمایشنامه را برای رهایی از این تاثیر و خداحافظی با کافکا نوشت.
نمایشنامه «دام» نوشته تادئوش روژهویچ، شاعر و نمایشنامهنویس مشهور لهستانی، جدیدترین ترجمه منتشر شده دکتر محمدرضا خاکی است که به تازگی از سوی نشر بیدگل منتشر شده است. این نمایشنامه برشهایی از زندگی فرانتس کافکا، نویسنده اثرگذار آلمانی زبان اهل کشور چک است.
روژهویچ در یادداشتی که برای این نمایشنامه نوشت، اشاره کرد که مدتها در زندگی خود تحت تاثیر فرانتس کافکا بود و این اثر را برای رهایی از این تاثیر و خداحافظی با کافکا نوشت. این یادداشت در آخر کتاب ترجمه و منتشر شده است.
نمایشنامه در قالب ۱۵ تابلو تنظیم شده که عناوین هرکدام به ترتیب به این شرح است: «اتاق خدمتکار»، «چند سال بعد»، «قربانی توبه کاری»، «فروشگاه مبل»، «والدین»، «در اتاق یک هتل»، «محاکمه خود»، «حلقهها»، «اعلام کننده»، «برادران و خواهران»، «من با دستان دوستم آتش میزنم»، «پیشِ سلمانی»، «برو اونو ببین»، «اون هیچوقت بالغ نمیشه» و «در برابر دیوار».
خاکی در بخشی از مقدمه خود بر این ترجمه درباره سابقه ترجمه آثار روژهویچ به زبان فارسی نوشته است: «اولین نمایشنامهای که از تادئوش روژهویچ به فارسی منتشر شده، نمایشی به نام «پیرمرد مضحک» است که پیش از انقلاب، توسط آربی اُوانسیان و صدرالدین زاهد ترجمه شد و در ۳۰ آبان ۱۳۵۶ در تئاتر چهارسو به کارگردانی اُوانسیان به اجرا درآمد. متن این نمایشنامه هم به تعدادی محدود، در همان زمان توسط کارگاه نمایش چاپ و منتشر گردید.»
تادئوش روژهویچ، شاعر، رماننویس، نمایشنامهنویس و فیلمنامهنویس معاصر لهستانی در سال ۱۹۲۱ در شهر رادومسک به دنیا آمد و در ۲۴ آوریل ۲۰۱۴ درگذشت. روژهویچ در کشور خود با ۲۰ عنوان کتاب شعر منتشر شده، بیشتر به عنوان یک شاعر معروف است تا نمایشنامهنویس. وی بارها نیز از سوی آکادمی سوئد به عنوان کاندیدای دریافت جایزه نوبل ادبی معرفی شد.
از این نویسنده تاکنون نمایشنامههایی چون «پیرمرد مضحک» با ترجمه مشترک آربی اُوانسیان و صدرالدین زاهد، «شهادت، یا یک کم آسایشی که داریم/فهرست» و «فهرست» هر دو با ترجمه محمدرضا خاکی، به فارسی ترجمه و منتشر شده است.
لذت خیانت
لذت خیانت
نویسنده: موریس بلانشو، پل دومان، جودیت باتلر
مترجم: نصراله مرادیانی
ناشر: بیدگل
قیمت: ۱۰۰۰۰ تومان
تعداد صفحات: ۱۵۱
این کتاب شامل مقالاتی درباره هنر ترجمه و چگونگی آن به قلم موریس بلانشو، نویسنده و اندیشمند مشهور فرانسوی، پل دومان، متفکر فرانسوی و جودیت باتلر، فیلسوف آمریکایی، ست.
مقالههای منتشر شده در این کتاب به ترتیب انتشار عبارتند از: «ترجمه کردن» موریس بلانشو، «ترجمه از» موریس بلانشو، «نتایج: «رسالت مترجم» والتر بنیامین» پل دومان و «لذت خیانت» جودیت باتلر. موریس بلانشو، یکی از مشهورترین اندیشمندان و منتقدان ادبی فرانسوی در سطح جهانی است. از جمله مهمترین کتابهای منتشر شده او به فارسی «از کافکا تا کافکا» است.
