گویند رمز عشق مگویید و مشنوید
مشکل حکایتی است که تقریر می کنند
حافظ
منشاء هراس شدید نظام از مردم!
نظامی که مشروعیت ندارد همواره خود را در خطر نابودی می بیند١
بیش از هزار اعدام در یک سال وعمل شرم آور شلاق زدن مردم در ملاءِ عام ناشی از احساس عدم مشروعیت رژیم است!
بخش یکم
علی شاکری زند
ناباوری سران نظام به قدرت خود و به مشروعیت آن
● دست یافتن روحانیت به قدرت سیاسی بیش از همه برای اعضای خود این گروه اجتماعی باورنکردنی بود. چنین رویداد غریبی برای خود آنان بیش از هر عضو دیگر جامعه به یک رؤیای غیرقابل تصور می مانست. سران آنان که بطور نیمه آگاه می دانستند که این وضع برای جامعه نیز به شدت باورنکردنی و برای هوشیار ترین مردم بهت آور است، برای آنکه خود به واقعیت آن باور کنند، به باور جامعه و قبولاندن واقعیت آن به مردم شدیداً نیازمند بودند. آنان از این رو می بایستی هر صدایی را که ممکن بود کمترین تردیدی را سد راه این باور سازد بی تأمل خفه کرده هر جنبنده ای را بلافاصله از سر راه آن بر می داشتند. این رفتار بطور نیمه غریزی و نیمه آگاهانه سرکوب بی امان و بلاوقفه ای را می طلبید.
اما علت اصلی این ناباوری سران رژیم ملایان به قدرتی که به دست آنان افتاده بود عدم مشروعیت آن بود. شکل به ظاهر عرفی دولت موقت که اکثریت آن از چهره های سیاسی غیر روحانی بودند نیز نشانه ای از همین عدم امکان افتادن قدرت حکومت به دست روحانیت در وجدان عمومی بود، و از سوی خمینی پوششی موقت بر آن، برای مستهلک کردن ضربه ی فکری آن و کمک به تضعیف مقاومت روانی در برابر آن.
خرداد ماه سال ۱۳۸۸ ، تا پیش از پایان رای گیری روز آدینه ۲۲ خرداد ، همه جای ایران ،سراسر جوشش و جنبش و مشارکت گرم چند ده میلیونی شهروندانش بود و در سویی دیگر، در اتاق هایی، سرداران و روحانیونی که یک ماموریت ویژه داشتند، زدن و تخریب میرحسین موسوی و مهدی کروبی و به گفته بهتر ، مبارزه با مشارکت و جنبش مردم ،سرداران و روحانیونی دیگر هم ، مامور مهندسی انتخابات و کنترل آن بودند ،هنوز کمتر کسی می دانست در کارنامه این کارزار چه نوشته خواهد شد ولی پس از پایان رای گیری ، آشی که سرداران و روحانیون ،چند ماهی، پنهانی در حال پختنش بودند به خورد جامعه داده شد ، آشی زهر آلود و سمی.
چنان شوکی به کشور وارد شد که هنوز پس از هفت سال از آن بیرون نیامده و می توان گفت از شوک جنگ هشت ساله ،کشور بیرون آمده ولی از حاشیه های انتخابات ۸۸ هنوز بیرون نیامده
۵ _ چند سال پیش از آنکه رنگ سبز برای ستاد موسوی شناسانده شود ماها که سخت درگیر کارهای محیط زیست بودیم به سبزهای ایران شناخته می شدیم، خودم عضو هیات مدیره کشوری ،دبیر شبکه سبز شمال کشور و رییس هیات مدبره شبکه سبز گیلان ،گرداننده وبلاگ «میراث سبز ایران » بنیانگذار موسسه گسترش دانش و صلح سبز و… بودم . طبیعی بود کسانی مانند ماها، برای هر ستادی کشش داشته باشیم و من بدون نگاه به این کشش ، به ستاد سبزموسوی رفتم شاید در اندازه توانم در بیرون راندن محمود احمدی نژاد کمکی کنم
ما از سبزهای واقعی و زیست محیطی قدیمی و نیز مورد پشتیبانی دانش آموخته ها ، رسانه ها و نیز جوانان بودیم.من در ستاد مرکزی خیابان فاطمی، بیشتر با بخش نمایندگان ادوار مجلس و نیز امور استانها و روابط عمومی همکاری داشتم هرچند در جو دوستانه آنجا با بخشهای دیگر مانند جوانان هم همکاری می کردم و بیشتر پایان هفته ها و تعطیلات هم در ستادهای استان گیلان بودم.
۴ -روز آدینه ۲۲ خرداد ،ساعت میان ده تا یازده شب ، همان روز انتخابات ، خبر شوم و تکان دهنده « تمام شد» را مسعود سلطانی فر که باید گفت » مرد چندچهره و اهل معامله » که اکنون معاون رئیس جمهور و رییس سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری است! و آن هنگام در حلقه نخست ستاد مهدی کروبی بود از آنسوی تلفن به معاون سیاسی پیشین خود در استانداری گیلان (سید احمدحسینی) که برای ستاد موسوی کار میکرد داد ، حسینی سرپا ایستاده بود، من دیدم که خیس عرق شده و دنبال صندلی برای نشسن است و تو گویی کمرش شکست و توان ایستادن ندارد ، باورش برایش سخت بود ، مگر چند ساعت از پایان رای گیری گذشته ، در کجای جهان به این زودی نتیجه روشن میشود ، حتا در کشورهای کوچک یکی دو میلیونی هم با این شتاب ، نتیجه نمایان نمی گردد ،چون او زمانی معاون سیاسی امنیتی استانداری بود و خودش رییس برگزاری انتخابات یک استان و خوب می دانست چه بلایی سر رای مردم آورده اند ، سرداران و روحانیان کار خود را کرده اند.
۳ – – ناگفته و موارد بسیار محرمانه و سری چندی در پیوند با این ماجرا وجود دارد که هنوز به جز شماری ، همه ماها از آن بی خبریم ، چگونه میرحسین موسوی و مهدی کروبی را آرام آرام کنترل و در پایان به دام انداختند ،اگر حتا بپذیریم که هیچ جابجایی رایی انجام نشده و همانچه که وزارت کشور دولت احمدی نژاد شمرده و خوانده یعنی ۱۳ میلیون رای درست است، چگونه کسی که سیزده میلیون رای داشته ، اکنون در زندان است و از این همه نیرو و پتانسیل بهره نگرفت ،هرچند از فرمول معروف قالیباف که برای یورش به کوی دانشگاه در سر داشت، یعنی «گاز انبری » مستقیمن برای این دو کاندیدا ریاست جمهوری بکار گرفته نشد ولی مردم عادی و شهروندان بسیاری با حمله های گازانبری روبرو شدند و روانه شکنجه گاههای بی شمار رژیم شدند و این میان مردم آماده بودند تا هزینه بیشتری بپردارند و جان خود را هم به خطر بیاندازند و انداختند ،که موسوی و کروبی حرکت جدی به جز ببانیه دادن انجام دهند ، که با شگفتی ، هرچه صبر کردیم ، آنها کاری جز نامه پراکنی انجام ندادند و هم مردم سرکوب شدند و در آتش کوتاهی آنها سوختند و هم خودشان. بیانیه ها و نامه های نخستین موسوی و کروبی بسیار دلیرانه بود ولی هیچ جنبشی در برنامه نبود و شاید این خود برنامه بود واگر نیک بنگریم هر چه از خرداد دور می شویم بیانیه شماره ۱۷ را، توگویی این بیانیهرا، در دفتر هاشمی رفسنجانی یا موسوی خوئینیها یا خاتمی ویرایش کرده اند
۲ -آن روزها و ماهها در بیشتر راهپیمایی های تهران بودم و کسی باور نمی کرد که آن نیروها سربازها ایرانی باشند که چنین دشمنانه و وحشیانه به مردمی که دست خالی بودند یورش می بردند و می زدند ، زن ،پیر و ببمار هم نداشت ، همه را می زدند آنچه که با چشمم دیدم ، باور نکردنی و شوک آور بود برایم ، ابنها کجایی هستند ، در دل تهران ، روبروی دانشگاه تهران، مانند تازی های مسلمان و مغولان بی رحم سنگدل اند
۱ – اجرای » تیان آن من ۲″ در شهرتهران هم یکی از گزینه های روی میز بود، شماری از سرداران سپاه پاسداران، از جمله محمد باقرقالیباف ،که پیشتر در ماجرای کوی دانشگاه در سال ۱۳۷۸ در نامه ای سید محمد خاتمی ، رییس جمهوری رژبم را تهدید کرده بودند ، این بار برای پایان دادن و جمع کردن راهپیمایی های هر روزه و گسترده تهران و پایان دادن به جنگ انتخاباتی میان محمود احمدی نژاد و میرحسین موسوی ، طرحی را مانند آنچه نظامیان چینی در شهر پکن در سال ۱۹۸۹ با کشتن صدها (بنا به آماری ۲۶۰۰ کشته ) انجام دادند داشتند ، به گونه ای که شنیده ها از سفر یک کمیته ویژه ، زیر نام بازدید از شهر سازی و دانشگاه شهر پکن پایتخت چین کمونیست با بودجه شهرداری تهران و با سرپرستی مشاور ویژه و استاد راهنمای تز دکترای قالیباف ،یعنی دکتر موسی پورموسوی از سوی قالیباف شهردار تهران حکایت داردتا به بهانه همکاری میان دو پایتخت ،بررسی همه سویه و نزدیکی از میدان » تیان آن من » پکن داشته باشند و اگر نیاز شد که سرکوبی و لت و پار کردن هزاران شهروند مانند دوستان شرقی و کمونیستی را انجام دهند ، مانند دیگر کارهای محرمانه به بهترین گونه اجرا شود
دوست داشتم آنچه را که از نزدیک دیده و شنیده بودم و کارهایی که خودم پیش و پس از روز رای گیری انجام دادم بویژه نامه هایی که برای هر دو ستاد موسوی و کروبی پس از مهندسی انتخابات نوشتم و نیز نامه های جداگانه محرمانه برای شخصیت هایی مانند حسینعلی منتظری ، یوسف صانعی ، سیدهادی خامنه ای ، حسن خمینی ، الیاس حضرتی و…فرستادم را در این وبلاگ بنویسم یا طرح هایی از من که در ستاد موسوی بخشی از آن پیاده شد یا نفوذی های درون ستاد و کاستی ها و زجر و رنج هایی که گفته نشد و … شاید وقتی دیگر
آیتالله خامنهای ۳۷ سال است که از آمریکا به عنوان دشمن غیر قابل اعتماد که فقط و فقط به دنبال سلطه، فریب و سرنگونی جمهوری اسلامی است سخن میگوید. ازاین که ایران به تمامی تعهدات هستهای اش عمل کرد، اما دولت آمریکا فقط روی کاغذ به تعهداتش عمل کرد.
