حسن روحانی همزمان با انتشار اقلام بودجه سال ۱۳۹۴ کاهش قیمت نفت در بازار را توطئه (عربستان و آمریکا) علیه مردم منطقه و مسلمانان (ایران) خواند و مدعی شد که دولت او توانایی اداره کشور با همین قیمتها را نیز دارد.
عربستان طی اجلاس اخیر اوپک با نادیده گرفتن توصیه جمهوری اسلامی، و چند عضو دیگر، مانع از کاهش تولید سازمان تولیدکنندگان نفت شد.
در نتیجه تصمیم ریاض دایر بر حفظ سقف تولید، روند کاهش قیمتهای نفت در بازار ادامه یافت بهطوریکه قیمت نفت اینک به زیر هر بشکه ۶۵ دلار رسیده و روند نزولی قیمتها هنوز متوقف نشدهاست.
گستره همگانی در هر دوره گفتمان هایی کانونی دارد که زمینه ساز کنُش ها، واکنُش ها، بگومگوها، کشمکش ها و دادستدهای ذهنی و فرهنگی و اجتماعی می شوند. اگر ذهن انسان را به کامپیوتر مانند کنیم، این گفتمان ها را می توان نرم افزارهای آن کامپیوتر دانست که ذهن او را بکار وامی دارند و دارنده خود را می رانند و می روانند. ذهن انسان موتور حرکت تاریخ است که اندیشه ها، آرمان ها، آرزوها، رویاها، پنداره ها و انگاره های او، آن را بکار می اندازد و روندها و رویدادها را شکل می دهد. هر دوره از تاریخ، ابَر گفتمان ویژه خود را دارد که می توان آن دوره را با نام آن گفتمان خواند. ابَر گفتمانِ روزگار کنونی ایرانیان، “ستیزِکهنه و نو” است. این ستیز را در جدل های زبانی، جدال های خانواندگی، گُسل های نسلی، کشمکش های نوشتاری، دعواهای دینی، کلنجارهای ادبی، زد و خوردها و کشتارهای سیاسیِ خیابانی، زد و بند های فرهنگی، سیاسی و بازرگانی در سده گذشته می توان دید. هم شیخ فضل الله نوری را باید قربانی این ستیز دانست و هم قره العین را، هم امیرکبیر و هم فرخی یزدی، هم شهید محراب و هم فریدون فرخ زاد، هم هویدا و هم مرتضی مطهری، هم داریوش وپروانه فروهر و هم سعید سلطانپور. همه بخون تپیدگانی که در سده گذشته ،”شهیدان سیاسی” خوانده شده اند، را می توان قربانیان جنگ کهنه و نو پنداشت. البته این گفتمان، تنها ویژه ایران نیست و در دو سده گذشته، در همه کشورهای پیرامونی، میداندارِ گستره همگانی بوده است. اما این چگونگی در ایران، شکل آشکارتری یافته است و در سده گذشته، دو انقلاب ِ بزرگ را پدید آورده است.
در میان خواهران و برادران رهبر جمهوری اسلامی بدون تردید سید محمد رئیس بنیاد ملاصدرا ( دکانی با بلعش سالیانه حداقل ۱۴ میلیارد تومان ) و ریاست عالیه بنیاد ایران شناسی و استادی حوزه و دانشگاه ، آلوده ترین از نظر مالی و اخلاقی و درعین حال وابسته ترین آنها به خارجی است . و شاید یکی از دلائل تبرا جستن از او توسط آقای خامنه ای در گذشته ؛ همین آلودگی هایش باشد در حالیکه سید هادی برادر کهتررهبر با آنکه دل در عشق اصلاح طلبان دارد و با خاتمی نرد دوستی میبازد ، هنوز هم از سید محمد مقربتر است همینطور سید محمد حسن شرکت نفتی که حالا بازبینی فیلم میکند و دستور به حذف صحنه هائی میدهد که ممکن است تماشاگر را به جهنم ببرد !
