محمد بنا:با دیدن شاگردانم به موفقیت در المپیک امیدوار می شوم
سرمربی تیم ملی کشتی فرنگی وضعیت فرنگیکاران حاضر در اردوی تیم ملی را خوب ارزیابی کرد و گفت: با دیدن تلاش و انگیزه شاگردانم، به کسب موفقیت در المپیک بسیار امیدوار میشوم.
وی در گفتگو با ایسنا، درباره وضعیت فرنگیکاران در سومین اردوی تیم ملی اظهار کرد: خوشبختانه شرایط کشتیگیران روز به روز بهتر می شود، مخصوصا سنگین وزنهای تیم ملی عالی کار میکنند. سوریان،نوروزی و رضایی و به طور کلی همه اعضای تیم بسیار با انگیزه و پر تلاش تمرین میکنند بگونهای که با دیدن آن ها من هم جوان میشوم و روحیه میگیرم.
سرمربی تیم ملی کشتی فرنگی افزود: هر چند نمیتوانم به طور صد درصد برای موفقیت قول بدهم اما به شاگردانم ایمان دارم و میدانم برای رسیدن به موفقیت از هیچ کوششی دریغ نخواهند کرد.
پیروزی آلکمار با درخشش جهانبخش
در هفته سیزدهم رقابت های لیگ برتر فوتبال هلند شنبه تیم آلکمار در مصاف با هیرنوین به پیروزی ۳-۱ رسید.
در این دیدار، علیرضا جهانبخش ملی پوش ایرانی تیم آلکمار که تا در دقیقه ۸۸ در زمین مسابقه حضور داشت، پاس گل سوم تیمش را به ونسان یانسن داد تا در این پیروزی نقش داشته باشد. دیگر گلهای آلکمار را هم یانسن ۱۵ و مونیر الحمودی ۴۰ به ثمر رساندند. تک گل هیرنوین را هم میشل تورده در دقیقه ۶ به ثمر رساند.
آلکمار با این پیروزی، ۱۸ امتیازی شد و در جایگاه هشتم جدول قرار گرفت.
با ادعای گاتزتا دلواسپورت، رونالدو به پرز:رئال یا جای من است یا جای بنیتس
به ادعای گاتزتا دلواسپورت، کریستیانو رونالدو که به هیچ عنوان رابطه ی خوبی با رافا بنیتس، سرمربی رئال ندارد، پس از شکست شنبه شب گذشته، در گفتگو با فلورنتینو پرز، رئیس باشگاه، به او اعلام کرده است که رئال مادرید یا جای اوست یا جای بنیتس و اگر این مربی اخراج نشود، او بطور جدی به جدایی در انتهای فصل فکر خواهد کرد.
این در حالی است که لوئیس فان خال، سرمربی منچستریونایتد، به تازگی تایید کرد که این باشگاه به دنبال بازگرداندن رونالدو به الدترافورد است و این مسئله می تواند احتمال جدایی ستاره پرتغالی از رئال را تقویت کند.
بنیتس نه تنها با رونالدو که با برخی ستارگان بزرگ تیمش چون راموس و خامس نیز ارتباط خوب و حسنه ای ندارد.
بارسلونا با پیروزی پرگل رئال مادرید در ال کلاسیکو کهکشانی ها را تحقیر کرد.
مهمترین بازی هفته دوازدهم رقابت های فوتبال باشگاه های اسپانیا – لالیگا شنبه شب بین دوتیم رئال مادرید و بارسلونا در ورزشگاه سانتیاگو برنابئو مادرید برگزار شد که این بازی حساس و دیدنی با برتری مطلق آبی و اناری ها خاتمه یافت.
بارسلونا در این دیدار رقیب سنتی خود را در خانه اش ۴ به صفر در هم کوبید، ضمن کسب یک برد پرگل خارج از خانه ۳۰ امتیازی شد و با ادامه صدرنشینی خود، فاصله اش با رئال نیز به شش امتیاز افزایش داد.
پس از اینکه سوارز در دقیقه ۱۱ و نیمار در دقیقه ۳۹، بارسا را دو بر صفر پیروز به رختکن فرستادند، کاپیتان اینیستا در دقیقه ۵۳ و بار دیگر سوارز در دقیقه ۷۴ اختلاف را به ۴ گل افزایش دادند. ضمن اینکه اخراج ایسکوی تازهوارد در ۸۴هم بر غم رئال ناکام افزود.
لیگ برتر فوتبال انگلیس و پیروزی درخشان لیورپول مقابل تیم پرستاره منچستر سیتی
در چارچوب هفته سیزدهم رقابت های لیگ برتر فوتبال انگلیس شنبه شب لیورپول میزبانش تیم پرمهره منچستر سیتی را در ورزشگاه اتحاد ۴-۱ در هم کوبید و با این نتیجه ضمن کسب یک برد شیرین خارج از خانه از منچستر سیتی یکی از مدعیان صدرجدول یک مغلوب بزرگ ساخت.
برای تیم لیورپول در این مسابقه الیاکوئیم مانگالا (۷ – گل به خودی)، فیلیپ کوتینیو (۲۳)، روبرتو فیرمینو (۳۲) و مارتین اشکرتل (۸۲) گلزنی کردند. تنها گل تیم منچستر سیتی را سرخیو آگوئرو (۴۴) به ثمر رساند.
با این نتیجه تیم لیورپول ۲۰ امتیازی شد و در رده نهم جدول قرار گرفت اما منچستر سیتی با ۲۶ امتیاز در مکان سوم ایستاد و نتوانست به صدر جدول بازگردد.
یک فنجان چای بی موقع
رد پای یک انقلاب
اعترافات امیرحسین فطانت
انتشارات مهراندیش
چاپ اول: ۱۳۹۳ – تهران
همان گونه که درعنوان کتاب آمده است، این دفتر اعترافات نویسندۀ مآمور ساواک، در لباس دوست، برای برائت خود از اتهام ننگین لودادن گروه خسرو گلسرخی و کرامت دانشیان است. اما روایت دل سوزیها و ناهنجاریهایِ اخلاقیِ نویسنده، – باتوجه به اظهارات خودش که درآینده به آنها اشاره خواهم کرد – درتبیین دلایل بقدری ناباورانه است که دردها و آوارگی های راوی با همۀ آرایش های کلامی، نه تنها تآثیر چندانی دراصل موضوع نمی کند، حتا درنگاهِ محدود خواننده ها نیزاثری نمی گذارد. ساده انگاریست که بتوان با این روایت ها داوری وجدان عمومی را دگرگون کردن. بازآفرینی حوادثِ گذشته و گشودنِ دگربارۀ خاطره های زخمی به کنار از انتقال تجربه ها به امروزیان؛ گوشه هایی از بحرانِ تفکر اجتماعی و اندوه بازماندگان وهم اندیشانِ قربانیان را توضیح می دهد. پیشاپیش این نکته را باید گفت که علاقمندی و اظهار دوستی هرگز اجازه نمی دهد که با بهانه های توجیهی دوست را در دام انداخت، آن هم دام سازمان یافتۀ دستگاهِ مخوفی که به سلول تاریک و چوبۀ دارمی انجامد. کاری که نویسنده مرتکب شده است. دامگهِ شکنجه با کارنامۀ شدید و بیرحمانۀ امنیتی که اسم ش لرزه بر اندام ها می انداخت. چه کسی درآن زمانۀ بحران از نقش ستمگرانۀ ساواک بی خبر بوده آن هم دانشجوی۲۳ساله ای آگاه اهل کتاب و قلم درشهری چون شیراز. همو در تهران زمانی که سال آخر متوسطه را در دبیرستان فرگام می گذرانده درباره خود می گوید : « . . . تا آن موقع همه کتاب هائی را که گفته بودند ممنوع است خوانده بودم ومی توانستم از جبهۀ ملی و نهضت آزادی وپان ایرانیسم و ۲۸ مرداد و مصدق و انقلاب الجزایر و پیروزی خلق ویتنام حرف بزنم . بنگرید به برگ بیستم همین کتاب .
پدر بعد از پنج ماه زندانی شدن او از شیراز به تهران رفته برای ملاقاتش. به زندان قصر می رود. در دیدار از اتهام او می پرسد. پاسخ می شنود : «می خواستیم هواپیما بدزدیم» پدر «چشم هایش از تعجب گرد شد . پرسید چند می خواستی بفروشی؟ به کی می خواستی بفروشی؟». جالب است که ازپیش آگاه بوده می دانسته که : «داستان طرح هواپیما ربائی داستانی بود که ازهمان ابتدا همه چیزش طراحی ساواک بود برای جوان هائی که بالقوه ممکن بود یک روزی به نوعی خطرناک بشوند».
نویسنده بارها از دوستی ساده خود با کرامت یاد می کند. جائی هم با این تآیید : « رابطه من و کرامت اصلا رابطه سیاسی نبود. هیچ وقت نبود وهیچوقت نمی توانست باشد و هیچ دلیلی وجود نداشت تا باهم به جز دوستی ارتباطی داشته باشیم». با این پیش زمینه های خط کشی شده وقتی کرامت ازاو می پرسد « یک کاری هست. هسی؟» وموضوع را با او درمیان می گذارد « قراره درجشنواره سینمای کودک که حدود دوماه دیگه برگزار میشه به یک نفر جایزه بدن. فرح و ولیعهد هم هستند و قراره دراین مراسم ولیعهد را برای آزادی زندانیان سیاسی گروگان بگیرن همه چیز آماده و حساب شده است وبه هیچ چیز احتیاجی نیست مکر اسلحه. میتونی؟» با اعتماد کامل ازناممکن بودن اجرای برنامه و اطمینان ازاین که طراح برنامه ساواک است، اشاره ای دارد به قول خودش به ساده اندیشی کرامت و تجربه های خودش : «ازکرامت نباید بیش ازاین انتظارمی داشتم. تجربه گذشته او درمسائل سیاسی به اندازه من نبود و با شرائط اوهر دعوتی را به همکاری قبول می کرد».
در نگاه نویسنده، اکثر روشنفکرها ساده دل و نا آگاه ازمسائل پشت پرده هستند وبیگانه با زبان سیاسی. شاید بخشی ازسخن ش درست باشد اما نه درکلیت. بعنوان یک نظریه می پذیری و پای سخنانش می نشینی. گفته هایش را گوش می دهی. مکث می کنی و چکیدۀ سخنانش را می شکافی، در مییابی که این آموزه های بیمایه را به کلِ رفتار و تلاش های روشنفکری تعمیم دادن ونادیده گرفتن ارزش ها و نفیِ فضائل آن ها بهانۀ عوامانه ایست برای تاخت زدن فرهنگ بنیادی روشنگری با ادبیات واخلاق دامگستران وهم اندیشانشان. می پرسم : مبارزه و جدال نوگرائی، با سانسوروسرکوب و بیداری جوامع بردوش چه کسانی ست و کدامین طبقۀ اجتماعی برعهده گرفت تا پرده های اوهام دریده شود؟ وقتی هم دریده شد جهان رنگ دیگروتازه ای به خود گرفت. انسان، به عنوان آفرینندۀ اندیشه و رفاه بشریت، جایگاه خود را پیدا کرد؛ و باعلم وفنون و دانش بشری، کره خاکی را در یک دهکدۀ کوچک به نمایش گذاشت. در بسترچنین دگرگونی هاست که مکثی کوتاه در این گفتۀ ایشان پریشان فکری هایِ زمانۀ بحران زا را عریان می کند:
«بیش از هرچیز ازسادگی و شیفتگی کرامت و بیهوده گرفته شدن آن همه گفتگوهای ما بین خودمان عصبانی بودم. آن همه گفته های من ازتجربیات زندان ازساعت ها گفتگو درباره مبارزه و جریانات روشنفکری». این عصبانیت را انگیزۀ همکاری با ساواک دانسته درباره اش توضیح می دهد. حال آنکه اگردرست گفته باشد، به دست خود درلجنزاری فرورفته که ازندامت و آسیب های ویرانگرگرفتار پریشان فکری ها و تکرار«مهم بود و مهم نبود» خود را لو می دهد : «کرامت دستگیر می شد که بالاخره دستگیر می شد. چه می گفتم وچه نمی گفتم. این طرح از همان اول شکست خورده بود و کرامت؟ حد اقل ده پانزده سال. با دیگران کار زیادی نداشتند. . . . دلم برای کرامت می سوخت. بی رغبت نبودم که شش ماهی، یک سالی باز به زندان می رفت تا از بیهودگی روزمرگی خلاص می شد . . . برایم مهم نبود که با زندانی شدن کوتاه مدتش پی خواهند برد که ازطرف من لو رفته است و برایم مهم نبودکه همه خواهند فهمید من اورا لو داده ام وحتی برایم مهم نبود که خائن نامیده شوم و هرچیز دیگری که اتفاق می افتاد. نه اینکه برایم مهم نباشد، واهمه ای نداشتم. برایم این مهم بود که کرامت یک بار دیگر فرصت خواهد یافت تا حرف های مرا مرور کند. . . . اما مصیبت این جا بود که هیچ ضمانتی وجود نداشت که او را به مدت کوتاه محکوم کنند . . . با سابقۀ سیاسی وشرکت در طرحی چنین بزرگ».
درروایتی که با آرمان دربارۀ دستگیری کرامت قرار ومدارمی گذارند عریانتر ظاهر می شود. درچند چهره رخ می نمایاند. نویسنده درتوافق با آرمان می نویسد : «چنین شد که من در دستگیری گروه کمک کنم وحد اکثر محکومیت کرامت و علیرفم داشتن سابقه بین شش ماه تا دوسال باشد. چیزی که من فکر می کردم لازم بود و دراصل فرصتی تا ازاستیصالی که به آن مبتلا شده بود نجات پیدا کند. برای من سرنوشت دیگرانی که دراین ماجرا دست داشتند اصلا مهم نبود حداکثر کتکی خواهند خورد و چند ماهی زندان خواهند بود وبعد پخته خواهند شد و بهتر ازاین بود که بالاخره دیر یا زود خودشان را به کشتن دهند» .
یاد ادبیات حمزه فراهتی افتادم. با روایت های کتابش دربارۀ زنده یاد صمد بهرنگی که نویسنده، آثار ندامت وجدانش را دردلسوزی وپند و اندرزهای تحقیرآمیزآشکارکرده وبا کم بها دادن به ارزش فکر و منزلت صمد بین مردم، عقده های مسخ گونۀ خود را بیرون ریخته است. دربستر روایت ها بدتر و بیشتر خود را آلوده به ظن و بدگمانی کرده است. تآسف بارهم اندیشی اخلاق وزبان ادبیات این دو. بگذریم.