حقیقت این است که قلمرو بین الملل عرصه “منافع” دولت هاست و هر دولتی نهایت کوشش را به خرج میدهد تا منافعش را تأمین کند. همه دولتها برای رسیدن به منافع خود از تمامی ابزارهای ممکن- از جمله توطئه، دسیسه، نفوذ، جاسوسی،…- استفاده میکنند و لذا نمیتوان به آنها اعتماد کرد. آیا دولت اوباما تلفنهای رهبران اروپا و دیگر متحدان خود را شنود نکرد؟
آیتالله خامنهای به گونهای سخن میگوید که گویی فقط دولت آمریکا – و دولتهای غربی و اسرائیل – چنیناند. اما در عین حال، او آگاهانه چهرهای مثبت از روسیه و ولادیمیر پوتین به تصویر میکشد. کوچکترین اقدام روسیه علیه ایران، جدا کردن بخشهای وسیعی از سرزمین ایران و تحمیل قراردادهای ننگین گلستان و ترکمنچای به ایران بود. خامنهای به دنبال گستردهترین روابط با این کشور و قرار گرفتن در جبههای واحد با روسیه پوتین است. این یک بام و دو هوایی که با شعار “نه شرقی، نه غربی” انقلاب اسلامی هم تعارض دارد، نیازمند تبیین است.
آیتالله خامنهای − ولادیمیر پوتین، عکسی از دیدار دوم آذر ۱۳۹۴. در این دیدار آیتالله خامنهای با تمجید از نقش منطقهای و بینالمللی روسیه گفت: “نقشه بلندمدت آمریکا برای منطقه به زیان همه ملتها و کشورها به ویژه ایران و روسیه است و باید با هوشمندی و تعامل نزدیکتر، آن را خنثی کرد.”
آیت الله رمان خوان
خامنهای اهل رمان است. درباره رمان خوانی او پیش از این در مقاله “علی خامنهای کیست؟ ” سخن گفته و نشان دادهایم که رمانهای غربی را هم خوانده و میخواند. رمانهای روسی هم زیاد خوانده است. او مدعی است که انقلاب اکتبر روسیه را به خوبی و با اطلاع دقیق از جزئیات میشناسد. برخی از وجوه انقلاب روسیه برای او به صورت الگو در آمده است.
آیتالله خامنهای در ۱۳۷۳ / ۴ / ۲۲ در دیدار هنرمندان و مسئولان فرهنگی ضمن گلایه از روشنفکران، هنرمندان و شعرای دوران قبل از انقلاب، ادعا میکند که هیچ یک از آنها پس از پیروزی به انقلاب نپیوستند. سپس به انقلاب روسیه پرداخته و میگوید با این که انقلاب روسیه بسیار خشن و بی رحم بود، اما “عدّه بیشماری از روشنفکران، نویسندگان و شعرای درجه یک روسیه آن زمان را جذب کرد”. میگوید فردی چون آلکسی تولستوی (۱۹۴۵- ۱۸۸۳)- “که من خیلی از او خوشم میآید”- تا سال ۱۹۲۵ ضد انقلاب بود و به خارج رفت. اما وقتی برگشت، “رمان بسیار عالی” گذر از رنجها را در بابِ انقلابِ سوسیالیستی روسیه نوشت که ترسیم زیبای رویدادهای انقلاب روسیه است. کتاب دیگر، رمان دُنِ آرام اثر میخائیل شولوخف (۱۹۸۴- ۱۹۰۵ ) است. مقامات روسیه به رمان دُنِ آرام اجازه انتشار نمیدادند و با مسئولیت ماکسیم گورکی این رمان منتشر شد. اما متأسفانه روشنفکران، شاعران و موسیقیدانان برجسته و معروف با جمهوری اسلامی همراه نشدند.
علی لاریجانی از ۲۴ / ۱۱ / ۱۳۷۱ به مدت ۱۰ سال با حکم آیتالله خامنهای رئیس صدا و سیمای جمهوری اسلامی شد. زمانی که علی لاریجانی رئیس صدا و سیمای جمهوری اسلامی بود، آیتالله خامنهای در یک نامه محرمانه به او نوشت:
«اگر رمانها و نمایشنامههای نویسندگان شوروی را دیده باشید، میدانید که…آنها بهترین کار و تلاش را کردند. از باب نمونه: مادر (رمان) و واساژلزنوا (نمایشنامه) هر دو از ماکسیم گورکی، و دن آرام (رمان) از شولوخف، و گذر از رنجها (رمان) از الکسی تولستوی، و دهها رمان و نمایشنامه بسیار خوب از این قبیل است که در آن، هم ترسیم اوضاع پیش از انقلاب و هم تشریح فداکاریهای مبارزان و رهبران و مردم در انقلاب، گنجانده و تبیین شده است. کاری که از آغاز پیروزی تا امروز در این زمینه شده است، کمی بیش از صفر است. وظیفه شماست که این مسئولیت بزرگ را بشناسید و به طور جدی و با صرف وقت و همت…جبران کنید….گزارش شروع، پیشرفت و کیفیت کار را به من اطلاع بدهی.» (خاطرات ۱۰ ساله دکتر علی لاریجانی، وبسایت جام جم .)
استفاده روسها از موسیقی برای شرکت مردم در جنگ هم برای او الگوی قابل تقلید است. او در ۱۳۸۰ / ۰۵ / ۰۱ در دیدار با جمعی از اصحاب فرهنگ و هنر به آنها گفت:
«من شنیدهام که در قضایای جنگ جهانی در روسیه، شورِ علیاف (امیروف) – آهنگ معروفی است که البته من نه آهنگش را شنیدهام، نه درست میدانم چیست؛ آقایان میدانند – در تهییج مردم برای وارد شدن به میدان جنگ، بیشترین تأثیر را داشت؛ یعنی در خدمت اهداف مردمی قرار گرفت. به طور طبیعی این توقع از هنرمندِ هر کشوری وجود دارد؛ بنابراین چطور میتواند نسبت به این قضیه بی تفاوت بماند؛ در حالی که دشمن از ابزار هنر استفاده میکند؟»
مقاومت در برابر دشمن برای او بسیار مهم است. برای همین در ۱۳۸۴ / ۰۶ / ۳۱ گفت: «جنگ و صلح لئو تولستوی مربوط به مقاومت عجیب مردم روسیه است در مقابل حمله ناپلئون و حرکت عظیمی که مردم مسکو انجام دادند برای ناکام کردن ناپلئون. تولستوی کتابهای دیگری هم دارد، اما به نظر من این کتاب برجستگیاش به خاطر این است که کاملاً بر محور روح دفاع مردم روسیه است.»
ترس از پروسترویکای ایرانی
دوران اصلاحات که با ریاست جمهوری محمد خاتمی آغاز شد، آیتالله خامنهای به شدت نگران این بود که جمهوری اسلامی همانند اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی فروپاشد. مدعای او این بود: فروپاشی شوروی طرحی آمریکایی با استفاده از زمینههای داخلی (فقر شدید، اختناق شدید، فساد اداری و بوروکراسی، نزاعهای قومی و ملی)، افراد فریب خوردهای مانند گورباچف، رسانهها و فرهنگ بود (مدعای او به اشکال گوناگون مورد تأیید برژینسکی، هیلاری کلینتون، و…قرار گرفته است). او سپس میافزاید، آمریکاییها آن طرح را به روز کرده و قصد دارند در ایران اجرا کنند.
خامنهای در ۱۳۷۹ / ۰۴ / ۱۹ در دیدار مسئولان و کارگزاران رژیم سخنرانی مبسوطی در این مورد ایراد کرد. او گفت که آمریکاییها به پروسترویکا و گلاسنوست گورباچف معنای مقبول خود را بخشیدند. سپس یلتسین به میدان آمد و دائماً میگفت سرعت اصلاحات بسیار کم است و بدان سرعت میداد. تاریخ مصرف گورباچف تمام شده بود و آمریکاییها در طی “کودتای مشکوک”، یلتسین را بسیار بزرگ کردند. یلتسین در ژوئن ۱۹۹۱ رئیس جمهور روسیه شد و حدود ۷ ماه بعد شوروی منحل شد.
آمریکاییها با “یک طرح کاملاً هوشمندانه، با صرف مقداری پول، با خریدن برخی اشخاص و با بهکار گرفتن رسانههای تبلیغی، توانستند طی یک طرّاحی سه، چهار ساله و یک نتیجهگیری شش، هفت ماهه بهکلّی شوروی را منهدم کنند و از بین ببرند”.
ولادیمیر پوتین از ۹ اوت ۱۹۹۹ تاکنون همواره ریاستجمهوری یا نخستوزیری روسیه را برعهده داشته است. دوران ریاست جمهوری پوتین از مه ۲۰۰۰ آغاز شد. سخنرانی خامنهای دو ماه پس از آغاز ریاست جمهوری پوتین صورت گرفت.
خامنهای گفت هدف آمریکا تبدیل روسیه به یک کشور دست سوم بود، اما چنین نشد: «چون روسیه ملت خوب و قویای دارد؛ از لحاظ نژادی مردم مستحکمی هستند؛ بعد هم پیشرفت صنعتشان، اتمشان، دانشمندانشان، تحقیقاتشان و سایر امکاناتشان قابل توجّه است.»
پیش بینی خامنهای درباره قدرت روسیه تقریباً درست درآمد. طی دوره ۱۶ ساله ۲۰۱۴- ۱۹۹۹ میانگین رشد اقتصادی روسیه ۷ / ۴ درصد بود.
خامنهای گفت که آمریکا همین خواب را برای جمهوری اسلامی دیده است، اما آنها به دلایل زیر اشتباه میکنند: اول- آمریکاییها گفتند خاتمی گورباچف ایران است، اما خاتمی گورباچف نیست. دوم- اسلام، کمونیسم نیست. مردم شوروی به کمونیسم باور نداشتند، اما مردم ایران به اسلام اعتقاد قلبی دارند. سوم- جمهوری اسلامی، نظام دیکتاتوری پرولتاریایی فاقد ۷۰ سال انتخابات نیست. حتی دموکراسیهای غربی چون آمریکا و فرانسه هم به اندازه جمهوری اسلامی مردمی نیستند. چهارم- ایرانِ یکپارچه، شورویِ متشکل از سرزمینهای به هم سنجاق شده نیست. پنجم- نظام شوروی فاقد رهبری چون جمهوری اسلامی بود. اگر آنها رهبری چون جمهوری اسلامی داشتند: «آن وقتی که احساس میکرد یلتسینی وارد میدان شده تا به کار آینده حرکت شتابنده غیرمعقول و بیرویهای بدهد، گوش او را میگرفت و از صحنه خارجش میکرد و مورد حمایت مردم هم قرار میگرفت.»
او هشدار داد که اگر خاتمی اصلاحات را دقیقاً تعریف نکند که چیست، مانند شوروی، آمریکاییها معنای دلخواه خودشان را به آن میبخشند. سرعت زیاد اصلاحات نابود کننده است. آمریکاییها از طریق روزنامه ها، فیلمها، کتابها، لباسها و الگوهای غربی- مک دونالد- کار شوروی را تمام کردند. دستورالعمل خامنهای روشن بود. او گفت:
«همه دستگاهها باید با مدل یلتسینی بهشدّت مقابله کنند و نگذارند یک جاهطلب، یک فریب خورده، یک مغرض و یک غافل بیاید و حرکت را از حالت صحیحِ خودش خارج کند و حالت مسابقه و حالت تعارض بهوجود بیاورد.»
