درآغاز هفته نوزدهم رقابت های فوتبال باشگاه های برترایران عصر چهارشنبه سه دیدار برگزارشد که طی آن، استقلال تهران درکرج میزبانش سایپای البرز را مغلوب کرد و با ۳۴ امتیاز به مکان دوم جدول رده بندی راه یافت و امیدهای خود را برای قرارگرفتن درکورس قهرمانی بیشتر کرد. سجادشهباززاده تک گل آبی پوشان را دراین دیدار به ثمررساند.
همچنین دراین مسابقه، جاسم کرار بازیکن عراقی استقلال با دریافت کارت قرمز از زمین اخراج شد.
دوتیم سپاهان اصفهان و نفت تهران به مصاف هم رفتند که این بازی ۱-۱ مساوی خاتمه یافت و پیکان تهران در دیدار با مهمانش گسترش فولاد تبریز ۱-۱ مساوی متوقف شد.
سایر بازی های هفته نوزدهم پنجشنبه و جمعه برگزار خواهد شد.
ساخا جورائف درآستانه پیوستن به پرسپولیس
مدافع چپ ازبکستانی در آستانه پیوستن به پرسپولیس قرار دارد.
ایسنا دراین باره نوشت:ساخا جورایف مدافع چپ ازبکستانی قرار است پس از ورود به تهران در تمرینات پرسپولیس شرکت کند تا پس از تایید حمید درخشان با پرسپولیس قرارداد امضا کند. این مدافع ۲۸ ساله از سال ۲۰۰۸ الی ۲۰۱۴ در بنیادکار ازبکستان بازی میکرد. پیش از این نیز او سابقه بازی در تیم لوکوموتیو تاشکند را نیز در کارنامه دارد.
کفاشیان:کی روش مشکل مالیاتی ندارد، وی برای بازی سوئد و شیلی به ایران می آید.
علی کفاشیان درخصوص وضعیت سرمربی تیم ملی فوتبال ایران اظهار کرد: قراردادی که با کی روش بعد از جام جهانی منعقد شد، چهارساله است که یکی از بخش های آن جام ملتها بود.
وی افزود:در صورتی که این امکانات فراهم شود، کیروش بهطور قطع همکاری خود را با تیم ملی فوتبال ادامه خواهد داد. در حال حاضر وجود این امکانات ضعیف بوده و بهطور کامل فراهم نشده است اما تلاش می شود تا درخواستهای کی روش تحقق یابد.
کفاشیان خاطر نشان کرد: کیروش ۲۵ روز دیگر به ایران بازمیگردد تا تیم ملی را برای رقابت با تیم ملی شیلی و سوئد در فروردینماه آماده سازد.
وی یادآور شد: این فدراسیون مالیات تمامی مربیان خارجی را پرداخت کرده و مشکل مالیاتی برای مربیان خارجی وجود ندارد.
مایل کهن:کی روش مربی خوبی است، اما سبکش به ایران نمی خورد
مدیر تیم امید با انتقاد از صحبتهایی که کیروش پیش از این در خصوص لیگ ایران انجام داده بود، خاطرنشان کرد: همانهایی که اعلام میکردند لیگ بیکیفیت است از دل همین لیگ بازیکنان خوب تیم ملی را پیدا کردند. مرتضی پورعلیگنجی که در جام ملتها درخشید از کجا به ترکیب تیم ملی آمد؟ او از دل همین لیگ وارد تیم ملی شد. ما در این مملکت استعدادهای فراوانی داریم و فقط باید آنها را ببینیم.
محمد مایل کهن با تاکید بر اینکه مشکلی با کارلوس کیروش ندارد، گفت: من بیشترین کلاسهای مربیگری را در این کشور رفتم و در تمام کلاسها نیز مدرسان خارجی بودند. ما مشکلی با کیروش نداریم اما میگوییم وقتی این همه هزینه میشود با کیفیت هم همراه باشد. من نمیگویم کیروش مربی بد و ضعیفی است اتفاقا او بسیار خوب و قوی است اما سبک این مربی به فوتبال ما نمیخورد.
هشت اسفند زمان اعلام میزبان جام ملت های ۲۰۱۹
بازرسان کنفدراسیون فوتبال آسیا پس از بازدید دو روزه از امکانات ورزشی ایران به دبی پرواز کردند و در دومین بازدید خود از امارات از ورزشگاه ۴۵ هزار نفری در حال ساخت باشگاه الاهلی که تا سال ۲۰۱۸ تکمیل خواهد شد، دیدن کردند. پنج ورزشگاه دیگر هم در دبی، ابوظبی و العین واقع شدهاند که آنها هم توسط نمایندگان ای اف سی مورد بازدید قرار گرفتهاند.
قرار است کنفدراسیون فوتبال آسیا در تاریخ ۸ مارس ۲۰۱۵ (۱۷ اسفند ۹۳) میزبان جام ملتهای ۲۰۱۹ آسیا را اعلام کند که رقابت نهایی بین دو کشور ایران و امارات است. این تورنمنت که هر چهار سال یکبار برگزار میشود تعداد تیمهای شرکتکننده در دوره هفدهم آن از ۱۶ به ۲۴ تیم افزایش خواهد یافت.
دویست و دومین زادروز چارلز دیکنز، نویسندهی شهیر بریتانیایی یادآور دومین سالروز خاموشی ابراهیم یونسی، مترجم فارسیزبان آثار اوست.
“چارلز جان هوفام دیکنز” متولد فوریه ی ۱۸۱۲، زبدهترین رمان نویس انگلیسی عصر ویکتوریا و از تاثیر گذارترین نویسندگان قرن نوزدهم به شمار می رود. تا آنجا که به عقیده ی “جیمز جویس” ، دیکنز پس از شکسپیر، تأثیر گذارترین نویسنده در زبان انگلیسی بوده است.
ابراهیم یونسی
دیکنز که حرفهی روزنامه نگاری را پیش گرفته و نام خود را به عنوان یک فعال اجتماعی نیز تثبیت کرده بود، با نگارش رمان هایش فعالیت های اجتماعی خود را شکلی دیگر بخشید، او رمان نویسی بود که با خلق شخصیتهایی ماندگار، مرزهای زمانی و مکانی را در نوردید و خود را با فرهنگ مردم جهان عجین ساخت. تا جایی که امروز نام هایی چون “الیور تویست”، “اسکروچ”، “دیوید کاپرفیلد” و ” خانم هاویشام” به نمادهایی بدل شده اند که گاه در میان مکالمات روزمره بار وصفی به خود می گیرند. دیکنز در داستان هایش بیش از همه به طبقه ی فرودست جامعه توجه داشت، نگاهی اجتماعی که در حقیقت فقر و تهی دستی قشر پایین اجتماع در دوره ی ویکتوریا را آشکار می ساخت. او که در دوازده سالگی به دلیل به زندان افتادن پدر لاابالی و وامدارش ناچار به کارکردن در کارخانه ی واکس سازی شده بود، همه ی رنج و محنت این دوران را همواره در خاطر داشت و بعدها این مساله را دربسیاری رمان هایش نیز منعکس ساخت. تا آنجا که در داستانی بلند با نام “دکان عتیقه چی” به طور خاص مساله ی کار کودکان در معادن را نشانه رفت. او از هر فرصتی برای محکوم ساختن بیداد ، تضاد طبقاتی و فخر فروشی بهره می برد و با جسارت تمام بر قوانینی می تاخت که طبقه ی بالای جامعه را محق می دانست تا به افراد ضعیف صدمه بزند. این دیدگاه دیکنز آنقدر برای همگان ملموس و ماندگار است که امروزه واژهی «دیکنزی» تبدیل به صفتی شده است در وصف فقر و محنتی بیش از حد تحمل و هم چنین دست به گریبان شدن با شرایط دشوار و اسفناک در زندگی.
نثر غنی، داستان سرایی توانمند و قدرت استثنایی دیکنز در خلق شخصیتهای به یاد ماندنی، او را مبدل به نویسنده ای با محبوبیت جهانی ساخته است. بسیاری از آثار این نویسنده به زبان فارسی نیز ترجمه شده اند، اما در این میان آنچه ترجمه های “ابراهیم یونسی” را از سایر ترجمه های متمایز کرده و آنها را ملموس ، دلنشین و همخوان با زبان دیکنز ساخته است، شاید زندگی ملودارم دیکنزی وی باشد. وی که در شهر مرزی “بانه” ی کردستان متولد شده بود، در دوسالگی مادر خود را از دست داد و کودکی اش در کنار مادربزرگ و پدربزرگ مادری مستمند و شریفش در محرومیت مادی سپری شد. در حالی که همواره تحقیرهای خانواده ی خان زاده ی پدریاش وی را عذاب می داد. یونسی در هفده سالگی وارد مدرسه ی نظام شد و پس از اخذ دیپلم و زمانی که افسر سوار شده بود؛ به رضاییه، در آذربایجان غربی منتقل شد، او در همین شهر ازدواج کرد و بچه دار شذ، اما در سانحه ای تیری به پایش خورد که موجب قطع شدن پایش گردید، پدرش خانواده ی وی را به کردستان برد ولی در آن سرمای زمستانی مریم، دختر چهل روزه اش مننژیت گرفت، بیماری ای که شنوایی و تکلم نوزاد را از او سلب کرد.
پس از آن ارتش، یونسی را برای ساخت پای مصنوعی به اروپا فرستاد و او پس از بازگشت در تهران در اداره ی ذخایر ارتش مشغول به کار گشت، اما پیوستنش به حزب توده، سبب شد تا او پس از کودتای ۲۸ مرداد، با حکم اعدام روبه رو شود، حکمی که به دلیل نقص عضوش به حبس ابد تقلیل یافت و هشت سال بعد، در زمان اصلاحات دورهی نخست وزیری علی امینی این حبس نیز به پایان رسید.
اما ابراهیم یونسی این هشت سال را مبدل به دوره ی پر ثمر زندگی خود ساخت، او که شاهد اعدام بسیاری از هم قطاران و هم فکران خویش بود، در زندان قصر که آن روزها مملو بود از زندانیان تحصیل کرده ی از فرنگ برگشته، به آموزش زبان پرداخت و پس از مدتی توسط سیاوش کسرایی با دیکنز و رمان «آرزوهای بزرگ» او آشنا شد. یونسی ترجمهی این کتاب را در زندان آغاز کرد و زمانی که کتاب را در سال ۱۳۳۷ برای چاپ به انتشارات نیل سپرد هنوز روزگارش در زندان می گذشت.
رمان آرزوهای بزرگ که درقالب یک اتوبیوگرافی نقل می شود، در حقیقت شرحی ست بر وضعیت اجتماعی و سیاسی دوران دیکنز، اوضاعی که یونسی نیز آن را هم در زندگی خود و هم در وضع معیشتی مردم کشورش به عینه مشاهده کرده بود. رمان در برگیرنده ی حقایق تلخ اجتماعی ست که هم نویسنده و هم مترجم فارسی زبان آنها را در کودکی و نوجوانی خود تجربه کرده بودند، زندگی در مناطق فقیر نشین و لمس درد و رنج طبقه ی تهی دست جامعه در کنار بروزمصائب و محنتهای گوناگون از نقاط مشترک زندگی این دو نویسنده است. آرزوهای بزرگ از آرزوهای والایی روایت می کند که هزینه ی دستیابی به آنها حفظ عزت نفس و کرامت انسانی ست، آرزوهایی که صحنه ی زندگی را مبدل به نبردی خطیر می سازند. در این رمان جنگ میان طمع و قناعت، خساست و مناعت طبع، کینه جویی و جوانمردی، سنگدلی و رافت، انتقام و گذشت، خود خواهی و ایثار ، همه و همه در منش و سکنات شخصیت های داستان به تصویر کشیده می شوند و فضای رمان را مبدل به فضایی شگفت آور ، اسرار آمیز و سراسر ماجرا می سازد که در سویی انهدام و زوال رخ می دهد و در سوی دیگر آبادانی و تعالی پیش روست.
این عزت نفس ذاتی در شخصیت ابراهیم یونسی به خوبی جلوه گر بود، او همواره در ترجمه ی کتابها، به متن اثر توجهی ویژه داشت و اگر اصل اثر با ایده وتفکر او همخوانی نداشت، از ترجمه ی آن سرباز می زد، چنان که خود او چنین می گوید:
“یادم میآید کتابی را به اسم “شرلی” که ۷۰۰ صفحه بود، از شارلوت برونته ترجمه کردم، اما دیدم کتاب ضد کارگری شد و قرار بود علمیها آنرا چاپ کنند، اما چون به مصالح ملی ضرر میرساند، آن را پاره کردم و چاپ نشد. معتقدم که مترجم، باید کتابی را ترجمه کند که برای جامعه مفید باشد و به درد جامعه بخورد.”
یونسی می گفت او این عمل را از ترس خیانت به مردم و این که مبادا وسوسههای مالی سبب انتشار این کتاب شود انجام داده است.
اما رمان های دیکنز که همواره به مبارزه ی میان طبقات شهری و روستایی، خیر و شر، سرمایه داران سلطه جو و طبقه ی کارگر می پردازند، با سرشت و عقاید فردی یونسی سازگاری داشتند، او چون دیکنز با زبان ساده و سلیس و در عین حال پر صلابت منحصر به فرد خود از واقعیت های اجتماع پرده بر می داشت.
رمان «خانهی قانون زده» دیگر اثر دیکنز است که ابراهیم یونسی در زندان دست به ترجمه ی آن زده است، کتاب که در سال ۱۳۴۱ توسط انتشارات امیرکبیر چاپ شد، در حالی به اتمام رسید که یونسی مطلع شده بود فردا صبح از زندان آزاد می شود و شب آخر زندان را به ترجمه ی دو صفحه ی باقی مانده از این کتاب اختصاص داد. این کتاب هم داستانی ست از زندگی غم انگیز طبقه ی کارگر فقیر در انگلستان. دیکنز در این کتاب مسایل اجتماعی و سیاسی را در قالب نقشه ای داستانی بیان می کند. او در سراسر داستان دستگاه فاسد قضایی را با لحنی طنز آلود به چالش می کشد، او از پرونده های بی انتهایی می گوید که هیچ گاه به نتیجه نمی رسند و صاحبان این پرونده ها در طی حیات خود موفق نمی شوند داد خود را بستانند و به این شکل است که جمع وسیعی از وکلا از این طریق برای خود مکنت و مقام تحصیل کرده اند و همه ی شخصیت های داستان را در خود احاطه کرده اند و ابراهیم یونسی این بیداد را چنین برای خواننده ی فارسی زبان ترسیم می کند :
” کودکان بیشماری دیده به جهان گشوده و سالخوردگان بسیاری از جهان رفتهاند، عدهای بیآنکه خود بدانند دیوانه وار خویشتن را در گیر آن یافتهاند. خانوادههای بیشمار از این دعوا کینه بسیار به ارث بردهاند.”
” از بایگانی اسناد و مدارک محکمه در میآییم، و باز و باز هم بایگانی میشویم، دفاع میکنیم، عطف میکنیم، گزارش میکنیم، در اطراف رئیس عدالتخانه عظمی و اقمارش در گردشیم، در پیرامون هزینه دادرسی، که نه تنها مطلب اساسی پرونده است، میرقصیم و رقصکنان به جانب مرگ نکبتبار میرویم”
دیکنز صحنه ی عدالتخانه را فرورفته در گل و مه توصیف می کند تا همان نکبتی که زندگی مردم را به تباهی کشانده را به خواننده القا کند، رمان با همین تصاویر آغاز می شود و همه چیز از رودخانه، چمن، بندر و شهر را احاطه شده درمهی غلیظ به تصویر می کشد و از فصای رعب آور و آمیخته به مرگی سخن می گوید که مردم را به تعلیق و سردرگمی کشانده است. همان جوی که یونسی خود و مردم کشورش را اسیر در آن احساس می کرد:
“یعنی میتوانم به آن لحظات بحرانی اشاره کنم که طی آن گردنبند با حلقهای سوزان یا اشعه فروزانی را در فضای تار میدیدم که خود مهرهای از مهرههای آن بودم و تنها آرزویم این بود که از بقیه جدا شوم، و از اینکه جزیی از این شیء مخوف بودم رنج وصفناپذیری میبردم ”
ابراهیم یونسی که کتاب «هنر داستان نویسی» را نیز در زندان نوشته بود و توسط سیاوش کسرایی برای چاپ به دست ناشر سپرده بود، پس از آزادی از زندان هم به آثار دیکنز توجهی ویژه داشت، چنانکه در سال ۱۳۵۵ رمان “داستان دو شهر” این نویسنده را ترجمه و منتشر کرد. این رمان که داستانش در لندن و پاریس در سالهای قبل و در طول انقلاب فرانسه رخ می دهد، ازاوضاع فرانسه در سالهای منتهی به انقلاب و پس از آن خشونتهای انقلابیون نسبت به اشراف سابق روایت می کند. این کتاب که یکی از بهترین منابع برای پژوهش های دانشگاهی مرتبط با داستان های انقلاب فرانسه به شمار می رود، هیجانات انقلابی و ایدئولوژی ها را به نقد می کشد و روایتی تاریخی از واژه ی ” انقلاب” را در هر عصری به جای می گذارد. او درابتدای این رمان با نگاهی استعاری و ظریف، استحاله ی شراب به خون را به عنوان ذات و جوهره ی انقلاب به تصویر می کشد، شاید همین اعتقاد در یونسی ریشه دوانده بود که پس از انقلاب تنها سه ماه استانداری کردستان را عهده دار بود و پس از آن از این سمت استعفا داد.
