خانه » 2017 (برگ 26)

بایگانی/آرشیو سالانه: 2017

فدراسیون فوتبال ایران پیروز مناقشه ورزشی با عربستان شد /امیر خسروجردی

دادگاه بین المللی ورزش رای خود را درباره اختلاف بین فدراسیون های فوتبال ایران و عربستان را صادر کرد.

به گزارش خبرگزاری های ایران، درحالی که از یک سال گذشته باشگاه های فوتبال دو کشور ایران و عربستان به علت قطع روابط دیپلماتیک، بازی های خود در لیگ قهرمانان آسیا را در زمین کشور بی طرف برگزار می کنند، فدراسیون فوتبال ایران به علت صرف هزینه های زیاد تیم های ایرانی از کنفدراسیون فوتبال آسیا و فدراسیون فوتبال عربستان به دادگاه بین المللی ورزش که مقر آن در لوزان سوئیس است شکایت کرد که این دادگاه سرانجام امروز پس از یک سال رای خود را دراین باره صادر کرد. براین اساس، کنفدراسیون فوتبال آسیا که حکم به بازی تیم های دو کشور در زمین کشور بی طرف داده بود باید هزینه هایی که تیم های ایرانی برای سفر به کشور محل برگزاری مسابقه کرده اند را پرداخت کند و عربستان هزینه ای دراین رابطه پرداخت نخواهد کرد.
همچنین دادگاه بین المللی ورزش رای داد که تیم های ورزشی دو کشور از سال ۲۰۱۸ باید مسابقاتشان را در زمین خودی برگزار کنند و دیگر در کشور ثالثی بازی نخواهند کرد.
دادگاه بین المللی ورزش بالاترین مرجع تصمیم گیری در ورزش دنیاست و احکام صادره این نهاد بین المللی برای تمام فدراسیون ها، اشخاص حقیقی و حقوقی در ورزش دنیا لازم الاجرا است.
عربستان سعودی پس از حمله به سفارت و کنسولگری خود در دو شهر تهران و مشهد روابط دیپلماتیک خود را با ایران به طور کامل قطع کرد و از سفر تیم های ورزشی خود به ایران نیز جلوگیری کرد.

شوک بزرگ به ورزش ایران، محمد علی فلاحتی نژاد درگذشت /امیر خسروجردی

قهرمان اسبق وزنه برداری دنیا به دلیل ابتلا به عارضه عفونی در بیمارستانی در تهران درگذشت.


به گزارش خبرگزاری های ایران، محمدعلی فلاحتی‌نژاد، قهرمان اسبق وزنه برداری آسیا و جهان که به علت ابتلا به عارضه کلیوی و عفونی در بخش مراقبت های ویژه بیمارستانی در تهران بستری شده بود امروز پس از روبه وخامت گذاشتن حالش درسن ۴۱ سالگی دارفانی را وداع گفت.
فلاحتی نژاد سال ها در وزنه برداری ایران فعال بود و مدال های زیادی نیز دراین رشته کسب کرد که مهمترین آن، نشان طلای دسته ۷۷ کیلوگرم دررقابت های جهانی ۲۰۰۳ ونکوور کانادا بود. او چند سال پیش هم مدتی سرمربی وزنه برداری امارات را برعهده داشت.

راه یابی کماندار بانوی ایرانی به فینال جام جهانی /امیر خسروجردی

پریسا براتچی به دیدار فینال فینالیست های مسابقات جام جهانی تیراندازی باکمان صعود کرد.

خبرگزاری ها درایران گزارش دادند: در پایان چهار مرحله رقابت های جام جهانی تیراندازی باکمان دررشته کامپوند که در سال ۲۰۱۷ تاکنون انجام شده، پریسا براتچی، کماندار ایرانی با کسب ۲۶ امتیاز در رده ششم رده بندی قرار گرفت و به مرحله نهایی این مسابقات راه یافت.
فینال فینالیست های جام جهانی تیراندازی باکمان با شرکت هفت نفر برتر یازدهم شهریور امسال در رم پایتخت ایتالیا برگزار خواهد شد.

رکورد 10 کیلومتر پیاده روی بانوان ایران شکسته شد /امیر خسروجردی

زهرا جعفرآبادی رکورد پیاده روی ده کیلومتر ملی و باشگاهی بانوان ایران را جابجا کرد.

ایسنا دراین باره گزارش داد: بیست و یکمین دوره رقابت های دوومیدانی قهرمانی بانوان باشگاه های ایران از امروز در تهران آغاز شد که در مرحله نخست و در ماده پیاده روی ده کیلومتر، زهرا جعفرآبادی عضو تیم دانشگاه آزاد با زمان ۵۲ دقیقه و ۳۱ ثانیه موفق به شکستن رکورد ملی و باشگاهی ایران شد.
در رقابت های این دوره شش تیم باشگاهی از استان های مختلف حضور دارند که دوومیدانی کاران در مواد مختلف باهم به رقابت می پردازند

طاهری: فدراسیون پول کامل بلیط فروشی بازی ها را به ما نداده است/ امیر خسروجردی

مدیرعامل باشگاه پرسپولیس گفت: فدراسیون فوتبال از ۷ میلیارد پول بلیط بازی های لیگ برتر تنها ۹۲۰ میلیون را به ما داده است.

علی اکبر طاهری درباره مشکلات مالی و بدهی های کلان پرسپولیس به خبرنگاران گفت: همه جوره این مسئله را پیگیری می‌کنیم وباید ازهوادارانمان به خاطر کمک های مالی تشکرکنم. آنها لطف کردند، اما رقم بدهی بسیار بالا و بیش از کمک هواداران است. محدودیت‌هایی هست اما تلاش می‌کنیم تا راهکاری برای پرداخت مطالباتمان پیدا کنیم و تعهداتمان را جامه عمل بپوشانیم تا مشکل بعدی به وجود نیاید.
وی درخصوص اینکه آیا باشگاه پرسپولیس مطالباتی از سازمان لیگ و فدراسیون فوتبال بابت تبلیغات محیطی دارد، تصریح کرد:‌ شما یک روز زمان بگذارید و به این مشکلات رسیدگی کنید و بپرسید که چرا این مسئله حل نمی‌شود. یک عددی مشخص می‌کنند. مثلا سازمان لیگ سال قبل هواداران ما را نزدیک به یک میلیون نفر اعلام کرد. میانگین این یک میلیون نفر با بلیت ۱۰ هزار تومان مبلغی حدود ۱۰ میلیارد تومان است. آنها می‌گویند ۳۵ درصد برای شرکتی است که قرارداد بسته‌اند. کار به قرارداد با این شرکت نداریم در این میان ۶-۷ میلیارد تومان می‌ماند این پول کجاست؟ در این بین ۹۲۰ هزار تومان به ما پرداخت کردند.

گزیده خبرهای اقتصادی هفته 20 – 96

نگرانی در اجرای درست قرارداد جدید رنو و ایران خودرو

محبی نژاد دبیر انجمن صنایع همگن قطعه سازان خودرو، ضمن ابراز نگرانی از اجرای درست قرارداد جدید شرکت رنوی فرانسه با ایران خودرو اعلام کرد که در حال حاضر قطعه سازی کشور نیازمند ۳ میلیارد یورو سرمایه گذاری ارزی و ۱۰ هزار میلیارد تومان سرمایه گذاری ریالی است. او با اشاره به اینکه قرارداد جدید رنو بر روی کاغذ، خوب آمده و تمام شروط وزارت صنعت و منافع ملی را رعایت کرده است، اظهار داشت: ما نگران این هستیم که اجرای این قرارداد بین المللی آنهم با این سطح از سرمایه گذاری با ابهاماتی همراه شود زیر هنوز ضمانت های اجرای این قرارداد مشخص نیست. وی با بیان اینکه هنوز مشخص نیست بعد از تغییر دولت یا وزرا مفاد این قرارداد به صورت دقیق اجرایی خواهد شد یا نه، افزود: ما نگران داخلی سازی ۴۰ درصدی و حتی ۷۰ درصدی محصولات در این قرارداد هستیم زیرا تجربه ثابت شده با وجود اسناد بالادستی قوی دولت ها و مجلس این اسناد را به صورت سلیقه ای اجرا کرده اند. محبی نژاد با بیان اینکه براساس قرارداد جدید رنو باید تا اواخر سال ۹۷ داخلی سازی ۴۰ درصدی انجام شود، گفت: در برنامه ریزی ها داخلی سازی ۷۰ درصدی آنهم ظرف ۳ سال تدوین شده است که به اعتقاد ما برای رسیدن به این رقم باید از همان روز امضاء قرارداد روند داخلی سازی آغاز شود تا بتوانیم به برنامه ریزی ها دست پیدا کنیم.

