خانه » 2017

بایگانی/آرشیو سالانه: 2017

بین سرخوردگی از صندوق رأی تا اعتراضات خیابانی، فاصله چندانی نیست!/ تقی روزبه

پیش زلزله های اجتماعی؟


وقوع اعتراض های متعدد با شعارهائی ساختارشکنانه و در شهرهای گوناگون کشور ( تاکنون در بیش از پانزده شهر)، در تقارن با آستانه سالگردنهم دیماه هشتادوهشت که رژیم آن را کوبیدن میخ بر تابوت فتنه و پایان دادن اعتراضات خیابانی می نامد، بخودی خود پرمعنا می نماید. چنان که سپاه در بیانیه ای نسبت به شروع فتنه پیچیده تری هشدارمی دهد و با تهدید و انتقاد از منازعات درون حاکمیت، خواهان وحدت همه جناح ها می شود.با توجه به این که سپاه خود در رأس آماج های مردم قراردارد، ابزاراین نگرانی عجیب نیست. گرچه اعتراضات صورت گرفته به لحاظ کمیت قابل قیاس با سال ۸۸ نیست، اما چه بسا در حکم جرقه های اولیه ای برای آن باشد. اعتراضات هشتادوهشت که عمدتا در تهران و تاحدی در برخی استان ها و شهرستان ها جریان داشت با اعتراض به تقلب انتخاباتی شروع شد و با شعار پس گرفتن رأی خود و عمدتا شعارهای سیاسی همراه شد که پس از هشت ماه سرکوب شد. این بار اما در فصل “انتخابات” و دوره دوم ریاست روحانی، کاندیداهای رژیم برای کشاندن مردم به پای صندوق ها سخت به افشاء یکدیگر پرداختند و به انواع وعده های دروغ و فریبنده و دهان پرکن متوسل شدند، که بالکل فراتر از ظرفیت نظام بودند. پایان “انتخابات” با چرخش سریع به راست و اعلام سرسپردگی روحانی به خامنه ای و سپاه و اصول گرایان همراه بود که خود را در گزینش اعضاء کابینه و نزدیکی به سپاه و تنظیم بودجه با اولویت های نهادهای نظامی و کاهش بودجه های عمرانی و اجتماعی و خدماتی و در یک کلام بودجه انقباضی و معطوف به سیاست تعدیل اقتصادی به نمایش گذاشت. بهرحال، به همان سرعتی که چرخش به راست صورت گرفت، حباب انتظارات برانگیخته شده و وعده های مطالباتی هم به یک باره ترکید و خشم و نا امیدی شدیدی سرریز شده است که این بار خود را -و بخشا- در جامعه مجازی به شکل اعلام پشیمانی گسترده از رأی های به صندوق انداخته نشان داد. که بسیاری آن را نشانه عبوررأی دهندگان از روحانی و نظام تعبیرکردند. همه این ها بر بستری از بحران های عمیق و مزمنی که ویژگی اشان فعال شدن همزمان گسل هاست، صورت گرفت. بحران هائی که رژیم را از یکسو و مردم را از جانب دیگر در چنبره خود گرفته است. تشدیدتضادهای درونی، بحران اقتدارولی فقیه و بحران جانشینی، درکنارگسل ها و بحران اقتصادی (گرانی و بیکاری و انواع مطالبات اقتصادی)، بحران زیست محیطی گسترده و از جمله آلودگی شدید و مداوم هوا که همه را بطورروزمره می گزد، و بحران هائی چون زمین لرزه که فرسودگی کامل زیرساخت ها و ناکارآمدی رژیم را در کناربی اعتمادی وسیع به سیستم و کارگزارانش، یکجا به نمایش عمومی می گذارد. همزمان انواع تبعیض های اجتماعی، جنسی و عقیدتی و قومی و فرهنگی و توهین و تحقیرعمومی از تریبون های رسمی هر روز با ابعادروزافزونی اعمال می شود. خالی کردن صندوق های بازنشستگی و تأمین اجتماعی، مال باختگان و بالاکشیدن اندوخته های شماروسیعی از آن ها، بانک های نیمه ورشکسته، تعمیق استبدادولایت مطلقه و سرکوب در کنارچشم اندازورودکشور به مرحله تازه ای از تهدیدها و تحریم ها …. همه و همه دست بدست هم داده و باردیگر چشم اندازسرریزشدن خشم و اعتراضات عمومی را برجسته ساخته است. چنان که در همین اعتراضات اولیه می توان ردپای همه آن ها را در مطالبات و شعارهای شرکت کنندگان مشاهده کرد. همانطور که نگرانی رژیم را نیز می توان از خلال برخی واکنش های کارگزاراش مشاهده کرد: استانداری تهران هرگونه تجمعات را غیرقانونی اعلام کرده و تهدید به برخوردقاطع کرده است. جهانگیری معاون رئیس جمهوری نسبت به ورود و تحریک رقبا در این گونه تظاهرات هشدارداده و می گوید دودش به چشم همه خواهدرفت و باید بدانند که شروع کننده پایان دهنده نیست. گرچه بخصوص در جرقه های آغازین معمولا ادعای حضور و یا متهم کردن رقبا به دامن زدن به آن معمول بوده است، حتی به عنوا ن بخشی از جنگ روانی بخشا با نسبت دادن به خودرژیم و عوامل آن سعی می شود که با سست کردن اعتمادعمومی از مشارکت گسترده ترمردم جلوگیری شود. با این همه نگرانی رژیم از نارضایتی عمومی و خطر به میدان آمدن آن ها، در خلال سخنان آن ها مشهوداست. عضوهیأت اجرائی فراکسیون مستقلین ولائی مجلس می گوید که هرکسی قایق نظام را سوراخ کند بداند که همه با هم غرق می شویم. نماینده دیگرمجلس، محمودصادقی، از ضرورت شنیدن صدای مردم سخن می گوید و مواردمتعدی از ابرازاین گونه نگرانی ها، مثلا زیباکلام، نسبت به پاک کردن صورت مسأله وجوددارند و راجع به خطرنادیده گرفتن واقعیت نارضائی های انباشته شده و وجود گسل های گسترده و متعدد در جامعه و نیز خطرفرافکنی علل واقعی هشدار می دهند. بخصوص برقراری جوپلیسی حاکم بر تهران بخوبی نگرانی رژیم را نشان می دهد.

رابطه خیابان و صندوق رأی

از مدت ها پیش رابطه ای تنگاتنگ و در عین حال شکننده بین صندوق رأی و خیابان در فضای سیاسی ایران به طورتنگاتنگی به هم تنیده شده اند که بیانگرقدرت تبدیل سریع اولی به دومی است. بطوری که رویگردانی از صندوق جادو می تواند سبب کمانه کردن اعتراضات به عرصه عمومی باشد. گرچه رژیم در فصول “انتخابات” کذائی خود با انواع ترفندها و معرکه گیری که البته به مدداغواگری های معرکه گیران حرفه ای امثال اصلاح طلبان و اعتدالی ها و آوازه گران داخلی و خارجی آن ها و در همراهی شماری از رسانه های کلان خارجی صورت می گیرد، مردم را مخیر به گزین بین مارغاشیه وافعی جرار می کنند؛ اما مردم که بکرات نیش زهرآگین هردو را آزموده اند، و خروجی “انتخاب” های خود را مکررا با پوست و گوشت خود لمس کرده اند، بیش از پیش به هردوجناح رژیم بی اعتمادشده و از آن ها رویگردان می شوند. ریزش نیرو و لاغرشدن بدنه حمایتی رژیم از نتایج آن بوده است. بی تردید سنگین ترشدن وزنه آن ها و غلبه بر نیرنگ و اغواگری های سراپا دروغ رژیم و اعوان و انصارش، می تواند به جادوی صندوق و متتشت کردن صفوف مردم و در هم شکستن طلسم بقاءرژیم پایان بخشد و مسیر و چشم اندازدیگری را در مبارزه علیه نظام سراپا فاسد و گندیده بگشاید. وقوع پیش زلزله های اخیراجتماعی نشان دهنده تحولاتی است که در زیرپوست جامعه در حال وقوع است و البته کسی نمی تواند زمان و ابعادوقوع آن را پیش بینی کند. چنان که گدازه های به بیرون پرتاب شده این پیش زلزله ها نشان می دهند، آمیزه ای از مطالبات اقتصادی، و اجتماعی و ضداستبدادی و رویکردهای منطقه ای و جهانی رژیم، و افزایش وزن و حضور لایه ها و اقشارفرودست و جوانان در آن مشهود است. که رویهمرفته آمیزه ای از رنگ و بوی اعتراضات ۸۸ و اوائل سال های هفتاد-دوره دوم ریاست جمهوری رفسنجانی به آن بخشیده است. با این وجود، مطابق تجربه های گذشته، نفس بحران و سرریزشدن خشم عمومی، نمی تواند فی نفسه به معنی موفقیت و رهائی از گردابی که جامعه در آن فرورفته است باشد. در این رابطه علاوه بر اهمیت گسترش پایگاه اجتماعی اعتراضات به عنوان یکی از شروط مهم موفقیت، اما می دانیم که نفوذ موج سواران گوناگونی از جناح های درونی حکومت و یا قدرت های خارجی و عوامل آن ها نیز جنبش را تهدید می کند. آن ها آماده هستند با بهره گیری از نقاط آسیب پذیرجنبش و کم آگاهی برخی اقشار، و با انواع ادعاها و شعارها، همانطور که در انقلاب بهمن ۵۷ اتفاق افتد، مستظهر به حمایت قدرت ها و سوار برموج های اعتراضی، بدان سمت و سوی قهقرائی و غیردموکراتیک و غیرترقی خوانه بدهند؛ بخصوص با موج سواری و سوء استفاده از اعتراضات کمتر آگاه جامعه.

