خانه » 2017 (برگ 39)

بایگانی/آرشیو سالانه: 2017

بازارچه کتاب «هزار و یک خشم» شهرزاد /بهارک عرفان

بازارچه‌ی کتاب این هفته‌ی ما سرکی‌ست به پیشخوان کتاب‌فروشی‌های گوشه‌گوشه‌ی جهان کتاب. عناوین برگزیده‌ی ما در این گذر و نظر اینهاست:

 
4880

نسخه اقدم

نویسنده: مظاهر مصفا
ناشر: نشر نو
قیمت: ۴۰۰۰۰ تومان
تعداد صفحات: ۲۹۲صفحه

 

مظاهر مصفا شاعر و مصحح نسخه های منثور و منظوم ادبیات فارسی است. او متولد سال ۱۳۱۱ در اراک و پدر علی مصفا کارگردان و بازیگر سینماست. مصفا سال های زیادی را به عنوان استاد تمام ادبیات فارسی در دانشگاه تهران تدریس کرده است. اما با جستجو در زندگی نامه او می بینیم که از خاندان مصفا، پسری به نام مظاهر در ۲ سالگی آبله گرفت و درگذشت. ۲ سال بعد، مادرش فخرالسادات، پسر دیگری به دنیا آورد که نام او را هم مظاهر گذاشتند و شناسنامه مظاهر اول را که هنوز باطل نکرده بودند، برای او نگه داشتند. به این ترتیب، مظاهر دوم، آن چنان که در منظومه نسخه اقدم می آورد، مرگ را مایه زندگی اش می داند و کودکی اش را در سایه مرگ و گفتگو با عالم مردگان آغاز کرده است.
کتاب نسخه اقدم، مجموعه چهارپاره های مظاهر مصفاست که طی ۵۰ سال گذشته از آغاز جوانی تا سال های پختگی و سالخوردگی آن ها را سروده است. بخش اعظم این کتاب را سروده های منتشرنشده این استاد ادبیات در بر می گیرد و تعدادی از اشعار نیز، پیش از این در برخی مجلات ادبی به چاپ رسیده اند. تعدادی از این شعرها نیز پیش تر در مجموعه گزیده شعری که انتشارات مروارید از او چاپ کرده، منتشر شده اند.
عناوین بخش های مختلف این کتاب عبارت اند از: دانش سرا، آرزوی محال، نسخه اقدم، کوثر سراب، بوی پاییز، آوای پاییز، آینه، اول مهر، پیرسنگی، غروب زردبند، زخم، کعبه در خون، لحظه، نقطه موهوم، پاییز، حدیث عبا، بهمن سرد، اشک دوست، کجاوه عشق، حکایت، بی دیده روشن دل، جامه جادویی، سماع و وداع.
یکی از منظومه های این کتاب را می خوانیم:
گیرم که برکنی ز دل خود هوای دوست
با آب و خاک خانه ویران چه می کنی
با عشق سینه تاب وطن درد مردسوز
با ترک تاز دشمن ایران چه می کنی
اندوه ملتی ست نهان در نگاه تو
در چشم تو حدیث غم و درد میهنی
در این محیط هول نه امکان بودنی
از این بسیط وحشت نه پای رفتنی
سوزد دلم به حال تو و ناتوانی ات
وآن چشم خسته و نگه بی گناه تو
آهوشکار نیست دگر چشمت ارچه هست
دشتی ز بی گناهی آهو نگاه تو
حال تو دیگر آمد و دیگر شدت زمان
دیگر نگشت آینه را رسم و راه نیز
از گردش زمانه شدی پیر و ناتوان
آیینه ساز هیچ ندارد گناه نیز

 
4881
 

شوماخر همیشه این جاست

نویسنده: فرهاد بردبار
ناشر: چشمه
قیمت: ۱۱۰۰۰ تومان
تعداد صفحات: ۱۳۸ صفحه

 

داستان این رمان درباره نویسنده جوانی است که تحصیل در دانشگاه را رها کرده و به نوشتن رو آورده است. این شخصیت زندگی آشفته ای دارد و طی اتفاقی که ابتدای رمان می‌افتد، خواب آلوده از خانه بیرون می‌رود و… شخصیت اول «شوماخر همیشه این جاست» خوابش می‌آید و به دنبال خانه دوست یا آشنایی است که برای چند ساعت بتواند در آن جا بخوابد. این شخصیت در حرکتش از اصفهان، شهر و آدم هایش را کشف می کند. هر کدام از این آدم ها، ماجرای مخصوص به خود را دارند. رمان «شوماخر همیشه این جاست» با زبان طنز نوشته شده و اتفاقاتش به سرعت رخ می دهند.
در قسمتی از این رمان می‌خوانیم:
همه توی سایه نشسته بودن و به محض این که تلگرافی می رسید یه نفر اون وسط بلند بلند می خوند و بقیه هم شعار می دادن “یا مرگ یا مصدق”. بعد که خسته می شدن، می رفتن سر جای خودشون توی سایه می شِستن، چون وسط تابستون بود و از آسمون آتیش می بارید. بعضیا هم حالشو نداشتن از توی سایه بلند شن و همون طور که توی سایه نشسته بودن با بقیه شعار می دادن و بعدش شروع می کردن به خاروندن. من هم از همون شب اول بدنم شروع کرد به خارش. اسهال کم بود. خارش هم افتاده بود به جونم و امانمو بریده بود. تا این که یه نفر یه پیت حلبی بزرگ آورد گذاشت وسط حیاط و یه نفر دیگه چندتا چوب انداخت و کمی نفت ریختن روش و آتیش روشن کردن.

 
4882

هزار و یک خشم

نویسنده: رنی عهدیه
مترجم: فریده اشرفی
ناشر: ایران بان
قیمت: ۲۹۰۰۰ تومان
تعداد صفحات: ۴۲۸صفحه

شهرزاد، اولین دختری‌ است که داوطلبانه به همسریِ پادشاهی درمی‌آید که هر روز با دختری ازدواج می‌کند و در سپیده‌دم روز بعد، او را با طنابی ابریشمین، به دار می‌آویزد. عمل شهرزاد همگان را به حیرت می‌اندازد. داوطلبانه به سوی مرگ رفتن، آن هم در شانزده‌سالگی کار غریبی‌ست. اما دلیل این کار، شاید دستِ‌کم برای خود شهرزاد، این تصمیم را موجه می‌کند: انتقام!
شیوا، صمیمی‌ترین دوست شهرزاد، از جمله دخترانی بود که در سپیده‌دم بعد از ازدواجش با پادشاه کشته می‌شود و شهرزاد سوگند یاد می‌کند که انتقام او و دیگر دختران بی‌گناه را بگیرد.
او کارش را با ترفند قصه‌گویی آغاز می‌کند اما در شب اول، با کمال تعجب، می‌بیند زمانی که پایان قصه‌اش را به شب بعد موکول می‌کند، پادشاه بدون مخالفت جدی و تنها اندکی درنگ این شرط را می‌پذیرد.
هنگامی که فشار اطرافیان به شاه برای کشتن شهرزاد افزایش می‌یابد، رازی بر همگان که هر روز منتظر مرگ شهرزاد هستند، آشکار می‌شود: «هیولا» عاشق خاتونش شده است!
اما پس از کشف دلیل این سفاکی‌ها و با شناخت بیشتر خلیفه‌ی خراسان، آنچه شهرزاد را بیش از دیگران متعجب می‌کند این است که در کمال ناباوری و به‌رغم میل باطنی، شهرزاد نیز عاشق شوهرش شده است!
این اتفاق با نارضایتی و اعلام جنگ علیه پادشاه همزمان می‌شود و ماجراهایی بسیار مهیج و شگفت‌انگیز در پی دارد که هر چه پیش‌تر می‌رویم، بیشتر مجذوب دنیای این «شهرزاد قصه‌گو» می‌شویم.
«هزار و یک خشم» اولین کتاب از سه‌گانه‌ ای است که رنی عهدیه نوشته و کتاب دوم، «هزار و یک گل و خنجر» نام دارد که در مراحل انتشار است. عهدیه نویسنده‌ای دورگه است و به‌همین‌دلیل از کودکی به دنیاهای متفاوتی جذب می‌شد. او عروس خانواده‌ای ایرانی‌ است و در سفری به ایران، تابلوی فرشی با موضوع یکی از داستان‌های «هزار و یک شب» او را چنان مسحور ساخته که همان لحظه تصمیم گرفته افسانه‌ای با الهام از این شاهکار ادبی برای نوجوانان بنویسد.

 
4883

دژخیم می‌گرید

نویسنده: فردریک دار
مترجم: عباس آگاهی
ناشر: جهان کتاب
قیمت: ۱۲۰۰۰ تومان
تعداد صفحات: ۱۷۶ صفحه

داستان «دژخیم می گرید» از این قرار است که دانیل مرمه برای اولین بار است که به اسپانیا آمده است. او برای گذراندن تعطیلات و نقاشی کردن، نزدیک بارسلون اتاقی در یک مهمانسرای محقر کنار دریا کرایه می کند. برای او، چشم انداز مدیترانه، صدای یکنواخت امواج و شنا زیر آفتاب، هم لذت بخش است هم الهام بخش. اما یک شب غرق در خاطرات گذشته، در اتوبانی خلوت که به سمت مهمانسرا رانندگی می کرد، با حادثه‌ای روبرو شد که زندگی اش را دگرگون کرد.
اتفاق مرموزی که در آن شب سرنوشت ساز برای دانیل مرمه اتفاد این بود که شبحی خود را جلوی ماشین او انداخت. آن شبح زنی جوان و زیبا با جعبه ویلونی در بغل بود. دانیل زن را که بیهوش شده بود، به مهمانسرا برده و با کمک صاحب پیر آن جا، پزشک محلی را به بالینش آورد. طی روزهای آتی، زن که جراحت چندانی نداشت، اما حافظه خود را به طور موقت از دست داده بود، به تدریج گذشته خود را به یاد آورد. دانیل در این مدت دلباخته زن شد و در جست و جوی هویت او به پاریس برگشت. رفتن دانیل همان؛ و پا گذاشتن به زندگی حیرت‌انگیز «ماریان رنار» همان…
این رمان در ۵ بخش نوشته شده که دربرگیرنده ۲۹ فصل هستند.
در قسمتی از رمان «دژخیم می‌گرید» می خوانیم:
بی توجه می راندم و فقط غریزه رانندگی هدایتم می‌کرد. کیلومترها روی صفحه کیلومترشمار ثبت می‌شدند و من احساس خستگی نمی کردم. در تولوز به سرعت ناهاری خوردم و به قصد خوابیدن در لیموژ توقف کردم. ولی بعد از صرف شام، احساس کردم جان می‌گیرم و دوباره به طرف پاریس شتافتم.
جاده نوعی تریاک است. وقتی مدت زیادی رانندگی می کنم، به شکلی، دچار رخوت می شوم. ضمیر ناخودآگاهم به تنهایی رانندگی می کند. اوست که چراغ می زند، که هلالی های چراغ های کامیون های در حال توقف را ثبت می کند. اوست که روی پدال ترمز فشار می آورد…
در این مواقع، با وضوح خارق العاده ای فکر می‌کنم. گیرنده های عصبی‌ام که تیز شده اند با پشتکار بسیار در خدمت ذهنم قرار می گیرند.

انقلاب، دیجیتالی می‌شود: انتشار قدیمی‌ترین پوسترهای رادیکال/ مینا استرآبادی

قدیمی‌ترین مجموعه بصری تاریخ‌ رادیکال، با بیش از ۲۰۰۰ پوستر که عمر برخی از آنها بالای صدسال است، در دسترس عموم قرار گرفت. مجموعه ژوزف ا. لبیدی کتابخانه دانشگاه میشیگان، این ماه اعلام کرد که پوسترهایش از جنبش‌های اجتماعی آنارشیستی، فمنسیتی، کارگری و غیره برای نخستین بار در اینترنت به طور آزاد در دسترس قرار می‌گیرند. جولی هرادا، از مسئولین این مجموعه می‌گوید «حفظ و نگهداری از این آثار برای ما کافی نیست، مردم هم باید آنها را ببینند.»

4869

بیشترین بخش این مجموعه را پوسترهای آنارشیستی تشکیل می‌دهد. بنیان‌گذار مجموعه، ژوزف ا. لبیدی فعال سیاسی، آنارشیست، و نویسنده‌ است که در ۱۹۱۱ تصمیم گرفت آرشیوی از اعتراض‌های اجتماعی درست کند.
هرادا در اینباره می‌گوید «او از اهمیت این آثار آگاه بود و دلش می‌خواست مردم از آنها استفاده کنند و یادبگیرند، ما هم این کار را ادامه داده‌ایم و با گردآوری و اشتراک مستنداتی که تاریخ از پایین را ثبت می‌کنند، در حال یافتن تکه‌های گم‌شده گذشته‌مان هستیم.»

4870

4871

بعضی از این پوسترها واقعا شگفت‌آورند: یک پوستر آنارشیستی از سال ۱۹۸۸ یادآور نقاشی رقص ماتیس است؛ در پوستر ۱۹۸۲ راهپیمایی عدالت و صلح نیویورک، پاهای ‌رنگارنگ مردمی را می‌بینیم که از یک کبوتر سفید بیرون زده‌است:

4872

یک پوستر تظاهرات ۱۹۹۶ در بوستون دست‌های مشت‌کرده را نشان می‌دهد که از آپارتمان‌ها بیرون زده و خواهان نظارت بر قیمت اجاره‌‌خانه‌هاست. این مجموعه شامل طیف‌های گسترده سیاسی‌ست؛ از آنارشیست‌های فرانسوی که می‌گویند «بدتر از هیتلر، استالین، و فرانکو، بمب هسته‌ای‌ست»، تا کارگران صنعتی جهان که به کوکلس‌کلان‌ می‌تازند.

4873

4874

بیماری‌های و جنایات، ۱۹۱۲:

4875

تاج گلی برای روز کارگر ۱۸۹۵:

4876

آخرین اعتصاب، ۱۹۱۲:

4877

«در دنیای کار چی به چیه؟» کارگران صنعتی جهان، شیکاگو

4878

«پیک‌نیک بزرگ و اتحاد دوباره همه رادیکال‌های شهر شیکاگو»

4879

«اتاقی از آن خود»/ لیلا سامانی

هشتم مارس امسال، صد و هفتمین سالروز بزرگداشت روز جهانی زن است، روزی که به پاس قدردانی از دستاوردهای فرهنگی، اقتصادی، سیاسی و اجتماعی زنان در سراسر جهان به آنها پیشکش شده‌است. زنانی که همچنان برای آزادی، فرصت‌های برابر و دنیایی عاری از تبعیض جنسیتی می‌کوشند. به مناسبت این روز نگاهی گذرا کرده‌ایم به برخی کتابهای تاثیرگذار در حوزه‌ی زنان و جنبش‌های فمینیستی:

4862

۱- «اتاقی از آن خود» نوشته ویرجینیا وولف

یکی از مشهورترین آثار وولف، کتابی‌ست مشتمل بر سخنرانی‌های او در کالج نیوهام و گرتن. این سخنرانی‌ها که در سال ۱۹۲۸ تحت عنوان «زن و ادبیات» ایراد شده بودند، در سال ۱۹۲۹ در کتابی تحت عنوان «اتاقی از آن خود» چاپ و منتشر شدند. در این کتاب است که وولف آن جمله ی معروفش را بر زبان می آورد:
«زنی که می خواهد داستان بنویسد، باید پول و اتاقی از آن خود داشته باشد و این کار همان طور که خواهید دید، معضل بزرگ ماهیت واقعی زن و ماهیت واقعی داستان را حل نشده باقی خواهد گذاشت.»
نویسنده در این کتاب، با بررسی تاریخ ادبیات زنان، تاثیر سبک و ارزشهای مردسالارانه در آثار زنان، در حقیقت دست به نوعی «نقد فمینیستی» می‌زند. او در صدد است با کند و کاو در لایه های شخصیتی زن و هویدا کردن تبعیض‌های جنسیتی روا شده به او، از به انزوا رفتن زن در دانش بشری– و به طور خاص، در ادبیات- بگوید و پس از آن آینده‌ی زن را در حیطه‌ی داستان نویسی و ادبیات پیش بینی کند.
کتاب با آن که اثری غیر داستانی محسوب می شود و در دسته ی آثار ژورنالیستی وولف به شمار می رود، ولی در حقیقت تلفیقی‌ست از داستان و مقاله. چرا که کتاب مشحون است از داستان، ویرجینیا کتاب را با نحوه‌ی آماده شدنش برای سخنرانی در دانشگاه آغاز می‌کند و با شرح وقایع پیش رو، سیستم آکادمیک و نگارش انگلستان، که زن ستیز و زن گریز است را به نقد می‌کشد. او داستان جین وبستر را روایت می کند که «اتاقی از آن خود» ندارد، و در اتاق پذیرایی مشغول نوشتن «غرور و تعصب» است اما همواره در این تشویش به سر می برد که همسر یا خدمتکارهایش سر رسند و از رمان نوشتن او آگاه شوند.
4863

۲- «جنس دوم» نوشته سیمون دوبوار

سیمون دوبوار این کتاب را با الهام از اصول جنبش مدرن فمینیسم نوشته‌است. او در «جنس دوم» به تجزیه و تحلیل تبعیضهایی پرداخته‌ که در طول تاریخ جنس زن را نشانه گرفته است، این کتاب در دو بخش نوشته ‌شده‌است، بخش اول به تشریح و بررسی پدر سالاری و بخش دوم به تحلیل تجارب ویژه‌ی زندگی زنان اختصاص دارد.
سیمون دوبوار در این کتاب به مدارک موجود تاریخی استناد می‌کند و از دلایلی سخن می گوید که زنان را ناچار به پذیرش جنس درجه‌ی دوم در جوامع انسانی و شهری کرده است. او در این مسیر از علومی چون زیست شناسی، علوم طبیعی، اسطوره شناسی، فلسفه و جامعه شناسی بهره گرفته است. کتاب در اثر گذارترین بخش خود تحت عنوان «زنان متاهل» به بررسی داستانها و نگاشته های دفتر خاطرات زنان نویسنده ای چون “ویر جینیا وولف” و “ادیت وارتون” می پردازد و از مردانی چون “استاندال”، “مونتاین” و “دی.اچ لورنس” به سبب سخن گفتن از جانب شخصیتهای زن داستانهایشان انتقاد می کند و این انتقاد را با افشای نحوه‌ی رفتار آنها با زنان زندگیشان همراه می کند. او مصرانه از زنان می خواهد که برای آزادی و احقاق حقوق خود تلاش کنند و استقلال مالی را شرط لازم برای این آزادی می داند. او اما تاکید می کند که پیروزی زنان در این نبرد در حقیقت نه به برتری آنان بلکه به برابری منجر می شود و شیرینی این پیروزی کام مردان را نیز شیرین خواهد کرد:
«وقتی که نیمی از بشر از چرخه بردگی نیمه دیگر رها شد و همراه با آن سیستم دروغ و ستم نیز از بین رفت، همه پی خواهند برد که مفهوم حقیقی رابطه زن و مرد چه مزیتی به تفاوت نابرابر زنان و مردان در وضعیت کنونی دارد»
4864

۳- «قصهٔ کُلفَت» اثر مارگرت اتوود

این کتاب داستانی که در سال ۱۹۸۵ منتشر شد، نمونه از یک اثر پادآرمانی ست، سرزمین خیالی توصیف شده در این داستان پس از یک انقلاب به وجود آمده و قوانین آن بر اساس متن انجیل و قواعد مذهبی وضع شده اند. یکی از ویژگیهای این حکومت تبعیض جنسی شدید در مورد زنان است. به شکلی که در این نظام توتالیتر زنان به طبقات اجتماعی مختلفی تقسیم می شوند، در این میان ” کلفتها” طبقه ای هستند که وظیفه شان زادن و خدمت کردن به زنان طبقه ی بالاتر است. این زنان بی نام اند و با نام مالکان وقتشان خوانده می شوند، داستان از زبان یکی از زنان این طبقه روایت می شود. خواندن این کتاب به دلیل ” زبان بی پرده و محتوای ضد مذهبی” در برخی ایالات آمریکا ممنوع اعلام شده است.

