کورش زعیم اینک در بند است و سکوتی مرگبار در این خصوص حاکم است و بر همه ی باورمندان به جنبش ملی گرایی بایسته است که نگذارند نام و یاد این مرد در هیاهوی قهرمان سازی های هدفمند به محاق فراموشی برود.
باید به یادآوردکه یکی از خردمند ترین و میهن پرست ترین مبارزین ایران زمین ماههاست در زندان است ودشمنان اندیشه و جنبش ملی گرایی آگاهانه او را به محاق بایکوت رسانه ای برده اند.
مردی که به گناه ایران دوستی به زندان افکنده شده و به همین حکم نیز از سوی عموم رسانه های مدعی دفاع از حقوق بشر و دموکراسی و آنانی که بیست و چهار ساعته تریبون به دست در حالا قهرمان سازی از بسیجیان خیبر! هستند مورد ستم واقع شده است.
و این افتخاری است برای کورش زعیم و هر مبارز راستین میهن پرست که نامش در این رسانه های وابسته و مواجب بگیر از دشمنان ایران بیان نشود.
شاید ملیون نیز اگر اندکی دُم جنبان امریکا و انگلیس و اعراب بودند، اینک شرایط به گونه ای دگر رقم می خورد، اما چه افتخاری بالاتر از این که تنها باشیم اما شرافت را به نام و نان مزدوری آلوده نسازیم.
چندی پیش دوست جوانی از شرایط نیروهای ملی به شدت دلنگران و به نوعی نا امید بود.
گفتم : دوست عزیز باید باور کنیم که ما تنها هستیم و همیشه ی تاریخ نیز تنها بوده ایم. و در اوج تنهایی ناچار هستیم در چند سنگرهمزمان به مبارزه برخیزیم.
از سویی با رژیم حاکم در ستیز هستیم و از سوی دگر با دشمنان فطری و تاریخی و بیگانه گان آزمند و از جهتی با جماعت مزدورو تروریست تجزیه طلب که به خونمان تشنه هستند و در جبهه ای دیگر با جماعتی که به ما لبخند می زند اما میخواهد سر به تن مان نباشد.
همان جماعتی که تاریخ و هویت و ارزش های ملی مان را با چاشنی دگر اندیشی و روشنفکری سالهاست می خواهد به تباهی بکشد.و با حرکت های موازی و شبیه سازی های ناشیانه تلاش دارد تا عرصه را برای یکه تازی خویش مهیا نمیاد.
و این واقیعتی تلخ است برای نیروهای ملی که گریزی ازآن نیست جز اینکه با تکیه براندیشه ی میهن پرستی و همراهی و همگامی ملت که خوشبختانه به خودآگاهی ملی در حال رسیدن هستند راه خود را در کوره راه های پر از دشواری به پیش ببریم.
کورش زعیم اینک در بند است و سکوتی مرگبار در این خصوص حاکم است و بر همه ی باورمندان به جنبش ملی گرایی بایسته است که نگذارند نام و یاد این مرد در هیاهوی قهرمان سازی های هدفمند به محاق فراموشی برود.
رئیس فدراسیون فوتبال از برنامه ریزی وزارت ورزش و جوانان برای واگذاری سرخابی های پایتخت به بخش خصوصی خبر داد.
روابط عمومی فدراسیون فوتبال در خبری اعلام کرد: جلسه مهدی تاج با فراکسیون ورزش مجلس شورای اسلامی امروز چهارشنبه، پنجم مهر درباره واگذاری دو باشگاه پرسپولیس و استقلال برگزارشد.
رئیس فدراسیون فوتبال درباره این جلسه اظهارداشت: سلطانیفر، وزیر ورزش و جوانان، دنبال راه حل مناسبی برای واگذاری سریع این دو باشگاه به بنگاههای اقتصادی معتبر است که آینده این باشگاهها با میلیونها هوادار را تضمین کند.
تاج افزود: باشگاه های استقلال و پرسپولیس مشکلات زیاد و بدهیهای کلان معوقهای دارند که همیشه مانع بحث توسعهشان بوده است که در جلسه امروز، مشروح و جزئیات این بحث را به اطلاع فراکسیون ورزش رساندم و قرار شد برنامهریزی خوبی در این باره به بستر اجرا در بیاید.
وی خاطرنشان کرد: در حال حاضر باید همه تلاشها صورت بگیرد که این دو باشگاه باید از حالت مدیریت حادثه محوری به برنامه محوری تبدیل شوند. هر روز برای این باشگاهها یک اتفاق ناگهانی رخ میدهد که ناگزیر به رفع آنها هستند. در این میان، پاسخگوی تمام حوادث باشگاهها طبق قانون کنفدراسیون فوتبال آسیا اعضای هیئت رئیسه آن باشگاهها هستند.
عضو شورای فنی کشتی آزاد با تکذیب خبر سرمربی شدن رسول خادم درتیم ملی اظهارداشت: به خدمات خادم دراتحادیه جهانی کشتی بیشتر نیاز داریم.
درحالی که اکثر خبرگزاری های ایران از قطعی شدن سرمربیگری رسول خادم در تیم ملی کشتی آزاد ایران خبر می دهند، اما منصور برزگر، عضو شورای فنی کشتی آزاد فدراسیون کشتی درباره با پیشنهاد شورای فنی به رسول خادم برای سرمربیگری در تیم ملی کشتی آزاد به خبرنگاران گفت: این بحث در جلسه ای که هفته گذشته اعضای شورای فنی با وزیر ورزش داشتند، مطرح شد. البته نه هنوز خادم این موضوع را قبول کرده و نه شورای فنی به صورت قاطع در این باره تصمیم گرفته است.
وی افزود: باید در اولین جلسه ای که شورای فنی تشکیل می دهد، در این خصوص تصمیم گیری کنیم. رضا لایق، دبیر فدراسیون این موضوع را مطرح کرد که هنوز تایید نهایی نشده است. تا قبل از این جلسه من چیز خاصی نمی توانم بگویم.
سرمربی اسبق تیم ملی کشتی آزاد ایران در پایان درباره اینکه رسول خادم علاوه بر ریاست فدراسیون کشتی در اتحادیه جهانی نیز سمت دارد و نمی تواند به صورت تمام وقت کنار تیم ملی باشد، تصریح کرد: نظر شخصی من هم این است که خادم در اتحادیه جهانی می تواند کمک بیشتری به کشتی ایران کند. البته نظر من، به تنهایی مهم نیست و جمع باید تصمیم بگیرد. گزینه های دیگری نیز وجود دارند که می توانند کاندیدای سرمربیگری تیم ملی باشند.
باخت ۴ به صفر پرسپولیس برابر الهلال عربستان در مرحله نیمه نهایی لیگ قهرمانان آسیا بازتاب گسترده ای در رسانه ها و مطبوعات عربی داشت.
در بازی رفت مرحله نیمه نهایی رقابت های لیگ قهرمانان آسیا، سه شنبه شب تیم های پرسپولیس تهران و الهلال عربستان درورزشگاه محمد بن زاید ابوظبی، پایتخت امارات به مصاف هم رفتند که این دیدار با برتری ۴ به صفر آبی پوشان عربستانی خاتمه یافت. پس از این ثبت این نتیجه عجیب، رسانه های عربی پیروزی پرگل الهلال مقابل پرسپولیس را به طور گسترده ای بازتاب دادند. روزنامه الریاض عربستان درمطلبی دراین باره نوشت: هت تریک عمر خریبین باعث شکست پرسپولیس و نزدیک شدن الهلالی ها به فینال لیگ قهرمانان آسیا شد.
این روزنامه درادامه نوشت: ۱۱هزار و ۳۲۱ تماشاگر در ورزشگاه محمد بن زاید ابوظبی حضور داشتند وشاهد برد پرگل الهلال بودند.
سایت عاجل عربستان نیز درمطلبی با تمجید از عمر خریبین، مهاجم سوری تیم الهلال گزارش داد: الهلال با شکست پرسپولیس در یک قدمی فینال لیگ قهرمانان آسیا قرار گرفت. الهلال که با حمایت گسترده اماراتیها در ورزشگاه محمد بن زاید ابوظبی به میدان رفته بود با ۴ گل از سد پرسپولیس گذشت.
روزنامههای الریاضیه و سایت اسپورت عربستان نیز درگزارشی بازی درخشان عمر خریبین و نقش او در آستانه فینالیستشدن تیم الهلال در لیگ قهرمانان آسیا را مورد ستایش قرار دادند.
احمد ابوبکر الکاف عمانی دیدار برگشت پرسپولیس و الهلال عربستان در مرحله نیمه نهایی لیگ قهرمانان آسیا را داوری خواهد کرد.
به گزارش خبرگزاری های ایران، علیرغم نامه ارسالی باشگاه پرسپولیس تهران به کنفدراسیون فوتبال آسیا مبنی براینکه چون تیم الهلال عربستان یک باشگاه عربی است داور بازی برگشت نیز از کشوری غیر عرب انتخاب شود، اما ای اف سی، امروز سه شنبه، چهارم مهر، اسامی داوران بازی برگشت این دو تیم را اعلام کرد که براین اساس، احمد ابوبکر الکاف، از عمان قضاوت این مسابقه حساس را برعهده خواهد داشت. دو هموطن احمد ابوبکر او را به عنوان کمک در امر قضاوت این مسابقه همراهی خواهند کرد.
