مرحله مقدماتی جام جهانی ۲۰۱۸ روسیه فردا شب درقاره آسیا به پایان می رسد.
هفته پایانی دور برگشت این رقابت ها سه شنبه با برگزاری گروه های یک و دو برگزار می شود که طی آن، در گروه یک تیم ملی ایران که صعودش به جام جهانی قطعی شده در ورزشگاه آزادی تهران میزبان سوریه است.
شاگردان کارلوس کی روش هفته گذشته در سئول، تیم ملی کره جنوبی را درحالی که ۴۰ دقیقه ده نفره بودند با تساوی بدون گل متوقف کردند و نشان دادند فوتبال ایران قدرت برتر آسیاست. تیم ملی ایران در بازی فردا شب برای اینکه رقابت های مقدماتی جام جهانی را با خاطره ای خوش به پایان برساند به دنبال برد مقابل سوریه ای است که خود یکی از شانس های صعود مستقیم به جام جهانی است. تیم ملی ایران در طول برگزاری بازی های رفت و برگشت مرحله مقدماتی جام جهانی دروازه خود را تاکنون بسته نگه داشته که این خود یک رکورد جهانی برای علیرضا بیرانوند دروازه بان این تیم محسوب می شود و ملی پوشان می خواهند این رکورد تا روزپایانی دست نخوره باقی بماند. درآنسوی میدان، تیم ملی سوریه که در بازی قبل با برد ۳-۱ مقابل قطر به صعود به جام جهانی ۲۰۱۸ امیدوار شد برای زنده نگه داشتن امیدهایش درراه یابی به روسیه به دنبال برد در ورزشگاه آزادی است و دراین میان عمر خربین و عمر السوما که دو تن از بهترین مهاجمان حال حاضر فوتبال آسیا هستند را هم با خود به این مسابقه آورده است.
از نکات قابل توجه درباره این بازی اینکه در چند روز گذشته شایعاتی در برخی از رسانه ها مبنی بر تبانی بین ایران و سوریه و همچنین راه دادن کی روش و بازیکنانش به این تیم برای همراهی با مردم سوریه منتشر شده که با پاسخ مهم و کوبنده سرمربی پرتغالی مواجه شد و او با تکذیب این موضوع، اخبار مربوط به تبانی و کمک به تیم ملی سوریه را بزدلانه و غیرواقعی دانست.
دردوبازی دیگر گروه یک نیز ازبکستان در ورزشگاه تاشکند میزبان کره جنوبی است. این بازی برای هر دو تیم حکم مرگ و زندگی دارد. کره جنوبی در صورت تساوی دراین مسابقه به عنوان تیم دوم و به صورت مستقیم به جام جهانی صعود خواهد کرد و ازبکستان باید دراین بازی خانگی پیروز شود تا شانس صعود مستقیم داشته باشد و در دیداری تشریفانی تیم های قطر و چین در دوحه رودرروی هم قرار خواهند گرفت.
۱۱ میلیون حاشیهنشین و ۸ میلیون ساکن بافت قدیمی در کشور
عباس آخوندی وزیر راه و شهرسازی در جلسه ستاد بازآفرینی در جمع مسئولین استان شهر کرمان اظهار داشت: یک مسئله بسیار جدی که هنوز توسط سیاستمداران و سیاستگذاران مورد توجه قرار نگرفته، غیبت متن از دیدگان است. در واقع به حواشی زیاد پرداخته میشود اما متن از دیدگان ما غایب است. علیرغم تلاشهای بسیار بزرگی که در حوزه صنعت، حملونقل، بهداشت و مخابرات با هزینههایی بالغ بر هزاران میلیارد تومان که در ایران انجام گرفته است، اما سرانجام در مقابل ارائه محصول نهایی هرکسی از دید خود گلایه میکند. این همان نکته بنیادین است که در واقع کجای کار ایراد داشت؟ که علیرغم این حجم از سرمایهگذاری سرجمع رضایتمندی عمومی و ارتقا کیفیت زندگی را نمیتوانیم نشان دهیم. وی با اشاره به آمار ۱۹ میلیون بد مسکن شامل ۱۱ میلیون حاشیهنشین و ۸ میلیون ساکن بافت قدیمی گفت: این جمعیت ۳۵ درصد جمعیت ۵۹ میلیون نفری شهری را تشکیل میدهند؛ بنابراین حتماً یک جای کار ایراد دارد همچنین به نظر نمیرسد که درمان آن نیز کار سادهای باشد و بتوان با اقدامات عمرانی کاری انجام داد.
پرداخت ۱۳ هزار میلیارد تومان بدهی دولت به بانکها
محمدباقر نوبخت رییس سازمان ندیریت و برنامه ریزی و سخنگوی دولت در حاشیه برگزاری بیست و هشتمین همایش بانکداری اسلامی در جمع خبرنگاران در مورد نظام بانکی اظهار داشت: در راستای ارتقای سطح کیفیت نظام بانکی، لایحه اصلاح مقررات پولی و بانکی توسط دولت تهیه شده و به مجلس ارائه شد. وی در مورد تأمین مالی ارزان برای بانکها تصریح کرد: با توجه به اینکه علاقه مندیم نظام بانکی تسهیلات بیشتری اعطا کند، دو دلیل دارد. یکی محدودیت سرمایه بانکها و سپردههایی که نزد نظام بانکی بود و به بخشی از افراد حقیقی و حقوقی تسهیلات داده شد که پول آن بازنگشته است، وی گفت: اگر دولت میخواهد به نظام بانکی کمک کند، باید درخواست کند، تا مطالبات تسریع شود، سال گذشته ۲۹ هزار میلیارد تومان سرمایه بانکهای دولتی را افزایش دادیم و در کنار آن ۱۳ هزار میلیارد تومان از بدهیهای دولت نزد نظام بانکی تأدیه شد. لازم به یاد آوری است که بدهی بانکی دولت به سیستم بانکی رقمی حدود دویست هزار میلیارد تومان برآورد میشود که پرداخت ۱۳ هزار میلیارد تومان از این رقم نجومی معنا پیدا نمیکند.
امیدی به حرکت چرخ صادرات غیرنفتی نیست
جمال رزاقی رییس اتاق بازرگانی شیراز با بیان اینکه سازوکاری برای اینکه کشور به سمت اقتصاد متکی به بخش خصوصی سوق یابد، تعریف نشده گفت: به این ترتیب اقتصاد ما همواره متکی به دولت خواهد ماند. وی در رابطه با مهمترین موانع صادرات غیرنفتی گفت: رشد منفی در صادرات غیر نفتی بیانگر این مطلب است که حمایت ها و سیاست های اتخاذی در جهت تقویت صادرات غیر نفتی کافی نبوده و تا زمانی که همه ارکان نظام برای توسعه صادرات غیرنفتی قدم جدی برندارند و به اهمیت صادرات توجه کافی نشود، نمیتوان از ثبات و پایداری رشد صادرات غیر نفتی صحبت کرد. با توجه به اینکه ۵۲ درصد از صادرات متکی به نفت است و بودجه کشور از طریق نفت تامین می شود، استراتژیها معطوف به صنعت نفت و صنایع وابسته به آن است تا صادرات غیر نفتی. وقتی دولت حجم بودجه خود را با اتکا به درآمد نفت رشد میدهد،لزوما واردات و فروش ارز افزایش یافته و نرخ ارز در جهت رشد واردات پایین نگه داشته میشود و از طرفی به دلیل کمتر بودن نرخ رشد ارز از نرخ تورم طی چند سال گذشته، قیمت تمام شده کالاهای صادراتی داخل افزایش قابل توجهی پیدا کرده است؛ در حالی که نرخ ارز متناسب با آن افزایش نیافته و این موضوع باعث از دست دادن بازارهای صادراتی و کم شدن حاشیه سود صادرات شده است. تاکید بر سیاست کاهش تورم با پذیرش رکود فعلی، منجر به کاهش تولید و در نتیجه تجارت خارجی کشور شده است. از سوی دیگر در برخی اقلام و محصولات کشاورزی که با مساله خشکسالی درگیر بودهاند، شاهد افت تولید و صادرات بودهایم. وی بیان داشت: تا زمانی که نرخ تسهیلات در بانکها براساس تورم تعیین نشود، و نرخ ارز متناسب با تورم سالیانه افزایش پیدا نکند و تا زمانی که به دلیل عدم عضویت در سازمات تجارت جهانی مزیت کالاهای با ارزش افزوده بالا در بازارهای هدف صادراتی، توان رقابت ندارند، تا زمانی که حمل و نقل مناسب درحوزه محصولات کشاورزی نیست، نمی توان امیدوار بود که چرخ صادرات غیرنفتی رو به جلو حرکت کند.