شگفتاور این که وقتی درکافه قناری با پرویزثابتی ملاقات می کند. پس ازقول وقرارها ثابتی سویچ اتومبیل پیکان را که درآن نزدیکی ها پارک شده به او می دهد، و او پیشاپیش می داند که صندوق عقب آن مملو با اسلحه هایی است که معمولا مدرک جرم مجرمین باید باشد ودادگاه پسند، به او می گوید: «وقتی بیرون می روی به مردی که کنار پنجره نشسته است نگاه کن و ببین اورا می شناسی یا نه؟ و ادامه داد، کمی مشکوک به نظر می رسد. بدون اینکه سرم را برگردانم گفتم: اگر پولی به دربان دادم یعنی او را می شناسم و بلند شدم». اینجاست که هوشیاری اعجاب انگیز و حیرت آوراین جوان۲۳ ساله دانشجوخواننده را به شک می اندازد: «داشتم می رفتم که ثابتی آن اشتباه بزرگ حرفه ای خود را با راندن این جمله بر زبان مرتکب شد که گفت: « اگرصدای تیراندازی بلندشد تو فرار کن نایست». این که نه تیراندازی می شود و نه او فرار می کند درسکوت می گذرد. حتا ماشین را درآنجا که ثابتی سفارش کرده پارک نمی کند و درخیابانی نزدیک همان محل می گذارد وبه سینمای چهارراه پهلوی تخت جمشید می رسد. روی صندلی سینمای خلوت می نشیند. درهول وهراس است که کشته خواهد شد. زیرچشمی دنبال قاتل خود می گردد: «هنوز منتظر بودم که کسی وارد سالن شود و کارم را تمام کند» باورکردنش مشکل است و به قول معروف خالی بندی و رنگ کردن خواننده! معمولا کسانی که در مظان تهمت باشند درچنین مواردی جاهای شلوق و محل های پرازدحام را انتخاب می کنند که راه گریزازخطرزیاد است. اینکه نویسنده با پای خود سالن خالی سینما را انتخاب کرده وکارقاتل را راحت می کند، پنداری درهمکاری با قاتل یا قاتلان خود تعهداتی دارد! سخنان بیمایه ای که با عقل سالم جور نیست.
از منظردید نویسنده و تحلیل ش «چرا مرا تنها برای پارک ماشین ازشیرازبه تهران کشیده بودند؟ این کسی که کنارپنجره نشسته بود چه کسی بود؟ چرا مرا نگاه می کرد؟ . . . . . . ناگهان متوجه این بازی پیچیده شدم. همه این صحنه سازی ها برای قتل من حین فرار بود . . . ». ازاین که می خواستند او را بکشند و نمی کشند لحظه ای آرام نیست. و دلیلی پیدا نمی کند : «این من بودم که ازهمان لحظه اول جریان خیال پروردۀ گروگانگیری را اطلاع داده بودم» این فکرها بارها تکرار شده است. ولی دراین روایت آنچه اهمیت دارد و برجسته شده پختگی فکراین جوان ۲۳ ساله است که اشتباه بزرگ ثابتی را که چهل سال پیش مرتکب شده، همان موقع فهمیده و درک کرده. با این امید که انشاءالله هیچگونه ارتباطی با زمانۀ تدوین کتاب ندارد!
نویسنده، پس از دستگیری گروه واعدام گلسرخی و کرامت، دردیداری با آرمان که به او قول داده بود کرامت فقط به زندان چندساله محکوم وسپس آزاد می شود، می گوید تو به من قول داده بودی با گفتن : «فقط گفت : متاسفم من خیلی سعی کردم قول داده بودم اما تهران این طور تصمیم گرفته بود» و این پرسش پیش می آید: نویسنده که جابجا از ساختگی بودن این پرونده سخن گفته وثابتی را کارگردان اصلی این نمایشنامه خودساخته وبی محتوا معرفی می کند، به روشنفکران می تازد وساده اندیش شان خطاب می کند، وتنها مرد میدان یعنی ثابتی که برای ارعاب دربار وتوجه شاه وملکه به خود «ثابتی»، این کاروان مرگ را راه انداخته است؛ چگونه قول یک ساواکی توطئه گرراباور کرده دوست و آشنای خود را پای چوبۀ دارفرستاده است؟!
چندی پس ازاعدام گلسرخی و کرامت، بانگاهی به گذشته از دستگیری واعدام های مخالفین می گوید. یادی هم از «اعدام دوشاعرپیشه بی گناه؟ که اصلا کاری نکرده بودند. چیزی دراین داستان برای من سخت غیرقابل فهم بود» باز ذهنش متوجه به مرگ و کشته شدن خود به دست ساواک می شود. شبح مرگ، البته دراندیشۀ خودساختۀ نویسنده همه جا دنبال اوست.
سایۀ هولناک همکاری با ساواک، درقتل آن دوشاعر پیشه «خسرو گلسرخی وکرامت دانشیان» زیر پوستِ لودهنده لانه کرده است. آبشخورپریشان گوئی ها وسرهم کردن روایت های بیمایه وبیپایه از ندامت آن غفلت هاست.
با دختری به نام زیبا در دانشگاه آشنا می شود. کارشان به ازدواج می کشد. ماندانا خواهر زیبا همان دخترجوانیست که «مسلح وبا اقتدار ایستاده بریک نفربر ارتشی که دریک دست تفنگ دارد و انگشت های دست دیگررا به علامت پیروزی بالابرده است» عکس اش زینت بخش درودیوارشهر و تیتراول روزنامه ها بود. درمراسم سالروز اعدام گلسرخی و دانشیان دردانشگاه شیراز، نام لو دهندۀ آن گروه اعلام وحکم جزای او از سوی انقلابیون صادرمی شود: «بهترین دوستان من قسم خورده اند که مرا مثل فاحشه ها بزک خواهند کرد. دراسنادی که ازحمله به ساختمان ساواک شیراز بدست آمده بود همکاری من در دستگیری گروه دانشیان و گلسرخی مسجل شده بود و دردانشگاه تهران و درمقر ستاد فدائیان غیابا دردادگاه خلق محکوم به مرگ شده ام».
شروع آوارگی نویسنده درتلاش معاش با دوره گردی و جدائی از زیبا، برگ هایی ازاین دفتررا در بر گرفته است. سفربه پاکستان، تهیه پاسپورت قلابی با نام محمد امیربخش پاکستانی، رفتن به افغانستان و شوروی وترکیه تا سوریه وگرفتاریهای پاسپورت پاکستانی، گدائی برای رفع گرسنگی ازمسافران اتوبوس ایرانی، وبرگشت به ایران وزندانی شدن درزندان ماکو ازخواندنی ترین بخش های این کتاب سرگرم کننده است. بعد ازدیداربا زیبا دربابلسر، تصمیم می گیرد خودش را درتهران به دادگاه معرفی کند. داوطلبانه به زندان اوین می رود. درملاقات با کچوئی خاطرات زندان و ملاقات با محکومان روایت های خواندنی دارد. از تیمسار باتمانقلیچ، سید جواد ذبیحی، دکترشمس سناتور و . . . یک قاچاقچی وپسرک دزد ومآمورساواک به نام محمد صدفی زاده «همان مآمورساواک بود که در ماجرای هواپیما ربائی قرار بود رهبرعملیات ما باشد». پس از مدت کوتاهی درسال۵۹ از زندان آزاد می شود. با شروع جنگ ایران و عراق درجنوب ایران شاهد بمباران ها ویرانی و کشتار وسرگردانی مردم آبادان و خرمشهر و کشته شدن سربازان و مدافعان جانباز به علت کمبود ابزار آلات و مهمات جنگی و نرسیدن کمک های لجستیکی شهرها و جبهه ها در آن حوالی می گذراند. درتهران، پائین ترازمیدان فردوسی سراغ خانه ای می رود که شنیده است خانۀ استاد دانشگاه است به قصد دزدی پول که پیرمرد و پیرزنی بیماردران خانه زندگی می کردند. با تهدید وهفت تیر کشی، زن که سرنمازبوده می گوید آن گردنبند را بردار برو ما پولی نداریم وگردنبند طلا را برمی دارد و خانه را ترک می کند. درپاریس با دختری پاتریسیا نام که اهل کلمبیاست آشنا می شود. شغل این خانم دزدی ازمغازه هاست. برای تآمین هزینه مسافرت با او« مقداری چک های مسافرتی می خریدم بعدا گزارش پلیس تهیه می کردم که چک ها را سرقت کرده اند. بانک مجددا به من چک های قبلی را می داد و من بیست و چهارساعت وقت داشتم که چک های قبلی را که ادعا کرده بودم سرقت شده اند نقد کنم . . .». در بد ترین شرایط بی پولی و فلاکت به سراغ آزاده شفیق می رود به بهانۀ فعالیت سیاسی، ولی موفق نمی شود او را تیغ بزند. خانم شفیق خیلی صریح می گوید :«من بودجه ای برای کمک به شما ندارم». در شهرپاریس کنارهتل خیلی معروف کیف مردی را قاپیده فرار می کند. رهگذران اورا گرفته تحویل پلیس می دهند. دردادگاه می گوید من یک ایرانی تحصیل کرده هستم علاقمند بودم تا درمورد سیستم حقوقی وجزائی وضعیت زندان های فرانسه تحقیق کنم . . .» دادگاه اورا تبرئه می کند وآزاد می شود. قاضی می گوید: «نمی توان زندان های فرانسه را ازداخل کتاب ها شناخت».
روح ماجرا جویانۀ نویسنده پای اورا به ساواک کشانده وازاو یک ساواکی پخمه ساخته است. اما، دربارۀ تضاد اندیشه، عمل و گفتار این دفتریکی دوتا نیست که چشم فرو بست وازکنارش گذشت. به احتمال زیاد آبشخورش از ندامت وجدان است که درذهنیت اولانه کرده است. تناقضات وآشفته گوییها را باید زیرذره بین نقد تشریح کرد تا سیمای واقعی این بازیگر چند لایه را شناخت. هستند کسانی در این جهان پهناور با شخصیت های رنگارنگ درطیف های گوناگون؛ ونویسندۀ این کتاب هم یکی ازآنها ست که در رنگ های دلخواه افکارخود را می آراید و دراختیار ساده دلان می گذارد.
وجدان قلم و اندیشۀ سالم انسان ها پاک ترین داور این گونه ادبیات است.
پیروزی با ارزش ایران مقابل ژاپن در رقابت های انتخابی هندبال المپیک
در ادامه این مسابقات در دوحه قطر، چهارشنبه تیم ملی هندبال ایران در سومین دیدار خود به مصاف ژاپن رفت که دریک بازی پایاپای و نفسگیر این تیم را ۳۱-۲۷ مغلوب کرد و به سومین برد پیاپی خود دراین دوره دست یافت.
هندبالیست های ملی پوش ایرانی پیش از این از سد عمان و ازبکستان نیز گذشته بودند.
تیم ایران در چهارمین دیدار خود جمعه، ۲۹ آبان به مصاف قطر، میزبان این مسابقات می رود.
تیم قهرمان در این رقابتها به صورت مستقیم راهی المپیک ۲۰۱۶ ریودوژانیرو برزیل خواهد شد و تیمهای دوم و سوم باید در مسابقات بین قارهای با تیمهاى دوم و سوم قارههاى اروپا، آفریقا و آمریکا روبهرو شوند.
سلیمی جراحی شد و به المپیک خواهد رسید.
جراح بهداد سلیمی پس از انجام عمل جراحی بر روی زانوی وی این عمل را موفقیتآمیز عنوان کرد و گفت: بهداد سلیمی بعد از انجام کار فیزیوتراپی و ریکاوری مشکلی برای حضور در المپیک. ۲۰۱۶ ریو نخواهد داشت
دکتر سهراب کیهانی دراین خصوص به ایسنا گفت:این عمل که برای بازسازی رباط صلیبی قدامی بهداد سلیمی بود، امروز با موفقیت انجام شد و در حال حاضر هیچ مشکلی برای وی وجود ندارد.
وی در رابطه با حضور دوباره بهداد سلیمی در تمرینها و رقابتها افزود: از امروز کار فیزیوتراپی سلیمی آغاز خواهد شد و پس از ریکاوری به زودی قادر خواهد بود به تمرینهای خود ادامه دهد.
کیهانی در پایان گفت: من به جامعه ورزش این نوید را میدهم که عمل وی با موفقیت و به خوبی انجام شده و پس از گذراندن دوره ریکاوری، وی شرایط خوبی برای حضور در المپیک ۲۰۱۶ ریو خواهد داشت.
مبلغ قرارداد خاکپور مشخص شد، ۴۰۰ میلیون یکساله + ۲۰۰ میلیون پاداش صعود به المپیک
خبرگزاری ایسنا در خبری اختصاصی نوشت:مبلغ قرارداد محمد خاکپور پس از کش و قوسهای فراوان، از سوی فدراسیون فوتبال به عنوان نهاد متولی این موضوع به تصویب رسیده است تا این قرارداد در نهایت توسط سرمربی تیم ملی فوتبال المپیک ایران نیز امضاء و در نهایت اجرایی شود.
بر اساس این قرارداد قرار است محمد خاکپور برای یک سال قرارداد خود ۴۰۰ میلیون تومان دریافت کند.
همچنین در صورت صعود تیم المپیک به رقابتهای المپیک ۲۰۱۶ ریو، خاکپور ۲۰۰ میلیون تومان نیز پاداش دریافت خواهد کرد.
عابدینی:کی روش برود عزا نمی گیریم.
امیر عابدینی خصوص صحبتهای سرمربی تیم ملی ایران بعد از دیدار با گوام گفت: در ابتدا باید بگویم که کیروش واقعا یک مربی حرفهای و کاربلد است. او رفتارهای حرفهایاش را به رخ حریف میکشد و ضریب هوشی بسیار بالایی دارد. او در هر زمانی بهخوبی میداند چه واکنشهایی را از خودش نشان دهد. با تمامی این تفاسیر باید بگویم که جای آن مصاحبه در تهران بود نه گوام.
مدیرعامل پیشین باشگاه پرسپولیس ادامه داد: کیروش باید آن حرفها را در فرودگاه تهران میزد نه در کنفرانس مطبوعاتی در گوام. او میتوانست بعد از بازگشت به تهران، در فرودگاه درمورد مشکلاتی که وجود دارد حرفهایش را به خبرنگاران بزند. مطمئنا حرفهایی که کیروش در گوام زد میتواند بار روانی روی دوش شاگردانش بگذارد که البته این مربی را خیلی دوست دارند.
مدیرعامل پیشین باشگاه پرسپولیس در پاسخ به این سؤال که آیا تیم ملی بابت جدایی این مربی ضرر نخواهد کرد، گفت: اگر مشکلات برطرف شد، همه چیز خوب پیش خواهد رفت، ولی اگر درنهایت کار به جایی رسید که کیروش قصد جدایی از تیم ملی را داشت نباید عزا بگیریم. در این شرایط بلافاصله باید سرمربی جدیدی را انتخاب کنیم. من معتقدم تیم ملی با اقتدار بازی میکند، ولی اگر این مربی جدا شد ما به هیچ عنوان عزا نخواهیم گرفت و نباید عزا بگیریم.
اعتراض بلاتر و پلاتینی برای لغو محرومیت شان به جایی نرسید.
اعتراض رؤسای فدراسیون جهانی فوتبال و اتحادیه فوتبال اروپا به محرومیت ۹۰ روزهشان از انجام هرگونه فعالیتهای مرتبط با فوتبال فایدهای به حال آنها نداشت.
تسنیم دراین باره نوشت:کمیته استیناف فیفا به ریاست لری موسندن، اعتراضهای سپ بلاتر و میشل پلاتینی به محرومیت ۹۰ روزه آنها از انجام فعالیتهای مرتبط با فوتبال را رد کرد.
کمیته مستقل اخلاق فیفا در تاریخهای هفتم و بیستم اکتبر (۱۵ و ۲۸ مهر) به ترتیب سپ بلاتر و میشل پلاتینی را برای مشخص شدن اتهاماتی که به آنها در خصوص فساد اداری در فدراسیون جهانی فوتبال نسبت داده میشود، ۹۰ روز محرومیت از هرگونه فعالیتهای مرتبط با فوتبال درنظر گرفت که برای آنها عواقب سنگینی در پی داشت به خصوص برای پلاتینی که فرصت شرکت در انتخابات ریاست فیفا در سال ۲۰۱۶ را از دست داد.
