چندین دهه گاز برون آمده همراه با نفت از اعماق زمین دود میشد و به هوا میرفت و شرکت نفت انگلیس و پس از آن کنسرسیوم نفت توجهی هم به آن نداشتند و با بی اعتنایی نظاره گر دود شدن این ثروت ملی ایرانیان بودند. تا اینکه شرکت ملی نفت ایران در قبل از انقلاب اسلامی مهار گازهای شعله ور را در دستور کار خود قرار داد و مصرف آن در اشکال و دربخشهای مختلف اغاز گردید. از آن زمان تاکنون مصرف گاز با یک جهش پرشتاب مواجه بوده و بعنوان دومین منبع درامدی کشور پس از نفت جایگاه ویژه ای را در چرخه اقتصاد به خود اختصاص داده است.
بنا بر گزارشات شرکت ملی گاز ایران درحال حاضر توان تولید گاز خام از مخازن کشور به حدود به ۷۰۰ میلیون متر مکعب رسیده است که با توجه به اتمام بعضی پروژه های دردست اقدام بسیار محتمل است که تا یک سال دیگر به مرز ۸۰۰ میلیون متر مکعب نزدیک شود.
تحول در صنعت گاز ایران زمانی شروع شد که حوزه گازی پارس جنوبی کشف گردید و برنامه ریزی برای استخراج گاز از این مخزن که به لحاظ وسعت و ظرفیت دومین در جهان به شمار میرود آغاز گردید. عظمت کار و پیچیدگیهای فنی و عملیاتی برای بهره برداری ایجاب میکرد تا شروع عملیات به ۲۹ فازتقسیم و به اجرا گذارده شود.
از آنجاییکه یخش اعظم این منبع در خاک قطر قرار دارد و این امارت نشین زودتر از ایران عملیات بهره برداری را آغاز کرد لذا عقل سلیم حکم میکرد که سازمان نفت و گاز کشور همه توان خود را به کار میگرفت تا نه با سرعتی بیش از قطر ولی حداقل در همان حد پیش تازد که متاسفانه به دلائل مختلف چنین نشد . اولین و مهمترین علت در این رابطه عدم وجود اراده لازم در میان مسئولین حکومت اسلامی بود که درک و فهم لازم از عظمت این پروژه را نداشتند تا مانند قطرهمه توان خود را به کار برند تا هرچه سریعتر به نتیجه برسند. عامل مهم دیگر دخالتهای مافیاهای نفتی بودند که خیلی سریع دریافتند این طرح عظیم اقتصادی میتواند دسترسی به یک گنج باد آورده را ممکن سازد. متاسفانه چنین هم شد و هنوز هم چنین است و پارس جنوبی یکی از عوانل اصلی دراشائه فساد و رشوه خواری شناخته شده است. در این رابطه اولین تاثیر منفی رقابتها و جنگ مافیاهای نفتی بر سر انعقاد قراردادها شروع شد که از جمله خسارات آن تاخیرهای چند ماهه و حتا چند ساله در انعقاد قراردادها با شرکتهای خارجی و حتا پیمانکاران داخلی بود. آنگونه که جسته و گریخته افشا شده کمیسیون های پرداختی چهار شرکت شل ، توتال، انی و استات اویل که هشت فاز اول را انجام دادند به واسطه های ایرانی صحبت از چند صد میلیون دلار است . عامل سوم در تاخیر انجام پروژه ها تحریمهای اقتصادی امریکا و اتحادیه اروپا است که سبب گردید تا بسیاری از شرکتهای نفتی و سرمایه گذلر از خوردن این لقمه لذیذ محروم شوند.
در ظرف قریب به بیست سال گذشته حکومت اسلامی توانسته تنها ده فاز از ۲۹ فاز را بطور کامل اجرا کرده و به بهره برداری رساند. این درحالی است که قطر ساخت کلیه فازها راکه درهمین تعداد بود با مشارکت شرکتهای خارجی به پایان رسانده و شروع به بهره برداری نماید. خوشبختانه صدای اعتراض کارشناسان و رسانه ها از فساد و رشوه خواریها چنان بالا گرفته که دست اندر کاران را وادار ساخت تا فازهای ۱۲، همچنین ۱۵ تا ۱۸ را هر چند بطور ناقص و با ظرفیتی بسیار کمتر از پیش بینی شده افتتاح نمایند. البته مسئولین قول داده اند که ظرفیت تولید تا دو سال دیگر به مرز پیش بینی شده در برنامه برسانند.
آنگونه که شرکت ملی نفت ایران اعلام کرده است در نظر تا سه سال آینده، تولید گاز از پارسجنوبی را از ۳۵۰ میلیون متر مکعب کنونی، به ۸۰۰ میلیون متر مکعب در روز برساند؛ البته این موضوع، منوط به راهاندازی کامل بقیه فازهاست که نیاز به ۵۰ میلیارد دلار سرمایه دارد. به هرحال مسئولین حکومت اسلامی که مرتب در حال وعده دادن به ملت هستند در مورد پارس جنوبی هم وعده داده اند که تولید گاز خام را تا سال ۲۰۲۰ به حداقل هزاروصد میلیون متر مکعب در روز برسانند.
در رابطه با نحوه استفاده از گاز آنگونه که تاکنون عمل شده در چهار شکل مختلف جریان دارد که عبارتند از مصرف سوخت منازل ، مصرف نیروگاه ها و صنایع ، تزریق به چاه های نفت و صادرات. براساس آمارهای سال گذشته حدود ۴۰% از کل گاز تولیدی کشور، که به حدود ۹۰ میلیارد متر مکعب میرسد در بخش خانگی به مصرف رسیده است که نسبت به سال قبل از آن، بیش از دو درصد افزایش یافته است. آنگونه که عراقچی مدیر عامل شرکت ملی گاز اعلام کرده قرار است تا در سال جاری گازرسانی به ۸۰۰ هزار خانوار روستایی و تا سه سال آینده به ۲ میلیون ۴۰۰ خانوار انجام شود. وی ادعا میکند که در حال حاضر ۱۳% از خانوارهای ایرانی به گاز دسترسی ندارند که در صورت تکمیل پروژه های سال جاری احتمالا حدود ۵% کم خواهد شد.
در رابطه با مصرف گاز درنیروگاه ها و صنایع درسال گذشته بیش از ۵۰ میلیارد متر مکعب گاز در بخش نیروگاهی مصرف شده که نسبت به سال ۹۲ حدود ۱۴ میلیارد متر مکعب افزایش نشان میدهد، اما ایران برای جلوگیری از مصرف سوخت مایع در نیروگاهها، نیاز به ارسال سالانه بالای ۷۰ میلیارد متر مکعب گاز به این بخش دارد. در سال گذشته ظرفیت نیروگاههای حرارتی کشور بیش از دو هزار مگاوات بالا رفت و مصرف انرژی را با افزایش ۷ درصدی مواجه کرد. اگر همین افزایش در سال آینده نیز ادامه یابد، احتمالا نیاز به گاز در بخش نیروگاهی در سالجاری به ۷۵ میلیارد متر مکعب خواهد رسید.
در بخش صنایع در سال گذشته نزدیک به ۳۳ میلیارد متر مکعب گاز مصرف شده که نسبت به سال قبل از آن، بیش از۲.۵ میلیارد متر مکعب افزایش نشان میدهد. افزایش مصرف گاز در صنایع کشور در ده سال گذشته بیش از سه برابر بوده است. اینکه در سالهای آینده چگونه خواهد بود آمار دقیقی در دسترس نیست ؛ اما با توجه به اینکه هماکنون پتروشیمیهای ایران با ظرفیت اسمی ۷۰% فعالیت میکنند، در نظر است ۷۰ میلیارد دلار در این بخش سرمایهگذاری شود و از هم اکنون مافیای نفتی دندانهای خود را تیز کرده تا به محض آزاد شدن دلارهای نفتی و پیگیری اجرای پروژه ها وارد عمل شود.
تزریق گاز به میادین قدیمی نفت بخش قابل ملاحظه ای از تولید گاز را در برمیگیرد. بسیاری از چاه های نفت در نیمه دوم عمر خود قرار دارند و طبیعتا دچار کاهش بازدهی میشوند که براساس محاسبات انجام شده این کاهش سالانه به حدود ۱۰% میرسد که نیاز به تقویت دارند. در سال گذشته اعلام شد که تزریق گاز به میادین گازی سالانه یک میلیارد متر مکعب افزایش یافته و و بطور متوسط به حدود ٩٣ میلیون متر مکعب در روز رسیده است، هرچند که این رقم در ظاهر بسیار بالا به نظر میاید، ولی واقعیت امر اینست که این رقم در مقایسه با نیاز واقعی میادین نفتی به تزریق گاز، بسیار اندک است . بنابراین در سال گذشته مجموعا حدود ۲۰۰ میلیارد مترمکعب گاز در داخل کشور مصرف شده است . اگر ایران در سالجاری بتواند تولید گاز خام خود را صد میلیون متر مکعب در روز افزایش دهد، قادر خواهد بود بعد از سالها، جوابگوی رشد مصرف خانگی و صنعتی برای سالجاری باشد و مصرف سوخت مایع در نیروگاهها را به حداقل کاهش دهد؛ اما همچنان موضوع تزریق گاز به میادین نفتی لاینحل خواهد ماند.
بر اساس گزارش حمیدرضا کاتوزیان، نماینده مجلس و رئیس پژوهشگاه صنعت نفت در سال ٢٠١٣، چنانچه مصرف گاز به شکل فعلی ادامه یابد در آنصورت مصرف روزانه در سال ۲۰۲۵ به بالای ۲۵۰۰ میلیون متر مکعبدر روز خواهد رسید؛ بهعبارت دیگر مصرف گاز کشور بیش از چهار برابر افزایش خواهد یافت که باید راهکارهایی برای کاهش این رقم اتخاذ شود. با توجه به ظرفیتهای افزایش تولید گاز، در صورت تحقق چنین وضعیتی، عملا ایران نهتنها گازی برای صادرات نخواهد داشت، بلکه نیاز چشمگیری به واردات مییابد.
در رابطه با صادرات گاز، در قبل از انقلاب خیز بلندی برداشته شد و دولت مصمم بود با تنظیم دو برنامه ریزی کوتاه مدت و دراز مدت صدور گاز در اشکال مختلف را به خارج به ویژه اروپا عملی سازد. عملیات زودتر از آنکه تصور میشد آغاز گردید و با ایجاد دو خط لوله گازی آیگات یک که گاز را به مرز ترکیه میرساند و آیگات ۲ که تا مرز شوروی سابق کشیده شد . یک قرارداد گازی هم با شوروی منعقد گردید که ایران گاز به شوروی صادر و شوروی همان مقدار گاز از طرف ایران به اروپا صادر نماید. حکومت بی منطق اسلامی در اولین اقدام این خط لوله را به بهانه ارزان فروشی ایران یکطرفه لغو کرد. همچنین خط لوله به ترکیه نیز برای سالها بی مصرف رها شد. تا اینکه حکومت اسلامی با تاخیر این منبع درآمدی را کشف کرد و در سال ۱۳۷۵ قرارداد ۲۵ سالهای برای صدور سالانه ۱۰ میلیارد متر مکعب گاز با ترکیه منعقد گردید . از سال ۱۹۸۱ ایران روزانه ۳۰ میلیون متر مکعب گاز به ترکیه صادر میکند به طوری که ایران در سال ۲۰۱۳ با صدور حدود ۸ میلیارد متر مکعب، پس از روسیه دومین تامین کننده گاز ترکیه شد.
همچنین قراردادی هم با پاکستان منعقد شده تا با ایجاد “خط لوله صلح” گاز به این کشور صادر گردد که طرف ایرانی خط لوله تا مرز پاکستان را کشیده ولی دولت پاکستان در اثر فشار امریکا هنوز قرارداد قطعی را امضا نکرده است. همچنین حکومت اسلامی برای سالجاری در نظر دارد، صادرات پنج تا هفت میلیون متر مکعب گاز به عراق را آغاز کند که رقم چندانی نیست ، به همین جهت از منابعی به غیر از پارس جنوبی تامین خواهد شد. ولی اگر طبق قرارداد، میزان صادرات به عراق در سال آینده به ٢۵ میلیون متر مکعب در روز برسد، ایران باید خط لوله ششم سراسری را تکمیل کند که دو میلیارد دلار هزینه خواهد داشت و گاز تولیدی از یک فاز استاندارد پارسجنوبی راهی عراق خواهد شد. با عمان نیز قرارداد صدور گاز منعقد شده ولی صدور آن فعلا متوقف است .
صدور گاز به اروپا نیز که سالهاست حرف آن زده میشود فعلا در گرو تحریم اقتصادی غرب است . هماکنون اروپا تمایل خود را برای واردات گاز ایران بعد از تحریمهای غرب اعلام کرده و از طریق خطوط لوله ترانس آناتولین و ترانس آدریاتیک، ایران از سال ٢٠٢٠ حداقل پتانسیل صادرات سالانه ١٠ میلیارد متر مکعب گاز را خواهد داشت. هر دو کنسرسیوم خطوط لوله یادشده نیز تمایل خود به گاز ایران را اعلام کردهاند. ولی ایران عملا حداقل تا سال ۲۰۲۰ قادر به صدور گاز به اروپا نخواهد بود .
بهر حال با اتمام پروژه های بیست و نه گانه پارس جنوبی حداقل برای مدتی توان صادرات گاز کشور بسیار بالا خواهد رفت که جذب خریدار خارجی از هم اکنون یک ضرورت است که به دلیل تحریمها خریداران گاز هنوز محتاطانه برخورد میکنند ، ضمن آنکه حکومت اسلامی هم برنامه مشخص و منسجم برای صدور گاز در دسترس ندارد
بایگانی/آرشیو سالانه: 2015
گزیده خبرهای اقتصادی هفته 6 سال 94
اقتصاد ایران که در سال ۲۰۱۳ بالغ بر ۱.۹ درصد کوچکتر شده بود در سال ۲۰۱۴ به رشد ۱.۵ درصدی رسیده است. نرخ رشد تولیدات صنعتی نیز در این سال ۲.۴ درصد برآورد شده است. پس اندازهای ملی در سال ۲۰۱۳ معادل ۵۲.۲ درصد تولیدناخالص داخلی بوده که این رقم به ۴۷.۳ درصد تولید ناخالص داخلی در سال ۲۰۱۴ کاهش یافته است. کل نیروی کار ایران ۲۸.۴ میلیون نفر تخمین زده شده که ۴۸.۶ درصد از این رقم در بخش خدمات ۳۵.۱ درصد در بخش صنعت و ۱۶.۳ درصد در بخش کشاورزی فعال است. این گزارش از کاهش اندک نرخ بیکاری ایران در سال ۲۰۱۴ خبر داده است. نرخ بیکاری ایران که در سال ۲۰۱۳ بالغ بر ۱۰.۴ درصد بوده در سال بعد از آن به ۱۰.۳ درصد کاهش یافته است.