  ۴- «حباب شیشه» نوشته سیلویا پلات

سیلویا پلات اگرچه بیشتر به سبب اشعار سودازده و جسورانه‌اش شهره‌ است، اما رمان «حباب شیشه‌ای» او به سبب نزدیکی‌اش با قصه‌ی زندگی خود پلات، وسیله‌ای‌ست برای جستن رد زخم‌های روح بیقرار این زن عاصی. کتاب در ژانویه سال ۱۹۶۳ و با یک نام مستعار، تنها یک ماه پیش از انتحار سیلویا منتشر شد.
4865
«حباب شیشه‌ای» داستانی‌ست که به یک اتوبیوگرافی پهلو می‌زند. روایت اصلی داستان، شرح اختلالات عصبی دختری جوان و با استعداد است که مدام با افکار خودکشی دست به گریبان است. پلات در این کتاب در حقیقت قصه‌گوی آشفتگی‌های ذهنی بیشمار خودش شده و به نوعی روان رنجور و دردمندش را کاویده‌است. قهرمان داستان او دختری‌ست با افکار مالیخولیایی، دختر موفق و غبطه‌ برانگیزی که به سبب قلم درخشانش در اوان جوانی سردبیر بخش ادبیات یک مجله می‌شود و با بورس تحصیلی به دانشگاه می‌رود اما در همان حال، از درون شکسته و بیمار است و با افسردگی پیشرونده‌ای دست به گریبان است. و اینها همه در تطابق تام و تمام با زندگی خود سیلویاست، چنانکه او در خاطراتش درباره روزهای پربار تحصیلش در کالج اسمیت نوشته‌است: «می خواهم کسی را دوست بدارم چون می خواهم دوستم بدارند، شاید بزدلانه خودم را زیر چرخ های اتومبیلی بیندازم چون نور چراغهایش مرا می ترساند. خیلی خسته ام، خیلی معمولی و آشفته.»
شرح درمان به وسیله شوک الکتریکی که هم در رمان و هم در زندگی واقعی برای سیلویا رخ داده ‌بود، از دیگر نکات تکان‌دهنده‌ی این کتاب است. پلات درباره این روزها در خاطراتش نوشته بود: «شگفت آور است که چطور بیشتر مواقع زندگی ام را گویی درون هوای رقیق حباب شیشه ای گذرانده ام.» او سرانجام و زمانی که سی ساله بود، سرش را درون فر اجاق گاز گذاشت و این حباب شیشه‌ای را در هم شکست.
«حباب شیشه‌ای» با زبان موجز و لحن عاری از پشیمانی‌اش، نمودار پیامدهای‌ست که در زندگی زنان، از پس فداکردن آرزوهای شغلی و هنری‌شان رخ می‌دهد، قربانی‌هایی که در مسیر زندگی در یک «حباب شیشه‌ای» گیر می‌افتند.

4866

۵- «رنگ بنفش» نوشته‌ی آلیس واکر

این کتاب در سال ۱۹۸۲ منتشر شده و برنده ی جایزه ی پولیتز همین سال هم شده است. این کتاب ماجرای دختری سیاهپوست در دهه ی ۱۹۳۰ است که زندگی سختی را به عنوان یک زن و یک شهروند درجه دوم می‌گذراند. سکسیسم و نژاد پرستی مضامین اصلی این کتاب هستند. قهرمان این داستان به طور مستمر از سوی مردی که دختر، «پدر» خطابش می‌کند مورد تعرض قرار می‌گیرد. فرزندانش از او گرفته می‌شوند، خواهرش را از او جدا می‌کنند و به یک ازدواج تلخ و سیاه گرفتار می‌شود. اما در نهایت یک زن مستقل، به او یاد می‌دهد که عنان سرنوشتش را در دست بگیرد.

کارنامه اقتصادی دولت تدبیر و امید/دکتر منوچهر فرح بخش

معمولا رسم براین است که دولت در پایان سال عملکرد خود به ویژه در زمینه اقتصادی را به اطلاع عموم میرساند. امسال ارائه عملکرد اقتصادی دولت در یک شرائط استثنایی قرار گرفته که بایستی از سه جهت مورد ارزیابی قرار گیرد . اول عملکرد یک ساله دولت، دوم عملکرد چهار ساله دولت به مناسبت پایان یافتن دوره یازدهم ریاست جمهوری و بالاخره برنامه ششم توسعه که در سال اینده به اجرا گذارده میشود. این ماموریت به اسحق جهانگیری معاون اول رئیس جمهوری محول شد که در یک گفت‌وگوی ویژه خبری در تلویزیون حضور یافت و شرایط اقتصادی و سیاسی دولت را تشریح کرد.

4841

او از نظر اینکه ریاست ستاد فرماندهی اقتصاد مقاومتی را یدک میکشد و همچنین در جهت مجیز گویی رهبری ابتدا به این موضوع پرداخت و تاکید کرد که آنچه در این ستاد دنبال شده، بی‌نظیر بوده است. او امسال را درخشان‌ترین سال اقتصادی دولت اعلام کرد، سالی که با رشد اقتصادی توام با کاهش نرخ تورم همراه بوده است، که البته اشاره‌ای هم به تحریم‌های بین‌المللی داشت که اگرچه با توافق برجام لغو شده اما با روی کار آمدن دولت جدید در امریکا برخی پیش‌بینی‌ها از بازگشت برخی از آنها حکایت دارد.
وی با اشاره به اهتمام ویژه دولت برای راه‌اندازی واحدهای کوچک و متوسط اقتصادی گفت: ویژگی این واحدها این است که به سرعت فعال می‌شوند اما ممکن است با کوچک‌ترین اتفاقی نیز از حرکت بایستند. در ایران بیش از ٩٠ درصد واحدهای کشور از نوع واحدهای کوچک و متوسط هستند و اقتصاد دنیا نیز به اینگونه واحدها که اشتغالزا میباشند، وابسته است. جهانگیری با بیان اینکه دولت برای راه‌اندازی این واحدها تسهیلات در نظر گرفت، خاطر نشان کرد: دولت شرط پرداخت تسهیلات را با هدف اینکه منابع کشور هدر نرود، به روز بودن و داشتن بازار برای محصولات‌شان تعیین کرد. امروز در استان‌ها ستاد‌هایی تشکیل شده که نظارت می‌کند تا تسهیلات بانکی فقط به واحدهایی پرداخت شود که امکان احیا و بازگشت به بازار را دارند.
وی همچنین با اشاره به اهتمام ویژه دولت در برخورد قاطع با فساد، اظهار داشت: یکی از اقدامات دولت برای شفاف‌سازی و مقابله با فساد، ایجاد سامانه‌های مختلف و موثر در مقابله با فساد بوده است و تصمیمات خوبی در این راستا اتخاذ شده نظیر سامانه کنترل الکترونیک ورود و خروج کالا در گمرک که ٢٣ دستگاه در آن مرتبط هستند و ضمن سرعت بخشیدن به کارها، امکان تخلف را تا حد زیادی کاهش داده است و تمرکز ویژه دولت در سال ٩۵ برای مبارزه با قاچاق، اقدامات صورت گرفته برای امحای کالاهای قاچاق کشف شده را یادآور شد و گفت: دولت از یک سو با اصلاح تعرفه‌ها تلاش کرد که تا حد زیادی انگیزه برای قاچاق را از بین ببرد و از سوی دیگر برخورد با قاچاقچیان را تشدید کرده است. در نتیجه اقدامات صورت گرفته میزان قاچاق کالا از ٢۵ میلیارد دلار در سال گذشته به ١۵ میلیارد دلار در سال جاری رسیده و امسال اعلام شد که همین رقم نیز ٢٠ درصد کاهش یافته است. البته گمرک کشور با توجه به چهار شاخص علمی تاکید دارد که میزان قاچاق به کشور از ابتدای سال جاری تاکنون، سه میلیارد دلار بوده است.
جهانگیری با بیان اینکه‌ نظام بانکی مشکلات زیادی دارد و منابع آن در بخش‌هایی حبس شده است، گفت: الان حدود ١٠٠ هزار میلیارد تومان معوقات بانکی داریم که به شرکت‌های خصوصی وام داده شده و نتوانسته‌اند بازپرداخت کنند. همچنین بخش دیگری هم منابعی است که در سرمایه‌گذاری‌ها معوق شده است. وی با بیان اینکه نظام بانکی در دولت قبل به قلک دولت و رییس‌جمهور تبدیل شده بود، پول بانک را متعلق به ملت دانست و گفت: در این دولت آقای رییس‌جمهور به من دستور دادند به اتفاق وزیر امور اقتصادی و دارایی، رییس کل بانک مرکزی، رییس سازمان برنامه و بودجه و دکتر نیلی مشاور اقتصادی رییس‌جمهور طرحی برای اصلاح نظام بانکی تهیه کنیم که این طرح تهیه شده و ١٠ برنامه مختلف در ارتباط با اصلاح نظام بانکی در آن تعبیه شده است.
وی با اشاره به پشتوانه صدها ساعت کار کارشناسی برای طرح‌های مهم در دولت، گفت: تغییراتی که در مجلس روی برنامه ششم اعمال شده باعث گردیده که این برنامه واقعا گره‌گشای هیچ مشکلی از کشور نباشد. برنامه باید مشخص کند که ما در ۵ سال آینده به کجا می‌خواهیم برسیم. الان از هر کسی در مجلس بپرسید به خصوص کسانی که این برنامه‌ را نوشته‌اند که در ۵ سال آینده قرار است ایران به چه نقطه‌ای برسد، نمی‌داند

جهانگیری با اشاره به برخی مفاسد در پروژه پارس جنوبی و ضرورت پاسخگویی بیان داشت: در این پروژه در مقطعی ۴ مقام ارشد تصمیم گرفتند یک میلیارد و ٨٠٠ میلیون دلار پول این مملکت را به آقایی بدهند تا حق‌الزحمه پیمانکاران پارس جنوبی را پرداخت کند و این آقا آن پول را در حساب بانکی خود می‌گذارد و تنها ۶٠٠ میلیون‌ دلار آن را پرداخت می‌کند و مابقی نزد او می‌ماند، مقامات سابق در این رابطه باید پاسخگو باشند. او در ادامه گفت: دولت یازدهم در بخش نفت و گاز اقدامات بزرگی انجام داده، از جمله اولویت برداشت از میادین مشترک. ما میدان مشترک گازی پارس جنوبی و میدان مشترک نفتی غرب کارون را داریم که این دو میدان مشترک در اولویت کاری قرار گرفتند. میزان برداشت ما در پایان سال ٨۴ یعنی پایان اصلاحات از میدان مشترک گازی پارس جنوبی تقریبا برابر با قطر بود. اما در سال ٩٢ کشور قطر دو برابر ما برداشت می‌کرد. در این مقطع چند ده میلیارد دلار از پول ملت ایران به غارت رفته است. فساد فقط همین نیست که از بانک چند میلیارد تومان برداشت شده است. هرچند حتما با آن باید برخورد شود ولی اینکه اموال یک ملتی به واسطه کار نکردن غارت شود حتما کسانی که مسوولیت داشتند باید در پیشگاه تاریخ و ملت پاسخگو باشند. وی تاکید کرد که تا پایان دولت یازدهم میزان برداشت ما از قطر حتما بیشتر خواهد شد. در یکی دو ماه آینده چند فاز دیگر پارس جنوبی به بهره‌برداری خواهد رسید و علاوه بر افتتاح ١٢ واحد پتروشیمی تاکنون بیش از ٢٠ میلیارد دلار طرح پتروشیمی به نتیجه رسیده است. وی همچنین با اشاره به میدان مشترک نفتی غرب کارون تاکید کرد: در سال ٩٢ روزانه از این میدان مشترک نفتی ٧٠ هزار بشکه برداشت می‌کردیم اما الان روزانه ٢۴٠هزار بشکه برداشت می‌کنیم و این نتیجه تمرکزی است که دولت بر میادین مشترک معطوف کرده است.

وی با اشاره به موفقیت دولت در کنترل تورم به عنوان یک شاخص کلان اقتصادی، گفت: به هر حال کالاهای مورد نیاز مردم شامل صدها قلم کالا می‌شود و نماد اینکه قیمت این کالاها بالا یا پایین است نرخ تورم است و بر اساس این شاخص کلان اقتصادی، دولت موفق شده که تورم بالای ۴٠ درصد را در یک دوره کوتاه به حدود ٧ درصد برساند که این موضوع یک اتفاق استثنایی برای کشور است زیرا کسی باور نمی‌کرد که با وجود افزایش نقدینگی نرخ تورم به این میزان کاهش یابد.
او اضافه کرد: این موضوع نشان می‌دهد که دولت توانسته سیاست دقیقی را اعمال کند تا تورم را کاهش و رشد اقتصادی را بالا ببرد و اقتصاد کشور در مسیر صحیح قرار گیرد و ثبات در اقتصاد، ‌نرخ ارز و دیگر شاخص‌های اقتصادی به وجود آید. معاون اول رییس‌جمهور تاکید کرد: به عنوان دولت مصمم هستیم، نگذاریم ثبات حاکم بر بازار کشور به هم بخورد و اجازه نخواهیم داد که کالاهایی که طبقه متوسط به پایین کشور مصرف می‌کنند و کالاهایی که در سبد زندگی آنها نقش موثر دارد، بیشتر از حد معقول و جدی قیمت آن افزایش یابد.

جهانگیری درباره موضوع بیکاری در کشور اظهار داشت: مهم‌ترین چالشی که اکنون کشور با آن رو در رو است، مساله بیکاری است. در بهترین حالت اقتصاد ایران ۶٠٠ هزار شغل ایجاد کرده است. ما سالانه یک میلیون و ٢٠٠ هزار نفر متقاضی کار داریم که اقتصاد ایران هر چقدر تلاش کند پاسخگویی‌اش به این حجم بیکاری کار بسیار دشواری است و این در حالی است که براساس گزارش مرکز آمار ایران در سال ٩۵-٩۴ حدود ٧٠٠ هزار شغل ایجاد کردیم. جهانگیری اضافه کرد: با اینکه در طول دو سال اخیر، سالانه ٧٠٠ هزار شغل ایجاد شده اما معنایش این است که سالی ۵٠٠ هزار نفر به بیکاران کشور اضافه شده است که راهی جز اینکه تولید و سرمایه‌گذاری را در کشور افزایش دهیم، نداریم و اصلا نباید در این موضوع تردیدی کرد. معاون اول رییس‌جمهور با تاکید براینکه منابع کشور مشخص و محدود است، ادامه داد: میزان سرمایه‌گذاری در کشور از سال ٨۶ روند نزولی داشته و هنوز این روند نزولی به یک روند صعودی تبدیل نشده و فقط کند شده است. یعنی اگر در یک سال سرمایه‌گذاری ٢٠ درصد کاهش داشته در سال بعد این عدد به ۴ درصد رسیده ولی هنوز تبدیل به روند مثبت نشده است.