تصمیم مسئولان کنفدراسیون فوتبال آسیا از این نظر تعجب برانگیز است که قضاوت بازی رفت دو تیم پرسپولیس و الهلال در مرحله نیمه نهایی لیگ قهرمانان، امشب در ورزشگاه ابوظبی امارات برعهده داوران اهل کره جنوبی است و به دلیل اهمیت بازی دو تیم، پرسپولیس درخواست داور غیر عرب برای بازی برگشت کرده بود که با مخالفت ای اف سی مواجه شد.
بازی برگشت تیم های پرسپولیس تهران و الهلال عربستان، روز سه شنبه، بیست و پنجم مهر در مسقط، پایتخت عمان برگزار می شود.
وبسایت کنفدراسیون فوتبال آسیا در مطلبی به تمجید از بازی محسن مسلمان هافبک طراح پرسپولیس پرداخت واو را مهره تاثیرگذار بازی با الهلال نامید.
وبسایت ای اف سی در آستانه بازی امشب تیم های پرسپولیس و الهلال عربستان در دور رفت مرحله نیمه نهایی لیگ قهرمانان قاره کهن در گزارشی به بررسی شرایط نماینده ایران پرداخت و نوشت: سرخپوشان پایتخت دررقابت های امسال لیگ قهرمانان، نتایجی تاریخی گرفتند. آنها بعد از عبور از مرحله گروهی، در مرحله یک هشتم نهایی ۱-۰ لخویای قطر را شکست دادند و بعد از مدت ها به مرحله یک چهارم نهایی رسیدند، اما این پایان کار شاگردان برانکو ایوانکوویچ نبود و آنها با برتری ۵-۳ در مجموع دو دیدار رفت و برگشت برابر الاهلی عربستان، به مرحله نیمه نهایی راه پیدا کردند.
این وبسایت درادامه مطلب خود نوشت: مهدی طارمی، بهترین گلزن پرسپولیس دراین فصل لیگ قهرمانان آسیاست که در این مسابقات ۷ گل به ثمررسانده، اما به دلیل محرومیت نمی تواند تیمش را در بازی امشب همراهی کند و جای او را گادوین منشا پر خواهد کرد که در مرحله قبل دو گل حساس برابر الاهلی دیگر تیم عربستانی به ثمر رساند.
وبسایت کنفدراسیون فوتبال آسیا در پایان تصریح کرد: محسن مسلمان و علی علیپور هم که تا اینجای رقابت ها هر کدام ۳ پاس گل دادند، می توانند شرایط بازی را به نفع تیم شان تغییر بدهند. به ویژه مسلمان که با ۲۱ خلق موقعیت، از این نظر یکی از بهترین بازیکنان حاضر درمرحله نیمه نهایی است.
دروازه بان تیم ملی هندبال ایران اظهارداشت: هندبال هم می تواند مثل والیبال برای ایران در آسیا و جهان افتخار آفرینی کند.
محسن باباصفری، دروازهبان تیم ملی هندبال ایران و باشگاه استوابخارست رومانی درباره انتخاب سرمربی جدید تیم ملی ایران به خبرگزاری فارس گفت: انتخاب سرمربی تیم ملی یکی از دغدغههای اصلی فدراسیون است. مدتی بود که علیرضا حبیبی تیم ملی را هدایت میکرد، او یکی از مربیان و مدرسان خوب آسیایی و جهانی است و شرایط خوبی برای تیم ملی فراهم کرده بود. با حضور حبیبی، تیم ایران به مسابقات سئول کاپ رفت که در آنجا لژیونرهای ایران غایب بودند.
وی درادامه افزود: اگر قرار است سرمربی انتخاب شود باید پتانسیل هندبالیستهای ایران در آسیا و جهان هم درنظر گرفته شود. خوشبختانه ما در حال حاضر مانند والیبال میتوانیم شگفتیساز باشیم و حرفهای زیادی برای گفتن داشته باشیم. فکر میکنم آسیا برای ما کوچک شده است، هرچند که همچنان بازیهای سختی داریم. به نظر من حتی با حضور تیمهایی همچون قطر، کرهجنوبی، ژاپن، عربستان، بحرین میتوانیم حرف اول را بزنیم و با اقتدار سهمیه جهانی بگیریم.
دروازه بان لژیونر هندبال ایران درباره آینده تیم ملی ایران اظهارداشت: تیم ملی والیبال با اضافه کردن یک مربی بزرگ توانست به هدف خود برسد و حالا آنها قدرت اول آسیا هستند و حتی در جهان هم مدال کسب میکنند. اگر قرار است هدف ما رسیدن به مدال جهانی باشد باید یک مربی خیلی خوب و حرفهای انتخاب شود.
باباصفری درخصوص شرایط این تیم درلیگ هندبال رومانی گفت: در حال حاضر شرایط خوبی هم داریم. چهار هفته از آغاز لیگ رومانی گذشته و خوشبختانه با عملکرد خود توانستیم در جمع تیمهای بالانشین جدول قرار بگیریم.
قصّه ها
نویسنده: فریده شبانفر
طراح جلد: آلن نقلی
ناشر: نشر مهری . لندن
چاپ اول: ۲۰۱۷ / ۱۳۹۵
نویسنده، درگفتاری کوتاه انگیزه ی کاویدن درد زنان، روایت هایش را دربستر «راهی صدساله» که تا به امروز ادامه دارد بیان می کند و به درستی تسلیم جبری و سرخوردگی و سرنوشت بی رحمانه زنان را یادآورمی شود. آگاهانه و هوشمندانه براین باور است که خود آن ها، با گشودن دفتری نو «روزنی بر روشنائی» بتابانند. با چنین باور آگاهانه ست که زنان، در بیشتر داستان ها نقش نخست و اساسی را برعهده دارند.
کتاب شامل چهارده داستان است. روایت ها همه خواندنی وهریک درفضایی آشنا، نشان از خود و خودی ها دارد و بازآفرینی به حاجت زمانه ازپریشانی ها، درد واندوه و نا گفتنی های زنان.
دربررسی این دفتر دو تا ازداستان های بلند و پُرباررا برگزیدم و نخستین ش با همان عنوان که درپیشانی کتاب نشسته است.
عروج توبای تارزن:
توبا خانم پبرزنی ست که تار می زند. امرار معاشش ازاین راه است. تنها زندگی می کند در یک خانه قدیمی. هرگز شوهر نکرده و حالا در دوران سالخوردگی نویسنده روایتگر زندگی اوشده است. تاررا درآغوش گرفته و درمجالس شادمانی تار می زند. عاشق تاراست و سرگذشت آشنائی او با این ساز کهن را نویسنده با مخاطبین درمیان گذاشته. روایتگری که خواننده را تا پایان باخود می گرداند.
توبا، یهودی ست. دوست داشت درمجالس مسلمان ها بنوازد تا مجالس هم کیشان خود. آن ها نیزمثل مسلمان های متعصب، ساز وآوار زنان را نوغی حرمت شکنی وخلاف اخلاق زنان می پندارند. مرد سالاری ریشه های کهن وننگین دارد، به ویژه درادیان ابراهیمی!
توبا خانم همیشه درحالی که تار را زیر چادر گرفته:
«از کوچه های خلوت وخاکی می گذشت. محله کلیمی نشین را پشت سرمی گذاشت وبه محله های مسلمان نشین سر می زد. درآنجا گاه اعیان ومردم عادی او را به شادی ها وعروسی هایشان دعوت می کردند. اودرقسمت زنها درگوشه ای می نشست وآهنگ های سرورانگیز می زد. گاهی هم ازخانۀ عزاداری او را طلب می کردند تا همراه با آهنگ های حزینش بگریند ودلشان راخالی کنند».
راوی داستان از پسربچه ای به نام «اورام» یاد می کندکه همیشه یار ویاور توباخانم بوده و با پنج شاهی پول آن زمان، با تلمبه زدن برای آب مصرفی، و قدم زدن ومشتمالی روی پاهای ورم کردۀ او و ازاین قبیل کارهای ضروری کمک ش می کرده است.
توبا خانم قصد رفتن به اورشلیم گرفته، برای سفر و تهیه مدارک لازم باید نزد خاخام برود. وقتی با اورام درمیان می گذارد می گوید:
«می خواهم بروم پروشالیم وقتی پام برسه اونجا به درگاهش توبه می کنم تا معصیت هام روببخشه» حتما یکی از معصیت های او تار زدن بود!
قرار است به کنیسا برای ملاقات خاخام برود تا مدارک ووسایل سفر را آماده کند. بیم وهراس او از تنها رفتن تنها به کنیسا شنیدنی ست می گوید:
«دلش راندارم تنها برم. این مردم همه از سرصدقه جواب سلام آدم را میدن. خدا میدونه چقدر بی مهری، تلخ زبانی وباد و بودشان را تحمل کردم!».