درآمد دولت ایران در سال ۲۰۱۴ نیز ۶۰.۴۶ میلیارد دلار برآورد شده است و این در حالی است که کسری بودجه دولت در این سال معادل ۰.۷ درصد تولید ناخالص داخلی تخمین زده شده است. دیون عمومی ایران در سال ۲۰۱۴ افزایش یافته و از ۱۱ درصد جی دی پی در سال ۲۰۱۳ به ۱۱.۴ درصد جی دی پی در سال ۲۰۱۴ رسیده است. کل دیون خارجی ایران در سال ۲۰۱۴ بالغ بر ۱۰.۱۷ میلیارد دلار اعلام شده که این رقم نسبت به سال قبل از آن ۴۶۰ میلیون دلار کاهش یافته است. دیون خارجی ایران در سال ۲۰۱۳ بالغ بر ۱۰.۶۳ میلیارد دلار اعلام شده بود. نرخ تورم ایران در سال ۲۰۱۴ کاهش قابل ملاحظه ای داشته است. در سال ۲۰۱۳ نرخ تورم ایران ۳۹.۳ درصد بوده که این رقم در سال پس از آن به ۱۷.۸ درصد کاهش یافته است..
نعمت زاده گفت: کمیته بازرگانی دو کشور پس از ۴ سال فعال شده و از این پس، سالانه در دوکشور برپا میشود. وی همچنین گفت: مهمترین مفاد تفاهمنامه به امضاء رسیده تصویب برنامه استراتژیکی مشترک ۵ ساله بین دو کشور است ، بطوریکه که حجم تجارت خارجی را از یک میلیارد و ۲۳۸ میلیون دلار فعلی به ۵ میلیارد دلاربرساند. وی از دیگر موارد توافقی را به انجام مبادلات محصولات کشاورزی و قرنطینه های لازم و اعمال استانداردها ی پذیرفته شده و افزایش واردات و صادرات محصولات کشاورزی و در نهایت رفع موانع احتمالی در این خصوص و استفاده بر پولهای محلی و ملی قابل قبول بین تجار دو کشور بمنظور تسریع در فعالیتهای آنان را لازم دانست.
خرم دستگیر خان وزیر بازرگانی کشور پاکستان نیز ضمن ابراز خرسندی از برگزاری هفتمین نشست کمیته مشترک تجاری دو کشور کاهش زمان برگزاری از ۴ سال به یک سال تاکید نمود و در ادامه گفت: امید داریم با تنظیم و تدوین سند استراتژی ۵ ساله بین ایران و پاکستان حجم روابط تجاری به سقف ۵ میلیارد دلار رسد. وی علاوه بر تاکید بر وحدت و یکپارچگی اقتصادی بین دو کشور به گسترش ارتباطات زیر ساختی ، سیستم های بانکی ؛ گمرکات ، صدور ویزا تاکید کرد.۲۰۱۳ به ۶۷.۴۲ میلیارد دلار در سال ۲۰۱۴ رسیده است. با وجود تحریم ها تراز حساب های جاری ایران در سال ۲۰۱۴ افزایش ۹۱۰ میلیون دلاری داشته و به ۲۸.۸۸ میلیارد دلار رسیده است. تراز حساب های جاری ایران در سال پیش از آن ۲۷.۹۷ میلیارد دلار بوده است.
رشد ۲.۶۹ میلیارد دلاری صادرات نیز از دیگر نکات مثبت در عملکرد اقتصاد کشور طی سال ۲۰۱۴ بوده است. صادرات ایران در سال ۲۰۱۳ بالغ بر ۹۳.۰۲ میلیارد دلار بوده که این رقم در سال ۲۰۱۴ به ۹۵.۷۱ میلیارد دلار افزایش یافته است. البته واردات نیز ۱.۲ میلیارد دلار رشد داشته و به ۶۱.۲۵ میلیارد دلار رسیده است. در سال پیش از آن ۶۰.۰۵ میلیارد دلار کالا به ایران وارد شده بود. سیا کل ذخایر ارز و طلای ایران در پایان سال ۲۰۱۴ را ۱۱۰ میلیارد دلار اعلام کرده است. ذخایر ارز و طلای ایران در این سال ۲ میلیارد دلار افزایش داشته است. در پایان سال ۲۰۱۳ ایران ۱۰۸ میلیارد دلار ذخایر ارز و طلا داشته است . این گزارش همچنین کل سرمایه گذاری خارجی انجام شده در ایران در سال ۲۰۱۴ را ۳.۱۴ میلیارد دلار اعلام کرده است. ایران در این سال همچنین ۳۲۰ میلیون دلار سرمایه گذاری مستقیم در کشورهای دیگر انجام داده است
اخبار ورزشی روز جمعه با امیر خسروجردی
هیئت مدیره پرسپولیس با استعفا سیاسی موافقت کرد.
هیئت مدیره پرسپولیس چهارشنبه شب پس از شکست سنگین تیم فوتبال این باشگاه مقابل لخویا به طور ناگهانی تشکیل جلسه داد و با استعفای حمیدرضا سیاسی از سمت مدیرعاملی سرخپوشان موافقت کرد.
این تصمیم درحالی گرفته شد که پیش از این امیررضا خادم در گفتوگو با رسانهها اعلام کرده بود که سیاسی تا روز مزایده باشگاه در سمت خود باقی بماند و به امور اقتصادی باشگاه بپردازد و محمد حسین نژاد فلاح نیز کارهای اجرایی باشگاه را انجام دهد.
کاشانی:شکست پرسپولیس مقابل لخویا قابل انتظار بود.
جعفر کاشانی رئیس هیئت مدیره باشگاه پرسپولیس درباره باخت سه به صفر سرخپوشان مقابل لخویا قطر انتظار میرفت که چنین نتیجهای در قطر رقم بخورد. با این حال بازیکنان در مجموع خوب بودند و داور هم در ۳،۴ صحنه ناداوری کرد.
وی همچنین درباره نتایج ضعیف این فصل پرسپولیس اظهارداشت:وقتی در یک فصل ۳ سرمربی در تیم جابجا میشود همین اتفاق میافتد. امسال ۳ سرمربی با ۳ نوع تفکر متفاوت در پرسپولیس کار کردند. همین مسئله باعث میشود تیم نتیجه نگیرد. تا زمانی که ساختار پرسپولیس از تیم به باشگاه تبدیل نشود وضعیت همین است، چون فقط یک باشگاه است که میتواند تصمیمگیریهای خوبی داشته باشد نه یک تیم.
رومنیگه:گواردیولا بهترین و جاه طلب ترین مربی دنیا است.
کارل هاینتس رومنیگه، رئیس باشگاه بایرنمونیخ در گفتوگو با نشریه بیلد در پاسخ به شایعات مطرحشده پیرامون جدایی پپ گواردویلا از این تیم گفت: نگرانی از بابت شایعاتی که بر سر زبانهاست، ندارم. این ثابت میکند که گواردیولا مربی قابلی است، اما حتی تصورش را هم نمیتوانم بکنم که پپ، بایرنمونیخ را به خاطر تیمی همچون منچسترسیتی ترک کند. مطمئن هستم او حداقل تا تاریخ ۳۰ ژوئن ۲۰۱۶ روی نیمکت بایرن خواهد بود.
وی افزود: از اینکه پپ مربی تیم ما است احساس غرور میکنیم. او بهترین و جاهطلبترین مربی جهان است.گواردیولا تمامی انتظارات ما را برآورده کرده است. برنامهمان در بایرنمونیخ این است که پس از پایان فصل جاری در نیمه دوم سال ۲۰۱۵ بنشینیم و با پپ وارد مذاکره شویم. هدف ما تمدید قرارداد اوست. فکر میکنم شانس بالایی برای حفظ گواردیولا به عنوان سرمربی بایرنمونیخ پس از سال ۲۰۱۶ داریم.
چیچاریتو:مهمترین گل تمام دوران حرفه ای ام را زدم.
خاویر هرناندس که چهارشنبه شب در دور برگشت مرحله یکچهارم نهایی لیگ قهرمانان اروپا زننده تک گل پیروزی بخش رئال مادرید مقابل همشهری خود آتلتیکو بود دراین باره گفت:ممکن است این گل به نام من ثبت شده باشد، ولی در واقع حاصل تلاش کل اعضای تیم بود، آنهایی که به من اعتماد کردند, از خانوادهام گرفته تا همتیمیهایم. این گل را به همه آنها تقدیم میکنم.
مهاجم مکزیکی رئالمادرید که در ابتدای فصل جاری با قراردادی یک ساله از منچستریونایتد به طور قرضی به این تیم پیوست، تصریح کرد: این مهمترین گل تمام دوران حرفهایام بود.
ونگر:از فروش فابرگاس پشیمانم
آرسن ونگر سرمربی توپچی های شمال لندن درباره فروش سسک فابرگاس کاپیتان اسپانیایی خود به بارسلونا در سال ۲۰۱۱ گفت:از اجازه جدایی او پشیمان هستم، اما میخواهم به همه بازیکنان احترام گذاشته شود.
وی همچنین درباره رقابت برای کسب عنوان بهترین بازیکن فصل گفت: این اولین فصل حضور الکسیس سانچس در انگلیس است بنابراین او رقابت نزدیکی با هازارد برای کسب عنوان بهترین بازیکن فصل خواهد داشت.
اختصاصی سایت خبرنامه خلیج فارس
اخبار ورزشی روز پنجشنبه با امیر خسروجردی
هفته پنجم مرحله گروهی لیگ قهرمانان فوتبال آسیا با ناکامی نمایندگان ایران خاتمه یافت.
در ادامه بازی های این هفته چهارشنبه در گروه یک، پرسپولیس تهران در دیدار با میزبانش لخویا قطر تن به شکست سنگین سه به صفر داد و با این باخت تلخ، سرنوشت صعود خود را در هاله ای از ابهام فرو برد.
دراین دیدار، پرسپولیس درنیمه نخست با بازی بسته حملات میزبان را بی اثر گذاشت. درنیمه دوم نیز بازی، دوتیم بازی متعادلی را به نمایش گذاشتند، اما در دقایق پایانی این نیمه لخویا روی سه حمله و اشتباهات فاحش خط دفاع پرسپولیس به راحتی هرچه تمام تر به سه گل رسید و به یک برد شیرین دست یافت و هم انتقام باخت دور رفت را از پرسپولیس گرفت و هم ده امتیازی شد و به صدرجدول رده بندی صعود کرد.
پرسپولیس که با نه امتیاز در مکان دوم جدول رده بندی گروه یک قرار دارد در آخرین بازی خود میزبان بنیادکار ازبکستان است و برای صعود به مرحله بعد باید از سد این تیم بگذرد.
درگروه دوم، نفت تهران صدرنشین، میزبان پاختاکور ازبکستان بود که درپایان مقابل این تیم ۱-۱ مساوی متوقف شد و ضمن از دست دادن دوامتیاز حساس بازی خانگی، بهترین بخت برای مسجل کردن صعود به مرحله بعد را از دست داد و موقعیت خود را دراین گروه به خطر انداخت.
گل های این بازی را غلامرضا رضایی برای نفت و ولادیمیر کوژاک برای پاختاکور به ثمررساندند.
نفتی ها با این تساوی ۸ امتیازی شدند ودر آخرین بازی خود در مرحله گروهی در امارات مهمان العین این کشور هستند.
کفاشیان:کی روش هنوز ممنوع الخروج است، حق پخش ندهند جلوی دوربین ها را می گیریم رئیس فدراسیون فوتبال در پاسخ به سوالی در مورد آخرین وضعیت قرارداد کارلوس کیروش اظهارداشت: پرداخت مالیات کارلوس کیروش بر عهده فدراسیون فوتبال است و از آقای مناف هاشمی معاون پشتیبانی و معالی وزارت ورزش و جوانان تشکر میکنیم که قولهایی برای کمک به پرداخت مالیات کیروش دادهاند. البته در مورد مبلغ مالیات باید از وزارت دارایی بپرسید که این مبلغ چه میزان است. وی افزود:کارشناس مالیاتی نیستم که بخواهم مبلغ مالیات کیروش را حساب کنم، اما فعلا کیروش به خاطر این مسائل ممنوعالخروج است و اجازه خروج از کشور ندارد. علی کفاشیان درباره اینکه آیا حق پخش فوتبال از طرف صداوسیما پرداخت شده یا خیر گفت: صداوسیما هنوز پولی را به ما پرداخت نکرده است و باید رایزنیهایی را با این سازمان داشته باشیم و مطمئن باشید در صورت پرداخت نشدن حق پخش جلوی پخش دیدارهای لیگ برتر را میگیریم و در ابتدا نیز از دیدارهای پرسپولیس و استقلال شروع میکنیم.
نژادفلاح:با همان اختیارات به کارم ادامه خواهم داد. محمدحسین نژاد فلاح قائم مقام باشگاه پرسپولیس در گفتوگو با سایت این باشگاه گفت:به هر حال هرچه بود در جلسهای که سه شنبه با حضور آقایان امیررضا خادم و حسنی خو مدیر کل حراست وزارت ورزش و جوانان، داشتیم موضوع حل و فصل شد و من مثل گذشته، با همان اختیاراتی که در حوزه های مختلف به من داده شده بود کار و تلاشم در پرسپولیس را دنبال خواهم کرد. وی افزود: نسبت به قبل هیچ تغییری روی نداده است و در صدد هستیم مسایل مالی باشگاه را نیز حل و فصل کنیم. من با قدرت، کما فی السابق در خدمت پرسپولیس و هواداران هستم.
علیرضا حقیقی به روبین کازان بازمی گردد. علیرحقیقی دروازه بان تیم ملی ایران که با قراردادی ۵ ساله از پرسپولیس به تیم روبینکازان روسیه منتقل شده و درحال حاضر به صورت قرضی در پنافیل پرتغال حضور دارد، همچنان با این تیم روسی قرارداد دارد و برای تصمیمگیری درباره آیندهاش باید ابتدا به روبینکازان بازگردد. حقیقی که دراین فصل درترکیب تیم پنافیل در لیگ برتر پرتغال قراردارد نتوانست مانع از سقوط این تیم به لیگ یک این کشور شود و به همین منظور تصمیم دارد درباره فصل آیندهاش به تیم جدیدی منتقل شود.