آن چه که می تواند جلوی وقوع این نوع فاجعه و هرزرفتن انرژی را بگیرد، قبل از هرچیز حضور و نقش آفرینی جنبش های اقشار و لایه های آگاه تر و سازمان یافته تر و متکی بر مطالبات پایه ای و مشخص از یکسو و پیوندآن ها با یکدیگر از سوی دیگراست. در این رابطه بخصوص مثلت جنبش کارگران و معلمان و دانشجویان که بطورنسبی در طی مبارزات سال های گذشته آبدیده و ساخته و پرداخته شده اند و از انسجام و مطالبات و آگاهی کمابیش مطلوب و ترقی خواهانه برخوردارند، در کنارسایرجریان ها و جنش های اعتراضی اهمیت تعیین کننده ای دارد. نقشی که تحقق آن بدون پیوندمطالبات خود با مطالبات سیاسی و اقتصادی و اجتماعی ناممکن است. این ها فی الواقع نیتجه و سرمایه های یک دوره طولانی مبارزه و تجربه هستند که قادرند مسیرگام های رو به جلو را بگشایند. بدیهی است که نقش نیروها و کنشگران و فعالین و روشنفکران آگاه و ترقی خواه در تقویت کمی و کیفی و تحکیم این روند بر کسی پوشیده نیست. اما مشروط به آن است که تلاش های آنان بجای کاشتن گل در گلدان و تک خوانی کردن، صرف افشاندن بذرها در مزرع جنبش ها و تقویت و ارتقاء این جنبش ها باشد. بدون چنین زیرساختنی خطربه بیراهه رفتن جنبش ها و اتلاف فرصت های طلائی همواره وجود خواهدداشت.
چنان که نشانه ها حکایت می کنند، به هم آمیزی بحران های گوناگون و همزمان فعال و لاجرم درگیرشدن آحادمردم با آن ها، بسترسازاصلی شکل گیری و به هم پیوستن جویبارهای اعتراضات و جنبش های گوناگون به یکدیگر برای شکل گیری یک شط خروشان از یکسو و تشدیدشکاف های درونی سیستم و به ریختن انسجام ایدئولوژیکی و گفتمانی و لاجرم یک پارچکی آن ها از سوی دیگر به عنوان شروط لازم در حال فراهم آمدن است. چنان که شاهدیم اکنون شکاف های درونی حاکمیت اوج و ابعادتازه ای یافته است. اصل دامن زدن به پراکندگی صفوف داخلی دشمن و افزایش همگرائی در صفوف مردم، به عنوان قاعده طلائی و کهن نبردهای پیروز امری ناشناخته نیست. رژیم نه فقط قادرنشده شکاف های برآمده از جنبش های اعتراضی سال هشتادو هشت را ترمیم کند، بلکه بردامنه آن هم افزوده شده است:

خامنه ای: اپوزیسیون بازی ممنوع!

برخوردخامنه ای با احمدی نژادسر به شورش برداشته، همواره محتاطانه بوده است و حتی در سخنان اخیر هم بدون نام بردن صریح و اتلاق سخن خود، به مسئولان حال و گذشته سعی کرد که ضرب مواجه مستقیم با او را بگیرد. با این همه در قیاس با برخوردهای تا کنونی اش با او گامی جلو بود و همراه با تهدیدی که پیام اصلی اش آن بود که: اپوزیسیون بازی ممنوع!. و این که میزان حال فعلی افراداست. هم چنین خامنه ای با پاسخگودانستن رؤسای جمهوری که همه اختیارات و امکانات در اختیارشان بوده است، در واقع مسئولیت خود در قبال اختیارات فوق العاده اش بعنوان ولی فقیه را مسکوت گذاشت، بخصوص که در برکشیدن و دفاع از بیلان کاراحمدی نژاد بیش از دیگررؤسای جهوری قبلی سنگ تمام گذاشته بود. در حقیقت اگر فرمانش مطاع باشد و اگر جدی گرفته شود، چون ما با بحران اقتداررهبری هم مواجه هستیم ، او با این فرمان و دستورخود به عنوان رهبرنظام، رسما حق انتقاد کردن رؤسای جمهور اعم از گذشته و حال را و حتی فراتر از آن همه مسئولان لااقل مهم کشور نسبت به نظام را سلب کرد و لابد چون دستورات او برابرقانون انگاشته می شود و مطاع، از این پس باید یک جرم مشهود بشمارآید. البته می دانیم که توازن واقعی نیرو حرف آخر را می زند و چه بسا این نوع فرامین حضرت آقا به تف سربالا تبدیل شود. هم چنین می دانیم که این فرمان نمی تواند حکم همه شمول داشته باشد و بهمین دلیل خودناقض خویش است: در واقع قصد وغرض او صرفا منع انتقاد به خودی ها و منصوبین و نزدیکانش هست. بهمین دلیل در اصل مخاطب او جناح مخالف است و نه نزدیکان و منصوبینش. و گرنه، آتش به اختیاران منصوب او مثل علم الهدی جرئت نمی کردند این دولت و کارگزاران نظام و سیاست های آن ها را در خطبه های نمازجمعه و … این چنین نواخته و به محاکمه به کشد و آن ها را متهم به بند و یست با دشمنان و پیشروی خزنده و یا جاسوسی و یا پیش بردسکولاریسم و… بکند. هیچ گاه او و امثال او مورداعتراض خامنه ای قرارنگرفته اند و برعکس با این نوع سخنان وی آتش به اختیاران بر تهاجمات خویش می افزایند. پس غرض صرفا منع انتقاد از آن سو به این سو، یعنی به مرکزاقتدار و منصوبان اوست و گرنه از این سو هم چنان با شدت و حدت بیشتری ادامه خواهد داشت. اما واقعیت دیگر آن است که در آستانه چهلمین سال به قدرت رسیدن جمهوری اسلامی و افزایش فلاکت و سرکوب و ناکارآئی سیستم، چنان تضادهای درونی و بحران های بزرگ و شکست ها و بی کفایتی های رژیم مرئی و عریان گشته و به روی صحنه رانده شده اند و چنان انتقادها و نارضایتی ها در همه حوزه های ریز و درشت چه به شکل اظهارات علنی و چه به شکل تجمعات اعتراضی فراگیرشده است، که خامنه ای و بسیاری از نزدیکان وی را نگران سرنوشت نظام و گستره ابراز یأس و ناامیدی مردم از نظام و لاجرم انفجاراعتراضات کرده است، که خامنه ای عملا خواهان آتش بس زبانی در سطوح بالای مسئولان نظام شده است. آرایش جدیدسپاه و بسیج برای کنترل محلات نیز نشان دیگری از این نگرانی است. در واقع رژیم در طی همه این سال ها هیچ معضل مهم و اساسی و راهبردی را نتوانسته است حل کند، و جز انباشت آن ها، اعم از تضادها و تنش های درونی و مسائل اقتصادی و معیشتی و زیست محیطی و بحران ها و آسیب های گوناگون اجتماعی و چه افزایش تنش های بی پایانش با منطقه و جهان، کاری نکرده است. بقول معضلات را به زیرفرش فرستاده و اکنون دیگر چنان انباشته شده اند که حتی پنهان کردنشان هم دشوار و ناممکن شده است.

