یادداشت های سردبیر

حاشیه های خبری مجله خلیج فارس

تهران ۱۹۷۲، ریاض ۲۰۲۵ / علیرضا نوری زاده

شاه در کنار آیزنهاور و نیکسون؛ امیرمحمد دست‌دردست ترامپ
علیرضا نوری‌زاده نویسنده و روزنامه‌‌نگار
جمعه ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۴ برابر با ۱۶ مه ۲۰۲۵ ۸:۰۰

تصاویری از دیدارهای شاه با روسای جمهوری آمریکا و دیدار شاهزاده محمد بن سلمان با ترامپ-

 AFP/ Canva/AP

هنوز تصویر را به یاد دارم. شاه جوان در کادیلاک باشکوه دربار، کنار فاتح جنگ جهانی دوم، پرزیدنت آیزنهاور، در میان هلهله مردم از برابر چشمانم به سوی کاخ پادشاه عبور کردند. در بالکن کوچک محضر پدرم، غروری کودکانه داشتم که شاه ما در کنار قدرتمندترین رهبر جهان نشسته است.

بعدها روسای‌جمهوری دیگر آمریکا را نیز دیدیم که هم میزبان شاه بودند و هم مهمانش. ریچارد نیکسون رفیق رفیقانش بود که تا لب مزار با او بود و کارتر ناجوانمردترینشان که سال نو در تهران بهترین ژانویه‌اش را جشن گرفت، اما به قول داریوش «خنجر از پشت می‌زنه/ اون که همراه منه». یعنی حضرتش لعنت ملتی را خرید و خمینی را برکشید.

خاطرات مرحوم علم را بنگرید تا آشکار شود شاه هرگز نه آدم آمریکا بود و نه مطیع و منقاد رهبرانش. نامه او به جرالد فورد درباره بهای نفت و قرارداد ذوب‌آهن با شوروی بهترین گواه استقلال و ایران‌پرستی پادشاه بود. مردی که قطره بارانی بر تن سوخته میهن، شادمانش می‌کرد.

حالا از پنجره دل، دونالد ترامپ و محمد بن سلمان را می‌نگرم. روزگاری وطنم قطب والای منطقه بود و حالا در روزگار جمهوری ولایت فقیه، نفرینی زمان و زمین است. در جشن‌های دو هزار و ۵۰۰ ساله که بی‌قدرش دانستیم، ده‌ها پادشاه و رئیس‌جمهوری و بزرگان شرق و غرب به پرسپولیس آمدند و ستایشگر ایران و رهبرش شدند. حالا رژیم افتخار می‌کند که میزبان ملا متقی طالبانی و نوری مالکی و رابرت موگابه و چائوشسکو سه روز قبل از سقوطش، بوده و سیدعلی در جمع افتخاراتش، تصویرش را با کیم ایل‌سونگ و بشار اسد و موگابه قاب کرده است.

بار دیگر بن سلمان و ترامپ را می‌نگرم و ده‌ها تصویر دیروز پیش چشمم می‌گذرد. پیدا است که ترامپ سخت تحت تاثیر امیر محمد قرار گرفته است. او بارها از ولیعهد سعودی تجلیل می‌کند و هم‌زمان، از گزینه‌های ولیعهد سعودی و سیدعلی خامنه‌ای می‌گوید: «می‌خواهم به ایران مسیری تازه و بهتر برای آینده‌ای امیدوارکننده‌تر ارائه دهم. … امیدوارم دولت جدید سوریه در تثبیت ثبات در این کشور موفق عمل کند.»

او همچنین از محمد بن سلمان، ولیعهد عربستان سعودی، به‌عنوان یک «دوست» و «مردی فوق‌العاده» تمجید کرد و افزود: «هرگز سخاوت و میزبانی پادشاه سلمان را فراموش نمی‌کنم. او مرد فوق‌العاده‌ای است. از میزبانی گرم امروز نیز قدردانی می‌کنم.»

ترامپ در ادامه تصریح کرد: «همکاری ما با عربستان سعودی قوی باقی خواهد ماند. اقدام‌های تازه‌ای برای تعمیق این رابطه انجام خواهیم داد. در حال جشن گرفتن ۸۰ سالگی (۹۲ سالگی) همکاری آمریکا با عربستان سعودی هستیم… عربستان بیش از یک تریلیون دلار در آمریکا سرمایه‌گذاری خواهد کرد… امیدوارم شاهد پیشرفت و رونق کشورهای خاورمیانه باشیم و این کشورها به‌عنوان رهبران مدرنیته خاورمیانه در جهان صعود کنند.»

او همچنین با اشاره به تحولات صورت‌گرفته در عربستان سعودی، افزود: «تغییراتی که تحت رهبری شاه سلمان و شاهزاده محمد‌ بن‌ سلمان صورت گرفته، سخنان همه منتقدان را نقض کرده است.»

ترامپ تصریح کرد: «در هشت سال گذشته تغییرات بسیاری در عربستان سعودی صورت گرفت. عربستان سعودی جام جهانی فوتبال را میزبانی خواهد کرد. ما شاهد حضور رهبران تازه‌ای در خاورمیانه‌ایم که در حال ایجاد پیمان و اتحاد از طریق تجارت‌اند. آن‌ها یکدیگر را بمباران نمی‌کنند و ما آن را نمی‌خواهیم. این تغییر بزرگ از طریق دخالت غرب صورت نگرفته است. این تحولات را نئوکان‌ها، جنگ‌طلبان و لیبرال‌ها هم صورت نداده‌اند. تولد خاورمیانه مدرن به دست مردم همین منطقه صورت گرفته است. شما خودتان اختیار سرنوشت خود را به دست می‌گیرید. نئوکان‌ها و آن افراد با دخالت خود هیچ کشوری را نساختند، بلکه فقط ویران کردند. شما در حال عشق ورزیدن به میراث خود هستید و فقط شمایید که می‌توانید به این معجزه مدرن دست پیدا کنید.»

ترامپ ادامه داد: «ما می‌خواهیم خاورمیانه به تجارت و نه هرج‌ومرج و به صادرات فناوری، نه تروریسم، معروف شود.»

او در دفاع از سیاست‌هایش علیه رژیم ولایت فقیه، گفت: «تحریم‌های بی‌سابقه‌ای علیه ایران اعمال کردیم و مانع تامین منابع گروه‌های تروریستی از ایران شدیم. ایران به سرمایه تازه دست یافت و شاهد بودیم که این سرمایه به‌درستی خرج نشد.»

ترامپ با دفاع از پیمان ابراهیم گفت: «هدف از پیمان ابراهیم صلح است. آرزوی من است که عربستان سعودی به این پیمان بپیوندد. این به عربستان سعودی کمک بسیاری خواهد کرد. پیوستن عربستان سعودی به پیمان ابراهیم سرنوشت خاورمیانه را تعیین خواهد کرد. (البته امیر محمد بارها تاکید کرده است که بدون برپایی دولت مستقل فلسطین هرگز به پیمان ابراهیم نخواهد پیوست)

ترامپ گفت: «دولت پیشین آمریکا در ازای هیچ، تحریم‌هایش علیه ایران را برداشت. ایران با رسیدن به میلیاردها دلار سرمایه، باعث هرج‌ومرج در جهان شد. آن‌ها هفتم اکتبر را تامین مالی کردند. بزرگ‌ترین نیروی مخرب در خاورمیانه ایران (جمهوری اسلامی) است. ایران باعث خرابی و ویرانی در یمن، عراق، سوریه و لبنان و دیگر کشورها است.»