واقعیت این است که تخریب با سرعت انجام می‌گیرد اما بازگشت به مسیر درست، کار دشواری است. وی با اشاره به اینکه یکی از جهت‌گیری‌های مهم اقتصاد مقاومتی رویکرد برون‌گرایی است، گفت: ما از دنیا بازار برای صادرات و دریافت فناوری برای ارتقای سیستم تولید و منابع برای سرمایه‌گذاری می‌خواهیم. بنابراین ما برپایه این سه اصل دنبال تعامل با دنیا هستیم. میزان سرمایه‌گذاری‌های خارجی از زمان اجرای برجام تا الان حدود ١١ میلیارد دلار و در سال جاری حدود ٧ میلیارد دلار است و اینها شامل بخش خارجی است که به وزارت اقتصاد مراجعه کرده و ضمانتنامه گرفته‌اند و می‌خواهند برای پروژه‌های صنعتی و کشاورزی و… سرمایه‌‌گذاری مستقیم کنند
معاون اول رییس‌جمهور در نهایت گفت: با اطمینان به مردم می‌گویم که اقتصاد کشور در ریل صحیحی قرار گرفته و امیدوارم با سرعت بیشتری حرکت کند و اگر با سرعت بیشتر حرکت کند هم مساله اشتغال و رفاه مردم و هم قدرت اقتصادی ایران در سال‌های آینده افزایش خوبی پیدا خواهد کرد.
متاسفانه در مقابل ارائه اطمینان خاطر معاون اول رئیس جمهور مبنی بر قرار داشتن اقتصاد کشور در ریل صحیح باید گفته شود که به هیچ وجه چنین نیست وشرائط اقتصادی با وجود برجام و خنده های آشتی جویانه دولت روحانی به شرکتها و سرمایه گذاران غربی در مسیر پس رفت است تا پیشرفت. اینکه تورم کاهش داده شده و یا چند پروژه در زمینه پتروشیمی به ثمر رسیده و یا خودروسازان فرانسوی فروش به ایران خودرو و سایپا را از سر گرفته اند و یا با هزار زحمت و من بمیرم تو بو بمیری چند هواپیما خریداری شده را نمیتوان به خلاقیت و معجزه اقتصادی دولت تدبیر و امید نسبت داد، بلکه این به رفع تحریم ها و صدور نفت خام مربوط میشود، که بدینوسیله مبلغی دلار وارد خزانه دولت شد که با آن واردات کالاهای مصرفی مورد نیاز جامعه افزایش داده شده و در نهایت به کاهش نرخ تورم منجر گردیده است. اینکه دولت هلهله کنان شعار میدهد که رشد اقتصادی امسال به ۷.۲ در صد رسیده دروغی آشکار است که به خورد جامعه داده میشود. رشد اقتصادی واقعی اگر منفی نباشد، قطعا مثبت هم نخواهد بود، کما اینکه رشد اقتصادی بدون نفت توسط مراکز رسمی ۰.۹ درصد اعلام شده است که باز هم در درستی آن تردید است. بنا براین آنچه که دولت مطرح میسازد به فروش نفت مربوط میشود که تا حدودی تحرک اقتصادی را میسر ساخته است. در واقع اقتصاد ایران مانند کودکان بیافرایی است که اسکلتی بیش نیستند، ولی شکمی بزرگ دارند. شکم بزرگ اقتصاد از هم پاشیده ایران هم همانا درآمد نفت است که این بیمار را هنوز سرپا نگهداشته است.
اگر بخواهیم واقعیت اقتصاد کشور را به تصویرکشیم، کافی است به قوس نزولی بدون توقف تولید کشور، افزایش بدون وقفه نرخ بیکاری، از هم گسیختگی سیستم بانکی، بدهی دولت به سیستم بانکی، صندوق بازنشستگی، پیمانکاران و سایر سازمانها و موسسات مختلف که رقم واقعی آن به یک تریلیون تومان میرسد، کاهش سرمایه گذاری و سرمایه گذاری خارجی در حد صفر درصد اشاره شود. با توجه به این تصویر، اینکه تصور شود دولت روحانی در سال آینده و یا حتا در صورت موفقیت در انتخابات و تشکیل دولت دوازدهم بتواند منشاء تحولات اقتصادی گردد امید واهی بیش نیست. به قول معروف سالی که نکوست از بهارش پیدا است. آثار بهار دولت روحانی و در واقع حکومت اسلامی چهل در صد جمعیت زیر خط فقر، کودکان خیابانی، فساد حکومتی و استبداد مطلق است که به ساختار و شناسنامه حکومت اسلامی مربوط میشود که اصلاح شدنی نیست.

گزیده خبرهای اقتصادی هفته 46 – 95

ورشکستگی بانک سرمایه شایعه یا واقعیت؟

این روزها شایعه توقف بانک سرمایه به یک خبر جدی تبدیل شده است. چندی پیش خبرهایی مبنی بر ادغام بانک سرمایه با بانک ملت شایع شده بود. ولی حالا عنوان ها چنین است که این بانک به زودی ورشکست شده وحتا گفته می‌شود که بانک سپه نیز تعدادی از حساب‌های بانک سرمایه را که در این بانک وجود داشته، بلوکه و بسته است. هرچند که مسئولان بانک این شایعات را به کلی رد کرده اند. در اطلاعیه این بانک از فضای به وجود آمده به شایعه‌ای نابخردانه تعبیر شده و توضیح داده‌اند که بانک سرمایه در حال حاضر به لحاظ رشد منابع در سال جاری بهترین عملکرد را در قیاس با ۱۱ سال گذشته داشته و مطالبات معوق آن در حال تحقق است. جالب اینجاست که انتشار شایعات در مورد بانک‌ها چه ورشکستگی و چه انحلال و یا سایر مسائلی که می‌تواند برای بانک و یا موسسه‌ای تاثیرگذار باشد، در روزهای پایانی سال یعنی زمانی که مجموعه بانکی در حال جمع‌آوری و تراز منابع و مصاف خود است، رخ می‌دهد. این در شرایطی است که پس از اتفاقات رخ داده برای موسسه‌های میزان و ثامن‌الحجج که منجر به انحلال آنها شد، به تازگی شرایط پیش آمده برای موسسه کاسپین نیز بیش از پیش بر نگرانی مردم افزوده و موجب سست شدن اعتماد آنها به شبکه بانکی و پولی کشور شده است؛

4840

تراز بازرگانی کشور در مسیر منفی شدن

محمد لاهوتی رئیس کنفدراسیون صادرات ایران با تحلیل آمار تجارت خارجی ایران در ۱۱ ماهه، گفت: تا پایان سال، احتمال منفی شدن تراز تجاری وجود دارد. وی با تحلیل آمار یازده ماهه صادرات غیرنفتی کشور گفت: به نظر من شرایط صادرات غیرنفتی کشور در یازده ماهه، نسبت به ده ماهه خیلی تفاوتی نکرده است، به این معنا که تراز تجاری کشور تقریبا نزدیک به ۷۷ میلیون دلار شده که فاصله کمی با واردات را نشان می‌دهد. بر همین اساس، احتمال منفی شدن آن به نفع واردات وجود دارد. نکته دیگر اینکه بر اساس آمار، با اینکه در ده ماهه، ۸ درصد رشد صادرات را داشتیم و واردات کمتر از ۳ درصد بود، ولی در یازده ماهه، صادرات غیرنفتی کشور نسبت به مدت مشابه سر به سر است؛ در حالی در واردات، رشد حدود ۳ درصدی داشته است. وی تصریح کرد: این امر نشان می‌دهد که از هدفگذاری‌های صادرات غیرنفتی فاصله داریم و کماکان صادرات ما شامل مشتقات نفتی و کالاهای وابسته به نفت است و ردپای کمرنگ تری از صادرات غیرنفتی را در بخش صادرات کشور می‌توان دید، که دلیل عمده آن، عدم بازشدن قفل مراودات بانکی است و این امر، تاثیر منفی خود را بر اقتصاد ما گذاشته است. نکته دوم موضوع نرخ ارز و نوساناتی است که در شش ماهه دوم امسال رخ داد و افزایش نرخ ارز را تا مرز ۴۲۰۰ تومان رقم زد و مجدد زمانی که این نرخ کاهش یافت، به مرز ۳۸۰۰ تومان رسید. این امر صادرات را تحت تاثیر قرار داد و صادرکنندگان را نگران کرد.

آغاز فرآیند مناقصه‌های نفتی

بیژن زنگنه پس از دیدار با وزیر هماهنگی‌های اقتصادی اندونزی در جمع خبرنگاران در پاسخ به سوال خبرنگاران در مورد زمان برگزاری مناقصه‌های نفتیگفت: فرآیند مناقصه میدان آزادگان تقریبا آغاز شده است زیرا مناقصه محدود است و به صورت عمومی برگزار نمی‌شود. وی افزود: در این راستا از چند شرکت محدود دعوت می‌کنیم در مناقصه شرکت کنند. لیست انتخاب شده و به زودی از افراد دعوت می‌شود. زنگنه در ادامه در مورد روند مذاکرات با شرکت‌های بین‌المللی گفت: هیچ کس مذاکرات را کند نکرده است. توتال اعلام کرد تصمیم نهایی را زمانی می‌گیرد که تکلیف تحریم‌ها مشخص شود و تکلیف حمایت اتحادیه اروپا نیز روشن شود. در حال حاضر نیز مذاکرات با این شرکت‌ ادامه دارد و کارهای ابتدایی برای قرارداد جکت یا پایه سکو ادامه دارد. وزیر نفت در مورد پروژه گازرسانی به عمان توضیح داد: این پروژه تقریبا روشن است و به آنها اعلام خواهیم کرد که چه کاری می‌خواهیم انجام دهیم. آنها منتظر پیشنهاد ما هستند. زنگنه در ادامه در مورد وضعیت اوپک نیز اظهار کرد: گزارش‌ها حاکی از این است که کشورهای عضو اوپک تعهد خود مبنی بر کاهش تولید را رعایت کرده‌اند و عملکرد آنها در حد قابل قبول بوده است. مدتی طول می‌کشد تا غیراوپکی‌ها هم همراهی کنند. به نظر من این توافق، توافق خوبی می‌شود زیرا همه به آن نیاز دارند. در مورد آینده این تصمیم زود است که صحبت کنیم. وی در مورد میزان تولید نفت ایران در فوریه توضیح داد: میزان تولید ما با چیزی که آنها اعلام می‌کنند تفاوت دارد. در حال حاضر تولید ما بیش از ۳ میلیون و ۹۰۰ هزار بشکه است.

خبری از رکورد صادراتی نیست

در ابتدای سال جاری بود که مقامات صنعتی و صادراتی کشور، هدف گذاری صادرات غیر نفتی سال جاری را با ۱۰ میلیارد دلار افزایش نسبت به سال ۹۴، در حدود پنجاه و دو میلیارد دلار اعلام کردند. حتی جهانگیری معاون اول رییس جمهور نیز طی ابلاغیه ای وزارت صنعت، معدن و تجارت و سازمان توسعه تجارت را ملزم نمود، که این هدف را سرلوحه اقدامات خود قرار دهند. هر چند که هدف ۵۲ میلیارد دلاری برای صادرات غیر نفتی در سال جاری به نوعی بازگشت به عقب و رسیدن به رکورد صادرات سال ۹۳ بود ولی باز هم نسبت به صادرات غیر نفتی سال ۹۴ از رشدی ۲۵درصدی خبر میداد. گفتنی است که هدف صادراتی تعیین شده برای سال ۹۴ نیز ۶۱ میلیارد دلار تعیین شده بود که نهایتا صادرات غیر نفتی آن سال به ۴۲.۴ میلیارد دلار رسید. آمار مقدماتی یازده ماهه سال جاری در بخش صادرات غیرنفتی توسط گمرک ایران منتشر شده است، نشان می‌دهد که تقریبا همان رکورد سال ۹۳ محقق شده و خبری از افزایش ده میلیارد دلاری در این بخش نیست . به عبارت دیگر همانطور که در آمار گمرک نیز مشخص شده است، ارزش صادرات غیر نفتی یازده ماهه سال جاری، برابر با ۳۸.۵ میلیارد دلار می‌باشد که بر فرض ادامه همین روند صادرات در اسفند ماه، در پایان سال جاری با صادراتی تقریبا ۴۲ میلیارد دلاری در حوزه صادرات غیر نفتی روبرو می باشیم که تقریبا همان رکورد سال قبل است؛ بدون اینکه هیچگونه افزایشی در این حوزه اتفاق افتاده باشد.

‌مذاکرات ٨۵‌میلیارد‌دلاری با شرکت‌های نفتی بعد از برجام

امیر حسین زمانی نیا معاون امور بین‌الملل و بازرگانی وزیر نفت در همایش برجام و اقتصاد مقاومتی از درجریان‌ بودن حدود ٨۵ میلیارد دلار مذاکره در حوزه‌های نفتی خبر داد . وی با تأکید براینکه درباره برجام در وزارت نفت و چهار زیرمجموعه این وزارتخانه هیچ‌گونه سیاه‌نمایی وجود ندارد، اظهار کرد: در حال مذاکره برای ٢۵ قرارداد هستیم که اگر منجر به عقد قرارداد شود، بیش از ٨٠ میلیارد دلار و حدود ٨۵ میلیارد دلار ارزش دارد. تاکنون ٢۵ تفاهم‌نامه نفتی با شرکت‌های بین‌المللی امضا شده که از خرداد سال آتی تبدیل آنها به قرارداد آغاز می‌شود. وی با بیان اینکه در فضای ایجاد‌شده بعد از برجام، صادرات نفت خام دو برابر شده است، گفت: بالغ بر ٣۴ میلیارد دلار در سال ٩۵، عواید نفت و میعانات بوده است. در ماه‌های آخر سال ٩۵، دو‌میلیون‌و ۶٣٩ هزار بشکه نفت و میعانات گازی صادر کردیم. وی با اشاره به همکاری توتال با ایران توضیح داد: توتال اعلام کرد منتظر تصمیم نهایی آمریکا در مورد ایران است، ما توتال را درک می‌کنیم. آنها می‌خواهند پنج میلیارد دلار سرمایه‌گذاری کنند، ما از توتال دلخور نیستیم، البته آنها از یک ماه و نیم گذشته تا کنون بیش از ٢٠ میلیون دلار هزینه کردند و پروپوزال‌های خود را آماده کرده‌اند.

بی اعتباری پاسپورت حکومت اسلامی ایران

به گزارش بلومبرگ، موسسه نوماد کاپیتالیست، اخیرا میزان ارزش و اعتبار پاسپورت ۱۹۹ کشور جهان را رتبه بندی کرده است. در این رتبه بندی، علاوه بر امکان سفر بدون نیاز به ویزا به کشورهای دیگر، مقدار مالیاتی که دولت از شهروندان مقیم خارجش دریافت می کند، شهرت و اعتبار جهانی یک کشور، آزادی های مدنی و شخصی و توانایی داشتن همزمان چند پاسپورت، ملاک قرار گرفته اند. در صدر این فهرست کشور سوئد قرار دارد و پس از آن چند کشور اروپایی قرار دارند. داشتن پاسپورت سوئد به شهروندان این کشور اجازه می دهد تا بدون نیاز به اخذ ویزا به ۱۷۶ کشور یا سرزمین مختلف سفر کنند. به علاوه، سوئدی ها می توانند بدون دردسر زیادی از شر مالیات های سنگین در کشورشان خلاص شوند و در کشورهای دیگری که مالیات های کمتری اعمال می کند زندگی نمایند. در این فهرست کشورهای بلژیک، ایتالیا، اسپانیا و ایرلند به ترتیب در رده های دوم تا پنجم قرار دارند. موسسه نوماد در این رده بندی درمیان ۱۰ کشوری که پاسپورتشان کمترین اعتبار را دارد حکومت اسلامی ایران را در رده نهم ( در رتبه ۱۹۱ رده بندی جهانی) قرار داده است. پس از ایران کشورهای سودان، یمن، سوریه، لیبی، پاکستان، اریتره، عراق و افغانستان قرار دارند. بر این اساس پاسپورت افغانستان کمترین اعتبار را در جهان دارد . این در حالی است که پاسپورت کشور تازه تاسیس سودان جنوبی دارای اعتباری بیشتر از ایران شناخته شده و رتبه این کشور بعد از ایران ذکر شده است.

گزارش «مثبت» آمانو و عوامل تهدید «برجام» طی ماههای آینده / رضا تقی زاده

گزارش فصلی و مثبت یوکیا آمانو، مدیر کل آژانس بین المللی انرژی اتمی پیرامون پایبندی ایران نسبت به تعهدات مندرج در توافق اتمی اگرچه ادامه انتقادات دولت تازه آمریکا از آنرادشوار تر از پیش می سازد، با این وجود حفظ برجام در گرو رویدادهای داخلی و خارجی طی ماه های آینده است.