تمدید قرارداد کریس اسمالینگ با شیاطین سرخ مدافع ملی پوش تیم فوتبال منچستریونایتد انگلیس پس از توافق با مسئولان این باشگاه، قرارداد خود را به مدت چهارسال با این تیم تمدید کرد و بدین ترتیب تا سال ۲۰۱۹ در جمع یونایتدی ها باقی خواهد ماند. لوئیس فان خال سرمربی منچستر یونایتد در گفتگو با سایت این باشگاه گفت: کریس پیشرفت خوبی داشته و اکنون جزوی از تیم اصلی ما به حساب میآید. او همواره در وضعیتی حرفهای قرار دارد و حتی در این فصل از رقابتها گلهای مهمی هم برای تیم ما به ثمر رسانده است. از اینکه وی قرارداد خود را تمدید کرده، خوشحالم.
اختصاصی سایت خبرنامه خلیج فارس
اخبار ورزشی روز چهارشنبه با امیر خسروجردی
ال موندو دپورتیوو:سردار جانشین دایی در آسیا روزنامه ال موندودپورتیوو اسپانیا با بررسی شرایط لیگ ایران از سردار آزمون به عنوان علی دایی فوتبال ایران نام برد. این روزنامه دراین باره نوشت:برای مثال سردار آزمون مهاجم جوان که شباهت زیادی به علی دایی دارد، در تیم روبین کازان روسیه فعالیت میکند. او با ۲۰ سال سن به ترکیب تیم ملی ایران رسید و توانست درخشش کمنظیری از خود نشان دهد و بار گلزنی تیم ملی ایران و باشگاهش در روسیه در سالهای آینده روی دوش او خواهد بود. از این بازیکن جوان نه تنها باید به عنوان ستاره آینده فوتبال ایران که باید به عنوان ستاره فوتبال آسیا نام برد. ال موندو دپورتیوو تصریح کرد:درخشش سردار آزمون پس از جام جهانی ادامه داشت و این باعث نرمش کارلوس کیروش برای جام ملتهای آسیا شد و این بازیکن جوان را به اردوی تیم ملی ایران دعوت کرد. آزمون بهترین گلزن ایران در استرالیا بود و توانست قبل از جام ملتها، در بازی دوستانه برابر کره جنوبی گلزنی کند و باعث پیروزی ایران شود. او دو گل نیز در جام ملتهای آسیا به ثمر رساند.
سیاسی:به گذشته بازگردیم دوباره دایی را برکنار می کنم. حمیدرضا سیاسی مدیرعامل مستعفی باشگاه پرسپولیس درباره حضور دوباره دراین باشگاه گفت: من به صورت موقت اینجا هستم و در جلسه اخیر هیئت مدیره استعفای خود را تقدیم اعضا کردم و قرار شد مجمع در خصوص آینده من در باشگاه پرسپولیس تصمیم نهایی را بگیرد. هر دستوری که آنها صادر کنند برای من قابل احترام است. وی افزود: با هدف بزرگی به پرسپولیس آمدم و به دنبال موفقیت زیادی بودیم اما یکسری مشکلات به وجود آمد که امکان این امر را فراهم نکرد. سیاسی در پاسخ به این سوال که اگر به گذشته برگردیم باز هم تصمیم به برکناری علی دایی میگیرد یا نه، به تسنیم گفت: اگر به گذشته برگردیم و دایی با پرسپولیس همان نتایج را بگیرد قطعا من نیز همان تصمیم را خواهم گرفت. وی در مورد اینکه دقیقا به چه دلیل بازداشت شد، اظهار داشت: دلیل بازداشت من «انتقال منافع مال غیر» بود اما در حین بازداشت مسائل امنیتی در خصوص سفرم به مادرید به پروندهام اضافه شد و باعث شد که این شرایط به وجود بیاید.
اولتیماتوم هیئت مدیره به قلعه نویی برای کسب سهمیه لیگ قهرمانان آسیا بهرام افشارزاده مدیرعامل باشگاه استقلال تهران درخصوص دیدار با قلعهنویی گفت: گزارشهایی از مسائل فنی به هیئت مدیره ارائه شد و همان طور که تا به حال با قلعهنویی ادامه دادهایم در ادامه راه هم از او حمایت خواهیم کرد. تاکید شده است که به لطف خدا بتوانیم کسب سهمیه کنیم. از اول هم شیوه ما حمایت بوده است و از این به بعد هم با توجه به سیستم از او حمایت خواهیم کرد تا موفق شود. افشارزاده در پاسخ به سوال خبرنگاری مبنی بر این که آیا اولتیماتومی برای قلعهنویی تعیین کردهاند، اظهار کرد: قرار شده است که چنانچه نسبت به کسب سهمیه موفق نباشند، تصمیم ویژهای اتخاذ شود. وقتی نتیجه گرفته نمیشود طبیعتا تصمیم ویژهای را باید اتخاذ کنیم. توقع ما این است که حداقل سهمیه را کسب کنیم. البته از او انتظار داریم که قهرمان لیگ شویم ولی حداقل باید بتوانند سهمیه را کسب کنند.
پاویچوویچ سرمربی تیم ملی بسکتبال ایران شد. فدراسیون بسکتبال دوشنبه اعلام کرد:لوکا پاویچویچ، سرمربی ۴۶ ساله و سابق تیم ملی مونته نگرو به عنوان سرمربی جدید تیم ملی ایران انتخاب شد. وی سابقه مربیگری در لیگ فرانسه را هم در کارنامه دارد. علی دولو، سرپرست فدراسیون بسکتبال از ورود چندروز آینده این مربی به ایران برای امضا قرارداد خبر داد.
اورا:سرالکس فرگوسن گفت که در آینده مربی بزرگی می شوم پاتریس اورا بازیکن فرانسوی یوونتوس ایتالیا و سابق منچستر یونایتد انگلیس با اعتراف به این موضوع که میخواهد به توصیه مربیای که هفت فصل زیر نظرش بازی کرد، عمل کند، به شبکه کانال پلاس فرانسه گفت: فرگوسن قبل از بازنشستگیاش از دفترش با من تماس گرفت و گفت:میخواهم نکته بسیار مهمی را به تو بگویم. در تیم ما دو بازیکن هستند که پتانسیل زیادی برای تبدیل شدن به مربیانی موفق در آینده دارند. یکی از آنها رایان گیگز است و دیگر تو. وی افزود: با شنیدن حرفهای فرگوسن، زمانی که هنوز در منچستریونایتد بودم، بخشی از دورههای مربیگری را طی کردم و حالا میخواهم مدرک مربیگریام را بگیرم و ببینیم بعد از این چه اتفاقاتی میافتد.
اختصاصی سایت خبرنامه خلیج فارس
نامه ی سهراب سپهری به احمد رضا احمدی
ایران سرزمین مادرهای خوب و روشنفکرهای بد…
بهارک عرفان
دوم اردیبهشت هزار و سیصد و نجاه و نه، سالروز مرگ سهراب سپهری ست؛ همان شاعر بزرگ معاصر ما که نامش همیشه در میان برترین سرایندگان شعر نوی ایران به چشم می خورد. هم او که نقشی انکارناپذیر در قوام گرفتن میراث نیما داشته و با سروده هایش دری نو رو به عرفان ایران گشوده. عرفانی امروزی که بیشتر از مضامین آسمانی؛ از حرف های طبیعی و زمینی سخن می گوید و بیشتر از بزرگان عرفان ایران، از مشخصه ها و مولفه های عرفان هندی تاثیر گرفته است.
شعر با احساس و بسیار لطیف سپهری در سالهای استقرار جمهوری اسلامی هم، شاید به واسطه ی کم خطر بودن و دوری فراوانش از سیاست، بارها و بارها از جانب رسانه های حکومتی مورد تبلیغ قرار گرفت و در روزگاری شعر و داستان و دیگر محصولات فرهنگی؛ غربتی سخت را تجربه می کردند، بارها و بارها به رادیو و تلویزیون ملی آمد و در هر فرصتی تکرار شد.
با این همه و علی رغم دوری او از حال و هوای سیاست و آزادی باز مصلوب وطن؛ شعر او لااقل از منظر فردی و برای رسیدن به یک رهایی درونی بسیار مفید فایده است و سرشار از راه ها و نکات عملی برای میل به آرامش؛ برای درک بهتر زندگی و لمس نکوتر معنای امروز و حالا و اکنون.
روح بی دغدغه و سروده های او بارها و بارها و در فرصت های فراوان مورد نقد قرار گرفته اند؛ همین است که در این مقال، که قصد یادآوری دوباره ی او را دارد، برای رهایی از دام تکرار، سری به نوشته های شخصی او می زنیم و در میان نامه های به جا مانده از او، دو نامه را برای چاپ در این صفحه بر می گزینیم.
نامه ی اول به تاریخ سوم رمضان امضا شده و مربوط به زمان اقامت سپهری در نیویورک است. نامه خطاب به ” احمد رضا احمدی ” دوست شاعر او که در ایران سکونت دارد؛ نامه ی یک شاعر نقاش به شاعری دیگر، پر از احساس و حرف های ملموس و دوست داشتنی؛ نامه ی دوم، نوشته ی او به روزنامه ی کیهان ورزشی ست، نامه ای که بیشتر از همه نشانه ی نکته سنجی اوست و مهر تاییدی بر دقت او در انتخاب کلمات و معنای ایشان.
برآنیم که این دو نامه، هم زنده کننده ی یاد شاعر سفرکرده ی ما هستند و هم دریچه ا تازه رو به شخصیت و روح همیشه سبز او… با هم بخوانیم…
ایران مادرهای خوب دارد و غذاهای خوشمزه و روشنفکران بد و دشت های دلپذیر
احمدرضای عزیز، تنبلی هم حدی دارد. این را می دانم. ولی باور کن فکر تو هستم. و سپاسگزار نامه هایت. من به شدت در این شهر مانده ام. آن هم در این شهر بی پرنده و نا درخت. هنوز صدای پرنده نشنیده ام (چون پرنده نیست، صدایش هم نیست.)
در همان امیرآباد خودمان توی هر درخت نارون یک خروار جیک جیک بود. نیویورک و جیک جیک؟ توقعی ندارم. من فقط هستم. و گاهی در این شهر گولاش می خورم. مثل اینکه تو دوست داشتی و برایت جانشین قورمه سبزی بود. الهام گولاش کمتر است. غصه نباید خورد. گولاش باید خورد، و راه رفت، و نگاه کرد به چیزهای سرراه. مثل بچه های دبستانی، که ضخامت زندگیشان بیشتر است. می دانی باید رفت بطرفِ و یا شروع کرد به. من گاهی شروع می کنم. ولی همیشه نمی شود. هنوز صندلی اطاقم را شروع نکرده ام. وقت می خواهد. عمر نوح هم بدک نیست. ولی باید قانع بود. و من هستم. مثلا یک چهارم قارقار کلاغ برای من بس است. یادم هست به یکی نوشتم: چهار سوم قناری را می شنوم. می بینی، قانع تر شده ام. راست است که حجم قارقار بیشتر است، ولی در عوض خاصیت آن کمتر است.
مادرم می گفت قار قار برای بعضی از دردها خاصیت دارد.
من روزها نقاشی می کنم. هنوز روی دیوارهای دنیا برای تابلو جا هست. پس تندتر کار کنیم. باید کار کرد. ولی نباید دود چراغ خورد. اینجا دودهای زبرتر و خالص تری هست. دودهای با دوام و آب نرو. در کوچه که راه می روی، گاه یک تکه دود صمیمانه روی شانه ات می نشیند و این تنها ملایمت این شهر است. و گرنه آن جرثقیل که از پنجره اطاق پیداست، نمی تواند صمیمانه روی شانه کسی بنشیند.
اصلا برازنده جرثقیل نیست. اگر این کار را بکند به اصالت خانوادگی خود لطمه زده است. توی این شهر نمی شود نرم بود و حیا کرد و تهنیت گفت. نمی شود تربچه خورد. میان این ساختمان های سنگین، تربچه خوردن کار جلفی است. مثل این است که بخواهی یک آسمانخراش را غلغلک بدهی. باید رسوم اینجا را شناخت. در اینجا رسم این است که درخت برگ داشته باشد. در این شهر نعناء پیدا می شود، ولی باید آن را صادقانه خورد. اینجا رسم نیست کسی امتداد بدهد. نباید فکر آدم روی زمین دراز بکشد. در اینجا از روی سیمان به بالا برای فکر کردن مناسب تر است. و یا از فلز به آن طرف. من نقاشی می کنم، ولی نقاشی من نسبت به گالری های اینجا مورب است. نقاشی از آن کارهاست. پوست آدم را می کند. و تازه طلبکار است. ولی نباید به نقاشی رو داد، چون سوار آدم می شود.
من خیلی ها را دیده ام که به نقاشی سواری می دهند. باید کمی مسلح بود، و بعد رفت دنبال نقاشی. گاه فکر می کنم شعر مهربانتر است.
ولی نباید زیاد خوش خیال بود. من خیلی ها را شناخته ام که از دست شعر به پلیس شکایت کرده اند. باید مواظب بود. من شبها شعر می خوانم. هنوز ننوشته ام. خواهم نوشت.
من نقاشی می کنم. شعر می خوانم. و یکتایی را می بینم. و گاه در خانه غذا می پزم و ظرف می شویم. و انگشت خودم را می برم. و چند روز از نقاشی باز می مانم. غذایی که من می پزم خوشمزه می شود به شرطی که چاشنی آن نمک باشد و فلفل و یک قاشق اغماض.
غذاهای مادرم چه خوب بود. تازه من به او ایراد می گرفتم که رنگ سبز خورش اسفناج چرا متمایل به کبودی است. آدم چه دیر می فهمد. من چه دیر فهمیدم که انسان یعنی عجالتاً.
ایران مادرهای خوب دارد و غذاهای خوشمزه و روشنفکران بد و دشت های دلپذیر.
و همین.
