خانه » مقاله » به کجا چنین شتابان/ جمال ملک شاه    

به کجا چنین شتابان/ جمال ملک شاه    

199955_138

غوغای ملال اور روز های سبری شده در فضای عمومی جامعه وتجمع اعتراض امیز مقابل سفارت عربستان بواسطه اتفاق تلخ جده بهانه ای شد تا فضای مجازی سر ریز شود از تحقیر عربان وتشجیع غیرت هموطنان . راقم بر سبیل تذکر از باب توجه به بنهان ماندن انگیزه خفته در بس این هیاهو. نقبی زدم تا گوش از غفلت تاریخی خویش به هوش گیریم واز معرکه گیری دوری کنیم وداد از بیداد نطلبیم. محتوای تخفبف کننده بیام های منتشر شده با هر انگیزه ای حتی نا متجانس اما در این موضوع تقاطع یافتند که ما طاووس علیین شده اییم وعربان بادیه نشینانی عقب مانده .


فارغ ازتوابع سیاسی بر امده از این نزاع قومی و نزادی که با بیوست مذهبی شیعه وسنی هم اغشته گردیده که میتواند در منطقه ای که ابستن حوادث هولناک میباشد جرقه انبار باروت هراس انگیزی گردد که در جای دیگر مبسوط و مفصل به ان برداخته ام رجوع شود به مقاله( دورنمای خاورمیانه از منظر منافع ملی) چاب شده درفصلنامه خاورمیانه . اما اینک به ساحتی از موضوع که نادیدن ان منشاء بسیاری از سوء تفاهمات جاری گردید خواهم برداخت. خود برتر بینی ایرانیان واعراب از زمانه هجوم عربان به سرزمینمان ایران منازعه ای کهنه میباشد. ایرانیان  بواسطه ناخویشی با شاهان ساسانی اگر نه بذیرا که شاهد بی تفاوت یورش عربان شدند انان از هر جنایتی کوتاهی نکردند ان قوم نا اشنا با مبانی و مبادی اداب مملکت داری زود به مستوفیان و وزیران ایرانی محتاج گردیدند گفتار بی دستور زبانشان را اراستیم کتب ایرانشهری ما اداب زمامداری را که همانا استقرار استبداد بود سامان بخشید امور دیوانی به نهجی که کفاف تدبیر امبراتوری وسیع انان در امر اخذ مالیات تا جذ یه و هکذا کند را بارسیان در دست داشتند بنی عباس بیش از بنی امیه بواسطه دین در گردن انان بدلیل سرنگونی بنی امیه ازسوی سردار ایرانی ابو مسلم خراسانی منجر شد باعث شد تا ایرانیان در دستگاه خلافت انان ارج وقربی بی اندازه دست یابند اما دو قرن توام با تحقیر ایرانیان منجر به خیزش مقابله جویانه ای گشت به نام شعوبیه که در صدد احیا ی مجد وشکوه ایران بیش از عربان بود از ساحت عرفان تا اقلیم فلسفه و دیگر شعب معارف جلوه یافت چنین بود موازی با وقایع یادشده بواسطه اهتمام واقبالی که دوران انتقال قدرت از سازمان ونظامی بدوی وساده قبیله ای شبه جزیره به مجموعه ای وسیع وگسترده با اختلاط با نظامات اجتماعی . سیاسی . وبیچیده شدن مناسبات اقتصادی عربان ناگاه از درک ضرورت این تغییرات محتاج ومتوسل به خانواده های صاحب نشان ایرانی شدند وهر روز نقش وکارکرد سیاسی و فرهنگی ایرانیان افزونتر گردید بزرگانی چون خانواده نوبختیان . برزویه طبیب . از فارابی تا ابن سینا . بهمن یار . سهروردی . ابوریحان بیرونی . خوارزمی .ابن هیثم . …وچنین شد که عصر زرین ایران بس از اسلام درخشیدن گرفت وافتاب اقبال ایرانیان از بس دو قرن اولیه تابیدن یافت وقدر دیدن وبر صدر نشستند در این فرایند شکل گیری تکوین هویت ایرانی چنانچه فیلسوف معاصر دکتر حسن ملک شاهی در اثر ماندگار ش تاملی بر قرون میانه اسلامی به وضوح بر اهمیت حکمت خسروانی تاکید مینماید وجهان عرب که با دوری از عقل مشا و دقت نظر فلسفی بیگانه بود به هدم و حذف اثار عقل برداختندو به اربابان عقل تاختند ابن رشد بغچه عقل گرایی جهان شرق اسلام که همانا حوزه نفوذ عربان بود را برگرفت و راهی دیار فرنگ گردید و در حوزه ایرانی اما حکایت به نحوی دیگر رخ نمود عرفان در معیت