خانه » 2015

بایگانی/آرشیو سالانه: 2015

اخبار ورزشی روز پنجشنبه با امیر خسروجردی

برانکو:بازی با استقلال خوزستان داربی است، به ادینیو فکر نمی کنم.
سرمربی پرسپولیس معتقد است دیدار تیمش با استقلال خوزستان یک داربی است. او بار دیگر تاکید کرد که فعلا هیچ لیستی ندارد و به بازیکنانش اطمینان دارد.
به گزارش ایسنا، برانکو ایوانکوویچ در نشست خبری پیش از دیدار تیمش با استقلال خوزستان اظهار کرد: فردا در یک داربی به میدان می‌رویم. این دو تیم شبیه به هم بازی می‌کنند و در بهترین فرم خود قرار دارند. قبل از هر چیزی مایلم به مجموعه استقلال خوزستان تبریک بگویم به خاطر نتایج درخشان‌شان در فصل اخیر. این تیم به واقع پدیده سال جاری است چراکه سال گذشته برای سقوط نکردن می‌جنگید اما امسال در صدر جدول قرار دارد. آنها عملکرد باثباتی داشتند و به مربی این تیم تبریک می‌گویم.
برانکو اضافه کرد: با احترامی که برای ادینیو قائل هستیم، باید بگویم در مورد او هیچ صحبتی انجام نشده و حتی به او فکر هم نمی‌کنیم.

IMG_43480

قالیباف:آمادگی داریم سرخابی های پایتخت را در اختیار بگیریم.
محمد باقر قالیباف شهردار تهران با ابراز علاقمندی شهرداری تهران برای در اختیار گرفتن دو باشگاه پرسپولیس و استقلال گفت: در راستای سیاست‌های شهرداری برای فعالیت در حوزه ورزش، آمادگی این را داریم که با در اختیار گرفتن دو باشگاه پرسپولیس و استقلال، مشکلات این دو باشگاه پرطرفدار و مردمی را به حداقل برسانیم تا با کمترین دغدغه و مشکل روند رو به رشدی را در پیش بگیرند و پاسخگوی خواسته‌های هواداران‌شان باشند.

با اعلام ترابیان:تیم ملی فوتسال برزیل آماده سفر به تهران شد.
رئیس کمیته فنی و توسعه فوتسال از اعلام آمادگی تیم ملی فوتسال برزیل برای سفر به ایران و بازی با تیم ملی قبل از حضور در جام ملت‌های آسیا خبر داد.
عباس ترابیان در گفتگو با خبرنگاری مهر از ابراز تمایل مسئولان تیم ملی فوتسال برزیل برای سفر به ایران و بازی با تیم ملی ایران خبر داد و گفت: برزیلی‌ها به من اعلام کردند که می‌توانند در ماه ژانویه و برای برگزاری بازی تدارکاتی با تیم ملی، به ایران بیایند. البته سفر برزیلی‌ها به ایران یک مقدار هزینه دارد و بعید است فدراسیون فوتبال زیر بار این هزینه برود مگر اینکه یک اسپانسر برای این بازی انتخاب شود.

بردی اف نمی گذاریم آزمون به استوک برود.
سرمربی تیم فوتبال روستف می‌گوید نمی‌گذارد سردار آزمون به استوک سیتی بپیوندد.
ایسنا دراین ابره نوشت:باشگاه استوک سیتی انگلیس مدتی است که به جذب سردار آزمون مهاجم جوان تیم ملی فوتبال ایران علاقه‌مند شده است. آزمون که در روبین کازان زیر نظر بردیف رشد کرد اکنون در روستف بازی می‌کند و توانسته زیر نظر مربی مورد علاقه‌اش، خود را در فوتبال روسیه جا بیندازد.
قربان بردی اف سرمربی روستف درباره پیشنهاد استوک به آزمون گفت: نمی‌گذاریم آزمون به استوک سیتی برود. او بازیکن ماست و می‌خواهیم او را در تیم حفظ کنیم.
پیش از این در گزارش‌ها آمده بود، روستف شرط مالی سنگینی را برای استوک سیتی در پی انتقال آزمون به این تیم انگلیسی قرار داده که گفته می‌شود حدود ۶ میلیون یورو است.

ونگر:ژانویه سرمان شلوغ است.
سرمربی آرسنال اعلام کرد در نقل و انتقال‌های ژانویه بازیکنان زیادی می‌خرد.
ایسنا به نقل ازساکرنت نوشت:در حالی که تا آغاز پنجره نقل و انتقال‌های زمستانی تنها دو روز باقی مانده است، تیم‌ها خودشان را برای خرید بازیکنان مورد نیاز آماده می‌کنند.
برخی از منابع خبری اعلام کردند آرسنال به دنبال خرید محمد الننی، هافبک مصری بازل سوییس است. این تیم با وجود بازیکنان آسیب دیده‌ای چون فرانسیس کوکولین، سانتی کاسورلا و جک ویلشر، در خط میانی با مشکلاتی روبه‌رو شده است.
آرسن ونگر در این زمینه گفت: نمی‌توانم چیزی در مورد اینکه در نقل و انتقال‌ها چه کار می‌کنیم، حرفی بزنم. هنوز هیچ چیز نهایی نشده است. بدون شک ژانویه شلوغی خواهیم داشت. از این مساله مطمئن هستم. می‌دانم که با کمبود بازیکن مواجهیم.
سرمربی فرانسوی آرسنال در مورد شرایط متیو دبوشی، مدافع راست فرانسوی که با درخشش هکتور بلرین به حاشیه رانده شده نیز گفت: اگر بخواهد در تیم ما بماند، استقبال می‌کنیم اما هیچ‌کس را هم به زور نگه نمی‌داریم.

اختصاصی سایت خبرنامه خلیج فارس

اخبار ورزشی روز چهارشنبه با امیر خسروجردی

بر اساس گزارش رسانه قطری، پورعلی گنجی در آستانه پیوستن به السد قرار گرفت.
رسانه‌های قطری از توافق یکی از باشگاه‌های لیگ ستارگان قطر با مرتضی پورعلی گنجی ملی پوش ایرانی خبر دادند.
به گزارش تسنیم، روزنامه الرایه قطر نوشت مسئولان باشگاه السد قطر با مرتضی پورعلی گنجی بازیکن ایرانی برای پیوستن به این تیم به توافق رسیدند.
این روزنامه افزود: پیوستن مرتضی پورعلی گنجی به تیم السد در خلال فصل نقل و انتقالات زمستانی صورت می‌گیرد و انتظار می‌رود پورعلی گنجی جای “لی” بازیکن کره‌ای این تیم را بگیرد تا خط دفاعی این تیم قطری مستحکم‌تر و تقویت شود به ویژه با توجه به ا‌ینکه این بازیکن ایرانی علاوه بر سن کم، از توانمندی‌های بالایی برخوردار است.
انتظار می‌رود که باشگاه اسد قطر، پیوستن بازیکن ایرانی خود را رسما در روزهای آینده پس از پایان تمام جزئیات قرارداد اعلام کند.
السد در حال حاضر ژاوی بازیکن پیشین بارسلونا را در اختیار دارد.

poraliganji-tianjin

بلاتر:فیفا پشت من را خالی کرد.
سپ بلاتر و میشل پلاتینی از سوی کمیته اخلاقی فیفا با ۸ سال محرومیت از فعالیت در ارگان‌های ورزشی روبرو شدند. این دو متهم به فساد مالی و انتقال مبلغ ۲ میلیون یورو بدون ارائه دلیل و مدرک کافی هستند. حال بلاتر عنوان کرد که فیفا او را رها کرده و حمایت کافی را از او به عمل نیاورده است.
رئیس معزول فیفا گفت:دیگر برای فیفا نمی‌جنگم. آنها من را رها کردند. دیگر برای خودم و غرورم می‌جنگم. این شایعات و این اتهامات، انرژی جدیدی در من به وجود آورده است. پس از کریسمس، از خودم دفاع خواهم کرد.

پانصدمین بازی مسی برای آبی و اناری ها
ایسنا در مطلبی به نقل از ال موندودپورتیوو اسپانیا نوشت:چهارشنبه شب، بارسلونا در هفته‌ هفدهم لالیگا به مصاف رئال بتیس می‌رود و مسی می‌تواند با حضور در این مسابقه پانصدمین بازی‌اش در بارسلونا را به ثبت برساند.
مهاجم آرژانتینی در کنار ژاوی هرناندس، کارلوس پویول، آندرس اینیستا، میگلی و ویکتور آلوس قرار خواهد گرفت. تفاوت مسی با این بازیکنان رسیدن به همه عناوین ممکن است. او تاکنون ۴۲۴ گل برای تیمش به ثمر رسانده، برنده چهار توپ طلا شده و در بازی‌های فینال ۲۴ گل به ثمر رسانده است. مسی به همراه اینیستا فاتح ۲۶ جام شده‌اند (چهار لیگ قهرمانان اروپا، هفت لالیگا، سه جا‌م جها‌نی باشگاه‌ها، سه کوپا دل ری، سه سوپر کاپ اروپا و شش سوپر کاپ اسپانیا.)
همچنین لئو، برترین گلزن تاریخ بارسلونا است و بیشترین بازی را به عنوان یک بازیکن خارجی برای آبی‌ اناری‌ها انجام داده است. او با ۷۳ گل در یک فصل (۱۲ – ۲۰۱۱) بیشتر گل را در این مدت به ثمر رسانده. مسی همچنین برابر ر‌ئال‌ ماد‌رید ۲۱ بار گلزنی کرده که تاکنون هیچ بازیکنی از بارسلونا به این رکورد نرسیده است. او سه بار برنده جایزه پیچیچی و کفش طلا شده است.

پتر چک رکورد بسته نگه داشتن دروازه در لیگ برتر انگلیس را شکست.
دروازه‌بان تیم فوتبال آرسنال در رقابتهای لیگ برتر انگلستان رکورد جدیدی را از خود بر جای گذاشت.
خبرگزاری مهر دراین باره نوشت:آرسنال دوشنبه شب موفق شد با برتری دو بر صفر مقابل بورنموث به صدر جدول رده بندی رقابتهای لیگ برتر صعود کند.دراین دیدار پتر چک موفق تعداد دفعاتی که دروازه خود را بسته نگه می دارد را به عدد ۱۷۰ برساند.
این رکورد پیش از این در اختیار دیوید جیمز بود که درون دروازه تیم های لیورپول، آستون ویلا، وستهام، منچسترسیتی و پورتسموث ایستاد.
چک تابستان امسال پس از ۱۱ سال از چلسی به آرسنال پیوست و در ابتدای فصل گزارش شده بود که رکورد دیوید جیمز را شکسته اما خودش بر روی توییترش اعلام کرد در چهار بازی به طور کامل درون دروازه نبوده و بنابراین رکوردشکنی وی به تعویق افتاد.

فان خال:دلیلی برای استعفا ندارم
سرمربی هلندی منچستریونایتد می گوید حاضر به استعفا نیست و می خواهد در این تیم بماند.
ایسنا به نقل از دیلی میل انگلیس نوشت:منچستریوناتید تحت هدایت لوئیس فان خال بعد از حذف از لیگ قهرمانان و جام اتحادیه در لیگ برتر نیز نمایش ضعیفی داشته و در ۴ دیدار اخیر خود به ۳ شکست و یک تساوی رسیده است.
در حالی که گفته می شد فان خال بعد از بازی برابر چلسی استعفا خواهد داد، این مربی هلندی در نشست خبری خود گفت: دلیلی برای استعفا دادن وجود ندارد. شما دیدید که بازیکنان امروز برای من جنگیدند و تمام تلاش خود را نشان دادند.
وی افزود:آینده من موضوع مهمی نیست، بلکه منچستریوناتید مهم است که فکر می کنم امروز بازی خوبی نشان دادیم.
لوئیس فان خال از ۱۴ دیدار آخر خود در لیگ برتر همراه منچستریوناتید ۶ تساوی بدون گل داشته است. این در حالی است که سر آلکس فرگوسن در ۱۱۶ بازی آخر خود همراه منچستریونایتد حتی یک تساوی بدون گل نیز نداشت.

اختصاصی سایت خبرنامه خلیج فارس

گفت­ و­ گو با ابراهیم گلستان / برگرفته از مهرنامه شماره 44

25gt

برگرفته از مهرنامه شماره ۴۴ ابان ماه ۱۳۹۴ چاپ تهران

گفت­ و­ گو با ابراهیم گلستان

یزدانی خُرّم : دلیل این گپ و گفت پرونده­ ایی است درباره­ ی دکتر پرویز ناتل خانلری. شما در سال­های طولانی شاهد فعالیت­های او در ادبیاتِ ایران بودید. هرچند در صحبت­هایی که قبلا با هم داشتیم چند باری درباره­ ی خانلری حرف زدید و گفته ­بودید که او آدمِ درجه­ اولی نبود …

گلستان : چون به دید و گمان من نبود. او در میان کسانی که توی کافه «فردوس»جمع می­ شدند به جمع وجوری و یک نوع تشخص فکری مسلح نبود. نه مثل دکترهالو ( صفتی که به دکتر روحبخش داده بودند) که مرتب پروست می­خواند و ده­ها بار از اول تا آخر در «جست­و­جوی زمانِ گذشته» را خوانده بود، نه مثل «رحمت الهی» که اشتفن تسوایگ و توماس مان را به زبان فارسی وارد کرد، نه مثل نوشین. نه مثل قائمیان که هنوز به عمقِ اعتیاد نیفتاده بود. نه مثل «صُبحی مهتدی» که در اول به تشویقِ هدایت به جمع­ آوری قصه ­های فولکلور شروع کرده بود و حالا دیگر شده ­بود نجات­ دهنده­ ی این قسمت عمده­ ی فرهنگ مردمی، با تمام نفوذی که از راهِ داستان­گویی در رادیو به دست آورده بود. نه حتی مثلِ جوان­ترهای جست­و­جوکننده­ ی حریص مثل بگیریم از «پرویز داریوش» تا هر که دیگر بود. نه مثلِ آن کناره ­گیرِ همیشه از همه قهر کرده که همیشه سر یک
میز دیگرمی­ نشست و نه پهلوی کسی می­ آمد و اصلا نمی­خوست کسِ دیگری پهلویش بنشیند اما انگار همیشه انتظار داشت با کسی درگیرِ صحبت شود، و اندیشه­ ی اولیه­ ی غرب­زدگی را او از آب و هوای فاشیستی های دگر به زبان فارسی درآورد تا یک طفلک که سرش کلاه رفته بود بعد از کتاب­ نخوا ندن­ ها به زبان خارجی چون به زبان فارسی چندان کتاب و معلومات تازه گیر نمی ­آمد، او سواد و زبان آن را از او قاپید. نه مثلِ کتاب­خوان­ های مستمر و ول­ نکن مثل دکتر «هوشیار» که استاد دانشگاه هم بود. نه. مثل هیچ­کدام. خانلری نه که نمی­ خواند فقط، بلکه پرهیز هم داشت. ربطی جستن به مقدار اطلاع او وقیاس با دانسته­ ها و ذهنیات هدایت یا شهید نورایی کاری­ست که در شان آن­ها نبود. و مقدار آگاهی و ذخیره­ ی ذهنی آن­ها به حدی که
آماده­ ی بیان­ شدن باشد اصلا قابلِ قیاس نیست با مقدار نامعلوم و کمی که در ذهنِ حاضر خانلری
دیده می­ شد، شنیده می­ شد، حس می­ کردی. در شناخت ادبیات اروپایی کلاسیک و معاصر، هرچه نزد شهید نورایی یا هدایت بود اصلا چنان زیادتر بود که حاجت و امکان قیاس پیدا نمی­ شده ، نبود. خانلری شاید داشت یاد می­ گرفت. شهید نورایی فاضل بود، نه فقط یاد گرفته بود، فاضل بود. آن دو مثلِ خانلری نبودند که جوی باریکی باشند. دست­کم شهید نورایی که نهر وسیع و تند و عمیقی بود. اگر خودت قضاوت نمی­ توانستی کرد از حرمت و سکوتِ متمرکزی که در هدایت نسبت به او می­ دیدی می­ شد حدس بزنی، بفهمی. این دو به هرحال با هر کسی که می­ دیدی فرق داشتند. وزن دیگری در آن­ها بود. وقتی اگر صدایت درمی­ امد که از همان کمی که از فاکنر یا جویس خوانده بودی می­گفتی، می­ دیدی که خانلری هم آهسته گوش می­دهد هم با
حرکت­های چشم و چهره تحقیر نشان می­ دهد. نمی­ داند و می­ خواهد وانمود کند که لازم کرده است این مهلت را بداند، اگر چه شاید بعد از ته مانده ­ی همان حرف­ها چیزی ازش درز می­کرد که می­ دانستی چیزِ وزن­داری نیست و سرچشمه­اش کدام جای حقیر تازه­ کارِ کمابیش سطحی و بی­ عمقی بوده است.

این حرف­ها از گذشته به پایان رسیده است و واقعا چندان محلی از اعراب ندارد و نباید هم داشته باشد. می­دانی آقای گرامی من ما داریم چه می­کنیم؟ بی­خود و بی جهت در بادکنکی دمیده­ ایم یا دمیده ­اند و آن را باد کرده ­ایم یا کرده­ اند. یک جسمِ کُروی به اندازه ­ی غیرِ لازم و برای کارِ نامعلوم و بی جهت. حالا می­ خواهیم سوراخش را که با دمیدن در آن جسم را گنده ­اش کرده ­اند، کرده­ ایم، پیدا کنیم که بادش خالی شود؟ خالی شود که چه شود؟ اگر می­ دانی که در این جسم گنده هیچ است به جز باد، او را هم به صورتِ جاودانه اَبَرمردهای دیگرت صاحب معارف بی اندازه­ ای تصور کن و دل کن بگذار دیگران بگویند شعر «عقاب» یا «آرش کمانگیر» یا هر نوع حرف بادآلود گویند. این اظهار لحیه­ ها به درد هیچ­کس نخواهد خورد، وقت را از کار و از معارف جدی جدا نگاه خواهد داشت. از تمام شعرهای سوزناک یا حماسی یا تشبیه­ سازی­ و این جور حرف­ها و «دردها» چیزی نصیب ماندگارِ کسی کرده­ است؟ گفتم ماندگار، یعنی چیزی که زود بر باد فراموشی نرود و در زندگی اثر بگذارد. به هیچ گفته­ ی بادآلود اعمِ از خاکی و مبارز و میهنی، اعتراضی و ابرمردانگی و از انواعِ چرت و پرت­های دیگر نه خود را آلوده کن نه بفریب. نه قدر و منزلتی برای آن­ها بتراش که بعد ناچار شوی بادش کنی، در هم بشکنی­ اش مثلِ جسم­هایی که به شکل­های گوناگون با «لگوهای» گوناگون به هم بچسبانی، بازش کنی، از هم بپاشی شان و تکه­ هاشان را برگردانی بگذاری توی قوطی­هایش به تصور یا امید این­که بار دیگر روزی جفت­شان کنی به هیاتِ دیگر. و در تمامِ مدت برای سرگرمی. کاری باید کرد که کار باشد، نه سرگرمی. کاری که به نوعی اساس و اصلِ زشتی­ها را برای چاره­ ای کردن وصف کند، نشان دهد، بگیرد، روشن کند. یا حداقل وظیفه­ ی اخلاقی خودت به خودت و به زندگانی خودت را چاره­ ای کند، ایفا کند، راحت کند. واقعیت را بگو و درد را نشان بده و اگر می­توانی اشاره ­ای به درمان کن نه به صورت بادآلوده، رویایی، آرمانی، چرت، نه به صورت تشبیه­ های گل و بلبلی، یا معصوم ­بودنِ دختر دهاتی و جفای «ارباب پسر» و از این جور حرف­های ساده­ لوحانه از اعتبار زمانی و وقتی افتاده. به هرحال از پرهیز کردنِ او بود که می­گفتم. پرهیز داشت از ترجمه­ هایی که سال­ها پیش کرده­ بود کسی حرفی میان آورد. مثلا ترجمه­ هایی که ازش در دست بود مثل «افسانه­»­های سری­ شده که «کُلاله خاور» چاپ کرده­ بود کسی یادی کند و چیزی بگوید. «سخن­»­اش هم اولش مال ذبیح صفا بود گمان می­ کنم. خب، قابلِ قیاس در مطالعه و ادبیات کلاسیک ایران را خواندن، با ذبیحِ صفا نبود. هدایت و شهید نورایی، به­ خصوص شهید­نورایی که اصلا جنس دیگری داشتند، اما مثل او هم نبودند که جوی باریکی باشند. اگر اَنتلکتوئلی در آن دوران بود او بود. هدایت و شهیدنورایی و حتی رحمت الهی با همه­ ی «خاکی» بودنش سر و کله ­ها بالاتر بودند. باور نمی­ کنید، ولی وقتی که برای تحصیل می ­خواست برود اروپا و می­ خواست کتاب­های­ش را بفروشد، هدایت ما را کشاند به خانه­ ی او برای دیدن هرچه کتاب پیدا کنیم از او بخریم. هدایت بود و من و چوبک و سهراب دوستدار و الهی. می­ خواهی باور کن، می­ خواهی نکن. چندان کتاب­هایی هم نبود. آن را که من انتخاب کردم «گُل­های درد» بودلر بود. چاپ بسیار عالی اما به جان خودم هنوز از لفاف سلوفان اولیه­ اش در نیامده، باز نشده… که شاید این را پیش­تر در نسخه­ ی دیگری خوانده­ بود و این یکی هدیه­ بود به او، یا هرچه و چوبک او را دست انداخته بود از این بابت. روزگاری بود. مجله­ ی سخن! مجله­ ی سخن اولش مال ذبیح صفا بود و با پولِ شهید نورایی وتلاش و راهنمایی فکری او و هدایت درمی­ آمد.

