در هفتهی گذشته علی خامنهای، دیکتاتور ایران برای چندمین بار گفت: «رابطه با آمریکا نهتنها برای کشور نفعی ندارد بلکه ضرر هم دارد و عاقل دنبال ضرر نمیرود.»
خامنهای در دیدار با «مسوولان وزارت امور خارجه، سفرا و رؤسای نمایندگیهای جمهوری اسلامی ایران در خارج از کشور» بر تعامل با دنیا تاکید کرد، اما گفت در این تعامل دو استثنا وجود دارد: آمریکا و اسراییل. خامنهای دربارهی نفی تعامل با ایالات متحده گفت: «رابطه با آمریکا و مذاکره با این کشور به جز در موارد خاصی برای جمهوری اسلامی نهتنها هیچ نفعی ندارد بلکه ضرر هم دارد و کدام عاقلی است که دنبال کار بیمنفعت برود؟!»
اشاره:
نیمه ی مرداد، هر ساله یادآور یکی از تلخ ترین مرگ های تاریخ معاصر ایران است. مرگی با نهایت خشونت و در انتهای سنگ دلی؛ مرگ مردی که با سلاح کلمه و آواز به جنگ باورها و سنت های غلط رفته بود؛ هم او که در سالهای نه چندان دراز زندگی اش؛ با جادوی شادی و سرخوشی به نزاع با دیو غم و پریشانی رفته بود و سرآخر هم جان شیرینش را در راه این هدف فدا کرد؛ در این مجال یاد و خاطره ی فریدون فرخزاد را زنده کردیم؛ تنها چند روزی پس از سالروز کوچ ش به دیار آرامش… شرح این مطلب را در ادامه از پی بگیرید…
فریدون فرخزاد
از جمله ی تاثیرگذارترین چهره های موسیقی مردمی ایران بود و آیینه ی تمام نمای شادی و سرمستی. جلوه ای از هنر معترض بود و نمونه ای درست و تمام از معنای راستین وقف کردن زندگی در راه شادمانی خلق…
فریدون فرخزاد در مهرماه ۱۳۱۷ شمسی و در خانواده ای از اهل ادب ایران؛ و در محله های جنوبی تهران متولد شد و از همان روزگار نوجوانی انس و الفت بی پایانش به علوم انسانی را عیان کرد. او پس از تحصیل در مدرسه ی دارالفنون و آشنایی اولیه با شعر و زبان فارسی؛ رخت عزیمت به اروپا بست و در آلمان به تحصیل علم سیاست پرداخت.
زندگی فرخزاد در اروپا؛ با موفقیت های چشمگیری همراه بود؛ او علاوه بر سرودن شعر به زبان آلمانی توانست تا پای خودش را به رادیوی آلمان هم باز کند… با این همه اما علاقه ی وافر او به سرزمین آبا و اجدادی اش باعث شد تا او تمامی زحمات و موفقیت هایش در دیار ژرمن ها را نادیده بگیرد و به منظور ارتقای فرهنگ مردمی به ایران بازگرد.
فرخزاد خیلی زود با شرایط فرهنگی ایران هم سازگاری پیدا کرد. شعر و ترانه و موسیقی و برنامه تلویزیونی موفق ” میخک نقره ای ” از جمله فعالیت های او در این دوران به حساب می آیند. او با شناخت درست از موسیقی و شعر؛ توانست تا ملودی های جا افتاده ی موسیقی غربی را با ترانه های زبان فارسی پیوند دهد و طرحی نو در موسیقی ایران در اندازد. طرح و نقشی تازه که با رخوت و کاهلی جنگی عیان داشت و با وجد و شادی صلحی تمام.
در روزگاری که موسیقی ایرانی، تنها به ساز و آواز سنتی محدود می شد و نخستین تکاپوهای موسیقی پاپیولار هم بیشتر به تقلیدی کورکورانه از نمونه های غربی شباهت داشتند ؛ سعی فرخزاد در ارتقای درک عمومی مردم از موسیقی بسیار موثر واقع شد؛ تا آنجا که برخلاف رای روشنفکران دوران که او را به سطحی بودن متهم می کردند؛ ارباب راستین فرهنگ؛ نخستین نشانه های موسیقی شهری و مدرن ایران را به تلاش های بی مزد و منت او نسبت می دهند.
او علاوه بر ستایش شادی و نکوهش ظلم در برنامه های تلویزیونی اش؛ بسیاری از چهره های امروز موسیقی پاپیولار ایران را هم به مردم معرفی کرد و با بسیاری از بزرگان دوران هم برنامه اجرا کرد تا این طور شوی تلویزیونی او به یکی از پر مخاطب ترین برنامه های وقت رادیو و تلویزیون بدل شود و خاطرات شیرنش هم از پس عبور ایام فراوان؛ همچنان در دل ها باقی بماند و فراموش نشود…
علاوه بر میخک نقره ای؛ پرده ی نقره ای سینما هم دیگر از مجال های فعالیت هنری او به حساب می آید. او در سال۱۳۵۰ در فیلم دلهای بی آرام، به کارگردانی اسماعیل ریاحی ظاهر شد و در کنار ایرج قادری و شهلا ریاحی دو چهره ی بنام سینمای وقت به ایفای نقش پرداخت، تا استعداد بی مثالش را در این زمینه هم سنجیده باشد.
فرخزاد با درک درست از موقعیت تاریخی اش؛ مردمان میانی جامعه را با اوضاع و احوال دنیا آسنا می کرد و به زندگی نیک اندرزشان می داد. با این همه اما، شیوه ای که او برای بیان نصایح به حق و انصاف اش انتخاب کرده بود آنقدر شیرین و شاد بود که آنچه مورد نظر او بود، بی هیچ ابرام و اصراری به جان مخاطب می رفت و در زندگی روزمره اش نمود پیدا می کرد.
علی رغم تمامی فعالیت ها و موفقیت های هنری؛ کار اصلی او انگار همان سیاست بود و تلاش برای به شدن امور زندگی مردمان. اعتراض های بی پایان او به ظلم و جور حکام اما، هیچگاه از جانب سیستم های امنیتی تاب آورده نشد؛ تا آنجا که در دوران هر دو حکومت وقت مغضوب اهل قدرت بود. این طور که آورده اند، همراهی او با بازماندگان یکی از جانباختگان جنبش چپ ایران؛ باعث شد تا او در سال ۱۳۵۵ از رادیوی ملی اخراج شود…
وقوع انقلاب اسلامی برای او و بسیاری از اهالی موسیقی ایران؛ دلیلی برای کوچ اجباری از وطن شد. فرخزاد اما بر خلاف بسیاری از همکارانش؛ هرگز چهره ی منفعل و در کنار ایستاده ای از خود نشان نداد. اگر پیش تر از این، مبارزه ی سیاسی را در کنار کار موسیقی اش انجام می داد؛ پس از انقلاب پنجاه و هفت؛ رسما بدل به بلندگویی برای اعتراض شده بود و بیشتر از یک شو من و خواننده، از یک معترض نترس نشان داشت، هم او که به قول شاعر ما اسرار هویدا می کرد و از چوبه ی دار هراسی نداشت.
زندگی خصوصی او هم نشانه ی تمامی ست از ” انسان ” بودن. او در روزگاری که تابوهای فراوان ذهنی، زندگی مردمان میانی و حتی طبقه ی اهل فکر جامعه را در بر گرفته بود؛ فاش و اشکار از عشق بی حد و مرز گفت و هرگز به اندیشه ی گه گدار احمقانه ی بدنامی شهری اعتنا نکرد. فعالیت های نوع دوستانه ی او هم گواه دیگری بر ادعای انسانیت تام و تمام اوست. فرخزاد در سالهای جنگ ایران و عراق؛ چند بار به مناطق جنگی سفر کرد و سبب ساز زندگی دوباره برای بسیاری از کودکان زخمی جنگ شد. کمک های شایان او به افراد بی بضاعت در روزگاری که دولتمندی نصفه و نیمه ی اقتصادی را تجربه می کرد هم دیگر از نشانه های قلب پر سخاوت او به حساب می آید.
سرانجام؛ زبان سرخ، سر سبزش بر باد داد؛ چه اعتراض های دائمی او به استبداد دینی و به سخره گرفتن قوانین مذهبی از جانب او؛ باعث شد تا حکومت وقت زنده بودنش را تاب نیاورد و برای حذف فیزیکی اش دست به کار شود. او در روز شانزدهم مرداد هزار و سیصد و هفتاد و یک خورشیدی در آپارتمان کوچکش در شهر بن آلمان به قتل رسید.
هفتصد مارک، قرض بانکی، چند ماه کرایه ی عقب افتاده و گوری رایگان؛ همه ی آن چیزی بودند که او از پس زیستن سالیان در راه اعتلای فرهنگ ایران، اندوخته داشت. او به سنگدلانه ترین شیوه ی ممکن و با ضربات پیاپی چاقو به قتل رسید تا بار دیگر قساوت اهل قدرت و ظرفیت کم ایشان در پذیرش انتقاد نمودی علنی پیدا کند. گمان قریب به یقین، قتل او را به سیستم امنیتی جمهوری اسلامی نسبت می دهد؛ با این همه اما فقدان قانونی فراگیر و مرجعی ذی صلاح در حکومت ایران باعث شده که مسببین قتل او پس از بیست و یک سال همچنان ناشناخته باقی بمانند.
پانویس: نوشته ی حاضر صورت خلاصه شده ای از متن برنامه ی ” چمتا ” ست که پیشتر از تلویزیون ایران فردا پخش شده است. شما می توانید ویدئوی این برنامه را در صفحه ی آرشیو چمتا پیدا کنید.
هردم از این باغ بری میرسد تازه تر از تازه تری میرسد
ازقرار کلاهبرداری بابک زنجانی و همدستان سپاهی او درمقابل سایر کلاه برداریها که بتازگی یکی دیگر از آنها برملا شده درحد پول تو جیبی بوده است . جدیدترین کلاه برداری روشده مربوط به شرکت نفتی نیکو ثبت شده در سوئیس میباشد که بعلت دور از دسترس بودن آن خبرها قطره چکانی اعلام میگردد. ولی در همین حد هم گفته شده که بدهی نفتی این شرکت به خزانه ۵ برابر رقمی است که بابک زنجانی اختلاس کرداه است. به عبارت دیگر گفته میشود که شرکد تیکو در حال حاضر رقمی حدود ۳۲ هزار میلیارد تومان از بابت معاملات نفتی را به حساب شرکت نفت واریز نکرده است که تنها مربوط به سالهای ۲۰۱۰ و۲۰۱۱ میشود.
ایده تشکیل این شرکت در اصل توسط رفسنجانی مطرح شد. هاشمی رفسنجانی که در واقع مغز متفکر اقتصادی رژیم انقلابی و در واقع اقای خمینی بشمار میرفت ازهمان ابتدا توصیه میکرد که انقلابیون بایستی پشتوانه مالی قوی درخارج از کشور داشته باشند و در همان اوائل انقلای ارقام نجومی بخارج حکاله شد که معلوم نیست چه شد. ظاهرا گفته شد که بخش اعظم آن خرج خریدهای اسلحه شد که شاید ۵۰% آن درست باشد. بهرحال شرکت نیکو اییده این فکر بود که رفسنجانی به هدایت زاده که در آن زمان معاون وزارت بازرگانی بود ماموریت داد آنرا سازمان دهد که خود هم به نوایی رسید و اکنون یکی از ثروتمندان بزرگ کشور بشمار میرود.
