ژوزه مورینیو، سرمربی تیم منچستریونایتد در اظهارنظری طعنه آمیز گفت: خدای فوتبال، این فصل از منچسترستی حمایت می کند.
پس از شکست ۲-۱ یکشنبه شب منچستریونایتد مقابل منچسترسیتی در دربی شهر منچستر، فاصله این تیم با سیتی زن ها درصدر جدول رده بندی به ۱۱ امتیاز افزایش یافت تا شاگردان مورینیو تا حدود زیادی از کورس قهرمانی این فصل لیگ برتر جزیره خارج شوند.
ژوزه مورینیو، سرمربی یونایتد درخصوص این بازی و شکست در دربی منچستر به خبرنگاران گفت: کورس قهرمانی احتمالا به پایان رسیده است. سیتی تیم بسیار باکیفیتی است و آنها توسط فاکتور شانس نیز محافظت می شوند و خدای فوتبال آنها را حمایت می کند. خطا روی آندره هررا به وضوح پنالتی بود و من برای داور متاسفم. مایکل اولیور، داور میدان عملکرد خوبی داشت، اما در مورد این صحنه اشتباه کرد.
وی افزود: چنین اشتباهاتی ممکن است رخ بدهد، اما فصل قبل هم مارک کلاتنبرگ در دیدار ما برابر سیتی و در مورد صحنه خطای براوو روی وین رونی همین اشتباه را مرتکب شد. اینها خطاهای انسانی هستند و داور نیز سعی کرد بهترین عملکردش را ارائه دهد، اما او یک اشتباه کرد که نقشی حیاتی در این بازی داشت.
سرمربی منچستریونایتد درپایان درپاسخ به سئوالی درباره اینکه آیا یونایتد به اندازه ای خوب بود که پیروز این بازی باشد؟ اظهارداشت: این به نظر شما بستگی دارد زیرا آنها توپ را بیشتر در اختیار داشتند، اما ما نیز به اندازه کافی مبارزه کردیم و نتیجه این بازی ناشی از اشتباه داور بود.
هنوز سخنرانی آتشین خمینی در دوازدهم بهمن ۱۳۶۷ در بهشت زهرا از یادها نرفته که فریاد برآورد ” من دولت تعیین میکنم “، آب و برق و اتوبوس را مجانی میکنم، امت اسلامی را به مقام والا میرسانم و وعده های دیگر. سرانجام روز سقوط فرارسید و در ۲۲ بهمن ماه رژیم پادشاهی منقرض، مقدمات حکومت اسلامی فراهم ورهبری خمینی شکل قانونی به خود گرفت. از همان فردای پیروزی به دستور خمینی قلع و قمع بسیاری از ثروتمندان از کارآفرین گرفته تا تاجر و مالک و زمین دار و متخصص و مصادره اموال آنها تحت عنوان طاغوطیان به اجرا گذارده شد و اموال آنها مصادره گردید. سپس جامعه عوارض دیگر انقلاب مانند تعطیلی دانشگاه ها و انقلاب فرهنگی و به دنبال آن جنگ خانمانسوز و پر هزینه با عراق و تحریم اقتصادی را تحمل کرد به امید اینکه وعده های خمینی عملی گردد. سرانجام هشت سال رهبری خمینی با مرگ وی به پایان رسید، بدون آنکه وعده های او حتا در یک مورد عملی شده باشد.
پس از او خامنه ای با ترفند بسیار زیرکانه رفسنجانی رهبری امت شهید پرور را برعهده گرفت که بیست و هشت سال است ادامه دارد. با توجه به قدرت مطلقه ولی فقیه و پس از گذشت یک چنین زمانی همراه با به اجرا گذاردن انواع فشارهای سیاسی و اجتماعی و شخصی به هدف مطیع کردن جامعه، چنین تصور میشد که اینها ضرورت زمان بوده و زمینه سازی در جهت اجرای اهداف انقلابی ” اولین حکومت الله بر روی زمین ” یعنی، فقر زدایی وعدالت گستری حرکت به سوی جامعه بی طبقه توحیدی میباشد. در حالیکه آنچه که تاکنون صورت گرفته و در جامعه مشهود است، فقر گستری و ذبح اسلامی عدالت است، تا آنجا که در هیچ زمانی در تاریخ طولانی کشور، اختلاف طبقاتی اینگونه که در حکومت اسلامی فراگیر شده وجود نداشته است. به برکت انقلاب اسلامی قشر جدیدی از سرمایه داری در کشور متولد شده که بدون زحمت و دردسر و صرفا به جهت خانوادگی، قومی، دوستی و همدستی با غارتگران و زورمداران وبا استفاده از انواع رانت ها، تسهیلات بانکی، فعالیت های اقتصادی غیر مجاز به ثروت های نجومی رسیده اند. این جماعت که دشمن تولید داخلی هستند تقریبا همه دست آوردهای تولیدی کشور را به نابودی کشانده، در مقابل به تقویت رشد تجاری و واردات پرداخته اند، که حاصل آن وضعیت اسفبار اقتصادی موجود است که بیش از یک هزار میلیارد دلار از درآمدنفت هزینه شده بدون انکه آثار عملکرد چنین رقم نجومی در جامعه نمایان باشد، بلکه برعگس آنچه که ” حکومت عدل علی” به ارمغان آورده است، قرار گرفتن بیش از ۴۰ درصد از جمعیت کشور در زیر خط فقر است.
گویا وجود اینهمه امتیازات پنهان و آشکار برای تقویت سرمایه داران اسلام پناه کافی نبوده و اولین حکومت مستضعفان بر روی زمین را بر آن داشته تا امتیازات بیشتری برای این قشر قائل شود و مصوبه اخیر دولت در رابطه با بررسی حسابهای بانکی بالای ۵ میلیارد تومان است. تاکنون حسابهای بانکی بالای ۵۰۰ میلیون تومان توسط سازمان امور مالیاتی کشور بررسی میشد (در دی سال ٩۵ در آییننامه اجرائی تبصره ۵ ماده ١۶٩ مکرر قانون مالیاتهای مستقیم حد آستانه برای بررسی اطلاعات حسابهای بانکی ۵٠٠ میلیون تومان اعلام شده بود). اکنون دولت این رقم را به حداقل ۵ میلیارد تومان افزایش داده و قرار است از این پس نقدینگی بالای این مبلغ در حسابهای بانکی مورد بررسی سازمان امور مالیاتی قرار گیرد.
سرمایه داری اسلامی از همان ابتدای انقلاب مخالف وصول مالیات بوده و در مخالفت با نظام مالیاتی، همواره فقه اسلامی را بهانه قرار داده و مالیات را در واقع نوعی پول حرام میداند. درحالیکه واقعیت امر چیز دیگری است و آن واهمه سرمایه داری سنتی از دستیابی دولت به حسابهای بانکی و نقدینگی آنها است و براین باورند که سرک کشیدن دولت در حسابهای بانکی در نهایت به کنترل کامل فعالیتهای تجاری آنها منتهی میشود که هم فعالیتهای غیر قانونی آنها را متوقف میکند و هم اینکه بایستی مالیات اضافی بپردازند. بازاریان سنتی در اوایل انقلاب حتا به شدت درپی آن بودند تا خمس و ذکات را جایگزین مالیات کنند که با مخالفت خمینی موضوع مسکوت ماند.
اکنون چنین پیدا است که زور سرمایه داران خط امامی بر دولت فائق آمده و حرف خود را درمخالفت با بررسی حسابهای بانکی تا میزان ۵ میلیارد تومان را که خلاف نظر سازمان مالیاتی است به کرسی نشاندند و این سازمان عریض و طویل در یک عقبنشینی حقیرانه بر بررسی اطلاعات حسابها به میزان ده برابربیشتر از قبل صحه گذارد تا درصد بالایی از حسابهای بانکی اشخاص از بررسی مستقیم سازمان امور مالیاتی مصون بماند.
نکته قایل توجه اینکه همین توافقنامه هم درجریان عملیات بانکی و دادن اطلاعات حسابهای بانکی به سازمان مالیاتی دچار انواع دست اندازها خواهد شد و اختلافاتی بروز میکند که رفع آنها بعضا زمانگیر خواهد بود. بانکها ماهیتا مخالفت کنترل حساب مشتریان، به ویژه در رابطه با مالیات هستند و این مخالفت همواره بصورت ایراداتی حقوقی مطرح شده که حکایت از نگرانی آنها از سرک کشیدن سازمان مالیاتی به حساب ها دارد. بانکها معتقدند حساب های بانکی بایستی محرمانه باشد و بانک حق ندارد اطلاعات مشتریان را مگر با اجازه دادستان افشا کند. در واقع بانکها بیشتر نگران از دست دادن مشتری های دانه درشت خود هستند که کنترل دولتی سبب گردد تا آنها سرمایه های خود را نه در سیستم بانکی که در بازارهای دیگر مانند مسکن و ارز و سکه و زمین به کار اندازند.
اینکه افشا شدن حسابهای بانکی افراد به ویژه آنها که به تجارت سالم پای بند نیستند دارای ریسک بالایی است قابل فهم است. لذا کارشکنی و مقاومت بانکها در مقابل تدابیر مالیاتی دولت به نمایندگی از طرف مشتریان خود غیر منطقی به نظر نمیرسد. ولی از طرفی هم اینکه تصور شود که کنترل این چنینی حساب های بانکی الزاما به شفافیت فعالیتهای تجاری افراد منجر میشود نیز به دور از واقعیت است، زیرا بر عگس موجب آن میگردد تا زمینه برای فرار سرمایه از مالیات به طرق دیگر که بسیار غیر شفاف تر است فراهم گردد. نکته دیگر که این تصمیم دولت را با مشگل مواجه میکند، یکنواخت عمل نکردن سازمان مالیاتی با حساب های بانکی است. نظر بانکها بر آن است که اقدامات سازمان امور مالیاتی باید به صورت هماهنگ و بدون وجود استثنا توسط همه بانکها و مؤسسات مالی – اعتباری صورت گیرد، در غیر این صورت منجر به فرار سپردهها از بانکهای همکاری کننده با سازمان مالیاتی به سمت بانکهایی که از ارائه اطلاعات خود، خودداری کرده اند خواهد شد.