یزدانی خُرّم : اما بُعد شاعری­ش باعث بحث­های زیادی شد …

گلستان : آن آقایی که برداشته برایش کاغذ نوشته که نیما از این تقلید می­کرد…

یزدانی خُرّم : منظورتان دکتر شفیعی­ کدکنی است؟

گلستان : بله. واقعا ما در فضای وحشتناکی زندگی می­ کنیم. و البته همه­ ی ما هم اجزای این فضا هستیم. آخر این حرف یعنی چه؟ ایشان حتما نخوانده که خانلری شاگردِ قوم و خویش خودش یعنی نیما بوده.
نامه­ هایی را که نیما برای خانلری نوشته حتما بخوان. اصلا این حرف­ها یعنی چه؟ حالا خانلری این­قدر مهم شده که بیاید به نیما درس بدهد؟ یا نیما این همه محتاج درس ­خواندن؟ از چه کس و از کجا، آن هم!

یزدانی خُرّم : به هرحال اختلاف بینِ نیما و خانلری همیشه وجود داشته و مصداقش را در نامه­ های نیما
می­ توان دید. مثلا در کنگره ­ی نویسند­گانِ سال ۱۳۲۵ این قضیه یک جورهایی نمود پیدا می­­ کند…

گلستان : یعنی چه می­ شد؟ باز هم غیرِ مشخص لغت به کار بردن؟ یعنی چه اختلاف و یعنی چه «مصداق»؟ جنسِ اختلاف؟ در کدام جا؟کنگره­ ی نویسندگان که اصلا ماجرای مضحکی بود. این کاری بود که خانه­ ی فرهنگ شوروی انجام داده بود برای تبلیغاتِ روسی آن روزگار و حزب توده هم کمکش کرده بود. اصلا کنگره­ای نبود به آن مفهوم. کدام نویسند­ گان؟ اما آیا اختلاف میان نیما وخانلری، اختلاف میان دو برداشت رشد کرده است؟ هر اختلافی که نشانه­ ی تفاوت­های ارزش­دارِ فکری و هنری نیست.

یزدانی خُرّم : خب همه که بودند اتفاقا هدایت، چوبک، بزرگ علوی، نیما و …

گلستان : شنیدن کافی نیست… تو اصلا چند سالت است؟

یزدانی خُرّم : شما همیشه این را از من می­ پرسید! الان سی و شش سال. خب بالاخره درباره ­اش خوانده­ ایم که …

گلستان : می­ شود سی و سه چهار سال قبلِ تولدِ تو. من آن روزها در مازندران مشغولِ فعالیت­های سیاسی، حزبی و اجتماعی خودم بودم. یک روز با قطار می­ خواستم از شاهی بروم پل سفید که داخلش هدایت و علوی و چوبک … را دیدم که از تعطیلی ­های نوروز که رفته بودند به مهمانی منوچهر کلبادی برمی­ گشتند تهران. علوی به من گفت این نامه­ ی کنگره­ ی ماست حتما بلند شو و بیا. همین موقع هدایت گفت ولش کن به این چه کار داری. این دارد برای خودش کار می ­کند و شما دارید مزخرف می­ گویید. حالا که کوبیده و آمده این­جا دارد کار اساسی می­ کند دوباره ول کند و بیاید تهران توی کنگره که چه شود؟ اتفاقا من رفتم به آن­جا! روی صندلی نشستم. نه حرفی زدم نه کاری کردم، نه کاره ­ای بودم. تماشا می­ کردم. کلِ کنگره یک کار تبلیغاتی بود اما به هرحال من آن جا بودم. کل شب­های­ش را هم بودم. فوق­ العاده ­ترین اتفاقی که افتاد مالِ شبی بود که نیما
می­ خواست شعر بخواند. یک­هو برق خاموش شد و یک چراغِ نفتی آوردند گذاشتند جلوی­ش. فکر کن در آن تاریکی مطلق و در فضای باز. نورِ این چراغ از پایین افتاده بود روی صورتِ عجیب و غریبِ نیما و او هم
«آی آدم­ها» را می­ خواند. اصلا صحنه­ ی دراماتیکِی بود. اما این­ها هیچ ربطی به مسائل اساسی هنری نداشتند و کلِ کنگره یک کارِ تبلیغاتی بود در اساس اما حتما اثرها یی هم می­ توانست در زمینه­ ی ادبیات ایران داشته باشد. سخن­رانی خانم «سیاح» در آن جمع راستی شاهکار بود و از همه مهم­تر تکان­ دهنده و مطلع ­کننده و درسِ خالصِ غیرِ مستقیم برای کل حاضرین، من جمله آن­ها که علاقه­ ای داشتند و خود را جمع و جور برای فهم و درک می­ کردند. یا همین شعرخوانی نیما با آن که جوری نعره­ ی ضدیت و هشیاری­ دادن و اعتراض بود و اگر جایی داشت واقعا جایش همان­جا و همان موقع بود. بنابراین حرف­ها را زیاد جدی نگیر. البته هر جور خودت دوست داری. من یک چیزی درباره­ ی اخوان ­ثالث نوشتم که چاپ شده. خواندی­ش؟

یزدانی خُرّم : بله. در یادنامه­ ی اخوان که کاخی جمع کرده خواندم.

گلستان : خب. آن­جا می­ گویم رفته بودم تا زندان که اخوان قرار بود ازاد شود و او را با خودم ببرم. یکی آن­جا نزدیکم شد و گفت شما منتظرِ زندانی هستید؟ گفتم بله. گفت شما منتظر آقای اخوان هستید؟ گفتم بله. گفت شما آقای گلستان هستید؟ گفتم بله.یک­هو افتاد به زمین و زانو و پای من را ماچ کردن. روی آن رسمِ مضحکِ زورخانه­ای و این حرفها. من اصلا وا رفتم. گفتم این دیوانه است؟… اما از زمانی که من این را نوشتم و چاپ شد به خودم سرکوفت زده­ ام که حالا این آدم این کار را کرده تو چرا درباره ­اش اشاره و داوری می­کنی؟ و این­که وقتی خودش این را می­ خواند از کار احمقانه ­اش شرم داشته باشد. تو چرا جوان­مردی نکردی که فراموش کنی و باز نگویی. من از آن سال به خودم سرکوفت داده­ ام که چرا این را نوشتم. اما گاهی چیزهایی
پیش می­ آید که آدم به خودش می­گوید کم بود. اما بهتر بود به این جور تربیت­ها و تربیت­ شده­ ها و از روزگار واپس مانده­ ها دست که نه، لگد نزدن. این­ها در عوالم خودشان هستند. باید خودشان خودشان را بیاورند بیرون از این جور تفکرها و برداشت­ها، نه این که چنین شکل رفتار را روی هم تلنبار کنند. بکنند. عقب مانده ­اند وعقب­ مانده و می­افتند. حیف از آن فضای ذهنی­شان که انبار فکرها و رفتارها و نقطه­ نظرهای به فساد گراییده بشود و شده است. اما حالا به این نتیجه رسیده­ ام که باید بعضی چیزها را گفت.
آقای شفیعی­ کدکنی به هرحال تا اندازه­ ای سواد دارد. چقدر و در چه زمینه­ اش برای هیچ­کس نمی­ شود به وجه قاطع گفت. اما سواد باید با یک روحیه­ ی زبل و زنده در حدِ آن­چه روز لازم دارد باشد. شما اگر با سوادی در حدِ پس ­پریروز درباره ­ی همان پس ­پریروزی­ و به زمان پس پریروزی­ها بگویید چندان از خط دور نیفتاده ­اید. اما با آن روحیه و آن مقدار درک و آن مقدار ذخیره­ ی فهم و سواد نمی­ شود، یا در واقع نباید، در حدِ مسائل مدت­ها پس از آن دوره­ ی اطلاعِ خود چیزی بفرمایید. که اگر بفرمایید یک­جورهایی صدای تلق و تلوقِ آن­ حرف­ها در می­آید،
نفی­ کننده ­ی حرف­تان می­ شود. دستور زبانِ فارسی که مبرزا عبدالعظیم خانِ گرکانی نوشته اگر چه با
کمک­های اسکلت و استخوان­بندی گرامرِلاروس و موقعیت­های شبیه یا به عاریت و اقتباس ­گرفته­ از «کلود اوژه» بود، اما بینی و بین­ الله که طابق النعل بالنعل با زبانِ زنده ی جاری، نه وقتی­که این یکی خیلی خراب در می­ آید، جور نیست و کارا نیست. از آن طرفش هم همین­طور. مثل وقتی که مثلا دو یا سه کلمه به هم متصل شده را می­ گویند باید جدا جدا نوشت که بهتر خوانده شود. که درواقع نه خوانده می­شود و نه درست. یعنی اسم مرکب به کل مالید. مالیده­ شد، نداریم؟ خانلری رسمش شده بود که برای رد نیما ترکیب «نازک­آرای تن ساق گُلی» او را غلط و بی­معنی و مسخره بخواند. خب، شما در درون خودتان، به ضرس قاطع هم حتی، حس می­کنید
و می­فهمید که خانلری حس نکرده است این را، حتی حس می­ کنید او عقب­ مانده است. چرت می ­گوید، نرمش و فرزی ندارد. این تعبیر یا بیانِ نیمایی که از زیبایی غمناکی حس و جانِ حس در آن من جای شکی
نمی­ بینم، در آن آزادی و خیز و ترسیم خط زیبایی گفته می­ بینم، آیا به حساب معنی خشک و انتزاعی و مطلق و غلط و بی­جا است؟ یعنی چه؟ چه که در کنارش می­شکند. مغلق است؟ نمی­ توانست بگوید تنِ ظریف و زیبا، فقط؟ آیا شعر را با حس ظریف و ظرافتِ حسی می­گویند یا خیز و پرش در کار بیان هم می­آید. در جمله­ ی حافظ «که عشق آسان نمود اول/ ولی اُفتاد مشکل­ها» که چون خط اول در دیوانِ غزلیاتِ اوست آسان­تر است از آن مثال­ زدن، خب، آیا مشکل­ها که جمع است نباید با فعلِ جمع بیاید و او گفته باشد «ولی افتادند مشکل ها» که در این صورتِ پدرِ زیبایی درآمده بود هرچند شاید با قاعده ­های دستوری جمع ا­وری­ شده­ ی میرزا عبدالعظیم خان می­ خواند. یا آن ایرادِ مرسومِ خانلری، ایراد دیگرش از نیما که «کله ­های مردگان را به غبار قبرهای کهنه اندوده، از پسِ دیوارِ من بر خاک می­ چیند» اَه اَه، چه بد، یعنی کله­ ی مُرده توی شعر؟ این­ها جای بحثِ جدی ندارند، فراموش­شان کنیم. برگردیم به حرف­های دیگرمان.

شما خانلری را در قالبِ زمان مرتب واقع با کوچک و بزرگ­های معاصرش بسنجید. به فریدون توللی در تمام «التفاصیل» یا حتی در قاب­ بندی فکر ی که دو قرن عقب بروید و با کاری که رستم ­الحکما در «رستم­التواریخ» کرده، یا بیایید نزدیک­تر و به حال و هوای دیگر و هم ­عصر، کمابیش هم ­عصر، با معیرالممالک، با مطیع­الدوله حجازی با مجتبی مینوی. شعر که فقط در جدول عروض، وزن و گفتن که نیست، نمانده است، نمی­ ماند.
چرا بی­گدار به آب می­زنید؟ مساله پایین ­کشیدن کسی از صدر نیست. جست­و­جو می­ کنیم برای راستی، برای واقعیت، نه در خندقِ مبالغه در آرزوها و پیدا کردن یک آلتر اِگو یا نفسِ برتر، جست­و­جو درآوردنِ خُبث­ها نیست، ما داریم تماشا می­کنیم. هیچ­کس کاره ­ای نیست که مقام و منزلت هدیه کند، نه محتاجیم چاپلوسی کنیم از کسی نه اصلا خود این چاپلوسی­ها، که رایج هم هستند، کار و دمِ دست و قابلِ قبولِ ماست. تماشا می­ کنیم اطراف­مان را که ببینیم به چه دلیل از چه خوش­مان بیاید و به چه دلیل رتبه و کاری را بپذیریم یا تحسین کنیم یا دور بیاندازیم. اصل کاری همین دلیل­ داشتن است و انتخاب دلیل از روی شناختن عقلانی و در خور و شعور و فهمِ تجربه­ دار. همین. حالا یارو دلش می­ خواهد در بوق بی بی سی یک آدم زحمت­کش و مفید و سودبخشنده را به ضربِ تمجید احمقانه­ ی خود نمونه­ ی انسانِ شرقی بداند. البته دشنامی است این به زبانِ فارسی و به نقد و به دستگاهِ تحریریه­ ی بی بی سی که روزگاری مینوی­ ها و فرزادها در آن بودند، و حالا هم، در حدِ خودشان داریوش کریمی و امثالِ داریوشِ کریمی­ها و دیگرانی هم هستند اما کسی نیست که یقه­ ی این
چاخان­بازی­ های غیر مفید را بگیرد و بگوید در عصری که تو حرف می­زنی در این شرق تا دیروز مائو و نهرو و مصدق و در کارِ ادب تاگور و دیگران هم بوده­ اند. در همین ایران همین امروز همین محوطه­ ی بسته که بهش نق هم می ­زنیم، از کسی که در حدِ بی­سوادی تو ترجمه­ ی کتاب­های کتک ­خورده از زمانه و از رشد فکر را کرده است، نمونه ی آدمِ شرقی نیست، نخواهدبود. برای چه کسی فضلِ وارونه می­ فروشی و دروغِ الکی
می­ گویی، با حلبی شکسته دینار زرین ضرب می­کنی کسی بر حسبِ اتفاق رفته است روی بام، بوقی هم در دستش بوده است، در آن هی فوت کرده، می­ کند. به ماچه؟ ما می­ خندیم و اگر مرحله ­ای جدی بود،
جست­و­جوی وسیله­ ی مناسب می­کنیم برای جبران چنان شناعت. این جور حرف­ها را بچه­ های بی­سواد یاد بگیرند و منحرف شوند و نفهمند. بگیرند، بشنوند و نفهمند، بیشترشان بزرگ خواهند شد و خواهند دید هر کس چند مَرده حلاج بوده است.حالا بگو این ماجرا را کجا نوشته؟

یزدانی خُرّم : توی مقدمه­ ی کتابِ گزینه اشعارِ خانلری این مقاله چاپ شده که خانلری مقدمِ بر نیماست . یک جورهایی پدر شعر نو شاید.

گلستان : هر کسی چنین حرفی بزند بی­جا کرده! پدر شعر می­ تواند کسِ دیگری باشد اما خانلری بچه ­ی کوچکِ شعر هم نیست! تو را به خدا واقعیت را خراب نکنید.

یزدانی خُرّم : ما کجا واقعیت را خراب کرده­ ایم؟

گلستان : شما می­ توانید در یک محیطِ کوچکی که زندگی می ­کنید مسائلِ کوچک را بزرگ ببینید اما دیگر
بزرگ­تر نشان­شان ندهید.

یزدانی خُرّم : مثلا چی آقای گلستان؟ یک مثال می­زنید؟

گلستان : همین خانلری که می­خواهی بزرگ نشانش بدهی. بالاخره تو سال­هاست داری توی این ادبیات
کار می­ کنی. همین شعر عقاب را بخوان. ببین اصلا وزن کار، وزنِ خلاقیت و امرِ بینندگی، نه وزنِ عروضی، بلکه وزنِ فکر و مطلب، اندیشه، مقصود، وزنِ این چیزها که به کار سنگینی و ظرفیت و حیثیت می­ بخشد، توی دست شاعر هست؟ توی­اش می­گوید این خودش را کشته… اصلا غلط کرده که کشته! تو باید بنشینی و دو دو تا چهار تای این شعر را بکنی و ببینی اصلا چه می­گوید. همین شعر عقاب نه تنها به پای کوچک­ترین شعرهای نیما که به گرد پای شعر اخوان هم نمی­رسد. شاید هم­پای سیاوش کسرایی، شاید، اما او کجا و هوشنگ ابتهاج کجا. این­ها را بُر نزنید. لزومی برای قیاس و جفت­گیری در نشست و برخاست شاعرها، در اسم­ها نیست. این واقعیت است.

یزدانی خُرّم : آن زمان هم بینِ خانلری و نیما از این دست بحث­ها بود؟

گلستان : نیما که اصلا با کسی بحث نمی­ کرد! نیما حتی توی جمع هم نمی­ رفت. توی خانه می­ نشست و طاس کباب نهار و خانه را می­ پخت و وافورش را می­ کشید و فکرِ شعرش بود. این عین تصویری است که من از او دارم. در کوچه پاریس، پشت کوچه­ ی یغما بود، پیش از آن­که بیاید در آخرِ کوچه­ ی فردوس تجریش خانه بسازد. آن وقت سال­های ۱۳۲۶ تا ۱۳۲۸ بود که من هنوز نرفته بودم آبادان.

یزدانی خُرّم : چون در نامه­ های نیما خوانده ­ام که از خانلری بابت مشاغلِ سیاسی­ش می­ترسید انگار؟

گلستان : از خانلری بابت مشاغلِ سیاسیش «می­ترسید» حرفِ ناواردی است که شما بی حساب و کتاب
می­ گویید. خانلری در اولین «شغل سیاسی­»­اش شد معاون وزارت کشور. چه سالی؟ نیما مُرد. چند وقت بعد؟ این­ها را ، این تاریخ­ها را استخراج بفرمایید، دربیاورید، ملاحظه می­کنید که آن قدر فاصله کم . کوتاه بوده که جا برای ترس نیما نمی­گذاشته. چیزی را اول نفرمایید و بروید دنبال تاریخ و مدرک. در این میان ذهن­های عمومی را به تشویش انداخته ­اید. ایجاد دردسر بی­جا و گمراهی بی ­دلیل شده­ اید. اما چیزی که هرگز نمی­توانم فراموش بکنم این است که یک سرِ شبی توی خانه­ ی آل ­احمد نشسته بودیم. من بودم و فخری، زنم و سیمین و آل ­احمد و شاید پرویز داریوش هم بود ،شاید هم بعدتر آمد. ناگهان در زدند.یک کسی رفت در را باز کرد. نیما آمد تو. همه شروع کردند به سلام و احوال­پرسی که نیما انگشت گذاشت روی دماغش و گفت هیسسسسسسس. پرسیدیم آقا چه خبره؟ چی شده؟ هرچی حرف می ­زدیم باز می­گفت هیسسسسسس. جان­مان داشت
درمی ­آمد که چرا نیما دارد این­قدر هیس هیس می­ کند. بالاخره نشست و باز گفت هیس. چند لحظه بعد به زبان آمد که : بچه ­ها حرف نزنید، خانلری آژان شده!… بدبخت خانلری هم توی دستگاه عَلَم انگار شده بود معاون وزیرکشور. همین. این اولین بار بود که خرق عادت می­شد و آدمی از بین ادبیاتی­ها وارد دستگاهِ دولتی
می­ شد. واقعا نیما چه­ طور می­ توانست به این ادم توجه کند؟ چی می­خواست از خانلری بگیرد؟

یزدانی خُرّم : بالاخره خانلری در دانشگاه آدم کم تاثیری نبود …

گلستان : کدام دانشگاه؟ شما در تقویم دست­کاری نکنید آن هم به حکم هنوز به دنیا نیامده­ بودن و بعد، بعد از چند سال یک نگاه کنید به سال­های پیش که نبوده بوده ­اید. کدام دانشگاه. تا پیش از معاون وزارت کشورشدن که خانلری کاره ­ای نبود و در دانشگاه چندان وقتی نبود که رفته و درس بدهد. شما بدجوری موجودیت­های واقعی و تصوری چند سال را در هم می­پیچانید و دنیا ی گذشته را جور دیگری می­بینید و وانمود می­ کنید.اصلا دانشگاهِ در بعضی رشته ­ها می­ تواند جای پرتی باشد. آیا آن­چه در «شریف» می­ گذرد یا می ­گذشته را
م ی­توانید با آن­چه در «معقول و منقول» یا «حقوق» می­ آید برابر بدانید. منتهی پرتی آن­وقت پرتی خیلی
احمقانه ­تری بود. مثلا استادی مثلِ صدیق حضرت در دانشگاه بود که درس اقتصاد می­ داد. این که می­گویم مال سال ۱۳۲۰ است. به این آدم می­گفتند اتوبوسِ خط هشت! بس که آدمِ درشت هیکلِ کمی زوار درفته قدیمیِ قدیمی­ نمایی بود. در آن موقع من یک کلمه درباره­ ی مارکسیسم نخوانده بودم. چند نفر را به عنوان علمای اقتصاد بیشتر ذکر نمی­کرداز جمله سیسموندی بود و ریکاردو و آدام اسمیت. بعد می­گفت ضمنا یک یهودی آلمانی هم بوده (که اسمش را هم نمی­گفت شاید از ترسِ دستگاهِ شهربانی زیردستِ سرپاس مختاری ) که گفته زندگی انسان بر پایه­ ی مادیات است… این تمام تعریف مارکسیسم در دانشگاه­های ایران ، دانشکده­ ی حقوق و استاد اقتصاد بود! بعد برای نقض­ش می­گفت پس آیا زندگی پیامبر اکرم هم بر پایه­ ی مادیات بوده؟! این هم نوعِ نفی مارکسیسم بود. برای همین این آدم­ها را بزرگ نکنید و واقعیت را تماشا کنید. مردم گمراه می­ شوند با این حرف­ها. اینها به هیچ­وجه آدم­های بزرگی نبودند.خود همین آقای شفیعی­ کدکنی وقتی که راجع به مسائلِ شعر قدیم حرف می­زند بسیار دقیق ­تر و مرتب­ تر است تا کارهای دیگرش. دلیلش هم این است که شاگرد فروزانفر بوده. آدمی مثلِ فروزانفر قبلا وجود داشت نه حالا هست. شما اگر می­خواهید کسی را ببینید او را نگاه کنید.کار فروزانفر را درباره ­ی عطار ببینید. چه کار فوق ­العاده­ ایی. او بخشی از صفحاتِ درخشانِ نثر و ادبیاتی فارسی را درست کرده.