صبح زود با اورام راه می افتند به کنیسا. قبل از حرکت، توباخانم سکه ای به پسر می دهد اوهم سکه را گرفته ودعایی زمزمه می کند.
درکنیسا با مراسم مذهبی خاخام را می بیند وپس ازاحوالپرسی، ازآشفتگی خواب های شبانه اش می گوید. پاسخ می شنود :«خواب زن چپه». مدارک را با یک تورنقده دوزی قدیمی به خاخام می دهد. او هم قول می دهد تا کارسفر ایشان را دنیال کند. آن دوکنیسا را ترک می کنند.
توبا پنج ساله بود که مردی نابینا با تاری دربغل واردخانه می شود. بنا به گفته مادر عمویش بوده . عمو درخانه آن ها ماندگار می شود. تنها مونس او تارش بود که درخلوت، با نواختن آن با نوای دل انگیز سیم های تار غم های خود را فراموش می کرد مادر تعریف کرده بود که:
«عمویش همه چیزرا پشت سر گذاشت و به دنبال عشق دختری مسلمان آواره شد که آوازی ملکوتی داشت وصدایش را جایی از یک جعبۀ چرخان جادویی شنیده بود».
دل سپردن توبا به نوای سیم های تار و عشق و علاقه او به یادگیری این ساز نوازشگر روح را، نویسنده با زبانی موسیقیایی با مخاطبین درمیان گذاشته است.
شبی به نوای ساز ازلای هیزم ها، ماری بیرون آمده:
«توبا حرکت رنگین ماری را نگریست که درفاصله اندکی ازاو ایستاده سرش را بالا گرفت وفلس های بدنش چون درخشش نور درآب درتلآلو یافت. عمو همچنان به نواختن ادامه داد. امواج آرام موسیقی که اززیرانگشتانش ساطع می شد ماررا به جنبشی هماهنگ واداشت. توبا نمی توانست ازمار چشم برگیرد». عمو، با توجه به علاقه توبا و ترس ازاین که مبادا مار او را نیش بزند، آمدن توبا را به حیاط منع می کند ولی هرگز از تمرین و تعلیم او کوتاهی نمی کند.
اجازه رفتن توبا به اورشلیم پذیرفته نمی شود. مؤمنان گفته اند :
«اگر توبا تارزن به یروشالیم بره شهر ازگناه پر میشه، همه زنها تن به هرزگی میدن . . . یروشالیم ویران میشه».
توبا درخانه خود با گفتن این که:
«امشب رفیق قدیم ام به دیدنم میاد. عاشق نور و صدای تاره»
انگاری توبا پیام رهیدن ازهستی را داده.
سال ها بعد پس ازعروسی اورام، صاحبخانه، ازاین که عروس خانم تار می زند شکایت می کند.
اورام تار تازه عروسش را شکسته و سپس می سوزاند:
«روزهای بعد آدمهائی که از زیرپنجره رد می شدند تاصدای موزون تاررا بشنوند این بار صدای هق هق غمگین زنی به گوششان می رسید که هزارسال بود می گریست».
انگار، سیم های خوش الحان تار توباست که نویسنده باکلمات می نوازد و خواننده را مسحور می کند.
لحاف چهل تیکه
بلند ترین داستان این مجموعه است. سرگذشت دختری ساده دل وپاکیزه، به نام عفت که دریک خانواده متعصب مذهبی ازلایه های میانی جامعه چشم به دنیا گشوده. دربستر زندگی او، خواننده با دنیای تعصب وپیامدهای ویرانگرجهل وغفلت با پدر ومادرهای کوردل آشنا می شود.
داستان از آتش زدن شهرنو تهران به دست انقلابیهای اسلامی شروع می شود. درحالیکه زن ها پشت دروازه زنجیرشده ناظر آتش گرفتن خانه ها یشان هستند، زنی که خود را از میله ها آویزان کرده، با دیدن عدۀ مهاجم با مشعل های آتش به دست می گوید:
«این دیوث ها تا دیروزهمه شون مشتری اینجا بودن».
متآسفانه بگویم: این زن شهرنوی، روح وروان تاریخ فرهنگ اجتماعی را به درستی شناخته و یادآور شده است!
بی پناهی زن های آواره آن محل ، تماشای مردم به آتش سوزی خانه ها، درماندگی عده ای دلسوزکه چگونه واز چه راهی به این زن های نگون بخت ودرمانده کمک کنند، ازمشکلاتی ست که نویسنده مطرح کرده. دربستر داستان، در آسایشگاه روانی که درآن نزدیکی هاست دفتر تلخ زندگی «عفت» و خانواده ی اورا می گشاید.
عفت جوان پریشان و بیمار با رنگ و روی باخته، و صورت سوخته وترک خورده در آسایشگاه روانی، بخش زنان، در راهروی لخت روی کاشی های سرد، باتن استخوانی و روپوش کهنه ظاهر می شود:
«نگاهش ازبالای نرده های فلزی بلند پنجره ها می گذشت . . . و به چیزی درخلاء خیره می ماند» درنگاه به درون خود، درمیان بوی تند ادرار وخون درشعله های جهنم خیالی برخود نهیب می زد:
«آتیش، تو جهنم می سوزی. شیطون توشکمت،توی پس و پیشت، گناهکار. تو آتیش می سوزی».
چه کسی باکدام فرهنگ زهرآگین بذرهای وهم انگیز آتش جهنّم را بر روان نوشکفته ی اوکاشته که شعله های سوزان ش، ملکه ی ذهن او شده تاروپود عقلانی اورا تباه کرده است؟
درحمله به دختردانشجویی که با مهربانی با او سخن آغازیده دستش را گرفته وهرجای تنش را که خواسته به شدت گاز می گیرد.
دود آتش درشهرنوادامه دارد. فیلمبردار با همکارش گیتی خانم درفکر تهیۀ پتو برای زن های تیره بخت که شب درهوای سرد زمستان بدون خانه و بالا پوش درمانده اند.
کشته شدن دخترقصّاب به دست برادرهایش وانداختن جنازه زیرپل برسرزبان ها افتاد وعفت هم کم و بیش ماجرا را شنید. پیرزنی ازهمسایه ها می گوید:
«تقصیر پدر بیرحمشونه او مجبورشون کرده».
عفت با شنیدن جمله ی بالا از پیرزن :
«سرما روی گوشت عفت دوید ولرز برش داشت و خود را بیشتر به مادر چسباند که بچه به بغل وارد اتاق می شد».
شبی سرشام پیراهن عفت کنار رفته ودرپوشاندن ران های برهنه ش تلاشی نمی کند پدرخشمگین شده می گوید:
«خوتوبپوشون، دختراز بچگی عفت را یاید یاد بگیرد. اگرنه میشه ننگ خانواده».
مادرش می گوید. بچه است هنوز اینجا نامحرم نیست. پدرخشمگین پاسخ می دهد:
«اینجا کجاست که من آمدم؟ شهرمعصیت؟ شهر بدکاره ها؟
لقمه درگلوی عفت گیرکرده ازاتاق بیرون می رود. استفراغ ش گرفته. مادر نصیحت می کند که پیش پدرمراقب خودش باشد پدرش مثل همان قصاب است که پسرانش را به کشتن خواهرشان تشویق کرده است. وقتی آن دو به اتاق برمی گردند پدر خطاب به مادر:
«همه اش تقصیر توست. فردا کسی جلودارش نیست ازراه بدر میشه بغل شیطون میخوابه»
عفت سراسرآن شب را در کابوس هولناک:
«با جسد خونالود زنی بی سر کلنجار رفت ودست و پا زد».
روزی عفت دربرگشتن ازمدرسه واردخانه می شودو پدرش وقتی می بیند که او تنها وبدون برادر آمده، سخت خشمگین شده دعوایش می کند و همچنین مادر. فوری درپستوی خانه با دیدن لکه های خون ناراحت و دستپاچه شده و نمی داند چه کند؟
«دردستشویی مدرسه متوجه خون شده بود».
بی خبری دختراز ماجرای طبیعی قاعدگی چنان اورا به وحشت انداخته، روزی که مادر برای حمام عید نوروز می برد ازدست اودررفته به خانه برمی گردد. مادرپس از برگشتن ازحمام گریبان عفت را، می گیرد که بین راه کجا دررفته و با چه کسی قرار ملاقات داشته است؟ پدرومادر وبرادر غیرتی اورا با تهمت های ناهنجار به رگبار می بندند! تا مادر دامن دخترش رابالا می زند تا آثار برباد رفتن ناموس خانوادگی راخوب ببیند متوجه می شود دختر قاعده شده. وحشت ازخون و بیخبری ازچنین عارضه های زنانگی، و بیشتر فرهنگ بسته و شرم و حیای بیجا، انگیزه ی بگومگوهای عوامانه و چه بسا خطرناک شده است!