البته وجودچنین منازعاتی در عین فرسوده ساختن رژیم بخشی از سوخت و سازبقاء رژیم و اعمال قدرت توسط هسته اصلی را در طی چهاردهه گذشته تشکیل می داده اند:
این نوع طغیان های درونی باندهای درون سیستم، معمولا در شرایطی رخ می دهند که اولا سیستم برای حفظ اقتداردر حال افت خود، از فازانبساطی واردفارانقباضی خود یعنی تنگ ترکردن محفظه خود می شود. معنای این سخن تصفیه از یکسو و بازتوزیع قدرت یعنی انتقال قدرت های بخشا توزیع شده در حاشیه به سوی مرکز یعنی کانون اصلی قدرت و ولایت مطلقه از سوی دیگراست. بخش حاشیه هم با رفتن به حاشیه بیشتر باید به وظایف و خدمات خود ادامه دهند. پدیده ای که این روزها با نشانگان متعددی همراه است. مثلا وقتی خامنه ای از زبان آبدارچی خود می گوید لعنت خدا بر جهانگیری، و یا وقتی روحانی جوری نفس می کشد که سروصدایش را کسی نشود، همه و همه این نشانه ها به معنای ورودهسته سفت قدرت به دوره دفع نیروهای است که نسبت به مرکز، ذوب شدگی و تبعیت لازم را ندارند. آن ها قربانیان بازتوزیع قدرت بسودهسته سفت قدرت هستند. در حالی که خود آن ها در این بارتولید نقش داشته و دارند نباید فراموش کنیم که فراینداجتناب ناپذیرقبض و بسط سیستم بخشی از سازوکارزیستی او را تشکیل می دهد و گرنه فروپاشی قطعی خواهد بود. علاوه براین وقتی مطرح می شود که نارضایتی و شکاف بین مردم و حاکمیت به چنان درجه ای از وخامت رسیده باشد که انتقاد از رژیم به عنوان یک سرمایه و حیثیت سیاسی محسوب شود و بتواند به عنوان ابزاری بازدارنده در برابرحذف عمل کند. همانطور که مثلا مشائی می گوید زندان رفتن و شلاق خوردن و اعدام شدن در مقابل کاخ ریاست جمهوری و قوه قضائیه افتخارمی آورد. احمدی نژاد و باندنزدیک باو بخوبی متوجه پایان تاریخ مصرف و دستورپرونده سازی و و چیدن پروبال خود و یارانش شده است. فرق احمدی نژاد و باندحامی او با امثال خاتمی آن است که حاضر نیست که مثل آن ها، بی سروصدا به مذبح برود. منطق بهترین دفاع حمله است در منش او ریشه دارد. گرچه خوب می داند که پرونده و بیلان کار او به بیخ ریش خامنه ای و سپاه هم بنداست که او را برکشیدند و کیشش دادند. و بهمین دل گرچه سعی می کند بطورمستقیم با شخص وی مواجه نشود و از “بیخ ریش” وی بودن به عنوان سپری سودجوید، با این همه او به مددشم سیاسی اش با تشخیص این که دولت هیچ کاره است و با وقوف به نفرت جامعه از سیستم بویژه قوه قضائیه، نوک تیز حمله خود را متوجه یکی از نزدیک ترین و فرمان بردارترین نهاد تحت امرخامنه ای کشانده است. او که به یمن رئیس جمهورموردنظرخامنه ای ۸ سال کشور را اداره کرد، حاضرنیست به پذیرش بازنشستگی سیاسی و پایان مصرف خود نیست. و به انواع ترفندها می کوشد که به آن ها بفهماند که چیدن پرو بالش بی هزینه نخواهد بود. فعلا باید منتظرواکنش و اقدامات خامنه ای و نیروهای تحت امرش بود که چگونه می خواهند چاشنی این بحران درونی خود را بیرون بکشند، با ریش سفیدی (و حکمیت، آن گونه که برخی مطرح ساخته اند) و یا پرونده سازی و احیانا بازداشت و یا حصرخانگی و امثال آن. گرچه خامنه ای تلویحا خاطرنشان ساخته است که او کسی نیست که کوتاه بیاید.

روحانی که می داند نوبت او هم فراخواهدرسید و قبلا هم خامنه ای او را به سرنوشت بنی صدرتهدید کرده بود، می کوشد در دوره دوم ریاستش با پائین کشیدن فتیله و نرم کردن کردار و گفتارش و با خوش خوش خدمتی به نهادهای قدرت و جلب رضایت سپاه، از سرنوشت شومی که در انتظارهمه خالقان هیولا در انتظارآن هاهست بگریزد. غافل از آن که در اقلیم ولایت مطلقه فقیه، دو پادشاه در یک جا نگنجند و سیستم ظرفیت تحمل و گنجایش هیچ کسی را که بخواهد با رهبری ولواندکی زاویه داشته باشد ندارد. در این میان هیچ چپزی رقت انگیزتر از رفتاراصلاح طلبان که برای تصفیه حساب با احمدی نژاد به قوه قضائیه و خامنه ای دخیل بسته اند نیست. آن ها با توسل به فرانگشتاین ( و قوه قضائیه منفورآن) که جز از طریق بلعیدن خالقان خود تغذیه نمی کند، در تهیه حلقه طناب برای خود سر از پا نمی شناسند. آن ها هرگز قادر به فهم این واقعیت ساده نیستند که چگونه دربازی شطرنجی که مهره های مهمی از اصول گرایان را از مجلس حذف و شورای شهر را پس گرفتند ( البته به مددفریب بخشی از مردم)، در زمانی کوتاه این چنین به سمت کیش مات شدن حرکت کردند.

۲۹.۱۲. ۲۰۱۷ تقی روزبه

هاشمی طبا: ما نفوذی در کمیته بین المللی المپیک نداریم /امیر خسروجردی

مصطفی هاشمی طبا، رئیس اسبق کمیته ملی المپیک ایران گفت: موضوع تعلیق کشتی ایران جدی است و ما برخلاف قوانین آی او سی عمل می کنیم.


پس از اینکه در روزهای گذشته رسول خادم، رئیس فدراسیون کشتی موضوع تعلیق عضویت کشتی ایران در اتحادیه جهانی را به دلیل باخت عمدی علیرضا کریمی مقابل کشتی گیر روسی در رقابت های امیدهای جهان برای روبرو نشدن با کشتی گیر اسرائیلی بسیار جدی خواند، مصطفی هاشمی طبا، رئیس اسبق کمیته ملی المپیک هم در مصاحبه با خبرگزاری ایسنا با تایید این موضوع گفت: کمیته بین المللی المپیک به دنبال گرفتن بهانه از ورزش ایران بود که درحال حاضر این بهانه را نیز به دست آورد است.
وی افزود: آی او سی به دنبال چنین مسائلی است و ما نیز به دست آنها گزک لازم را داده‌ایم. اطلاعات، نفوذ می‌کند. صحبت‌های مربی در کنار زمین مبنی بر باختن علیرضا کریمی و همچنین عکس‌ها و تشویق‌هایی که از کشتی‌گیرمان پس از آن مسابقه در داخل ایران انجام دادیم، چنین مسائلی را به وجود آورد. حال باید چه کار کنیم، نمی‌دانم!
عضو اسبق کمیته بین المللی المپیک خاطرنشان کرد: درالمپیک ۲۰۰۴ آتن نیز مورد مشابهی رخ داد و در جودو، آرش میراسماعیلی از رویارویی با حریف اسرائیلی خودداری کرد که در آن زمان مسئولان کمیته بین المللی المپیک قصد اخراج کاروان ایران از این بازی ها را داشتند، رئیس آی او سی آن زمان موضوع را به من ارجاع کرد و من گزارش را طوری ارائه کردم که آنها مساله را حل شده تصور کنند و دیگر موضوع را پیگیری نکردند، اما در حال حاضر نمی‌دانم کسانی که با این موضوع در ارتباط هستند چگونه می‌خواهند عمل کنند و این مساله را توضیح دهند.
وی درپایان تصریح کرد: ما هیچ نفوذی در آی او سی نداریم و علاوه بر آن نیز برخلاف قواعد آنها عمل می کنیم. هرچند که کمیته بین المللی المپیک نیز خیلی به منشور المپیک وفادار نیست، اما هر کجا که بخواهند مجازاتی را بر علیه کشوری انجام دهند به آن رجوع می کنند و من امیدوارم که در نهایت اتفاق بدی برای کشتی ایران رخ ندهد.

مسعود شجاعی: دوست دارم درجام جهانی 2018 بازی کنم امیر خسروجردی

مسعود شجاعی، کاپیتان سابق تیم ملی ایران گفت: امیدوارم سوء تفاهم من با مسئولان فدراسیون فوتبال برطرف شود.

به گزارش رادیو ورزش یونان، مسعود شجاعی، بازیکن تیم پانیونیوس که قرارداد خود را با این تیم فسخ کرد، پنجشنبه شب به طور رسمی و با قراردادی شش ماه تا انتهای فصل به تیم مطرح آ.ا.ک آتن، تیم دوم جدول رده بندی سوپر لیگ یونان پیوست.
شجاعی در مراسم معارفه خود به خبرنگاران گفت: من همیشه خودم را یک قهرمان تصور می‌کردم و برای همین اینجا هستم. تیم الان در سه جبهه یعنی لیگ اروپا، لیگ یونان و جام حذفی رقابت می‌کند و من اینجا هستم تا آ.ا.ک کمک کنم تا به قهرمانی در سوپرلیگ یونان برسد و من مطمئنم که در پایان فصل به مقام قهرمانی می‌رسیم.
وی افزود: خیلی خوشحالم که در آ.آ.ک آتن هستم. این تیم یکی از بزرگترین باشگاه‌هایی است که من تا به حال در آن بودم. البته من در اوساسونا در لالیگا بازی کردم. لیگی که من آن را بهترین لیگ جهان می دانم. اما آ.آ.ک آتن یکی از بهترین باشگاه‌های یونان است.
شجاعی که مدتی است توسط کارلوس کی روش به تیم ملی فوتبال ایران دعوت نمی شود دراین باره اظهارداشت: من امیدوارم سوء تفاهمی که بین من و فدراسیون فوتبال ایران ایجاد شده، حل شود و من بتوانم دوباره به تیم ملی دعوت شوم و بتوانم در جام جهانی ۲۰۱۸ روسیه بازی کنم. من الان در شرایط بسیار خوبی قرار دارم و مربی تیم ملی را هم ۵ سال است که می‌شناسم. هم از نظر فیزیکی و هم از نظر روحی در شرایط بسیار خوبی هستم و می‌توانم به تیم کمک کنم.