4830

سه روز پیش از انتشار متن غیر رسمی گزارش فصلی آژانس در مورد برجام، آمانو طی یک مصاحبه اختصاصی با روزنامه انگلیسی زبان فاینانشال تایمز، ضمن پرداختن به جوانب توافق اتمی، محدودیتهای آژانس، بی‌نقص نبودن توافق و در عین حال امتیازات، و در نتیجه، ضرورت حفظ آن، از چارچوب متعارفی مسئولیت حرفه‌ای خود خارج شد و اظهار داشت در صورت شکست روحانی در انتخابات رییس جمهوریایران، حفظ برجام مشکل خواهد شد.
گذشته از انتقاد پاره‌ای ناظران نسبت به نحوه تازه تنظیم گزارش‌های آژانس پیرامون فعالیتهای اتمی ایران، که برخلاف گذشته در آنها از ذکر جزئیات پرهیز و تنها نکات کلی مورد اشاره قرار میگیرد، بیانیه جدید و بسیار نرم آژانس نه تنها حاکی از اجرای کامل تعهدات ایران است، که در دو مورد خاص از ضریب‌های تکلیف شده نیز فرار تر رفته.
یکی از دو مورد، میزان ذخیره مجاز آب سنگین ایران است که طی گزارش پیشین آژانس در ماه نوامبر سال گذشته اندکی بیشتر از اندازه اعلام شده بود، و دیگری ذخایر اورانیوم با غلظت حدود ۳.۶ در صد که از حساسیت و اهمیت بیشتری نسبت به آب سنگین برخوردار است.
اقدامات فراتر از تعهدات
گزارش تازه آمانو حاکی است که در حال حاضر ذخیره آب سنگین ایران در حدود ۱۲۴ تن است در حالیکه ایران مجاز به نگاه داری تا ۱۳۰ تن آب سنگین در هر زمان شده است.
در گزارش ۸ نوامبر سال گذشته آژانس اعلام شده بود که ذخیره آب سنگین ایران از حد مجاز فرا تر رفته، اما بر اساس گزارش تازه، چهار روز بعد از برگزاری انتخابات آمریکا، ایران ۱۱ تن آب سنگین خود را از کشور خارج ساخته است.
در مورد راکتور آب سنگین اراک که کوره اصلی آن پیشتر از محل خارج و حفره باقی مانده با بتن پر شده، بیانیه تازه حاکی از توقف کامل کار و خودداری ایران از تولید گویچه‌های سوخت اورانیوم خام است.
آینده راکتور آب سنگین اراک از یک سو در انتظار از سر گیری غیر محتمل کار توسط کارشناسان پر هزینه چینی است و از سوی دیگر تجدید آمادگی آمریکا برای ادامه مشارکت در مثلث همکاری با چین و ایران برای طراحی و ساخت راکتور تازه.
همزمان با انتشار غیر رسمی گزارش تازه آژانس علی اکبر صالحی رییس سازمان انرژی اتمی ایران در مصاحبه‌ای که از سوی خبرگزاری ایسنا منتشر شد، گفته است “کارشناسان» چینی در ازاء هر یک ساعت کار ۲۰۰ دلار دستمزد میگیرند”، در حالی که حتی سرنوشت طراحی راکتور آب سنگین اراک نیز در حال حاضر مبهم است و گزارش آژانس توقف کامل کار در اراک را تائید میکند.
بیانیه آژانس در مورد ذخایر اورانیوم غنی سازی شده در حد ۳.۶ در صد ایران، با تجدید نظر در مورد نحوه ارزیابی محصولی که ضمن انجام غنی سازی در سانتریفیوژها باقی میماند ( پسمانده‌های غنی سازی) ، حاکی از کاهش ذخیره به زیر ۳۰۰ کیلوگرم مجاز است.
با اوج گرفتن مخالفت های دولت تازه آمریکا علیه جمهوری اسلامی و توافق اتمی، جمهوری اسلامی که پیشتر از قصد تولید سوخت اتمی برای کشتی‌ها و زیردریایی‌ها خبر داده بود، روز ۲۵ ماه ژانویه سال جاری از تزریق گاز یو اف ۶ ( گاز اورانیوم) به سانتریفیوژ‌های پیشرفته موسوم بهآ ر-۸ و خبر داده بود.
جمهوری اسلامی مطابق تعهدات برجام مجاز به غنی سازی اورانیوم تنها با استفاده از سانتریفیوژ‌های قدیمی نوع آ ر-۱ است و این اقدام میتوانست به عنوان تخلف آشکار از مفاد برجام تفسیر شود.
گزارش تازه آژانس حاکی است که بر خلاف آنچه در رسانه‌های ایران منتشر شده بود، تنها یک دستگاه سانتریفیوژ نوع تازه با تزریق گاز اورانیوم مورد آزمایش قرار گرفته و غنی سازی اورانیوم نیز با آن انجام نشده.
در مجموع، گزارش مثبت آمانو حاکی است که در فاصله بیانیه قبلی تا کنون، اقدامات جمهوری اسلامی بدون تخلف قابل تشخیص،از تعهدات مندرج در برجام فراتر رفته است.
انتخاب رییس دولت
روی کار آمدن دولت ترامپ در آمریکا و اتخاذ مواضع چالشی واشنگتن در قبال جمهوری اسلامی، ابراز مخالفت کارکنان کاخ سفید با توافق اتمی و معرفی حاکمیت ایران به عنوان تهدیدی علیه صلح منطقه، رهبری سیاسی ایران را در مقابل دو تفکر راهبردی متفاوت قرار داده:
۱- ادامه تعامل با جامعه جهانی، انعطاف پذیری بیشتر با همسایگان و گرایش تدریجی به سوی «دولت متعارفی» ، با انتظار نرم شدن مواضع آمریکا.
۲- حرکت متقابل و متناسب با دولت تازه آمریکا در شطرنج مناسبات دو کشور، و روی کردن به سیاستهای سختگیرانه، مقاومت، و تحمل هزینه‌ها به این امید که نتایج پایداری، روشن تر از سازش پذیری و تغییر خواهد بود.
تکلیف این دو گزینه بعد از برگزاری انتخابات رییس جمهوری اسلامی اردیبهشت ماه آینده با شکست یا تجدید انتخاب حسن روحانی، معمار توافق اتمی، تعیین خواهد شد.
آمانو، مدیر کل آژانس بین المللی انرژی اتمی طی صاحبه روز ۲۴ماه فوریه با فایننشال تایمز، ضمن با اهمیت شمردن تاثیر منفی آزمایشهای موشکی ایران بر آینده برجام، اهمیت بیشتر را در کفه انتخاب یا شکست روحانی قرار دادهو میگوید : ” سرنوشت رییس جمهور میانه رو ایران طی انتخابات ماه مه موجب احساس عدم امنیت میشود … در حالی که آقای روحانی نسبت به توافق (اتمی) بسیار پایبند بوده، چنانچه او (در انتخابات) بازنده شود، وضعیت تغییر خواهد کرد.”
دو راهی ترامپ
با وجود اعلام حمایت اتحادیه اروپا و دبیر کل آژانس بین المللی انرژی اتمی، از توافق اتمی، علاوه بر پشتیبانی کامل چین و روسیه، ایستادگی دولت تازه آمریکا در مقابل آن، به تنهایی میتواند ادامه اجرای برجام را در شکل کنونی مانع شود.
با کنار رفتن مایکل فلین از پست مشاور شورای امنیت ملی در کاخ سفید میتوان انتظار داشت که اجرای طرح‌های مقابله با جمهوری اسلامی برای مدتی با تاخیر روبرو شوند، اما، توقف نا محدود فشار‌ها علیه جمهوری اسلامی تا حدود زیادی خوشبینانه خواهد بود.
ترامپ و همکاران او در مورد جمهوری اسلامی و توافق اتمی نقطه نظرهایی ابراز کرده اند که حاکی از گرایش‌های فکر آنها است.
دولت ترامپ نیازمند تدوین سیاست خارجی روشن در رابطه با جمهوری اسلامی و تعیین روشهای رسیدن به هدفهای تعیین شده در آن است.
این اتفاق یک شبه و مجزا از تحولات منطقه و تغییرات داخلی ایران روی نخواهد داد.
تعیین تکلیف جنگ با داعش در موصل و آینده سیاسی عراق، از نظر زمانی، نخستین عامل تاثیر گذار بر تدوین سیاست خارجی آمریکا در منطقه و در رابطه با ایران است.
هدف بعدی مسئله سوریه و ترتیب دادن تلاشهای جمعی برای پاک کردن منطقه از افراط گرایان اسلامی است.
در این میان انتخابات رییس جمهوری در ایران برگزار میشود که نتایج آن بدون تردید در فرمول بندی سیاست خارجی آمریکا عامل تاثیر گذاری است.
به این ترتیب برجام را دست کم برای شش ماه آینده و تا انتشار دو گزارش فصلی دیگر از سوی دبیرکل آژانس میتوان مصون از تهدید‌های داخلی و خارجی دید، به این شرط که تحول غیر منتظره ای، در درون یا بیرون از ایران، «نقشه راه» کنونی را تغییر دهد.
……………………………………

فرهادی و فرصت های از دست رفته… ما کیستیم ونمایندگان ما کیستند؟/ محمد سفریان

در کشاکش اخبار پر حاشیه ی این روزهای آمریکا سرانجام برندگان جایزه ی سینمایی اسکار مشخص و معرفی شدند تا ایرانیان هم در این هیاهو نقشی بسزا داشته باشند و در صدر عناوین مطبوعاتی دنیا قرار بگیرند.
ماجرا شهره تر از آن است که برای ورود و نقد و نظر حاجت به بیان تاریخچه ای داشته باشد. هر آن کس که دستی در عالم خبر دارد می داند که روی کار آمدن رئیس جمهوری جدید در آمریکا مصادف شد با تصمیم های غیر انسانی و خارج از تعقل فراوان و کشیدن مرزهایی تازه که آدم ها را بیش تر از قبل تفکیک می کرد. این بار ساکنین و تبعه ی چندین کشور که از جانب مطبوعات فارسی با عنوان ” غالبا مسلمان ” مواجه شده بودند از ورود به خاک سرزمین رویاها منع شده بودند و ویزاهای بسیاری دیگر هم از اعتبار ساقط شده بود.

4827

می دانیم که این امر تبعات فراوانی برای ما ایرانیان و دیگر کشورهای غالبا مسلمان برجای گذاشت. می دانیم که جوانهای بسیاری از دیدار والدینشان منع شدند و می دانیم که پناهندگان بسیاری که در افروختن آتش جنگ هیچ نقشی نداشتند در پی ماه ها سفر و دربدری از دست تکان دادن برای مجسمه ی آزادی ناکام ماندند.
در جبهه ی روبرو برخی از اهل قلم دست به کار شدند. اکتیویست های اجتماعی هم رخت اعتراض به تن کردند و در شهرهای مهم دنیا دور هم جمع شدند. سیاسیون عقل مدارتر هم این میهمان تازه وارد را به ” قانون “حواله دادند؛ آخر این کار مشخصا توهین به برابری آدم ها بود و آن وقت که از جانب پدرخوانده ی دنیا اجرا می شد؛ نکوهشی بیشتر را مستوجب می شد.
خبر آمد که حالا دیگر حتی بچه های فیلم فروشنده که نماینده ی ایران در مراسم اسکار هستند هم شامل این قانون تازه میشوند و ویزای توریستی آمریکای ایشان به قول مطبوعاتی ها در هاله ای از ابهام قرار گرفته. همان روزهای اول ترانه علیدوستی خرجش را از باقی بچه ها سوا کرد و مستقلا نامه ای نوشت و گفت که در اعتراض به این قوانین ناجوامردانه؛ نمی آیم. حالا همه ی نگاه ها به اصغر فرهادی بود. هم او که به واسطه ی برنده شدن جوایز فراوان در جشنواره های معتبر حالا دیگر به یک ” برند ” بین المللی بدل شده و حرف هایش نه در همشهری و اعتماد ملی و … که در گاردین و نیویورک تایمز و ریپوبلکا به چاپ می رسید.

4828

آقای فرهادی بنا به گفته های خودش مدت زمانی را به فکر کردن اختصاص داد و بعد از چند روزی تفکر، عاقبت در گوشه ای از نیویورک تایمز مرقوم فرمود که در اعتراض به سیاست های ترامپ ترجیح می دهد تا در خانه باقی بماند. او از دنیای بی مرز گفت و خطکشی های سیاستمداران را همه جایی دانست و … تا تلویحا جانب ” مردم ” را گرفته باشد.
اینها همه را همه ی ما می دانستیم اما شاید کمتر در خاطرمان مانده باشد که آقای فرهادی نخستین هنرمندی نبوده و نخواهد بود که از حضور در یک مراسم پرزرق و برق سر باز می زند. برگه های تاریخ همین اسکار را اگر ورق بزنی نمونه های فراوانی از این دست پیدا می کنی. به یادماندنی ترینشان اما؛ داستان مارلون براندو و اعتراضش به سیستم سرمایه داری هالیوود که مجال زندگی دلخواه را از سرخپوست های عامی آن خاک گرفته است.
” ﺳﺎﭼﻴﻦ ﻟﻴﺘﻞ‌ﻓﺜﺮ”، زن مو‌سیاه زیبا رویی بود که خط وربطی با جریان های روشنفکری و اداهای اتلکتوآلی نداشت. او از جانب ” مارلون براندو ” به اسکار فرستاده شد تا با لباس سنتی سرخپوستان به روی سن برود، جایزه را پس بزند و بگوید: ﻣﺎﺭﻟﻮﻥ ﺑﺮﺍﻧﺪﻭ ﺣﺎﺿﺮ ﺑﻪ پذیرش این جایزه‌ی ” ﺍﺭﺯﺷﻤﻨﺪ” ﻧﻴﺴﺖ ﻭ ﺩﻟﻴﻞش ﺭﻓﺘﺎﺭﯼ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺻﻨﻌﺖ ﻓﻴﻠﻤﺴﺎﺯﯼ ﺑﺎ ﺑﻮﻣﻴﺎﻥ ﺁﻣﺮﯾﻜﺎ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺍﺳﺖ.

4829

فرهادی که در فیلم های پیشین ش بیشتر دغدغه ی مردم میانی جامعه را داشته و در فیلم های اولیه اش هم غالبا از فقر گفته و احوال طبقات فرودست؛ این بار و در آخرین ساخته اش وامدار مردی است که در بیشتر آثارش به جنگ با رویای آمریکایی رفته. در همین نمایشنامه ی ” مرگ فروشنده” میلر با تمامی نشانه های آمریکای رویایی و رویای آمریکایی گلاویز شده و آنها که گوش شنوا دارند را از عاقبت جامعه ی سرمایه داری آگاه کرده. میلر خواسته که دلیل ارزمشند بودن آدمها شرافت و انسانیت و جان شیرین برابر شان باشد نه ملک و تحصیلات و ثروت و حتی احتمال مرگ و درآمد حاصل ازبیمه ی عمر…
فرهادی با وام گرفتن از نمایشنامه ی میلر و بنا به موضع گیری های قبلی و حرف های گاه و چندش، خواهی نخواهی خودش را همراه عموم مردم کرده و کوشیده تا از ترازوهای سنجش اعتبار آدمی در غرب فاصله بگیرد.
همین است که حالا بسیاری از فعال های مدنی، انتخاب او در معرفی نمایندگانش را نمی پسندند و آن را امری در ادامه ی اندیشه ی افرادی همچون میلر نمی دانند. آقای فرهادی با معرفی یک فرد ثروتمند و یک دانشمند ایرانی؛ پیش تر از هر چیز وارد همان بازی ای شده که قوانینش از جانب ترامپ فریاد می شود. همان قوانین ساده لوحانه ای که آدمیزاد را علاوه بر مرزهای جغرافیایی ازمنظر ثروت و قدرت و زیبایی و دین و باور و تحصیلات و … هم از یکدیگر متمایز می کند. گویی که کارگردان بنام ما؛ ( شاید ناخواسته ) با قبول کردن شرط های بازی آقای ترامپ حالا قوی ترین بازیگران موجودش را به زمین فرستاده تا از حق ایرانی ها دفاع کنند.

4813

در صورتی که شرکت نکردن در این بازی و یا بازی کردن با نیروهایی بهتر، فرصت تبلیغاتی بزرگی بود که در حالتی شبیه معجزه به آقای فرهادی رسیده بود. تصور کنید فرق میان آن بانوی سرخ پوست محلی که به روی سن آمد تا بگوید که مارلون براندو جایزه ی شما را نمی خواهد تا پروفسور و ثروتمند ایرانی ای که جایزه را گرفتند و گفتند که آقای فرهادی ما را انتخاب کرده چون در کار فضا هستیم. این یعنی که وقتی از بالا به زمین نگاه می کنی مرزی نیست و همه ی زمین تنها یک کره ی خوشگل واحد است… گویی که دار و دسته ی ترامپ تا کنون به حرف هایی مشابه و اینچنینی بر نخورده بودند.
به خاطرمان بیاید از این همه مادری که در پی یک امضای ترامپ از دیدن فرزندانشان محروم شدند. به خاطرمان بیاید از این همه آواره ی یمنی و سوری و عراقی که کشان کشان به سرزمین رویاها رسیده اند و حالا در انتظار بلیط برگشت به جهنم نشسته اند. خیال مان برود به دو عاشقی که از پی مشقت های فراوان عاقبت در سرزمین آن سوی آب ها به زیر یک سقف مشترک رفته اند اما امضای آقای ترامپ دوباره میان این دو دلداده فاصله ای انداخته. فاصله ی که دلمان خوش بود ازسر صد سال جنگ مدنی کمتر و کمترش کرده ایم.
نماینده ی فرهادی و ما می توانست یکی از این هزار و فردی بسیار تاثیر گذار تر باشد تا حقانیت ما این بار از طریق سیستم تبلیغاتی بسیار گسترده ی خود آمریکا فریاد شود. یک مادر ایرانی؛ یک کودک سوری؛ دوعاشق یمنی؛ یک تنهای از همه جا مانده ی عراقی… مگر نه اینکه دنیای ما مرز ندارد. مگر نه اینکه ما برای وصل کردن آمده بودیم… پس دیگر چه فرقی می کند ترک و هندو و مسلمان و ترسا یش… مهم فریاد کردن حق های ضایع شده است چه از نوادگان نجیب زاده ی فرانسوی چه از فرزندان فاحشه ی بخارایی…

پانویس: بحث انتخاب نماینده های آقای فرهادی طی روزهای اخیر موضوعی برای بحث بوده در شبکه های اجتماعی. من اما با الهام از نوشته ی خانم” لیلا سامانی ” همکارمان در مجله ی فرهنگی چهارسو این نوشته را قلمی کردم. خوب است که بگویم یادداشت کوتاه او در صفحه ی فیس بوک ش مرا به این فکر برد و این اندیشه را در سرم آورد که سنجیدن انسان ها به ترازوهای متداول شهری اگر ناصواب است در همه حال ناصواب باقی می ماند؛چه حاصل ش به سودمان باشد چه به ضرر.

بازارچه کتاب : تابستان در زمستان بهتر توصیف می‌شود/ بهارک عرفان

بازارچه‌ی کتاب این هفته‌ی ما سرکی‌ست به پیشخوان کتاب‌فروشی‌های گوشه‌گوشه‌ی جهان کتاب. عناوین برگزیده‌ی ما در این گذر و نظر اینهاست:

4826

با آخرین نفس‌هایم

نویسنده: لوئیس بونوئل
مترجم: علی امینی نجفی
ناشر: هوش و ابتکار
قیمت: ۳۹۰۰۰ تومان
تعداد صفحات: ۴۶۴صفحه

 

لوئیس بونوئل، کارگردان و فیلمساز مشهور اسپانیایی است. بونوئل را به جرات می‌توان از پایه‌گذاران و پدر فیلمسازی سورئالیسم دانست. از وی تاکنون مقالات زیادی در مطبوعات به چاپ رسیده است و برخی فیلنامه‌هایش به فارسی برگردانده شده است.
شخصیت بونوئل محدود به قالب و شرایط خاصی نیست و سنت‌شکنی به تمام معنا است. کتاب «با آخرین نفس‌هایم» گواهی است از جسارت‌هایش در تمام طول عمر.
بونوئل توجه زیادی به اخلاق‌گرایی دارد و در روابطش میان انسان‌ها مهربانی و آشتی برایش اولویت دارد. مهربانی او را شاید بتوان از لحن وی دریافت، لحنی که در کتاب «با آخرین نفس‌هایم» همراه با شرم و نجابتی مثال زدنی است. او در متن‌هایش به دور از هر گونه خودستایی است، تا جایی که در مصاحبه با دوست خود ماکس میگوید : «از خودم که حرف می‌زنم، حالم بد می‌شود. این کار همیشه حالم را بد می‌کند»
با این وجود اندیشه و تجربیات او و دانستن هر چه بیشتر پیرامون وی همیشه مورد توجه اهالی سینما و منتقدان بوده است. در کتاب پیش رو بونوئل زندگیش را به تفصیل شرح می‌دهد و ما را با ژرفای ذهن خود آگاه می‌سازد.