یزدانی خُرّم : بالاخره به این راحتی نمی ­شود از نام خانلری گذشت. همین مجله­ ی سخن بیشتر از سی سال منتشر شد…

گلستان : اول حرفم هم همین بود. او خودش این مجله را درنمی ­آورد که. کسانی مثلِ محمود کیانوش یا ناصر پاکدامن درمی­ آوردند. یا گاهی همان آدمِ پرت و پلایی که غلط­ گیری و صفحه ­بندیش را می­کرد مجله را در
می­ آورد! سخن یک چیزی بود نه به خوبی یا وسعت یا زحمت­ کشیدگی همین مجله­ ایی که این آقا درمی­ آورد و تویش همه چیز پیدا می­شود …

یزدانی خُرّم : منظورتان آقای دهباشی است؟

گلستان : بله.

یزدانی خُرّم : یعنی می­گویید بخارا و سخن هم­سنگِ هم­ اند؟

گلستان : اگر بنا به قیاس باشد می­گویم بخارا چند و چندین درجه از سخن بهتر است! شما این دهباشی را به هر دلیلی نمی­بینید اما او را چون به خاطرِ ذهنیاتی که درباره­ اش برای خودت ساختی بالا می­بری و درباره­اش
می­ نویسی. مثل همان مصاحبه­ ی اول­مان که از آدمی مثلِ دکتر نصر مثال می ­آوری و می­ گویی بیشتر روشنفکران از خانواده ­های اشرافی و مرفه بودند…

یزدانی خُرّم : مگر نبودند؟چه اشکالی دارد…

گلستان : منظور من چیز دیگری­ست. من می­گویم اگر تو برداری بنویسی که گلستان گفت بخارا از سخن بهتر است، اصل قضیه این نیست. مثلا مقالاتِ «عزت ­الله فولادوند» را در مجله­ ی بخارا با نویسندگانِ سخن مقایسه کن. از وقتی که هدایت مُرد هیچ چیز درستی در سخن چاپ نشد. ببیند شما دقت نمی­کنید.

یزدانی خُرّم : چه جوری باید دقت کنم؟

گلستان : شما عجله دارید. همین حافظ خانلری را بخوان.

یزدانی خُرّم : خوانده ­ام …

گلستان : نه نخواندی! او برداشته کتاب حافظ را چاپ کرده ودر مقدمه­ اش نوشته من این را از روی نسخه­ ایی دارم چاپ می­کنم که مثلا از فلان نسخه ۱۵ سال به زندگی حافظ نزدیک­تر بوده، بنابراین درست­ تر است این آخر شد دلیل …

یزدانی خُرّم : در نسخه­ شناسی البته این قضیه خیلی مهم است اقای گلستان.

گلستان : ببین، مهم ­بودن وقتی مهم است که درست باشد. نزدیک­تر بودن به زمان شاعر یا نویسنده تضمین درست ­بودن نمی­شود. ممکن است خیلی هم نزدیک­تر بوده اما کاتب لقوه ­ای بوده، رعشه و لرزِ دست داشته، چیزی را غلط یا عوضی نوشته باشد یا انداخته باشد. این عیب­ها را نمی­ شود به ضربِ نزدیک بودنِ زمانی و تقویمی تبدیل کرد به واقعیت درست اصلی. نمی­ شود آن­ها را ندیده گرفت. ببین، خود حضرت­عالی، تو خودت وقتی یک مقاله­ای می ­نویسی و می­ دهی یک حروفچینی، حتی اگر حروفچین هم خیلی با دقت این کار را انجام بدهد باز هم کلی غلط دارد. حالا این را بگذار جای کاتب­های آن زمان. حالا فکر کن این مقاله­ ی تو بدونِ غلط­ گیری برود و چاپ شود و بعدها خواننده بگوید چون این ده سال زودتر بوده بهتر است؟ این یک حسابِ دو دو تا چهار تا است و وقتی این را کنار می­ گذاری می ­شود آن حافظ پرتی که می­ بینی.

یزدانی خُرّم : یک دوره ­ایی هم انگار به شما سردبیری سخن را پیشنهاد داد؟

گلستان : بله. دو مرتبه هم آمد خانه­ ی من. توصیه ­کننده و پیشنهاددهنده، یا درواقع کسی که به سفارش خانلری پادرمیانی کرد و می­ خواست به اصطلاح مرا بپزد، آماده ­ی این خواستِ او کند «فریدون هویدا» بود. یک بار هم من و فروغ را دعوت کرد برویم خانه ­اش. فروغ گفت من نمی­ آیم. بالاخره من هم مجبور شدم به احترام خانم زهرا کیا {همسر خانلری} بروم. البته هیچ­وقت هم کار سخن را نپذیرفتم. اما من به خود خانلری هم علاقه و محبت داشتم. اما تو از اول و تا آخرِ مجله ­ی سخن را نگاه کن، اگر توانستی یک کلمه، یک مقاله یا ترجمه از من پیدا کنی. من خود­نگه­داری خودم را دارم. آن­قدر شعور داشتم که توی آن چیز­های چرت و پرتِ
آن­طوری ننویسم. مثلا رسول پرویزی پدر خودش را درآورد اما من این کار را نکردم.

یزدانی خُرّم : می­گویند خانلری خیلی دوست داشته شبیه آندره مالرو به نظر بیاید؟ حتی در لباس ­پوشیدن هم این قضیه را مدِ نظر داشته. بعضی از هم ­دوره­ه ای­هاش این طور نوشته­ اند…

گلستان : شما چرا تکرار می­ کنی؟ بگویند. کسی که با لباس شباهت پیدا نمی­ کند به هیچ کس دیگر، بزرگ و متشخص نمی ­شود. آندره مالرو انسان بسیار فاضلی بود و کارش را خوب بلد بود. یکی از کارهای اساسی مالرو علاقه­ اش به باستان­ شناسی بود و اصلا این علاقه را از همان اول و در شرق دور هم داشت. اما شما بردار کتاب دکتر نگهبان را درباره­ ی «مارلیک» بخوان و ببین توی آن درباره­ ی خانلری چه گفته است. خانلری آن زمان وزیر فرهنگ بود و نه تنها جلوی کار دکتر نگهبان را گرفته بود که داشت جلوی چاپ کتابش را هم
می­ گرفت. دکتر نگهبان برای چاپ این کتاب آن­قدر بی­ امکان بود که آمد و از فروغ کمک گرفت. که عکس درست کنیم و میزان پاژ بسازیم و این کار را هم کردیم. من هم دکتر نگهبان را نمی ­شناختم. یک بار بر حسبی تصادف گذرم به موزه ­ی ایرانِ ­باستان افتاد. می­خواستم بروم پست­خانه. جای پارک نبود اصلا و مجبور شدم نزدیک­های ایرانِ باستان ماشین را پارک کنم. بعد دیدم توی موزه نمایشگاه است. رفتم تو. نمایشگاهِ مارلیک بود. خیلی لذت بردم. شب به سیمین که پیش ما بود گفتم یک کاری بکنید. این آدم حیف است. زیرِ بغلش را بگیرید و… او هم گفت من می ­شناسمش و اصلا رابطه­ ی من و دکتر نگهبان را برقرار کرد. آخرش هم فیلمِ مارلیک را ساختم.

یزدانی خُرّم : حالا چرا خانلری جلوی کار را گرفته بود؟

گلستان : چون می ­ترسید شهرام پسرِ اشرفِ پهلوی که عمه­ اش زنِ اسدالله عَلَم بود ( زن عَلَم دختر قوام شیرازی بود و پسرِ قوام شیرازی شوهر اشرف شده­ بود) ناراحت شود. در برابر این کار دکتر نگهبان به شاه کاغذ نوشت (من آن کاغذ را خودم دیده ­ام) که شهرام با قاچاقچی­ های عتیقه کار می­ کند… یکی از این­ها یک یهودی بود به اسمِ «رابینو» که این اسم را تبدیل کرده بود به «رب­ النوع»! رابینو به زبانِ عبری همان کشیش یا خاخام می­شود. این آدم متخصص قاچاقِ آنتیک­های باستانی ایران بود. اگر بتوانی روزی به موزه­ ی اورشلیم بروی می­بینی که یک مقدارِ اساسی کارهای وحشتناک و درجه­ اول توی ان موزه هدیه ­ی همین رابینو است به این موزه. این رب­ النوع با شهرام همکار بود! و برای همین خانلری می­ ترسید برای­ش گران تمام شود. شما به خاطرِ سنت این چیزها را نمی­ دانید و عاشقِ شور و حرارت و این چیزها هستی!

یزدانی خُرّم : ما که دقیقا بر عکس هستیم. چپ­ها عاشقِ این چیزها هستند آقای گلستان. ما که منتقدِ گفتمانِ چپ هستیم و درباره ­اش می­ نویسیم …

گلستان : درست. اما مستند نیست. هیچ ­کدامِ شما نمی­توانید این­ها را بنویسید چون خیلی چیزها را نمی­دانید. اشکال این است.

یزدانی خُرّم : خب مستندنگاری که فقط به معنای حضور نیست. مثلا درباره ­ی همین جزنی که دوستان من نوشتند حامی ترور بود و مدارکش هم در نوشته­ ها و صحبت­های­ش وجود دارد و تازه کلی هم طرفداران این آدم در مجله ­ی ما توانستند بنویسند باز ما انواعِ فحش­ها و توهین­ها را شنیدیم …

گلستان : البته این کار همیشه فحش­ خوردن دارد. همیشه علیهِ چپ ­نوشتن فحش­ خوردن دارد. حواست باشد این جزو افتخارات تو نیست جزو بدبختی­های مملکت است. برای همین است که کسی حرف نمی ­زند. من به کسی درباره­ ی اشتباهش توضیح داده ­ام. برداشته به من کاغذ نوشته ممنون که به من زده ­اید! من به کسی نزده­ ام. به نظرم وقتی کسی اشتباه می­ کند باید این را گفت. از گفتنِ این قضیه هم نه ترسی دارم، نه توقعی. مشکلِ کار همین است دیگر. این­که این همه حرف­های احمقانه توی این فضا به وجود آمده. من ابایی از گفتنِ این حرف­ها ندارم. نه می­خواهم به ایران برگردم، نه وقتش را دارم، نه توقعش را. نمی­خواهم کسی هم از من تعریف و تمجید بکند. همین امروز یکی برداشته توی یکی از همین روزنامه­ های تهران نوشته که آقای ابوالحسن نجفی نمونه­ ی انسانِ شرقی بود. چرا؟ بنده­ ی خدا چه کاری کرده که باید نمونه­ ی انسانِ شرقی باشد؟ ایشان یکی از پرتی­ترین کتاب­های سارتر را ترجمه­ کرده ­اند. البته کلا سارتر آدم پرتی بود…من می­گویم از این دست صفت­ها و القابِ عجیب به آدم­ها ندهیم.

یزدانی خُرّم : به بحث­مان بازگردیم، شما با آندره مالرو دیداری هم داشتید؟

گلستان : این چه حرفی­ست و کجا جا در این گفت­و­گو دارد؟ فخری ندارد کسی را دیدن یا با کسی ملاقات و
گفتگ­و کردن. آره معلوم است که دیدمش. خودش تلفن کرد بروم پهلویش و من هم با کمال میل رفتم. به خاطرِ همین فیلم مارلیک هم بود که می­ خواست من را ببیند. آن­جا یک پیشنهاد فوق­ العاده­ ایی هم به من کرد که کاغذ بنویسد به فلان آدمِ معروف که من بروم فیلمم را به او نشان بدهم. اما من قبول نکردم. البته بسیار پشیمان هم هستم، چون اگر همان آدمِ معروف کاغذ دستشویی ­اش را هم برای من امضاء می­کرد برای جیب من بسیارمفید بود. اما دیدنِ آندره مالرو که چیز خیلی عجیبی نیست. شما باید قضایا را درست ببینید.

یزدانی خُرّم : خب ما که مدام در نشریات­مان مشغولِ نقد هستیم و بهای سنگینی هم بابتش می ­دهیم. جزنی یک موردش بود. الان شما دارید با صراحت درباره­ ی خانلری که خیلی­ ها دوستش دارند نقد می­ کنید…

گلستان : من همیشه راحت حرف زده­ ام. من در تمامِ نوشته­ هایم این طور بوده­ ام. روزنامه­ ی رهبرِ سال ۱۳۲۳ را ببین که اولین مقاله­ های من در آن­جا چاپ شد، روزنامه ­ی گلستانِ پدرم را در شیراز گیر بیاور. من هیچ­وقت به کسی فحش نداده ­ام. فحش­ دادن مساله­ ای را حل نمی­کند. فحش ­دادن واقعیت را نشان نمی­ دهد و فایده ­ایی هم ندارد. فقط نشان می­ دهد که ذهنِ چرکینی سر ریز کرده.

یزدانی خُرّم : همین را می­ گویم. الان خیلی­ ها یه خانلری انتقاد دارند و خیلی­ ها هم نه. برخی می­گویند وزیرِ فرهنگِ خوب و تاثیرگذاری بود. بالاخره سازمان مبارزه با بی­سوادی را ساخت منشاء چاپ کتاب­های بسیار مهمی بود…

گلستان : ما راجع به شاعر حرف می ­زنیم نه وزیر یا صاحبان حرفه­ ی دیگر. بله خالی خالی نبود. آمده بود یک کاری بکند. کارش در وزارت­خانه که تنها امضای ورقه­ ی اضافه حقوق این و آن نبود که! باز می­ گویم خانلری آدم بسیار خوبی بود اما آدمِ مهمی نبود. آدمِ فوق ­العاده باسوادی که این سواد را در کارش تسری بدهد، نبود.

یزدانی خُرّم : و شاعر مهمی نبود؟

گلستان : مطلقا. آخر بخوانید دیگر شب و مهتاب و برکه و… منظره ­نویسی که شعر نیست. شعر یعنی آن لحظه­ ایی که اخوان یک برگ را از درخت می­ چیند و می­ گذارد مهرِ نمازش. این شعر است. برای این­که حرکت شعر است. این حرکت است که تو را می ­لرزاند.

یزدانی خُرّم : شما که اعتقاد دارید باید باب نقد درباره­ ی همه و هر چیزی باز باشد آیا فکر می­ کنید درباره­ ی محمد مصدق که می­ دانم چه ­قدر دوستش داریم، می­شود نقد نوشت؟

گلستان : خود من کتاب­هایم را نگه داشته ­ام برای این­که فکر نمی­کنم بگذارند در بیاید.

یزدانی خُرّم : کتاب­هاتان درباره­ ی نفت را می­ گویید؟ آیا آن هم نقد مصدق درش جایی دارد؟

گلستان : واضح است که توی آن نقدِ مصدق هم وجود دارد. گاهی آدم کسی را دوست دارد و به غلط هم دوست دارد گاهی هم کسی عقیده­ ی کسی را دوست ندارد و خودش را دوست دارد و… هر جور اتفاقی ممکن است درباره­ ی روابطِ آدم­ها بیفتد. گاهی یکی هم کسی را دوست دارد و از ضربِ دوستی طرف را
می ­کشد.

یزدانی خُرّم : شما از مارکسیست­ها خیلی زود بریدید و حزب توده …

گلستان : کِی من از مارکسیست­ها بریدم؟

یزدانی خُرّم : پس هنوز مارکسیست هستید؟

گلستان : بودم یا هستم. اما کی می­گوید از مارکسیسم بریدم؟

یزدانی خُرّم : شما عضوِ حزب توده بودید و بعد کارت­تان را پاره کردید و از حزب جدا شدید …

گلستان : من اصلا کارتم را پاره نکردم …

یزدانی خُرّم : خودتان به من گفته بودید …

گلستان : نه من یک استعفاء نوشتم و خیلی ساده و متمدنانه از حزب بیرون آمدم. چرا کارت را پاره کنم آخر … مثلِ این که بروی پیش دکتر و او برایت نسخه بنویسد و بعد تو نسخه را پاره کنی.

یزدانی خُرّم : پس می­شود دوای آن دکتر را نخورد اما دلیلی بر پاره ­کردن نسخه­ اش نیست!

گلستان : ممکن است آن دوا خوب باشد اما دوزش کم یا زیاد باشد!

یزدانی خُرّم : آهان. پس شما فکر می­کنید مشکل دستورالعمل­های حزبِ توده در دوزش بوده؟

گلستان : نه. توقعی که از آن حزب بود هیچگاه برآورده نشد. حزبی مارکسیستی بود که خیلی هم درست
پایه ­گذاری شده بود با توجه به جامعه ­ی ایرانی. اما در داخلِ این پایه­ گذاری یک عده بودند که می­ خواستند کشور را تاخت بزنند و عده ­ایی هم بودند که می­ خواستند بروند. اشکالی که در شوروی بعدِ هفتاد سال پیش آمد شکست کمونیسم نبود بلکه شکستِ به کارگیری ایده ی مارکس بود. خود مارکسِ بدبخت نوشته که اولین انقلاب باید در آلمان باشد آخرین­شان روسیه! مارکس می­ دانست در کشوری که پُر بود از«موژیک» نباید انقلاب شود. روسیه صنعتی نشده بود، آدم پرولتر نداشت. حتی مستعمره ­ی درست و حسابی هم نداشت که از اقتصادِ آن­جا کمک بگیرد. همین مشکل را حزب توده هم داشت. آن­ها می­ خواستند در مملکتی که هیچ نوع تحول در فئودالیسماش وجود نداشت( طبقه­ ی بورژوا که بماند) انقلاب کنند. این حزب بیست سال و خرده ­ای بعد مشروطه درست شده بود. اصلا در آن زمان فکری برای این کار وجود نداشت. حزبی که نورالدین الموتی صدر و دبیرِ اجرایی کمیته­ ی مرکزیش بود. کسی که بعدها وزیر امینی شد. یادمان باشد کسی که آزادی­خواه است لزوما مارکسیست نیست. تازه اگر مارکسیست باشی لزوما خیلی از کارها را نمی­توانی انجام بدهی. اصلا این روزها ماجرای پلورتری عوض شده است. در همین انگلستانی که من زندگی می­کنم( که به خاطرِ جراحی پا فعلا یک سال است که از خانه ­ام بیرون نیامده­ ام) یکی مثل جرمی کوربین شده رییس حزبِ کارگر. ببین وقتی در تابستان پنجره ­ات را دقیق نمی بندی، مگس می ­آید و در گوشه ­ی آن تخم ­ریزی می­ کند. تو متلفت نمی­ شوی. تابستان تمام می­ شود و پنجره را می ­بندی. پاییز و زمستان هم می­ گذرد. هوا گرم
می­ شود. ناگهان این تخم­ها می­شوند مگس. در اتاق­ات هم بسته بوده و از بیرون هم که مگس نیامده. حالا اگر تو انقلابِ مارکسیستی کردی همه چیز درست می­شود؟همه­ ی ساختارهای بانکی و صنعتی عوض می­شوند؟ از آن مهم­تر آدم عوض می­شود؟ هفتاد سال بعدِ انقلابِ اکتبر، تمامِ آدم­هایی که سرِ کار بودند بچه­ های بعد از انقلاب بودند. چه کسانی بودند؟ یلتسین، گورباچف و… آیا این­ها محصولِ دنیای بعدِ انقلاب بودند
عوض شده­ بودند؟ تمامِ آن آدم­هایی که در انقلابِ اکتبر و بعدش از بین رفتند، تمامِ آن بدبختی­ها، آن جنگی که مردم را وادار کرد در محاصره­ ی لنینگراد گریس بخورند چه شد؟ یکی مثل یلتسین آمد و قلدری کرد وشعبان بی مخی و تمام. البته این وسط مساله­ ی استالین خیلی فرق دارد با بقیه. یاد آن مقاله ­نویسِ بیچاره­ ی حزبِ توده می­فتم. اسمش چه بود؟

یزدانی خُرّم : کدام­شان؟

گلستان : همه ­شان بیچاره بودند!

یزدانی خُرّم : کیانوری؟

گلستان : نه مترجم هم بود …

یزدانی خُرّم : احسان طبری؟

گلستان : طبری مترجم نبود.

یزدانی خُرّم : رضا روستا؟

گلستان : اون که سواد نداشت!

یزدانی خُرّم : کریم کشاورز؟

گلستان : نه . همان که مقاله می­ نوشت و مبارزه­ ی اجتماعی و ادبی می­ کرد.

یزدانی خُرّم : به آذین را می­گویید.

گلستان : بله آقای به­ آذین. مرد شریفی هم بود و فقط اشتباه و کج نگاه می­ کرد. مثلِ آن­ها که شعرهای صد تا یک غاز توده­ ای می­نوشتند به اسمِ «مبارزه»، کاری که هیچ ربطِ ریشه ­ایی واساسی نداشت با اندیشه ­ایی که به آن تظاهر می کردند. مثل سیاوش کسرایی که شعرِ توده ­ای می­نوشت. بله شعرش توده­ ای بود اما آیا شعر بود؟ آیا مبارزه­ ی اجتماعی بود؟ آیا نشان دادنِ تفکراتِ اجتماعی بود؟ این­ها تندرو بودند…

یزدانی خُرّم : مثل صمد بهرنگی شاید.

گلستان : من او را نمی­ شناختم البته. کاری باهاش نداشتم.

یعنی داستان­های­ش را نخواندید. مثلا ماهی سیاه کوچولو را…

گلستان : شما خوانده ­اید. بس نیست؟ این­ها نوعی نوشته باید به شمار آیند.

یزدانی خُرّم : صد درصد عده­ ایی می­ خوانند و اهمیت می­ دهند عده­ ایی که کم هم نیستند.

گلستان : مهم دقت است. دقت. دقت ندارند.

یزدانی خُرّم : باز هم بهتر از تک­ صدایی و قدیس­ سازی است.

