خانه » ضمیمه سیاسی هفته » از باندونگ تا باکو / علیرضا نوری‌زاده

از باندونگ تا باکو / علیرضا نوری‌زاده

از سازمان غیرمتعهدها چه به جا مانده است؟
علیرضا نوری‌زاده نویسنده و روزنامه‌‌نگار
پنج شنبه ۲۳ دی ۱۴۰۰ برابر با ۱۳ ژانویه ۲۰۲۲ ۱۹:۴۵

اجلاس سران غیرمتعهدها در کاراکاس، پایتخت ونزوئلا، به تاریخ ۱۶ سپتامبر ۲۰۱۶- RONALDO SCHEMIDT / AFP

زمانی که آیت‌الله علی خامنه‌ای در مقام رئیس‌جمهوری در هشتمین اجلاس سران کشورهای غیرمتعهد در هراره، پایتخت زیمباوه، شرکت کرد، نه او و نه وزیر خارجه‌اش، علی‌اکبر ولایتی، باور نداشتند که در مهمانی رابرت موگابه، میزبانشان مجلس رقص برپا می‌کند و مهمانان گیلاس‌های شراب خود را به‌سلامتی موگابه و تازه‌عروسش بلند خواهند کرد و بعد زن و مرد در آغوش هم والس و تانگو و سامبا می‌رقصند.

آقا به محض ورود به سالن مهمانی روی ترش کرد و به گزارش علی‌اکبر ولایتی -که امروز در مقام حکیم‌الملک ولایت و مشاور سیاسی ارشد آقا از اصحاب خاصه ولی‌فقیه است- به‌اتفاق همراهان به‌سرعت سالن را ترک کرد و هیئت ایرانی شام را با بغض در اتاقشان نوش‌ جان کردند. ولایتی در یادداشتی می‌نویسد: «نکته‌ اینکه نوع حکومت‌هایی که در آنجا شرکت داشتند، اغلب حکومت‌هایی لائیک بودند؛ چه راست و چه چپ، اما حکومتی که سکولار نبود بلکه در این حکومت سیاست و دین به هم آمیخته، جمهوری اسلامی ایران بود.»

از باندونگ تا تهران

آن روز که سران و نمایندگان کشورهایی در شرق و غرب عالم در سال ۱۹۵۵ در باندونگ گرد هم آمدند و بر آن شدند تا سازمانی را پایه‌گذاری کنند که هدفش -لااقل در ظاهر- عملی کردن شعار «نه شرقی و نه غربی» بود، در باور ستارگان این نشست یعنی دکتر سوکارنو، جمال عبدالناصر، جواهر لعل نهرو، ژوزف بروز تیتو و قوام نکرومه هم نمی‌گنجید که این سازمان خیلی زود با حضور پررنگ چین و یک سری رژیم‌هایی که سردرآخور مسکو و اقمارش داشتند، شعار «نه شرقی» را فراموش خواهد کرد و بعد از نخستین نشست رسمی این سازمان در بلگراد به میزبانی ژوزف بروز تیتو در اوج جنگ سرد، عملا به ابزاری تبدیل خواهد شد که مسکو در بزنگاه‌های مهم از خط‌ و ربط آن به نفع خود و علیه سیاست‌های غرب، به‌ویژه ایالات متحده، بهره جوید.

به جز تیتو که همواره سیاست مستقلی داشت، ناصر و سوکارنو و نکرومه به مرور پیوندهایی راهبردی با شوروی پیدا کردند. سوکارنو سرنگون شد و جانشینان او به راست زدند و با آمریکا هم‌پیمان شدند؛ اما جانشینان نکرومه چپ‌زده‌تر شدند. هند در عین داشتن پیوندهای نظامی با شوروی، روابط با غرب را حفظ کرد و با اضافه شدن کشورهای تازه استقلال‌یافته آفریقایی که اغلب رهبرانشان دلبسته و گاه وابسته به اردوگاه شرق بودند، جنبش عدم تعهد به مرور از اهداف و آرزوهای بنیان‌گذارانش دور شد.