 
4825
 

یادداشت‌های روزانه یک زن مطلقه

نویسنده: هیفاء بیطار
مترجم: روح‌الله رحیمی
ناشر: بوتیمار
قیمت: ۸۵۰۰ تومان
تعداد صفحات: ۱۰۸ صفحه

 

هیفاء بیطار داستان‌نویس سوری است که در سال ۱۹۶۰ در شهر لاذقیه متولد شده و تا به حال رمان‌ها و مجموعه داستان‌های مختلفی را در کارنامه کاری خود ثبت کرده است. این نویسنده در داستان هایش، رنج ها و مشکلات زنان کشورش را به تصویر می کشد. عادت‌ها و باورهای غلط و ظالمانه حاکم بر جامعه، از دیگر موضوعاتی هستند که این داستان نویس در آثارش آن‌ها را به چالش می کشد.
«زیرزمین میدان عباسیین»، «زن دو طبقه» و «شادی‌های کوچک؛ شادی‌های واپسین» از جمله رمان های مشهور این نویسنده هستند. عنوان اصلی رمان «یادداشت های روزانه یک زن مطلقه»، «یومیات مطلقه» است که در بیروت به چاپ رسیده است.
جعبه سال ها، سه گانه مقدس، میانجی، دادگاه استیناف، زلزله، سفر آزادی، عالی جناب، جنون، پدر، رانده شده، مادر، عنوان بخش های مختلف این رمان هستند.
ترجمه فارسی این رمان از روی نسخه چاپ دومش که در سال ۲۰۰۶ در بیروت منتشر شده، انجام شده است.
در قسمتی از این رمان می خوانیم:
تصمیم گرفتم خودم را آزمایش کنم تا ببینم آیا واقعا شفا پیدا کرده ام یا نه. برای همین بدترین حوادثی را که در گذشته موجب رنج و عذابم شده بودند یکی یکی به خاطر آوردم. در کمال تعجب دیدم این حوادث به راحتی از ذهنم می گذرند، بی آنکه احساس ناخوشایندی در من به وجود آورند، انگار که هیچ ربطی به من ندارند و اصلا برای من اتفاق نیافتاده اند. احساس کردم از نو متولد شده ام. با خودم گفتم تولد واقعی، همین است؛ تولدم از رَحِم رنج و درد. این موضوع آدم را در مقابل همه بیماری های خطرناک مثل افسردگی، غم و ناامیدی مقاوم می کند. اعتماد به نفسم را دوباره به دست آوردم. دیگر آن زمان که بنده ترس بودم، به سر آمده بود؛ ترس از شوهری که قدرتش را بر پایه ترس من بنا کرده بود و اگر ترس من از او نبود هیچ قدرتی نداشت. سال های هدر رفته عمرم را به یاد آوردم؛ سال هایی که زندانی ترس بودم. به یاد آوردم چطور شب‌ها در اثر کابوس های عجیب و غریب از خواب بیدار می شدم و ساعت ها با ترس و لرز می نشستم و آمدن روزی را پیش بینی می کردم که شوهرم با حمایت قانون، دخترم را از چنگم در می آورد.

 
4824

عطش باقی: خود زندگی نامه فکری

نویسنده: کارل پوپر
مترجم: سیامک عاقلی
ناشر: دوستان
قیمت: ۳۳۰۰۰ تومان
تعداد صفحات: ۴۲۸صفحه

 

مترجم در پیش گفتار این کتاب نوشته‌است: این کتاب زندگی نامه فکری کارل پوپر، فیلسوف بلند آوازه معاصر است که در آن پوپر ما را با سوانح زندگی و سیر و سلوک عقلانی خود آشنا می کند. پوپر این اثر را به خواهش آرتور شیلپ دبیر مجموعه فلاسفه زنده نوشته بوده و ابتدا با این عنوان فلسفه کارل پوپر در همین مجموعه فلاسفه زنده منتشر شد. سپس چندین بار و به صورت مستقل و با عنوان عطش باقی، تجدید چاپ شد. اگر چه پوپر در این اثر ما را با سوانح زندگانی خود آشنا می سازد. اما بیشتر درباره اندیشه ها و آرای خود سخن می گوید؛ درواقع، این اثر مجمل حدیثی مفصل آرایی است که در کتاب های متعددش می توان یافت. لذا مترجم برای استفاده بهتر و بیشتر خوانندگان کتاب؛ خوانندگانی که شاید آشنایی با زمینه و سابقه برخی مباحث و اندیشه های پوپر را نداشته باشند، ضمن تامین پانوشت ها و توضیح برخی نکات در پای برخی صفحات، تصمیم به تهیه مقدمه ای در معرفی آرای پوپر به عنوان پیش درآمدی برای ورود به عالم اندیشه های این متفکر بزرگ نمود و طرح خود را پس از جمع آوری مواد لازم و نوشتن و بازنویسی مکرر آن سرانجام در حدود ۵۰ صفحه سامان داد که اکنون در آستانه این ترجمه قرار می گیرد.
همانطور که آمد مترجم مقدمه ای بر این کتاب با هدف آشنایی خوانندگان با آرای پوپر نوشته است، در این مقدمه می نویسد: کمتر متفکری را می توان یافت که از حیث کیفیت و حجم کار و نفوذ فکری با وی برابری تواند کرد. آرای او متعدد و متنوع است و طیف گسترده ای از موضوعاتی همچون فلسفه علم، معرفت شناسی، فلسفه اولی، معرفت شناسی اجتماعی، علوم، ریاضیات، سیاست، هنر و… شامل می شود. به قول بریان مگی نویسنده کتاب پوپر کمتر حوزه ای می توان یافت که مورد روشنگری پوپر قرار نگرفته باشد.
در این مقدمه مترجم آرا پوپر را در سرفصل هایی مانند پوپر و فلسفه، پوپر و عصر روشنگری، پوپر و عقل گرایی انتقادی، پوپر و معرفت شناسی بیان می کند. مثلا در بیان پوپر و عقل گرایی انتقادی می گوید: اما عقل و عقل گرایی مورد دفاع او عقل و عقل گرایی انتقادی است. او انتقادی را معادل عقلانی می گیرد و کار عقل را نقد می داند و به توان سلبی عقل معتقد است. از این دیدگاه با استدلال می توان تنها بطلان امری را نشان داد و دلیل فقط توان نفی دارد. در تقابل با این، عقل گرایی غیر انتقادی قرار دارد که معتقد است، عقل توان ایجابی هم دارد و با کمک استدلال می توان صدق را ثابت کرد و دلیل توان اثبات هم دارد. از این دیدگاه با استدلال و از طریق اثبات می توان به صدق راه پیدا کرد.
یا درباره پوپر و معرفت شناسی می نویسد: پوپر خود را فیلسوف می خواند و کار فیلسوف را هم پاسخ به سوالاتی می دانست که به نحو علمی و تجربی نمی توان به آنها پاسخ گفت. وی در وهله نخست فیلسوف علم شناخته می شود، اما وی درباره خود می گوید که «علاقه من صرفاً به نظریه معرفت علمی نیست، بلکه به نظریه معرفت به طور کلی است» (حدس ها و ابطال ها ۲۱۶) . معرفت شناسی که به مسائل مربوط به نحوه شناخت و کشف جهان هستی مربوط می شود و از قدمتی کهن برخوردار است، بر حول دو سوال عمده در گردش بوده است: ما چگونه به جهان خارج علم پیدا می کنیم و چگونه می توانیم نسبت به علم خود اطمینان کسب کنیم. اما بعد از رنسانس و رواج رویکرد عقلانی سوال اصلی معرفت شناسی عبارت گردید از اینکه ما چگونه می توانیم معارف خود را توجیه عقلانی کنیم؟ یا معرفت عقلانی چگونه به دست می آید؟

 
4823

تابستان در زمستان بهتر توصیف می‌شود

نویسنده: هنریک ایبسن
مترجم: علی کوچهری
ناشر: افراز
قیمت: ۳۰۰۰۰ تومان
تعداد صفحات: ۳۳۶ صفحه

 

«تابستان در زمستان بهتر توصیف می‌شود» جمله‌ای برگرفته شده از یکی از نامه‌های شخصی ایبسن است که اشاره‌ای به تبعید خودخواسته‌اش دارد. نامه‌های منتشر شده در این کتاب-که برای نخستین بار ترجمه شده‌اند- در شناخت بیشتر و بهتر از ایبسن نقش به‌سزایی دارند. او با نگارش این نامه‌ها نه‌تنها تصویری از جنبه‌های نمایان خودش از آن‌چه انجام می‌داده است، ارائه می‌دهد بلکه تصویری از جنبه‌های بسیار خصوصی خودش، از آن‌چه فکر می‌کرده و می‌خواسته است را نیز به نمایش می‌گذارد.
به‌عبارتی دیگر، ایبسن با این نامه‌ها شیوه‌ زندگی و نوع شخصیت خودش را ترسیم کرده است. اما اگر صرف‌نظر از آخرین نمایشنامه‌اش، «وقتی ما مردگان از خواب برمی‌خیزیم»، «نامه‌هایش» به‌عنوان آخرین نمایشنامه‌ی او- که نوشتن آن حدوداً ۵۵ سال طول کشید- تلقی شوند، نمایشی است دارای یک شخصیت اصلی به‌نام هنریک ایبسن و چندین شخصیت ادبی سرشناس و غیر ادبی که تمام رخدادهای آن در اسکاندیناوی، ایتالیا و آلمان به‌وقوع می‌پیوندند.
قهرمان این نمایش، نمایشنامه‌های ملی-تاریخی، عاشقانه، فلسفی، واقع‌گرایانه را در آن زمان، روان‌شناسی و نمادین می‌نویسد. آثاری که او برای خلق آن‌ها، شیوه‌ زندگی و حتی شخصیت برخی از دوستان و آشنایان نزدیک و گاه خود را نیز الگوی کار قرار می‌دهد؛ چنان‌که شرایط سخت دوران نوجوانی و خاطرات خویش را در نمایشنامه‌ «پی‌یِر گینت» به‌عنوان الگو برای توصیف زندگی در «خانه‌ یون گینت ثروتمند» استفاده می‌کند و دوران کهولت و مرگ خود را در نمایشنامه‌ «یان گابریل بُرکمان» – که سرانجام یک مشت آهنیِ سرد، قلب او را از کار می‌اندازد- و در نمایشنامه‌ «وقتی ما مردگان از خواب برمی‌خیزیم» – بازگشت احتمالیش به ‌عالم هستی- را تصویر می‌کند تا هرآن‌چه را که توسط آدم‌های کاغذی‌اش می‌خواهد بگوید به‌ جامعه منتقل کند.
پس از خواندن نمایشِ «نامه‌هایش» این سؤال بزرگ مطرح می‌شود: اگر بر فرض محال، این خالق تئاتر مدرن در آن‌زمان- که تاحدودی مدافع حقوق برابری زنان، خواهان جهانی بدون مرز و خواهان تغییرات اساسی در ساختار آموزشی بود- به ‌عالم هستی برگردد، آیا همانند شخصیت مجسمه‌ساز در نمایشنامه‌ی «وقتی ما مردگان از خواب برمی‌خیزیم»، مورد سرزنش قرار خواهد گرفت؟

فرهادی در تهران فروشنده در ترافالگار و تالار اسکار/ بهارک عرفان

عاقبت برندگان اسکار سال ۲۰۱۶ معرفی شدند و این بار در جایزه ای که بسیار بیشتر از هنر و سینما رنگ و بوی سیاست و ویزا و مرز و خاک و … داشت، نوبت به ایران رسید تا برای دومین بار این جایزه ی معتبر را برنده شود و سینمای داخلی ایران را بیشتر از قبل با صنعت سینمای دنیا آشنا کند.

فروشنده؛ آخرین اثر فرهادی که بنا به ارادت قلبی فرهادی به آرتور میلر نویسنده ی چپ گرای آمریکا به همین نام عنوان گذاری شده، حالا یکی دوسالی هست که در جشنواره های معتبر و مهم شرکت می کند و جایزه های فراوانی را هم از این جشنواره گردی ها نصیب برده. این بار اما فرمان های ضد انسانی رئیس جمهور ترامپ و اعتراض متمدانه ی آقای فرهادی و بازیگران فروشنده به این حکم باعث شده بود تا کارگردان بهترین اثر غیر انگلیسی زبان در سالن حضور نداشته باشد و جایزه ی اسکار به نماینده های او؛ دکتر فیروز نادری دانشمند ناسا و خانم انوشه انصاری ثروتمند ماجراجوی ایرانی اهدا شود.

4813

درست یک روز پیش از این مراسم و در قلب اروپا اما؛ این ” صادق خان ” شهردار پاکستانی الاصل لندن بود که در اقدامی سمبولیک پای هزاران فعال اجتماعی را به میدان تاریخی ترافالگار باز کرد تا این فیلم را در پرده ای بزرگ و سینمایی رو باز به نمایش در آورد:

4814

عصر روزیکشنبه؛ بسیاری از ایرانی ها و طرفداران سینما در این میدان ۱۷۰ ساله ی تاریخی که به پاس رشادت های نیروی دریایی بریتانیا در جنگ با فرانسه و اسپانیا در تنگهی ترافالگار با این نام معتبر شده؛ گرد هم آمدند تا تماشای فروشنده را بهانه ای کنند برای اعتراض به سیاست های ترامپ. رئیس جمهور تازه به قدرت نشسته ی کاخ سفید.

4815

بسیاری از فعالین حقوق بشری و هنرمندان اروپایی در عصر روز یکشنبه به روی صحنه رفتند و در برابر سیاست های جدایی طلبانه ی آقای ترامپ از صلح و آرامش گفتند و دنیایی بری از جنگ و تنش را خواستار شدند.

4816

صادق خان شهردار لندن هم که به گونه ای میزبانی افتخاری این مراسم را بر عهده داشت گفت که ما در لندن همچنان پذیرای فرهنگ ها و اقوام متفاوت هستیم و به جای مرز سر پل کشیدن داریم.

4817

گفتنی اینکه در پی اکران عمومی در بسیاری ازکشورهای دنیا، فیلم فروشنده طی روزهای آتی به اکران عمومی در بریتانیا هم خواهد رسید و طرفداران سینمای فرهادی می توانند در فرصتنی مغتنم این فیلم را در سالن سینما به تماشا بنشینند.

4818

توضیح آخر اینکه عکسهای مراسم میدان ترافالگار را ” کامیار بهرنگ ” روزنامه نویس و عکاس مستقل ساکن لندن برداشته. تیم فرهنگی خلیج فارس ضمن تشکر از او امیدوار است تا با پوشش تصویری این مراسم اسباب رضایت شما را فراهم آورده باشد.

رنگ و نقش بر پرده‌ی اسکار/ مینا استرآبادی

اگر از مشتاقان عالم سینما و از پیگیران رویدادهای هنری باشید ، حتما خبر دارید که هشتاد و نهمین مراسم اهدای جوایز سینمایی اسکار به زودی برگزار خواهد شد، ما هم به همین بهانه پرسه ای در سیاهه ی نامزدهای دریافت جایزه ی اسکار بهترین انیمیشن کوتاه زده ایم :
( توضیح دیگر ایکه این مطلب پیشتر از اعلام نهایی برندگان به نگارش در آمده بود. تصمیم جمعی ما در خلیج فارس اما بر چاپ این مطلب مقرر شد، آن هم به واسطه ی توضیحات دلچسبی که در ادامه ی هر فیلم آمده. توضیحاتی که برای جوان ترهای مشتاق به انیمیش بسیار راه گشا می نمایند و دانستنشان خالی ازلطف نیست. )

4808

۱- فیلم کوتاه «پایپر» piper، نخستین تجربه کارگردانی آلِن باریلارو Alan Barillaro انیماتور پرکار شرکت پیکسار است و یکی از بخت‌های اصلی دریافت معتبرترین جایزه سینمایی ست. استقلال، جدا شدن از خانواده و پیوستن به دنیایی ناشناخته و در کنار آن نحوه‌ی چیره شدن بر ترسها و مواجهه با خطرات محیطی، دغدغه هایی ست که کارگردان در این اثر شش دقیقه ای به آنها پرداخته است.

4809

۲- فیلم تاثیر گذار و خوش ساخت «زمان عاریه»، حاصل تلاش پنج ساله‌ی آندرو کوتز (Andrew Coats) و لو هاموهاج (Lou Hamou-Lhadj) انیماتورهای نامدار و کهنه کار صنعت انیمیشن است و شرکت تازه تاسیس کوروم فیلمز (Quorum Films) تهیه کنندگی آن را برعهده داشته‌است.
این انیمشین که در ژانر درام وسترن ساخته شده، تصویری بی بدیل از مفهوم زمان ارائه می‌دهد ، زمانی که گاه مثل هیولایی با نمودار کردن خاطرات تلخ گذشته زندگی را سخت و زهرآلود می‌کند. در این فیلم انگار زمان در لحظه ی رخداد یک سانحه‌ی غم انگیز ثابت شده و قهرمان سرخورده‌ی داستان برای همیشه با حسرتها و خطاهاش مواجه است.

4810

۳- «مروارید»، به کارگردانی پاتریک آزبورن ” Patrick Osborne انیماتور برجسته آمریکایی‌ست . این کارگردان دو سال پیش هم برای انیمیشن کوتاه «ضیافت» جایزه اسکار را از آن خود کرده بود.
داستان این فیلم کوتاه درباره‌ی آوازخوان دوره گردی‌ست که همراه دخترکش دورادور شهرهای مختلف می چرخند و دختر کوچک با عشق به موسیقی و ماجراجویی بزرگ می شود، تمام داستان در ماشین باری آنها می گذرد و سیر زندگی و رابطه این پدر و دختر را تصویر می کند.