جودیت باتلر نیز فیلسوف پساساختارگرا و منتقد فمینیست آمریکایی است. وی دارای کرسی تدریس در رشته ادبیات در دانشگاه کلمبیای آمریکاست. «ادعای آنتیگونه» یکی از مشهورترین کتابهای اوست که با ترجمه بابک سلیمی زاده به فارسی منتشر شده است. پل دومان نیز یکی از متفکران مشهور فرانسوی است که ناماش با مساله مشهور «شالوده شکنی» گره خورده است. کتابی درباره زندگی و اندیشههای این متفکر در ایران با عنوان «پل دومان» نوشته مارتین مک کوئیلان با ترجمه پیام یزدانجو منتشر شده است.
مرادیانی در بخشی از یادداشت خود بر این کتاب نوشته است: «هر یک از مقالات کتاب حاضر در زمان و زمینه متفاوتی به رشته تحریر درآمده و منتشر شده است. دو مقاله نختس نوشته متفکر و منتقد فرانسوی موریس بلانشو، مقاله سوم به قلم نظریه پرداز و منتقد ادبی پل دومان و مقاله پایانی نوشته جودیت باتلر، متفکر آمریکایی است. بلانشو دو مقاله اول را با فاصله چیزی نزدیک به دو دهه در دو کتاب خود با عنوانهای «کار آتش» (۱۹۴۹) و «دوستی» (۱۹۷۱) به چاپ رساند. مقاله دومان نخست در سال ۱۹۸۳ و سپس در کتاب «مقاومت در برابر نظریه» (۱۹۸۶) با اندکی تغییر به چاپ رسید و مقاله باتلر به سال ۲۰۰۴ منتشر شد… نقطه پیوند مقالات این کتاب تاثیرپذیری همه آنها از «رسالت مترجم» والتر بنیامین است.»
متنهایی برای هیچ
نویسنده: ساموئل بکت
مترجم: علیرضا طاهری عراقی
ناشر: نی
قیمت: ۶۰۰۰ تومان
تعداد صفحات: ۸۸
این کتاب شامل ۱۳ متن است که ساختار و محتوای آن آمیزهای است از شعر، داستان و فلسفه که در قالبی مانند نمایشنامه شکل گرفتهاند. ویژگی مهم این کتاب در همین شناور بودن میان مرزهای قوالب است و این کار با چنان ظرافت و مهارتی انجام شده که ممکن است خواننده در تشخیص این که چه وقت نویسنده در قلمرو داستان به شعر و از شعر به فلسفه رسیده، دچار تردید میشود.
«متنهایی برای هیچ» کتاب شاخصی در معرفی ویژگیهای سبکی بکت به عنوان یک «ابزوردنویس» است. مفاهیم مطرح شده در این متنها بیان پارادوکسهایی چون هستی و امکان نیستی، بود و نبود، وجود و امکان و… است که در نهایت در حالتی دایرهوار به سوی «هیچ انگاری» (نیهیلیسم) ختم میشود. مخاطب با مطالعه این کتاب ــ البته در قالب نوشتاری دیگری ــ با مفاهیم مطرح شده در نمایشنامه «در انتظار گودو» آشنا میشود.
«در انتظار گودو»، «آخرین نوار کراپ»، «آخر بازی»، «مالون میمیرد»، «فاجعه»، «مورفی»، «نام ناپذیر» و «گمگشتگان» نام شماری دیگر از نمایشنامهها و رمانهای منتشر شده بکت به زبان فارسی است.
اشاره: مرتضی ممیز را همه ی اهل فن می شناسند. با همان غرور و وقار همیشگی که نه به کسی باج می داد و نه با غیر، تعارف داشت. همین است که یادداشت او برای شهید ثالث می تواند بیشتر از هر نوشته ی دیگری؛ ” حق ” مطلب باشد و رها ار زوابط لاجرم کاری و شهری . ماجرای این نوشته، بر می گردد به یکی از ویژه نامه های مجله ی بخارا و خواهش علی دهباشی از او برای نوشتن این مقال؛ تایپ دوباره و صورت دیجیتال دادن به کلمات سربی هم به عهده ی بچه های تحریریه ی خلیج فارس بوده، تا مطالب این ویژه نامه پربارتر از قبل شود و در خور نام سهراب سینمای ایران… با هم متن این نامه را در ادامه ی این صفحه از پی بگیریم…
گفتم: خوب نیست من بنویسم، چون یک جور نان قرض دادن به هم می شود.