کاهش ۶ درصدی حجم مخزن سدهای کشور
به گزارش پایگاه اطلاعرسانی وزارت نیرو (پاون)، شرکت مدیریت منابع آب ایران در آخرین اطلاعات به ثبت رسیده خود اعلام کرد که از ابتدای مهرماه گذشته تا ۸ شهریورماه جاری، میزان آب ورودی به سدهای کشور ۳۷ میلیارد و ۷۷۰ میلیون مترمکعب بوده که در مقایسه با مدت مشابه سال گذشته ۴۴ میلیارد و ۱۶۰ میلیون مترمکعب و به میزان ۱۴ درصد کاهش داشته است. براساس این گزارش، از مجموع ۱۷۲ سد بزرگ کشور، ۷۸ سد از جمله «سفیدرود»، «لار»، «زایندهرود»، «پیشین»، «ستارخان» و «دانشمند» کمتر از ۴۰ درصد آب دارند. ارزیابیها نشان میدهد ۱۶ سد از جمله «سنگسیاه»، «دز»، «کوثر»، «بانه» و «گلپایگان» بین ۴۰ تا ۵۰ درصد و ۳۵ سد از جمله «تهم»، «شیریندره»، «میجران» «سند» و «البرز» بین ۵۰ تا ۷۰ درصد آب دارند. گزارشها حاکی است، ۳۰ سد از جمله سدهای «طالقان»، «شهید عباسپور»، «قشلاق»، «کرج» و «جیرفت» بین ۷۰ تا ۹۰ درصد آب دارند و فقط ۱۳ سد از جمله «لتیان»، «زریوار»، «نسا»، «بافت» و «ایلام» بین ۹۰ تا ۱۰۰ درصد آب دارند. از میان سدهای کشور، ۲۶ درصد سدهای «حوضه خزر»، ۶۱ درصد سدهای «حوضه خلیج فارس»، ۴۷ درصد سدهای «حوضه دریاچه ارومیه»، ۳۹ درصد سدهای «حوضه مرکزی»، ۶۱ درصد سدهای «حوضه هامون»، ۳۲درصد سدهای «حوضه سرخس» و در مجموع ۵۰ درصد حجم مخازن سدهای کشور پر است.
سهم ایران در تجارت با عراق
ابراهیم رضازاده دبیر میز عراق در سازمان توسعه تجارت گفت: بازار عراق که قبلا حدود ۱۰ درصد آن در دست تجار ایرانی بود اکنون این رقم به ۷/ ۱۹ درصد رسیده است. همچنین ترکیه که ۲۵ درصد از بازار این کشور را در دست داشت سهمش به حدود ۲۱ درصد کاهش یافت. وی اظهار کرد: طبق آمار، ۳۷ درصد از صادرات ایران به عراق به کالاهای کشاورزی، مواد غذایی و انواع میوهجات مانند هندوانه، گوجه و خیار مربوط میشود. وی همچنین عنوان کرد: محصولاتی مانند انواع کنسرو، رب گوجهفرنگی، مرغ، تخممرغ، گوشت و محصولاتی از این دست صادرات قابلتوجهی به عراق دارند و پس از موادغذایی بیشترین حجم صادرات ایران به عراق به مصالح ساختمانی مانند میلگرد، کاشی، سرامیک، آهنآلات و کولرهای آبی مربوط میشود. رضازاده با بیان اینکه بخش قابلتوجهی از بازار کولر آبی عراق در اختیار ایران قرار دارد، گفت: در چهار ماه اول سالجاری کولرهای آبی اولین قلم صادراتی ایران به عراق محسوب میشوند. طی سالهای گذشته در بازار صادراتی عراق، ترکیه با در دست داشتن ۲۵ درصد از سهم بازار رقم بالایی را به خود اختصاص میداد که این رقم سال گذشته به حدود ۲۱ درصد رسیده است. وی در عین حال اظهار کرد: چین نیز در این بازار تقریبا همپای ما حرکت میکند، اما در مورد ترکیه باید توجه داشت که قدرت صادرات این کشور پنج برابر ایران بوده و قیمت تمام شده آنها نیز در اکثر مواقع کمتر از ایران است.
۲۰ درصد از صنایع داخلی راکد هستند
محسن صالحینیا معاون امور صنایع وزارت صنعت و معدن و تجارت از فعالیت حدود ۸۵ هزار واحد صنعتی در کشور یاد کرد و گفت: آمار واحدهای راکد همواره ثابت نیست و بسته به شرایط گاهی تعدادی از واحدها به چرخه تولید بازگشته و گاهی از چرخه خارج میشوند، اما در مجموع میتوان گفت حدود ۱۵ تا ۲۰ درصد صنایع کشور دچار رکود هستند و فعالیت مناسبی ندارند. وی با بیان اینکه اکنون ۵۰ تا ۶۰ درصد واحدهای کشور بر اساس ظرفیتی که دارند کار میکنند، یادآوری کرد: تعداد واحدهایی که زیر ۳۰ درصد ظرفیت تولید دارند نیز حدود ۱۵ تا ۲۰ درصد است. صالحینیا از برنامههای دولت برای حمایت از این واحدها نیز یاد کرد و ادامه داد: دولت تلاش میکند با تامین منابع حمایتهای لازم را از این صنایع انجام دهد تا بتوانند به چرخه تولید بازگردند، تجهیزات و ماشین آلات خود را به روز کنند و یا سرمایه در گردش خود را تامین کنند. وی افزود: این واحدها مشکلات متفاوتی دارند. برخی نیازمند سرمایه در گردش هستند، برخی باید تجهیزات و ماشین آلات خود را به روز کنند، برخی مشکل بازار فروش دارند. وی خاطر نشان کرد: اکنون صنعت نفت، خودروسازی، فولاد، پتروشیمی، لوازم خانگی، نساجی رو به رشد است، اما بسیاری واحدها هم دچار مشگل هستند.
در خبرها آمده است که آستان قدس رضوی در نظر دارد بانک قرضالحسنه بدون ربا تاسیس کند. در واقع چنین به نظر میرسد که حجتالاسلام رئیسی نایب التولیه بلند پرواز آستان قدس، میخواهد ایجاد اولین بانک قرض الحسنه بدون ربای واقعی را که از ابتدای انقلاب تاکنون وعده آن داده شده ولی عملی نگردیده را تحقق بخشد. این در حالی است که در حال حاضر یک رقیب بنام ” قرض الحسنه دولتی مهر” و یک رقیب خصوصی بنام ” قرض الحسنه رسالت ” وجود دارند، که هرچند دچار وضعیت نامساعد مالی هستند و با ترفندهای خاصی هنوز فعالیت خود را حفظ کرده اند را در مقابل خود خواهد داشت.