فلسفه اغاز راهی نمود که در چهره ارمانی اش فیلسوف نام اشنای ما صدرا ی شیرازی علو و عروجش میباشد این فلسفه البته مارا گرفتار اوهام کرد از زمین و مردمانش بیگانه ساخت چناچه عربان که انرا به کناری نهادند چیزی از دست ندادند  بعد مغولان حمله ددمنشانه نمودند وهرچه بود را بربودند و بردند و ان کردند که قلم از ذکرش خوف وحزن گیرد اما ما وعربان در این سرنوشت شریک بودیم در حرمان انحطاط و زوال هردو دچار. کوتاه سخن هر چه جلو امدیم از خود بیگانه تر گشتیم و در در درکات جهل بیشتر فرو رفتیم قرن ها سر خورده شدیم هرکه از راه رسید چند سباحی بر ما امر راند و ظلم کرد و دنیا و رویای ما به یغما برد و سکوت از سر ترس ما هم کینه ای شد فرو خورده در نهان ونهاد بر از نفرتمان از هر بیگانه ای از هر غریبه ای ترسیدیم وبا تر س زندگی کردیم عرفان شد خانه امن وزبان شعر بر از کنایه هم بناهگاه روح زخم خورده ما. دیگر نه از  دنیا کامی گرفتیم نه از اهل دیار اشنایی یافتیم. اهل تقدیر شدیم و عافیت طلب و سوز عاشقانه مجنون میل طلب لیلی ننمود به گوشه انزوا خزیدیم وشکوه و شیوه دلبری از بری رویان بهشتی به طراری به هزار حسن بیاراستیم و یک قدم بیش ننهادیم چون مست لایعقل. مدهوش از شراب میکده غفلت. از هرجه اگاهی بود غافل شدیم دست طلب از دامان مه رویان بهشتی بزم عیاران کشیدیم و راحتی را در نطلبیدن جستیم و خواهش را مادر عذاب دیدیم ما نخواستیم. لذا هیچ نکردیم نکاشتیم تا خرمن خرمن درو کنیم ما گذر عمر برنهرزندگی نظاره گر شدیم عربان بر سر خوان کرم نفت وما بر مرثیه انچه داشتیم از دیر ودور تاریخ به سووشون گریستیم نالیدیم واگر مهلتی یافتیم وجسارتی میداشتیم از زمانه و دیگران شکایت کردیم ونفرین فرستادیم. ما قرن هاست مرده اییم ما بیگانه با تاریخ اکنونیم . ما مردمانی غمگینیم. افسرده از غم حسرت ها . شادی و غم ملل در افسانه های عشاق ان سرزمین جلوه گر است بخوانید  حکایت عاشقان عرب لیلی ومجنون مقایسه اش کنید با جانهای سوخته از شورشرر عاشقی شیرین وفرهاد ایرانیان . ما مردمانی بسیار شبیه همیم علت این نفرت از هم. از کجا میاید گمان ندارید شاید ما از تصویر خود که در دیگری یعنی عربان انعکاس یافت بیزاریم واین هجوم چند روزه. انتقام و شکنجه خود نیست. رفتار عربان با زن قرابت بسیار با رفتار ما با زنان دارد ایا نه این است که انان نیز در قبول تجدد مقاومتی احمقانه و سرسختانه  دارند چناچه یکصدو بنجاه سال ماداریم مگر رویای انان اعمال قوانین اسمانی نیست چناچه سی وهفت سال ما کردیم . تفاوت وتفارق ما چیست؟ وکجاست ؟ریشه این نزاع احمقانه همان از دنیای اسیری و خیالی خود بیرون نیامدن است. هنوز گرفتار اوهام ذهن های فلج شده خویشیم . ما نیاموختیم زندگی کنیم . دراین زمانه سر میکنیم ولی در این زمانه زندگی نمیکنیم ما با مصریان قرابتی قریب داریم با عربان و مردمان این سوی عالم ما اشنایان احوال همیم .بیایید کمی بر خود ترحم کنیم. بیایید بیرحمانه اخلاق را به مسلخ غرور بلاهت امیز خود قربانی نکنیم . ما همه مردمانی هستیم نشسته در جغرافیایی همجوار. با قبله و قرانی واحد . از نفرت دست بشوییم و بذر کینه بر دلها نباشیم .بیایید در زمین سیاستمداران بازی نکنیم .مکر وکید اربابان قدرت .همیشه ی تاریخ خونین بود و اکنون هم .  اگر تفاضلی باشد ان فضیلت بردباری و اخلاقی زیستن است . نه خرابه های ویران تخت جمشید . ما محکومیم در این جغرافیا با هم باشیم قرنها بوده ایم قرنها خواهیم بود

یک نظر

جوابی بنویسید

ایمیل شما نشر نخواهد شدخانه های ضروری نشانه گذاری شده است. *

*