افزایش بدون وقفه نقدینگی در جامعه

بانک مرکزی گزیده آمارهای اقتصادی در خرداد ماه سال جاری را منتشر کرد. بر اساس این گزارش، حجم نقدینگی در جامعه بیش از هزار و ۳۱۴ هزار میلیارد تومان اعلام شده است که در مقایسه با آمار مربوط به اسفندماه سال گذشته ۴.۹ درصد و نسبت به مدت مشابه سال قبل (خرداد ۹۶ نسبت به خرداد ۹۵)، ۲۴.۱ درصد افزایش نشان می دهد. بر پایه این گزارش، میزان دارایی های خارجی سیستم بانکی در خردادماه امسال ۵۸۰۴.۸ هزار میلیارد ریال اعلام شده که نسبت به مدت مشابه سال قبل ۲.۲ درصد افزایش یافته است. در عین حال، بدهی بخش دولتی در دوره مورد بررسی ۲۲۹۹.۵ هزار میلیارد ریال است که نسبت به خرداد ماه سال ۹۵ به میزان ۲۰.۶ درصد رشد یافته است. حجم پول در این دوره ۱۶۴۷.۱ هزار میلیارد ریال با ۲۰.۷ درصد نسبت به خرداد ماه سال قبل بوده و حجم شبه پول نیز با ۲۴.۶ درصد رشد، ۱۱۵۰۲ هزار میلیارد ریال است. بدهی بخش غیردولتی ۹۳۰۲.۳ هزار میلیارد ریال است که نشان دهنده ۲۲.۵ درصد رشد نسبت به مدت مشابه سال قبل بوده و نسبت به اسفندماه سال گذشته نیز ۱.۴ درصد رشد نشان می دهد.

هر دم از باغ بری میرسد تازه تر از تازه تری میرسد

کثافت کاری ها مالی در وزارت نفت تمامی ندارد و با وجود انتشار اطلاعات قطره ای، معهذا هر از چند گاهی یک دزدی سازمان یافته در بخش نفت و گاز علنی میشود. اخیرا بیژن زنگنه وزیر نفت در گفت‌وگو با خانه ملت با اشاره به پرونده دکل‌های نفتی در دولت‌های نهم و دهم، گفت: قرارداد ٣٠ دکل در یک شب با ترک تشریفات مناقصه منعقد شد. انعقاد قرارداد تمامی این دکل‌ها را یک فرد انجام داده که در واقع سه اقدام است. نخست اینکه یک میلیارد دلار قرارداد خرید لوله از خارج از کشور منعقد کرده، دوم اینکه ٣٠ دکل نفتی خریداری کرده و سوم پرونده دکل نفتی گمشده را منعقد کرده که در هر سه اقدام تخلف رخ داده است. وزیر نفت گفت: این فرد با سفارش احمدی‌نژاد برخی اقدام‌ها را انجام داده که سوابق آن موجود است. دفتر احمدی‌نژاد به صورت مکتوب دستور داده که این اقدامات توسط این فرد انجام شود. نکته قابل توجه نوع خبر رسانی وزارت نفت و شخص زنگنه است که گویا میخواهند معما مطرح میکند تا مردم آنرا حل کنند و بجای زنگنه مردم بایستی نام دزدان بیت المال را افشا کنند.

شرئط بحرانی در بازار مسکن

عبدالکریم حسین زاده عضو کمیسیون عمران مجلس با بیان اینکه معضل رکود در بخش مسکن تبدیل به بحران شده است، اظهار کرد: تا زمانیکه نقشه راه اجرایی و عملیاتی و همچنین سیاست گذاری دقیق و مشخص در حوزه مسکن نداشته باشیم امکان خروج مسکن از رکود وجود ندارد. وی با اشاره به آمار بالای خانه های خالی در کشور، افزود: در حال حاضر بسیاری از واحدهای ساخته شده خالی از سکنه هستند چون حوزه مسکن دچار یک اشباع قیمتی شده که این وضعیت توان خرید مسکن را از مردم گرفته است. البته بسیاری از واحدهای خالی از سکنه موجود در کشور لوکس بوده و به دلیل توان مالی کم مردم متقاضی ندارند. هم‌اکنون در تهران دود ۳۰۰ تا ۵۰۰ هزار واحد واحد مسکونی خالی وجود دارد که از این تعداد بخشی اشباع قیمتی شده و در مناطق ۱، ۲ و۳ واحدهای لوکس هستند که قیمت های بالایی داشته و به همین دلیل متقاضی ندارند. بر اساس این گزارش بیشترین تعداد معامله مسکن در تهران را املاک مسکونی منطقه ۵ پایتخت با ۲ هزار و ۲۹۷ فقره معامله به خود اختصاص دادند اما منطقه ۱۹ تهران با تنها ۱۱۱ فقره معامله، کمترین میزان خرید و فروش را دارا بود. با این حال واحدهای مسکونی منطقه ۲۲ با رشد ۱۹.۸ درصدی بیشترین نرخ رشد نسبت به تیر ماه ۹۵ را شاهد بوده اند. افزایش میانگین قیمت واحد مسکونی در پایتخت به ۴ میلیون و ۵۷۰ هزار تومان در هر متر مربع میرسد که علی رغم کاهش حدودا ۶ درصدی خرید و فروش مسکن در تهران، ۵.۸ درصد در هر متر مربع هم نسبت به خرداد امسال و هم نسبت به تیر ماه سال قبل افزایش داشته است. بیشترین قیمت مسکن در تهران را همچنان منطقه یک پایتخت با متر مربعی ۹ میلیون و ۹۲۰ هزار تومان و کمترین قیمت مربوط به منطقه ۱۸ با ۲ میلیون و ۲۶۰ هزار تومان در هر متر مربع است.

سهم ۱۷ درصدی کالاهای مصرفی از صادرات

طبق آمارمنتشره توسط وزارت اقتصاد و دارایی سال ١٣٩۵ سهم بزرگی از صادرات غیرنفتی ایران به کالاهای واسطه‌ای اختصاص داشت. سهمی برابر با ٧۴ درصد که عددی بالغ بر ٣٢ میلیارد و ۵٨٧ میلیون دلار است. بررسی سهم و ارزش دلاری صادرات کالاها گویای ترکیب نامتوازن سبد صادرات کشور است که به نظر می‌رسد این ترکیب ارزش افزوده کمتری را برای کشور در بر داشته است چراکه صادرات کالاهای واسطه‌ای کشور می‌تواند نمایی از خام‌ فروشی با ارزش افزوده کمتر باشد. حدود ۶۶ درصد از مواد غذایی و آشامیدنی صادراتی کشور در سال ۱۳۹۵ را مواد خام و در حدود ۳۴ درصد آن را محصولات فرآوری شده با مصارف خانگی و صنعتی تشکیل داده است. ارزش صادرات هر دو گروه مواد خام و محصولات فرآوری شده مواد غذایی و آشامیدنی در سال ۱۳۹۵ نسبت به سال ۱۳۹۴ به ترتیب با رشد ٧۴/١ و ٧٣/١۴ درصد مواجه بوده است. از نظر وزنی صادرات مواد خام غذایی و آشامیدنی برای مصارف صنعتی تقریبا ثابت ولی برای مصارف خانگی ۴٨/٢٢ درصد رشد داشته است و مصارف صنعتی محصولات فرآوری شده از نظر وزنی دارای ۱۰۷ درصد و از نظر ارزشی دارای ٣١/۶١ درصد رشد بوده است. همچنین در حدود ٢٧/٩ درصد از ارزش محصولات صنعتی صادراتی کشور را مواد خام و ٧٣/٩٠ درصد آن را محصولات فرآوری شده تشکیل داده است. با توجه به عملکرد صادراتی کشور در این بخش درصد تغییرات ارزش مواد خام و محصولات فرآوری شده در سال ۱۳۹۵ نسبت به سال ۱۳۹۴ به ترتیب ١٧/٣٩ و ٣٢/٠ درصد بوده اس