4811

۴- در خلاصه‌ی داستان فیلم «وایشای نابینا» آمده است:
از لحظه‌ای که متولد شد، وایشا دختری خیلی خاص بود. او با چشم چپش فقط می‌تواند گذشته را ببیند، و با چشم راستش تنها می‌تواند آینده را ببیند. گذشته آشنا و امن است و آینده شوم و تهدید کننده. زمان حال برایش یک نقطه کور است.
تئودور اوشف کارگردان این فیلم، فارغ التحصیل گرافیک از دانشگاه هنرهای زیبای صوفیه است. او به خاطر طراحی پوستر به ویژه برای تئاترها بسیار مشهور است. او در حاشیه‌ی فیلم کوتاهش چنین نوشته‌است: حدود شش سال پیش، یک داستان کوتاه قدرتمند از یک نویسنده بلغاری جوان بنام گئورگی گوسپودینوف خواندم. در آن زمان روی پروژه‌های بسیاری کار می‌کردم اما این داستان در پشت ذهنم به عنوان یک فیلم مانده بود. روزی اولیویه کاترین، تهیه‌کننده فرانسوی، پیشنهاد یک ماه اقامت نوشتاری به من در فرانسه داد و من تنها ایده‌ای که در ذهن داشتم همین وایشای نابینا بود. خلاصه داستان را در دو ساعت با کمک دخترم الکس که ۱۳ ساله بود نوشتم. وقتی قصه را برایش تعریف کردم، هیجان زده شده بود، پس گفتم: «خوب، اگر الکس آن را دوست دارد، می‌تواند یک فیلم خوب بشود.» من می‌خواستم یک فیلم برای بچه‌های ۹ ساله تا ۹۹ ساله بسازم. داستان وایشا از تمام مرزها، فرهنگ‌ها و ادوار فراتر است.
«وایشای نابینا» پیش از این، برنده بهترین انیمیشن کوتاه جشنواره شیکاگو و نامزد خرس نقره‌ای بخش نسل نوی جشنواره برلین و نامزد بهترین انیمیشن جوایز انی شده است.

4812

۵- شربت گلابی و سیگار به کارگردانی رابرت ولی و محصول کشور کانادا و انگلستان، داستان صادقانه و تکان دهنده‌ای‌ست درباره‌ی رابطه آشفته رابرت با دوست کاریزماتیک خود تخریب‌گرِ دوران کودکی‌اش، که برای کمک از یک بیمارستان نظامی در چین و آوردن رابرت به خانه در ونکوور تلاش می‌کند.
این انیمیشن اولین فیلم رابرت ولی است که پیش از این به عنوان انیماتور و سازنده اپیزوذهای تلویزیونی فعالیت داشته است. «شربت گلابی و سیگار» که بر اساس نوول گرافیکی به همین نام ساخته شده است، نامزد جوایز انی بوده است. کارگردان در گفتگویی اعلام کرد که به دلیل آشنا نبودن به نرم افزارهای تخصصی انیمیت، این فیلم را با فوتوشاپ و افترافکت ساخته است.

آیا بن بست بانکی موجود قابل گشایش است؟/دکتر منوچهر فرح بخش

بانکهای کشور از همان ابتدای انقلاب که دولت موقت سیستم بانکی کشور را دولتی اعلام کرد وارد یک فاز بلاتکلیفی شده که تا به امروز ادامه دارد. در طول سال های بعد از انقلاب تلاش زیادی شده تا نوعی نظام بانکداری مختلط مرکب از سه نوع بانکهای دولتی، خصولتی و خصوصی که احکام اسلامی هم به شدت در آن رعایت شده باشد شکل گرفته و نهادینه شود. در این رابطه ظاهرا با اقداماتی که صورت گرفته چنین تصور میشود که تقسیم بندی مورد نظرحکومت اسلامی جامه عمل به خود گرفته و بانکها در فضایی سرشار از رقابت سالم و فضایی مسالمت آمیزمشغول فعالیت روزمره هستند. در حالیکه عملکرد واقعی بانکها نه تنها چنین فضایی را ترسیم نمیکند، بلکه برعگس یک رقابت بی امان و کثیف در حد یک جنگ پنهانی بین بانکها جریان دارد.

4317

در واقع یکی از علل به هم ریختگی اقتصادی کشور ناشی از همین رقابت ناسالم و پنهان کاریهای بانکها است که برای کسب درآمد بیشتر از هیچ خلافی رویگردان نیستند. نکته بسیار حائز اهمیت دیگر در رابطه با سیستم بانکداری کشور حضور بسیار فعال صندوق های قرض الحسنه است که مانند اختاپوس چنبره های خود را در نظام بانکی کشور فرو کرده و بدون رعایت قوانین و مقررات بانکی و پولی مشغول کلاه برداری علنی، آنهم از نوع اسلامی آن هستند. در این میان درآمد عظیم نفت و گاز هم عاملی شده تا بانکها با انواع دسیسه ها و زد و بندها این درآمد را در درون خود حل و فصل کنند. در همین رابطه بوده است که هزاران میلیارد تومان وام های بدون تضمین به افرادی داده شده که بخش اعظم آن سوخت گردیده است.

براساس گزارشات بانکها نزدیک به ۹۰ درصد از تامین مالی اقتصاد کشور در کنترل بانکها است و از همین محل است که بخش قابل توجهی از منابع بانک‌ها که بالای ۱۰۰۰ هزار میلیارد تومان تخمین زده میشود، منجمد شده و عملا موجب کاهش قدرت مالی‌ بانکها گردیده است. در این شرایط گردانندگان نظام بانکی کشور برای رد گم کردن خطاهای سردمداران بانکها چنین عنوان میکنند که مقصر جریان انجماد دارایی‌ها بدهی دولت به سیستم بانکی است و این گره کور با پرداخت بدهی دولت به بانک‌ها باز می‌شود. درحالیکه این تنها بخش کوچکی از واقعیت است و نه همه آن. مشگل اصلی و اساسی بانکها پرداخت وامهای نجومی به خودیها که مدیران بانکی در بین خود از آنها با واژه وامهای رفاقتی یاد میکنند میباشند، وامهایی که بسیاری از بانکها را زمین گیر کرده است.
تقریبا تمام بانکهای غیر دولتی دارای تعداد معدودی سهامدار اصلی هستند که انواع تعهدات نوشته و نانوشته آنها را به هم پیوند داده است. این شیوه از بانکداری در ایران نه مطابق با اصول پذیرفته شده بانکداری متعارف است، نه ربطی به فقه اسلامی دارد، بلکه ساخته و پرداخته حکومت اسلامی است. از اینرو نهادن نام بانکداری رفاقتی چندان هم بی مسما نیست. این شیوه جدید بانکداری مبتنی بر ترفندهای نانوشته‌ای است که بین بعضی از مدیران و سهامداران دست به دست می‌شود. یکی از ترفند ها نحوه خرید سهام بانک با وام بانکی است. بانک مرکزی گاه تحت شرائطی از جمله گسترش تسهیلات بانک یا بانک هایی را مجبور میسازد تا سرمایه خود را افزایش دهند.
سهامداران و مدیران بانک های متقلب از چنین درخواستی استقبال میکنند، چون از این طریق میتوانند وام های کلان در اختیار فرد یا آفراد مورد اعتماد خود قرار دهند تا از این طریق اقدام به خرید سهام بانک کنند. با این اقدام هم بانک مرکزی راضی میشود هم سهامداران اصلی خرسند میگردند و هم هیات مدیره با این ترفند موقعیت خود را تثبیت میکند. هم اینکه فعل و انفعالات انجام شده از طریق دستکاری ترازنامه پنهان باقی میماند. این تحرکات غیر مجاز بانکی هر چند که در کوتاه مدت به نفع بانک دغلکار تمام میشود. ولی در دراز مدت که بحرانی پیش آید و عدم تعادل اقتصادی بر جامعه حاکم گردد، در آن زمان است که فاجعه اینگونه حساب سازیها نمایان میشود و بحران بانکی خود را نشان میدهد. مانند وضعی که بانکهای کشور در حال حاضر دچار آن شده اند. متاسفانه بانک مرکزی هم که بایستی کنترل و نظارت بر بانک ها را اعمال کند چنان دچار ضعف مدیریت و مرعوب دولت است که دیرهنگام به یاد انجام وظائف خود میافتد که دیگر کار از کار گذشته است.
اگر بانک مرکزی به وظائف خود عمل میکرد و نظارت و کنترل بر بانکها را سالم و بدون پارتی بازی اعمال می نمود، هیچگاه لیست بلند بالای بدهکاران میلیاردی بانکها اینگونه بلند بالا تحقق نمی یافت، تا چندین بانک در مرز ورشکستگی قرار گیرند و چند بانک دیگر در نوبت باشند. یکی دیگر از ترفندهای بانکداران اشاعه این برداشت در جامعه است که مشگل بانکها بدهی دولت به سیستم بانکی است که سبب گردیده تا تشهیلات بانکی دچار نقصان گردد درحالیکه چنین نیست، چون :
اولا : از یک تریلیون تومان دارایی منجمد بانک‌ها کمتر از ۱۵۰ هزار میلیارد تومان آن بدهی دولت است. یعنی تنها حدود ۱۴ درصد از این بحران دارایی منجمد به بدهی دولت مربوط است.
دوما : طبق آمار اعلامی بانک مرکزی تنها ۵ درصد از معوقات مربوط به تسهیلات تکلیفی و تبصره‌ای است و بقیه مربوط به عملیات عادی شبکه بانکی است.
سوما : بدهی دولت به شبکه بانکی بیشتر در بانک‌های دولتی و خصولتی متمرکز است نه همه سیستم بانکی. در بانک‌های بورسی این بدهی در سه بانک ملت، تجارت و صادرات متمرکز است.
چهارما : انتهای جدول ضریب کفایت سرمایه را بانک‌های خصوصی اشغال کرده‌اند و تکان هم نمی‌خورند
بر اساس این دلایل علت بحران دارایی منجمد بانکی بیش از آنکه به تسهیلات تکلیفی قانونی مرتبط باشد، به تسهیلات تکلیفی رفاقتی مربوط است. خطای راهبردی دولت فعلی نیز در تغییر تامین مالی دولت از بانک مرکزی به بانک‌های تجاری قطعا اثر جدی بر افزایش نرخ بهره داشته است، اما اثر آن بر افزایش دارایی منجمد بانکی به مراتب کمتر از مدیریت در هم شکسته بانکی است. به هرحال مشگل امروز سیستم بانکی کشور، قبل از اینکه به ضعف مدیریت بانک مرکزی و دولت نسبت داده شود، بایستی اعمال مدیران و سهامداران اصلی بانکها و همچنین صندوق های قرض الحسنه مورد بررسی قرار گیرد که در جریان مدیریت خود چه خطاها و بی قانونی ها یی را مرتکب شده اند. متاسفانه چنین به نظر میرسد که بانکهای خلافکار پایه های محکمی در درون حکومت دارند و از اینرو حتا نگران ورشکستگی بانک تحت مدیریت خود هم نیستند.

گزیده خبرهای اقتصادی هفته 45 – 95

وزارت نفت منکر فروش تهاتری نفت است

«امیرحسین زمانی نیا» معاون امور بین الملل و بازرگانی وزیر نفت در گفت‌وگو با خبرگزاریها اظهار داشت: ما دیگر هیچ موقع در کار تهاتر نفت با کالا نخواهیم بود و اینکه نفتی را بفروشیم و به ازای آن به جای پول، کالایی دریافت کنیم، تهاتری بود که مخصوص زمان تحریم ها بود. وی افزود: اکنون دیگر چنین مسائلی مطرح نیست و ایران فقط به ازای دریافت پول نقد نفت خود را می فروشد. معاون امور بین الملل و بازرگانی وزیر نفت در پاسخ به اینکه “آیا امکان حصول توافق بین ایران و کشورهای خریدار نفت ایران برای تسویه حساب پول فروش نفت با تهاتر کالا وجود دارد”، گفت: تاکنون چنین توافقی صورت نگرفته و چنین توافقی نیز صورت نخواهد گرفت. اخیراً شنیده ها حاکی از این است که پیشنهاداتی از سوی برخی کشورهای آسیای شرقی برای تهاتر پول خرید نفت ایران با کالاهای غذایی و مصرفی مطرح شده؛ به طور مثال خبرهای غیررسمی از پیشنهاد فروش بیشتر نفت ایران به مالزی در ازای واردات بیشتر روغن پالم از این کشور و فروش بیشتر نفت به هند در ازای واردات محصولات غذایی حکایت دارد.

4316

فولاد امیدی به بازار مسکن ندارد

ایران با جمعیتی بالغ بر ۸۰ میلیون نفر و با ۷۰ درصد شهرسازی، زمینه تبدیل شدن به بازار مسکن خاورمیانه را با پتانسیل بالا دارد. تقاضای مسکن در ایران حدود ۱.۵ میلیون واحد در سال است که در حال حاضر به دلیل کمبود تامین مالی، تنها ۷۰۰ هزار واحد مسکونی در سال ساخته می شود که منجر به کمبود چشمگیر مسکن شده است. حدود ۳۰۰۰ پروژه در بخش مسکن در سال گذشته متوقف شد و در نتیجه تقاضای داخلی مواد ساختمانی از جمله محصولات فولادی کاهش یافت. سال گذشته مصرف محصولات طویل فولادی هشت میلیون تن گزارش شده است. گرچه برخی از فعالان بازار این رقم را کمتر اعلام کرده اند؛ کارخانه های داخلی تولید نورد به دلیل رکود بازار مسکن متضرر شده و ظرفیت تولید خود را کاهش داده و در برخی موارد متوقف کردند. با وجود آنکه تحلیلگران ابراز امیدورای کردند که لغو تحریم ها علیه ایران بتواند به تدریج بخش ساخت و ساز را در کشور احیا کند و تقاضای فولاد را افزایش دهد و حتی پیش‌بینی رشد سالانه بخش مسکن در ایران به ۶.۱ درصد را تا پنج سال آیندها داشته اند، اما آمار های بازار مسکن چندان امیدوار کننده نیست؛ به طوری که بر اساس آخرین گزارش مرکز پژوهش های مجلس شورای اسلامی و بررسی رشد ارزش افزوده بخش ساختمان این بخش از سال ۱۳۹۱ وارد رکودی پنج ساله شده است؛ به گونه ای که رشد این بخش در دوره ۱۱۳۹۱ تا ۱۳۹۴ به ترتیب برابر با منفی ۳.۶، منفی ۳.۱، منفی ۰۰۴ و منفی ۱۳.۵ بوده و برای سال ۱۳۹۵ نیز رشد این بخش ۱۴.۹- درصد برآورد می شود.

معافیت مالیاتی ضد کارگری

براساس مصوبه اخیرمجلس کارکنان دولت با حقوق زیر۲ میلیون تومان و بخش خصوصی با حقوق زیر ۱.۵ میلیون تومان، از پرداخت مالیات معاف می شوند. در بند الف تبصره ۶ این لایحه ذکر شده، سقف معافیت مالیاتی موضوع ماده (۸۴) قانون مالیات‌های مستقیم مصوب ۱۳۶۶/۱۲/۳ و اصلاحات بعدی آن در سال ۱۳۹۶، مبلغ دویست و چهل میلیون ریال و برای سایرین ۱۸۰ میلیون ریال در سال تعیین می‌شود. درحالی مجلس دهم برای اولین بار این تبعیض آشکار را بین کارگران و کارمندان دولت قائل شده که حدود ۱۳ میلیون کارگر در کشور مشغول کار هستند که به احتساب خانواده هایشان حدود ۵۰ درصد جامعه را شامل می شوند که معافیت مالیاتی این قشر حدود ۵۰۰ هزار تومان از کارمندان دولت کمتر است و این مصوبه عجیب به ضرر کارگران است. به اعتقاد نمایندگان کارگران در حالی که حقوق کارگران در کشور ما حتی از کشور چین هم کمتر است و تقریباً بیش از ۸۰درصد کارگران زیر خط فقر هستند که آمارها حاکی از تبعیض فاحش در پرداخت حقوق کارمندان و کارگران است. این موضوع نشان از بی عدالتی‌های موجود در سیستم‌های حقوقی است و کارگران می‌گویند مدیرانی که خود درآمدهای چند ده میلیونی دریافت می‌کنند قادر به درک شرایط سخت کارگران با حداقل دستمزد نیستند. در حالی طی سالهای گذشته سقف معافیت مالیاتی حقوق کارگران و کارمندان یکسان بوده که امروز مجلس دهم در تبعیضی آشکار علیه کارگران، سقف معافیت مالیاتی کارمندان دولت را ۲ میلیون تومان و کارگران را ۱.۵ میلیون تومان تعیین کرد.

چین بزرگترین طرف بازرگانی در حکومت اسلامی

چین همچنان جایگاه خود را به عنوان بزرگ ترین خریدار کالاهای ایرانی حفظ کرده است به گونه‌ای که در ۱۱ ماه گذشته حجم صادرات غیرنفتی کشور به چین به ۷.۳ میلیارد دلار رسیده که نسبت به مدت مشابه سال قبل ۶.۹ درصد افزایش داشته است. پس از چین به ترتیب امارات با ۶.۲ میلیارد دلار، عراق با ۵.۵ میلیارد دلار، ترکیه با حدود چهار میلیارد دلار و کره جنوبی با ۲.۷ میلیارد دلار قرار دارند. آمار تجارت خارجی کشور در ۱۱ ماهه امسال نشان می‌دهد که رتبه‌های نخست تا چهارم کشورهای عمده صادرکننده کالا به ایران به ترتیب به کشورهای چین با ۹ میلیارد و ۳۷۳ میلیون دلار، امارات متحده عربی با پنج میلیارد و ۷۹۷ میلیون دلار، جمهوری کره با سه میلیارد و ۲۷ میلیون دلار و ترکیه با ۲ میلیارد و ۳۸۹ میلیون دلار اختصاص دارد. همچنین واردات ایران از آلمان در ۱۱ ماهه امسال به ۲ میلیارد و ۱۷۰ میلیون دلار رسیده و این کشور پنجمین کشور عمده طرف معامله با کشورمان بوده است، واردات ایران از آلمان در این مدت ۳۶.۳ درصد رشد داشته است. پیشتر گمرک ایران گزارش عملکرد تجارت خارجی کشور در ۱۰ ماهه امسال را منتشر کرده بود که بر اساس آن، صادرات غیرنفتی به ۳۵ میلیارد و ۲۷۰ میلیون دلار رسید که در مقایسه با مدت مشابه پارسال ۸.۳۷ درصد افزایش داشته است.