نخستین کنفرانس سران جنبش غیرمتعهدها در سپتامبر ۱۹۶۱ در بلگراد برگزار شد. ستارگان باندونگ همچنان در اوج شهرت و محبوبیت، در این نشست شرکت کردند و در همین نشست بود که جنبش در قالب یک سازمان بین‌المللی با حضور بیش از ۱۰۰ کشور جهان اعلام موجودیت کرد.

در دوران جنگ سرد، سازمان با برگزاری نشست‌های سالیانه، در عرصه روابط بین‌الملل حضوری چشمگیر داشت اما نگاه به شرق همواره مفهوم «غیرمتعهد» را که هدف بانیان جنبش بود، زیر سؤال می‌برد. جالب اینکه کشورهایی چون عربستان سعودی که روابط تنگاتنگی با غرب داشت یا الجزایر و گینه و اتیوپی (بعد از سرنگونی هایلاسلاسی به دست منگستو هایله ماریام مارکسیست) که در آغوش شوروی بودند، به‌عنوان اعضای جنبش پذیرفته شده بودند حال آنکه ایران به علت حضور در پیمان سنتو و بعد پیمان مرکزی، بعد از تشکیل رسمی آن در بلگراد، به جنبش راه نداشت و همین امر باعث شد که نگاه حکومت وقت ایران به جنبش پرسوءظن و منفی باشد؛ به گونه‌ای که رسانه‌های آن روزگار این جنبش را آلت دست شوروی می‌دانستند که البته در این زمینه چندان هم بیجا نمی‌گفتند.

در سال ۱۳۵۷، با وقوع انقلاب ایران و سقوط رژیم سلطنتی، دولت انقلابی هم‌زمان با پیوستن به جنبش غیرمتعهدها، بلافاصله خروج جمهوری اسلامی ایران از کلیه پیمان‌های نظامی و سیاسی و امنیتی با غرب را اعلام کرد و جالب اینکه نخستین حضور جمهوری اسلامی ایران با نمایندگی دکتر ابراهیم یزدی، وزیر خارجه دولت موقت، در هاوانا، پایتخت کوبا، بود که دربست به اردوگاه شوروی وابسته بود و نظامی با باورهای مارکسیستی و ضد آمریکایی داشت.

نشست سران جنبش هر سه سال یک بار برگزار می‌شود و کشور میزبان سه سال ریاست سازمان را عهده‌دار است. پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، جنبش غیرمتعهدها چون گربه‌ای که سبیلش را زده باشند، سرگشته و بی‌وزن و هم‌زمان بی‌اعتبار شد؛ به گونه‌ای که بزرگان جنبش دیگر برای حضور در نشست‌های سران چندان علاقه‌ای نداشتند.

نکته‌ای را یادآوری می‌کنم که در تاریخ جنبش جایگاه ویژه‌ای دارد؛ در سال ۱۹۸۲ (۱۳۶۱)، بغداد به میزبانی کنفرانس سران انتخاب شد؛ یعنی اینکه صدام حسین متجاوز به خاک ایران، عضو دیگر جنبش، می‌توانست با برگزاری کنفرانس سران عملا اعتبار خود را بالا ببرد، توان خود را برای میزبانی رهبران کشورهای عضو جنبش و تامین امنیت آن‌ها در حین جنگ نشان دهد و لابد در پایان نشست هم زمینه صدور بیانیه‌ای در محکومیت ایران که به نداهای صلح‌طلبانه او پاسخ نمی‌داد، فراهم کند.

اینجا بود که نیروی هوایی زخم‌خورده ایران با پروازهای متعدد بر فراز بغداد و بمباران قصری که صدام با هزینه کردن میلیون‌ها دلار برای نشست سران جنبش برپا کرده بود، آشکار کرد که بغداد برای برگزاری نشست سران جای امنی نیست. همین امر باعث شد کنفرانس به تاخیر افتد و سرانجام در سال ۱۳۶۲ به‌ جای بغداد در دهلی برگزار شود.