گلستان : تمامِ این گفت ­و­گوی ما بر اساس یک قدیس ­سازی زورکی بود. بله بهتر است که بشنوند اما مهم این است که بعد شنیدن تا چه اندازه آن را در داخلِ ذهنِ خودشان زیر و رو می­ کنند. ماجرای به­ آذین
را می­ گفتم. یک باغِ نباتاتی در لندن هست که درش درختان و گیاهان زیادی وجود دارد. رفته بودم آن­جا. یک­وقتی دیدم روی نیمکتی سنگی به آذین نشسته است. تنها. دلم سوخت. خود به خود رفتم و کنارش نشستم. فکر کردم چی بهش بگویم. من را نشناخت. در حالی­که قدیم در شب­های نمایش فیلم در کانون فیلم می­ آمد و من را دیده بود و حتی به شخصِ خودم هم فحش داده بود! مردی را دیدم که اگر اشتباه نمی­ رفت و توانایی کافی در فهم داشت مقالاتِ غلط را چاپ نمی­ کرد به این راه نمی ­افتاد . او از روی نفسانیات درستِ خودش نوشت اما نه از روی تعقلاتِ درست. به هرحال. نشستم کنارش. مانده بودم آیا سلام بکنم. ده دقیقه­ ای همین­طور گذشت. او هم سر بلند نکرد. دیدم نمی ­شود اگر هر حرفی که من به او بزنم و او من را بشناسد باعثِ آزارش خواهد شد و اگر هم نشناسد که فایده­ ای ندارد. از جایم بلند شدم و آمدم بیرون. این ده دقیقه سکوتی را که کنارش نشستم در آن باغ بزرگ فراموش نمی­کنم. از باغ بیرون رفتم و دیگر او را ندیدم. بعد هم که مُرد واقعا پکر شدم. او آدمی بود که بالاخره حقه ­بازی و دزدی و شرارت نکرده بود، فقط نفهمیده بود و این بزرگترین
گرفتاریست .مهم این است که آدم در داخلِ نفهم­ها بتواند فکر کند و سعی کند بفهمد. همین …

اخبار ورزشی روز سه شنبه با امیر خسروجردی

قرارداد برانکو تمدید خواهد شد.
ایسنا دراین باره نوشت:حمیدرضا گرشاسبی عضو هیئت مدیره باشگاه پرسپولیس در حاشیه بازدید وزیر ورزش و جوانان از تمرین تیم فوتبال این باشگاه اظهار کرد: ما از وضعیت کادر فنی و بازیکنان در حال حاضر رضایت داریم و این حق پرسپولیس است که بهتر شود. ما تلاش می‌کنیم تا نتیجه مناسبی به دست بیاوریم و به رده‌های بالای جدول رده‌بندی صعود کنیم و نظر تماشاگران را جلب کنیم.
وی در پاسخ به این سوال که آیا قرارداد برانکو تمدید خواهد شد یا خیر نیز گفت: صددرصد چنین اتفاقی خواهد افتاد و ما از عملکرد برانکو رضایت داریم و معتقدیم کار او در پرسپولیس مثبت بوده است.

farhangnews_124333-350958-1430390105

نفت – تراکتورسازی، قلعه نویی مچ منصوریان را خواباند.
در ادامه هفته شانزدهم رقابت های فوتبال باشگاه های برتر ایران عصر دوشنبه دو تیم نفت تهران و تراکتورسازی تبریز در ورزشگاه تختی تهران به مصاف هم رفتند که این بازی جذاب و دیدنی با تک گل سعید آقایی به سود قرمزپوشان تبریز خاتمه یافت، تا شاگردان امیر قلعه نویی با کسب برد شیرین خارج از خانه، ۲۵ امتیاز شده و بالاتر از سپاهان در رده هفتم جدول رده بندی قرار گیرند.
این دیدار به علت رویارویی علیرضا منصوریان و امیر قلعه نویی که هدایت دوتیم نفت و تراکتورسازی را برعهده داشتند از اهمیت بالایی برخوردار بود که در نهایت امیر قلعه نویی ضمن غلبه بر مصنوریان، تا حدود زیادی تیمش را از بحران بیرون آورد.

سایت فیفا:آزمون پدیده فوتبال ایران در راه جام جهانی روسیه
سایت فیفا در گزارشی از سردار آزمون به عنوان پدیده فوتبال ایران در راه بیست و یکمین دوره جام جهانی فوتبال نام برد.
در این گزارش آمده است: تیم‌های آسیایی درست مانند قبل رقابتشان را در حالی آغاز کردند که مدعیان شناخته شده‌ای درخشیدند. سردار آزمون مهاجم جوان و پدیده فوتبال ایران با ۴ گل زده توانست درخشش خود در این رقابت‌ها را به رخ بکشد و یکی از بهترین بازیکنان آسیا در دوره انتخابی جام جهانی بود. در کنار آزمون سردار رشیداف از ازبکستان در کنار ایگور سرگیف دو گلزن ازبکی بودند که با ۴ گل زده عملکرد خوبی داشتند و همه این بازیکنان پشت سر سونگ هیونگ مین کره‌ای قرار گرفتند که با ۶ گل زده آقای گل انتخابی جام جهانی از قاره آسیا بود.
همچنین تیم کیهیل ۳۶ ساله از استرالیا، کی‌سوکه هوندا از ژاپن و احمد خلیل از امارات دیگر بازیکنانی بودند که سایت فیفا از آن‌ها به عنوان بهترین بازیکنان انتخابی جام جهانی در قاره آسیا نام برده است.

بنا براعلام رسانه های ایتالیایی، کارلو آنچلوتی سه بازیکن رئال مادرید را برای بایرن مونیخ می خواهد.
روزنامه گاتزتا دلواسپورت ایتالیا در این باره نوشت:سرمربی فصل آینده تیم فوتبال بایرن مونیخ در نظر دارد سه بازیکن رئال مادرید را به تیم جدیدش بیاورد.
طبق اعلام گاتزتا دلو اسپورت، تونی کروس، لوکا مودریچ و گرث بیل بازیکنان مورد نظر این مربی ایتالیایی هستند.
کروس پیش از این سابقه هشت سال بازیگری در بایرن مونیخ را در کارنامه دارد. وی زمانی که نوجوانی بیش نبود در سال ۲۰۰۶ از هانزاروشتوک به بایرن پیوست.
بیل و مودریچ نیز در تیم های تاتنهام و رئال مادرید با هم همبازی بوده اند.

ناراحتی شدید روبن از جدایی گواردیولا از بایرن
ستاره هلندی بایرن مونیخ ناراحتی شدیدی خود را از جدایی گواردیولا در پایان فصل جاری از این تیم آلمانی اعلام کرد تا نشان دهد که احتمال جدایی او هم وجود دارد.
آرین روبن دراین باره گفت: به صراحت بگویم جدایی گواردیولا یک لکه ننگ است. من واقعا ناامیدم و دلیلی ندارد که چنین چیزی را انکار کنم.
با این سخنانی که روبن بر زبان آورده این احتمال زیاد است که او هم مانند گواردیولا از بایرن جدا شد و با توجه به پیشنهادهای زیادی که از لیگ جزیره دارد راهی این لیگ شود و چه بسا شاگرد گواردیولا هم بشود. البته این بازیکن هلندی تجربه کوتاهی در چلسی داشت، اما عملکرد خوبی در این تیم لندنی ارائه نکرد.
پیش از این نیز، فرانس بکن باوئر رئیس افتخاری باشگاه بایرن مونیخ ناراحتی خود را با جدایی گواردیولا اعلام کرده بود و او هم مانند آرین روبن از این جدایی به عنوان ننگ و عار سخن به میان آورده بود.

اختصاصی سایت خبرنامه خلیج فارس

اخبار ورزشی با امیر خسروجردی

برانکو:به من باشد رونالدو را جذب می کنم
سرمربی تیم فو‌تبا‌ل پر‌سپولیس درپاسخ به سوال خبرنگاری مبنی بر این که ‌چه بازیکنانی قرار است در نیم فصل به جمع شما اضافه شوند گفت: پیشنهاد شما چیست؟ وحید امیری با نفت قرارداد دارد. بیرانوند هم همین طور. البته ما نیاز به جذب د‌ر‌وازه‌بان نداریم زیرا د‌ر‌وازه‌بان ما ملی‌پوش است. البته اگر به من باشد، می‌خواهم رونالدو را جذب کنیم که البته نمی‌توانیم با ر‌ئال‌ماد‌رید بر سر این موضوع به توافق برسیم. شما فکر می‌کنید مربی تیم ذوب آهن اجازه می‌دهد کاوه رضایی این تیم را ترک کند؟
برانکو ایوانکوویچ در پاسخ به سوالی درباره اخراج سوشا مکانی در بازی با پدیده، افزود: الان سوال من این است که چه کسی برای ما در آن بازی امتیاز آورد؟ بازیکنان من در مقابل پدیده چهره یک برنده را داشتند و اشتباه تاکتیکی و تکنیکی در فو‌تبا‌ل پیش می‌آید. ما وظیفه داریم که اشتباه‌ها را به حداقل برسانیم.

145044732096191182

درپی شاهکار مسئولان نقل و انتقالات استقلال، میزبان بدهی این باشگاه به بازیکنان داخلی ۳ میلیارد و هفتصد میلیون اعلام شد.
خبرگزاری تسنیم دراین باره گزارش داد:باشگاه استقلال علاوه بر بدهی به بازیکنان خارجی، با مشکل دیگری نیز روبه‌رو شده، که اگر اقدامی برای آنها صورت نگیرد، دچار مشکل خواهد شد. داستان از این قرار است که شماری از بازیکنان پیشین استقلال به‌دلیل دریافت نشدن مطالبات گذشته به کمیته انضباطی شکایت کرده و برگه‌ای در اختیار دارند که بر اساس آن، باشگاه استقلال باید بدهی آنها را پرداخت کند.
محموع بدهی‌های باشگاه استقلال به بازیکنانی که از کمیته انضباطی حکم گرفته‌اند، حدود ۳میلیارد و ۷۰۰میلیون تومان است، این در شرایطی است که باشگاه به بازیکنان خارجی نیز ۴میلیارد تومان بدهی دارد.
این خبرگزاری در ادامه گزارش داد:در این میان، سؤالی که پیش می‌آید این است: چرا زمانی که مسئولان استقلال با درخواست کادر فنی آن زمان، تصمیم به کنار گذاشتن جمشیدیان کردند، نامه‌ای به سازمان لیگ نفرستادند که این بازیکن آزاد است و تنها باید غرامت فسخ قرارداد به او پرداخت شود؟ چرا بازیکنی مانند غلام‌نژاد نزدیک به ۲۰۰میلیون تومان در یک نیم‌فصل از استقلال می‌گیرد اما بدون اینکه با او توافقی صورت بگیرد تا بلکه برای پرداخت مطالباتش از او تخفیف گرفته شود، به کمیته انضباطی شکایت کرده و از ۳میلیارد و ۷۰۰میلیون بدهی، نزدیک به ۸۰۴میلیون تومان آن مربوط به غلام‌نژاد باشد؟

براساس اعلام رسانه های بریتانیایی، مورینیو سرمربیگری تیم ملی انگلیس را می خواهد.
سرمربی برکنارشده چلسی قصد دارد جایگزین روی هاجسون در پایان رقابتهای یورو ۲۰۱۶ شود.
خبرگزاری مهر دراین باره نوشت:ژوزه مورینیو به خورخه مندس، مدیر برنامه های خود گفته دوست دارد در صورت کناره‌گیری روی هاجسون، هدایت تیم ملی انگلستان را بر عهده بگیرد.
بر پایه گزارش روزنامه میرر انگلیس، مورینیو پس از برکناری از سمت مربیگری تیم چلسی گزینه مربیگری تیم منچستریونایتد شد و این در حالی است که بحث بازگشت وی به رئال مادرید هم مطرح شده است.
مورینیو و همسرش ماتیلده به همراه دو فرزند دختر و پسرشان در لندن زندگی می کنند. این مربی پرتغالی به همین خاطر دوست دارد شرایط شغلی اش به گونه ای فراهم شود تا در همین کشور به کار خود ادامه دهد.

هیتسفلد:رفتن گواردیولا به هیچ وجه برای بایرن مشکل ساز نخواهد شد.
سرمربی پیشین تیم فوتبال بایرن مونیخ تأکید کرد که جدایی گواردیولا از باواریایی‌ها در پایان فصل جاری به هیچ عنوان به این تیم ضربه نخواهد زد.
اوتمارهیتسفلد سوئیسی که به همراه باواریایی‌ها پنج بار قهرمان بوندس‌لیگا و یک بار قهرمان لیگ قهرمانان اروپا شده است، به نشریه بیلد آلمان گفت: گواردیولا فقط و فقط روی مسائل تاکتیکی تمرکز دارد.وی افزود: گواردیولا تقریباً هیچ جلسه‌ای با بازیکنانش برگزار نمی‌کند. او حتی خودش را از رسانه‌ها هم دور نگه می‌دارد. در این مقطع،‌یوپ هاینکس هم همان اندازه در بایرن مونیخ موفقیت داشت که گواردیولا کسب کرده است، اما سؤال اینجاست که آیا او می‌تواند این وضعیت را تغییر دهد و مانند هاینکس سه‌گانه کسب کند؟
در پایان فصل و اتمام قرارداد گواردیولا با بایرن مونیخ، کارلو آنچلوتی جای او را روی نیمکت باواریایی‌ها خواهد گرفت.

آرسنال خواهان جذب خاویرهرناندز
خاویر هرناندزمهاجم مکزیکی که در ابتدای این فصل مورد توجه لوئیز فان خال قرار نگرفت، با ۷ میلیون پوند از منچستریونایتد جدا شد و به لورکوزن پیوست، اما عملکرد فوق‌العاده ای در این تیم داشته است. او در ۲۱ بازی، ۱۹ گل به ثمر رسانده و موفق شده توجه ونگر را جلب کند تا او را به خط حمله تیمش اضافه کند.
گزارش ها حاکی از آن است که هرناندس خواهان بازگشت به لیگ برتر است و آرسنال می‌تواند گزینه بسیار جذابی برای او باشد. حضور دنی ولبک، مهاجم سابق منچستریونایتد نیز می‌تواند به روند این انتقال سرعت ببخشد.

اختصاصی سایت خبرنامه خلیج فارس

اخبار ورزشی روز چهارشنبه با امیر خسروجردی

تراکتورسازی – استقلال، آبی پوشان با پیروزی مقابل شاگردان قلعه نویی فینالیست جام حذفی شدند.
دیدار دوم مرحله نیمه نهایی این رقابت ها عصر سه شنبه بین دو تیم تراکتورسازی تبریز و استقلال تهران در تبریز برگزارشد که این بازی حساس و سرنوشت ساز با پیروزی ۲-۱ استقلال خاتمه یافت، تا آبی پوشان پایتخت با این برد شیرین خارج از خانه ضمن راه یابی به دیدار فینال جام حذفی حریف ذوب آهن اصفهان شوند.
گل های استقلال را دراین دیدار، سجاد شهباززاده وارد دروازه تراکتورسازی کرد و سزار تک گل تراکتورسازی را به ثمررساند.

IMG20071779

برانکو:بهترین شدن من مهم نیست، باید قهرمان شویم.
سرمربی تیم فوتبال پرسپولیس تهران درباره انتخابش به عنوان بهترین مربی نیم فصل لیگ برتر خاطرنشان کرد: از هواداران تشکر می‌کنم و این بهترین دستمزد و جایزه‌ای بود که به من دادند چرا که آن‌ها مهم‌ترین مسئله هستند و خوشحالم که این موضوع را تشخیص دادند. اگر آن‌ها نبودند من به عنوان بهترین مربی نیم فصل و طارمی به عنوان بهترین مهاجم نیم فصل انتخاب نمی‌شد.
وی افزود: بازیکنان و کادر فنی تاثیر زیادی در به دست آمدن این موفقیت دارند. البته باشگاه هم به خاطر اعتمادی که به ما داشت استحقاق کسب این جایزه را دارد. ما این جایزه را از کسانی گرفتیم که برای ما مهم‌تر از همه چیز هستند.
برانکو در پاسخ به این سوال که آیا در انتهای فصل هم شما بهترین مربی لیگ خواهید شد یا خیر گفت: بستگی به جایگاه‌مان در جدول دارد. مردم کار ما و عملکرد بازیکنان را تشخیص داده‌اند و به خوبی می‌بینند. البته مهم نیست من در انتهای فصل بهترین مربی شوم و همین طور مهم نیست طارمی آقای گل لیگ شود بلکه مهم این است که پرسپولیس تیم اول باشد.

پس از امضا قرارداد با فدراسیون والیبال، لوزانو:افتخار می کنم که سرمربی ایران شدم، برای یک رویا اینجا هستم.
سرمربی تیم ملی والیبال ایران پس از امضا قرارداد برای هدایت این تیم گفت: این یک افتخار بزرگ برای من است که هدایت تیم ملی ایران را برعهده گرفته‌ام. من برای یک رویا اینجا هستم و امیدوارم محقق شود.
خبرگزاری مهر دراین باره گزارش داد:رائول لوزانو آرژانتینی که برای عقد قرارداد رسمی با فدراسیون والیبال ایران و ارایه برنامه‌های خود به تهران سفر کرده است در نخستین نشست خبری خود در جمع خبرنگاران گفت: خیلی خوشحالم که فدراسیون ایران این فرصت را به من داد تا بار دیگر خود را در یک چالش ورزشی ببینم.
سرمربی جدید تیم ملی والیبال افزود: والیبال ایران در هشت سال گذشته خوب کار کرده و خیلی خوشحالم سرمربی این تیم شدم.
وی در ادامه این نشست خبری خاطرنشان کرد: ایران نشان داده که پتانسیل یک تیم بزرگ را دارد. فرصت ما خیلی کم است اما هدف بزرگی داریم. رقابتهای المپیک یک افتخار بزرگ است و با هیچ رقابتی قابل قیاس نیست.
سرمربی تیم ملی والیبال ایران با اشاره به اهمیت حضور این تیم در المپیک گفت: در المپیک وقتی به همراه ۱۲ هزار ورزشکار دیگر وارد استادیوم می شوید یک تجربه تکرار نشدنی است. ولی قبل از آن باید از سد مسابقات انتخابی در المپیک بگذریم.

ادینیو به لیگ برتر ایران نزدیکتر شد.
باشگاه السیلیه قطر اعلام کرد که لوسیانو ادینیو برزیلی می‌تواند در فصل نقل و انتقالات زمستانی از این تیم جدا شود. با این شرایط این بازیکن برزیلی با توجه به پیشنهاد‌هایش به لیگ ایران نزدیک‌تر شده است.
ایسنا به نقل از سایت الکاس قطر دراین باره نوشت:ادینیو بعد از درخشش در تراکتور سازی مورد توجه باشگاه السیلیه قطر قرار گرفت و با مبلغی بالا راهی این تیم شد، اما او در این تیم عملکرد بسیار ضعیفی داشته و به احتمال خیلی زیاد به فوتبال ایران برخواهد گشت.
باشگاه السیلیه قطر اعلام کرد که ادینیو نتوانسته انتظارات را برآورده کند و در فصل جابجایی زمستانی از این تیم جدا خواهد شد.
این بازیکن برزیلی از لیگ ایران پیشنهادهای زیادی دارد و به احتمال زیاد در فصل جابجایی زمستانی به یک تیم بزرگ ایرانی خواهد پیوست. پرسپولیس و تراکتورسازی جدی ترین مشتریان این بازیکن برزیلی هستند.

آنچلوتی:مورینیو قربانی کم انگیزیگی بازیکنانش شد.
کارلو آنچلوتی ایتالیایی که خود به تازگی هدایت بایرن مونیخ در فصل آینده را پذیرفته، در باره علت برکناری مورینیو از چلسی به وبسایت گل گفت:مربیگری کار سختی است، بخصوص که در یک تیم باید بالانس خوبی بین بازیکنان و مربی برقرار باشد و اگر اینگونه نباشد، مشکلات لاینحلی به وجود خواهد آمد.
ایجاد این توازن یکی از وظایف سخت مربیان است. وقتی همه چیز خوب پیش می رود، همیشه خطر افت بازیکنان وجود دارد و وقتی اوضاع بد است، این کاهش اطمینان و اعتماد به نفس است که تیم را تهدید می کند.
یک مربی باید همیشه در این زمینه توازن را حفظ کند و اطمینان را در بازیکنانش بالا ببرد؛ بخصوص وقتی تیم در وضعیت بدی به سر می برد. من فکر می کنم مورینیو قربانی کاهش انگیزه بازیکنانش شد. آنها سال گذشته با انگیزه جبران یک فصل بد وارد رقابت ها شدند و امسال دقیقا برعکس این اتفاق رخ داد.