طیب نیا تافته ای جدا بافته که هم خون با ” نظام مقدس” نیست/دکتر منوچهر فرحبخش

عدم دعوت مجدد روحانی از طیب نیا یا بی علاقگی طیب نیا به ادامه کار با دولت دوازدهم و یا هر بهانه و هدف دیگری که عنوان شده باشد این واقعیت را پنهان نمیکند که علت اصلی سوزاندن این مهره پرارزش در فضای اقتصادی بی رنگ و بدون متولی حکومت اسلامی که امثال طیب نیا در آن انگشت شمارند، نمیتواند چیزی جز تفاوت در نظرات، اهداف و برنامه کاری وی با تفکر اقتصادی حاکمان “نظام مقدس” باشد. به جرات میتوان گفت که او ورزیده ترین وزیر دارایی در حکومت اسلامی ایران بود و با داشتن بالاترین رتبه علمی در اقتصاد و تخصص در کار خویش، برای بهبود اقتصاد کشور برنامه و هدف داشت. او با وجود فضای اختناق و سانسور موجود، معهذا به دلیل پاکدستی و مبرا بودن از فساد و دسته بندیهای حکومتی ابایی نداشت از اینکه عدم رضایت خود از اوضاع اقتصادی کشور را با صراحت بیان کند. قطعا بیان انتقادات و گاه گفته های تند او که زبانزد بود و همچنین پا فشاری بر انجام اصلاحات ساختاری، در این دزد بازار و دیوانه خانه حکومت اسلامی به مذاق مافیای حکومتی خوش نیامده است که حاضر شده آس برنده خود را این چنین بسوزاند. نکته حائز اهمیت اینکه بجای او روحانی کرباسیان را به مجلس معرفی کرده که با وجود داشتن سوابق کاری طولانی در حکومت اسلامی، معهذا اذعان دارد که هرچند اقتصاد میداند، ولی از اقتصاد کلان که پایه و اساس کار وزارت امور اقتصاد و دارایی را تشکیل میدهد سررشته ای ندارد.

دکترعلی طیب نیا در ۱۶ فروردین ۱۳۳۹ در اصفهان چشم به جهان گشود. تحصیلات ابتدایی، راهنمایی و دبیرستان را در شهر اصفهان به اتمام رساند و سپس با کسب رتبه یک در آزمون ورودی به دانشگاه تهران راه یافت و در رشته اقتصاد شروع به تحصیل نمود. برای او کارشناسی ارشد هم چندان کار سختی نبود که گذراند ودر اولین دوره دکترای اقتصاد دانشگاه تهران نیز با کسب رتبه یک پذیرفته شد و یک سال از دوره دکتری خود را هم در کالج اقتصاد لارنس هاریس انگلستان زیر نظر پروفسور لارنس هریس گذراند. وی رساله خود را در باره ” تورم ساختاری در ایران نوشت و پس از آن به سمت دانشیار دانشکده اقتصاد در دانشگاه تهران مشغول به کار شد. با شروع کار دولت یازدهم، روحانی وی را به عنوان وزیر امور اقتصاد و دارایی به مجلس معرفی کرد که با کسب ۲۷۴ رای از مجموع ۲۸۴ رای ماخوزه که بالاترین رای اعتماد در تاریخ حکومت اسلامی بود مورد تایید نمایندگان قرار گرفت.
وی زمانی بر مسند وزارت امور اقتصاد ودارایی تکیه زد که نرخ تورم از ۴۰ درصد فراتر رفته بود، خزانه دولت تهی، بانکها به شدت بحران زده ، تنگنای معیشتی، تحریم های خارجی و بسیاری مشگلات دیگراقتصاد کشور را تقریبا فلج کرده بود. او در برنامه ریزی خود اولویت را به کاهش نرخ تورم داد و تا آنجا موفق شد که توانست آنرا یک رقمی کند. هرچند که در مورد یک رقمی بودن تورم حرف و حدیث زیاد است و از نظر بسیاری از کارشناسان نرخ تورم بسیار فراتر است که چندان هم بیمورد گفته نمیشود. ولی با این وجود او توانست یک آرامش نسبی و تثبیت پولی را در بازار بر قرار سازد.

طیب نیا در آخرین نشست شورای گفتگوی دولت و بخش خصوصی سخنانی ایراد کرد و واقعیت هایی را بیان نمود که در واقع وصیت نامه سیاسی – دولتی او به شمار میرود، زیرا که بیان آن در حال هوای امروز ایران آنهم از زبان بالاترین مقام اقتصادی کشور نمیتواند خوش آیند دستگاه رهبری باشد. او با وجود خود سانسوری خویش، معهذا ضمن اشاره به وضعیت نا مناسب اقتصادی در زمان تشکیل دولت یازدهم که به دلیل تحریم ها و نوسانات شدید در کنار رشد اقتصادی منفی و تورم لجام گسیخته، که شرایط در جهت تخریب ایران عمل میکرد گفت: در این شرایط دولت تلاش نمود تا ثبات را بر اقتصاد ایران حاکم کند. البته رسیدن به سطح قبلی و قرار گرفتن در مسیر قبل از تحریم، نیازمند تلاش بسیار بود، این در حالی است که بازگشت به وضعیت قبلی، پاسخگوی نیاز ما نیست؛ این در حالی است که رشد سه تا چهار درصدی به هیچ عنوان نمی تواند منجر به ایجاد اشتغال برای جوانان کشور شود و نیازهای ضروری مردم را پاسخ دهد. او سپس به تشریح اهداف خود هنگام شروع کار دولت یازدهم پرداخت و گفت: یک برنامه کوتاه مدت برای عادی سازی امور درنظر گرفته شد و یک برنامه دراز مدت در جهت اصلاحات ساختاری. او صریحا اعلام داشت که اگر دولت اول روحانی وظیفه مقابله با تحریم ها و بازگشت امید و ثبات به جامعه را داشت، وظیفه دولت دوازدهم این است که اصلاحات ساختاری و جدی را در اقتصاد ایران انجام دهد، چراکه بدون اجرای یک برنامه اصلاح ساختاری نمی توان مشکلاتی که در فرآیند رشد اقتصادی با آن مواجه هستیم را حل و فصل کنیم. بدون تردید هدف او به عنوان یک معلم اقتصاد از بیان ” اصلاحات ساختاری” تعمیرات روبنایی نیست، هدف او ایجاد عدالت مالیاتی، مبارزه با مافیای اقتصادی، خلع ید اقتصادی از بخش حکومتی، واگذاری بنگاه های اقتصادی دولت به بخش خصوصی و کوچک کردن دستگاه عظیم او ز نفس افتاده دولت و در نهایت سپردن بخش تولید و تجارت به مردم و نشستن حکومت در جایگاه واقعی خود که نظارت و کنترل بر امور از طریق اهرم مالیات و عوارض و غیره و همچنین گسترش رفاه عمومی، آموزش و بهداشت و نوسازی کشور، که به کلی متفاوت با دیدگاه حکومتگران اسلامی مچاله شده در دست مافیای قدرت و ثروت است میباشد.

