یکی از اقدامات استراتژیک حکومت اسلامی ایران در بعد از انقلاب تغییر مسیر اقتصادی – سیاسی کشور از جهان غرب به سوی چین و روسیه در درجه اول و سپس هند و ترکیه و مالزی و غیره بوده است . در این میان چین با اجرای شیوه هایی بسیار زیرکانه، از جمله زد و بندهای پنهان و آشکار با دست اندرکاران حکومت اسلامی، باز گذاردن دست دلالان و قاچاقچیان و رانتخواران حکومت اسلامی در داد و ستد های تجاری جایکاه ویژه ای بدست آورد. در دوره ریاست جمهوری احمدی نژاد که تحریمها مسئله ساز شد، این روابط صمیمانه تر شد و سبب گردید تا فضا برای سوء استفاده های بیشتر فراهم تر گردد و چین جایگاه اول را در اقتصاد کشور از آن خود سازد. ضمنا از آنجاییکه چین به لحاظ سیاسی و نظامی هم از وزن و اعتباری ویژه در جهان برخورداراست، لذا حکومت اسلامی ایران که در جهان به انزوا کشانده شده نیاز به چنین پشتیبان قوی هم دارد که این خود بر وابسنگی بیشتر حکومت اسلامی به چین که طبیعتا بسیار باعث خرسندی دولتمردان چینی میباشد افزوده است .
نقش و نفوذ چین در اقتصاد کشور تا قبل از تشکیل دولت احمدی نژاد چندان گسترده نبود. واردات ایران از چین که در سال ١٣٧۶ ، یعنی آغاز دولت محمد خاتمى ٣٩۴ میلیون دلار بود، در پایان دولت خاتمی در سال ۱۳۸۴ و بر اساس گزارش مرکز پژوهش هاى مجلس شوراى اسلامى به ٢/٢ میلیارد دلار افزایش یافت. درحالیکه حجم مبادلات در دولتهاى نهم و دهم به ریاست محمود احمدى نژاد طبق اظهارات اسدالله عسگر اولادى رییس اتاق بازرگانى ایران و چین، در سال ١٣٩٠ به ۴۵ میلیارد دلار رسید . با استناد به آمار گمرک کشور، تراز بازرگانی ایران با چین و نیز تغییر جایگاه و سهم آن کشور طی دوره ۱۳۸۱ ـ ۱۳۹۱ نشان از یک جهش چشمگیر دارد. در طول این زمان مهمترین کالای صادراتی ایران به چین نفت خام است که ۸۰% آنرا تشکیل میدهد و با فاصله ای بسیار سنگ آهن و سایر مواد خام معدنی قرار دارند . در واقع صادرات نفت خام عاملی است که با اتکا به آن، تراز تجاری ایران با چین را مثبت نشان میدهد. درحالیکه با حذف نفتخام حتی درصورت احتساب صادرات گاز طبیعی، تراز تجاری ایران با آن کشور به شدت منفی خواهد بود. بدون احتساب نفتخام نیز چین در صادرات جهانی ایران رتبه اول و در واردات جهانی ایران رتبه دوم را داراست و هماکنون دومین شریک تجاری ایران پس از امارات متحده عربی به شمار میرود. درحالیکه واردات از چین به لحاظ تنوع و حجم در سطح وسیعی جریان دارد که عمدتا هم کالاهای مصرفی با کیفیت پایین را تشکیل میدهد، در مقابل صادرات ایران به آن کشور بر روی نفت و گاز وچند نوع مواد خام دیگر متمرکز است.
تصور میرفت با روی کار آمدن دولت روحانی، بازرگانی خارجی کشور با تحولات جدیدی مواجه گردد. از جمله اینکه این سخنان روحانی در مصاحبه تلویزیونی خود به عنوان گزارش صد روزه دولت که گفت: ” دولت قبلی شغل ایجاد کرد، اما برای چینیها. درسالهای اخیر، شغل زیاد درست کردیم، منتها برای چینیها و کرهایها مرتب شغل اضافه کردیم.” و همچنین سخنان جهانگیری معاون اول رییس جمهور چندی پس از اظهار نظر روحانی که گفت : ” در دو دوره گذشته، ۷۰۰ میلیارد دلار پول مملکت خرج واردات کالا به کشور شد، در دو دوره قبل پیش و پس از مصرف ۷۰۰ میلیارد دلار، تعداد شاغلین در کشور ۲۰ میلیون نفر بوده است و این به آن معناست که این میزان پول رفته و موجب اشتغال جوانان چینی و کشورهای دیگر شده است.” موضوع روابط تجاری با چین را بازتر کرد و پیش بینی میشد که تحولات در تجارت خارجی از تجدید نظر در روابط بازرگانی با چین شروع شود. ولی نه تنها چنین نشد که شرائط بیشتر به نفع چین تغییر کرد.