شرکت نیکو پس از آن تبدیل به یکی ازشرکتهای مافیایی حکومت اسلامی شد که مستقیما زیر نظر شخص اقای خامنه ای قراردارد. این شرکت ، در سال ۱۹۹۱ در بندر جرسی، انگلستان بمنظور تجارت نفت خام و محصولات آن، همچنین بعنوان یک شرکت سرمایه گذار در پروژههای نفت و گاز و یک نماینده خارج از کشور و تابعه شرکت ملی نفت تاسیس شد و ثبت گردید. در ماه ژوئن سال ۲۰۰۳ شعبهای از نفتایران، در شهر لوزان سوئیس، بنام شرکت نفتایران سارل تاسیس گردید، که ، تصمیم گرفته شد، که دفتر مرکزی نفتایران به سوئیس منتقل شود. نیکو شعبهها و شرکتهای زیادی در کشورهای مختلف دارد.
شرکت پترو سوئیس، هنگ کنگ اینترترید، نور انرژی مالزی، پترو انرژی دبی و… که در سال ۲۰۱۲ تمامی آنها توسط ایالات متحده آمریکا در فهرست تحریم قرار گرفتند. وزارت خزانه داری ایالات متحده آمریکا در آخرین گزارش خود در سال ۲۰۱۳ بار دیگر شرکت نیکو و مدیرعامل آن؛ را در فهرست تحریمهای خود قرار داد و از شرکت و مدیرعامل آن، بهعنوان سکانداران اصلی دور زدن تحریمها، یاد کرد. از سال ۲۰۰۵ تا ۲۰۰۸ میزان درآمد شرکت نفتایران، درحدود ۵۰% درصد افزایش یافت و از مبلغ ۱۴٫۷ میلیارد دلار، به ۲۱٫۹ میلیارد دلار رسید. که درآمد خالص این شرکت از ۱۲۹ میلیون دلار به ۱۳۴ میلیون دلار افزایش پیدا کرد.
با توجه به آمار و اسنادی که در این گزارش منتشر شده است، تنها در سال ۲۰۱۰ و ۲۰۱۱ ، بیش از ۳۲ هزار میلیارد تومان از درآمد نفتخام ایران بدون دلیل مشخصی به خزانه واریز نشده است. در صورت محاسبه هزینههای غیر منطقی ذخیرهسازی نفتخام در کشور مصر از بیش از ۲۰ سال پیش تاکنون، قطعاً رقم هزینهها بیش از ۳۲ هزار میلیارد تومان خواهد شد.
در حالی که اجاره مخزن ذخیرهسازی نفتخام در بندر روتردام و بندر اسکندریه موجب تأمین نفت اسپات مطمئن ابتدا برای دلالان و سپس پالایشگاههای نفت اتحادیه اروپا شده است، آیا مدیران نیکو مجوز یا مصوبهای برای ذخیرهسازی نفت خام در مخازن خارج از کشور دارند؟ آیا هیچ نوع گزارش تخصصی از عملیات نفتی “سیدی کریر” ،”عین السخنا” و “روتردام” در حسابرسی نفت که به اصطلاح واحد نظارتی داخلی و تخصصی است، وجود دارد؟ و دیگر این که اگر ذخیرهسازی نفتخام در خارج از کشور منطقی است، چرا شرکت نفتی شل، خود اقدام به ذخیره سازی نفتخام نکرده و مخازن نفتی خود را اجاره داده است؟
علاوه بر این که نهادهای مسؤل ( وزارت نفت، مجلس شورای اسلامی،دیوان محاسبات کشور و سازمان بازرسی کل کشور ) باید در این زمینه هرچه سریعتر شفافسازی کنند، بهتر است که مدیران کنونی وزارت نفت و شرکت ملی نفت نیز ، آمار مربوط به ذخیرهسازی نفت خام در خارج از کشور در سالهای قبل از ۲۰۱۰ و سالهای ۲۰۱۲، ۲۰۱۳ و شش ماه نخست سال ۲۰۱۴ را برای روشن شدن افکار عمومی، به طور شفاف اعلام کنند.
یکی از وظائف نیکو در این سالها ذخیرهسازی مواد و محصول با هدف کاهش هزینه ها با ارسال مستقیم سفارشها از تولید به مصرف بوده است ؛ درحالیکه در ۲۰ سال گذشته طی قراردادی که نیکو با شرکت خطوط لوله نفت چند ملیتی عربی(SUMED) بسته است ایران در مخازن روتردام هلند – متعلق به شرکت نفتی شِل- از طریق خط لوله و مخازن نفتی شرکت سومِد و با عبور از مناطقی به نام “عین السخنا” (Ain Sukhna) و “سیدی کریر” (Sidi واقع در ابتدا و انتهای کانال سوئز- نفتخام خود را ذخیره میکند.
سهامداران عمده شرکت “سومد” یا Arab Petroleum Pipelines Compan خانواده هایی از مصر، عربستان سعودی، کویت، قطر، بحرین و امیرنشین امارات متحده عربی است که در مناطقی که در تصویر زیر نشان داده شده است مخازن ذخیره سازی برای انتقال نفت به دریای مدیترانه دارد. بدون شک قراردادی پنهانی بین نیکو و این شرکت وجود دارد ومبالغ عظیمی رد بدل میگردد که روح ملت ایران از آن خبر ندارد.
سهامداران عمده شرکت “سومد” یا Arab Petroleum Pipelines Companyایران علاوه بر هزینه نفتکش برای انتقال نفت خام از جزیره خارک به عین السخنا در دریای سیاه، باید طبق قرارداد بین نیکو و سومد، برای انتقال هر تن نفتخام از خاک مصر تا ترمینال دریایی سیدی کریر حدود پنج دلار پرداخت کند . همچنین ، ظرفیت ثابت تعیین شده برای ذخیرهسازی نفت خام در بنادر غربی و عربی حدود ۴۰ میلیون تن منظور شده است که هزینه آن بر هر تن سه دلار در ماه است؛ از سوی دیگر در صورتی که شرکت نیکو کمتر از این حجم موفق به ذخیره نفت خام شود باز هم طبق قرارداد باید هزینه کامل اجاره ذخیره سازی را بپردازد. اگرچه عملیات حمل، انتقال و ذخیرهسازی نفتخام در خارج کشور توسط شرکت نیکو با هزینههای بالا صورت میگیرد اما آنچه که هدف این گزارش است اسنادی است که نشان میدهد میلیونها بشکه نفت خام ایران بدون دلیل مشخصی کسر شده است!
در واقع شرکت عربی سومد علاوه بر کسر دو دهم درصدی از نفت انتقال داده شده از خطوط لوله مورد نظر که مورد پذیرش دو طرف قرارداد است، طبق ستون تنظیمات (ADJUSTMENT)، مقدار قابل توجهی از نفت ذخیره شده ایران را بر اساس تنظیماتی خلاف قوانین بین المللی به نفع خود کسر کرده است. بر اساس سند ذیل، در سال ۲۰۱۰ میلادی حدود ۴۴ میلیون بشکه (۶.۲ میلیون تن) نفت ایران کسر شده است؛ یعنی با محاسبه هر بشکه نفت خام ۱۰۰ دلار، مبلغی حدود چهار میلیارد و ۴۰۰ میلیون دلار از درآمدهای نفت ایران نادیده گرفته شده است. در سال ۲۰۱۱ مقدار کسری نفت خام ایران، به ۵۷.۵ میلیون بشکه (حدود ۸.۲ میلیون تن) رسیده است یعنی مبلغی حدود پنج میلیارد و ۷۵۰ میلیون دلار؛ البته این موضوع به تأیید نماینده طرف ایرانی یا همان شرکت نیکو هم رسیده است.
اینها تازه بخشهای برملا شده فعالیتهای شرکت نیکو است. درحالیکه چنانچه اعمال زیرزمینی آن در کمک به سازمانها و گروه هایی مختلف جهادی و غیرجهادی در جهان ، همچنین بسیاری از پرداختهای ریز ودرشت پنهان و آشکاردیگر که برای اهداف مختلف هزینه میشده است علنی شود، درآنصورت معلوم نیست به عنوان یک شرکت سوئیسی دچار چه عواقب مالیاتی ، قضایی وسیاسی خواهد شد.
تخصیص ۵ درصد اعتبارات پروژههای عمرانی در پنج ماهه اول سال
علی محمد احمدی نماینده مردم دهلران، آبدانان و دره شهر در مجلس شورای اسلامی با انتقاد از اینکه منابع خوبی به پروژههای حوزه انتخابیهاش اختصاص نیافته است، گفت: درپنج ماهه اول سال جاری تنها ۵ درصد اعتبار به پروژههای استانی تخصیص داده شده است. وی افزود: رییسجمهور قول دادند بسیاری از پروژهها اجرایی شود و معاون برنامهریزی و نظارت راهبردی رییسجمهور نیز دستورتخصیص آن را دادند اما خزانه تاکنون در این راستا اقدام نکرده است. وی گفت: بیم آن میرود بسیاری از پروژههای فعال تعطیل شود و این با روح اقتصاد مقاومتی مغایر است. این عضو کمیسیون برنامه، بودجه و محاسبات مجلس با تاکید بر اینکه با سیاستهای انقباضی نمیتوان از رکود خارج شد، گفت: پروژههای حوزه انتخابیه بنده ۱۰۰ پروژه است که اگر استانیها هم اضافه شود به بیش از ۱۰۰۰پروژه میرسد. وی با بیان اینکه استان ما صعبالعبور است از این رو اجرای پروژههای راهسازی مهم است، گفت: پروژههای آبخیزداری هم منتظر تخصیص اعتبار است. این نماینده مجلس با تاکید بر ضرورت تزریق منابع به پروژه بالای ۷۰ تا ۸۰ درصد پیشرفت فیزیکی تاکید کرد و گفت: مطالبه اصلی این است که اگر تخصیص داده نشود کارگاهها تعطیل میشود و فرصت برای احیای دوباره کارگاهها از دست میرود
سهم ایران در تجارت جهانی گاز نزدیک صفر است
مسعود نیلی در همایش استادان و دانشجویان ایرانی خارج از کشور با بیان اینکه سیاستهای کلی اقتصاد مقاومتی نقش چارچوب اقتصاد ایران را دارد، اظهار کرد: نسبت به سایر کشورها اسناد بالادستی بسیاری داریم اما کمتر سندی توانسته سازگاری لازم بین سیاستهای اتخاذی را فراهم کند؛ این درحالیست که سیاستهای کلی اقتصاد مقاومتی قابلیت این را دارد که علاوه برهدایت برنامههای اقتصادی در کوتاهمدت، در برنامه ششم توسعه نیز برای برنامه میانمدت مفید واقع شود . همچنین وزیر اسبق امور اقتصادی و دارایی با بیان اینکه ترکیب درآمدهای دولت در بودجه عمومی باید تغییر کند، از نحوه تامین مالی طرح مسکن مهر انتقاد کرد. داوود دانشجعفری در این همایش با بیان اینکه برخی از عوامل درون اقتصاد ایران مربوط به سیاستهای نادرستی بوده که ایجاد نوسان کرده است، گفت: مثلا طرح مسکن مهر از این جهت که اقشار ضعیف را هدفگیری میکرد، طرح مهمی بود اما مشکل این بود که تامین مالی این طرح از محل استقراض از بانکمرکزی انجام شد. وزیر اسبق امور اقتصادی و دارایی با بیان اینکه یکی از مواردی که اقتصاد ایران در آن آسیبپذیر است، وابستگی به مواد غذایی وارداتی است، اظهار کرد: در حال حاضر ۸۵ تا ۹۰درصد از روغننباتی مصرفی کشور، وارداتی است
قطع فاینانس چین و احتمال همکاری با کشورهای اروپایی
ارسلان فتحیپور، رییس کمیسیون اقتصادی مجلس با تشریح دلایل قطع فاینانس چین، گفت: درصورتی که مذاکرات ایران و چین به سرانجام نرسد، احتمال همکاری با کشورهای اروپایی تقویت میشود. وی در خصوص چرایی قطع فاینانس چین طی هفتههای اخیر، اظهار داشت: چین میخواهد کمتر از مبالغی که ایران در آنجا پول دارد «فاینانس» را انجام دهد در حالی که بنا بود ۲ برابر این مبلغ را تامین اعتبار کند. وی با تاکید براینکه دلیل مذکور موجب شد تا ایران تصمیم بگیرد فاینانس را قطع کند، افزود: همچنین کشور چین قصد دارد فاینانس را برای کالا و پروژههایی که خودش تشخیص میدهد برقرار کند درحالی ایران باید تعیین کند این اعتبار صرف خرید چه کالا و یا تکمیل چه پروژهیی شود. وی دو دلیل مذکور را به عنوان مهمترین عوامل قطع فاینانس چین برشمرد و در ارتباط با قول رییس کل بانک مرکزی برای رفع این مشکل تا هفتههای آینده، تصریح کرد: البته ایران و چین در حال مذاکره هستند که در این خصوص به نتیجه برسند و باید دیپلماسی دو طرف تقویت شود. فتحی پور در پاسخ به این پرسش که آیا این احتمال وجود دارد که ایران به جای چین کشورهای اروپایی را جایگزین کند؟ گفت: کشورهای اروپایی در سفر به ایران بازدیدهایی را از پروژههای اقتصادی داشته و اعلام آمادگی برای همکاری با ایران کردهاند.