او به عنوان رهبر، گوش محمد خاتمی را گرفت و از صحنه خارجش کرد. یعنی خاتمی نه تنها ممنوع التصویر است، بلکه حق سخنرانی عمومی ندارد، حق مصاحبه ندارد، حق مسافرت بینالمللی ندارد، حتی در مواردی مانع حضور او در مجالس ازدواج و ختم شدهاند. او آیتالله منتظری را هم پنج سال به حصر کشاند، و رهبران “جنبش انتخاباتی سبز“- مهندس موسوی، زهرا رهنورد، مهدی کروبی- را هم با همین سرنوشت دچار کرد. همه اینها، مصادیق گرفتن گوش اصلاحطلبان و کنار نهادن آنان بود و هست.
دستورالعمل دیگر او این بود: با غربیها باید با سوءظن برخورد شود، برای این که تمام اروپا (فرانسه، انگلیس، یوگسلاوی سابق، اروپای شرقی سابق، و…) در جنگ ۸ ساله به صدام حسین کمک کردند. دیپلماسی آری، اعتماد به دشمنان نه.
نگرش سیاسی به روسیه
شش سال بعد پوتین در روسیه تثبیت شده بود و با قدرت پیش میرفت. آیتالله خامنهای در ۱۳۸۵ / ۰۳ / ۱۴ در مراسم سالگرد درگذشت آیتالله خمینی گفت:
«روابط ما با روسیه هم روابط خوبی است. روسها به خوبی میدانند که اگر در ایران یک دولت طرفدار امریکا بر سر کار بود، چه به روز آنها میآمد. ما منافع مشترکی با آنها داریم؛ در آسیای میانه، در خاورمیانه و در خود این منطقه منافع مشترکی با آنها داریم.»
بدین ترتیب، تضاد با دشمن مشترک- یعنی آمریکا- را مبنای وحدت قرار میدهد. در ۱۳۸۵ / ۱۱ / ۰۸ ایگور ایوانف – دبیر شورای امنیت ملی روسیه- با آیتالله خامنهای دیدار کرد. خامنهای با تشکر از پیام کتبی ولادیمیر پوتین گفت:
«دو کشور میتوانند دو شریک مکمل در زمینههای سیاسی، اقتصادی، منطقهای و بینالمللی باشند. جمهوری اسلامی ایران از گسترش روابط با روسیه در همه زمینهها استقبال میکند و معتقد است ظرفیت گسترش روابط دو کشور بیش از حد کنونی است.»
او افزود که آمریکا به دنبال یکه تازی و سلطه بر کل منطقه است، اما به هدف خود دست نیافته و “همکاری فعال جمهوری اسلامی ایران و روسیه در مسائل منطقه در چهارچوب مشخص میتواند مانع از اثرگذاری یکهتازی امریکا شود”.
خامنهای با ذکر این که پوتین در پیام خود بر ادامهی همکاریهای تهران و مسکو در همهی زمینهها “بهویژه تکمیل و اتمام نیروگاه هستهای بوشهر” تأکید کرده، ابراز امیدواری کرد که همکاریها و تعهدات پیشین با شتاب بیشتری ادامه یابد و اجرا شود.
دو دیدار پوتین و خامنهای
پوتین اولین بار در ۱۳۸۶ / ۰۷ / ۲۴ با آیتالله خامنهای دیدار کرد. پوتین به تهران رفته بود تا قول مساعدی از خامنهای درباره مذاکرات هستهای بگیرد. به روایت سایت خامنهای، پوتین در این دیدار گفته بود:
«منافع ملت روسیه در وجود یک ایران قوی و مؤثر در عرصه بینالمللی نهفته است و مسکو در خصوص همکاریهای خود با تهران هیچ محدودیتی قائل نیست و در حال و آینده بدون هیچ تردیدی در این مسیر حرکت خواهد کرد.»
آیتالله خامنهای ضمن استقبال از گسترش روابط دو کشور، به نقد سیاست زیاده خواهانه و منافع نامشروع دولت آمریکا تاخته و گفته بود:
«همانگونه که وجود ایران مستقل به نفع روسیه است، وجود روسیه مقتدر هم به نفع ایران است. تصویر ملت روسیه در ذهن ما، تصویر روشن و خوبی است و این به علت مقاومتها و تدابیری است که ملت روسیه در مقاطع مختلف از خود نشان داده است.»
پوتین دومین بار در ۱۳۹۴ / ۰۹ / ۰۲ با آیتالله خامنهای حدود دو ساعت دیدار کرد. آیتالله خامنهای در این دیدار با تمجید از نقش منطقهای و بین المللی روسیه گفت:
«نقشه بلندمدت آمریکا برای منطقه به زیان همه ملتها و کشورها به ویژه ایران و روسیه است و باید با هوشمندی و تعامل نزدیکتر، آن را خنثی کرد.»
خامنهای پوتین را شخصیت برجستهای در دنیای امروز خواند. او با اشاره به همکاری مناسب تهران – مسکو در عرصههای سیاسی – امنیتی، مواضع رئیسجمهور روسیه در مسائل مختلف، بهویژه در یک سال و نیم پیش از دیدار را خیلی خوب و مبتکرانه خواند و افزود: «آمریکاییها همیشه تلاش میکنند رقبای خود را در موضع انفعال قرار دهند اما شما این سیاست را خنثی کردید.»
او، تصمیمات و اقدامات مسکو در موضوع سوریه را موجب افزایش اعتبار منطقهای و جهانی روسیه و شخص پوتین به شمار آورد و گفت: «آمریکاییها در نقشهای بلندمدت، درصددند با تسلط بر سوریه و سپس گسترش کنترل خود بر منطقه، خلاء تاریخی تسلط نداشتن بر غرب آسیا را جبران کنند که این نقشه تهدیدی برای همه ملتها و کشورها به ویژه روسیه و ایران است. آمریکاییها و دنبالههای آنها در مسئله سوریه درصددند اهداف تحققنیافته خود از راه نظامی را در عرصه سیاسی و پای میز مذاکره محقق کنند که باید با هوشمندی و از موضع فعال، جلوی این کار را گرفت.»
خامنهای گفت که بشار اسد رئیس جمهور قانونی و منتخب مردم سوریه است و دولت آمریکا نمیتواند به جای مردم سوریه برای آنها رئیس جمهور تعیین کند. آمریکا و متحدانش در منطقه به طور مستقیم و غیر مستیقم از گروههای تروریستی چون داعش حمایت به عمل میآورند. به همین دلایل ما به جز مسئله هستهای در هیچ زمینهای با دولت آمریکا مذاکره دو جانبه نداشته و نخواهیم داشت.
به روایت سایت خامنهای، پوتین در این دیدار از توسعه روابط دو کشور در تمامی زمینهها دفاع کرد و خواهان همکاریهای منطقهای و بینالمللی با ایران شد. نکته کلیدی سخنان پوتین این سخن بود:
«شما را متحدی مطمئن و قابل تکیه در منطقه و جهان میدانیم. ما متعهدیم که برخلاف برخیها به شرکایمان از پشت خنجر نزنیم و هیچ وقت در پشت پرده اقدامی بر ضد دوستانمان انجام ندهیم و اگر اختلافی هم داشته باشیم، با صحبت به تفاهم برسیم.»
پوتین ضمن نزدیک خواندن مواضع دو کشور در مورد سوریه گفت که مسئله سوریه فقط از راه سیاسی، مشارکت همه اقوام و گروههای سوری، و پذیرش رأی مردم آن کشور قابل حل است. هیچ دولتی – از جمله آمریکا- حق ندارد درباره ساختار حکومت و رئیس جمهور سوریه تصمیم بگیرد. پوتین با تأکید بر ادامه حملات این کشور به گروههای تروریستی در سوریه، همکاری و همفکری تهران – مسکو را دربارهی روند حل سیاسی مسئلهی سوریه کاملاً ضروری خواند.
در پایان این دیدار رئیسجمهور روسیه کپی یکی از قدیمیترین نسخ قرآن را به آیتالله خامنهای هدیه داد.
قرآن به جای تعهدات
آیتالله خامنهای و مریدانش این دیدار را بسیار برجسته کردند. علی اکبر ولایتی در این مورد گفت به عنوان فردی که ۳۴ سال در حوزه سیاست خارجی کار کرده ام میگویم که در ۳۷ سالی که از انقلاب میگذرد، دیداری با این کیفیت، با این اهمیت، با این محتوا، و همچنین مطالب متنوع و بسیار مهم و راهبردی که طرح شد، من سراغ ندارم. ولایتی همچنین افزود که رئیسجمهور کشوری که اکثریتش مسیحی ارتدکس هستند، کتاب مقدس مسلمانان را به رهبر جمهوری اسلامی هدیه داد.
ایران دارای دهها میلیون قرآن است. مشکل و مسئله ایران فقدان قرآن نیست. قرآن یاد شده توسط والی شام از مقر خلافت بنیامیه در ابتدای به خلافت رسیدن عثمانیها به سلطان سلیم عثمانی داده و پس از اعطای آن به عباس میرزا و سپس اعطای آن به حاکم گنجه به خاطر ایستادگی در برابر تجاوزهای روسهای تزاری، پس از اشغال مناطق شمالی ایران توسط روسها به مسکو منتقل شد. پوتین نسخه فکسیمیل این قرآن را به خامنهای اهدأ کرد.
بیائید و از منظر خامنهای به ارکان تحکیم قدرت بنگریم و ببینیم روسیه پوتین برای ایران چه کرده است که شایسته تقدیر است.
یکم- قطعنامههای شورای امنیت سازمان ملل : روسیه به تمامی قطعنامههای شورای امنیت سازمان ملل علیه ایران رأی مثبت داد. آمریکا هرگونه
قطعنامهای علیه اسرائیل در شورای امنیت را وتو کرده و میکند.
دوم- نیروگاه اتمی بوشهر :
در سالهای آخر رژیم شاه، شرکت کرافت ورک یونیون آلمان غربی ساخت ۲ واحد نیروگاه اتمی هر یک به توان اسمی ۱۲۹۳ مگاوات و توان خالص ۱۱۹۶ مگاوات را در بوشهر برعهده گرفت. با این که حدود ۷۵ درصد از واحد اول و ۶۰ درصد واحد دوم نیروگاه ساخته شده بود، پس از پیروزی انقلاب المانها پروژه را متوقف کردند. ایران برای تکمیل واحد اول این نیروگاه در نوامبر ۱۹۹۴ قرارداد با روسیه امضا کرد که مطابق آن ساخت نیروگاه تا پایان ۲۰۰۰ پایان مییافت. اما روسها هرگز به وعده خود عمل نکردند و در نهایت ادعا شد که نیروگاه در ۷ اسفند ۱۳۸۷ پیشراهاندازی شد، ولی به طور واقعی از ۱۲ شهریور ۱۳۹۰ به شبکه برق سراسری کشور متصل شد. تأخیر طولانی روس ها، به دلیل منافعی بود که در این خصوص از طرفهای غربی و اسرائیل دریافت میداشتند.
