خانه » 2017 (برگ 28)

بایگانی/آرشیو سالانه: 2017

گران ترین انتقال تاریخ فوتبال، نیمار رسما به پاریسن ژرمن پیوست/امیر خسروجردی

ستاره برزیلی بارسلونا با انتقال به پاریسن ژرمن، گران قیمت ترین بازیکن تاریخ شد.

به گزارش روزنامه اسپانیایی آس، باشگاه پاریسن ژرمن فرانسه بامداد جمعه اعلام کرد که به طور رسمی با نیمار، فوق ستاره برزیلی بارسلونا قراردادی پنج ساله و به مبلغ ۲۲۲ میلیون یورو امضا کرده است.
نیمار پس از پیوستن به تیم پاریسن ژرمن به وبسایت رسمی این باشگاه فرانسوی گفت: از اینکه به پاری سن ژرمن پیوستم، خیلی خوشحالم. از زمانی که به فوتبال اروپا آمدم، این باشگاه یکی از جاه طلب ترین و رقابت جوترین باشگاه ها بوده است. و بزرگ ترین چالش، چیزی که بیش از همه به من انگیزه داد تا به هم تیمی های جدیدم ملحق شوم، این بود که به این باشگاه کمک کنم تا به آنچه هواداران می خواهند، برسد.
پس از امضا این قرارداد جنجالی دنیای فوتبال، ناصر الخلیفه، رئیس قطری باشگاه پاریسن ژرمن هم دراین باره اظهارداشت: با افتخار وخوشحالی پیوستن نیمار جونیور به پاری سن ژرمن را تبریک می گویم. نیماریکی از بهترین بازیکنان دنیای فوتبال است. روحیه رهبری اش، او را به یک بازیکن فوق العاده تبدیل کرده است.
وی افزود: اکنون با پیوستن نیمار به پی اس جی، مطمئن هستم که ما می توانیم با حمایت هواداران وفادارمان، به اهداف مان نزدیک تر شویم و بزرگترین آرزوهای مان را تحقق ببخشیم.

وزارت ورزش: تصمیم نهایی درباره شجاعی و حاج صفی به زودی اتخاذ می شود./ امیر خسروجردی

وزارت ورزش و جوانان به حضور حاج صفی و شجاعی در بازی مقابل مکابی اسرائیل واکنش نشان داد.


پایگاه اطلاع رسانی وزارت ورزش و جوانان امروز با انتشار بیانیه ای به شرکت احسان حاج صفی و مسعود شجاعی در ترکیب تیم پانیونیوس مقابل مکابی اسرائیل اعلام کرد: حمایت از مردم مظلوم فلسطین، انتفاضه و مبارزه با صهیونیسم و حامیانش از ارکان اصلی سیاست راهبردی جمهوری اسلامی ایران است و در همین راستا وزارت ورزش و جوانان با پیروی کامل از آرمان های امام راحل ( ره) و رهنمودهای رهبر معظم انقلاب، رژیم نامشروع اسراییل را به رسمیت نمی شناسند و آن را به عنوان یک اصل خدشه ناپذیر نظام برای ترویج روحیه مبارزه  و اسلامی علیه صهیونیستها سرلوحه خود قرار داده است.
 درمورد این دو بازیکن هم وزارت ورزش  پس از دریافت اطلاعات و گزارش های لازم از فدراسیون فوتبال و سایر منابع در چارچوب اصول و مبانی سیاست خارجی نظام و حفظ منافع ملی تصیمات مقتضی را اتخاذ خواهد کرد.
مازیار ناظمی، مدیر روابط عمومی این وزارتخانه درباره حضور دو بازیکن تیم ملی ایران در بازی با مکابی اسرائیل گفت: قطعا تصمیم گیری در مورد این دو بازیکن درحیطه اختیارات فدراسیون فوتبال بوده و آن هم منوط به بررسی تمام جوانب و شنیدن اظهارات این ملی پوشان است.
وی درپایان اظهارداشت: این اقدام در هرصورت محکوم استف اما تصمیم نهایی و مقتضی توسط فدراسیون و وزارت ورزش و جوانان  اتخاذ خواهد شد.

واکنش تند فدراسیون فوتبال به حضور شجاعی و حاج صفی مقابل تیم اسرائیلی /امیر خسروجردی

فدراسیون فوتبال با انتشار بیانیه ای حضور مسعود شجاعی و احسان حاج صفی در ترکیب تیم پانیونیوس مقابل مکابی اسرائیل را به شدت محکوم کرد داد.

به گزارش خبرگزاری های ایران، روابط عمومی فدراسیون فوتبال امروز جمعه با انتشاربیانیه ای ضمن محکوم کردن حضور این دوملی پوش را درترکیب پانیونیوس مقابل نماینده اسرائیل اعلام کرد: پیرو مذاکرات متعدد انجام شده با این دو بازیکن وعلیرغم فشارهای سنگین وارده از سوی باشگاه پانیونیوس یونانی، آنها در بازی رفت در فلسین اشغالی حاضر نشده و  این مهم را با پذیرش جریمه های مالی رعایت کردند.
درادامه این بیانیه آمده است: درباره حضور این دو بازیکن در دیدار برگشت که شب گذشته به انجام رسید، ضمن محکوم نمودن قاطع اتفاق رخ داده، فدراسیون فوتبال جمهوری اسلامی ایران در حال بررسی دقیق و کارشناسی همه جانبه ماجرا بوده که بدون شک طی این مسیر می‌بایست پس از گفت و گوی رو در رو با این دو بازیکن و لحاظ کردن نظرات قبلی فدراسیون به نامبردگان انجام شود.
بدون شک ورزشکاران پرافتخار ایران زمین همواره نشان داده‌اند که هیچ علاقه‌ای به رویارویی با رژیم غاصب و اشغالگر صهیونیستی حتی در آوردگاه بزرگ المپیک و جهانی نداشته، ندارند و نخواهند داشت و مرام پهلوانی آنان طی سالیان زبانزد بوده و اتفاق شب گذشته در خارج از کشور و برنامه‌های فوتبال فدراسیون بوده است.
در دور برگشت مرحله مقدماتی رقابت های فوتبال لیگ اروپا پنجشنبه شب تیم پانیونیوس درحالی که مسعود شجاعی و احسان حاج صفی دو ملی پوش ایرانی خود را نود دقیقه در ترکیب داشت مقابل تیم مکابی اسرائیل یک به صفر مغلوب شد و در مجموع دو بازی رفت و برگشت با باخت دو به صفر از دور رقابت ها حذف شد.

جذب نیمار 400 میلیون یورو برای پاریسن ژرمن هزینه دارد امیر خسروجردی

پیوستن ستاره برزیلی بارسا به سن ژرمن پرهزینه خواهد بود.