طبق اعلام سایت فیفا، احکام کمیته استیناف فیفا در پاسخ به اعتراضات بلاتر و پلاتینی، چهارشنبه به آنها ابلاغ شده است و این دو در صورت تمایل میتوانند نسبت به این حکم به دادگاه داوری در ورزش نیز اعتراض کنند.
جانشین کواچ مشخص شد، لوزانو هدایت تیم ملی والیبال را برعهده گرفت.
فدراسیون والیبال ایران اعلام کرد، درپی مذاکرات مستمر مسئولان فدراسیون با خاویر رائول لوزانو آرژانتینی و آناستازی ایتالیایی سرانجام این فدراسیون با خاویر لوزانو به توافق رسید و به این ترتیب این مربی هدایت تیم ملی ایران را در مرحله مقدماتی المپیک ۲۰۱۶ ریو برزیل برعهده گرفت.
برهمین اساس، خوان سیچلومربی آرژانتینی و اسبق ایران نیز به عنوان مربی در تیم ملی رائول لوزانو همکاری خواهد داشت.
پیروزی تیم ملی هندبال ایران مقابل ازبکستان در مرحله مقدماتی المپیک ۲۰۱۶
در ادامه مرحله انتخابی هندبال بازی های المپیک ۲۰۱۶ ریودوژانیرو برزیل در دوحه قطر دوشنبه تیم ملی ایران مقابل ازبکستان به پیروزی ۳۳-۱۸ رسید و صاحب دومین برد پیاپی خود در این مسابقات شد.
ملیپوشان هندبال ایران که با هدایت عرفان اسماعیلاگیچ بوسنیایی دراین رقابتها شرکت کرده در بازی نخست خود نیز مقابل عمان به برتری رسیده بود.
تیم ملی هندبال ایران که با تیمهای عمان، قطر، عربستان، ژاپن و ازبکستان همگروه است، در سومین بازی خود در این رقابتها چهارشنبه برابر ژاپن قرار میگیرد.
رقابتهای هندبال انتخابی المپیک ۲۰۱۶ برزیل در قاره آسیا در دو گروه در کشور قطر در جریان است که تیم قهرمان این مسابقات بصورت مستقیم به المپیک صعود میکند و تیمهای دوم و سوم با تیمهای دوم و سوم قارههای دیگر، برای رسیدن به المپیک رقابت خواهند کرد.
از سوی اتحادیه جهانی کوراش آرش میراسماعیلی به مدت پنج سال از حضور در میادین ورزشی این رشته محروم شد.
خبرگزاری تسنیم در این باره نوشت:پس از اتفاقات رخ داده در جریان مسابقات کوراش قهرمانی جهان که چندی پیش در خرمآباد برگزار شد، کمیته انضباطی اتحادیه جهانی کوراش آرش میراسماعیلی، نایب رئیس فدراسیون جودو ایران را ۵ سال محروم کرد.
کمیته انضباطی اتحادیه جهانی کوراش با انتشار بیانیهای اتهامات وارده به آرش میراسماعیلی، سرمربی تیم ملی کوراش و رئیس کمیته برگزاری رقابتهای کوراش قهرمانی جهان به خاطر اتفاقات جنجالی که در این رقابتها در خرم آباد رخ داد، را اعلام کرد.
کاشانی:برانکو می داند چه بازیکنی بماند یا برود.
جعفر کاشانی رئیس هیئت مدیره باشگاه پرسپولیس درباره اینکه آیا درباره نقل و انتقالات نیم فصل درجلسه هیئت مدیره صحبت شد و چه برنامهای وجود دارد؟ خاطرنشان کرد: در این ارتباط صحبتهایی داشتیم و هر کس به فراخور حال نظراتی دارد. هیأت مدیره قائل به این مساله است که نیازهای تیم را پیگیری و رفع کند. این بحث وجود دارد که به چند مهره نیاز داریم و در نهایت در این ارتباط نظر سرمربی تیم به عنوان متولی اول مسائل فنی لحاظ میشود. هیأت مدیره قرار نیست وارد چنین مسائلی شود و مسائل در قالب کمیته دنبال خواهد شد.
وی افزود:ما در پرسپولیس به عنوان تیمی بزرگ به بازیکنان بزرگ نیاز داریم که در شرایط سخت گرهگشای کار باشند و سایر نفرات را هدایت کنند. گاهی شما بازیکنان بزرگ را میآورید و گاهی هم گذر زمان باعث میشود بازیکن طی سالها با فرهنگ تیم و باشگاه، بزرگ شوند. ما در پرسپولیس چنین نفراتی داریم و هر قدر بازیکنان بزرگتر ما بیشتر شوند، به آنچه میخواهیم نزدیکتر میشویم. تا اینجا هم صبری که صورت گرفت توسط تیم خوب جواب داده شد. برای نقل و انتقالات هم به طور قطع برانکو بهتر از هر کسی ضعف و قوت تیم را میداند و برای رفع ضعفها نفرات مورد نظر را انتخاب میکند.
فرانسه میزبان یورو ۲۰۱۶ باقی ماند.
اتحادیه فوتبال اروپا – یوفا اعلام کرد تغییری در میزبان مسابقات یورو ۲۰۱۶ ایجاد نخواهد شد.
پس از اتفاقات رخ داده در شب بازی فرانسه – آلمان در پاریس که منجر به کشته شدن بیش از ۱۳۰ نفر و گروگان گیری عده ای شد، شایعاتی در مورد احتمال گرفته شدن میزبانی یورو از فرانسه شنیده می شد.
با این حال اتحادیه فوتبال اروپا، طی بیانیه ای اعلام کرده است، قرار به تغییر میزبان نیست، و فرانسه میزبانی مسابقات را در سال آینده برعهده خواهد داشت.
یورو ۲۰۱۶ تابستان آینده با حضور ۲۴ تیم در فرانسه برگزار می شود.
نبردهای عظیم، جنگهای داخلی و پیکارهای قبیلهای، یکی از قدرتمندترین پسزمینههای داستانهای عاشقانهاند. درهم آمیختن جنگ و عشق در ادبیات در حقیقت رویارو کردن دو هماورد دیرین است. دو رقیب ابدی که به تعبیر فرویدی همان تقابل «اروس» و «تاناتوس» یا کشمکش زندگی و مرگ است. فروید این دو واژهی اسطورهای را بر گزیدهاست تا صحنهی کشمکش روان آدمی را تصویر کند، نبردی که یک سویش اروس، بهعنوان نمادی از شور آدمی برای عشقورزی، شفقت، تدوام نسل و صیانت نفس ایستادهاست و در سمت دیگرش تاتانوس ربالنوع ویرانی، دشمنی، تجاوز و مرگ. با این اوصاف داستانهای با محوریت «عشق و جنگ» تابلوییست از رزم تنبهتن وخونین این دو حریف آشتیناپذیر. حدیث دست و پا زدن آدمیست در هنگامههای بلوا و غوغا، آنجا که میان آتش و خون، تنها عشق فریادرس آدمیست.
Ernest Hemingway
«ارنست همینگوی» یکی از تصویرگران زبردست این رزمگاه است. او به سبب حضورش در جنگهای پیاپی، پوچی این پدیدهی شوم را از نزدیک لمس کردهبود و نظارهگر لگدمال شدن آرمان جوانان همنسلش بود، راوی این سرخوردگیها شد و برای تقدیس زندگی، از داستانهای عاشقانهای گفت که در تقابل با جنگ و نیستی سر بر میکشیدند. او با به تصویر کشیدن جلوههای گوناگون مرگ، اعجاز عشق را والاترین موهبت هستی برشمرد. رمان «وداع با اسلحه» او که در سال ۱۹۲۹ منتشر شد، براساس عشق آتشین خود او بود به پرستارش «اگنس فون کوروسکی»، زمانی که در جریان مجروح شدنش در جنگ جهانی اول، در بیمارستانی در ایتالیا بستری بود. همینگوی در این اثر قصهگوی شور و شیدایی «فردریک هنری» ستوان عاشقپیشهی آمریکایی به یک پرستار زیبای انگلیسی به نام «کاترین برکلی» شدهاست. او شکفتن این مهر و عشق را در برابر جلوهگر شدن هراس و نفرت زاییده از دل جنگ قرار دادهاست و در نهایت حقیقت جنگ را پیش چشم خواننده هویدا میکند، جنگی که نتیجهاش جز پوچی و نابودی امیدها و آرزوها نیست:
« و اکنون مدتی گذشته بود و من هیچ چیز مقدسی ندیده بودم و چیزهایی که پر افتخار بودند؛ افتخاری نداشتند و قربانیان مانند انبارهای خواربار شیکاگو بودند که با موجودی گوشت کاری نمی کردند جز این که دفن اش کنند . کلمه های بسیاری بود که آدم دیگر طاقت شنیدن شان را نداشت و سرانجام فقط اسم مکان ها آبرویی داشتند. کلمه ها مجرد مانند افتخار و شرف و شهامت یا پوچ در کنار نام های دهکده ها ، شماره ی جاده ها ، شماره ی فوج ها ، وتاریخ ها ، ننگین می نمود» (ترجمه – نجف دریابندری)
«زنگها برای که به صدا در میآیند؟» عنوان اثر دیگری از این نویسندهی آمریکاییست که بر اساس تجربیات نویسنده از جنگهای داخلی اسپانیا نوشته شدهاست، همینگوی در این جنگ همنوا با آزادیخواهان بود و بهعنوان خبرنگار از نزدیک شاهد رخدادهای این سرزمین بود، داستان او برشی چهار روز و سه شبه است از این نزاع داخلی. زمانی که گروهی از پارتیزانها به سرکردگی «رابرت جوردن» قصد دارند در ماموریتی انتحاری از جانشان برای انقلاب مایه بگذارند. این اندیشههای انقلابی اما در مواجهه با جادوی عشق متزلزل میشوند، آنقدر که جوردن هنگام مواجهه با مرگ، زیبایی زندگی را در مییابد، حیاتی که با عشق او به «ماریا» و بهانههای سادهی زیستن، شیرین و خواستنی مینماید.
«هیچگاه به فکر او نرسیده بود که جایی که جنگی در پیش است، زنی هم در میان باشد. اصلا فکر نمیکرد که اگر در میان جنگی زنی هم وجود داشتهباشد با این سینهی کوچک، گرد و محکم شخصی را به خود فشار دهد. ولی این موضوع واقعیت داشت. رابرت جوردان فکر میکرد: «چقدر خوب است؟ چقدر خوب است. اصلا فکر نمیکردم.» و دوباره او را محکم و چسبان به سینهی خود فشرد ولی به او نگاه نمیکرد.» (ترجمه – رحیم نامور)
اما نمیتوان از عشق و جنگ گفت و «جنگ و صلح» تولستوی را از قلم انداخت. کتابی که به گفتهی رومن رولان «ایلیاد امروزین» است و درست همانند «ایلیاد» و «اودیسه» هومر حماسه و غزل را در هم تنیدهاست. این رمان تصویرگر فرهنگ و آداب و رسوم روسیهی قرن نوزدهم و نمایانگر صحنهی نبرد عظیمیست که در تاریخ این سرزمین ریشه دارد؛ داستانی آمیخته به زندگی روزمره انسانها و حدیث عشق و گسستنهای بسیار در بستری تاریخی؛ آن هم در هنگامهی پیکار میهنی ۱۸۱۲ و روزگار دشوار دفاع در برابر ارتش فرانسه و سردار بلند آوازهاش، ناپلئون بناپارت.
تولستوی در این داستان جامع، علاوه بر شرح دلاوریهای پهلوانان و قهرمانان جنگ، با نگرشی ژرف، حدیث هجر و وصل عشق را هم بازگو کردهاست. این داستان، قریب به ۶۰۰ کاراکتر طرحریزی شدهاند و در این میان قصهی دلدادگان بسیاری روایت میشود، هر کدام با صفاتی یگانه و فرجامهایی متمایز.
نویسنده در در این وسعت پردامنه از باور و زیبایی و سرنوشت ، تصویری تمام و کمال از عشق ارائه میکند؛ پرترهای غنوده بر بستری از حماسه و تاریخ که طیف گستردهای ازعشاق را به فراخور طبقه و خصایلشان در خود جای داده است.
تولستوی در این کتاب یکی از اصیلترین و شیرینترین مخلوقات ادبیات را آفریدهاست: «ناتاشا راستف». . زیبارویی تشنه زندگی و عشقورزی و بیزار از انفعال، دورویی و دروغ. ناتاشا با احساسات بیدریغ و سراسر شورَش، علاوه بر خود، زندگی اطرافیانش را هم پر از شادابی و سرزندگی میکند. مثل این است که او نمادی است از چیرگی آدمی بر «جنگ» در مفهوم ذاتی کلمه و رسیدن به «صلح»ی پایدار. او تجلیگر عشق زنانه تمامعیاریست کهگاه معشوقهوار وگاه مادرانه و دیگرگاه حتی فرشتهخو جلوه میکند؛ زنی که در این سیر استعلایی، خودش را به سبب لغزش و ندانمکاری روزگار جوانی مجازات میکند؛ او که داغدار برادرش میشود و تیماردار نامزد از دسترفتهاش، زخمیان جنگ را تیمار میکند و سرانجام با مهر بیدریغش سرچشمه تجدید حیات و نوسازی میشود؛ زنی که بهرغم میل فراوانش به دوست داشته شدن، از عزت نفس و فخرش به زنانگی نمیکاهد: «از جلوی آینه که میگذشت نگاهی به آن میانداخت و حالت سیمایش میگفت: آها! این منم. و چه خوبم! خیلی خوب! به هیچ کس هم احتیاج ندارم.» (جنگ و صلح – ترجمه سروش حبیبی – صفحه ۵۹۶)
رومن گاری این نویسندهی بیپروا و سرکش فرانسوی، یکی از منتقدان جدی جنگ بود و این خوی ضد جنگ را در تمامی آثارش هویدا کرد. او به تمام سویههای جنگ نظر میانداخت و با طنز تلخ ویژهی خودش، این پدیدهی سیاه را نقد میکرد؛ زبان و نگاهی که در تقابل با خشونت جنگ پارادوکسی غریب میآفرید. رومن گاری در رمان «بادبادکها» که در سال ۱۹۸۰ منتشر شد، روایتگر زندگی «لودویک فلوری»، پسرک روستایی یتیمی شدهاست که در اوان جنگ جهانی دوم دلباختهی «لیلا» یک دختر لهستانی اشرافزاده میشود. عشقی که همراه با فراز و فرودهای جنگ پیش میرود و همراه زندگی سراسر ماجرای این دو جوان میشود. لودویگ که در جریان جنگ به نهضت فرانسه ملحق شدهاست ، سینهاش صحنهی کشمکش عظیمتریست، جبههی دوم لودویگ آنجاست که باید در برابر تمام پلشتیها و خشونتهای جنگ، عشقاش به لیلا و امید به وصال دوبارهی معشوق را بیدار نگه دارد. او در اوج سیاهی محکوم است به امیدوار بودن. امید به بازگشت عشق گمشدهاش همانطور که منتظر بازپس گرفتن فرانسهی اشغال شده حتی وقتی پرچم نازیها از پنجرهی بناهایش آویزان است.