معوقههای بانکی ۲ برابر آمار رسمی است
۱۶۰هزارمیلیارد تومان، جدیدترین رقم معوقات بانکیای است که علیاکبر ترکان، مشاور ارشد رییسجمهور آن را بیان کرده است. آماری نزدیک به آنچه وزیر اقتصاد، اولتیر اعلام و بلافاصله آن را تکذیب کرد. اواخر خردادماه بود که علی طیبنیا در جلسه مشترک مجمع کارآفرینان کشور و وزرای اقتصادی دولت با نمایندگان مجلس گفت: «بگذارید بگویم برخلاف اینکه اعلام میشود معوقات بانکی حدود ۸۰هزارمیلیاردتومان است اما بهصورت واقعی این رقم ۱۵۰هزارمیلیاردتومان است.» رقمی قطعی و آماری جدید از مطالبات معوق. این اظهارات طیبنیا در حالی بود که آخرین رقمی که تا آنلحظه درخصوص مطالبات معوق عنوان شده بود، رقم ۸۲ هزار میلیارد تومانیای بود که رییس کل بانک مرکزی و معاون اول رییسجمهور اردیبهشتماه سالجاری عنوان کرده بودند. اختلاف میان آمار طیبنیا و سیف، یکی در کسوت وزیر اقتصاد و دیگری در قامت رییس مهمترین نهاد مالی کشور، ۶۸هزارمیلیاردتومان بود. اختلافی که نمیتوانست اشتباه آماری یا گفتاری باشد. جالبتر از اختلاف میان آمار، تکذیب خبر توسط طیبنیا بود. فردای روزی که رسانهها آمار ۱۵۰هزارمیلیاردتومانی معوقات بانکی را به نقل از وزیر اقتصاد، تیتر یک کردند، علیطیبنیا این رقم را تکذیب کرد و گفت «آنچه در کمیسیون اقتصاد مجلس گفتهایم آن بود که ما حدود ۸۰هزارمیلیاردتومان معوقات بانکی داریم و حدود ۷۰هزارمیلیاردتومان هم از معوقات استمهال شده است که دیگر جزو معوقات قرار نمیگیرد.» وی در ادامه توضیح داده بود: مبالغ استمهالشده عمدتا در قالب تکالیف بودجهای و دولتی طبقهبندی میشود و نباید با معوقات قطعی نظام بانکی جمع زده شود. اما دیروز ترکان رقمی جدید از مطالبات معوق را رو کرد و گفت: ” در حال حاضر معوقه رسمی بانکها بیش از ۸۲ هزار میلیارد تومان و معوقات غیررسمی آنها نیز به همین میزان است.”
صندوق بینالمللی پول: امسال رشد اقتصادی ایران به ۵/۱ درصد میرسد
مسعود احمد رییس اداره خاورمیانه و آسیای مرکزی صندوق بینالمللی پول پیشبینی کرد، بعد از دو سال انقباض در سیاستهای پولی، رشد اقتصادی ایران به ۵/۱ درصد ارتقا یابد. وی درخصوص فضای کسب و کار در ایران در گفت: امسال بهبود بزرگی در اقتصاد ایران ایجاد شده است. وی اظهار داشت: نرخ تورم در ایران کاهش یافته و پیشرفت در تثبیت نرخ ارز عملی شده و این بهبودها به دلیل اقدامات صورت گرفته از سوی دولت ایران است. به گفته وی، سیاستهای مقتدرانه کلان و اصلاحات جامعی که در عرصه اقتصادی ایجاد شده توانسته شرایط اقتصادی را متحول و مقاوم و با تولید بیشتر در مقایسه با دیگر اقتصادها بتواند مقابله کند. وی تاکید کرد: چارچوب اقتصاد ایران با هدف بهبود سیاستهای پولی، افزایش بهرهوری و گسترش رقابت تنظیم شده که در نهایت این سیاستها باید به ایجاد فرصتهای شغلی متعدد برای جوانان منتهی شود. رییس اداره خاورمیانه و آسیای مرکزی صندوق بینالمللی پول گفت: دکتر حسن روحانی، رییسجمهوری ایران معتقد است که اشتغالزایی و دادن امید به جوانان موضوع مهمی است. وی یادآور شد: تلاش مسوولان ایرانی ضمن کم کردن نرخ تورم، کاهش تدریجی وابستگی به اقتصاد نفتی است به طوریکه بتوانند این وابستگی را تا حداقل ممکن کاهش دهند. به گفته احمد، باید اقتصاد ایران به سمت پویایی و بهرهوری گام بردارد بطوریکه اقتصاد به مرحلهیی برسد که بتواند اشتغال ایجاد کند. وی گفت: رسیدن به اهداف یادشده نیاز به اصلاح جامع دارد زیرا میتوان گفت بدون اینکه در خارج از ایران چه روی میدهد دولتمردان ایرانی از هم اکنون انجام این اصلاحات را شروع کنند.
27هزار میلیارد ریال سهم دولتی واگذار شد
سازمان خصوصیسازی از ابتدای امسال تاکنون، ۲۷ هزار میلیارد ریال سهم دولتی را از طریق بورس، فرابورس، مزایده و مذاکره به فروش رسانده است. بالغ بر ۲۷ هزار و ۴۱۹ میلیارد ریال سهم دولتی از ابتدای سال ۹۳ تاکنون توسط سازمان خصوصیسازی از طریق بورس، فرابورس، مزایده و مذاکره واگذار شده است. براساس این گزارش، از این میزان واگذاری بالغ بر ۷۵ میلیارد ریال در بورس اوراق بهادار و ۲۱ هزار و ۵۳ میلیارد ریال در بازار فرابورس به فروش رسیده است؛ بهعلاوه اینکه یک میلیارد ریال سهم دولتی هم از طریق مذاکره و شش هزار و ۲۹۰ میلیارد ریال از طریق مزایده فروخته شده است. همچنین آمار واگذاریهای امسال به تفکیک حجم واگذاری سهام نشان میدهد ۲۷ هزار و ۳۳ میلیارد ریال به صورت بلوکی، ۷۵ میلیارد ریال به صورت تدریجی و ۳۱۱ میلیارد ریال به صورت ترجیحی به بخش خصوصی داده شده است که ۲۳ هزار و ۵۰۸ میلیارد ریال آن مربوط به شرکتهای گروه یک ماده دو قانون اصل ۴۴ و ۳ هزار و ۹۱۰ میلیارد ریال مربوط به شرکتهای گروه دو ماده ۲ این قانون بوده است.
واکنش مقامات ایرانی به انتشار خبر تفاهمنامه نفتی با روسیه
|در حالیکه خبرگزاریهای خارجی از امضای تفاهمنامهیی مابین وزرای نفت ایران و روسیه برای تهاتر نفت و کالا خبر داده بودند اما واکنش تکذیبی ماجدی معاون امور بینالملل و بازرگانی وزیر نفت ایران موجب شد تا این تفاهمنامه در هالهیی از ابهام تایید و تکذیب باقی بماند. بااین وجود ظاهرا مقامات نفتی ایران نمیخواهند براحتی از کنار این تفاهمنامه بگذرند ، جون وی به گونهیی به تایید این خبر پرداخته و گفته است که “جمهوری اسلامی ایران و روسیه صرفا تفاهمنامهیی اقتصادی و تجاری امضا کردهاند. ماجدی در پاسخ به این سوال که آیا تهاتر نفت در برابر کالا هم بخشی از این تفاهمنامه است؟ اظهار داشت: این تفاهمنامه اقتصادی و تجاری بوده که ممکن است تهاتر نفت و کالا هم بخشی از آن باشد. البته با انتشار گزارشی اعلام کرده بود که الکساندر نواک، وزیر انرژی روسیه در مورد یادداشت تفاهم ایران و روسیه گفته بر اساس پیشنهاد ایران ما در ساماندهی محمولههای نفت ایران از جمله به بازار ایران مشارکت میکنیم. وی البته پیشتر نیز در مورد این تفاهمنامه گفته بود که توافق اولیه و مقدماتی با وزارت نیروی ایران برای امضای ۸ تا ۱۰ میلیارد دلار قرارداد برقی در چهار حوزه نیروگاههای حرارتی، برقابی، شبکه انتقال، افزایش راندمان شبکه انتقال و توزیع برق و تبادل و ترانزیت برق انجام شده است. هرچند که در این توافق جدید بحثی در مورد سایر توافقات نشده . ظاهرا یک توافق هم در زمینه واردات برق از روسیه انجام گرفته است. د چیتچیان، وزیر نیرو گفت قرار است با سنکرون شبکه برق بین ایران، آذربایجان و روسیه امکان واردات ۵۰۰ مگاوات برق در فاز اول و ۷۰۰ مگاوات در فاز دوم نهایی شود. از این رو با این توافق بزرگ برقی بین دو کشور گام نخست برای تهاتر نفت خام صادراتی ایران در ازای برق و سایر خدمات فنی و مهندسی وارداتی از روسیه برداشته شده است. با این حال امریکا که در واکنش به قضایای اوکراین روسیه را مورد تحریم قرار داده بود نیز به این خبر واکنش نشان داده و بنا به گفته دیوید کوهن، معاون وزیر خزانهداری امریکا هرگونه مشارکت شرکتهای روسی در انعقاد قراردادی مربوط به فروش نفت ایران با مجازات امریکا مواجه میشود. وی که مسوول ارشد دولت اوباما در امور تروریسم و اطلاعات مالی است، هشدار داد که هرگونه مشارکت شرکتهای روسی در انعقاد قراردادهای نفتی با ایران، با مجازاتهایی از سوی دولت امریکا مواجه خواهد شد.