پس از خداحافظی نیمار از بارسلونا و قطعی شدن انتقال این فوق ستاره به باشگاه متمول پاریسن ژرمن فرانسه، شبکه بی بی سی درگزارشی به این موضوع پرداخت و اعلام کرد: این بازیکن برزیلی سالانه نزدیک به ۴۰ میلیون یورو حقوق از باشگاه پاریسی دریافت خواهد کرد که این بالاترین رقم دستمزد یک بازیکن فوتبال دردنیاست. نیمار برای هر دقیقه حضور در پاری سن ژرمن ۶۰ یورو دریافت می‌کند و حقوق هفتگی او نیز ۸۶۵ هزار یورو است.
بی بی سی در ادامه گزارش خود آورده است: باشگاه پاری سن ژرمن برای جذب نیمار، ۲۲۲ میلیون یورو مبلغ فسخ قرارداد را به بارسلونا پرداخت خواهد کرد. همچنین سران قطری سن ژرمن در پنج سال حضور نیمار دراین تیم باید نزدیک به ۲۰۰ میلیون یورو به این بازیکن پرداخت کنند و به این ترتیب این انتقال برای پاری سن ژرمن بیش از ۴۰۰ میلیون یورو هزینه خواهد داشت.

اسامی نهایی تیم ملی والیبال بانوان ایران اعلام شد امیر خسروجردی

کادر فنی تیم ملی والیبال بانوان ایران فهرست ۱۴ بازیکن را برای حضور در رقابت های قهرمانی آسیا اعلام کرد.

به گزارش روابط عمومی فدراسیون والیبال، پس از پشت سرگذاشتن اردوهای تدارکاتی داخلی و خارجی، اکرم قهرمانی، سرمربی تیم ملی والیبال بانوان ایران زینب گیوه، مانده برهانی، مهدیه خواجه کلایی، سودابه باقرپور، فرانک بابلیان، الهام فلاح، نگار کیانی، فرزانه مرادیان، مهسا صابر، مهسا کدخدا، مینا روستا، تهمینه گرزنی، ندا چملانیان و فرزانه زارعی را به عنوان ۱۴ بازیکن نهایی این تیم برای شرکت در پیکارهای قهرمانی آسیا اعلام کرد.
رقابت های والیبال قهرمانی زنان آسیا روزهای ۱۸ تا ۲۶ مرداد به میزبانی فیلیپین برگزار خواهد شد و تیم ملی بانوان ایران در گروه چهارم با تیم های تایلند، چین تایپه و مالدیو همگروه است.

بحران فرورپاشی ارزش های کاذب و تحمیلی در صفوف اصول گرایان!/تقی روزبه

بحران تشتت و فروپاشی اصول گرایان هم بیش از تصوراست و هم بدلیل آن که پایگاه اصلی ولایت فقیه و هسته اصلی قدرت را تشکیل می دهند واجداهمیت: طوفان طنز و استهزاء که با برملا شدن دوچهرگی و رفتارمتضادمجری صدا و سیما، آزاده نامدار، مدافع و مروج سرسخت حجاب برتر در تریبون های رسمی و برملاشدن کشف حجاب و آبجوخوری وی در دیارفرنگ، به راستی آئینه تمام نمائی بود از آن چه که در زیرپوست این جماعت می گذرد و یا به تعبیری فراتر، بیانگرشکاف بین جامعه رسمی و فرمال با جامعه واقعی. بی گمان موردآزاده نامدار نه اولین است و نه آخرین.

قبلا هم رسوائی و طوفان طنز و استهزاءطوسی قاری نظرکرده خامنه ای را داشتیم که آوای صوت ملکوتی قران و تجاوزبه نوجوانان را درهم آمیخته بود!. اکنون با برملاء شدن یکی دیگر از این نوع ریاها و دو چهرگی های چندش آوریکی دیگر از کارگزاران دستگاه قدرت مواجهیم، رفتاری که در زمانه خود برانگیراننده ذوق و قریحه رسواکنده طنازانی چون حافظ بوده است که در باره آنان می سرود: واعظان کین جلوه برمحراب و منبرمی کنند، چون به خلوت می روند…
با این همه آن چه تازگی دارد نه نفس این دوچهرگی بلکه از یکسو دامنه کثرت و تکرر آن است و از سوی دیگر برملاشدن آن از برکت درهم شکستن انحصاررسانه ای که امکان پنهان نگهداشتن و حاشاکردن را از این حضرات سلب کرده است و می رود که تنه عظیم این کوه فساد و ریا و چندچهرگی را به نمایش عموم بگذارد و رسوای عالم سازد. چنان که هم زمان اخباری که اژه ای هم ناگزیرشد آن را تآییدکند از تماس دو مداح سینه چاک و معروف وابسته به این جریان با یک سفارت خانه و داشتن ارتباط با یکی از کارمندان زن آن سفارتخانه است که موجب دستگیری و تشکیل پرونده ای در دادگاه ویژه روحانیت گردید ( ظاهرا در دادسرای ویژه روحانیت برای آن ها هم پرونده جاسوسی و هم برقراری رابطه باصطلاح نامشروع تشکیل شده). ماجرای تتلو و دخیل بستن اصول گرایان و رئییسی و سپاه به او و امثال او که حتی با انتقادعناصری مثل میرسلیم اصول گرا هم مواجه شده است. کثرت این نوع دوگانگی رفتاری حکایت از گسترش و غیرقابل کنترل شدن آن ها دارند…. این پدیده-فروپاشی ارزش های اجتماعی و اخلاقی موردادعای رژیم در صفوف حامیان و کارگزاران خود- در کنارروندهای سیاسی معطوف به واگرائی و تشتت اصول گرایان مثل بیانیه نواصول گرائی قالبیاف و یا افشاگری و اعترافات میرسلیم در موردجمنا و بهره مندی آن از امکانات سپاه که قانونا حق مداخله در امورسیاسی را ندارد و این نکته که معلوم شده که تصمیم گیری به کاندیداتوری او از پیش و حتی یک سال جلوتر از جمله به درخواست ۵۰ نماینده مجلس خبرگان صورت گرفته بوده است، و این که تمامی صحنه سازی ها و ادا و اطوارجمنا مبنی بر گزینش نهائی از طریق باصطلاح دموکراتیک و از پائین و بدنه به بالا در مجمع سراسری … همه دروغ و سرهم بندی و سرکارگذاشتن بوده اند برای بیرون کشیدن موجودی بنام رئیسی از درون رأی های ریخته شده در کوزه …. نمایشی درغین و تهوع آور و احساس بازی خوردگی حتی توسط کسانی مثل میرسلیم و قالیباف که صدای آن ها را هم در آورده است… این نوع افشاگری آن هم توسط قدیم ترین و اصیل ترین جریان اصول گرا فرودپتکی بود گیچ کننده بر سراین جریان. شورش دارودسته احمدی نژاد به گفته خودشان شسعلیه باندی در قدرت و شعارسرنگونی و تهدیدبه افشاء آن ها، در کنارشکست سنگین در انتخابات تحت کنترل خود، همه و همه نشان دهنده آن است که این جناح و مهره ها و کارگزاران آن تا چه حددستخوش تشتت و باندبازی و چندپارگی و تهی شدگی و فروپاشی ارزشی شده اند و وضعیت اصول گرایان چنان آشفته است که بناگزیر برای جمع و جورکردن و سازماندهی خود مستقیما به سپاه متوسل شده اند!. این نوع تکانه ها و رسوائی و تشتت در صفوف ذوب شدگان در ولایت به معنی دامن گرفتن بحران اقتدار در کانون اصلی خوداست. البته برخی جریان ها بفکربازسازی این مرده ریگ افتاده اند و لی آیا یک لباس مندرس و پوسیده را می توان با وصله پینه رفو و جمع و جور و برازنده کرد؟!
این نوع وقایع مشخصا دو چیز را به نمایش می گذارند: اولا دوگانگی و تظاهر و ریای عظیم این جماعت را، یعنی فروپاشی ارزش های خودخوانده این حضرات را؛ و ثانیا بی اعتبارشدن این نوع اررش ها حتی در میان خودطیف باصطلاح اصول گریان را که همواره به ارزشی بودن خود بالیده اند و بهمین عنوان مدام به جامعه و دیگران می تازند. از همین رو افشاء‌هرچه بیشتراین چندچهرگی های چندش آور وفسادنهادینه شده بهمراه زدن مهرباطله براین ارزش های کاذب و کاسبکارانه به همراه دفاع قاطع از حق انتخاب آزاد سبک زندگی آزاد،‌ از جمله حق آب جونوشی و کشف حجاب امثال آزاده نامدارها و خال کوبی و آوازه خوانی رو زمینی تتلوها …..بخشی از مبارزه علیه این نوع ارزش های کاذب و کاسبکارانه و بخشی از فرایندفروپاشی و پنبه کردن لحاف حاکمان در قدرت است….
اهمیت این پوسیدگی از آن روست که معلوم می شود این جناح از سرناگزیری بیش از پیش برای حفط قدرت و موقعیت متزلزل خود متوسل به استخدام و خریدکارگزارانی می شود که ذره ای اعتقاد و باور به آن ارزش ها و اصولی که باید تبلیغ کنند ندارند و این یعنی یک پوسیدگی کامل! و جلوه ای از فرانید گندیدگی نظام کنونی و مشخصا اصول گرایان به عنوان هسته اصلی حامیان ولایت مطلقه و پایگاه اجتماعی اخص ولایت مطلقه، و به یک تعبیر می توان گفت که پارادایم اسلامی سیاسی واردفازنهائی گندیدگی خودشده است که منزوی شدن و فروپاشی ارزش ها و واگرائی و تشتت در پایگاه سیاسی و نهادی شدن فساد و … از جمله ویژگی های بارز آن است. البته در این میان نباید نه از فسادجناح دیگر و نه بخصوص از برگ انجیراعتبار و فضای تنفسی که جناح دیگر برای این جناح و کل سیستم فراهم می کند غافل بود!
۲.۸.۲۰۱۷