سوم- سیستم دفاع موشکی اس ۳۰۰ :
هاشمی رفسنجانی به عنوان رئیس جمهور در ۲۰ ژوئن ۱۹۸۹ به مسکو رفت. مینویسد در مذاکرات با گورباچف: “با خوشحالی اطلاع دادند که دفتر سیاسی شان تصویب کرده که تمام خواستههای ما را بدهند: دادن میگ ۲۹، موشک سام ۵، تانک تی- ۸۰، موشک دریا به دریا و…با تکنولوژی ساخت” (خاطرات ۲۱ ژوئن ۱۹۸۹). آیا روسها هیچ گاه میگ ۲۹ یا تانکهای تی – ۸۰ به ایران تحویل دادند؟
در دی ۱۳۸۷ وزیر دفاع از تحویل اس ۳۰۰ به ایران خبر داد. محمد نجار به روسیه سفر کرد و قراردادی میان طرفین جهت دریافت ۵ سامانه اس ۳۰۰ به ارزش ۸۰۰ میلیون دلار منعقد شده بود اما روسیه از تحویل آن به ایران خودداری میکند. اما با این که تحریمهای شورای امنیت شامل این سیستم دفاعی نمیشد، روسها تاکنون از اجرای قرارداد خودداری کردهاند. پوتین در ۲۴ فروردین ۱۳۹۴ (۱۳ آوریل ۲۰۱۵) طی فرمانی ممنوعیت تحویل سامانههای موشکی دفاع هوایی اس – ۳۰۰ به ایران را لغو کرد.
مطابق گزارش ۵ آوریل / ۱۷ فروردین موسسه تحقیقات صلح بینالمللی استکهلم (SIPRI) در سال ۲۰۱۵ یک هزار و ۶۷۶ میلیارد صرف هزینههای نظامی در سراسر جهان شده است. آمریکا با ۵۹۶ میلیارد دلار، چین با ۲۱۵ میلیارد دلار، عربستان سعودی با ۸۷ میلیارد دلار، روسیه با ۴ / ۶۶ میلیارد دلار و بریتانیا با ۵ / ۵۵ میلیارد دلار رتبه اول تا پنجم را به خود اختصاص دادهاند. بر اساس همین گزارش، مخارج نظامی ایران بین سالهای ۲۰۰۶ تا ۲۰۱۵ میلادی، ۳۰ درصد کاهش یافت و به حدود ۱۰ میلیارد و ۳۰۰ میلیون دلار رسید، اما همزمان، عربستان سعودی، رقیب منطقهای ایران، مخارج نظامی خود را ۹۷ درصد افزایش داد.
فقط دولت آمریکا از ماه مه سال ۲۰۱۵ به این سو ۳۳ میلیارد دلار تجهیزات نظامی (موشکهای دفاع هوایی بالستیک، بالگردهای هجومی، ناوچهها و موشکهای ضد زره پیشرفته، و…) به کشورهای عرب خلیج فارس فروخته است.
با این که صادرات اسلحه روسیه در سال ۲۰۱۵ به ۱۵ میلیارد دلار رسید، اما روسها همچنان از تحویل سیستم دفاعی اس ۳۰۰ به ایران خودداری کردند. رفتار آمریکا با متحدانش را با رفتار روسیه با ایران مقایسه کنید که خامنهای او را متحد به شمار میآورد.
چهارم- مسئله سوریه :
سردار جعفری- فرمانده کل سپاه- در ۹ فروردین ۱۳۹۵ گفت: «با توجه به آتشبس ایجاد شده تغییری در سیاست روسیه ایجاد نشده و با جبهه مقاومت هماهنگ است. آزادسازی تدمر نشان دهنده هماهنگی روسیه با سوریه است.» اما واقعیت این است که پوتین در سوریه هم به دنبال منافع دولت خویش است. این منافع ممکن است در مواردی با منافع ایران همراهی داشته باشد، اما لزوماً یکسان نبوده و نیست.
پنجم- روابط با دشمنان ایران :
روسیه دارای روابط خوب با اسرائیل، عربستان سعودی، و دیگر کشورهایی است که در برابر ایران قرار گرفتهاند. رو سیه در اینجا هم به دنبال منافع خویش است.
ششم-
نمیتوان به روسیه یا پوتین ایراد گرفت که چرا منافع خودشان را دنبال میکنند. مسئله یک بام و دو هوایی بودن آیتالله خامنهای است. نگاه صد در صد منفی با دولت آمریکا و اوباما از یک سو، و نگاه مثبت به روسیه و پوتین از دیگر سو، قابل توجیه نیست.
دوران اوباما بهترین دوران برای ایران برای حل مسائل با امریکا بود و هست. جانشین اوباما- حتی اگر هیلاری کلینتون باشد، با توجه به مواضع جنگ طلبانهاش، سیاست بسیار سخت تری نسبت به ایران اتخاذ خواهد کرد. پوتین با برگ ایران بازی کرده و خواهد کرد. در ملاقات بعدی با خامنهای، یک کپی دیگر از متنی اسلامی به او اهدأ خواهد کرد.
حسین توکلی از سرمربیگری تیم ملی وزنه برداری ایران برکنار شد.
خبرگزاری مهر دراین باره نوشت:پس از آخرین جلسه شورای عالی فنی فدراسیون وزنه برداری، حسین توکلی از سرمربیگری تیم ملی کنار رفت و سجاد انوشیروانی سرپرست مربیان تیم ملی شد.
بر همین اساس حسین توکلی سرمربی تیم ملی وزنه برداری از سمت خود برکنار شد و سجاد انوشیروانی سرمربی تیم جوانان، به عنوان سرپرست مربیان تیم ملی انتخاب شد و ایوان گارچف مشاور بلغاری تیم های ملی وزنه برداری نیز با سمت مربی در کنار انوشیروانی کار خود را ادامه می دهد.
لوزانو ۱۵ فروردین به ایران می آید.
سرپرست تیم ملی والیبال ایران درباره آغاز اردوی این تیم گفت: تمرینات ما از هشتم فروردین ۹۵ با ۳۲ بازیکن در محل کمپ تیم های ملی آغاز می شود و در آغاز اردوی خوان سیچلو و آندرس اسپر ادواردو و دیگر مربیان ایرانی حاضر در اردو امر هدایت و نظارت بر تمرینات را خواهند داشت.
امیر خوش خبردرخصوص زمان ورود لوزانو سرمربی تیم ملی والیبال به ایران گفت: لوزانو هم از ۱۵ فروردین به ایران می آید و تمرینات را به طور مستقیم زیر نظر خواهد گرفت. البته الان هم کلیه کار ها و امور زیر نظر لوزانو انجام می شود و گزارش روزانه تمرینات و وضعیت بازیکنان برای وی ارسال می گردد.
پوتین خواهان مجازات عاملان دوپینگ ورزشکاران روسیه شد.
خبرگزاری تسنیم دراین باره نوشت:ولادیمیر پوتین، رئیس جمهور روسیه در این باره گفت: سیاسیکاری در مورد هر چیزی یا نگاه به مسائل بر اساس تئوری توطئه لازم نیست. ما به یک واکنش سیستماتیک و به موقع درخصوص تصمیمات اتخاذ شده نیازمندیم.
وی در جلسه با سران ورزشی روسیه منتقد ظاهر شد و گفت که درک مناسبی در خصوص این مسئله وجود نداشته است. پوتین عنوان کرد که مقامات این کشور باید با سازمانهای بینالمللی از جمله آژانس جهانی مبارزه با دوپینگ ارتباط برقرار کنند.
پوتین افزود: مسئولان ورزش ما نشان دادند که در برقراری ارتباط میان مسائل درک مناسبی ندارند. آنها لیست اعلام شده توسط ساختارهای بینالمللی ورزش را بهروز نکردند.
مسی رکورد جدیدی در لیگ قهرمانان اروپا به ثبت رساند.
وب سایت نود دراین باره نوشت:لیونل مسی با گلزنی در جریان پیروزی ۳-۱ شب گذشته بارسلونا مقابل آرسنال در دور برگشت مرحله یک هشتم نهایی لیگ قهرمانان موفق شد یک رکورد جدید به نام خودش در رقابت های اروپایی ثبت کند.
وی چهارشنبه شب نهمین گل خودش مقابل آرسنال را بثمر برساند. هیچ بازیکنی در تاریخ لیگ قهرمانان نتوانسته به یک تیم این تعداد گل بزند.
کین:بازیکنان آرسنال ضعیف و خائن هستند.
پس از شکست ۳-۱ آرسنال مقابل بارسلونا و حذف از لیگ قهرمانان اروپا روی کین کاپیتان اسبق منچستر یونایتد در این رابطه گفت:این نشان میدهد که آرسنال یک گروه بازیکن ضعیف دارد که در بازیهای بزرگ هیچ کاری نمیتوانند انجام دهند. شکی نیست که فشار در ماههای اخیر بر آنها غلبه کرده و بازیکنی که نتواند فشار را کنترل کند،نباید در تیمی مثل آرسنال بازی کند. ضربه اول را بارسا در دیدار رفت زده بود. فضاحتی در شکست ۳-۱ مقابل بارسا نیست ولی فکر میکنم بارسا کار خاصی انجام نداد. برای مربی آرسنال مسلما قبول این موضوع سخت خواهد بود و برای هواداران هم دیدن چنین صحنههایی سخت است. بازیکنان به هواداران خیانت میکنند.
اشاره:
در ادامه ی پرونده ی ” ایرج میرزا ” به سراغ ” هادی خرسندی ” رفتیم تا نظر او را باب ظرافت های کاری شعر ایرج جویا شویم؛ او که سالهاست در محافل ادبی به ایرج دوران مانند شده، اعتقادی به ثانی و ثالث بودن ندارد و بر این باور است که گسترهی ادب ایران جا برای همگان دارد. در خاطرم هست که چندین سال قبل و در گفت و گویی با جواد مجابی( که پیش تر در خلیج فارس به چاپ رسیده ) از جایگاه ادبی ایرج جویا شدم و آقای مجابی در پاسخ عنوان کرد که در مورد ایرج اندکی بزرگ نمایی شده است؛ گفت و گو با هادی خرسندی را هم با همین سوال آغاز کردم و در ادامه پای سروده های شهره تر ایرج را به میان آوردم تا نظر او را در مورد هر کدام از آنها جویا شوم. شرح این گفت و گو که خود خالی از طنز نیست را در ادامه از پی بگیرید…
آقای خرسندی، برای شروع گفت و گو از جایگاه ادبی ایرج در گستره ی تاریخی ادب ایران بگوییم… برخی از منتقدین بر این باورند که در مورد ایرج بزرگنمایی شده، شما با ایشان همسو هستید؟
ایرج بزرگ هست و بزرگنمائی معنی ندارد. البته می شود گفت بعضی آثار او شهرت کاذب دارد. مثلا شهرتی که داستان زن باحجاب، پیدا کرده، بیشتر به خاطر هیجان انگیز بودن آن است. در روزگاری که عکس ها و فیلم های سکسی مثل نقل و نبات در دسترس نبود، خواندن مثنوی ایرج به تنهایی یا در جمع، مثل دیدن یک کلیپ سکسی، لذتبخش و تحریک آمیز بود و شرح کتبی یک صحنه ی «پورنو» در خلوت جوان ها و فضای حجره ها، قیامت می کرد! البته تصورش شاید برای امروزی ها سخت باشد.