نیویورک، سوم رمضان
پنجره فکر هوا عشق زمین مال من است… گزیده هایی از سروده های سهراب سپهری
اشاره:
چشم ها را باید شست؛ کار ما نیست شناسایی راز گل سرخ؛ آری، تا شقایق هست زندگی باید کرد؛ گل شبدر چه کم از لاله ی قرمز دارد؟ بهترین چیز رسیدن به نگاهی ست که از حادثه عشق تر است؛ زندگی آبتنی کردن در حوضچه ی اکنون است… این خطوط و بسیاری دیگر مثال اینها، از جمله سروده های سهراب سپهری اند که در سالهای اخیر، از پس تکرار فراوان در میان اهل ادب و مردمان معمول هم، به هیات مثل در آمده اند و بارها و بارها در بزنگاه های زندگی مرهم دردها و یا چاره ی مشکلات شده اند. در مجموعه مطالبی که با همت اعضای هیات تحریریه ی بخش فرهنگی خبرنامه ی خلیج فارس و به بهانه ی سالروز درگذشت شاعر مهیا شده اند، یکی هم گزیده ای از سروده های نام آشنای اوست که به همت همکارمان “مینا استرابادی” انتخاب و گردآوری شده اند. با هم بخوانیم و یادش را دیگر بار زنده کنیم…
زندگی خالی نیست
زندگی خالی نیست
مهربانی هست،سیب هست،ایمان هست
آری تا شقایق هست زندگی باید کرد
روزی خواهم آمد
روزی خواهم آمد و پیامی خواهم آورد…
خواهم آمد گل یاسی به گدا خواهم داد
زن زیبای جذامی را گوشواری دیگر خواهم بخشید
کور را خواهم گفتم : چه تماشا دارد باغ …
هر چه دشنام از لب خواهم برچید
هر چه دیوار از جا خواهم برکند
رهزنان را خواهم گفت : کاروانی آمد بارش لبخند
ابر را پاره خواهم کرد
من گره خواهم زد چشمان را با خورشید ، دل ها را با عشق ،سایه ها را با آب ،شاخه ها را با باد
و به هم خواهم پیوست،خواب کودک را با زمزمه زنجره ها
بادبادک ها به هوا خواهم برد
گلدان ها آب خواهم داد …
خواهم آمد ،سر هر دیواری میخکی خواهم کاشت
پای هر پنجره ای شعری خواهم خواند
هر کلاغی را کاجی خواهم داد
مار را خواهم گفت : چه شکوهی دارد غوک
آشتی خواهم داد
آشنا خواهم کرد
راه خواهم رفت
نور خواهم خورد
دوست خواهم داشت
لحظه ها می گذرد
دنگ..،دنگ..
ساعت گیج زمان در شب عمر
می زند پی در پی زنگ.
زهر این فکر که این دم گذر است
می شود نقش به دیوار رگ هستی من…
لحظه ها می گذرد
آنچه بگذشت ، نمی آید باز
قصه ای هست که هرگز دیگر
نتواند شد آغاز…
حرفی از جنس زمان
باید امشب بروم
من که از بازترین پنجره با مردم این ناحیه صحبت کردم
حرفی از جنس زمان نشنیدم
هیچ چشمی عاشقانه به زمین خیره نبود
کسی از دیدن یک باغچه مجذوب نشد
هیچ کس زاغچه ای را سر یک مزرعه جدی نگرفت …
لادن اتفاقی نیست…
چرا مردم نمی دانند
که لادن اتفاقی نیست
نمی دانند در چشمان دم جنبانک امروز برق آبهای شط دیروز است ؟
چرا مردم نمی دانند
که در گلهای ناممکن هوا سرد است؟
قارچ های غربت
هر کجا هستم باشم
آسمان مال من است
پنجره ، فکر، هوا، عشق، زمین مال من است
چه اهمیت دارد
گاه اگر می رویند
قارچ های غربت ؟
گل شبدر چه کم از لاله قرمز دارد
من نمی دانم که چرا می گویند : اسب حیوان نجیبی است کبوتر زیباست
و چرا در قفس هیچ کسی کرکس نیست
گل شبدر چه کم از لاله قرمز دارد
چشم ها را باید شست جور دیگر باید دید
واژه ها را باید شست …
زیر باران باید با زن خوابید
چترها را باید بست
زیر باران باید رفت
فکر را خاطره را زیر باران باید برد
با همه مردم شهر زیر باران باید رفت
دوست را زیر باران باید برد
عشق را زیر باران باید جست
زیر باران باید با زن خوابید
زیر باران باید بازی کرد
زیر باران باید چیز نوشت حرف زد نیلوفر کاشت
زندگی تر شدن پی در پی
زندگی آب تنی کردن در حوضچه “اکنون” است
رخت ها را بکنیم
آب در یک قدمی است …
باید امشب بروم
باید امشب بروم
باید امشب چمدانی را
که به اندازه ی پیراهن تنهایی من جا دارد بردارم
و به سمتی بروم
که درختان حماسی پیداست
رو به ان وسعت بی واژه که همواره مرا می خواند
یه نفر باز صدا زد سهراب!
کفش هایم کو؟
حادثه عشق…
بهترین چیز رسیدن به نگاهی است
که از حادثه عشق تر است …
اتنخاب عناوین از خلیج فارس
نامه ی سهراب سپهری به تحریریه ی کیهان ورزشی
ترازوی اخلاق مناسب ورزش و هنر نیست…سهراب سپهری
اشاره: در مطلب پیشین، با بیان مقدمه ای عنوان کردیم که به بهانه ی سالروز مرگ سهراب سپهری بر آن شده ایم تا دو نامه ی به جا مانده از او و همین طور برخی از سروده هایش را با هم مرور کنیم. در صفحات دیگر این پرونده، سروده ها و نامه ی او به احمدرضا احمدی را از پی آوردیم؛ نامه ی دوم او خطاب به مجله ی کیهان ورزشی که حاوی نکات بسیاری از مباحث جامعه شناختی و زبان شناسی ست را در این صفحه از پی بگیرید…
کلمات ” فوتبالیست ” و ” گلر ” چطور ساخته شده اند؟
به مجله شما علاقمندم ، تنها نشریه فارسی است که میخوانم ، به اندازه کافی با کتابها و مجلات فرهنگی سر و کار دارم . آنچه میخوانم به قلمروی دیگر مربوط است ، چون کارم چیزی دیگر است ، حاشیه نروم ، حرفهایی دارم ، از حرفها شروع کنم آن هم به ترتیب و در پی ارقام :
یک – کلمه فوتبالیست را از کجا آوردهاید ؟ در فارسی کلماتی ساختهایم مثل “فیلمساز” ، در این جا ریشه یک فعل را گرفتهایم و دنبال یک واژه فرنگی گذاشتهایم. اما در ترکیب این کلمه تابع دستور زبان خودمان بودهایم. شما “فوتبالیست” را از فرنگیها گرفتهاید و یا با ابتکار خود ساختهاید ؟ برای ما ساختهاید و یا به خاطر آنان؟ و تابع چه دستوری ؟ همینظور واژه “کلر” را ؟
دو – آیا بهتر نیست پارهای را با حروف لاتینی هم بنویسید ؟ البته خوانندگان شما میدانند ” جرج بست ” را چگونه تلفظ کنند . اما “Everton” را چطور ؟ بارها شنیدیم که این نام را ارتون (به ضم الف و سکون را) تلفظ کردهاند.
سه – نویسندگان شما گاه مینویسند “سنتر فوروارد” و گاهی “سانترفوروارد” . یک بار “بریان کید” و بار دیگر “بارایان کید” . آیا تلفظ کلمهای واحد آن هم در این گونه موارد همیشه همان نیست ؟
چهار- صبح شنبه در کیهان ورزشی میخوانیم که روز پیش تماشاگران امجدیه بیست و پنج هزار نفر بودهاند ، عصر در صفحه ورزشی روزنامه کیهان ، سخن از بیست هزار نفر در میان است. آیا برای تعیین ارقام درست راهی نیست؟ مگر تعداد بلیتهای فروش رفته را نمیتوان پرسید ؟
پنج – قیمت بلیتهای امجدیه بر چه مبنایی بالا و پایین میرود ؟ یک روز پنج شنبه بهای بلیت زیر جایگاه صد ریال است و درست فردای آن روز قیمت آن به دویست ریال میرسد ، چه حسابی در کار است ؟ اگر اهمیت مسابقه مطرح باشد پس با این همه تیم که بازی هرکدام در سطح خاصی است ، قیمت بلیت زیر جایگاه باید پنج ریال و پانصد ریال نوسان پیدا کند ، نکند عوامل جدی هم موثر باشد ، خودتان میدانید که در سرزمینهای دیگر بهای بلیت مسابقات نمیتواند چنین نوسانهای تند و نا به هنگامی داشته باشد.
شش – چه میشد اگر ما بهای اشتراک بلیتهای مسابقات را به فدراسیون و یا باشگاهها میپرداختیم و آنها بلیت مسابقه را برای ما میفرستادند ، چه موانعی در سر راه موضوع اشتراک هست ؟ در کشورهای پیشرفته چه میکنند؟
هفت – چرا بلندگوی امجدیه قبل از هر مسابقه (چه بزرگ و چه کم اهمیت) اسامی بازیکنان و داوران را اعلام نمیکند ، مگر این کار چقدر وقت گوینده را میگیرد؟ این را چطور باید یاد آوری کرد؟
هشت – جمعهها درست در همان وقتی که در امجدیه مسابقه فوتبال در جریان است ، تلویزیون ملی فیلم مسابقات فوتبال را پخش میکند. آیا مسئول برنامه ورزشی تلویزیون تا این حد از آن چه در زمینه ورزشی میگذرد بی خبر است ؟ و نمیداند که علاقهمندان واقعی برنامه او همان تماشاگران امجدیدهاند ؟ اگر میسر است این را از مجله گوشزد کنید.
نه – آیا بهتر نیست کیهان ورزشی هرهفته برنامه مسابقات فوتبال را به اطلاع خوانندگان خود برساند ؟ این کاری بود که در گذشتهها میکرد و کاری درست بود ، انگار جواب خود را باید در بینظمی کار فدراسیون جستجو کنم؟
ده – مفسرین ورزشی که زیر جایگاه مینشینند تا آن جا که ما دیدهایم ، کمتر به جریان بازی توجه دارند ، حرف میزنند ، شوخی میکنند ، میخندند. تفسیر و گزارش آنان تا چه میزان میتواند دقیق باشد ؟ وقتی تمام دقایق بازی را در مجلهای شرح میدهند ، جز این که فکر کنم از روی نوار مسابقه نوشتهاند چارهای ندارم. آیا چنین نیست ؟ و یا این که من قادر نبودم در جمع پر هیاهوی خبرنگاران ، نویسندگان دقیق و تیزبین را هم زیر نظر داشته باشم؟
یازده – چرا هیچ وقت کار یک داور را بررسی نمیکنید و همه جنبههای خوب و بد آن را باز نمیمایید؟ مگر انتقاد درست داوری مجاز نیست ؟ چه کس باید داور را به خوب و بدش آگاه کند ؟ اگر باز نمودن لغزش های یک داور اعتقاد مردم را نسبت به او سست میکند ، چه بهتر که این اعتقاد سستی گیرد. چرا باید مردم به داور بد ، اعتقاد بیجهت داشته باشند ؟ اما جنبه مثبت قضیه را هم در نظر باید گرفت. شاید انتقاد اصولی شما مددکار داور بود و قدرت داوریاش را افزونی دهد ، همیشه این تماشاگران نیستند که در سر راه داوری خوب ، سنگ میاندازند . مگر همین داور مسابقه تاج – عقاب (در روز جمعه اول بهمن ماه) اعصاب همه ما را در امجدیه به بازی نگرفت . از شما میپرسم ، اگر همین داور باز هم داوری یک مسابقه را به عهده بگیرد و سطح داوریاش همان باشد ، واکنش کیهان ورزشی چه خواهد بود ؟ تعبیر “داوری ضعیف” و یا “داوری پر سوت ” ارزش انتقادی ندارد ، این را قبول کنید.
دوازده – جزو مبانی انتخاب مرد فوتبال سال ، اخلاق و نیک رفتاری ، نیز به حساب آوردهاید. اما فکر نمیکنید مرد فوتبال نمیتواند لزوما مرد اخلاق هم باشد ؟
چه بهتر که یک بازیکن خوب خصایص اخلاقی خوب هم داشته باشد ، اما شما میخواهید در عرصه فوتبال قهرمان اسطوره انتخاب کنید. توجه به شایستگی اخلاق انتخاب شما را مشکوک میکند. درست مثل این خواهد بود که تابلوی بد یک نقاش را به خاطر اخلاق پسندیده نقاش آن در خور ستایش بدانید ، با معیارهای اخلاقی ، نه هنر را میتوان سنجید و نه ورزش را ، خود بهتر میدانید که چه بسیارند بازیکنان خوب که خشن و عاصی و پر خاشگرند . جرج بست چندان ملایم و نیک رفتار نیست. با این همه توپ طلایی میگیرد.
وقتی که در چند شماره کیهان ورزشی نظریات مربیان و داوران را برای انتخاب مرد فوتبال میخواندم ، چند سوال را برای خود مطرح کردم : این آقایان متخصصان تا چه پایه در جریان مسابقات هستند ؟ آیا بستگی آنان به باشگاه خاص و یا دوستی شان با افرادی معین در اظهار نظرشان بیتاثیر بوده است ؟ آیا توجه به عامل اخلاقی نیز سابقه ورزشی پایههای این انتخاب را تا حدی سست نکرده است ؟ هیچ کدام از این آقایان به بازی خوب اکبر افتخاری توجه نداشتهاند اما از مصطفی عرب نام بردهاند که بازیکنی است متوسط ولی با انضباط و یا همایون بهزادی که در شرایط امروزی بازیاش ضعیف است . اگر انتخاب مرد فوتبال “سال” مطرح است ، انگار نباید روی سوابق یک بازیکن تکیه کرد.
سیزده – با تعصب بیپایه چه باید کرد؟ هم راننده تاکسی طرفدار تیم پرسپولیس است. هم شاگرد بقال ، هم دانشجو و هم کارمند اداره . بسیار خوب ، هر کس میتواند علاقهاش را به چیزی ببندد، اما علاقه داشتن هم دلیل منطقی میخواهد. اهالی منچستر حق دارند طرفدار تیم های شهر خود باشند، مردم لیدز بجاست که تیم خود را دوست بدارند، ساکنان چلسی طبیعی است که بیشتر از تیم خود دفاع کنند . اما در شهر شما و من ، یک بت همگانی پیدا میشود، دلبستگی مسری است و طرفداری، اتفاقی و بی دلیل صورت میگیرد. خواهید گفت: چه اشکالی دارد؟ حرفی ندارد، اما وقتی که در امجدیه نشستهاید ، این طرفداری و تعصب محیطی نا مطلوب ایجاد میکند .