ابراهیم یونسی پس از آزادی از زندان به همراه “محمد قاضی” و “م. ا. بهآذین” در بخش ترجمه شرکت کامساکس مشغول به کار شد. با آن که از یونسی ۸۰ ترجمه از زبان انگلیسی و یک ترجمه هم از زبان فرانسوی به جای مانده است، اما او نه تنها عطش نوشتن خود را فقط با ترجمه سیراب نساخت بلکه در حیطه ی وسیعی از موضوعات مختلف دست به قلم برد. از آثار او در عرصه ی داستان و رمان می توان “به گورستان غریبان”، “دلدادهها”، “فردا”، “مادرم دو بار گریست”، “کجکلاه” و “کولی”، “داداشیرین”، “شکفتن باغ”، “خوش آمدی”، “دعا برای آرمن” و در ترجمه ی رمان به “دن کیشوت”، “سه تفنگدار”، “پشهی بینیدراز”، “سگ شمال”، “اسپارتاکوس”، “خیاط جادوشده”، “سه رفیق”، “طوفان”، “آشیان عقاب”، “یک جفت چشم آبی” و “اگر بیل استریت زبان داشت” اشاره کرد. او هم چنین در زمینه ی تاریخ و سیاست کتابهایی از جمله “صهیونیسم”، “تجارت اسلحه”، “آمریکای دیگر”، “جنبش ملی کرد”، “روابط ایران و ترکیه و مسألهی کرد” را نوشته است. کتاب “زمستان بی بهار” دیگر اثر اوست که وی در سال ۱۳۸۲ به رشته ی تحریر درآورد و خاطرات خود را ازکودکی تا آزادی از زندان در آن نگاشت.
این نویسنده و مترجم ایرانی که از سال ۱۳۹۰ و در پی ابتلا به بیماری آلزایمر بستری شده بود، در روز نوزدهم بهمن سال ۱۳۹۱ درگذشت، اویی که به گفته ی “رضا سیدحسینی” کارهایش تصادفی نبود و گویی نقشه ی پیش برد فرهنگ ملتی را برعهده داشت، مصادف با روزهای تولد راوی”آرزوهای بزرگ” به ” گورستان غریبان” در زادگاهش راه جست، او فقر را پذیرفت و در عین بی نیازی پرکشید تا شاید بهای فضیلت را به نسل امروز و نسل در راه نشان دهد، مردی که در لحظه لحظه ی زندگی اش استوار و بی تعلق زیست و چنان نقشی از ماندگاری برنام خود زد که سرانجام به دور از هیاهوهای حاکمیت به آغوش گرم مردم بانه بازگشت. به قول” آیت دولتشاه”:
“… از مرگ ابراهیم یونسی ناراحت نیستم چون هر بار که کتابش را ورق می زنیم و هر بار ترجمه ای از او می خوانیم کنار ماست و از پشت همان شیشه های عینک قاب کائوچویی اش به ما لبخند می زند.”
آغاز فوریهی هر سال، یادآور خاطرهی در گذشت زنی شاعر است که حتی نگاهش به مرگ نیز طنازانه و نوازشگر بود، شاعری که ۱۶ سال پیش و به هنگام دریافت جایزه ی نوبل ادبی درباره ی خود چنین گفته بود:
“علی رغم میل باطنی ام خودم را شاعر معرفی میکنم، طوری که انگارکمی از شاعربودنم شرمنده ام. در این روزگار وانفسا اقرار به خطا و لغزش اندکی آسانتر شده است، البته اگر لغزشها بزرگ باشند. اما مشکل باورکردنِ شایستگی و لیاقتهائی است که در عمق نشستهاند واز چشم پنهاناند…”
شیمبورسکا
“ویسواوا شیمبورسکا” در دوم جولای سال ۱۹۲۳ در روستایی موسوم به بنین واقع در غرب لهستان زاده شد. وی از هشت سالگی ساکن شهر کراکوف شد و در حالی که بیش از ۱۶ سال نداشت، شاهد وقوع جنگ جهانی دوم و متعاقب آن تصرف کشورش توسط آلمان ها بود. شیمبورسکا دوره ی اشغال را درهمین شهر زندگی کرد. شهری که از سوی فرماندار نازی اش به عنوان مرکز حکومت برگزیده شده بود و درسال ۱۹۴۰ اردوگاهی موسوم به “آشویتس ” در حومه ی آن بنا شد، اردوگاهی که در ابتدا بازداشت گاه روشنفکران و اندیشمندان لهستانی بود و بعد از آن به مقری برای حل مشکل یهودیان تبدیل شد.
در این دوران بود که شیمبورسکا پس از اخذ دیپلم و به دلیل شرایط سخت زندگی آن روزگار، به عنوان کارمند ساده ی اداره ی راه آهن استخدام شد، اما پس از جنگ و در فاصله ی سالهای ۱۹۴۵ تا ۱۹۴۸ به طور همزمان به تحصیل در دو رشته ی ادبیات لهستانی و جامعه شناسی پرداخت. او نخستین مجموعه شعرش با عنوان “در پی واژه می گردم” را در بدو ورود به دانشگاه منتشر کرد. این مجموعه با آن که بلافاصله پس از اتمام جنگ به چاپ می رسید ولی در آن هیچ گونه تلخی و سیاه بینی به چشم نمی خورد. وی در سال ۱۹۵۳ به عضویت هیئت تحریریه ی فصل نامه ی ادبی – فرهنگی “زندگی ادبی” درآمد، که این همکاری تا سال ۱۹۸۱ ادامه یافت. او از سال ۱۹۶۸ در همین نشریه در ستون خواندنی های اصافی مقالاتی را می نوشت، مقالاتی که سال ها بعد گردآوردی شدند و به صورت کتابی دوجلدی منتشر شدند؛ و در حقیقت تنها اثر منثور شیمبورسکا به شمار می رود. او هم چنین از سال ۱۹۸۱ تا ۱۹۸۳ سر دبیر مجله ی ” مجله ” بود. اشعار او به ۳۶ زبان در ۱۸ کشور ترجمه شده است. مجموعه شعری از این شاعر با عنوان “آدمها روی پل” توسط دکتر مارک اسموژینسکی ( مترجم لهستانی و استاد زبان فارسی ) و با همکاری زنده یاد شهرام شیدایی و چوکا چکاد،( شاعران فارسی زبان) به فارسی برگردانده شده است. هم چنین مجموعه ی دیگری با برگردان فارسی از این شاعر به چاپ رسیده است، مجموعه ای با نام ” عکسی از یازده سپتامبر” به ترجمه ایوانا نویتسکا و علیرضا دولتشاهی .
شعر “ویسواوا شیمبورسکا”، واقع بین و هوشمند است، شعری توصیف گر که به دور از پیچیدگی های ظاهری و با زبانی ساده نگاه فلسفی و پرسشگرانه اش را به سوی مسائلی چون احوال آدمی، ارتباط بشر با طبیعت و وقایع پیرامونش، تاریخ و جبر روزگار معطوف می کند، او درعین بیان اندیشه و تفکر خود، به تصویر سازی بی قضاوت و به دور از نصیحت دست می زند و با کند و کاو در لایه های ذهن آدمی او را به تفکر و ژرف اندیشی می خواند. شیمبورسکا با شاعرانه ساختن زندگی روزمره ی بشر امروز در صدد است تا آدمی را با همه ی جوانب زندگی آشتی دهد، او آنقدر دربه کار گیری زبان ساده و قابل فهم برای مردم مصر است که حتی در اشعارش از واژه های مصطلح در اخبار هواشناسی، ورزشی و مطبوعات نیز استفاده می کند. در حقیقت او در عین عامیانه سخن گفتن دقیق و ریز بین است، زبان شعر او در توصیف لحظات گاه چنان ظریف و نکته سنج است که به داستان شبیه می شود:
شیمبورسکا
قطار به سکوی سه وارد شد
آدمهای زیادی پیاده شدند
فقدان شخص من با انبوه مردم
به سوی خروجی می گریخت
در این شتابزدگی چند زن، جایگزین من شدند… ( از مجموعه ی ” آدمها روی پل ” )
استفاده ی شیمبورسکا از آرایه ی ادبی تشخیص یا حس آمیزی از دیگر ویژگی های بارز و پرجلوه ی اشعار اوست. او به طبیعت و اشیا نه تنها جان که شخصیت می بخشد و این امر برای خواننده ی فارسی زبان تداعی گر سبک هندی در شعر فارسی ست.
اسمش را دانه شن می گذاریم.
اما او خود را نه دانه می داند و نه شن
بدون اسم زنده است
چه اسم عام چه اسم خاص
چه گذرا چه ثابت
چه به اشتباه چه درست. ( از مجموعه ی ” آدمها روی پل ” )
شیمبورسکا، به دلیل نگاه فلسفی اش، شکاک و ندانم گراست، او جست و جو می کند، می پرسد و یک روند در اما و اگر غوطه می خورد:
هردو بر این باورند
که حسی ناگهانی آنها را به هم پیوند داده.
چنین اطمینانی زیباست،
اما تردید زیبا تر است . (از مجموعه ی ” آدمها روی پل “)
پس، آیا جهانی هست
که سرنوشتِ خودمختارش در اختیارِ من باشد؟
که من اسیر کنم یک لحظه را با غل و زنجیرِ علامتهای نوشتاری؟
حضوری به فرمان من به کمال؟ (برگردان: رباب محب)
این شاعر لهستانی به دور از شعار زدگی های فمینیستی و افتادن به ورطه ی افراط و ابتذال شعر را از تسلط مردانه و انتزاعی مستولی بر ادبیات غرب می رهاند و دست به تصویر سازی های زنانه می زند:
«زن، اسمت چیست؟» «نمیدانم.»
«چند سال داری؟ اهل کجایی؟» «نمیدانم.»
«چرا این گودال را کندهای؟» «نمیدانم.»
«چند وقت است که پنهان شدهای؟» «نمیدانم.»
«چرا انگشتم را گاز گرفتی؟» «نمیدانم.»
«نمیدانی که ما آزارت نخواهیم داد؟» «نمیدانم.»
«کدام طرفی هستی؟» «نمیدانم.»
«زمان جنگ است، باید انتخاب کنی.» «نمیدانم.»
«هنوز دهکدهات پابرجاست؟» «نمیدانم»
«اینها بچههای تو اَند؟» «آری.»
شیمبورسکا
شیمبورسکا که به گفته ی خودش تلاش کرده بود تا در شعرهایش ترس و نگرانی اش را از جنگ، خشونت، ترور و تنفر بیان کند، در این امر نیز شیوه ی منحصر به فردی را پیموده است. او با به تمسخر گرفتن هر آنچه زاییده ی خشونت است، طنزی تلخ را لا به لای کلامش می گنجاند تا ازسیاهی واژگانی چون جنایت و جنگ بکاهد.
بعد از هر جنگی
کسی باید ریخت و پاش ها را جمع کند.
نظم و نظام
خود به خود بر قرار نمی شود.
کسی باید آوارها را از جاده ها کنار بکشد
تا ماشین های پر از جسد
عبور کنند.
این نگاه طنز آمیز که جنگ و جنگ افروزان را به ریشخند گرفته است بدان سبب است که شیمبورسکا، همواره از بیان شیون گونه ی مصایب و سختی ها اجتناب می کرد، چنان که در گفت و گویی با “گاردین” چنین گفته بود:
“شعر گفتن یک مبارزه است. چون در اعماق وجود هر شاعری احساسات وجود دارد. اما شاعر باید با این احساساش مبارزه کند. اگر قرار باشد که از احساساتمان استفاده کنیم که آن وقت تنها کافی است بگوییم: “دوستت دارم! تو را خدا نرو! مرا ترک نکن! بدون تو چه کار میتوانم بکنم؟ اه، چه کشور بدی دارم! اه چه آدم بدبختی هستم!””
شیمبورسکا در اواسط ماه سپتامبر سال ۱۹۹۶، برای فرار از همهمه گوشه ی انزوا را برگزید و به استراحت گاهی در نواحی کوهستانی لهستان نقل مکان کرد، او می گفت: ” بدون انزوا نمی توانم بنویسم. نمی توانم تصور کنم که نویسنده ای برای دست یابی به سکوت و آرامش نجنگد. متاسفانه شعر در همهمه و شلوغی متولد نمی شود. حبس شدن در چهاردیواری، بی آن که تلفن زنگ بزند. این چیزی است که برای نوشتن نیاز است.”
شیمبورسکا
تا اینکه در سوم اکتبر ۱۹۹۶به گفته ی خودش ” جهان با او برخورد کرد. ” و آکادمی سوئد، ویسلاوا شیمبورسکا، شاعر ناشناخته ی لهستانی را برنده ی جایزه ی نوبل ادبیات اعلام کرد. شاعری که تا آن زمان تنها نزدیک به دویست قطعه شعر سروده بود و اشعارش بر خلاف دیگر شاعران اروپای شرقی سیاست زده و ضد کمونیستی نبودند. آکادمی سوئد، هنگام اعلام نام شیمبورسکا به عنوان برندهی جایزهی نوبل از او به عنوان “موتسارت شعر معاصر جهان” یاد کرد که زبان شعری اش در کمال شیوایی”خشم بتهوونواری” را بیان شعری میبخشد و شعر او را اینچنین توصیف کرد : ” … به خاطرِ شعری که با طنزی ظریف تاریخ و بیولوژی را به صورت ذراتی از واقعیتهایِ بشری به نمایش میآورد.”
از آثار ویسواوا شیمبورسکا می توان به این موارد اشاره کرد:
برای این است که زنده ایم (۱۹۵۲)، پرسشگری از خود (۱۹۵۴)، فراخواندن یتی )۱۹۵۷)، نمک) ۱۹۶۲) ، یکصد و یک شعر( ۱۹۶۶) کُلی حال (۱۹۶۷)، اشعار منتخب (۱۹۶۷)، می شُد (۱۹۷۲)، به هر حال (۱۹۷۲)، یک عدد بزرگ (۱۹۷۶)، مردمِ روی پل (آدمهای روی پل) (۱۹۸۶)، خواندنِ بیخودی (۱۹۹۲)، پایان و آغاز (۱۹۹۳)، از نگاه یک دانه شن (۱۹۹۶)، صد شعر، صد شادی (۱۹۹۷)، لحظه (۲۰۰۲)، نغمههایی برای بچههای گنده (۲۰۰۳)، دونقطه (۲۰۰۵)، اینجا (۲۰۰۹)
شیمبورسکا در طول زندگی اش از حضور در مجامع عمومی و خواندن شعرهایش اجتناب می کرد، تعداد مصاحبه هایی که با او انجام شده نیز بسیار کم شمار و محدود است، او دراین باره در یکی از این معدود مصاحبه ها درسال ۲۰۰۰ در گفت و گو با روزنامه ی ” گاردین” چنین گفته بود:
“واقعیت این است که من اصلا نمیفهمم مردم چه علاقهای دارند که با من مصاحبه کنند. در این چند سال اخیر بیشترین عبارتی که من گفتهام این بوده که «نمیدانم.» به سنی رسیدهام که باید از نظر آگاهی آدم جا افتادهای باشم اما واقعیت این است که هیچ چیز نمیدانم. به نظر من بیشتر خرابکاریها و افتضاحات بشری را آدمهایی به بار آوردهاند که فکر میکردهاند میدانند”
و در نهایت “موتسارت شعر معاصر جهان” ، در اول فوریه ی سال ۲۰۱۲ بر اثر ابتلا به سرطان ریه در منزل خود در کراکف ، در حالی که درخواب بود چشم از جهان فرو بست.
هیچ چیز دوبار اتفاق نمی افتد
و اتفاق نخواهد افتاد. به همین دلیل
ناشی به دنیا آمده ایم
و خام خواهیم رفت.
پانویس:
ویدئوی شعر خوانی شاعر، به همت اعضای تحریریه ی مجله ی فرهنگی چهارسو آماده و زیرنویس شده است.
اگر از جمله اهالی کنجکاو تر ادبیات و فرهنگ هستید، تماشای مجله ی فرهنگی چهارسو که شنبه ها عصر به روی آنتن تلویزیون جهانی ایران فردا می رود، فرصت مغتنمی ست برای مرور شعر و داستان و هنر در چهارسوی این کره ی خاکی.
من غریبه ام
با درختها فارسی حرف می زنم
درختها پاسخم می دهند
درون این خویشاوندی
غریبه نیستم
اینها زمزمههای شاعرانهی مردیست که بر خلاف نامش بی غوغا و هیاهو زیست و سرانجام در همان غریبگی رخت از دنیا برکشید. مردی که درغربت هم همان مسلک بی ادعایش را پیش گرفت و “فریاد” خاموشش را در دل خاکی که در آن رحل اقامت افکنده بود نیز به طنین افکند.