مخالفت بانکها، به ویژه مشتری های دانه درشت آنها نسبت به کنترل حساب های بانکی شان توسط سازمان مالیاتی که از طریق اصناف و اتاق های تجارت صورت میگیرد نه غیر عادی است و نه غیر قانونی، بلکه درچارچوب نظام اقتصاد فقاهتی موجود بسیار هم عادی و معمولی به شمارمیرود. حتا اینکه انواع و اقسام کارشکنی ها صورت میگیرد تا سازمان مالیاتی نتواند به وظیفه واقعی و مردمی خود عمل کند در نظام خلیفه گری موجود نیز امری غیر عادی به نظر نمیرسد. زیرا که وجود چنین جو مالیاتی در کشور نه به بانکها مربوط میشود و نه به تازه به پول رسیده های اسلامی. مشگل را باید در نظام مالیاتی کشور جستجو کرد. درقبل از انقلاب نظام مالیاتی کشور با وجود همه معایب ، کمبودها ، پارتی بازیها و حق و حساب دادن ها، معهذا بر پایه اصول و نظم خاصی قرار داشت. سیستم مالیاتی کشور فعالیتهای اقتصادی واحدهای اقتصادی بزرگ را از طریق دفاتر حساب داران قسم خورده در کنترل داشت و در رابطه با واحدهای اقتصادی کوچکتر اصناف و اتاق های بازرگانی دخالت داشتند. اصلاح ساختاری نظام مالیاتی هم در دستور کار دولت قرار داشت و در طول برنامه چهارم و پنجم قدمهای مثبت قابل ملاحظه ای در این زمینه برداشته شد که متاسفانه با تغییر نظام حکومتی نیمه کاره رها شد.
درحکومت اسلامی از آنجایی که اراده نظام بر وجود یک نظام مالیاتی ضعیف وغیر مستقل استوار است، لذا انتظار اصلاحات ساختاری در روند مالیاتی کشور بیهوده است. در حالیکه بیش از ۵۰ درصد اقتصاد کشور در کنترل ولی فقیه بوده و طبق فرمان وی عملا از دسترس سازمان مالیاتی خارج است، نمیتوان برای ۵۰ درصد بقیه که اگثرا واحدهای اقتصادی متوسط و کوچک هستند پی در پی قوانین مالیاتی جدید وضع کرد و انتظار داشت تا از این طریق هزینه های دولت تامین شود. متاسفانه مشگلات تنها به مستثنا بودن واحدهای اقتصادی وابسته به بیت رهبری از قوانین مالیاتی محدود نمیشود. بلکه مشگل اصلی در آنجا است که سازمانهای اقتصادی دیگری مانند خصولتی ها، مافیاهای تجاری، رانتخوارها …. زالو وار خود را به بیت رهبری چسبانده و هرگونه فعالیت مجاز و غیر مجازاز جمله تقلبات مالیاتی را برای خود مباح میدانند. این در حالی است که مالیات کارگران و کارمندان قبل از دریافت حقوق از حسابشان برداشت میشود. هستند بسیاری از مسلمانان دو آتشه پیرو خط امام و رهبری با درآمدهای دهها و صدها برابر کارگر و کارمند ایرانی، اصلا مالیاتی پرداخت نمیکنند و اگر هم بکنند کمتر از آنها پرداخت میکنند. اخیرا رئیس کل سازمان امور مالیاتی اشاره داشته است به اخذ مالیات ۶۳۰میلیارد تومانی فقط از یک حساب بانکی که مشکوک هم بوده است. همچنین رئیس کمیسیون اقتصادی مجلس شورای اسلامی از وصول پنج هزار میلیارد تومان مالیات از کسانی که حتی یک بار هم مالیات ندادهاند خبر داده، که هرچند قابل توجه است ، ولی تعجب آور نمیباشد که تازه مشتی نمونه خروار است.
ولی از همه این نکات گذشته نظام مالیاتی کشور با این جمع و تفریق های جهت دار اصلاح نخواهد شد. نظام مالیاتی آینه تمام نمای نظام اقتصادی هر کشور است. به عبارت دیگر درهرگونه عملیات که پول در آن نقش داشته باشد نظام مالیاتی حضور داشته و احقاق حق میکند. به همین جهت است که در کشورهای پیشرفته رعایت قوانین مالیاتی به یکی از وظائف اولیه شهروندان این جوامع تبدیل شده و فرار مالیاتی را بسیار سخت کرده است. در حکومت اسلامی هم تا زمانیکه نوع نظام اقتصادی مشحص نشود و قانونمندیهای آن رعایت نگردد، هیچ اصلاح ساختاری میسر نخواهد بود. در حال حاضر آنچه که بر اقتصاد کشور حاکم است نوعی اقتصاد فقاهتی من در آوردی است که ولی فقیه را مشیر و مشاراقتصاد کشور کرده، آنهم بدون آنکه پاسخگو و مسئول اقدامات خود باشد. نتیجه این تقلب بزرگ حکومت عدل علی آن شده که نوعی مونوپل اسلامی شکل گیرد که ثروت کشور را در کنترل خود گرفته و هرگونه که بخواهد، خواه به صورت تسهیلات بانکی، تسهیلات وارداتی ، پولشویی و با خروج میلیاردها دلار از سرمایه کشور که بایستی صرف توسعه و آبادانی کشور شود در خارج از مرزها و در جهت افزایش پیروان مذهب شیعی هزینه شود.
دکتررضا نیازمند پایه گذار صنایع سنگین کشور در سن ۹۶ سالگی درگذشت. راه اندازی شرکت ملی مس، مجتمع ذوب آهن و تاسیس سازمان گسترش و نوسازی صنایع ایران از جمله خدمات ارزنده و فراموش نشدنی او است. علاوه بر اینها او خالق تاسیس ده ها کارخانه دیگرنیز در کشور میباشد، که هنوز هم با وجود مصائب بعد از انقلاب سرپا ایستاده اند.
همچنین موفقیتهای جهانی او در کسب عناوین و القاب و نشانهای افتخار از مجامع معتبر، مایع افتخارو نشان از شخصیت بین المللی و وجود پشتوانهای از تلاش، نبوغ و مهارت مدیریتی او به شمار میرود. در مورد تاسیس سازمان گسترش و نوسازی میگوید که شاه در یک سفر به ایتالیا، تحت تاثیر یک سازمان دولتی متولی صنعت در ایتالیا در بازگشت به تهران به عالیخانی وزیر اقتصاد میگوید نیازمند را برای بازدید و الگو برداری از این سازمان به ایتالیا بفرستد و برای تاسیس مشابه آن در ایران برنامه ریزی کند و این شد سازمان گسترش و نوسازی صنایع ایران. نیازمند در خاطراتش به دقت نظرو تعصب شاه در راه اندازی این سازمان اشاره دارد ومینویسد که به شورای اقتصاد در حضور شاه دعوت شدم. شاه گفت اساسنامه سازمان مورد نظر را بخوانم و نظرم را هم بدهم. هنگام خواندن تمام حواسش متوجه آن بود که یک ماده پیدا نشود که از آن سوراخ، دولت بتواند درکارهای سازمان گسترش دخالت کند. میگفت این سازمان به هیچوجه نباید تحت نفوذ دولت باشد. باید مستقل باشد تا بتواند برنامهاش را اجرا کند. نه اینکه این یک چیزی بگوید و آن یکی، چیز دیگری. بالاخره خیلی جلسه طول کشید. به طورمتوسط ۱۵ جلسه و هر جلسه حدود سه ربع تا یک ساعت من اساسنامه را آهسته و با دقت برای شاه و سایر اعضای شورای اقتصاد میخواندم. شاه هم در تمام جلسات حضور داشت و ریاست جلسه را بر عهده میگرفت. میگفت این جایش را تغییر بده، آنجا را این طور بنویس. حتی لغت سازمان گسترش را هم من نوشته بودم «توسعه» که گفت بنویس «سازمان گسترش و نوسازی». نوسازی یعنی صنایعی که وا می مانند و نمیتوانند ادامه بدهند. این سازمان باید اینها را بگیرد از لحاظ مدیریت اصلاح کند و پسشان بدهد. فلسفه گسترش هم یعنی توسعه صنایع سنگین. ما نمیباید که رادیو بسازیم. تلویزیون و یخچال بسازیم. بلکه باید کارخانه ماشینسازی اراک و تبریز، تراکتورسازی و آلومینیوم بسازیم. متاسفانه میراث بسیار ارزشمند این سرباز واقاینها سربازان راستین ایران هستند، نه امثال نعمت زاده ها در حکومت اسلامی که صنعت بر باد ده بوده اند. یاد نیازمند خلاق به خیر و خاطرش گرامی باد.
تراز تجاری منفی محصولات کشاورزی
کاوه زرگران رئیس کمیسیون کشاورزی اتاق بازرگانی تهران با بیان اینکه بیش از ۱۵ درصد یعنی حدود ۵ میلیارد دلار از ارزش کل واردات کشور، به ۱۰ قلم از محصولات غذایی تعلق دارد، گفت: تراز تجاری محصولات کشاورزی و غذایی در ۸ ماهه نخست سال جاری، نسبت به مدت مشابه سال قبل منفی تر شده است، به این معنا که این رقم در حالی در این دوره به منفی ۳ میلیارد و ۱۷۴ میلیون دلار رسیده است که در مدت مشابه سال قبل، منفی ۲ میلیارد و ۱۶۰ میلیون دلار بوده است. وی افزود: منفی شدن تراز نسبت به سال گذشته، عمدتا به دلیل افزایش واردات کالاهای اساسی نظیر برنج، روغن، گوشت قرمز، ذرت و کنجاله در کنار کاهش صاردات محصولاتی چون پسته بوده است. وی با اشاره به سهم حدود ۱۳ درصدی صادرات محصولات کشاورزی و غذایی از صادرات غیرنفتی کشور، تصریح کرد: میزان صادرات محصولات کشاورزی و غذایی با ۳.۵ درصد کاهش در ۸ ماهه نخست سال جاری نسبت به مدت مشابه سال قبل، به ۳ میلیون و ۶۷۱ هزار تن رسیده است که عمدتا در نتیجه کاهش صادرات محصولات خام کشاورزی چون سیب و پسته بوده است؛ درحالی که محصولات صنایع غذایی در این دوره افزایش داشته اند. لبنیات با صادرات بیش از ۶۶۴ میلیون دلار و شیرینی و شکلات با صادرات حدود ۴۱۱ میلیون دلار، بیش از ۲۸ درصد از ارزش صادرات محصولات کشاورزی و غذایی در این دوره را به خود اختصاص داده اند. پسته با وجود کاهش چشمگیر در صادرات نسبت به مدت مشابه سال قبل، همچنان در صدرمحصولات صادراتی قرار دارد، بطوریکه در ۸ ماهه نخست امسال حدود ۶۹ هزار تن به ارزش حدود ۶۲۸ میلیون دلار بوده است؛ در حالی که در مدت مشابه سال قبل حدود ۸۸ تن به ارزش حدود ۷۹۵ میلیون دلار صادر شده است . سهم واردات محصولات کشاورزی و غذایی از کل واردات در ۸ ماهه نخست امسال در مجموع، بیش از ۱۲ میلیون و ۵۷۰ هزار تن انواع محصولات کشاورزی و غذایی به ارزش ۷ میلیارد و ۲۷ میلیون دلار به کشور وارد شده است. ضمن اینکه محصولات غذایی برنج، ذرت، سویا، شکر، موز، روغن دانه آفتابگردان، کنجاله، گوشت، جو و روغن پالم با وارداتی در حدود ۱۱ میلیون و ۲۰۰ هزار تنی به ارزش۴ میلیارد و ۸۹۵ میلیون دلار، ۴۸ درصد از وزن کل و بیش از ۱۵ درصد از ارزش کل واردات غیرنفتی کشور را به خود اختصاص داده اند.