حلقه های درهم/رضا اغنمی

 

 

 

نویسنده: مهشید شریف
ناشر: آرادمان. تهران
چاپ اول: زمستان ۱۳۹۴

 

داستان ازمراسم درگذشت «مونا»، شروع می شود. هنرمند جوانی که خودکشی کرده، اما خویشاوندانش پنهان می کنند. می گویند آِوردوز کرده. نویسنده درنقش صبا همراه مادر و دوست نزدیکش پری ناز درآن نشست حضور دارند.

 

 

راوی درجمع سیاهپوشان حاضر، درمیان ناله وضجه های سوگواران، با مشاهده تصویرمونا روی دیواردرنگاهش فرو می رود: «به نقطه ی نامعلومی نگاه می کند. دورآن خرمنی ازسبدهای گل وشمعهای روشن حال خوشی به من می دهد. چشم از عکس مونا برنمی دارم. خنده ای روی لب هایش نشسته که دربازی برق نگاهش آدم را گول می زند. انگارنمرده است».
دخترجوانی با ویولونی روی سینه وارد می شود. سیاهپوش است و غمگین :
«جایی که مادرمونا نشسته می ایستد و با سر به عکس مونا تعظیم می کند. صدای ویولون درفضای بسته ی تالار می پیچد . . . همهمه زن های عزادار بالا می گیرد و ناله ی ویولون را می بلعد».
درآن روز سوگواری است که راوی داستان، مهراد شوهر مونا را می بیند :
«چند مرد وزن کنار درورودی درهم می لولند. پری ناز می گوید ماهم سلامی بکنیم. مهراد شوهر مونا هم آن جا ایستاده»
آن دو نزدیک می شوند به رسم تسلیت گفتن:
«مهراد دست به سینه نگاهم می کند ونگاه من وحشت زده این ور آن ور می چرخد. نمی دانم چطور با مرد غریبه ای همدردی کنم . . . عقب عقب می روم و پای چند نفری را لگد می کنم و . . . هیاهوی مبهمی توی سرم چرخ می خورد. مهراد باز لحظه ای متوجه من می شود. نگاهم را ازچشم های ماتم زده اش پس می گیرم».
ازان دیدار به بعد است که به قول راوی داستان :

«صورت خشک وماتم زده ی مهراد می دود پشت پلکم».

مردی که گویا به ظاهر سوگوار زنش بوده، با نگاه های مشتاقانه ملکۀ ذهنش می شود تا . . . ! تا این که مهراد بعد از چند ماه به بهانه ی پس دادن شرکت درعزاداری مونا، به خانه آن ها می رود. ازسخنان طولانی و رفتار پدرومادرش با مهراد چنان دلخور شده که: « خدا خدا می کنم مهراد بلند شود برود».
راوی از رفتارهای والدین در خانواده و ازبرادر بزرگش صفا که به خارج رفته می گوید :
«او برای من امنیت بود. نمی گذاشت درکابوس های شبانه ام گرفتار بمانم . . . تنهایی ام را پُر می کرد. می پرسید:
«صبا آخر تو چرا همیشه این جور ساکت و غصّه داری؟ دلت چیزی می خواهد؟»
«نمی دانم. حسی دارم که . . . دست خودم نیست»
پای مهراد به خانه آن هابازشده: « حتا همراه ما تا خانه ی قدیمی پدربزرگم تا قمصر کاشان هم می آید». لحن روایت نشان می دهد که صبا و مهراد ازدواج کرده اند. بدون مراسم عروسی عقد شده اند. مادر از مهراد می پرسد:
«پسرم نمی خواهم ناراحتت کنم. ولی یک ماه بیشتر به شب سال نمانده برنامه ای، مراسمی دارید؟»
مهرداد می لرزد. ناراحت و منگ شده. می گوید با پدرومادر مونا صحبت کرده.
«مراسمی توی مسجد می گذاریم و بعد همه را دعوت می کنیم به یک باشگاه شام می دهیم».