۱۹ آذر ۱۳۹۳ – ۱۰ دسامبر ۲۰۱۴
عالیجنابان، بانوان و کدبانان،
کورش زعیم
از اعلام بیانیه جهانی حقوق بشر در ۱۹۴۸، هرگز تصور نمی شد که جامعه جهانی در هزاره سوم در چنین ژرفای اهریمنی و بیرحمی سقوط کند. اهریمنی و بیرحمی به وسیله گروههای متعصب مذهبی سازمان یافته توسط سیاستمداران متوهم کشورهایی که پیگیر بلند پروازی های بزرگ هستند؛ و نقض فاحش حقوق بشر توسط بیش از نیمی از دولتهای جهان که با رای آزاد مردم برگزیده نشده اند و مردمشان آنان را نمی خواهند.
چرا چنین سیر قهقرایی ذهن بشری در این دوران دانش و تکنولوژی پیشرفته؟ پاسخ آزمندی و شهوت قدرت، و سوء استفاده از انسانهای بیسواد و فقیر و ناامید از آینده است. بیست درصد جمعیت جهان هنوز بیسواد هستند، این حدود یک و نیم میلیون تن است، که بیشتر در جنوب و غرب آسیا، افریقای مرکزی و کشورهای عرب متمرکز هستند. با نرخ تولید مثل نسبتا بالا در این مناطق و چیرگی دولتهای خودکامه و فاسد، انتظار می رود که خشونت انسانی حتا بیشتر از آنچه امروز تجربه می کنیم رشد کند. بیشتر این مناطق زیر نفوذ تعبیری افراطی از مذهب هستند که ایمان خشک و عبودیت و تکلیف گرایی ضد طبیعت بشری را تجویز می کند. بنابراین، جمعیت بیسواد و فقیر از تلقین های خشونتگرایانه مصون نیستند.
نوروز ۵۸ را با اعدامهای بهمن و اسفند پشت سر گذاشته بودیم بعد فروردین و اردیبهشت خونین بود و دیداری کوتاه که پس از قتل زنده یاد دکتر محمدرضا عاملی تهرانی با مرحوم محسن پزشکپور یار و همسنگر دیرین او داشتم . پزشکپور خواستار دیداری مفصل تر شد . قراری گذاشتیم در پارک هتل و به اتفاق داریوش نظری به دیدارش رفتم ( نظری یکی از برجسته ترین و شجاعترین نویسندگان امید ایران بود که بعد از توقیف مجله یکسره به کار وکالت پرداخت وناگهان آتش مرگ دختر و همسر به جانش زد و بعد سرطان و … تو گوئی که بهرام هرگز نبود ) بر سر نهار پزشکپور افسرده از اعدام آژیر – نام حزبی عاملی تهرانی – و اوضاع کشور از پادشاه گلایه بسیار کرد و یادآور عبارت پر از دردش در روز خروج شاه شد که کدام چوپانی گله اش را به کام گرگ میدهد و میگریزد؟ حرفهامان به درازا کشید تا آنجا که در باره حزب رستاخیز گفت ” لقمه بدطعم و بوی ایران نوین را استفراغ فرمودند و به اسم خوراک رستاخیز برابر ما نهادند که بفرمائید برایتان غذای مخصوص سفارش داده ایم البته اگر نخورید یا تشریف ببرید اوین و یا خارج!” – نقل به مضمون – پزشکپور خود از خورندگان این غذا بود و چند روز بعد از تشکیل رستاخیز ضمن اعلام پیوند پان ایرانیستها به حزب جدید از اندیشه های داهیانه اعلیحضرتی که حقا دوستش داشت و به او وفادار بود تقدیر کرد .
گستره همگانی ما آلوده به خرافه است و نمایندگان قدرتمندانی که سود خود را در نگهداری وضع موجود می بینند، همه گوشه ها و سویه های آن گستره را گرفته اند و می کوشند که ذهن ما همچنان درگیر گفت و نوشت های بیهوده ای باشد که برگردان هرفرازی از آن به زبان های دیگر، ما را پیش دیگر جهانیان شرمنده می کند. انگار که گروهی آرزو دارند که ما را باز از راه فردا به دیروز بازگردانند.