سپس بار دیگر در اظهاراتی علیه رژیم ایران، خطاب به سعودی‌ها گفت: «درحالی که شما دارید آسمان‌خراش می‌سازید، ساختمان‌های تهران دارند ویران می‌شوند. مدیریت اشتباه چندین ساله دولت ایران باعث شده است تا این کشور با قطعی‌های چندساعته و روزانه برق روبرو شود… در زمانی که توانایی‌های شما صحرا را به زمین کشاورزی تبدیل کرده، دولت ایران با فساد خود، زمین‌های کشاورزی را به صحرا تبدیل کرده است. آن‌ها حتی مافیای آب دارند که با خشک کردن رودخانه‌ها ثروتمند می‌شوند و اجازه نمی‌دهند مردم ایران آب داشته باشند.»

ترامپ همچنین یادآور شد: «زمانی که کشورهای عربی در حال تبدیل به ستون ثبات و تجارت در جهان‌اند، دولت ایران در حال دزدیدن ثروت مردم ایران است و با تامین مالی تروریست‌ها، جهان را به آشوب می‌کشد. دولت ایران یک منطقه را هم به آشوب کشیده است. دولت ایران در تلاش برای حفظ دولت درحال سقوط در سوریه دست به کشتار مردم سوریه زد. اکنون سوریه را نگاه کنید. دولت ایران با تامین نیروی نیابتی در لبنان، یعنی حزب‌الله، لبنان را که پایتخت آن زمانی پاریس خاورمیانه نام داشت، نابود کرد. همه این بدبختی‌ها ‌اجتناب‌پذیر بودند. محمد بن سلمان و مردم باهوش آن را می‌دانستند. اگر دولت ایران به جای ایجاد هرج‌ومرج، روی ساخت و توسعه این کشور تمرکز می‌کرد، می‌توانست پیشرفت کند.»

دونالد ترامپ همچنین افزود: «من امروز برای یادآوری هرج‌ومرج گذشته به خاورمیانه نیامده‌ام. من می‌خواهم مسیر تازه‌ و بسیار بهتری به ایران ارائه دهم تا به سوی آینده امیدوارتر حرکت کند. من آماده ایجاد همکاری‌های تازه‌ام. حتی با وجود اختلاف‌های گسترده با ایران، نشان داده‌ام که آماده همکاری‌های تازه‌ام.»

رئیس‌جمهوری آمریکا تاکید کرد: «من به دشمنی ابدی اعتقادی ندارم. بزرگ‌ترین دوستان کنونی آمریکا زمانی دشمن آن بودند. به دنبال توافق با ایرانم. اگر دولت ایران با این توافق مخالفت کند و به حملات علیه دیگر کشورهای منطقه ادامه دهد، جز اعمال کارزار فشار حداکثری بر ایران راهی نخواهم داشت.»

او تاکید کرد: «جز قطع صادرات نفت ایران راهی نخواهم داشت. ایران فقیر هرگز سلاح هسته‌ای نخواهد داشت. ما برای جلوگیری از آن از هیچ اقدامی دریغ نخواهیم کرد. اما ایران می‌تواند آینده بهتری داشته باشد. انتخاب برعهده آن‌ها است. آن‌ها می‌توانند کشور موفقی باشند، اما نباید سلاح هسته‌ای داشته باشند. ایرانیان اکنون باید انتخاب کنند. اوضاع به‌سرعت در حال تغییر است. بزرگ‌ترین هدف من این است که یک برپاکننده صلح باشم. ایران باید تصمیم بگیرد و اقدام کند.»

ترامپ به یاد حاضران آورد که اگر او رئیس‌جمهوری بود، هفتم اکتبر رخ نمی‌داد، چون ایران پولی نداشت. سپس در ادامه سخنرانی خود، با اشاره به ادامه جنگ اوکراین، تاکید کرد که خواستار توقف این جنگ است و از عربستان سعودی برای میانجی‌گری و تسهیل گفتگوها با اوکراین قدردانی کرد.

ترامپ درباره یمن هم تصریح کرد: «حوثی‌ها موافقت کردند کشتی‌های آمریکایی را هدف قرار ندهند.»

او افزود: «اسرای بیشتری را از غزه بازخواهیم گرداند. مردم غزه سزاوار آینده‌ای بهترند.»

ترامپ همچنین گفت: «لبنان در حال عذاب کشیدن است. من می‌خواهم به لبنان کمک کنم. این کشور به‌ خاطر حزب‌الله و ایران در حال عذاب کشیدن است.»

او در ادامه، با اشاره به تحولات سوریه گفت: «امیدوارم دولت تازه سوریه صلح را حفظ کند. این کشور به قدر کافی زجر و کشتار را تجربه کرده است. دولت من اقدام‌های اولیه را برای عادی‌سازی روابط سوریه و آمریکا آغاز کرده است.»

ساعاتی پس از این سخنان، ترامپ با وساطت امیر محمد بن سلمان، تحریم‌ها علیه سورریه را لغو کرد و در قصر الیمامه، احمد الشرع را پذیرا شد. خبر این دیدار شادی را به سوریه بازگرداند و صدها هزار سوری در دمشق و لاذقیه و درعا به رقص و پایکوبی پرداختند. منظره‌ای که اگر فردا روابط بین تهران و واشینگتن برقرار شود، آن را در میهنمان هم شاهد خواهیم بود.

در سال ۱۹۷۲، یعنی ۵۲ سال پیش، ریچارد نیکسون، رئیس‌جمهوری وقت آمریکا، در بازگشت از سفر تاریخی خود به شوروی، به تهران آمد. بخش کوتاهی از سخنان او خطاب به شاه فقید را می‌آورم:

«وقتی فکر می‌کنم ایران کجا است، جایگاهش در تاریخ، به دو هزار و ۵۰۰ سال قبل، مکانش از نظر جغرافیایی، جایی که پل بین اروپا و آسیا و در دهانه اقیانوس هند و آسیای جنوبی است و همچنین به خاورمیانه نگاه می‌کنم. وقتی به جایگاه بسیار راهبردی که ایران در آن منطقه بحرانی جهان که به عقیده بسیاری به‌طور بالقوه انفجاری‌ترین بخش جهان است، فکر می‌کنم، فقط می‌توانم بگویم آن‌هایی که صلح می‌خواهند، آن‌طور که شما می‌خواهید و ما آن را می‌خواهیم و همه ما در این اتاق می‌خواهیم، ما که به صلح معتقدیم، خوشبختیم که امروز شما اعلیحضرت، مقام فرماندهی را [در ایران] دارید.»

ایران تنها به دلیل شوروی برای آمریکا اهمیت نداشت. در آن زمان نیز خاورمیانه منطقه‌ای پرمناقشه برای آمریکایی‌ها بود. آمریکا در خاورمیانه آن روز دوستان زیادی نداشت. اعراب در دهه ۱۹۶۰ درگیر جنگ با اسرائیل بودند و حمایت بی‌چون‌وچرای آمریکا از اسرائیل رابطه اعراب و آمریکا را نیز تیره کرده بود.