از قرار رویای ریاست جمهوری که با شکست تحقیرآمیزاو به پایان رسید، هنوز ذهن این حجت الاسلام جویای نام را به خود مشغول کرده و این بار درنظر دارد تا با استفاده از کارتل امام رضا خود را به عنوان مرد اقتصادی رژیم مطرح سازد، که به تصور او ایجاد بانک قرض الحسنه میتواند سکوی پرتاب آن باشد. منتها اینکه آیا تاسیس بانک قرض الحسنه به معنای واقعی آن در شرائط امروز کشورمیتواند اقدام بجایی باشد بسیار جای حرف دارد. زیرا در شرائط اقتصادی نا به سامان و نا متعادل تورمی – رکودی موجود چنین اقدامی نمیتواند توجیه اقتصادی داشته باشد. مگرآنکه آستان قدس با منبع عظیم مالی خود پا به میدان گذارده و بدون توجه به نفع و ضرر آن تسهیلات ارزان قیمت در اختیار متقاضیان و نیازمندان قرار دهد. زیرا در وضعیت بحرانی موجود به سختی میتوان انتظار داشت که سپرده گذاران و سهامداران در نظام بانکداری موجود که خود را تابع سیستم بانکداری اسلامی میدانند و به برکت این سیستم سودهای کلانی میبرند، حاضر شوند فی سبیل الله در این بانک سپرده گذاری کنند. رسالت یک بانک در آن است که بتواند خدمات بانکی ارائه دهد، در غیر اینصورت صرفا مشتری های خاص و اندک پیدا میکند، درحالیکه عموم مردم نیازهای بانکی دیگری هم دارند و خواهان سپردهگذاری در انواع دیگر یا دریافت تسهیلاتی دیگر هم هستند یا ممکن است بخواهند اعتبار اسنادی باز کنند. بنا براین بسیار غیر محتمل میباشد که تشکیلات آستان قدس و بلند پروازیهای شخص رییسی در حد تاسیس بانکی باشد که فقط به صورت قرض الحسنه عمل کند .
آما در رابطه با ماهیت و نحوه فعالیت آستان قدس رضوی که سومین نهاد اقتصادی وابسته به نظام پس از ستاد فرمان هشت ماده ای امام خمینی و بنیاد مستضعفان به شمار میرود و به روایتی به عنوان بزرگترین نهاد موقوفه در جهان اسلام شناخته شده است به قدری حرف و حدیث وجود دارد که قضاوت صادقانه درباره آنرا بسیار مشگل میسازد. تولیت این سازمان مالی عریض و طویل در قبل از انقلاب با پادشاه بود که نایب التولیه ای را منصوب میکرد تا این نهاد را اداره کند. درآمدهای آن هم بیشتر از طریق نذر و نیاز ، کمک های مردمی و اجاره اماکن موقوفه در همه کشور به ویژه در استان خراسان ایجاد میشد. پس از انقلاب و با انتصاب حجت الاسلام عباس واعظ طبسی به عنوان نایب التولیه توسط آیت الله خمینی این نهاد به تدریج رنگ و بوی دیگری به خود گرفت و هرروز بر نفوذ و وسعت عمل و قدرت آن افزوده میشد و استقلال رای بیشتری پیدا میکرد، بطوریکه در زمان مرگ واعظ طبسی در اسفند ۱۳۹۴ که ۳۵ سال تولیت آستان را یدک میکشید، مجموعه آستان قدس رضوی تبدیل به قدرت اقتصادی مستقلی شده بود که حتا به ولی فقیه هم حساب پس نمیداد.
این سازمان مالی عظیم که در حال حاضرابراهیم رییسی با حکم ولی فقیه مسئولیت آنرا بر عهده گرفته است به گونه ای بسیار بسته و مافیایی اداره میشود و به هیچکس به جز ولی فقیه پاسخگو نیست. آیت الله خمینی در زمان صدور حکم نایب التولیه ای واعظ طبسی قید کرد که این نهاد از پرداخت مالیات معاف است . این حکم مستمسکی شده تا دولت اجازه ورود به این نهاد را نداشته باشد. بنا براین آستان قدس نه تنها مالیات نمیدهد و از این طریق خود را در حاشیه امن قرارداده، بلکه مدعی است که به دولت مستقیم و غیر مستقیم کمک میکند و دولت بایستی سالانه مبلغ معتنابهی بابت اجاره ملک به آستان قدس بپردازد که همواره سر باز زده است. در رابطه با ثروت واقعی آستان قدس چون بسیار بسته عمل میکند و هیچگونه آمار رسمی ارائه نمیدهد لذا اطلاع رسانی بسیار دشوار است. معهذا با بررسی همین اطلاعات اولیه که هر از چند گاهی در دسترس افکار عمومی قرار میگیرد، نشان میدهد که بیش از بک سوم از مساحت شهر مشهد جزو موقوفات آستان قدس به شمار میرود. البته این تنها به شهر مشهد و استان خراسان خلاصه نمیشود، بلکه موقوفات زمین و ملک و باغ و قنات آب تقریبا در تمام استانهای کشور وجود دارد. برآوردها نشان میدهد که ارزش تقریبی این املاک و مستقلات بیش از ۲۰ میلیارد دلار تخمین زده میشود. تعداد مستاجرین و طرفهای قرارداد های ملکی اعم از شهری و روستایی متجاوز از ۳۰۰ هزار نفر است. نکته بسیار حائز اهمیت اینکه بیشتر این ثروت نجومی در دوره ۳۵ ساله تولیت واعظ طبسی بدست آمده است. آستان قدس ضمن خرید و تصاحب زمین و املاک بسیار در شهر مشهد، با ایجاد تسهیلات برای زوار که گفته میشود به ۳۰ میلیون نفر در سال بالغ میشود به منبع درآمدی عظیمی دست یافته است.
ارقام فوق تنها بخشی ازدرامد آستان قدس را عریان میسازد، درحالیکه ارقام نجومی درآمد درشرکتهای وابسته نهفته است که سر به میلیاردها دلار میزند. این نهاد مالکیت و مدیریت بیش از ۹۰ شرکت و مؤسسه را برعهده دارد. سابقه بعضی از این شرکتهای بعضا موقوفی به دههها پیش برمیگردد، ولی اگثر آنها در بعد از انقلاب دستخوش تغییرات اساسی شده وبا امکانات ، اختیارات و وسعت عمل بیشتری وارد فعالیتهای اقتصادی شده اند. این تحرک جدید سبب گردیده تا آستان قدس در سال ۱۳۷۷ فعالیتهای اقتصادی را ازمجموعه سازمان مستقل سازد. در نتیجه در سال ۱۳۸۳ سازمان اقتصادی رضوی به عنوان یکی از بزرگترین مجتمع های اقتصادی کشور به ثبت داده شد. سازمان اقتصادی رضوی در همه بخش های اقتصادی از صنعت و معدن، خودروسازی، انرژی گرفته تا کشاورزی و ساختمان و هتل داری مشغول فعالیت است و در این رابطه صدها شرکت در زیر مجموعهاش ایجاد شده است، تا آنجا که حتا اقدام به تاسیس استادیوم فوتبال، که از قرار بسیار هم مدرن ساخته شده کرده است که البته هنوز رسما افتتاح نشده است. شاید رییسی مترصد آن است تا از این سوژه در مناسب ترین زمان همراه با تبلیغات گسترده رونمایی کند. آستان قدس شرکتها و حساب های بانکی متعددی در خارج از کشور دارد که محرمانه نگهداری میشود و دسترسی به آنها تقریبا غیر ممکن است.