50 شرکت فعال بورسی کدامها هستند
شاخص بورس نیز که معاملات نخستین روز سال ۹۳ را در ارتفاع ۷۹ هزار و ۱۵ واحدی آغاز کرده بود، از ابتدای امسال تاکنون در مجموع با افت ۴۴۰۲ واحدی به عدد ۷۴ هزار و ۶۱۳ واحد رسیده است. افت شاخص بورس در حالی این روزها به ۴۴۰۲ واحد در سال جاری رسیده است که دماسنج بورس از ابتدای سال ۹۳ تا پایان هفته اول تیرماه بیش از ۸۱۰۰ واحد افت را به خود دیده بود و در چند هفته گذشته حدود ۴۰۰۰ واحد از تب آن کاسته شده است.. صنایع پتروشیمی خلیج فارس، گسترش نفت و گاز پارسیان، پالایش نفت بندرعباس، فولاد مبارکه اصفهان و مخابرات ایران پنج شرکت فعالتر بورس اوراق بهادار در بهار امسال بودند. همچنین سرمایهگذاری نفت و گاز و پتروشیمی تامین (تاپیکو)، سرمایهگذاری غدیر، ارتباطات سیار، معدنی و صنعتی گل گهر، ملی صنایع مس ایران، بانک پاسارگاد، بانک ملت، معدنی و صنعتی چادرملو، گروه مپنا و سایپا در رتبههای ششم تا پانزدهم جدول فعالترین شرکتهای بورسی در سه ماهه اول سال ۹۳ قرار دارند. در عین حال، رتبههای ۱۶ تا ۲۰ نیز برای شرکتهای گروه مدیریت سرمایهگذاری امید، فولاد خوزستان، بانک صادرات ایران، ایران خودرو و بانک پارسیان به ثبت رسیده است. بانک تجارت، سرمایهگذاری صندوق بازنشستگی، توسعه معادن و فلزات، پتروشیمی پردیس، پالایش نفت تبریز، پتروشیمی خارک، کشتیرانی جمهوری اسلامی ایران، سرمایهگذاری گروه توسعه ملی، فولاد خراسان و نفت سپاهان نیز در ردیفهای ۲۱ تا ۳۰ این ردهبندی قرار دارند. همچنین بانک اقتصاد نوین، پتروشیمی شازند، خدمات انفورماتیک، نفت بهران، پتروشیمی فناوران، حفاری شمال، سرمایهگذاری دارویی، بانک کارآفرین، پتروشیمی شیراز، مارگارین، سرمایهگذاری خوارزمی، سیمان فارس و خوزستان، سرمایهگذاری سایپا، گروه بهمن، بانک سینا، بانک انصار، گروه صنعتی پاکشو، توسعه صنایع بهشهر، صنایع شیمیایی ایران و تجارت الکترونیک پارسیان رتبههای ۳۱ تا ۵۰ را به خود اختصاص دادهاند
توافق اتمی حکومت اسلامی ایران و آمریکا تنها به شرطی نهایی خواهد شد که تمام درهای ورود ایران به مسیر ساخت بمب اتمی به نحوی اطمینان بخش مسدود گردد. این فراز، شاه بیت اظهارات بسیار با اهمیت وندی شرمن معاون وزیر خارجه آمریکا طی رویارویی هفته گذشته سناتور های آمریکایی با نمایندگان دولت در محل کنگره آن کشور بود.
بدون تردید نمایندگان قوه قانونگذاری آمریکا در هر دو مجلس نمایندگان و سنا، به هیچ توافقی کمتر از خواسته های فوق تن در نخواهند داد. دولت آمریکا منتخب مردم و در چارچوب قانون، مطیع رای نمایندگان مردم است. به این ترتیب عقل سلیم حکم میکند که بر اساس اظهارات رسمی وزیر خارجه آمریکا توافق اتمی محتمل ایران و گروه ۱+۵ را “توافق برای برائت از بمب اتمی” تلقی کنیم.
فرهنگ معین برائت را : دوری، رهایی، خلاص شدن از تهمت و تبرئه تعریف کرده است که یکایک این تعریفها در مورد وضعیت کنونی برنامه های اتمی و محتوای توافق آینده جمهوری اسلامی با آمریکا صادق است. این توافق قرار است تا پیش از ۲۴ ماه نوامبر ( انتهای شهریور سال جاری) نهایی شود.
جمهوری اسلامی همواره مدعی بوده که نیت ساختن بمب اتمی را نداشته و آنچه در این زمینه علیه آن مطرح شده تهمت است! جامعه جهانی ( به گونه ای که خانم شرمن هم سه شنبه هفته رفته آنرا با زبان صریح و ساده بار دیگر نزد سناتور های آمریکایی تکرار کرد، مدعی است که جمهوری اسلامی طی بیست سال گذشته با تلاش پنهان برای براه انداختن یک راکتور ۴۰ مگاواتی آب سنگین و همچنین ساخت کارخانه تولید آب سنگین ( برای در اختیار داشتن عامل خنک کننده کوره آن )، ساخت مرکز غنی سازی زیر کوههای فوردو، تلاش برای بهره برداری پنهان از معدن اورانیوم گچین، مبادرت به آزمایش ماشه بمب اتمی در پارچین و اقدامات بی شمار و اعلام نشده دیگر، و در نتیجه زیر پا نهادن تعهدات خود به عنوان عضو پیمان منع گسترش سلاحهای اتمی ( ایران از سال ۱۹۶۸ میلادی به پیمان یاد شده ملحق شده است)، قصد حرکت به سمت ساختن بمب اتمی را داشته است.
یک سال از خاموشی مرشد “ولی الله ترابی” یکی از آخرین بازماندگان نقالی ایران می گذرد.
این طومار نویس و نقال بنام، که طی پنج دهه ی اخیر در پویا نگاه داشتن این هنر اصیل تلاشهای فراوانی کرده بود، در حالی مغلوب بیماری سرطان شد، که قلبش از بی توجهی مدیران هنری نسبت به نقال و نقالی دردمند بود. “مرشد ترابی”، پس از “سعدی افشار” و “محمود استادمحمد” سومین هنرمندی ست که در طی ماه های اخیر غریبانه می کوچد، هنرمندانی که همگی در زمینه ی نمایشهای آیینی – سنتی فعالیت می کردند و این هنر را با جانشان آمیخته بودند و سرآخر هم به علت کمبود دارو، بی توجهی و فقر رخت از دنیا برکشیدند.
مرشد ترابی در سال ۱۳۱۵ و در خانواده ای تعزیه خوان متولد شد و از همان کودکی با نمایشهای سنتی و آیینی خو گرفت. او در سالهای بعد و پس از تلمذ در محضر استادان هنر نقالی مکتب تهران، خود بدل به یکی از زبده ترین استادان این رشته شد، به نحوی که سبک مخصوص به خود را در این زمینه بنا نهاد.
این نقال پرآوازه، هنری را نمایندگی می کرد که این روزها چراغش رو به خاموشی ست، هنری که روزگاری آتش کاروانسراها و قهوه خانه ها را شعله ورمی کرد و با نقالی داستانهای ملی، حماسی و اسطوره ای سرزمین مادری، جمعی سراپاگوش را، گرد هم می آورد.
حافظه ی قوی، فصاحت کلام، سخنوری و اشراف تمام و کمال بر شاهنامه از جمله خصایصی بود که “مرشد ترابی” در نقالی هایش از آنها سود می جست. قدرت بیان و انعطاف حرکات بدنی او به گونه ای بود که بیننده را برجای خود میخکوب می کرد، حرکاتی چابک، اغراق آمیز، غلو شده و صحنه پر کن. درست مثل زمانی که با دور زدن وارد صحنه می شد، “منتشا” را زیربغلش می گذاشت، دستانش را بر هم می کوبید و می گفت : ” یکی داستان است پر آب چشم / دل نازک از رستم آید به خشم” و بعد با بهره گیری از شگردهای سخن چون طومار خوانی، حال گردانی، رجز خوانی، حاشیه گویی و … صدای گرم و گیرا و زنگ دارش را از دل حنجره ی توانمندش اوج و فرود می داد و سرانجام زخم خوردن پهلوی سهراب را به تصویر می کشید.
فن بداهه گویی در کنار تسلط بر متن نقل های تاریخی و ادبی هم از جمله ی دیگر توانایی های ترابی بود، آنجا که او بی هیچ پرده پوشی با مخاطبش سخن می گفت و حتی از او برای ادامه ی نمایشش یاری می گرفت.
این استاد هنر نقالی ، علاوه بر تهیه و تنظیم چندین طومار نقالی – که اساس کار نقال است – روایتهای گوناگون شاهنامه را نیز در چندین جلد گردآوری نموده که یک جلد آن با عنوان مشکیننامه توسط انتشارات “نمایش” به چاپ رسیده است.
او سرانجام در انزوا و تنهایی، در بیمارستان “مدائن” تهران و در سن هفتاد و هشت سالگی زندگی را بدرود گفت.
شماری از وبسایتهای داخل ایران با انتشار یک تحقیق قدیمی مبنی بر اینکه «فشردن سینهی زنان، احتمال سرطان سینه» را کاهش میدهد، در تایید این موضوع دو حدیث از «امامان شیعه» نیز منتشر کردهاند! این وبسایتها که به «اصولگرایان» نزدیک هستند و از معروفترین آنها میتوان از «پارسینه» و «اعتدال» نام برد، در حالی این گزارش را با عنوان «کشف جدیدترین حقایق علمی در باره سینه زنان» منتشر کردهاند که تحقیق مربوط به آن در دسامبر ۲۰۱۲ از سوی دانشگاه کالیفرنیا (برکلی) منتشر شده و در همان زمان در رسانههای انگلیسیزبان بازتاب یافته بود.
در این گزارش از قول «پروفسور دانیل فلچ» استاد دانشگاه برکلی و «مینا ببسل» محقق مولکولشناس آمریکایی آمده که «اگر سلولهای غیرعادی در سینه زنان تحت فشار انرژی بیرونی قرار گیرند، شانس کوچکتر شدن و حتی متوقف شدن آنها وجود دارد».
اما نکتهی قابل توجه اضافه کردن دو «حدیث شیعی» به این گزارش علمی از سوی وبسایتهای «اصولگرا» است که منبع آنها «سفینه البحار» ذکر شده است. در یکی از آنها از قول امام اول شیعیان آمده است: «با همسرت تا زمانی که خوب بازی نکردهای و او را به هیجان نیاوردهای اقدام به جماع نکن. پستانهایش را به آرامی فشار بده تا شهوتش تحریک شود و در آن هنگام که زن ترغیب و آثار میل شدید در چشمانش ظاهر شد، به جماع بپرداز. در این صورت است که هر دو از جماع و نزدیکی کردن لذت خواهید برد و شهوت هر دو اقناع خواهد شد.»
به بهانه ی نزدیک شدن به سالروز مرگ ” محمود درویش ” به دفتر اشعار و رسم زندگی او نگاهی دوباره انداخته ایم. در انتهای این مطلب هم ویدئویی از اشعار شاعر با صدای خود او؛ از پی آورده شده که به همت ” لیلا سامانی ” و تحریریه ی مجله ی فرهنگی چهارسو؛ تهیه و تدارک دیده شده است. مطالب این صفحه را در ادامه از پی بگیرید که آرام خانه اگر نیست؛ باز عشق هست و کلمه هم…
شعر درویش، برای هر اهل شعری خاطره انگیز است و پرشور. او با عاشقانه هایش برای دو نسل، شور و شوق دلبرانه ساخت و کلمات جادویی اش را برای همه ی تاریخ بشریت به یادگار گذاشت. او با کلام میهن پرستانه اش، بارها و بارها، آزادی را ستود و از تقدس تلاش و همتی گفت که بشر در راه رسیدن به آن، صرف می کند.