اختصاصی سایت خبرنامه خلیج فارس

نگاهی به سروده های آریا آریا پور | رضا اغنمی

نگاهی به سروده های آریا آریا پور
مجموعه شعر
چاپ یکم بهار ۱۳۹۴
نشرگردون – برلین

سه دفتر شعر با نام های بلند: دل ما و گزین گویی زخم ژرف وناسورش. دل و تنهایی و پرواز و پروانه. دل و بیداد درد و بارِ بیداری . هرسه کتاب مجموعۀ شعر با هم چاپ و منتشر شده است . در دفترهای سه گانه آمده است که «همه ی شعرهای این دفتر، بیش از سال ۱۳۷۶ خورشیدی سروده شده اند». البته که سه سرودۀ استثنائی را نیز یادآورشده است . آریا پور شاعر با احساسی است با فهم و اندیشه، با ویژگی های لطیف شاعرانه. پای صحبت مخاطبینش می نشیند، در وادی هستی آن ها را با خود میگرداند. در روزمره گی های شان شرکت می کند و لذت و بهره جوئی از زیبائی ها را با رهروانش تقسیم می کند.
سروده های کوتاه درنخستین برگ دفتر، محملی ست که پیام تکان دهنده اش خواننده را به اندیشیدن وفهمیدن بیشتر هشدار می دهد گشودنِ چشم ها برای دید بهتر ودقت بیشتر، بیداری ازگرانخوابی را یادآور می شود : «خدا را در دل هر ذره و هر دره دیدن/ نشان کشف خویش است و نشان دیدنِ چیزی است، / که چشم هردلی آن را نمی بیند؛/ و هوش هرکسی آن را نمی فهمد. / سر برگ گلی بنوشت و، / دریک چشمه ی شفاف و درون آینه گم شد.» در سرودۀ ۲ فضا را تغییر می دهد :« به دوشم بارهای سخت سنگین بُردم ودیدم : / که مرگ از من سبکباری طلب می کرد. چو برگشتم که بار خویش را درکوچه اندازم / درِ پشتِ سرم بسته، / بیابان شگفتی بود». درسرودۀ شماره ۵ زخم دردها را با زبانی معصومانه درمیان می گذارد : « نمی دانی چه دردی و چه زخمی و چه اندوهی به دل دارم ؛ / اگر دریا میان هردو چشمم بود، / از اینجا تا قیامت گریه می کردم.».
درسرودۀ ششم، جامعه را مخاطب قرار می دهد. با کنار زدنِ پردۀ وهم وخیال، قانونی شدن نادانی ریشه دار را پند واره، با زبانی نرم و لطیف یادآور می شود : « به گیتی هیچ کس نادان نمی آید/ ولی نادان شدن اینجا، تو پنداری که قانون است. / برای فهم این نکته، / به کوشش های بی پایان نیازی نیست./ فقط باید ز ژرفای دل روشن،/ دمی کوتاه به آیینه نگاه کوچکی انداخت./ اگراین کار را کردی، درست و خوب می فهمی، که من دارم درست و راست می گویم.» درسرودۀ دهم ، پنداری کتابِ بزرگ هزار برگی را در جملاتی فشرده و کوتاه و بسی سنجیده بیان می کند :« ندانستن، بد است اما نپرسیدن، / درخت زندگی را خشک می سازد/ زحنظل بدتر است و میوه ی تلخش،/ دل خوابیده و بیدار را بر دار خواهد زد» . درسرودۀ ۱۶ آرزوی جوباره، و زبان زیبا و شاعرانۀ سراینده، خواننده را شگفت زده می کند: «میان هیچ وپوچ این جهانِ پُر زتنهایی و از اندوه، / دل دیوانه وسرگشته ما عالمی دارد. / دراین عالم، که سرشار از رموز زندگانی گُل و، / غم های یک جوباره ی تنهاست،/ به گوش گُل بدون خستگی جوباره می گوید: / یقین دارم که هرکس آرزو دارد، که گُل گردد،/ که گُل باشد، و گِل، تا جاودان ماند. / ولی من آرزو دارم که دریای دلم را بینم و با او یکی گردم» . سروده ۳۹ تلنگری ست به جامعه های خوابرفته تاریخی و شنیدنی ست درد دل شاعر : « مصیبت بین وبدبختی تماشا کن:/ دل خود را به کر گوشی زدیم و گوش ها کر،/ دوچشم باز ما را، بسته فرمودند. / ونابینا شدیم و گرد خود پیوسته می گردیم. / به شهر کورهای بی سرو بی پا – خدا داند – که یک چشمی، / همیشه پادشاه بوده ست و تا روز قیامت پادشاه ماند». درسرودۀ ۶۸ شاعر چهره می نمایاند. انگاری چهرۀ خود است و خودی و فازغ از حضور اغیار و نا محرمان و ریاکاران نابکار. چه سرودۀ دلپذیر و دلنشین : «دل ما شیخ صنعان را و رسوایی جانش را، / فراوان دوست می دارد / معلم های اخلاق و ریاکاران و بُز دل ها،/ ز عشق ما به این فرزانه چیزی در نمی یابند» .
دل و تنهائی و پرواز وپروانه دومین دفتر است در۷۶ برگ و شامل ۳۰ عنوان منتشر شده است. باسروده هایی کم و بیش ۲ برگی، اما طولانی ترین «غمنامه» است شامل ۱۲ برگ و بسی خواندنی و عبرت آموز. که درباره اش خواهم گفت. حال باید از برخی ها بگویم. عنوان «کتاب کهنه» در پایانش حکایتی دردناک از تاریخ فرهنگی ما را در چند جمله توضیح می دهد : «کتاب کهنه آنجا باز بود و باز ماند اما، نمی دانم کسی آن را گرفت و چون شراب کهنه ای نوشید / و یا باد آمد و آن را به غارت برد.» در «مسخ» تابلوی زیبا و هنرمندانه ای را به نمایش می گذارد. شهرداری درخت های خیابان رابریده و ریخته توی کامیون برده . ساری دنبال درخت ها می گردد و سرگردان است. گوش کنید به روایت و آفرینش کلامیِ شاعر: « فراز کوچه ی ما چند باری بال و پر زد، آمد و آرام، / همین جا، برسر این صندلی، پهلوی من بنشست. / نگاهی برسراپای من افکند و مرا نا گه،/ درختی و کتاب کهنه ای وسار پیری کرد و با خود برد/ ازآن دم من نمی دانم : / کتاب کهنه ام، سارم، درختم، یا خودم هستم؟ / و یا آن دیگران ودیگری درمن، / تو گشتند و تو و آن دیگری و دیگران و من،/ کتاب کهنه و سار و درخت و چیزهای دیگری هستیم؛ / ودرخواب و به بیداری و در رویا، / پی من های خود، دریگدیگر پیوسته می گردیم» . ودر پایان «غبارِعادت و طغیان» با خدا به راز و نیاز می نشیند ازاو می خواهد: « خداوندا، غبارِ عادت و طغیان، / زدل بستان و چشم دل حقیقت بین و روشن کن؛ / که تا خوابِ شگفتِ خویش را بیداری خویش و، / ندانم کاری خود را، خردمندی نپنداریم./». با این اشاره های گذرا به پاره ای از سروده های پندآموز وتکان دهندۀ شاعر، سراغ غمنامه باید رفت گه روایت سیاهی از تاریچ فرهنگی جامعه ای درمانده و پریشان است. در برگ ۲۸ زیرعنوان غمنامه جمله ای آمده از تفاوت شرافت و حقارت ها :« به یاد و احترام: علی اکبر سعیدی سیرجانی والامردی که هستی اش را عاشقانه برخی آزادی ایران و ایرانی کرد». غمنامه، سوگنامۀ بلندی ست در رثای شرف انسانی و خقتِ حقارت و پلیدی ها. شاعر، به بهانۀ رفتارهای حقیرانۀ محمدحسین شهریار با حکومت ملایان، با انتقاد شدید او را مخاطب قرارداده که از خواندنی ترین ها درقدح شهریار غزلسرایی که در پیرانه سر در گنداب مدح و ثنا اندوخته های فرهنگی – اجتماعی ش را برباد داد. سروده های آریا دل های زخمی را نشتز می زند: « . . . شعر نابِ شهریارِ شهر عشق و شور را / همچو گاتا با طمۀنینه تلاوت می کنی/ . . . /شهریارا، حیف ازآن ذوق و ازآن استادی ات / راست گفتی در غزل گاهی قیامت می کنی / گفتی و دُر دری باور کند، اما دریغ / در دممردن به این گوهر خیانت می کنی / بیدلِ شعر تو و بیزارم از کردار تو/ دل ازآن شاد و ازاین غرق خجالت می کنی/ طشت رسوایت را آخوند نامردی ز بام / درمیان کوچه افکنده عنایت می کنی / دود و دم شد آتش و درخانه ی نامت فتاد / آتش اندر خانه افکن را حمایت می کنی / . . . . . . / الخمینی دشمن ایران و ایرانی بده ست / یار دشمنیار می گردی خیانت می کنی/ . . . . . . / یوسفی بودی و یوسف ها غلامت بوده اند / ازچه یوسف پیش فرعون غرق خفت می کنی/ ناکسان، یار دل این ناکسانند ای عزیز / پیروی از ناکسان با این حقارت می کنی/ . . . ». و دفتر دوم را با غمنامۀ پندآموزش می بندم
دل و بیداد درد و بارِ بیداری و سومین دفتر است با ۴۲ عنوان در ۸۸ برگ منتشر شده است. هریک ازاین عنوان ها در تبیین دردهای فرهنگی – اجتماعی ست با عمری طولانی و تکرارهای دیرینه و آشنا، که شاعر با زبان پخته و شاعرانه اش، عادت به بی فکری و بی اندیشگیِ جامعۀ را توضیح می دهد. در «تندیس» و «شبم صدساله شد اما خبر ازآفتاب نیست» و « تنهاتر از تنهائی» و«کابوس بیداری» و «خفته». اما، در«سینه ی روشن» چون مُلحدی رند تلنگری می زند به منادیان طاعت و بنده پرور : « دلم از دیدن دیر و کلیسا و کنیسه، مسجد و آتشکده، معبد، / همیشه خسته و افسرده و دلتنگ می گردد. / پریشب مولوی در خواب زیبایی به من فرمود: / به بُتخانه برو؛ / با بُت پرستان رفت و آمد کن، کنار سفره شان بنشین. / شبی جامی ز دست آن دل اسپید شان بستان. / خدا را در درون جام و در بُتخانه شان با چشم می بینی. / واین دیدن، / تو را از تو جدا می سازد و سرمست می گردی و می بینی: / که اینجا سینه ی خالی ز ترفند و ز تاریکی فراوان است. / وهرجا روشنی باشد، خدا آنجا ست. / اهورا، در دل تاریک و پُر کینه نمی گنجد.».
با آرزوی موفقیت شاعر که با سروده های زیبای خود بار ادبیات تبعید را سنگین تر کرده است.

بازارچه کتاب با بهارک عرفان

صفحه‌ی بازارچه‌ی کتاب ما؛ بیشتر از هر مطلب دیگری بوی ایران و امروز و کتاب می دهد. باز هم به همراه خبرنگارمان بهارک عرفان در تهران؛ سری به پیشخوان کتاب فروشی‌های شهر زده ایم و عناوین تازه را برگزیده ایم. با هم بخوانیم…

1k

یک زن در دو چهره
نویسنده: میگل میئورا
مترجم: باهره راسخ
ناشر: انتشارات علمی و فرهنگی
قیمت: ۶۰۰۰ تومان
این اثر که در قالب یک نمایشنامه تالیف شده است اثری است فکاهی که در آن به زبان طنز و هزل، سجایای ساده و عامیانه اعضاء خانواده‌ای به نمایش کشیده شده است و در خلال آن برخی مباحث اخلاقی و فساد اجتماعی به صورت تلویحی نمایش داده شده و با زیرکی و مهارت مخاطب خود را در جریان اصلاح اخلاق و تغییر زندگی قهرمان زن داستان که ناخواسته وارد محیط فاسدی شده است، قرار می‌دهد. به همین خاطر بسیاری از مکالمات بازیگران این اثر خنده‌دار، اعجاب انگیز و در عین حال متاثر کننده است.
قهرمان‌های نمایشنامه‌های این نویسنده تلاش می‌کنند تا زنجیرهای جامعه که به دست و پایشان بسته شده است را باز کنند. منتقدان تم اصلی آثار او را احترام نهادن به شخصیت انسانی نامیده‌اند.
میئورا نمایشنامه نویسی اسپانیایی است از سرآمدان ادبیات نمایشی در اسپانیا به شمار می‌رود و اجرای نمایشنامه دو چهره از یک زن او در سال ۱۹۵۲ در مادرید توانست جایزه ملی تئاتر اسپانیا را برای وی به ارمغان بیاورد.
به باور منتقدان شهرت میئورا در ادبیات نمایشی اسپانیا را باید با شهرت رنه کلر در سینمای فرانسه مقایسه کرد که ایده اصلی آنها دور کردن انسان از پذیرش اسارت در برابر زندگی امروزی است.
میئورا در ادبیات اسپانیا سبک تازه‌‌ای از طنز نویسی را خلق کرد که تا پیش از وی مسبوق به سابقه نبوده است و همین مساله او را به عضویت در آکادمی سلطنتی زبان اسپانیا نیز درآورد.
این کتاب برای نخستین بار از سوی بنگاه ترجمه و نشر کتاب در سال ۱۳۵۶ ترجمه و منتشر شده بود.

2k

مفهوم ساده روانکاوی
نویسنده: زیگموند فروید
مترجم: فرید جواهر کلام
ناشر: انتشارات علمی و فرهنگی
قیمت: ۷۵۰۰ تومان
این کتاب که از آن به ساده‌ترین اثر فروید نیز یاد می‌شود، اثری است برای علاقمندان به روانکاوی و می‌تواند به عنوان کتابی پایه برای آنها کاربرد داشته باشد و اندیشه‌هایی درباب این جنبه از علم روانشاسی به مخاطب ارائه دهد.
نویسنده این کتاب در بخشی از مقدمه خود بر آن عنوان کرده است: منظور از عنوان این اثر این است که ببینیم آیا افرادی غیر از پزشکان می‌توانند به روانکاوی دست بزنند یا خیرو اصلا به این مساله آن طور که باید و شاید توجهی معطوف نگشته است و هیچ کس تاکنون به این فکر نیافتاده که چه آدمی می‌تواند روانکاو باشد. از قرار معلوم عدم توجه مزبور از بیزاری به روانکاوی سرچشمه می‌گیرد. گویی هیچ کس نباید به این کار دست بزند. دلایل چندی نیز در این زمینه ارائه شده که همه از همان بیزاری ناشی می‌شود.
فروید در بخش دیگری از مقدمه این کتاب با اشاره به بحث‌های حقوقی در کشورهای مختلف جهان برای پذیرش یا رد واسپاری روانکاوی به شخصیت‌های غیر پزشک عنوان کرده که در کشوری این کتاب تالیف شده است که قانون از سپردن موضوع روانکاوی به شخصی جز پزشک جلوگیری می‌کند.

k3

«مادر ترزا» (یادداشت‌های شخصی)
مترجم: پروین ادیب
ناشر: نشر کتاب پارسه
تعداد صفحات: ۴۱۵ صفحه
قیمت: ۳۲۰۰۰ تومان
یادداشت‌های شخصی «مادر ترزا» درباره زندگی، فعالیت‌ها و سفر معنوی این برنده صلح نوبل، منتشر شد.
کتاب «مادر ترزا» پاسخی است به تقاضای کسانی که او را می‌شناختند، دوست داشتند و تحسین می‌کردند و یا کسانی که او را نمی‌شناسند، اما وصف او را شنیده و می‌خواهند با ذهن و زندگی‌اش آشنا شوند. مادر ترزا در طول عمرش و نیز پس از مرگش بسیار مورد توجه اقشار مختلف مردم در نقاط مختلف جهان بود.
این کتاب بیش از آنکه جنبه تحقیق مذهبی داشته باشد، عمق زندگی درونی مادر ترزا را از نقطه نظر ماموریتی که برای خود درنظر گرفته بود، بیان می‌کند. کتابی است درباره ابعاد ناشناخته زندگی درونی او که به کمک آن می‌توانیم شناخت بیشتری از ایمان راسخ و عشق بی اندازه او به خداوند و همنوعانش بیابیم.
کتاب متشکل از سیزده فصل به انضمام ضمایم و پی‌نوشت‌هاست. فصل‌های آغازین کتاب، زندگی درونی مادر ترزا را پیش از شنیدن نداهای درونی اش دربرمی‌گیرد.
آشنایی با روحیات او در نوجوانی و نیز عهد و پیمانی که به عنوان راهبه با خدا بسته بود، در این بخش‌ها مرور می‌شود. در فصل‌های بعدی، از ورای نامه‌ها و نوشته‌های مادر ترزا، به الهاماتی اشاره می‌شود که در سال ۱۹۴۶ دریافت کرد و از او خواسته شد تا انجمن مبلغین نیکوکاری را برپا کند.
نامه‌نگاری‌های او با اسقف اعظم کلکته و دیگر مقام‌های مذهبی وقت برای ترک صومعه و انجام فعالیت‌های تازه در خدمت رساندن به مردم فرودست، بخش‌های خواندنی این کتاب هستند. دیگر نامه‌ها و یادداشت‌های مادر ترزا نیز گشاینده این موضوع‌ هستند که او چگونه تمام زندگی‌اش را وقف خدمت به فقرا کرد، برای مردم سراسر دنیا به نمادی از مهر و شفقت تبدیل شد و چرا در سال ۱۹۷۹ جایزه صلح نوبل را دریافت کرد.
کتاب «مادر ترزا» (یادداشت‌های شخصی) بازگوکننده ماجرای سفر معنوی او و رازهایی که با نزدیکانش در میان گذاشته بود، از سوی پدر برایان کولودیژچوک گردآوری شده‌است.

k4

فقط با یک گره
نویسنده: محمد میلانی
ناشر: بوتیمار
قیمت: ۲۲۰۰۰تومان
تعداد صفحات: ۳۸۰
رمان «فقط با یک گره» برگرفته از داستان واقعی زندگی یک نوجوان افغان به نام اسماعیل است که دریک خانواده مذهبی بزرگ شده و برای تحقق رویای زندگی بهتر، به تهران مهاجرت می کند. سختی‌ها و دردهایی که مردم درددیده افغان برای مهاجرت به ایران و تهران بر خود هموار می کنند، از جمله مسائلی است که در این رمان به تصویر کشیده می شود.
هجرتی که مردم جنگ زده افغانستان در مهاجرت دارند،مفهومی ورای گذر از مرزها و سرزمین ها دارد که در کتاب مورد نظر نیز همین تصویر از آن، ارائه می شود. در کتاب «فقط با یک گره» اتفاقات و وقایعی که برای مهاجرین افغان رخ می دهد، به وضوح به تصویر کشیده شده است.
رمان «فقط با یک گره» در ۷ فصل نوشته شده است.
در قسمتی از این رمان می خوانیم:
دیگر چیزی نگفتم. نمی دانستم کجا بروم به دنبال شمایل بگردم. چرا به من نگفته و تنها رفته بود؛ نمی دانم. سه نفر دیگر با فاصله از بقیه، تازه رسیدند. یکی از آن ها پای چپش را خم کرده بود و روی پای راستش راه می رفت. دو نفر زیر بغلش را گرفته بودند و به سختی او را می آوردند. دیگر همه آمده و در تنگه جمع شده بودند. آسمان که روشن تر می شد؛ باز چیزهای دیگری را می دیدم. فهمیدم که چند لحظه پیش اشتباه کرده بودم. پشت سرم تپه بود و جلوی چشمم دشتی که تا چشم کار می کرد وسعت داشت. هیچ چیزی در آن نبود تا چشم آدم متوجه اش شود یا به آن خیره بماند. این دشت وسیع هر چه هوا روشن تر می شد، گویی وسیع تر می شد. پیرمردی در کنار یکی از تخته سنگ ها ایستاده بود و نماز می خواند. حدس زدم شاید با خودش آب داشته باشد. یا از جایی آب پیدا کرده باشد. ولی هیچ ظرفی در کنارش نبود. شاید تیمم کرده بود. ناامید شده بودم. ناامید به این طرف و آن طرف می رفتم. از میان و یا کنار همسفرها رد می شدم. زیاد به آن ها اعتنا نمی کردم. بعضی ها دراز کشیده بودند. عده ای شال های شان را به دور خودشان بسته بودند و در آن ها خودشان را از سرمای هوا مخفی کرده بودند. فقط چشمان شان را می شد دید…

هنر؛ مذهب؛ کریسمس… لیلا سامانی

جشن کریسمس، که امروز با عنوان تاریخ تولد عیسای پیامبر شناخته می‌شود، با وجود خاستگاه مذهبی‌ آن، حالا دیگر در کشورهای مدرن و سکولار در هیات آیینی مردمی در آمده اما هچنان به مولفه‌های کلاسیک‌اش وفادار مانده است.. این موسم، فرصت مغتنمی‌ست برای ورق زدن شاهکارهای نقاشی کلاسیک. کارت‌های تبریک کریسمس که از روزگار قدیم میان دوستان و آشنایان رد و بدل می‌شوند، سرشارند از این تمثالهای مذهبی. تصاویری تاریخی که هرکدام قصه‌گوی بخشی از این رویدادند. این نقاشی‌ها تصویرگر بهترین آثار در دوره‌ی هنر مسیحی‌اند. برهه‌ای که هنر عیق و غنی اروپا را در سالهای پس از ظهور مسیحیت تا پیش از رنسانس رقم زده اند.
نقاشی‌هایی که از پی آورده می‌شوند، راوی داستان به دنیا آمدن مسیح از لحظه‌ی «بشارت» تا هنگامه‌ی تولد اویند:

۱- «بشارت» – فرا آنجلیکو (۱۴۵۵- ۱۳۹۵)

01

این نقاشی تصویرگر «بشارت» تولد مسیح به «مریم باکره» است. در این اثر ظریف و زیبا، جبرییل به مریم نوید بارگرفتن‌اش را می‌دهد. حیرت و شگفتی چهره‌ی مریم و دستان صلیب شده بر تن‌اش، در این نقاشی به دقت و مهارت تصویر شده‌اند.

۲- «رویای سنت ژوزف» – فیلیپ دو شامپانی (۱۶۷۴-۱۶۰۲)

02-

به گواه انجیل متی، مریم سنت ژوزف یا «یوسف نجار» بوده‌ و پیش از همبستر شدن با او باردار می‌شود. یوسف، پس از آگاهی از حاملگی مریم تصمیم می‌گیرد، رازدار مریم باشد و پس از سر گرفتن ازدواج او را طلاق دهد. اما در همین اثنا فرشته‌ی الهی در خواب او پدیدار می‌شود و به او می‌گوید که مردم پاکدامن است و فرزند او همان مسیح موعود و منتظر خواهد بود.

۳- « مریم و یوسف در راه بیت‌لحم» – هوگو فان در گوس (۱۴۸۲-۱۴۴۰)

03

پس از آن یوسف با مریم به سوی بیت‌لحم به راه می‌افتند تا نام نوزاد آسمانی را در دیوان قریه‌ی خودشان ثبت کنند. در این نقاشی این دو در راهی سنگلاخ قدم بر می‌دارند و مریم احتمالا برای احتیاط در شیب این جاده‌ی خطرناک از الاغ پیاده شده و راه می‌رود. فیگور ژوزف و نحوه‌ی حمایت و مراقبت او از مریم حین راه رفتن، بیننده را در تشخیص بارداری مریم مدد می‌رساند.

۴- «سرشماری در بیت‌لحم» – پیتر بروگل (۱۵۶۹-۱۵۲۵)

04

بنا به نص انجیل لوقا، یوسف و مریم برای انجام سرشماری از ناصره به بیت‌لحم سفر کردند تا سرشماری سالیانه امپراطوری روم شرکت کنند.