در ادامه، اگر موافقید برخی از اشعار او را با هم مرور کنیم و پیش تر از همه شهره ترینشان، “عارف نامه “؛ سروده ای که برخی آن را خوانده شده ترین مثنوی ادب فارسی از مشروطیت تا به اکنون داسته اند… نظر شما درباره ی چرایی موفقیت این اثر چیست؟
در این مثنوی ایرج نه تنها نام اندام های سکسی زن و مرد را ذکر می کند، بلکه به ذکر خیرشان می پردازد! یا به اصطلاح «استفاده ی ابزاری» می کند! از کم و کیف آنها می گوید و آنها را با هم «جنگ» می اندازد! همین ها، این اثر را «زیرزمینی» کرده و شهرتی اضافی به آن داده و بُردش را زیاد کرده است که به نظر من این توصیف ها و شیرینکاری های اضافی و بی مورد، شعر را از نابی هدفمند خودش دور کرده است.
همان داستان زن محجبه که در میانه های عارف نامه آورده شده را می گویید…
بله؛ ایرج تصویری از وضعیت زن داستان در آن کشاکش به دست می دهد که کمتر زن بی حجاب هم با همه ی مخالفتی که با حجاب داشته باشد، از این صحنه پردازی راضی است. من با زنان فمینیست و غیر آن بارها در این باره حرف زده ام. خوششان نمی آید. به نظر می رسد یکبار آن را خوانده باشند و پرونده اش را بسته باشند، چرا که سروده را در کل، ضد زن می بینند. آنچه سبب کنار گرفتن از این شعر شده، چندان به بی پروایی واژه ای ایرج برنمی گردد، بلکه تحقیر زن داستان مایه بایکوت آن توسط همه زنان شده است. جالب اینجاست که مرد جوان داستان (یا خود ایرج) که با دروغ و فریب زن را به داخل خانه می کشاند و به او «بند میکند»، با معیارهای امروزی در هر دادگاه غربی، به تجاوز محکوم می شود، چرا که زن، قربانی توطئه او می شود و نمی خواهد تن بدهد، مقاومت می کند، یا به قول ایرج «جفتک» می زند و ایرج مثل هر تجاوزگر دیگر، بی اعتنا به نارضایی طرف، مقاومت او را می شکند و کار خود را «صورت» می دهد! خدا را شکر که جوان «صاف و ساده»ای هم بوده! سرانجام این جوان حیله گر و تجاوزکار، پرچم پیروزی برمی افرازد و قهرمان ضدحجاب می شود، و زن محجبه، «هیز» معرفی می شود.
به این ترتیب داستان زن باحجاب، قربانی هنرنمائی پورنوگرافیک و تختگاز رفتن ایرج می شود و شهرت و کاربرد اجتماعی آن لای دست بهره وری های شخصی خواننده می رود!
با این حساب او تنها با آوردن جملات و کلماتی که مردم دوست دارند؛ برای خودش اعتبار و شهرت آورده… منظورتان همین است؟
نه؛ هرگز. اینها هیچ از بزرگی ایرج در افشا و مبارزه با خرافات مذهبی و شعورمندی های اجتماعی نمی کاهد. ایرج با این یک بیت، که از زمان سرایش تا امروز، در زبان ما «مَثَل» همه ادوار شده است و چکیده ی ده ها مقاله انتقادی است، و کمتر ایرانی است که یکبار آنرا به زبان نیاورده باشد، جایش آن بالا بالاهاست. تازه شعر هم نیست و فقط یک بیان کنایی ساده است:
«با این علما هنوز مردم – از رونق ملک ناامیدند»
این بیت اگر اشتباه نکنم در سروده ی ” بر سر در کاروان سرایی ” آورده شده؛ درست است؟
بله؛ این بیت، خط پایانی یکی از معروفترین سروده های ایرج است که به نظر من بهترین کار اوست. «بر سر در کاروانسرائی …..» این سروده ی موجز و نو و زنده، انگار همین امروز صبح و بر اساس خبری در اینترنت سروده شده است. انگار چهره مصباح یزدی و جنتی را در آن می بینیم که دم در کاروانسرا، ماتم وامصیبتا گرفته اند و سردار فیروزآبادی قلاب گرفته و سردار رادان رفته بالا و پیکره ی گچبری زن را گلمالی میکند. هیچکس چنین سه بعدی و ملموس به جنگ تنگ نظری مذهب نرفته است.
او قطعات اخلاقی و آموزنده هم بسیار دارد. مثلا قطعه ی قلب مادر که در کتب مدرسه هم آورده شده بود…
کار دیگری از ایرج، که شهرت بیخود دارد قطعه «قلب مادر» است. این به گمان من یکی از زشت ترین سروده های زبان فارسی است! شاید به علت اینکه اصلن مال ما نیست. به نظم فارسی درآوردن ترجمه قطعات ادبی و شعرهای اخلاقی ادبیات اروپا، از چالش های سراینده گان آن روزگار بود که مطبوعات به مسابقه طبع آزمائی می گذاشتند. «برو کار می کن مگو چیست کار» ملک الشعرای بهار یکی از آنهاست و قلب مادر ایرج میرزا ترجمه ی حکایتی است آلمانی. فکرش را بکنید که معشوقه ای به عاشقش می گوید مادر تو مانع سعادت ماست، تو اگر میخواهی با من باشی باید بروی مادرت را بکشی و به علاوه قلب او را «گرم و خونین» بیاری خدمت من! جوانک هم می رود سینه مادر را می درد و قلبش را چنگ می زند بیرون می آورد و می شتابد به سوی خانه معشوق و از قضا دقیقا دم در زمین می خورد و آرنجش زخمی می شود و قلب گرم مادر مثل توپ از کف اش رها می شود و می افتد آنطرف و جوانک خیز برمی دارد که قلب را بردارد که در یک انیمیشن حیرت آور و سوررئالیستی! می بیند که آن قلب خونین و مالین، می گوید: «آه پای پسرم یافت خراش ـ وای دست پسرم خورد به سنگ». الله اکبر!
وه که حیف ایرج، حیف شعر، حیف الفاظ! که چی؟ ایرج میرزا پدر خودش و آن پسرک و قافیه را درمی آورد (از در خانه مرا طرد کند ـ همچو سنگ از دهن قلماسنگ!) که چی؟ که مادر خود را دوست بداریم زیرا مادر موجود خیلی مهربانی است و اگر ما یک روز قلب او را دربیاوریم…!؟
نمیدانم سروده ایرج چقدر به اصل حکایت آلمانی نزدیک است، اما یحیی دولت آبادی، همین داستان را نه با اغراق ایرج، به طرز ملموس و قابل باوری بسرایش درآورده که میتواند همین دیروز در تهران یا وین یا اورنج کانتی اتفاق افتاده باشد، (که خبرش را دارم!): جوان معتادی پول از مادر می خواهد و با او کلنجار می رود و در بیخودی از خود، با روان پریشان، مادر را مضروب می کند و به پنهانکاری، او را در چاه می اندازد. بعد که لب چاه می آید و نگاه می کند، صدای مادر را – نه قلب کنده شده خونین او را – میشنود که «آه فرزند نیفتی در چاه».
البته گفتن از بزرگی مادر در همه ی ادب دنیا رایج است و در این موضوع هم اغراق فراوانی صورت گرفته؛ قصص اساطیری فراوانی از عشق مادر به فرزند نوشته شده که همه شان جوری با صنعت مبالغه در آمیخته اند…
بله. منظور من البته چیز دیگری بود… اما، چه آن و چه این، اصلا وقتی این حکایت لطیف چند سطری را در ادبیاتمان داریم که «روزی به غرور جوانی بانگ بر مادر زدم …….». دیگر چه نیازی به این کتک کاری و خون و خونریزی ادبی داریم؟ قدری صدایت را برای مادر بلند کن تا سعدی گوش ات را بگیرد و توی سرت بزند و سر جایت بنشاند.
خود ایرج هم در جای دیگر، ساده و کوتاه از مهر مادر گفته… ” گویند مرا چو زاد مادر – پستان به دهان گرفتن آموخت- دستم بگرفت و پا به پا برد، تا شیوه راه رفتن آموخت، ” …
بله. این سروده بسیار شیرین است. البته لازم است که تلمیح شاعرانه را به ایرج ببخشائیم که پستان به دهان گرفتن، آموختنی و آموزشی نیست و غریزی پستانداران است و راه رفتن غریزی پاداران! و خوابیدن تقریبا غریزی تمام زندگان است. لازم نیست مادر شب تا صبح پای گهواره بیدار بنشیند و در یک کورس فشرده به فرزندش خوابیدن بیاموزد! تنها همان یک بیت «یک حرف و دو حرف بر زبانم – الفاظ نهاد و گفتن آموخت»، قدری حقیقت رابطه فرزند و مادر را بیان میکند.
سوال آخر من درباره ی قیاسی ست که این سو و آن سوی شهر میان شما و ایرج گرفته می شود. حرف شما درباره ی این قیاس چیست؟
من به گرد پای ایرج هم نمی رسم. در جوانی چنین آرزویی داشتم اما امروز می بینم ایرج تالی و ثانی ندارد. به علاوه گستره سخاوتمند ادبیات ما چندان مهمان نواز هست که شاید من هم بتوانم سطری با خط خودم بر گوشه برگی از دفترش بنویسم. ملک الشعرای بهار در سوگ ایرج، بیخود و بی جهت، و به اقتضای قافیه، میگوید “سعدی شیرازی مرد!!” . اما بهتر است هرکسی خودش باشد.
اینفانتینو در تهران، مذاکرات رقیب شیخ سلمان با کفاشیان
ایسنا نوشت:جیانی اینفانتینو بامداد چهارشنبه به تهران میآید و برای دیدار با رییس فدراسیون فوتبال برنامه خواهد داشت.
دبیر کل یوفا از نامزدهای انتخاباتی فدراسیون جهانی فوتبال فیفا است و اصلیترین رقیب او شیخ سلمان بحرینی، رییس کنفدراسیون فوتبال آسیا است.
براین اساس، در حالی اینفانتینو به تهران میآید که فدراسیون فوتبال ایران اعلام کرده در انتخابات ریاست فدراسیون جهانی فوتبال از شیخ سلمان حمایت میکند، اما بعید نیست با توجه به اختلافهای سیاسی ایران و بحرین، فدراسیون رای خود را به نفع رقیب نامزد بحرین تغییر دهد.
فدراسیون فوتبال ایران منتظر پیشنهاد جدید رومانی
فدراسیون فوتبال برای هماهنگی دیدار دوستانه تیم ملی فوتبال کشورمان مقابل رومانی، منتظر پیشنهاد فدراسیون فوتبال این کشور اروپایی است.