سود ۲۰۰ درصدی مافیای خودرو
سعید مؤتمنی رئیس اتحادیه نمایشگاه داران خودرو با اشاره به اینکه آمارها نشان میدهد میزان واردات خودرو امسال نسبت به سال گذشته رشد قابل توجهی داشته است، میگوید: اما سؤال اینجاست؛ این میزان خودرو الآن در کدام انبارها قرار دارد؟ امروز بازار با رشد قیمت انواع خودروهای وارداتی روبهروست، این درحالیست که با افزایش واردات باید عرضه در بازار افزایش پیدا میکرد و کاهش قیمتها به وجود میآمد. وی با طرح این پرسش که ” چهکسانی سود ۲۰۰ درصدی واردات خودرو را به دست آوردهاند؟”، میگوید: متأسفانه بعد از بسته شدن سایت ثبت سفارش، شرکتها به دلایل مختلفی اقدام به افزایش قیمت محصولات خود کردند اما سؤال اینجاست؛ مگر چه اتفاقاتی در بازار افتاده که با افزایش واردات شاهد رشد قیمتها هستیم؟ موتمنی تصریح کرد: در حال حاضر قیمت سورنتو از ۲۳۵ میلیون به ۳۴۰ میلیون تومان رسیده است که برای فعالان بازار هم این سؤال مطرح است که؛ دلایل این افزایش قیمت چیست. بازار خودرو از جمله بازارهایی است که مافیایی بسیار قدرتمندی که یک سرش به بیت رهبری وصل است، کنترل بازار را در اختیار خود دارد. این مافیای قدرتمند هراز چندگاهی با ایجاد محدودیت در عرضه خودرو های وارداتی بازار سیاه مصنوعی ایجاد کرده و از این طریق به سودهای نجومی چند صد درصدی دست مییابند.
انتقاد کلانتری از سیاست های کشاورزی دولت
عیسی کلانتری رئیس سازمان حفاظت محیط زیست، در مراسم روز جهانی خاک با بیان اینکه ما در آب از وضعیت بحران گذشته ایم؛ اما در خاک هنوز در شرایط بحران قرار داریم، اظهار داشت: قوانینی مانند برنامه ششم که خارج از ظرفیت های موجود یا امکانات کشور است و با شرایط ما سازگار نیست، برای اجرا به بخشهای مختلف، تحمیل میشوند. وی تصریح کرد: برنامه ششم با امکانات موجود در کشور سازگار نیست. وی با بیان اینکه ما از آب کشور بی رویه استفاده می کنیم، خاک را فرسوه کرده و نمک را به خاک زراعی تحمیل می کنیم، افزود: وقتی که نیاز به گوشت داریم، با افزایش جمعیت دام، پوشش گیاهی را از بین می بریم، در نتیجه خاک را آماده فرسایش می کنیم، بنابراین با یک رفتار نادرست در زنجیره، همه چیز را به هم می ریزیم و با محیط زیستی مواجه می شویم که از همه طرف تهدیدپذیر است. وی با بیان اینکه این نسل یکی از بدترین نسل های سرزمین ما بوده و چیزی برای نسل های بعد باقی نگذاشته است، گفت: محیط زیستی که باید نگهبان حق و حقوق نسل های آینده باشد، بدهکار نسل فعلی هم می شود. ما چیزی برای نسل بعد باقی نگذاشته ایم؛ در حالیکه نباید امکانات تجدیدپذیر را تجدیدناپذیر کنیم، نسل های بعد از ما نیز حق و حقوقی دارند. چقدر می توانیم خاک را شور و فرسوده کنیم؟ حد توقف ما کجاست؟ رئیس سازمان حفاظت محیط زیست تصریح کرد: آیا هر چه سیاستگذاران و تصمیم گیران خواسته اند ما باید تسلیم شویم و تولید کنیم؟ به چه قیمتی؟ خاک ما مثل آب به سمت ورشکستگی می رود. با ایجاد وزارت جنگل، خاک، آب و غیره مشکلات خاک حل نمی شود، ما باید فرهنگمان را درست کنیم و به مردم بگوییم ظرفیت کشور ما محدودیت دارد.
کاهش ۱۰ هزار میلیاردی بودجههای عمرانی
در لایحه بودجه سال آینده حدود ۶۰ هزار میلیارد تومان برای طرحهای عمرانی در قالب تملک داراییهای سرمایهای پیشبینی شده است. این رقم نسبت به ۶۲ هزار و ۷۰۰ میلیارد تومان لایحه سال جاری کاهش چشمگیری ندارد، ولی در قیاس با ۷۱ هزار میلیارد تومانی که مجلس نسبت به آن پافشاری و در جریان تصویب قانون بودجه آن را مصوب کرد تا ۱۰ هزار میلیارد تومان کاهش داشته است. این در حالی است که رقم ۶۰ هزار میلیاردی پیشبینی شده برای بودجههای عمرانی با توجه به عملکردی که در طول سالهای گذشته اتفاق افتاده واقعیتر به نظر میرسد چرا که عمدتا ارقام کلان تعیین شده برای بودجههای عمرانی طی سال محقق نمیشوند. بر اساس گزارش عملکرد بودجه سال ۱۳۹۶ در شش ماهه ابتدایی امسال از ۷۱ هزار میلیارد مصوب حدود ۷۸۰۰ میلیارد تومان پرداخت شده است. هر چند که معمولا در نیمه اول سال پرداختی به طرحهای عمرانی کمتر بوده و در نیمه دوم افزایش مییابد، اما در مجموع تقریبا هیچ گاه تحقق کاملی درباره پرداختهای عمرانی وجود نداشته است.
بانک ها همچنان نرخ سود را دور میزنند
شهریورماه امسال بود که نرخ سود بانکی از سوی شورای پول و اعتبار مصوب شد و بانک مرکزی هم، تدابیر سختگیرانهای نسبت به اجرای این نرخها به کار گرفت که دامنه آن از جریمه بانکها، قطع سیستم شاپرک و برکناری مدیران شعب هم کشیده شد؛ اما در سایه همین نظارتها، هستند بانک هایی که وقتی مطمئن میشوند سپردهگذار، یک مشتری حقیقی است و خبری از بازرس و برخی فرستادگان نهادهای نظارتی و حتی بانک مرکزی نیست، به راحتی نرخها را دور میزنند، ضمن انکه خود نیز مایلند سود بالاتری بگیرند؛ چراکه بودجه ها به اندازه کافی نبوده و به موقع هم به دست آنها نمیرسد. این درحالی است که ولی الله سیف، رئیس کل بانک مرکزی در جدیدترین گزارش خود اعلام کرده است که از ۴۵۰۰ شعبه بانکی بازرسی به عمل آمده است و در آنها تخلفی دیده نشده است. در این میان البته دستگاههای نظارتی خارج از دولت نیز، بارها و بارها نسبت به دور زدن نرخ سود بانکی از سوی برخی شعب بانکی هشدار داده اند. به تازگی قاضی سراج، رئیس سازمان بازرسی کل کشور از تهیه گزارش نظارتی برای برخی شعب متخلف بانکها در نرخ سود خبر داده و اعلام کرده بود که با این بانکها برخورد خواهد شد. وزیر اقتصاد نیز اعلام کرده بود که اگر بانکها نرخ سود را دور بزنند، نقره داغ خواهند شد و وزارت اقتصاد در ترازهای مالی آنها، این تخلف را کشف خواهد کرد. اما تا این لحظه هیچ گزارش نظارتی از سوی دولت، وزارت اقتصاد و بانک مرکزی در خصوص برخورد با شعب بانکی متخلف اعلام نشده است. مجلس هم از این فرآیند ناراضی است و بر این باور است که نرخ های سود بانکی از سوی برخی شعب رعایت نمیشود.
رقابت وزنه برداری معلولان جهان با کسب یک نشان نقره برای ایران پیگیری شد.
در پنجمین روز هفتمین دوره این مسابقات که در مکزیکوسیتی، پایتخت مکزیک برگزار می شود، بامداد امروز پنجشنبه، شانزدهم آذر در پیکارهای دسته ٨٨ کیلوگرم، حامد صلحی پور، وزنه بردار تیم ملی ایران با مهار وزنه ۲۱۰کیلوگرم به مدال نقره دست یافت.
مدال های طلا و برنز این دسته نیز به وزنه برداران چینی و برزیلی رسید.
به این ترتیب، تیم ایران تا پابان روز پنجم این رقابتها با کسب دو مدال طلا، ۳نقره و یک برنز در جایگاه دوم قرار دارد و چین با ۴طلا، ۴نقره و ۲برنز صدرنشین است.
سرانجام ورزش قدیمی و کهن چوگان به نام ایران در یونسکو به ثبت جهانی رسید.
روابط عمومی وزارت ورزش و جوانان، امروز پنجشنبه، شانزدهم آذر در خبری اعلام کرد: بعد از سه سال تلاش گسترده و رایزنیهای بینالمللی و همکاری نزدیک وزارت ورزش و جوانان و سازمان میراث فرهنگی و گردشگری، رشته ورزشی چوگان در دوازدهمین اجلاس کمیته بینالدول کنوانسیون حفاظت از میراث ناملموس یونسکو در کره جنوبی و با را قاطع اعضا به نام ایران ثبت جهانی شد.
این پرونده پس از ۲۰ ماه مراحل بررسی و همچنین بر اساس ۵ معیار ثبت جهانی، دارای شرایط ثبت معرفی شد تا در اجلاس کره، مورد تصویب نهایی قرار گرفت.