۵- «زایش مسیح» – فدریکو باروچی (۱۶۱۲-۱۵۲۸)

05

این دو از آنجا که جایی برای اطراق شبانه نمی‌یابند، شب را در یک آغل به صبح می‌رسانند و در نیمه همین شب است که عیسی متولد می‌شود.
اما از میان هزاران تصویری که صحنه‌ی زایش مسیح را ترسیم کرده‌اند. این نقاشی بیش از دیگران تصویر گر مهر مادری‌ست. مریم دربرابر پروردگارش فروتنانه زانو زده ولی به همان میزان هم به طفل نوزادش عشق می‌ورزد. مادر و فرزند به چشمان هم خیره شده اند و تمامی اجزای این اثر هنری، مهر تاییدی‌ست بر میثاق مشترک آن دو.

۶- «بشارت به شبانان» تادئو گادی(۱۳۶۶-۱۲۹۰)

06-

براساس روایت انجیل لوقا ، هنگام تولد مسیح در آغلی در نزدیکی بیت‌لحم ، فرشته‌ای در میان شبانانی که در اطراف مشغول چراندن دامهای خود بودند پدیدار می‌شود. چوپانها از دیدن او وحشتزده می شوند، اما فرشته می‌گوید برای دادن بشارت ولادت مسیح آمده است و نشانی محل تولد او را به چوپانها می‌دهد.

۷-«نیایش مغان» – ساندرو بوتیچلی (۱۵۱۰- ۱۴۴۵)

07

در آغاز باب دوم «انجیل متی» آمده است: «چون عیسی در ایام هیرودیس پادشاه در بیت لحم یهودیه تولد یافت، ناگاه مجوسی چند از مشرق به اورشلیم آمده گفتند: کجاست آن مولود که پادشاه یهود است زیرا که ستاره او را در مشرق دیده‌ایم و برای پرستش او آمده‌ایم.»
برخی روایات این مردان را «سه مغ» سخاوتمند از زرتشتیان پارسی نامیده‌اند که به هنگام تولد مسیح، به دیداراو و مادرش، مریم، شتافتند و برای او هدایایی چون، طلا، صمغ و کندر به ارمغان بردند.
صحنه‌ی نیایش این سه مغ با عنوان «نیایش مغان» به مجموعه نقاشی‌هایی اطلاق می‌شود که هنرمندان مسیحی از حضور این سه مغ بر بالین مسیح نوزاد کشیده‌اند.
در نقاشی بوتیچلی، خانواده‌ی مقدس، بالاتر از دیگر شخصیتها قرار گرفته‌اند و مغان در برابر مسیح زانو زده اند. جوانه‌های تازه سبز شده بر روی دیوارنماد تولد دوباره عیسی در پایان دنیا و ابدیت مسیح است.آرکهای نیمه‌ویران در گوشه‌ی تصویر هم سمبلی‌ست از سقوط امپراتوری روم.
بوتیچلی، در منتها‌الیه تصویر، شمایل خودش را هم جای داده و با نگاهی خیره و سنگین به بیننده چشم دوخته‌است.

۸- «تسبیح چوپان‌ها»- جورجونه (۱۵۱۰-۱۴۷۰)

08

ماجرا به روایت انجیل لوقا و در ادامه‌ی «بشارت به شبانان» اینطور پیش می‌رود که « چون فرشتگان از نزد ایشان به آسمان رفتند شبانان به یکدیگر گفتند اینک به بیت لحم برویم و این چیزی را که واقع شده و خداوند آن را اعلام نموده است ببینیم.»(لوقا باب دوم)
جورجونه در این شاهکار، چوپانهای ژنده‌پوش را صامت و مفتون و در همان حال غرق عشق به طفل نشان داده‌است.

۹- «محراب سه لتی پورتیناری» – هوگو فان در گوس (۱۴۸۲-۱۴۴۰)

09

این تابلوی سه لتی، نیایش شبانان و مجوسان را با هم تلفیق کرده‌است.

۱۰- «استراحت در پرواز به مصر» – کاراواجو (۱۶۱۰- ۱۵۷۱)

10

در روزچهارم تولد مسیح، یوسف و مریم او را به به اورشلیم بردند تا برحسب شریعت موسی او را در حضور خداوند حاضر کنند، اما در آنجا از سوی جبرییل به آنها الهام شد که بار دیگر به بیت لحم نروند و به مصر بشتابند تا مبادا هرودیس نوزاد را به قتل رساند.
در انجیل متی، فصل دوم، آمده است که:
یوسف نجار در خواب دید که فرشته‏ها به او گفتند عیسی و مادرش را بردارد و به مصر مهاجرت کند و در آنجا مقیم باشد تا که هرودیس از دنیا برود… و یوسف هم به مصر مهاجرت کرد.

۱۱- «استراحت در پرواز به مصر» – اوراتزیو جنتیلسکی (۱۶۳۹- ۱۵۶۳)

10-

تصویری که جنتیلسکی از خانواده‌ی مقدس حین فرار و اختفا کشیده. خستگی و دشواری این سفر خطیر را به دقت تصویر کرده‌است. پاهای مریم باکره خاک‌آلود است و او ناتوان‌تر از آن است که طفل گرسنه‌اش را حین شیر خوردن به آغوش بکشد.

ناگفته های اقتصادی از زبان یک وزیر / دکتر منوچهر فرحبخش

مسئولین طراز اول در دولت روحانی به ویژه وزرا و تیم اقتصادی آن تاکنون تلاش داشته اند تا در دام جناح اصولگرا نیفتند و از کشیده شدن به دور تسلسل بازیهای سیاسی مورد علاقه این جناح پرهیز کنند. با این وجود وزرایی نظیر زنگنه وزیر نفت ، طیب نیا وزیر امور اقتصاد و دارایی، ترکان معاون رییس جمهور و اخیرا آخوندی وزیر راه در رابطه با مسائل اقتصادی به ویژه کمبودها و خرابیها و پرداختن به فساد مالی گسترده در درون حکومت در حد مقدورات اشاراتی داشته اند که هرچند کافی نبوده ولی به هرحال در فضای سرکوب و ترور حکومت اسلامی که حتا شامل حال مسئولین طراز اول دولت هم میشود در خور توجه است.

2012102311841959734_20

آخوندی وزیر راه و شهرسازی دولت روحانی در هفته های اخیر دست به نوعی انتقاد از دستگاه زده که در لابه لای گفته هایش حقایق تلخی هم به چشم میخورد. او در سخنان اخیر خود در جلسه‌ای در دانشکده اقتصاد دانشگاه تهران در خصوص مساله عبور از رکود میگوید: ” من با این نظرکه مشکلات را تقلیل دهیم مخالفم. به طور مثال مشکل اقتصاد را کاهش تقاضا با عرضه معرفی می‌کنند. این شناخت غلط از مسائل ما را به ناکجاآباد می‌برد و نه تنها مشکلات ما را حل نمی‌کند بلکه روشی که تاکنون ادامه یافته را ادامه می‌دهد. کاهش تقاضا معلول مشکلات کنونی ما است و نه علت آن.” اودر ادامه میگوید معمولا راه‌حل‌ها برای عبور از بحران‌های اقتصادی به مشکل برمی‌خورد و با این مقدمه به چند نکته اشاره میکند:
– اول اینکه اقتصاد ایران دارای سه مساله بنیادین است که کاملا ما و اقتصاد را آزار می‌دهد و رکود را حفظ کرده است. تنگناهای مالی بسیار آزاردهنده است و رکود را تشدید کرده است.
– نکته دوم بدهی‌های دولت است. رقم بدهی دولت اکنون با اعلام وزیر اقتصاد حدود ٣٠٠هزارمیلیارد تومان است که بدهی دولت به پیمانکاران، بانک‌ها و… است. اگر بدهی شرکت ملی نفت اضافه شود این رقم ۴٠میلیارد دلار است. این بدهی قابل مبادله در بازار نیست. در دنیا بدهی‌های دولت‌ها بیشتر است اما قابل مبادله است.
– سوم در اقتصاد ایران که رکود را تشدید کرده، نظام بنگاهداری در ایران است. بنگاه‌های ما قدرت خلق ارزش افزوده برای رقابت در جهان را ندارند و از عمده بنگاه‌ها به عنوان ابزاری برای انتقال رانت استفاده می‌شود.
– چهارم نهاد رقابت در ایران به دلیل مشکلات بنگاهداری در زیر فشار شدید قرار دارد. تحریک تقاضا یا تحریک
– پنجم عرضه برای توسعه از دید بنده نادرست است. ما نباید به زور تقاضا را زیاد کنیم و کمبود تقاضا را مساله اصلی بدانیم وگرنه دچار مشکلات گذشته می‌شویم.
آخوندی در ادامه میگوید: ” ما مسائل ساختاری و ریشه‌ای را باید حل کنیم. باید هم در اقتصاد خرد تغییرات جدی بدهیم و هم در نظام بنگاهداری و اقتصاد کلان تغییر ایجاد کنیم. وگرنه اقدامات مقطعی اثری ندارد. دولت‌ها معمولا از پرداختن به مسائل ساختاری اقتصاد طفره می‌روند. بنابراین خود بنده به عنوان وزیر از بحث مسائل ساختاری حرف می‌زنم، می‌دانم ماجرا از چه عقبه اجتماعی و سیاسی‌ای برای بررسی و حل مساله باید برخوردار باشد. وقتی به بحران می‌رسیم دیگر با قیمت و نرخ بهره و… نمی‌توان بازی کرد تا اوضاع خوب شود. باید تیغ جراحی را برداشت و به تن ساختارها کشید و جراحی کرد و دیگر تئوری‌ها در گرماگرم بحران‌ها به درد نمی‌خورد.”
وی با تشبیه وضعیت اقتصادی با بدن یک بیمار عنوان کرد: ” ما اگر بخواهیم یک جراحی اساسی کنیم، اگر یک بیمار با یک پزشک طرف است، مادام که بیمار به پزشک دارو می‌دهد مشکلی نیست. ولی وقتی دکتر می‌خواهد بیمار را مجاب کند که جراحی باید صورت گیرد، باید بسیار کار روانی صورت بگیرد تا بیمار آماده پذیرش جراحی شود. ما اگر بخواهیم به مسائل اصلاحات اقتصادی بپردازیم، باید دارای یک وضعی باشیم که همه مردم و نخبگان راضی به جراحی اقتصادی بزرگ باشند. این حوزه متعلق به حوزه اقتصاد سیاسی است که می‌گوید چطور چنین جراحی خاصی ممکن است و جامعه می‌تواند برای آن آماده شود.” وی ادامه میدهد: ” اقتصاد ایران دچار وضعیتی است که پول در آن جریان دارد اما در بخش حقیقی اقتصاد و مولد حضور ندارد. این مهم‌ترین تنگنای پولی در کشور است. تنگنای مالی در ایران را از طریق نمودار قدرت بازدهی بانک‌ها می‌توان فهمید. قدرت وام‌ دهی بانک‌ها در ایران ١٢درصد gdp است. اما در خاورمیانه قدرت وام‌دهی در خاورمیانه و آسیای شرقی بالای ٣٠درصد و در اروپا تا ٧٠درصد است. این نشان می‌دهد که چرا ما به رشد اقتصادی بالای سه درصد نخواهیم رسید و هدف‌گذاری هشت درصد برای رشد اقتصادی در این شرایط برای ایران یک خیال است. ما در این شرایط شدیدا تنگنای مالی داریم و بنگاه‌ها وام نمی‌گیرند. ما در سال ٩١ حدود ۴٠- درصد میزان تشکیل سرمایه در بخش ماشین آلات داشته‌ایم. این فرآیند عملا فاجعه‌بار بود. در بخش خصوصی تشکیل سرمایه در این سال در کل به منفی ٨درصد رسید!»
وزیر مسکن دولت روحانی انگشت روی موضوع حساسی گذارده میگوید: ” ما در ایران با مساله دارایی‌های سمی هم مواجه هستیم. نمونه‌های زیادی از آن وجود دارد، شامل تسهیلات داده شده است که دارایی حساب شده اما هیچ تاثیری برای توسعه نداشته و بعضا فقط بدهی ایجاد کرده است. در ایران این دارایی سمی بالای ١٠٠هزار میلیارد تومان در بانک‌های ایران وجود دارد که وحشتناک است! دارایی سمی بزرگ در کنار انباشت عقب‌ماندگی تشکیل سرمایه صنعتی و ماشین‌آلاتی، رکود را به این شرایط رسانده است. در اقتصاد مدرن نمی‌توان بدون بانک اقتصاد را اداره کرد؟ در ایران سیستم پولی مثل همه جا چون خون در شریان‌های اقتصادی کشورها وجود دارد و این امر غیر قابل انکاراست.”
وی تاکید میکند: ” ما در این شریان‌ها خون سمی داریم. در این شرایط هرچه خون تزریق کنیم باز سمی خواهد شد. لذا تزریق پول در کشور در این شرایط هیچ اثری روی رکود نمی‌گذارد و رونق ایجاد نخواهد کرد. ما در اقتصاد بانکی ایران یک انحصار چندجانبه داریم. موسسات مالی غیرمجاز در این شرایط به وجود می‌آیند و خود را به نظام پولی در اثر این انحصار ایجاد شده تحمیل می‌کنند. اگر بانک مرکزی اکنون اعلام نرخ کند، بانکی از نرخ سود بانک اعلام شده بانک مرکزی تبعیت نمی‌کند. اما اکنون شورای بانک‌ها خود نرخ تعیین می‌کند و این یعنی ما پذیرفتیم که تراست بانکی در کشور تشکیل شده است.” آخوندی با اعلام اینکه برای نخستین بار در تاریخ ایران نرخ سود به مراتب بیشتر از نرخ تورم بود، میگوید: ” این کاملا عجیب است. ما دیگر این وضعیت را نه با دستورالعمل می‌توانیم حل کنیم و نه افزایش یا کاهش ذخایر. ما باید تکلیف دارایی‌های سمی را مشخص کنیم تا نظام بانکی درست شود. این ١٠٠هزار میلیارد تومان پولی که از نظام بانکی رفته باید برگردد. چند سال است که مردم از رسانه‌ها می‌شنوند که مسوولان لیست مفسدین را در جیب خود دارند و می‌خواهند اعلام کنند. مادام که تکلیف دارایی‌های سمی مشخص نشود، این لیست‌ها به راحتی به وجود می‌آید.” وی به همین منظور پیشنهاد داد: ” در این شرایط راه‌حل تحریک تقاضا به‌هیچ‌وجه جواب نمی‌دهد. آن طور که بنده اطلاع دارم، ما نیاز به بانک «تصفیه» داریم. این بانک باید این دارایی‌های سمی را تصفیه کند. اصلی‌ترین وظیفه ما در اقتصاد ایران سالم‌سازی نظام بانکی است. هیچ کاری در اقتصاد ایران واجب‌تر از سالم‌سازی نظام بانکی کشور وجود ندارد. اگر ما به تعاریف نگاه کنیم، این موسسات به نام «موسسات مدیریت دارایی» شناخته می‌شوند که وظیفه تصفیه دارایی‌های غیرفعال، راکد، واهی و سمی را بر عهده دارند و از طرف مقابل سراغ صاحبان این دارایی‌ها می‌روند تا بتوانند نظام بانکی را سالم‌سازی کنند. این مسائل چیزهایی است که در همه دنیا از تایلند و کره تا فنلاند اجرا شده و جواب داده است. بسیاری از کشورها از دهه ١٩۶٠ میلادی به این سو پس از بحران‌های اقتصادی خود، چنین موسسه مدیریتی و بانکی‌ای تشکیل دادند.”
آخوندی در نهایت نتیجه گیری کرده میگوید که اصل حرف بنده این است که ما نیاز به شهامت برای تاسیس یک بانک و موسسه تسویه برای تعیین تکلیف بانک‌ها و دارایی‌های‌شان لازم داریم. اگر یک موسسه ورشکست شود، برای احیای آن از پول مردم تغذیه می‌کند؛ لذا برای جلوگیری از این اتفاق باید بانک تصفیه ایجاد شود. علاوه بر دارایی‌های سمی، ما باید سراغ دارایی‌های مثبت برویم تا از آنها برای توسعه استفاده کنیم. درحال حاضر به این دلیل که ما نقدینگی نداریم، بسیاری از اراضی را که داریم نمی‌توانیم بهره‌ بردار کنیم. این جنبه اثباتی و ایجابی بانک‌های تصفیه است که علاوه بر از بین بردن دارایی‌های سمی، می‌تواند دارایی‌های سالم و مثبت را به سوی مراکز لازم انتقال دهد تا رشد و توسعه به ارمغان‌ آید.
وی تصریح کرد: «قبلا از این بحث بود که ما هنوز آمار درستی از میزان بدهی‌های دولت نداریم. این راه‌حل یعنی تاسیس بانک و موسسه تسویه‌ای می‌تواند آمار صحیحی از بدهی‌های دولت هم به دست بدهد. ما اکنون می‌خواهیم یک گله بکنیم و بعد از آن یک اقدام هم می‌خواهیم انجام دهیم. کل بودجه ما امسال ١٨٨هزارمیلیارد تومان است. در این شرایط سخت باید دید چه می‌توان با بدهی ٣٠٠هزارمیلیاردی کرد؟ تاکنون مسوولان گفته‌اند که کاری به این بدهی نباید داشته باشیم. اما اگر این بدهی‌ها بماند، کل اقتصاد کشور متوقف می‌شود. چرا که ما اوراق انتقال قرضه هم نداریم. دولت چون پول پیمانکار را ندارد که بدهد، کارها و پروژه‌ها متوقف شده است. لذا ایده عدم توجه به بدهی علمی نیست و تنها رکود را تعمیق خواهد بخشید.
در واقع باید به آخوندی گفت ” جانا سخن از زبان ما میگویی” . سالهاست که دلسوزان ملک و ملت در حال افشاگری فساد و تباهی و شاهدغارت بیت المال توسط این حکومت نالایق و فاسد هستند و روزی نیست که مشگلات و معایب مبتلابه اقتصاد کشور مطرح نگردد. ولی کسی توجه به این راهنماییها ندارد، گویی این حکومت فقط یک رسالت برای خود قائل است و آن برنامه ریزی برای چپاول سرمایه های کشور است. اسلامگرایان بیسواد و ضد ایرانی بجای پندگیری و توجه به استدلالهای منطقی منتقدین، برعگس مانند کودکان لجبازی کرده و به بهانه “نظرات مخرب کارشناسان غیر خودی” خلاف نظرات آنها عمل میکنند. در نتیجه کار به اینجا کشانده شده که اعلام خطر از زبان وزرای حکومتی شنیده میشود. دیگر زمان آن رسیده که مردم خود فکری کنند و برای برون رفت از این منجلاب فساد و تباهی به حرکت درآیند و با جدی گرفتن خطر فروپاشی اقتصادی به جای دل خوش کردن به مداوای آسپرینی اقتصاد کشور خواستار جراحی ساختاری که شروع آن خلع ید اقتصادی از دستگاه ولی فقیه است شوند که فردا خیلی دیر است

گزیده خبرهای اقتصادی هفته سی و پنجم سال 94

پس لرزه های کاهش بهای نفت
درآمد حاصل از فروش نفت تارو پود اقتصاد کشور را فراگرفته و مانند خون در رگهای انسان در اقتصاد کشور روان و جاری است . بنابراین تاثیر کم و زیاد شدن درآمد نفت همه بخشهای اقتصادی را متاثر از خود میکند. کاهش مداوم بهای نفت در طول نزدیک به دو سال نه تنها بودجه دولت را دچار بحران کرده بلکه بورس تهران به ویژه ارزش سهام پتروشیمی و پالایشگاهی را هم متاثر از خود کرده است. تاثیر منفی کاهش قیمت نفت بر بودجه دولت در نهایت بازتاب منفی خود را روی صنایعی که تحت‌تأثیر بودجه‌های عمرانی هستند، مانند پیمانکاری، ساختمان، فلزات و سیمان نشان میدهد. حتا این روند می‌تواند به عمیق تر شدن رکود اقتصادی بیانجامد و آنرا شدیدتر کند که چنین اتفاقی رخ داده و سبب گردیده تا بر صنایع خودرو و لوازم خانگی هم تأثیرگذار باشد. متاسفانه هنوز هیچ تدبیر مشخص و موثری که بتواند آثار منفی کاهش بهای نفت را جبران کند توسط دولت مشاهده نمیشود. بنا براین نباید انتظار داست که رکود در آینده نزدیک حتا کاهش پیدا کند.

asd5-as8d5as

هشتاد درصد تولید تعطیل و یا نیمه‌تعطیل است
مهدی پورقاضی رئیس کمیسیون صنعت و معدن اتاق تهران با بیان اینکه فقط ۲۰ درصد واحدهای صنعتی با بیش از ۵۰ درصد ظرفیت فعالیت می کنند، میگوید: این آمار نگران کننده است و باید تدبیر مناسبی برای رفع مشکلات واحدهای صنعتی کشور به کار گرفته شود. وی با اشاره به اینکه در حال حاضر ۳۰ درصد واحدهای صنعتی کشور تعطیل هستند، اظهار داشت: ۵۰ درصد واحدهای صنعتی هم در نیمه تعطیلی به سر می‌برند. رئیس کمیسیون صنعت و معدن اتاق تهران با بیان اینکه فقط ۲۰ درصد واحدهای صنعتی با بیش از ۵۰ درصد ظرفیت به فعالیت می پردازند، افزود: این آمار نگران کننده است و باید تدبیر مناسبی برای رفع مشکلات واحدهای صنعتی کشور به کار گرفته شود. پورقاضی با اعلام اینکه هنوز دولت در پرداخت بدهی‌های خود اقدامات لازم را انجام نداده است، گفت: اگر بدهی‌های دولت صفر شود تا حدودی روند تأمین سرمایه در گردش واحدهای تولیدی به سرعت بیشتری همراه خواهد شد.