جندی بعد، عفت از آمد ورفت زنان ناشناس و صحبت های محرمانه با مادرش، بی آن که بفهمد چه کسانی هستند وبه چه منطوری پایشان به خانه بازشده، روزی زنی بایک پیراهن نوکه برای عروسش هدیه آورده، حرف وحدیث عروسی به گوش عفت می خورد. مادرش نیزوقت و بی وقت صحبت از عروسی خود و تاب و تحمل سختی های زندگی واطاعت ازشوهر را با او مطرح می کند. چند روز بعد همان زن همراه زنی با سه مرد و یک جعبه شیرینی وارد خانه شده درنهایت بی خبری عفت، پدرش صیغۀ شرعی ازدواج اورا با مردی که دم در کز کرده نشسته وعفت هرگزاورا ندیده و اسم ش نیز به گوشش نخورده قرائت می کند. عفت می شود زن عقدی آن مرد!
نمایش صحنه آن دیدار وصیغه ی عقد خوانی ازدواج عفت با مردغریبه، روایت درد واندوه ریشه دار زنان این سرزمین است که نویسنده، با زبانی به غایت تند و گزنده، شرح می دهد:
«سوزش نگاه خریدار مهمانان را درتن خود حس می کرد. همان حس وحالی که هنگام بچگی روزی درسرداب خانه دربرخورد بانگاه مار تجربه کرده و حالا باز حس می کرد ماری تنومند با رنگ های درخشنده به نرمی و انگاری برآب به سوی او می سُرید و او سحرشده و بی جنبش مانده بود و نمی توانست چشم ازآن بردارد».
شب اول درخانه داماد :
«مرد بدن سنگین وبرهنه اش را برپشت نازک وشکننده او انداخت دست ها تن او را درچنگ خود گرفتند. سرمایی گزنده جایگزین آتش شد. صورتش توی بالش فشرده می شد. راهی برای هوا و تنفس نداشت . . . . . . صدای خفه فریادی ازدرد ار حنجره اش بیرون آمد که زیرسنگینی فشارمرد به خرخری بدل گردید . . . عفت از حال رفت».
دوپائیز بعد ازدواج، درحالی که اطرافیان بی خبراز درد وپریشانی های پنهان عفت، درانتظار بچه دارشدن ان دو بودند، شبی دربحران شدید روانی، درحالی که نوای شیطانی درسرش فریاد می کشید: «با شیطان می سوزید . . . با شیطان می سوزید . . . . » به شوهرش حمله می کند وهرجای بدنش را که دردسترسش بوده درلای دندان های خود می گیرد:
«درتاریکی هرکجا گوشت وپوستی به دهانش آمد به دندان جوید. فریاد و زوزوه اتاق را دورزد، به بیرون پرواز کردند»
با ریختن همسایه ها به در اتاق، مرد را از زیردندان عفت نجات دادند.
«صبح روز بعد عفت را به تیمارستان بردند».
حضورزن های بی خانمان شهرنو درحوالی تیمارستان، واین که برخی ها درمیان:
«خرابه های سوخته شهرنو دنبال با قیمانده اسباب و اثاثیه خودشان می گشتند و بعضی اینسووآنسو دنبال مکانی برای سکنی بودند» اشاره بجاییست درآتش زدن عمدی شهرنوتهران به دست انقلابی های اسلامی که ابعاد ظلم وستم وحشیانه ی آن فاجعه را توضیح می دهد.
رفتن شوهرعفت به تیمارستان و کتک خوردن او توسط پزشک عفت، وسرانجام با گیرآوردن یک قیچی وگرفتن آن بالای سرش درکنارپنجره:
«بیرون رانگریست. بدنش تاب می خورد و ازمیان لبان کف آلودش زمزمه ای شنیده می شد
زنا . . . تو با شیطان . . . زنا . . .»
داستان به پایان می رسد.
نـمونـه ای از شقـاوت و سنگـدلی متعـصبین مـذهـبی نسبت به بهائیان …
قسمتی از یادداشتهای
استاد یدالله کائدی
تاریخ یکی از خانواده های شهید بهائی
___________________________
شرح شهادت جناب علی اکبر برار در روزنامه اطلاعات تاریخ سه شنبه ۹ جمادی الاول ۱۳۳۴ شماره ۶۹-۱۱۴ ص ۶ ( مارس ۱۹۱۶ اسفند ماه ۱۲۹۴ شمسی ) چاپ شده است
اسامی شهداء
میرزا علی اکبر برّار؛ همسرش مریم خانم؛ خواهر همسرش خوشید خانم؛ پسرانش عبدالحسین ۱۲ ساله؛ میرزا آقا ۹ ساله؛ عبدالله ۶ ساله؛ عبدالرحیم۴۶ روزه و شیرخواره؛ همه را سربریدند و سر طفل شیر خواره را از بدن کندند. اموال و جواهراتشان را هم به تاراج بردند
عکس اجساد این شهداء در کتاب تاریخ کواکب الدّریّهنوشتهٔ عبدالحسن آواره (آیتی) چاپ شده
به بهانه رفراندم در اقلیم کردستان
یکشنبه ۲ مهر ۱۳۹۶ – ۲۴ سپتامبر ۲۰۱۷
حق تعیین سرنوشت
در منشور سازمان ملل آمده است که «مردم» حق تعیین سرنوشت خود را دارند. این عبارت که تدقیق و کنکرتیزه نشده است در اندرون بافت های تاریخی مختلف معنا های گوناگون مییابد:
در یک استنباط میتوان آن را به عنوان حق دمکراتیک مردم در بهرهمندی از حقوق شهروندی برای اداره جامعه و مشارکت در روند های سیاسیِ واحد سیاسی ای که در آن سکونت دارند تلقی کرد، بدون این که رنگ، نژاد، مذهب، فرهنک ، جنسیت و زبان این حق را ضایع کند.
در استنباطی دیگر میتوان از این عبارت حق گروه های قومی، “خونی”، زبانی، فرهنگی، اقتصادی و …را استنتاج کرد که خود را “مردم” بنامند و دولت های خود را تشکیل دهند بی توجه به اینکه آیا مشارکت دمکراتیک شهروندان در اداره واحد سیاسی شان تامین شده باشد یا نه.
معنای تاریخی و سنتی حق تعیین سرنوشت
در دوران حاکمیت استعمار واضح بود که منظور از «مردم» ساکنین سرزمین های زیر انقیاد استعمار است که با کسب استقلال سرنوشت خود را از طریق حکومت های بومی در دست گیرند. این امر از دو جهت در گستره جهانی مطرح و مقبول بود: یکی ادامه روند سازماندهی دولت – ملت ها که پیش از آن در اروپا آزموده و به اوج باروری خود رسیده بود، به مثابه مدل مطلوب این دوران و دیگر اینکه حفظ رژیم های استعماری به علت بیداری ساکنین این سرزمین ها و از جمله با توجه به رقابت جهانی میان دو بلوک شرق و عرب کاری بس مشکل مینمود.
اکنون دولت – ملت ها که کاربرد اصلی شان اداره جامعه در درون و به سوی بیرون به کمک اهرم های تنظیمی و هدایتی بود در پی گسترش ارتباطات جهانی و پدیده همزادش جهانی شدن بخش در خور توجه ای از کاربرد خود را از دست داده اند. با توجه به اینکه بازار سرمایه، کالا و تا حدودی کار مرزهای ملی را در نوردیده اند، گرایش جهانی به سوی کوتاه کردن و نهایتا از میان بردن دیوار های جدائی دولت – ملت ها است. هر چند که اکنون تلاشی مذبوحانه از جانب ناسیونالیست های راست افراطی اروپائی و امریکایی به مثابه آخرین مدافعان دولت - ملت ها در جریان است که این روند را آهسته کنند و احیانا باز بدارند، اما به احتمال قریب به یقین موفق نخواهند شد.
فراموش نکنیم که دریافت ساده از حق «مردم» برای تعیین سرنوشت و به کاربردن آن میتواند همه کشور های جهان را متلاشی کند و هر گروهی از مردم این حق را با انگیزه ای دیگر برای خود قائل شوند. بخشی به سبب «خونی»، زبانی و فرهنگی و بخش دیگر به علت اختلاف نداری و دارایی میان بخش های مختلف یک کشور، بخش های دارا نخواهند ثروت خود را با بخش های فقیر تر “تقسیم” کنند.
نتیجه اینکه در مورد نخست تنها جای تبعیض گران عوض خواهد شد و در مورد دوم از جامعه همبستگی زدایی میشود.
چنین گرایشی به اتمیزه کردن بخش های یک سرزمین و در تحلیل نهائی ناکارآمد کردن آن میانجامد. حائز اهمیت است که هیچ مجموعه انسانی چه در دوران پیشا دولت – ملت، چه در دوران دولت – ملت ها و چه در جامعه جهانی شده یدون همبستگی اعضایش نمیتواند پاینده بماند. به جرات میتوان گفت که یکی از علل مقاومت و مخالفت بخشی از شهروندان کشور های جهان با روند جهانی شدن میتواند در این نهفته باشد که در اثر مدل نئولیبرالی چیره بر این روند، همبستگی جهانی به عنوان جایگزین همبستگی ملی مغفول مانده است.
دو رهیافت متفاوت
از آنچه که در بالا رفت میتوان دو رهیافت کاملا متفاوت و حتی متناقض برای مسئله اقلیم کردستان استنتاج کرد: وصل یا فصل، همگرائی یا واگرائی
این امر که کردها در چهار کشور مختلف پراکنده و از حق تعیین سرنوشت خود محروم اند، در خود واقعیتی نهفته دارد، منتها دیگر ساکنین این کشور ها هم به سان کردها از حق تعییین سرنوشت به معنی مدرن آن که همانا شرکت دمکراتیک و برابر در روند های سیاسی در اداره سرزمینشان است محروم اند.