نیکسون با حمایت تسلیحاتی از اسرائیل در طول جنگ یوم‌ کیپور، امکان پیروزی اسرائیل و در عین حال خشم کشورهای نفت‌خیز عرب را فراهم کرد که به بحران نفتی در داخل آمریکا منجر شد، اما شاه ایران، دوست قدیمی او، در تحریم نفتی با اعراب همراهی نکرد و کنار آمریکا ایستاد.

نیکسون در سفرش به تهران در ماه مه ۱۹۷۲، قول داد که هرگونه سلاح آمریکایی را که شاه بخواهد، به او بفروشد. در همان جلسه، رئیس‌جمهوری این نکته شاه را پذیرفت که عراق اکنون متحد نزدیک شوروی و خطری امنیتی برای منطقه خلیج‌ فارس است. شاه برای کمک به حفظ تعادل منطقه، موافقت نیکسون را برای حمایت از شورش کردهای عراق تحت رهبری ملامصطفی بارزانی جلب کرد. در واقع با خروج بریتانیا از خلیج‌ فارس در سال ۱۹۷۱، ایران مسئولیت تامین امنیت منطقه را برعهده گرفت.

شاهزاده بن سلمان با لبخند و اقتدار با ترامپ سخن می‌گوید و مثل امیر قطر هواپیمای ۴۰۰ میلیون دلاری هم به ترامپ هدیه نمی‌دهد.

تردیدی ندارم سعودی‌ها و به‌ویژه قطری‌ها و اماراتی‌ها حالا سر به عرشی می‌سایند که ۴۶ سال پیش بستر سرهای ما بود. راستی را، با خود چه کردیم که امروز صاحب حکومتی هستیم که حسین بازجو و رهبر مافیا شمخانی به رهبر آمریکا پیام قهر و مهر با هم می‌دهند و رئیس‌جمهوری ولی فقیه در کرمانشاه قسم حضرت عباس می‌خورد که حرف‌های ترامپ را نشنیده است. طرح خاورمیانه جدید در ریاض پایه‌گذاری می‌شود و میهن من در ترسیم و تنفیذ این طرح نقشی ندارد. خدای را، ایران من کجا است؟
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مقاله لزوماً سیاست یا موضع ایندیپندنت فارسی را منعکس نمی کند.

آن‌ها که دنیا و آخرت به نیم‌نگاهی فروختند/ علیرضا نوری زاده

مردان پهلوی‌ها و رجال نایب امام زمان
علیرضا نوری‌زاده نویسنده و روزنامه‌‌نگار
جمعه ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴ برابر با ۹ مه ۲۰۲۵ ۸:۰۰

حداد عادل و علی خامنه‌ای-خبرآنلاین

رضا شاه کبیر در اطرافش شخصیت‌های بزرگی گرد آورده بود. در اطراف رضاشاه، قزوینی و ملک‌الشعرای بهار و… بودند که هر یک در فرصت‌هایی که می‌یافتند، از نصیحت و تلقین خیر به شاه کوتاهی نمی‌کردند. مخبرالسلطنه هدایت که به شش پادشاه خدمت کرده، در زندگینامه خود «خاطرات و خطرات» اشاره می‌کند که روز کناره‌گیری‌اش از شاه خواست هرازچندگاه شرفیاب شود و شاه با گشاده‌رویی تقاضایش را پذیرفت و گاه‌گاه او را می‌دید و درباره بعضی از موضوع‌ها با او مشورت می‌کرد.

محمدرضاشاه نیز تا سالیان درازی مشورت با مردان بزرگ عصر پدرش و روزگار خود را دنبال کرد و مخالفانش را از زندگی شرافتمندانه محروم نکرد. بازرگان در زندان حقوق استادی‌اش را می‌گرفت و سنجابی به‌عنوان مشاور وزیر علوم، دفتری در شان وزیر داشت، با منشی و دستیار. پیش از انقلاب، دو بار در این دفتر به دیدنش رفتم. دکتر صدیقی، وزیر کشور مصدق، رئیس بزرگ‌ترین مرکز راهبردی علوم اجتماعی، بود.

دکتر امینی مدتی مغضوب شد، ولی رفت‌وآمدش به خارج آزاد بود و علاقه‌مندانش به دیدارش می‌رفتند. مصاحبه جنجالی من با او در اطلاعات، در همین دوران انجام گرفت و او در روزهای بحران ۱۳۵۷ نزدیک‌ترین مشاور پادشاه بود.

حال بگذارید مقایسه مختصری کنم بین رجال عصر پهلوی اول و دوم و ارتباطشان با پهلوی‌ها و یاران و مشاوران واعظی که به تخت نشست و در حاشیه‌اش مشتی دزد و آدم‌کش بی‌فرهنگ خوش‌نشسته‌اند.

سرآمد آن‌ها جناب دکتر غلامعلی خان حداد عادل، پدر عروس نایب امام زمان، استاد، فیلسوف، ریاضیدان سابق و ادیب لاحق، کیف‌کش سابق دکتر سیدحسین نصر، مدرس شیک و کراواتی عصر پهلوی دوم و ژولیده‌مو و خوی امروز است. مشیر و مشار دیگر او میرزا علی‌اکبر خان ولایتی طبیب‌حضور، فرزند حاجی شیروان‌ساز رستم‌آبادی، طبیب اطفال، که ۱۵ سال وزیر امور خارجه هاشمی و «مقام معظم» بود، اما هاشمی را رها کرد و مجنون‌وار، لیلایش را در خیابان آذربایجان پیدا کرد و هنوز هم با وجود بیماری، از حلقه‌به‌گوشی دست برنمی‌دارد.

روزگاری که سیدعلی در مقام ریاست‌جمهوری بود، هنوز به یاد سرسپردگی به امیری فیروزکوهی، مشاورانش از تیره علی موسوی گرمارودی و عبادی و بهاری و سرلشکر شهبازی بودند، اما در مقام خلیفه‌المسلمین، نخست افسار حکم را به دو امنیتی سپرد (محمدی گلپایگانی و اصغر حجازی که پسر اولی دامادش هم شد) و سپس خیل مداحان از نوع سعید طوسی و کردان واحمدی‌نژاد و یحیی رحیم صفوی و حاج قاسم سلیمانی دورش جمع شدند.

البته تا امروز خیل مشاوران و مستشاران با سقوط آزاد به ایروانی و تخت‌روانچی و علی شمخانی رسیده‌اند. شما انتظار دارید غلامعلی خان حدادعادل و خانم دکتر همسرش با آن نان تنوری مدرسه غیرانتفاعی فرهنگ برای ایشان، بر کرسی موتمن‌الملک پیرنیا تکیه زند یا نقش خواجه نظام‌الملک را بازی کند و «نصیحه‌الملوک» بنویسد؟

به مردی می‌نگرم که برای حسن نصرالله و هنیه و سنوار، عزای عمومی می‌گیرد، اما فاجعه شه‌بندر را با بیش از ۲۰۰ کشته (با احتساب ۸۰ کارگر بلوچ بی‌شناسنامه و ده‌ها افغان آواره، شاید از این رقم نیز فراتر رود)، با ۳۰ کلمه ماستمالی می‌کند و به انبار جنایت‌هایش می‌سپارد.