“فریدون رحیمی” با نام ادبی “فریدون فریاد”، زاده ی سال ۱۳۲۸ در خرمشهر بود، او که دانشآموختهی رشتهی ادبیات تطبیقی در ایران بود، برای ادامه ی تحصیل عازم فرانسه شد. پس از آن در سال ۱۹۸۵ به یونان رفت تا در رشتهی ادبیات یونانی تحصیل کند و در آنجا بود که با “یانیس ریتسوس” شاعر نامدار یونانی و چکامه سرای آزادی، آشنا شد، آشنایی عمیقی که به دوستی صمیمانهی آن دو منجر گشت، تا آنجا که امروز دیگر نام فریاد با نام ریتسوس گره خورده است. فریاد که پیش از آن در سال ۱۳۵۷ در کسوت یک شاعر، مجموعه اشعاری با نام های “میلاد نهنگ” و “شاعر جوان” را منتشر کرده بود، این بار به ترجمه روی آورد و به انتشار برگردان های فارسی اشعار ریتسوس پرداخت، از جملهی این آثار میتوان به مجموعه اشعار به “تقویم تبعید” و “زمان سنگی” اشاره کرد. دوستی فریاد با ریتسوس و هم چنین تسلط بی چون و چرایش بر زبان یونانی سبب شد تا فریاد در میان جامعه ی ادبی و هنری یونان به چهره ای شناخته شده بدل شود. او در سال ۱۹۹۱ و یک سال بعد از مرگ ریتسوس کتاب ” آسمان بی گذرنامه” را منتشر کرد و در سال ۱۹۹۵ موفق به دریافت جایزه ی انجمن اروپایی گشت. فریاد هم چنین انتشار کتاب “خواب هایم پر از کبوتر و بادبادک است” در سال ۱۹۹۸ را در کارنامهی خود دارد، این قصه که توسط یانیس ریتسوس به یونانی ترجمه شده، مدت ۱۲ سال است که درمدارس ابتدایی یونان به عنوان کتاب درسی تدریس می شود. این کتاب که با زبانی شاعرانه و بی تکلف صلح و دوستی را به تصویر می کشد، در پس زمینه اش واقعیات تلخ جنگ را نیز هویدا می کند.
عکس: حمید جانی پور
اما تلاش های فریدون فریاد تنها به ترجمهی یک سویه محدود نماند؛ او آثار بسیاری از شاعران فارسیزبان از جمله عطار، فردوسی و خواجوی کرمانی را به زبان یونانی ترجمه کرد و درسال ۱۹۹۷ ترجمهی یونانی متونی از ادبیات کهن فارسی را در کتابی تحت عنوان “افسانه هایی از بهشت” منتشرساخت. وی همچنین در سال۱۳۸۲ برگزیده ای از داستان های کوتاه “آنتونیس ساماراکیس”، نویسنده ی یونانی را به فارسی ترجمه کرد وآنها را در کتابی به نام ” نفس و داستان های دیگر” توسط انتشارات چشمه چاپ کرد.
فریدون فریاد به خاطر ترجمه و نشر مجموعه شعر “زمان سنگی” برنده ی جایزهی ملی ترجمه ی ادبی یونان در سال ۲۰۰۵ شد. این کتاب که شامل اشعاری ست که ریتسوس آنها را در اولین دوره ی تبعیدش سروده، به قول “آزگیرو ماندوتلو” ، با ترجمه ی وفادار و مسلط فریاد، مبلغ پیام صلح، برابری، همبستگی و نبرد مداوم برای جامعه انسانی عادلانه تر گشته است:
دیرگاه ، پس از جیره ی شبانه
هنگامی که باد آرام می گیرد
و ماهیانِ زرین شب در لای ران هایشان می لغزند
به چراغهای برقی “لاوریو” نظر می دوزند
چشمانِ خود را مثل گلوله هایی در قطار فشنگِ کهکشان فرو می کنند
و خاموش و بی سخن
راهِ چادرهایشان را در پیش می گیرند
“میخالیس” در آستانه ی در ایستاد
به جایی در دوردست ها نگریست و گفت:
” رفقای ما آن بالا می جنگند ”
فریدون فریاد این جایزه را طی مراسمی درسال ۲۰۰۶ از دست وزیر فرهنگ و تمدن یونان دریافت کرد، دراین مراسم فیلمی از مصاحبه ی این مترجم و شاعر ایرانی به دو زبان فارسی و یونانی پخش شد.
هم چنین پس از این مراسم رئیس مجلس یونان از فریدون فریاد و ۵ ادیب و مترجم برگزیده دیگر تقدیر به عمل آورد و تلویزیون ملی یونان هم با ساخت فیلمی یک ساعته درباره ی معرفی آثار و زندگی فریدون فریاد و پخش چند باره ی آن، نام وی را در خاطره ی یونانیان ماندگار ساخت. این فیلم همچنین دو بار در جشنواره فیلمهای مستند تسالونیکی نیز به نمایش درآمد. علاوه بر این موارد فریدون فریاد یک بارنیز برندهٔ مدال تقدیر از سازمان یونسکو شعبهٔ یونان شدهاست.
شعر فریدون فریاد، ترکیبی بود از شعر متفکر یونانی و شعر فارسی که موسیقی وار و بر آمده از احساس است. او شعرش را با همه ی جوانب زندگی اش می آمیخت و با زبانی روان و به دور از تصنع سخن می گفت:
درخت ها در آسمان
خورشید در زمین
مشق شعر می کنم
شعرهای او گاه به هایکوهایی می مانند که سکوت و وقفه در آنها با وقاری خاص جلوه می کند و خاتمه ی آنها با برشی غافلگیرانه رخ می دهد:
بر بنفشه ای
نام تو را نوشتم
پروانه ای بر لبهایم نشست
فریدون فریاد شاعری صادق است، شاعری که بی هیچ تکلفی گذران ذهنش را می سراید:
“در هر درنگ تاریکی
میان کلماتت
ستاره ای جای می دهی”
او آنقدر بر اصل صداقت مصر است که “علی بابا چاهی ” این مساله را به عنوان نقد شعر او بیان کرده:
“شعر فریدون فریاد شعر بیدروغ است و او برای گفتن شعر دروغ نمیگوید. او تاکید عجیبی بر دروغ نگفتن دارد، گاه دروغ گفتن در شعر بهتر از دروغ نگفتن است و این موضوع به جذایت شعر کمک می کند .”
فریاد اما ترجمه را به مثابهی «کوسه» ای میپنداشت که در کمین حمله به هویت شاعر و زبان شعریاش نشستهاست، کوسهای که در صورت غفلت شاعر بخشی از پیکر شعر خلاقانهاش را می درد، از همین رو بود که او همواره خود را شاعر ایرانی می نامید و همواره در اضطراب از دست ندادن شعر خود بود او می گفت : ” من با درختها فارسی حرف میزنم و درختان هم با همان زبان به من پاسخ میدهند. منظورم این است که یک شاعر واقعی شاعر زبان مادری خود است”
“شعر از زخم می جوشد
بسان گلی سرخ
از سینه ی تو ”
سرانجام این شاعر و مترجم ایرانی صبح یکشنبه ۱۷ بهمنماه سال ۱۳۹۰ در ۶۲ سالگی و در پی ابتلا به سرطان روده در بیمارستانی در آتن چشم از جهان فروبست. نام آخرین کتاب منتشر شدهی فریاد در ایران “شعر امروز یونان، پنجرهای روشن به صدسال شعر نو یونانی” (۱۳۸۸) بود. او همچنین پیش از مرگش مجموعه شعر جدید خود به نام “همهمه نخستین ستارهها بر بام خانهها” را برای انتشار به ناشری در ایران سپرده بود.
در شماره ی تازه ی بازارچه ی کتاب، باز هم نگاهی انداخته ایم به تازه های بازار نشر در ایران؛ همکارمان بهارک عرفان در تهران؛ این هفته هم مثال هفته های پیشین چند کتاب برتر تازه را معرفی کرده و توضیحی کوتاه از هر کدام ارائه داده که با هم می خوانیم…
یک سرباز ساده ملکه
یک سرباز ساده ملکه
مترجم: شیما الهی
ناشر: نیستان
قیمت: ۲۵۰۰۰ تومان
تعداد صفحات: ۴۵۶
این مجموعه داستان مجموعهای از داستانهای برگزیده جایزه اُ. هنری در سال ۲۰۰۹ است که با ترجمه شیما الهی منتشر شده. در این مجموعه ۱۷ داستان برگزیده در جایزه اُ. هنری به همراه مقدمه لائرا فرمن سردبیر انتشار این مجموعه درج شده است.
داستانهای این مجموعه را میتوان بازتابی از موقعیت اندیشه و تفکر اجتماعی جغرافیای تألیف آن دانست و به همین دلیل است که میتوان گفت بحران انسانیت و کشف تازهای از روابط انسانی و تعریف دقیق از ساختار خانواده در مقیاس جامعه انگلیسیزبان به طور عمده ساکن ایالات متحده است که محور اصلی این کتاب را شکل میدهد. با کمی تأمل میتوان آن را مسأله روز اجتماعی در تمامی جوامع مدرن نیز به شمار آورد.
مسأله جنگ یکی از مهمترین رویدادهای دستساخته بشر است که انسان در قرنهای گذشته همواره در زیستبوم خود با آن مواجه بوده. شخصیتی که این پدیده از انسان میسازد، یکی از موضوعات محوری این مجموعه به شمار میرود.
بخشی از داستانهای این مجموعه روایتهایی از چگونگی تلاش انسان برای حرکت از موقعیت اجتماعی به سمت موقعیت اجتماعی دیگری را نشان میدهد. چگونگی تلاش دختری برای نجات از افکار مالیخولیایی مادرش، یا تفسیر معنای عشق در رابطه میان یک کودک و والدینش و نیز واژههای محاورهای که در ادبیات عموم از آن با عنوان شوربختی و ناامیدی یاد میکنیم، بخش دیگری از موضوعات محوری داستانهای این مجموعه است.
داستانهای این مجموعه را میتوان یک داستان واحد در هفده بخش یا هفده داستان به هم پیوسته در یک مجموعه دانست که به مخاطب این امکان را میدهد که بخشی از آنها را که بیش از پیش برای او محل تأمل و تفکر است، انتخاب کند.
خاطرات زنی که نصفه مرد
خاطرات زنی که نصفه مرد
نویسنده: الهامه کاغذچی
ناشر: آموت
قیمت: ۸۵۰۰ تومان
تعداد صفحات: ۱۴۳
این کتاب شامل ۱۴ داستان به هم پیوسته به نام های «بیدار»، «اسب»، «آن روز ظهر»، «اینجاماندم»، «حقیقت»، «خواب»،«رویا»، «شاید»، «عروسی»، «عطر بهار نارنج»، «معجز»، «مکان»، «هیچ کجا»، «واقعیت» است.
در داستان اول این مجموعه به نام «بیدار» نویسنده با تمرکز بر روایت مادر و دختری شیرین عقل، از مرگِ دختر در زمان زایمان او روایت می کند؛ زایمانی که نتیجه اش به دنیا آمدن نوزاد دختری است که به نوعی نماد مرگ برای دیگر شخصیتهای داستانی این مجموعه قرار می گیرد. از این رو می توان گفت در مجموعه «خاطرات زنی که نصفه مرد» خواننده با داستان های به هم پیوسته ای رو به رو است که نخ ارتباطی بین آنها شخصیت دختر است.
داستان« بیداری» با نظرگاه اول شخص این گونه آغاز می شود:
«راستش را بخواهید حالا مردهام. شما که غریبه نیستید. چند ساعتی میشود. مرده ام و احساس خوبی دارم. رگ های خون، روی کفل هایم را نقاشی کرده و چشم هایم بی حرکت دارد دختر رنگ پریده ام را تماشا میکند.»
فلسفهی آگامبن
فلسفهی آگامبن
نویسنده: کاترین میلز
مترجم: پویا امینی
ناشر : مرکز
قیمت: ۱۳۲۰۰ تومان
تعداد صفحات: ۲۳۲ صفحه
کاترین میلز در این کتاب به بررسی مفاهیمی اصلی که آگامبن آنها را مورد توجه قرار داده است، میپردازد و مفاهیمی چون متافیزیک، زبان و عاملیت بالقوه، زیباییشناسی و نظریه شعر، حاکمیت، حقوق و اخلاق را بررسی میکند.
کتاب حاضر دو هدف دارد که هر دوی آنها با هم به چارچوب و نحوه تدوینش شکل میدهند. هدف نخست، معرفی فلسفه آگامبن به آن دسته از خوانندگانی است که با تفکر او نا آشنایند. مؤلف در این زمینه میکوشد منطق بحثهای آگامبن و رهیافت او به مسائل گوناگون در متون مختلف را تا جایی که میتواند بهروشنی توضیح دهد.
هدف ثانوی مؤلف نیز تأویل انتقادی اندیشه آگامبن است. البته هیچ درآمد یا متن مقدماتی نیست که تأویل یا فهم و برداشت خاصی از موضوع خود به دست ندهد بدین معنا که هر تاویل تنها میتواند تأویلی نسبی و محدود باشد و به معنای دیگر، انگیزه اصلی آن چیزی نیست جز منافع و علایق شخصی تاویلگر.
«متافیزیک: منفیت، توانش و مرگ»، «زیباییشناسی: زبان، بازنمایی و ابژه»، «سیاست: زیستسیاست، حاکمیت و نیهیلیسم»، «اخلاقگرایی، گواهی، مسئولیت و شاهد» و «مسیانیسم: زمان، سعادت و انسان کاملشده» عناوین فصلهای اصلی این کتاباند.
جورجیو آگامبن متولد ۱۹۴۲ تحصیلات خود را در دانشگاه رم گذراند و رساله دکترای خود را درباره اندیشههای سیاسی «سیمون وی» نوشت. او در سالهای ۱۹۶۶ و ۱۹۶۸ در درسگفتارهای هایدگر درباره هراکلیتوس و هگل شرکت کرد.
آگامبن که ابتدا به زبانشناسی و فقهاللغه و پوئتیک علاقه داشت، رفته رفته به کار در حوزه فلسفه سیاسی گرایید. آگامبن که به کسانی چون ایتالو کالوینو، ژان لوک نانسی، ژاک دریدا و ژان فرانسوا لیوتار نزدیک بوده، بیشترین اثرپذیری فکری را از والتر بنیامین، کارل اشمیت و میشل فوکو داشته است. وی از فیلسوفان رادیکال محسوب میشود ولی تبار فکری او بیشتر به سنت هایدگری برمیگردد.
آرای آگامبن در سالهای اخیر توجهاتی بسیار را معطوف خود کرده است. آرای او از این رو که دربردارنده دیدگاههای رادیکال سیاسی است، مورد توجه جدی هستند. آرای دیگر او درباره متافیزیک و زبان نیز مورد توجه بسیار بودهاند. وسعت نظر تاریخی، منطقی و فلسفی در آثار او باعث شده است که آرای او پیچیده و در خور توجه باشند.
درد خفیف
درد خفیف
نویسنده: هارولد پینتر
مترجم: شعله آذر
ناشر: بوتیمار
قیمت: ۵۱۰۰ تومان
تعداد صفحات: ۶۴ صفحه
هارولد پینتر (Harold Pinter) نمایشنامهنویس، بازیگر و کارگردان انگلیسی است که نخستین آثار او در دسته تئاتر ابزورد ((absurd قرار میگیرد. نمایشنامه «درد خفیف» نخستین بار با عنوان اصلی (A slight ache) در سال ۱۹۶۷ منتشر شد و در سال ۱۳۸۳ با ترجمه پیمان مجیدی تحت عنوان «درد مختصر» نخستین بار به فارسی برگردانده شد. کتاب حاضر ترجمه ای از شعله آذر مترجم چندین نمایشنامه از پینتر است.
نخستین اجرای این نمایشنامه در سال ۱۹۵۹ در شبکه سوم رادیو بیبیسی انجام شد. «درد خفیف» در همان سال برای نخستین سال در تئاتر کریتریون به روی صحنه رفت.
از اجراهای متاخر این نمایشنامه میتوان به اجرای سال ۲۰۰۵ آن در تئاتر هانگر در تولوس فرانسه و اجرای ۲۰۰۴ آن در تئاتر سنت مارک شهر نیویورک اشاره کرد.
آدمهای این نمایشنامه یک زن و شوهر مرفه هستند با یک فروشنده دوره گرد که ظاهرِ ژولیده و سکوت پیوسته او، مشغله ذهنی این زن و شوهر به نامهای ادوارد و فلورا میشود. در بخشی از این نمایشنامه میخوانیم:
فلورا: تو ازش میترسی
ادوارد: نه نمیترسم.
فلورا: تو از یک پیرمرد مفلوک میترسی. آخه چرا؟
ادوارد: نمیترسم!
فلورا: ولی اون فقط یه پیرمرد مفلوک و بیآزاره.
از زیباترین بخشهای این نمایشنامه، خودگوییهای ادوارد در مقابل فروشنده دورهگرد است، بیآنکه فروشنده پاسخی بدهد. برای نمونه میخوانیم:
«ادوارد: شکی نیست که توی فکری که چرا دعوتت کردم توی خونه. لابد فکر می کنی ازت ترسیدم. اما کاملا در اشتباهی. من از تو نترسیدم. اصلا ترسناک نیستی. نهنه. هیچ چیزی بیرون این اتاق نمیتونه من رو بترسونه. راستش رو بگم، حالم رو به هم میزنی. یه سوالی میخوام بپرسم ازت. چرا از خروسخون تا بوقسگ دو در پشتی میایستی؟ چرا تظاهر میکنی کبریت فروشی؟ چیشده، لعنتی؟»
بخش پایانی کتاب یک یادداشت تحلیلی از مترجم درباره آثار پینتر و به خصوص این نمایشنامه است. شعله آذر در این یادداشت با اشاره به «تهدید» به عنوان مضمون مشترک غالب آثار پینتر و سکوت فروشنده دورهگرد این نمایشنامه به مثابه نشانه این تهدید مینویسد: «سکوت موحشی که در پیرمرد تجسم یافته، فلورا را نیز مانند همسرش به نابودی مطلق میکشاند و او را دچار کوری از نوع دیگری میکند. این شومی ناشناخته که به ظاهر، بیرون در، انتظار آن دو را میکشد، تجلی حس ناامنی، ترس و تهدید و در انتها مرگ است که به دعوت ادوارد و در یک فرافکنی خارقالعاده احضار می شود.»