پرسش این است که رهبری کنونی اقلیم کردستان چه هدفی را دنبال میکند؟
واقعیت این است که ما نمیدانیم که هدف دولت اقلیم کردستان در برگزار کردن رفراندم دقیقا چیست: آیا واقعا قصد جدائی دارد یا تنها مانوری است برای تحریک حس ناسیونالیستی و کسب مشروعیت و مقبولیت در میان شهروندان اقلیم از یک سو و از دیگر سو برای گرفتن امتیاز بیشتر از دولت مرکزی عراق.
هر چه که قصد آقای مسعود بارزانی باشد، بایسته توجه است که یک چنین اقدامی دینامیزم ویژه خود را به همراه میآورد که ممکن است حتی از جانب کنش گران مبتکر آن قابل کنترل نباشد.
آنچه را که با درجه بالائی از اطمینان میتوان تصور کرد این است که با توجه به شیوه قبیله ای حکومت بارزانی ها، هدف آقای مسعود بارزانی گسترش حقوق شهروندی و افزایش دمکراسی در کردستان نباشد، بلکه با سوء استفاده از احساسات ناسیونالیستی ای که در میان مردم کرد ایجاد میشود سوار بر موج بخواهد زمامداری غیر دمکراتیک اش را تحکیم ببخشد و تا مدت ها از تعرض اپوزیسیون مصون نگهدارد.
جدا شدن اقلیم کردستان از عراق چه پیامد هائی میتواند داشته باشد
۱-اگر از اختلافات قانونی مانند تفسیر قانون اساسی عراق که در آن رفراندم جدائی پیشبینی نشده است و بسیاری مشکلات قانونی دیگر که میتوان انگاشت، بگذریم، بلافاصله مناقشه میان اقلیم کردستان و دولت مرکزی عراق بر سر سرزمین هائی که هر دو طرف مدعی مالکیت اش هستند، مانند کرکوک با ذخیره های نفت اش آغاز خواهد شد که پتانسیل آن را دارد که به درگیری مسلحانه بیانجامد. تصور کنیم که در منطقه پرآشوب خاورمیانه آشوب دیگری افزوده شود.
۲- آقای مسعود بارزانی در مصاحبه اخیرش با بی بی سی فارسی بر استقلال اقلیم کردستان تاکید میکند و در همین حال از دیگر مرزهائی که پس از جنگ جهانی اول مصنوعا ترسیم شده و سرزمین های کرد نشین را از یکدیگر جدا کرده، نام میبرد. جالب است که ایشان در این ارتباط مرز های ایران در کردستان را نیز، علیرغم واقعیت تاریخی، در زمره این مرز گزاری تلقی میکند و در واقع همه این مرز ها را به طور تلویحی در معرض بازبینی قرار میدهد. تصور کنید دامنه آتش ناسیونالیسمی که در پی استقلال اقلیم کردستان برا فروخته میشود، حتی مستقل از اراده آقای بارزانی، به کجاها سرایت خواهد کرد.
۳- به عبارت دیگر به واقعیت پیوستن «حق تعیین سرنوشت» به شیوه قرن ۱۹ و تا سه چهارم قرن ۲۰ منوط به متلاشی کردن چهار کشور عراق، سوریه، ترکیه و ایران خواهد بود تا یک کشور واحد یکپارچه قومی به نام کردستان درست شود. با همه پیامد هائی که به دنبال خواهد داشت. معنی این دگرگونی چند دهه جنگ و ویرانی در منطقه آشویزده خاورمیانه خواهد بود. فزون برین، آنچه به احتمال قوی تحقق نخواهد یافت، حق تعیین سرنوشت به معنای امروزی آن است که همانا دست یافتن به حقوق مساوی شهروندی و حق مشارکت دمکراتیک در سیاست برای اداره مطلوب کشور است. هنگامیکه جنگی در بگیرد بدیهی است که قدرت با تفنگ بهدستان است و آنچنانکه تجربه نشان داده است، تفنگ بهدستان به آسانی قدرتی را که تفنگ به آن ها تفویض کرده است، از کف نخواهند داد. نتیجتا در همه این کشورها در گیر حرکت به سوی دمکراسی و حقوق شهروندی کند یا ایستا خواهد شد.
۴- اقلیم کردستان که همه جانبه به لحاظ جغرافیائی و سیاسی در محاصره کشورهای متخاصم قرار خواهد داشت، شانس توسعه و پیشرفت را از دست میدهد. به عبارت دیگر شهروندان اقلیم کردستان نه به لحاظ سیاسی به جق تعیین سرنوشت دست خواهند یازید و نه به مزایای توسعه اقتصادی و بهبود شرایط زندگی شان دست خواهند یافت. وسوسه اینکه میتوان به یاری کشور های خارج از منطقه از مخمصه خود ساخته گریخت، توهمی بیش نخواهد بود. بیشتر میتوان انتظار داشت که دخالت کشور های خارج از این محدوده نه تنها به حل مسئله کمک نکند، بلکه بتواند باعث باز هم شدیدتر شدن تناقضات، درگیری ها، دشمنی ها و ویرانی ها شود.
۵- از تجربه تاریخی آموخته ایم که دولت – ملت ها خوب یا بد در برابر نقض تمامیت ارضی شان حساسیت شدید دارند و در برابر آن واکنشی سخت نشان میدهند که به احتمال زیاد شکل نظامی به خود میگیرد. نشانه هائی از این رفتار خشن هم اکنون به شیوه پیشگیرانه در کشورهای عراق، ترکیه و ایران قابل مشاهده است.
نتایج ماندن اقلیم کردستان در چارچوب عراق و گسترش همکاری با همسایگان
نگارنده براین باور است که کرد زبانان در ترکیه، سوریه و ایران مورد تبعیض زبانی و مذهبی هستند. باید مسیری را برگزید که این بیعدالتی ها به یاری دست یافتن، همراه با دیگر مردمان این سرزمین ها، به حقوق شهروندی شان از میان برداشته شوند. بدیهی است که کردهای این کشورها زبان مادریشان را به طرزی بالنده بیاموزند و به لحاظ مذهبی ، فرهنگی و اقتصادی دستخوش هیچگونه تبعیضی نباشند.
رهیافت بهینه
پرسش این است که کدام رهیافت برای رسیدن به این هدف به سود کردها و دیگر ساکنین این سرزمین ها است؟
به نظر من دوران جهانی شدن با ایده برافراشتن دیوار های بلندتر میان کشورها سازگاری ندارد – هر چند کسی مانند دونالد ترامپ، خوشبختانه تا کنون بدون کامیابی، میخواهد چنین کند.ـ کوشش در خاورمیانه به ویژه میان چهار کشور عراق، ترکیه، ایران، سوریه و اقلیم کردستان شایسته است بر این سو متمرکز باشد که نخست با دمکراتیک کردن این کشور ها، شهروندان از حقوق شهروندی برای دخالت در سرنوشت خود بهرهمند شوند زیرا که میدانیم که کم و بیش در هیچ یک از کشور های درگیر مردم چه به معنی عام و چه خاص، آن «مردم»ی نیستند که به حق تعیین سرنوشت خود رسیده باشند.
آزمون اتحادیهی اروپا برای از میان رفتن بسیاری از مرزهای میان دولت – ملت میتواند سرمشق خوبی برای همه جهان به ویژه خاورمیانه آشوب زده باشد.
خاطر نشان میکنم که حدود ۵۰ سال پیش در تیرول جنوبی که آلمانی زبان است، اما به لحاظ سیاسی بخشی از ایتالیا محسوب میشود، در گیری هائی در جریان بود که برای پیوستن به اتریش حتی فعالیت های تروریستی رخ میداد و بمب گذاری میشد. نزدیک شدن کشور های اروپا به یکدیگر و نخست دور نمای پیوستن و سپس پیوستن اتریش به اتحادیه اروپا، عملا مناقشه را از معنا انداخت. اکنون هر شهروند اتریش میتواند در ایتالیا یا در تیرول جنوبی زندگی و کار کند و وارونه آن. معنی این واقعه این است که برای رفع مشکلات و تمایلات و ناملایمات اتنیکی الزاما نیاید به جدائی پناه برد.
نقش بی همتای کردها
اگر قرار باشد که کشورهای متصل به کردستان مسیری مسالمت امیز برای همکاری همه جانبه و رفع تبعیضات اتنیکی طی کنند، نقش بی همتای کردها به عنوان حلقه زنجیر پیوند دادن این چند کشور میتواند، در صورت بهره گیری سازنده از آن، برای گسترش ارتباطات سیاسی ، اقتصادی و فرهنگی برجسته شود. وابستگی متقابل به یکدیگر، ادغام اقتصادی و نزدیکی سیاسی و فرهنگی کمک به هم سرنوشت شدن ساکنین کشور های نامبرده میکند.