امضای قراردادهای جدید نفتی به سال بعد موکول شد؟

که در اواسط سال ۱۳۹۴ اعلام شد و دولت مدل IPC پس از آن همه هیاهو درباره قراردادهای نفتی یا همان قراردادهای جدید نفتی ایران را معرفی کرد، مدلی که در دل آن برگزاری مناقصه‌های نفتی با هدف توسعه میادین نفتی وگازی توسط شرکت‌های بزرگ بین‌المللی نهفته و قرار بود این قراردادها بعد از برگزاری مناقصه امضا شود. اکنون گویا برگزاری مناقصه نفتی طلسم شده و طبق آخرین اخبار از زبان معاون وزیر، چنانچه مناقصه ها تا پایان سال ۱۳۹۵ هم برگزار شود، خبری از امضای قراردادی در سال ۱۳۹۵ نیست. این در حالی است که ۲۹ شرکت بین المللی پس از اینکه وزارت نفت اعلام کرد قصد دارد مناقصه نفتی برگزار کند، مدارک خود را ارسال کردند که مورد تایید هم قرار گرفته است. اکنون همه شرکت‌های نفتی بزرگ چشم به وزارت نفت دوخته‌اند تا از زمان دقیق برگزاری مناقصه که قرار بود زمستان ۱۳۹۴ برگزار شود و از آن زمان تاکنون به تاخیر افتاده است، اعلام شده تا پس از امضای قرارداد، توسعه میادین را آغاز کنند. اما همچنان با وجود اینکه علی کاردر، مدیرعامل شرکت ملی نفت اخیرا به ایسنا گفته مناقصه های نفتی قبل از سال ۱۳۹۶ برگزار خواهد شد، زمان دقیق برگزاری همچنان در هاله‌ای از ابهام قرار دارد. به گفته کاردر مذاکرات با شرکت‌های بزرگ بین‌المللی ادامه دارد اما بعید است قراردادی امضا شود، زیرا برگزاری مناقصه فرآیند زمان بر است و احتمالا قراردادهای نفتی در سال ۱۳۹۶ امضا خواهد شد.

صادرات ۱۹ میلیون تن تولیدات پتروشیمی

مرضیه شاهدایی مدیر عامل شرکت ملی صنایع پتروشیمی درهمایش ملی چالش‌ها و فرصت‌های صنعت پتروشیمی در آینده با تاکید بر اینکه صنعت پتروشیمی یکی از ارکان اصلی اقتصاد کشور در سال گذشته بوده است، گفت: سال گذشته و بعد از برجام با راه‌اندازی واحدهای پتروشیمی میزان صادرات افزایش یافت و طبق آخرین آمار میزان صادرات محصولات پتروشیمی ۱۹ میلیون تن به ارزش حدود ۱۰ میلیارد دلار بوده است. وی با بیان اینکه این میزان از صادرات را مدیون شرایط خوب بین‌المللی هستیم، افزود: هم شرایط بیمه‌ها و هم شرایط حمل و نقل بهبود پیدا کرد و واحدها توانستند تولید خود را افزایش دهند. وی در ادامه با تاکید بر اینکه ایران از لحاظ فرصت‌های سرمایه‌گذاری کشور بی‌نظیری است، اظهار کرد: ایران دارنده انواع خوراک، وسعت مرزهای آبی، سازندگان و پیمانکاران توانمندی است و همه این موضوعات دست به دست هم داده و شرایطی را به وجود آورده است که سرمایه‌گذاران معتبر صنعت پتروشیمی خواهان سرمایه‌گذاری در صنعت پتروشیمی ایران هستند. شاهدایی در مورد تهدیدهای صنعت پتروشیمی ایران توضیح داد: رکورد بین‌المللی، رشد دانش فنی و تکنولوژی بالا در کشورهای دیگر از تهدیدهای صنعت پتروشیمی هستند. باید بتوانیم تکنولوژی با ارزش افزوده بالا در کشور تولید کنیم. از جمله تهدیدهای دیگر تحریم‌های بین‌المللی است. ایران در زمان تحریم‌ها تجربه خوبی کسب کرد. ممکن است این تحریم‌ها هر لحظه بازگردد و باید برای آن آمادگی داشته باشیم

وی در ادامه با اشاره به تامین خوراک بخش بالادستی گفت: وزارت نفت طرح‌هایی دارد که تامین‌کننده صنعت پتروشیمی هستند. بخشی از طرح‌ها که احتمال می‌رفت با تاخیر مواجه شود، به خود سهامداران و صنعت پتروشیمی واگذار شد که بتواند برای طرح‌های آتی، خوراک تامین کند. در مورد صنایع پایین دست رشدی که در کشور تاکنون در صنعت پتروشیمی اتفاق افتاده، تولید مواد پایه و مواد میانی بود. همچنین در آینده طرح‌هایی داریم که ظرفیت‌ را از ۶۰ میلیون تن به ۱۰۰ میلیون تن در ۵ سال آینده و ۱۵۰ میلیون تن در ۱۰ سال آینده توسعه دهیم.

.

احمد منتظری و مجتبی خامنه ای / محمد نوری زاد

4314

هردو آقازاده اند، اما این کجا و آن کجا؟

شهرتِ نخستِ مجتبی به شهرتِ شهرام جزایری بند است که در گام نخستِ پول روبی، یک هشتصد میلیونی از وی دشت کرد برای دستگرمی. گام های بلند مجتبی از سال هشتاد و هشت به این سوی شروع شد که با همکاری طائب – رییس سازمان اطلاعات سپاه – هم آدم کشت و هم بدست بابک زنجانی میلیاردها پول مردم را بالا کشید.
احمد اما تا کنون آزارش به کسی نرسیده و پولی از جیب کسی برنداشته. پدر مجتبی رهبر است و پدر احمد نیز می توانست رهبر باشد. پدر مجتبی اما به بقا در رهبری اش اصرار ورزید و برای ماندن در این جایگاه، و با دشمن دشمن و عصبیت و بداخلاقی هایی که خروجی اش بسیجیان بد دهن و فحاش و تخریب گر و بالا رونده از دیوار همسایگان اند، ملتی را سوخت و تباه کرد و به حسرت نشاند، پدر احمد اما خود به اختیار خود از تاج و تخت رهبری – که دم دستش بود – به نفع مردم چشم پوشید و عطای رهبری را به لقایش بخشود و به آزارهای ولایی تن سپرد و در دل همین آزارها نیز دست از این جهان شست تا پدر مجتبی بی رقیب سر به هزارتوی مناسبات آنچنانی اش فرو برد و امضایش را پای نگونبختی ملتی بنشاند و بر سند درماندگی ایرانیانِ غارت شده انگشت بزند.
مجتبی و پدرش به مردم پشت دارند و مشغول کندن پوست از تن مردم اند، و حال آنکه احمد و پدرش رو به مردم داشته و دارند و در این راه جز آزار ندیده اند. با همه ی این ها، مجتبی بر حریر رهبری لمیده و احمد به زندانِ ولایی کوچانده شده. می گویم: بدبخت آنانی که بخیال خود نه امروز که فردا را نیز مدیریت می کنند.
امروزِ مردم اگر دریده و برده شده، فردا حتماً از آنِ مردمی است که از دل هزارتوهای مخفی اش، اسرار اهالیِ بیت رهبری را بیرون می کشند. در آن روز، تماشای جمال جناب مجتبی تماشایی است. احمد آقا، ثانیه های زندان گوارایت. بدان که هر ثانیه ی زندان شما، پتکی است بر بساطِ حضرات ولایی. هستیم و تماشا می کنیم. بگرد تا بگردیم آقا مجتبی.

محمد نوری زاد پنجم اسفند نود و پنج – تهران

خاطرات و مشقات یک فرهنگی فداکار/رضا اغنمی

4305

نویسنده: شادروان حسن صادقی (مدیر)
به کوشش پروفسور حسین صادقی
ناشر: انتشارات شبنم دانش
چاپ اول: ۱۳۹۰- تهران

نویسنده، ازخادمان فرهنگ بوده و بنا به یادداشت پشت جلد کنار تصویر، سال ۱۲۸۶ در روستائی به نام «چکنه» در منطقه نیشابور چشم به دنیا گشوده. تحصیلات اولیه الفبای فارسی و قرآن را درمکتب زادگاه گذرانده. با طی دوره ابتدایی و علوم قدیمه درقوچان ومشهد، درسال ۱۳۰۷ موفق می شود پروانه گشایش دبستان ابتدائی را در روستای چکنه که زادگاهش بوده ازمقامات دولتی اخذ نماید. به سبب نبودن معلم، خودش تعلیم شاگردان را برعهده می گیرد. تلاش های فرهنگی ایشان زمانی قابل تأمل و احترام می شود که : «از ۱۳۰۷ تا ۱۳۳۷ که مشغول خدمت درفرهنگ سرولایت بوده موفق می شوند ۳۵ دبستان و دو دبیرستان یکی پسرانه و دیگری دخترانه در چکنه و دهات دیگر سرولایت دایر کنند» روانش شادبادا.

درپس پیشگفتاری کوتاه و سروده ای «درتاریخچه تأسیس دبستان بصیری وفرهنگ نوین در سرولایت باعنوان «شمه ای ازاوضاع طبیعی، سیاسی واقتصادی سرولایت نیشابور با مختصری از سرگذشت حسن صادقی از۱۲۹۰ تا۱۳۷۳ شمسی». . .» متن کتاب، اطلاعات محلی و سرگذشت نویسنده را در اختیار خواننده می گذارد. اوضاغ جغرافیائی و کشاورزی منطقه را شرح می دهد: «سرولایت که بخش وسیغی ازنیشابور (در۷۲ کبلومتری جنوب شرقی جکنه) با مساحتی یک دهم مساحت کشور سویس است، پس از معرفی حدود و همسایه های جغرافی می نویسد: «این بخش وسیع دارای یکصد و هفتاد پارچه آبادی و پنجاه و هشت هزار جمعیت است». ازآب وهوا و اراضی حاصلخیز، محصولات فراوان دیم کاری ها، درزمین های مسطح و کوهستانی اطلاعات مفیدی را با جزئیات توضیح می دهد. ازآسیب های خشکسالی نیز در منطقه غافل نیست روستائیان : «ناگزیر می شوند برای کارگری به شهرها و نقاط دور دست بروند. از گله داری وضعف آن در میان بومیان و روستائیان گله مند است.

«تعداد ماده گاو هم زاد نیست. برای تعلیف دام ها چراگاه وجود ندارد». از گویش و زبان محاوره مردم و ساکنان روستاها می گوید: «زبان اهالی سرولایت غالبا ترکی می باشد و طبق نوشته های ابوعثمان عمروبن بحر معروف به جاحظ درکتاب فضائل الاتراک، عده زیادی ترک زبان حتی قبل از ظهور اسلام در صفحات شمالی خراسان سکونت داشته اند و درزمان سلاطین سلاجقه یک عده ترک زیان سلجوقی هم به آنها اضافه شده اند. بنا براین از ۱۷۰ پارچه آبادی سرولایت در۱۳۰ پارچه به ترکی و درچهل پارچه به کردی و فارسی تکلم می کنند». ازصنایع دستی که منحصر به گلیم بافی و قالیچه است سخن رفته. ازبه کارگیری بچه ها دراتاق های نمناک برای کلیم و قالی بافی به شدت انتقاد کرده، به درستی یادآورشده است که فضای این قبیل مکان ها برای سلامتی و بهداشت اطفال زیر دوازده سال خطرناک است.

ازاوضاع سیاسی سرولایت و آداب و رسوم و باورهای بومی، روایت های خواندنی و شیرینی دارد که برخی ها بسی جالب و شاید گفت در ردیف استوره های تاریخی ست که سینه به سینه به امروزیان رسیده است. ازآثار کهن و قدیمی اطراف سر ولایت و قصرهای ویران شده و غارهای سرد و طولانی که نشان از گذشته های دور دارد و مخفی گاه عده ای بوده برای تأمین امنیت از هجوم مهاجمان، یاد می کند: «قریه کلیدر(۵/۱۰) کیلومتری جنوب شرقی چکنه نیز در میان دره کم عرض ولی به طول چندین فرسخ واقع شده دارای آثار قدیمه زیادی است. دراین دره آبی که ازکوه بینالود سرچشمه می گیرد جاری است دراطراف این آب درخت های جوز(گردو) زیادی کاشته شده
که عمر بغضی از انها به چند صد سال می رسد». از امامزاده یحیی فرزند زیدبن علی بن الحسین که در چهار کیلومتری کلیدر واقع شده و دیگر ابنیه یاد می کند : « دو کبلومتر بالاتر در ارتفاعات بغل کوه غار بزرگی است که جلو غار را با سنگ های بزرگ و ساروج (مخلوطی از آهک با خاکستر یا ریگ) کار کرده اند. فقط مدخلی باقی گذارده اند» . از داخل غار و حوض قیراندود وتنورخانه وحتی مستراح یاد کرده است که نشان می دهد محل سکونت عده زیادی بوده آن غار برای مدت طولانی : «دنباله آن غار راهرو باریکی به عرض دومتر وارتفاع چهار متر مشاهده می شود که هیچوقت نتوانسته اند به آخر آن برسند. زیرا تاریک و فوق العاده سرد است و حتما چندین کیلومتر امتداد دارد. آنچه مسلم است این غار دز هنگام جنگ و گریز پناهگاه و دژ مستحکمی بوده است».

در «خان بازی های محلی» از شخصی به نام حاج غلامعلی ذِهانی نام برده که در زمان والیگری احمد قوام السلطنه در خراسان، روزی که قوام می خواسته از سرولایت عبور کند به سمت تهران، حاجی برای خودمائی «بجای استقبال وانسانیت دستور می دهد چند تیرهوائی خالی کنند و میخواسته است به والی بگوید که چنین شخص با نفوذی هم دراینجا وجود دارد». قوام بی اعتنا راهش را ادامه می دهد. چند روزبعد دستور می دهد حاجی ذِهابی که درکسوت درویشی، قداره بندی پیش گرفته را دستگیر وبساط او را برچینند: «یک عده سرباز با یک عراده توپ برای دستگیری و درصورت ایستادگی سرکوبی او به محل . . . . . . به محض اینکه گلوله اول به برج اصابت می کند یک بدنه برج با رختخوابها و حاجی و برادرش که بدان تکیه نموده بودند به وسط کاروانسرا پرت وجناب حاجی به یک گلوله توپ بلافاصله تسلیم و خلع سلاح شده راهی زندان مشهد می گردد».
در«عقاید دینی» پس از نکوهش برخی مراسم ازجمله عزادارایی های مذهبی ازقبیل قمه زنی و زنجیر زنی و دیگر خود آزاری ها، روایتی آورده که شنیدن دارد: عده ای ازشبیه خوان های اطراف تهران پس از چندروز شبیه خوانی متوجه می شوند که پول قابل توجهی عایدشان نشده با حیب خالی روی برگشت به خانه نداشتند . به ناگهان خبر می رسد که شاهزاده عین الدوله صدراعظم وقت ازآنجا عبور خواهد کرد. شبیه خوان ها تصمیم می گیردند با نشان دادن جنازه یکی از همکاران جوانشان، پولی از او بگیرند. جوان را به عنوان مُرده سر راه او قرار می دهند. با انداختن پارچه سفیدی روی جنازه به گریه و زاری می پردازند. تا عین الدوله می رسد و دستور می دهد کفن و دفن را انجام دهند: «رسم عین الدوله هم این بود اگر در مسافرت به مرده ای برخورد، باید حتما آن را دفن کن کند والا مسافرتش بدشگون وبدفرجام خواهدبود» جنازه را که به برای شستشو می برند یکی ازهمکارانش یواشکی به اوموضوع را فهمانده قول می دهد که به محض چال کردن اورا نجات بدهند. موقع شستشو: «غسّال آب را نیم گرم نموده مرده را میشوید. لیف و صابون میزند این مرده جوان که هیچگاه دست نرم و لطیف و لیف وصابون ندیده بود تحریک می شود ونمیتواند خودداری کند بی اختیار لَندش (لَند = آلت اتلسلی مرد) بلند می شود. وقتی غسّال می فهمد موضوغ از چه قراراست قدری پنبه به چوب هیزم دم گاو(دم گاو بوته بلند و خشنی است) پیچیده به ماتحت مرده فرو می برد، مُرده از درد و سوزش ماتحت از روی تخته غسّالی برخاسته فرار می کند» حاضران می خندند. عین الدوله که به انگیزه شیبه خوانها پی برده، پولی به آن ها می دهد و نصیحت می کند که : « درآتیه مرتکب چنین عمل خلافی نشوند».

از آداب و رسوم مردم سرولایت – مرکزبخش – تعلیم و تربیت مکتبی واخلاق مردم ده روایت های خواندنی از رسم و رسوم محلی وجنگ و جدال های خانوادگی و عمومی سخن رفته که در مجموع، فاصله طبقاتی و انگیزه های مالی و بگومگوهای رایج زمانه را یاد آور می شود.
در«چکنه قدیم» که: « تا قوچان ۳۶ کیلومتر است»، از ناامنی راه سخن رفته . زمانی که نویسنده برای تحصیل در دبستان، درشهرقوچان می زیست: «می شنیدیم قره سوران (ژاندارم) برای محافظت راه دارند. ولی نه قره سوران می دیدیم ونه امنیتی حاصل بود. یکی ازقره سوران ها به خودم نقل کرد و گفت حقوق ما را خان که رئیس قره سوران ها است میگیرد وماهم بناچار برای امرار معاش شب ها سر راه گرفته قافله ها را لخت میکنیم».
ازسرگذشت مردی فرهنگی می گوید که برای نخستین بار درشهرقوچان یک مدرسه تأسیس کرده بود: «جوان ترک بنام بخشعلیخان، دیپلمه از دبیرستان عشق آباد روسیه بود با دو برادرش که سمت آموزگاری داشتند. فوق العاده جدیت نموده و زحمت می کشیدند بچه ها را ازلحاظ تحصیل و ورزش که حتی تفنگهای چوبی رنگ آمیزی شده داشتند پیشرفت شایانی می نمودند. تعداد محصلین در حدود هشتاد الی نود نفر بود. ازهرنفر ماهی یک تومان شهریه می گرفتند. . . . مردمان عادی به خصوص کسبه ازمدرسه استقبالی نداشته تکفیر می نمودند. . . . بعد ازدوسال مدرسه دولتی شد» مدیرمدرسه مأیوس شده به عشق آباد برمی گردد . «درانجا هم به جرم اینکه جاسوس ایران است پس از چند ماه اورا ترور کردند».