برگذاری مراسم نخستین سال مونا که دربخش دوم آمده است.
مادر، ویلای دوستی را که درشمال دارد دراختیار گرفته. با آرایش خانه عده ای ازدوستان را برای مراسم سالگرد مونا دعوت می کند:
«پری ناز ومادرم سنگ تمام گذاشته اند. صدها شمع رنگارنگ و یکی دوتا عکس قاب شده ی مونا و دسته گل هایی که سر راه خریدیم، روی زمین چیده می شود. تا بقیه برسند سالن ویلا را آماده می کنیم».
پوسترها، با طرح های زیبا و جالب، نشانی ازهنرافرینی مونا بردر ودیوار نصب شده. پری ناز می گوید:
«اتفاقی رفتم توی فایل هایی که تو شرکت ازش داشتم. دیدم چه طرح های گرافیک با حالی کشیده. مثل نقاشی های سور رئالیستی می ماند. اصلا این ها را به من نشان نداده بود. یک دنیا حرف توی این ها هست. دادم بزرگشان کردند. عجب پوسترهایی شده».
دوستان، یاران دبستانی ودانشگاهی جمع اند:
«دختر وپسرها مثل کولی ها لباس پوشیده اند. سرو وضعشان از دو فرسخی داد می زند که معترض اند غمگین و متآثر . . . آرام آرام اشک می ریزند. ابهت فضا همه را گرفته. . . . یار دبستانی را زمزمه می کنند . چند نفری شان با مونا هم کلاس بوده اند . . . تا نیمه های شب ساز می زندد و آواهای تکی وجمعی می خوانند».
خاطره های گذشته ازمونا بازگو می شود. گردش ها بگومگوها هریک با غم واندوه :
«سامی می گوید یارخیابان گردی های هم بوده اند. حتا بابت آن کتک هم خورده اند. ریحانه می گوید براش شکست معنا نداشت . اما یواش یواش حالش بد شد. عباس می گوید . . . دغدغه اش هنر بود . . . حس او به خلق یک کار هنری با بقیه ما فرق می کرد. ازدیدن این پوسترها تعحب نمی کنم . مطمئنم صدتا کار دیگرهم این جا و آنجا قایم کرده است».

نوبت به صبا می رسد. قبلا دلهره ی یگانگی و همرنگی خود بامونا را باخوانندگان درمیان گذاشته، و حالا نگاه های منتظرانه و کنجکاو حاضران را. شروع به سخن می کند:
« من هیچ وقت مونا را ندیدم. اما برام آشناست. می فهمم درد و تنهایی و بی امیدی یعنی چی. می فهمم کلنجار برای زنده ماندن یا نماندن یعی چی. وقتی نا امیدی تا مغز استخوان نفوذ می کند ونفس آدم را حبس می کند . . . چه قدرتی می خواهد که جرئت کنی و اعتراف کنی که نمی توانی ادامه بدهی. مونا با مرگش به من می گوید این شهامت را داشته است که روشن و شفاف از سرخوردگی اش بگوید این برای من درس بزرگی است».
انگاراحساس گناه می کند. گناه تحمیلی سنگین وغیرقابل بخشش. به قول خودش سعی می کند که چشم ش با چشم کسی تلاقی نکند. گیج ومبهوت و وارفته!
«دستی روی شانه ام تکانم می دهد. مهراد است صورت و صدایش مثل پدر بزرگم شده است؛ درد کشیده و مصمم : «می آیی باهم برویم بیرون».

در درکه روی تخته سنگی نشسته اند. رودخانه زیرپایشان. صبا گوش خوابانده به سخنان مهراد. مخاطبش از حرفهای او چیزی نمی فهمد. باب دلش نیست:
«رویم نمی شود بگویم می خواهم برگردم سردم شده ودست هایم یخ زده است با این سکوتش دارد جانم را می گیرد» گرفتاری ها و درد دل های مهراد ادامه دارد. درحالی که مقابل طرف سرپا ایستاده می پرسد:
«یک سئوال عذاب دهنده . . . زیر یک سقف زندگی کنی؟» واو فرورفته درسکوت و پریشانی!

درخانه ی کوچکی که درآن ساکن شده اند، فضا اندکی تغییر می کند. روابط گرمتر می شود:
«ازحرف های اوداغ می شوم. انگار درآتش می سوزم. شادی ناگهان درآغوشم گرفته است. آفتابی به زندگی ام تابیده که روحم را مست می کند. به صورتم که توی آیینه نگاه می کنم، بیگانگی احساس نمی کنم. می گذارم که تجربه های جدید نفس تازه ای به من بدهد».
“من خود” را می نگرد و با او به جدال می پردازد :
« نمی گذارم مهراد. تنها و زمین خورده بماند. گذشته ی هردومان را مثل شاخه های خشک درآتش شادی می سوزانم و خاکسترش را دورمی ریزم. . . . می ترسم. می ترسم همه چیزیک باره فروبریزد و مجال پیدا نکنم که از زیر خرابه ها بیرون بیایم».
جدال درونی ادامه دار. دراو لانه کرده. تا جایی که مونا بخشی از من او شده و ملکه ی ذهنش. خیال و واقعیت درهم آمیخته. مونائی را که ندیده با او در می آمیزد. پنداری، آشنایی دیرینه ای دارد و با ذهنیاتش.

دربسترروایت های راوی در بخش “چهار” حوادث سال های جنبش دانشجوئی وبگیروببندهای ویرانگر ساواک، مهراد از «مونای زنده حرف» می زند و آشنائی اش با او در دوره دانشجویی با حنجره های زخمی ش!:
«دخترفعالی بود سرهرچیزی پای بچه ها را به رآی و رآی گیری می کشاند . . . یک انجمن تازه درست کردبود. آن روزها تا خرخره پایان نامه ام گیرکرده بودم». تا اینکه نصفه شبی تلفن کرده می گویدتصادف کرده وزخمی شده. «ازبچه های دانشگاه شنیده بودم که سرنترسی دارد» بالاخره درخانه دوستی ازدانشجویان بستری ومداوایش می کنند. تا مدتی بعد که داستان کهنه شد:
«روزی مونا پشت در خانه ام پیداشد دسته گلی بزرگی دستش بود. بی تعارف آمد تو نشسته. هزارتا ماجرا برایم تعریف کرد. اما لابه لای همه هیجانی که به خرج می داد به نظر می آمد سرخورده وکلافه وخسته است . . . چند ماه بعد باهم زندگی می کردیم».