مجید فرزین دومین نشانی طلای ایران دررقابت های وزنه برداری معلولان جهان را به ارمغان آورد.
درادامه هفتمین دوره این مسابقات که در مکزیکوسیتی، پایتخت مکزیک برگزار می شود، بامداد امروز چهارشنبه، پانزدهم آذر در پیکارهای دسته ۸۰ کیلوگرم، مجید فرزین وزنه بردار تیم ملی ایران با ثبت رکورد ۲۲۷ کیلوگرم به نشان طلا دست یافت. دراین دسته، علی حسینی دیگر وزنه بردار تیم ایران با مهار وزنه ۲۰۰ کیلوگرمی در مکان ششم جهان قرار گرفت. نمایندگان چین و اردن هم مدال های نقره و برنز دسته ۸۰ کیلوگرم را از آن خود کردند.
تا پایان روز چهارم رقابت های وزنه برداری معلولان جهان تیم ملی ایران با کسب دو مدال طلا، دو نقره و یک برنز در رده دوم قراردارد.
مصطفی حاجی، اسطوره فوتبال مراکش دیدار تیم ملی این کشور برابر ایران درجام جهانی ۲۰۱۸ را مانند فینال توصیف کرد.
پس از اینکه تیم ملی مراکش در قرعه کشی بازی های جام جهانی ۲۰۱۸ روسیه در گروه دوم با تیم های پرتغال، اسپانیا و ایران همگروه شد، رسانه های این کشور بازی این تیم با پرتغال و اسپانیا را حساس اعلام کردند، اما مصطفی حاجی، ستاره سابق تیم ملی مراکش معتقد است که دیدار با ایران مهمترین بازی این تیم در جام جهانی است.
حاجی دراین باره به شبکه بی بی سی گفت: دیدار اول، فینال ما خواهد بود. مسابقه دشواری خواهد بود زیرا ما دیدارهای ایران در مقدماتی جام جهانی را تماشا کردیم. آنها تیمی بسیار خوب و با روحیه ای هستند.
وی تصریح کرد: اگر ما دراین بازی به پیروزی برسیم، فرصت فوق العاده ای برای رسیدن به مرحله بعد خواهیم داشت و این همان چیزی است که ما به دنبال آن هستیم.
مصطفی حاجی که سابقه حضور در جام جهانی ۱۹۹۸ فرانسه با تیم ملی مراکش را درکارنامه دارد درپایان درخصوص رویارویی این تیم با پرتغال و اسپانیا درجام جهانی گفت: آنها تیم های بزرگی هستند و تا حالا به افتخارات زیادی نیز رسیده اند، به همین دلیل ما چیزی برای از دست دادن مقابل این دو تیم نداریم و باید فوتبال مان را بازی کنیم و بجنگیم. در واقع هر کاری می توانیم مقابل آنها باید انجام بدهیم زیرا می دانیم کار آسانی نخواهد بود، اما می توانیم این دو تیم مطرح را غافلگیر کنیم.
رقابت های وزنه برداری قهرمان جهان با برگزاری پیکارهای دسته فوق سنگین به پایان رسید.
در روز پایانی این دوره از مسابقات که در آناهیم ایالت کالیفرنیای آمریکا برگزار می شد، بامداد چهارشنبه، پانزدهم آذر (۶ دسامبر) مسابقات دسته به اضافه ۱۰۵ کیلوگرم بهداد سلیمی و سیعد علی حسینی، دو وزنه بردار تیم ملی ایران با رقابت به حریفان خود پرداختند که درپایان به ۵ مدال نقره و برنز دست یافتند.
درحرکت یکضرب، بهداد سلیمی در مرتبه اول وزنه ۲۰۵ کیلوگرم را مهار کرد. وی در بار دوم وزنه ۲۱۱ کیلوگرمی را بالای سر برد، اما در حرکت سوم و نهایی در مهار وزنه ۲۱۶ کیلوگرمی ناکام ماند و به مدال نقره حرکت یکضرب دست یافت. درهمین دسته، سعید علی حسینی که پس از محرومیت هشت ساله دوباره به وزنه برداری بازگشته در حرکت یکضرب و در مرتبه اول وزنه ۲۰۳ کیلوگرم را نتوانست مهار کند. او در بار دوم نیز موفق با بالای سربردن این وزنه نشد و در آستانه حذف قرارداشت، اما در مرتبه سوم و نهایی وزنه ۲۰۳ کیلوگرم را مهار کرد و نشان برنز را از آن خود کرد.
در حرکت دوضرب، بهداد سلیمی وزنه ۲۴۱ کیلوگرمی را بالای سر برد، اما هیات ژولی این حرکت را قبول نکرد تا دوباره همان اتفاقات المپیک ۲۰۱۶ ریو برزیل این بار در آناهیم آمریکا تکرار شود. سلیمی در باردوم وزنه ۲۴۲ کیلوگری را بالای سر برد و مورد تایید هیات ژولی قرار گرفت. او در مرتبه سوم و نهایی وزنه ۲۵۲ کیلوگرم را مهار کرد و سه چراغ سفید از داوران دریافت کرد، اما هیات ژولی دوباره این حرکت را مردود اعلام کرد و سلیمی از دستیابی به مدال در حرکت دوضرب بازماند و پنجم شد. سلیمی درنهایت با مجموع ۴۵۳ کیلوگرم به مدال برنز رسید.
پس از اینکه اعضای هیات ژولی دو مرتبه وزنه های مهار شده توسط بهداد سلیمی را قابل قبول ندانستند این وزنه بردار که از این تصمیم آنها به شدت عصبانی بود در زمان دریافت مدال ازدست تاماش آیان، رئیس فدراسیون وزنه برداری مدال های خود را درجیبش گذاشت و اعلام کرد از صحنه وزنه برداری کنار خواهد رفت و دیگر در این ورزش نخواهد ماند.
سعید علی حسینی هم در حرکت دو ضرب در بار اول وزنه ۲۳۶ کیلوگرم را مهار کرد. وی درمرتبه دوم موفق شد وزنه ۲۴۳ کیلوگرمی را بالای سر ببرد و سرانجام در مرتبه سوم و نهایی نیز وزنه ۲۵۱ کیلوگرم را مهار کرد و به نشان برنز دست یافت و در مجموع نیز با ۴۵۳ کیلوگرم گردن آویز نقره را از آن خود کرد و به کار خود دراین دوره از مسابقات پایان داد. دراین دسته، لاشا تالاخادزه گرجستانی و قهرمان بازی های المپیک ۲۰۱۶ ریو برزیل در یکضرب با مهار وزنه ۲۲۰ کیلوگرم طلا گرفت. او در دوضرب با بالا بردن وزنه ۲۵۷ کیلوگرم دومین مدال طلا را از آن خود کرد و در مجموع نیز با ۴۷۷ کیلوگرم هم به سومین مدال طلا دست یافت و هم عنوان قویترین مرد جهان را همچنان به خود اختصاص داد.
بدین ترتیب و درپایان رقابت های وزنه بردرای قهرمانی جهان، تیم ملی ایران در بخش امتیازی با کسب ۵۰۹ امتیاز برای نخستین بار به مقام قهرمانی رسید. تیم های کره جنوبی و ازبکستان نیز دوم وسوم شدند. در رده بندی مدال نیز تیم ملی ایران با کسب ۵ نشان طلا، ۳ نقره و ۶ برنز پس از تایلند در رده دوم قرار گرفت. تایلند و گرجستان نیز اول و سوم شدند.
بازارچهی کتاب این هفتهی ما سرکیست به پیشخوان کتابفروشیهای گوشهگوشهی جهان کتاب. عناوین برگزیدهی ما در این گذر و نظر اینهاست:
خانه آبی
نویسنده: منوچهر استیفا
ناشر: انتشارات کتابسرا
تعداد صفحات:۱۸۹ صفحه
قیمت: ۲۵ هزار تومان
این کتاب درباره زندگی فریدا کالو و دیه گو ریوه را است که لئون تروتسکی به آنها اضافه میشود و مطالب این اثر درباره دوستی و ارتباط این سه نفر با یکدیگر است. دیه گو ریوه را نقاش مکزیکی متولد سال ۱۸۸۶ و درگذشته به سال ۱۹۵۷ بود که با فریدا کالو دیگر نقاش هموطن خود زندگی می کرد. در این میان، تروتسکی سیاستمدار و چهره مشهور انقلاب روسیه، پس از تبعید توسط استالین به مکزیک آمد و با این دو آشنا شد.
فریدا کالو هم با نام کامل ماگدالنا کارمن فریدا کالو ی کالدرون د ریورا، دیگر نقاش مکزیکی، همسر ریوه را بود که در سال ۱۹۰۷ متولد و در سال ۱۹۵۴ درگذشت. او پس از سانحه تصادفی که برایش پیش آمد، به نقاشی رو آورد.
لئون داویدوویچ تروتسکی هم از چهره های انقلاب بلشویکی روسیه بود که پس از پایه گذاری ارتش سرخ، و گذشت چند سال از انقلاب، به خاطر اختلاف با استالین و جدال بر سر قدرت، از حزب کمونیست اخراج و از روسیه تبعید شد. او در نهایت در دوران تبعیدش در مکزیک، در سال ۱۹۴۰ توسط یکی از ماموران مخفی کا گ ب کشته شد.
منوچهر استیفا در کتاب «خانه آبی» که در قالب داستان نوشته شده است، به نوعی بیوگرافی و زندگی نامه این شخصیت ها را روایت کرده و یادنامه ای درباره این ۳ نفر نوشته است.
در قسمتی از این کتاب می خوانیم:
با رسیدن به آبهای آرام اقیانوس اطلس، تروتسکی خاطرات خود را از زمان تبعیدش از مسکو مرور میکرد. در حقیقت همه چیز از ۱۹۲۴ زمان مرگ لنین آغاز شده بود. او که مهم ترین کاندیدا برای اداره اتحاد جماهیر شوروی به شمار می آمد، غافل از آن بود که استالین به روایتی حتی مرگ لنین را چنان سازمان داده بود که او در مسکو نباشد. تنها سه سال طول کشید تا استالین توانست این رقیب سرسخت را از حزب اخراج کند. در ۱۹۲۸ به آسیای میانه (قزاقستان) و بالاخره سال بعد به ترکیه تبعید شد. ترک ها برای اجازه ورود به تروتسکی، از دولت کمونیست تعهد گرفته بودند که در خاک ترکیه به او سوء قصد نکنند و تروتسکی نیز هیچگونه فعالیت سیاسی انجام ندهد و نوشته ای در ترکیه به چاپ نرساند. بنابراین آقای لئون سیدف (تروتسکی) در خارج از اتحاد جماهیر شوروی، اول به کنسولگری کشورش در استانبول، سپس به هتلی و در آخر به جزیره آرام «بیوک آدا» که در فاصله نیم ساعتی استانبول در دریای مرمره قرار داشت و سرویس پستی منظمش مورد تائید تروتسکی بود و درضمن با کشتی می شد به آن رفت و آمد کرد که از نظر امنیتی اهمیت ویژه ای داشت، نقل مکان کرد.