دهباشی گفت: چرا؟
گفتم: خب، آن دفعه ای که گفتگوی مرا چاپ کردی از سهراب مطلبی راجع به من گذاشته بودی، خب، حالا که من بنویسم می گویند این ها دارند به هم نان قرض می دهند
گفت: پس کی می تواند بنویسید. شما باید بنویسید دیگر.
زنم گفت: اجازه می دهید من بنویسم؟
دهباشی گفت: عالیه. شما هم بنویسید خیلی خوبه.
فیروزه گفت: اتفاقا توی این سفر من و سهراب خیلی بیشتر با هم حرف زدیم تا تو.
من گفتم: خب. اگر می خواهی تو بنویس.
بعد یک هفته گذشت و من زیر چشمی هوای زنم را داشتم که بالاخره می خواهد چه کار کند. آخر هفته کیارستمی زنگ زد و آمد خانه ما. زنم موضوع نوشتن مقاله سهراب را عنوان کرد. عباس گفت دلم می خواهد این مقاله را من بنویسم.
گفتم: خب. تو هم بنویس.
فیروزه گفت: اتفاقا عباس بنوسید بهتر می شود. دلخوری ها از بین می رود.
عباس گفت: نه. به خاطر دلخوری نیست. من می خواهم ادای احترام کرده باشم.
گفتم: می دانی قضیه چیست؟ خیلی سخت است که آدم برای رفیقش مقاله بنویسد می تواند همین طوری کلی درباره اش حرف بزند. در این بیست واندی سال آن قدر خاطره وجود دارد، آن قدر درباره کارهای همدیگر با هم جر و بحث کرده ایم که می شود کلی حرف زد. اما مقاله نویسی یک چیز دیگر است. آدم باید کلی حساب و کتاب کند سبک و سنگین کند. درست مثل آن است که جلوی غریبه ها حرف بزنی، باید بسنجی و بعد حرف بزنی.
عباس گفت: آره. آدم باید حرفهایش سنجیده باشد. اما می تواند با صمیمیت هم سنجیده حرف بزند و به عنوان دوست لُب مطلب را بهتر از هرکس بگوید.
بعد حرف درباره سهراب ادامه پیدا کرد. هر سه هم رای بودیم که سهراب شهید ثالث به سینمای مولف ایران رنگ و حال دیگری داد و بعد هر هنرمند همیشه خودش را تعریف می کند. قصه و داستان های فیلم و نقاشی و فلان و فلان همه رونمای کارند، اسم مستعارند. خب این نکته واضحی است. اما سهراب همیشه جوری خودش را معرفی و بیان می کند که بسیار تلخ به نظر می آید و این خود سهراب نیست.
عباس گفت: بعضی وقت ها آدم عکس ماجرا را تعریف می کند. عکس العمل نشان می دهد. سهراب آدم بسیار انسان دوستی است. اما توی فیلم هایش که نگاه می کنی، آدم هایش همه تلخ و ویرانگر هستند سهراب درست عکس خودش را نشان می دهد تا تماشاگر کمبود انسانیت را حس کند.
گفتم: درست زدی تو اصل مطلب، خیلی خلاصه و مفید. مثلا آدم های فیلم هایی که در ایران ساخته؛ آدم های خوبی هستند که زندگی خیلی تلخی دارند مثل یک اتفاق ساده و یا طبیعت بی جان. اما آدم هایی که توی فیلم های فرنگی اش هستند؛ بی رحم هستند علاوه بر تلخی، بی رحم هستند، مثل خاطرات یک عاشق یا اتوپیا یا دوران بلوغ.
ما فقط همین فیلم ها را از سهراب شهید ثالث دیده بودیم به اضافه آخرین فیلمش به نام گل های رز برای آفریقا و در آن پسر جوانی بود که همه را آزار می داد. از زن خودش گرفته تا همکار و مادر و هرکس دیگر را. خیلی خشن، تلخ و آزاردهنده بود و به بن بست رسیده بود.