گستره همگانی در شکل نهادینه آن، یکی از برآیندهای جهان مدرن است که از دهه های میانی سده هیجدهم میلادی در اروپا آغاز شد. این گستره میدانی برای بررسی گفتمان های همگانی و ورانداز کردن آشکار آن ها در راستای سود ملی، با شرکت همه مردم است. تا پیش از پیدایش این نهادِ مدرن، حکومت های اروپایی مردم را به پیروی از آئین عیسوی، رمه می پنداشتند و شاه، شبانی انگاشته می شد که به نمایندگی از خدا، مردم را با کمک کلیسا به راه راست هدایت می کرد.
دیرینه دوست ارجمند،
جناب عبدالعلی ادیب برومند،
تاکنون به دو جهت از انتشار نگرانى هاى معترضانه اى که به برخی از موضع گیری های شورای مرکزی جبهه ملی داشته ام خودداری کرده ام.
یکى به خاطر پیامی که دوستان به هنگام تجدید فعالیت جبهه ملی پس از فتوای خمینی فرستادند، که حاکی از آن بود که موضع گیری ها و مصاحبه هایم در خارج می تواند برای جبهه ملى داخل مشکل آفرین باشد، دیگر آنکه نمى خواستم تضاد یا تقابلى در موضع گیری هاى جبهه ملى خارج و داخل ظاهر گردد و مانع انسجام نیروهاى ملى شود. ولى اکنون که جنابعالى با انتشار اعلامیه ها و اعلام مواضع ساختارشکن از یک سو از ملیون خارج کشور تبرى جسته اید و از سوى دیگر در جایگاه رهبرى و ریاست شوراى مرکزى جبهه ملى داخل کشوربه جاى آنکه، موجب اتحاد و همبستگى باشید عملا عامل انشعاب و تفرق نیروهاى ملى گشته اید، ضرورى مى بینم مصلحت اندیشى پیشین را کنار نهم و توجه جنابعالى را به نکات زیر جلب کنم:
عجیب است که جنابعالی نیز مانند برخی از آخوندها که فتواى خودى وغیر خودى صادر می کنند، فتوا داده اید کسی که داراى عقائد مذهبى شیعى و اسلامى نباشد نمى تواند درجبهه ملى جاداشته باشد وایرانیت بدون اسلامیت مقبول جبهه ملى ایران نیست !
اعتماد گوهر سرمایه اجتماعی است. سرمایه اجتماعی یعنی «ارتباطات میان افراد- شبکههای اجتماعی و هنجارهای مشترک و اعتمادی که برخاسته از آن است»(تنهایی بولینگ بازی میکنیم؛ ص ۱۹). اعتماد به نظام سیاسی و حکومت یکی از اشکال سرمایه اجتماعی است. اعتماد مردم به حکومت حتی در نظامهای دموکراتیک موجود بسیار بالا نیست، چه رسد به نظامهای دیکتاتوری.
به عنوان نمونه، رابرت پاتنام در کتاب تنهایی بولینگ بازی میکنیم نشان میدهد اعتماد اجتماعی در ایالات متحده طی چند دهه گذشته رو به زوال بوده است. او نشان میدهد که از اواخر دهه ۱۹۶۰ و اوایل دهه ۱۹۷۰ اشکال سنتی فعالیت و مشارکت سیاسی در آمریکا کاهش یافته است (ص ۲۷). این وضعیت آمریکای آزاد و دموکراتیک است که فرانسیس فوکویاما نیز در آخرین مقالهاش تحت عنوان «فرسایش آمریکا، ریشههای ناکارآمدی سیاسی»، نوشته: «بیاعتمادی عمومی شدیدی نسبت به نهادهای سرآمد آمریکا وجود دارد».
آیت الله خامنهای سال هاست که در برابر گروههای تکفیری مخالفتخوانی میکند (رجوع شود به مقاله “آیت الله خامنهای در برابر گروههای تکفیری؟“). همسو با مخالفت ولی فقیه جمهوری اسلامی با تکفیریها در روزهای دوم و سوم آذرماه نیز یک کنفرانس بین المللی در شهر قم علیه خطر ابن جریان برگزار شد (رجوع شود به مقاله “پارادوکس تکفیریهای ضد تکفیری“).