یکی از آرزوهای رضاشاه ایجاد صنعت فولاد در کشور بود و در این راه تلاش زیادی کرد تا سرانجام شرکت کروپ آلمان حاضر به احداث یک کارخانه ذوب آهن ۵۰۰ هزارتنی شد که در اثر کارشکنیهای انگلستان به ثمر نرسید. محمد رضاشاه بدنبال تحقق آرزوی پدر تولید فولاد را به عنوان صنعت پایه و مادر در راس برنامه صنعتی کردن کشور قرار داد که بازبا کارشکنیهای انگلستان مواجه شد و مذاکرات طولانی اش با آلمان که آماده همکاری با ایران بود بی نتیجه ماند. تا اینکه سرانجام سراغ روسها رفت و در چهارچوب پروتکل همکاری های فنی و اقتصادی بین دولتین ایران و شوروی سابق، احداث کارخانه ذوب آهن مورد توافق قرار گرفت و موافقت نامه ای به امضاء طرفین رسید که متعاقب آن شرکت ملی ذوب آهن ایران تاسیس و قراردادی با موسسه تیاژپروم اکسپورت شوروی برای تهیه طرح و تجهیزات لازم کارخانه ذوب آهن اصفهان و تجهیز معادن سنگ آهن و زغال سنگ و سنگ آهک منعقد شد که با توجه به محدودیت منابع مالی و مواد اولیه خصوصاً ذخایر شناخته شده زغال سنگ، ظرفیت کارخانه در فاز اول ۵۵۰ هزارتن فولاد در سال تعیین گردید.
فولاد مبارکه دومین مجتمع فولاد کشور است که کار احداث آن از سال ۱۳۴۶ در اصفهان آغاز و با ایجاد کارگاه های کک سازی، اگلومراسیون و کوره بلند شماره ۱ در نیمه اول دی ماه ۱۳۵۰ ، بهره برداری از مجتمع با تولید چدن آغاز شد و تولید محصولات فولادی نیز با راه اندازی بخش فولاد سازی و مهندسی نورد گرم و سرد در دی ماه ۱۳۵۱ با ظرفیت ۵۵۰ هزار تن در سال شروع شد. متعاقب آن در سال ۱۳۵۱ کارهای ساختمانی و اجرایی طرح توسعه برای رسیدن به ظرفیت ۰۰۰/۹۰۰ /۱ تن فولاد در سال با احداث کوره بلند شماره ۲ و توسعه بخش های مختلف آگلومراسیون، کک سازی، فولاد سازی، نورد و …. شروع گردید و ایران عملا دارای صنعت فولاد گردید.
این مجتمع در ۷۵ کیلومتری جنوبغربی شهر اصفهان، در زمینی به وسعت ۳۵ کیلومترمربع (۱۷ کیلومتر مربع سالن تولید) استقرار یافته است و دارای ظرفیت تولید سالانه ۵٫۳۳ میلیون تن، انواع محصولات فولادی تخت، گرم و سرد نوردیده، قلعاندود، گالوانیزه و رنگی از ضخامت ۱۸.۰ تا ۱۶ میلیمتر محصولات این شرکت شامل کلاف و ورقهای گرم و سرد، کلافهای اسیدشویی، کلاف نوار باریک و تختال میباشد، که مطابق با استانداردهای بینالمللی فولاد تولید میگردد که نیاز صنایع مختلف از جمله: صنعت خودروسازی، لوازم خانگی، لوله سازی، مخزنهای تحت فشار، تجهیزات فلزی سبک و سنگین و غیره را تأمین میکند. محصولات این شرکت به بسیاری از کشورهای جهان در اروپا، آمریکای شمالی، خاوردور، آفریقا و کشورهای حوزه خلیج فارس صادر میشود.
مجنمع فولاد اهواز سومین مجتمع فولاد بود که سنگ بنای آن در قبل از انقلاب توسط علی رضایی گذارده شد و به تولید رسید که پس از انقلاب مجبور به فرار از کشور شد .همزمان با گسترش صنعت فولاد کارخانجات جنبی مختلفی مانند کارخانجات لوله و پروفیل نیز احداث گردیدند ، تا آنجا که کشور در زمانی کوتاه از نظر مصرف لوله و پروفیل و نبشی و غیره به مرز خودکفایی رسید.
این آهنگ رشد سریع و موزون صنعت فولاد کشور به عنوان صنعت مادر با وقوع انقلاب و فرار بسیاری از سهامداران و مدیران و مهندسین و همچنین خسارات ناشی ازجنگ با عراق با یک افت بسیار شدید و گسترده مواجه شد و سالها طول کشید تا با تحمل خسارات عظیم انسانی و مالی شرائط تا حدودی به صورت عادی در آمد و با سرمایه گذاریهای جدید که البته دلالیها و حق وحسابهای ده ها میلیون دلاری نیز در آن رد و بدل میشد بازسازی، نوسازی و تکمیل پروژه های در دست اقدام تا حدی به انجام رسید و آنگونه که وزارت صنایع میگوید ظرفیت تولید به ۲۵ میلیون تن رسیده که معلوم نیست درست باشد، ضمن آنکه در حال حاضر تولید سالانه فقط ۱۵ میلیون تن، یعنی ۱۰ میلیون تن زیر ظرفیت تولید اعلام شده لست.
با توجه به وضعیت تحریمها و اینکه درحال حاضر بازار فولاد در جهان به دلیل کاهش بهای انرژی و کاهش رشد اقتصدی چین بعنوان بزرگترین تولید کننده فولاد درجهان عرضه فولاد در منطقه رشد بیسابقه ای پیدا کرده است، سبب گردیده تا تولید داخلی کاهش یابد و در مقابل واردات افزایش پسدا کند. در حال حاضر با وجود مشکلات ارزی حداقل ۳ میلیون تن فولاد طی ۱۰ ماه گذشته به کشور وارد گردیده است. این در حالی است که حدود حداقل یک میلیون تن موجودی کالای ساخته شده فولادی در کارخانههای کشور انباشته شده است.
وضع موجود باعث افزایش میزان بدهی واحدهای فولاد شده و حجم کالای رسوب شده نیز بسیار بالا رفته است. این در حالی است که در گذشته گاه تولیدات از دوماه قبل پیشفروش میشد. در حقیقت مجموعه فولاد کشور از نظر نقدینگی ۴ ماه نسبت به دو سال قبل تاخیر دارد که در صورت تداوم آن این صنعت را به بحران جدی میکشاند. مکانیزم تعرفه تنظیم بازار در قانون برای روزهای بحرانی مانند امروز پیش بینی شده است. ولی از این سازوکار استفاده نمیشود . این صنعت که نقشی بزرگ در اشتغال کشور دارد ، با وجود همه بیتدبیریها و حیف و میلها در حکومت اسلامی ،معهذا به علت پایه های قوی آن که در رژیم گذشته کار گذارده شده هنوز توانسته است خود را حفظ کند.
نکته بسیار حائز اهمیت دیگر در این صنعت وضعیت معادن سنگ آهن است . بیش از ۳۰% از پروژه های معدنی به تعطیلی کشیده شده است. افت قیمت سنگآهن موجب کاهش سرمایهگذاری در بخش اکتشافات، بحران در معادن کوچک و تعطیلی ۲۰ تا ۳۰ درصد از پروژههای معدنی و واحدهای فعال سنگآهن و افت شاخص سهام شرکتهای معدنی شده است. درحال حاضر ۱۴% معادن سنگ آهن در اختیار بخش خصوصی و بقیه در دست دولت است. رئیس انجمن تولیدکنندگان و صادرکنندگان سنگآهن میگوید : مجلس و دولت باید از سنگآهن حمایت کنند تا رونق بگیرد ولی اکنون به جای حمایت مقرراتی را ایجاد میکنند که باعث میشود معادن کوچک و متوسط تعطیل شوند، اکنون مدتی است که قیمتهای معادن سنگآهن بهخصوص در نیمه شمالی کشور افزایش یافته است و اگر این روند ادامه پیدا کند بخش عمدهای از سنگآهنیها نمیتوانند ادامه حیات دهند.
موذن زاده مشاور معاون اول رئیسجمهور در پنجمین همایش ” چشم انداز صنعت فولاد و معدن” محتاطانه انتقاد کرد و نسبت به هرج و مرج در این صنعت هشدار داد و گفت نهادی باید مسوولیت این آشفتگی را بپذیرد. وی عنوان کرد: هرج و مرجی که در صنعت فولاد وجود دارد ممکن است باعث شود برنامههای توسعه این صنعت طبق روال معمول پیش نرود. این موضوع هم به دلیل نبود مدیریت صحیح در سالهای اخیر است.
او تصریح کرد: مشکل دیگر صنعت فولاد تامین سنگآهن است که برای فولاد مبارکه و فولاد خوزستان و معدن گل گوهر تلاشهایی صورت گرفت، اما از دهه ۷۰ به بعد که وضعیت ارزی متلاطم شد تمام فشارها برای جهتگیری فولاد بیشتر در توسعه منابع داخلی شکل گرفت. مثلاً بدهیها بازپرداخت شد و وابستگیها ارزی کاهش یافت و مکانیسم واردات عوض شد، در حالی که صادرات فولاد رشدی را تجربه نکرد و متاسفانه در این زمینه افت کردیم. سرمایهگذاری که در کویت کردیم موفقیتآمیز بوده است اما در بخشهای دیگر این موفقیت حاصل نشد. در این سالها قطبهای جدید فولادی مانند هرمزگان و قطبهای معدنی راه افتاد اما از سال ۸۴ با تغییر سیاستها صنعت از روال خود خارج شد که تنها دلیل آن نبود مدیریت صحیح و منابع نامتوازن است . تولیدکنندگان سنگآهن میزان استخراج سنگآهن را به شفافیت اعلام نمیکنند و این ترس روانی باعث شده برنامهریزی برای ذخایر معدنی به درستی صورت نگیرد. موذنزاده افزود: با وجود اینکه برنامهریزیهایی برای توسعه صنعت کشور در این سالها صورت گرفته است اما این توسعه امکانپذیر نشده و ضعف بزرگ آن این است که این برنامهریزی توسط دولت انجام میشد و متکی به درآمدهای نفتی بوده است .
اینکه وضعیت صنایع فولاد به چنین حال و روزی افتاده جای تعجب نیست. درکدام بخش اقتصادی در حکومت اسلامی موفق عمل شده که در این صنعت بشود . ولی تفاوتی که در اینجا وجود دارد نقش کلیدی فولاد به عنوان صنعت مادر در اقتصاد کشور است. با توجه به امکانات گسترده ایکه برای توسعه این صنعت وجود دارد، چنانچه سیاستها و برنامه های پیش بینی شده برای این صنعت در رژیم گذشته ادامه مییافت امروز تصویر از این صنعت بسیار متفاوت بود. ایران در رابطه با صنعت فولاد دارای شرائط استثنایی است . مهمترین فاکتورهای تعیین کننده در این صنعت، سنگ آهن ، انرژی و نیروی انسانی است . ایران از نظرسنگ آهن با میزان ذخایر قطعی ۲.۵ میلیارد تن یکی از غنی ترین کشورها در این زمینه است. بهای نفت وگاز و برق و همچنین نیروی انسانی در مقایسه با سایر کشورهای تولید کننده فولاد بسیار پایین تر است، ضمن آنکه به لحاظ جغرافیایی هم در شرائط مناسبی قرار دارد. با استفاده از این امکانات ایران میبایستی جایگاه بالایی در بازار فولاد در جهان را به خود اختصاص میداد که متاسفانه چنین نیست. چین کشوری که باید سنگ آهن و انرژی برای سوخت را وارد کند و در واقع صنعت فولادش وابسته به نوسانات بازار نفت و سنگ آهن است موفق گردیده در ظرف ۲۰ سال تولید خود را هشت برابر کند که این پیشرفت خارق العاده ایست .
هرچند که ایران به لحاظ ذخیره سنگ آهن دارای موقعیت مناسبی است ، ولی این ماده معدنی تمام شدنی است. از اینرو بایستی از آن استفاده بهینه شود و برای افزایش صنعت فولاد کشور از آن بهره برداری نمود، نه اینکه به عنوان مواد خام به چین صادر کرد تا صنعت فولاد این کشور بیشتر تقویت شود. درحال حاضر که در سنگآهن نیز افت جدی قیمت رخ داده و پیشبینی این است که ادامه یابد ف موقعیتی است که در سیاست صادراتی آن تجدید نظر شود و به ثمن بخس صادر نگردد. پیش بینی میشود که تا سال ۱۴۰۴ بحران جدی سنگآهن پیش آید. برای جلوگیری از بحران بایستی در برنامههای اکتشاف تجدید نظر شود وهدف افزایش استخراج در جهت تامین مصرف داخل باشد ودر مقابل حجم تولید فولاد را بالا برد. درحال حاضر بهرهوری بسیار پایین است ، در دنیا میانگین تولید فولاد به ازای هر نفر ۶۰۰ تن است، درحالیکه این میزان در ایران کمتر از ۳۵۰ تن برآورد میشود که بیشتر به خاطر سیاسی شدن اقتصاد است و حکومت نمیگذارند اقتصاد در روال عادی قرار گیرد. ظاهرا وزارت صنعت و معدن امیدوار است که ظرفیت تولید فولاد کشور تا سال ۱۴۰۴ ، یعنی ظرف ده سال آینده به ۵۵ میلیون تن بالغ گردد که بیشتر یک رویا است تا واقعیت.
جمشید ملارحمان معاون اکتشاف معادن ایمیدرومیگوید: اکتشاف، گلوگاه توسعه ی معادن در کشور است و ایران به عنوان یکی از ۱۰ کشور برتر معدنی جهان، همواره اکتشاف را در اولویت اصلی قرار داده است. ۲۰۰ هزار کیلومتر مربع از پهنه اکتشافی کشور برای اکتشاف هدف گذاری شده که در دو سال آینده به نتیجه می رسد. با برنامه ریزی های انجام شده توسط ایمیدرو، عملیات اکتشاف معادن در آینده تا چند برابر وضع موجود افزایش می یابد بطوریکه در بخش فلزات پایه و پلی متال ها به مرحله پیشتازدرتوسعه صنایع سنگین مبرسیم. ایمیدرو برای تقویت بخش معدن تلاش های زیادی کرده و برنامه های مهمی در دست اجرا دارد که از جمله آن امضای تفاهم نامه با بانک هاست تا از این طریق تسهیلاتی به معدنکاران برای خرید ماشین آلات نو و دست دوم معدنی پرداخت شود. از آنجاییکه چنین وعده و عیدها و امیدواریهای کاذب از شگردهای پیش پا افتاده حکومت اسلامی است که کمتر واقعیت پیدا کرده در این مورد هم سال ۱۴۰۴ فرت خواهد رسید و باز مشاهده میگردد که اوضاع بهتر از امروز نخواهد بود.
آنچه که هم اکنون در بازار فولاد مشاهده میشود اینست که دولت صادرات فولاد و محصولات فولادی را آزاد کرده تا ظاهرا از محل صادرات، کمبود فروش و رکود بازار داخلی جبران شود. اما چنین نشده ، زیرا که همزمان واردات فولاد هم آزاد است و با واردات فولاد ارزان با کیفیت پایین تولیدات داخل عملا دچار چالش جدی شده است که یک کلاه برداری و تهدید جدی برای فعالان این صنعت محسوب میشود. این در شرایطی است که علاوه بر افزایش حجم واردات ارزان فولاد چین که موجب نگرانی تولیدکنندگان داخلی شده پیشنهاد هند در خصوص فولاد در برابر پول نفت نگرانی تولیدکنندگان فولاد داخلی را بیشتر کرده است. این نگرانی تولیدکنندگان فولاد را وزارت صنعت و معدن میتواند با استفاده از مکانیسم تعرفه برطرف کند و با افزایش نرخ تعرفه های واردات فولاد را کاهش دهد که تا کنون چنین نکرده است تا از ما بهتران حکومت اسلامیبتوانند به اندازه کافی فولاد وارد نمایند . پس از آن امکان استفاده از مکانیسم عغرفه وجود خواهد داشت که در واقع نوشدارو پس از مرگ است.
به گفته فعالان بازار فولاد و آهن در حالی که وزیر صنعت اخیرا از آزادسازی ارز برای واردات فولاد خبر داده است و این اتفاق با وجود اینکه سه ماه از درخواست فولادسازان بخش خصوصی میگذرد در دو هفته اخیر عملیاتی شده است اما هنوز از افزایش تعرفه برای کاهش حجم واردات فولادهای وارداتی خبری شنیده نمیشود و نعمتزاده به نوعی در صحبتهای اخیر خود از پیشنهادی صحبت به میان آورده که با وجود پیگیریهای انجمن فولادسازان قرار است به تازگی به دولت پیشنهاد شود و بنا بر اظهارات این فعالان بازار گویا محمدرضا نعمتزاده در تصمیمگیری برای بالا بردن تعرفه به نوعی این دست و آن دست میکند.