صبا، دچار افسردگی شده با مصرف قرص های آرام بخش ومسکّن ظاهرخود را حفظ می کند. یا به قول خودش : «هرجیزی گیرم می آید قورت می دهم تا سرپا بمانم».
سلطه ی قوی وپنهان مونا برجان وروانش چنگ انداخته است :
«اسم مونا بهانه بود. روزهاست که می فهمم هیولایی پُرقدرت پیدایم کرده ومرا به طرف خویش می کشد. چشم هایم گود رفته ولب هایم کبود شده است».
نا امیدانه به کارهای غیرعادی دست می زند. وحشتناک ازبیم وهراس حوادث، تلفن را قطع می کند و به تاریکی پناه می برد. از گفت وگفتگو با مهراد می ترسد :
« چراباید بامن ازدواج می کرد؟ او که بارها بیحالی وافسردگی وناتوانی های مرا دیده بود و می دانست که عملا مادرم بی سر و صدا ازمن مراقبت می کند».
همراه با مهراد سرخاک مونا می رود. گل روی قبرش می گذارد:
«ناخودآگاه احساس آرامش به من دست داده است. . . . انگار بخشی از من با او زیر خاک پنهان است وبخشی ازاو درمن زنده».
درادامه ی گفتگوها، یأس وامیدها و افسردگی ها صبا روزی به مهراد می گوید:
« مونا توی زندگی با تو، خودش را کشت. نمی ترسی که . . .»
«چنان به جنب وجوش می افتد . . . دست و پایش می لرزد و تند تند ظرف هارا جا به جا می کند اگر می توانست از پنجره پرتم می کرد توی خیابان. صدایش شبیه ناله بود».

صبا یکی از کارتن های زیرزمین را باز می کند. کارهای هنری موناست:
«حجم های سفالی، با طرح های نزدیک به پوسترهای گرافیکی که پری ناز نشانم داد . . . دوسه تا ازمجسمه های سفالی کوچکی را که لای کاغذ پیچیده بود می آورم بالا توی قفسه وبین کتاب ها می گذارم. شش دانگ حواسم راجمع می کنم ببینم مهراد چه واکنشی نشان می دهد:
«چه قشنگ اند. تازه خریدی؟»
« . . . به صورتش نگاه می کنم و چیزی نمی گویم».

دربخش “نه” کتاب پرده ها کنار می رود. غفلت و بی خبری مهراد ازکارهای هنری مونا! :
«چطور نمی دانست مونا روزها توی شرکت ما ازدرد به خودش می پیچد وکارهای گرافیگی می کند؟ نمی دید که ذره ذره دارد می میرد؟ نمی دید زن هنرمند او هنرش را ازاو قایم می کند؟ نمی دید؟!…»
وچراها همیشه درابهام و خاموشی و سکوت رازدار!

راوی با مشاهده آدرس روی کارتن محتوای کارهای هنری مونا، کارگاه طلعت را درلواسان پیدا می کند. با طلعت آشن آشنا می شود مدیر و سرپرست نمایشگاه . خانم طلعت، ازکارهای هنری مونا و تواضع او سخن می گوید:
«کارهای هنری بهش کمک می کند سرپا بماند. هیچ بعید نیست که به این شکل بابیماری اش داشته مبارزه می کرد».

داستان مرگ مونا که بیشتر گمانه زنیست دراین بخش آمده. پزشک قانونی براین باور است که :
«مونا ازدرد جسمی و روحی دچار شوک عصبی شده بوده و تعداد زیادی قرص خورده که مثلا تسکین پیدا کند».
مهراد، دراین گفتگو سخنانی آورده قابل تأمل و ناخوانا با رفتارهایش. شاید هم تحت تأثیر دگرگونی های حاجت زمانه. از سنتی بودن هردو خانواده :
«هردو هم می خواستیم ازقید وبند آزاد باشیم. ما هردو به پنهان کاری و خود داری عادت کرده بودیم. من پنهان کاری های مونا را می فهمیدم. اما کنجکاوی نمی کردم. ازطرفی دلم می خواست پشتیبان او باشم؛ نه مزاحم خواسته های زندگی اش»
مونا ومهرداد را می توان دربستردگرگونی های زمان با هم نسلان وهم اندیشان دید در صف قربانیان با چشم های نگران، در گسست قلاده های تسلیم و بندگی زیرنورآزادی درانتظار!

بخش ده
راوی هنرجوی کارگاه طلعت می شود. برای یاد گیری سفال گری. به دروغ به مهرداد می گوید می روم کلاس یوگا. ازخانم طلعت استاد سفال گری به نیکی یاد کرده. درگل مالی کارگاه، به دوران بچگی در باغچه خانه پدری گشتی میزند ودلخوش ازخاطره ها برمی گردد به کارگاه طلعت وسرگرم گل کاری می شود. مونای درگورستان خوابیده او را اینجا و آنجا می کشاند باردیگر در ذهنش و این بار باخود به بازی یک قُل ودوقُل سرگرم می شود.
درمسافرت به قمصر باعباس که از نزدیکان مونا و همدوره های دانشگاهی او بوده، با زوایای روحی وذهنی مونا بهتر آشنا شده می گوید:
«مهراد باخاطره های مونا زندگی می کند من هم حالا مونا را بیشتر می شناسم . . . ماه های اول فکر می کردم یک ازدواج سه نفری است ولی بعد چهارنفری شد».
درآن سفرصبا باعباس خلوت می کند. عباس به مسخره می گوید:
«هنر مردم درمانده را می تواند نجات بدهد».
ازرازها پرده برمیدارد. از زندگی دانشجویی وسختگیریهای باباش و بی پناهی ها :
«یک سالی هم مونارا ازادامه تحصیل محروم کردند. پنهانی می دیدمش. بیچاره داشت آب می شد. مگر می شد آن همه ذوق وهنررا حبس کند؟ حامی نداشتیم».
:«مونا نامزدم بود وقراربود ازدواج کنیم»
«پس چرا ازدواج نکردید؟»
«باباش دودوک زن وآوازخوان نمی خواست. آقای مهندس می خواست».
ازدیدارهای پنهانی و وابستگی هنری او می گوید:
«حالش زیاد خوب نبود. کلافگی و بی قراری شدید ازپا انداخته بودش. ازحرف زدن بامن در می رفت. یکبار به من گف می خواهد این رازی باشد برای خودش. . . برای من مونا یک جرقه بود. یک حسّ خلاقیت بود».