آرسن ونگر با رکورد سرالکس فرگوسن برابری کرد /امیر خسروجردی

آرسن ونگر برای هشتصدو دهمین بار روی نیمکت آرسنال نشست و به رکورد فرگوسن، سرمربی اسبق منچستریونایتد درلیگ برتر جزیره رسید.


تیم های لندنی کریستال پالاس و آرسنال درچارچوب هفته بیستم رقابت های لیگ برتر انگلیس، پنجشنبه شب در ورزشگاه سلهرست پارک به مصاف هم رفتند که این دیدار با پیروزی ۳-۲ توپچی ها خاتمه یافت و آنها با این برد خارج از خانه ۳۷ امتیازی شد و در رده ششم جدول رده بندی قرار گرفت. دراین دیدار، آرسن ونگر، سرمربی فرانسوی آرسنال برای هشتصد ودهمین بار از روی نیمکت هدایت این تیم را برعهده داشت و از این نظر با رکورد تاریخی سرالکس فرگوسن، سرمربی افسانه ای و اسبق منچستریونایتد برابر شد. ونگر درصورت حضور در بازی بعد آرسنال در لیگ برتر که با وست برومویچ خواهد بود برای هشتصد و یازدهمین بار روی نیمکت سرمربیگری توپچی های شمال لندن خواهد نشست و به یک رکورد تاریخی دست خواهد یافت.

ردپای کلمات بر سطور برف اندود / لیلا سامانی

زمستان، شامگاه فصلهاست، موسم بالیدن تاریکی و سلطه‌ی سرما وهنگامه‌‌ی گوشه‌نشینی طبیعت. دگردیسی وهم‌انگیزی که از دیرباز برای نویسندگان بسیاری الهام‌بخش خلق آثار ادبی ماندگاری بوده است.
آثار بسیاری – مشتمل بر نظم و نثر- را می‌توان در رسته‌ی ادبیات زمستانه گنجاند، آثاری که گاه راوی توصیفاتی غریب و ژرف از این فصل به دست می‌دهند و گاه آن را به مثابه‌ی بستری برای رویدادهای داستانی و تصویر اندیشه‌های بشری بر می‌گزینند.

شعر «برف می¬بارد» اثر بوریس پاسترناک

پاسترناک شاعری درون‌نگر بود. غرق شدن در اسرار هستی و مرگ، عشق به طبیعت و زن در کنار پیچیدگی مسایل تاریخ روسیه او را از حوادث انقلابی و خشن سیاسی دور کرد . او تصاویر زیبای درختان، آفتاب، گل‌های گوناگون و حتی ستایش باران را به اشعارش کشاند و سروده هایی خلق کرد که تسلای دل اندوهگین‌اش در زمانه ی آغشته به نفرت و خفقان آن دوران می شد.

برف می‌بارد، برف می‌بارد
و گلدان شمعدانی لبه‌ی پنجره
می‌خواهد ستاره‌های فروافتاده‌ی برف را بچیند.

برف می‌بارد و همه‌جا را بر هم می‌ریزد
به چرخش و رقص فرو می‌ریزد و محو می‌کند
ردپاهای چوبی نردبان سیاه را
فرو می‌ریزد بر تقاطع محصور در برف خیابان
برف می‌بارد، برف می‌بارد
نه همچون بلورهای معلق برف،
که این ردای کهنه‌ی وصله‌شده‌ی گنبد آسمان است
که آرام آرام زمین را می‌پوشاند
چونان غریبه‌‌ای که از شکاف بالای در،
به اتاق زیر شیروانی راه پیدا کرده،
آسمان، دزدانه و پنهانی، مثل بازی قایم باشک
آن بالا چمباتمه زده‌است.
زندگی کوتاه است و به عقب برنمی‌گردد، ببین
کریسمس رسیده
و تنها بعد از چند شب و روز کوتاه،
سال هم نو شده.
برف می‌بارد، سنگین و چگال
با ریتم ثابت، آرام یا که سریع
همه همگام و هماهنگ با قدمهای هم
چه در شتاب و چه در طمانینه
شاید زمان هم می‌گذرد و
شاید سالها از پس هم فرو می‌افتند
مثل دانه‌های برف که بر زمین می‌ریزند
و یا مثل واژگان جاری یک ترانه
برف می‌بارد، برف می‌بارد
برف فرو می‌ریزد و همه‌جا را بر هم می‌ریزد
بر روی عابران سفیدپوش از برف
بر روی شمعدانی حیران
بر روی تقاطع شلوغ خیابان

منظومه‌ی «لوسی گری» از کتاب ترانه‌های غنایی اثر ویلیام وردزورث (۱۸۰۰)

ورد زورث، این شاعر بزرگ رمانتیک، هیبت رازآلود و دهشت زاییده از دل طبیعت در فصل زمستان را دستمایه‌ی خلق یکی از شاهکارهای ادبیات انگلیسی کرده‌است.
او در شعر لوسی گری، برف را به منزله‌ی پدیده‌ای هراس‌آلود و کشنده تصویر کرده است. شعر حدیث گرفتارآمدن لوسی گری در میان یک کولاک شدید و ناپدید شدن ابدی اوست. شعر دو معنای دور و نزدیک را به ذهن خواننده القا می‌کند. در نخستین نگاه زبان افسانه‌گونه‌ی شعر، به داستانی آموزنده و هشداردهنده مانند است، در حالیکه نگاه ژرف‌تر بازگوی قصه‌ی دیگریست. قصه‌ی دست‌اندازی بشر در طبیعت و ساختن دنیایی که سرآخر منجر به گمراهی و نابودیش می شود. وردزورث با مرگ لوسی گری او را به طبیعت و آرامش ابدی پیوند می‌دهد.

داستان «مردگان» اثر جیمز جویس (۱۹۱۴)

جیمز جویس این داستان پیچیده و تنیده شده با مفاهیم فلسفی را بر بستری از تضادهای گونه‌به گونه بنا کرده‌است. از تقابل برف وتاریکی شبانه با گرمی و نور خانه گرفته تا زنجیر شدن مرگ و زندگی به همدیگر.
این نویسنده‌ی شهیر ایرلندی در این داستان کوتاه، قصه گوی تردید و سرگشتگی یک معلم دوبلینی بی‌ادعا و فروتن به نام «گابریل کانروی» است که در مرز شور و نومیدی دست و پا می‌زند، مردی شریف که اگرچه شیفته‌ی همسرش، «گرتا»ست اما عشق گرتا به معشوق مرده‌اش او را به ورطه‌ی پوچی و انزوا می‌افکند. در ادامه، داستان با کشمکش گابریل با خویش و رویارویی ذهنیش با رقیب مرده پیش می‌رود…
برف در این داستان، خودش را به عنوان پیام‌آور مرگ می نمایاند، مرگی که زاینده‌ی تعادل است و برای دفن کردن آرزوهای هرروزه و دل‌آشوبه های حزن‌آور شخصیتهای این داستان نازل می‌شود. پاراگراف آخرین داستان، توصیفی هنرمندانه از بارش برف را تصویر می کند؛ یکی از زیباترین نثرهای ادبی که تا به امروز نگاشته شده‌است:
«چند صدای کوچک که از طرف پنجره برخاست، او را واداشت که رو به پنجره کند. باز برف می‌آمد. گابریل با چشمان خواب‌آلود، گلوله‌های سیمین و تیره‌ی برف را که در نور چراغ، به‌طور مایل فرود می‌آمدند، می‌پایید. اکنون وقت آن شده‌بود که گابریل سفر خود را به‌سوی مغرب آغاز کند.
روزنامه‌ها راست می‌گفتند؛ در سراسر ایرلند برف آمده‌بود. برف بر تمام نقاط جلگه‌ی مرکزی و بر تپه های بی‌درخت و آنسوتر بر امواج تیره و خروشان رودخانه‌ی شانون فرود می‌آمد. برهر نقطه‌ی صحن آن کلیسای خلوت که مایکل فوری در آن مدفون بود نیز می نشست. بر چلیپاهای معوج و سنگهای گورها و بر سر تیرهای دروازه‌ی کوچک روبرو تیغهای بی‌بر می‌نشست. به شنیدن صدای برف که با رقت از میان کیهان فرود می‌آمد و مانند هبوط آخرین‌ِ همه، آرام بر سر مردگان و زندگان می‌نشست، روح گابریل از حال رفت. » (مترجم: پرویز دوایی)

داستان «برف» نوشته‌ی تد هیوز (۱۹۵۶)

یخ، برف و باد و بوران، بر بخش وسیعی از اشعار تد هیوز سایه افکنده‌اند، اما داستان کوتاه «برف» بیانگر نگاه درونی او به زمستان است. قهرمان این داستان پس از جان به دربردن از یک حادثه‌ی سقوط هواپیما خودش را در زمینی سراسر پوشیده از برف می یابد، او با این تصور که تنها بازمانده‌ی این حادثه است به جست و جوی محل حادثه برمی‌آید. او در مسیر برگشت به کرات در برف فرو می‌رود اما باز بر می‌خیزد و راهش را مدام ادامه می‌دهد. او که در جست و جوی راه برگشت است با هر قدمی که بر می ‌دارد بیشتر دلتنگ خویشان برجای گذاشته‌اش می شود.
در این داستان، رگه‌هایی از رمان «قصر» نوشته‌ی «فرانتس کافکا» – نویسنده‌ی بزرگ بوهمی اوایل قرن بیستم – را می‌توان مشاهده کرد. داستان اگزیستالیستی دیگری که آن هم در فضایی محصور در برف رخ می‌دهد.
اما آیا قصه‌ای که قهرمان داستان هیوز، روایت می ‌کند حقیقت دارد؟ آیا تنها با مرور خاطرات می‌توان در رقم زدن سرنوشت دخیل شد؟ آدمی چگونه معنا را می‌یابد زمانی که با «هیچ» مواجه است؟ اینها دغدغه‌هایی‌ست که روایت ظریف هیوز در فضایی سفید و برف‌اندود مطرح می‌کند.