حدادعادل‌ها آنقدر شهامت و انسانیت ندارند که به ارباب بگویند ایران را نابود کردی. مردم سرفراز را به ذلت کشاندی. ۴۰ سال «مرگ بر آمریکا» گفتی، حالا سفارت اشغالی را آب‌وجارو می‌کنی؟

طی ۳۵ سال آیا دیده‌اید ارکان نظام در حاشیه خامنه‌ای حتی یک بار زبان به انتقاد بگشایند و جانب رعیت را بگیرند؟

تصویر نظامیان عصر دو پهلوی را با تصویر کسانی که لباس نظامی به تنشان زار می‌زند و دوزانو روی زمین نشسته‌اند و هنگام بیان فرمایش‌های امامانه چرت می‌زنند، برابر کنید.

صادق گوهرین، که از دوستان پدرم بود، روزی در احوالات یکی از مریدان حاج شیخ (حاج شیخ حسنعلی مقدادی اصفهانی ملقب به نخودکی) می‌ گفت که مرید مذکور ساعتی با اسدی، نایب‌التولیه وقت، خدمت آقا رفته بود. اسدی در اوج قدرت و موردمرحمت رضاشاه بود. همراهش نیز در آن تاریخ مقام رفیعی داشت. به اصرار او، اسدی هم به سمرقند (قریه‌ای در نزدیکی مشهد) آمده بود تا ببیند این شیخی که این همه در باب کراماتش سخن می‌گویند، کیست؟

مرحوم حاج شیخ به اسدی گفته بود به مصلحت شما است که به تهران بروید و تمارض کنید و در خدمت آقای ذکاءالملک (پدرهمسرش) چندی به تلمذ و تتبع بپردازید. خطاب به همراه او نیز گفته بود به‌زودی شما در برابر گزینش بسیار مهمی در زندگی‌تان قرار می‌گیرید. من مصلحت شما را نیز در حاشیه‌نشینی می‌دانم. اسدی البته به حرف‌های شیخی که همه زندگی‌اش بهایی کمتر از یک قالیچه اتاق آقای اسدی داشت، اعتنایی نکرد و چندی بعد در غائله بهلول در مسجد گوهرشاد، محاکمه واعدام شد.

همراه او، مرحوم نظام‌مافی، اما حرف حاج شیخ را به‌ گوش جان شنید و گویا پیشنهاد وزارت در کابینه منصورالملک را به بهانه بیماری پذیرا نشد. شاید به همین دلیل نیز تا سال‌ها پس از دیدارش با حاج شیخ، با سلامت و آبرو و اعتبار زندگی کرد.

غرض از ذکر این حکایت اشاره به لحظه انتخاب است. اخوی غلامعلی‌خان نیز در بزنگاه زندگی انتخاب خود را کرده بود. او هم می‌توانست زیر سایه قدرت، بر کرسی مقام‌های عالیه کشور تکیه زند، اما به جبهه رفت و همانجا در دفاع از میهن و هموطنانش جان باخت، اما خود غلامعلی‌خان راه دیگری برگزید.

طی ۴۶ سال گذشته خیلی‌ها از طایفه اهل فضل و معرفت راه غلامعلی خان را در پیش گرفته‌ و دست بالا شده‌اند. جمعی نیز حتی اگر سال‌هایی در دایره حکم و حکومت، جایی داشتند و می‌توانستند خیلی فراتر از غلامعلی خان از پله‌کان قلعه قدرت‌خانم بالا بروند و به حجله‌گاه نزدیک شوند، بر استبداد خروشیده‌اند.

در میان این جمع، بوده‌اند کسانی که همچون غلامعلی خان با نایب امام زمان از طریق صبیه محترمه و خواهر مکرمه قوم‌وخویش شده‌اند، اما درست از زمان پیوند سببی، رشته پیوند عاطفی را بریده‌اند.

انسان وقتی مثل دکتر فاوست، روحش را به شیطان می‌فروشد، ناچار است برای اظهار لحیه و ابراز مراتب نوکری، هر روز بیشتر در گنداب قدرت فرو رود. امروز در نگاه مردم، به‌ویژه فرزانگان خانه پدری، حدادعادل‌ها در شمار آرایشگران سیدعلی، حتی از سلمانی دوره‌گرد چهارراه مولوی کمتر اعتبار دارند.

یکی بختیاروار با گلوی بریده، سرافراز می‌شود و یکی دکتر ولایتی‌وار، دنیا و آخرت را به نیم‌نگاهی می‌فروشد.

دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مقاله لزوماً سیاست یا موضع ایندیپندنت فارسی را منعکس نمی کند.