از دیگر آثار اینچنینی که بر محور تلاقی و عشق بنا شدهباشند میتوان به کتابهای «بربادرفته» اثر مارگارت میچل، «کتابخوان» نوشتهی برنهارد شلینک، «کوهستان سرد» به قلم چارلز فریزر، «بیمار انگیسی» اثر مایکل اونداتج و«تاوان» نوشتهی ایان مکیوون اشاره کرد؛ آثاری که بیشتر به سبب اقتباس سینماییشان در یادها ماندهاند.
صفحهی بازارچهی کتاب ما؛ بیشتر از هر مطلب دیگری بوی ایران و امروز و کتاب می دهد. باز هم به همراه خبرنگارمان بهارک عرفان در تهران؛ سری به پیشخوان کتاب فروشیهای شهر زده ایم و عناوین تازه را برگزیده ایم. با هم بخوانیم…
جادوسخن جهان، نظامی
نویسنده: بهروز ثروتیان
ناشر: معین
قیمت: ۴۰۰۰۰ تومان
تعداد صفحات: ۷۵۲ صفحه
بهروز ثروتیان یکی از بزرگ ترین نظامی شناسان ایران است که آثار زیادی درباره این شاعر بزرگ دارد. «جادوسخن جهان، نظامی» آخرین کار تحقیقی است که ثروتیان درباره نظامی انجام دادهاست. این کتاب درباره کل آثار نظامی است و زنده یاد ثروتیان در آن، اشعار نظامی را تشریح کرده است. کتاب دو بخش دارد که یکی درباره «مخزن الاسرار» و دیگری درباره آثار موجود در «هفت پیکر» است. این اثر، تصحیح نسخه نیست بلکه تفسیر و تشریح است.
قاتل غمگین
نویسنده: فردریک دار
مترجم: عباس آگاهی
ناشر: جهان
قیمت: ۱۰۰۰۰ تومان
تعداد صفحات: ۱۶۰ صفحه
در ادبیات معاصر فرانسه، نام فردریک دار بهعنوان نویسندهای پرکار ثبت شده است. دار متولد سال ۱۹۲۱ و درگذشته در سال ۲۰۰۰ است. زندگی پرماجرای او، موضوع آثار زیادی شده و مصاحبه های فراوان و آموزنده این نویسنده پلیسی، در سامانههای مختلف اجتماعی و فرهنگی در اختیار علاقه مندان به رمان پلیسی قرار دارد. این نویسنده هم با نام اصلی و هم با ۲۰ نام مستعار مختلف، نزدیک به ۳۰۰ رمان و داستان بلند و کوتاه از خود به جا گذاشته است و علاوه بر آنها، حدود ۲۰ نمایشنامه و ۱۶ فیلمنامه سینمایی نیز در کارنامه خود دارد. «سن آنتونیو» یکی از نامهای مستعاری است که دار بسیاری از رمان های ماندگار خود را با استفاده از آن، منتشر کرده است.
پیش از این، رمان های «آسانسور»، «مرگی که حرفش را می زدی»، «کابوس سحرگاهی»، «قیافه نکبت من»، «بزهکاران»، «بچه پرروها» و «زهر تویی» عناوین کتابهایی هستند که از فردریک دار با ترجمه آگاهی در قالب مجموعه نقاب به چاپ رسیده اند.
در رمان «قاتل غمگین» سه مرد با استفاده شلوغی و سروصدای کارناوال نیس به یک جواهرفروشی دستبرد می زنند. اما موریس راننده جوان گروه، الماس های ربوده شده را بر می دارد و فرار میکند. لینو تبهکار خشن ایتالیایی تبار که معرّف موریس به همدستانش بوده، مامور می شود او را پیدا کند. جست و جوها لینو را به خانه پدری موریس می کشد؛ خانه ای شهرستانی واقع در پشت یک کارگاه صورتک سازی. لینو در ادامه ماجرا، ۲ بار با موریس روبرو می شود و هر بار، با تردستی فرار می کند. لینو برای گرفتن موریس و جواهرات، مادر و دو خواهر جوان او را در خانه شان گروگان می گیرد. لینو تبهکار وقیحی است که اعضای پیر و جوان خانواده را آزاد می دهد و به آن ها بی احترامی می کند. اما در این میان خودش نیز از زندگی در یک خانواده سنتی و درستکار که از آن محروم بوده، تاثیر می گیرد.در ادامه داستان، روی دیگر شخصیت آدم کش ایتالیایی مشخص می شود و قهرمان منفور داستان، ظرف چند روز به موجودی ترجم انگیز و قابل احترام مبدل می شود که حتی از به خطر انداختن جانش برای دیگران نیز دریغ ندارد.
در قسمتی از این رمان میخوانیم:
همه چیز جلوی چشمایم تیره و تار شد. به مدت ده ثانبه، چنان عصبانی شدم که عنان اختیار را از دست دادم. فراموش کردم که با یک دختر رو به رو هستم و ضربهای با مشت به پهلویش زدم. ضربه نفسش را قطع کرد. او دهانش را باز کرد، ولی هیچ صدایی از آن خارج نشد. بالاخره توانست نفسش را که شبیه خرناسه ای بود، بیرون بدهد. و نقش زمین شد. آن وقت پرده سرخ رنگی از جلوی چشم هایم کنار رفت. متوجه شدم که دستم را روی زنی بلند کردهام. نمیشود گفت که شرمنده شدم؛ نه، میدانید، من و شرمندگی… ولی کمی دلم به حالش سوخت…
ما یک خانه آبی داریم
مترجم: سیروس نورآبادی
ناشر: شورآفرین
این کتاب، کتاب دوم از مجموعه «تجربهها»ست که شامل تجربه حضور زندگی و مرگ در داستان کوتاه است و با مقدمه فتحالله بینیاز منتشر شدهاست.
مجموعه «تجربهها» شامل دو کتاب است که کتاب دوم این مجموعه «ما یک خانه آبی داریم» همزمان با چاپ سوم کتاب اول مجموعه، «اگر یک مرد را بکشم، دو مرد را کشتهام» (تجربه زندگی مشترک در داستانهای کوتاه) منتشر شده است.
مجموعه «تجربهها» امکان زیست زندگی «همه ما» در جمهوری جهانی ادبیات است. تجربه زندگی و مرگ در بهترین داستانهای کوتاه جهان؛ داستانهایی که هر کدام، پنجرهیی است بر دیوارهای محفظه دربستهیی از فضا و زمان، که «همه ما» در آن زندگی میکنیم. این داستانها، به ما اجازه میدهد تا در ذهنهای یکدیگر وارد شویم، نهتنها از طریق همذاتپنداری با شخصیتها، بلکه با مشاهدهی دنیا از منظر بزرگترین نویسندگان جهان. و این همان قدرت ادبیات است که بیشترین توان را برای همدلی دارا است؛ داستانهای خوب، از ما انسانهای بهتری میسازد. داستانهای خوب، از نیروی فرهنگی شگرفی برخوردار است، و به ما اجازه میدهد تا با کسانی همدلی کنیم که گوشهیی از زندگی «همه ما» را در دنیای کلمات بازی میکنند: و اینگونه شما به کشف تاریکیها و ناشناختههای خود و دیگری، و تجربه مرگ و زندگی من دیگرتان میروید: یک سفر مکاشفهآمیز، برای لذت آگاهی.
«ما یک خانه آبی داریم» مجموعه ده داستان کوتاه مدرن با مضمون زندگی و مرگ است از ۱۰ نویسنده بزرگ جهان: آلیس مونرو، جان آپدایک، ترومن کاپوتی، شرلی جکسون، ردیارد کیپلینگ، فرانک اوکانر، پریمو لوی، کیت والبرت، نوئل روآز و الیستر مورگان. نویسندگان این مجموعه، با محوریتقراردادن زندگیهای فردی، خانوادگی و اجتماعی، و سپس جنگ و آسیبهای آن و درنهایت مرگ، کاراکترهای خود را به سمت یک نوع خودآگاهی سوق میدهند تا خواننده را با داستان و کاراکترهایشان در گریز از دنیای کلمات به جهان واقعی همراه کنند؛ گویی کاراکترها روی دیگر «همه ما» هستند، تا با ما از زندگی روزمرهیی بگویند که مرگ روی دیگر آن است؛ چراکه عظمت انسان در این است که با اینکه میداند میمیرد، اما باز میزید، و به زندگی ادامه میدهد؛ گویی تصویر حزنانگیز دلپذیر این شعر است: زادهشدن برای آزادی، و بزرگشدن برای مرگ.
به شوهرم چیزی نگو
نویسنده: مهدی نورعلیشاهی
ناشر: ماه باران
قیمت: ۸۰۰۰ تومان
تعداد صفحات: ۵۰۰ صفحه
نویسنده این داستان ها که از اهالی مطبوعات است، درباره داستان های این کتاب نوشته است: روایت های این مجموعه همه واقعی هستند. مانند همه آدم هایش.آدم هایی که در کوچه خیابان های شهرم هر کدام داستانی دارند برای خودشان. آدم هایی که در سال های سال روزنامه نگاری ام با آنان روبرو شده ام و دلم نیامده آهسته از کنارشان عبور کنم؛ یا نگاهی از روی ترحم به آنها بیاندازم.
اکثر داستان های این کتاب طی دهه ۸۰ در قالب ستونی در آخرین صفحه روزنامه جام جم به چاپ رسیده اند. نورعلیشاهی همچنین درباره این داستان ها می گوید: داستان های این مجموعه از دریچه نگاه بی طرف یک روزنامه نگار به جامعه پیرامون خود نگاشته شده است. می خواستم با حذف زمان و مکان و حتی اسامی، راوی صرف باشم و بس. اساسا معتقدم آدم های بی تفاوت مرده های متحرک هستند.
برخی عناوین داستان های این کتاب عبارت اند از: به شوهرم چیزی نگو، نوزده قدم، ماهی گیر، زندان شیشه ای، تلفن، کوهی از جنس توتون، شاخک های سوسک مرده، آقای خان بزرگ، کاسه قرمز، آقا آتیش داری؟، چند کلاس درس خوندی؟، چارتا هزاری، بینی ها در مقابل فولوتوس ها، لطفا یک لیوان پلاستیکی، طعم خوب خرس بودن، میت هایی که مرده اند، لطفا یک گاو و پسر می خواهی چیکار!
در قسمتی از داستان «شاخک های سوسک مرده» می خوانیم:
دختر جوان با دست سوسک مرده را از زمین برداشت و مقابل چشمانش گرفت و رو به پسر گفت: «می دونستی سوسک ها برای زندگی کردن باید اول عاشق هم بشن؟» پسر نیش خندی زد و در حالی که ته لیوان چای اش را مزه می کرد گفت: «چند ماهه ما ازدواج کردیم؟ هان؟ به نظرت بس نیست هی واسه هم شعر بگیم؟»
دختر نگاهش را از پسر برگرداند و گفت: «ببین من نمی ترسم از سوسک؟ اصلا حواست هست من با دست گرفتمش؟» پسر سر برد به تلفن همراهش و گفت: «دستت کثیفه ها نری به ظرف و ظروف دست بزنی ها.»…
” ترنم یادها و خاطره ها در غربت “؛ این عنوان مشخص کننده ی روال برنامه ی آخرین بنیاد توس بود؛ برنامه ای که عصر روز یکشنبه در سالن لوگان هال دانشگاه لندن به روی صحنه رفت و چونان عنوانش، شبی سرشار از خاطرات خوش روزهای رفته را برای حاضرین در سالن پدید آورد.
بنیاد توس که در جملگی برنامه هایش بیشتر از همه بر آن بوده تا گوشه هایی از تاریخ و فرهنگ غنی ایران و مشرق زمین را به مخاطبین غربی و فرزندان نسل دوم مهاجرت معرفی کند، در این آخرین برنامه به سراغ نغمه های آشنا رفته بود؛ ترانه ها و نواهایی که برای بیشینه ی ایرانیان یادآور خاطرات روزهای دور و نزدیک اند؛ از صدای پیانوی خواب های طلایی که سالها هنر جواد معروفی را به خانه های ایرانیان می آورد تا نوای بسیار دلنشین و سرمست کننده ی رقص دایره که با هنر و ذوق ” حشمت سنجری ” برای صندوق خانه ی هنر ایران به یادگار مانده.
جالب اینکه این پل میان هنر شرق و دنیای غرب؛ سویه ای دو جانبه داشت و در خلال این ترانه ها، بسیاری از جاذبه های هنر( موسیقی ) غرب هم به مخاطبین ایرانی معرفی می شد. از رقص باله و فلامنکو تا ترانه های بسیار شهره ی ” Historia di un amor” و ” Torna a soriento” که از جمله ی آشنا ترین ترانه های مردمی مغرب زمین به حساب می آیند.
در ادامه ی این صفحه، گزارش تصویری اختصاصی ” خلیج فارس ” از برنامه ی یکشنبه شب را از پی بگیرید…
راهروهای سالن لوگان هال با عکس هایی از برنامه های پیشین بنیاد توس همراه شده بود؛ تا حاضرین در سالن پیش تر از آغاز برنامه در جریان شمه ای از فعالیت های این مجموعه قرار بگیرند.
حوادث غمگنانه ی این روزهای دنیا، باعث شده بود تا مسئولان امنیت سالن بیشتر از قبل در این زمینه فعال باشند.
سالن لوگان هال از جمله سالن های دانشگاه لندن است که در سالهای اخیر میزبان بسیاری از برنامه های ایرانی بوده. بنیاد توس بیشینه ی برنامه هایش را در این سالن برگزار کرده است.
جمیله خرازی، بنیان گذار بنیاد توس؛ در تمامی برنامه های این بنیاد رقص نگاری و طراحی لباس رقصنده ها را عهده دار بوده است.
در صحنه ی نمایشی آغازین برنامه، بازیگران با شبیه سازی یک حراج هنری، به آثار و اشیاء قیمتی بازمانده از هنر ایران چوب زدند.
یک گروه کر؛ با نوازنده هایی از چهارسوی دنیا، اجرای زنده ی قطعات موسیقی را عهده دار شده بودند. ویلن؛ ویلن سل و پیانو از جمله سازهای این گروه بود. آرش فیاضی از اعضای گروه عجم؛ از جمله خواننده های حاضر در برنامه بود.
ترزا گورگین، خواننده ی ارمنی الاصل ساکن لندن، از جمله خوانده های برنامه بود. او با صدای سوپرانوی دلنشین چندین ترانه ی ایرانی و ترک، از جمله ترانه ی خاطره انگیز جان مریم را آواز کرد.
ماریو تقدسی؛ خواننده ی شهره ی اوپرای ایرانی، دیگر از هنرمندان برنامه ی یکشنبه شب بود. جالب اینکه طبق گفته های خانم خرازی، آقای تقدسی تنها ساعاتی قبل از برنامه، در حادثه ی افتادن از روی استیج، دچار شکستگی دست شد، اما به خاطر احترام به مردم و صحنه با دست شکسته خود را به برنامه رسانید.
رقص فلامنکو با موسیقی اسپانیایی ( که با ترانه های فارسی همراه شده بود ) دیگر از قسمت های برنامه ی شب گذشته بود.
برنامه ی بنیاد توس، نگاهی هم به دنیای سیاست داشت و از اوضاع و احوال این روزهای ایران هم قصه می کرد. از همین قرار، تکه رقصی طراحی شده بود که به تلاش های آخرین زنی می پرداخت که لحطات آخر زندگی را در مواجهه با چوبه ی دار تجربه می کند.