حال که بازار آهن تحت محاصره دو دامپینگ خارجی و داخلی قرار گرفته است، بقای کارخانههای فولادسازی بخش خصوصی چه خواهد شد؟ آیا میتوان ارزانفروشی غولهای فولادی ایران که شناسنامه دولتی دارند را یک دوره گذرا دانست و بازار را به نحوی که کارخانههای بخش خصوصی توان رقابت خود را در این بازار آشفته از دست ندهند، مدیریت کرد؟ یا اینکه قرار است فولادسازان دولتی نورچشمی صنعت فولاد باشند و خصوصیهای این عرصه متضرر شوند؟
بر اساس آمارها دولت در حال حاضرهرماه به ۸.۵ میلیون نفر حقوق پرداخت میکند که مجموعه کارمندان بازنشسته و مشغول به کار در ١٨ وزارتخانه، ٩١١ موسسه دولتی، ٧٧٩ شرکت دولتی، ۴۲ نهادهای غیردولتی و سازمانهای تحت نظارت رهبری، ۵٩۵ موسسات و شرکتهای تحت پوشش نهادهای غیر دولتی، ٢٠ صندوق بازنشستگی و١٢٣۶ شهرداری را شامل میشود. بر اساس این آمارها ٣٠درصد از کارمندان دولت دیپلم و زیر دیپلم هستند. تعداد حقوق بگیران دستگاههای اجرایی در سال ۱۳۹۳ به ترتیب در وزارتخانهها، موسسات و سازمانهای دولتی؛ ۲۰۳۴۰۰۰ نفر، کارکنان نیروهای انتظامی و نظامی را ۶۰۰۰۰۰ نفر، کارمندان شرکتهای دولتی را ۴۳۶۴۸۸ نفر، کارمندان نهادهای عمومی و غیردولتی۶۰۳۰۰۰ نفر، کارمندان حقوق حالت اشتغال ایثارگران و مستمری والدین را ۳۱۲۰۰۰ نفر است؛ بر این اساس جمع کل حقوق بگیران دستگاههای اجرایی به ۳۹۸۵۴۸۸ نفر میرسد. صندوقهای بازنشستگی کشوری که منابع خود را از ۸۰ درصد بودجه عمومی تامین میکند، ۱۲۴۷۰۰۰ نفر کارمند (حقوقبگیر) دارد. همچنین صندوق بازنشستگی نیروهای مسلح که ۹۸ درصد بودجه خود را از بودجه عمومی تامین میکند، ۶۵۸۰۰۰ نفر کارمند (حقوقبگیر) دارد. صندوق تامین اجتماعی نیز که بودجهاش از صندوق و بودجه عمومی تامین میشود ۲۳۸۶۰۰۰ نفر کارمند (حقوقبگیر) دارد. در عین حال سایر صندوقهای بازنشستگی در کشور که آنها نیز طبق قانون منابع مالی خود را از صندوق و سهم از بودجه عمومی تامین میکنند ٢٠٠هزار نفر کارمند (حقوق بگیر) دارند. به طور کل دولت ۴میلیون و ۴٩١هزار کارمند بازنشسته دارد. ۳.۱ درصد از کارمندان دولت تحصیلات در مقطع دکترادارند و ۵.۲ درصد در مقطع فوق لیسانس، ۴۱.۷ درصد در مقطع لیسانس، ۲۰.۳ درصد در مقطع فوق دیپلم، ۲۰.۲ درصد در مقطع دیپلم و در نهایت ۹.۵ درصد در مقطع کمتر از دیپلم هستند.
درآمد نفتی ایران امسال به ۲۳ میلیارد دلار میرسد
بانک جهانی در تازه ترین گزارش خود اعلام کرد که انتظار میرود درآمد صادرات نفتی ایران در سال ۲۰۱۵ میلادی بدون حصول توافق هستهای جامع با ۱+۵ به ۲۳ میلیارد دلار برسد. این بانک میافزاید: اگر توافق هسته ای با گروه ۱+۵ حاصل شود و تحریمهای نفتی لغو شوند انتظار میرود صادرات نفت ایران تا سال ۲۰۱۷ میلادی به سطح قبل از تحریمها بازگردد. صادرات نفت ایران در سال ۲۰۱۱ میلادی حدود دو میلیون و ۲۰۰ هزار بشکه در روز بود این درحالی است که اخیرا صندوق بینالمللی پول طی برآوردی اعلام کرد متوسط صادرات نفت ایران در سال ۲۰۱۴ روزانه یک میلیون و ۲۴۰ هزار بشکه در روز بوده است. این در حالیست که صادرات نفت ایران در سال گذشته نسبت به ۲۰۱۳ روزانه ۹۰ هزار بشکه در روز افزایش یافته است. بانک جهانی میگوید از آنجا که نفت حدود ۸۰ درصد درآمد صادرات ایران و ۵۰ الی ۶۰ درصد درآمدهای دولت ایران را تشکیل میدهد، تحت این سناریو اقتصاد ایران رشد خواهد کرد. اما در صورت عدم توافق، کاهش بهای نفت به معنی کاهش ۶۰ درصدی درآمد سالانه ایران و رسیدن آن از ۱۲۰ میلیارد در سال ۲۰۱۱ به ۲۳ میلیارد و ۷۰۰ میلیون دلار در سال ۲۰۱۵ است. تحت این شرایط انتظار میرود تولید ناخالص داخلی ایران ۲۰ درصد کاهش یافته و رشد تولید ناخالص داخلی از ۱.۵ درصد در سال گذشته به صفر برسد و اقتصاد ایران به انقباض خود ادامه خواهد داد.این امر باعث فشار روی تورم، بیکاری، کسری بودجه سالانه و قیمت ارز خواهد شد.
سقف درآمد نفت در بودجه سال آینده تعیین شد
اسناییل جلیلی عضو کمیسیون تلفیق بودجه مجلس گفت: سقف درآمد نفت در بودجه سالآینده ۵۶هزارمیلیاردتومان تعیین شد. وی با اشاره به جلسه کمیسیون تلفیق بودجه اظهار کرد: مقرر شد، دولت تا سقف ۵۶ هزار و۵٠٠ میلیارد تومان از محل صادرات نفت در لایحه بودجه سالآینده استفاده کند. عضو کمیسیون تلفیق بودجه مجلس تصریح کرد: قیمت هربشکه نفت در بودجه به دولت واگذار شده که براساس آنچه در سالآینده رخ میدهد، تعیین شود و دیگر موضوع قیمت نفت محل بحث نیست. جلیلی تاکید کرد: دولت در لایحه بودجه ٧٢هزارمیلیاردتومان از درآمدهای نفتی را پیشنهاد داده بود که اکنون این سقف درآمدی نفت کاهش یافته است و مابقی آن را از محل درآمد، هزینه و صرفهجویی در هزینههای مختلف تامین خواهد کرد. به گزارش فارس، کاهش سقف درآمد نفتی در لایحه بودجه براساس سیاست اقتصاد مقاومتی قلمداد میشود. با توجه به اینکه دولت پیشنهاد ٧٢دلاری برای قیمت هربشکه نفت ارایه کرده بود، اکنون با کاهش سقف درآمد نفتی به ۵/۵۶هزارمیلیاردتومان، عملا قیمت هربشکه نفت موضوعیت ندارد و دولت تا سقف یادشده میتواند درآمد نفتی داشته باشد.
رتبه ایران در آزادی اقتصاد
بنیاد هریتج از وضعیت آزادی اقتصادی در ایران خبر داد و اعلام کرد این کشور با صعود دو پلهای در رده بندی ۱۷۸ کشور جهان از نظر آزادی اقتصادی رتبه ۱۷۱ را به دست آورده است. بر اساس این گزارش ایران که سال گذشته در شاخص آزادی اقتصادی نمره ۴۰.۳ را به دست آورده بود در گزارش امسال با ۱.۵ نمره افزایش نمره ۴۱.۸ را به خود اختصاص داده است. شاخص آزادی اقتصادی میزان آزادی فعالیتهای اقتصادی بر اساس اصول اقتصاد بازار آزاد را نشان میدهد و به هر کشور در این شاخص نمرهای از صفر تا ١٠٠ داده میشود که هر چه این نمره بیشتر باشد بر آزادی اقتصادی بیشتر در آن کشور دلالت دارد.
بدهی بانکها به بانک مرکزی
بدهی بانکها و موسسات اعتباری غیربانکی به بانک مرکزی تا پایان آذر ماه سال جار ی معادل ۷۷ هزار و ۱۶۱ میلیارد تومان اعلام شده است. خلاصه داراییها و بدهیهای بانکها و موسسات اعتباری غیربانکی که از سوی بانک مرکزی منتشر شده نشان میدهد که داراییهای خارجی این بخشها در آذر ماه سال جاری با رشد ١٩ درصدی نسبت به سال قبل ٢١۵ هزار و ۶١٩ میلیارد تومان برآورد شده است. سپرده نزد بانکها و موسسات اعتباری غیربانکی مجاز نزد بانک مرکزی (سپردههای دیداری و قانونی) در تاریخ مورد گزارش ٧۶ هزار و ٨٩٨ میلیارد تومان برآورد شده که نسبت به سال قبل ٢٠ درصد رشد را نشان میدهد.
نقدینگی به رقم ۶۸۳.۶ هزار میلیارد تومان رسید
حجم نقدینگی کشور تا پایان آذرماه سال جاری به ۶۸۳ هزار و ۶۶۳ میلیارد تومان رسید. آمار اعلام شده نشان میدهد که نقدینگی کشور در آذر ۹۳ نسبت به اسفند ۹۲ رشد ۱۴.۹ درصدی و نسبت به آذر ۹۲ رشد ۲۴.۱ درصدی داشته است. بانک مرکزی در توضیح دلایل افزایش نقدینگی کشور اعلام کرده است که در پایان آبان ۹۲ به علت تلفیق صورتهای مالی تعاونیهای اعتبار صالحین و پیشگامان آتی در بانک آینده، آمار مربوط به موسسات مزبور در محاسبه آمارهای نقدینگی و اجزای تشکیلدهنده آن لحاظ شده است. همچنین در پایان آذر ۹۲ آمار پنج بانک ایران زمین، رسالت، خاورمیانه، بینالمللی کیش و ایران و ونزوئلا به آمار سیستم بانکی کشور اضافه شدهاند. حجم نقدینگی در ۱۲ ماه منتهی به آذر ۲۴.۱ درصد رشد داشته است. حجم اسکناس و مسکوک در دست اشخاص ۲۹ هزار و ۱۷۵ میلیارد تومان محاسبه شده که نسبت به آذر سال قبل ۵.۷ درصد افزایش و
حجم پول با ۳.۴ درصد کاهش در ۹ ماهه اول ۱۱۵ هزار و ۱۸۷ میلیارد تومان و شبه پول با ۱۹.۵ درصد رشد ۵۶۸ هزار و ۴۷۵ میلیارد تومان بوده است. رشد حجم پول در ۱۲ ماه منتهی به آذر ۶.۷ درصد و شبه پول پول ۲۸.۴ درصد محاسبه شد. رشد نقدینگی در سالهای گذشته یکی از مهمترین دلایل رشد تورم عنوان شده است. کنترل نرخ رشد نقدینگی یکی از مهمترین اهداف دولتها در سالهای اخیر بوده است اما بررسیها نشان میدهد نرخ رشد نقدینگی در ایران همواره بالاست و این یکی از مهمترین مشکلات اقتصاد کشور را سبب شده است. دولت روحانی یکی از مهمترین سرفصلهای برنامهاش را کنترل نرخ نقدینگی و مهار تورم اعلام کرده است. در ماههای اخیر روند رشد تورم مهار شده است اما افزایش قیمتها و بالا رفتن تورم همچنان از دغدغههای افکار عمومی محسوب میشود.
خروج ۱.۲ میلیارد دلار سرمایه از ایران برای خرید ملک در دوبی
بر اساس گزارش اکونومیک تایمز، که در باره سازمان زمینهای دوبی در ماه ژانویه امسال منتشر کرده، سرمایه گذاری خارجی در بخش املاک دوبی توسط هندیها در سال میلادی گذشته به ۵ میلیارد دلار رسیده است. سرمایهگذاری هندیها در دوبی از دیگر کشورها پیشی گرفته است و اتباع این کشور در رتبه نخست سرمایهگذاری در بخش املاک دوبی قرار گرفتهاند. انگلیسیها از این نظر دوم شدهاند. کل ارزش معاملات سرمایهگذاران انگلیسی در بازار املاک دوبی به ۹.۲۳ میلیارد درهم رسیده است. همچنین پاکستانیها ۷.۵۸۸ میلیارد درهم در املاک دوبی سرمایهگذاری کردهاند. میزان سرمایهگذاری ایرانیها در املاک بخش املاک دوبی ۴.۵ میلیارد درهم برابر با یک میلیارد و ٢٢۵ میلیون دلار بوده است. ایرانیها از نظر حجم سرمایهگذاری انجام شده در بخش املاک دوبی جایگاه چهارم را داشتهاند. کاناداییها نیز ۳.۷۵۱ میلیارد درهم در این بازار سرمایهگذاری کردهاند.
دوبی در سال ٢٠١۴، پس از آنکه هزینه انتقال به چهار درصد ارزش کل ملک رسید، مجموعا شاهد ١٠٩ میلیارد درهم (۲۹.۶ میلیارد دلار) سرمایهگذاری بود، در حالی که این رقم در سال ٢٠١٣، یعنی زمانی که هزینه انتقال تنها دو درصد بود، ١١۴ میلیارد درهم بود.
توقف تنها پروژه ال ان جی کشور
علیرضا کاملی مدیر عامل شرکت ملی صادرات گاز ایران میگوید بیش از یکسال است که تنها پروژه ال ان جی کشور به علت خود داری شرکت آلمانی ازتحویل دستکاه های خریداری شده که پول آن هم پرداخت گردیده نیمه کاره مانده است. این تجهیزات مایع سازی گاز انحصاری بوده و به استثنای چند شرکت آلمانی و آمریکایی کشور دیگری از فنآوری ساخت این تجهیزات برخوردار نیست . ایران با در اختیار داشتن حدود ۳۴ تریلیون مترمکعب ذخایر گاز طبیعی با پیشی گرفتن از کشورهایی همچون روسیه، قطر، ترکمنستان و آمریکا بزرگترین دارنده ذخایر گاز جهان است. پیش بینی میشود با بهره برداری کامل از فاز اول کارخانه ال ان جی دردست احداث امکان تولید سالانه ۱۰ میلیون تن ال ان جی فراهم شود که در اینصورت روزانه بیش از ۲۰ میلیون دلار درآمد جدید نصیب اقتصاد ملی خواهد شد . همزمان با پیچیده شدن برخی از قراردادهای گازی ایران با کشورهایی همچون ترکیه، پاکستان و امارات متحده عربی و تعلیق شدن برخی از خطوط لوله صادرات گاز ایران همچون ایران-عراق، سوریه و لبنان، ساخت تنها کارخانه ال ان جی کشور هم به حالت تعلیق درآمده است. درحال حاضر به جز روسیه ، قطر، الجزایر کشورهای دیگری مانند مصر، کنگو، گینه نیز اقدام به تولید ال ان جی کرده اند. ضمن آنکه کاهش بهای نفت بر روی قیمت ال ان جی هم اثر گذارده است، بنابراین معلوم نیست که با توجه به سرمایه گذاری بالا ، تکمیل پروژه توجیه اقتصادی داشته باشد.
افزایش ۳۰ درصدی روابط تجاری با چین
مجیدرضا حریری نایب رییس اتاق بازرگانی مشترک ایران و چین در گفتوگو با خبرنگار ایسنا درباره آخرین وضعیت مبادلات تجاری ایران و چین گفت: بخش زیادی از کالاهای خدماتی در زمینه راه، نیروگاه و پتروشیمی از چین وارد میشود. همچنین ماشین آلات، لکوموتیو، واگن و کالاهای مصرفی، سایر واردات ایران از این کشور است. از طرفی چین نیز بزرگترین خریدار میعانات، پتروشیمی، مواد معدنی، سنگهای تزئینی و سنگ آهن ایرانی است. وی با بیان اینکه حدود ۳۰ درصد روابط تجاری ایران با چین افزایش یافته است، ادامه داد: مبادلات تجاری ایران و چین نزدیک به ۵۰ میلیارد دلار رسیده است. البته به شکل بالقوه امکان افزایش مبادلات اقتصادی ایران و چین وجود دارد چرا که این دو اقتصاد میتوانند مکمل یکدیگر باشند. وی درباره اینکه حدود ۳۰ درصد کل صادرات ایران به چین صورت میگیرد و یک چهارم نیاز داخلی کشور از طریق واردات کالاهای چینی تامین میشود،گفت: این ارقام نشان میدهد اگر ما از کشوری بیشترین خرید را داریم به طور طبیعی بیشترین فروش را نیز به آن کشور دارا هستیم. در شرایطی که ایران با تحریم روبرو است، چین به تنهایی بیش از نیمی از نفت تولیدی ایران را میخرد. نایب رییس اتاق بازرگانی مشترک ایران و چین درباره وضعیت مبادلات بانکی و پولی با چین گفت: انتقال پول و مبادلات بانکی با چین به راحتی انجام نمی شود اما با توجه به اینکه در شرایط فعلی امکان مبادله بانکی چندانی با دیگر کشورها هم وجود ندارد، باید همین میزان تبادل بانکی با کشورهایی چون چین و ترکیه را مثبت برشمرد. وی درباره آینده روابط ایران و چین اظهار خوشبینی کرد و ادامه داد: در دوران بعد از تحریم، فضای جدیدی برای ارتباطات با چین برقرار خواهد شد و امکان سرمایهگذاری چینیها در ایران و صادرات کالاهای غیر نفتی ایران به چین بیشتر میشود. حریری اضافه کرد: اساس صادرات غیر نفتی ما کمتر شامل کالاهای صنعتی ساخته شده میشود و عمده آن مواد خام و محصولات کشاورزی است. اگر بتوانیم به سمت کالاهای صادراتی صنعتی حرکت کنیم در روابط تجاریمان از جمله رابطه با چین موفق خواهیم بود. نایب رییس اتاق بازرگانی مشترک ایران و چین با اشاره به اهمیت صادرات کالاهای سنتی به چین گفت: پسته، قالی، زعفران و خرما بازار مناسبی در چین پیدا کردهاند و ظرفیت ایجاد چندین برابر صادرات فعلی این کالاها به چین وجود دارد.