داستان مصور«آدم برفی» اثر ریموند بریگز (۱۹۷۸)

 

 

این داستان سراسر نقاشی، تصویر گر رفاقت پسرک و آدم‌برفی خارق العاده‌ی اوست که به شکل معجزه آسایی زنده می‌شود، بازیها و همدلیهای پسرک و آدم برفی در خانه‌ی پسر و پس از آن همراهی آن دو در سفری رویایی و در دل دنیایی زمستانی روایت تصویری داستان را پیش می‌برد. این رفاقت جادویی اما سرآخر با سرزدن آفتاب و آب شدن آدم برفی آخر می‌گیرد.

فتح کلمه، رنگ پاشیدن بر زمستان و رقص حماسی /مینا استرآبادی

باز هم صفحه چهره‌‌نما و باز هم گشت و گذاری به چهارسوی دنیای فرهنگ و هنر. در نوزدهمین شماره این صفحه، از بزرگانی یاد کرده ایم که به قول شاعر ما نغمه ای ماندگار در صحنه ی زندگی سرودند و رفتند. همراه گزیده نویسی های این هفته ی ما به چهارگوشه ی دنیا سفر کنید و از حال فرهنگ سازان بزرگ این کره ی خاکی، خبر شوید…

قهرمان واژه

ژانویه ماه تولد ناظم حکمت است، مردی شاعر پیشه و شاعری آزادی خواه با آرمانهایی متعالی برای بشریت. ما هم به همین مناسبت، قسمت اول بقچه ی این هفته مون رو به این مرد بزرگ نسبت دادیم که از نیک بختی ما برای اهل ادب ایرانی اونقدر ها هم مهجور و ناشناخته نیست.
ناظم حکمت در خانواده ای از اهالی فرهنگ و اندیشه پرورش یافت و از همان نوجوانی با شعر و قلم آشنا شد.او با در هم ریختن قالبهای شعر کهن شعر نوی ترکیه را بنیان گذاشت و با تاثیر از مایاکوفسکی شاعر درام نویس روس، اشعارش را با محتوای انسانی و آزادی خواهانه آمیخت . تا به این ترتیب زبان یگانه ی شاعرانه اش را از مرزهای ترکیه فراتر ببرد.
شعر حکمت با زبانی شیوا و به دور از پیچیدگی های زبانی زندگی، آزادی و برابری را می ستاید و در مقابل بی عدالتی و پلیدی می شورد. ناظم حکمت راوی امیدها و آلام آدمی در قرن بیستم است، و از این منظر هم تراز شاعرانی چون لورکا، برتولت برشت و پابلو نرودا قرار می گیرد.
شعر سرکش حکمت با آن مضامین انقلابی و انتقادی اش از سوی حکام آن روز ترکیه تاب آورده نشد، تا جایی که شعر و نامش چندین دهه در این کشور ممنوع بود.
او در زمان حاکمیت آتاتورک بر ترکیه چندین بار دستگیر شد و ۱۳ سال از عمر خود را در زندان گذراند. آخرین باری که در زندان سخت بیمار شده بود، بر اثر فشارهای جهانی در سال ۱۹۵۱ به طور موقت از زندان آزاد شد. او از این فرصت استفاده کرد و از ترکیه به شوروی سابق گریخت و تا زمان مرگش در سال ۱۹۶۳ در این کشور و درتبعیدی خودخواسته روزگار گذراند.
شعر ناظم حکمت بخشی از میراث ادبی گرانقدر قرن بیستم است که از ترکی به بیشتر زبان‌های دنیا ترجمه شده است. از مترجمان آثار او به زبان فارسی می توان از احمد شاملو، رضا سیدحسینی، جلال خسروشاهی، رسول یونان و احمد پوری نام برد.

تاریخ نگاری شادی در زمستان

ورق زدن نقاشی های هندریک آورکامپ از هنرمندان دوره طلایی هلند، بخش دوم این شماره چهره-نماست.
آورکامپ به تاریخ ژانویه‌ ی سال ۱۵۸۵ ، در دل زمستانی سرد و در آمستردام هلند زاده شد. در زمانه ی عصر یخبندان کوچک و هنگامه‌ای که زمستانهای طولانی و سوزان بیشتر نقاط زمین را پوشیده از برف و یخ می کرد. اما از دیگر سو تولد آورکامپ همزمان بود با دوره‌ی شکوفایی و رونق سیاست و اقتصاد و فرهنگ در کشورش، برهه ای که به عصر طلایی هلند موسوم است. بالیدن اورکامپ در این فضا و همین طور شیفتگی بی حصرش به هنر نقاشی، او را به یکی از چیره دست ترین نقاشان زمانه اش بدل کرد.
او نخستین هنرمند هلندی بود در ترسیم مناظر زمستانی، شادمانی و خوشحالی مردم را از روزهای سرد و یخ زده ترسیم می کرد.
حالا پس از گذشت ۴۰۰ سال از آن روزها، تصویر ما از زندگی روزمره ی مردم در زمستان‌های سخت عصر طلایی به نوعی متکی بر منظره‌هایی ست که آورکامپ آنها را با ظرافت و دقت ثبت کرده است. نقاشی های آورکامپ سرشارند از طراوت و شور زندگی. او مردمی را به تصویر می‌کشد که بر روی دریاچه های یخ زده اسکیت بازی می کنند و یا کودکانی را نشان می‌دهد که با شادمانی به یکدیگر گلوله‌های برف پرت می‌کنند و روی یخ‌ها لیز می‌خورند.

رقص به مثابه مبارزه

آلوین ایلی (Alvin Ailey) رقصنده و رقصپرداز آمریکایی آفریقایی‌تبار ، دیگر هنرمند زاییده¬ی زمستان، از جمله هنرمندان برآمده از «رنسانس هارلم» است. او مؤسس گروه رقص تئاتر آلوین ایلی در نیویورک سیتی‌ ست. ایلی با عمومی سازی رقص مدرن و تغییرات اساسی در شرکت کنندگان آمریکایی های آفریقایی تبار در کنسرتهای رقص قرن بیستم شناخته شده است. گروه او به سبب تورهای فزاینده بین‌المللیش لقب سفیر فرهنگی جهانی گرفت. شاهکارهای الهام بخش او در رقص‌پردازی شناخته شده ترین آثار نمایش رقص است. او در سال ۱۹۷۷ مدال اسپینگارن را از جامعه بین‌المللی برای پیشرفت مردم رنگین پوست (NAACP) دریافت کرد. نشان افتخار مرکز کندی هم در سال ۱۹۸۸ درست یکسال پیش از درگذشت زودهنگامش به او اهدا شد.
باله‌ “الهام” نام شاهکار این هنرمند فقید است که آفرینشش، در سال ۱۹۶۰ جامعه هنری را بهت و حیرت فرو برد. داستان این رقص با برجسته کردن رسوم و عقاید آفریقایی تباران آمریکایی، از تمام شدن دوره ‌ی بردگی و جنبش آزادی‌خواهانه ی آنها قصه می کند. رقصهای این باله بر بستر نواهای قدیمی و جاافتاده ی بلوز طراحی شده . باله «الهام» نخستین بار در شب سال نوی سال ۱۹۶۰ و در شهر نیویورک به روی صحنه رفت.

بازارچه کتاب … عشقهای زودگذر ماندگار /بهارک عرفان

بازارچه‌ی کتاب این هفته‌ی ما سرکی‌ست به پیشخوان کتاب‌فروشی‌های گوشه‌گوشه‌ی جهان کتاب. عناوین برگزیده‌ی ما در این گذر و نظر اینهاست:

 

عشقهای زودگذر ماندگار

نویسنده: آندری سرگیویچ مَکین
مترجم: اسدالله امرایی
ناشر: نشر چشمه
تعداد صفحات: ۱۳۰ صفحه
قیمت: هزار و ۵۰۰ تومان

 