این درست نسخه مقابل طرح جدائی است که ممکن است هدف این رفراندم باشد. طرحی که بی شباهت به مورد یوگسلاوی نیست. به یاد آوریم که جریانات قومی و ناسیونالیستی در بخش های مختلف فدراسیون یوگسلاوی در دورانی که پس از فروپاشی بلوک شوروی در سرتاسر اروپا همه نشانه ها بر باز بودن راه به سوی دمکراسی دلالت داشتند، به جای بهره گرفتن از وضع موجود، با تنگ نظریِ قومگرایانه مسیر گسستن مسلحانه را برگزیدند. وقتی که قدرت در دست تفنگچیان افتاد، پیامدش کشتار و نسل کشی هائی شد که معرف همگان است: پیرامون صد هزار جانباخته و ویرانی بخش های کلانی از کشور.
طنز تاریخ در این نهفته است که همین جمهوری های ناشی از فروپاشاندن یوگسلاوی دریوزه گی پیوستن به اتحادیه اروپا را میکنند که نتیجه اش فروریختن دیوار هائی خواهد بود که با قربانی کردن شهروندان خود برپا ساخته اند.
با عطف نظر به آنچه در سطور بالا طرح شد بر این باورم که رفراندم اقلیم کردستان برای استقلال هر چند که ظاهرا زیبا مینماید، اما پیام آور آینده ای بهتر برای ساکنین هیچ یک از کشور های نامبرده نیست.
ایا آنچه که در بالا مطرح شد آرمانگرایانه است
ممکن است ادعا شود که رهیافت مورد نظر من ایده آل و آرمان گرایانه است که در آینده نزدیک عملی نباشد. این درست است که در شرایط کنونی که در خاورمیانه آشوبی فراگیر در جریان است تصور چنین امری مشکل باشد. اما مگر در اروپای سال های ۳۰ میلادی قابل تصور بود که بر ویرانه های دو جنگ خانمانسوز و با ده ها سال دشمنی ظاهرا آشتی ناپذیر و چندین جنگ میان آلمان و فرانسه، اروپای واحدی به محوریت این دو دشمن دیرینه بهوجود آید که متضمن صلحی پاینده و شکوفائی اقتصادی به سود همه باشد.
وانگهی از کسانی که این رهیافت را آرمانی و غیر عملی بیانگارند باید پرسید که در ارتباط با امکان استقلال اقلیم کردستان و پیامد های مترتب بر آن کدامین بهتر است: چند دهه جنگ و ویرانی را به جان خریدن یا چند دهه صبرِ همراه با کوشش در راه دمکراسی و تحقق حق تعیین سرنوشت به معنای وسیع عبارت و پیاده کردن مدلی چون اتحادیه اروپا در کشور های مورد نظر را تحمل کردن؟
ستاره پرتغالی رئال مادرید با انتشار پیامی، با زلزله زدگان مکزیکی ابراز همدردی کرد.
درپی وقوع زلزله شدید و ۷ ریشتری هفته گذشته در مکزیک که به کشته شدن ۳۰۰ تن و بی خانمان شدن هزاران نفر انجامید، کریستیانو رونالدو، بازیکن رئال مادرید، دیروز با انتشار پیامی در اینستاگرامش حمایت خود را از بازماندگان و آسیب دیدگان این حادثه اعلام کرد.
ستاره پرتغالی رئال مادرید در پیام خود نوشت: در این لحظه دردناک، من با خانواده “سانتیاگو” و همه خانواده هایی که عزیزان شان را دراثر این زلزله مهیب از دست دادند، همدردی می کنم.
سانتیاگو فلورس، کودک ۶ ساله مکزیکی طرفدار کریس رونالدو بود ودر زمان وقوع زلزله در مدرسه بود که در اثر این حادثه دردناک جان خود را از دست داد.
سرمربی تیم فوتبال چلسی به تمجید از مهاجم اسپانیایی و گلزن تیمش پرداخت.
تیم فوتبال چلسی در فصل نقل و انتقالات تابستانی، آلوارو موراتا را از رئال مادرید با قراردادی ۷۵ میلیون یورویی به خدمت گرفت و جایگزین دیگو کاستا کرد که توسط آنتونیو کونته از این تیم کنارگذاشته شد.
موراتا با حضور در چلسی درشش هفته ابتدایی این فصل لیگ برتر انگلیس شش بار موفق به گلزنی شده و به همراه روملو لوکاکو، مهاجم بلژیکی منچستریونایتد درصدرجدول گلزنان قراردارد.
آنتونیو کونته درباره حضور آلوارو موراتا در تیم چلسی و گلزنی این بازیکن برای آبی های لندنی به خبرنگاران گفت: موراتا حالا کاملا خودش را با سبک بازی ما تطبیق داده و از نظر جسمانی قوی شده است. در بازی با استوک سیتی، بازیکنان حریف ضربات زیادی به او زدند، اما موراتا مقاومت کرد. او بازیکنی واقعا خوب و کامل است. آلوارو در یوونتوس و رئال خیلی فرصت بازی پیدا نکرد، اما هنوز جوان است و می تواند نشان دهد که مهاجم فوق العاده ای است.
سرمربی ایتالیایی چلسی درپایان اظهارداشت: این لیگ خصوصا برای مهاجمان به دلیل درگیری های فیزیکی آسان نیست. داوران زیاد سوت نمی زنند برای همین باید آمادگی جسمانی بالایی داشته باشید. موراتا به خوبی خودش را به فوتبال انگلیس تطبیق داده اما باید به همین روند ادامه دهد و پیشرفت کند.
نمایندگان ایران و عربستان برای صعود به دیدار فینال لیگ قهرمانان آسیا به مصاف هم می روند.
دور رفت مرحله نیمه نهایی این رقابت ها فردا سه شنبه، چهارم مهر برگزار می شود که طی آن در منطقه غرب قاره کهن، تیم های الهلال عربستان و پرسپولیس تهران به میزبانی نماینده عربستان در ابوظبی، پایتخت امارات به مصاف هم می روند.
پرسپولیس که هنوز درشوک محرومیت چهار ماهه مهدی طارمی، بهترین مهاجم خود و یکی از شانس های آقای گلی این فصل لیگ قهرمانان قراردارند باید بدون این گلزن به مصاف رقیب دیرینه خود بروند. شاگردان برانکو ایوانکوویچ دراین بازی شرایط حساس دارند. این تیم باید به حضور بدون طارمی که توسط فیفا محروم شد، عادت کند و دراین بین سرمربی کروات پرسپولیس کار بسیار سختی برای جایگزین کردن بازیکنی به جای او دراین بازی سرنوشت ساز دارد.
سرخپوشان پایتخت علاوه بر طارمی، از کمال کامیابی نیا، هافبک دفاعی خود نیز نمی توانند استفاده کنند زیرا این بازیکن در بازی برگشت برابر الاهلی عربستان با دریافت کارت قرمز از بازی اخراج شد و از حضور در مقابل الهلال محروم است، اما درمیان اخبار بد چند روز اخیر برای پرسپولیس، بهترین خبر در آستانه بازی با الهلال برای سرمربی سرخپوشان، بازگشت سیدجلال حسینی، کاپیتان این تیم که با رهایی از بند مصدومیت می تواند تیمش را در بازی با الهلال همراهی کند و همچنین حضور مجدد احمد نورالهی که پس از نیم فصل جدایی از این تیم به علت خدمت سربازی دوباره به این تیم بازگشته و این دو بازیکن می توانند با حضور در ترکیب سرخپوشان دربازی مقابل الهلال عصای دست برانکو باشند. درسوی دیگر میدان، الهلال عربستان نیز برای راه یابی به دیدار نهایی لیگ قهرمانان آسیا نقشه های زیادی درسر دارد و رامون دیاز، سرمربی آرژانتینی که تیمش در این فصل تاکنون شکستی را متحمل نشده، این تیم را با روحیه ای خوب راهی دیدار سخت با پرسپولیس که به ال کلاسیکو آسیا معروف شده خواهد کرد. نقطه قوت این تیم حضور کارلوس ادواردوی برزیلی در خط حمله الهلال است. این بازیکن یک مهاجم سرعتی و یگ گلزن تمام عیار است که یک لحظه غفلت از او می تواند ضربه چبران ناپذیری برای پرسپولیس باشد. این بازیکن در بازی برگشت با العین امارات در مرحله قبل با به ثمررساندن سه گل، هم دراین مسابقه هت تریک کرد و هم زمینه ساز صعود آبی های عربستانی به مرحله نیمه نهایی شد.
این دو تیم در مرحله گروهی این فصل لیگ قهرمانان در یک گروه قرارداشته و در دو بازی رفت و برگشت به تساوی رسیدند.
درهر صورت برنده مصاف دیدنی و حساس فردا شب تیم های الهلال عربستان و پرسپولیس تهران می تواند نیمی از راه صعود به دیدار فینال این فصل لیگ قهرمانان آسیا را طی کند و دراین میان هر تیمی از شرایط روحی بهتری برخوردار باشد می تواند سه امتیاز دیدار در ابوظبی را کسب کند.