حلقه ی گمشده
سیروس نهاوندی
باقر مرتضوی
طرح روی جلد: آرتا داوری
تنظیم جلد: پیترمرتضوی
صفحه آرائی: چاپخانه مرتضوی
چاپ مرتضوی: کلن ، آلمان
چاپ دوم : با تصحیحات واضافات تابستان ۱۳۹۴
پخش: انتشارات فروغ. کلن، آلمان
چاپ اول حلقه گمشده پس ازانتشار بین اهل مطالعه دست به دست گشت و درمدت کمی نایاب شد. تا به چاپ دوم رسید با اضافه شدن مقداری به برگ های چاپ اول؛ که حاوی چند نامه و آرای برخی ازخواننده ها و چند نقد دربارۀ محتوای این اثر که درنهایت، بخشی ازعارضه ها، تکان و دگرگونی های فکری و فرهنگی اجتماعی را خاطر نشان شده ؛ و این که دراین جدالِ بی سرانجام خونین ملی، برندۀ اصلی ارتجاع کهن گردیده با آفت های بنیادی و پرده از ایستائی و جمود فکری ملتی برداشته که دل وایمان درگرو نبوده ها و نشدنی ها به انتظاراسب سواری نشسته که روزی از اعماق سیاهی های جهل تاریخ به نجاتش خواهد آمد تا برده های مطیع ش را هدایت کند.
اما دربارۀ چاپ دوم این کتاب پرمحتوا بگویم که درمیان نامه ها هریک بیانگر مسائلی ست که ازعلاقمندی وهشیاری خواننده ها سخن می گوید و هریک در جایگاه فکری قابل احترام و تآمل است. آقای قاسم نورمحمدی که دستی در فعالیت های گذشته حزب توده داشته می پرسد: « هارون نام مستعار کدامیک از رهبران یا کادرهای حزب توده است. من خود دربایگانی های آلمان شرقی هرگز به چنین نامی برنخورده ام اما شاید تذکر زیر به رمز گشائی این نام باشد.» همو با ذکر نام دبیران سه گانه و شرح مسئولیت هریک اضافه می کند که « به نطر من هارون کس دیگری جز عبدالصمد کامبخش نیست هرچند که کامبخش درآلمان شرقی با نام مستعار “قنبری” فعالیت می کرد».
پس ازدونامه که درباره اش خواهم گفت، نامۀ سپاسگزاریست ازنویسندۀ کتاب که از طرف «یکی ازبستگان [زنده یاد بانو] معصومه طوافچیان» فرستاده شده است. نامه بعدی ازآقای اصغر ایزدی است به اضافۀ بخشی از مطالبی که قبلا «درسایت اجتماعی زنان مبارز مسلمان درتاریخ ۱۸ شهریور ۱۳۹۱ منتشرشده است». نویسنده، دراین نامه با شرح شکنجه های وحشیانه قاتلان معصومه طوافچیان و مهوش جاسمی را معرفی می کند. و به دنبال آن مطلبی فشرده و سنجیده از مهدی اصلانی ست به این کتاب و دوبررسی ونقدواره ازصاحب این قلم وسیامک مؤیدزاده، ودرپایان یادی از زنده یادان: جمال الدین سعیدی وبهرام نوذری با شرحی کوتاه از زندگی شرافتمندانه وفعالیت های سیاسی آن دو انسان شریف.
در بستر این روایت ها، نشریه «جهان کتاب» سال بیستم شماره ۷ مهرماه ۱۳۹۴ که درتهران منتشر می شود و از نشریات سابقه دار و پربارفرهنگی وطن است، نقد جالبی به قلم آقای مجید رهیابی باعنوان «پدیدۀ سیروس نهاوندی» منتشرکرده و سخن خود را اینگونه آغاز می کند : « درمرور تاریخ معاصر ایران گاه به رویدادهایی بزرگ یا کوچک برمی خوریم که اطلاعات کلی درباره شان نداریم وپرسش های بسیاری درمورد آنها بی پاسخ مانده است. کتاب حاضر به یکی ازاین رویدادها اختصاص دارد» رهیابی، با وجدان پاک قلم و قلم زن آشناست. نقبی به گذشته ها ی نه چندان دور می زند و دل حوادث را می شکافد، تاروایتگرعللل نارضائی ها باشد. با ترسیم فضای زمانه انگیزه ها را نشان می دهد مردم را با شکل گیری بذرهای خشونت آشنا می کند. به امید این که اثرات شوم بی اعتنائی مسئولان و حکومت ها را به بی اعتنائی به آمال ملت را دریابند. ازمشوق ها می گوید و از رواج نا بخردانۀ آن. از خط مشی مسلحانه و تشویق و ترغیب شتابان ناراضیان به آن گونه رفتارهای خشونت زا.
همو، به مطلب بسیار بنیادی انگشت نهاده که برخی پژوهشگران وجامعه شناسان نیز کم و بیش بارها ازآن سخن گفته اند:« بسیاری ازفعالان سیاسی و اجتماعی دهۀ ۴۰ – ۵۰ امروزه دربارۀ آن چه درآن زمان روی داد قضاوت های متفاوت با گذشته دارند. اما اغلب روش ساواک تحت رهبری پرویز ثابتی را یکی ازعوامل پیوستن جوانان و دانشجویان به جنبش چریکی یا هواخواهی ازآن می دانند. جوانانی که میانگین سنی آن ها کمی بیشتر از بیست سال لبود وآگاهی اغلب شان از خواندن چند رمان غیرمجاز تهییجی (مانند چگونه فولاد آبدیده می شود، مادر و ) فراتر نمی رفت. ساواک در عمل بیشتر به جوانان مخالف پیشنهاد می کرد یا همکاری حکومت و تسلیم یا خروج از کشور و پیوستن به گروه های طرفدار مشی مسلحانه که سرنوشت اعمالشان از پیش معلوم بود». رهیابی، با شکافتن چنین درد قابل علاج جوانان و تحصیل کرده ها درپایان، با همان نگاه و آرای درست اجتماعی فرهنگی اش اضافه می کند: «حلقۀ گمشده ازجهت بازسازی « روح زمان » در یک رویداد کمتر شناخته شده تاریخ معاصرایران و ثبت یادمانده ها و روایات شاهدان عینی حی و حاضر آن ارزشمند است دربارۀ رویدادهای بسیاری می شد ومی شود چنین کرد». و سخنان عبرت آموز تاریخی را به پایان می رساند.
قبلا اشاره به دونامه کردم یکی ازخانم فلورا غدیری است که باید به دقت خواند. نامه ای سرشار ارعواطف انسانی و تکان دهنده: « باقر عزیز کتاب را خواندم سماجت و پی گیری چندین ساله ات را برای اثبات و حفظ ارزش های انسانیت ارج می نهم. درمصاحبه ای که با شهروند تورونتو داشتی از نهاوندی به عنوان یک پدیده یاد کردی، پدیده ای که هنوز وجود دارد – این به نظرم دشواری وظیفه برعنصر آگاه میباشد. تو سیروس را قربانی نظام شاهنشاهی و کسی که به آرمان هایش پشت کرد و به ضد آن چه بود تبدیل شد موجودی وحشی، تهی ازانسانیت، موجودی چون ضحاک . . . دردناکترین قسمت این کتاب تصویری بود ازکشته شدن مهوش جاسمی و معصومه طوافچیان زیر شکنجه، درسکوت خلوت ذهنم به سوگ نشستم و اشک خون برگونه روان . . . خانم معلم های کلاس ها. در مجموع اولین و آخرین دیدارم با مهوش درکلاس یک هفته ای درخانه تیمی شیراز درسال ۱۳۵۳. آموزش هایی که از شخصیت والای این زن بزرگوار آموختم به مراتب از درس های تئوریک کلاس برایم پُربار بود بود. دردی جانکاه بر وجودم غالب شده و مغز استخوانم را می فشارد. کشتن عزیزان، ضربه، خیانت از دوست، نه از دشمن بار این خشم فروخورده تاکی؟ تا چند؟
واما نامه دوم ازابراهیم گلستان اندیشمندِ والای روزگاران تلخ و شیرین ماست. همین :
باید با کمال سپاسگزاری و احترام چاپ «حلقه ی گمشده» را به سرکار تبریک بگویم. این یک کتاب کلیدی است که اگر چه مطالب فراوان و گاه به گاه آن را کلیدی فربه و سنگین میکند اما آن قطر و آن شبه مکررات قدرت کم کردن از قدر و لزوم و از اهمیت آن هیچ نمیکاهد. کتاب به طور خلاصه سرگذشت یک پیچ دیگر است درخط ناصاف و پُرزاویه نسل و رویدادهای ناگزیر و ناچار کج و کوله، و کج و کوله کننده نسل های این یکصد سال اخیر تاریخ مردمی که بار زیاد بر دوش و بر حس و بر شرف و حتا بیشرفی دسته ایشان بود و چون از تاریخ عقب افتاده بودند، تاریخ در دستشان نبود بلکه مانند تیغی روی گردنشان بود که گاهی در آونگ خوردن هایش گردن ها را از سرها جدا میکرد اما همیشه بر گردن ها زخم میزد، چنانکه امروز هرکس در هر کجای دنیا که باشد و خود را ایرانی بداند یا او را ایرانی بنامند آن زخم ها و آن بریدگی ها را روی نه فقط گردن بلکه در جاهای گوناگون تن و جان و خیال و خواب خود حس میکند، و بدجوری هم حس میکند حتی با هر پوست کلفتی که داشته باشد یا با هر پرروئی که بخواهد وضع اساساً خراب خود را خوب بخواهد و خوب بجوید و خوب نباشد .
کتاب شما باید که این جوری هم بود اما کاش حادثه ها و مردمی که آن حادثه ها برشان گذشته این جور نبودند. و بدتر از هر چیز هنوز همانجورند. حداکثر کسانی که پاک اند و پاک مانده اند خواه از بیکارگی و خنگیشان خواه ازشرف و کوشششان است که فدا نشده اند، به هر صورت، همه در همان یک سپاه و گروه وسیع ضربخوردگان و باخته ها هستند. و این وضع عمومی است و جز اینکه در میان حادثه هاشان لحظه های غرورآمیز بجویند، یا بجوئیم، چندان کار دیگری نمیشود کرد. حُسن اعلای کتاب شما اینست که واقعیت های آورنده تنگدلی ها و یأس ها را نشان میدهد، ندانم کاری ها و قربانی شدن ها را نشان میدهد .
کتاب درجه اولی است. همین. خوب کاری کردید که آن را فراهم آوردید. اگر درفضای خفه و خنگ و خوابروی امروز بیشتر خوانده شود حتماً از نفهمی ها، از غرورهای احمقانه، از امیدهای موهوم پروراننده، از بادکردن های بیجا خواهد کاست. به هرحال مطلب ها برای درس گرفتن وآموختن تفاوت ها، و دیدن کج از راست، دیدن خوب از بد، و همه این چیزها را شما فراهم آورده اید به قوت راستی و واقعیت ها .
موفق هستید. موفق باشید. با احترام ا. گلستان
تصاویر پایان کتاب با نگاه های پُر امید جوانان، خواننده را غرق حیرت و تآسف عمیق می کند. این همه انسان نورسیده و دانش آموختۀ رو به کمال، چرا باید به چنین سرنوشت شوم دچار می شدند؟ هنوزاین پرسش آزار دهنده برلب هاست : چرا مسئولان ساواک کور کورانه رفتار می کردند و جز شکنجه و کشتار راه دیگری نمی شناختند؟ چرا با مسالمت و روش های سالم و پاکیزۀ انسانی آشنا نبودند؟ و ده ها پرسش دراین باره که اگر بررسی شود و پژوهشی منصفانه و بیطرفانه صورت گیرد، بدون تردید نقش اساسی و ویرانگرِ عامدانۀ این سازمان جهنمی با گردانندگان فرومایه، انگیزه های فروپاشی رژِیم و ظهور سلطنت فقها روشن می شود.
این نکته نیز جای تآکید و یادآوریست که زحمات صادقانۀ باقر مرتضوی با همۀ خستگی و کسالت های جسمی و روانی در تنظیم و انتشار این کتاب ماندنی ومستند قابل تآمل وقدردانی ست. ایشان به موازات تلاش درجمع آوری و تنظیم آثار نویسنده ها علاوه بر اینکه به بار ادبیات تبعید افزودند، بخشی از عارضه های فکری و ناپختگی هارا نیز در تاریخ جنبش اجتماعی آن سال های پرتنش مستند و ثبت کردند .
برای حضور در رقابت های کشتی آزاد باشگاه های جهان تیم آمریکا به ایران می آید.
مسابقات کشتی آزاد باشگاه های جهان برای دومین بار روزهای ۵ و ۶ آذربه میزبانی تهران برگزار می شود و تیم تایتان مرکوری برای دومین بار به نمایندگی از آمریکا و با ترکیبی قدرتمند در این مسابقات حاضر خواهد شد.
البته قرار بود تیم تایتان مرکوری در وزن ۶۵ کیلوگرم از آرون پیکو دارنده مدال نقره جوانان جهان استفاده نماید که این کشتی گیر به دلیل مصدومیت بینی نتوانست در ترکیب این تیم حضور یابد و احتمال استفاده از کشتی گیران کشورهای دیگر با توجه به مقررات این رقابتها، وجود دارد.
طاهری:برانکو هنوز لیستی ارائه نکرده است.
علیاکبر طاهریسرپرست باشگاه پرسپولیس پس از حضورش در تمرین تیم فوتبال این باشگاه
در پاسخ به این سوال که برانکو به او لیستی برای جذب بازیکن ارائه داده است گفت: نه. برانکو لیستی برای نیم فصل ارائه نداده است مسائلی که در این باره شنیدهاید شایعه است.
وی همچنین درباره جریمه ۱۰ میلیون تومانی باشگاه پرسپولیس از جانب کمیته انضباطی گفت: کمیته انضباطی باشگاه ما را به خاطر اعتراض به داور ۱۰ میلیون تومان جریمه کرده است که روز دوشنبه با نشستی با مسئولان وزارت خواهیم داشت حتما در این مورد صحبتهای لازم را انجام خواهیم داد.
پس از حملات تروریستی پاریس، تیم ملی آلمان شب را در ورزشگاه گذراند.
ایسنا به نقل از روزنامه مارکا اسپانیا دراین باره نوشت:پس از بمب گذاری جمعه شب در شهر پاریس، پایتخت فرانسه که یکی از آنها در نزدیکی ورزشگاه «استادو فرانس»، جایی که دیدار دوستانه فرانسه و آلمان برگزار میشد، بازیکنان تیم ملی فوتبال آلمان شب را نیز در همین ورزشگاه گذراندند.
ژرمنها صبح شنبه با پرواز اختصاصی و به شکل مستقیم به فرانکفورت آلمان بازگشتند.
پس از شکست دو بر صفر آلمان برابر فرانسه، آنان به هتلشان بازنگشتند و در استادیوم ماندند. اولیور بیرهوف، مدیر تیم ملی فوتبال آلمان در این زمینه گفت: نمیتوانستیم با خیال راحت در پاریس رفت و آمد کنیم.
یواخیم لوو، سرمربی تیم ملی آلمان و الیور بیرهوف نیز از اتفاقات آن شب در پاریس شوکه شده بودند. هتل پاریس، جایی که تیم ملی آلمان اقامت داشت، صبح جمعه، ساعتها به دلیل وجود بمب احتمالی خالی ماند.