آما در رابطه با چگونگی اداره این مجنمع عظیم اقتصادی به ویژه در دوره ۳۵ ساله تولیت واعظ طبسی به قدری حرف و حدیث وجود دارد که بعضا باور نکردنی است. شخص واعظ طبسی روضه خوان کم سوادی بود که کمترین اطلاعی از اقتصاد انهم در چنین سطحی نداشت. او حتا در زمینه مذهب نیز در ردیف علمای طراز اول به شمار نمیامد و طرز فکری متعلق به گذشته داشت. این صرفا شرائط انقلابی و ارادت ویژه او به خمینی بود که سبب گردید تا به چنین موقعیت استثنایی دست یابد. او برای اداره امور طبیعتا نزدیکان مورد اعتماد خود از جمله فرزندش ناصر، دامادش و سایر اقوام و دوستان نزدیک را به کمک طلبید و این دستگاه عظیم اقتصادی را تبدیل به موسسه فامیلی کرد. در طول این ۳۵ سال خدا میداند که چه ارقام نجومی به حساب نزدیکان واعظ طبسی به خارج از کشور حواله شده. کار فساد مالی در دوره طبسی به جایی رسید که بلافاصله پس از فوت وی بسیاری از مدیران و مسئولین آستان قدس به خارج فرارکرده و بعضا به جرم اختلاس زندانی شدند.
اکنون نوبت به تازه نفس دیگری به نام حجت الاسلام ابراهیم رئیسی رسیده است که دزد با چراغ است و با تجربه از گذشته و سوابق کاری گزیده ترعمل خواهد کرد.
در چهل و نهمین سالروز در گذشت صمد بهرنگی بازخوانی نوشته ای را پیش رو داریم که نزدیک به دو دهه پیش به قلم هدی صابر نوشته شده است. همان روزنامه نگار شریف و پایداری که جان شیرینش را در راه آرمان و پشت دیوارهای محبس از کف داد و قلب دردمندش در پی اعتصاب غذا از تپش باز ایستاد.
۳۰ سال قبل، قلب گرم و تپنده یک آذری «عاشیق میلت» در آب سرد آراز از حرکت بازایستاد. ایستادنی پر اما و اگر و پر ابهام و تردید. «صمد عمی جان» که با یک کت مشکی، یک بغل کتاب و یک سینه صفا، عمر را وقف «حرکت» در مسیرهای روستایی سرزمین مادری کرده بود و بی وقفه در حدفاصل آبادی های ممقان، دهخوارگان، خسروشاه و… نقطه چین سبز می زد، بسیار زود دیدگان خیل عموزادگان کوچک را بر افق جاده های خاکی منتظر گذاشت.
تا قبل از آن، ورود او به ده همان و تشکیل یک حلقه از بچه های ریز و درشت همان و باز کردن بقچه قصه همان و یک تلنگر به ذهن بچه ها همان. «بانی» کلاسهای درس برای ساده سازی و روان سازی آموزش ابتدایی، به نگارش کتاب «الفبای آذری» همت گماشت تا کودک آذری، آب را «سو» و نان را «چُرک» بنویسد. او که در «کند و کاوی در مسائل تربیتی» نظام آموزشی اقتباسیِ کج و معوج را به نقد کشیده و مشکلات کتابهای درسی را به دیده دقت نگریسته بود، با آموزش های خودجوش و بومی اش، بسیاری از روستازادگان کوچک را سواد بخشید. او که با روان بچه ها نیز ارتباط برقرار کرده بود، «خیل»ی را کتاب خوان کرد و تعدادی را دست به قلم. از میان «ره» یافتگان کوچک آذری، علی اضغر عرب هریسی چریک شد و تنی چند نیز نویسنده و شاعر.
اما صمد با داستان هایش از آذربایجان هم بیرون زد و با ایران باب سخن گشود. او با ۱۱ داستان به قدر یک جهان با کودکان ایران سخن گفت. آذری شور در سر و درد بر دل، در عصری که «سانتی مانتالها» بر بازار کتاب کودک حاکم بودند و با برپا ساختن «نهضت ترجمه»، سیندرلا را در ذهن بچه ها منزل می دادند و «قصه های خوب برای بچه های خوب» برگردان می زدند و برخی دیگر نیز با «داستانهای طلایی»، رویای شاهزاده شدن را به مغز نونهالان تزریق می کردند، با این اعتقاد که «اگه می خوای داستان بنویسی برای بچه ها، باید مواظب باشی دنیای قشنگ الکی براشون نسازی» با آنها از «کچل کفترباز»، «اولدوز» و «کور اوغلو» قصه می گفت. داستانهای معلم ساده زیست با چهار عنصر «مهر»، «نفرت»، «حرکت» و «نیروی ستیزنده»؛ بچه ها را با وضع موجود آشنا می ساخت و وظایفشان را پیش روی شان می نهاد.
واقع گرایی دل نشینی که با آمیخته ای از مهرورزی و موضع ضدظلم از قلم گزنده و شورشی معلم روستا بر می تراوید، نقشی پاک نشدنی بر لوح ذهن خواننده نوپا رقم می زد. مضمون سرشار از مهر و عاطفه ی «اولدوز و کلاغها» که به یاد تمام بچه های «اوگه ای» (ناتنی) نوشته شده بود، نور امیدی که در «عروسک سخنگو» در جمله ی «هر نوری هر چقدر هم ناچیز باشد، بالاخره روشنایی است»، موج می زد و غرتی که در «پسرک لبو فروش» در درون تاری وردی نوجوان جوشان بود، از یاد نرفتنی است. همچنان که احساس مسئولیت «کچل کفترباز» نیز همواره در ذهن مأوا دارد. حتی اگر سه دهه نیز از خواندن آنها گذشته باشد.
اما «گل» قلم بهرنگ در «زیر آب» شکفت. آنجا که یک ماهی سیاه جست و جوگر و شور در سر، بر سنت محیط عصیان ورزید و به عشق رسیدن به ته جویبار و تن زدن به دریا، راهی نو برگزید:
«مادر: جویبار که اول و آخر ندارد، همین است که هست… به هیچ جا نمی رسد. پاشو بریم گردش.
ماهی سیاه: نه مادر، من دیگر از این گردشها خسته شده ام… من می خواهم بدانم که راستی راستی زندگی یعنی اینکه تو یک تکه جا، هی بروی و برگردی و دیگر هیچ؟»
ماهی که از «گردش» ارضا نمی شد، راهی مستقل و هدفدار پیش گرفت. در مسیری که هم «ترس» می ریخت و هم «جرأت» کسب و ذخیره می شد:
«- اگر مرغ سقا نبود با تو می آمدیم. ما از کیسه مرغ سقا می ترسیم.
– شماها زیاد فکر می کنید، همه اش که نباید فکر کرد. راه که بیفتیم، ترس مان به کلی می ریزد.»
ماهی با همه کوچکی، هم به «توازن فکر و عمل» توجه می داد و هم به «برکتِ» راه افتادن و حرکت کردن.
اما مهم ترین آموزش ماهی، تلقی اش از حیات بود:
«مرگ خیلی آسان می تواند به الآن به سراغ من بیاید. اما من تا می توانم زندگی کنم، نباید به پیشواز مرگ بروم. البته یک وقتی ناچار با مرگ روبرو می شوم -که می شوم- مهم نیست. مهم این است که زندگی یا مرگ من چه اثری در زندگی دیگران داشته باشد.»