چهار میلیون تن فولاد در انبارها بدون خریدار
مهدی کرباسیان رئیس هیأت عامل ایمیدرو با اشاره به تلنبار‌شدن حدود سه‌ ‌میلیون تن محصولات فولادی در انبارها شش پیشنهاد برای خارج‌شدن صنعت فولاد از رکود ارائه داد. به گزارش روابط‌عمومی سازمان توسعه و نوسازی معادن و صنایع معدنی ایران، وی با اشاره وضعیت نامطلوب فولادسازان داخلی در تأمین نقدینگی و تلنبارشدن حدود سه ‌میلیون تن محصولات فولادی در انبارها، اظهار کرد: برای خروج از وضعیت رکود فولاد‌سازان، شش پیشنهاد شامل «اعطای جایزه صادراتی»، «افزایش تعرفه واردات فولاد»، «فعال‌کردن حوزه مسکن»، «تغییر سبک ساخت‌وساز و مقاوم‌سازی ساختمان‌ها»، «اعطای تسهیلات خرید برای این حوزه نظیر صنعت خودرو» و نیز کاهش هزینه‌های تولید» می‌تواند اثر بخش باشد

عرضه کالا با تعمیق رکود در حال توقف است
محمدرضا انصاری نایب رئیس اتاق ایران در مورد سیاست های تحریک تقاضا که از سوی دولت برای مقابله با رکود اجرا می شود، گفت: امیدوارم محرک هایی که در این لحظه می تواند اقتصاد را فعال کنند و به اشتغالزایی بیانجامد، مورد توجه ویژه قرار گیرد. تحریک تقاضا در این برهه بسیار حائز اهمیت است چراکه اقتصاد ایران با پدیده جدیدی در این زمینه مواجه شده که نیاز به درمان اساسی دارد. او میگویئ: تدابیر لحظه ای و شجاعانه ای لازم است تا بتوان از رکود خارج شد. اگر به امید کاهش نرخ تورم در رکود باقی بمانیم، آن زمان کاهش نرخ تورم بی معنا می شود. وقتی پول در جامعه نیست؛ وقتی تولید کاهش یافته و وقتی تقاضایی وجود ندارد دیگر اهمیت ندارد که قیمت کالا چقدر است که نیاز به اندازه گیری نرخ تورم باشد. باید تولید و خدمات نجات پیدا کند تا بتوان در اقتصاد مفهوم درستی برای شاخص ها قائل بود. وی در مورد چگونگی اعمال سیاست های حمایت از تولید، تصریح کرد: چه در سمت تقاضا و چه در سمت عرضه، بسته به نیازها و برآوردهای منطقی از شرایط موجود، می توان سیاست های حمایتی را دنبال کرد اما آنچه در شرایط فعلی مانع این حمایت ها شده است، هراس از تورم است. در حالیکه در این برهه باید تاحدی تورم را قبول کنیم چراکه متراکم کردن بیش از حد تورم با ابزار رکود منجر به گرانی و تورم های آتی خواهد شد. مانند یک فنری است که در حال متراکم کردن آن هستیم و در جایی ممکن است که این فنر قدرتش غالب شود و خود را رها کند. این نقطه زمانی ممکن است اتفاق بیفتد که دروازه ها باز شود و کمی پول از آن طرف مرزها به اقتصاد ایران تزریق شود در این صورت دیگر نمی توان تورم را با هیچ ابزاری کنترل کرد چراکه تولیدکننده ها دیگر نابود شده اند. با تعمیق رکود سمت عرضه در اقتصاد در حال نابود شدن است اگر این اتفاق رخ دهد دیگر در آینده ابزاری برای کنترل تورم هم وجود نخواهد داشت.

مالیات‌ها کمر بنگاه‌های اقتصادی را شکسته است
گلایه خصوصی‌ها از فشارهای مالیاتی وارد فاز تازه‌ای شده است. به گزارش «اعتماد»، رییس اتاق بازرگانی، صنایع و معادن تهران دیروز در نشست هیات نمایندگان اتاق تهران با اشاره به تغییر رییس سازمان امور مالیاتی ابراز امیداری کرد جهت‌گیری‌های مالیاتی دولت نیز دستخوش تغییر شود چرا که وی معتقد است در سال‌های اخیر به جای آنکه فراریان مالیاتی شناسایی شوند، فشارها بر بخش خصوصی برای پرداخت مالیات بیشتر افزایش یافته است. وی تصریح کرد: چند برابر شدن مالیات‌ها در دوران رکود، کمر بنگاه‌ها را شکسته و به گسترش بیشتر رکود اقتصاد نیز دامن زده است، چرا که متاسفانه ماموران مالیاتی به جای پرداختن به قشری که فرار مالیاتی دارند، فشار را به بخش خصوصی واقعی وارد می‌کنند. رییس اتاق بازرگانی و صنایع و معادن تهران با اشاره به مصوبه اخیر مجلس نمایندگان امریکا مبنی بر لزوم اخذ ویزا برای شهروندان ۳۸ کشوری که بدون ویزا به امریکا سفر می‌کردند، گفت: متاسفانه مجلس نمایندگان امریکا در اقدامی، ایران را در ردیف کشورهایی همچون سودان، عراق و سوریه قرار داده و اعلام کرده افرادی که در پنج سال گذشته به این کشورها سفر کرده و قصد مسافرت به امریکا را دارند، باید فرآیند بررسی ویزا را طی کنند. خوانساری همچنین در خصوص حضور اخیر وزیر دادگستری در اتاق تهران نیز گفت: در ١٠ سال گذشته، فساد در ارکان جامعه نفوذ کرده و دستگاه‌های نظارتی به جای ریشه‌یابی و برخورد دقیق با مظاهر فساد، تنها شرایط را برای فعالان اقتصادی که تلاش می‌کنند در سلامت به کسب و کار بپردازند، سخت‌تر کرده‌اند

عقب ماندگی کشور از زیرساختهای تجاری
افخمی راد معاون وزیر صنعت از رتبه نامناسب ایران در زیرساخت‌های تجاری خبرداد و گفت: ایران رتبه ۱۶۷ را در شاخص تجارت فرامرزی، رتبه ۱۳۸ در توانمند‌سازی تجاری و رتبه ۱۱۲ در عملکرد لجستیک دارد که گویای این حقیقت است که توسعه تجارت و تعامل با کشورهای دیگر در شرایط پساتحریم، مستلزم عارضه‌یابی وضعیت موجود زیرساخت‌های تجاری و برنامه‌ریزی در راستای توسعه این حوزه است. وی گفت: به منظور اجرای سیاست‌های ابلاغی رهبری در راستای اقتصاد مقاومتی و ضرورت توسعه زیرساخت‌های تجاری کشور در شرایط پساتحریم، سازمان توسعه تجارت ایران در نظر دارد مشکلات و چالش‌های زیرساخت‌های حمل‌ و نقل صادراتی و لجستیک تجارت خارجی کشور را عارضه‌یابی و در راستای توسعه این حوزه برنامه‌ریزی کند. او همچنین فزود: شاخص‌های ارزیابی کارایی و تسهیل تجارت که توسط سازمان‌های گوناگون بین­‌المللی، از جمله بانک جهانی ارزیابی و اندازه‌گیری می‌شوند، نشان می‌دهد کشورمان از جایگاه و رتبه مناسبی در زیرساخت‌های تجاری برخوردار نیست.

حرکت قطره چکانی حفاری در صنعت نفت و گاز
محمدرضا تاکایدی قائم مقام شرکت ملی حفاری در نشستی خبری درتشریح آخرین وضعیت حفاری چاه‌های نفت و گاز در میادین مشترک گفت: در حال حاضر حفاری ۲۴ حلقه چاه توسعه ای و توصیفی در طرح توسعه فاز ۱۴ پارس جنوبی با پیشرفت ۸۵ درصدی در حال انجام است. وی با اعلام اینکه ارزش پروژه حفاری فاز ۱۴ طرح توسعه پارس جنوبی حدود ۸۰۰ میلیون دلار برآورد می‌شود، تصریح کرد: براساس برآورد انجام شده، پیش بینی می شود حفاری این فاز مشترک گازی تا سال ۹۵ به پایان برسد. او در خصوص آخرین وضعیت حفاری میدان مشترک نفتی آزادگان جنوبی توضیح داد: تاکنون حفاری ۲۵ حلقه چاه از مجموع ۴۰ حلقه چاه در این میدان مشترک نفتی با عراق به پایان رسیده است و با تامین رشته های تکمیلی درون چاهی حفاری این میدان نفتی به پایان می رسد. تاکایدی ارزش پروژه حفاری در میدان نفتی آزادگان جنوبی را حدود ۵۰۰ میلیون دلار عنون کرد و افزود: تاکنون ۹، ۱۰ رشته تکمیلی درون چاهی میدان نفتی آزادگان جنوبی از سوی شرکت‌های چینی تامین شده است که با تامین سایر رشته های تکمیلی درون چاهی حفاری این میدان نفتی سال آینده به پایان می رسد. تاکایدی همچنین با اشاره به برنامه حفاری ۲۲ حلقه چاه در طرح توسعه میدان نفتی یاران جنوبی، تاکید کرد: مهمترین مشکل حفاری توسعه این میدان نفتی تامین رشته های تکمیلی درون چاهی است که در صورت تکمیل، مشکلی برای حفاری چاه های باقی مانده وجود ندارد. وی در خصوص آخرین وضعیت حفاری میدان مشترک نفتی آذر هم توضیح داد: حفاری ۸ حلقه چاه جدید در میدان نفتی آذر در برنامه توسعه این میدان مشترک نفتی با عراق گنجانده شده که تاکنون حفاری سه حلقه چاه به پایان رسیده است. تاکایدی درباره از سرگیری فعالیت حفاری چاه ها در میدان گازی کیش گفت: حفاری در این میدان گازی به دلیل فقر اطلاعات مخزنی برای مدت زمان حدود یکسال متوقف شد که اخیرا با توافق انجام گرفته، قرار شده ۱۴ حلقه چاه توصیفی و توسعه ای در این میدان گازی حفاری شود. او با بیان اینکه هم اکنون ۲۶ دکل حفاری در طرح توسعه ۳ میدان مشترک نفتی ایران با عراق شامل آزادگان جنوبی، یاران و آذر مشغول به فعالیت هستند، تصریح کرد: افزایش برداشت نفت و توسعه از میادین مشترک از اولویت‌های شرکت ملی نفت ایران است.

اخبار ورزشی روز سه شنبه با امیر خسروجردی

با حکم کمیته اخلاقی فیفا، بلاتر و پلاتیتی هشت سال محروم شدند.
روسای فیفا و یوفا برای هشت سال از هرگونه فالیت فوتبالی محروم شدند.
ایسنا به نقل از بی بی سی نوشت:میشل پلاتینی و سپ بلاتر که به خاطر اتهام‌های مربوط به تبانی و رشوه به مدت سه ماه از هرگونه فعالیت فوتبالی محروم شده بودند، اکنون مشخص شد تا هشت سال دیگر محروم شده‌اند.
در حالی که بلاتر ۷۹ سال دارد، با توجه به این محرومیت طولانی مدت، بدون شک فعالیت او در زمینه فوتبال و ورزش پایان یافته است.
پلاتینی هم که ۶۰ سال دارد و دوست داشت جانشین بلاتر در فیفا شود نیز دیگر هیچ شانسی برای این کار ندارد.

0,,18486787_303,00

دادکان:با این شرایط به فوتبال بازنمی گردم
رئیس سابق فدراسیون فوتبال می‌گوید با توجه به اتفاقاتی که در فو‌تبا‌ل رخ داده و تصمیمات نادرستی که گرفته شده است، احتمالا به فوتبال برنمی‌گردد.
محمد دادکان در خصوص کاندیداتوری در انتخابات فدراسیون فو‌تبا‌ل نیز گفت: من گفته بودم اگر شرایط مهیا شود شرکت خواهم کرد و مسئولان حمایت کنند بر می گردم و در خدمت ورزش کشور هستم، اما متاسفانه این شرایط مهیا نشده است و این گونه باشد بر نمی‌گردم. چون اتفاقاتی در فو‌تبا‌ل رخ داده است و تصمیمات نادرستی گرفته شده که باعث شده من تصمیم بگیرم که احتمالا بر نگردم.
وی در ادامه خاطر‌ نشان کرد: فو‌تبا‌ل کشور ما نحیف و لاغر شده است. مهم‌تر‌ین اصل فو‌تبا‌ل که تماشاگرانش است را نداریم. در سال ۵۶ برای خداحافظی همایون شاهرخی در بازی پر‌سپولیس – ملوان ۱۰۰ هزار نفر حضور داشتند، ولی حالا می بینیم که برای بازی استقلال – پر‌سپولیس هم ۱۰۰ هزار نفر نمی آیند. فو‌تبا‌لیست نیز دوست دارد تماشاگر هنرش را ببیند. من اگر روزی به فو‌تبا‌ل برگردم مهم‌تر‌ین کاری که می‌کنم آشتی مردم با فو‌تبا‌ل است.

کفاشیان:قطعا در انتخابات فدراسیون فوتبال شرکت می کنم، مدارکم را برگرداندند.
رئیس فدراسیون فوتبال تاکید کرد قطعا در انتخابات اسفندماه شرکت خواهد کرد و اتفاقات اخیر تاثیری در حضورش نخواهد داشت.
علی کفاشیان درتبریز درباره حضور ماموران نهاد نظارتی در اتاقش و بردن برخی مدارک گفت: به هر حال یک کار قانونی دارد صورت می گیرد و باید بررسی ها در این زمینه تکمیل شود. مدارکی را هم که برده بودند برگرداندند.
وی در پاسخ به این پرسش که آیا این اتقاقات به خاطر این است که برخی نمی خواهند شما در انتخابات شرکت کنید؟ گفت: همانطور که گفتم یک روال قانونی انجام می شود اما بنده در انتخابات شرکت خواهم کرد. هر فردی هم که اعضای مجمع تشیخص بدهند به عنوان رئیس فدراسیون انتخاب خواهد شد.
علی کفاشیان با تاکید بر اینکه حقوق کی روش را تا پایان سال پرداخت کرده است در مورد طلب های فوتبال ایران از فیفا گفت: ما در مجموع ۸ تا ۹ میلیون دلار از سوی فیفا دریافتی داشته اییم که از طریق سفارت ایران در اختیار ما قرار گرفته است. بخش عمده ای از این پول هم هزینه تیم ملی در استرالیا، پرداخت حقوق کی‌روش و دستیارانش و … شده است.

توافق منچستر یونایتد با مورینیو، آقای خاصر دریک قدمی اولدترافورد
طبق ادعای یک نشریه انگلیسی آقای خاص با سران باشگاه منچستریونایتد برای هدایت این تیم به توافق رسیده است.
خبرگزاری تسنیم دراین باره نوشت:در حالی که تنها چند روز از اخراج ژوزه مورینیو از سمت سرمربیگری چلسی می‌گذرد، نشریه «سان» انگلیس در خبری اختصاصی مدعی شد که سران باشگاه منچستریونایتد با ژوزه مورینیو به توافق رسیده‌اند.
بر اساس این گزارش، سران باشگاه منچستریونایتد، اِد وودوارد (مدیر اجرایی باشگاه) و ژوزه مورینیو با یکدیگر نشستی داشته‌اند و در خصوص احتمال مربیگری وی به مذاکره پرداخته‌اند و در نهایت آقای خاص پیشنهاد منچستری‌ها را برای اینکه سرمربی بعدی این تیم شود، پذیرفته است.
بر اساس گزارش‌ها بازی پیش‌روی منچستریونایتد مقابل استوک‌سیتی که قرار است شنبه ۵ دی در ورزشگاه بریتانیا برگزار شود، آخرین فرصت سرمربی هلندی شیاطین سرخ برای نجات جایگاه خود به شمار می‌رود.
منچستریونایتد پس از گذشته ۱۷ هفته از مسابقات فصل جاری لیگ برتر، ۸ پیروزی، ۵ تساوی و ۴ شکست کسب کرده است. شاگردان فن‌خال با ۲۹ امتیاز در رده پنجم هستند و با لسترسیتی صدرنشین ۹ امتیاز اختلاف دارند.

اندی ماری شخصیت برتر ورزشی سال ۲۰۱۵ بریتانیا شد.
اندی ماری در برنامه جایزه سالانه شبکه بی بی سی به عنوان شخصیت ورزشی برتر سال ۲۰۱۵ انگلیس انتخاب شد.
ایسنا به نقل از یورو اسپورت نوشت:کوین سن فیلد، ورزشکار راگبی و جسیکا انیس هیل، قهرمان هفتگانه در مقام‌های دوم و سوم انتخاب شدند.
اندی ماری با آوردن بیش از ۳۶۰ هزار رای به عنوان اولین شخصیت ورزشی سال انتخاب شد. این دومین بار است که تنیسور شماره یک انگلیس، این مقام را به خود اختصاص داده است. ماری در سال‌ ۲۰۱۳ نیز به دلیل قهرمانی در ویمبلدون شخصیت ورزشی برتر انگلیس شد. ماه گذشته نیز ماری باعث قهرمانی انگلیس در دیویس کاپ شد. از سال ۱۹۳۶ تاکنون انگلیس به این قهرمانی دست پیدا نکرده بود.
تیم انگلیس در دیویس کاپ، تیم سال خوانده شد، دن کارتر، برنده جا‌م جها‌نی راگبی با تیم نیوزیلند شخصیت ورزشی خارجی، مایکل اونیل، مربی برتر سال شناخته شدند.

اختصاصی سایت خبرنامه خلیج فارس

اخبار ورزشی روز دوشنبه با امیر خسروجردی

بارسلونا -ریورپلاته، آبی و اناری پوشان با قضاوت فغانی قهرمان جهان شدند.
دیدار نهایی رقابت های فوتبال جام باشگاه های جهان یکشنبه بین دو تیم بارسلونا اسپانیا و ریورپلاته آرژانتین به قضاوت علیرضا فغانی داور بین المللی ایران در یوکوهاما ژاپن برگزار شد که این دیدار جذاب و دیدنی با پیروزی سه به صفر بارسلونا خاتمه یافت، تا آبی و اناری پوشان با این برد شیرین برای سومین بار جام قهرمانی باشگاه های جهان را به ویترین افتخارات خود اضافه کنند.
گل های بارسا را دراین دیدار، لیونل مسی یک بار و لوئیس سوارس دو بار وارد دروازه ریورپلاته کردند.

پس از قهرمانی در رقابت های جام باشگاه های جهانف کلویدو براوو دروازه بان بارسلونا پرافتخارترین بازیکن سال ۲۰۱۵ شد.
ایسنا به نقر از روزنامه آس اسپانیا نوشت:‌هفته ای که گذشت، هفته‌ درخشانی برای کلودیو براوو بود. نه تنها به خاطر کسب عنوانی دیگر به همراه بارسلونا بلکه به دلیل رکوردی تاریخی که او به نام خود ثبت کرد. او بازیکنی است که بیشترین جام را در سال ۲۰۱۵ بالای سر برده است.
بارسلونا با پیروزی سه بر صفر برابر ریورپلاته در جام جهانی باشگاه‌ها قهرمان شد و عناوین براوو را به عدد شش رساند.
دروازه‌بان شیلیایی امسال به همراه بارسلونا فاتح لالیگا اسپانیا، لیگ قهرمانان اروپا، کوپا دل ری، سوپرکاپ اروپا شد. به این عناوین باید قهرمانی در کوپا آمریکا به همراه تیم ملی کشور را نیز اضافه کرد. شیلی در این مسابقه‌ها در ضربات پنالتی آرژانتین را شکست داد.
براوو تنها موفق به فتح سوپر کاپ اسپانیا نشد و اتلتیک بیلبائو، این جام را بالای سر برد.
رکورد جهانی در دستان دنی آلوس است. او در سال ۲۰۰۹ هفت عنوان را کسب کرد. در لالیگا، لیگ قهرمانان، کوپا دل ری، سوپرکاپ اروپا، سوپر کاپ اسپانیا، جام جهانی باشگاه‌ها و جام کنفدراسیون‌ها قهرمان شد.

آنچلوتی سرمربی فصل آینده بایرن مونیخ شد.
رئیس باشگاه بایرن مونیخ آلمان در گفت‌وگو با روزنامه بیلد این کشور، کارلو آنچلوتی ایتالیایی را مربی فصل بعد این تیم آلمانی معرفی کرد.
ایسنا به نقل از ساکرنت نوشت:این اولین بار است که رییس بایرن مونیخ رسما جانشین گواردیولا را در بایرن مونیخ اعلام می‌کند تا بعد از جدایی سرمربی ۴۴ ساله اسپانیایی در پایان فصل بلافاصله آنچلوتی جانشین او شود.
گواردیولا در بایرن مونیخ جانشین یوپ هاینکس شد که توانست با بایرن مونیخ سه گانه کسب کند. گواردیولا فصل قبل تنها قهمانی در بوندسلیگا را برای این تیم آلمانی کسب کرد و در دو فصل قبلی نیز در لیگ قهرمانان اروپا به ترتیب برابر رئال مادرید و بایرن مونیخ در نیمه نهایی شکست خورد و نتوانسته به دیدار نهایی برسد.
کارلو آنچلوتی نیز بعد از جدایی از رئال مادرید تاکنون هدایت تیمی را بر عهده نداشته است.

پورحیدری:دکترم ابراز امیدواری کرد که زودتر از بیمارستان مرخص شوم.
ایسنا دراین باره نوشت:منصور پورحیدری درباره آخرین وضعیتش گفت: شرایطم خیلی بهتر شده و امروز احساس بهتری نسبت به روزهای گذشته دارم. از کلیه پزشکان بیمارستان ایرانمهر تشکر می‌کنم که در این چند روز پیگیر وضعیتم بودند.
وی افزود:امروز با دکتر معالجم صحبت کردم و او ابراز امیدواری کرد تا هرچه سریع‌تر از بیمارستان مرخص شوم.
سرپرست استقلال در پاسخ به سوالی مبنی بر بنری که امروز بخشی از هواداران استقلال در مقابل بیمارستان ایرانمهر نصب کرده بودند گفت: وقتی این خبر را شنیدم خیلی خوشحال شدم.

اردوی پرسپولیس در دبی قطعی شد.
برانکو ایوانکوویچ طبق برنامه قرار است در تعطیلات نیم فصل اردوی تیمش را در دوبی پیگیری کند.
سرخپوشان بعد از دو دیدار نیم فصل دوم لیگ برتر برابر پدیده مشهد و استقلال خوزستان و با توجه به تعطیلی طولانی مدت لیگ برتر به دلیل تعطیلات نیم فصل و دیدارهای تیم ملی امید اردوی خود را در دوبی و باشگاه ایرانیان پیگیری خواهند کرد. به این ترتیب سرخ ها به تعطیلی ۹ روزه که طبق برنامه تا دهم ژانویه طول خواهد کشید خواهند رفت و بعد از آن اردوی ۱۰ روزه دوبی را برگزار خواهند کرد. در این اردو مقدمات انجام یک یا دو دیدار دوستانه نیز برای پرسپولیس در نظر گرفته شده است اما حریفان هنوز مشخص نشده اند.