و شما نمیتوانید به دلخواه تماشا کنید . من هم مثل شما از تیم پرسپولیس بازیهای خوبی دیده ام . اما سرانجام- مثل کسان دیگری که میشناسم – تصمیم گرفتم روزهایی که تیم پرسپولیس بازی دارد به امجدیه نروم. شور و هیجان تماشاگر چیزی گیرا و پسندیده است و اگر نباشد میدان ورزشی نه جان دارد و نه معنی ، تشویق بی حساب تماشاگران ، بچههای پرسپولیس را نمایشگر و شاید خود نما بار آورده است. اینان از تماشاگران آشنای خود کمبودی بزرگ دارند ، انگار احساس غریبی میکنند. وقتی که قیافه گریان همایون بهزادی را پس از مسابقه در مسجد سلیمان روی صفحه کیهان ورزشی دیدم ، با خودم گفتم چه چیز جز تر و خشک کردن تماشاگران تهرانی ، این بچه را چنین عزیز دردانه بار آورده است؟ زیاد نوشتم این را میدانم ، اما اگر بگویم این تنها نامهای است که در تمامی عمرم به یک نشریه ورزشی نوشتهام ، شاید مرا از این اطناب معذور دارید.
یادی از محمد تقی بهار در گفت و گوی پرویز خانلری و صدرالدین الهی
شام تاریک ما را سحر کن…
رهیار شریف
” مرغ سحر ” شاید که مردمی ترین ترانه ی تمام تاریخ موسیقی ایران و همگام ترین و همراه ترین سروده ایرنیان در هنگامه های سخت وطن بوده باشد. ترانه ای که بیش از صد سال از تاریخ سروده شدنش می گذرد و در این عمر دراز بارها و بارها توسط بسیاری از خوانندگان ایران آواز شده و در تمامی لحظات سخت ایران به خیابان ها آمده و در قالبی خودجوش و هیاتی دسته جمعی به گوش مام میهن خوانده شده.
دوم اردیبهشت ماه، در تقویم ایرانیان به عنوان روز کوچ همیشگی شاعر مرغ سحر شناخته می شود. هم او که از جانب دکتر پرویز خانلری، ” آخرین ادیب بزرگ ” ایران نامیده شده…
پرویز خانلری
” ….؛ به نظر من بهار آخرین «ادیب بزرگ» ایران بود. «ادیب» تعریف جامعالاطرافی است که در نزد قدما متداول بوده برای معرفی کسانی که در کلیه «علوم ادبی» به مرحله کمال میرسیدهاند در مقابل فقیه و حکیم که به علمای علوم نقلی و عقلی گفته میشده. اینکه میگویم بهار آخرین ادیب بزرگ ایران بود از آن جهت است که او تمام دانشهای ادبی قدیم را در خدمت ذوق و استعداد شاعری خود گرفته بود و به اصطلاح به علم خود عمل میکرد و نشان میداد که خواندههایش را در میدان آزمایش به کار گرفته و با نهایت استادی موفق شده است. در میان استادان خود، ما ادبایی مانند آقایان همایی و فروزانفر داشتیم، اما من به جرأت در مورد مرحوم بهار کلمه «ادیب بزرگ» را به کار میبرم.”
بهار در دوران بسیار بلند فعالیت حرفه ای اش، چه در جامه ی یک مرد ادب و چه در مقام یک سیاستمدار و وزیرمملکتی، همواره کوشید تا اندیشه های وطن پرستانه را از قالب سنتی به شکل امروزین و به اصطلاح مدرن در آورد و همزمان با عصر ناسیونالیستی در غرب، به حب وطن در ایران هم، سر و شکل و وجاهت عاقلانه دهد.
خانلری در گفتوگویی با صدرالدین الهی که در کتاب «نقد بیغش» منتشر شده، خاطرهای قابل تأمل از دوران وزارت محمدتقی بهار بیان میکند که مرور این خاطره می تواند هم بسان یادآوری دوباره از مرگی بزرگ باشد و هم مهر تاییدی بر اندیشه های والا و درک از مفاهیم عمیق و کهن سال ادبیات. ادبیاتی که سالها و سالها توسط مردم کوچه و خیابان ( که صاحبان واقعی کلام هستند ) پاس داشته شده و از پس این همه جنگ و نزاع و کشورگشایی، همواره زنده مانده و حالا قبایی از دوستی و اتحاد دوخته بر تن یک یک مردم آن دیار…
دمتر خانلری در شرح آن خاطره و در همان منبع، این طور می گوید:
صدرالدین الهی
” در نخستین کنگره نویسندگان ایران که در خانه «وُکس» به همت انجمن فرهنگی ایران و شوروی تشکیل شد، کنگره در دوره دوم نخستوزیری قوامالسلطنه بعد از شهریور ۲۰ و در جریان داد و ستدهای قضیه آذربایجان بود و قدرت کامل حزب توده و صفبندی به قول شما امروزیها کهنه و نو در مقابل هم. بهار وزیر فرهنگ بود و در روز افتتاح کنگره صحبت بسیار کوتاه اما جالبی کرد. در کنگره دو سخنرانی سر و صدای زیادی راه انداخت. یکی من که درباره نثر معاصر فارسی صحبت کردم، و دیگری احسان طبری که در حقیقت به عنوان نقد بر صحبت من، مسأله نقد ادبی را مطرح ساخت. خانم دکتر فاطمه سیاح هم، که یک زن نمونه در شناخت مسائل ادبی و یک سخنور برجسته بود، حرفهایی داشت و گفت. در فاصله صحبتها، در وقت صرف چای، طبری که در حقیقت بیانکننده اعتقادات ادبی حزب توده و طراح راه ادبیات به حساب میآمد، ناگهان به چنگ خانم سیاح افتاد. مرحوم بهار ایستاده بود و گروه معدودی دورش بودند. خانم سیاح به طبری که میخواست یک تأییدیه از بهار در مورد حرفهایش بگیرد، پرید، خیلی هم سخت و اشاره کرد که تمام موضوع صحبت طبری و مفاهیم آن چکیده تزهای اخیر شوروی است در مورد ادبیات و اینکه چطور باید ادبیات را هدایت کرد. من دقیقا این صحبت را به یاد ندارم، فقط به خاطرم هست که طبری کمکم کوتاه آمد و خاموش شد و خانم سیاح هم که با وجود گرفتاری خاص و عصبیت شدید بلند بلند حرف میزد و تقریبا میخواست بگوید که این سروصداها هدایتشده است، او را ول نمیکرد. طبری بسیار مؤدب و سنجیده بود، اما در مقابل استدلالهای خانم سیاح و نام مأخذی که او پشت سر هم به روسی ذکر میکرد، کاملا عاجز مانده بود. وضعیت بسیار سختی پیش آمده بود. بهار، هم رییس کنگره بود و هم وزیر فرهنگ و هم دوست قوامالسلطنه و هم مهمان انجمن فرهنگی ایران و شوروی.
بالأخره خوب یادم است که وقتی خانم سیاح به او گفت: جناب آقای ملکالشعرا، آخر شما هم یک چیزی بگویید همینطور که نمیشود این آقایان ادبیات فارسی را خراب کنند. بهار به عصایش تکیه داد و گفت: خانم، اگر قرار بود ادبیات فارسی با کنگرهای که من رییس آن هستم و آقایان مدعوینش خراب یا آباد شود، ما حالا یا مستعمره روس بودیم یا تحتالحمایه انگلیس. دلواپس نباشید این آقای جوان هم وقتی به سن ما رسیدند آرامتر و پختهتر درباره لزوم تجدد ادبی سخنرانی خواهند کرد.”
فرصتی برای عبور از بحران اقتصادی / دکتر منوچهر فرح بخش
فرض را بر این میگذاریم که ماه ژوئن فرا رسیده و قرار داد هسته ای ببین حکومت اسلامی و دولتهای ۵+۱ امضا شده است . در اینصورت این سوال پیش میاید که آیا حکومت اسلامی برای فردای امضای توافقنامه و در واقع پسا تحریم یک برنامه مدون اقتصادی در اختیار دارد؟ اگر دارد بر چه پایه و مبنا و با چه سرقصلهایی . معمولا اگر دولتی که دغدغه حفظ منافع ملی داشته و اهل حساب و کتاب و برنامه ریزی باشد، فرصت سوزی نمیکند . یعنی در وضعیت بحرانی موجود با تهیه برنامه های متناسب با شرائط روز کشور و کاهش بحران اقتصادی از فردای توافق وارد فاز عملیاتی سازندگی میشود. حال باید دید که آیا دولت روحانی چنین دولتی است و واقعا برنامه ای برای پسا تحریم در دسترس دارد؟
مسلما یک توافق همه جانبه مورد تایید حکومت اسلامی و دولتهای ۱+۵ میتواند زمینه ساز تحولی جدی درحوزه اقتصادی کشور گردد که در آنصورت شرط اول برای ایجاد چنین تحولی تقویت برنامه های سرمایه گذاری است. زیرا که بدون سرمایه گذاریهای گسترده انتظار هرگونه تحول اقتصادی بی معناست. متاسفانه ندانم کاریهای مسئولین و وجود فضای به شدت فساد آلود مالی در مدیریت حکومت اسلامی اقتصاد کشور را نه تنها نیمه جان که به حالت کما برده است . در بعد از انقلاب با وجود رشد جمعیت و افزایش امکانات و ظرفیت بالای درآمد دولت از محل صدور نفت ، معهذا تولید کشور نه تنها افزایش در سطحی که ساختار صادراتی کشور را متحول سازد نداشته بلکه حتا همطراز با سایر کشورهای مشابه در منطقه هم مانند ترکیه و مالزی رشد نکرده، بلکه برعگس به لحاظ کمی و کیفی به شدت افت داشته استکما اینکه مهمترین صادرات کشور هنور هم کما فی السابق عمدتا شامل مواد اولیه ازجمله نفت خام و مشتقات آن میشود.
اکنون به میمنت توافق هسته ای بار دیگر نگاه سرمایه داری جهانی به بازار ایران معطوف شده و جسته و گریخته علاقمندی شرکتها به ویژه شرکتهای نفتی برای ورود به بازار ایران آشکار میشود که در واقع بشارتی است برای ورود سرمایه های جدید به بخش تولید کشور. ولی این توجه و ابراز علاقه سرمایه داری جهانی به فعالیت در اقتصاد کشور را نمیتوان حتا در حد مقدمه کار محسوب نمود و روی آن حساب باز کرد. زیرا برای اینکه ورود سرمایه خارجی در یک کشور از فعل به عمل در آید بایستی مراحل آزمون مختلفی طی گردد و نمره قبولی آورده شود تا یک سرمایه گذار ریسک سرمایه گذاری در بازار پر خطر و متزلزلی مانند ایران امروز را بپذیرد.
دراین رابطه یعنی جذب سرمایه های خارجی معمولا دو عامل نقش تعیین کننده دارند ، عامل اول قوانین و مقررات تجاری، نظام مالیاتی و بازگشت سود و سرمایه است و عامل دیگر استقبال سرمایه داران ایرانی از سرمایه گذاری درکشور، به ویژه بصورت سرمایه گذاری مشترک میباشد. بنابراین یکی از تدابیر دولت اسلامی بایستی فراهم کردن فضای مناسب از طریق حذف قوانین ، مقررات و دستور العملهای دست و پاگیر موجود از فضای تولید و تجارت به ویژه در رابطه با سرمایه های خارجی باشد. دراین رابطه مهمترین و اساسی ترین اقدام تقویت و باز گذاردن دست بخش خصوصی واقعی و توقف رقابت ناسالم شرکتهای دولتی با این بخش است. تا بخش خصوصی فدرتمند و مستقل نشود امکان پیشرفت اقتصادی در استاندارد جهانی میسر نخواهد بود.
یکی از ویژه گیهای بخش خصوصی عگس العمل سریع در مقابل تصمیمات کلان اقتصادی است. یک نمونه آن همین تفاهم نامه نیم بند و بحث برانگیز هسته ای است که سبب گردید تا بازار ایران ایرا ن بلافاصله از خود عگس العمل مثبت نشان دهد که سبب گرایش و استقبال اهل سرمایه به بازارسهام و به تبع آن افزایش قیمت و سوددهی بازار سرمایه هرچند برای کوتاه مدت گردید، به نحوی که در بورس اوراق بهادار تهران در روزهای اخیر رکوردهای تازه ای از رشد شاخص ثبت شده است. بازار سرمایه ایران دراثر این تفاهمنامه شاهد جهشهایی صعودی بوده است. جهشهایی که با افزایش قیمت سهام صورت گرفته است. البته این فضای مثبت ایجادشده، تثبیت شده نیست و این نگرانی را به همراه دارد که تمایل مردم به این بازار در اثرهیجان ناشی از تفاهمنامه باشد.
علی الاصول عگس العمل سرمایهگذاران به تحولات بازار، بر پایه مکانیسم سودآوری استوار است و لذا هنوز زود است که بشود نسبت به تمایل یا عدم تمایل سرمایه گذار داخلی به گسترش فعالیت سرمایه ای اظهار نظر کرد. ولی میشود این پیش بینی را کرد که بازار سرمایه درایران در صورت رفع مشگلات حکومت اسلامی با غرب میتواند بستر گرم و نرمی برای سرمایه گذاران باشد.
یکی از ویژه گیهای سرمایه گذاریی توسط سرمایه داران داخلی دادن انگیزه و قوت قلب به سرمایه گذاران خارجی است. سرمایه گذاران خارجی معمولا نیاز به ساپورت در داخل کشوریکه میخواهند سرمایه گذاری کنند دارند که دراین رابطه بهترین کاندیدا سرمایه دار داخلی است که علی الاصول میتواند در قالب شریک و سهامدار ظاهر شود. درحال حاضر فضای اقتصادی کشور به گونه ای است که در صورت توافق هسته ای میتوان امیدوار بود که اولا حالت یاس و ناامیدی حاکم بر جامعه کاهش پیدا کند . دوم اینکه با انجام توافقات دارائیهای ارزی کشور در خارج که گویا بالای یکصد میلیارد دلار است به خزانه دولت سرازیر گردد. سوم اینکه برداشتن تحریمها و افزایش قدرت خرید سبب گردد تا مناسبات تجاری ایران با سایر کشورها گسترش پیدا کند، چهارم اینکه صدور نفت به خارج به روال عادی خود باز گردد و درآمد مستمر قابل ملاحظه ای را وارد خزانه دولت کند. پنجم اینکه این بهبود اقتصادی بر بخش تولید اثر گذارده و وضعیت صنایع را بهبود میبخشد که میگردد تا وضعیت شرکتهای پذیرفته شده در بورس در جهت مثبت تغییر کند . در آنصورت میتوان امیدوار بود که قیمت سهام بعضی از شرکتها ، به ویژه شرکتهای وابسته به نفت و گاز در بورس ترقی کند. بالاخره ششم اینکه این تحولات مثبت انگیزه ای خواهد شد برای ورود سرمایه های خارجی یه بازار سرمایه که در حال حاضر در حد صفر میباشد.