محاصره برای تسلیم خامنه ای دیکتاتور

جلال ایجادی

طوفان ترامپ
پس از عقب نشینی خامنه ای و پذیریش روند مذاکرات و پس از سه دور مذاکره میان عراقچی و نمایندگان آمریکا، یک بحران سیاسی مذاکره را متوقف کرد. در لحظه بحران، دو انفجار مهیب در ایران انجام گرفت و ترامپ اعلام کرد هیچ کشوری نباید از ایران نفت و مواد پتروشیمی بخرد وگرنه با تحریم آمریکا روبرو خواهد شد. رژیم شیعه استبدادی که در درماندگی و وحشت از فروریزی خود، به جای درگیری با جنگ آمریکا و اسرائیل، مذاکره با «شیطان بزرگ» را پذیرفت، دربن بست است. رژیم خامنه ای اعلام کرد حاضر به مذاکره و دادن امتیاز است، ولی نفی کامل جنگ طلبی و نفی برنامه خانمانسوز اتمی و موشکی و نفی گروه های تروریستی منطقه، برای رژیم اسلامی ممکن نیست. قرآن و شیعه گری به اسلامگرا آموخته که همیشه باید خدعه کند. این خدعه گری گاه عمل می کند و گاه به شکست می انجامد. البته اسلامگرایان همیشه خدعه را برابر با «سیاست» تعریف می کنند. حال آنکه سیاست یعنی سازماندهی و اجرای قدرت برای مدیریت پسندیده جامعه است. البته در دنیای واقعی در سیاست، پنهانکاری و نیرنگ نیز همیشه وجود دارد ولی رژیم توتالیتر اسلامی فقط برپایه خدعه و فساد و پنهانکاری و منافع بیگانه عمل می کند. برای رژیم اسلامی، دیپلوماسی جهانی فقط عرصه خدعه و تروریسم و باجگیری و ناسزاگوئی ایدئولوژیکی است.
از آغاز انقلاب اسلامی جدال دینی و سیاسی جمهوری اسلامی علیه آمریکا و اسرائیل شروع شد و اعلام جهاد در استراتژی خمینی و خامنه ای قرار گرفت. در دوره اخیر و پس از حمله حماس جنایتکار، تنش‌های و تند و پیچیده‌ای میان ایران و اسرائیل در ابعاد هسته‌ای، موشکی، امنیتی و اطلاعاتی شکل گرفت. از مذاکرات هسته‌ای با آمریکا و اروپا و روسیه و چین، تا خرابکاریها و انفجارهای مشکوک در داخل خاک ایران، بازداشت «جاسوسان» و اعدام آنها و احتمال حمله نظامی به تأسیسات هسته‌ای، همه بخشی از این معادله پیچیده هستند. بازگشت دونالد ترامپ شتاب بیسابقه ای برای محاصره رژیم خامنه ای بوجود آورد. این بازگشت طوفانی حکومت خامنه ای را به لرزه انداخت.
مذاکرات هسته‌ای میان ایران و ایالات متحده که از سال‌ها پیش متوقف شده بود، در ماه‌های اخیر با میانجی‌گری عمان وارد فاز جدیدی شده است. در سه نشست گفت‌وگو، نمایندگان دو کشور برای نخستین بار یک متن پیشنهادی را مبادله کردند و وارد گفت‌وگوهای فنی شدند. این سه نشست از هر دو سو «جدی و سازنده» توصیف می‌شود. البته مخفی کاری متقابل اجازه نمی داد تا اختلاف ها برملا شود. ولی بناگهان بدنبال درگیری های پشت پرده، دور چهارم مذاکره متوقف می شود.
می توان گمانه زنی کرد که اختلاف عمده بر سر میزان لغو تحریم‌ها و آزادسازی پولهای ایران از یک سو و توقف غنی‌سازی با خلوص بالا و سیاست موشکی از سوی دیگر، همچنان به قوت خود باقی است. رژیم ایران خواستار لغو کامل تحریم‌ها است، در حالی که آمریکا تأکید دارد که برنامه هسته‌ای باید تحت نظارت شدید آمریکایی و بین‌المللی محدود و یا متوقف شود. ترامپ می گوید رژیم تهران نباید بمب اتمی داشته باشد. خامنه ای که می گوید بمب حرام است هرگز ساختن آنرا از ذهن خود دورنکرده است.
همسوئی اسرائیل برای محاصره
بحران در روند مذاکره و خیره سری خامنه ای، ریسک حمله نظامی اسرائیل علیه مراکز اتمی و نظامی را افزایش داده است. البته ترامپ خواهان جنگ نیست و خواستار جایزه نوبل است. ولی او کسی است که دستور قتل قاسم سلیمانی را داد. ابزارهای فشار آمریکا فراوانند. در هفته‌های اخیر دو انفجار مهم در ایران رخ داده است: یکی در بندر شهید رجایی و دیگری در اصفهان. گرچه تاکنون هیچ مدرک رسمی در باره نقش مستقیم اسرائیل منتشر نشده، اما سابقه عملیات‌های خرابکارانه منتسب به موساد مانند حملات سایبری استاکس‌نت و ترور برخی دانشمندان هسته‌ای، گمانه‌زنی درباره دخالت این کشور را تقویت می‌کند. تا روشن شدن حقایق، نمی‌توان با قطعیت اتهامی را مطرح کرد. موضوع جاسوسی همواره در فضای امنیتی ایران مطرح بوده است. ایران در سال‌های اخیر چندین بازداشت جاسوسی منتسب به موساد را اعلام کرده است که از جمله آنها، بازداشت چند نفر در فروردین ۱۴۰۱ به اتهام جمع‌آوری اطلاعات برای اسرائیل بوده است.
آیا اسرائیل می‌تواند به تأسیسات هسته‌ای ایران حمله کند؟ از نظر فنی و اطلاعاتی، اسرائیل به هواپیماهای پیشرفته مانند اف ۳۵ و بمب‌های نفوذگر قوی (مانند ژب یو ۵۷) دسترسی دارد و توانایی هدف‌گیری برخی سایت‌های زیرزمینی را دارد. با این حال پخش و تقویت تدافعی تأسیسات ایران (مانند تونل‌های عمیق نطنز) و پراکندگی مراکز هسته‌ای، انجام حمله‌ای مؤثر را دشوار می‌سازد. از سوی دیگر، یک حمله نظامی به واکنش موشکی یا نیابتی و تروریستی توسط گروه‌هایی تروریستی منجر خواهد شد و می‌تواند جهان را وارد دامنه بحران گسترده کند. همچنین ملاحظات سیاسی و دیپلماتیک، به‌ویژه مخالفت‌ها یا سکوت مشروط ایالات متحده و ریسک افکار عمومی جهانی، حمله یک‌جانبه را در کوتاه‌مدت بعید می‌سازد. ولی از سوی دیگر برای اسرائیل لحظه کنونی بهترین زمان است زیرا رژیم خامنه ای و نیروهای وابسته آن ضربه خورده و در ضعف هستند. اسرائیل نمی خواهد در برابر آمریکا موضعگیری کند ولی با حمایت پنهانی آمریکا بخاطر تاثیرگذاری روی مذاکرات و تسلیم خامنه ای، تدارک و آماده سازی در جریان است.
تسلیم یا سقوط