خاطرات تاج السلطنه. دختر ناصرالدین شاه
ویراستار: ناصر زراعتی
چاپ سوم ۱۳۹۱ خانه هنر وادبیات. سوئد
ناشر :Media@ 2012 – H&s
دریادداشت ویراستار با اشاره به زندگی خصوصیِ نویسنده، فضای حرمسرا و رشد و تربیت دختر شاه زیر نظر دایه و کنیز و دده سیاه ها، و ازدواج ناهمگون این دختربا پسر نُه ساله سخن رفته؛ همچنین ازچاپ و نشر همین خاطرات درگذشته. با این یادآوری که این بار چاپ خاطرات از نسحۀ اصلی با خط نویسنده گرفته شده است : «دستنویس رحمت الله داعی طالقانی، “ملازم سفارتخانۀ جلیلۀ دولت عالیۀ افغانستان، (تحریر شده درسال ۱۳۰۳ شمسی) انجام شده است».
یه روایت ویراستار، این شاهزاده خانم با این که در حرمسرای ناصرالدین شاه پرورش یافته، « به درستی او را فمینست وسوسیالیست نیز خوانده اند». همو زیر نظر آموزگاران اختصاصی با ادبیات غربی: موسیقی، نقاشی، تاریخ فلسفه و زبان فرانسه آشنا شده و از آثار فرهنگ غربی سود برده است.
خاطرات تاج السلطنه، زمانی که سرگرم نقاشی بوده، از دیدار با جوانی از خانواده، که در این اثر بارها با احترام ازاو با عنوان «معلم من» یاد کرده شروع شده است. سپس از زادروز خود و مادر و دایه و دده ها و ننه های زر خرید؛ با اندوه سخن می گوید : «اول سعادت ازمادر به روی اولاد گشوده می شود. این باب سعادت به روی من مسدود شد و تمام بدبختی های عظیم دورۀ عمرم ازاینجا شروع شد». رفتار و کردار های دربار و درباریان را یا تیزبینی و هشیاری بر می شمارد. روایتگرِ فرهنگ زمانه دردوران سیاهِ غفلت ها و بیخبری های قاجاری؛ نگاهش بنیادی و کاوشِ ناهنجاریها ریشه ای ست. علف های هرز را باید از ریشه سوزاند. فکر درست و زمینه های سازندگی را باید از آغوش مادر آغاز کرد و ازخانواده. فرهنگِ مسلط را با لحنِ گزنده ونیشدار شرح می دهد: «این دده باید سیاه باشد. زیرا بزرگی و بزرگواری آن عصر منوط به این بود . . . بیچاره ها را اسیر و ذلیل نموده و اسباب بزرگی واحتشام خودقرار داده و زرخرید گویند . . . رفتارشان با این بدبخت ها مانند بهائم است» ازشکل و شمایل دده خانم می گوید و هیکل درشت و مخوفش؛ و از مهر و محبتِ معصومانۀ خود به دده سیاه. و از بی علاقگی به مادر خود تا جائی که وقتی «مادرم می خواست مرا درآغوش گرفته ببوسد، گریه و فغانم بلند می شد و فورا دوان دوان خود را به آغوش دده عزیز می کشاندم» .
شرح حال دوران بچگی خود را تا آنجا که به یاد دارد روایت می کند. از دخترهای همبازی که همگی بیسواد بودند و نادان و بی ادب با حرکات جلف و سبک، و اشاره ای دارد از دیدارهای پدر تاجدارش «من به قدری از پدرم می ترسیدم که هر وقت چشمم به او می افتاد، بی اختیار گریه می کردم». سپس از «آغانوری خان» وانضباط او که سرپرست سی چهل خواجه بود، که از طرف «اعتماد الحرم به او سپرده شده بود» می گوید. درشرح عمارت حرمسرا و حیاط های فراوان که محل سکونت زنان حرمسرا با خدمه و کنیزها بوده می نویسد: « تقریبا اعلیحضرت پدر تاجدار من هشتاد زن و کنیز داشت .هرکدام ده الی بیست کُلفت و مستخدم داشتند. عدۀ زن های حرمسرا به پانصد بلکه ششصد نفر می رسید». به روایت این شاهزاده خانم درمیان زن های ناصرالدینشاه بیشتر ازهفت هشت نفر اولاد دار نبودند. ازهوا وهوس و زنبارگی پدرش با دلسوزی یاد کرده و او را که مردم به ظاهر سلطان مقتدر می شناسد « اگر به نظر انصاف نگاه کنیم، فوق العاده بدبخت بوده است»
از مکتب رفتن خود درهفت سالگی می گوید ازمعلم گیلانی که فرزند قاضی گیلان بوده. ولی چون از درس خواندن و گوش کردن وانضباط خوشش نیامده زیرتشک معلم باروت ریخته و فتیله گذاشته با روشن کردن فتیله معلم آتش گرفته و لباس هایش سوخته تنش نیز آسیب می بیند. بعد که میفهمند این توطئه به امر شاهزاده خانم بوده؛ مواخذه می شود. «چهار چوب کف دست من زدند . . . به واسطۀ آن چوب ها تقریبا یک هفته ناخوش و بستری بودم» ازآن پس هرگز به معلم بی حرمتی نمی کند. با این حال نزد همان معلم یک سال درس می خواند و هشت ساله می شود. در همین روزهاست که از اطرفیان جسته و گریخته میشنود که درباره عروسی او صحبت می کنند.
از امین اقدس و صندوق خانه کوچک سلطنتی که به اوسپرده شده ، وگربه بُراق ابلقی که او ددۀ آن گربه بود و از زینت آلاتی که به این گربۀ مورد مهر اعلیحضرت زینت داده می شد : «انواع و اقسام چیزهای نفیس قیمتی، و پرورش داده می شده با غذاهای خیلی عالی . . . مستخدم ومواجبگیر، داشته ازجمله همین امین اقدس دده گربه بوده است». زبان به ریشخند پدر تاجدارش می گشاید. آلودگی ها، هوسبازی ها و کردارهای بچگانۀ او را شرح می دهد با زبانی گزنده : «اگر این پدرتاجدار من خود را وقف عالم انسانیت و ترقی ملت خود ومعارف و صنایع می نمود جقدر بهتر بود تا این که مشغول حیوانی باشد واگر آنقدر زن ها [شهوترانی] را دوست نمی داشت و آلوده به لذایذ دنیوی نشده بود . . . چقدر با افتخار بود!» و سرنوشت فرجامین این گربه عزیز کرده در اثر حسادت زن های حرم شاهی به انجا منجر میشود که «گربۀ بدبخت را دزدیده در چاه عمیقی سرنگون می سازند» وسپس از چوپان زادۀ گروسی یاد می کند . از بچه ای کوتاه و بد ترکیب که «چشم هایش بواسطۀ درد زیاد، سرخ و مکروه بود» و با همۀ ترتیبات سلطنتی و رسیدگی های درباری بازهم کثیف و «زبانش هم لال و کلماتش غیر مفهوم بود وابدا تحصیل و سوادهم نداشت» با بیست سی نفر همبازی می شد و همه را، حتا خانم ها را اذیت می کرد کسی نمی توانست مانع کارهای وحشیانه اوشود حتا برای تفریح با تفنگ یکی از خواجه ها را « که اسم او عبدالله خان بود» علیل و ناقص می کند. این بجه با این مشخصات همان ملیجک مورد عشق وعلاقۀ ناصرالدین شاه بوده است!
نامزدی ملیجک با خواهر بزرگ تاج السلطنه که دوسال بزرگتر ازاو از مادری دیگریست برقرار می شود. و حالا نوبت اوست با خواستگارهای فراوان درهشت سالگی. بنا به دعوت انیس الدوله که از زن های ناصرالین شاه بود به خانه اش رفته و انیس الدوله با مهربانی او را به نزدش می خواند و از اقسام بازی هایی که دوست دارد از او پرس و جو می کند. همچنین با زن عظیم الجثه و موقری که به حرفهای آن دو گوش می داده هم مآنوس می شود. درانجاست که شوهر آیندۀ خود را از نزدیک می بیند. « . . . یک طفل هشت سالۀ خیلی سفید و چاق، ولی بی اندازه شیرین و ملوس با کلاه نظامی وارد اتاق گشته، و یک سره به طرف آن خانم رفته روی زانوهای او قرار گرفت». تاج السلطنه با دیدن پسر هشت ساله متوجه اوضاع شده ازجایش بلند شده به خانه خود بر میگردد. ولی سرانجام باهمه بی میلی هایی که نشان داده است مراسم شیرینی خوران با خوشحالی و سروصدا موزیک برگزار می شود. ازآرایش ناهنجار صورتش درآن سن وسال که زیبائی طبیعی خودرا از دست داده، شکایت دارد و آزردگی اش را پنهان نمی کند. صحنه آرائی مجلس شیرینی خوران به گونۀ مسخره آمیزی روایت شده که ممکن است به زمانه خود سخنگوی جاه و جلال وشکوه درباری بوده باشد، اما اگر از نگاه اجتماعی و فلاکت های زمانِ ناصری به این روایت گوش بسپاریم، ابعاد فاجعۀ بی خبری و ظلمت گسترده وآزار دهندۀ فرهنگِ مسلط جهل و غفلت را در می یابیم.
دیگر زوایای فرهنگی مورد توجه نیست عروس داماد هردو طقل هشت ساله . «من بقدری کوچک بودم که بغلم کرده، از پله ها بالا بردند». پس ازمدتی پیغام و سفارش آن دو را عقد می کنند. می نویسد: «من از شدت گریه تمام یزک ها را مخلوط کرده تمام آرایش را بهم زده بودم» درمعرفی خانواده شوهر که پدرش از رجال زمان هستند و ریاست قراول خاص ناصرالدین شاه را دارد، با داشتن چندین همسر، تنها اولاد ذکور همین آقا داماد هشت نه ساله زنده مانده است. درچنین شرایطی این بچه عزیز دردانه یا بقول نویسنده «مالک الرقاب پدر و مادر» تربیت یافته با نوکر و کلفت ولله و دده، کارش ریخت و پاش بازی و فرمانروائی بوده بیشعور و بیسواد. همبازی با غلام بچه های متعدد که فرزندان صاحب منصبان بودند. هرکاری که دلش می خواست انجام می داد. و خواسته هایش خیلی سریع انجام می گرفت. ملیجک که با خواهر بزرگ نویسنده ازدواج کرده پس از مدتی زن جوانی از زن های ناصرالدین شاه را واسطه قرار می دهد که تاج السلطنه را قانع کند تاعروس ها را جابجا کنند یعنی تاج السلطنه با ملیجک و خواهرش بزرگش با شوهر او عروسی کند. با تمهیداتی به او می رساند که سخت عاشق و دلبستۀ تاج السلطنه است، که با مخالفت شدید پیشنهادرا رد می کند ولی در هرنشست و بازدید ملیجک با عناوین گوناگون عشق خود را ابراز می دارد که به نتیجه نمی رسد.
به سبب نزدیکی «قرن شاه» [نیم قرن سلطنت] تدارک مقدمات عروسی آماده می شود. می گوید « تمام ماها را که مردم برای خودشان یا پسرشان می گرفتند مقصود اصلی خودشان بودند که به واسطه داشتن دختر سلطان در خانه خود هرگونه تعدی وتخطی نسبت به جان ومال مردم کنند»
ازعشق ناصرالدین شاه به دختر دوازده ساله ای به نام ماه رخسار دختر باغبان که خواهر زن شاه بوده و حسادت های آن دو خواهر بهمدیگر روایتی دارد. دختر با حرکات بچگانه «با سر و صورت پدر من یازی می کرد خود را درآغوش او افکنده می خوابید». با وساطت صدراعظم، خواهر بزرگ راضی شده و خواهر کوچکش ماه رخساره به زنان حرمسرا اضافه می شود.
ازمیرزاعلی اصغرخان اتابک به بدی یاد می کند وخیانت هایش را یادآور می شود. ازاصل و نسب او می گوید که «صدراعظم نوۀ زال، یک گبر بوده» و پدرش آبدارچی دربار. و سپس با زبانی گزنده پدر تاجدارش را به باد انتقاد می گیرد که اشخاص پست و بی علم را برای کارهای بزرگ می گمارد؛ و بنا به برداشت خودش از مطالعۀ تاریخ انقلاب فرانسه «خانواده های بزرگ را باید نابود کرد و اقتدارعلم را با جهل نیست و نابود کرد» یادآور می شود. تاج السلطنه از خیانت های صدراعظم می گوید. و جسته گریخته اشاره هائی دارد به تبانی او در ترور ناصر الدین شاه. «چندروز قبل ازاین قضیه [ترورشاه]، صدراعظم و صنیع الدوله به حضرت عبدالعظیم رفته، سرقبر جیران با همین میرزا رضا [کرمانی] گفت و گوی زیادی می کنند».
بنا به نوشتۀ تاج السلطنه: سیدحمال الدین اسدآبادی توسط صدراعظم عثمانی دراسلامبول مسموم وکشته میشود.
یکی از تفریح های پدرش را تعربف کرده که نه تنها چندش آور، بلکه هرخواننده را در سلامت فکری و دماغی شاهِ شهید! به شک می اندازد. بعید به نظر می رسد از یک مرد سالم و خانواده دار این قبیل کارها سر بزند. شاه برخی شب ها تمام زن های حرمسرا و خانواده را درسالن بزرگی جمع کرده و دستور میدهد بعد از خاموش کردن چراغی که کلیدش دردست خودش بود، هرکس هرکاری دلش خواست انجام بدهد. مثلا اگر درتاریکی کسی را گیر آورده ببوسد، بزند، یا لخت وعریان کند، آزاد است برای هرکاری که دلش خواست. «این کار که تقریبا دوساعت طول می کشید» ناگهان در بحبوحۀ کار چراغ روشن می شد و با مشاهدۀ «هرکس درهرحالتی بود دیده می شد. اغلب لباس ها پاره پاره، گونه ها و صورت ها خونالودعریان و مکشوف العوره و . . . چشم ها سرخ وغضبناک . . .» یک شب خود تاج السلطنه در تاریکی گیر می افتد و کسی گیسوهای او را گرفته و زمین می اندازد. دراثر داد و فریادش چراغ روشن شده طرف پا به فرار می گذارد و شناخته می شود . این بازی ازآن شب تعطیل می شود.
با ترور ناصرالدین شاه، امین الملک برادر صدراعظم خزانه دربار را خالی می کند به روایتِ تاج السلطنه : «هیحده روز تمام روزی سی چهل نفر سرایدار ازصبح تاشام، کیسه های پول را برده تحویل خزانۀ بیرون می دادند و از خزانۀ بیرون هم . . . به خانۀ امین الملک . . . باقی به اندرون صدر اعظم تحویل می شد».
با ورد مظفرالدین شاه به تهران اعلام کرد: زن های حرمسرا هرآنچه دارند به خودشان بخشیده شده بردارند و بروند.همه شان رفتند. وحرمسرا خالی شد. از اطرافیان ناباب برادرش مظفرالدین شاه که ازتبریز یا خودش آورده با نفرت یاد می کند و «از بدو سلطنت سلسلۀ قاجار تا آن زمان، درباری به افتضاحی دیده نشده بود». واز سید بحرینی جن گیر می گوید که هر وقت رعد و برق می شد و شاه که از صدای هولناک و تیرگی هوا می ترسید با خواندن اوراد و موهومات وجود مبارک! را از بلایای آسمانی و آزار واذیت اجنه ها حفظ می کرد.
به دستورمظفرالدین شاه مراسم عروسی تاج السلطنه با آتش بازی برگزار می شود. عروس سیزده ساله درمیان جار وجنجال مهمان ها ومطرب ها و سربازهای نگهبان با کالسکه به خانۀ داماد منتقل می شود: «موقعی که می خواستند مرا ازکالسکه بیرون بیاورند از بس کوچک بودم، نمی توانستم. پدر شوهرم مرا بغل کرده تا در حیاط برد وآنجا به دست کسانم سپرد و رفت». بنا به روایت نویسنده این ازدواج ناموفقی بوده واز روز نخست با بگو مگو های بچگانه به اختلاف ونا سازگاری می کشد. شوهر نوجوان با افکار و رفتار بچگانه عاشق دختر رقاصی می شود از بازیکنان سیرک روسی که برای نمایش به تهران آمده بودند. با این حال صاحب فرزندی می شوند. تاج السلطنه دختری می زاید و مادر می شود.