فیروزه گفت: نه در فیلم های آلمانی اش هم پرسناژهای مهربان فراوان هستند. در واقع فقط اغلب همان پرسناژهای اول تلخ و بی رحم هستند. در فیلم در غربت کارگر ترک با اینکه نقش اول را دارد اما تلخ نیست. بلکه تنهایی تلخی دارد.
عباس گفت: فرنگی ها همه تلخ نیستند. ما داریم برخوردهای تلخ آن ها را نگاه می کنیم.
من رفته بودم توی فیلم های سهراب شهید ثالث و توی سینمای ذهنم هر تکه ای از آن ها را که دلم می خواست تماشا می کردم. از این فیلم به آن فیلم می پریدم. اولین فیلمی که از سهراب دیده بودم سیاه و سفید بود که اتفاقا پوسترش را کیارستمی ساخته بود. آن روزها، روزهای جوانی ما بود. روزها خوبی بود. با هم زیاد گرفتاری و تکلف نداشتیم. یک جوری همه با هم کار می کردیم. یادم است عباس برای خیلی ها سناریو می نوشت و یا فیلم هایشان را مونتاژ می کرد. مثلا می آمد و می گفت: بلند شو بگذار این قسمت را برایت مونتاژ کنم. بعد ممکن بود یک سر بنشیند و تا آخر کار برود. سهراب هم همین طور بود. وقتی فیلم سیاه پرنده را تمام کردم مانده بودم که چه جور موسیقی ای روی قسمت آخر فیلم بگذارم تا کار جا بیافتد. سهراب سر رسید و فیلم را روی موویولا به او نشان دادم. گفت:
یک تکه ویلن سل می خواهد. مال کارهای ویوالدی.
من اصلا نفهمیدم ویوالدی چه ربطی به سیاه پرنده دارد. فردا آمد و یک تکه از کارهای ویوالدی را گذاشت روی فیلم. انگ جا افتاد. منتهی سهراب اخلاق خاصی دارد. وقتی حالت آشتی و صلح و صفا دارد؛ آدم معرکه و مهربان و رفیقی است. اما ممکن است یکهو یک کلمه بی هوا از دهنت در برود و او را کله پا کنی. بعد می رود که می رود. یک روز وارد آتلیه شدم. دم در حیاط سهراب ایستاده بود. گفتم :
چرا ویلانی؟
سهراب سکوت کرد بعد آرام سرش را انداخت پایین و رفت. رفت که رفت و یک سال با من قهر بود. توی این یک سال فیلم یک اتفاق ساده را ساخته بود و من بر حسب تصادف آن را در غیابش روی موویولای وزارت فرهنگ و هنر دیدم. درخشان بود. درست کردن کاری که شسته و رفته و بدون زوائد باشد خیلی سخت است. بعد این فیلم را روی پرده سینمای جشنواره ی فیلم تهران هم دیدم. محشر بود. از سینما که بیرون آمدم دیدم سهراب زیر درخت آن طرف خیابان ایستاده و جماعت تماشاگر را می پاید. سهراب هم حساسیت زیادی روی عکس العمل های تماشاگرانش دارد. تا مرا دید رویش را برگرداند. من دور زدم و از پشت سر به طرف او رفتم و یکهو بغلش کردم و بوسیدمش. با سختی مرا پس زد و رفت. بعد یک روز تلفن زد و گفت:
پوستر فیلم را می کشی ؟
خیلی خوشحال شدم. بعد از یک سال با من آشتی کرده بود و تا حالا که بیست واندی سال می شود و هنوز آشتی است. و این امر خیلی نادری است چون معمولا بیشتر قهرهای سهراب بیست سال طول می کشد. با این حال و با این که سهراب ومن ذاتا آدم های مودبی بار آمدیم ولی نمی دانم چرا اغلب با بددهنی با هم حرف می زنیم. اغلب فکر می کنم این چه حرفهای مزخرفی است که مثل نقل و نبات به هم پرتاب می کنیم. اصلا این حرف ها مال قاموس ما نیست. اما سر فیلم طبیعت بی جان وضع این طور نبود. اصولا سرکار همدیگر که می رویم یکهو وضع کاملا عوض می شود. خیلی جدی، کاملا پاک و تمیز حرف می زنیم و این امری است که بدون تصمیم قبلی پیش می آید.