احتمال شکست مذاکرات جدی است. آمریکا تعهد رژیم در مورد توقف غنی سازی و محدودسازی سیاست موشکی و پایان نیروهای نیابتی تروریستی را می طلبد ولی خامنه ای که عقب نشینی کرده بخاطر جاه طلبی ایدئولوژیکی خود نمی خواهد تسلیم کامل بشود و در پی فریب ترامپ و وقت کشی است. برای کاهش فشار آمریکا و اسرائیل، حکومت اسلامی میانجیگری روسیه و چین را به میان می کشد. ولی از آنجا که پوتین در تجاوز خود به اوکرائین عقب نشینی نمی کند، آمریکا در مورد ایران نمی خواهد کوتاه بیاید. در این یارگیری خامنه ای حمایت عربستان سعودی را می طلبد و بن سلمان هم برای جلوگیری از جنگ و دوری از خرابکاری های آتی خامنه ای دیپلوماسی آشتی را با جمهوری اسلامی در پیش می گیرد. ولی اغلب کشورهای عرب در نهایت حتا اگر فعالانه در کنار آمریکا نباشند از جمهوری اسلامی بیزارند. از یک دشواری دیگر هم برای رژیم خامنه ای باید صحبت کرد و آنهم عدم مشارکت اروپا در مذاکره است. بدون توافق اروپا تحریم ها برداشته نمی شود. وزیر امور خارجه فرانسه این نکته را چند بار اعلام نموده است. افزون برآن گزارش نگران کننده آژانس بین المللی اتمی در مورد میزان غنی سازی ۶۰ درصدی ایران و امکان ساختن چند بمب، اروپا را بشدت نگران کرده است. منافع اروپا در موضع و منافع آمریکا جمع شدنی نیست. اروپا نقش حاشیه ای که ترامپ برایش تعریف می کند را قبول ندارد و ایران باید امتیازات وسیعی به اروپا بدهد. اروپا یک قدرت بزرگ است.
علیرغم فشارها و تعرض های سیاسی علیه رژیم اسلامی آمریکا در پی حمله به ایران نیست ولی میتواند بطور غیر مستقیم حامی خرابکاری های اسرائیل باشد. تاکتیک ترامپ چند وجهی و بظاهر متضاد است. سیاست ترامپ در مورد زلانسکی فشار و نرمش و ناسزاگوئی و تهدید عدم ارسال ابزارجنگی بود. قرارداد بین آمریکا و اوکرائین در مورد سنگهای معدنی و فلزات نادر و امتیاز بیش از صد میلیارد دلار برای آمریکا، یک پیروزی برجسته برای ترامپ بشمار می آید. در منطق ترامپ امتیازدهی خامنه ای اقتصادی و اتمی و موشکی و نظامی است. تخریب پایگاه های حوثی یمن توسط بمب افکن های آمریکائی مستقر در «دیه گو گارسیا» و تخریب بخش مهمی از بندر رجایی که مهمات به یمن ارسال می کرد، هشدار بزرگی به خامنه ای است. خامنه ای هم زمان با مذاکره ابزار جنگی به یمن می فرستد، آمریکا وارد مذاکره می شود و در ضمن حوثی ها را بمباران می کند و در مورد انفجار بندر رجایی سکوت می کند. در این جدال تناسب قوا به نفع آمریکاست و تمام امکانات برای محاصره رژیم فراهم است.
در تمام این دیپلوماسی ها و درگیری های جهانی، مردم ایران غایب هستند. مردم آرامش ندارند و با فقر و خفقان درگیر هستند. گروهی از مردم به اثرهای مساعد توافق احتمالی در زندگی اقتصادی خود فکر می کنند ولی اکثریت مردم فکر می کنند با صلح بین دو کشور ماهیت رژیم تغییر نمی کند و همان رژیم تبهکار باقی می ماند. مبارزه مردم در «زن ندگی آزادی» یک تجربه درخشان بود، و نارضایتی عمومی و عدم اعتماد مردم نسبت به حاکمان فاسد و توتالیتر بسیار گسترده است. رژیم نگران شورش و انفجارهای مردمی است و به سرکوب گروه های اجتماعی مانند معلمان و کارگران و بازنشستگان و کنشگران محیط زیست و جوانان و زنان و هنرمندان، ادامه می دهد. آرزوی ژرف مردم سقوط کل نظام توتالیتر فاسد شیعه است. تنش های درون رژیمی و فروپاشی درونی همزمان با فشارهای بین المللی می تواند فرصت مناسبی برای جنبش مردمی باشد. هم اکنون که ریسک حمله نظامی و جنگ وجود دارد، مسبب اصلی، حکومت جمهوری اسلامی است. برخلاف پروپاگاند توده ایها و نواندیشان دینی و اسلاموفیل ها، اگر جنگی رخ دهد ناشی از سیاست اتمی و تروریسم و جاه طلبی های قدرت خامنه ای است. بنابراین جامعه باید به فکر راه حل اصلی باشد و آنهم یعنی پایان دادن به حکومت سیاسی آخوندهاست. این نظام و ایدئولوژی اسلامی شیعه آن ننگ بشریت است. ماندگاری رژیم یعنی فقر بیشتر و اسارت ملت ایران. مذاکره در دست رژیم است و بحران دیپلوماتیک و احتمال حمله و ایجاد جنگ، در دست رژیم است زیرا نتیجه اراده اوست. ملت ایران نه در قدرت سیاسی است و نه در دیپلوماسی رژیم است. بنابراین آمادگی بیشتر برای سازماندهی و فرهنگ دمکراسی خواهی و استقرار یک حاکمیت لائیک خواست کلان ملت ایران است.
جلال ایجادی
جامعه شناس – دانشگاه پاریس
———————————————————
توضیح در باره نویسنده: جلال ایجادی در کتابهای گوناگون در باره اسلام و قرآن و تروریسم اسلامی و نیز جنبش های اجتماعی در جهان و انقلاب های ایران نوشته است. آخرین کتاب ایجادی «شیعه گری و ازخودبیگانگی ایرانیان» انتشارات فروغ در آلمان در ۴۲۰ برگ. کتاب او «انقلاب برای گسست، جامعه شناسی انقلاب زن زندگی آزادی»، ۳۳۰صفحه انتشارات فروغ. ایجادی اثر دیگر خود را بنام «بحران بزرگ زیستبوم جهان و ایران» در ۴۸۰ برگ، انتشارات فروغ، منتشر نمود. کتاب به نام «گیتی مداری و لائیسیته، قدرت سیاسی در ایران» از جلال ایجادی توسط انتشارات فروغ در ۳۵۰ برگ انتشار یافته است. از این نویسنده در گذشته کتاب «نواندیشان دینی، روشنگری یا تاریک اندیشی»، ۳۱۰ صفحه، نشر مهری، کتاب «جامعه شناسی آسیب‌ها و دگرگونی‌های جامعه ایران»، ۴۰۰ صفحه، انتشارات نشرمهری، کتاب «بررسی تاریخی، هرمنوتیک و جامعه شناسی قرآن»، ۳۸۰ صفحه، و کتاب «اندیشه ورزی‌ها در باره جامعه شناسی، فلسفه، زیستبومگرایی، اقتصاد، فرهنگ، دین، سیاست»، ۷۲۰ صفحه، چاپ نشر مهری، منتشر شده است. جلال ایجادی هر هفته چند برنامه تلویزیونی در زمینه انقلاب، لائیسیته، دمکراسی، فلسفه، جامعه شناسی و نقد قرآن و اسلام، تهیه و پخش می کند. این برنامه ها را در یوتوب میتوانید مشاهده کنید. افزون برآن، ایجادی در تلویزیون های پربیننده فرانسه بعنوان متخصص در باره خاورمیانه و اسلام و لائیسیته شرکت می کند.