در سال ۱۳۶۵ که کنفرانس سران جنبش در هراره، پایتخت زیمبابوه، برگزار می‌شد، علی خامنه‌ای که آن روزها رئیس‌جمهوری بود، در راس هیئتی بلندپایه راهی کشور دوست و برادر، زیمبابوه، شد. در روز افتتاح همه‌چیز به‌خوبی طی شد و فقط هیئت نمایندگی عراق به ریاست طه یاسین رمضان، معاون صدام حسین، و طارق عزیز که مدام در باب جنگ‌طلبی رژیم اسلامی داد سخن می‌دادند، موی دماغ هیئت ایرانی بودند؛ اما شباهنگام که موگابه برای میهمانانش مجلس رقص و نوش و حال آراسته بود (چنانکه ذکر شد)، خامنه‌ای و وزیر خارجه‌اش، علی‌اکبر ولایتی، با ورود به سالن میهمانی و مشاهده موگابه در حال رقصیدن با همسر جدیدش و شنیدن بانگ نوشانوش از هر سو، مثل برق‌گرفته‌ها به‌سرعت سالن را ترک کردند و به اتاق خود در هتل محل اقامت سران رفتند و به هیئت همراه نیز دستور دادند سالن را ترک کنند.

آن شب با سروصدای دیگر میهمانان و بانگ رقص و پایکوبی‌شان، خواب به چشمان سید علی آقا راه نیافت و شام را در اتاق با برادر ولایتی صرف کرد. این سفر بسیار نامیمون بود و رئیس‌جمهوری اسلامی دمق و پکر به ام القرای تهران بازگشت.

در سپتامبر ۲۰۰۶ (شهریور ۱۳۸۵) بار دیگر هاوانا محل برگزاری کنفرانس سران بود و این بار محمد خاتمی، رئیس‌جمهوری وقت جمهوری اسلامی ایران در ملاقاتی با طه یاسین رمضان، معاون صدام حسین، درباره شماری از مسائل حل نشده بین دو کشور بعد از آتش‌بس و قبول قطعنامه ۵۹۸ مذاکره کرد.

در سال ۲۰۰۹ (۱۳۸۸) کنفرانس سران غیرمتعهدها در شرم‌الشیخ مصر برگزار شد و حضور زیبارویی که با ویلن خود میهمانان را به شگفتی و تحسین واداشت، اعتراض منوچهر متکی، وزیر خارجه احمدی‌نژاد، را در پی داشت که اقدام میزبان مصری در برپایی مجلس لهوولعب را سبب آزردگی خاطر نمایندگان کشورهای مسلمان می‌دانست.

البته عمر سلیمان، رئیس وقت دستگاه اطلاعات مصر، به نمایندگی از حسنی مبارک به متکی گفت که هیچ یک از سران کشورهای اسلامی شرکت‌کننده به حضور یک بانوی هنرمند موسیقی‌دان در مهمانی رئیس‌جمهوری مصر اعتراضی نکرده‌اند و موسیقی که در مهمانی نواخته شد، از زیباترین آثار کلاسیک و مدرن موسیقی جهانی است و آقای متکی بهتر است اگر مایل به شنیدن موسیقی نیست، به اتاقش برود و شبکه تلویزیونی قرآن و مسلمین را تماشا کند که البته آقای متکی و همراهانش ترجیح دادند با تسامح و تساهل و زیرچشمی هنرنمایی بانوی ویلون‌نواز را که از اهالی اروپای شرقی بود، تماشا کنند.

سه سال بعد دارالخلافه اسلامی «طهران» میزبان کنفرانس سران غیرمتعهدها بود و محمد مرسی ریاست جنبش را که بر عهده حسنی مبارک بود، به محمود احمدی‌نژاد تسلیم کرد. وزارت خارجه رژیم ایران در آستانه اجلاس تهران اعلام کرده بود چون بسیاری از رهبران کشورهای عضو جنبش از سوی استکبار تحت‌فشارند تا به ام‌القرای اسلامی نیایند، این وزارتخانه تا آخرین لحظه از اعلام اسامی سران شرکت‌کننده در نشست جنبش غیرمتعهدها خودداری خواهد کرد.