در حملات تروریستی پاریس که بیش از ۱۵۰ کشته بر جای گذاشته است، یکی از نقاط مورد نظر تروریستها ورزشگاه استادو فرانس بود که در این محل «فرانسوا اولاند»، رییس جمهور فرانسه و «فرانک والتر اشتاین مایر»، وزیر خارجه آلمان حضور داشتند.
کریستیانو رونالدو جت اختصاصی خرید.
روزنامه آاس اسپانیا دراین باره نوشت:ستاره پرتغالی تیم فوتبال رئال مادرید که همیشه علاقه خود را به داشتن جت اختصاصی اعلام کرده است، سرانجام یک فروند هواپیمای اختصاصی را به مبلغ نوزده میلیون یورو خرید.
رونالدو چند ماه پیش هم برای خرید آپارتمانی در نیویورک آمریکا ۲۰ میلیون یورو هزینه کرد. او همچنین به سفر به مکانهای خاص و گران نیز علاقمند است.
نویل:یونایتد باید دنبال بیل باشد نه رونالدو!
گری نویل مدافع سابق شیاطین سرخ معتقد است که خرید گرت بیل به جای رونالدو، اقدام هوشمندانه تری خواهد بود.
وی افزود:شایعاتی مبنی بر بازگشت رونالدو شنیده میشود، اما اینجا برای او مثل قبل نخواهد بود. عملکرد او در یونایتد، در حدود دو سال، به خارج از این دنیا تعلق داشت و فضایی بود. ولی من بیل را ترجیح میدهم و این به معنی بی احترامی به رونالدو نیست.
گزارشها حاکی از آن است که رونالدو – که در حال حاضر بهترین گلزن تاریخ رئال است- پس از مشکلاتی که با بنیتس پیدا کرده، به دنبال جدایی از این باشگاه است.
مقدماتی جام جهانی ۲۰۱۸ و پیروزی پرگل ایران مقابل ترکمنستان
دور برگشت مرحله مقدماتی این رقابت ها در قاره آسیا آغاز شد که طی آن پنجشنبه در گروه جهار، تیم ملی فوتبال ایران در ورزشگاه آزادی تهران میزبان ترکمنستان بود که موفق شد با ارائه یک بازی برتر حریف خود را ۳-۱ مغلوب کند، تا ملی پوشان فوتبال ایران با این برد شیرین، یازده امتیازی شده و با تفاضل گل بهتر نسبت به عمان به صدرجدول رده بندی این گروه صعود کنند.
مرتضی پورعلی گنجی، سعید عزت الهی و اشکان دژاگه از روی نقطه پنالتی گل های ایران را دراین دیدار به ثمررساندند.
تیم ملی ایران در دیدار بعدی خود در گوام به مصاف تیم ملی این کشور می روند.
عزت الهی جوانترین گلزن تاریخ تیم ملی شد.
سعید عزت الهی در حالی از لحاظ سن جوانترین گلزن است که از لحاظ شناسنامه، حسین کعبی در روز سوم مهرماه ۱۳۸۲ برابر نیوزلند زمانی که شناسنامه اش او را صاحب ۱۸ سال و ۲ روز معرفی میکرد، به نیوزلند گل زد و گل دیگری هم در تابستان ۸۲ به کامرون زد که این بازی البته بازی رسمی ملی نبود، با توجه به این که حسین کعبی خودش بعدها اقرار کرد که سن واقعی او از سن شناسنامه ایش ۲ سال بزرگتر است، باید گفت که حالا سعید رکورد حسن روشن،مهدوی کیا و سردار آزمون را شکست و جوانترین گلزن تیم ملی شد.
استیماچ سرمربی تیم فوتبال سپاهان شد.
ایگور استیماچ کروات که پیش از این یک برای هدایت استقلال به ایران آمده بود، پس از جلسه با مسئولان سپاهان با زردپوشان اصفهانی به توافق رسید و سرمربی سپاهان شد.
منوچهر نیکفر، رییس هیات مدیره باشگاه سپاهان با تایید این خبر مدت قرارداد این مربی را یک فصل و نیم اعلام کرد.
استیماچ در حالی جانشین حسین فرکی شد که از مربیانی چون امیر قلعهنویی، زلاتکو کرانچار و دراگان اسکوچیچ به عنوان گزینههای جانشینی او یاد میشد.
صلاحیت پلاتینی برای انتخابات ریاست فیفا تایید نشد!
صلاحیت میشل پلاتینی، رئیس اتحادیه فوتبال اروپا برای شرکت در انتخابات ریاست فیفا تایید نشد و این چهره سرشناس فرانسوی نمیتواند در انتخابات ماه فوریه شرکت کند.
ایسنا به نقل از رویترز نوشت:فدراسیون بینالمللی فوتبال صلاحیت میشل پلاتینی، رئیس اتحادیه فوتبال اروپا را برای شرکت در انتخابات ریاست فیفا تایید نکرد و بر این اساس پلاتینی که بیشترین شانس را برای نشستن روی کرسی ریاست فیفا داشت نمیتواند در انتخابات ماه فوریه شرکت کند.
در بیانیه رسمی فیفا ۵ نامزد تایید نهایی شدهاند که عبارتند از علی بنحسین اردنی، شیخ سلمان بحرینی، ژروم شامپانی فرانسوی، جیانی اینفانتینوی سوئیسی و توکیو سیکسویل از آفریقای جنوبی و قرار است از بین این ۵ نفر جانشین بلاتر انتخاب شود.
واکنش پوتین به رسوایی اخیر ورزش روسیه
ولادیمیر پوتین رئیس جمهور روسیه از وزیر ورزش این کشور خواست تا موضوع دوپینگ گسترده و سازمان یافته ورزشکاران این کشور را پیگیری و با آژانس جهانی ضددوپینگ همکاری کند.
رویترز اعلام کرد:ورزش روسیه روزهای بسیار سختی را پشت سر میگذارد و ورزشکاران این کشور به خاطر دوپینگ سازمان یافته و فراگیر خطر از دست دادن المپیک ۲۰۱۶ را احساس میکنند.
ولادیمیر پوتین، رئیس جمهور روسیه به این رسوایی واکنش نشان داد و گفت: از وزیر ورزش روسیه میخواهم که به دور از هر گونه پنهان کاری و لاپوشانی حقایق این موضوع را پیگیری کند. باید همه ما در روسیه این اتهام را به صورت جدی پیگیری و بررسی و با نهایت شفافیت نتیجهاش را اعلام کنیم.
فیتیله برنامه تعطیله…
اشاره:
پخش یکی از قسمت های برنامه تلویزیونی فیتیله از مجموعه برنامه های گروه کودک و نوجوان، در روزهای اخیر جنجال ها و اعتراض ای فراوانی را موجب شده و دامنه ی این قصص را حتی تا خیابان ها هم کشانیده است. به همین بهانه، پای صحبت های ” هادی خرسندی ” شاعر و طنزپرداز قدیمی مطبوعات فارسی زبان نشسته ایم تا به مفهوم و جوانب شوخی و پس آمدهای آن اندکی دقیق تر شویم. آقای خرسندی براین باور است که در این مورد آخر، ” عمد ” ی در کار بوده و عقیده دارد که تمامی این دعواها از فقدان دموکراسی چشمه می گیرد و جز از طریق استقرار آزادی و دموکراسی، چاره ای برای عبور از این مسائل وجود ندارد. شرح این گفت و گو را در ادامه ی این صفحه از پی بگیرید…
آقای خرسندی، برای آغاز گفت و گو می خواستم از سابقه ی این شوخی های قومیتی بپرسم، شما در قامت فردی که از دیر باز با طنز ایران در تماس بوده، لطفا پیش تر از همه از سابقه ی این کشمکش ها برامون بگید؛ آیا این واکنش ها همیشه برقرار بوده یا اوضاع و احوال نا آرام ایران به تشدید این تنش ها دامن زده.
طبیعی است که در هیچ موردی، اوضاع و احوال بی تأثیر نیست. یک هواپیما که میافتد، تا چند روز پرواز سفرهای تفریحی کم میشود. سونامی که آمد سفرهای کنار دریا که کم شد هیچ، مردم لب حوض هم با احتیاط میرفتند. اما این شوخی ها یا جدی های قومیتی را عبید زاکانی دارد، چنانکه شوخی های قبیح ضد زن دارد، چنانکه سعدی به زشتی راجع به یهودیان دارد. حالا رسانه ها سرعت نور و سرعت صوت پیدا کرده است و سه ماه طول نمیکشد که جوک عبید به مقصد برسد.
با این تاریخچه ی کلی، برسیم به برنامه ای که تو روزهای اخیر دامنه ی اعتراض ها رو حتی به خیابون ها کشونده و به هر حال جنجالی درست کرده، من دوست دارم که قبل تر از واکنش مردم، به خود این شوخی بپردازیم، به نظر شما این شوخی اساسا چقدر طنز بود و چه اعتبار و جایگاهی داشت؟
یک جوک سخیف کهنه ی پنجاه سال پیش را که به جوک «چطور مگه» معروف بود، برداشته بودند نمایشی کرده بودند با لهجه ی ترکی با چه افتضاح و وزاریاتی. یعنی از نویسنده و کارگردان و سردبیر و ناظر کیفی و دوربینچی ها و نورپردازهای تلویزیون هیچکدام متوجه توهین آمیز بودنش نبودند؟ من باور نمیکنم. اگر شعر حافظ را با لهجه ی ترکی خوانده بودند، یک چیزی، نه این که یک پدر و پسر ندانم کار را آذری نشان بدهند. حالا اگر کارگردان از پشت کوه آمده بود و بازیگران واقعاَ عقب افتاده بودند که نفهمیدند، میتوان پذیرفت که عمدی در کار نبوده!
و در مورد اعتراض های خیابانی… نگاه شما به این اعتراض ها چیه؟ اگر خاطرتون باشه چندی قبل هم جمله ای از یک برنامه ی تلویزیونی خاطر بختیاری ها رو آزرده کرده بود؛ فکر نمی کنید جای عوض کردن شوخی بهتر باشه فرهنگ و آستانه ی تحمل مردم مون رو تغییر بدیم؟
در این مورد آخر که باید آستانه شعور برنامه سازان و کارگردانان و بازیگران را تغییر داد!
سوال بعدی من در مورد، ذات شوخیه، مگه نه اینکه ما به هر روی در طنز – لاجرم با فرد یا موضوعی شوخی می کنیم… منظورم اینه که قرار باشه طنز نویس به آزرده نشدن همه فکر کنه، غیر از شخص خودش موضوع دیگه ای هم برای شوخی باقی می مونه
طنزنویس، فکاهی نویس، کمدین باید کار خودش را بلد باشد. آدم ها با کلمه و عنوان نیست که از هم مشخص میشوند، با مهارت و کاردانی و هوشمندی است که تفاوتشان معلوم میشود. این کارها ریاضیات نیست که جمع و تفریق کنیم و جواب درست را دربیاوریم. در عین حال دودوتا چارتای خودش را دارد.
دوست دارم نظرتون رو در مورد شوخی های قومیتی هم بدونم…. خارج از طنز مکتوب، سالهای ساله که جوک های خونگی ما غالبا با ” یه ترکه … ” ، ” یه رشتیه… ” ، ” یه اصفهانیه … ” و … شروع می شن، می خواستم بدونم که به عقیده ی شما چه عاملی باعث می شه که در طنز شفاهی این حساسیت ها به وجود نیاد و در بسیاری اوقات مثالا خود ترک ها و رشتی ها هم به جوک ترکی و رشتی بخندن
در غرب هم هست. انگلیس ها برای ایرلندی ها، پاریسی ها برای جنوبی ها، برای یهودی ها، هر موقعیتی، هر رسانه ای، هر بذله گوئی اثر مستقیم خودش را دارد. یک کمدین جوکی راجع به یهودی ها میگوید که یهودی ها هم میخندند و تشویق میکنند، کمدین دیگری همان جوک را میگوید، یهودی ها گوجه فرنگی برایش پرتاب میکنند. (البته اگر گران نباشد!)
یه فرضیه ی قدیمی که شاید از تئوری توطئه چشمه بگیره، منشا این جک ها رو به سیاست نسبت می ده و تضعیف نیروهای مبارز ایران… خیلی ها این طور می گن که از اون جایی که ترک ها و کردها و لرها و … در دفاع از ایران و اعتراض به ظلم حکام تلاش بسیاری کردن، ارباب سیاست با ساختن این جوک ها بر این بودن تا روحیه و صلابت عمومی این اقوام رو تضعیف کنن… نظر شما درباره ی این فرضیه چیه؟
من فکر میکنم کار ما و حکومت از این حرف ها گذشته.
سوال آخر من درباره ی شوخی و استند آپ کمدی در اروپا و آمریکاست، خب همون طور که می دونید اینجا از آدم های معمول گرفته تا حتی شخصیت های بزرگ سیاسی و تاریخی سوژه ی دست انداختن می شن؛ می خواستم از عقیده ی شما برای یک کار زیرسازی فرهنگی بپرسم و بدونم که از نگاه شما چطور ما می تونیم این فاصله رو برداریم و به یک باور عمومی برسیم که دنیای شوخی با دنیای واقع متفاوته …
در دنیای غرب شوخی کردن با مشاهیر و دست انداختن شخصیت های اجتماعی منعی نداره و قابل تعقیب نیست. در واقع دست انداختن آزاد است اما اتهام نه. شما میتونین بگین آقای کامرون اندازه ی گاو نمیفهمه. ـ این نظر شماست و شما میدونید و خواننده یا شنونده ی خودتون که البته باید عاقل باشه ـ اما اگر بگوئید آقای کامرون صنار دزدی کرده، باید ثابت کنید. اما این قیاس ها ـ یعنی مقایسه ی غربی ها با ما شرقی ها ـ قیاس مع الفارق که نه، قیاس چند کیلومتر اونور مع الفارق است. در زبانی که ما اینهمه در مکالماتمان، «بلانسبت» و «گلاب به روتون» تحویل مخاطب میدیم و اصطلاح «مگوز بر ما» برای بعضی ها داریم، تصور این که میتوانیم به اینها برسیم یا ادای اینها را دربیاوریم، خیال باطلی است. ایرادی هم ندارد، ما اینیم ، اینها این. ما فرهنگ غنی داریم، اینها هم دارند. ما باید در خانه و خیابان به بزرگتر از خودمان سلام کنیم، اینها نباید. هیچ اشکالی ندارد. اشکال اینجاست که ما بخواهیم ادای اینها را در بیاوریم و راه رفتن کبک یاد بگیریم. اگر تلویزیون داریم دلیل ندارد عین کمدی تلویزیونی اینها را داشته باشیم. تلویزیون را بگیریم برای اشاعه فرهنگ غنی خودمان. با این فرهنگسازی هم که شما میگویید کنار نمیآیم. فرهنگ بسازیم که بتوانیم لهجه ی ترکی و رشتی را مسخره کنیم؟ چه مرضی داریم؟ اسم این فرهنگ سازی نیست. چرا اینها باید الگوی ما باشند؟ چرا ما الگوی اینها نباشیم؟ چرا باید خودمان را عوض کنیم؟ چون تلویزیون را از اینها گرفته ایم؟
یعنی داستان گفتن ها و بر خوردن ها باید همین طور مدام ادامه داشته باشد؟
اینها همه از فقر آزادی و نبود دمکراسی است. اگر جامعه ای آزاد و متعادل داشته باشیم این چیزها خود به خود تویش حل میشود. آنوقت در همین ایران نخست وزیر به دادگاه شکایت میکند که این بابا به من گفته اندازه ی گاو نمی فهمی. قاضی عادل و آزاد و آزاده جواب میدهد خوب ایشان چنین فکر میکند، جرمی مرتکب نشده. نخست وزیر میگوید ولی برداشته توی روزنامه نوشته یا روی صحنه گفته. همان قاضی میگوید آزادی ابراز عقیده است. مخاطبانش باید جوابش را بدهند. نخست وزیر میگوید ایشان نوشته من صنار دزدیده ام. اینجا قاضی مدارک را می بیند و میگوید متهم به جرم اتهام، بازداشت .!… و در جامعه این وضعیت جا میافتد، بدون اینکه دیکته شده باشد، کپی برداری شده باشد یا از انگلیس ها تقلید شده باشد
و اگر حرف خاصی مانده، … ؟
آقا بریم دنبال آزادی و دمکراسی،. این حرفها مایه ی معطلی است .