طلعت خبر راه اندازی نمایشگاه کارهای سفالی را می دهد. راوی درفکرکارتن ها و صورت آدمک هاست:
«عباس راست می گفت که خطوط چهره ی درد کشیده هارا نمی شود دید و حسّ کرد وبالغ نشد».
کله های گلی را ازلابلای روزنامه درآورده روی میز می چینند. عباس با چشم های گریان وبغض درگلو:
«کله هارا یک به یک برمی دارد و با دو دست روی سینه اش می گیرد و می بوسد یک آن، چنان تکیده و پیرمی شود که . . .درمکاشفه های خود با کله های گلی غرق می شود».
درافتتاح نمایشگاه، راوی در خلوت وتنهایی خود صحنه ی رقص اشباح را به نمایش می گذارد. برگشته وبرنگشته به خود، به انبار می رود :
«چند بسته ی دیگری که مانده باز می کنم. نوشته ی”مونا ستاری” خرداد ۱۳۸۹ تهران – دانشکده ی هنر” روی یکی ازکارتن ها داد می زند که من این جایم ، من را ببین. بر می گردم ونوشته را دوباره می خوانم . دست و پایم به لرزه می افتد».
کارتن را باز می کند:
«لوح مستطیل شکل بزرگی با لعاب فیروزه ای و سطح ناهمواردارد از زیر کاغذها بیرون می آید».
طلعت از علاقه و زحمت های مونا که درساخت لوح کشیده می گوید:
«صورت مرد رنج دیده ی ماهیگیری را نشان می دهد که انگاری ازموج های دریا پیدا می شود . . . یک بار هم توی یک نمایشگاه نمایش داد».
درودیوار پوسترهای مونا نصب شده. با عکس بزرگ شده ای ازاو: «توی شمال روسری اش راباد میدهد»
«سرم را نزدیک می برم تا خنده اش را ببینم. بله، باور می کنم مونا دارد می خندد»
نمایش لوح فیروزه ای رنگ مرد ماهی گیر، ساز وآوازعباس وآزاد، در نمایشگاه هنرسفالگری هنرجویان کارگاه طلعت. «کاری ازمونا ستاری و به یاد او» این گونه به پایان می رسد:
«حالا او مونای خودش را دارد و من مونای خودم را».

آخرین برگ های کتاب نگاهی ست به هنرآفرینی های مونا درباره طرح های زیبا، جهت ساخت نقش گوشواره ها. کتاب به پایان می رسد.
مهشید شریف با نثری عارفانه در«حلقه های درهم» هنجارهای کهن وسنت های موروثی را با تکیه به قدرت تجربه به باد انتقاد گرفته، و اندوه و تباهی «مونا» های بی شمار جامعه را یادآور شده است.

وزارت نفت: شرکت بهنام پیشرو باید مطالبات بازیکنان را پرداخت کند/ امیر خسروجردی

وزارت نفت با انتشاربیانیه ای مالک جدید باشگاه را مسئول عمل به تعهداتش در قبال بازیکنان دانست و اعلام کرد که باید نام نفت نیزاز این باشگاه حذف شود.

وبسایت شرکت ملی نفت ایران دراین باره نوشت: به اطلاع می‌رساند که باشگاه ورزشی نفت درتاریخ ۸/۴/۱۳۹۵ پس از طی مراحل قانونی به شرکت بهنام پیشرو کیش واگذار شد و ازاین تاریخ به بعد باشگاه در اختیار این شرکت قرار گرفت و تغییرات مدیریتی مدیران باشگاه نیز توسط مسئولان شرکت بهنام پیشرو صورت گرفته است.
در ادامه این اطلاعیه آمده است: در قرارداد فروش باشگاه به صراحت آمده است که پرداخت دیون باشگاه و مطالبات اشخاص حقیقی و حقوقی کلاً به عهده خریدار (شرکت بهنام پیشرو کیش) است و این شرکت متعهد است که نام باشگاه را تغییر دهد و از عنوان «نفت» استفاده نکند وبا توجه به واگذاری ۱۰۰ درصد سهام باشگاه نفت تهران، شرکت ملی نفت ایران هیچ‌گونه مسئولیتی در قبال اشخاص حقیقی و حقوقی نداشته و خریدار باشگاه ضمن تعهد در قبال سهامداران باشگاه در قبال اشخاص حقیقی و حقوقی طلبکار نیز، متعهد و مسئول است.
درچند روزگذشته بازیکنان فعلی و قبلی تیم نفت تهران به علت دریافت نکردن مطالبات مالی خود چندین بار با حضور در مقابل ساختمان وزارت نفت در تهران به مسئولان این وزارتخانه بابت این مسئله اعتراض کردند، اما هیچ مقامی پاسخگوی آنها نبود.

قبولی علی دایی در آزمون دکتری /امیر خسروجردی

سرمربی تیم فوتبال سایپای تهران تحصیلاتش را در مقطع دکتری آغاز خواهد کرد.

به گزارش خبرگزاری های ایران، علی دایی که چندی قبل در آزمون دکتری و دررشته جامعه شناسی ورزشی شرکت کرده بود با قبولی در این آزمون و مصاحبه آن، تحصیلات خود را به زودی در مقطع دکتری آغاز خواهد کرد.
دانشگاه سرمربی نارنجی پوشان تهرانی در شرق تهران قراردارد و او از آغاز سال تحصیلی در مقطع جامعه شناسی ورزشی به تحصیل خواهد پرداخت.
علی دایی، آقای گل بازی های ملی در جهان یکی از باسوادترین ورزشکاران ایران است که در رشته متالوژی لیسانس گرفته و در فوق لیسانس نیز مدرک تربیت بدنی دارد.

ایران در آینه جراید لبنان:سپاه پاسداران و داعش ، دو روی یک سکه

الشرق:

در ابتدای این مقاله به قلم عونی الکعکی با اشاره به مقدمات بروز انقلاب ایران و تسهیلات فراهم شده از سوی امریکا در جهت سرعت بخشیدن به حرکت خمینی از نجف به پاریس و حصول نوعی توافق نظر میان حرکت خمینی و سیاست امریکا در برنامهای بعدی باری بر هم زدن وضعیت منطقه عربی آمده است :چکونگی تصرف موصل از سوی داعش آنهم طی دو روز که در آن بانک مرکزی عراق و بیش از ۵۰۰ خود روی جیپ به دست داعشیان افتاد نشان از آن داشت که هدف از اعطای این تسهیلات ، ایجاد تشکیلاتی به نام داعش به موازات سپاه پاسداران بود زیرا رقص تانگو در نهایت به دو رقصنده نیاز دارد و امریکائیها که عراق به ایران و یا همان سپاه تقدیم کردند ، موصل را نیز به داعش داده بودند .

ایران در آینه جراید لبنان: “ابیانه : روستائی ایرانی از قرون وسطی

النهار :در شماره امروز این روزنامه صاحب نام لبنانی در صفحه مربوط به ” گردشگری و سفر” در گزارشی تحت عنوان “ابیانه : روستائی ایرانی از قرون وسطی……”با اشاره به موقعیت جغرافیائی این روستا و گنجانده شدن آن در برنامه سفرتدوین شده از سوی پروفسور لیلیان بوشنتی استاد دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه سنت ژوزف لبنان ، برای سفر به ایران أمده است :نام این شهر در لیست میراث جهانی یونسکو وارد شده که ناشی از حفظ بفات سحر انگیز و زیبائی خانه ها و سنن فرهنگی مردم آن می باشد که ریشه های آن به قرون وسطی باز می گردد.
در ادامه با تاکید بر خانه ای گلی و لباسهای سنتی مردم و همچنین در آمد مردم این شهر از محل فروش محصولات زراعی خود و در عین صنایع دستی آمده است : اهالی این روستا همچنان دیانت زردتشتی دارند و آتشی در این روستا به شکل همیشگی ، افروخته است که به اعتقاد اهالی در صورت خاموش شدن ، نشانه ای بر پایان کار جهان خواهد بود

فراخوان ترامپ تدارک زمینه جنگ با ایران است؟/رضا تقی زاده

– متفاوت با نگاه کاخ سفید و کنگره نسبت به روسیه، دولت ترامپ و قانونگذاران آمریکا، در رویارویی با حکومت اسلامی ایران از اتفاق نظر برخوردارند.