همین فلسفه حیات در نامه صمد به اسد -برادر بزرگترش- نیز موج می زند:
«غرض رفتن است… این که می دانیم نخواهیم رسید…، نباید ایستاد، وقتی هم مردیم، مردیم به درک…» فلسفه ای که در آموزش های عملی دیگر همدوره های استخوان درشت دهه چهل معلم پاک نهاد آذری نیز آکنده بود؛
صحبت از رفتن و رفتن ها نیست
صحبت ز ماندن هم نیست
صحبت آن است که خاکتر تو، تخم رزم آور دیگر باشد.
معلم روستا، که خود همان «ماهی سیاه کوچولو» بود در شهریور ماه ۴۷ در آب آراز جان سپرد.
خیل بچه هایی که با داستان های «صمد عمی جان» کتابخوان شدند نیز به هنگام هر وداع به او «هله لیک» (به امید دیدار) می گفتند. نه بهرنگ از یاد رفتنی است، نه «یک هلو، هزار هلو» و «بیست و چهار ساعت در خواب و بیداری» اش و نه توصیه اش به «آموختن ضمن حرکت» نقطه چین سبزش در مسیرهای روستایی آذربایجان نیز پاک ناشدنی است. هم زیر سبزه های بهار، هم زیر برگهای خزان و هم زیر برفهای زمستان.
«ماهی سیاه کوچولو» مدت کوتاهی پس از دیده بر هم نهادن نویسنده اش، در نمایشگاه ۱۹۶۹ بولون در ایتالیا و نمایشگاه ۱۹۶۹ بی ینال براتیسلاوا در چکسلواکی برنده جایزه طلایی شد. پس از مرگ صمد، دوست نزدیکش بهروز دهقانی به یاد وی غم سروده «حیدربابایه سلام» را سر داد. اما در میهن صمد، هیچگاه تقدیری درخور از شخصیت و آثارش صورت نگرفت. از آن سو داستانهای صمد نیز در پاکسازیهای دهه ۶۰، از بازار کتاب کودک «زدوده» شد.
بزرگداشت صمد، وظیفه ای است فراروی همه آنهایی که از لا به لای دست نوشته های بهرنگ، «چیزی» آموختند. گرچه سی سال پس از خاموشی وی
باز هم صفحه چهرهنما و باز هم گشت و گذاری به چهارسوی دنیای فرهنگ و هنر. در نهمین شماره این صفحه، از بزرگانی یاد کرده ایم که به قول شاعر ما نغمه ای ماندگار در صحنه ی زندگی سرودند و رفتند. همراه گزیده نویسی های این هفته ی ما به چهارگوشه ی دنیا سفر کنید و از حال فرهنگ سازان بزرگ این کره ی خاکی، خبر شوید…
شعر و جنون
دیوید هربرت لارنس، ادیبی که همین روزها زاد روز اوست. یکی از وصافان برجسته ی طبیعت است. شهرت لارنس گرچه وامدار رمانهای اجتماعی و انتقادی اش است . اما نثر شاعرانه و توصیفات بی بدیل اش از پدیده های پیرامون، بی شک وامدار سویه ی شاعری اوست.
او در سپتامبر سال ۱۸۸۵ و در خانواده ای از طبقه ی سختکوش جامعه زاده شد. او از همان کودکی شیفته ی ادبیات بود و همین علاقه ی بیحد او را از تقدیر کار در معدن رهاند و به سوی نویسندگی سوق داد. او تحصیل در کالج ناتینگهام را نیمه کاره رها کرد و با فریدا ویکلی، همسر آلمانی پروفسوری در ناتینگهام گریخت . پس از آن زندگی این زوج تا مدتها دستخوش سرگردانی و خانه به دوشی شد.
” لارنس در طول زندگی چهل و پنج ساله اش آثار زیادی در قالب داستان، شعر و مقاله نوشت. از آثار معروف او می توان به “رنگین کمان”، “طاووس سفید”، “پسران و عشاق” و “زنان عاشق” اشاره کرد. اما معروف ترین اثر او “معشوق خانم چترلی” است، که متن خلاصه شده ی آن با عنوان “فاسق لیدی چترلی” به زبان فارسی ترجمه شده است.
معشوق خانم چـــَتـــِرلی” داستان زنی ثروتمند و اشراف زاده به نام کنتس چترلی ست که همسر ملاکش، در اثر آسیب دیدن در جنگ فلج می شود و توانایی جنسی اش را از دست می دهد. پس از آن است که خانم چترلی درگیر رابطه با مردان دیگر می شود. انتشار این رمان به دلیل در بر داشتن صحنه های عریان جنسی در ایالات متحده آمریکا و بریتانیا ممنوع بود.
بسیاری از شخصیت های اصلی داستانهای لارنس برگرفته از شخصیت مادرش بوده است. شخصیت زنی تحصیل کرده، از طبقه ی متوسط که همواره در تقابل و تضاد با شخصیت مرد از طبقه کارگری جامعه است.
لارنس در خلال جنگ جهانی اول، زندگی فقیرانه ای را گذراند و گوشه ی عزلت اختیار کرد تا آنجا که برای فرار از مظاهر شهر و قیل و قال بشر به مکزیک پناه برد، جایی که زندگی بکر مردم آرامش خاطری غریب برایش فراهم آورد. او شعر پاییز در تائوس را در مدت اقامتش در نیومکزیکو و در وصف پاییز شهر سحر انگیز تائوس سروده است. شهری که سالهاست زمزمه ای مبهم در آن ساریست.
زبان شعرلارنس زبانی مدرن و مشاهدات رئالیستی اش از حیات وحش بدیع و ساختارشکن است. لارنس از نخستین شاعرانی بود که واقع بینانه و به دور از نگاه سمبلیستی به طبیعت و حیات وحش در اشعارش پرداخت. در اشعار او طبیعت و حیات وحش هرگز سمبل و نماد نیستند و شاعر با نگاهی دقیق و موشکافانه به خود این عناصر می پردازد.
تسخر زدن به رویای آمریکایی
ماه سپتامبر زادروز با زادروز اسکات فیتزجرالد، نویسنده ی سرشناس آمریکایی را در خود جای دده است. مردی که با وجود عمر کوتاهش خالق آثاری ارزشمند در عرصه ی رمان نویسی و داستان کوتاه شد.او یکی از نویسندگان بزرگ قرن بیستم و متعلق به نسلی از نویسندگان آمریکا موسوم به «نسل گمشده» است.
فیتزجرالد در سال ۱۸۹۶ و در خانوادهای کاتولیک و ایرلندی الاصل از طبقهی متوسط زاده شد و ازهمان نوجوانی داستانهای کوتاهش را در روزنامه ی مدرسه چاپ می کرد. او در ۱۶ سالگی و به خاطر کوتاهی در درس خواندن از آکادمی سنت پاول اخراج شد، اما یک سال بعد توانست وارد دانشگاه پرینستون شود.
فیتزجرالد در فاصله یک دهه بین سالهای ۱۹۱۹ تا ۱۹۲۹ خط سیر نسلش را طی کرد و با داستانهایش پیام آور تباهی سرگیجه آور و فضای تار و رعب انگیز سالهای پس از جنگ شد.
فیتز جرالد روایت گر امیدهای از دست رفته ی آمریکاست و شهرتش را مرهون تصویری ست که از سقوط مفهوم “رویای آمریکایی” خلق کرده است. آثار او تفسیری ست بر آمریکا، فلسفه ی وجودی آن و ارزیابی شکست این رویا.
از جمله رمانهای فیتزجرالد می توان به « گتسبی بزرگ» «شب لطیف است» ، « این سوی بهشت»، «زیبا و ملعون» و داستان کوتاه «مورد عجیب بنجامین باتن» اشاره کرد.