وی دو مشکل عمده اقتصاد ایران را رشد پایین و سهم کم بهره وری دانسته، خاطرنشان میکند: دولتی بودن و نفتی بودن اقتصاد ایران عامل اصلی این مشکلات است، در حالی که در کشور عمده درآمد دولت از محل نفت حاصل می شد که این درآمد در قالب بودجه نفتی در اقتصاد تزریق شد و منشاء بسیاری از مشکلات اقتصادی از جمله رکود و کسادی به نفتی بودن اقتصاد برمی گردد. وجوه ناشی از فروش نفت، درآمد نیست، بلکه فروش دارایی است، در حالی که فرد عاقل اگر دارایی خود را بفروشد آن را باید تبدیل به احسن کند، پس نباید درآمد نفتی را که متعلق به نسل های بعدی است، در نسل کنونی مصرف کرد؛ همانطور که صندوق توسعه ملی یک ابزار برای این هدف است. بر این اساس امیدواریم این سیاست، اجرایی شده و درآمد نفتی صرف توسعه اقتصاد کشور و توانمندسازی بخش خصوصی شود
بدون تنظیم و مدیریت کارآمد بودجه دولت که یکی از الزامات آن، ایجاد یک نظام مالیاتی کارآمد است، نه می توان با تورم و نه با کسادی در بلندمدت مقابله کرد؛ پس باید ادامه مسیر دولت یازدهم که نظام مالیاتی در آن مستقر شده، ادامه یابد، این درحالی است که توجه به این امر، تکانه های خارجی اقتصاد ایران را کنترل می کند؛ در عین حال یکی از مجاری آسیب پذیری اقتصاد ایران که مرتبط با نفت هم هست، صادرات بالای طلای سیاه و درآمدهای آن در تراز تجاری کشور است که برای حل این مشکل باید به دنبال توسعه صادرات غیرنفتی باشیم. باید صادرات غیرنفتی را توسعه داده و درآمدهای ارزی حاصل از آن را برای تامین نیاز کشور استفاده کرد، به این معنا که صادرات غیرنفتی آسیب پذیری اقتصاد ایران را کاهش داده و زمینه را برای ارتقای کیفیت و کارایی در بخش تولید، فراهم می کند. همه شعار توسعه صادرات می دهند، اما به لوازم آن پایبند نیستند، در حالیکه در سیاستهای ارزی، پولی و اقتصادی باید صادرات را مبنا و هدف قرار داد؛ به نحوی که سیاستها بازدارنده نباشد؛ این در حالی است که هنوز فضای فکری کشور، سیاست جایگزینی واردات است و اگرچه استراتژی جایگزینی واردات کنار گذاشته شده، ولی در فکر مدیران و فعالان اقتصادی هنوز جای دارد.

طیب نیا مهمترین برنامه اقتصاد مقاومتی را ایجاد درآمد سالم و کافی برای دولت از طریق مالیات و نیز توسعه صادرات غیرنفتی دانسته و میگوید: مشکل دیگر ما که با اقتصاد نفتی در هم تنیده است، دولتی بودن اقتصاد ایران است؛ البته به این موضوع توجه شده و سیاستهای ابلاغی اصل ۴۴ بر مبنای آن تدوین شده است، البته قانون اصل ۴۴ قانون کاملی است و همه موارد ارتقای بخش خصوصی در آن دیده شده است؛ اما در عمل، فقط به بخشی از آن توجه شده است. توجه نکردیم که اگر محیط کسب و کار ما ناسالم و نامناسب برای فعالیت بخش خصوصی باشد، صرف واگذاری مالکیت بنگاهها چیزی را حل نمی کند، پس اول باید محیط کسب و کار را اصلاح کرد و سپس تلاش نمود که واگذاری را صورت داد.
او میگوید: اگر بخواهیم به صورت پایدار تورم را کنترل کرده و رشد اقتصادی پایدار داشته باشیم، باید مدیریت بودجه دولت و هزینه ها را در کنار ایجاد نظام مالیاتی کارآمد داشته باشیم، به نحوی که استقرار نظام بودجه ریزی عملیاتی هم در دستور کار باشد. اینها کارهای بزرگی است که انجام آن به صورت ساده امکان پذیر نیست، وضعیت ما نیز با وضعیت ده سال پیش قابل مقایسه نیست. بنابراین اگر بخواهیم کشور را در مسیر رشد مستمر هدایت کنیم، نیازمند وفاق ملی هستیم یعنی همه ارکان حکومت شامل دولت، مجلس و قوه قضاییه بپذیرند که اصلاحات جدی در کشور را صورت دهند. البته اصلاحات جدی دردآور است. عمل جراحی رنج و نارضایتی به دنبال دارد، ولی تسکین و درمان آن در بلندمدت ظاهر می شود و همه باید با هم عزم مشترک پیدا کنند که با دولتی بودن و نفتی بودن مقابله کرده و افزایش سرمایه در بانکها نیز مهمتر از اجرای پروژه در استانها است که نمایندگان باید به این موضوع توجه کنند؛ چراکه اگر بانک راه بیفتد، اقتصاد کشور را با خود به حرکت درمی آورد؛ تقدم منافع ملی بر منافع حزبی و گروهی شرط لازم است و باید در دورن دولت هم انسجام و همبستگی وجود داشته باشد تا بر اساس برنامه و فهم مشترک از مشکلات اقتصاد کشور، پیش رفت.

طبیب نیا میافزاید: بیشترین فشاری که در چهارسال گذشته بر وزارت امور اقتصادی و دارایی وارد شد، از حوزه نظام بانکی بود، این در حالی است که تفکری در ذهن مدیران ایرانی نشسته که کارآمدترین شیوه مدیریت و اعمال کنترل، حتما مالکیت و مدیریت دولتی است؛ این در ذهن بسیاری از مدیران اقتصادی است. اگر قرار بر این باشد که وزیر اقتصاد، مالکیت ۸۰ درصد بانکها و شرکتها را واگذار کند و بیست درصد را در اختیار بگیرد، بخش خصوصی نمی تواند کار کند، چراکه باز هم وزیر اقتصاد است که مدیران را تعیین کرده و اعمال نفوذ می کند؛ در حالیکه باید دولت نظارت عالیه داشته باشد. به گفته وی، صرف حفظ اشتغال در خصوصی سازی ها، ملاک مثبتی نیست؛ اما در بنگاههایی که در دولت یازدهم واگذار شده اند، به دلیل اینکه واگذار به بخش خصوصی واقعی بوده است و مالکیت و مدیریت به صورت همزمان واگذار شده است، نتایج بسیار مثبتی به دست آمده است

اوکه خواستار اصلاح جدی نظام بانکی شد میگوید: با مشکل بزرگ تنگنای اعتباری مواجه هستیم و بانکها قادر نیستند که نیاز بخش خصوصی را پاسخ دهند، ضمن اینکه اگر هم تامین مالی کنند، هزینه بسیار بالایی دارد؛ در حالیکه حل این مشکل از طریق زیر سوال بردن مدیریت بانکها امکان پذیر نیست، بلکه اصلاحات اساسی نیاز داریم؛ در حالیکه بانکها قادر به ارایه تسهیلات نیستند و باید به حل و فصل آن فکر کرد. وی خواستار پرداخت بدهی دولت به بانکها شد و گفت: دارایی های بانکها باید به پول و منابع قابل وام دهی تبدیل شود. ضمن اینکه بازار سرمایه اگرچه تحولات مثبتی داشته و بازار بدهی هم ایجاد شده است، اما باز هم نیاز به اصلاحات دارد.

تیم اقتصادی دولت جدید روحانی با حضور کرباسیان در راس وزارت دارایی و فردی آغشته به انواع فساد مالی و اخلاقی بنام شریعتمداری به عنوان وزیر صنعت و معدن و تجارت با داشتن کمترین دانش و تخصص دراین زمینه و تثبیت نوبخت که مرد خاکستری کابینه به شمار میرود، به عنوان رییس سازمان مدیریت و برنامه ریزی نشان میدهد که روحانی یا هنوز به واقعیت بحران اقتصادی حاکم بر کشور واقف نیست و یا اینکه هدفی را دنبال میکند تا اوضاع بدتر از اینکه هست شود. به هر حال از این تیم اقتصادی دولت نسیم خوشی به مشام نمی خورد و بطور قطع باید در انتظار شرائط سخت تری بود.

دلنوشته/سروش سبز

 

 

اخترک B612 و بن بست اختر
شازده کوچولو از دور اخترک جدیدی را میدید.
این اخترک مثل اخترک B612 یا اخترکهای دیگر، شماره نداشت.
نزدیک تر شد
آنوقت اسم اخترک را توانست بخواند
بن بست اختر
اسمش یکجوری بود
یک جوری که نمیشد بگویی چه جوری.
مرد و زنی را میدید
مرد در حال نقاشی بود
زن داشت گلهای شمعدانی را با آبپاش آب میداد.
آهسته در حیاط منزلشان فرود آمد

 