وی در همان دوران کودکی طعم “جنگ” را چشید و زشتی آن را با روح و روانش لمس کرد. خیلی زود، رانده شدن از وطن و پس آمدهای ناشی از این تبعید و بی خانمانی را تجربه کرد و باز هم خیلی زود با ریزه کاریهای زیستن در دنیایی آشنا شد که نمی دانست در مقابل مفاهیم تازه چه واکنشی از خود نشان دهد. دنیایی سیاست زده که همگان را به ناچار در پی خود می کشانید. درویش، در نخستین دوره اشعارش، از همین مضامین استفاده کرد تا خاک زادگاهش را با کیمیای کلمه و جادوی شعر به زمردی پربها بدل کند و برای دیگرانش به یادگار بگذارد.
شعر ماندگار درویش، به غالب زبانهای زنده دنیا از جمله فرانسه، انگلیسی و ایتالیایی و … ترجمه شد، در ایران هم مترجمان زیادی از جمله دکتر علی رضا نوری زاده و دکتر محمد رضا شفیعی کدکنی، قسمتی از اشعار وی را به زبان فارسی برگردانده اند.
این درست که طرز تلقی شعرا از جهان و وقایع آن، با جو سیاسی و اجتماعی و محیط زندگی شان ارتباط بی واسطه دارد، اما بی گمان آنچه در این میانه شاعری را از خیل شعرای اجتماعی و سیاسی ممتاز می کند، همانا میزان هنرمندی شاعر است و قدرت تخیل او در پدید آوردن متافورهای بدیع و ایجاد موسیقی در کلام. به همین دلیل است که شعر محمود درویش مانا می شود، سر از ترانه در می آورد و هر روز و هر لحظه، زیر لب نجوا می شود.
در شعر درویش، این عشق است که به همه چیز هویت می دهد، مضامین وطن پرستی در شعر او، با نگاهی عاشقانه و تازه سروده می شوند، تا جایی که دیگر وطن به صرف وطن بودنش نیست که دوست داشته می شود که به خاطر معشوق بودنش است که عزیز است و بلند منزلت.
درویش، در شعر “عاشقی از فلسطین” که نخستین بار در سال ۱۹۶۴ و در مجموعه ” با شاخه های زیتون” به چاپ رسید، دقیق ترین معانی وطن دوستانه را از زبان عاشقی بیان می کند که از معشوق به دور افتاده است:
” چشمانت خاری به دل است
خراشنده است و با این وجود عبادتش می کنم
حمایتش می کنم در مقابل باد
خراشی می دهمش شباهنگام که دردمندم
روشنی می بخشد ستارگان را
خراش چشم تو
امروز مرا به فردا مبدل می کند….”
درویش در تمام مدت زندگی اش، تنها دوره کوتاهی در وطن (فلسطین) زندگی کرده است، پس می توان نتیجه گرفت، آنچه او از وطن می سراید، بیشتر زاده خیال است تا آمده از واقعیت و غم تکرار نشدن دوباره یک تجربه. این وطن پرستی آمیخته با “خیال” که در شعر موج می زند، یاد آور بیتی از برزخ است که در آن، دانته می نویسد: ”پس، باران به تخیل والای من بارید…” شعر با کلماتش می بارد و ترنم باران را در ذهن تداعی می کند. در شعر و ترانه محمود درویش، همچون تمامی ادبیات عرب، زن و شراب و موسیقی، حضور دارند و ضربان اصلی شعر به حساب می آیند. او حتی زمانی که شعر سیاسی می نویسد و به صراحت اندیشه چپ را در شعرش تبلیغ می کند، باز هم حاضر نیست پا را از دایره سنت شعر عرب بیرون بگذارد و از زیبایی های زندگی و زن و عیش و طرب سخن نگوید.
”زیباترین چشمها از آن اوست
همه خوانندگان
از این آهنگ سیراب می شوند
من خطا کارم که قلب تو را تنها برای خود می خواهم
ای گل صحرا ها
ای حیفا…”
این اشعار تا شعر هست و تا قصیده هست و تا انسان با “کلمه” رابطه برقرار می کند و به شناخت پدیده های عالم می رود، به هیچ تأویل مهجور نمی گردند. براستی در سوگ مردی بزرگ چه می توان نوشت، وقتی که او خود با صریح ترین کلام می گوید:
”من نمی میرم، تا زمانی که در زمین قصیده هست
تا زمانی که چشمانم نمی خوابند
من زنده ام تا زمانی که آن شهر زنده است
تا زمانی که آن سه مبارز زنده اند
زیستنی این سان
بهترین زندگی است.
پس ای مرگ
دوری کن از من
من نمردنی هستم.”
عاشقانه هایش ناب اند و صدایش بستر حریری برای آن کلمات ساحره؛ حرف از ” سالواتوره آدامو ” خواننده ی پر آوازه ی بلژیکی – ایتالیایی ست که در دهه های شصت و هفتاد عاشقانه های فراوانی را به بازار موسیقی اروپا عرضه کرد.
ترانه ای از او با ترجمه ی فارسی در ادامه ی این صفحه از پی آورده شده، با ذکر این توضیح که برنامه های چمتا در نخستین شماره از فصل ششم به سراغ این صدای پرخاطره رفته و آثار و احوال و زندگی او را مروری دوباره کرده. وقت اگر یارتان بود، تماشای این برنامه در شنبه ی پیش رو را در برنامه ی روزانه تا ن بگنجانید؛ که ترانه های او همه از جنس عشق های ناب و افسانه ای اند و پر از جادوی دلنشین قصص قدیم.
دیگر اینکه این ترانه و دیگر ترانه های او در برنامه ی فوق هم با ذوق و همت ” لیلا سامانی ” به فارسی آورده شده اند.
اشاره:
در این روزها و سالهای زخمی استبداد که بر مام وطن بسیار دشوار عبور کرده اند؛ بسیاری از اهل فرهنگ و فرزندان نیک آن آب و خاک؛ یا به خانه در غربت رفته اند و یا دور از آرام آن خاک، روزگار غربت را تجربه می کنند؛ همین است که خواهی نخواهی معنا و مفهوم ” وطن ” بیش تر از پیش در اذهان جلوه گر شده و این پرسش بیش تر از قبل محل فکر و اندیشه شده.
” خلیج فارس ” به بهانه ی فرارسیدن دوم مرداد ماه؛ ویدئویی، ساخته ی ” محسن عمادی ” را باز نشر کرده؛ ویدئویی که به قرار سازنده اش در پی یافتن پرسشی ست برای همان سوال همیشگی شاملو؛ برای هم آنچه شاعر برای آزادی و رهایی اش؛ سالها با سلاح کلمه اش جنگید و لحظه ای پا پس نکشید. مرور توضیحات آقای عمادی هم خالی از لطف نیست و در راه رمز گشایی این گزارش بسیار مفید فایده است… پس ببینیم و بخوانیم و یاد شاعر آزادی مان را زنده کنیم…
یک – پس از غیاب احمد شاملو بود. احساس میکردم که هرگز حضور کسی را در نخواهم یافت که به من آن مایه توان دهد که حضور او میداد. سالها گذشت، تا اینکه در یک کنگرهی شعر در اسپانیا با آنتونیو گاموندا آشنا شدم و انگار که آن غایب را بازیافته باشم با او از مفهوم شعر، کلمه و واقعیت سخن گفتم. به خاطر او بود که زبان اسپانیایی آموختم و بعد، نتیجهی گفتگوهای او و کلارا خانس و من، در کتابی به اسم «از واقعیت و شعر» در مکزیک چاپ شد و شگفت آنکه چند سال بعد خود به مکزیک آمدم. نخستین مکالمهام را با گاموندا، با عباراتی از ریلکه آغاز کرده بودم و با ضرورت شعر نزد شاملو ادامه داده بودم. آن گفتگوها علاوه بر کتاب، بعدها فیلمی شد به نام «آنتونیوی عزیز». حضور احمد شاملو در هردوی آنها، حضوری روشن و قطعیست.
۲. کسی که سینما را چنان میپندارد که ژان لوک گدار، هرگز به این ویدئو نام سینما نخواهد داد. زیستن و تجربهی فیلمسازانی چون کامران شیردل و ابوالفضل جلیلی، مرا شرمگین میکند از اینکه بضاعت و فرصتی بیش از این ندارم. این ویدئو تمامن با دوربین عکاسی شخصیام فیلمبرداری شدهاست. بخشی که از ایران برایم ارسال شد، کیفیت کافی را هم نداشت. نه گروه فیلمبرداری و صدا در کار بودهاست و نه ادیتوری بیش از خودم. همهی کارهایش را درحدود یک هفته از ویرایش صدا و تصویر و زیرنویس خودم کردهام، روی یک کامپیوتر شخصی. کیفیت ویدئویی که در اینترنت میبینید قریب ده درصد کیفیت اصلی این ویدئو است. زیرنویسها هم باید اصلاح شوند تا دقت کافی را پیدا کنند و بنابراین، امیدوارم اهل سینما و ادب بر من ببخشند. گزارشیست و حرف دلیست، نه بیش و نه کم!
۳. در سفرهای بسیار، با همین ابزارهای اندک خانگی، سعی کردهام با دوستان و شاعرانی که همراه لحظات شخصیام بودهاند، روایاتی ثبت و ضبط کنم که شاید به کار تجسد خاطره بیایند. هیچکدام از این لحظات، رسمی نیستند و شاعرانی که روبروی دوربین قرار گرفتهاند، خود را در خانهی خود حس میکردهاند. ولی قطعن به من این اجازه را دادهاند که این تصاویر را چنان که میخواهم استفاده کنم. فیالمثل انسان نازنینی چون خوان خلمن در شرایطی روبروی دوربین من قرار گرفت که بسیار بیمار بود و دستش شکسته بود.
۴. ویدئوهایی که در محور شاملو ضبط کردهام به چهرههای این فیلم محدود نمیشود. بزرگان و عزیزانی چون آنتونیو گاموندا، خوزه امیلیو پاچهکو، السا کروس، فیلیپ اوله، مانوئل مارتینز فورخا، آنخل گیندا، انریکه سروین، فرانسواز روی، ناتالی هندل، شعله ولپی و غیره در این ویدئو نیستند. اگر زمانه همراهی کند در آینده با محور سه پرسش تبعید، ترجمه و واقعیت به پدیدهی شعر شاملو در سخن دیگران نزدیک خواهم شد. اینبار نه جسمام اجازه میداد و نه روحیهام و نه رخصتی که در اختیارم بود.
۵. پرسش اساسی این گزارش، همان پرسش شعر «ترانهی آبی» شاملوست. از خود میپرسد که موطن ما کجاست؟ میپرسد که در فقدانِ آنچه که دیگر با ما نیست یا وجود ندارد، همان خاکی که دور از دسترس است، همان کودکی از دست شده، چگونه با شعر، مقاومت و خود روبرو میشویم. اینکه چطور، صدای شاملو در این شعر، صدای همهی ما میشود.