بیست و یکم آبان ماه، به شهادت تقویم تاریخ ایرانیان ، روزی عنوان شده که اصفهان از جانب شاه عباس یکم ؛ پنجمین پادشاه سلسله صفوی، به سال نهصد و نود و هفت هجری، به عنوان پایتخت ایران برگزیده شده. بسیاری از جاذبه های معماری این شهر هم محصول هم آن دوران اند. آثاری که همگی مایه ی فخر ایرانیان اند و از جمله ی مهمترین جذابیتهای توریستی ایران. به بهانه ی فرارسیدن هم این روز، نگاهی گذرا داشته ایم به برترین آثار معماری اصفهان و تاریخچه ای بسیار کوتاه از این آثار را برای مرور دوباره ی شما نازنینان از ی آورده ایم. شرح این مطلب را در ادامه از پی بگیرید.
کاخ چهلستون اصفهان
عمارت چهلستون در اوایل قرن ۱۱ هـ .ق در میان باغ و مجموعه بناها و کاخهای محوطه دولتخانه صفوی ساخته شده است . این عمارت عمدتاً به منظور پذیرائی رسمی از میهمانان و سفرای خارجی ، طی سه مرحله و طبق یک طرح واحد ساخته شده است . مرحله اول ـ تالار اصلی و بزرگ . مرحله دوم ـ ایوان آئینه و اطاقهای طرفین آن . مرحله سوم ـ ایوان ستون دار که از هجده عدد ستون و سقف چوبی تشکیل شده است . نام چهلستون به نشانه کثرت ستونها و انعکاس تصویر بیست ستون در آب استخر است .
نقاشی های دیواری چهلستون زیر نظر هنرمند نامدار عصر صفوی ، رضا عباسی با خصلت بزرگ نمائی به شیوه مینیاتورهای ایرانی انجام گرفته است . چهار تابلو بزرگ داخل سالن ، صحنه هایی از میدانهای جنگ و مجالس پذیرائی پادشاهان صفوی را نشان می دهد . دو تابلو بزرگ میانی از الحاقات بعدی با موضوعات مشابه است که به قلم صادق نقاش باشی (هنرمند دوره قاجار) ترسیم شده است . متأسفانه بسیاری از نقاشی های دوره صفوی در زمان حکومت ظل سلطان ، تخریب گردیده است . از اشعار دلپذیر نجیب کاشانی که به (خط محمد صالح اصفهانی) بر پیشانی ایوان ستوندار مرقوم گردیده ، چنین مستفاد می گردد که این عمارت بی نظیر در اوایل قرن ۱۲ هـ.ق دچار آتش سوزی گردیده و در زمان شاه سلطان حسین صفوی تعمیر شده است .
میدان نقش جهان (میدان امام) اصفهان
یکی از زیباترین میدانهای جهان به طول حدود ۵۱۲ متر و عرض ۱۶۰ متر است که در اطراف آن اطاق هائی در دو طبقه با یک اندازه و شکل احداث شده است . تعداد چهار اثر تاریخی بی نظیر در اطراف میدان قراردارد . عمارت عالی قاپو ـ مسجد امام ـ مسجد شیخ لطف اله و سر درب بازار قیصریه ، در وسط میدان اصلی ، زمین و دو دروازه سنگی چوگان بوده است . میدان امام امروزی یکی از مراکز خرید صنایع دستی و همچنین محل برگزاری بسیاری از مراسم ملی و مذهبی می باشد . در هر هفته نماز پرشکوه جمعه در این میدان برگزار می گردد .
بازار قیـصـریه اصفهان
سردر قیصریه در شمال میدان امام (نقش جهان) ساخته شده است . این سردر ، یکی از زیباترین نقاشی های مربوط به دوران صفویه را نشان می دهد . از این سردر ، وارد یکی از زیباترین بازارهای جهان می شویم . این بازار در دوران صفویه مرکز فروش کالاهای گران قیمت بوده است و نمایندگان شرکتهای خارجی در این مکان دارای حجره هائی بوده اند . بازار اصفهان یکی از بزرگترین بازارهای ایران است که دارای قسمتهای مختلف است و در هرقسمت کالاهای خاصی را به فروش می رسانند . برای مثال قسمت صنایع دستی ، طلا و نقره ، قالی ، کفش و غیره . بازدید از همه قسمتهای بازار ساعتها به طول می انجامد .
عمارت عالی قاپو اصفهان
این کاخ در قرن یازدهم هجری در شش طبقه احداث شده است . جالب اینکه تالار موسیقی طبقه ششم و تزئینات گچبری بی نظیر آن و اغلب کارهای هنری، باز هم به وسیله رضا عباسی هنرمند مشهور آن دوران انجام شده است .
مسجد امام اصفهان
در جبهه جنوبی میدان نقش جهان ـ (میدان امام) ـ یکی از زیباترین مساجد جهان اسلام قراردارد که به دستور شاه عباس اول ، توسط استاد علی اکبر اصفهانی احداث گردیده است . در مرحله اول سردر اصلی و جلوخان ورودی با دو مناره خارجی مسجد ساخته می شود . در مسجد با ورقهای نقره و طلا تزئین گردیده و مربوط به دوره شاه صفی ، جانشین شاه عباس اول است . در داخل مسجد یک حیاط اصلی و مرکزی ، با چهار ایوان و دو حیاط فرعی جانبی قراردارد . گنبد خانه جنوبی به صورت دو پوش اجرا گردیده و فضای بین این دوگنبد حدود ۱۲ متر ارتفاع دارد . ارتفاع گنبد خارجی از کف مسجد ۵۰ متر می باشد . کتیبه های مسجد، توسط خطاطان و خوشنویسان معروف دوران صفویه مانند : علیرضا عباسی ، عبدالباقی تبریزی ، محمدصالح اصفهانی و محمدرضا امامی مزین شده است . تمام سطوح جرزها و دیوارها و گنبد و مناره ها و طاق نماهای داخلی و خارجی مسجد از کاشیهای هفت رنگ و مرعق پوشیده شده است . نقوش این کاشی کاریها (گل و بوته ها) به صورت مجرد و رمزی ظاهر می شود .
مسجد شیخ لطف اله اصفهان
در ضلع شرقی میدان امام (نقش جهان) مسجدی قراردارد که در زمان شاه عباس اول صفوی ، هنگام احداث میدان و همراه با بناهای اطراف آن به منظور محل عبادت و حوزه تدریس مرحوم شیخ لطف اله ، که از علما و روحانیون بزرگ جبل عامل در لبنان بوده ، ساخته شده است . ساختمان مسجد در سال ۱۰۱۱ هـ .ق آغاز و در سال ۱۰۲۸ به پایان رسیده است . به خاطر استفاده های خاص علمی ـ مذهبی از این مسجد ، نیازی به احداث حیاط و مناره نبوده است . گنبد بر روی هشت طاق جناغی قرار گرفته و لبه این طاقها با کاشیهای پیچ به رنگ فیروزه ، تزئین یافته است .
مسجد جامع اصفهان
مسجد جامع اصفهان در گوشه شمال غربی میدان قدیم احداث گردیده است . مسجد اولیه درکنار روستای قدیمی یاوان و احتمالاُ بر روی یک بنای مربوط به قبل از اسلام احداث گردیده است .
کاخ هشت بهشت
کاخ هشت بهشت در میان باغ بلبل ، داخل مجموعه دولتخانه دوره صفوی در زمان حکومت شاه سلیمان (در نیمه دوم قرن ۱۱ هجری قمری) ساخته شده است . موقعیت ممتاز باغ و عمارت هشت بهشت به گونه ای بوده که ورودی های باغ از کلیه اضلاع آن انجام می گرفته است . در جنوب باغ هشت بهشت در زمان شاه سلطان حسین ، مجموعه مدرسه و کاروان سرا و بازارچه احداث گردیده است .
پل خواجو اصفهان
در قسمت شرق رودخانه زاینده رود و پل خواجو از آثار دوره صفویه در سال ۱۰۶۰ هجری ، مصادف با زندگی شاه عباس دوم احداث شده است . پل خواجو در طراحی قدیم برای چندین منظور در نظر گرفته شده است . قسمت فوقانی برای حرکت سریع و عبور کالسکه ها و چهارپایان بوده در حالی که بخش تحتانی عمدتاً برای حرکت آرام و توقف و تأمل عابرین پیاده بوده است . قسمت زیرین تماماً از سنگ و ملات ساروج ساخته شده و دهانه های عبور آب به صورت بند با تخته های قطور چوبی قابل کنترل بوده و با بستن کامل دهانه ها سطح آب در قسمت غربی پل بالا آمده و دریاچه کوچکی را به وجود می آورد . در سمت شرقی ، پلکانهای سنگی انسان را تا حد تماس با آب به پائین هدایت می کند . ضمن اینکه این پلکانها خود محلی برای نشستن و لذت بردن از مناظر طبیعی می باشد . در قسمت مرکزی پل ، عمارت بیگلربیگی در طبقه فوقانی و در دو طرف راهروی پل برای پذیرائی و تشریفات رسمی ساخته شده است که اطاقهای آن در دوره های مختلف با نقوش رنگ طلائی تزئین گردیده است .
سی وسه پل اصفهان
زمانی که اصفهان به عنوان مرکز حکومت دولت صفویه انتخاب می گردد ، جهت گسترش شهر به طرف جنوب متمایل می شود . و عنصر مهم شهرسازی در آن طرح ، محور چهار باغ بوده که از دروازه دولت به سوی جنوب احداث می گردد و حدود شش کیلومتر طول آن بوده است . این خیابان الزاماً از رودخانه عبور می نماید و بدین جهت معماران آن زمان، پل الهوردیخان را که به سی و سه پل معروف می باشد بر روی زاینده رود و منطبق بر محور چهارباغ ایجاد می نمایند . زمان احداث پل درحد فاصل سالهای ۱۰۰۸ تا۱۰۱۱ هجری قمری بوده و طول آن سیصد متر و عرض آن ۱۴ متر می باشد . این پل از معماری بسیار زیبا و متناسب برخوردار است ، نظم طولانی دهانه های آن ، ابهت و وقار خاصی در آن به وجود آورده است . در طرفین سطح فوقانی ، دو راهروی سرپوشیده ساخته شده که هم در زمستان و هم در تابستان سرپناه مطمئنی برای عابرین می باشد . پل الهوردیخان را می توان نتیجه مطلوب ترکیب فنون در مهندسی با هنر معماری محسوب کرد .
کلیسا و موزه وانک اصفهان
در قرن یازدهم هجری ، تعدادی از ارامنه ساکن در ارمنستان فعلی به اصفهان منتقل گشته و در دهکده ای در جنوب غرب اصفهان سکونت داده شدند . نام آن دهکده را جلفا گذاشتند . پادشاهان صفوی براساس فرامینی که صادر کردند ، آزادی های مذهبی برای آنها را تضمین نمودند و این اقلیت ارامنه را مورد حمایت قراردادند . در بین ساکنان جلفا ، تجار و افرادی که دانش فنی آن دوران را دارا بودند ، وجود داشتند . با کمک و مساعدت تجار ارمنی چند کلیسا از جمله کلیسای وانک احداث گردید . اکنون جلفا بخشی از شهر اصفهان محسوب می گردد . کلیسای وانک یکی از زیباترین کلیساهای ایران است که دارای آمیخته ای از معماری ایرانی و اروپائی می باشد . داخل کلیسا تزئینات هنری از جمله گچبری ، نقاشی و طلاکاری وجود دارد . در کنار کلیسا ، موزه با ارزشی وجود دارد که در آن تابلوهای نفیس نقاشی ، کتب خطی و سایر اشیا نفیس هنری دیده می شود .
منـارجـنـبــان اصفهان
منارجنبان یکی از آثار تاریخی مشهور ایران است که در ۵ کیلومتری غرب اصفهان در جاده اصفهان به نجف آباد قراردارد . ساختمان دارای یک ایوان و دو مناره است . قبر عبداله این محمد ابن محمود یکی ازچهره های شاخص قرن ۸ هجری در این بنا قراردارد . احداث این بنا همزمان با دوران حکومت ایلخانیان مغول می باشد . این بنا از نقطه نظر معماری ، دارای ارزش فراوانی است . یکی از ویژگیهای این بنا این است که اگر یکی از مناره ها تکان داده شود ، مناره دوم و تمام ساختمان تکان و حرکت بسیار محسوس دارد . ارتفاع ایوان از سطح زمین ۱۰ متر و ارتفاع مناره ها ۵/۱۷ متر می باشد . مسئله بسیار مهم این است که این بنا را برای تکان دادن نساخته اند وتکان دادن زیاد آن موجب ویرانی بنا می گردد .
مسجد حکیم اصفهان
مسجد حکیم اصفهان یکی از مساجد بسیار نفیس چهار ایوانه است که در فاصله سالهای ۱۰۵۱ تا۱۰۷۳ هـ .ق مقارن با سلطنت شاه صفی و شاه عباس دوم به همت طبیب حکیم محمد داوودخان ملقب به تقرب خان بر روی ویرانه های مسجد جامع جور جیراز بناهای قرن چهارم هجری ساخته شده است . براساس کتیبه های موجود ، معمار این بنا محمدعلی بن ستاد علی بیک اصفهانی است . آنچه مسجد حکیم را در عداد مساجد بسیار نفیس دوران صفویه قرار می دهد ، ارزشهای خاص معماری ، کتیبه های متعدد آن است که به دست استاد محمدرضا امامی ، خوشنویس نامدار عصر صفویه تحریر شده است . از دیگر قسمتهای دیدنی این بنا می توان به محراب بسیار زیبایی که با مقرنسها و کتیبه ها که به خط ثلث بر زمینه لاجوردی تزئین یافته است اشاره کرد .
مسجد سید اصفهان
مسجد سید بزرگترین و مشهورترین مسجد اصفهان از قرن سیزدهم هجری است که به دستور(حجت الاسلام حاج سیدباقر شفتی ) از علمای بزرگ امامیه که در دوره سلطنت محمدشاه قاجار می زیسته بنا شده است ، در تزئینات کاشیکاری با طرح گلدان و منظره هائی که نمایش داده شده است . رنگ قرمز روشن نقش عمده ای دارد و این همان رنگی است که در مساجد دیگر دوره قاجار مانند مسجد رحیم خان و مسجد رکن الملک نیز مشاهده می شود . آرامگاه (سید حجه الاسلام ) که بسیار مجلل و باشکوه بنا شده است ، در گوشه شمال شرقی صحن مسجد قرار دارد . در این مسجد تاریخهای متعددی از سال ۱۲۵۵ تا۱۳۱۱ هجری دیده می شود که کتیبه های آن به خط محمدباقر شریف شیرازی است . تزئینات داخل گنبد آرامگاه ، از نوع تزئینات گچبری ، آئینه کاری و طلاکاری است که به همراه ضریح نقره و طلاکوب آن با خطوط بسیار زیبا از قسمتهای تماشائی این مسجد می باشد .