نزدیک مرد شد و به بوم نقاشی خیره شد
تصویری بود از حجم متراکم سبز
و در افق، طلوع خورشید را میدیدی
از آن حجم سبز پرسید
از آن سبزی که گستره را تا خود افق سبزپوش کرده بود
مرد نگاهش کرد.
به گونه ای نگاهش کرد که اورا میشناخت
و این نگاه برای شازده کوچولو تازه بود
مدتها بود که این جنس نگاه را ندیده بود
آخرین بار، آخرین روزِ حضورش در اخترک B612،
نگاهش از جنس نگاه گلش بود
دلنشینی این نگاه را تنها در نگاه گلش تجربه کرده بود
ناگهان دلش برای گلش تنگ شد
دلش میخواست در همان لحظه پیش گلش می بود
در رویا داشت به گلش نزدیک میشد که صدایی او را از اعماق رویا بیرون کشید
گفت: دلتنگی شازده؟
دلت خیلی برایش تنگ شده؟
گلت را میگویم،
شازده کوچولو با سر جواب داد: آری
مرد با لبخندی گفت:
ما نیز دلتنگیم،
و با گفتن این ما، نگاهش با نگاه زن تلاقی پیدا کرد.
و زن با چه ولعی مینگریستش
آنگونه که هرنگاه ممکن بود نگاه آخرین باشد.
زن نیز شکسته شده بود.
اما شکستگی مرد، چیز دیگری بود.
و چقدر زیبا بود نگاه عاشقانه مرد.
نگاهی که بار همسفر بودن و همراهی را در نی نی نگاهش جاری میساخت،
جاری چون رود
و اما در نگاه هر دو ترسی بود از لحظه تلاقی با دریا، بدون همسفر، ………..
مرد در ادامه گفت:
اما دلتنگی ما اندکی با دلتنگی تو متفاوت است،
تو بهایِ دانستنِ ارزشِ (بهایِ) آن چیزی که داشتی را پرداخت میکنی
و ما در حال پرداختِ بهایِ آنچیزی هستیم، که دوست داریم مردم ما داشته باشند،
انتخاب خودمان بود، حتی حصر در بن بست اختر را،
شازده کوچولو جمله آخر را نفهمید
هنوزبه حجم سبز مینگریست
مرد پرسش نگاهش را دید
از مردمی گفت که در آن تصویر حجم سبز را تشکیل داده بودند
از مسیر رو به افق
از امید طلوعی در آینده ای نزدیک
سخنانش در اینجا به سخنان آدم بزرگها میمانست.
فقط آن هنگامی که مرد از تشابه آن حجم سبز با گل او گفت، سخنانش را درک کرد
پرداخت آن بهای سنگین را درک کرد
دلتنگیهایشان را
و….
و….
وچگونه تحمل کردن حصر در بن بست اختر را،
وقتش رو به پایان بود
باید میرفت
مرد شال سبزرنگش را بردوش شازده کوچولو انداخت،
دیگر سخنی نمیگفتند،
سکوت، بهتر از سخنی،
بیانگر ناگفته ها بود.
سالها پیش کسی گفته بود،
سکوت سرشار از ناگفته هاست
و…….
هرلحظه بن بست اختر در چشمانش کوچکتر و کوچکتر میشد
اما تصویر آن دو، همانگونه بزرگ و زیبا در پیش چشمانش مانده بود.
سخنان مرد را در ذهنش مرور میکرد،
و چیزی که از پی آن سخنان دریافته بود،
او بهایِ دانستنِ بهایِ گلش را میپرداخت،
و این پرداخت از دید هر عاشقی قابل درک بود،
اما،
پرداختِ بهایِ آن چیزی که برای مردمانشان میخواستند،
سخت بود.
شازده کوچولو راهش را ادامه میداد
و سوالی که منتظر بود از اولین کسی که میبیند بپرسد، ذهنش را مشغول ساخته بود
((مردم))
این مردم چه بود که ارزش پرداخت بهایش را برای مرد و زن داشت،
بهایی چنین سنگین و…………
و او راهش را به طرف اخترک بعد ادامه داد.

وعده های انتخاباتی روحانی، تبی که خیلی زود به لرزنشست!/تقی روزبه


لیست کابینه و مراسم تحلیف روحانی مناسکی بودند برای فاتحه خوانی و دفن وعده های انتخاباتی روحانی و انتظاراتی که برانگیخته بود! پیشتر گربه را دم حجله ذبخ کرده بودند: ابتداشمشیرآخته سرنوشت بنی صدر را بالا بردند. سپس با مشرف شدن نزدآقا پیشاپیش توقعات و خواسته های او مطرح شدند. در این دیدارمعلوم شد که روحانی لیست تمامی وزراء پیشنهادی خود را پیش از طرح در مجلس و یا در انظارعمومی با رهبری در میان گذاشته است که البته بدلیل شوری بییش از حدآن مورداعتراض برخی نمانیدگان هم قرارگرفت. هم چنین معلوم شد که در مردمسالاری دینی از نوع ولایت فقیهی، رئیس جمهوری که ازخلال صافی شورای نگهبان رده شده ه حتی قادر به انتخاب آزادافراد کابینه خودهم نیست. و رهبرنظام عملا بخش باصطلاح انتخابی نظام را نیز دستچین می کند. چنان که مداخله مستقیم در انتخاب تعدادی از ورزا کلیدی علنا اعلام شد و حساسیت در موردبرخی ورزاء دیگرهم به آن اضافه شد و البته حساسیت های اعلام نشده در مورددیگروزراء هم جای خود را داشت. حالا حساب کنید که از این ماهی (پیرمرددریا) چه چیزی جزاسکلت آن برای مجلس و حامیان و موتلفین فرودست روحانی باقی می ماند. با این همه گوش خلق اله و عالم را برای پاراف کردن وجب به وجب همین وزراء عمدتا از قبل منصوب شده کرخواهند کرد! تا نشان دهند که این دستگاه عظیم و طویل پارلمانی چندان هم بی خاصیت نیست!

نقش سیاهی لشکربودن اصلاح طلبان!

وقتی َمرکب روحانی از پل انتخابات گذشت، به خصوص در دوره دوم و پایانی ریاست جمهوری اش، فروکاستن اصلاح طلبان به سیاهی لشکربی مقدار عین سیاست ورزی محسوب می شود. او برای بند و بست و چانه زنی و نگهداشتن خود بر فرازامواج طوفانی در ساختاررسمی قدرت، به جلب رضایت امثال علی لاریجانی ها و اصول گرایان موسوم به معتدل و نیز جلب حمایت روحانیت تا بندناف مرتجع بیش از اصلاح طلبان نیازدارد. اصلاح طلبان به دررأی جمع کردن می خورند اما در لابی گری دست شکسته وبال گردن است و بهمین دلیل مثلا وزارت کشور که مادرورزاتخانه ها محسوب می شود و با وجودآن همه اعتراض وانتقاد که در چهارسال گذشته به وزیری که نزدیک به اصول گرایان و مشخصا علی لاریجانی بود اعتراض شد ، او هم چنان سکان این “شاه ورازاتخانه” را در تیول خود دارد. از اصلاح طلبانی که نماینده و سخنگویانشان امثال جهانگیری ها و عارف ها باشند و خاتمی هم اگر لب به سخن بگشاید نخست از روحانی و یا مداخله رهبر در چینش کابنیه دفاع می کند و پیروان و حامیان را به شکیبائی و تمکین تشویق می کند چه انتظاری هست؟ نقش آن ها در نظام تا حدداغ کردن تنورانتخابات، بدون آن که حق پختن نانی برای خود داشته باشند تعریف شده است و خودآن هاهم، به رغم غرولندها، هم به تقدیرروزگاردتن داده اند… خامنه ای و روحانی هم با وقوف به این استیصال و ناچاری قادرند این چنین بی اعتنا به آن ها به تازند.