بازی برگشت تیم های پرسپولیس تهران و الهلال عربستان ۲۴ مهر و به میزبانی سرخپوشان پایتخت در مسقط، پایتخت عمان برگزار خواهد شد و تیم پیروز دو بازی رفت و برگشت به دیدار نهایی لیگ قهرمانان آسیا راه خواهد یافت.
روحانی با سفر اخیر خود و هیات یکصد نفره همراهان به نیویورک و سخنرانی درسازمان ملل متحد به مواردی اشاره کرد که نه تنها واقعیت گفته هایش چندان ملموس نیست، بلکه گویی همه مسائل اقتصادی کشور حل شده و تنها مشگل باقیمانده فقط کمبود سرمایه گذاری های خارجی است که البته آنهم در حال انجام است، منتها کافی نیست و از اینرو از بقیه سرمایه گذاران هم میخواهد که بشتابند و تا دیر نشده به این صف مشتاقان سرمایه گذاری در ایران بپیوندند تا بعدا موجب پشیمانی نشود.
آن کشوری که روحانی از بلندگوی سازمان ملل متحد برای سران کشورها به تصویر کشید یک کشور خیالی بود که ربطی به جامعه امروز ایران ندارد. او گفت: اقتصاد ایران در چهار سال اخیر به خوبی نشان داده که از ظرفیتهای کم نظیر رشد و توسعه برخوردار است که واقعیت ندارد. درباره تحریم های اقتصادی اظهار داشت که نه تنها مایه توقف ایران نشده، بلکه عزم ملی را بر تقویت تولید ملی راسخ تر کرد، که اینهم مشاهده نمیشود. اما خلاف گویی وی این جمله بود که گفت: دستیابی به بالاترین نرخ رشد جهانی در سال گذشته نشان داد که اقتصاد ایران می تواند با ظرفیت رشد یک تریلیون دلاری در بیست سال پیش رو، امیدبخش ترین اقتصاد نوظهور جهان شود (گویا منظور روحانی تولید ناخالص داخلی بوده که در حال حاضر در گزارشات سازمان ملل و بانک جهانی حدود ۴۰۰ میلیارد دلار اعلام شده است). تنها سخن نزدیک به واقعیت روحانی همانا درباره نفت وگاز بود که گفت: ایران با برخورداری از بزرگترین ذخائر گاز و نفت در جهان، آمادگی دارد که در یک همکاری بلندمدت، به امنیت انرژی جهانی کمک کند و با سرمایه گذاری مشترک در زیرساخت های حمل و نقل دریایی، ریلی و جاده ای، ظرفیت کریدورهای ترانزیت بین المللی را ارتقاء بخشد. تقویت زیرساخت های اقتصادی در حوزه های گاز رسانی، شبکه های برق، و ارتباطات ریلی و جاده ای ، امکان تولید ارزان با دسترسی به بازار بزرگ ملی و منطقه ای را برای پروژه های متنوع صنعتی فراهم کرده است.
اینکه عنوان کرد که با فراهم آمدن فضای حقوقی مساعد، هیأت های متعدد سرمایه گذاران خارجی به ایران روی آورده اند و به امضای روزافزون قراردادهای بزرگ سرمایه گذاری مشترک و تأمین مالی درحوزه های مختلف را ممکن ساخته اند واقعیت ندارد. همچنین بیان این مطلب که سیاست دولت در ایران بر آن است که با بهبود مستمر فضای کسب و کار، حمایت از حقوق مالکیت فکری، اصلاح مداوم قواعد حکمرانی شرکتها و مبارزه جدی با پولشوئی، فضای حقوقی مساعد برای سرمایه گذاری در شرکت های دانش بنیان و حوزه های مختلف فنی و اقتصادی را بیش از پیش فراهم نماید نیز مشاهده نمیشود.
با این وجود این گفته او که عزم ملت ایران بر ساختن ایرانی آزاد و پیشرو و مشارکت در توسعه منطقه ای امن و آرام، بر مبنای اخلاق و احترام به حقوق بین الملل است و در این راه، از مشارکت و همکاری همه سرمایه گذاران و صاحبان اندیشه و ابتکار در سراسر جهان استقبال می کند. من در این جایگاه جهان، به سخنگوئی از ملتی مهمان نواز، از همه آنها که صلح و امنیت و پیشرفت را در سایه مشارکت و همکاری ملتها جستجو می کنند، برای سفر به ایران و مشارکت در این آینده پرامید، دعوت می کنم بسیار مناسب بود.
در طول این سخنرانی حدود بیست دقیقه ای رییس جمهور حکومت اسلامی، صرفنظر از وعده های سرخرمن و پخش نقل و نبات های نذری کمتر جمله ای نزدیک به واقعیت وجود داشت. اعلام هشت درصد رشد اقتصادی یک خلاف گویی آشکار است که روحانی بدون خجالت در چنین مجمعی بر زبان آورد. در رابطه با جذب سرمایه های خارجی هم پز روحانی به امضای قرارداد نفتی با شرکت توتال، یعنی تنها قرار داد قابل توجهی که در دوره پنج ساله ریاست جمهوری وی، آنهم در مقابل دادن امتیازات ویژه پنهان و آشکار به امضا رسیده، میباشد که البته اجرای آن هنوز جای حرف دارد که آیا به آخر خط میرسد یا در نیمه راه متوقف میگردد.
در مقابل بزرگ نمایی های دولت و ارائه آمار غیر واقعی توسط مسئولین، کافی است به جدیدترین آمار منتشره درباره بودجه دولت که توسط مراکز اطلاع رسانی دولت منتشر شده توجه شود. این بودجه حکایت از آن دارد که ۹۸% از پرداختی های دولت در نیمه اول سال جاری به هزینه های جاری، مانند پرداخت حقوق و دستمزد و پرداختیهای مشابه تخصیص یافته است. در حالیکه نسبت به بودجه عمرانی که در ابتدای سال وعده و وعید های زیادی داده میشد کمترین توجهی نشده و تاکنون فقط یک بیستم آن تحقق یافته است. ظاهرا کارشناسان اقتصادی براین باورند که علت آن عدم وصول درآمدهای دولت به ویژه درآمدهای مالیات میباشد که تا کنون محقق نشده است. این استدلال ممکن است درست باشد، ولی از طرف دیگر یکی از عوامل موثر که میتواند رشد اقتصادی هشت درصدی مورد ادعای روحانی را تایید کند و زمینه برای ایجاد هزاران فرصت شغلی را ایجاد نماید، همین سرمایه گذاریهای عمرانی میباشد. درحالیکه در چهار سال گذشته دولت روحانی نه تنها توجهی به آن نداشته، بلکه مرتب از بودجه ان هم کاسته شده است. بطوریکه در سال گذشته تنها ۱۲ درصد از بودجه دولت به بودجه عمرانی تخصیص یافت، که ازهمین مقدار هم تنها حدود ۷۰ درصد آن مصرف گردید. بدهی سنواتی دولت به سیستم بانکی، صندوق های بازنشستگی و سایر موسسات و پیمانکاران به بیش از ۷۰۰ هزار میلیارد تومان بالغ میگردد. کسری بودجه هم که بخش جداناپذیر از بودجه محسوب میشود. این تنها چند مورد بود که اشاره شد، درحالیکه اگر قرار باشد فهرستی از مشگلات، کمبودها، حیف و میل ها تهیه شود صحبت از چند صفحه میگردد.
در رابطه به جذب سرمایه های خارجی هم نیاز به اینگونه تبلیغات خلاف واقع و آبکی روحانی نیست . امروزه سازمان های مختلف جهانی مانند صندوق بین المللی پول، بانک جهانی و گزارشات سی آی آ و انتلیجنت سرویس انگلستان و آلمان و فرانسه و غیره بهتر از دولت ایران نسبت به وضعیت اقتصادی و شرائط عمومی کشور اشراف دارند و طبیعتا سرمایه گذاران هم به توصیه ها وگزارشات این سازمانه بیشتر بها میدهند تا تعاریف غیر واقعی روحانی. در اینجا لازم است ضمن انتقاداتی که به خط مشی اقتصادی دولت روحانی وارد است، ولی این امتیاز هم داده شود که این دولت بالاخره پس از نزدیک به چهار دهه به کارگیری چیزی به نام اقتصاد فقاهتی اکنون با زبان بی زبانی اعتراف دارد که اقتصاد کشور به شدت بیمار است و عامل بیماری هم همین بی بند و باری اقتصاد اسلامی است که سبب گردیده تا متولی گری را از دولت سلب شده و به جای آن مراکز مختلف قدرت سر بر آورند و نسبت به مسائل اقتصادی تصمیم گیرنده واقعی باشند. روحانی ابایی ندارد که از تصاحب مراکز اقتصادی توسط تفنگداران سخن گوید. ولی آیا گفتن این جملات کافی و درمان ساز است و آیا چهار سال آینده دولت دوازدهم هم مانند چهار سال گذشته بی حاصل سپری نخواهد شد و خط فقر از ۱۶ میلیون نفر به بیست میلیون و بیشتر نخواهد رسید؟
قراردادهای فاینانس طبق قانون برنامه ششم و بودجه ٩۶ امضا شد
ولی الله سیف رئیسکل بانک مرکزی در حاشیه جلسه هیات دولت در جمع خبرنگاران با اشاره به قراردادهای جدید فاینانس ایران با چین و سوءتفاهمهایی که در این زمینه ایجاد شده است، گفت: به موجب قانون بودجه سال ١٣٩۶ باید حداقل ۵٠ میلیارد دلار خطوط فاینانس از منابع خارجی جذب شود که بخشی از آن مربوط به منابع مانده و استفاده نشده از سالهای قبل است. همچنین برای تحقق اهداف پیشبینیشده در برنامه ششم در زمینه اشتغال و رسیدن به رشد هشت درصدی، یکی از اساسی ترین منابعی که در این برنامه بر آن تکیه شده، منابع مالی خارجی است. وی یادآور شد: طبق برنامه ششم، باید در طول اجرای برنامه سالانه ۶۵ میلیارد دلار منابع خارجی جذب شود که این قراردادهای فاینانس میتواند زمینه را برای اجرای اهداف پیشبینیشده در این برنامه فراهم کند. بر اساس گزارش سازمان سرمایهگذاری و کمکهای فنی اقتصادی ایران، مجموع قراردادهایی که از آغاز اجرای برجام تاکنون برای تأمین مالی خارجی با ایران منعقد شده است، به ۴۴ میلیارد و ٩٧۴ میلیون دلار میرسد.