خودکامگی؛ بیست درس از قرن بیستم
نویسنده: تیموتی اسنایدر
تصویرگران: «رابرت بری»، «جاش لویتاس»، «دیوید لاسکی» و «آنی ماک»
مترجم: شهابالدین عباسی
ناشر: نشر کتاب پارسه
تعداد صفحات: ۱۳۳ صفحه
قیمت: ۱۵ هزار تومان
«تیموتی اسنایدر» تاریخنگار و نویسنده آمریکایی، استاد تاریخ در دانشگاه ییل و متخصص تاریخ اروپای مرکزی و اروپای شرقی است. اسنایدر در سال ۲۰۰۳ برنده جایزه انجمن تاریخ آمریکا و در ۲۰۱۳ برنده جایزه هانا آرنت شده است.
وی در کتاب «خودکامگی؛ بیست درس از قرن بیستم»، با نظر به تجربههای فاشیسم، نازیسم و کمونیسم در قرن بیستم، میکوشد پیوندی میان گذشته و حال برای حفظ و گسترش دموکراسی برقرار کند.
کتاب اخیر از پرفروشترین کتابهای فهرست نیویورکتایمز در سال ۲۰۱۷ بوده است. از دیگر آثار تیموتی اسنایدر، میتوان به سرزمینهای خونین: اروپا بین هیتلر و استالین و بازسازی ملتها، اشاره کرد.
در بخشی از کتاب «خودکامگی؛ بیست درس از قرن بیستم» میخوانیم: «تاریخ تکرار نمیشود اما آموزش میدهد. امروزه نظم سیاسی جهان با تهدیدهایی روبروست که بیشباهت به اقتدارگرایی قرن بیستم نیستند. ما عاقلتر از اروپاییهایی نیستیم که شاهد تسلیم دموکراسی در برابر فاشیسم، نازیسم یا کمونیسم بودند. یکی از مزیتهای ما این است که از تجربه آنها درس بگیریم.»
سحابی خرچنگ
نویسنده: اریک شوویار
مترجم: مژگان حسینی روزبهانی
ناشر: نشر ققنوس
تعداد صفحات: ۱۶۷ صفحه
قیمت: ۱۲ هزار تومان
این کتاب با ، ۷۷۰ نسخه و قیمت منتشر شده است.
این کتاب پنجمین اثر نویسنده اش است که برای اولین بار در سال ۱۹۹۳ چاپ شد و آن را با آثار ساموئل بکت مقایسه می کنند. کراب، شخصیت محوری این رمان، را هم با شخصیت «پلوم» اثر معروف آنری میشو نقاش و شاعر فرانسوی مقایسه کرده اند. کراب موجودی است متفاوت و عجیب؛ برای خودش کسی است و درعین حال یکی از بی شمار هیچ کسان روی زمین، یکی مثل دیگر آدمها.
کراب با یک زن نامرئی زندگی میکند. در یک کلام، شیرینترین و نازنینترین زن نامرئی که خیلی دلرباتر از بقیه است. دروغ نگویم، بین همه زنهایی که هیچ وقت ندیده، همانی است که نبودنش بی رحمانه تر از همه عذابش می دهد. کراب دلش نمی خواهد بختش را با بخت هیچ کس عوض کند. این عشق زندگی اش را نورانی میکند. او خوشبخت ترین مرد دنیاست.
شوویار به خاطر نوشتن رمان «سحابی خرچنگ» برنده جایزه فنئون شده است. البته برای کتابهای بعدی و مجموعه آثارش هم جوایز معتبری گرفته است. نوشتن از نظر این نویسنده، نوعی پیروز شدن بر زندگی و گونه ای اراده قدرت است. این نویسنده در سال ۱۹۶۴ در شهر روش سور یون متولد شده است. او در ۲۳ سالگی اولین کتابش را با عنوان «مردن زکام می گیرم» در سال ۱۹۸۷ به چاپ رساند.
زندگی شخصیت کراب در رمان «سحابی خرچنگ» انباشته از تناقضهاست و در مکان و زمان معلوم و قطعی نمی گذرد. نثر شوویار در به تصویر کشیدن این زندگی چندان ساده نیست و مانند نوشتههای بیشتر نویسندگان پسامدرن، آمیخته با ایهام و جناس و بازیهای زبانی است. کراب شخصیت مه گونه و محوی دارد، گویی از جنس سحابی است. گاهی همزمان انسان و خرچنگ و سحابی است. سحابی خرچنگ، نام توده ابرمانندی در فضاست. واژه کراب در زبان انگلیسی به معنی خرچنگ، چنگار، سرطان و… است. در زبان فرانسه هم این عبارت برای این که خرچنگ باشد، یک e کم دارد ولی با این وجود، تکرار نامش در متن رمان پیش رو، پیوسته یادآور چرخنگ است.
رمان «سحابی خرچنگ» در ۵۱ فصل نوشته شده است.
در قسمتی از این کتاب میخوانیم:
کراب خیلی تلاش کرد که مثل دیگران در توده مردم ذوب شود. کار را سادهتر از اینها گرفته بود. خیال می کرد آغوش توده مردم قاعدتا به روی همه کس باز است، فقط باید به جایی برسی که دیگران در هم می لولند، تا ایپسو فکتو _ همان طور که در میدان همایش روم باستان می گفتند _ هوادار آن، شرکت کننده فعال، عضو کامل و شخصیت برجسته بلامنازع آن بشوی.
پس خطر کرد و یک پا و بعد دو پایش را درون جریان مواج جمعیت گذاشت که جریانهای مخالف زیرورویش می کردند، مدیترانه بود که ناخواسته در مسیر اقیانوس اطلس گیر افتاده بود، ولی افت و خیزهایش با این همه انگار از نوعی نظم سختگیرانه حرکت پیروی می کردند که کراب، با وجود یا دقیقا به علت قد و بالای متوسطش، آن را به هم می زد؛ گاهی یک سر و گردن از گروهی از کوتولهها بلندتر بود یا برعکس ضربههای زانو به چانه اش می خورد، به این ترتیب یکدفعه کوتاه می شد، بعد باز بلند می شد، و فوری کوتاه می شد، هیچ وقت هم سطح آنها نبود، همیشه به شکل خنده داری بالاپایین بود؛ مثل این که تصادف هیچ دستی در این حرکتها نداشت و مقررات رفت و آمدی بود که کراب از آنها خبر نداشت؛ و بالاخره _ بعد از مدت زیادی سرگردانی در جنگلی از لِنگها، زیر آسمانی آکنده از ماههای شکسته غمگین _، به برکت سقوط جدید و ناگهانی غولهای دوروبرش، موفق شد خودش را از این جمعیت بیرون بکشد.
پزشک قانونی (باشگاه قتل زنان)»
نویسنده: جیمز پاترسون
مترجم : مهدی قربانی
تعداد صفحات: ۱۳۶ صفحه
ناشر: انتشارات مجید
قیمت: ۱۴ هزار و ۵۰۰ تومان
سری کتابهای «باشگاه قتل زنان» درباره گروهی متشکل از زنان است که هر یک به نحوی با پروندههای قتل، سر و کار دارند. پاترسون در صفحه نخست داستان پلیسی – جنایی «پزشک قانونی (باشگاه قتل زنان)» گفته که همه شخصیتها و رویدادهای این کتاب، خیالیاند و هر گونه مشابهت با آدمهای حقیقی؛ زنده یا مرده، تصادفی و بدون قصد و غرض نویسنده است.
خلاصه داستان پلیسی – جنایی «پزشک قانونی (باشگاه قتل زنان)» که در فهرست آثار پرفروش نیویورک تایمز در سال ۲۰۱۷ هم قرار گرفته، از این قرار است:
«کلر» پزشک قانونی ارشد، وقتی یک روز صبح در محل کارش حاضر میشود و به او اطلاع میدهند که شب قبل، پنج جسد را به سردخانه منتقل کردهاند. وقتی در حال بررسی وضعیت جسدها و آمادهسازی آنها برای کالبدشکافی بود، ناگهان متوجه میشود که یکی از آنها زنده است…
شمایل نگاری گونهای از نقاشی حرفهای به حساب می آید که بنا بر تراجعات تاریخی به سدههای پیش از میلاد بر می گردد و آمده از هنرمندان هند است.
تذکره نویسان هنری؛ بر این باورند که شمایل نگاری و تصویرسازی از بودا به عنوان هنری مذهبی در ادامهی راه؛ به غرب رسید تا شمایل فراوانی از عیسی بن مریم در سالهای متمادی خلق شود و به طریقی بنیان نقاشی خیالانگیز پرتره در همان گذرگاه تاریخی گذاشته شود.
این هنر در ادامه؛ به ایران و دیگر کشورهای مسلمان هم راه پیدا کرد و هنرمندانی که در سده های آغازین اسلام و به ترس از حاکمان؛ برای دور شدن احتمال بت برستی؛ از تصویر سازی و تمثالگری از چهره های مذهبی باز مانده بودند؛ از پس عبور ایام؛ این بار به خلق چنین آثاری تشویق می شدند.
در ایران و به تبعیت مذهب شیعه و جایگاه آسمانی امام اول شیعیان، علی بن ابی طالب، بیشتر نقاشیها به چهرهی خیالی او اختصاص پیدا کرد و این هنر «شمایل نگاری» نامیده شد.
شمایلی که در سبقهی تاریخی بیشتر از عهد صفوی شروع شده اند و در هر زمانه بنا به فراخور فرهنگ و حکومت حاکم، تغییراتی را به خود دیده اند.
کنون؛ غالب این تابلوها از شخص علی بن ابیطالب نقاشی شده اند و تصویر اسب مورد علاقه و شمشیر یگانهی او هم در بسیاری از قاب ها تکرار شده.