یک روز سهراب به من گفت که فیلم جدیدی را می خواهد بسازد و می خواست که برایش طراحی صحنه کنم. اما روزهایی که می خواست فیلمبرداری کند من گرفتار بودم فقط قبل از رفتن با عجله و تند تند راجع به فضای کار با هم حرف زدیم و مشورت کردیم. بعد او رفت. من فقط توانستم دو سه روز سر فیلمبرداریش بروم. تمام فیلم را طی هشت روز فیلمبرداری کرد. اتاق سوزن بان را با کمک هوشنگ بهارلو رنگ آمیزی کرده بود. وقتی من رسیدم هنوز صحنه های داخل اتاق را می گرفتند. نگاه کردم، دیدم رنگ آبی اتاق کمی توی ذوق می زند. هوشنگ گفت:
آره درسته ولی توی فیلم درست می شود.
و شده بود. بعد سهراب و هوشنگ هی به من تعارف جدی می کردند که کادر و زاویه صحنه ها را از ویزور دوربین چک کنم. هر دفعه که از ویزور نگاه می کردم می دیدم همه چیز سر جایش میزان است.
هوشنگ به من گفت: از وقتی تو آمدی سهراب حالش خوب شده.
در آن دو سه روز، چند صحنه کار را برایشان ساختم. یکی از صحنه ای بود که پسر سوزن بان فیلم مرخصی سربازیش تمام شده بود و باید بر می گشت به سربازخانه و پدر و مادر پیرش سخت غمگین و ساکت بودند و عکس العملی نشان نمی دادند.
سهراب گفت: یا الله فضا را درست کن.
رفتم عقب. آمدم جلو کمی در محوطه باغچه خانه که کنار خط راه آهن در شمال بود راه رفتم. بعد رفتم شیلنگ آب را برداشتم و با این که فضا و محیط کاملا مرطوب و نمور بود همه جا را خیس خیس کردم انگار که باران مفصل سیل آسایی باریده است. بعد پسر سرباز از این فضا رد شد و عکسش توی چاله هایی که آب جمع شده بود افتاد و از در خانه بیرون رفت.
پدرش ته صحنه رفتن او را نگاه می کرد.
فیلمبرداری هم به همین سادگی تمام شد. سهراب نگاهی به من کرد و سری تکان داد. همان طور که کنار دوربین و هوشنگ ایستاده بودم هوشنگ آستین مرا کشید.
پرسیدم: چه طور بود؟
گفت: قشنگ بود.
بعد دم و دستگاه دوربین را جمع کردند و بردند کنار یک پنجره پیرزن باید از پشت پنجره که شیشه های خاکی داشت؛ پسرش را با نگاهش بدرقه می کرد. رفتم با دستم مقداری شیلنگ آب زدم به شیشه ها و پنجر ها طوری شد که ادامه باران ایستاده صحنه قبلی را تداعی می کرد و هم یک جوری اشک های پیرزن را.
سهراب همین سادگی کار می کرد. اغلب فقط یک برداشت از صحنه ها می گرفت. خیلی کم دو یا سه برداشت می کرد. کار عمده ای هم روی هنرپیشه ها نمی کرد. فقط می گفت که تو از آن جا بیا برو این جا یا فلان جمله را این طوری بگو. دوربین هم این جا باشد و احتمالا یک نور هم فلان جا. فضای کار خیلی ساکت، خیلی خلوت و شاید تا حدی خشک بود و همه هرچه را که سهراب به آن ها می گفت مثل یک دستور تکراری و آشنا انجام می دادند. آدم باور نمی کرد که دارد یک فیلم ماندنی در تاریخ سینمای دنیا ساخته می شود. هیچ نوع ادا و اطوار تیم های پروداکشن سینمایی را نداشت.
فیروزه گفت: ولی توی طبیعت بی جان کار قشنگی که کردی آن بود که چمن ها را آتش زدی.