نویسنده دربستر روایت های خصوصی هر از گاهی اشاره هائی دارد به اوضاع سیاسی اجتماعی زمانۀ سلطنت مظفرالدین شاه که: «هرکس مسخره بود، بیشتر طرف توجه بود؛ هرکس رذل بود بیشتر مورد التفات بود. تمام امور مملکتی در دست یک مشت اراذل و اوباش هرزۀ رذل. مال مردم وجان مردم، ناموس مردم تمام درمعرض خطر و تلف. تمام اشخاص بزرگ عالی عاقل خانه نشین؛ تمام مردم مُفسذ بی سواد نانجیب مصدر کارهای عمدۀ بزرگ» از مسافرتِ او به اروپا که با قرض گرفتن از خارجی ها وسفرنامه هجو و بیمایه ای که شاه با خط خودش نوشته و ازسیزده سال سلطنت جنین شاه درمانده و عاجر به شدت انتقاد می کند. از عشقبازی های شوهرش با پسران زیبا، از حوادث هولناک و مرگ و میرهای سال وبا و مسافرت به آذربایجان یاد می کند. «درتمام طول راه و دهات زن و مرد را با یکدیگر، بدون حجاب مشغول کار دیدم. درتمام یک ده، یک نفر بیکار دیده نمی شد» از نا به سامانی های کشور و بی کفایتی برادرش مظفرلدین شاه، روایت های تلخی دارد. و بالاخره با توجه به رشد فکری و بیداری ازغفلت های سنتی «کم کم خیال آزادی در من قوت گرفت» با داشتن سه بچه از شوهر جدا می شود.
خاطرات همین جا به پایان می رسد، اما نیمه کاره . فصل پایانی کتاب با عنوان «تاج السلطنه خوشگل و عارف دلباخته» درچند برگ از آشنائی عارف با تاج السلطنه سخن رفته است. عارف سروده هایی دراین باره دارد که بخشی ازآن در پایان همین دفترآمده است. شاهزاده خانم در انتخاب زندگی مستقل به برقراری رابطه با مردان خوشگذران آشنا می شود.« هیچ اهمیت نمی داد که مردم نام بلند اورا به زشتی یاد کنند یا برادرش مظفرالدین شاه از وی خشمگین گردد». آنگونه که دراین دفترآمده از سرنوشت پایانی این شاهزاده خانم اطلاع درستی در دست نیست، حتا سال مرگ اش .
روایت های این شاهزاده خانم نشان می دهد که خاطراتش را در بزرگسالی نوشته و به احتمالی بعد از سال ها با اندیشۀ های روز. خودش نیز جایی گفته : « این هایی که برای شما می نویسم، قصه هایی که دده جان درموقع استراحت برای من نقل می کرد. من می فهمیدم . . .»
وکلام آخر اینکه دفتر خاطرات تاج السلطنه بخشی از تاریخ گذشتۀ ما در طلوع مشروطه، آیینۀ تمام نمای غفلت های ریشه دار ملتی کهنسال در زمانه دگرگونیها ست.
کفاشیان:برای رفتن نگرانی ندارم، قرار نیست تا ابد بمانم
رئیس فدراسیون فوتبال در خصوص اینکه قرار است اسلامیان جانشین کفاشیان شود اظهار کرد: قرار نیست من تا ابد باقی بمانم حوصله شما رسانه ها نیز سررفته است. اگر در این فوتبال افرادی باشند که بتوانند به فدراسیون کمک کنند من هم خوشحال می شوم و برای رفتن نگرانی ندارم و آمادگی دارم که هر کس میتواند کمک کند به فدراسیون بیاید. اما اجازه دهید که چهار روز از آمدن اسلامیان بگذرد تا ببینیم که کارش چطور است.
وی در پاسخ به این سوال که آیا خسته شدهاید که چنین حرفهایی میزنید؟ گفت: خسته نشدهام و تا جایی که بتوانم کمک می کنم.
کفاشیان در ادامه در پاسخ به این سوال که قرار است در مجمعی که در اسفندماه برگزار میشود برکنار میشود گفت: بحث برکناری نیست. انتخابات کمتر از یک سال دیگر برگزار میشود و کاندیداها باید ثبت نام کنند و در چشم به هم زدنی این یک سال به پایان می رسد. حدود ۷۵ تا ۸۰ درصد از عمر مدیریتی من در فدراسیون فوتبال گذشته است و حدود ۲۰ درصد آن باقی مانده است.
فیفا:آزمون ستاره آینده فوتبال ایران است، او زننده بهترین گل جام بود
به گزارش ایسنا، سایت فیفا در گزارشی به ۵ بازیکن جوان و آیندهدار آسیایی اشاره کرد که در جام ملتها خوش درخشیدند.
در این گزارش از سردار آزمون به عنوان یکی از ۵ جوان آیندهدار فوتبال آسیا نام برده شده و درباره او آمده است: ستارههای اسمی و بزرگ ایران در این جام تا حدی تحت تاثیر عملکرد مهاجمی تازهکار و جوان قرار گرفته بودند که همه اخبار را به خود اختصاص داد بود. سردار آزمون بهترین گل تورنمنت را با یک چرخش سریع و هوشمندانه و ضربهای دقیق به تک گل بازی مقابل قطر تبدیل کرد و بردی که صعود ایران به مرحله بعد قطعی کرد را رقم زد.
سایت فیفا درپایان نوشت:این بازیکن با قدی بلند و بدنی که برای ورزشکاری ساخته شده همه تواناییهای لازم برای تبدیل شدن به ستاره آینده فوتبال ایران را دارد.
جلال طالبی به کمیته فنی فدراسیون فوتبال اضافه شد
جلال طالبی به عضویت کمیته فنی و توسعه فوتبال درآمد.
به گزارش ایسنا، سرمربی سابق تیم ملی فوتبال بعد از جلسه کمیته فنی گفت: از من دعوت به عمل آمده و حاضر هستم به فدراسیون و فوتبال کمک کنم.
مرتضی محصص عضو کمیته فنی فدراسیون عضویت جلال طالبی در کمیته فنی فدراسیون فوتبال را تایید کرد.
کارت بازی گابریل صادر شد.
آی تی سی فرناندو گابریل توسط باشگاه پرسپولیس دریافت و کارت بازی این بازیکن توسط سازمان لیگ صادر شد.
سایت رسمی باشگاه پرسپولیس دراین باره نوشت:با پیگیریهای صورت گرفته شده از سوی باشگاه، کارت بین المللی بازی فرناندو گابریل دوشنبه دریافت شد و با اقدامات صورت گرفته، کارت بازی وی نیز روز سهشنبه توسط سازمان لیگ صادر شد.
به این ترتیب هافبک برزیلی پرسپولیس، در صورت صلاحدید کادر فنی میتواند در بازی با ملوان، سرخپوشان را همراهی کند.
خاویر آگیره از هدایت ژاپن برکنارشد
اتحادیه فوتبال ژاپن سرمربی مکزیکی خود را به دلیل درگیر بودن در پرونده فساد مالی در اسپانیا، از کار برکنار کرد.
آگیره مکزیکی در ماه اوت به سمت سرمربیگری تیم فوتبال ژاپن منصوب شد اما در ماه های اخیر به دلیل دست داشتن در پرونده فساد مالی مربوط به بازی تیمهای رئال ساراگوسا و لوانته که در ماه مه سال ۲۰۱۱ روی داد، مورد بازپرسی قرار گرفته است. البته وی هر گونه دست داشتن در این پرونده را انکار کرده است.
اتحادیه فوتبال ژاپن که به زودی باید برای رقابتهای مقدماتی جام جهانی آماده شود، تصمیم به برکناری سرمربی خود گرفته است.
«کونیا داینی»، رئیس اتحادیه فوتبال ژاپن، گفت: فکر کردیم نباید در راه آمادهسازی برای رقابتهای مقدماتی جام جهانی ۲۰۱۸ خطر کنیم. به همین منظور تصمیم گرفتیم به قرارداد آگیره پایان دهیم.
پس از گفت و گوی تیمور غیاثی (یکی از دو قهرمان پرافتخار تاریخ دو و میدانئ ایران) با تلویزیون ایران فردا از طریق «اسکایپ» در مقام سرمربی و مدیر تیمهای ملی دو و میدانی ایران در بازیهای اینچه ئون کره جنوبی، سیمای جمهوری اسلامی از قهرمان پرش ارتفاع بازیهای آسیایی ۱۹۷۴ تهران و فاتح نی چی چین (رکورد دار افسانه ای پرش ارتقاع جهان از چین) به انتقاد شدید پرداخت.
(گفتنی است که احسان حدادی با دستیابی به مدال نقره پرتاب دیسک بازیهای المپیک ۲۰۱۲ لندن، دومین افتخارآفرین تاریخ دو و میدانی ایران در عرصه بین المللی است.)
غیاثی در برنامه ورزشی سوت از شبکه ایران فردا در لندن، به حمایت از ملی پوشان دو و میدانی پرداخت و پیکارها و تلاشهای ملی پوشان را مورد بررسی قرار داد. او در پایان به رسم ادبی که همیشه پرنده بلندپرواز را مورد تحسین قرار داده است، برنامه سوت را ستایش و از دعوتش سپاسگزاری کرد.
دیری نپایید که در یک برنامه به اصطلاح انتقادی و دربست «ولایتی» به نام «خارج از گود» گوینده با طنازی، زبان به انتقاد از تیمور غیاثی گشود و با ادعای وابستگی این شبکه با CIA گفت: “آقای غیاثی شما با این همه تجربه، خبر از عداوت چنین شبکه هایی با ملت ایران ندارید؟ از شما بعید است که برای دشمنان این آب و خاک آرزوی های این چنینی داشته باشید.”
… و سپس در برنامه روز جمعه گذشته در تجلیل از مدال آوران بازیهای آسیایی ۲۰۱۴ که ۵۰ سکه طلا به مدال آوران و ۲۰ و ۳۰ سکه طلا به مربیانشان اهدا شد، به تیمور غیاثی تنها پنج سکه داده شد! گفتنی این که بیشتر مربیان (از جمله مربیان کشتی)، با اعتراض به کمتر دانستن نقش مربیان نسبت به شاگرادانشان، اعلام کردند که پاداشها را پس خواهند فرستاد!
خبرگزاری دانشجویان ایران هم از گلایه آرام مرد بلند پرواز و نامداری گزارش داد که نه تنها خودش، که همسر و فرزندانش هم برای دو و میدانی ایران افتخار آفریرن بوده اند، خبر داد.
در گزارش یادشده آمده بود: در این مراسم علاوه بر شخص ورزشکاران از مربیان هم تجلیل شد اما این مراسم خیلی برای مربیان خوشایند نبود. تیمور غیاثی سرمربی و مدیر تیم های ملی جزو مربیانی بود که از این مراسم انتقاد دارد.
غیاثی گفت: “واقعا این مراسم خیلی بد بود و برای من که سالها برای این ورزش زحمت کشیدم خوب نیست که فقط ۵ سکه را به من بدهند. من به عنوان سرمربی و مدیر تیم های ملی خدمت کردهام اما به دلیل اینکه پشتیبانی نداشتیم تجلیل از ما نیز اینگونه بود.”
اوادامه داد: “حتی ۲۰ و ۳۰ سکه ای که به دیگر مربیان اهدا شد کم است و نباید با کسانی که برای مدالآوری ورزشکاران زحمت کشیده اند این گونه برخورد شود.”
ایسنا همچنین گزارش می دهد: مدیر تیمهای ملی دو و میدانی با تاکید بر این که تعداد مدال ها تاثیری در افزایش یا کاهش تعداد سکه ها نداشته تصریح کرد که «ما مربیانی را داشتیم که فقط یک مدال نقره و یا یک مدال طلا به دست آوردند اما ۲۰ سکه به آن ها داده شده است.»
به گزارش ایسنا، در مراسم تجلیل از مدال آوران با زیهای آسیایی اینچئون به مربیان ورزشکارانی که مدال آور بودند ۲۰ و ۳۰ سکه اهدا شد. این موضوع باعث اعتراض اکثر مربیان شده است.
پولادی:قراردادم با الشحانیه تمام شود به ایران برمی گردم.
بازیکن تیم ملی فوتبال ایران میگوید پس از پایان قرارداد دو سالهاش با باشگاه الشحانیه، برای پیگیری موضوع کارت پایان خدمتش به ایران سفر خواهد کرد.
به گزارش ایسنا، پس از اینکه مهرداد پولادی توانست با مجوز ستاد کل نیروهای مسلح به همراه تیم ملی در رقابتهای جام ملتهای آسیا حاضر شود و بعد از پایان رقابتهای تیم ملی به همراه سایر بازیکنان به تهران بازنگشت، اظهار نظرهای مختلفی درباره این بازیکن توسط مسئولان ستاد کل نیروهای مسلح مطرح شد. اکنون مهرداد پولادی در نخستین واکنش خود به این اظهار نظرها میگوید به قانون تمکین میکند و پس از پایان قراردادش با باشگاه الشحانیه برای حل مشکل کارت پایان خدمتش به تهران سفر خواهد کرد.
وی افزود: پیش از اینکه مطرح شود که کارت پایان خدمت من مشکل دارد، قرارداد دو سالهای را با باشگاه الشحانیه بستم. پس از چند وقت اعلام شد که این مشکل برای من به وجود آمده است. به همین خاطر چارهای جز ادامه فعالیتم در این باشگاه قطری نداشتم. اگر میخواستم در آن برهه زیر قرارداد بزنم و به ایران بیایم، این مسئله نه تنها برای خود من بلکه برای فوتبال ایران نیز دردسرساز میشد و مطمئنا با شکایتی که الشحانیه انجام می داد مشکلاتی برای فوتبال ایران از سوی فیفا به وجود میآمد.
دادکان:کی روش درچارچوب کار کند به فوتبال ما کمک می کند.
رئیس سابق فدراسیون فوتبال تاکید کرد اگر کیروش در چارچوب وظایف خود عمل کند، مطمئنا میتواند به فوتبال ایران کمک کند.
به گزارش ایسنا، محمد دادکان درباره ماندن یا رفتن کیروش از تیم ملی اظهار کرد: کیروش کارش خوب است و هیچ کس نمیتواند منکر این قضیه شود اما ای کاش کارها در چارچوب خودش انجام شود.
وی افزود: وقتی تیم ملی به قطر باخت و عدهای خواستند کیروش از ایران برود، با کفاشیان صحبت کردم و به او گفتم که کیروش را برکنار نکن و مقاومت کن که او نیز همین کار را کرد و در نهایت موفق هم شد.
وی خاطرنشان کرد: اگر کیروش در چارچوب وظایفش عمل کند، موفق میشود اما او خارج از چارچوب خود گامهایی را برمیدارد. اگر این مسائل حل شود، مطمئنا او میتواند به فوتبال ما کمک کند.
تاج:وضعیت فولاد و پرسپولیس نگران کننده است، شاید سهمیه ایران دوتیم شود.
رئیس سازمان لیگ میگوید اگر نمایندگان ایران در آسیا نتیجه نگیرند، سهمیه ایران به ۲ تیم کاهش مییابد.
به گزارش ایسنا، مهدی تاج درباره حضور نمایندگان ایران در لیگ قهرمانان آسیا اظهار کرد: بحث لیگ قهرمانان آسیا برای ما حائز اهمیت است. این را هم در نظر بگیرید در حال حاضر ما بیشترین سهمیه را به همراه کره، ژاپن و عربستان در لیگ قهرمانان آسیا داریم.
وی درباره باشگاه پرسپولیس هم گفت: وضعیت این تیم واقعا نگران کننده است. در فولاد خوزستان هم بحث بازیکنان سرباز مطرح است که برای ما واقعا نگران کننده است. البته این مشکل با کمک مسئولان استانی و همین طور سازمان لیگ کمی حل شد. ما به بازیکنان فولاد اجازه دادیم به ازای هر بازیکن سربازی که داشتند بازیکن جدیدی جذب کنند.
تاج در ادامه صحبتهای خود به تغییر نحوه امتیازدهی ای اف سی به کشورها اشاره کرد و گفت: پیش از این ای اف سی، روی ۲۱ مورد از نتایج کشورها به آنها امتیاز میداد. به طور مثال امکانات ورزشگاه و همین طور مسائل شفافیت مالی را برای امتیازدهی در نظر میگرفت. ما سال گذشته بهترین امتیاز ممکن یعنی ۹۱۵ امتیاز کسب کردیم. اما امسال نوع امتیازدهی تغییر کرده است و ۳۰ درصد این امتیاز به نتیجه تیم ملی در جام ملتهای آسیا بستگی دارد. ما مطمئنم از این جهت زیر ۱۵ درصد امتیاز گرفتهایم. اگر تیم ملی به مراحل بالاتر صعود میکرد و قهرمان میشد، ۳۰ درصدرا کامل میگرفتیم. اما در ادامه ۷۰ درصد امتیاز مربوط به خود باشگاههاست. اگر ما نتوانیم نتایج مطلوبی بگیریم، سهمیه ما به دو تیم کاهش پیدا میکند. البته سهمیه سال آینده ما کسر نمیشود زیرا سهمیهای که به ما دادهاند دو ساله است. اگر این اتفاق رخ دهد برگرداندن سهمیه ایران به ۴ سهمیه واقعا سخت است.