علاوه بر این صحنهی آوردگاههای مهم تاریخی؛ و پسران او و همین طور همسرش ، فاطمه، هم دیگر از شخصیتهایی ست که در تابلوهای شمایل مکرر شده. او در باور مسلمانهای جهان و به تبعیت از قرآن و حدیث؛ الگویی از یک زن کامل به حساب می آید و دودمان امامت و محافظین دین؛ از خون او برای تاریخ به یادگار مانده اند.
در سالهای اخیر و به واسطه ی سیستم فرهنگی حاکم که انگار حتی به گردآوردن مقدسات مورد باور خود نیز توجهی نشان نمی دهند؛ شوربختانه مجموعه ای کامل از این آثار هنری هنوز به زیر یک سقف واحد گرد هم نیامده اند و توان بررسی تاریخی و پژوهش هنری و صد البته حظ بصر برای علاقه مندان،هنوز فراهم نشدهاست. جالب اینکه بی نظمی در این امر که وظیفه ای دولتی می نماید، مجال معرفی یک سبک خاص نقاشی برای ما ایرانیان را هم از دوستداران هنر ربوده است.
در این میان تلاشهای برخی چهره های اهل هنر و ارادتمندان به دین اسلام و هنر مذهبی، باعث شده تا این نقصان کمتر به چشم بیاید.
مهندس محمد حسن ملک مدنی؛ شهردار پیشین تهران و اصفهان که در دوران حضور اداریاش هم توجهی خاص به سازماندهی فرهنگی و هنری نشان داده بود؛ در اقدامی کاملا فردی، سالهاست که به جمعآوری شمایل می پردازد و از پس عبور ایام و با جهد فراوان موفق شده تا مجموعه ای بسیار بزرگ از این شمایل را در مجموعه ی شخصی اش گرد هم آورد.
کنجکاوترانِ به آثار هنری؛ می دانند که برخی از اثار این مجموعه گاه برای حضور در برخی نمایشگاههای دیگر و مجموعههای هنری به مدیران موزهها و گالریها قرض داده شده. این طور که پیداست برخی از گالری های خارج از ایران نیز برای نمایش این قاب های تاریخی، إبراز تمایل کردهاند.
در تازهترین این نمایشگاهها اما؛ موزهی ملی ملک بنا به سالروز میلاد پیامبر مسلمانان؛ نمایشگاهی از شمایل ترتیب داده که برخی از آثار مجموعه ی شخصی آقای ملک مدنی برای نمایش؛ برای مدتی به این موزه قرض داده شده اند.
جلایر، سمیع الملک، سمیرمی، سمیع همایون، آقانجف، میرزا آقای امامی از جمله هنرمندانی هستند که آثارشان در این نمایشگاه در معرض نمایش عموم قرار خواهند گرفت.
در این آیین گشایش این مراسم همچنین سخن هایی باب هنر شمایل نگاری در ایران باستان هم رانده شد.
خبر آخر اینکه این نمایشگاه از روز چهاردهم آذر و به مدت یک ماه در موزهی ملک برقرار خواهد بود.
رم؛ از دیر باز مورد توجه اهل دین و اهل هنر بوده؛ نگاهی به سابقهی تاریخی این شهر که دورههایی از دیکتاتوری تا امپراطوری و دموکراسی را در رگ و پیاش به یادگار دارد و صد البته حضور مهمترین کلیسای کاتولیکهای دنیا که محل سکونت رهبر این بزرگترین گروه پیروان مسیح نیز به حساب می آید؛ باعث شده تا این شهر؛ سوژه ای جالب برای اهل فکر و تاریخ باشد و در دنیای ادب و هنر نیز بستر بسیاری از روایات قرار بگیرد. کنون و در آستانه ی سال نوی مسیحی و بیشتر از آنکه مطالب مناسبتی؛ از غایت تکرار مجال دیده شدن را از هم بگیرند در اقدامی تازه به سینما و هنر و رم رسیده ایم و رد پای این شهر را در سینمای دنیا؛ مرور کرده ایم.
در نخستین مطلب نگاهی انداخته ایم به فیلم زیبایی بزرگ که سراسر مرثیه ای ست برای ان سلطان زیبایی اسیر شده در بند بلاهت فرهنگ مدرن و دیگر؛ گفت و گویی ست باب؛ مجموعه ی فیلم های مهمی که این شهر را بستر روایت خود کرده اند.
با هم بخوانیم؛ در این آشفته بازار شلوغی و خبر و جنگ؛ دل سپردن به سینما و یادآوری سالهای خوش نه چندان دور خالی از لطف نیست…
فیلمساز از به یغما رفتن آن همه زیبایی و اسارت آن همه هویت در دام مفاهیم پوچ دنیای امروز، عصبانی ست. آن هم، به غایت. با این همه اما، حسن اثرهم این است که در پاسخ به بلاهت روزگار، و در ابراز عصبانیت اش زبان غم و غصه و شکایت و اداو اطوار روشنفکرانه بر نگزیده؛ تنها، ساده و آسوده به این همه ندانم کاری لبخند زده، قصه اش را روایت کرده، اعتراضش را به شیواترین شکل عنوان کرده و بی قضاوت و ارائه ی نسخه ی تازه، …، رفته.
حرف از ” یک زیبایی بزرگ ” است. فیلم آخرین ” پائولو سورنتینو ” ی جوان که جا پای بزرگان سینمای ایتالیا گذاشته و کمر به احیای سینمای دلچسب روزهای رفته، بسته. فیلمی تحسین شده از جانب جشنواره های سینمایی در چهارسوی دنیا که شهروندی افتخاری ” رم ” را هم برای فیلمساز جوانش به همراه آورد.
اما ” رم ” این زیبایی ماورایی تمام؛ شاید نخستین وجه تمیزدهنده ی داستان باشد. ماجرا، داستان ژورنالستی سرد و گرم چشیده است که در تکاپوی یافتن سوژه ای برای کتاب جدیدش روزگار می گذراند؛ آن هم در نهایت آرامش و خیال راحت. نویسنده ای که در ” رم ” زندگی می کند و این مشخصه از هر نشانه ی دیگری در زندگی او ملموس تر است.
بسیاری از منتقدین این فیلم را نمونه ی امروزین ” زندگی شیرین ” دانسته اند. روایت رم کنونی و قصه ی کلاب ها و جمع های روشنفکرانه ی امروز؛ برخی دیگر هم این فیلم را گرته برداری شده از ایده ی ” هشت و نیم ” معرفی کرده اند. به ظن ایشان، داستان فیلم، مهمتر از بسترش آمده. داستان نویسنده ( در هشت و نیم، فیلمساز) ای که در کمال آرامش و بی هیچ تعصبی سعی در تولید اثری تازه دارد و هیچ سوژه ای هم در بکارت و زیبایی توجه اش را جلب نمی کند.
از این تشابهات تاریخی که بگذریم اما، هویت این فیلم می تواند متمایز از هر فیلم دیگری جلوه گر شود. برای آنهایی که زندگی در رم را تجربه کرده اند؛ این فیلم بیشتر از همه آیینه ای صادق است در برابر دل پر درد شهر. شهری که بیش از دو هزار وهفتصد سال در صدر اندیشه و هنر بوده اما در روزگار امروز، ( شاید به تبعیت از کاروان زندگی ) در بلهی همه جایی گرفتار آمده و از بی معنایی و بی کفایتی صاحبانش در رنج است.
سورنتیتو مثال هر اهل فرهنگ راستین دیگری از بی پایگی هنر پست مدرن به تنگ آمده، از اینکه استودیو های چینه چیتا در خدمت برنامه ی عوامانه ی “گرنده فراتلو” ( بیگ برادر ) در آمده غمگین است. او چونان چون بسیاری دیگر از اصحاب واقعی فرهنگ که از قضای روزگار عده شان هم کم نیست ( اما بلندگویی برای حرف زدن ندارند) ؛ از بی معنایی هنر پست مدرن شده محزون است. از اینکه هنرمند اثری را ادائه می دهد و معنایش را نمی داند دلخور است و از همه بیشتر عضه دار “رم”ی است که با آن همه تاریخ و زیبایی، اسیر این همه ندانم کاری شده.
او برای ابراز این همه غم اما از داستانی تکراری بهره برده و دیگر بار مهر تاییدی زده بر مهمتر بودن “چگونه” گفتن. چه، داستان ساده ای که از جانب او روایت می شود، در نگاه همه فاخر آمده و رنگ و هویت گرفته. سورنیتو ( که در نوشتن فیلمنامه هم همکاری داشته ) داستان مردی را تعریف می کند که در صلح تمام با خودش زندگی می کند؛ هم او که حمق آدمیزاد امروز را می بیند و عصبانی نمی شود و غم به دل نمی آورد.
روایت فیلم با جمله ای تاثیر گذار و ماندنی آغاز می شود؛ روای اول شخص در اولین جمله ی فیلم می گوید که همه ی دوست هایم از دوران نوجوانی در برابر این پرسش که چه چیزی را در این دنیا از همه بیشتر دوست داری؛ گفته اند: ” زن “. اما من همیشه گفته ام: “بوی خانه های پیر”… او با همین یک سوال این طور برداشت می کند که این ارتباط با نوستالژی و قدمت دلیلی است بر سرنوشت او که بر ” نویسنده ” شدن استوار شده.
در ادامه و در زمان تقریبا دو ساعته ی فیلم همراه قلم و دوربین سارنتینو، بیشتر از همه به “رم” امروز سفر می کنیم، به کافه ها و دیسکوهایش؛ به هنری که روزی در اختیار امثال کاراواجو و میکل آنژ بوده و امروز در فقس بی هویتی گرفتار آمده. در این میان و حین سفر در رم زیبا؛ شخصیت قهرمان داستان هم بیشتر و بیشتر جلوه گر می شود؛ هم او که “زندگی” را بیشتر از هر چیز دیگری دوست دارد و برای زیستن هیچ شرط و قاعده ای نمی گذارد.
او به طبیعت کارش در جمع های روشنفکری حضور دارد، اما در میان دوستان اهل فضل اش کمتر حرف می زند؛ هم این جاست که دانش کم والیان فرهنگی این روزهای ایتالیا ( و صد البته دیگر نقاط دنیای سریع هم ) معلوم می شود. دیالوگ ها پر از ژست و اداست و همگی سرشار از جعل و کم دانی.