گفتم: چمن ها را آتش نزدم. یک صحنه بود که مامور راه آهن با درزین می آمد و علاوه بر آذوقه روزانه، حکم بازنشستگی سوزن بان ر ا هم به او می داد و دوربین ابتدا جای چشم های سوزن بان ورود درزین را نگاه می کرد. این بود که من در اطراف ریل مقداری وسایل اسقاط انداختم و علف های خشک را هم سوزاندم و محیط یک جوری شد که فضای پیش درآمدی را برای خبر بد صحنه بعدی درست می کرد.
عباس گفت: پوستر فیلم هم خوب بود.
گفتم: هوشنگ بهارلو به من کمک کرد. اول همین پوستر را بدون زمینه خاصی ساختم. بعد هوشنگ گفت حالا که اسم فیلم طبیعت بی جان است بهتر است یک حالتی از نقاشی هم داشته باشد.
گفتم : اصلا دوست ندارم پوستر را به صورت نقاشی اجرا کنم.
گفت: نه منظورم این نیست. مثلا یک بافت بوم نقاشی بهش بدهی شاید بد نشود.
ایده خوبی بود. همین کار را کردم.
فیروزه گفت: ولی پوستر را با نقاشی هم اجرا می کردی خوب بود.
گفتم: کنتراست کردن عکس، ضمن آن که یک حالت گرافیکی محکم و سختی به پوستر می داد که اشاره ای هم به محتوای موضوع فیلم داشت؛ در عین حال از واقعیت تصاویر هم کم نمی کرد.
دوباره فیروزه گفت: همه شماها خیلی دوست دارید سختی ها را نشان دهید.
عباس گفت: نه من فقط شهادت می دهم. من قضاوت نمی کنم که زندگی سخت است هنرمند باید فقط شهادت بدهد. قضاوت کردن به واقعیت جهت غیر واقعی می دهد. یک روز هوا برفی و سرد بود. من داشتم توی خیابان زرتشت می رفتم. جلوی من مادری بچه ناخوشش را لای پتو پیچیده بود و به طرف بیمارستان مهر می برد صورت بچه بی حال و تب کرده به طرف من بود و مرا نگاه می کرد بدون آن که مادرش متوجه شود؛ برای بچه دست تکان دادم این جوری می دانی چه شد؟
ما سکوت کردیم عباس گفت: نه. حدس می زنی چه اتفاقی افتاد؟
من گفتم: ما هر حدسی بزنیم تو یک چیز دیگر می گویی.
عباس گفت: خیلی برایم عجیب بود… دیدم بچه با تمام بدحالی دستش را با زحمت از لای پتو در آورد و برای من تکان داد. اصلا نمی دانید چه حالی به من دست داد. هیچ وقت این صحنه از جلوی چشمم محو نمی شود. بعدا در فیلم زندگی ودیگر هیچ همین صحنه را گذاشتم.
فیروزه گفت: چه طوری؟
عباس گفت: همان صحنه ای که بچه تو گهواره خوابیده بود و گریه می کرد و یک دستش را گچ گرفته بودند.
آن جا به فرهاد خردمند گفتم برو جلو و برای بچه دست تکان بده. او هم همین کار را کرد. بچه گریه اش را قطع کرد بعد آن یکی دستش را در آورد و جواب فرهاد را داد.
فیروزه گفت: به هر حال همه شماها همه کارهایتان یک جوری تلخ است.
گفتم: خیلی از فیلم های سهراب را که توی آلمان ساخته ندیده ام ولی توی فیلم آخرش تلخی را به نهایت رسانده و از آن تلخ تر هم داستان فیلم بعدش است که می خواهد بسازد ا ز من هم خواست که دوباره بروم و طراحی صحنه هایش را انجام دهم، اما نمی شود رفتن به آلمان هزار مکافات دارد.
فیروزه گفت: در گل های رز برای آفریقا فقط پسر جوان هست که سعی می کند همه چیز را تلخ و ویران کند. اما سهراب بعد از هر صحنه تلخ یک جوری فضا را خوش می سازد. آن صحنه موزیک گذاشتن توی کافه یادت هست. همان صفحه های موزیک باکس کافه ریویرای توی قوام السلطنه خودمان بود. حالت خوش و غمگینی را به وجود آورده بود.