۶. سپاسگزار معلم همیشهام، ع. پاشایی هستم و دستِ تمامی دوستان بامداد ساری را میبوسم، شهری که سخت دلتنگ آنم. مسئولیت هرآنچه در این گزارش آمده است با من است و نه با هیچکس دیگر. تدوین امریست که قدرتمداران خود میدانند که چهها میکند، خواه روایت حقیقت باشد و خواه روایت فریب. هرچه هست، خوانندهی شعر شاملو، خواهدش شناخت. و الباقی بقایتان، جان دشمن فدایتان!
منبع: سایت رسمی احمد شاملو
محمد ابراهیم باستانی پاریزی، استاد تاریخ، نویسنده و روزنامه نگار کهنه کار ایرانی، که از جمله ی بازماندگان نسل پیشین ادبیات ایران بود، صبح روز پنجشنبه پنجم فرودرین؛ و در بیمارستان مهر تهران دار فانی را وداع گفت.
خبرگزاری های داخلی، دلیل مرگ این چهره را کهولت سن و بیماری کبدی دانسته اند؛ او در هنگام مرگ در آستانه ی نود سالگی بود.
به گزارش خبرگزاری ” مهر “، مراسم تشییع باستانی پاریزی، پنجشنبه هفتم فروردینماه، از مقابل دانشکده ادبیات دانشگاه تهران برگزار میشود. قرار است که او در گورستان بهشت زهرا، در کنار همسرش، حبیبه حائری، دفن شود.
باستانی پاریزی فعالیت های دانشگاهی اش را در سال ۱۳۳۸ و با مدیریت مجله داخلی دانشکده ادبیات دانشگاه تهران آغاز کرد و تا سال ۱۳۸۷ استاد تماموقت دانشکده ادبیات بود.
او در سال ۱۳۲۱ در مجله ” بیداری کرمان ” مقالهای انتشار داد با عنوان «تقصیر با مردان است و نه زنان». انتشار این مقاله سرآغازی بود بر فعالیت گسترده او به عنوان یک روزنامهنگار و مقالات و پاورقیهای بسیاری در روزنامههای پربازتاب آن زمان، نشریاتی مانند کیهان و اطلاعات و خواندنیها انتشار داد.
باستانی پاریزی علاوه بر دانشگاه و مطبوعات؛ چهره ای نام آشنا در عالم داستان نویسی و تاریخ نگاری هم به حساب می آمد. او نخستین کتابش را سال ۱۳۲۴ منتشر کرد. این اثر که شرح و تفسیری است بر نامههای شیخ محمد حسن زیدآبادی با عنوان «پیغمبر دزدان» منتشر شد و تاکنون بارها تجدید چاپ شده است. از باستانی پاریزی بیش از ۴۰ کتاب منتشر شده است، از جمله مجموعه هفت جلدی «سبعه ثمانیه» که هر یک بر مبنای عدد هفت استوار است.
بسیاری از اهالی قلم باب مرگ او، مطالبی چند قلمی کرده اند؛ همکارانمان در تحریریه ی بخش فرهنگی خلیج فارس، برخی از این مطالب را گرد هم آودره اند که با هم می خوانیم.
علیرضا طبایی، شاعر و پژوهشگر ادبی:
باستانی پاریزی تنها یک استاد ممتاز تاریخ نبود، بل، ادیبی گرانسنگ، فرزانه ای والا، نویسنده ای توانا، طنزپردازی برجسته و هنرمند، شاعری خوش قریحه و افزون بر همه اینها، بزرگمردی بود که با حافظه وقاد و اعجاب آفرین، به درستی زمان و مکان کاربرد هر سخن، هر شعر، هر لطیفه، هر خاطره و یادبود را در می یافت و کلام و سخن و متن و پژوهش خود را با چاشنی آنها می آمیخت، و از این معجون دلنشین، ارمغانی بایسته و شایسته می آفرید که مخاطب را تا آخرین سطر و آخرین واژه از افسون خود رها نمی کرد و می شد آن را بارها و بارها خواند و باز هم در همان افسون شناور شد.
باستانی پاریزی به راستی یکی از استوانه های فرهنگ و ادب در روزگار ما بود. آنچه او در طول نزدیک به یک قرن آفرید، از مقاله و پژوهش و شعر و سخنرانی و طنز، گنجینه ای است که دست روزگار را بر آن، امکان تطاول نیست. و در کنار این هنرآفرینی، استاد ممتاز تاریخ و فرهنگ ایران زمین، سالیان سال به پرورش شاگردان و دانشجویان و جوانان مستعدی همت گماشت که راه و سیره او را ادامه خواهند داد و آموخته ها و اندوخته های ارزشمندی را که از او فرا گرفته اند، به نسل های بعدتر خواهند سپرد تا نام و آثار استاد باستانی پاریزی، همواره بر پیشانی تاریخ و فرهنگ روزگار ما در طول زمان درخشان باقی بماند.
باستانی پاریزی، استاد فروتن و فرزانه بزرگواری بود که اندوخته های علمی و ادبی و فرهنگی خود را، سخاوتمندانه و با بزرگ منشی در اختیار دوستداران و جویندگان فضل و علم و دانش قرار می داد. او بزرگمردی بود که به راستی عاشق ایران، فرهنگ و ادب پارسی و هنر و فضیلت هایی بود که میراث و گنجینه قوم ایرانی است. و افزون بر این، او با تمام وجود به زادگاه خود «پاریز» و سرزمین بالندگی خود کرمان عشق می ورزید. عدد هفت برای او، چون واژه ای مقدس، عزیز بود و تعدادی از کتاب ها و آثار خود را با سود جستن از این عدد جادویی، نامگذاری کرده است: نای هفت بند، اژدهای هفت سر، خاتون هفت قلعه، آسیای هفت سنگ، کوچه هفت پیچ، زیر این هفت آسمان، سنگ هقت قلم و سرانجام هشت الهفت.
همراه این آثار که همه، مجموعه مقالات و پژوهش های اوست، آثار ارزشمند دیگری در زمینه های کرمان شناسی، مجموعه شعر و زندگینامه بزرگان نگاشته است که همه گواهی بر گستردگی دامنه آگاهی ها و نشانه موشکافی و دقت و حافظه اوست که از آن جمله می توان به: پیغمبر دزدان، فرماندهان کرمان، وادی هفت واد، گنجعلی خان، یادبود (مجموعه اشعار)، کورش کبیر یا ذوالقرنین، تلاش آزادی، یعقوب لیث، شاه منصور، از پاریز تا پاریس، حماسه کویر و … اشاره کرد.
علی دهباشی
باستانی پاریزی تاریخ را به میان مردم برد و آثارش در میان غیردانشگاهیان هم نفوذ بسیاری داشت.
سردبیر و مدیر مسئول مجله «بخارا» با اشاره به اینکه بیشترین آثار باستانی پاریزی در مجله کلک و بخارا چاپ میشد، در گفتوگو با ایسنا، گفت: من این افتخار را داشتم که در طول ۲۵ سال انتشار مجله کلک و بخارا با اظهار لطف باستانی پاریزی همواره مقالات او را در این دو مجله چاپ کنم و آخرین نوشته او هم در شماره نوروزی مجله بخارا چاپ شد.
او ادامه داد: به نظر من باستانی پاریزی یکی از مهمترین مورخین تاریخ ایران است که توانست تاریخ را از حالت خشک و غیر جذاب دربیاورد و به میان مردم ببرد.
این پژوهشگر افزود: باستانی پاریزی با توانایی که در پرداختن به موضوعات تاریخی ایران داشت توانست جامعه غیردانشگاهی را با تاریخ آشنا کند. به شهادت چاپهای مکرر کتابهایش، آثار او در میان مردم نفوذ بسیاری داشت و باستانی پاریزی مورخ تاریخ مردم ایران است. او به شخصیتهایی میپرداخت که هرگز در کتابهای تاریخ به آن صورت که باید اهمیت نداشتند و او به آنها این اهمیت را داد و من درگذشت او را به همه دوستدارانش تسلیت میگویم.
هوشنگ مرادی کرمانی
با اظهار تأسف از درگذشت باستانی پاریزی و برگزار نشدن مراسمی برای بزرگداشت او، این استاد دانشگاه را شناسنامه کرمان خواند.
او ادامه داد: من همیشه گفتهام هیچ نویسنده و هنرمندی وجود ندارد که به اندازه باستانی پاریزی با تاریخ زادگاهش گره خورده باشد. حتی شهریار را نمیتوان با تبریز گره زد چون دیگرانی هم بودهاند که تبریز را شناساندهاند، اما باستانی پاریزی شناسنامه فرهنگ و تاریخ کرمان است. نکته بعدی اینکه باستانی پاریزی تاریخ بسیار تلخ، غمبار و سرشار از تنش ایران را شیرین کرد و از دبیرستان و دانشگاه به خانهها برد و مردم تاریخ را خواندند که لذت ببرند به جای اینکه امتحان بدهند.
مرادی کرمانی ادامه داد: باستانی پاریزی نگاهی مردمی به تاریخ داشت و مردم را در تاریخ پررنگ کرد. تاریخ، تاریخ حکمرانان و زورگویان است اما او تاریخ را مردمی کرد و از مردم زمانه حرف زد. من متخصص نیستم اما در ایران کمتر کسی است که به مردم در زیر سایه تاریخ اهمیت بدهد.
این نویسنده با اشاره به اینکه باستانی پاریزی به روستاهای کوچک هویت بخشید، گفت: باستانی پاریزی کتابی دارد به نام «روستازادگان دانشمند» یا «حماسه کویر». او در این کتاب به زنان و مردانی که از روستاهای کوچک و مرحوم برخواستند و کارهای بزرگ علمی کردند، هویت داد. چیزی که در گذشته، آدمها پنهان میکردند را به افتخاری برای آنها بدل کرد. بسیاری علیآباد، حسین آباد و فیض آباد را از آخر اسم خود حذف میکردند اما بعد از کتاب باستانی پاریزی، هر کس پشت اسمش، اسم روستایی بود به آن افتخار میکرد.
مجید تفرشی
توجه خاص باستانیپاریزی به زندگی افراد کمتر شناختهشده یا در تاریخ مورد توجه قرار گرفتهنشده بسیار ستودنی و مرجعی مهم است. این اهمیت آنجا بیشتر نمایان میشود که توجه داشته باشیم که اطلاعات ما از مسوولان محلی و مدیران میانه ایران بسیار کم است و بانک اطلاعاتی جدی و منبع قابل اعتماد یکپارچهای در ایران در اینباره وجود ندارد. یکی دیگر از نکاتی که از استادم باستانیپاریزی آموختم و امیدوارم هرگز از یاد نبرم، مساله بررسی اشتباهات توسط خود پژوهشگر و به تعبیر خاص باستانی «خودمشت و مالی» است. عرصه پژوهشهای تخصصی و به خصوص تاریخی، گاهی حس ناپسندی را به آدمی القا میکند که از انتقاد سالم دیگران آزرده شود و خود نیز به بازنگری و اصلاح اشتباهاتش دست نزند. باستانی از نخستین کسانی در ایران بود که با شهامت با اذعان به این اصل بدیهی که انسان جایزالخطا و بلکه واجبالخطا است، شجاعانه، بیش از دیگران و پیش از دیگران به اشتباهات و سهویات نوشتههای خود توجه کرده است.