نویسنده کتاب در سال ۱۹۵۷ در کرانسویارسک سیبری در شوروی متولد شد و اولین قصه‌های زندگی اش را در زبان مادربزرگ فرانسوی اش شنید. به همین دلیل به زبان فرانسوی علاقه‌مند شد. او مدتی را در یک پرورشگاه و سپس در خانه مادربزرگ فرانسوی تبارش زندگی کرد. با رسیدن سال‌های جوانی، در واحدهای نظامی‌ارتش شوروی در آنگولا و افغانستان خدمت کرد و به خاطر وقوع انفجار در جیپی که سوارش بود، مجروح شده و به اغما رفت. پس از خروج از اغما و برگشت به حالت عادی، از ارتش خارج شده و وارد آموزش و پرورش شد. این نویسنده از شوروی به فرانسه مهاجرت یا به بیان بهتر فرار کرد و برای تثبیت نامش به عنوان یک نویسنده، سختی‌های زیادی کشید.
او در سال ۱۹۸۷ که به فرانسه مهاجرت کرد، دو کتاب «دختر یک قهرمان اتحاد جماهیر شوروی» و «اعتراف یک پرچم دار شکست خورده» را برای یک ناشر فرانسوی فرستاد که دو کتابش بدون این که خوانده شوند، برای نویسنده پس فرستاده شدند. مکین ناچار شد با نامی‌مستعار و به عنوان یک اثر ترجمه، اولین کتابش را که «اعتراف یک پرچم دار شکست خورده» بود، منتشر کند. مترجمی‌که مکین نامش را برای خود انتخاب کرده بود، وجود خارجی نداشت و نام خانوادگی مادربزرگ فرانسوی این نویسنده را بر خود داشت.
در قسمتی از این کتاب می‌خوانیم:
روی تخته‌های بزرگ نشستیم و خوشحال بودیم که سقفی بالای سرمان است. این حس جای خود را به فکری داده بود هم کنایی هم اندوه بار. بله، ما هم سرانجام کنجی دنج یافته بودیم، پناهگاهی! که در این تعطیلات جان مان در می‌رفت برای آن. چه پناهگاهی در دو سوی تابلو تصویر لکه دارشده برژنف را تصور می‌کردیم و شعار گرامی‌داشت دموکراسی و دوستی خلق‌ها… اتاق هتل ما.
سکوتِ بین مان دیگر سنگینی نداشت، سناریویی که سه هفته اجرا می‌کردیم به کلی معنایش را از دست داده بود، همه چیز به روال عادی برگشت و دیگر از آن هیجان آتشین خبری نبود، دستی بر شانه و نوازش انگشتان سرمازده از باران جایگزینش شده بود. طوفان به سمت دریا می‌رفت و از غرش می‌افتاد و باران منظم تر و سنگین تر می‌شد.
رعد و برق گاه و بی گاه پناهگاهمان را روشن می‌کرد. در نور سبزفام آخرین صاعقه، دو سایه محو دیدیم که دم در پناهگاه ما ایستاده بودند و چند لحظه بعد، رعد و برق بعدی که زد، متوجه شدیم سایه کوچک تر لرزید و سایه دیگر او را در پناه خود گرفت. چشم مان که به تاریکی عادت کرد، واضح تر دیدیم.

 

 

 

فروپاشی

نویسنده: بی. ای. پاریس
مترجم: شیرین شکراللهی
ناشر: چترنگ
تعداد صفحات: ۳۹۵ صفحه
قیمت: ۳۵۰۰۰ تومان

 

در شبی طوفانی دست تقدیر «کساندرا» (راوی و شخصیت اصلی داستان) را در جاده‌ای قرار می‌دهد که مسیر زندگی‌ او را تغییر می‌دهد. صبح روز بعد با شنیدن خبر قتل زنی در جاده‌ای که او شب گذشته از آن عبور کرده، وهم و وحشت همراهان همیشگی او می‌شوند. در این میان نشانه‌های فراموشی در «کساندرا» موضوع را پیچیده‌تر می‌کند…
فروپاشی، اثر بی. ای. پاریس، نویسنده پرفروش نیویورک تایمز، مخاطبان خود را به تماشای برشی کوتاه از زندگی کساندرا می‌نشاند و آن‌ها را درگیر ماجرای شومی می‌کند که زندگی او را تحت‌الشعاع خود قرار داده است. راوی‌ای که به دیده‌ها و شنیده‌های خود هم اعتمادی ندارد، زندگی پر از ترس و وحشتی را تجربه می‌کند که هر لحظه از داستان را به کارزاری هیجان‌انگیز و پراسترس بدل می‌کند.

باد نه بادی

نویسنده: کریستوفر پل کورتیس
مترجم: فرمهر منجزی
ناشر: انتشارات پیدایش
تعداد صفحات: ۳۳۶ صفحه
قیمت: ۲۵هزار تومان

 

رمان «باد نه بادی» شرایط سختی در سال ۱۹۳۶، در فیلنت میشیگان را روایت می‌کند. برای «باد» پسر ۱۰ ساله‌ بدون مادر، اتفاق‌هایی هم می‌افتد؛ «باد» چمدانی دارد پر از وسایل خاص و پدری که هیچ‌گاه او را ندیده است. مادر، پیش از مرگش سرنخی برای باد گذاشته بود؛ اعلان‌های تبلیغاتی خواننده‌ معروف، هرمان ئی کالووی و گروه مشهورش. این اعلان‌ها شاید باد را به پدرش برساند. باد باید چمدانش را بردارد و از یتیمخانه فرار کند و به دنبال پدر اسرارآمیزش برود. چیزی جلودار او نیست، نه گرسنگی، نه ترس از خون‌آشام‌ها و نه حتی خود هرمان ئی‌کالووی…

داستان این‌گونه شروع می‌شود، «دوباره شروع شد… همه‌مان به صف منتظر صبحانه ایستاد بودیم که مددکار اجتماعی تق‌تق‌کنان رفت انتای صف. اوه، اوه… این نشانه‌ی بدی است. یا یک خانواده‌ی جایگزین برای کسی پیدا کرده بودند یا قرار بود یکی کتک بخورد. همین طور که مددکار در طول صف راه می‌رفت، همه‌ی بچه‌ها نگاهش می‌کردند. صدای پاشنه‌های بلند کفش‌هایش شبیه ترق توروق چوب توی آتش بخاری بود. وای!
کنار من ایستاد و گفت: «تو بادی کالدوِل هستی؟»
گفتم: «اسمم باد است نه بادی، بانو.»
دستش را روی شانه‌ام گذاشت و از صف بیرونم آورد. بعد جِری، یکی از پسرهای کوچولو، را بیرون کشید و گفت: «تو جِری کلارک نیستی؟»
به گفته فرم مترجم رمان «باد نه بادی» کریستوفر پل‌کورتیس با نوشتن کتاب «خانواده‌ واتسون به بیرمنگهام می‌روند»، ‌ شروع برجسته‌ای در ادبیات کودک داشت؛ کتابی که برگزیده مدال نیوبری و کورتا اسکات کینگ شد. باد، نه بادی، دومین رمان او بود که مثل کتاب اولش هر دو جایزه‌ نیوبری و کورتا اسکات کینگ را گرفت. کریستوفر پل کورتیس با خانواده‌اش در کانادا زندگی می‌کند.

این اثر در رقابت‌های متعددی برگزیده شده که از آن جمله می‌توان به «برنده جایزه کورتا اسکات کینگ»، «کتاب برگزیده شورای ملی مطالعات اجتماعی»، «بهترین کتاب سال از نظر اسکول لایبرری ژورنال»، «بهترین کتاب سال از نظر پابلیشر ویکلی»، «کتاب برگزیده نیویورک تایمز»، «برنده‌ کتاب گلدن کایت برای داستان» اشاره کرد.

انسان بی‌نقص

نویسنده: مایکل سندل
مترجم : افشین خاکباز
ناشر: نشر نو
قیمت: ۱۴ هزار تومان
تعداد صفحات: ۱۴۴ صفحه

 

طی سال‌های گذشته علم ژنتیک پیشرفت بسیاری داشته است. این پیشرفت‌ها به تولید نوزادان آزمایشگاهی، درمان ناباروری، دستکاری‌های ژنتیک برای تقویت حافظه و عضلات گرفته تا انتخاب جنسیت و ویژگی‌های جسمی‌و ذهنی نوزادان و تراریخته سازی حیوانات و حتی انسان‌ها کمک زیادی کرده اند. اما موضوعی که نویسنده کتاب پیش رو را به خود مشغول کرده، این است که انسان از نظر اخلاقی تا چه می‌تواند در زمینه این آزمایش‌ها پیش برود؟ و آیا برنامه ریزی کودکان پیش از تولد و حتی پس از تولد اشکال اخلاقی ندارد؟
سندل در این کتاب تلاش کرده تا پاسخگوی سوالاتی باشد که در این زمینه به وجود آمده اند و سعی کرده توضیح دهد که چرا مهندسی ژنتیک چنین دغدغه‌هایی را به وجود آورده است؟ سوالات و دغدغه‌هایی چون «آیا استفاده از ژن درمانی باید به درمان بیماری‌ها محدود باشد یا می‌توان از آن برای بهبود ویژگی‌های جسمی‌و ذهنی در افراد سالم نیز استفاده کرد؟» یا «آیا می‌توان از جنین‌های اضافی که در درمانگاه‌های باروری تولید می‌شوند برای پژوهش در سلول‌های بنیادی استفاده کرد؟ کاری که در نهایت به از بین رفتن این جنین‌ها منتهی می‌شود و آیا چنین کاری با کشتن کودکی پنج ساله یا انسانی بالغ تفاوت دارد؟»
کتاب «انسان بی نقص» ۶ فصل اصلی دارد که به ترتیب عبارت اند از: «اخلاق بهبود»، «ورزشکاران بیونیک»، «کودکان طراحی شده، والدین طراح»، «اصلاح نژاد کهن و نوین»، «مهارت و استعداد» و «مسائل اخلاقی جنین: بحث سلول‌های بنیادی». در این فصول، موضوعاتی چون جایگاه اخلاقی جنین، جنین‌های تراریخته و جنین‌های یدکی، اصلاح نژاد کهن، اصلاح نژاد لیبرال و… مطرح شده اند.
در قسمتی از این کتاب می‌خوانیم:
مقامات و پزشکان متخصص ورزش جوانان تنها کسانی نیستند که به دنبال راهی برای مهار والدین زورگو هستند. مدیران کالج‌ها نیز از مزاحمت والدینی گلایه دارند که می‌خواهند با پر کردن فرم تقاضای ثبت نام در کالج برای فرزندانشان، ایجاد مزاحمت تلفنی برای اداره پذیرش، کمک به فرزندانشان برای انجام تکالیف درسی و اقامت شبانه در خوابگاه فرزندانشان زندگی آن‌ها را کنترل کنند. برخی والدین حتی با مسئولان کالج تماس می‌گیرند و از آن‌ها می‌خواهند تا فرزندشان را صبح زود از خواب بیدار کنند. ماریلی جونز، رئیس اداره پذیرش ام آی تی، که وظیفه خود می‌داند که به والدین نگران توصیه کند آرامش خود را حفظ کنند، می‌گوید: «نمی‌شود والدین دانشجویان کالج را کنترل کرد.» خانم جودی آر. شاپیرو، رئیس کالج برنارد، نیز با او هم عقیده است. او در مقاله ای با عنوان «دور نگه داشتن والدین از محیط دانشگاه» می‌نویسد: «والدین احساس می‌کنند در جایگاه مشتری حق چنین کارهایی را دارند و از سوی دیگر، نمی‌توانند دست از این کار بردارند. این احساس سبب می‌شود تا برخی از آن‌ها بخواهند همه جنبه‌های زندگی فرزندان خود در کالج، از تلاش برای ثبت نام گرفته تا انتخاب رشته، را مدیریت کنند. چنین والدینی، اگرچه استثنا هستند، اما اعضای هیئت علمی‌و روسا و مدیران دانشگاه هر روز بیش تر با چنین مواردی برخورد می‌کنند.»