منبع : کتاب یادنامه ی سهراب شهید ثالث (ناشر : شهاب ثاقب-سخن )
در ادامه ی نگاه به زندگی و هنر شهید ثالث، گفته هایی از اهل هنر ایران و جهان؛ باب زندگی و آثار و احوال شهید ثالث را از میان گفته ها و مصاحبه ها و یادداشت های فراوان کوتاه کرده و در این صفحه به چاپ دوباره رسانیده ایم تا خواننده های بخش فرهنگی خلیج فارس و جوان ترهای علاقه مند به سینما برای درک بهتر از شخصیت هنری او، کار راحت تری داشته باشند… با هم بخوانیم…
پرویز دوایی:
پرویز دوایی
شخصیت خیلی جذابی بود؛ هم سر و ریخت و رفتارش و هم حرفهایش. قدباریک و بلند، لاغر مثل دوک، خوشخنده و شیرین، صدای خیلی گرم، و یادم هست که کت و شلوار مخمل سیاه میپوشید، موها و چشمها هم مثل زغال سیاه، و زیر کتاش پیراهنِ سفیدی داشت، و گاهی کت را روی دست میانداخت و این پیراهن انگار که یکی دو نمره بزرگ تر از سایز او بود که به تن لاغرش لق میخورد، و برای ما یکجوری یادآور لباسهای آرتیستهای فیلمهای شمشیربازیِ قدیم بود که شلوار سیاه داشتند با پاچههای باریک، و پیراهنِ سفید با آستینهای گشاد پفکرده و مُچهای بسته؛ پیراهنهائی که مثلاً “ارول فلین” توی فیلم “کاپیتان بلاد یا شاهینِ دریا” تناش بود؛ و روی این شباهت (که به خودش هم گفته بودیم) در کنار اسم “سوخراب” گاهی بهش میگفتیم: “ارول، ارولِ عزیز”، و این اسم انگار که به دلش چسبیده بود که بعدها، خیلیوقت بعدش، توی یک نامهای بهیادم آورد. خودم یادم رفته بود.
احمد رضا احمدی:
احمد رضا احمدی
در همه ی دوران زندگی جسورانه ترین روزها را در او دیدم، زندگی و بلاغت خلاقیت و بدعت چندان زمانی شعله می زند و می سوزد و خاکستر می شود و سپس سکوت و مرگ، اما “سهراب” با چنان وضوحی آتش افروخت که آتش هنوز برجان می تازد و جرقه می زند و آتش هنوز خاکستر نیست، این اقبال سهراب، را در نسل ما باید در این استعاره جست و جو کرد که چشمان ما و گوشهای ما در جست و جوی شاخه ای ست که عمر طولانی می خواهد. همه ی عمر ما در آن سپری شد که این شاخه میوه دهد. سهراب این شاخه را صدا کرد و شاخه سرانجام میوه داد. هنگام که رنج باشد، نیستی نیست، هستی هست. با رنج است که به زبان تازه ای می رسیم برای درک رنج و عقوبت انسان بر روی زمین “سهراب” زبان می آفریند که طعم جراحت روح دارد. با “سهراب” بینا شدیم، دیدیم.
آیدین آغداشلو:
آیدین آغداشلو
بخشی سترگ از آبرو و اعتبار سینمای ایران مدیون راه شهیدثالث است. راهی که آن را به تنهایی آغازید و در آن به هیچکس باج نداد و کوتاه نیامد..