آخرین نکتهای که از استادم محمدابراهیم باستانیپاریزی به یادگار دارم این است که برخلاف توهم عوام و حتی برخی از کوتهاندیشان عرصه تاریخنگاری، اسناد تاریخی، چه منتشر شده و چه منتشر نشده، اوراق یکبار مصرفی نیستند که با استفاده یک محقق یا حتی انتشار کامل آنها از اعتبار ساقط شوند و دیگر به درد کس دیگری نخورند. باستانی معتقد است که دهها و صدها نفر میتوانند روی یک سند تاریخی کار کرده و تحقیقات و نظرات متفاوتی را بر اساس آن سند انجام دهند. چنان که خود باستانی در آثار مختلفش با مهارت و استادی مفاهیم و مطالبی را از منابع و اسناد بیرون کشیده و عرضه کرده که چندین محقق قبل از او که بر روی همین منبع کار کرده بودند به آن توجهی نکرده بودند.
روحانی رئیس جمهوردر نشست مشترک دولت و مجلس که موضوع آن کاهش تورم بود، با اشاره به مهار تورم دراقتصاد بیمار کشور گفت اکنون وظیفه بزرگ ما شکستن رکود است که شروع کرده ایم. منظور روحانی از شکستن رکود ، لایحه ای است که درچهار برنامه کوتاه مدت برای رفع رکود و دستیابی به رونق اقتصادی با احتساب و بدون احتساب ادامه تحریمها تهیه شده است. این نقشه راه “مبارزه با رکود” که بطور قطع ساخته و پرداخته دکتر نیلی مشاور اقتصادی رئیس جمهور است از آنگونه انشاهای صادق صداقتی است که ازخواندن یا شنیدن آن احساس امیدواری میکنید، ولی در نهایت درهمان حد تعریف و تمجید باقی میماند.
در مقدمه این گزارش آمده است: دولت یازدهم در مسیر ایفای مسوولیت خود در پرداختن به مسایل اصلی و مهم کشور، پس از خارجکردن اقتصاد از التهاب بسیار بالای تورمی و طراحی هدفمندی یارانهها با سازوکاری متفاوت و اعمال ملاحظات شرایط رکود تورمی در آن، تهیه برنامه خروج «غیرتورمی» و «پایدار» از رکود را در دستور کار قرار داده است. برای تشخیص صحیح مساله اقتصاد ایران طی سالهای ۱۳۹۱ و ۱۳۹۲، لازم است قدری به عقب بازگشته و سیاستها و وقایع اقتصادی کشور طی سالهای گذشته مورد بررسی قرار گیرند. بهخصوص برای شناسایی عوامل دسته سوم که بر عمق رکود اثر میگذارند، لازم است مروری بر تحولات سالهای پیش از وقوع رکود، یعنی سالهای نیمه دوم دهه ۱۳۸۰ صورت گیرد. بر این اساس گزارش حاضر چهار دوره زمانی را مورد بررسی قرار میدهد. دوره اول: سالهای نیمه دوم دهه ۸۰ (سالهای ۱۳۸۵ تا ۱۳۸۹)، دوره دوم: از دیماه ۱۳۸۹ تا انتهای مردادماه ۱۳۹۲، دوره سوم: از شهریورماه ۱۳۹۲ تا امروز، دوره چهارم: ماههای پیشرواز ۱۳۹۳. گزارش سپس به اقتصاد ایران در سالهای ۸۵ تا ۸۹ و پس از آن به تحولات اقتصادی دی ۱۳۸۹ تا مرداد ۱۳۹۲ اشاره دارد و اینکه تحریمهای نفتی و بانکی ، فساد مالی ، نوسانات ارزی و مواردی دیگر چه ضربات جبران ناپذیری بر اقتصاد کشور وارد کرده است. روحانی سپس به دوره استقرار دولت یازدهم پرداخته میگوید: در این دوره، تورم مهار و بازار باثباتتر شد اما در عین حال پرداختهای نقدی به خانوارها نیز با مسایل و مشکلات مختلف دست بگریبان بود که مهمتر از همه در این زمینه کسری بودجه است که فشار مالی سنگینی بر دولت تحمیل میکند. وی سپس به ماههای پیش رو و جهتگیری دولت برای برونرفت از رکود پرداخته میگوید در بخش قبل اشاره شد که همچنان برخی سازوکارهای باقیمانده از دورههای قبل بهعنوان مانعی جدی بر سر راه خروج از رکود واقع شدهاند که از آن جمله میتوان به موارد زیر اشاره کرد: تحریم؛ محدودیت مبادلات مالی و تجاری با خارج، تقاضای موثر؛ کاهش درآمد خانوار و بودجه دولت، تنگناهای مالی؛ مشکل تامین منابع مالی برای تولید، کاهش سرمایهگذاری، وجود عدم قطعیتهای اقتصادی و سیاسی. با اتخاذ رویکردی واقعبینانه، به نظر میرسد بخش عمده محدودیتهای موجود در مبادلات مالی و تجاری که در نتیجه تحریم بوجود آمده، در سال ۱۳۹۳ همچنان پابرجا باشد. بنابراین درآمدهای ارزی در دسترس اقتصاد کشور در سال ۱۳۹۳ با میزان مطلوب آن فاصله خواهد داشت. برای اتخاذ رویکردی مناسب در جهت رفع گلوگاههای موجود، باید به محدودیتهایی نیز توجه کرد. بعنوان مثال هدف خروج از رکود نباید منجر به ازدسترفتن دستاورد مهم کاهش تورم شود. از طرف دیگر، اتخاذ رویکردی برای خروج از رکود در سال ۱۳۹۳ نیازمند تعیین پیشفرضهایی است. به این معنی که اگر فرض شود تحریمها در سال ۱۳۹۳ با کاهش مواجه میشوند، رویکرد خروج از رکود با شرایطی که همچنان تحریمها پابرجا باشد متفاوت خواهد بود. بر این اساس، در ادامه مجموعهای از پیشفرضها و محدودیتهای موجود برای مجموعه سیاستهای خروج اقتصاد از رکود در سال ۱۳۹۳ گردآوری شده است. جهتگیری دولت برای خروج از رکود با مبنا قراردادن این موارد طراحی شده است. دستاورد کاهش تورم از ۲/۳۶درصد در مهر سال ۱۳۹۲ تا ۲/۲۶درصد در خرداد سالجاری دستاوردی مهم است که تداوم آن میتواند ثبات بیشتر در سطح اقتصاد کلان و اعتماد بیشتر فعالان اقتصادی به آینده را در پی داشته باشد. تاثیر این دستاورد در ثبات بازارهای دیگر مانند ارز و داراییها نیز زیاد است. بنابراین از اتکا به منابع بانک مرکزی برای خروج اقتصاد از رکود پرهیز خواهد شد.
روحانی پس از این مقدمات و صغرا ، کبرا گوئیها که گوش ملت پر شده ، بدون آنکه در ایجاد آن کوچکترین نقشی داشته ، ولی ولی ضایعات آن گریبانش راگرفته و باپوست و گوشت خود حس میکند وارد اصل مطلب برنامه کاری مورد نظرش میشود. روحانی حداقل تا این حد انصااف دارد که حاصل هزینه های بی حاصل درآمدهای نفتی را بروز بیماری هلندی در اقتصاد کشور معرفی کند که معنی اش آن است که وی چنین راهی را نخواهد رفت. لذا پیشنهاد میدهد: از آنجایی که بخش عمده اشتغال کشور- بهخصوص اشتغال صنعتی- در بنگاههای کوچک متمرکز است و این بنگاهها طی سالهای گذشته بیشترین آسیب را از بیثباتیهای اقتصاد کلان متحمل شدهاند، لازم است مسیر خروج از رکود بگونهای ترسیم شود که توسعه و رشد بنگاههای کوچک و متوسط را در پی داشته باشد. باید توجه داشت گرچه اتخاذ حمایتهای خاص از بنگاههای بزرگ میتواند منجر به خروج اقتصاد از رکود شود؛ اما این خروج از رکود، خروجی اشتغالزا نخواهد بود و ممکن است تداوم این سیاستها در سالهای آتی مجددا رشدهای اقتصادی غیراشتغالزا را به همراه داشته باشد .
او سپس به افزایش حجم پول با هدف تحریک تقاضا اشاره میکند ، ولی آنرادر شرایط حاضروسیله مناسبی برای افزایش رشد اقتصادی نمیداند و معتقد است تحریک تقاضا در شرایطی که همچنان سمت عرضه اقتصاد با محدودیتهایی از جمله تامین مالی، واردات مواد اولیه و کالاهای سرمایهای و عدم قطعیتهای مختلف مواجه است، تنها منجر به افزایش سطح عمومی قیمتها خواهد شد و نمتواند منجر به تحرک تولید شود. از اینرو افزایش حجم پول نخواهد توانست منجر به رونق تولید و در نتیجه افزایش درآمد خانوارها از محل اشتغال شود و بالعکس با ایجاد تورم، رفاه خانوارها را کاهش خواهد داد که حرف درستی است.
پس از این مقدمه چینیهای دانشگاهی روحانی شاهکار دکتر نیلی را رو میکند و میگوید: همانند آنچه درخصوص بررسی عوامل موثر بر ورود اقتصاد ایران به رکود اشاره شد، میتوان برای خروج از رکود نیز از همان چارچوب تحلیلی استفاده کرد. به این معنی که میتوان در چارچوب ادبیات چرخه تجاری عوامل اصلی خروج از رکود را به ترتیب زیر طبقهبندی کرد:
– عواملی که میتوانند تکانه اولیه را برای خروج از رکود ایجاد کنند (نیروهای پیشران)،
– عواملی که سازوکار رشد ایجادشده در یک بخش را به سایر بخشهای اقتصاد منتقل میکنند (مکانیزمهای انتشار)،
– محرکهای جانبی و عوامل تشدیدکنندهای که میتوانند منجر به افزایش رشد اقتصادی شوند (عوامل زمینهای)، – عواملی که رشد ایجادشده را در طول زمان منتقل خواهند کرد
بنابراین تجهیز منابع مالی میتواند نقطه شروعی بر ایجاد سازوکارهای خروج از رکود باشد. ازاینرو در ادامه مجموعه عواملی که بعنوان «نیروهای پیشران»، منابع ارزی و ریالی را برای شروع فرآیند خروج از رکود تجهیز میکنند، ذکر شدهاند. منظورا ز تجهیزمنابع، ایجاد منابع جدید یا مصرف بهینه منابع در جهت افزایش رشد اقتصادی است. بخشهایی که بعنوان عوامل اولیه خروج از رکود میتوانند نقش مهمی ایفا کنند، عبارتند از:
الف- بنگاههای پیشرو در بازار داخلی (نفت، گاز، پتروشیمی، صنایع معدنی و صرفهجوییانرژی)،
ب- صادرات صنعتی و خدمات پیمانکاری و مشاورهای به کشورهای همسایه،
ج- گردشگری،
د- مسکن،
ه- آزادسازی منابع بلوکهشده یا تامین مالی به پشتوانه این منابع.
۲- عوامل انتشاردهنده: عوامل انتشاردهنده عواملی هستند که انتقال رونق ایجادشده در یک بخش به سایر بخشهای اقتصاد توسط آنها انجام میشود. بازار سرمایه، بازار پول (بانکها)، بودجه دولت و صنایعی که دنباله صنایع پیشرو قرار دارند، از جمله مواردی هستند که میتوانند رونق را به سایر بخشها منتقل کنند. به این صورت که بازار سرمایه (بورس) و بازار پول (بانک) علاوه بر آنکه نقش مهمی در تجهیز منابع ریالی مورد نیاز بخشهای پیشرو – که در بند قبل به آنها اشاره شد- دارند، بلکه با انتقال منابع ایجادشده توسط بخشهای پیشرو بسمت سایر بخشهای اقتصادی موجب انتشار رونق در اقتصاد میشوند. همچنین تامین سرمایه در گردش بنگاههای اقتصادی توسط بانکها میتواند محدودیتهای موجود بنگاههای اقتصادی برای تامین نقدینگی مورد نیاز را کاهش دهد. بودجه عمرانی دولت یکی دیگر از عوامل انتشاردهنده است که با تخصیص کارای منابع ارزی و ریالی تجهیز شده به سمت بخشهای خدماتی و گسترش زیرساختهای اقتصادی، تحرک بیشتری در اقتصاد کشور فراهم میکند.