وب سایت نود دراین باره نوشت:تیم ملی فوتبال ایران پس از برگزاری دیدار مقابل هند و عمان در مرحله انتخابی جام جهانی ۲۰۱۸ روسیه و جام ملتهای ۲۰۱۹ امارات که ۵ و ۱۰ فروردینماه ۹۵ در تهران برگزار میشود، باید خود را آماده مرحله دوم این مسابقات کند.
فدراسیون فوتبال رومانی هم برای برگزاری دیدار دوستانه با تیم ملی فوتبال ایران درخواست خود را ارائه کرده بود. رومانیاییها میخواستند اواخر ماه فوریه ۲۰۱۶ (اوایل اسفندماه ۹۴) مقابل شاگردان کارلوس کیروش صفآرایی کنند که با توجه به عدم برگزاری اردوی تیم ملی برگزاری این دیدار هم دور از ذهن بود. با توجه به این مسئله، فدراسیون فوتبال ایران از فدراسیون فوتبال رومانی درخواست کرد تا این موضوع را بار دیگر بررسی کنند و در تاریخی مناسب پیشنهاد برگزاری بازی دوستانه بین ایران و رومانی را بدهند.
علی پروین:پرسپولیس همه چیز برای قهرمانی دارد، برانکو کارش را بلد است.
سرمربی اسبق پرسپولیس با بیان اینکه این تیم تمام فاکتورهای قهرمانی در لیگ برتر را دارد، گفت: برانکو ایوانکوویچ واقعا کارش را بلد است و پرسپولیس بهتر از سایر تیمها بازی می کند.
خبرگزاری مهر نوشت:علی پروین درباره شرایط تیم فوتبال پرسپولیس و روند این تیم در لیگ برتر با بیان مطلب فوق اظهار کرد: قبل از این هم گفته بودم پرسپولیس تیم خیلی خوبی شده است. این آقا برانکو واقعا کارش را بلد است و این تیم الان بهتر از تیمهای دیگر بازی میکند. فقط این بدشانسی باید دست از سر تیم بردارد و بچهها هم بیشتر حواسشان را به حرفهای مربی و بازی بدهند، چون با بازیهای خوبی که انجام میدهند حیف است که امتیازهای لازم را نگیرند.
وی خاطرنشان کرد: الان تنها چیزی که اهمیت دارد، حمایت از تیم است. هم قدیمیها و هم هواداران باید به تیم کمک کنند. پرسپولیس تیم خودمان است و وقتی قهرمان بشود، افتخارش برای همه ما است. فوتبال ایران هم با موفقیت و قهرمانی تیمهای پرطرفدار جان میگیرد.
سعید علی حسینی از سال آینده می تواند وزنه بزند.
به گزارش ایسنا، از آنجایی که سعید علی حسینی پیش از سال ۲۰۱۵ محروم شده و هنوز در دوران محرومیت خود به سر می برد به استناد قانون۲۵.۳ وادا استناد کرده و خواستار کاهش محرومیت خود شود.
در این میان ابتکار عمل برای حل مشکل علی حسینی و تسریع در این مساله برعهده فدراسیون وزنهبرداری ایران است.
با این شرایط و طبق ماده “۲۵.۳” مدت محرومیت علی حسینی در سال ۲۰۱۷ به پایان میرسد و این وزنهبرداری میتواند به میادین باز گردد.
مسی زیر تیغ جراحی می رود.
ستاره آرژانتینی بارسلونا بازهم دچار مشکل کلیه شده است و باید زیر تیغ جراحان قرار بگیرد.
تیم پزشکی بارسلونا، ستاره آرژانتینی این تیم را به بیمارستان منتقل کردند تا علت ناراحتی او مشخص شود. بعد از آزمایشات به عمل آمده مشخص شد در کلیه مسی سنگ وجود دارد و او هر چه سریعتر باید جراحی شود. روزنامه الموندو دپورتیو اعلام کرد این بازیکن بزرگ فوتبال جهان سهشنبه زیر تیغ جراحان قرار گرفت.
این نشریه در ادامه خبرش نوشت: هواداران بارسلونا نگران نباشند چراکه زمان دوری مسی از میادین طولانی نیست و او به زودی به ترکیب اصلی آبیاناریها برمیگردد. او به طور قطع بازی برگشت برابر والنسیا در جام حذفی را از دست می دهد اما می تواند در دیدار برابر سلتاویگو در هفته بیست و چهارم لالیگا که قرار است در نوکمپ برگزار شود، تیمش را همراهی کند.
آنچه در زیر می خوانید گوشه ای از گفتگوی پیاده شده مسعود رجوی و فرمانده استخبارات صدام حسین برای حذف فیزیکی و ترور دکتر علی رضا نوری زاده است. در ادامه این صفحه کل متن گفتگو را خواهید یاقت.
مسعود رجوی در حال گفتگو با حبوش
مسعود رجوی: شما خودتان ما را راهنمایی کردید که از چه روشی جهت باز گرداندن او استفاده کنیم.
حبوش: پرونده این فرد و تحقیقات به عمل آمده، به اداره حقوقی مخابرات عراق تحویل داده شد تا نسبت به استرداد وی از راه «اینترپل» اقدام گردد. [درخواست دیگر] درباره «علی رضا نوری زاده» است که باید خوب مورد بررسی قرار گیرد….
مسعود رجوی: پیرو جلسهای که در ژوئن گذشته با هم داشتیم، اگر شما نیاز به کمک دارید، ما در خدمت هستیم تا در جنگ سیاسی به شما کمک کنیم، به هر حال شما میخواهید آزمایش کنید، سپس طرح خودتان را اجرا کنید.
حبوش: ما درباره این فرد طرحی داریم که پس از بررسی با کمک شما هم نیاز ما و هم نیاز شما تأمین خواهد شد.
از گفت و شنود مسعود رجوی با مقامات استخبارات و اطلاعات عراق در زمان صدام حسین (صابر الدوری و طاهر جلیل حبوش و…) سالیان دراز میگذرد. صحبتهای رد و بدَل شده؛ کلمه به کلمه ثبت و ضبط شده و مقامات عراقی (چه زمان صدام و چه یعد از روی کارآمدن حزبُ الدّعوهٔ اسلامی) به آن اشراف کامل داشته و دارند.
قاتلین زندانیان سیاسی نیز بعد از سال ۲۰۰۳ به گونی بزرکی از اینگونه ملاتها (کاست و نوار ویدئو) دسترسی داشتند و بهواسطه امثال مالکی و ابراهیم الجعفری بهشرحتر در جریان آن قرار گرفتند و بارها در تلویزیون و روزنامههای حکومتی عَلَم کردند و از آن سریال و سناریو ساختند.
پُر پیداست که بر مقامات اطلاعاتی اشغالگران عراق (سیا و…) نیز پوشیده نماند و تنها مردم ستمدیده ایران نا محرم بوده و هستند!
صفحهی بازارچهی کتاب ما؛ بیشتر از هر مطلب دیگری بوی ایران و امروز و کتاب می دهد. باز هم به همراه خبرنگارمان بهارک عرفان در تهران؛ سری به پیشخوان کتاب فروشیهای شهر زده ایم و عناوین تازه را برگزیده ایم. با هم بخوانیم…
یک زن
نویسنده: آنی ارنو س
مترجم: سمانه رودبار محمدی
ناشر: انتشارات علمی و فرهنگی
قیمت: ۱۰۰۰۰ تومان
تعداد صفحات: ۸۴ صفحه
این رمان یکی از آثار تازهی آنی ارنو نویسنده پیشگام ادبیات فرانسه است که نویسنده در آن ضمن روایت زندگی مادرخودش، خواننده را با فراز و فرودهای رابطهی او و مادرش آشنا کرده و با نثری ساده و صمیمی، مخاطب را با زندگی سه نسل از یک خانواده همراه میکند.
آنی ارنو که در سال ۱۹۴۰ به دنیا آمده، دوران کودکی و نوجوانیاش را در محیطی کارگری و روستایی سپری کرده است و در آثار خود، بیشتر به نقل خاطرات شخصی میپردازد؛ اما در خلال بازگو کردن این خاطرات، میکوشد کنش و واکنشهای محیط اجتماعیاش را هم برای مخاطب منعکس کند.
آنی ارنو که در حال حاضر استاد بازنشستۀ ادبیات است و در حومۀ پاریس زندگی میکند، در داستان «یک زن» زندگی مادرش را روایت میکند. زنی سختکوش و مقاوم که ابتدا با کارگری و سپس با مغازه داری و فروشندگی، زندگی را میگذراند و پس از درگذشت همسرش، در حفظ موقعیت شخصی و اجتماعی خویش میکوشد.
آنی ارنو که توانسته جایزۀ مهم ادبی «مارگریت دوراس» را به خود اختصاص دهد، در قسمتی از کتاب «یک زن» مینویسد:
«از آن جا که مادرم در محیطی متولد شده بود که همواره زیر سلطۀ دیگران بود و دلش میخواست که از آن محیط بیرون بیاید، میبایست به تاریخ تبدیل شود.»
اسطوره سوپرمن و چند مقاله دیگر
نویسنده: امبرتو اکو
مترجم: خجسته کیهان
ناشر: ققنوس
قیمت: ۸۰۰۰ تومان
تعداد صفحات: ۱۵۹ صفحه
اومبرتو اکو این نویسندهی ایتالیایی اگرچه بیشتر به خاطر رمانهایش معروف است اما او پیش از آن یک نشانهشناس و فیلسوف است و در برابر بیش از ۴۰ کتاب علمی و صدها مقاله، تنها ۵ رمان نوشتهاست. وی یکی از مهمترین و پرکارترین اندیشمندان و روشنفکران دنیای معاصر است و از جمله مهمترین زبانشناسان و نشانهشناسان ساختارگرا قرار دارد
کتاب «اسطوره سوپرمن و چند مقاله دیگر» تعدادی از مقالات و نوشته های مطبوعاتی اکو را در بر می گیرد.
اکو درباره این اثر می گوید: در این مجموعه کوشیده ام با گزینش مقالاتی در زمینه های گوناگون، خوانندگان را با این شخصیت مهم معاصر غرب پیشتر آشنا کنم. مقاله های برگزیده در این کتاب را طی چند سال برای روزنامه ها و مجلات مختلف و بعضی از ماهنامه های غیرتخصصی نوشته ام. مقاله های این کتاب همگی حول گفتمان هایی نه لزوما بیانی و نه لزوما گفته یا درک شده چنان که در این جا هست، نوشته شده اند.
مقالات این کتاب به ترتیب عبارت اند از: اسطوره سوپرمن، تصادف و توطئه، توماس قدیس و بازاندیشی مذهب کاتولیک، زبان قدرت خشونت، فاشیسم ابدی، نابردباری و تعاریف آن، برج های تنهایی.