اختصاصی سایت خبرنامه خلیج فارس

اخبار ورزشی روز جمعه با امیر خسروجردی

پیام تشکر مهدوی کیا:مردم نشان دادند هنوز مرا فراموش نکرده اند.
کاپیتان اسبق تیم ملی فوتبال ایران و باشگاه پرسپولیس که در نظر سنجی برنامه تلویزیونی نود به عنوان بهترین هافبک راست بعد از انقلاب انتخاب شد، ازمحبت های مردم تشکر کرد.
خبرگزاری مهر دراین باره به نقل از مهدی مهدوی کیا نوشت: از همه مردمی که به من رای دادند، ممنونم و نمی دانم چگونه از آنها تشکر کنم.
وی در ادامه افزود: تک تک رای ها برای من با ارزش هستند و بسیار خوشحالم که هنوز در یاد مردم هستم و اینگونه مرا به یاد می آورند. برای من تک تک رای ها مهم هستند . من همیشه سعی کرده ام با مردم و هواداران ارتباط خوبی داشته باشم.
بازیکن سابق تیم ملی ایران در ادامه تاکید کرد:با احترام به همه من همیشه با حمایت های هواداران انرژی گرفته ام چه در تیم ملی و چه در تیم های باشگاهی. من فراموش نمی‌کنم که با حمایت مردم و زحمات مربیان و همبازی‌هایم و حمایت رسانه ها مدارج پیشرفت رو طی کردم.

22f-9f55tr

وزارت امورخارجه با فدراسیون فوتبال تسویه حساب کرد، پول های بلوکه شده فیفا در حاسب فدراسیون
خبرگزاری فارس دراین باره نوشت:پس از این که هفته گذشته برخی از رسانه‌ها اخباری را منتشر کردند مبنی بر اخذ بدهی‌های مراجع بین‌المللی فوتبال مانند فیفا توسط وزارت امورز خارجه و عدم پرداخت کل این مبلغ به فدراسیون فوتبال، این فدراسیون فوراً واکنش نشان داد و با انتشار بیانیه‌ای این اخبار را تکذیب کرد و از تلاش‌ها و زحمات صورت گرفته بابت همکاری‌های وزارت امور خارجه با فدراسیون فوتبال تشکر کرد.
در بیانیه فدراسیون فوتبال تاکید شد که شایعات مبنی بر کسر از میزان مبلغ دریافتی از سوی وزارت خارجه صحت ندارد و در صورت تداوم شایعه‌سازی ها قطعا از سوی مراجع قضایی پیگیری خواهد شد.
در همین راستا طبق هماهنگی‌ها و رایزنی‌های انجام شده بین مسئولان مالی فدراسیون فوتبال با وزارت امور خارجه، تسویه حساب‌های لازم در خصوص اخذ بدهی‌های مراجع بین‌المللی فوتبال مانند فیفا توسط وزارت امور خارجه و پرداخت کامل آن به فدراسیون فوتبال انجام شده است.
به گزارش فارس، در حال حاضر یک میلیون دلار پول فدراسیون فوتبال ایران در منهتن بانک نیویورک از ۶ سال پیش بلوکه شده که فقط همین پول باقی مانده و سایر پول‌ها از جمله پاداش فیفا و کنفدراسیون فوتبال آسیا به فدراسیون فوتبال ایران از طرق مختلف پرداخت شده است.

مورینیو:احساس خیانت می کنم.
سرمربی چلسی بعد از شکست برابر لسترسیتی اعلام کرد در تیمش احساس خیانت می‌کند.
ژوزه مورینیو درباره شکست تیمش دراین دیدارگفت: بر این باور هستم که لسترسیتی با نمایش خوبی که در این دیدار داشت، شایسته پیروزی بود. چلسی تنها بین ۳۰ تا ۳۵ دقیقه خوب ظاهر شد. این در حالی بود که لسترسیتی بیش از یک ساعت، تیم برتر میدان بود. دو گل خوردیم که هر دوی آنها نباید وارد دروازه‌مان می‌شد.
وی در ادامه سخنانش به انتقاد از بعضی از ستارگان چلسی پرداخت و گفت: وقتی در بعضی از پست‌ها بازیکنان بزرگ و سرنوشت‌ساز دارید اما آنها از روزهای خوبشان به دور هستند، شرایط برای کار کردن بسیار سخت می‌شود. فصل قبل برای رساندن بازیکنان چلسی به بهترین شرایط، تلاش بسیار زیادی داشتم اما به نظر می‌رسد حفظ آمادگی این بازیکنان سخت‌تر از کار قبلی است. نهایت تلاشم را به کار گرفتم تا بازیکنان بزرگ چلسی را به روزهای اوج برسانم اما آنها من را خوار کردند و نتیجه‌ای نگرفتم.
سرمربی پرتغالی چلسی در پایان سخنانش هم گفت: به هر حال باید بگویم احساس خیانت می‌کنم. با تلاش زیادی که داشتیم، موفق شدیم در دقیقه ۷۷ گلزنی کنیم و اختلاف را به یک گل کاهش دهیم اما مسائل تحریکی آمیزی در ورزشگاه رخ داد. حتی توپ جمع‌کن‌ها توپ را به موقع در اختیار ما قرار نمی‌داند و حدود پنج دقیقه وقت بازی تلف شد.

چیچاریتو:فرگوسن بهترین مربی تاریخ است.
ایسنا به نقل از روزنامه مارکا اسیپانیا گزارش داد:خاویر چیچاریتو هرناندس مکزیکی، مهاجم سابق منچستریونایتد انگلیس که هفته های اخیر با گلزنی در دیدارهای بایرلورکوزن آلمان بهترین دوران فوتبالش را در بایرلورکوزن آلمان سپری می کند درباره دوران حضورش در یونایتدگفت: شانس بزرگی است که در یکی از بهترین تیم‌های جهان در ترکیب قرار بگیرید.از فرگوسن قدردانی می‌کنم. به نظرم وی بهترین مربی تاریخ است.

رومنیگه:لواندوفسکی فروشی نیست.
رئیس باشگاه بایرن‌مونیخ آب پاکی را روی دستان سران باشگاه رئال‌مادرید ریخت و اعلام کرد که مهاجم لهستانی باواریایی‌ها فروشی نیست.
کارل هاینتس رومنیگه در گفت‌و‌گو با بیلد آلمان گفت: می‌توانم تصور کنم که رئال‌مادرید چقدر به لواندوفسکی علاقه‌مند است، ولی علاقه‌مندی آنها بی‌فایده است، چون سه سال و نیم دیگر از قرارداد فعلی روبرت با بایرن باقی مانده است. در ضمن می‌توانم تصور کنم که لواندوفسکی حتی برای مدت بیشتری در آلیانتس آره‌نا بماند. با نگاه کردن به تاریخ انقضای قرارداد روبرت حتی یک ذره هم نگران نمی‌شوم.

اختصاصی سایت خبرنامه خلیج فارس

بازارچه کتاب با بهارک عرفان

صفحه‌ی بازارچه‌ی کتاب ما؛ بیشتر از هر مطلب دیگری بوی ایران و امروز و کتاب می دهد. باز هم به همراه خبرنگارمان بهارک عرفان در تهران؛ سری به پیشخوان کتاب فروشی‌های شهر زده ایم و عناوین تازه را برگزیده ایم. با هم بخوانیم…

66+96sخاورمیانه باستان گهواره تمدن
نویسنده: استیون برک
مترجم: شهربانو صارمی
ناشر: ققنوس
قیمت: ۳۸۰۰۰ تومان
تعداد صفحات: ۵۴۴ صفحه
خاورمیانه با قرار گرفتن در محل اتصال سه قاره آسیا، آفریقا و اروپا، نقشی مهم در تاریخ بشر ایفا کرده است. این اصطلاح نشان می دهد که منطقه مذکور، در عین حال که حوزه ای متمایز است، فرهنگ هایی با پیشینه مشترک دارد. خاورمیانه در طول تاریخ جایگاه اقوام و فرهنگ های گوناگون بوده است. پی بردن به این نکته که این مردم چه کسانی بوده اند و چگونه با هم ارتباط داشتند، کاری دشوار و در عین حال، برای تاریخ شناسان جذاب است. کشاورزی و امور اقتصادی از دیگر حوزه هایی هستند که خاورمیانه خاستگاه آن ها بوده است.
این کتاب به صورت گروهی تالیف و تدوین شده است. علاوه بر استیون برک به عنوان یک باستان شناس خاور نزدیک، ماری بروان، مارک دبیلو. چوالاس، کیت دا کوستا، پیتر ادول، یوزف گارفینکل، لیوره گروسمن، لوید لیولین جونز، کوین ام. مک گو، کارن ردنر، ست ریچاردسون، ساندرا شم، گانن شارون و مت واترز نیز که همگی از خاورشناسان دانشگاهی و محققان این حوزه هستند، در تهیه مطالب این کتاب سهیم بوده اند.
آشنایی با خاورمیانه، هلال حاصلخیز: زادگاه کشاورزی، ببن النهرین: گهواره تمدن، کشمکش بر سر قدرت: پادشاهی ها در جنگ، اربابان دنیای شناخته شده: عصر امپراطوری ها، در اشغال: فاتحان یونانی و رومی و در جستجوی ریشه ها: کشف دوباره خاورمیانه، عناوین فصول این کتاب هستند.
خشایارشا اول، افول هیتی ها، پادشاهی کهن هیتی، بنی اسرائیل و یهودیه، امپراتوری بطالسه، باغ های معلق بابل، کوروش کبیر، سفالگری در بین النهرین، خط میخی، اهلی کردن حیوانات، پادشاهی اکد، زیگورات ها و … از جمله مباحثی هستند که در این کتاب درباره آن ها بحث شده است.
در قسمتی از این کتاب می خوانیم:
پس از آغازی بسیار سخت، و از دست رفتن تاج و تخت بابل، سارگن توانست سلطنت خود را در آشور استحکام بخشد. تسخیر کرکمیش در سال ۷۱۷ ق.م به سارگن فرصت داد هزینه های ثابت اما بی حاصل آرایش قشون را از آغاز دوران سلطنتش جبران کند. شهر کاملا سنگربندی شده و ثروتمند کرکمیش تقاطع مهم فرات را کنترل می کرد؛ این شهر در تقاطع های میان ساحل مدیترانه، آناتولی و آشور واقع شده بود؛ و از نقش خود در تجارت بین المللی منتفع می شد. از این گذشته کرکمیش آخرین دولت از دولت های هیتی نو بود، وارثان سریانی امپراتوری قدرتمند آناتولیایی هیتی هزاره دوم ق.م و شاه آن در میان پادشاهی های هیتی نو نقش رهبری داشت.

00a20rf0
شوهر دلخواه و زن بی‌اهمیت
نویسنده: اسکار وایلد
مترجم: پرویز مرزبان غلمرضا امامی
ناشر: انتشارات علمی و فرهنگی
تعداد صفحات: ۲۲۲
قیمت: ۱۲۵۰۰ تومان
ترجمه مرزبان از این دو نمایشنامه نخستین بار در سال ۱۳۳۵ از سوی بنگاه ترجمه و نشر کتاب منتشر شده بود که بعدها مبدل به موسسه فرانکلین و پس از انقلاب موسسه انتشارات علمی و فرهنگی می‌شود.
در نمایشنامه شوهر دلخواه که یکی از نمایشنامه‌های جدی وایلد است و بسیاری از منتقدان آن را یک «کمدی جدی» می‌نامند، نویسنده داستانی را درباره خیانت و جاه طلبی و عشق و فضیلت بیان می‌کند. او در این نمایشنامه با قلم و طبع ظریف خود، خودسری و سبکسری اشراف انگلستان را مورد استهزا قرار می‌دهد و با طعنه‌هایی مخصوص به خود در قالب این متن از آنها یاد می‌کند.
این نمایشنامه به قدری ژر از حادثه و آکنده از بحث‌های اخلاقی با روایت جدی است که دیگر جای زیادی برای شوخی و بذله‌گویی‌ در متن توسط وایلد باقی نمی‌گذارد هر چند که ساختار این متن به طور کلی کمدی است اما این شیوه از بیان کمدی است که متن وایلد را به یک کمدی جدی مبدل می‌کند.
قدرت سخنگویی و فن بیان خطابه به سبک آثار آن دوران از متن نامایشنامه خارج شده و نویسنده تنها با عنوان کردن پاره‌ای از شوخی‌ها و موقعیت سازی کمدی سعی در جلو بردن داستانش دارد.
نمایش زن بی‌اهمیت نیز متنی کمدی است که در آن نویسنده با اشاراتی لطیف و کنایه‌هایی دلنشین به نقد روابط حاکم بر ساختار اجتماعی انگلستان در اوایل قرن بیستم می‌پردازد.
نماینشامه شوهر دلخواه برای نخستن بار در سال ۱۸۹۳ و نماینشامه زن بی‌اهمیت نیز در سال ۱۸۹۵ برای نخستین نوبت منتشر شده‌اند.
از دیگر آثار اسکار وایلد می‌توان به شاهزاده خوشبخت و پرستوی کوچولو، بلبل و گل سرخ، پسرستاره، غول خودخواه، پادشاه جوان، گربه سفید و… اشاره کرد. وایلد در کنار داستان نویسی در حوزه شعر و نثر نویسی و نماینشامه نویسی نیز تبحر داشته است.

00d01ty6hhg
گل‌های جنگ
نویسنده: کلینگ یان
مترجم: مریم آقایی
ناشر: کتابسرای تندیس
کلینگ یان از جمله نویسندگان معاصر چین است که به دلیل رمان‌ها و داستان‌های کوتاهش شناخته می شود. رمان «گل های جنگ» یکی از آثار اوست که در سال ۲۰۱۱ فیلمی سینمایی با اقتباس از آن، با همین نام، کارگردانی ژنگ ییمو و حضور بازیگری چون کریستین بل ساخته شد.
رمان «گل‌های جنگ» مربوط به دوران اشغال چین توسط نیروهای ارتش ژاپن و جنایت‌هایی است که ژاپنی‌ها در چین انجام دادند. داستان از دسامبر ۱۹۳۷ آغاز می‌شود؛ زمانی که سربازهای ژاپنی شهر نانکینگ را تصرف کرده‌اند. گروهی دختر مدرسه‌ای چینی تحت آموزش کلیسا وحشت زده در محوطه کلیسای آمریکایی شهر پنهان شده اند. شوجوئان سیزده ساله یکی از آن‌هاست که مخاطب رمان، اتفاقات تکان دهنده داستان را از دریچه نگاه او می بیند.
کلیسای مذکور توسط پدر اینگلمن، کشیش آمریکایی که سال‌هاست در چین اقامت دارد، اداره می‌شود. این کلیسا در جنگ میان چین و ژاپن محدوده‌ بی‌طرف محسوب می‌شود. اما ژاپنی‌ها در جنگ از پیمان‌های بین‌المللی پیروی نمی‌کنند. آن‌ها به خیابان‌های شهر می‌ریزند و شهروندان غیرنظامی را غارت کرده و مورد تجاوز قرار می‌دهند. این مسأله دخترها را در معرض خطر بزرگی قرار می‌دهد. اما مشکل از جایی مضاعف می شود که تعدادی مهمان ناخوانده به کلیسا می آیند و اوضاع را بدتر می کنند.
رمان «گل‌های جنگ» این مفهوم را مقابل مخاطب می گذارد که جنگ، چگونه همه پیش‌داوری‌ها را واژگون می‌کند و چگونه عشق در بحبوحه‌ مرگ می‌شکفد.

--9856
سواحل خلیج فارس
نویسنده: جان گوردون
مترجم: عبدالرسول خیراندیش
ناشر: آبادبوم
قیمت: ۲۰۰۰۰تومان
تعداد صفحات: ۲۷۰
اثر حاضر ترجمه بخشی از کتاب مشهور «راهنمای خلیج فارس» با عنوان Gazetteer of the Persian Gulf, Oman, and Central Arabia اثر جان گوردون لوریمر است. این کتاب را می ­توان مفصل ­ترین متن درباره تاریخ و جغرافیای خلیج فارس (سواحل جنوبی ایران، قسمتی از عراق، کشور عمان و شبه­ جزیره عربستان) دانست که حدود صد سال پیش نوشته شده است. چنانکه از محتوای کتاب برمی‌آید مطالب آن در سال‌های ۱۹۰۴ـ۱۹۰۷م / ۱۲۸۲ـ ۱۲۸۵ﻫ.ش / ۱۳۲۲ـ۱۳۲۵ﻫ.ق تألیف و تنظیم شده، اما بیشتر مواد آن از تحقیقات و مطالعات مأموران انگلیسی در نیمه دوم قرن نوزدهم که از جانب حکومت هند مأمور خلیج فارس و نواحی پیرامون آن بوده‌اند، فراهم آمده است. نسخه اصل کتاب در شش جلد (دو جلد در مسائل جغرافیایی و چهار جلد مطالب تاریخی) تدوین شده است.
هرچند کتاب لوریمر بیانگر دیدگاه امپراتوری مستعمراتی بریتانیاست اما اطلاعات فراوانی از مناطق جغرافیایی خلیج فارس، اعم از مسائل آب و هوایی، ارضی، ‌انسانی، اقتصادی،‌ ارتباطی، ‌آمار در آن ثبت شده است که شرایط صدسال پیش این مناطق را نشان می­ دهد. علاوه بر توصیف شرایط جغرافیایی و آب و هوایی مناطقی که موضوع کتاب هستند، تمام آبادی­ های موجود در آن زمان در این مناطق به صورت مدخل ­هایی مستقل معرفی شده­ اند. بسیاری از آبادی‌هایی که در این کتاب نام‌ برده شده، ممکن است تغییر نام داده یا از نظر اداری دچار دگرگونی شده باشند یا شرایط جمعیتی و اقتصادی آن‌ها دیگر وجود نداشته باشد. در این کتاب آمار گوسفند و بز و نخل هر آبادی به دقت ذکر شده و یا جمیعت نواحی بر اساس نفرات یا تعداد خانوار (با میانگین هر خانواده پنج نفر) ارائه شده و نیز فاصله آبادی‌ها و جهات جغرافیایی آن‌ها تعیین شده است.
مؤلف کتاب، جان گوردون لوریمر، متولد ۱۴ ژوئن ۱۸۷۰ م است. او عضو دفتر خدمات کشوری هند بود و از ۹ دسامبر ۱۹۱۳ سمت سرپرست سیاسی و سرکنسول بریتانیا در بوشهر را بر عهده داشت. لوریمر در هشتم فوریه ۱۹۱۴ هنگامی که مشغول پاک کردن اسلحه کمری خود بود کشته شد.
تا کنون قسمت­هایی از هر دو بخش تاریخ و جغرافیای لوریمر به فارسی ترجمه و منتشر شده است. اما به دلیل گستردگی و فراوانی مطالب، ترجمه کامل آن، حتی بخش­ های مربوط به ایران، تنها با کاری جمعی میسر است، از همین رو شاهد ترجمه قسمت­ هایی از این کتاب عظیم بوده ­ایم.
ترجمه حاضر از کتاب جغرافیایی لوریمر تقریباً منطبق با استان کنونی بوشهر است. در ترجمه حاضر به طور مشخص این مناطق معرفی شده ­اند: شهر و شبه ­جزیره بوشهر، دشتستان، مزارعی، زیراه، شبانکاره، لیراوی، دیلم، حیات داود، رود حله، خارگ، انگالی، تنگستان، دشتی و شیبکوه. مترجم کتاب عبدالرسول خیراندیش که خود زاده برازجان، از شهرهای استان بوشهر است، به دلیل تسلط و اِشرافی که بر تاریخ و جغرافیای جنوب کشور، به ویژه استان های بوشهر و فارس دارد، در تعیین محدوده جغرافیایی و شیوه تنظیم کتاب برای خواننده ایرانی آگاهانه عمل کرده است.
تحقیقات میدانی خیراندیش و آگاهی اش از بر تاریخ و جغرافیای استان بوشهر سبب شده افزون بر ترجمه یک منبع دست اول در زمینه جغرافیای تاریخی این استان، اطلاعات علمی و توضیحات روشنگر در دیباچه و مقدمه و تعلیقات و پاورقی­ ها­ی کتاب در اختیار خواننده قرار دهد. او کتاب را به معلمانش در دبیرستان فردوسی برازجان تقدیم کرده است.

از جمله ویژگی­ ها و وجوه تمایز کتاب، می توان به تنظیم دو فهرست مطالب شامل نخست «فهرست اجمالی مطالب» شامل فصول اصلی کتاب، منطبق با مناطق و نواحی اصلی؛ و دوم «فهرست تفصیلی مطالب» شامل تمام عناوین جزئی و اسامی آبادی­ ها که مدخل­ های کتاب را تشکیل می­ دهند، اشاره کرد.
«دیباچه» کتاب به قلم مترجم، توضیحاتی است که خواننده را با کارِ انجام شده در این ترجمه آشنا می کند؛ از جمله ترتیب انتخاب و تنظیم مدخل­ها، شیوه تبدیل مدخل­ ها از جدول در متن اصلی به متن در ترجمه حاضر، شیوه آوا نگاری اسامی، نحوه استفاده از واحدهای زمانی و مقیاس ­ها، شیوه اشاره به جهت­ های جغرافیایی، و سرانجام علل انتخاب بخشی از کتاب Gazetteer برای ترجمه. «مقدمه»، توضیح و تحلیل مترجم در مورد چگونگی شکل­ گیری کتاب Gazetteer است که علاوه بر اطلاعات جامع در مورد کتاب، تحلیلی تاریخی در مورد نویسنده و کتاب اصلی است. پاورقی ­های فراوان که نتیجه مشاهدات میدانی و مسافرت­ های شخصی مترجم است، نزدیک به یک سوم حجم کتاب را تشکیل می دهد.