وظیفه تازه و دشواراصلاح طلبان در شرایط پساانتخاباتی

در فصل انتخابات، اصلاح طلبان با تمامی توش و توان خود به میدان آمدند و تا می توانستند در شکستن جوتحریم ( که آن را رسما خطرعمده و کلیدواژه موفقیت معرفی می کردند) با بهره گیری از رسانه های داخل و خارج و جمع آوری ِعده و ُعده خود به داغ کردن تنورانتخاباتی همت گماشند. اما اکنون که کوه موش زائیده و نان های این تنورفطیر بیرون آمده است و به عنوان مثال معلوم شده کابینه برآمده از پیروزی صفوف اصلاح طلبان و اعتدالی ها یک کابینه تمام عیارمردانه است و برای اشانتیون هم شده بدون حتی یک نفر دگرباور و از اقلیت های های قومی و یا موسوم به تسنن است، آه از نهادهمه رأی دهندگان و یا هیزم آوران بی مزدتنوری که گرمایش اختصاص به آن دیگران دارد بر آورده و وظیفه بس دشوارآرام کردن و پاپین کشیدن فتیله انتظارات را بردوش آن ها نهاده است. در دشواری این وظیفه همین بس که آن ها حتی قبل از اعلام وزراء به مجلس از طریق ارسال نامه ای به روحانی با امضاء ۱۷۵ نماینده و با تاکید برحضور (همان اشانتیونی) وزیرزن و یا اهل تسنن، در واقع به او پیام دادند که دل قوی دارد و نگران عدم تصویب مجلس نباشد. غافل از آن که نگرانی و دغدغه اصلی روحانی از مراکز و مراتب بالای قدرت یعنی رهبری و اصول گرایان و روحانیون سرچشمه می گیرد تا از مجلس بی خاصیتی که لاریجانی آن را به راه می برد. با این همه آن ها اکنون باید تمام همت خود را برای تسطیح انتظارات و تصدیق وضعیت تازه و توجیه حمایت خود از روحانی در دوره جدید بکاربگیرند.
بهمین دلیل امثال تاج زاده ها و جوادی حصارها و یا عارف ها و جهانگیری ها و یا در خارج سوای آوازه گران حرفه ای، حتی افرادی امثال ملیحه محمدی ها هرچندبالکنت زبان، آستین های خود را برای پاپین آوردن فتیله انتظارات بالاکشیده اند و کسانی مثل سعیدبرزین از مفسرین بی بی سی به اصلاح طلبان نهیب می زند که نقش سیاهی لشکر و دنباله روی از روحانی را بپذیرند و زیادی شلوغ نکنند! در اصل سیاست ورزی راجع به دوره پساانتخاباتی، یعنی پائین کشیدن فتیله انتظارات با همه دشواری اش، بخش جدانشدنی و مکمل سیاست ورزی مرحله پیشاانتخاباتی یعنی د اغ کردن تنوراست. تنوری که بویژه زیادداغ می گردد، اگر به همان سرعت خاموش نشود، یعنی اگر حرکت دوربرداشته ماشین ترمزنزده شود، چه بسا موجب دردسرهائی بشود. از همین رو داغ کردن و سپس خاموش نمودن تنور بخشی از فرایندسوخت و ساز و جذب و دفع سیستم برای ایجادتعادل خود محسوب می شود و اصلاح طلبان در این سوخت و ساز و تقسیم کار وظیفه اخص خود را دارند.

زمان پاسخگوئی!

چندین دهه است که رژیم از همین طریق مشغول بازتولید و بازترمیم سیاسی خود است، تا ضمن نشان دادن پزباصطلاح مردم سالاری دینی، در عین حال برگ انجیری برای پوشیده ماندن و یا نادیده گرفته شدن فساد و سرکوب و سیاست های فلاکت آفرین خود فراهم آورد. و مهم تراز آن اجازه ندهد که تا جامعه ای مستقل، نیرومند و بیرون از حوزه نفوذجناح بندی هایش پیکربندی شده و قوام و دوام یابد.
اکنون که فصل خوشه چینی کاشته ها فرارسیده و معلوم شده است که چیز درخوری در این کشت زاربی حاصل نروئیده است؛ زمان پاسخگوئی به خود و دیگران توسط آن هائی که به امیدمحصولی در این کشت زار بذرافشانی کرده اند، بخصوص آن هائی که بیش از همه یقه درانی کرده اند، فرارسیده است. فقط رژیم نیست که باید واداربه پاسخگوئی شود، طبیعی است و حتی بیش و پیش از آن، که هرشهروندعاقل و بالغ نیز در برابر رأی خود و نتایج آن مسئول و پاسخگو باشد. بهمین دلیل حفاظت و صیاتت از رأی و انتظارات و مطالبات خود بخش جدانشدنی از وظایف شهروندی او را تشکیل می دهد. و باز بهمین دلیل آن ها که رفتاردولت و گزینش های آن را نسبت به زنان و یا اقلیت ها و یا دانشجویان و معلمان و… در حکم توهین و دهن کجی به خود و دست مریزادگفتن به روحانیت و یا مراتب بالای قدرت می دانند، جز از طریق طرح مطالبات خود با صدای بلند و گسترش اعتراضات نسبت باین بی اعتننائی، قادر به صیانت از آراء‌خودنخواهند بود. آن ها می توانند در کنارکسانی که با شناخت از سیستم پیشاپیش به تحریم افسون انتخاباتی رژیم مبادرت کردند صف گسترده ای در صفوف زنان دانشجویان معلمان و کارگران و دگرباوران و باصطلاح اقلیت های گوناگونی که چه بسا جمعشان برخلاف عنوانشان اکثریت هم باشند، دست در دست هم فشارسنگینی را به جباران حاکم وارد کنند تا دیگرجرئت ارتکاب این گونه توهین ها- دادن وعده های توخالی و سیاهی لشکرانگاری مردم- از مغزشان هم خطورنکند…

تیم ملی فوتبال ایران در رده بیست و چهارم دنیا قرار گرفت. امیر خسروجردی

رده بندی برترین های فیفا امروز اعلام شد.

به گزارش وبسایت فیفا، رده بندی برترین تیم های ملی فوتبال دنیا در ماه آگوست امروز اعلام شد که براین اساس، تیم ملی ایران با ۸۹۳ امتیاز و یک پله سقوط نسبت به ماه قبل در رده بیست و چهارم جهان و نخست قاره آسیا قرار گرفت.

در رده بندی برترین های آسیا، تیم های ژاپن، استرالیا، کره جنوبی و عربستان پس از تیم ملی ایران قرار دارند.
در رده بندی برترین های فیفا، تیم ملی برزیل با ۱۶۰۴ امتیاز و با پشت سرگذاشتن آلمان دوباره در صدر قرار گرفت و تیم های آلمان و آرژانتین با ۱۵۴۹ و ۱۳۹۹ امتیاز دوم و سوم هستند.

داورزنی: حاج صفی و شجاعی دیگر جایی در تیم ملی ایران ندارند امیر خسروجردی

معاون وزیر ورزش و جوانان از محرومیت این دو بازیکن در تیم ملی فوتبال ایران به خاطر همراهی پانیونیوس یونان در بازی با مکابی اسرائیل خبر داد.

محمدرضا داورزنی دراین باره به خبرگزاری صداوسیما گفت: در ۳۸ سال گذشته هیچکدام از ورزشکاران ما در صحنه های مهم حتی المپیک حاضر نشدند مقابل نمایندگان رژیم غاصب صهیونیستی که ما آنها را به رسمیت نمی شناسیم حاضر شوند و اتفاق اخیر در شرایطی رخ داد که ما بارها با تهدیدهای کمیته بین المللی المپیک مواجه شده بودیم، اما به دلیل اینکه این رژیم اشغالگر خط قرمزی برای ایران و ملت های مظلوم جهان است طبیعی بود که این حساسیت برای ملت شریف ما وجود داشته باشد.
وی افزود: وقتی دو فوتبالیست ما بی تفاوت به این موضوع عمل می کنند به صرف اینکه تعهدی به باشگاهشان دارد، پس تعهدشان به ملت شریف ایران چه می شود؟
معاون قهرمانی وزارت ورزش و جوانان تصریح کرد: این دو بازیکن قرارداد مالی با یک باشگاهی دارند که پول بگیرند و برای آن باشگاه بازی کنند، اما اینکه بروند با نماینده رژیم منفوری که تمام گرفتاریهای منطقه ناشی از اقدامات آن است، بازی کنند و بی تفاوت نسبت به همه این فشارها و همه جنایاتی که اسرائیلی ها انجام می دهند، به میدان بروند این وضعیت برای مردم ایران قابل تحمل نیست.

وی درباره صدور حکم برای شجاعی و حاج صفی اظهارداشت: با این شرایط طبیعی است که مسئولان فدراسیون فوتبال و کمیته انضباطی تصمیم جدی درباره آینده این دوبازیکن فوتبال بگیرد، اما در حال حاظر به طور قطع و یقین اعلام می کنم که مسعود شجاعی و احسان حاج صفی به تیم ملی فوتبال ایران دعوت نخواهند شد زیرا آنها خط قرمزها را زیر پا گذاشتند.