فیتز جرالد در شاهکار ماندگارش گتسبی بزرگ، دنیای آزادی را تصویر می کند که در آن ارزشهای سنتی و اخلاقی زیر سوال می روند، رویه ای که در حقیقت انقلاب فرهنگی دهه ی ۱۹۶۰ در آمریکا را پیش بینی می کند. این کتاب به خاطر دستمایه قرار دادن زندگی طبقه مرفه آمریکا در دهه ۱۹۲۰ و نگاهی دگرگونه به معنای زندگی ؛ همواره مورد توجه صاحب نظران بوده است.
رمان در انتها مفهوم خود را به تاریخ آمریکا پیوند می دهد و در پاراگرافهای آخر رویای آمریکایی را به زبانی مکرر بیان می کند، همان پیامی که این سرزمین جدید به نخستین ساکنان اروپایی اش می داد: ” آخرین و بزرگترین رویا درتمام رویاهای انسانی” ، اما با این تفاوت که لحن فیتزجرالد برای به یاد آوردن این رویا مرثیه گون است، او از سرزمینی می گوید که اگرچه تصویر گر آرزوهای آدمی ست اما دیباچه ی شکست ها و نومیدی ها و تهی شدن های او هم هست
چیرگی رنگ
روزهای آغازین سپتامبر مصادف است با زادروز جاکوب لورنس نقاش آمریکاییِ آفریقایی تبار هنرمند آوانگاردی که در بحبوحه تبعیض نژادی در آمریکا توانست زندگی هم نژادانش را رنگین کند.
جاکوب لورنس در هفتم سپتامبر سال ۱۹۱۷ و در محله ی هارلـــِم نیویورک زاده شد. محله ای که به عنوان یکی از اصلی ترین مکانهای زندگی سیاه پوستان شناخته می شد و بخش مهمی از فرهنگ معاصر آمریکا در آن بالید.
کودکی و نوجوانی لورنس مصادف بود با وقوع رنسانس فرهنگی در جامعه ی آفریقایی تباران ساکن آمریکا. در این دوران و به واسطه ی شکوفایی موسیقی، ادبیات و سیاست میان سیاهپوستان، هویت هنری لورنس هم رقم خورد.
او از همان کودکی به کلاسهای نقاشی و کاردستی محله ی هارلم رفت و نقاشی هایش کم کم به سوژه مشترکی همگرا شدند: زندگی آمریکاییهای آفریقاییتبار یا بهقول خودش، «آنچه بود و آنچه داشت».
نقاشیهای لورنس بخش مهمی از هنر آمریکا هستند، او در نقاشیهایی که از زندگی آفریقاییتبارها کشیده، بیشتر از نشان دادن تبعیض و نژادپرستی، گوشههایی از زندگی در مفهوم کلی را نشان داده که خودش هم بخشی از آن بوده است.
لورنس نام سبک هنری اش را کوبیسم پویا گذاشته بود. او هنرمند پرکاری بود که در طول زندگی اش بارها مورد تحسین و تمجید قرار گرفت. لورنس تا چند هفته پیش از مرگش در سال ۲۰۰۰، نقاشی میکشید . آخرین کاراو با نام نیویورک در گذر، اکتبر ۲۰۰۱ در ایستگاه مترو میدان تایمز نیویورک نصب شد.
انسان آنگونه که هست
روزهای نخست سپتامبر و همزمانی با سالروز خاموشی “ژرژ سیمنون” نویسنده فرانسوی بهانه ای شده برای یاد کردن از او و آثارش. نویسنده ای که سیمنون طی حیات هشتاد و شش ساله اش بیش از ۲۰۰ رمان و تعداد زیادی داستان کوتاه خلق کرد و به همین دلیل هم در صف پرکارترین نویسندگان تمامی تاریخ ادبیات قرار گرفت.
ژرژ سیمنون در سال ۱۹۳۱شخصیت “بازرس مــَگره” Maigret را آفرید، شخصیتی که قهرمان اصلی داستانهای پلیسی او شد . شهرتی کم نظیر برای این نویسنده به ارمغان آورد. سیمنون در بین سالهای ۱۹۳۱ تا ۱۹۷۲ بیش از صد و نود داستان نوشت. داستانهایی که یا به ژانر جنایی با محوریت شخصیت بازرس مگره تعلق داشتند و یا به تصویر گرفتاری انسان ها در محیطی آکنده از یاس و حیرانی و جبر می پرداختند. محیطی تیره و تار با فضایی سنگین که گویی تداعی کننده ی دوره ی کودکی خود او بودند.
سیمنون در داستانهای پلیسی اش به کند و کاو در لایه های نا خود آگاه انسانها می پردازد و از دیدگاه روانشناختی عقده های خفته، ترسهای ذهنی و امیال سرکوب شده ی آنها – که در زیر نقاب زندگی روزمره نهفته شده اند – را زیر ذره بین قرار می دهد، همان عقده ها وسرخوردگی هایی که در شرایط خشم و بحران از درون شعله می کشند و منجر به رقم خوردن بی رحمانه ترین جنایتها و فجیع ترین خشونتها می شوند.
او با خلاقیتی مثال زدنی و با بهره گیری از فضاسازی های ادیبانه و هنرمندانه همین داستانهای پلیسی – جنایی اش را مبدل به متون ادبی می سازد ، تا جایی که منتقد سخت گیری چون “آندره ژید” هم این داستانها را در حیطه ی ادبیات خالص طبقه بندی می کند.
سیمنون در سال ۱۹۸۴ به علت تومور مغزی تحت عمل جراحی قرار گرفت و سرانجام در شامگاه چهارم سپتامبر ۱۹۸۹ در هنگام خواب از دنیا رفت.
بازارچهی کتاب این هفتهی ما سرکیست به پیشخوان کتابفروشیهای گوشهگوشهی جهان کتاب. عناوین برگزیدهی ما در این گذر و نظر اینهاست:
مرد رویاهای من
نویسنده: دوریس دوری
مترجم: علی عبداللهی
ناشر: کتابسرای نیک
تعداد صفحات: ۷۹ صفحه
قیمت: ۸۰۰۰ تومان
دوریس دوری نویسنده کتاب «مرد رویاهای من»، یکی از شاخصترین نویسندگان زن کشور آلمان است. وی برنده جایزه ارنست هوفیشتر و جایزه بتینا فون آرنیم مجله بریگیته است. این نویسنده پرکار، در سال ۱۹۹۹، اولین رمانش را با نام «حالا چه کنیم؟» منتشر کرد. از این نویسنده آثار پرفروشی منتشر شده است، از آنها میتوان به «آنها از من چه میخواهند؟»، «برای همیشه و تا ابد»، «آیا من زیبایم؟» و «پیراهن آبی» اشاره کرد.
نوشتههای دوریس دوری دارای متنی لطیف و زنانه است. نمونه بارز این توصیف را میتوان در داستان «مرد رویاهای من» یافت. «مرد رویاهای من» بیانگر تلاش زنی است در جستجوی خود به بهانه یافتن مرد رویاهایش؛ زنی احساساتی که به خاطر شرایط زندگی مبتذلش احساس تهی بودن میکند و در تلاش برای گریختن از آن است. او در این میان دلبسته مردی آس و پاس و کثیف میشود؛ عشقی یک طرفه و با خیال اینکه از ابتذال زندگی معمول خود بگریزد.
داستان، ما را به آمریکای لاتین، پرو و ویرانههای ماچوپیچو میبرد، تا با شخصیتهای داستان تمدنی عظیم اما ویرانه آشنا شویم و تکامل دو فرد را از دو زاویه نظاره کنیم.