در بازار سرمایه خطرعمده ای که وجود دارد و بسیاری از سهامداران را تهدید میکند افتادن سهامداران تازه وارد در تور سهامداران کهنه کار و بورس بازان است . سرمایهگذاران در بورس معمولا دو گروه هستند ؛ گروه اول گردانندگان اصلی بازار سرمایه هستند که در ایجاد نوسانات بازار نقش تعیین کننده دارند. دسته دوم سرمایه گذاران گذری هستند که ااز خود ابتکاری نداشته و نگاهشان به واکنشهای دسته اولی هاست . در اینجاست که خطر سهامداران تازه وارد را تهدید میکند که ناخودآگاه در دام بازیهای تصنعی بورس بازان حرفه ای افتند، این یکی از بازیهای رایج در بورس سهام است و در شرائط بهبود اقتصادی این خطر خود را بزرگتر و قوی تر نشان میدهد.
بورس سهام و اوراق بهادار علی الاصول در رشد اقتصادی کشور از طریق تأمین سرمایه مشارکت دارد و نقش عمده دیگری متوجه آن نیست . ولی همین نقش اگر به درستی پرورانده شود وبورس بتواند با شفافیت درعملکرد خود موجبات جلب اعتماد جامعه را فراهم سازد، در آنصورت عامل موثر و قدرتمندی خواهد بود در جلب سرمایه های داخلی و خارجی و در نهایت گسترش و تقویت بخش تولید که قلب تپنده اقتصاد هر کشور به شمار میرود.
سالهاست که مسیر ورود سرمایه های خارجی به اقتصاد ایران به دلائل مختلف مسدود شده است و با موانع متفاوتی روبهرو است. اگر این سد شکسته شود در آنصورت اولین گروه از سرمایه داران که جلب بازار سرمایه در ایران خواهند شد میتوانند خود ایرانیان ثروتمند مقیم خارج ازکشور باشند. هرچند که آمار دقیقی از سرمایه ایرانیان مقیم عارج از کشور در دسترس نیست ولی آنگونه که جسته و گریخته شنیده میشود و حتا آمارهایی هم در این مورد گرفته شده صحبت از چندین صد میلیارد دلار است. تعداد قابل توجهی از این سرمایه داران ایرانی سالهاست که در بخش مسکن فعال بوده و سودهای سرشاری هم نصیبشان شده است. این خود نشان میدهد که این آمادگی در میان سرمایه داران ایرانی مقیم خارج وجود دارد که در صورت بهبود شرائط تولید به این بخش روی آورند.
ورود سرمایه داران ایرانی یا خارجی به بازار ایران تنها به تقویت شرکتهای تولیدی – تجاری محدود نمیشود و اثر مهم دیگر آن ایجاد ارتباط و امکان دسترسی به بازارهای جهانی است که از اهمیت ویژه ای برخوردار است. تردیدی نیست که همه کوشش و تلاش فن آوران و تولیدکنندگان افزایش تولید به منظور حضور موثر و فعال دربازار جهانی است و سرمایه داران خارجی میتوانند طلایه دار این حرکت باشند.
بنابراین با توجه به توضیحات فوق کلید حل مشگلات اقتصادی کشور را بایستی در سرمایه گذاریهای گسترده و هدفمند جستجو کرد. لذا با توجه با این امر اولین سوالی که مطرح میشود اینست که آیا اصولا با وجود حکومت اسلامی و اقتصاد فقاهتی حاکم بر کشور امکان جذب سرمایه های خارجی وجود دارد؟ اقتصاد فقاهتی موجود ملقمه ای است از اقتصاد دولتی ، شبه دولتی ، فقاهتی ، عمومی و خصوصی مستقل که ضعیفترین بخش را تشکیل میدهد. در حالیکه در یک اقتصاد آزاد تنها بخش خصوصی مستقل فعال است و دولت نقش نظارتی و کنترل کننده رادارد که در واقع در طبیعت مکانیسم اقتصاد آزاد نهفته است . از اینرو سرمایه گذار هراسی از دولت ندارد و میداند که اگر مالیات را بموقع و درست پرداخت کند و قوانین نظم دهنده به اقتصاد را رعایت نماید دیگر با دولت کاری نخواهد داشت. در حالیکه حکومت اسلامی با چنین مکانیسمی غریبه است . امروزه اقتصاد کشور عملا در کنترل مافیاهای مختلف حکومتی است که با استفاده از انواع رانتها در سطح گسترده ای فعال است. گروه های مافیایی و رانتخواران برای حفظ قدرت و میدان عملیاتی خود زمینه فعالیت بخش خصوصی واقعی را بسیار محدود کرده ناد. بنا براین سرمایه گذار خارجی انگیزه ای برای مشارکت با بخش خصوصی ضعیف و بی قدرت ندارد.
از طرف دیگر سرمایه دار اصولا راغب به مشارکت با دولت آنهم در حکومتهای خودکامه و فاسدی مانند حکومت اسلامی نیست زیرا که سرمایه و موجودیت تجاری خود را همواره در معرض خطر می بیند. بنا براین سرمایه دارانی مشتاق مشارکت با حکومت اسلامی خواهند بود که مربوط به انجام پروژه های خاص مانند نفت و گاز و غیره که مدت سرمایه گذاری محدود و سود آن بالاست باشد. ماحصل قضیه اینکه امیدواری به ورود سرمایه گذار خارجی در بخشهای مختلف اقتصادی به جز پروژه های خاص با وجود نظام اقتصادی موجود سرابی بیش نیست و بسیار بعید، بلکه نزدیک به محال است که از این طریق بشود حتا در ده سال دیگر به موقعیت اقتصادی امروز ترکیه رسید.
گزیده خبرهای اقتصادی هفته شماره پنج سال 94
لوک اویل شرکت ملی نفت روسیه از جمله شرکتهای نفتی است که مذاکرات هسته ای حکومت اسلامی با دولتهای ۵+۱ را به دقت تعقیب میکند ، از اینرو در اولین اقدام دفتر خود در تهران را که از زمان تحریمهای نفتی تعطیل شده بود دوباره بازگشایی کرده است. این شرکت روسی هرچند که از لحاظ دانش فن آوری روز در صنعت نفت و گاز قابل مقایسه و رقابت با شرکتهایی مانند بی پی و شل نیست، ولی با توجه به روابط بسیار نزدیک حکومت اسلامی با دولت روسیه این شانس را دارد تا در آینده در بعضی از پروژه هاین نفت وگاز ایران مشارکت داشته باشد. اخیرا «راویل مگانف» معاون شرکت لوک اویل با اعلام بازگشت به ایران گفت: به دنبال مشارکت در پروژه های ایران بعد از رفع کامل تحریمها هستیم. به نوشته وبگاه آمریکایی «رادیو فیری یوروپ»، مگانف گفت که پروژه اناران اولویت اول شرکت لوک اویل در ایران است و ما در حال بررسی اطلاعات دریافتی زمین شناسی منطقه و نیز مطالعه بر پروژه های دیگر هستیم. شرکت لوک اویل و شرکت نروژی «استات اویل» کار توسعه میدان نفتی اناران را در سال ۲۰۰۳ آغاز کردند اما در سال ۲۰۱۱ به خاطر تحریمهای اقتصادی مجبور به ترک ایران شدند. حوزه نفتی اناران در مرز عراق قرار دارد و پیش بینی میشود ۲ میلیارد بشکه نفت خام داشته باشد.
در روزهای اخیر مکررا بحث تعدیل نرخ سود مطرح شده و به گفته رئیس کل بانک مرکزی قرار است در اولین جلسه پیشروی شورای پول و اعتبار این موضوع بررسی شود. همچنین روحانی رئیس جمهور هم در این مورد صراحتا عنوان کرد: شورای پول و اعتبار، تعدیل نرخ سود بانکی را دنبال خواهد کرد. او که در جمع سرمایهگذاران بخش خصوصی استان گیلان صحبت میکرد، به اهمیت کاهش نرخ سود بانکی اشاره کرد و افزود: شورای پول و اعتبار، تعدیل نرخ سود بانکی را دنبال خواهد کرد. وی با اشاره به اهمیت و جایگاه بخش خصوصی در رونق و توسعه کشور، اظهار کرد: اقتصاد کشور باید قدم به قدم به بخش خصوصی واگذار شود و دولت مصمم به برداشتن مقررات زاید در مسیر فعالیتهای اقتصادی در کشور است. روحانی لازمه اشتغالزایی را توسعه دانست و افزود: هیچ راهی جز حرکت به سمت رونق اقتصادی وجود ندارد. ما از رکود عبور کردیم و باید به رونق برسیم و در حال حاضر نیز تا رونق فاصله داریم و از بین بردن این فاصله به دست کارآفرینان انجام میگیرد نه دولت. عطاءالله حکیمی، عضو کمیسیون اقتصادی مجلس در مورد موافقت دولت با کاهش نرخ سود بانکی عنوان کرد:به علت بالا بودن نرخ سود بانکی، بانکها تا این لحظه نتوانستند هیچ کمکی به فعالسازی بخش تولید کنند. در چنین شرایطی عموما شرکتهای تولیدی و صنعتی وابسته هستند و طبیعتا هزینه تمام شده تولید بسیار بالاست و قطعا برای سرمایهگذار صلاح نیست که تولید انجام دهد.
عبدالمهدی بخشنده معاون برنامه ریزی و اقتصادی وزیرجهاد کشاورزی گفت: تراز بازرگانی بخش کشاورزی که در سال ۱۳۹۲ منفی هشت میلیارد دلار بود، با کاهش ۳۲ درصدی در سال گذشته به منفی ۴/۵ میلیارد دلار کاهش یافت. وی گفت: تاکنون ۸۲۶ میلیون دلار برای مهار آبهای مرزی اختصاص یافته که پس از تبدیل به ریال، حدود هزار میلیارد تومان برای تکمیل پروژههای سدسازی و اجرای شبکههای اصلی آبیاری در اختیار وزارت جهاد کشاورزی قرار گرفته است. به گفته بخشنده، ۱۷۰ هزار هکتار از اراضی کشاورزی در سال گذشته تحت پوشش آبیاری نوین قرار گرفتهاند و امسال نیز با تامین منابع ۲۰۰ هزار هکتار دیگر از اراضی کشاورزی تحت پوشش آبیاری شبکههای نوین قرار خواهند گرفت. معاون وزیر جهاد کشاورزی یکی از راهبردهای وزارت جهاد کشاورزی در برنامه ششم را توسعه صنایع تبدیلی و پرهیز از خام فروشی عنوان کرد و گفت: تاکنون ۲۰ درصد از منابع اختصاص یافته به بخش کشاورزی از محل صندوق توسعه ملی برای توسعه کشت گلخانهای اختصاص یافته است. وی افزود: در سال گذشته حدود ۱۲ میلیارد دلار واردات صورت گرفت که نسبت به واردات ٢/١٣ میلیارد دلاری در سال ۱۳۹۲ کاهش ۹ درصدی دارد در سال گذشته حدود ۶/۶ میلیارد دلار محصولات کشاورزی صادر شده که نسبت به سال ماقبلش ۲۷ درصد افزایش دارد ضمن اینکه کل صادرات سال ۹۲، ٢/۵ میلیارد دلار بوده است.
همزمان با احتمال لغو تحریمهای نفتی در حالی تاکنون ۱۰ غول نفتی جهان آمادگی خود را برای بازگشت به ایران اعلام کردهاند که مذاکرات وزیر نفت با رییسجمهور و دولت برای تصویب قراردادهای جدید نفتی آغاز شد. در حال حاضر ایران با در اختیار داشتن بیش از ۳۴ تریلیون مترمکعب ذخایر گاز و حدود ۱۵۷ میلیارد بشکه ذخایر قابل برداشت نفت، یکا از بزرگترین دارنده ذخایر هیدروکربوری جهان است به طوریکه هر چند برخی کشورهای عضو اوپک همچون عراق و عربستان از ذخایر بالای نفت برخوردار هستند اما در این کشورها ذخیره بالای گاز وجود ندارد. همزمان بیژن زنگنه، وزیر نفت فرصت سرمایهگذاری سالانه در طرحهای صنعت نفت و گاز ایران را حدود ۲۰ میلیارد دلارعنوان میکند و از طرح توسعه میادین مشترک نفت و گاز ایران در غرب کارون، پارس جنوبی، خلیج فارس، طرحهای افزایش ضریب بازیافت از مخازن به عنوان مهمترین پروژههای سرمایهگذاری در صنعت نفت یاد میکند. پس از انتشار بیانیه مشترک هستهای بین ایران و کشورهای عضو گروه ١+۵ و ادامه مذاکرات برای لغو کامل تحریمهای بینالمللی نفتی علیه تهران، بسیاری از شرکتهای بزرگ و چند ملیتی جهان را برای سرمایهگذاری در پروژههای نفت و گاز ایران به تکاپو انداخته است. بر این اساس در طول چند هفته گذشته تاکنون مدیران عامل و مقامات ارشد چندین شرکت بزرگ اروپایی و آسیایی برای بازگشت به صنعت نفت و سرمایهگذاری در پروژههای سودآور نفت و گاز ایران اعلام آمادگی کردهاند. شرکت انگلیسی- هلندی شل اولین شرکت بزرگ نفتی جهان بود که برای بازگشت به صنعت نفت ایران اعلام آمادگی کرد. این غول نفتی که تا پیش از افزایش تحریمهای بینالمللی یکی از شرکای استراتژیک نفتی ایران در دو حوزه سرمایهگذاری و خرید نفت بوده به طور رسمی برای بازگشت به صنعت نفت ایران چراغ سبز نشان داده است. پیتر وسر، مدیر ارشد اجرایی شرکت شل هفته گذشته به رویترز اعلام کرد در صورت آمادگی ایران، فرصت سرمایهگذاری در صنایع نفت و گاز این کشور را بررسی خواهد کرد. پس از شرکت نفتی شل، توتال فرانسه هم آماده بازگشت به صنعت نفت ایران در صورت لغو کامل تحریمهای بینالمللی شده است. پاتریک پویان، مدیر عامل توتال با بیان اینکه توتال به دنبال امکان بازگشت به ایران به محض لغو تحریمهای بینالمللی علیه ایران است، گفت: اگر توافقنامهای امضا شود، توتال البته که به دنبال مشارکت در پروژههای ایران خواهد بود. پیش از این راویل مگانوف، معاون لوک اویل روسیه گفته است دفتر نمایندگی این شرکت نفتی روسیه به زودی در تهران بازگشایی خواهد شد.