خامنه ای مذاکره میکند، ملت سقوط رژیم شیعه را میخواهد

جلال ایجادی

نکته یکم

مذاکرات اتمی میان آمریکای ترامپ و رژیم خامنه ای یک رویداد مهم جهانی است زیرا همه دنیا به آن توجه دارد. همه از خود می پرسند چه خواهد شد؟ حمله نظامی آمریکا و اسرائیل علیه مراکز اتمی رژیم ایران یا توافق تاریخی بین دو دولت که ۴۶ سال در جنگ ایدئولوژیک و سیاسی با یکدیگر قرار دارند؟
چهره خاورمیانه تغییر می کند. با حمله جنایتکاران حماس علیه اسرائیلی ها، بحران خاورمیانه تشدید شد و روند تخریب نیروهای نیابتی اسلامگرای وابسته به جمهوری اسلامی آغاز شد. ضربه های مهلک اسرائیل به حماس و حزب الله و سقوط رژیم اسد و تزلزل در صفوف حشدشعبی عراق و بمب های آمریکائی علیه حوثی های یمن، برای حکومت اسلامی عرصه را تنگ نمود. تغییر آرایش قوا رژیم خامنه ای را از امتیازهای بزرگ محروم ساخت.
جنایت ها و توطئه ها و تروریسم رژیم اسلامی در خاورمیانه و توتالیتاریسم اسلامی در ایران علیه ملت ما، عامل اصلی بحران در منطقه بشمار می آید. حمایت رژیم از حزب الله و حماس علیه اسرائیل و تبدیل سوریه به پایگاه سپاه پاسداران و بهم ریختن وضع کشورهای منطقه توسط آخوندهای شیعه، عامل اصلی آشوب مداوم بوده است. حمله تروریستی حماس با پشتیبانی نظامی و مالی خامنه ای، سرآغاز تغییر های بزرگ شد. سلسله تغییر های منطقه به این پرسش منجر شد که آیا رژیم فاسد خامنه ای ساقط خواهد یا نه؟ ریاست جمهوری دونالد ترامپ تغییرات را تشدید نمود و رژیم خامنه ای برای اولین بار خطر حیاتی را حس کرد. آمریکا اعلام کرد که ما جنگ نمی خواهیم ولی جمهوری اسلامی نباید بمب داشته باشد و غنی سازی اورانیوم باید متوقف شود. در بستر این فشارها بود که خامنه ای جنگ طلب مجبور به پذیرش مذاکره شد.
حال اگر در فرضیه خوش بینانه، آمریکا و رژیم اسلامی در پرونده هسته‌ای ایران به توافق برسند و بحران خاورمیانه برای غرب تقلیل یابد و برای اسرائیل خطر بمب اسلامی رفع شود، آیا توتالیتاریسم اسلامی و حکومت فاسد خامنه‌ای و رانتخواران شیعه از سر راه پیشرفت ایران برداشته خواهند شد؟