– چنانچه زبان و رفتار حکومت ایران در گفتار و کردار دولت روحانی خلاصه می‌شد سرنشینان تازه کاخ سفید توافق اتمی را تحمل می‌کردند.

۹ مرداد ۱۳۹۶

رضا تقی‌زاده – خودداری محتمل دولت ترامپ از تائید اجرای توافق اتمی توسط حکومت اسلامی تهران در ۱۷ ماه اکتبر آینده که زمان اعلام موافقت سه ماهه بعدی آمریکا با لغو تحریم‌های اتمی است نخستین گام در مسیری خواهد بود که طی سال‌های ۲۰۰۲ تا ۲۰۰۳ دولت جرج بوش پسر مقابل عراق پیش گرفت.

در آن تاریخ، دولت وقت آمریکا با همکاری نزدیک تونی بلر نخست وزیر دولت کارگری بریتانیا، پرونده‌ای را تدارک دیدند که حاکی از اقدامات دولت صدام برای تولید سلاح‌های کشتار جمعی بود.

دونالد ترامپ پس از ارسال نامه تائیدیه روز ۱۷ ژوئیه اجرای توافق اتمی از سوی تیلرسون وزیر خارجه، به کنگره آمریکا، تاکید کرد که «جمهوری اسلامی به روح توافق وفادار نبوده.»

روز ۲۶ ماه ژوئیه طی گفتگویی با روزنامه وال استریت جورنال، رییس جمهوری آمریکا فاش ساخت که در موعد بعدی تائید اجرای تعهدات ایران، او شخصا ترجیح می‌دهد که از صدور گواهی‌نامه خودداری کند.

در این فاصله، بنا بر گزاری نشریه فارین پالیسی، ترامپ طی جلسه‌ای در کاخ سفید با حضور رکس تیلرسون، وزیر خارجه، جیمز ماتیس وزیر دفاع و مک مستر مشاور امنیت ملی از آنها خواست نشانه‌های «تقلب» ایران را در اجرای توافق اتمی پیدا کرده و تا قبل از رسیدن موعد بعدی تمدید لغو تحریم‌ها، موضوع را به او گزارش دهند.

نارضایتی رییس جمهوری آمریکا از اجبار در صدور گواهی دوم اجرای توافق اتمی در حدی بود که گزارش‌هایی در مورد امکان کناره‌گیری، و یا کنار گذاشتن تیلرسون از پست وزارت خارجه آمریکا در واشنگتن مطرح شد.

جدی بودن وضعیت برخورد آمریکا با جمهوری اسلامی به بهانه تخلف از مفاد توافق اتمی در حدی است که عراقچی معاون وزیر خارجه جمهوری اسلامی روز شنبه نسبت به آن واکنش نشان داد.

لابی جمهوری اسلامی در واشنگتن، و یکی از ابزارهای تبلیغاتی جمهوری اسلامی موسوم به «لوب لوگ- فارین پالیسی» از قصد ترامپ در برخورد با ایران، با عنوان «برداشتن ماسک- ترامپ خواستار جنگ با ایران» یاد کردند.

همداستانی دولت و کنگره

متفاوت با نگاه کاخ سفید و کنگره نسبت به روسیه، دولت ترامپ و قانونگذاران آمریکا، در رویارویی با حکومت اسلامی ایران از اتفاق نظر برخوردارند. پشتیبانی قاطع دو حزب دمکرات و جمهوریخواه در هر دو مجلس سنا و نمایندگان از طرح اعمال تحریم‌های تازه علیه ایران که برای دولت روحانی خبر نگران‌کننده‌ای بود، نشان داد که اشتیاق قانونگذاران آمریکا در برخورد با ایران از دولت ترامپ بیشتر است.

دولت اوباما هم در آخرین روزهای حضور در کاخ سفید تنها با توسل به روش‌های پارلمانی خاص و تداوم بحث پیرامون طرح تحریم‌های تازه از تصویب آن پیش از سر آمدن عمر دولت و آغاز تعطیلات سال نو پیشگیری کرد.

مشکل اصلی دولت ترامپ در برخورد تند با ایران، اروپا است که جمهوری اسلامی را همچنان با عینک دولت اوباما می‌بیند و مایل است، در صورت فراهم بودن شرایط، به‌جای درگیری، از در «تعامل» و تجارت با ایران داخل شود.

اجبار در انتخاب بین برجام و موشک

چنانچه زبان و رفتار حکومت تهران تنها در گفتار و کردار دولت خلاصه می‌شد، سرنشینان تازه کاخ سفید توافق اتمی را تحمل می‌کردند.

واقعیت تلخ این است که نبرد قدرت و رقابت میان دو جناح حکومت اسلامی که در یک سوی آن سپاه و اصول‌گرایان قرار گرفته‌اند و در سوی دیگر دولت و عمل‌گرایان، جدی است و سپاه به هر قیمت مصمم است چرخ دولت را از حرکت به سمت غرب باز داشته و تکلیف جانشینی خامنه‌ای را در کوتاه‌ترین فرصت روشن کند.

سپاه پاسداران چند روز پیش از صدور گواهی سه ماهه پایبندی ایران به تعهدات مندرج در توافق اتمی، روز ۱۸ ماه ژوئن شش موشک (به روایتی هفت موشک) به دیرالزور در سوریه پرتاب کرد. گویا این تحریکات نظامی کافی نبود و سپاه روز ۴ ماه ژوئیه نیز یک موشک بالستیک با برد متوسط آزمایش کرد.

بعد از صدور گواهی پایبندی ایران به توافق اتمی توسط وزارت خارجه آمریکا، سپاه روز ۲۹ ژوئیه، به بهانه افتتاح مرکز فضانوردی، یک فروند موشک موسوم به سیمرغ را هم به فضا پرتاب کرد.

مجموعه این اقدامات که فاقد هرگونه ارزش نظامی و یا ضرورت دفاعی و یا فنی است، دست دولت ترامپ و کنگره را برای متهم ساختن ایران به نقض توافق اتمی و در خواست اعمال بازرسی‌های سختگیرانه از سوی آژانس انرژی اتمی باز می‌کند.