صندوق بینالمللی پول با اعلام تورم ۱۵.۵ درصدی برای ایران در سال ۲۰۱۴ که نشان از نصف شدن این رقم نسبت به سال ۲۰۱۳ دارد و با توجه به بهبود ۲ پلهای جایگاه ایران در سالهای ۲۰۱۳ و ۲۰۱۴ و پیشبینی بهبود ۴ پلهای در سال ۲۰۱۵، از فاصله گرفتن ایران از جایگاه کشورهای با تورم بالا خبر داد. جدیدترین آمار صندوق بینالمللی نشان میدهد که با کاهش نرخ تورم ایران در سال ۲۰۱۴ به نصف سال ۲۰۱۳، جایگاه ایران از این لحاظ در جهان بهبود یافته است. بر اساس برآوردهای این نهاد بینالمللی، ایران در سال ۲۰۱۲ رتبه نخست و در سال ۲۰۱۳ پس از ونزوئلا و سودان رتبه سوم نرخ تورم بالا در جهان را به خود اختصاص داده بود. اما در سال ۲۰۱۴ با کاهش نرخ تورم از ۳۴.۷ درصد سال ۲۰۱۳ به ۱۵.۵ درصد، جایگاه خود را از این لحاظ در رتبهبندی جهانی در میان ۱۸۷ کشور جهان ۲ پله بهبود داد و در جایگاه پنجم قرار گرفت. البته پیشبینی صندوق بینالمللی پول از نرخ تورم ایران در سال ۲۰۱۵ افزایشی است و انتظار دارد که رقم نرخ ایران در سال جاری میلادی به ۱۶.۵ درصد افزایش یابد اما ایران در جایگاه نهم قرار میگیرد که ۴ پله بهبود را نشان میدهد. ونزوئلا با تورم ۶۱.۱ درصدی در رتبه نخست قرار گرفته و سودان با تورم ۳۶.۹ درصدی در جایگاه دوم از این لحاظ نشسته است. مالاوی با نرخ تورم ۲۳.۷ و بلاروس با نرخ ۱۸.۱۰ نیز در جایگاههای سوم و چهارم قرار دارند. رتبههای ششم تا دهم کشورهای جهان از لحاظ تورم به این ترتیب است: غنا ۱۵.۴۸ درصد، آفریقای مرکزی ۱۴.۹ درصد، مغولستان ۱۲.۹ درصد، اریتره ۱۲.۲ درصد، اوکراین با ۱۲.۱ درصد . نرخ تورم برخی کشورهای نیز به این شرح است: ژاپن ۲.۷ درصد، روسیه، ۷.۸درصد، هند ۵.۹ درصد، چین ۱.۹ درصد و آمریکا ۱.۶ درصد، برزیل ۶.۳ درصد، مصر ۱۰ درصد، عراق ۲.۲ درصد، ترکیه ۸.۸ درصد، پاکستان ۸.۶ درصد، امارات ۲.۳ درصد، فرانسه ۰.۶ درصد و آلمان ۰.۷ درصد.
اخبار ورزشی روز دوشنبه با امیر خسروجردی
نیلسون شایعه بازگشت به پرسپولیس را رد کرد، فعلا نخواستند به این تیم برگردم در دو سه روز گذشته شایعاتی در برخی خبرگزاری های ایران مبنی بر اعلام نام نیلسون گلر برزیلی سرخ ها در لیست برانکو برای فصل بعد پرسپولیس دیده می شود، اما این گلر در واکنش به شایعات گفت: خبری که می گویید را نشنیده ام. اتفاقا مدیربرنامه هایم چند روز قبل تماس گرفت و گفت یکی از مسئولان باشگاه پرسپولیس گفته سیدجلال حسینی و نیلسون را با هم برمی گردانیم ولی من تا به حال با هیچ کدام از مدیران باشگاه پرسپولیس جلسه یا حتی مذاکره ای نداشتم و تمام این خبرها را تکذیب می کنم. اگر مذاکره ای انجام شود، حتما آن را علنا خواهم گفت. اتفاقا یکی از بزرگ ترین آرزوهای من این است که به پرسپولیس بیایم اما در شرایطی که واقعا مرا بخواهند. این دروازه بان برزیلی در نهایت با اشاره به خبر اخراج حمید درخشان از پرسپولیس گفت:نمی خواهم در مورد او زیاد صحبت کنم، اما به عقیده من که خودم را یک پرسپولیسی واقعی می دانم، او دیگر نمی توانست بدتر از این در پرسپولیس نتیجه بگیرد.
رحمان رضایی:قرارداد کی روش با تیم ملی مثل قرارداد تاجر است تا یک مربی مدافع اسبق تیم ملی فوتبال ایران در گفتگو با خبرگزاری تسنیم در پاسخ به این سوال که آیا موافق ادامه کار کیروش با تیم ملی است یا نه، عنوان کرد: با مربیگری او در تیم ملی موافق هستم نه کاسبی! اگر قرار باشد کیروش فقط کار مربیگری کند بهتر است بماند و به کارش ادامه دهد اما اگر دنبال چیز دیگری است، بهتر است جایش را به مربی دیگری بدهد. رضایی در این خصوص که عملکرد کیروش را چگونه ارزیابی میکند تاکید کرد: تا اینجای کار کاسب کارانه کیروش بیشتر از کار فنی او بوده است. این ادعای من نیست بلکه قرارداد فاش شدهاش به خوبی خیلی چیزها را ثابت میکند. این قرارداد بیشتر شبیه قرارداد یک تاجر است تا یک مربی فوتبال!
وزیر ورزش رئیس فدراسیون اتومبیلرانی را به علت حضور رویانیان برکنار کرد. حمیدرضا مهرعلی رئیس برکنار شده فدراسیون اتومبیلرانی با بیان اینکه وزیر ورزش به استقلال فدراسیونها اعتقادی ندارد، تاکید کرد: من را به خاطر اینکه مشاوری انتخاب کرده بودم، برکنار کردند. وی افزود: من بخاطر اینکه محمد رویانیان را به عنوان مشاور فدراسیون برگزیدم برکنار شدم. روز گذشته نصرالله سجادی معاون ورزش قهرمانی وزارت ورزش با من تماس گرفت که استعفا بده که من نپذیرفتم. رئیس پیشین فدراسیون اتومبیلرانی درپاسخ به سئوالی که آیا درباره این برکناری واکنشی خواهد داشت؟ که پاسخ داد: من کاری ندارم، اما اگر فدراسیون جهانی از من سوال کند که حقیقت را میگویم و مطرح میکنم که برکنارم کردهاند. مهرعلی همچنین گفت: در این مدت درهای بینالمللی را به روی این رشته در ایران باز کردیم و قرار بود در سال ۹۵ اعلام استقلال مالی کنیم که با همه این تفاسیر مرا برکنار کردهاند.
پیگرینی:درصورت راه نیافتن به لیگ قهرمانان اروپا برکنار خواهم شد. سرمربی تیم فوتبال منچسترسیتی دراین خصوص اظهارداشت:صعود نکردن به رقابتهای فصل آینده لیگ قهرمانان یک فاجعه خواهد بود و موجب اخراج وی در تابستان خواهد شد. مانوئل پلگرینی افزود: اشتباه میکنید اگر فکر کنید چنانچه در من سیتی جام نبرید اخراج میشوید. البته اگر رقابتهای لیگ قهرمانان اروپا را از دست بدهیم اوضاع فرق میکند.
کلوپ:شاید روزی به دورتموند بازگردم یورگن کلوپ سرمربی تیم بورسیادورتموند آلمان که هفته گذشته اعلام کرد در پایان فصل جاری به همکاری هفت ساله خود با این تیم پایان خواهد داد، احتمال داد در آینده فرصتی دست دهد تا یکبار دیگر مربی و مسئول فنی بورسیا باشد. وی در این باره اظهار داشت:در کنار اندک نکات مثبت که مرا در روزهای واپسین فصل به این فکر انداخت که از مربیگری دورتموند بعد از ۷ سال کنار بروم، این فکر که روزی به دورتموند برگردم، در ذهنم وجود دارد و ممکن است.
اختصاصی سایت خبرنامه خلیج فارس
ضرورت اختراع اسلام دموکراتیک
اکبر گنجی
وضعیت کشورهای مسلمان و رشد گروه های تروریستی اسلام گرا توجه جهانی به اسلام را به خود معطوف کرده است. بدون تردید در قرآن و سنت اسلامی مواردی وجود دارد که خشونت را تجویز کرده و آن فرامین موقتی مختص ۱۴۰۰ سال پیش، اگر در دوران جهانی شدن ایده دموکراسی به اجرأ درآیند، نقض حقوق بشر به شمار می روند. بدون تردید دولت ها، گروه ها و افرادی وجود دارند که به نام اسلام دست به جنایت و ترور می زنند. بدون تردید دولت هایی (ایران، عربستان سعودی، پاکستان، و…) که خود را حکومت اسلامی قلمداد می کنند، رژیم های دیکتاتوری و ناقض حقوق بشرند.
بررسی کتاب ستارۀ دنباله دار / رضا اغنمی
ستارۀ دنباله دار
مهرنوش خرسند
انتشارات الف با – لندن
چاپ دوم پائیز ۱۳۹۳ – لندن
درپیشانی پیشگفتار سرودۀ زیبا وماندگار زنده یاد فروغ فرخزاد آمده است:
«درسرزمین قدکوتاهان / معیارهای سنجش / همیشه برمدار صفر سفر کرده اند/ چرا توقف کنم؟ / کسی مرا به آفتاب/ معرفی نخواهد کرد/ کسی مرا به میهمانی گنجشکها نخواهد بُرد / پرواز را به خاطر بسپار/ پرنده مردنی ست» .
از خود و دیگرزنان می گوید و روایت هایی ازدردهای ریشه دار زن دراین سرزمین همیشه زن ستیز؛ وسپس مجازات های بدحجابی تا اسیدپاشی های وحشیانۀ دلالان بهشت ودوزخ را. با حسرت به یاد : «ققنوس افسانه ای می افتم شاید اگر داروین زنده بود تغییری دربخشی ازنظریاتش می داد این که زن ها وشاید زن ایرانی ازتیرۀ ققنوس هستند هربارآتش می گیرند، می سوزند و خاکستر می شوند اما باز به شوق پرواز ازمیان خاکسترها می رویند و جوانه می زنند و عاشقانه می خوانند» .
کوکب ، فصل اول این دفتر است . راوی نیز کوکب خانم دختر شانزده ساله ایست که در بکی از روستاهای ایران چشم به دنیا گشوده وبا پسرعمویش غلامرضا که «پدرش از ده سالگی فرستاده شهر تا هم کمک حال عمو باشه وهم درس بخونه». پدرکوکب که هر وقت کارمهمی می خواست انجام دهد شال سبز دورگردنش می انداخته و همیشه نهج البلاغه بالاسرش بوده به نقل از آن کتاب که فرموده: «زنان امانت خدا نزد شماهستند به ایشان زیان نرسانید و برایشان سخت نگیرید، اما همیشه سخنانش رو با این جمله تمام می کرد: آقاعلی فرموده اند با زنان مشورت نکنید که زنان دارای عقل و ایمان ناقصند» کوکب نیزدرچنین فضای مذهبی دچارتوهم قداست شده روزی که با گلاب دست و صورت خود را شسته است بی بی ازدیدن او واحساس بوی گلاب ازحال می رود واو را درهاله ای ازنورمی بیند. ازآن پس هرکس مشکلی در روستا داشته نذر و نیازی به کوکب می کند تا حاجتش پذیرفته شود.
جشن عروسی کوکب وغلامرضا به خیروخوشی برقرار می شود. ومراسم شب زفاف که بقول راوی داستان داماد مثل همیشه باعجله وارد اتاق شده «وباهمان عجلۀ همیشگی مالک من شد بعدهم عرق کرده از رختخواب بلند شد و با انگشت به پنجره کوبید. صدای شلیک تیرهمه جا رو پُر کرد این یک رسم بود پایان شب زفاف خبر موفقیت داماد و روسفیدی عروس با شلیک یک گلوله به اطلاع اهالی رسانده می شد».
این داستان در زمان سلطنت رضاشاه رخ می دهد و داماد شغلش رانندگی دولتی است و مصادف با فرمان کشف حجاب اجباری. غلامرضا که قبل ازعروسی به کوکب قول داده بود به مکتب برود و خواندن و نوشتن یاد بگیرد، دریک موقعیت قول اورا یادآور می شود، و او چنان پرخاش می کند که کوکب به یاد عادت مادرش افتاده می گوید آقا «غلط کردم گُه خوردم» .
با دستوردولت کارمندان با زن های خود ده روز دیگرباید درمراسم شرکت کنند.
روابط پنهانی غلامرضا با بدری خانم و مشاهده کوکب شوهرش را که ازاتاق او بیرون می آید و دهنش بوی زهرماری می دهد و بالاخره توافق آن دو و شگفتا تغییر وتحول حیرت آور شوهرسابقا غیرتی: « من مجبور نمی کنم. اما تاکی می تونی تو خونه زندونی بشوی؟ تو باید بری مدرسه. باید درس بخونی. من وتو نمی تونیم مثه مشدی و رقیه خانم زندگی کنیم . . . » وکوکب با چشم های پُر پاسخ می دهد: «می مونم . . . می یام باهات و حجابم رو بر می دارم. می رم مدرسه. و اشکهایم سرازیر شد» .
کوکب، با کت و دامن و آرایش مو و کلاهی به سر با رضایت غلامرضا کشف حجاب می کند. نالۀ زن، ادامه دارد. فریاد نالۀ زن درخلوتِ روحش لانه کرده است :
« از دور دست ها صدای نالۀ می اومد، نالۀ یک زن!» .
فصل دوم خورشید
پدر خورشید سرایدار باغ حاج کاظم بود. حاج کاظم ادای روحانیان را در می آورد اما «روحانی نبود». وقتی با مهمانهایش درباغ جمع می شدند صحبت های آنها درباره نماز و روزه و احکام مذهبی، وبهشت و جهنم دورمی زد و لاغیر. خورشید دوازده ساله شده ونماز وروزه براو واجب : «دوازده سالم بود نماز و روزه بهم واجب شده بود. باید ازنامحرم رو می گرفتم ونباید با پسرا بازی می کردم. اما خیلی وقتا شیطون گولم می زد ودنبال علی برادردوقلویم می دویدم توکوچه و با بچه ها بازی می کردم و اونقدرغرق بازی می شدم که یادم می رفت نماز بخونم. خیلی وقتام حجابم هم از سرم می افتاد . . . تازه ماه رمضان هم طاقت گشنگی و تشنگی رو نداشتم دور از چشم همه می رفتم سرقابلمه و هرچی دستم می رسید می خوردم . . . » .