درعنوان:«تأسیس دبستان بصیری و فرهنگ نوین» آمده است که :«درسال ۱۳۰۷ که درمشهد فرهنگ سرو صورتی پیدا میکرد، مدرسطه متوسطه ای هم به نام دانش دایر شده بود». این سند نشان میدهد که نخستین دبیرستان متوسطه در مرکز خراسان درهمان سال ودرسومین سال سلطنت رضاشاه تأسیس شده است. به روایت نویسنده : «نیشایور نیزدر آن تاریخ یک دبستان شش کلاسه داشت». دراین بخش، نویسنده، بااین که تکراریست بازهم ازمشکلات راه انداختن مدرسه در روستای زادگاهش واین بار از کارشکنی های اهل محل می گوید، که پس از تهیه اثاثیه ازقبیل میزو نیمکت و حمل آن به روستا و خانه ای برای محل دبستان «منزل دوم پدرم را که اکنون محل بخشداری است باماهی ۱۵ ریال اجاره نموده به مدرسه اختصاص دادم» برای نام نویسی بجه ها اعلامیه هایی نوشته و بر در و دیوارها نصب می کنند. عده ای در مخالفت با راه اندازی مدرسه اعلامیه هارا کنده ومی گویند که «پسرمیرزاحسین میخواهد بچه های مارا ازدین خارج نماید». نام نویسی تعطیل! نویسنده، با شگردی جامعه شناسانه وارد عمل می شود. با ترتیب روضه خوانی درخانه اش، سخنرانی جالب بازبانی نرم کارساز شده ونام نویسی از ۷ نفر به ۱۷ نفر می رسد تاپایان سال تحصیلی. اما از دیدگاه محلی ها، رفتار واخلاق خوب بچه های مدرسه با دیگربچه ها، مطلوب و قابل تمیزاست. در دومین سال تعداد محصلین به ۳۳ نفر و در سال ۱۳۱۰ به ۳۹ نفر بالغ می شود. با تقویت درس های دینی و راه اندازی نمازخوانی، توجه اهالی بیشترجلب شده. درسال ۱۳۱۱ مدرسه چهار کلاسه می شود : « تا کلاس ششم دانش آموز داشتم. درموفغ امتحان سالیانه شاگردان را به قوچان و نیشابور برای امتحان میفرستادم». اشاره ای دارد به هجوم ملخ دریائی به منطقه نابودی کشتزارها و مزارغ که به فقر وفاقه اهالی می انجامد. شگفتا که عامل و بانی این فاجعه ی غیرمنتظره، ازنظرمردی جاهل و متعصب مذهبی، تأسیس دبستان بوده، و ویرانی آن بنیاد آموزشی را نشانه می گیرد که موفق نمی شود. حضور رئیس معارف و آزمایش درسی از بچه های دبستان روستا، اهمیت تلاش های مسئول مدرسه را ثابت می کند. با تشویق کارکنان دبستان در تأیید زحمات و خدمات، سرو صدای مخالفان ونادانان خاموش می شود.

«سیاست استعماری انگلیس و تریاک فروشی دولت»، دزدیهای »مأمورین دولتی وخانها،« پیشرفت فرهنگ سرولایت» و . . . . . . درپایان فتوکپی قرارداد استخدام و تقدیرنامه ها و تصاویر زیبا از ساختمان های مدارس کهن و نوسازی شده و خانه ها کتاب ۲۲۸ برگی به پایان می رسد.
عشق وعلاقه ی نویسنده برای تعالی رشد جامعه، قابل احترام است. در بستر روایت های کتاب، خواننده احساس می کند که همدل با او در کنارش، در گشت وگذارروستا و شهرهای اطراف، صبر و تحمل را تجربه می کند و یاد می گیرد. بدون کمترین بی حوصلگی با فرودستان پای صحبت نشسته با درک درد و رنج تحجر، آسیب های عقب ماندگی ها را یادآور می شود. با سختی ها گلاویزمی شود و مشکلات را حل می کند. فشارهای سنتی را می فهمد. با اهداف نهائی سنتگرایان و ابزار بیمایه ی نابخردان آشناست با هر نوعش. مداراگری ست پخته و صبور.

این نیز بگویم که: معرفی هرگوشه از وضع جغرافیائی وجامعه شناختی این سرزمین متنوع، امری ضروری وجای سپاس دارد. مردم کشور با همه ی ناهمگونی های بومی، هریک برخوردار ازسنن باستانی با فرهنگی کهن؛ یادمامنده ای گرانقدراز تاریخ اجتماعی این مرز وبوم است، که شادروان حسن صادقی درک کرده با مکتوب کردن خاطراتش درنقش روایتگری صبور، گوشه هایی از اوضاع پریشان و نکبت بار پایانی سلاطین قاجار را، در آستانه ی دگرگونی های کشور مستند کرده است.

یادی از رحمت الهی در گفت و گوی مسعود بهنود با ابراهیم گلستان

هم دوره ای هایش هم کمتر او و بزرگی آثارش راشناخته اندچه برسد به جوان های نسل امروز که دانش شان در حد مقاله است وشبکه های اجتماعی.این گفت و گوی بلندتلفنی اما تا حدود زیادی از او وروزگارش می گوید. گفت و گویی میان مسعود بهنود وابراهیم گلستان که بایادی از هدایت آغاز شده و به نثر و شیوه ی ترجمه و درویش مسلکی رحمت الهی رسیده. عنوان خود نوشته گویا ترین است؛ : ” به یاد آنان که یاده شان مانده است، رحمت الهی …” با هم بخوانیم…

4777

به یاد آنان که یادشان مانده است. رحمت الهی

– سلام

– سلام . کجا هستی چند روز است؟

– سری رفتم به استراسبورک و امروز برگشتم. حالتان چطورست.

– تفاوتی نکرده . من عادت به بی تحرکی ندارم و این سکون بدست و خسته می کند.

– شما که همیشه کاری دارید…

– بله و مشغولم سخت…

– حالا من از این فرصت استفاده کنم بپرسم شما آخرین باری که هدایت را دیدید چه سالی بود. یادتان هست.

– نه دقیق… اما حدود ۱۹۵۰ بود به گمانم . چون بعدش من رفتم آبادان و او هم رفت پاریس.و دیگر برنگشت…

– اتفاقا این روزها داشتم درباره دادگر چیزی می نوشتم یاد آن حکایت هدایت و شما و رحمت افتادم…

– هاهاهاها بله … راستی از رحمت خبر داری. هیچ کس ازش خبر ندارد. یکی می گفت مرده است

– سه چهارماهی به هر در زده ام که خبری ازش بگیرم. فهمیدم آخرین خبری که از وی دارند دو سال پیش بوده که رفته پیش دکتر کوثری به تربت جام. شما دکتر کوثری را دیده بودید. یادتان هست

– کمی بگو درباره اش.

– دکتر کوثری یک دکتر شوایتزر به تمامی معنا بود. مردی یگانه. پزشکی به راستی بی نظیر. او از دوستان خیلی نزدیک صادق هدایت بود و تصور می کنم دیده باشیدش. رحمت الهی هم در این بیست سی سال اخیر از همه جا راحت تر وقتی بود که می رفت پیش او. هر چقدر می خواست می ماند. دکتر تمام مدت شبانه روز مشغول مداوای بیماران بود و در همین حال زندگی می کرد و هیچ نمی دانست از کجا این دارو ها می آید که او به رایگان به هر کس می داد. در دو اتاقی که یکی مطبش بود و یکی محل اقامتش از صبح تا شام می نشست. رحمت هم وقتی پیشش بود از ان اتاق همان طور جویده جویده مثل همیشه اش با او حرف می زند.

– رحمت الهی همیشه همین طور بود. می دانی که هیچ وقت حمام نمی کرد. با ادکلن خودش را می شست. همیشه هم شنگول بود با بطری بغلیش.

– از زمانی که یادم هست همین طور بود و هر چند روزی خانه دوستی بیتوته می کرد. به هر کس هم اسمی می داد. به من می گفت سید.به چوبک می گفت دسته شاخی (چون چوبک هم مثل تو از این عینک های سیاه شاخی می زد)،

– به من می گفت شانه زده. ده تا معنا داشت بعضی وقت ها طوری می گفت که شنیده می شد شانزده (عدد ۱۶) . یک بار نادرپور از من پرسید مگر تو با عدد شانزده ارتباطی داری. گفت خب ازش بپرس. گفت چکار دارم یکهو یک چیزی بارم می کند. تا یک بار آقای انجوی بهش گفت چرا به این بچه میگی شانزده. گفت خری. شونزه چیه این چارده هم نیس. من میگم شاه نه زده … انجوی گفت حالا یعنی چی… گفت یعنی شازده نیست. چون شازده ها … گشادند. این وروجک از صبح تا شب می دود.

– رحمت الهی، صادق خان هدایت را چه صدا می کرد؟

– فکر نمی کنم اسمی داده بود. معمولا بهش می گفت آقا اما می دانم به حسن قایمیان می گفت حسن موش. به دکتر خانلری می گفت خانلرخان. به مین باشیان می گفت شیش بالیان.

– اصلا همه حکایت از آن جا شروع شد که گفتم … داشتم درباره عدل الملک دادگر چیزی می نوشتم یاد رحمت و یا شما و هدایت افتادم.

– آره ان روز از کافه رز آمدیم بیرون، چوبک کار داشت رفت. دیر وقت بود من هم خیال رفتن داشتم که هدایت گفت بمان . رفتیم تا یک سری بزنیم به میکده ای اول خیابان منوچهری. خانه دادگر هم همان اول منوچهری بود.

– بالای سردر خانه اش یک نقش گچی بود می گفتند قبلا صلیب شکسته نازی بوده است.

– فکر نکنم. ولی اگر هم بوده لابد دوران رضاشاه بوده که بعید است. اما موقعی که من میگم مال بعد از رضاشاه است.

– یعنی حدود سال های ۲۵ که از المان برگشته بود دادگر.

– بله دیگر… هدایت و رحمت الهی و حسن قائمیان و من رفتیم طرف خیابان منوچهری که دیدیم جلو خانه دادگر بلوایی است. یک پیرمرد مفنگی یهودی غائله درست کرده بود و به دادگر می گفت چرا پول مرا نمی دهی. دادگر هم با لباس خانه دم در بود و سعی می کرد او را ساکت کنه و مرد هی فریاد می کشید. رحمت یکهو وارد دعوا شد و سر عدل الملک داد زد چرا پول مردم را نمیدی مرتیکه … چرا مردم را آزار میدهی … دادگر با اخم و برای دور کردن رحمت گفت میدونی من کیم… رحمت گفت چرا نمی دانم. همانی که آژدان بهت گفت هیشگی …نیستی …آقا اشاره به روزی که عدل الملک را رضاشاه از ریاست مجلس خلع کرد و بهش یک روز مهلت داد که بره . او رفت آلمان و تا رضاشاه زنده بود نیامد.

– همان جا گفتند که سرپاس آیرم که سر رضاشاه را کلاه گذاشته و به آلمان گریخته بود بهش پیشنهاد داد که رییس جمهور در تبعید ایران بشود و گفته شده با گورینگ هم ملاقاتی کرد اما از ترس رضا شاه نپذیرفت. حتی می گفتند هیتلر خواسته او را و بهش پیشنهاد داده که با کمک آلمان جانشین رضا شاه شود …. اما زمانی که شما دیدید وقتی بود که برگشته بود ایران و کاره ای نبود.

– اره …ولی به هر حال عدل الملک بود و گاهی صحبت نخست وزیریش می شد. پاسبان در خانه اش بود و حالا رحمت افتاده بود به جانش، و ول نمی کرد و صادق خان هم با خنده ها و گاه گاهی با کلمات تایید آمیز تیزترش می کرد… عده زیادی هم جمع شده بودند. که یکهو پسر دادگر با آن قد بلند ورزیده با گیوه ملکی از خانه به در آمد و نهیبی به همه زد و چون دید رحمت یک لاقبا هم دارد متینگ می دهد گفت تو چی میگی… و با تحکم گفت. حالا همه چشم ها به رحمت دوخته شده بود که او هم سر به زیر انداخت و گفت …زت یاد. و رو به یهودی بیچاره گفت چرا مزاحم … آقا شدی.

– این همان پسر دادگرست که با شما همشهری شده بود.

– از این نظر که افخم حکمت با خواهر او ازدواج کرده بود که او هم بسیار زیبا و بلند قامت بود.

– یک بار هم من در همان نزدیکی در کافه گل سرخ اول خیابان چرچیل با بیژن الهی در معیت آل احمد وارد شدیم. یعنی در حقیقت ما جوجه ها دنبال او که داشت حرف می زد . کمی داخل کافه تاریک بود و حرف های آقاجلال ادامه داشت که یکهو از تاریکی یک صدایی درآمد همان طور بریده بریده که می دانید گفت اقا … الان دیگر رو … سبیل شاه نقاره می زنن. یکهو یک چیز نگی نوچه ها بزننت. اقا… نوچه دارن … بچه دارن… باغ دارن… باغچه دارن …میقات دارن قیقات دارن …

– یعنی چی ؟

– اشاره به سفرنامه حج آل احمد، خسی در میقات

– آهان… تنها بود رحمت.؟

– نه احمد آقا لنکرانی هم باهاش بود. یادتان که هست؟

– چطور نیست .احمد از همه برادران آقاتر و به قاعده تر بود. بقیه هم خوب بودند اما احمد اهل جنجال و خودنمایی نبود. یک اصالتی داشت.

– شما حسام لنکرانی را دیده بودید به نظرم. من تا سالها باور نمی کردم که خسرو روزبه او را کشته باشد تا این که اعترافات به خط روزبه را دیدم. اصلا شاملو تصور می کنم شعری را که در جوانی در رثای خسرو روزبه ساخته بود به همین خاطر از کتابش حذف کرد .

– من نمی دانم حقیقتش را . اما می دانم پشت پرده سیاست و قدرت همیشه از این حرف ها بوده است.

– آخه نوشته بعد از کشتن حسام و دفن او در همان زیر زمین، می رود به خانه لنکرانی و بچه هایش به او آویزان می شوند عموعمو گویان… باورنکردنی و چندش آورست. این همان حزبی است که روشنفکرانی مانند دکتر ارانی به راه انداختند و چشم همه در ادبیات و هنر و هر چیز مدرن به دنبالش بود…. این همان سال هایی است که شما هم همه هستی خود را وقف حزب کردید.

– زمانی که مسوول حزب در مازندران بودم. همه هستی ام را گذاشتم و خستگی نمی شناختم. از صبح تا شب کار می کردم. یک سال تعطیل عید برای سرکشی به حوزه های کارگری شیرگاه و پل سفید می رفتم که در قطار برخوردم به هدایت که با بزرگ علوی و چوبک از پیش گلبادی برمی گشتند.

4774

– منوچهر خان کلبادی از بابل. حتما رحمت الهی هم همراهشان بود.

– نه در آن زمان رحمت هم برای حزب، روزنامه صفا را منتشر می کرد، روزنامه عبدالصاحب صفایی نماینده بابل را. با مهندس سهیل یک اتاق بزرگ در خانه ای در شاهی اجاره کرده بودند و آخر هفته ها می آمد ساری پیش ما. یک بار رفتم به دیدنش دیدم تمام دور اتاق را کتاب چیده بودند چون طاقچه و کتابخانه نداشت در نتیجه تمام دور اتاق به آن بزرگی کتاب بود. روی زمین چیده شده.

– رحمت الهی در این زمان مترجم شناخته شده ای بود. نبود؟

– بله. آن هم نه مترجم عادی. من سال ۱۳۲۱ اول بار آموک استفن زوایک را با ترجمه وی خواندم. هنوز یادم هست که با چه رسایی ترجمه کرده بود. گوش کن حرکت کشتی روی آب را زوایک چطور نوشته و رحمت چطور ترجمه کرده: »سکان کشتی همچون کلنگ دهقان، در این مزرعه سیاه اسرار، بالا و پایین می رفت.»

– یعنی شما از هفتاد و چهار سال پیش هنوز این نثر را از بر هستید.

– از بس که درست و دقیق است.

– بله در عین مشنگی و شوخی و دست انداختن ها، بیخودی و مستی ها، پنهان نبود که چقدر در زبان هایی که می داند متبحر است. پانزده سال پیش که آخر بار او را دیدم همان طور بود که همیشه. در جیب کتش یک گذرنامه با مقداری اسکناس لایش و با سنجاق قفلی دوخته شده بود به جیبش. مدتی هر روز دیده می شد و ناگهان گم می شد و بعد شش ماه تلفن می کرد و بی مقدمه می پرسید آقا شان زده هستن… . و می آمد و بود و به کس هم آزاری نداشت و هفته ای یا ده روزی بعدش هم می گفت زحمت رفت…. به خودش می گفت زحمت زمینی (معکوس رحمت الهی) . یک جمعه با پرویز داریوش آمده بود خانه آقای انجوی در کاشانک. عده ای از جمله شرف خراسانی فیلسوف هم بودند. ننشسته شروع کرد: ایشان سید ریش ان… (اسمی که هدایت روی انجوی شیرازی گذاشته بود) ما فقرا هم معلومه… من فقری ام، اینم (اشاره به پرویز داریوش) فخری… زحمتم … اما بهم میگن رحمت … ایشانم یک چیز دیگن …بهشون میگن شرف اونم خراسانی ….

– گفتی آخرین خبر از رحمت چی بود.

– رفته عید دو سال قبل به تربت، پیش دکتر کوثری، همان سال خبر درگذشت دکتر رسید، قبل یا بعد از وی رحمت الهی هم همان جا تسلیم شده است. هر کس از دنیا می رفت رحمت می گفت کت و شلوارش خالی شد. حیف از این ها که بی جانشین هستند. و می روند. بخت ما بود که این آخرین نسل تن رها کرده های باسواد را دیدیم یک چند.

– از این جوانان امروز گمان ندارم کسی رحمت اللهی یا پرویز داریوش را بشناسد. این عیبی نداره. خودشون و مملکتشون را بشناسن خوبه دیگه.