خرید 75 میلیون پوندی لیورپول، فن داین گرانترین مدافع جهان شد/ امیر خسروجردی

ورجیل فن دایک، مدافع هلندی تیم ساوتهمتون با قراردادی ۷۵ میلیون پوندی به لیورپول پیوست و رکورد گرانقیمت ترین مدافع فوتبال جهان را شکست.

سایت بین المللی گل در مطلبی دراین باره نوشت: سران باشگاه لیورپول، چهارشنبه شب، ششم دی (۲۷ دسامبر) بر سر انتقال ویرجیل فن دایک، مدافع هلندی و مستحکم باشگاه ساوتهمتون با مدیران این باشگاه به توافق رسیدند. مبلغ قرارداد فن دایک ۷۵ میلیون پوند عنوان شده که به این ترتیب، او گرانقمیت ترین مدافع فوتبال جهان شد. لیورپول که این فصل مشکلات زیادی درخط دفاعی دارد با حضور ویرجیل فن دایک می تواند این نقطه ضعف بزرگ خود را برطرف کند. فن دایک هلندی که پیراهن شماره ۴ لیورپول را برتن خواهد کرد، می تواند از ابتدای ژانویه قرمزهای مرسی ساید را درادامه بازی های این فصل همراهی کند.
رکورد گرانترین مدافع دنیا در اختیار کایل واکر انگلیسی بود که درابتدای این فصل با قراردادی ۵۴ میلیون پوندی از تاتنهام راهی منچسترسیتی شد.
لیورپول درابتدای فصل جاری نیز با پیشنهادی ۶۰ میلیون پوندی به ساوتهمتون خواستار حضور فن دایک در آنفیلد شده بود که این پیشنهاد با پاسخ منفی سران ساوتهمتون روبرو شد.

احمد ضیایی به عنوان رئیس فدراسیون والیبال انتخاب شد /امیر خسروجردی

انتخابات ریاست فدراسیون والیبال امروز برگزارشد.

در مجمع انتخاباتی ریاست فدراسیون والیبال که امروز پنجشنبه، هفتم دی با حضور اعضای مجمع در آکادمی ملی المپیک در تهران برگزار شد ریاست جلسه بر عهده محمدرضا داورزنی، معاون قهرمانی وزیر ورزش و جوانان و سرپرست فدراسیون والیبال بود. پیش از آغاز مجمع انتخابانی ریاست فدراسیون والیبال، بهنام محمودی یکی از کاندیداها در جلسه حضور پیدا نکرد و امیر حسین منظمی و محمد تقی حسن زاده هم انصراف دادند و درنهایت با رای اعضای مجمع، احمد ضیایی با کسب ۴۳ رای از ۴۴ رای برای چهارسال به عنوان رئیس فدراسیون والیبال برگزیده شد و جای محمدرضا داورزنی را بعد از ۱۲ سال دراین سمت گرفت. ضیایی در فدراسیون والیبال به عنوان نایب رئیس چندین سال سابقه فعالیت داشت.

تیم ملی فوتبال ایران بهترین تیم قاره آسیا درسال 2017 شد /امیر خسروجردی

مجله معتبر فرانس فوتبال، تیم ملی فوتبال ایران را برای دومین سال پیاپی به عنوان برترین تیم قاره کهن انتخاب کرد.

درحالیکه سال ۲۱۰۷ به روزهای پایانی خود نزدیک می شود، نشریه فرانس فوتبال همچون سال های گذشته به بررسی عملکرد تیم های ملی فوتبال درقاره های مختلف پرداخت که در نتیجه، تیم ملی ایران به عنوان برترین تیم قاره آسیا انتخاب شد و برای دومین سال پیاپی این عنوان را از آن خود کرد. ملی پوشان فوتبال ایران در رده بندی فیفا هم درسال ۲۰۱۷ در رده سی و دوم جهان و نخست قاره آسیا قرار گرفتند.

یحیی توره در منچستر سیتی باقی خواهد ماند /امیر خسروجردی

مدیر برنامه های هافبک ساحل عاجی منچسترسیتی گفت: توره در ژانویه از جمع سیتی زن ها جدا نخواهد شد.

یحیی توره بازیکن ساحل عاجی که بیش از هشت فصل در تیم منچسترسیتی انگلیس حضور دارد دررقابت های فصل جاری به ندرت در ترکیب سیتی زن ها قرار می گیرد که همین موضوع باعث شده تا رسانه های انگلیسی خبر از جدایی این بازیکن از سیتی در نقل و انتقالات زمستانی خبر دهند، اما دیمیتری سلوک، مدیر برنامه های توره این خبر را تکذیب کرد.
سلوک درباره یحیی توره به روزنامه دیلی میل گفت: شرایط در منچسترسیتی خوب است و توره در ژانویه صد درصد در منچسترسیتی می ماند.
وی افزود: او می خواهد برای سومین بار قهرمان لیگ برتر جزیره شود و البته خوشحال است که به بازیکنان جوان تیم هم کمک کند. او در بازی هفته گذشته سیتی مقابل لسترسیتی درجام اتحادیه انگلیس درترکیب این تیم حضور داشت و رهبری بازیکنان جوان منچستر سیتی را زمین مسابقه برعهده داشت.

کین: از مقایسه شدن با مسی و رونالدو افتخار می کنم /امیر خسروجردی

هری کین، مهاجم تیم تاتنهام بعد از رسیدن به عنوان بهترین گلزن فوتبال جهان درسال ۲۰۱۷ گفت: پشت سرگذاشتن مسی و رونالدو افتخار بزرگی است.

در دیدار دیروز تاتنهام و ساوتهمتون در هفته بیستم رقابت های فوتبال باشگاه های انگلیس که با پیروزی ۵-۲ تاتنهام خاتمه یافت، هری کین مهاجم گلزن این تیم مرد برتر این مسابقه بود که با زدن سه گل هم هت تریک کرد و هم با رکورد ۵۶ گل زده درسال ۲۰۱۷ بالاتر از لیونل مسی و کریستیانو رونالدو عنوان برترین گلزن امسال فوتبال جهان را از آن خود کرد تا برای نخستین بار در طول هفت سال گذشته بازیکنی به غیر از مسی و رونالدو به این عنوان دست یابد.
هری کین پس از رسیدن به این افتخار درمصاحبه با شبکه اسکای اسپورت گفت: بابت رقم زدن این دستاورد خیلی خیلی خوشحالم. امسال برای رسیدن به اهدافم خیلی تلاش کردم. البته اگر تلاش هم‌تیمی‌هایم نبود، هرگز تا این اندازه گل نمی‌زدم. می‌خواهم از مائوریسیو پوچتینو، سرمربی تیم تشکر کنم که به اندازه کافی فرصت رشد و بازی به من داد. قرارگرفتن بالای سر اعجوبه‌هایی مانند مسی و رونالدو افتخار بزرگی بود.
در رده بندی برترین گلزنان فوتبال جهان درسال ۲۰۱۷، هری کین با زدن ۵۶ گل در ۵۰ بازی در جایگاه نخست قرار گرفت. لیونل مسی با ۵۴ گل زده در ۶۴ بازی در رده دوم قرار گرفت و کریستیانو رونالدو، روبرت لواندوفسکی و ادینسون کاوانی هم با زدن ۵۳ گل به طور مشترک در مکان سوم جای گرفتند.