کی روش:من مردی از جنس احترامم، در زندگی ام کسی به من نگفته صحبت نکن سرمربی تیم ملی فوتبال ایران میگوید جبران دو امتیاز از دست رفته در دیدار رفت مقابل ترکمنستان در بازی فردا اهمیت بسیاری دارد. کارلوس کیروش در نشست خبری پیش از دیدار تیمش و ترکمنستان از دور انتخابی جام جهانی ۲۰۱۸ اظهار کرد:همان گونه که مطلع هستید فردا بازی مهمی را مقابل ترکمنستان برگزار خواهیم کرد و بسیار حائز اهمیت است که امتیازی را که در دیدار رفت از دست دادیم، جبران کنیم. در دیدار رفت بازی خوبی انجام دادیم اما فرصتهای زیادی را از دست دادیم و در بعد هجومی نتوانستیم از ضربات نهایی خود استفاده کنیم. امیدوارم فردا در ورزشگاه آزادی از موقعیتهای خودمان استفاده کنیم. کیروش در پاسخ به سوال بعدی مبنی بر این که چرا باید این فضا در تیم ملی حاکم شود که سرمربی آن عنوان کند اگر بخواهد اظهارنظری داشته باشد ممکن است اخراج شود گفت: من مردی از جنس احترام هستم. اگر شخصی به من بگوید نمیتواند صحبت کنم، صحبت نمیکنم. اگر بعد از ۳۴ سال دوران مربیگری و در سن ۶۲ سالگی از من بپرسید که آیا حس خوبی نسبت به این مطلب دارم میگویم حس خوبی ندارم. من در بهترین تیمهای دنیا از جمله رئال و منچستر مربیگری کردم اما هیچ گاه هیچ کس به من نگفته که نمیتوانم صحبت کنم اما اگر این درخواست از من خواسته شود بنابراین حرفی نمیزنم ترجیح میدهم راجع به بازی با ترکمنستان صحبت کنم.
تیموریان بازی با ترکمنستان را از دست داد. کاپیتان تیم ملی فوتبال ایران به دلیل صادر نشدن ویزای گوام خود مجبور است چهارشنبه شب به قطر سفر کند. او به همین دلیل با اجازه کادر فنی اردوی تیم ملی را ترک کرد. این مساله موجب شده است تا تیم ملی ایران در دیدار پنجشنبه مقابل ترکمنستان در مرحله مقدماتی بازی های ۲۰۱۸ روسیه کاپیتان اول خود را در اختیار نداشته باشد.
سرانجام استقلال تصمیمش را گرفت، کرار به زودی اخراج می شود. بهرام افشارزاده سرپرست باشگاه استقلال تهران در خصوص آخرین وضعیت کرار جاسم بازیکن عراقی این تیم اظهار داشت: در حال مقدمات انجام کارها هستیم تا قرارداد این بازیکن بهزودی فسخ شود. وی افزود: پس از بررسی انجام شده تصمیم گرفتیم که با این بازیکن ادامه همکاری نداشته باشیم، ضمن اینکه ما پولی نداریم که به این بازیکن بدهیم و به همین دلیل دنبال فسخ قراردادش هستیم.
اینفانتینو:اگر رئیس فیفا شوم جام جهانی را با ۴۰ تیم برگزار خواهم کرد. جیانی اینفانتینو دبیرکل اتحادیه فوتبال اروپا- یوفا که خودش را نامزد ریاست فدارسیون جهانی فوتبال کرده است، در صورتی که به عنوان جانشین سپ بلاتر سوئیسی برگزیده شود، برنامههای برای افزایش تعداد تیمها در پیکارهای جام جهانی دارد. وی در این مورد در گفتوگوی مطبوعاتی اظهارداشت که یکی از طرحهایش افزایش تیمهای جام جهانی از ۳۲ به ۴۰ تیم است. اینفانتینو گفت: من به گسترش جام جهانی فکر میکنم. این همان چیزی است که در اروپا ما براساس تجربه کسب شده به آن رسیدیم. انتخابات ریاست فیفا در تاریخ ۷ اسفند برگزار میشود.
به علت دریافت یک میلیون رشوه، رئیس سابق فدراسیون جهانی دوومیدانی بازداشت شد. لامین دیاک به عنوان یک عضو افتخاری کمیته بینالمللی المپیک هفته گذشته به دلیل فساد دستگیر شد. دیاک ۸۲ ساله سنگالی روز گذشته از سوی هیات اجرایی آی او سی متهم به همکاری در خصوص مشکلات دوپینگ روسیه شد. پلیس فرانسه در حال بررسی اتهامات اوست مبنی بر اینکه زمانی که رئیس فدراسیون جهانی دوومیدانی بود از روسیه برای سرپوش گذاشتن در نمونههای مثبت تست دوپینگ رشوه میگرفت.
پیش از این دیاک از ریاست فدراسیون دوومیدانی استعفا کرده بود.وی از سال ۱۹۹۹ ریاست فدراسیون جهانی را برعهده داشت. بعد از استعفای او، سباستین کو انگلیسی ریاست این فدراسیون را عهدهدار شد. فرانسه اعلام کرده دیاک بیش از یک میلیون یورو به دلیل دستکاری در نمونههای تست دوپینگ رشوه گرفته است.
دادکان:وزارت ورزش در پرسپولیس دخالت می کند.
محمد دادکان رئیس سابق فدراسیون فوتبال دراین باره گفت:وزارت ورزش صددرصد در امور باشگاه پرسپولیس دخل و تصرف میکند، بدون اینکه مشورتی انجام دهد و روی ارتباطات افرادی را انتخاب میکنند که به سود این تیم نبوده است
رئیس سابق فدراسیون فوتبال درباره برانکو ایوانکوویچ هم اظهارداشت: برانکو یک مربی فهیم و کاربلد است و در طول ۴ سالی که با یکدیگر همکاری میکردیم شاهد تفکرات بالای فنی و فرهنگی این مربی بودم.از لحاظ کاری هم مربی بسیار فهیم و کاربلد است اما حمایت نمی شود.
وی درباره سرمربی تیم ملی ایران نیز گفت:کیروش مربی بسیار خوبی است و اگر من هم رئیس فدراسیون بودم دوست داشتم چنین مربی داشته باشم، اما این مربی در چارچوب وظایفش عمل نکرده و پا را فراتر از چیزی گذاشته که باید آن را انجام می داد.
دست خالی کی روش در بازی با گوام، حقیقی و حاج صفی این بازی را از دست دادند، تیموریان هم شاید نرسد.
۴ ملیپوش ایران به احتمال زیاد نمیتوانند در سفر به گوام تیم ملی را همراهی کنند.این در حالی است که درخواست ویزای احسان حاج صفی و علیرضا حقیقی رد شد تا این دو بازیکن به طور حتم نتوانند تیم ملی را در این دیدار همراهی کنند.
همچنین آندرانیک تیموریان و سعید عزتاللهی نیز باید یک بار دیگر به سفارتخانههای آمریکا در کشورهای قطر و روسیه مراجعه کنند که با توجه به زمان کم باقی مانده تا دیدار با گوام، این سفرها نیز کمی دور از تحقق به نظر میرسد تا شانس همراهی این دو بازیکن با تیم ملی در سفر به گوام نیز بسیار کم باشد.
تیم ملی ایران در چارچوب مرحله مقدمات بازی های جام جهانی ۲۰۱۸ روسیه، ۲۶ آبان در گوام به مصاف تیم ملی این کشورمیرود.
داورزنی:لوزانو هنوز سرمربی تیم ملی والیبال نشده است.
رئیس فدراسیون والیبال گفت: مذاکرات ما با سرمربیان هنوز تمام نشده است و رسانهها نباید این گونه شتابزده عمل کنند.
محمدرضا داورزنی در خصوص تکلیف نهایی سرمربیگری تیم ملی گفت: ما با لوزانو به عنوان یکی از گزینهها مذاکره کردیم. در واقع مذاکرات رسمی ما با آناستازی از امروز آغاز میشود. افشاردوست و خوش خبر امروز با مدیر برنامههای آناستازی صحبت میکنند و فردا با خود آناستازی جلسهای خواهند داشت.
وی با رد ادعای برخی رسانهها درباره توافق قطعی یا امضای قرارداد با سرمربی جدید تیم ملی عنوان کرد: باید از شتابزدگی بپرهیزیم. باز هم از همه به خصوص رسانهها میخواهم با شتابزدگی فرصتسوزی نکنند.
سیلمی هفته آینده جراحی می شود، باقری:بهداد به المپیک می رسد.
قهرمان المپیک لندن هفته آینده توسط دکتر کیهانی جراحی خواهد شد و به گفته رییس کمیته پزشکی فدراسیون وزنهبرداری او با گذراندن پروسه درمان میتواند به المپیک برسد.
داوود باقری، رییس کمیتهپزشکی فدراسیون وزنهبرداری نیز در مورد نرسیدن بهداد به بازیهای المپیک بیانکرد:بهداد سلیمی هفتهآینده عمل میشود و تا اردیبهشت شش ماه دوره ترمیم ای سی ال او به پایان میرسد و تا المپیک سه، چهار ماه فرصت دارد. در این شش ماه که باید رباط پاره او ترمیم شود میتواند تمرینات بالا تنه را انجام دهد و حتی زانوی راست او هم مشکلی ندارد. ممکن است بگویند در این میان مسایلی مشکلساز شود مثل افزایش وزن که با مشاوره تغذیه نمیگذاریم وزن او زیاد شود.
باقری همچنین گفت: یکی مانند کیانوش دو ماه قبل از المپیک توانست خود را به رقابتها برساند بنابراین بهداد هم میتواند و او سه، چهار ماه فرصت دارد. بنابراین چه کسی میگوید که او نمیتواند به المپیک برسد.
لالوویچ جانشین سپ بلاتر شد.
سایت اتحادیه جهانی کشتی از عضویت نناد لالوویچ رئیس این اتحادیه در آژانس جهانی ضددوپینگ خبر داد.
ایسنا دراین باره نوشت:نناد لالوویچ انتصاب خود به عنوان نماینده کمیته بینالمللی المپیک در کمیسیون و هیات مدیره آژانس جهانی ضددوپینگ وادا را پذیرفت. این اولین باری است که یک رئیس فدراسیون بینالمللی کشتی، نماینده کمیته بینالمللی المپیک در وادا میشود.
رئیس صربستانی اتحادیه جهانی کشتی در این باره گفت: افتخار میکنم که با آژانس جهانی ضددوپینگ همکاری خواهم داشت؛ سازمانی که کار جالبی در آموزش ورزشکاران ما دارد تا در سطوح بینالمللی مختلف بدون کمک دوپینگ به رقابت بپردازند. اعتقاد دارم که میتوانم به این سازمان در ارائه ابتکارات بیشتر کمک کنم و بیصبرانه منتظر فعالیت در آژانس جهانی ضددوپینگ هستم.
لالوویچ جای سپ بلاتر، رئیس فدراسیون جهانی فوتبال را در هیاتمدیره وادا را گرفت.
حاج صفی بازی با گوام را از دست داد، اضافه شدن میلاد محمدی به تیم ملی
در حالی که خبر میرسد احسان حاجصفی به دلیل مشکل در تایید کارت پایان خدمت توسط آمریکاییها دیدار مقابل گوام را از دست بدهد، افشین پیروانی ضمن اعلام قطعی این خبر، عنوان کرد که حاجصفی دیدار مقابل گوام را به دلیل مشکل ویزا از دست داد.
پس از این اتفاق به دستور کیروش، میلاد محمدی بازیکن تیم فوتبال راهآهن که پیش از این از جمع ملیپوشان کنار گذاشته شده بود، به اردوی تیم ملی دعوت شد تا با سایر ملیپوشان به تمرین بپردازد.
باقریان:اسکوچیچ با سیاست های سپاهان همخوانی دارد.
مدیرعامل باشگاه سپاهان اصفهان با بیان اینکه «دراگان اسکوچیچ» با سیاستهای این باشگاه همخوانی دارد، گفت: با این حال حضور این مربی در سپاهان منوط به رضایت باشگاه فولاد است.
خبرنگار مهر دراین باره نوشت:باشگاه سپاهان اصفهان بعد از کناره گیری حسین فرکی با گزینههای مختلفی وارد مذاکره شد که در نهایت این باشگاه روی «دراگان اسکوچیچ» سرمربی فولاد به نظر نهایی رسیده است. با این حال حضور اسکوچیچ در سپاهان به نظر نهایی باشگاه فولاد بستگی دارد ولی به نظر میرسد مشکل خاصی در این ارتباط نباشد و اسکوچیچ را باید سپاهانی دانست.
چرا باشگاه سپاهان سراغ مربیای رفته که این فصل با تیم فولاد در قعر جدول قرار دارد؟» باقریان در پاسخ به این سئوال تاکید کرد: برای انتخاب یک مربی، رزومه او را در مجموع بررسی میکنیم نه یک فصل. ما کارنامه ۱۰ ساله اسکوچیچ را بررسی کردیم و دیدیم با سیاستهای سپاهان همخوانی دارد.
سیچلو در کادر فنی تیم ملی والیبال ایران
دومین روز مذاکرات نمایندگان فدراسیون والیبال ایران با گزینه های سرمربیگری تیم ملی والیبال هم رو به پایان است و هنوز تمام مسائل در حال بررسی است. هنوز تصمیم نهایی در مورد مذاکرات گرفته نشده است اما در اولین اظهار نظرات همکاری سیچلو با ایران قطعی شد و حالا لوزانو یا آناستازی به عنوان سرمربی تیم را هدایت خواهند کرد.
سیچلو به عنوان مربی حضورش در تیم ملی والیبال ایران قطعی شد و روز گذشته لوزانو کار با او را بدون مشکل دانست و حالا نمایندگان فدراسیون والیبال در این باره با آناستازی هم به مذاکره خواهند پرداخت.
حسین فرکی:نه با فولاد مذاکره کرده ام نه با هیچ باشگاه دیگری
وی در گفتوگو با ایسنا با رد هرگونه مذاکره با باشگاهی اظهار کرد: در حال حاضر در تهران نیستم و در مسافرت به سر میبرم و در این مدت نه با باشگاه فولاد و نه با باشگاه دیگری مذاکره نداشتم.
انتقاد کلوپ از هواداران لیورپول
سرمربی لیورپول در بازی یکشنبه شب تیمش مقابل کریستال پالاس احساس تنهایی کرده است.
یورگن کلوپ پس از شکست خانگی ۱-۲ لیورپول به خبرنگاران گفت:بازی در دقیقه ۸۲ زمانی که گل خوردیم تمام شد. به اطرافم نگاهی انداختم و احساس تنهایی کردم، اما از ترک زودهنگام استادیوم توسط هواداران ناامید نشدم، آنها دلایل خودشان را دارند.
اما ما مسئول هستیم که نگذاریم کسی قبل از پایان بازی استادیوم را ترک کند چون هر چیزی ممکن است رخ بدهد. بین دقایق ۸۲ تا ۹۴ اگر بخواهید میتوانید ۸ گل بزنید اما برای رسیدن به این هدف باید کار کنید. باید این را نشان میدادیم اما موفق نبودیم. ما تصمیم میگیریم که بازی چه زمانی تمام شود.