نویسنده در داستان «مرد رویاهای من» با زبانی عینی و تصویرگرا سخن میگوید نه سخنانی پیچیده و تحلیلی، نویسنده سعی دارد تا خواننده اتفاقات داستان را همچون فیلمی در ذهن خود متصور سازد.
دوریس دوری، در این کتاب، ما را به پانصد سال قبل، در آثار نقاشان ایتالیایی در فلورانس، در دربار مدیچیهای معروف میبرد تا از این رهگذر، پیوند گذشته و اکنون و دغدغههای پایان ناپذیر بشری را نظارهگر باشیم.
سفرنامه «کلودیوس جیمز ریچ»
نویسنده: کلودیوس جیمز ریچ
مترجم: حسن جاف
مصحح: فرامز آقابیگی
ناشر: انتشارات ایرانشناسی
تعداد صفحات: ۲۹۲ صفحه
قیمت: ۱۷ هزار تومان
این سفرنامه به شرح و چگونگی سفر ریچ به کردستان عراق و ایران میپردازد و اطلاعات ارزشمندی درباره وضعیت این مناطق در دهه دوم قرن نوزدهم میلادی ارائه میدهد.
سفرنامه «کلودیوس جیمز ریچ»، جزو سفرنامههای مفصل است که یک جلد از آن به شرح و چگونگی سفر ریچ به کردستان عراق و ایران اختصاص داده شده است و تاریخ نگارش آن به دهه دوم قرن نوزدهم؛ یعنی ۱۸۲۰ میلادی برمیگردد. این سفرنامه به دلیل آگاهی ریچ به زبان کردی و حشر و نشر طولانیاش با کردها، از نظر کیفی جایگاه ممتازی را به خود اختصاص داده است.
ریچ، در بسیاری از گزارشهای خود تنها یک سیاح صرف نیست، بلکه او به درون افرادی که با آنها سروکار داشته است سَرَک میکشد و از بُعد روحی نیز با آنها قاطی میشود. ریچ فقط راوی و مشاهدهگر پدیدهها نیست، بلکه به اقتضای موقعیت یا دانستهها و شنیدههای خود، به علل و چرایی پدیدهها و مسائل نیز اشاره میکند. گزارشهای سفرنامه، سیر منطقی دارد و خواننده را همانند داستان- همسو با شرح مسیر راه و اتفاقات- با روایتها جلو میبرد.
«سفرنامه کلودیوس جیمز ریچ» با ترجمه دکتر حسن جاف و تصحیح فرامز آقابیگی در ۱۱ فصل تهیه و تنظیم شده است که در ابتدای همه فصلها، سرآغاز و چکیده فصول آورده شده است.
فصل نخست به بیان اطلاعاتی درباره گروه همراه ریچ، ایل بیات و ویرانههای ساسانیان که ریچ در مسیر سفر مشاهده کرده، میپردازد.
فصل دوم کتاب روایتگر ورود گروه ریچ به کردستان، مهماننوازی کردها و ملاقات با پاشای سلیمانیه است. در فصل بعدی ریچ ماجرای ملاقاتش با محمود پاشا را بیان میکند و از همبستگی کردها نسبت به رؤسایشان سخن میگوید.
گفتوگو با پاشا، کردهای ایل جاف، آبو هوا و جمعیت سلیمانیه موضوعات اصلی فصل چهارم کتاب را تشکیل میدهند. ریچ در این فصل درباره آداب و رسوم ماه رمضان نیز مطالب جالبی ارائه میدهد.
فصل پنجم به خانوادههای حاکم در کردستان و تیرهها کرد اختصاص دارد و فصل بعدی ماجرای حرکت ریچ و گروه همراهش از سلیمانیه به طرف کوهها و بیان زیباییهای طبیعت و اتفاقاتی که در طول مسیر برای گروه رخ میدهد، روایت میشود.
فصل هفتم، آغاز گزارشهای ریچ از ایران است. در بخشی از این فصل میخوانیم: «در ساعت ۶ صبح وارد ایران شدیم. مرز ایران از پل چوبی کوچکی شروع میشود که بر روی جویباری که به رود قزلجه میریزد، ساخته بودند…در ساعت هفتونیم هنگامیکه از ارتفاع کوچکی سرازیر میشدیم، دریاچه کوچک و صافی دیدیم که آبی رنگ بود و به زیربار معروف است. در پشت آن به سمت جنوب کوههای خشک و سنگی اورامان قرار دارد که جز کورهراهها چیز دیگری در آن نفوذ نمیکند.»
فصل بعدی کتاب گزارش ریچ از نحوه زندگی روستاییان گولانه، دهکده میک و ورود به بانه را بازگو میکند. ریچ در فصل نهم از ظلم و ستم والی بانه و اتفاقاتی که در بانه برای او و گروهش رخ میدهد سخن میگوید.
آثار باستانی شهر زور، قبایل مسیحی کلدانی، ایزدیها، وضعیت زنان کرد و…موضوعات اصلی فصل بعدی کتاب را تشکیل میدهند. فصل پایانی کتاب نیز به دودمان بابانها، مقایسه ترکها، کردها و ایرانیها، بازرگانی سلیمانیه، ویژگیهای شخصیتی کردها و … میپردازد.
در پایان این فصل ریچ مینویسد: «کردستان را با اندوه فراوان ترک میکنم، زیرا هیچگاه انتظار این همه مهماننوازی و محبت را که از جانب کُردها نسبت به من ابراز شد نداشتم. به هرجا که قدم گذاشتم، با انسانیت و گشادهرویی مواجه شدم. من هنوز با این چنین افرادی در شرق روبهرو نشده بودم و از آن میترسم که نظایر آنان را هرگز نبینم. به هر حال، خاطرات این سفر و داستانهای محبت و جوانمردی کردها را تا جان در بدن دارم فراموش نخواهم کرد.»
سینمای پساپاپ: جست و جوی معنا در سینمای جدید آمریکا
نویسنده: جسی فاکس میشارک
مترجم: وحیداله موسوی
ناشر: شرکت نشر نقد افکار
تعداد صفحات: ۳۶۰ صفحه
کتاب «سینمای پساپاپ: جست و جوی معنا در سینمای جدید آمریکا» نوشته جسی فاکس میشارک با ترجمه وحیداله موسوی از سوی شرکت نشر نقد افکار منتشر شد.
این کتاب مجموعه نوشتههایی درباره ۱۰ کارگردان و یک فیلمنامهنویس است: ریچارد لینکلیتر، تاد هینْز، پال تامس اندرسن، دیوید اُ. راسل، وس اندرسن، گروه چارلی کافمن، اسپایک جونز و میشل گوندری، سوفیا کاپولا، دیوید فینچر و ریچارد کِلی.
این افراد از دهه ۱۹۹۰ جریان مهمی را در سینمای ایالات متحده رقم زدند و با استفاده از امکاناتی که پیشرفت فناوریهای سینمایی برایشان فراهم کرده و نیز فرهنگ در حال تغییر کشورشان آثاری ساختهاند که بازتاب دغدغههای متفاوتشان است.
برخی آثار آنها را میتوان در رده سینمای مستقل جای داد. این آثار از نوعی آزادی نسبی از شبکههای مسلط تولید و توزیع و پخش هالیوودی برخوردارند و این نکته در ابعاد هنری و تولیدی فیلمهایشان به چشم میخورد. بهویژه در فیلمهایی که از هنرپیشههای معدودی برخوردارند، جلوههای ویژهی کمهزینهای دارند و در آنها بیشتر بر گفتگو تأکید میشود تا کنش. همچنین از میزان فروش بیشتر این آثار میتوان به تفاوتشان با فیلمهای تجاری بدنه پی برد که همان نمایش محدود و بودجه نسبتاً ناچیزشان است و شاید از دلایل ماندگاری و موفقیتشان هم همین نکته باشد. این فیلمسازان با بودجه ناچیزی که در اختیار دارند، میتوانند از آزادی نسبی مؤلفانهای برخوردار شوند و از زیر بار فشار استودیوها و تهیهکنندهها رها شوند و دغدغههایشان را بازتاب دهند.