مجموعه موارد ذکرشده میتوانند منجر به انتشار و تسری رونق ایجادشده در بخش نفت و گاز به سایر بخشهای اقتصاد از جمله بخشهای صنعت و خدمات شوند. مجموعه این رویکردها عبارتند از:
الف- تخصیص کارای منابع بودجه عمرانی،
ب- ایجاد و تقویت سازوکار مالی تجهیز
سازوکار مالی تجهیز پسانداز (بازار سرمایه)،
ج- بهبود وضعیت بانکها از نظر مطالبات معوق و بالا بردن قدرت اعطای تسهیلات آنها،
د- توسعه صنایع پاییندستی انرژی،
هـ- جهتگیری بانکهای به سمت قراردادهای یکساله (تامین سرمایه در گردش)،
۳- عوامل زمینهساز: همانطور که در بخشهای قبل اشاره شد، عوامل زمینهساز عواملی هستند که شدت اثر تکانهها وعوامل انتشاردهنده در جهت ایجاد رکود و رونق را تعیین میکنند. عوامل زمینهساز میتوانند شرایط مساعد را برای تشدید آثار مخرب رکود یا آثار مثبت رونق اقتصادی فراهم کند. کیفیت بودجه دولت، بهبود روابط خارجی اقتصاد در جهت جذب سرمایه و تکنولوژی، ثبات و قابل پیشبینی بودن تحولات بازار ارز، بهبود مستمر فضای کسب و کار بنگاههای اقتصادی، کاهش قابل توجه و پایدار تورم و در نهایت کاهش دخالت در بازار محصول و قیمتگذاری کالاهای مختلف، از جمله مواردی هستند که زمینه مناسب برای تسری رونق در بخشهای مختلف اقتصادی را فراهم میکنند. هرچه موارد ذکرشده علایم مثبت بیشتری در جهت بهبود فضای اقتصادی کشور بروز دهند، نقش عوامل انتشار و عوامل اولیه ایجاد رونق پررنگتر خواهد بود:
الف- استفاده از سازوکارهای بودجه،
ب- بهبود آرام مبادلات خارجی،
ج- کاهش قابل توجه تورم،
د- ثبات نسبی بازار ارز، هـ- بهبود نسبی محیط کسب و کار، و- احتراز از سرکوب مالی.
۴- عوامل انتقالدهنده رشد در طول زمان: بهبود سمت تقاضای اقتصاد کشور مولفهای اثرگذار برای انتقال رونق ایجادشده در سمت عرضه به دورههای بعد است.
من مطمئنم زمانیکه آقای روحانی این انشای دکتر نیلی را قرائت میکرده اگثریت نمایندگان در خواب تشریف داشتند ، چون محل خواندن آن در یک سمینار و یا کلاس درس بود و نه مجلسی که بایستی با این ساده انگاریهای گول زننده وقت دولت و مجلس و ملت گرفته شود.
یک سال پیش و در شامگاه دوم مرداد، “محمود استادمحمد” از چهره های شاخص و تاثیر گذار هنر تئاتر ایران، در سن شصت و سه سالگی و از پس نبردی دوساله با سرطان کبد در گذشت.
محمود استاد محمد، درآبان سال ۱۳۲۹ در تهران به دنیا آمد. او فعالیت نمایشی خود را در نوجوانی و پس از آشنایی با استادش محمد آستیم و سپس نصرت رحمانی و عباس نعلبندیان و با بازی در نمایش های “بیژن مفید” و عضویت در آتیله تئاتر آغاز کرد و در سال ۱۳۴۷ با بازی در نمایش “شهر قصه” در نقش “خر خراط” به شهرت رسید. خری که جز خراطی عاشقی را هم پیشه کرده بود و عمق ساده دلی، شرافت و یکرنگی قشر کارگر را در این مونولوگ ماندگار نمایش ایران فریاد می زد:
“آره داشتیم چی میگفتیم؟
بنویس…
ما رو دیوونه و رسوا کردی
حالیته؟؟
هر چی بود زیر سر چشم تو بود
یه کاره تو راه ما سبز شدی
ما رو داغون کردی
حالیته ؟ ”
استاد محمد پس از آن، در سال ۱۳۴۸ در نمایش “نظارت عالیه” به کارگردانی “ایرج انور” به ایفای نقش پرداخت. وی پس از انحلال آتیله تئاتر، در سال ۱۳۵۰ به بندر عباس سفر کرد و در آنجا گروه نمایشی “پتوروک” را تشکیل داد.
این هنرمند، پس از انقلاب، همانند بسیاری از همقطاران سرخورده اش، به کانادا مهاجرت کرد، مهاجرتی که سیزده سال به طول انجامید .
او درسال ۱۳۷۷ دوباره به ایران باز گشت و فعالیت هنری خود را از سر گرفت. در کارنامه ی هنری او نگارش نمایشنامههای بسیاری همچون “آ سید کاظم”،”شب بیست و یکم”،”تهرن”،”کافه مک ادم” و… به چشم می خورد.
اهالی تئاتر و نمایشنامه نویسان ایرانی، “آسید کاظم” را “یکی از ماندگارترین آثار ادبیات نمایشی ایران” خوانده و استاد محمد را به عنوان طلایه دار جریانی توصیف کرده اند که با وارد کردن زبان مردم کوچه و بازار به ادبیات نمایشی، زبان تئاتر را به زبان روزمره ی مردم نزدیک کرد.
استادمحمد، اردیبهشت ماه گذشته از روی تخت بیمارستان به نقد وضعیت تئاتر امروز در ایران پرداخته و از قدر ندیدن امثال”سعدی افشار” انتقاد کرده بود. او به “خلق و اجرای آثار بی هویت” در عرصه ی نمایش ایران اشاره کرده و گفته بود: ” جریانی به اسم تئاتر آوانگارد، تئاتر پست مدرن و پرفورمنس شکل گرفته که از بس زبان الکنی دارد خودش هم نمیفهمد چه میگوید، چه برسد به تماشاچی داخل سالن. آنها که در تئاتر کشور خود به چنین جریانی دست پیدا کردهاند دورانی را پشتسر گذاشتند که ما در ایران هنوز آن مسیر را طی نکردهایم. بکت به این دلیل به نویسندهای بزرگ تبدیل شد که پشت دست نویسندهای پرقدرت به نام جیمز جویس نشست و واژه به واژه از فردی شنید که کافی بود کلمهای بگوید تا جریانی در جهان به راه بیفتد. پس بکت به حق به اثری که خلق کرد و جایگاهی که رسید دست پیدا کرد، چون عقبه و پشتوانهای به نام جویس داشت.وقتی زبان اجرای آنها الکن است مشکل به خودشان برمیگردد نه مخاطب، اگر قرار باشد هر شکلک درآوردن بیمعنا روی صحنه را تئاتر پست مدرن بنامیم کاری ندارد، من هم این کلاه را بالا میاندازم و میگیرم و میگویم تئاتر پست مدرن اجرا کردم.”
از دیگر کارهای محمود استاد محمد میتوان به “شب بیست و یکم”، “سیرى محتوم”، “چهل پله تا مرگ”، “عکس خانوادگی” و “سپنج رنج و شکنج” اشاره کرد.
استاد محمد دو سال گذشته به دلیل ابتلا به سرطان کبد، از فعالیت در عرصه ی تئاتر باز ماند و سرانجام در حالی بدرود حیات گفت که از سوی مسولان فرهنگی کشور، هیچ گونه پی گیری ای جهت تامین نیازهای دارویی اش صورت نگرفته بود.
چند صباحی پیش تر از مرگ او؛ “مانا استادمحمد”، دختر این هنرمند، در گفت و گو با خبرگزاری ها گفته بود: “ما ناچاریم ماهی ۲۰ میلیون تومان بپردازیم تا داروهای پدرم را تهیه کنیم.” شرایطی که به نوشته ی خبرگزاری های داخلی ایران، به دلیل وضعیت آشفته ی دارو، بغرنج تر هم شده بود، تا آنجا که این هنرمند طی روزهای آخر نتوانسته بود داروی بیماریاش را مصرف کند. این در حالی است که طبق نظر پزشک معالجش، حتی وقفه چند روزهای نباید در مصرف داروها ایجاد میشد. بیماری ای که خود استادمحمد سرسختانه امیدوار به شکستش بود: “من زود به خانه برمیگردم و کار بیماری را میسازم، دوتا سرطان که چیزی نیست … این روزها بیشتر از تمام عمر شوق نوشتن را در وجودم احساس میکنم، هیچوقت چنین حسی نداشتم. حتی از ده دقیقه هم نمیگذرم و به محض پیدا کردن فرصتی مینویسم.”
حکومتهای توتالیتر و تمامیتخواه معمولا یک ویژگی برجسته دارند. یک مساله که در کل ساختار و بافت حکومت نمود پیدا میکند و در تمامی زیرمجموعهی آن رژیم به انحاء مختلف خود را نشان میدهد. این ویژگی از ایدئولوژی حاکمیت نشات میگیرد. یعنی اگر حکومت ناسیونال سوسیالیسم آلمان باشد، این ویژگی بهصورت «برتریجویی» فرد آلمانی در تمام شئون خود را نشان میدهد و یک آلمانی در تمامی حوزههای سیاسی و اجتماعی نوعی «برتریطلبی» دارد. اگر حکومت استالین باشد، این ویژگی اخلاقی «تظاهر و ریا» است که در جامعهی بیطبقهی کذایی این رژیم نمایان میشود.
رژیم اسلامی نیز از این قاعده مستثنا نیست و در این حکومت هم مسالهی «جنسیت» که برگرفته شده از ایدئولوژی اسلامی است در تمام ساختار دستگاه جمهوری اسلامی در تمام دوران خود را نمایانده است. البته بیشمار ویژگی در حکومتهای توتالیتر وجود دارد، و در اینجا مقصود، نه محدود کردن کل حکومت به «یک مساله» که بررسی «مساله» است. موضوعی که برجسته میشود و در ساختار تاثیر میگذارد.
فوتبال مردمیترین و سیاسیترین ورزش جهان است. وقتی تیمهای کشورها در حال رقابت بودند، باراک اوباما، اولاند، مرکل و…همگی به تماشای مستقیم تیم ملی کشورشان نشسته و با گل زدن تیمشان به هوا میپریدند. همه دوست داشتند که تیمشان به مرحله بعدی صعود کند و قهرمان جهان شود. برزیل به همین دلیل میلیاردها دلار هزینه کرد تا دوباره قهرمان جهان شود.
رئیسجمهور آلمان و صدر اعظم آن کشور، رئیسجمهور برزیل، رئیسجمهور روسیه و… در مراسم فینال شرکت داشتند. مرکل هم از این پیروزی استفاده سیاسی خواهد کرد. چرا نکند؟ ورزش قوی، یکی از نشانههای نظام سیاسی کارآمد است. فوتبال آمریکا هم پیشرفت کرده و در جام بعدی با برنامهریزی، بالاتر هم خواهد رفت.