در این کنگره همه درباره خطرهای عظیم گروههای تروریستی داعش، جبهه نصرت، بوکوحرام، و…سخن گفتند. مدعی شدند که همه گروههای تکفیری را آمریکا و اسرائیل ساختهاند تا حاشیه امنی برای اسرائیل بسازند. گفتند هدف تخریب چهره رحمانی اسلام در جامعه جهانی است، در صورتی که به گفته آیت الله مقتدایی- دبیر شورای عالی حوزههای علمیه- :”فعالیت گروههای تکفیری هیچ ارتباطی با اسلام اصیل ندارد“. یکی دیگر از فقیهان تأکید کرد که تکفیر ربطی به اسلام نداشته و خداوند این عمل را مجاز نمیشمارد.
هر گاه ساکی را میبینی، نگاهت به دنبال مسافرش میگردد که شاد و خندان از سفر باز میآید و تو نیز چه خوشحالی که مسافرت به سلامت رسیده است. عزیزانی که قرار بود از زندان بیرون بیایند و ساک به دست، شاهد آزادیشان باشیم، ولی ساکهایشان را بدون آنها دیدیم، آن هم ساکهایی که معلوم نبود واقعا مال آنهاست یا دیگری. لباسهایی که حتی بوی آنها را نمیداد و نمیدانستیم مال کدام یک از زندانیان است و آیا واقعا بر تن او بوده است؟ شاید برخی از وسایل ساکها متعلق به زندانی دیگری بود که اعدام شده و قرار بود توسط زندانی ما به دست خانواده اش برسد. هر گوشه ساک و درزها و جیبها و لباسها را می کاویدیم، شاید نشانهای و یادداشتی در آن بیابیم. اگر دفترچهای هم بود، نوشتههای آن را پاره کرده بودند و فقط کاغذی سفید بر جای مانده بود. نه وصیت نامهای، نه دستنوشتهای، هیچ.
نقد تند شماری از نویسندگان عرب را علیه سخنان رجب طیب اردوغان رئیس جمهوری ترکیه خواندم. او در جمع شماری از رهبران اسلامی در آمریکا که به استانبول دعوت کرده بود، گفت مسلمانان بودند که آمریکا را کشف کردند نه کریستوف کلمب!
برای من و شاید برای غیر از من هم، سخنان اردوغان سرگرمی فرهنگی به شمار میآید. اما شاید این سخنان، خشم انسانهای بی مایهای که عقده کمبود دارند را افزایش دهد و اقدام به سرزنش دیگران بکنند و بگویند غرب همه چیز را ربوده، حتی اکتشافهای مسلمانان را! ممکن است هم سخنانش از سوی دیگرانی همچون روشنفکران عرب، به سخره گرفته شود.
دیروز سایت ملیون وابسته به جبهه ملی،مقاله من در مورد سخنان آقای مسعود بهنود را منتشر کرد. در آن مقاله نوشته بودم که برخلاف نظر آقای مسعود بهنود هیچکدام از افتخارات گذشته ایران شیعه نبودند. تشیع در ایران چهارصد سال پیش و آن هم با زور سرنیزه توسط صفویان بنا نهاده شد. و اینکه ایران و ایرانیت بنا به تعریف خود جبهه ملی قبل از ظهور تشیع و حتی اسلام نیز وجود داشته.
امروز (یکشنبه) جناب آقای ادیب برومند رئیس شورای مرکزی و هیئت رهبری جبهه ملی ایران، ظاهرا در بیانیه ای که گویا از جانب جبهه ملی در سایت ملیون ایران (سایت جبهه ملی) منتشر کرده، تاکید نموده “تشیع از ارکان مهم ملیت ایرانی است زیرا تمامیت ارضی ایران وامدار تشیع است و شاه اسماعیل صفوی با رسمیت دادن این مذهب ایران را یکپارچه کرد و از تسلط امپراتوری عثمانی رهائی داد”.