خورشید بین میهمان های باغ با خانم نجم آشنا می شود. خانواده نجم با چند جعبه کتاب آمده اند. در نخستین دیدار کتابی به خورشید می دهد، وقتی متوجه می شود که سواد ندارد «خانم نجم دلسوزانه نگاهم کرد و گفت دوست داری باسواد بشی؟ بغض به شکل اشک روی گونه هایم سرازیرشد و با شوق تکان دادم» .
خانم نجم اهالی روستارا درباغ جمع کرده و درباره سوادآموزی زن ها صحبت می کند. «مردهاشون هم می اومدن. آقای نجم شروع می کرد با مردها از حقوق کارگرها وحق حقوق کشاورزها می گفت» . خانم نجم از روی روزنامه درباره مسائل پزشکی واحترام بین زن و مرد و این که «مردها حق ندارند بیشتر از یک زن بگیرن مرد نباید به زنش بگه ضعیفه اونهم زنی که تربیت بچه هارو بعهده دارند». پیداست که حرفهای تازه خیلی ها را خوش نمی آمد. مردها دست زن و بچه را گرفته می رفتند ولی فردا دوباره برمی گشتند. خورشید روزی ازمهرانگیز دختر خانم نجم می پرسد آیا شما ازجهنم خدا نمی ترسید؟ و او با لبخندی پاسخ می دهد :«جهنم یعنی بی سوادی» .
روزی اتوبوسی باعده ای زن ومرد وارد باغ شده وآن جمع رابا خود به جایی می برد. خورشید هم پنهانی سواراتوبوس می شود. بعد ازمدتی درمقابل ساختمان بزرگی توقف کردهمگی نیز پیاده شده « کتابها رو مقابل ساختمان روی زمین ریختن و پس ازلحظه ای به آتیش کشیدن . . . زنی با صدای رسا فریاد می زد زنان مکار نیستند، مکار کسی یه که با نوشتن چنین مهملاتی به زنها به خواهران ومادران شما توهین می کنه. به زنها ستم می کنه. دوران جاهلیت دیگه سپری شده». حاجی کاظم پیدا شده و بازوی خورشید را میگیره «تو اینجا چی کار میکنی؟» خورشید را با کلی ملامت و دعوا و پند واندرزها به خانه بر می گرداند.
خورشید، درآشنائی باخام نجم باخواندن و نوشتن آشنا شده و روزنامه ای را نیزبین لباس های خود پنهان کرده که هرازگاهی با آن تمرین می کند. حاجی سرمنقل تریاک با حضورمادر و پدرخورشید خواستگاری ازخورشیدرا مطرح می کند. خورشیدبلافاصله پاسخ می دهد: «من تازه همسن نوه شمام وحاجی پاسخ می دهد که این پیشنهاد بیشتر به صلاح شما بود تا بنده . . .» پدرخورشید دربگومگو با همسرش می گوید:«همین قدر که می تونه بخونه بنوبسه بسه سواد زیاد نجابت رو از زن می گیره» سرانجام صیغۀ عقد خوانده می شود و خورشید به خانه حاجی منتقل می شود. اما پس از مدتی بین آن دو اختلاف پیدا می شود. خورشید در مراجعت ارنزد پدر ومادرش حاجی را درخانه در بغل زنی می بیند. ومی گوید: «دیدمتون . . . شمارو دیدم» حاجی می گوید: « عجب! . . . حسادت کردی؟».
حاجی به عادت همیشگی در خانه را قفل می کرد وکلید را باخود می برد. زن درخانه مجبوس میماند تا برگشتن. در این بین اکبر که پادو وراننده حاجی و گرفتار لکنت زبان بود، روزی مقداری شاتوت وروزنامه برای خورشید می آورد و به عادت همیشگی با پریدن ازدیوارودادن شاتوت ازهمان راهی که وارد خانه شده محل را ترک می کند. خورشید نیزشاتوت را می خورد وظرف وروزنامه درحیاط می ماند حاجی با دیدن آن شکش گرفته وپس ازبازجویی میخواد خورشید رابه خا نه پدرش برگرداند. خورشید نیز وامانده می گوید« غلط کردم حاجی . . . گه خوردم . . . منو ببخش» و حاجی می رود که غروب برگردد سکته کرده می میرد. زن ها و فرزندان حاجی او را در حالی که حامله است از خانه بیرون می اندازند. «روحانی گفت: زن صیغه ای ارث نمی بره».
با پناه گرفتن خورشید و پدرش درخانۀ خانم نجم، نویسنده، نشانه هایی ازفعالیت های تندروان مذهبی را یادآور می شود واین فصل را با این جمله به پایان می رساند :
«واحساس کردم دست های مردانه ای رو که منو از زمین بلند کرد» .
ناهید فصل سوم
ناهید که روایتگر دوران زندگی خود است، مصادف با سلطنت پهلوی دوم و زمانۀ شهبانو فرح است. زمانۀ دوچرخه سواری دختران، مجله های گوناگون زنان و مشارکت دخترها درمسایقات جهانی دخترشایسته وسپاه دانش وبهداشت و ورزش زن ها. ناهید کاپیتان تیم والیبال مدرسه است. خدمت چهارماهه زیر پرچم را هم انجام داده است. ناهید برادری دارد به نام شاهرخ به مرضی دچار شده و پزشکان از معالجه او درمانده اند. نامه ای به شهبانو فرح می نویسد و ازایشان کمک می خواهد. دو ماه بعد خبر می دهند و پزشک دربار را معرفی می کنند و به معالحه او می پردازند . شاهرخ از بیماری نجات پیدا می کند. از آن پس هرگرفتاری برای مادر پیش می آید از شهبانو فرح کمک می گیرد.
بین همدوره ها ناهید، مصطفی برای تحصیل به فرانسه می رود و ناهید با پوشیدن لباس سپاه دانش با عده ای عازم روستائی به نام زابل درسیستان و بلوچستان می شود. «روستا فاقد هرگونه امکاناتی بود. نه مدرسه داشت نه حموم. نه ساختمان بهداشت و نه آب بهداشتی. تراخم و زرد زخم همۀ ده رو گرفته بود. خیلی ازاهالی اگر بُزی یا گوسفندی داشتند باهم یک جا می خوابیدند آغل و خونه شون یکی بود». بین این سپاهیان جوانی به نام آرش از مشاهدۀ فقر وفلاکت مردم به شدت متآثر، با چشم های گریان شروع به سروده هایی ازخسرو گلسرخی می کند که با چهرۀ برافروختۀ رمضانی مدیر مسئول مواجه می شود. «ارش ورقه شو به رمضانی داد وبه طعنه گفت: خداراشکرکه شهبانو چندین سال پیش اومدن اینجا و وضع این مردم بیچاره رو دیدن و بهش رسیدگی کردن. قطره ها رو خیلی زود می خوام. تراخم همه رو گرفته». رمضانی ازساختمان جدید بیمارستان و توجهات شاه مطالبی یادآور می شود آرش می خواند: «جشن غافل ماندن ار احوال خلق/ جشن یغما بردن اموال خلق / جشن صدها سال شاهنشاهیست / جشن جهل وظلمت و گمراهیست.» رمضانی با پوزخندی آن جمع را ترک می کند.
ناهید که بعنوان کاندیدای دخترشایسته اسم نویسی کرده، انتخاب شده به تهران دعوت می شود. ولی با مشاهدۀ وضع پریشان بچه های نیازمند و درماندۀ روستا، ازشرکت درمسابقه خودداری کرده همانجا می ماند.
نویسنده، دراین جا صحنه زیبائی از عشق، ومهمتر ازپاکی وفضیلت همدلی با درماندگان و نیازمندان می آفریند. آرش که ازفداکاری انسان دوستانۀ ناهید به وجد آمده است می گوید: «تو امروز دختر شایسته جهان شدی. نه با جسمت، با روحت» همو که به استادی فلوت می زد آن شب فلوتش را از جیب درآورده و مشغول نواختن شد: «این باربرخلاف همیشه نه چشمهایش را بست و نه به افق خیره شد. به من نگاه می کرد. گرم وعاشقانه وعمیق. تاب نگاهش را نداشتم . . . زیباتر از همیشه می نواخت آنقدرزیبا که هیچکس نفس نمی کشید. که انگارهمه مردم شهرهمۀ دنیا سکوت کرده بودند. انگار همه غرق دراین نوای جادوئی شده بودند. نواخت و نواخت. بغض کرده بود. چشمهایش از اشک پُر شده بود نتوانست ادامه بدهد . . . اگر . . . زیرنگاه همین ستاره ها، زانو می زدم و از شایسته ترین دختر دنیا خواستگاری می کردم . اما، افسوس . . . افسوس . .. افسوس که . . . ».
با آمدن احمدی آرش غیبش می زند وخبردستگیری و زندانی شدن ش به گوش می رسد. اما یادگاری از او درپوستۀ درختی که نوشته بود قد می کشد: «درسرزمینی که بهاررا نمی شناسد / عشق درمن جوانه زد / و از امشب تا همیشه من و ستاره ها هرشب به تو خیره می شویم . . . . . .» .
اعلامیه های خمینی وخبرفرار ازپادگانها به زابل هم رسیده است. ناهید و دوستان در تهران درخانه تیمی پنهان شده اند. پدرناهید به جرم داشتن کتاب های ممنوعه وسیلۀ ساواک دستگیر و زندانی شده است. روزهای تظاهرات خیابانی ناهید زخمی ومصطفا که ازپاریس برگشته درکنارش تیرخورده و جان میبازد. ناهید زخمی درحالت بیهوشی آرش را بالاسرش می بیند، «یک دستش ازکار افتاده و یک گوشش ناشنواست». شاه رفته خمینی آمده است. ناهید وآرش بهم می رسند و ازدواج می کنند. آرش دستگیر واعدام شده، ناهید با بچه نوزادش زندانی ست.
ناهید درمقابل جوخۀ اعدام، نگاهش به پاسداری ست که آشناست: « انگارمنو نمی بینه انگار صدامو نمی شنوه. انگار درعالمی دیگه س . در چشم های شیشه ای او روح نیست. آتش !! » .
زهره فصل چهارم
آخرین فصل این دفتر زهره فضای دانشگاهی را از درون دانشگاه روایت می کند. زمانه ایست که احمدی نژاد همان که رهبر فرمود عقیده او به من نزدیک است وهشت سال تمام برملتی درمانده و همیشه گریان تحمیل کرد. زهره بزرگ شدۀ پرورشگاه است. بدون قوم و خویش و شناختی از پدر ومادر. دختری تحصیل کرده و لایق. مادرفرهاد رو دررو از اوخواستگاری می کند. هردودریک دانشگاهند. ازدواج سر می گیرد. مادر درهمان نخستین دیدار با زهره درد دل کرده وازجدائی خود گفته : «پدرش خیلی وقته که ولمون کرده ماهم یه جورایی تنهاییم. مثه تو. فامیل فرهاد میشن فامیل تو ومن هم مادرت». حاج قنبر پدر فرهاد با شرکت درجشن شب عروسی، یک اتومبیل پراید به عروس ودامادهدیه می کند. به روایت داستان، حاج قنبر دردستگاه دولت اسلامی صاحب مقام است، مقامی که همیشه پنهان مانده. مادر فرهاد معلم بازنشسته است که حالا درخانه با شیرینی پزی و فروش آن سرگرم است زن باتقوا و نمازخوانیست که با اسلام حکومتی سازگار نیست. همان طور فرهاد نمازخوان و خدا باوراست. حلال وحرام سرش می شود. شب ها با مسافرکشی امرار معاش می کند. زهره دختری می زاید اسم ش را ستاره می گذارند درجریان انتخاب دورۀ دوم احمدی نژاد که تقلب های سازمان یافتۀ آن خشم مردم را برانگیخت وبه خیابانها ریختند فریاد کشیدند : «رآی من کو؟» فرهاد و زهره هم بین جمعیت بودند و فرهاد موقع عکس گرفتن ازپاسداری که زن میانسالی را زمین زده وحشیانه کتکش می زد، مآموران مسلح سرش ریخته به جرم عکاسی دستگیر درکهریزک زندانی و زیر شکنجه به خونریزی دچار و جان میبازد. ستاره هفت ساله شده، حاج قنبر پدرفرهاد، او را باسجل ش ازمادر می گیرد وبرنمی گرداند. بلکه بچه را به اهوازبرده وبا اسم نویسیِ او در مدرسه ای نزد خود نگهمیدارد. مادرمسئله را دنبال می کند و پس از پیداکردن ستاره دراهواز با ترفندی شجاعانه، شبانه از طریق دریا خود را به کشور امن می رساند و کتاب بسته می شود.
نویسنده، دراین کتاب خواندنی با نگاهی سنجیده و انتقادی دردهای انباشتۀ «زن» را درگذرتاریخ کشور و دگرگونی های یکصد سال اخیرمورد بحث قرار داده. جدال سنت و مدرنیته را با روایتی تازه در ادبیات تبعید به مخاطبین توضیح داده است: با «کوکب» از دوران سلطنت رضاشاه و پس از آن با «خورشید و ناهید» ازدوران محمد رضا شاه پهلوی، با «زهره» دوران حکومت اسلامی را در آئینۀ زمان؛ چون تابلویی عبرت آموز درمنظردیدِ عموم به نمایش گذاشته است. نمایشی بس اندوهناک از دردهای نهفته و ریشه دار زن ، که پایه های سنگین تعلیم وتربیت بشریت را از ژرفای تاریخ برعهده داشته وهنوزهم دارد. شگفتا که روایتِ شوم تحقیر زن و زن ستیزی، از اهداف نهائیِ برخی حکومت های عقب ماندۀ دینی قرارگرفته و کانون خیلی از مشکلات اجتماعی شده است .
به کجا چنین شتابان/ جمال ملک شاه
غوغای ملال اور روز های سبری شده در فضای عمومی جامعه وتجمع اعتراض امیز مقابل سفارت عربستان بواسطه اتفاق تلخ جده بهانه ای شد تا فضای مجازی سر ریز شود از تحقیر عربان وتشجیع غیرت هموطنان . راقم بر سبیل تذکر از باب توجه به بنهان ماندن انگیزه خفته در بس این هیاهو. نقبی زدم تا گوش از غفلت تاریخی خویش به هوش گیریم واز معرکه گیری دوری کنیم وداد از بیداد نطلبیم. محتوای تخفبف کننده بیام های منتشر شده با هر انگیزه ای حتی نا متجانس اما در این موضوع تقاطع یافتند که ما طاووس علیین شده اییم وعربان بادیه نشینانی عقب مانده .