دادکان: انتخابات فدراسیون فوتبال مهندسی شده بود/ امیر خسروجردی

محمد دادکان، رئیس اسبق فدراسیون فوتبال گفت: تیم ملی فوتبال برای برگزاری بازی تدارکاتی با تیم های مطرح باید پول زیادی پرداخت کند.

محمد دادکان که امروز چهارشنبه، ششم دی بر بخش ورزشی رادیو تهران گفتگو می کرد درباره وضعیت تیم ملی و آماده سازی این تیم برای حضور قدرتمند درجام جهانی ۲۰۱۸ روسیه گفت: باید به نظر کی‌روش احترام گذاشته شود. بدون رو دربایستی او کارش را بلد است. کسانی که از کی‌روش ایراد می‌گیرند بیایند و مشکلات فوتبال ایران را مطرح کنند. باید به کی‌روش‌ها احترام بگذاریم. در مقطعی که برانکو، سرمربی تیم‌ ‌ملی بود به او هم ایراد می‌گرفتند، اما من به عنوان رئیس فدراسیون از او حمایت می‌کردم و شاهد موفقیت او بودیم.
وی تصریح کرد: ما باید جلوی خواسته‌های خارج از چارچوب مسئولیت کارلوس کی‌روش را بگیریم. نه این که مقابل کارهای فنی کی‌روش بایستیم. باشگاه‌ها باید بپذیرند که جام جهانی بسیار موثرتر از لیگ ایران است و باید بازیکنان را در اختیار کی‌روش قرار دهند تا تیم‌ ‌ملی باید بتواند شرایط بهتری نسبت به چهار دوره قبل که در جام جهانی بودیم را داشته باشد.
رئیس اسبق فدراسیون فوتبال درخصص مشکلات تیم ملی برای برگزاری بازی دوستانه با تیم های مطرح دنیا اظهارداشت: من خودم رئیس فدراسیون بودم. باید بپذیریم که خیلی از جوامع بین‌المللی به خاطر خیلی از مشکلات حاضر نیستند با ما بازی تدارکاتی برگزار کنند. همچنین بازی تدارکاتی به امروز نیست. تقویم بازی‌ها از دو سال قبل مشخص است. اگر امروز ایران برای دیدار تدارکاتی اقدام کند، باید نگاه کند که چه تیم‌هایی زمان خالی دارند. به همین دلیل این که به تیم‌ ‌ملی فرانسه پیشنهاد بازی تدارکاتی بدهیم مگر شدنی است؟ مردم گول این حرف‌ها را نخورند. این یک نوع شیرین کاری فوتبال است که مردم فکر کنند قبل از جام جهانی بازی‌های تدارکاتی بزرگی خواهیم داشت. این که تیم‌های خارجی پول می‌خواهند یک چیز طبیعی است. اگر ما در رنکینگ فیفا پانزدهم بودیم آن زمان نه تنها پولی پرداخت نمی‌کردیم بلکه یک پولی هم دریافت می‌کردیم. رنکینگ فیفا جایگاه شما را در بازی‌های تدارکاتی مشخص می‌کند. وقتی تیمی در رنکینگ پانزدهم فیفا قرار بگیرد خود فیفا اعلام می‌کند که شما مبلغ ۲۰۰ تا ۲۵۰ هزار دلار هم برای برگزاری دیدارهای تدارکاتی دریافت می‌کنید که ما از کرواسی ۲۰۰ هزار دلار گرفتیم و با آنها بازی کردیم. ما در حال‌ حاضر در رتبه سی‌ام قرار داریم و به ما پولی نمی‌دهند.
محمد دادکان درادامه درباره جنجال در انتخابات هفته گذشته مجمع فدراسیون فوتبال، گفت: بحث انتخاب گزینه مورد نظر به صورت از پیش تعیین شده نه تنها در فدراسیون فوتبال بلکه در وزارت ورزش و جوانان نیز رخ می‌دهد. همه انتخابات‌ها به صورت مهندسی شده و از قبل تعیین شده است. من اگر واقعیت را نگویم از مردم دور می‌شوم. حتی زمان خود من هم شاید اتفاق افتاده باشد. البته تلاش من این بود که این اتفاق رخ ندهد. من نه با عزیزی خادم و نه با اسلامیان آشنایی ندارم و آنها را نمی‌شناسم. اگر آنها حرفی از مهندسی انتخابات زده‌اند می‌گویم که صحت دارد.
وی در پایان درخصوص حضور افراد متمول در فوتبال ایران، خاطر نشان کرد:  حضور این افراد برای این است که در جاهای دیگر مشکلات خودشان را حل کنند. زمان من هم کسانی حضور داشتند که قصد ورود به فوتبال را داشتند. هیچ کدام از این افراد موفق نیستند. شاید تنها کسی که در این قضیه سوخت و حتی به دنبال مطرح نکردن خودشان هم نبودند، برادران شفیع زاده بودند. بقیه این افراد، باشگاه‌های‌شان منحل شد و بعدها اعلام کردند که پول‌شان به هدر رفته است. خب از اول خرج نکنید. متاسفانه بستر برای خصوصی سازی در کشور مهیا نیست. آیا کسانی که وارد ورزش می‌شوند یک ارزیابی مالی از جایی که قبلا در آنجا حضور داشته‌اند را ارائه داده‌اند؟

رسوایی دوپینگ درفوتبال روسیه، رئیس فدراسیون استعفا داد/ امیر خسروجردی

ویتالی موتکو، وزیر ورزش روسیه و رئیس فدراسیون فوتبال این کشور به دلیل انتشار اخبار دوپینگ بازیکنان این کشور به طور موقت استعفا داد.

پس از اینکه رسانه های اروپایی در چند روز گذشته از دوپینگ فزاینده درمیان بازیکنان فوتبال روسیه خبر داده و آن را اقدامی برنامه ریزی شده اعلام کردند، سرانجام ویتالی موتکو، وزیر ورزش روسیه و رئیس فدراسیون فوتبال این کشور دوشنبه شب به طور موقت از سمتش استعفا داد. موتکو که مسئولیت برگزاری بازی های جام جهانی ۲۰۱۸ را برعهده دارد پیش از این هم به دلیل نقش داشتن در پرونده دوپینگ سازمان یافته ورزشکاران المپیکی این کشور از سوی کمیته بین المللی المپیک برای همیشه از حضور در این کمیته محروم شده بود.
موتکو پس از کناره گیری موقت از سمت ریاست فدراسیون فوتبال روسیه به خبرنگاران گفت: من این تصمیم را گرفتم و آن را به اطلاع کمیته اجرایی فدراسیون فوتبال روسیه رساندم. یکی از قوانین اتحادیه این است که اگر رئیس نتواند به وظایفش عمل کند، باید استعفا بدهد. برای اینکه فدراسیون فوتبال روسیه بتواند کارش را انجام بدهد، من خواستار تعلیق فعالیتم برای ۶ ماه شدم. وی افزود: من به طور کامل کناره گیری نمی کنم و دستورات من معتبر است. من مطمئنا بعد از ۶ ماه و شاید هم زودتر، باز خواهم گشت.
پس از کناره گیری موتکو، فدراسیون فوتبال روسیه اعلام کرد که، الکساندر علایف به طور موقت مسئولیت های او را برعهده خواهد گرفت.

گاردین، لیونل مسی را به عنوان بهترین بازیکن جهان معرفی کرد /امیر خسروجردی

لیونل مسی، فوق ستاره تیم بارسلونای اسپانیا از سوی روزنامه انگلیسی گاردین به عنوان برترین بازیکن فوتبال سال ۲۰۱۷ جهان انتخاب شد.

روزنامه معتبر گاردین چاپ لندن همه ساله اسامی ۱۰۰ بازیکن برتر فوتبال جهان را انتخاب و معرفی می کند که در سال ۲۰۱۷ لیونل مسی آرژانتینی بالاتر از کریستیانو رونالدو به عنوان برترین بازیکن فوتبال دنیا انتخاب شد. درشرایطی لیونل مسی از جانب گاردین به این عنوان دست پیدا می کند که کریستیانو رونالدو، ستاره پرتغالی تیم رئال مادرید درسال جاری میلادی جایزه بهترین بازیکن فوتبال جهان و توپ طلای سال ۲۰۱۷ را از آن خود کرده است.
در انتخاب برترین بازیکن سال فوتبال جهان بیش از ۱۶۹ کارشناس ورزشی از ۶۳ کشور مختلف آرای خود را برای انتخاب برترین بازیکن اعلام کرده‌اند که درنهایت لیونل مسی، فوق ستاره آرژانتینی بارسا به این عنوان دست یافت.
اسامی ده بازیکن برتر فوتبال جهان درسال ۲۰۱۷ به شرح زیراست:
لیونل مسی (بارسلونا)
کریستیانو رونالدو (رئال مادرید)
نیمار (بارسلونا – پاری سن‌ژرمن)
کوین دبروین (منچستر سیتی)
هری کین (تاتنهام)
لوکا مودریچ (رئال مادرید)
روبرت لواندوفسکی (بایرن مونیخ)
کیلیان ام‌باپه (موناکو – پاری سن‌ژرمن)
تونی کروس (رئال مادرید)
ادن هازارد (چلسی)