معاون وزیر ورزش درخصوص اینکه کارلوس کی روش چه واکنشی به دعوت نشدن از این دو بازیکن به تیم ملی فوتبال خواهد داشت، گفت: مراجع تصمیم گیری به این موضوع مهم درنظام جمهوری اسلامی ایران، وزارت ورزش و جوانان وهمچنین فدراسیون فوتبال هستند، نه آقای کارلوس کی روش هرچند که این سرمربی پرتغالی برای فوتبال ایران زحمت زیادی کشیده که در جای خود ارزشمند بوده، اما این اتفاقی که افتاده زیرپا گذاشتن خط قرمز نظام جمهوری اسلامی ایران است
داورزنی در پایان این گفتگو تاکید کرد: هیچکس حق ندارد خط قرمز نظام جمهوری اسلامی ایران را رد کند.
احسان حاج صفی و مسعود شجاعی دو ملی پوش ایرانی تیم پانیونیوس یونان هفته گذشته در بازی برگشت این تیم مقابل مکابی اسرائیل در مرحله مقدماتی لیگ اروپا نود دقیقه درترکیب تیمشان حضور داشتند.

لیگ برتر فوتبال ایران، جدال نفت و پرسپولیس در تختی/ امیر خسروجردی

هفته سوم لیگ برتر عصر فردا آغاز می شود.


این رقابت ها عصر فردا با برگزاری سه مسابقه وارد هفته سوم می شود که طی آن در مهمترین مسابقه تیم های تهرانی نفت و پرسپولیس در ورزشگاه تختی به مصاف هم می روند.
پرسپولیس که در دوبازی ابتدایی خود مقابل فولاد و تراکتورسازی به دو برد متوالی دست پیدا کرده برای برد و کسب سه امتیاز گام به این مسابقه خواهد گذاشت و درصورت برتری مقابل همشهری خود نه امتیازی شده و جایگاهش را در صدر جدول رده بندی مستحکم خواهد کرد. در آنسوی میدان، نفتی ها که با مشکلات عدیده مدیریتی و مالی روبرو هستند در دو بازی قبلی خود صاحب یک برد و یک تساوی شدند و با روحیه ای مضاعف رودرروی حریف نامدار خود قرار خواهند گرفت. از نکات جالب توجه دراین مسابقه می توان به رویارویی حمید درخشان و برانکو ایوانکوویچ بر روی نیمکت سرمربیگری دو تیم اشاره کرد.
در دوبازی دیگر فردا نیز تیم های بحران زده گسترش فولاد تبریز و سپیدرود رشت به مصاف هم می روند. این دو تیم در دو بازی گذشته خود متحمل دو شکست شدند و تیمی که در این بازی شکست بخورد احتمال تغییرات در نیمکت مربیگری اش وجود خواهد داشت.
و استقلال خوزستان در ورزشگاه غدیر اهواز پذیرای سایپای تهران است.
پنج بازی باقیمانده هفته سوم عصر جمعه برگزار می شود که در مهمترین دیدار استقلال تهران یک امتیازی در ورزشگاه آزادی میزبان تراکتورسازی تبریز است که در دو بازی قبلی خود امتیازی کسب نکرده است

پرسپولیس211 میلیارد و استقلال 118 میلیارد بدهی انباشته شده دارند /امیر خسروجردی

رقم بدهی های تیم های سرخابی پایتخت مشخص شد.


براساس اعلام خبرگزاری تسنیم، مجموع بدهی های انباشته شده تیم های استقلال و پرسپولیس نزدیک به ۲۳۰ میلیارد تومان است که از این مبلغ آبی پوشان پایتخت ۱۱۸ میلیارد بدهی دارند که این مبلغ شامل بدهی مالیانی، دارایی و بدهی به اشخاص است و مسئولان این باشگاه باید هرچه سریعتر این مسئله مهم را حل کنند. درطرف دیگر، سرخپوشان نیز با ۲۱۱ میلیارد تومان دوبرابر رقیب سنتی خود بدهی دارند.

براساس این خبر، باشگاه پرسپولیس سه و نیم میلیون دلار بدهی به اشخاص خارجی دارد که با احتساب دلار با قیمت ۳ هزار و ۸۰۰ تومان این باشگاه ۱۳ میلیارد و ۳۰۰ میلیون تومان بدهی خارجی دارد. همچنین ۳۰ میلیارد از بدهی‌های باشگاه پرسپولیس به اشخاص ایرانی اعم از مربی و بازیکن است.

سنگین‌ترین بدهی باشگاه پرسپولیس هم مربوط به بیمه، دارایی و اداره مالیات است که به ۱۴۰ میلیارد تومان می‌رسد. همچنین پرسپولیس‌ها ۲۸ میلیارد بدهی متفرقه یا سایر بدهی‌ها دارند که مجموع این بدهی‌ها ۲۱۱ میلیارد و ۳۰۰ میلیون تومان است.

کنفدراسیون فوتبال آسیا ماه گذشته با ارسال نامه هایی به چهار باشگاه پرسپولیس، استقلال، نفت و تراکتورسازی که فصل آینده در لیگ قهرمانان این قاره حضور دارند به صراحت اعلام کرد که این چهار باشگاه تا ۳۱ آگوست( نهم شهریور) باید تمام بدهی های خود را پرداخت کنند درغیر اینصورت با لغو پروانه حرفه ای و حذف از این مسابقات مواجه خواهند شد.

تاجیکستان ایران را به حمایت از ترورهای این کشور در دهه ۹۰ میلادی متهم کرد


زمانه ـ تاجیکستان دولت ایران را متهم کرد که در دهه ۹۰ میلادی از قتل شخصیت‌های برجسته تاجیک از جمله صفرعلی کنجایف، رئیس پیشین شورای عالی(پارلمان) تاجیکستان در سال ۱۹۹۹ پشتیبانی کرده است.
به گزارش بخش تاجیکستان رادیو اروپای آزاد، تلویزیون دولتی تاجیکستان ۸ اوت/۱۷ مرداد با پخش مستندی ۴۵ دقیقه‌ای، به نقش دولت ایران در ترورهایی پرداخته که در دهه ۹۰ میلادی در این کشور رخ داد.

در رشته ترورهایی که از میانه دهه ۹۰ میلادی در تاجیکستان آغاز شد، شماری از چهره‌های شناخته شده سیاسی، فرهنگی و ادبی این کشور به قتل رسیدند.

در مستندی که از شبکه یک تلویزیون دولتی پخش شد، وزارت کشور تاجیکستان تأیید می‌کند که ایران با کمک مالی به حزب اسلامی تاجیکستان و آموزش شبه‌نظامیان این حزب در خاک خود، به گسترش جنگ داخلی در تاجیکستان دامن زده.

تاجیکستان از سال ١٩٩٢ تا ١٩٩٧ درگیر جنگ داخلی شدیدی بود.

در این مستند وزارت دفاع تاجیکستان ادعا می‌کند در آن زمان ایران کمک‌های مالی و همچنین دستورالعمل و آموزش‌های مرتبط با ترورها را از طریق ژنرال عبدالحکیم نظرزاده، منتقل می‌کرده.

نظرزاده در جریان جنگ داخلی از جمله فرماندهان نیروهای اسلامی بود. او بعدتر به سمت معاونت وزارت دفاع تاجیکستان رسید تا آنکه سرانجام پس درگیری مسلحانه با حکومت در شهریورماه سال ۱۳۹۴/۲۰۱۵ کشته شد. حکومت تاجیکستان اعلام کرد نظرزاده در تلاش برای انجام کودتایی علیه حکومت بود.

دولت تاجیکستان همچنین حزب نهضت اسلامی را نیز به سبب همدستی با ژانرال عبدالحکیم نظرزاده، به عنوان یک گروه تروریستی اعلام کرد.

اما تنش میان تاجیکستان و ایران پس از آن تشدید شد که ایران در دیماه ۱۳۹۴، از محی‌الدین کبیری، رهبر حزب ممنوع شده نهضت اسلامی تاجیکستان دعوت کرد تا برای شرکت در همایش وحدت اسلامی به تهران سفر کند. محی‌الدین کبیری در حاشیه این همایش دیداری و گفت‌وگوی کوتاهی هم با آیت‌الله خامنه‌ای، رهبر ایران داشت که تصاویر آن در رسانه‌ها منتشر شد.

این واقعه خشم دولت تاجیکستان را برانگیخت و بر سردتر شدن روابط دو کشور تأثیر گذاشت.

دیدار رهبر ایران با حزب نهضت اسلامی تاجیکستان در همایش وحدت اسلامی رابطه دوشنبه و تهران را سردتر از پیش کرد

موضوع مستندی که سه‌شنبه این هفته از تلویزیون تاجیکستان پخش شد هم به همین رابطه ایران و حزب نهضت اسلامی تاجیکستان می‌پردازد.