در قسمتی از این کتاب می خوانیم:
بسیار ممکن است که در عالم واقعیت، در همان لحظاتی که تنش میان دو تیم فوتبال به منتها درجه می رسد، تنی چند از تماشاگران مسابقه در فکر پوچی کائنات فرو بروند و رفتاری پیش بینی ناپذیر نشان دهند؛ یکی استادیوم را ترک کند، دیگری زیر نور آفتاب به خواب می رود و سومی سرودهای مذهبی زمزمه کند. پخش مستقیم همه این ها به بیان یک ناداستان منتهی می شود، بی آن که چیزی باورنکردنی را به نمایش گذاشته باشد؛ و از آن پس امکان تازه ای در زمره واقعیت ها جلوه گر می شود.
اکو از طرفداران گفتگوی میان شرق و غرب است، از هواداران افزایش ارتباطات و فهم متقابل در محیط بینالمللی است
چه می گویی در قلبم
نویسنده: کرول ان دافی
مترجم: یگانه وصالی
ناشر: مروارید
قیمت: ۷۵۰۰ تومان
تعداد صفحات: ۱۴۶ صفحه
این دفتر شعر مشتمل بر ۵۹ قطعه شعر است که آنها را آن دافی شاعر بریتانیایی سرودهاست او پس از انتشار مجموعه شعرش با نام « مدل برهنه ایستاده» برگزیده جایزه ادبی آرت کانسیل اسکاتلند شد و نامش بر سر زبانها افتاد، و بعدها به مقام ملک الشعرایی بریتانیا رسید تا نخستین زنی باشد که موفق به کسب این عنوان میشود. او همچنین با انتشار مجموعه شعر فروش منهتن در سال ۱۹۸۷ برنده جایزه سامرست موام شد.
مترجم در بخشی از مقدمه خود بر این کتاب نوشته است: «شعرهای کرول ان دافی حزن آلودند، اما ناامید کننده نیستند. به سنت نقب میزنند اما مضامینشان کاملا بهروزند. دافی از آن دسته شاعران است که خوانندهاش را گاهی با تصاویری طنزآمیز شوکه میکند. شعرهای او به خواننده اجازه بیتفاوت بودن نمیدهد؛ تا بیعشق، یک زندگی معمولی و تکراری داشته باشد، چرا که معتقد است ما همیشه در صف مرگ ایستادهایم.»
حالا که تو اثاث کشی کردهای
اینجا، نزدیک ما،
بگذار اطراف را نشانت بدهم.
این نام که روی تمام درختان کنده شده
نام خود توست.
این خونی که باران سرخ
بر سر خارهای گل سرخ نگه داشته
خون من.
این جن
که زیر بوتههای خیس کز کرده
خدمتگزار توست، بانو
از دیگر مجموعه اشعار آن دافی می توان به آن کشور دیگر، معنای زمان(برنده جایزه ادبی پرنده سفید) زن دنیا و خلسه اشاره کرد که در سال ۲۰۰۵ برنده جایزه ادبی تی. اس. الیوت شد. اشعار این کتاب گزیده ای از اشعار این شاعر به ویژه اشعار او از کتاب «خلسه» است.
دسامبر رئیس دانشکده
نویسنده: سال بلو
مترجم: سهیل سمی
ناشر: ققنوس
قیمت: ۱۷۰۰۰ تومان
تعداد صفحات: ۳۷۶ صفحه
این کتاب روایتی تلخ و تکان دهنده است از فضای سرد و بیروحی که از پی سلطهی حکومتهای توتالیتر بر اروپای شرقی سایه افکندهبود. قصه گوی خشونتیست که بر روابط آدمها و حتی جزئیترین وجوه انسانی آدمیان گسترده شدهاست
آلبرت کورد روشنفکری امریکایی و رئیس یک دانشکده است. همسر او مینا اختر شناسی مجرب رومانیایی تبار است . این زوج به خاطر والریا، مادر مینا که دربستر احتضار است راهی رومانی می شوند تا روزهای اخر زندگی در کنارش باشند، اما بیمارستانی که والریا در آن بستریست در اختیار نظامیان است و ملاقات میسر نیست. آنها در پی راهی برای ملاقات با والریا و کنار آمدن با فضای سخت و سرد رومانیاند و از سوی دیگر کورد در امریکا نیز درگیر پروندهای جنجالی شده .
این کتاب بعد از رمان “هرتزوگ”، بی تردید یکی از مهمترین آثار “سال بلو” نویسندهی امریکایی ست که تباری یهودی – روسی داشت و سال ۱۹۷۶ نوبل ادبیات را از آن خود کرد.
سال بلو، نویسندهی شهیر آمریکایی کاناداییتبار است که به خاطر دستاوردها و آثار ادبی خویش، برنده جایزه نوبل ادبیات، جایزه پولیتزر و نشان ملی هنر آمریکا شده. او همچنین تنها نویسندهای است که سه بار برنده جایزه کتاب ملی برای داستان شده است. این رمان اولین اثری است که بلو بعد از دریافت جایزه نوبل ادبیات منتشر کرد. اولین نسخه های این رمان در سال ۱۹۸۲ منتشر و عرضه شد.
در قسمتی از این رمان می خوانیم:
تا اوایل بعد از ظهر همه مدارک لازم جمع آوری شده بود. ترایان با ماشین، زیر بارانی فوق العاده سرد، به کوره جسدسوزی رفت. بلوک های مسکونی کارگران و ساختمان های دولتی پوشیده از تصاویر عظیم رئیس جمهور بودند. صورتش که پنج طبقه طول داشت، با تُندبارهای ناگهانی تکان می خورد. احتمالا به این شکل داشت با احساسات ناشی از فرارسیدن کریسمس مبارزه می کرد. خودش را به مردم تحمیل می کرد.
و سپس کوره جسدسوزی، بر نوک تپه، ساختمانی گنبدی شکل و عظیم. همان طور که می شود توقع داشت، در اراضی اطراف درختان سرو کاشته بودند. در کنار درها شکل های نقش برجسته الهگان رحمت در حال سوگواری به چشم می خورد. بخشی و بخشی هم واقع گرایی سوسیالیستی. این جا نیز مثل جاهای دیگر، ترایان ظاهرا راه و چاه را می شناخت. کورد و مینا تا کنار میز پی اش رفتند (دفتری در کار نبود)، و آن جا با رفیق مدیر برنامه ریزی کردند. این مرد به تناسب سرمای سوزناک آن فضای مدور و بزرگ لباس پوشیده بود. بلوز پشمی، شال و بارانی به تن داشت، و کلاه پوست. البته کلاه پوست هشترخانش اصل نبود. به هیچ وجه سختگیر نبود، هیچ نشانه ای از غم و حزن نیز در چهره اش دیده نمی شد، راستش بیش از حد معمول شاد بود، و خوش مشرب. حراف بود. کار اوراق و اسناد را مشاورش انجام داد، زنی جوان که هفت یا هشت ماهه حامله بود…
اشاره:
در هیات پیشین خبرنامه، مدتها ستون ثابتی داشتیم با عنوان ” پنجشنبه بازار کتاب ” که هر هفته کتاب های تازه از راه رسیده ی ایران را به خوانندگان بخش فرهنگی خلیج فارس معرفی می کرد. چاپ این صفحه اما در شمایل تازه ی سایت و به دلیل مشکلات فنی تا کنون ممکن نشده بود. مژده اینکه پس از دو ماه وقفه و از همین هفته، صفحه ی معرفی کتاب ما دیگر بار به بخش فرهنگی خبرنامه آمده و زین پس هر هفته با شما خواهد بود. همکارمان ” بهارک عرفان ” از تحریریه ی فرهنگی خبرنامه؛ تازه ترین عناوین بازار کتاب را در ادامه ی همین صفحه از پی آورده که با هم میخوانیم…
در تاریخ ادبیات نروژ، بعد از استقلال این کشور از دانمارک، به چهار نویسنده لقب «چهار بزرگ ادبیات» داده شد؛ جوناس لی، الکساندر کیهلان، هنریک ایبسن و بیورنستییرنه بیورنسون. در ایران نام بیورنسون نسبت به هنری ایبسن کمتر شنیده شده و برای اولین بار است که نمایشنامهای از او در ایران منتشر میشود.
این نویسنده کار ادبی خود را با داستانهای کوتاه شروع کرد و بعد به نوشتن رمان و نمایشنامه روی آورد. در نمایشنامههای او «مشکلات اجتماعی» بسیار پُررنگ است. «ورشکستگی» درباره بحران اقتصادی، «سردبیر» درباره فساد در مطبوعات و تأثیر و نفوذ آن در اذهان عمومی و «پادشاه» با موضوع دروغ و فریبکاری، برخی از نمایشنامهها و مضامین آنهاست که توسط این هنرمند نوشته شده است.
گئورک براندس، منتقد برجسته دانمارکی درباره این نویسنده میگوید: او بهدلیل استعداد فراوان و اصیل خود بالاتر از همه نویسندگان اسکاندیناویایی قرار میگیرد. ایبسن نمایشنامهنویسی فطری بود، اگرچه در جوانی شعر هم میگفت اما در تمام عمرخود نمایشنامه، رمان و داستان کوتاه مینوشت. بیورنسون باوجود اینکه از دوست و رقیب خود چهارسال کوچکتر بود، سردمدار گروه شد و درام مدرن و درام حماسی نروژ را بهوجود آورد.
تاریخ سینمای مستند
نویسنده: اریک بارنو
مترجم: احمد ضابطی جهرمی
ناشر: سروش
قیمت: ۲۰۰۰۰ تومان
تعداد صفحات: ۵۳۴
کتاب «تاریخ سینمای مستند» با هدف توسعه دانش نظری و افزایش آگاهی مستندسازان، پژوهندگان و علاقهمندان سینمای مستند، دانشجویان سینما و تلویزیون در ایران ترجمه و به سرگذشت سینمای مستند در جهان و اختصاصات این گونه سینمایی پرداخته است.
نویسنده کتاب، پروفسور اریک بارنو، استاد بازنشسته دانشکده هنرهای دراماتیک دانشگاه کلمبیا آمریکا، چشماندازهای پیدایش، تکامل و توسعه این نوع فیلم را از عصر لومیر تا دوره رواج مستندهای تلویزیونی تصویر میکند و در آن به جریانها و جنبشهای گوناگون مستندسازی در جهان میپردازد.
از آنجا که سینمای مستند دورههای متفاوتی را گذرانده و در کشورهای مختلف رشد یافته است، اریم بارنو نیز به طور رضایتبخشی به نهضتهای مستندسازی در انگلستان، روسیه، آلمان، آمریکا، فرانسه، سوئد، هلند، ژاپن، کانادا، لهستان و کشورهای دیگر میپردازد.
کتاب «تاریخ سینمای مستند» در پنج بخش؛ نگاهی به عجایب، تصاویر در حال عمل، خشم و هیاهو، عدسی تیره و تار و وضوح دقیق به نگارش درآمده است که هر فصل به طور کامل خواننده را با دنیای سینمای مستند آشنا میسازد و مراحل تولید یک مستند خوب را به تصویر میکشد.