نمونه اش یکی از شیرین ترین دیالوگ های فیلم است. هم آنجا که قهرمان داستان در راه قانع کردن دوست دیگری که از فعالیت مدام اجتماعی می گفت و با آب و تاب شرح یازده کتاب و زندگی پر حادثه اش را می داد؛ تنها به گفتن این جمله قناعت کرد که من به “دروغ” نوشتن عادت ندارم و در ادامه هم این طور دلیل آورد که کسی که قرار است زندگی کند و کار کند و بچه تربیت کند، وقت تجربه کردن داستان یازده رمان را ندارد…
دیگر از موارد قدرت فیلم سارنتیتو، موسیقی متن فیلم است که همگی شان ” انتخاب ” او بوده اند. گستره ای وسیع از موسیقی قدرتمند کلاسیک و تم های فاخر در کنار موسیقی دیسکو و رقص امروزین که خاص صحنه های ضبط شده در کلاب ها و دانسینگ ها بودند.
جالب تر اما ابتکار کمپانی “امی” ست که حق نشر و پخش موسیقی اثر را بر عهده گرفته. این کمپانی، مجموعه ی موسیقی این فیلم را در دو سی دی مجزا روانه ی بازار کرده که شاید در نگاه اول کوچکترین سنخیتی به هم نداشته باشند. چرا که تمامی موسیقی کلاسیک فیلم در سی دی اول گنجانده شده و باقی موسیقی فیلم هم در سی دوم. همین است که صفحه ای اول به مجموعه ای بدل شده شامل کارهای ” دیوید لانگ ” و “مایا بیسر”، “جان تاونر” و… و در دیگر سو هم آثار ریبنمیک و شادی مثل “وی نو اسپیک امریکانو” و “فر لاموره”… هم آنهایی که شاید زیر هیچ سقفی توان متحد شدن نداشتند الا آشیانه ی یک عاشق زندگی که مثال خود حیات جمیع اضداد است و عین جادو.
بزرگترین هنر سارنتینو هم، همین ماجراست: “ارائه ی شخصیتی که در عین متفکر بودن و ارتباط با هنر فاخر، شاد است و به معنای زندگی دست آزیده. هم او که خوردن را دوست دارد، خوابیدن را، رقصیدن را و با زنان در آمیختن را هم…
ماجرا تر از همه ی آنچه ذکرش رفت اما برخورد جامعه ی هنری امروز ایتالیا با این فیلم بود. آنها که خود علت خشم شیرین سورنتینو شده بودند، در اعجابی غیر قابل باور، فیلم را ستایشی از هنر امروز ایتالیا دانسته اند و گزارشی از شکوه دنیای هنر پست مدرن. آمدند و به او شهروندی افتخاری دادند و برای اینکه زیبایی های رم را دیگر بار در ذهن مردم دنیا زنده کرده، تکریم اش کردند.
غافل از اینکه آنچه آنها “مدح” اش نام کردند مرثیه ای بود در سوگ آن همه زیبایی به گور رفته…
هر ساله و با نزدیک شدن به پایان سال میلادی مجلات و روزنامههای مختلف خارجی فهرستی از بهترینهای سال را در زمینه آثار داستانی، غیرداستانی، و ادبیات کودک معرفی میکنند. مجله «نیویورکتایمز» در اقدامی جالب و متفاوت ده کتاب برتر سال ۲۰۱۷ در حوزه داستان و آثار غیرداستانی را در یک گروه معرفی کرده است. در این مطلب نگاهی کوتاه به ده اثر برتر ۲۰۱۷ از نگاه مجله «نیویورکتایمز» خواهیم داشت.
همه فهرستهای معرفی برترین آثار سال ۲۰۱۷ میلادی یک گزینه مشترک را در خود جای دادهاند؛ «لینکلن در باردو»! اما خبری از اولین رمان نویسنده آمریکایی، جورج ساندرز و برنده جایزه بوکر ۲۰۱۷ در فهرست برترین آثار مجله نیویورکتایمز نیست و همین موضوع نشان از ارائه فهرستی متفاوت دارد.
«پاییز» نوشته آلی اسمیت
داستان دوستی ترانهسرایی مسن با فرزند همسایه، موضوع اصلی کتاب آلی اسمیت را تشکیل میدهد. اتفاقات داستان از دهه ۱۹۶۰ میلادی شروع میشود و تا بریتانیایی که از اتحادیه اروپا خارج شده، ادامه مییابد. این کتاب که اولین جلد از چهارگانه فصلی نویسنده زن انگلیسی است، از پیچیدگی تخیل انسان سخن میگوید و به انسان میآموزد چگونه زندگی کند و به اتفاقات پیرامون خود توجه کند.
«از غرب خارج شوید» نوشته محسن حمید
محسن حمید، نویسنده پاکستانی با کتاب «از غرب خارج شوید» در فهرست نامزدهای نهایی جایزه بوکر قرار داشت اما قافیه را به جورج ساندرز آمریکایی باخت. داستان عاشقانه زوجی پاکستانی که با شروع جنگ در شهرشان آغاز میشود. شهری که نامی ندارد اما شباهت زیادی به «لاهور» دارد. تنها مسیر امن موجود در شهر دری جادویی است که این دو عاشق را از خطرهای زیادی دور میکند و دیگر پناهندگان به شهرهای غربی پناه میبرند؛ جایی که در آن خطرات بیشتری تهدیدشان میکند، زیرا شهروندان شهرهای غربی معتقدند این پناهندگان بیپناه باید از کشور آنها خارج شوند.
«پاچینکو» نوشته مین جین لی
رمان لی از اتفاقات جذاب چهار نسل از یک خانواده کرهای بهره میگیرد و حوادث تاریخی و سیاسی که این چهار نسل تجربه کردند را از خلال داستان شخصی افراد به خواننده ارائه میدهد؛ از کرهای که در اوایل قرن بیستم توسط ژاپن اشغال شد و حتی اتفاقات رخ داده در ژاپن، تا پیش از جنگ جهانی دوم! در این کتاب با دغدغههای شخصی بشر چون هویت و مفهوم سرزمین و تعلق روبهرو میشویم و نویسنده با جمله اول کتاب -«تاریخ همه ما را ناامید کرده است، اما مهم نیست.»- خواننده را شگفتزده میکند.
«قدرت» نوشته نایومی آلدرمن
آلدرمن معتقد است لحظه کنونی انسان متشکل از تاریخ، جنگها و سیاست توسط زنان که در قدرت هستند تحت تأثیر قرار گرفته است. داستانی جذاب که نشان میدهد قدرت موجب به فاسد کشیدن هر نظام و انسانی میشود.
«بخوان، مدفون، بخوان» نوشته جسمین وارد
سومین کتاب جسمین وارد در سرزمین خیالی «بوآس سائوواژ» عمق احساسات نویسنده را به خوبی نشان میدهد. کتاب جدید وارد، تخصص ویژه او را در داستاننویسی و مشاهده دقیق رفتار انسانی و اجتماعی به خواننده یادآوری کند. «بخوان، مدفون، بخوان» هفته گذشته جایزه ملی کتاب آمریکا در بخش داستانی را برای دومین بار نصیب جسمین وارد کرد.
«تکامل زیبایی: چگونه تئوری فراموششده داروین دنیای حیوانات و ما را شکل داد»
نوشته ریچارد او. پرام
اگر به دنبال اثری هستید که هم درباره تغییرات فمینیستی دنیا و تغییر نگاه انسان به جسمش و هم درباره پرندگان باشد، این کتاب غیرداستانی را به شما پیشنهاد میکنیم. پرام، پرندهشناس نگاهی دوباره به تئوری فراموششدهیِ داروین درباره انتخاب همسر میاندازد. او تئوری علمی داروین را با توصیف پرندگان آغاز میکند و با انسانها به پایان میرساند.
«گرانت» نوشته ران چرنو
«گرانت» زندگینامه جدیدی درباره اولیسس گرانت، فرمانده نظامی دوره جنگهای داخلی آمریکا و هجدهمین رئیسجمهور ایالات متحده است. چرنو با نوشتن این کتاب در پی یادآوری وجود مردان باکفایتی چون گرانت در کاخ سفید است و حضور او را با افراد جدیدی چون دونالد ترامپ که از صلاحیت لازم برخوردار نیستند، مقایسه میکند.
«زندانی کردن خودمان: جنایت و مکافات در آمریکای سیاه»
نوشته جیمز فورمن جونیور
فورمن در واشنگتن وکیل تسخیری است و در این کتاب نشان میدهد چگونه مسئولین سیاهپوست از دهه ۱۹۷۰ میلادی در پی از بین بردن تبعیض نژادی در آمریکا هستند. نویسنده معتقد است برچیدن سیستم زندان در کشور مستلزم درک جدیدی از عدالت است که تأکید بر مسئولیتپذیری و نه انتقامجویی دارد.
«آتشسوزی: رویای آمریکایی لورا اینگالز وایلدر»
نوشته کارولاین فریزر
کارولاین فریزر در این اثر غیرداستانی زندگینامه نویسنده مورد علاقه خود لورا اینگالز-نویسنده کتاب «خانه کوچک در آتش»- را مینویسد.
«پدر روحانی» نوشته پاتریشیا لاکوود
در این داستان نویسنده ماجراهای خانوادگی خود را با بحران پیری ترکیب میکند. پدر لاکوود، روحانی مسیحی بود که اعتبار خاصی در واتیکان داشت و نویسنده به همراه همسرش برای مدتی در کنار پدرش زندگی میکرد. این کتاب به خواننده ثابت میکند که لاکوود نویسنده
آقای عبدی موضوع این گفت و گو بناست که راجع به ” رم در سینما ” باشد؛ همین است که برای ورود به بحث، اگر موافقید از خود ” رم ” شروع کنیم… همین طور که می دانید این شهر بستر بسیاری از فیلم ها بوده و با دانش اندک من بسیار بیشتر از باقی شهر های مهم دنیا سوژه ی سینما شده؛ سوال اول من هم در همین مورد است، به نظر شما این ادعا اساسا درست است که رم مثلا نسبت به پاریس یا برلین بیشتر سوژه ی فیلم ها شده؟
به دلیل گستردگی سینما، آمار مشخصی ندیده ام که چه شهری چند بار مورد توجه مستقیم فیلمسازها قرار گرفته و با تار و پود قصه آمیخته. اما اگر به حافظه رجوع کنیم، تعداد فیلم هایی که مثلاً پاریس در آنها نقش بسیار اساسی ای دارد اصلاً کم نیست؛ مثلاً از همان دهه سی در شاهکار رنه کلر،” زیر بام های پاریس”. برلین البته کمتر از پاریس، اما نمونه های درخشانی هست مثل “زیر آسمان برلین”( یا بال های اشتیاق) ساخته ویم وندرس که فراموش نشدنی است. نیویورک و فضای شگفت انگیزش هم بارها و بارها سوژه فیلم ها شده. اما به هر حال رم بسیار مورد توجه فیلمسازان بزرگ ایتالیایی قرار گرفته و به جزء غیر قابل تفکیکی از برخی از شاهکارهای تاریخ سینما بدل شده، شاید به همین دلیل در نگاه اول به نظر برسد که بیشتر از بقیه در سینما نقش داشته.