اجلاس کشورهای عضو جنبش غیرمتعهدها به مدت پنج روز از پنجم تا دهم شهریور در سه سطح کارشناسان، وزرای خارجه و رهبران در تهران برگزار شد. نشست تهران شانزدهمین دوره اجلاس رهبران کشورهای جنبش غیرمتعهدها بود که سه سال پیش از آن در زمان میزبانی مصر از این نشست، منوچهر متکی وزیر امور خارجه وقت رژیم، نامزدی جمهوری اسلامی ایران برای میزبانی دوره بعد (البته بدون رقص و شراب) را اعلام کرد و این موضوع به تصویب نهایی رهبران کشورهای عضو رسید.

در نشست تهران، ونزوئلا رئیس و میزبان دوره بعدی شد و میهمانان با انواع کباب‌ و خورشت‌ ایرانی و دوغ و سکنجبین پذیرایی شدند.

در اجلاس غیرمتعهدها به میزبانی مصر، بیش از ۱۴۰ کشور از جمله ۱۱۸ عضو جنبش و حدود ۱۰۰ تن از سران و رهبران کشورها حضور داشتند؛ اما در تهران کمترین تعداد سران و نمایندگان شرکت کردند. قبرس که روزگاری اسقف ماکاریوس، رهبر آن، از زعمای جنبش بود، کاردارش در تهران را به اجلاس فرستاد.

آیت‌الله علی خامنه‌ای با کوتاه‌ترین حضور در سالن اجلاس سران و محمد مرسی با کوتاه‌ترین زمان سفر به ایران از میان مهمانان اجلاس، نام خود را در فهرست کوتاه‌ترین‌ها از نظر زمان حضور در این نشست ثبت کردند.

در مجموع، ۸۵ کشور در سطح سران و رهبران در نشست تهران حاضر شدند و در حالی که سران همه کشورها به نشست تهران دعوت شده بودند و مقام‌های ایرانی پیش از آن گفته بودند که به‌عنوان میزبان نمی‌توانند رهبر کشوری را به ایران دعوت نکنند، جمعا ۲۴ رئیس‌جمهوری، سه پادشاه، هشت نخست‌وزیر و ۵۰ وزیر خارجه به تهران آمدند.

هزینه برگزاری نشست‌های بین‌المللی به عهده میزبان است. مقام‌های ایرانی چند روز پیش از برگزاری شانزدهمین اجلاس سران کشورهای عضو جنبش غیرمتعهدها هزینه آن را هزار میلیارد تومان اعلام کردند.

محمد مرسی، رئیس‌جمهوری اسلام‌گرای وقت مصر که خیلی زود سرنگون شد، رکورددار کوتاه‌ترین سفر مقام‌های شرکت‌کننده در اجلاس تهران بود. سفر مرسی به تهران به‌عنوان رئیس وقت جنبش غیرمتعهدها، چهار ساعت بود و بلافاصله پس از تحویل ریاست جنبش به تهران و گرفتن عکس یادگاری، ایران را ترک کرد.

در زمان رقابت‌های انتخابات ریاست‌جمهوری مصر، مقام‌های جمهوری اسلامی ایران علنا از مرسی حمایت کرده بودند اما او بدون دیدار با آیت‌الله علی خامنه‌ای، رهبر جمهوری اسلامی ایران، به سفر خود به ایران خاتمه داد و در سخنانش با حمله شدید به بشارااسد و جنایتکار خواندن او، میزبانان یارویاور اسد را سخت آزرده کرد؛ به گونه‌ای که هنگام سرنگونی‌ او اشکی نریختند.

عمر البشیر، رئیس‌جمهوری سرنگون‌شده سودان که به دلیل ارتباطش با کشتار دارفور تحت تحریم بود و دیوان بین‌المللی کیفری مستقر در لاهه در اقدامی بی‌سابقه، حکم بازداشت او را به اتهام ارتکاب «جنایات جنگی و جنایت علیه بشریت» صادر کرده بود، کیم یونگ نام، رهبر و صدر هیئت‌رئیسه مجمع عالی خلق کشور کره شمالی که کشورش به دلیل فعالیت‌های غیرصلح‌آمیز اتمی تحت تحریم قرار دارد و رابرت موگابه، رهبر زیمبابوه که به دلیل سیاست‌های اقتصادی و سرکوبی مخالفان سیاسی‌اش همواره هدف انتقاد محافل جهانی قرار داشت، به تهران آمدند. هر سه این رهبران با آیت‌الله‌ خامنه‌ای دیدار کردند و او از کره شمالی و شخصیت رابرت موگابه، رهبر زیمبابوه، تمجید کرد.