نکته دوم
حکومت اسلامی و خامنه ای از زمان تصرف قدرت خواهان جنگ و جهاد اسلامی است. چرا؟ جنگ را بمعنای اهداف و سیاست جنگ طلبانه، بودجه جنگی، تدارک وسائل جنگی، پروپاگاند جنگی، تبلیغ خشونت، سازماندهی جنگی مخفی، کشتن انسان ها، تصرف سرزمین، تخریب شهری و زیربناهای صنعتی، جنگ سایبری، پخش دروغ، چپاول ثروت، سرکوب داخلی، اجرای تروریسم، تصرف و یا حفظ قدرت سیاسی، و غیره باید تعریف کرد. جنگ های امروزی ترکیبی و تکنولوژیکی و مستقیم و غیرمستقیم هستند. جنگ یک مفهوم گسترده و متنوع است.
در چنین حالتی، ارزیابی از سیاست خامنه ای و بررسی سیاست و کردار جمهوری اسلامی نشان می دهد که رفتارآنها منطبق بر ماهیت جنگ طلبانه شیعه است. در سیاست جمهوری اسلامی نمونه های جنگ طلبانه فراوانند: جهاد برای قدس، صدور انقلاب اسلامی، ادامه جنگ با صدام، ایجاد حزب الله در لبنان، جنگ برای نجات رژیم اسد، حمایت مالی نظامی از حماس، ترورهای خارج از کشور، استفاده از ابزار سنگین جنگی در سرکوب کردستان و بلوچستان، کمک نظامی به حوثی ها، فرستادن سلاح به سودان، ایجاد انفجار در محل نهادهای یهودی در آرژانتین، حمله های جنگی موشکی به اسرائیل، غنی کردن اورانیوم نظامی، ساخت موشکهای تهاجمی با هدف قراردادن اسرائیل، همه و همه بیان ماهیت جنگ طلبی است. آنهایی که به طور یکجانبه از خطر جنگ می نالند تمام ماهیت جنگ طلبانه رژیم اسلامی را پنهان می کنند. جمهوری اسلامی منشا جنگ است. افزایش خطر جنگ علیه ایران و علیه ملت ایران، نتیجه سیاست تسلیحاتی و گسترش نیروهای نیابتی وابسته به رژیم و رشد سپاه قدس و توطئه گری رژیم در کشورهای منطقه است. رژیم خامنه ای با تحریک و بحران سازی، کشورهای دیگر را تهدید می کند و ریسک جنگ علیه ایران را افزایش می دهد. ایدئولوژی توده ایسم و اسلامگرایی همسو بوده و دیگران را مسئول جنگ افروزی نشان می دهند. آنها در جهت توجیه حکومت اسلامی کار می کنند.
نکته سوم
خامنه ای همیشه علیه جامعه جنگ کرده است زیرا همیشه جامعه ایران را در مقابل خود دیده است. افزون برآن، شعارهای ضد آمریکائی و ضد اسرائیلی و ضد غرب در نطق های خامنه ای فراوانند. پروپاگاند ضدآمریکائی و خشونت علیه جامعه جهانی، عنصر ساختاری ایدئولوژی اسلامی خامنه ای بوده است. بدنبال اعلام سیاست ترامپ که در خطاب به خامنه ای گفت یا مذاکره می کنی یا مراکز اتمی بمباران می گردد، خامنه ای گفت ایران مذاکره نمی کند. خامنه ای گفت: مذاکره نمی‌کنیم، دلیل هم تجربه ماست. او گفت مذاکره نه عاقلانه است نه شرافتمندانه. او گفت مذاکره مشکل تحریم را حل نمی‌کند بلکه گره‌ها را کور و پیچیده‌تر می‌کند.
خامنه ای که خود را پیرو محمد و علی شمشیرکش میداند، خامنه ای که خود را پیرو مهدی موهوم میداند تا با ظهورش زانوی اسب اش در خون شنا کند، خامنه ای که هزاران ایرانی را به قتل رسانده است و خامنه ای که در پی کشتار کفار است، بدنبال تهدید ترامپ چرخش می کند. چند روز پس از سخنان ترامپ و مشاهده تجهیرات بزرگ جنگی و نمایشی در دیه گو گارسیا در اقیانوس هند توسط آمریکا، خامنه ای به هراس می افتد. سران سپاه و مسئولان سه قوه به او گفتند در برابر زرادخانه آمریکا امکان مقاومت نیست و احتمال خیزش مردمی و فروپاشی رژیم واقعی است. خامنه ای با درماندگی تمام بسرعت سیاست جدیدی اتخاذ کرد.
نکته چهارم
شخصیت خامنه ای پرکینه و نفرت است و قتل قاسم سلیمانی به دستور ترامپ بر کینه او می افزاید. بعلاوه شخصیت ایدئولوژیکی سرداران سپاه و رجزخوانی و پروپاگاندهای نظامی و اقدام های نمایشی نظامی سپاه، پیوسته آخوند خامنه ای را به جنگ جوئی سوق داده است. خامنه ای دلش میخواهد اسرائیلی ها را بکشد، انتقام اسماعیل هنیه تروریست را بگیرد، دو بار بسوی اسرائیل صدها موشک می فرستد، ولی متوجه می شود که بسرعت تناسب قوا تغییر می کند. هلال شیعه و بازوی مسلح خامنه ای در منطقه فرو می ریزد و همه امتیازهای نظامی او نابود میگردد. در داخل کشور فقر و تورم، مبارزه زنان، بی اعتمادی اکثریت ملت ایران نسبت به حکومت، تزلزل های درون سپاه پس از فروپاشی حکومت اسد، کاهش بی سابقه صادرات نفت بدنبال تحریم ها و فشارهای بین المللی، همه این عوامل رژیم خامنه ای را به درماندگی کامل کشاند. خامنه ای تسلیم شد و به مجریان سیاست اش گفت تا درهای مذاکره را باز کنند و به مرتجعان اصولگرا گفت بازار را گرم نگهدارند و با مخالفت خوانی مذاکره کنندگان را در چانه زنی با آمریکا تقویت نمایند.
خامنه ای همزمان با تهدید متقابل با «دشمن»، راه مذاکره غیرمستقیم را باز گذاشت، فکر کرد به این ترتیب مشروعیت اقدام نظامی اسرائیل و آمریکا را از بین می‌برد، دست اسرائیل را باز نمی‌گذارد، جلوی هر نوع فشار داخلی چه اقتصادی و چه اجتماعی را می‌گیرد، وقت‌کشی هم می‌کند و همه‌‌چیز را به تأخیر می‌اندازد و آمریکا و اسرائیل را در منطقه بازی می دهد. امروز برخی صحبت از پوست اندازی رژیم می کنند. هیولا، هیولا باقی می ماند. روشن است که خامنه ای آشکارا تکنیک و روش را تغییر می دهد. خامنه ای فکر می کند که حتا اگر امتیازدهی زیاد باشد، اما قدرت و ثروت در دستان او باقی می ماند. او فعلن امام زمان را رها می کند به قمار با ترامپ می پردازد.
نکته پنجم
سیاست اسرائیل در باره رژیم خامنه ای چگونه قابل فهم است؟ اسرائیل در ابتدا با تبلیغ سیاست «مدل لیبی» در نظر داشت تا با بمباران، فعالیت اتمی رژیم به صفر برسد. ترامپ در ابتدا خود را با این سیاست نظامی همسو می دید. ولی بدنبال مذاکرات پنهانی با روسیه، ترامپ فشار حداکثری در مذاکره را ترجیح داد. با وجود عصبانیت دولت اسرائیل، مذاکرات دور اول و دوم به پیش رفت و بظاهر برای آمریکا دشواری عظیمی در پیشرفت مذاکره تا اینجا موجود نیست. ولی ما در ابتدای روند مذاکره هستیم، ما هنوز به دشواری های اصلی و عملی نرسیده ایم، مشکلاتی که می تواند بحران ساز باشد و شکست مذاکره را باعث شود. افزون بر آن، اروپا شرایط و خواسته هایی دارد و با عدم حضور آنها در مذاکره، رفع تحریم ها و بازگرداندن میلیاردها دلار به رژیم دینی ممکن نیست. سیاست ناسیونالیستی و ضد اروپایی ترامپ جبهه غرب را در برابر جمهوری اسلامی کمی ناتوان می کند.
ترامپ با قربانی نشان دادن پوتین جنایتکار فکر کرد می تواند سریع به صلح برسد. او نتوانست پوتین را رام کند. او نتوانست امتیاز کسب کند و تا حدودی از صلح در اوکرائین دلسرد شده است. ترامپ در جدال اساسی خود با چین هنوز نیازمند تدارک بزرگ است. ولی ترامپ فکر می کند موفقیت او در مذاکره با خامنه ای حتمی است و این دستاورد در کوتاه مدت میسر می باشد. البته همین هدف کوتاه مدت، با مخالفت اسرائیل روبرو است.
پیروزی ترامپ در مذاکره حتمی نیست ولی مذاکره در جریان است و دو طرف با اهداف متفاوت در انتظار امتیازهای خود هستند. رژیم خامنه ای با حیله گری و وقت کشی، موافق ادامه مذاکره است و در پی آنست که در مورد غنی سازی و سیاست موشکی و سیاست منطقه ای، کم ترین امتیاز را به آمریکا بدهد. ترامپ علیرغم ساده لوحی استیو ویتکاف، زیر فشار بازها مانند مارکو روبیو، قرار دارد و مراقب مذاکره است و مرتب فشار می آورد. چند پرسش اساسی باقی است. سرنوشت اورانیوم غنی شده انباشت گشته چه خواهد شد؟ غنی سازی زیر ۵ درصد یا قطع هرگونه غنی سازی؟ سیاست موشکی چه خواهد شد؟ سیاست رژیم در مورد نیروهای نیابتی چگونه تعریف می شود؟ ایا تحریم های سازمان ملل و آمریکا و اروپا برداشته خواهند شد؟
نکته ششم
آیا مذاکره به نتیجه می رسد؟ ما نمیدانیم. عوامل شکست و عوامل موفقیت هم وزن هستند. اما به فرض شکست مذاکره، ملت ایران مانند گذشته بخاطر بیعدالتی و استبداد به مبارزه خود برای تغییر رژیم مستبد دینی ادامه می دهد. حال به فرض توافق و رفع حمله علیه مراکز اتمی ایران، واکنش مردم چیست؟ بخشی از جامعه به مذاکره خوشبین است و توافق را عاملی برای مهار تورم و گشایش اقتصادی با غرب می داند. اما بخش اکثریت ایرانیان فکر می کنند در صورت توافق احتمالی، با وجود این نظام سیاسی، آنها از احترام به حقوق بشر و نیز از آزادی و دمکراسی دور هستند. آنها فکر می کنند توافق دو دولت، بمعنای پایان توتالیتاریسم اسلامی و ولایت فقیهی نمی باشد. روشن است که رژیم نکبت آخوندی در پی استمرار خود است. استمرار رژیم یعنی ادامه غارت و فساد و استبداد و اسلام شیعه استعماری. ملت ایران منطق مذاکره با حاکمان را در دیپلوماسی جهانی می فهمد. ولی ملت ایران با تجربه و شناخت میداند تا زمانی که طبقه آخوندها و زالوها و دزدان و خرافه پرستان بر سرکار هستند آسایش و آزادی را نخواهند دید.
همه اصلاح طلبان رانتخوار و نواندیشان دینی دروغپرداز و صلح طلبان ساده لوح و اسلاموفیلها، در کنار رژیم خامنه ای و برای مذاکره او قرار گرفته اند و آنها نمی خواهند ببینند که حکومت اسلامی ۴۶ سال است که ایران ما را ویران می کند و جنگ و خشونت را ترویج می کند. وظیفه میهن پرستان نابودی حکومت ظالم و فاسد خامنه ای است. ما دیپلوماسی جهانی را بررسی می کنیم و هیچگونه مشروعیتی برای رژیم قائل نیستیم. ولی از یاد نمی بریم که هدف ملت ایران دمکراسی و حاکمیت لائیک و تمامیت ارضی و زیستبوم و آزادی است.
جلال ایجادی
جامعه شناس – دانشگاه پاریس
———————————————————
توضیح در باره نویسنده: جلال ایجادی در کتابهای گوناگون در باره اسلام و قرآن و تروریسم اسلامی و نیز جنبش های اجتماعی در جهان و انقلاب های ایران نوشته است. آخرین کتاب ایجادی «شیعه گری و ازخودبیگانگی ایرانیان» انتشارات فروغ در آلمان در ۴۲۰ برگ. کتاب او «انقلاب برای گسست، جامعه شناسی انقلاب زن زندگی آزادی»، ۳۳۰صفحه انتشارات فروغ. ایجادی اثر دیگر خود را بنام «بحران بزرگ زیستبوم جهان و ایران» در ۴۸۰ برگ، انتشارات فروغ، منتشر نمود. کتاب به نام «گیتی مداری و لائیسیته، قدرت سیاسی در ایران» از جلال ایجادی توسط انتشارات فروغ در ۳۵۰ برگ انتشار یافته است. از این نویسنده در گذشته کتاب «نواندیشان دینی، روشنگری یا تاریک اندیشی»، ۳۱۰ صفحه، نشر مهری، کتاب «جامعه شناسی آسیب‌ها و دگرگونی‌های جامعه ایران»، ۴۰۰ صفحه، انتشارات نشرمهری، کتاب «بررسی تاریخی، هرمنوتیک و جامعه شناسی قرآن»، ۳۸۰ صفحه، و کتاب «اندیشه ورزی‌ها در باره جامعه شناسی، فلسفه، زیستبومگرایی، اقتصاد، فرهنگ، دین، سیاست»، ۷۲۰ صفحه، چاپ نشر مهری، منتشر شده است. جلال ایجادی هر هفته چند برنامه تلویزیونی در زمینه انقلاب، لائیسیته، دمکراسی، فلسفه، جامعه شناسی و نقد قرآن و اسلام، تهیه و پخش می کند. این برنامه ها را در یوتوب میتوانید مشاهده کنید. افزون برآن، ایجادی در تلویزیون های پربیننده فرانسه بعنوان متخصص در باره خاورمیانه و اسلام و لائیسیته شرکت می کند.