در این مستند مردی که خود را عضو پیشین حزب اسلامی معرفی می‌کند می‌گوید در سال ۱۹۹۵ همراه ۲۰۰ تاجیک دیگر به ایران سفر کرد و در شهر قم برای عملیات‌های خرابکارانه آموزش دید.

او در ادامه می‌گوید در سال ۱۹۹۷ در حالی به تاجیکستان بازگشت که دستورالعمل مشخصی برای ترور چهره‌های سیاسی و شناخته‌شده دریافت کرده بود.

ایران و روسیه در مذاکرات صلح برای پایان دادن به ۵ سال جنگ داخلی تاجیکستان نقش واسطه‌گر را بر عهده داشتند.

در گذشته نیز تاجیکستان و ایران تنش‌هایی را در روابط خود تجربه کرده بودند و دوشنبه دیپلمات‌های ایرانی را به فعالیت بیش از حد در این کشور متهم کرده بود.

اما با پخش مستند رابطه ایران و حزب اسلامی تاجیکستان، این نخستین باری است که دوشنبه به طور علنی تهران را مسئول هدایت قتل‌های سیاسی می‌داند که دو دهه پیش اتفاق افتاده بود.

در سال‌های گذشته تاجیکستان هر چه بیشتر از ایران فاصله گرفته، به عربستان سعودی نزدیک‌تر شده است.

منبع:گویا نیوز

دیکتاتورى؟! کدام دیکتاتورى؟!/ ف. م. سخن

رهبر معظم انقلاب، حضرت آیت الله العظمى امام خامنه اى دامت برکاته اخیرا فرموده اند:
«دیکتاتوری را ما با همه وجود دیده‌ایم، جوانهای ما ندیدند!»

 

یعنى من الان در حالتى هستم که اگر کسى دم پر من بیاید، و بگوید که حضرت آقا اشتباه مى فرمایند، چنان او را مى زنم که دو دور دورِ خودش بچرخد و راه خانه اش را گم کند! یعنى مزخرف گفتن و مزخرف اندیشیدن هم حدى دارد! یارو برداشته دو تا کتاب از کارل پوپر خوانده (جان مادرتان به این نویسنده نگویید pooper، بلکه تلفظ صحیح اسم اش را به کار ببرید که poper است؛ خلاصه الان عصبانى ام و کسى چیزى را غلط-ملط تلفظ کند، مى گیرم او را هم مى زنم)… بارى با خواندن دو تا کتاب از این نویسنده، مى شود متخصص جامعه ى باز و دشمنان آن. دو تا کلمه هم در این کتاب هست که هى فرت و فرت آن ها را به کار مى برد: فاشیسم و توتالیتاریسم.

بعد اسم حکومت نازنین ایران را حکومت فاشیستى مى گذارد! آخه بدبخت! آخه بیچاره! کجاى این حکومت فاشیست است! فاشیست ندیده اى که به این مى گویى فاشیست! فاشیست، حکومت نازى ها بود، با آن دک و پز و نظم و ترتیب شان. کجاى این حکومت مردمى، که مثل ترافیک خیابان هاى تهران در هم و بر هم است و بر اساس نظم خودجوش و خود انگیخته اداره مى شود فاشیست است؟! در کدام حکومت فاشیست، هر کس حرف خودش را مى زند و رهبر و «فورر» حکومت هر چه بگوید، باز به میل خود عمل مى کند؟

من جاى آقاى خامنه اى بودم، از همین فردا حکومت عزیز اسلامى مان را تبدیل به «حکومت فاشیستى اسلامى» مى کردم، بعد نمى گذاشتم احدى نُطُق بکشد! شما تصور کن حکومت ما فاشیستى بود و آن اتفاق با مزه ى سلفى گرفتن در مجلس رخ مى داد. تصور مى کنى چى مى شد؟! به جان شما اگر هیتلر به جاى آقاى خامنه اى بر سر کار بود، مى زد همه ى نمایندگان شاد و خندان و سلفى گیر ما را در جا تیرباران مى کرد.

آن یکى کلمه، یعنى توتالیتاریسم هم، اصلا به ریخت و قیافه ى حکومت ما مى خورَد تو رو قرآن؟! یعنى شما «آقا» را با استالین مقایسه مى کنى؟ واقعا که خرى اگه همچى کارى بکنى. آخه کجاى رفتار آقا شبیه به استالین است؟ بعد از این همه جنگ و جدال میان ما و عربستان، ایشان آمده، با نهایت خضوع و خشوع، پرچم صلح را بالا برده گفته حجاج ما بروند عربستان براى حج! یعنى عربستان که تا دیروز «بد ه» بود، حالا یه جورایى «خوب ه» شده. ایشان با یک نرمش قهرمانانه خمیر را چسباند به تنور عرب ها. حالا قرار است حجاج، با دستبند الکترونیکى بروند حج، خب بروند! مگه چى میشه حالا؟ حافظ جان ما مگر نفرموده در بیابان گر به شوق کعبه خواهى زد قدم، سرزنش ها گر کند خار مغیلان غم مخور؟ حالا تو خار تووى پات نمیره، به جاش دستبند و پابند بهت مى زنن. مى زنن که مى زنن! حافظ میگه غم نخور، تو هم بگو چشم غم نمى خورم! اى چش سفید ناسپاس!

حالا شما فرض کن حضرت «آقا»، استالین بود. فک مى کنى با یه همچى دشمنى که به گفته ى ولادیمیر ایلیچ خمینى اگر صدام را مى بخشیدیم فهد را نمى بخشیدیم چیکار مى کرد؟ هیچى! ارتش سرخ را مى فرستاد به جنگ عربستان، پرچم اش را مثل کاخ رایشتاگ مى کوبید بر فراز کاخ سلمان بن عبدالعزیز! حالا شماى قدرنشناس هى بگو توتالیتاریسم توتالیتاریسم! اى توتالیتاریسم کوفت! اى توتالیتاریسم و زهر مار!

حالا این دو تا رو که بریزى رو هم مى شن چى؟! میشن دیکتاتورى! اى بچه! اى جوان! تو کجا دیکتاتورى دیدى توو عمرت! دیکتاتورى مى دونى یعنى چى که به حکومت اسلامى ما میگى دیکتاتورى؟ زبونت لال به حضرت «آقا»ى ما میگى دیکتاتور؟

دیکتاتورى رو ما در زمان شاه با پوست و گوشت و استخوان خودمان حس کردیم. یعنى ما که نه! یه چن تا آدم اسلحه به دست ناراضى، مثلا جمعا صد تا دویست نفر، که مى خواستن حکومت شاه را سرنگون کنند. خب این صد تا دویست نفر رو مى گرفتن با شلاق مى زدن، که همرزم هاشون رو معرفى کنن. بعد هم که معرفى مى کردن و از زیر بازجویى در مى اومدن، اونا رو مى بردن توو عمومى، اونجا دیگه کسى به کارشون کارى نداشت. واسه خودشون کت و شلوار مى پوشیدن، تو باغچه ى زندان از خودشون عکس دسته جمعى مى گرفتن،….

کلهم اجمعین هم بالا کردن پایین کردن، ٣٠٠٠ نفر آمار دادن که سیاسى هستن و به زندان افتادن. بعد هم که آزاد مى شدن، دیکتاتور بهشون مى گفت بیا فلان پست مهم رو در اختیار بگیر که عده اى از اعدام شده هاى اول انقلاب، همین ضد دیکتاتورهایى بودن که بعد از زندان، فلان پست مهم در اختیار شون قرار داده شده بود!

پسرک! دخترک! این بود دیکتاتورى! شما این چیزاى وحشتناک رو ندیدى و هى به حکومت اسلامى میگى دیکتاتورى! ما کى سه هزار تا زندانى سیاسى داشتیم؟ هان؟! ما فقط سه چهار هزار زندانى رو تو چند روز کشتیم و ریختیم توو قبراى دسته جمعى، که مثل شاه سه چهار هزار زندانى نداشته باشیم و دیکتاتور نباشیم! یخرده انصاف داشته باش آخه و هر چى به دهنت میاد بار حکومت اسلامى نکن. آفرین عزیزم! آفرین نازنینم!

منبع :گویانیوز