اعضای هیئت سوریه که به سرپرستی نخست‌وزیر این کشور در تهران حضور داشتند، در اعتراض به انتقاد محمد مرسی، رئیس‌جمهوری مصر، از خونریزی‌ها در سوریه به دست حکومت بشار اسد، در روز افتتاحیه سالن اجلاس را ترک کردند. این هیئت بعدا به محل استقرار خود بازگشت.

ترجمه معکوس سخنان مرسی

استفاده از واژه بحرین به‌جای سوریه و ترجمه معکوس سخنان محمد مرسی، رئیس‌جمهوری وقت مصر هم نتوانست مشکل محتوای اظهارات محمد مرسی در اجلاس تهران را حل کند. مرسی که در اجلاس تهران سخنان شدیداللحنی علیه سوریه بر زبان آورد، در حین سخنانش بارها بشار اسد را به سرکوب متهم و از «انقلابیون سوریه» حمایت کرد. این در حالی است که مترجم اجلاس که صدایش مستقیم از رادیو پخش می‌شد، بارها به‌جای سوریه از اسم بحرین استفاده کرد که اعتراض رسمی مصر، کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس و دبیرخانه سازمان را به همراه داشت و به رژیم جمهوری اسلامی ایران به‌شدت لطمه زد. مرسی در اعتراض به این عمل غیردیپلماتیک، به دیدن خامنه‌ای نرفت و بلافاصله بعد از سخنرانی‌ خود تهران را ترک کرد.

مشکل فلسطین در تهران

در ابتدا اعلام‌ شد که محمود عباس، رهبر تشکیلات خودگردان فلسطین، و اسماعیل هنیه، نخست‌وزیر وقت غزه از حماس، به اجلاس تهران دعوت شده‌اند و به‌طور هم‌زمان در ایران حضور خواهند داشت اما ساعاتی پس از تایید سفر هم‌زمان این دو، با تهدید محمود عباس به حضور نیافتن در نشست در صورت بودن اسماعیل هنیه، رژیم ناچار شد دعوت از او را لغو کند.

محمود عباس، رئیس تشکیلات خودگردان فلسطین، هم به دیدن خامنه‌ای نرفت.

بعد از تهران

بعد از اجلاس سران غیرمتعهدها در تهران، دو اجلاس دیگر یکی در کاراکاس به تاریخ ۱۶ سپتامبر ۲۰۱۶ با حضور جواد ظریف و یکی در باکو در تاریخ ۲۶ اکتبر ۲۰۱۹ با حضور حسن روحانی برگزار شد. این دو اجلاس در پرتو تجمع‌های منطقه‌ای و اوضاع جهان در دوران دونالد ترامپ، رئیس‌جمهوری پیشین آمریکا، رنگ و بویی نداشتند. آشکارتر بگویم؛ از باندونگ تا باکو دنیا دگرگون شده است. جنبش عدم تعهد زمانی معنا داشت که بلوک شرقی وجود داشت و بلوک غربی در کار بود؛ وقتی که آمریکا لولوخورخوره و شوروی فرشته‌خصال بود. حالا مافیای روس هیچ ابایی ندارد که دست در آغوش ملا برادر و ملا سیدعلی بیندازد و رئیس‌جمهوری آمریکا ستایشگر مستبدان عالم باشد. مردان بانکوک و بلگراد رفته‌اند و جای آن‌ها را کوتوله‌های فاسد گرفته‌اند.

جوابی بنویسید

ایمیل شما نشر نخواهد شدخانه های ضروری نشانه گذاری شده است. *

*