به صورت اجمالی چه عواملی در این بیشتر به چشم آمدن رم دخیل بوده اند؟
این که سینمای ایتالیا بخصوص در دهه شصت یکی از بهترین سینماهای دنیا بوده و بسیاری از فیلم های بزرگ تاریخ سینما در این شهر ساخته شده، بخصوص فیلم های فدریکو فلینی که برخی شان به شدت با این شهر گره خورده.
جایگاه سیاست و نقش حکومت ها در پررنگ شدن رم تا کجا بوده؟ یعنی چه میزان از این آثار هنری را در خدمت سیاست و وسیله ی تبلیغ می دانید؟
سیاست ها و حکومت ها به نظرم تاثیر چندانی در سینما نداشته اند. آنهایی هم که خواسته اند داشته باشند، فیلم ساخته شده ماندگار نشده و خیلی زود فراموش شده. فکر می کنم عشق فلینی به رم است که این شهر را در فیلم هایش جاودانه کرده. البته در سال های اخیر شهرداری های چند شهر در سینما فعال شده اند و مثلاً همین شهر رم بودجه فیلم وودی آلن را تامین کرده تا فیلمی داستانی آمیخته با فضای این شهر بسازد که فکر می کنم به اندازه دو فیلم دیگر وودی آلن درباره شهرها- درباره پاریس و بارسلون- موفق نیست.
برویم سراغ چند فیلمی که برای این گفت و گو در نظر گرفته ایم و از ” رم، شهر بی دفاع ” روسلینی شروع کنیم، جایگاه رم در این فیلم از نگاه شما تا چه اندازه بود؟
حواشی و داستان مخفی ساخته شدن این فیلم در دوران جنگ خیلی شنیدنی است و در عین حال فضای شهر نقش اساسی ای در آن دارد. نئورئالیست ها بسیار به رم پرداخته اند و پس از جنگ فیلم های بسیاری داریم که فقر حاکم بر این شهر و مصائب جنگ را نمایش می دهند. رم شهر بی دفاع کمی قبل تر از آنهاست، از سردمداران نئورئالیسم که دوره اشغال را نمایش می دهد، جایی که شهر واقعاً بی دفاع مانده و فضای خفقان را می شود حس کرد. بعدتر خود روسلینی هم باز به رم برگشت و چهره های دیگری را از آن نشان داد و مثلا در اروپای ۵۱ یک زن و شوهر ثروتمند را در این شهر پس از جنگ تصویر کرد که به نظرم به همراه دو قسمت دیگر سه گانه اش فیلم های قدرتمندتری هستند از رم شهر بی دفاع و همان فیلم ها هستند که فیلمسازان موج نوی سینمای فرانسه را شیفته روسلینی کردند.
و “زندگی شیرین”؟
آن داستان دیگری است…. میان فیلمسازان خوب ایتالیایی- که کم هم نیستند- فلینی محبوب ترینم است. کاری که او با فیلم هایش بخصوص در دهه شصت می کند شگفت انگیز است. زندگی شیرین آغاز این راه است، هرچند کامل نیست و فلینی فیلم های بهتری دارد؛ از جمله هشت و نیم و جولیتای ارواح. اما زندگی شیرین در تاریخ سینمای ایتالیا – و دنیا- فیلم بسیار مهم است. حواشی جنجالی زیادی دارد که بسیاری از آنها برمی گردد به همین شهر رم. همین سر و صداها و عکاس پاپاراتزی باعث فروش شگفت انگیز فیلم شد که مثلاً شد پرفروش ترین فیلم خارجی در آمریکا تا آن زمان. فکر می کنم زندگی شیرین با جان رم آمیخته و برخی میدان ها و مراکز توریستی شهر با خاطره این فیلم برای مردم دنیا زنده شده است؛ از جمله آن میدان معروف و فواره ها و در آب رفتن آنیتا اکبرگ که می دانید…
برسیم به ” رم ” فلینی که اساسا در مورد رم ساخته شده، شهری که از نظر او سکوی پرواز رویاها نامیده شده بود، ” رم ” در این فیلم کجای قصه است؟ جایگاه مستندات را در این فیلم چطور عرض یابی می کنید؟
فیلم رم به گمانم دنباله ای است بر زندگی شیرین. اگر در آنجا رم به طور مستقیم به عنوان داستان فیلم مطرح نمی شد، این بار فلینی می خواهد به شهر مورد علاقه اش به طور مستقیم ادای دین کند. حق هم دارد؛ این شهر واقعاً شگفت انگیز است و بی شک یکی از دو سه تا زیباترین شهرهای دنیاست؛ یک موزه سرباز. حالا فلینی در یک شیوه بسیار شخصی به شهر نزدیک می شود. از در و دیوار تا آدم ها، از فاحشه خانه ها تا آنیا مانیانی که فلینی می گوید سنبل شهر رم است. همه این ها خیلی شخصی هستند. فلینی علاقه ای به وفادار ماندن به واقعیت و آوردن سند و مدرک و حتی اطلاعات دادن ندارد. او یک شهر را به شکل بسیار شخصی و دلی روایت می کند؛ همان طور که هشت و نیم را شاید بتوان شخصی ترین شاهکار تاریخ سینما نامید.
و سر آخر هم فیلم ” زیبایی بزرگ “؛ که بسیاری از منتقدین این فیلم را نسخه ی امروزین زندگی شیرین نامیده اند؛ نظر شما در این باره چیست؟
البته فیلم به زندگی شیرین شباهت دارد و وجه شباهت شان در ارتباط شان با شهر رم است، اما از لحاظ تماتیک و موضوع به شدت شبیه هشت و نیم است. من واقعاً تعجب می کنم که منتقدان غربی چطور متوجه شباهت این فیلم به هشت و نیم نیستند و همه بدون استثناء به زندگی شیرین اشاره می کنند؛ شاید هم از روی دست هم کپی می کنند. اما فیلم برای من یک ادای دین تمام عیار به هشت و نیم است؛هر دو فیلم درباره هنرمندی هستند که به بن بست فکری رسیده و هر دو فیلم پایان مشابهی دارند.
اتفاقا مورد سوال دقیقا هم این است؛ این طور که پیداست ( شاید حتی به دلیل عنوان فیلم، که شرحی بر رم است ) خود موضوع ” رم امروز ” بیشتر برای اهالی سینما جالب آمده تا نویسنده ی سرگشته ای که نمی داند چه بنویسد؛ (نویسنده ای که در هر کجای دیگر هم می توانست باشد)… یعنی به نظر شما این داستان را می شد در هر شهر دیگری هم جلوی دوربین برد؟
با این که زیبایی بزرگ به شدت با رم آمیخته، اما به نظرم بحث اش درونی تر است؛ درباره مفهوم زیستن و خلق و به بن بست رسیدن. اگر سورنتینو این شخصیت را در شهر دیگری می گذاشت، قطعاً با فیلم کاملاً متفاوتی روبرو بودیم، اما او در عین ستایش از شهر، به هشت و نیم فلینی و جهان شخصی او ادای دین می کند. جالب است که من در جشنواره کن و بعدتر در اکران عمومی فیلم ندیدم که حتی یک منتقد انگلیسی یا آمریکایی به هشت و نیم اشاره کند، در حالی که چند دوست سینمادوست ایتالیایی من در فیس بوک شان به ادای دین این فیلم به هشت و نیم اشاره داشتند و نه زندگی شیرین. نمی دانم اما شاید خیلی ها هشت و نیم را ندیده باشند، حتی همان منتقدان شناخته شده! زندگی شیرین در دنیا بسیار بیشتر دیده شده.
ممنون، تنها در آخر می خواهم تا از حال و هوای این روزهای رم هم بپرسم، پس از دوران اوج سینمای ایتالیا در دهه های شصت و هفتاد و فیلم های فراوانی که در این شهر ساخته می شدند، اوضاع و احوال رم را در روزهای اخیر چطور پیش بینی می کنید؟
خب به هر حال دوران رونق رم همان سال ها بود با استودیوی چینه چیتا و انبوهی فیلمساز طراز اول که نامشان با تاریخ سینمای جهان گره خورده. حالا اوضاع تغییر کرده. این روزها البته در سینمای ایتالیا فیلم خوب هم ساخته می شود و اتفاقاً برخی از آنها با رم گره خورده اند، اما اغراق نیست که بگوئیم که خیلی ها در جهان با یاد و خاطره فیلم زندگی شیرین به دیدن شهر رم می آیند.
امیر جعفری و یوسف یوسفی دو نشان نقره و برنز برای ایران در مسابقات وزنه برداری معلولان جهان به ارمغان آوردند.
در دومین روز هفتمین دوره این رقابت ها که در مکزیکوسیتی، پایتخت مکزیک برگزار می شود، یکشنبه شب، دوازدهم آذر (۳ دسامبر) در دسته ۵۹ کیلوگرم که با رقابت ۷ وزنه بردار برگزارشد، امیر جعفری عضو تیم ملی ایران با مهار وزنه ۱۸۷ کیلوگرمی به مدال نقره رسید. درهمین دسته، یوسف یوسفی دیگر وزنه بردار تیم ملی ایران وزنه ۱۸۲ کیلوگرمی را بالای سر برد و به نشان برنز دست یافت. در دسته ۵۹ کیلوگرم مدال طلا به شریف عثمان مصری با رکورد ۲۰۵ کیلوگرم رسید.
علیرضا جهانبخش، بازیکن ایرانی تیم آزد آلکمار بهترین چهره دیدار تیم های آلکمار و ونلو شد.
در دیدار یکشنبه تیم های آزد آلکمار و ونلو درهفته چهاردهم رقابت های فوتبال باشگاه های هلند که با پیروزی ۲ به صفر آلکمار خاتمه یافت علیرضا جهانبخش مرد شماره یک مسابقه بود و بیشترین امتیاز را گرفت.
سایت هواسکورد درپایان این مسابقه به بازیکنان دو تیم نمره داد که علیرضا جهانبخش با حضور نود دقیقه ای خود و عملکرد قابل قبول با گرفتن نمره ۶/۸، بالاترین امتیاز را درمیان بازیکنان دو تیم دریافت کرد و چهره شاخص میدان بود.