مسکن مهرهای با پیشرفت زیر ۳۰ درصد کنار گذاشته میشوند
حمید رضا عظیمیان مدیرعامل سازمان ملی زمین و مسکن از کنار گذاشتن واحدهای مسکن مهر با پیشرفت زیر ۳۰ درصد خبر داد و گفت که ۹۸۹ هزار و ۵۳۹ واحد مسکن مهر شهرهای بالای ۲۵ هزار نفر جمعیت به اتمام رسید. وی با اشاره به دستور رییسجمهوری مبنی بربسته شدن پرونده مسکن مهر تا پایان سال جاری، اظهار کرد: سازمان ملی زمین و مسکن به عنوان متولی واحدهای مسکن مهر شهرهای بالای ٢۵ هزار نفر جمعیت، اقدام به تکمیل واحدها کرد که از مجموع یک میلیون و ٢٠٢ هزار و ٩۴٧ واحد، ٩٨٩ هزار و ۵٣٩ واحد (٨٢ درصد) افتتاح شده است. وی با اشاره به مصوبه ٧٠٠ میلیارد تومانی دولت برای خدمات روبنایی پروژههای مسکن مهر افزود: مبلغ ۴٠٠ میلیارد تومان از این مبلغ سهم سازمان ملی زمینومسکن بوده که آن را در تکمیل خدمات روبنایی تخصیص میدهد. وی با بیان اینکه ۵۴ هزار و ۶١٣ واحد نیز آماده افتتاح است، تصریح کرد: مسکنهای مهر مشکلدار ٨۵٣۶٨ واحد است که از این تعداد ۵۶٣١۵ واحد فاقد متقاضی است. ١٩هزار و ٢۶ واحد دارای متقاضی زیر ٣٠ درصد -پیشرفت فیزیکی- و ١٠هزار و ٢٧ واحد نیز دارای مشکلات حقوقی هستند. وی خاطرنشان کرد که با کمیته امداد امامخمینی و بنیاد مسکن در حال رایزنی هستیم تا مسکنهایمهر فاقد متقاضی را برای خانوادههای دومعلول یا افرادی که واجد شرایط دریافت مسکن اجتماعی هستند اختصاص دهیم.
سرمایهگذاری یک شرکت انگلیسی برای ایجاد نیروگاه خورشیدی در ایران
دیگو بیاسی مدیرعامل شرکت کوئرکس، سرمایهگذار در پروژههای انرژیهای تجدیدپذیر، اعلام کرد: این شرکت قصد دارد بیش از نیم میلیارد یورو در ساخت یک نیروگاه خورشیدی که ساخت آن نیمه نخست سال ٢٠١٨ آغاز میشود سرمایه گذاری کند. ظرفیت تولید برق این نیروگاه ۶٠٠ مگاوات اعلام شده و قرار است در مناطق مرکزی ایران ساخته شود و در صورت اتمام پروژه این نیروگاه ششمین نیروگاه خورشیدی در جهان خواهد بود. او در ادامه اظهار داشت: این شرکت تصمیم گرفته است که به دنبال مجوز این پروژه بزرگ از وزارت نیروی ایران برود، این یک پروژه ملی خواهد بود و ما از آن به صورت ویژه حمایت خواهیم کرد و به همین دلیل ما تصمیم گرفتیم به جای آنکه سرمایه خود را در ایجاد نیروگاههای کوچکتر تقسیم کنیم با هدف توسعه روابط خود با وزارت نیروی ایران به دنبال ایجاد یک نیروگاه بزرگ باشیم. وی امیدوار است که کلید خوردن این پروژه بتواند به ایجاد نیروگاههای خورشیدی بزرگتر در ایران منجر شود. این شرکت که در سال ٢٠١٠ تاسیس شده است تاکنون در ساخت ۴٠ نیروگاه تولید برق از انرژیهای تجدیدپذیر در اروپا دخیل بوده است. با سرمایهگذاری این شرکت در ایران نخستینبار خواهد بود که کوئرکس در خارج از اروپا سرمایهگذاری میکند.
قرارداد فاینانس با دو بانک اروپایی
پس از توافقنامه های اعتباری چند میلیارد دلاری با بانکهای چینی و کره جنوبی، اکنون قراردادهایی مشابه نیز با دو بانک اتریشی و دانمارکی به امضا رسید و به قول مسئولین حکومت اسلامی طلسم قراردادهای تامین مالی با اروپاییان شکسته شد. چند روز پیش محمد خزایی معاون وزارت امور اقتصاد ودارایی در امور سرمایه گذاریهای خارجی در وین قرارداد یک میلیارد دلاری تامین مالی یا به عبارت دیگر اعتبار ارزی بین اوبر بانک اتریش و حکومت اسلامی ایران را به امضا رساند. امچنین مشابه این قرارداد به مبلغ ۵۰۰ میلیون یورو با دانسه بانک دانمارک امضا شد. با امضای این دو قرارداد میتوان انتظار داشت که مبادلات نظام بانکی ایران با بانکهای اروپایی نسبت به قبل روانتر انجام شود. البته امضای چنین توافقنامه هایی در سیستم بانکی جهان پیشرفته یک امر عادی به شمار میرود. ولی در حکومت ملایان این امر عادی یک پیروزی برای ایران و شکست برای امریکا معنا میشود و اینکه چنین خط اعتباری، برای اولین بار پس از برجام از قاره اروپا صورت میگیرد. خرسندی دیگر نظام اسلامی در این است که از این قرارداد به عنوان افزایش ضریب نفوذ بانکهای ایرانی در حوزه بانکی اروپا یاد میکنند که مفهومی ندارد و تنها خوراک تبلیغاتی است. افتتاح حساب بانکهای ایرانی در اروپا در قالب قراردادهای فاینانس اعتبار ویژه محسوب نمیشود. استفاده دیگر رژیم از این قرارداد این است که آنرا نشان از بهبود رتبه اعتباری خود توصیف میکند که میگوید ریسک سرمایهگذاری در ایران، کاهشی است.
موجودی و پرداختی صندوق توسعه ملی
احمد دوست حسینی رئیس هیات عامل صندوق توسعه ملی موجودی صندوق توسعه ملی را تا پایان سال ۹۵ که در بانک مرکزی تعهد نشده بالغ بر ۱۲ میلیارد دلار ذکر کرد و همچنین عنوان نمود که مسدودی ۳۳ میلیارد دلاری نیز جزء موجودی محاسبه میشود. وی با اشاره به سپردهگذاری صندوق توسعه ملی در بانکها، اظهار داشت: این منابع برای سرمایه در گردش و سرمایهگذاری جدید انجام میشود و در این راستا ۶.۲ میلیارد دلار سپردهگذاری ارزی برای پروژه تأمین مالی صورت گرفته است. مجموع منابع ریالی که بخشی به شکل عاملیت بوده و بخشی نیز از سال ۹۴ تاکنون به صورت سپردهگذاری بوده، حدود ۱۴ هزار میلیارد تومان است و افزود که بر این اساس ۱۳.۵ میلیارد دلار با منابع موجود قرار داد منعقد و تعهد کردیم بانکها به طرحها تسهیلات بدهند. دوستحسینی تأکید کرد: منابع صندوق بینالنسلی و حقالناس است و توجه و دقت مضاعفی میخواهد تا از آن صیانت شود. امروز حدود ۷۰ میلیارد دلار منابع صندوق تسهیلات داده شده، باید به گونهای باشد که ارزش منابع حفظ شود. وی ادامه داد: تاکنون ۱۱ میلیارد دلار برای آب و خاک، ۶ میلیارد دلار سپرده برای نفت و گاز، ۶ میلیارد دلار تبدیل به ریال، ۳۳ میلیارد مسدودی طرحها و ۶ میلیارد دلار به سپرده و سایر مباحث جزء داراییهای صندوق محسوب میشوند.