شامپانی از نامزدی ریاست فیفا کنار رفت.
ژرومه شامپانی مجبور به ترک رقابت انتخاباتی برای تصدی ریاست فیفا شد، چرا که حامیان کاندیداتوری وی کمتر از حدنصاب تعیین شده در قوانین انتخابات ریاست فیفاست. طبق قوانین هر شخصی که خواهان شرکت در انتخابات ریاست فیفا میشود باید تا تاریخ ۲۹ ژانویه سال برگزاری انتخابات از حمایت پنج فدراسیون از فدراسیونهای عضو فیفا برخوردار باشد. این در حالی است که تنها سه فدراسیون عضو فیفا حمایت خود را از مدیر روابط بینالملل پیشین فیفا اعلام کردهاند.
به دنبال خط خوردن نام شامپانی از فهرست نامزدهای انتخابات ریاست فیفا، او در نامهای سرگشاده بار دیگر به انتقاد از رؤسای فعلی فیفا پرداخته و آنها را به جلوگیری از برگزاری یک انتخابات عادلانه متهم کرده است.
باحذف نام شامپانی از فهرست نامزدهای انتخابات ریاست فیفا، پرنس علی حسین از اردن، میشل فنپراگ، رئیس اتحادیه فوتبال هلند و لوئیس فیگو، کاپیتان پیشین تیم ملی پرتغال را در کورس رقابت انتخاباتی با سپ بلاتر به عنوان رئیس فعلی فیفا باقی میگذارد.
روبن:هیچ مربی بهتر از گواردیولا نیست
ستاره هلندی بایرن مونیخ به حمایت از سرمربی خود پرداخت و او را تاکتیکی ترین مربی جهان دانست.
انتقاد رایولا مدیربرنامه های ابراهیموویچ از گوآردیولا باعث شد تا آرین روبن خیلی سریع واکنش نشان دهد و به حمایت از سرمربی اسپانیایی تیمش بپردازد. روبن که با یک شبکه تلویزیونی فرانسوی صحبت می کرد، گفت: گوآردیولا با فوتبال نفس می کشد. او ۲۴ ساعت و در طول ۷ روز هفته به فوتبال فکر می کند. از نظر تاکتیکی هیچ مربی ای بهتر از او نیست.
این ستاره هلندی ادامه داد: برایم افتخار است که شاگرد گوآردیولا هستم. من ۳۱ سال سن دارم اما هنوز چیزهای زیادی از گوآردیولا یاد می گیرم. او مربی بزرگی است و می داند که چه اهدافی دارد.
قریب به ٣۶ سال از انقلاب به اصطلاح مستضعقین گذشت و این هفته نیز در سرآغاز “دهه زجر” مرزبانان نیروهای انتظامی راننده اتوموبیل حامل گازوئیل و نان آور یک خانواده بنام مسلم دینارزهی را در منطقه مرزی خاش در استان سیستان و بلوچستان به ضرب رگبار گلوله از پای درآوردند ( لینک ویدئو شماره ١). ماه گذشته نیز مامورین انتظامی دو سرنشین وانت حامل گازوئیل را در مقابله چشمان گریان و ضجه های وحشتناک دیگران زنده زنده در آتش سوزاندند (لینک ویدئو شماره ٢). متاسفانه اینگونه حوادث دردناک در بلوچستان به امری روزمره تبدیل شده است. افراد و نهادهای وابسته به دولت جمهوری اسلامی سالانه میلیاردها تومان گازوئیل در مرزهای شرقی کشور به پاکستان و افغانستان می فروشند. برخی از مردم بلوچ نیز ناچارند برای فرار از فقر مطلق و امرار معاش از طریق فروش گازوئیل با “کله گـُـنده های حکومتی” رقابت کنند که در بسیار موارد هزینه های سنگینی را دربر دارد.
با انتخاب سیدنی مورنینگ هرالد، بازی ایران و عراق بهترین مسابقه جام شانزدهم شد.گل حاج صفی درجمع بهترین ها
بر اساس گزارش سایت سیدنی مورنینگ هرالد، دیدار تیم ملی ایران برابر عراق در مرحله یکچهارم نهایی جام ملتهای آسیا ۲۰۱۵ – استرالیا به عنوان بهترین بازی این رقابتها معرفی شد.
در این گزارش آمده است: اگر از دیدگاهی بیطرف بازی تیمهای ملی ایران و عراق را در مرحله یکچهارم نهایی جام ملتها مورد توجه قرار دهیم، بهترین مسابقه تورنمنت بود. دو رقیب سرسخت در مرحله حذفی، یک کارت قرمز، شش گل، چهار گل در وقت اضافه، داوری بحث برانگیز و ضربات پنالتی. از این بیشتر برای چی میخواهید؟
نویسندگان سایت سیدنی مورنینگ هرالد در بخش دیگری از گزارش خود در خصوص بهترین گل جام عنوان کردند: با وجود رقابت شدید بین تیم کیهیل و احسان حاجصفی، گل از راه دور و تماشایی لونگو بهترین گل تورنمنت شد.
تنها کیفیت گل مورد بحث نیست بلکه انواع و اقسام مهارتها در چرخش، کنترل توپ و شلیک آن از فاصله دور باعث شده که ماسیمو لونگو در بالاترین سطح ممکن یعنی در فینال به ثمر برساند. به طور معمول کمتر در بازیهای فینال شاهد چنین گلی هستیم.
تیم منتخب جام ملت های آسیا مشحص شد، ایران نماینده ای ندارد.
ایسنا دراین باره نوشت:پس از گذشت یک روز از پایان شانزدهمین دوره جام ملتهای آسیا که با قهرمانی استرالیا همراه بود تیم منتخب جام اعلام شد که در آن نام بازیکنی از تیم ملی ایران به چشم نمیخورد.
مت رایان (دروازهبان استرالیا)، ترنت سینزبری(دفاع وسط استرالیا)، کواک تائه وی( دفاع وسط کره جنوبی)، چادوری(دفاع راست کره جنوبی)، ضرغام اسماعیل (دفاع چپ عراق)، کی سونگ یونگ(هافبک راست کره جنوبی)، ماسیمو لونگو(هافبک چپ استرالیا)، عمر عبدالرحمان (هافبک وسط امارات)، سون هیونگ مین (مهاجم کره جنوبی)، تیم کیهیل (مهاجم استرالیا) و علی مبخوت (مهاجم امارات) ۱۱ بازیکن منتخب تیم جامملتها هستند.
شانزدهمین دوره این مسابقات با قهرمانی استرالیا میزبان خاتمه یافت.
درخشان:اخراجم شایعه است و هیچ اولتیماتوی نگرفته ام
سرمربی تیم پرسپولیس تهران درباره شایعه اخراجش از این تیم گفت:واقعا خندهدار است که چنین مسائلی را برخی رسانهها مطرح میکنند. من با قدرت به کارم ادامه میدهم و بحث اخراج و یا کنارهگیری من کذب محض است. باشگاه هم تا به امروز هیچ گونه اولتیماتومی به من نداده است. البته بهتر است که بگویم در این باره با هم صحبت نکردهایم و من از کار تیم راضی هستم.
درخشان در پایان دربارهی دیدار پرسپولیس و ملوان هم گفت: این بازی برای ما فوق العاده مهم است. معتقدم اگر بازی که در مقابل ذوب آهن به نمایش گذاشتیم در دیدار مقابل ملوان انجام دهیم و بتوانیم فرصت های گلزنی زیادی خلق کنیم مطمئناً ما پیروز میدان خواهیم بود. می دانم هواداران نگران وضعیت این تیم هستند اما اگر کمی زمان بگذرد پرسپولیس روزهای خوب را هم خواهد دید.
هانری:چلسی قهرمان لیگ برتر خواهد شد.
اسطوره آرسنال که در حال حاضر در شبکه اسکای اسپورت، کارشناس فوتبال است، معتقد است که مورینیو شنبه شب خوش شانس بود که شکستی تجربه نکرد. چلسی با گلزنی لویک رمی موفق شد در ابتدا پیش بیفتد ولی داوید سیلوا، بازی را به تساوی کشاند. با این حال، هانری معتقد است که آبیهای لندنی، نشانه های مشخصی از یک قهرمان را دارند.
او گفت:” در ابتدا باید به کار بزرگ سیتی احترام بگذاریم. چه تیمی امسال در استمفوردبریج امتیازی گرفت؟ هیچ تیمی. آنها به بازی برگشتند. توپ را در اختیار داشتند و موقعیتهای بیشتری خلق کردند. آنها پیروز نشدند ولی نباید فراموش کرد که حریف چلسی بود. یک امتیاز گرفتند . آیا میشد بهتر کار کنند و پیروز شوند؟ شاید .چلسی اینگونه است. شاید گاهی خوب بازی نکنند ولی ۱-۰ پیروز میشوند. امروز بازی سختی داشتند ولی نباختند. برای همین است که فکر میکنم آنها در پایان فصل قهرمان خواهند شد.
ستایش راجرز از قدرت گلزنی استوریچ
سرمربی لیورپول پس از پیروزی مقابل وستهام به تمجید از مهاجم تیمش پرداخت که به تازگی از آسیب دیدگی بازگشته است.
براندن راجرز دراین باره گفت: از زمانی که استوریج به تیم ما آمد، با حضورش در محوطه جریمه حریف نشان داد که چقدر می تواند خطرناک باشد. برای او خوشحالم. او مدت زیادی از میادین دور بود و اکنون با گلزنی بازگشته است. دانیل بازیکنی است که در کلاس بالایی بازی می کند. او این را در دوران فوتبالش نشان داده است. او همیشه گل می زند. در رویارویی با وستهام تنها ۲۵ دقیقه در زمین حضور داشت و می توانست گل های بیشتری هم بزند. از موقعیتی که در این دیدار نصیبش شد، بهترین استفاده را برد و گل زیبایی هم زد.
آنچه میخوانید مقالهایست از اکبر گنجی منتشر شده در هافینگتون پست ۲۷ ژانویه ۲۰۱۵
طرح مسأله: گروههایی چون القاعده، طالبان، داعش، جبهه النصره، الشباب، بوکوحرام، و… قرآن را به مانیفست جنگی و تروریسم تبدیل کردهاند (رجوع شود به مقاله «قرآن صلح طلبان و قرآن جنگ طلبان»). کشورهای فاسد سرکوبگر پولدار خلیج فارس نیز برای دور کردن خطر جنبش ضد استبدادی «بهار عرب» از خود، آن جنبش آزادیخواهانه را به جنگ شیعه و سنی تبدیل کردند (رجوع شود به مقاله «تبدیل نزاع دموکراسی و دیکتاتوری به جنگ شیعه و سنی»). جنایات فجیع این گروهها و گسترش جهانی آنان واقعاً نگران کننده است. این گروهها از مدرنترین سلاحهای نظامی برای کشتار و نابودی استفاده میکنند تا متوهمانه جهان را از طریق حکومتهای به اصطلاح اسلامی به دوران ماقبل مدرن باز گردانند.
تیم ملی فوتبال ایران با شکست در مرحله یکچهارم پایانی جام ملتهای آسیا از استرالیا به تهران بازگشت و منتظران دستگیری مهرداد پولادی متعجب نشدند که مهرداد پولادی، ستاره ایرانی جام جهانی ۲۰۱۴ در میان ملی پوشان بازنگشته است. پولادی که به کمک سرداران و صاحب نفوذهای سپاه پاسداران موفق به گرفتن کارت پایان خدمت سربازی شده بود، توانست حتی پس از افشای مساله کارتهای غیرقانونی پایان خدمت و یا معافیت از طریق مراجع نیروی انتظامی به جام جهانی و سفرهای دیگر برود. اما جدایی حرفدار از پرسپولیس و پیوستن به تیم قطری الشحانیه همزمان با برکناری سردار محمد رویانیان، یکی از عوامل صدور کارتهای یادشده، ماجرای پولادی را پررنگتر کرد.
کارلوس کی روش و فدراسیون فوتبال با حمایت صاحبان قدرت در جمهوری اسلامی توانستند بر فشار متقابل از سوی سردار کمالی (معاونت نیروی انسانی نیروهای مسلح) برتری یابند و پولادی سرانجام مسافر استرالیا شد؛ ولی نه از تهران که از دوحه به دبی و سپس سیدنی. این خواسته اهالی فوتبال هم بود که حالا به ظاهر همه چیز ۱۸۰ درجه تغییر کرده است. پولادی در بازی با عراق اخراج شد تا ایران برتری یک بر صفر را از دست بدهد و پس از ۱۲۰ و تساوی حماسی سه بر سه، در ضربه های پنالتی از عراق شکست بخورد… و حالا رسانه ها ساز این را سر داده اند که افکار عمومی خواهان پیگیری بازیکنی شده اند که زمان حضور در پرسپولیس و بازی در برابر لیونل مسی محبوب آنان بود!
خبرگزاری تابناک چهارشنبه هشتم بهمن نوشت: همانطور که خیلیها حدس میزدند تیم ملی در بازگشت، مهرداد پولادی را بههمراه نداشت و حالا مسوولانی که برای رفتن پولادی به استرالیا پادرمیانی کرده بودند، ماندهاند و دستانی خالی و افکار عمومی که از ابتدای امر با بخشش های اینچنینی مخالفت کرده بودند.
این خبرگزاری از هیچ مسوولی نام نمی برد؛ به مانند همان که تا به امروز از مسوولان درگیر ماجرای صدور کارتها نامی برده نشده است.
تابناک در مورد مسوولان صاحب نفوذ و خطاکار تنها می نویسد: پرونده مهرداد پولادی بازیکن متخلفی که مثل تعداد زیادی از فوتبالیستهای متخلف دیگر با اسناد جعلی به کارت پایان خدمت رسیده بود روز به روز ابعاد عجیب تری به خود می گیرد و حالا با اتمام کار تیم ملی در استرالیا علاوه بر تبعات سنگین برای خودش پای خیلی از مسوولان مملکتی را هم به میان کشید. همان افرادی که در آستانه اعزام تیم ملی به استرالیا بر خلاف نظر افکار عمومی و با نادیده گرفتن قانون برای مدت کوتاهی از اقدام قانونی علیه این بازیکن متخلف دست کشیدند و حالا که مرغ از قفس پریده، نشستهاند و از مراحل قانونی پیگیری این پرونده سخن میگویند.
یک روز پیش از این خبرگزاری ایلنا گفته های نمایندگان مجلس اسلامی را انتشار داد که برای دستگیری و بازگرداندن ستاره ایرانی جام جهانی، خواهان درخواست از پلیس بین الملل (اینترپل) شده بودند.
تابناک با اشاره به گفته سردار موسی کمالی که بسیاری از بازیکنان خطاکار این روزها دوره آموزشی شان هم به پایان رسیده است، به این مساله تاکید می کند که «اگرچه همچنان اخباری مبنی بر اعزام چهرههای سرشناس این پرونده به پادگانها منتشر نشده و نهایت کاری که صورت گرفته تغییر تیم این بازیکنان در لیگ برتر به تیمهای مثلا نظامی بوده است.»
«مقامات عالیرتبه» چه کسانی بودند؟
این رسانه همچنین یادآور می شود که: بعد از اعلام محرومیت پولادی بود که مسوولان سازمان نظام وظیفه بارها و بارها از رسیدگی قانونی به پرونده این متخلفان و در صدر آنها مهرداد پولادی اشاره کردند. اما باز هم خبری نشد تا اینکه در آستانه جام ملتها و حتی در حالی که یک روز قبل از اعزام تیم ملی به استرالیا، سردار موسی کمالی از بخشیده نشدن پولادی سخن می گفت، با پادرمیانی مقامات عالیرتبه کشوری، مهرداد پولادی به تیم ملی بخشیده شد تا به همراه این تیم به استرالیا برود.
… و کدام افکار عمومی؟
تابناک تنها به این اشاره می کند که «در همان روزها هم این سوال مطرح شد که این مسوولان بلندپایه چه تضمینی از این بازیکن متخلف گرفته اند که او را حتی بصورت موقت اینگونه بخشیدند؟ از سوی دیگر پر واضح بود که پولادی که با یک قرارداد بزرگ و میلیاردی به الشحانیه رفته بود چگونه بعد از پایان جام ملتها با فسخ قرارداد راهی تهران و احیاناً پادگانها خواهد شد؟ با اینکه شواهد خیلی روشن اعلام میکرد که احتمال بازگشت مهرداد پولادی به کشور بعد از جام ملتها پائین است، اما مسوولان او را به تیم ملی هدیه دادند و حالا آنها ماندهاند و «افکار عمومی» که از مسئولان پاسخ درستی می خواهند. آن هم در چنین مسأله مهمی که مردم احساس می کردند در حق آن ها اجحاف شده و در اجرای قانون برای تبعیض قائل شده اند.
و تابناک در پایان می نویسد: حالا مسوولان از پیگیری قضایی این مسأله و به میان کشیدن پای اینترپُل برای بازگرداندن او به کشور سخن می گویند. اگر در وقت مقتضی این دوستان به وظایف قانونی خود به خوبی عمل می کردند و قانون را فدای مصلحتاندیشی ها نمی کردند و به افکار عمومی احترام می گذاشتند، شاید کار به اینجا نمیکشید که حالا بخواهند با اینترپُل پیگیر ماجرا باشند.