از منظر حقوق بشر شاهد اتفاق خوبی هستیم: برگزاری “کنگره جهانی جریانهای افراطی و تکفیری از دیدگاه علمای اسلام” به طراحی و ریاست آیتالله مکارم شیرازی و آیتالله جعفر سبحانی در شهر قم در دوم و سوم آذر.
اعلام شده که ۷۰۰ تن در کنگره شرکت میکنند که گویا حدود ۴۰۰ تن از آنان اهل تسنن هستند؛ و نیز گفتهاند که بیش از ۸۰ نفر از شرکتکنندگان از علمای برجسته دینی کشورهای مختلف هستند. در روز اول کنگره شخصیتهای برجسته دینی سخنرانی کرده و در روز دوم ۶۰ مقاله تخصصی در کمیسیونهای مختلف مورد بررسی قرار میگیرند. قرار است ۴ هزار نیروی پلیس تأمین امنیت کنفرانس را بر عهده داشته باشند.
درتابستان امسال بیستمین شماره دفترهای کانون نویسندگان ایران در۲۹۷ ، صفجه با ویراستاری اسد سیف منتشرشد. آخرین شماره دفترهای کانون درسال ۱۳۸۴- ۲۰۰۵ باویراستاری منصورخاکسار – مجید نفیسی، در۲۶۴ صفحه منتشرشده وپس ازآن به سبب: «وقتی افتاد فتنه ای درشام/ هرکس از گوشه ای فرا رفتند» به حالت تعلیق درآمد. تا اینکه درسال گذشته به همت تنی چند ازاعضای قدیمی کانون درنشستی تصمیم گرفتند، که این نهاد فرهنگی را فعال کنند و چراغ کم سوی کانون را روشنتر کنند. با انتشار شماره ۲۰ دفترهای کانون درتبعید، به ویراستاری اسد سیف، امید است که تجربه های تلخ گذشته پریشانی وجدائی ها، به ویژه رکود چند سالۀ پندآموز افتد و اهل قلم با حفظ همه آرمان های شخصی، برای پیشرفت فرهنگ ایران درتبعید، و تنها از این منظرِ بنیادی؛ صادقانه دورهم بنشینند و با جذب نیروی های جوان و تازه نفس رسالت کانون را به نسلی که درخارج از کشور بارآمده است بسپارند.
مگوی آن سخن کاندر آن سود نیست
کـز آن آتـشـت بـهـره جـز دود نیست (فردوسی)
دکتر عبدالستار دوشوکی
قرار بر این گذاشته بودم تا مدتی به “مرخصی سیاسی” بروم و از تحلیل و نوشتار و گفتار پرهیز کنم. اما سخنان اخیر آقای مسعود بهنود که ادعای ۵٠ سال تجربه روزنامه نگاری دارد و مجری یکی از برنامه های تلویزیون بی بی سی فارسی نیز است مرا برآن داشت تا معنی روشنفکر ایرانی را به سبک و سیاق وی مورد تجزیه و تحلیل موجز قرار بدهم. وی در مصاحبه با مجری یکی از برنامه های صدای آمریکا بنام برنامه پولتیک مدعی شده است “روشنفکر ایرانی فقط می تواند شیعه باشد زیرا روشنفکر ایرانی بدون فرهنگ شیعه معنی ندارد، به دلیل آنکه شیعه گری در خون ایرانیان است و روشنفکری که شیعه نباشد، نمی تواند “روشنفکر ایرانی قلمداد شود. کما اینکه به زعم ایشان روشنفکرانی نظیر عباس هویدا و امثالهم (نظیر احمد کسروی) “روشنفکر ایرانی” نیستند بلکه “روشنفکر بیگانه” هستند. ایشان در همان مصاحبه گله می کنند که چرا رسانه ها (احتمالا بی بی سی و صدای آمریکا) جولانگاه فعالان سیاسی اپوزیسیون شده اند. در حالیکه به گفته ایشان، این رسانه ها باید جایگاه وزین روزنامه نگاران با تجربه ای مثل او باشند و سیاسیون باید در احزاب سیاسی فعالیت کنند و نه اینکه در رسانه هایی مانند بی بی سی و صدای آمریکا و رادیو فردا و غیره ظاهر شوند.