قاتل در باران
نویسنده: ریموند چندلر
مترجم: امید نیکفرجام
ناشر: چشمه
تعداد صفحات: ۱۱۹
قیمت: ۲۲۰۰ تومان
در این کتاب ترجمه فارسی دو داستان «قاتل در باران» و «منتظر میمونم» چندلر منتشر شده است. «قاتل در باران» یکی از معروفترین داستانهای جنایی این نویسنده آمریکایی است. وی این داستان را در سال ۱۹۳۵ میلادی با نام «Killer in the Rain» نوشته و منتشر کرده است.
این داستان یک بار هم در سال ۱۳۸۶ با ترجمه کاظم اسماعیلی توسط انتشارات خجسته در ایران چاپ شده است.
چندلر، نویسنده این کتاب در سال ۱۸۸۸ در شیکاگو متولد شد و تا سال ۱۹۵۹ عمر کرد. او برای داستانهای کارآگاهی و خلق شخصیت داستانی «کارآگاه مارلو» معروف شده است.
از این نویسنده تاکنون آثاری چون «خداحافظی طولانی»، «خواب گران»، «خواهر کوچیکه»، «بانوی دریاچه»، «آدمکش تازه کار» و نمایشنامه «غرامت مضاعف» به فارسی ترجمه و در ایران منتشر شده اند.
«پاپ دیوانگان» نمایشنامهای برگرفته از جشنهای مضحک قرن ۱۵ و ۱۶ اروپا با نام «باکوس» است که در آن اشخاص ساده به مدت هفت روز به جای حاکم شهر بر تخت تکیه میزنند و احکام مضحکی صادر میکنند که موجبات شادی مردم را فراهم میآورد اما در این نمایشنامه داستان به شکل دیگری رقم میخورد.
ژان کوکتو نمایشنامه نویس، شاعر، کارگردان تئاتر، فیلمساز و نقاش در ۵ ژوئیه ۱۸۸۹ در یک خانواده بزرگ با خلق و خوی بورژوازی در پاریس به دنیا آمد که به هنر اهمیت فراوانی می دادند. او ۹ساله بود که پدرش خودکشی کرد و به این دلیل موضوع مرگ همواره با آثارش همراه شد.
نمایشنامه «پاپ دیوانگان» نیز که از این قاعده جدا نیست، داستان آشفتگی جوانی در جست وجوی خویش است. در این داستان، شخصیت ها بر اساس خمیره خود، به دور از هر گونه تصنع یا اجبار، در جریان داستانی هوشمندانه تحول می یابند.
داستان این نمایشنامه در سال ۱۵۲۳ میلادی، در شهری نزدیک مرز سوئیس اتفاق میافتد، جایی که «هانس» دهقان جوان، مطابق یک سنت قدیمی به عنوان باکوس یا همان به اصطلاح پاپ دیوانگان برگزیده می شود. «هانس»، حاکم هفت روزه که همه او را ابله دهکده می پندارند، همین که به این منصب برگزیده می شود، نقاب از چهره برمی دارد. بذل و بخشش را آغاز می کند، زندانیان را آزاد می کند، مالیات ناعادلانه را برمی چیند و حتی در صحنهای رودر روی کاردینال، فرستاده ویژه رُم، جامعهای را میستاید که اساس آن نیکوکاری است.
همچون بسیاری از دیگر آثار کوکتو، نمایشنامه «پاپ دیوانگان» نیز طرح اولیه انسانی ساده است که ضعفها و کاستیهای جهان را آشکار میکند و نشان میدهد که این سادگی و خلوص نوعی قدرت انساندوستانه و عظمت روح است که در عین حال هراس و دشمنی رقیبان را برمیانگیزد.اینگونه به چالش کشیدن قدرت حاکم، از آن رو که با عادات مألوف جامعه نمیخواند، نه تنها عموم مردم را با او همراه نمیکند، نفرت عمومی را نیز برایش به ارمغان میآورد و سرانجام تلخی برایش رقم میزند.
پاپ دیوانگان یا «باکوس» تعارض تیپهای متضاد است: دهقان بخت برگشته در برابر نماینده دستگاه حاکم، قدرت حقیقی در برابر دروغ و نیرنگ، شور انقلابی در برابر اعتقاد به دنیایی دیگر. لیکن مرکزیت تمام این تضادها با به میان کشیدن مسیح (ع) مطرح میشود.
نمایشنامه «ارباب» از برجستهترین آثار کارلو گلدونی، درامنویس بزرگ قرن هجدهم ایتالیا است. منتقدان این نمایشنامه را نمونه کاملی از سبک و شیوه او در نگارش آثار کمدی میدانند.
کارلو گلدونی نمایشنامه نویس شهیر ایتالیایی ۹ تراژدی، ۱۶ تراژیکمدی، ۱۳۷ کمدی، ۵۷ طرح برای کمدی بداهه، ۱۳ لیبرتو برای اپرای جدی و ۴۹ لیبرتو برای اپرای کمدی، دو نمایش مذهبی، ۲۰ میانپرده و سه جلد خاطرات را به عنوان حاصل زندگی هنری خود برجای گذاشت.
در کمدی ارباب که در چهار پرده نوشته شده است، فئودال جوان و هوسبازی که با مرگ پدر، وارث و ارباب دهکدهای شده، با مادر خود به دهکده میآید تا زمام امور و اداره املاک و داراییاش را به دست بگیرد، اما بیش از هر چیز به فکر خوشگذرانی و هوسرانی است. از سوی دیگر مالک اصلی دهکده، که دختری جوان است، قصد دارد با شکایت بردن به دادگاه، املاک پدرش را که پدر ارباب جوان با قیمتی نازل از چنگش درآورده، از او پس بگیرد.
در نهایت مادر ارباب جوان که هم بیعرضهگی پسرش را در اداره املاک میبیند و هم تلاش هوشمندانه دختر را برای پس گرفتن حق خود، تدبیری میاندیشد تا هم پسرش دهکده را از دست ندهد و هم دختر جوان به حقش برسد…
هفتهی گذشته وبسایت علی خامنهای دستنوشتهای را منتشر کرد که در آن مهدی اخوان ثالت برای رهبری یادداشتی را نوشته است. سایت خامنهای به مناسبت سالگرد درگذشت مهدی اخوان ثالث٬ دستنوشتهای از این شاعر نامدار که در سال ۱۳۴۱ در دفتر یادداشت علی خامنهای نوشته شده بود را منتشر کرد.
اما هدف از انتشار این دستنوشته چه بود؟ بیتردید شعرشناس معرفی کردن علی خامنهای، نشان دادن رابطهی نزدیک مهدی اخوان ثالث با رهبر جمهوری اسلامی و ارائهی یک چهرهی محبوب از دیکتاتور از جمله اهداف این اقدام بود.
آیا محمود احمدینژاد مجددا به قدرت بازمیگردد؟ این پرسشی است که بسیاری صریحا به آن پاسخ منفی میدهند. در واقع بجز هواداران تحفهی آرادان دیگر نه از طیف اصولگرا و نه از طیف اصلاحطلب و یا حتی نظامیها موافقی ندارد و تقریبا دیگر هیچکس در قدرت حاکم، از حضور مجدد رییس دولت سابق در قدرت استقبال کند. با این همه با نگاهی به شیوههای رفتاری فردی، حزبی (تیمی)، احمدینژاد نمیتوان بهسادگی پایان او را متصور شد. بنابراین سوال بعدی که پیش میآید این است که تحفهی آرادان باوجود این همه مخالف رنگارنگ از هر گروه و حزب و دستهای از چه روشی برای بازگشت به قدرت میخواهد استفاده کند؟
۱۵ سال از جنایت خونین ۱۸ تیر گذشت. جنایتی که در آن چهار دانشجو کشته یا ناپدید شدند، یک سرباز وظیفه جان باخت و صدها دانشجو زخمی و زندانی شدند. پس از این جنایت آشکار، این دانشجویان بودند که تنبیه شدند. عزت ابراهیمنژاد که در جریان حمله بهدانشجویان کشته شد پس از مرگ، متهم به تضعیف امنیت ملی شد، اکبر محمدی در زندان جان باخت، از سرنوشت سعید زینالی هیچ خبری در دست نیست. همینطور که از سرنوشت فرشته علیزاده و تارا حامیفر.. آمران این جنایت هم تبرئه شدند و پرونده در کمال وقاحت رژیم مختومه شد.
نمایندهی منصوب علی خامنهای در سپاه در سخنانی با تمجید فراوان از رهبر جمهوری اسلامی وی را همانند حضرت علی نامید که تنها شده است. وی با اشارهای تلویحی به کسانی چون هاشمی رفسنجانی، دوران فعلی را با دوران زمان پیامبر مقایسه کرد و گفت همانطور که بعد از فوت پیامبر، «صحابه حضرت علی را تنها گذاشتند خواص هم» خامنهای را تنها گذاشتند. سالهاست که در جمهوری اسلامی نزدیکان و منصوبان رهبر جمهوری اسلامی، خامنهای را همچون امام اول شیعیان معرفی میکنند.
موزههنرهای معاصر تهران برای ۳۵ سال مجموعه هنری باارزشی را در خود پنهان کرده بود؛ تابلوهای بیمانندی که فرح پهلوی، ملکه پیشین خریده و به ایران آورده بود. دویچه وله گزارش داد که دولت جمهوری اسلامی میخواهد این مجموعه را در نمایشگاههای مشهور جهان به نمایش بگذارد. شما را به دیدن یک گزارش ویدیویی در این ارتباط دعوت میکنیم
علی اکبر ناطقنوری از «تضعیف» مذاکره کنندگان هستهای و همایش «دلواپس»ها بهشدت انتقاد کرد و با بیان اینکه مذاکرات زیر نظر رهبری است گفت «بنابراین چرا دلواپسید؟» در همین راستا مجید انصاری، معاون پارلمانی رییس جمهور ایران هم در واکنش به انتقادات برخی از محافظهکاران داخلی از سیاست هستهای دولت حسن روحانی گفت که با رفع تحریمهای تهران، منافع عدهای به خطر میافتد. چند روز پیش حسن روحانی نیز در این خصوص هشدار داده بود. گفته میشود سپاه پاسداران و برخی از فرماندهان امنیتی در دور زدن تحریمها و کسب منافع کلان مالی نقش دارند و از اینرو مخالف هرگونه توافق اتمی ایران با ۱+۵ هستند. علیاکبر ناطقنوری٬ عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام با هشدار نسبت به «تضعیف» تیم مذاکره کننده هستهای٬ از برگزاری همایش «دلواپسیم» انتقاد کرده است. به گزارش خبرگزاری فارس٬ ناطقنوری گفت «وقتی رهبری با این درایت و خوبی داریم آنچه که اتفاق میافتد خیر جامعه و ایران اسلامی در آن رقم خواهد خورد.» وی گفت: «به جای اینکه مذاکرهکنندگان کشورمان را تقویت کنیم و دلداری دهیم تا با خیال راحت آنچه که مورد نظر رهبری است را در مذاکرات پیاده کنند، مکتب دلواپسی را راه انداختیم.. گویا عدهای انقلابیتر از انقلابیها هستند و میخواهند زودتر از امام تصمیم بگیرند و زودتر از مذاکرات به نتیجه برسند و شاید نمیدانند که ما خدا و ایدئولوژی داریم.»