در چارچوب توافق اتمی ۱۵ ژوئیه سال ۲۰۱۵، دولت روحانی داوطلبانه اجرای مفاد پروتکل الحاقی را پذیرفته و با چشم‌پوشی آژانس و آمریکا نسبت به اتخاذ روش‌های بازرسی سختگیرانه، آن را ظاهرا به‌موقع به اجرا گذاشته.

آمریکا تامین‌کننده انحصاری هشت میلیون دلار هزینه سالانه بازرسی‌های آژانس انرژی اتمی از ایران است. در صورت فشار دولت آمریکا، آژانس ناگزیر از تغییر روش کنونی و اعمال بازرسی‌های سختگیرانه‌تر در ایران و طرح درخواست بازدید از مراکز نظامی در اختیار سپاه خواهد شد.

بدون تردید در صورت طرح چنین درخواستی از سوی آژانس، سپاه ایستادگی خواهد کرد. سرپیچی دولت ایران، و یا ناتوانی آن در اجرای پروتکل الحاقی، بعد از تحریکات موشکی، دومین زمینه تخلفات جمهوری اسلامی از توافق اتمی را فراهم می‌سازد.

دولت ترامپ برای تکمیل پرونده عدم وفاداری حکومت مذهبی ایران به روح و جسم توافق اتمی دست خالی نخواهد بود، چنانکه اعلام ارسال اسلحه به عراق، اتهام دست داشتن در خرید غیر قانونی کیک زرد از حکومت نیجریه و تشکیل پرونده‌ای در آلمان به اتهام تلاش ایران برای خرید قطعات مورد نیاز در ساخت موشک‌های بالستیک تنها چند نمونه از مواردی است که اثبات آن ناقض قطعنامه ۲۲۳۱ تلقی می‌شود.

باب کورکر، سناتور تنسی و رییس کمیته قدرتمند روابط خارجی سنا پیش‌بینی کرده که ایران بازرسی‌های سخت اتمی را تحمل نخواهد کرد و در نتیجه به صورت یک‌جانبه توافق اتمی را ترک می‌کند.

علی عراقچی در اظهارات روز شنبه خود تاکید کرد که دولت ایران (بر خلاف پیش‌بینی آمریکا) به تعهدات خود در چارچوب توافق اتمی پایبند می‌ماند.

مشکل اینجا است که در کنار دولت متعارف و بدون تفنگ، جمهوری اسلامی دارای دولت دیگری است به نام سپاه که تمامیت‌خواه و ناسازگار با قواعد بین‌الملل است و بی اعتنا نسبت به هزینه‌ها، از رویارویی خارجی نیز استقبال می‌کند؛ آمیزه‌ای که وقوع برخورد گرم با ایران را دیر یا زود اجتناب‌ناپذیر می‌سازد.

منبع: کیهان لندن

ناطق نوری از سمت ریاست فدراسیون بوکس استعفا داد /امیر خسروجردی

وزیر ورزش و جوانان استعفای رئیس فدراسیون بوکس را پذیرفت.


وبسایت وزارت ورزش و جوانان دراین باره نوشت: احمد ناطق نوری، رئیس فدراسیون بوکس امروز با حضور در دفتر وزیر ورزش به طور رسمی از سمت خود استعفا داد. مسعود سلطانی فر نیز ضمن موافقت با این استعفا، ناطق نوری را به عنوان رئیس افتخاری فدراسیون بوکس منصوب کرد.
براساس اعلام وزارت ورزش و جوانان سرپرست جدید فدراسیون بوکس نیز به زودی از سوی وزیر ورزش مشخص خواهد شد.
به این ترتیب، با استعفای ناطق نوری حاکمیت سی ساله او در فدراسیون بوکس خاتمه یافت.
از زمان راه اندازی فدراسیون بوکس در سال ۱۳۶۸ احمد ناطق نوری ریاست این فدراسیون را تاکنون برعهده داشت.

عادل غلامی از تیم ملی والیبال ایران کنار گذاشته شد /امیر خسروجردی

سرمربی تیم ملی والیبال ایران عادل غلامی را از این  تیم اخراج کرد.

به گزارش خبرگزاری های ایران، پس از درگیری روزگذشته عادل غلامی و محمد موسوی در تمرین تیم ملی والیبال ایران که به خروج غلامی از محل تمرین منجر شد، کادر فنی تیم ملی و در راس آن، ایگور کولاکوویچ نشست فوق العاده ای برگزار کردند که در نهایت با تصمیم سرمربی تیم ملی، عادل غلامی از این تیم کنارگذاشته شد.
براساس این گزارش، در اطلاعیه کادر فنی تیم ملی والیبال آمده است: نظم و احترام از ارکان اساسی هر تیم دررسیدن به موفقیت است و تحت هر شرایطی این ارکان بدون هیچ ملاحظه کاری باید حفظ شوند.
تمرینات تیم ملی والیبال تاکنون با نظم پیگیری شده است. بازیکنان در این مدت به طور کامل و به دور از هیچ حاشیه‌ای در اختیار تیم و کادر فنی بودند.
ترک تمرین از سوی عادل غلامی به دلیل نداشتن کنترل رفتار در شرایط بحرانی از سوی این بازیکن انجام شده است و به رغم وجود حسن سابقه و نظم و خوش رفتاری این بازیکن در طول تمرینات، از دید کادر فنی و به ویژه شخص ایگور کولاکوویچ این رفتار عادل غلامی یک اشتباه بزرگ و نابخشودنی است.
عادل غلامی به رغم اینکه تاکنون حاشیه‌ای نداشته است و همیشه به موقع در تمرینات و اردو شرکت کرده است، اما به علت مرتکب شدن این خطای بزرگ از تیم ملی والیبال کنار گذاشته می‌شود.

دیدار شاهزاده محمد بن سلمان با مقتدی صدر در جده


شاهزاده محمد بن سلمان و مقتدی صدر

شاهزاده محمد بن سلمان ولیعهد سعودی و نماینده ملک سلمان با مقتدی صدر رهبر جریان صدر عراق، در جده، دیدار و گفت‌وگو کرد.
به گزارش العربیه، در این دیدار که یکشنبه ۳۰ ژوئن صورت گرفت، روابط دو جانبه سعودی و عراق و شماری از مسائل دارای اهمیت مشترک، به بحث گذاشته شد.
رهبر جریان صدر، یکشنبه وارد جده شد. ثامر السبهان وزیر مشاور سعودی در امور خلیج ( فارس ) ، از مقتدی صدر در بدو ورودش به سعودی، استقبال کرد.
در بیانیه‌ای که دفتر صدر در این باره صادر کرد، آمده است: هنگامی که گشایشی مثبت در روابط سعودی-عراقی دیدیم، خشنود شدیم. امیدواریم آغازی باشد برای پایان فرقه‌گرایی در منطقه عربی و اسلامی.
شایان ذکر است که آخرین سفر مقتدی صدر به سعودی، به سال ۲۰۰۶ باز می‌گردد.