گمرک چین اعلام کرد مبادلات تجاری ایران و چین در ۱۱ ماهه ژانویه تا نوامبر ۲۰۱۵ با کاهش قابل توجه ۳۴ درصدی نسبت به مدت مشابه سال قبل مواجه شده است. مبادلات ایران و چین در ماههای ژانویه تا نوامبر سال ۲۰۱۴ بالغ بر ۴۷.۱ میلیارد دلار گزارش شده بود اما این رقم در مدت مشابه سال ۲۰۱۵ با کاهش حدود ۱۶ میلیارد دلاری به ۳۱.۰۹ میلیارد دلار رسیده است. بهخلاف سالهای گذشته که همواره تراز تجاری دو کشور بهنفع ایران بوده است در ۱۱ ماهه سال ۲۰۱۵ تراز تجاری ایران با این کشور منفی شده است. صادرات چین به ایران در این دوره بیش از یک میلیارد دلار از میزان واردات این کشور از ایران بیشتر بوده است. واردات چین از ایران در ۱۱ ماهه ۲۰۱۵ به ۱۴.۹۱ میلیارد دلار رسیده که این رقم با افت ۴۱ درصدی نسبت به مدت مشابه سال قبل مواجه شده است. چین در ماههای ژانویه تا نوامبر ۲۰۱۴ بالغ بر ۲۵.۲۷ میلیارد دلار کالا از ایران وارد کرده بود. صادرات چین به ایران نیز در ماههای ژانویه تا نوامبر امسال کاهش ۲۶ درصدی داشته و به ۱۶.۱۸ میلیارد دلار رسیده است. چین در مدت مشابه سال قبل ۲۱.۸۳ میلیارد دلار کالا به ایران صادر کرده بود.
براساس آمارهای رسمی، روابط بازرگانی در دولت روحانی بیشتر از گذشته با چینی ها در حال گسترش است. گویا در حکومت اسلامی دارد چنین بدعت میشود که هر دولت که سرکار میاید در ابتدا بازی با «اقتصادچینی» را شروع میکند، پس از آن و در ادامه، کار به تجار و دلالان و کاسبان واگذار میشود که در این رابطه مرشد اعظم هم عسگراولادی رییس اتاق چین و ایران است که حرف اول و آخر را میزند. محمد لاهوتی، رئیس کنفدراسیون صادرات ایران میگوید: دلالان موقعیت تجاری بهتر از چین و امارات ندارند، حتی اکنون سهم اماراتیها را هم به چینیها دادهاند تا دلالان از حسن روابط دولتهای دو کشور، بیشتر استفاده برند. وی تصریح می کند که منافع دلالان در دورههای مختلف در ادامه همین وضع بوده است که توانسته اند به یکباره درتجارت ایران ظاهر شوند، رقمهای میلیاردی کسب کنند و ثروتهای افسانهای یابند. آنها از هر شرایطی در اقتصاد ایران ( تحریمها یا پساتحریم) به نفع خود استفاده میکنند.
چین تنها صادر کننده کالا به ایران نبوده است و در برخى موارد به صورت یک سرمایه گذار نیز وارد صحنه اقتصاد کشور شده است، مانند سرمایه گذارى چین در برخی حوزه های نفت و گاز، سد سازی و یا احداث آزاد راه تهران شمال . متاسفانه در نگاه به پروژه های در دست اقدام توسط پیمانکاران چینی مشاهده میشود که بیشتر با ناکامی و عدم اجرای قرارداد مواجه بوده است. مهمترین مورد در این رابطه کناره گیرى چینى ها از طرح توسعه فاز ١١ حوزه گازى پارس جنوبى است .قرار بود چینی ها در این بخش ٢٠ میلیارد دلار سرمایه گذارى کند ، اما در نهایت با خلف وعده ها ى فراوان و بعد از ۳.۵ سال بد قولی پاى خود را از این پروژه میلیاردى کنار کشیدند.کنار کشیدن چینى ها از سرمایه گذارى در احداث سد بختیارى به عنوان بلندترین سد جهان مورد دیگری در این زمینه است.
Image caption قرار بود چین در پارس جنوبی ٢٠ میلیارد دلار سرمایه گذارى کند، اما در نهایت با خلف وعده ها ى فراوان و بعد از سه و نیم سال سال بد قولی پاى خود را از این پروژه میلیاردى کنار کشید. یکی از دلایل کناره گیری چینی ها از این سرمایه گذاری ها در ایران ، فشارها و تحریم هایی است که از طرف غرب اعمال شده است . اما با وجود اینکه چین در اثر فشارهای آمریکا حجم سرمایه گذاری خود در ایران را کاهش داده ولی همچنان به تامین نفت و انرژی ارزان از طریق ایران و نیزحفظ بازار صادراتی کالا به ایران حساسیت نشان می دهد . شاید یکی از دلایل این امر نگرش های راهبردی و غیر اقتصادی چین به رقابت های جهانی با آمریکا است .رقابتی که ایران نیز می اندیشد می تواند از آن به عنوان یک فرصت و فضای تنفسی بهره گیرد.
وقتی روابط اقتصادی حکومت اسلامی با دو کشور چین و روسیه مورد بررسی قرار میگیرد و با روابط اقتصادی ایران با جهان غرب به ویژه امریکا در رژیم گدشته که همواره مورد اعتراض مخالفین شاه بود مقایسه میشود، آنوقت است که مفهوم واقعی وابستگی اقتصادی آشکار میگردد. شاه در مبادلات تجاری با غرب همواره از سیاست ” کسب کالا و فن آوری بهتر در مقابل پرداخت کمتر” پیروی میکرد که در بیشتر موارد هم موفق بود. در حالیکه حکومتگران اسلامی تنها یک هدف را دنبال میکنند و آنهم منافع شخصی است و در این راه از هیچ اقدامی حتا تاراج منافع ملی هم ابایی ندارند که اگر چنین نبود در مقابل دو کشور چین و روسیه این گونه خاضعانه و تسلیم شده عمل نمیکردند.