ﺳﻬﺮاب ﻫﻤﯿﺸﻪ در ﮐﺎرﻫﺎﯾﺶ ﺣﺪﯾﺚ ﻧﻔﺲ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ. او از ﺷﻌﺎر، ﺳﺎﻧﺘﯽ ﻣﺎﻧﺘﺎﻟﯿﺰم و اﺣﺴﺎﺳﺎت گراﯾﯽ ﻧﻔﺮت ﺑﺴﯿﺎر داﺷﺖ و ﻫﺮ ﭼﯿﺰ ﻧﺤﯿﻒ و ﭘﯿﺶ ﭘﺎاﻓﺘﺎده ای او را رﻧﺞ ﻣﯽ داد. او ﻣﻬﺮ ﺳﺮﺷﺎری ﻧﺴﺒﺖ به هر ﻣﻮﺟﻮدی داﺷﺖ ﮐﻪ در ﻣﻌﺮض ﻣﺨﺎﻃﺮه ﻗﺮار ﻣﯽ ﮔﯿﺮﻧﺪ. او ﻣﺮدم ﮔﺮﯾﺰی ﺑﻮد ﮐﻪ ﻫﺮﮔﺰ ﻣﺮدم را تحقیر نکرد. ﺳﻬﺮاب ﺷﻬﯿﺪ ﺛﺎﻟﺚ رﻓﻘﺎی اﻧﺪﮐﯽ داﺷﺖ و ﻣﻌﺘﻘﺪ ﺑﻮد ﮐﻪ ﺗﻨﺎﻗﺾ ﻫﺮ ﻫﻨﺮﻣﻨﺪ از طریق اثرش حل می شود. سهراب بی جایگزین بود و شیوه اش را در دورانش کسی تکثیر نکرد. حرف تلخی به کسی نمی زد و با کسی تندی نمی کرد.انسان شریفی به تمام معنا بود و وقتی سهراب در گذشت، جهان جای تنگ تری شد.
محمد حقیقت:
محمد حقیقت:
بهنظر من، در یک کلام میشود سهراب شهید ثالث را با نیما در شعر مقایسه کرد. سهراب بهنوعی نیما یوشیج سینمای ایران است. یعنی نوآوریها و کارهای جدیدی انجام داد که دیگران از ایشان الهام گرفتند. نوآوریهایی از قبیل خیلی ساده به زندگی آدمها نگاه کردن، حالت شعرگونه را از زندگی عادی روزانهی مردم گرفتن و در فیلم تصویر کردن و همچنین استفاده از صداهای خارج کادر برای نشان دادن آنچه تماشاگر روی پرده نمیبیند، یعنی صداهای اضافی خارج کادر.
سینما بهقول شهیدثالث، حالتی چندضلعی دارد. یک ضلع آن همان است که شما روی پردهی سینما میبینید و حالت تصویری دارد. اضلاع دیگر آن بیرون از این کادر هستند. او حتی در اولین فیلم کوتاهش [قفس] هم از همین مسئله استفاده کرده است.
سهراب شهیدثالث از نظر شخصیتی، بهنظر من، شخصیت بسیار والای انسانی داشت. باوجود اینکه درآمد آنچنانی نداشت، ولی همواره همان مقدار درآمد را با دوستانش و یا بچههایی که بیپول بودند تقسیم میکرد و دائم به آنها کمک میکرد.
یادم هست و شخصا دیدم که ایشان به بچههای ایرانیای که در خارج بودند و محدودیت مالی شدید داشتند، کمکهای فوقالعادهای میکرد و خیلی انسان بود. بهنظر من، انسانگراییای که در فیلمهایش هست، با شخصیت خود ایشان هم کاملاً چفت است.
“ایواساکی” فیلمساز ژاپنی
“ایواساکی” فیلمساز ژاپنی
“کارگردانِ جوان طبیعت بیجان بگونهیی شوربرانگیز، حتی جزئیاتِ فیلماش را به دقت بررسی کرده بود. این کارگران ایرانی مرا به یاد “یاسوجیرو اوزو” میاندازد. کار شهیدثالث اما بسی محکمتر و استوارتر از هنر اوزو است.”
” بنگت فورسلند “، منتقد سوئدیِ
” بنگت فورسلند “، منتقد سوئدی
سینمای شهیدثالث برای یک سوئدی، یادآور عکسهای سون جانسون از کارگران و کشاورزان است. با همان صمیمیت و نزدیکی.. و بیهیچ تظاهر.. نماهای مدرسه در یک اتفاق ساده از برخی دیدگاهها یادآور چهارصد ضربهی “فرانسوا تروفو” (فیلمساز فرانسوی) است. واپسین فیلم او طبیعت بیجان، به نئورئالیسم ایتالیایی و به ویژه به فیلم اومبرتود نزدیک است..”