جسی فاکس میشارک در این کتاب، ابتدا در هر بخش شرح مختصری از سیر کاری و زندگی هنرمند را ترسیم میکند تا خواننده شناخت بهتری از نیات و مقصود هنرمند مورد نظر به دست بیاورد. همین شرح موجز از دیدگاهها، نگرشها و سیر کاری هریک از آنها، زمینهای برای ورود به بررسی فیلمهایشان میشود. این فیلمها به انحاء گوناگون همان نگرشها را در فرمشان بازتاب میدهند. میشارک پس از توصیف مفصل، به تحلیل هر اثر میپردازد و در این مسیر از سازمایههای نقدی خوب بهره میبرد: از توصیف صحنههای کلیدی گرفته تا جای دادن اثر در بستر اجتماعی، توجه به سبکها و ژانرها و تفسیر و تحلیل و ارزیابی. آنچه کار او را درخور ستایش میکند برخورد آکادمیک و بدون خودنمایی او با این فیلمها و هنرمندان است.
کلِمنت گرینبرگ: میان خطوط
نویسنده: تی یِری دُ دوو
مترجم: بهاره سعیدزاده
ناشر: چشمه
قیمت: ۱۸ هزار و ۵۰۰ تومان
تعداد صفحات: ۲۱۰ صفحه
تی یِری دُ دوو نویسنده این کتاب، مورخ، منتقد و نظریه پرداز هنر، نمایشگاه گردان و نیز استاد دانشگاه لیل ۳ است. «نام گرایی تصویری»، «کانت پس از دوشان» و «صد سال هنر معاصر» از جمله آثار چاپ شده از او هستند. کلمنت گرینبرگ هم که موضوع این کتاب است، قهرمان اکسپرسیونیسم انتزاعی و مدرنیسم و همچنین از برجستهترین منتقدان هنری نیمه دوم قرن بیستم است.
کتاب «کلِمنت گرینبرگ: میان خطوط» یک ارزیابی مجدد از نوشتههای گرینبرگ است و وجهه های منتقد، آموزه مندی و نظریهپردازی او را مورد بررسی قرار میدهد. مولف نیز در کتابش این گونه آن را معرفی میکند: «این کتاب مشتمل بر سه فصل است، با این فکر که اگر کلی و ساده بگویم، سه گرینبرگ وجود دارند.» علاوه بر متن کتاب، مناظرهای عمومیبا گرینبرگ که نویسنده در سال ۱۹۸۸ در دانشگاه اتاوا انجام داده، در این مجلد چاپ شده است. این مناظره تا پیش از این کتاب، منتشر نشده بود.
گرینبرگ متولد سال ۱۹۰۹ و درگذشته به سال ۱۹۹۴ است.
عناوین این کتاب به ترتیب عبارتند از: پیش گفتار: سه گرینبرگ، راههای نقد، سکوتهایی در آموزه ها، تاملات متزلزل، مناظرهای عمومیبا کلمنت گرینبرگ. در ادامه نیز علاوهبر واژهنامه، منابع مترجم و همچنین منابع فارسی این کتاب درج شده است.
در قسمتی از این کتاب میخوانیم:
آلبرس را میتوان یک استاد خواند. و پاک کردن یک استاد، که رائوشنبرگ دو سال بعد پس از نقاشیهای سپید و با طراحی پاک شده دِکُنینگ چنین کرد، به مثابه خطاب قرار دادن اوست. برای یک نقاش مدرنیست، که تلاش دارد با «نقاشیهای گذشته که کیفیت شان برای او محرز است، مقایسه گردد» _ حتا اگر این کار مستلزم نابود کردن یا تقلیل آن آثار باشد، باز اجرای آنها به تقلید از طبیعت، کشتن پدر به اشکال گوناگون _ قطعا به مفهوم خطاب قرار دادن نقاشان گذشته، با انگیزه به رسمیت شناخته شدن است. و قطعا به مفهوم دانستن این است که اگر از سوی پدر، استاد، الگو، رقیب نمادین و یا نظیر این ها شناخته شود آن را نمیپذیرد، و تنها میخواهد مردمیکه نقاشی را میبینند یا بعدتر خواهند دید، او را به رسمیت بشناسند و نه گذشتگان. خطاب غیرمستقیم است، و این را میتوان به دو شکل مختلف بیان کرد: یا من کارم را به مخاطبان غایبی که استادانی هستند که میستایم و به خاطر سکونتشان در معبد خدایان تاریخ هنر نمیتوانند به من پاسخ بدهند و به گونه ای حق داوری خود را به بینندگان آینده که قادر به مقایسه خواهند بود، تفویض میکنند، خطاب میکنم؛ یا کارم را به مردم خطاب میکنم، مخاطبان حال و آینده، تا مرا داوری کنند و مرا برابر با استادانی که میستایم اعلام کنند، به گونه ای که آن ها مجبور شوند در همان خطاب در میان فرزندان مشروع شان برای من جا باز کنند. خیالیِ بودنِ این شبکه خطاب های کمانه کننده آشکار است.
شروع واپسینماه تابستانی و نجوای نسیم پاییز در گوش طبیعت، هنگامهایست برای یادآوری پایان تعطیلات تابستانهی مدارس. موسمی برای از سرگیری نظم آموختن و انضباط بالیدن. نشستن پشت نیمکت کلاس درس، قدم زدن در راهرو مدرسه، دویدن در حیاط و مسیر راه و ماجراهای بیآخر این مجلس کودکانه، آبستن حوادث اغواگریست که از دید نویسندگان ادبیات داستانی هم دور نمانده است. هر کودک مدرسهای مخزن اسرار فراوانیست که شاید پدر و مادرش هم تا ابد از آنها بیخبر بمانند. با هم نگاهی میکنیم به برخی از شخصیتهای داستانی اهل مدرسه:
۱- جیمز استیرفورس در «دیوید کاپر فیلد» اثر چارلز دیکنز
استیرفورس، دانشآموز محبوب مدرسهی «سالم هاوس» است، او جوانی زیبا و با کاریزماست که نه تنها ستایش دانشآموزان دیگر، که توجه مدیر خشن مدرسه، آقای کراکل را هم برانگیختهاست. او به بیماری بیخوابی مبتلاست و فکر و اندیشهاش با وجههی یک شاگرد درخشان سازگار نیست. او محرم راز و معبود دیوید کاپرفیلد، این نوجوان تنهای محزون میشود اما با بی اخلاقی و فاش کردن این سر، موجب سرخوردگی و تنهایی بیش از پیش دیوید را رقم میزند….
۲- جین ایر در «جین ایر» نوشته شارلوت برونته
زندگی شارلوت همچون دیگر خواهرانش مشحون از رنج و اندوه بود، اما او از بطن این سرخوردگی ها و دلشکستگی های تراژدی وار شاهکاری آفرید که تا هم امروز یکی از متون درخشان زنانه به حساب می آید. بنا به گفته ی صاحب نظران رمان «جین ایر» آیینه دار زندگی خود شارلوت است، سپری کردن کودکی در یک شبانه روزی خشن و خشک، اشتغال به حرفه ی آموزگاری و دل سپردن به یک کارفرمای مستبد و مالیخولیایی همه و همه داستان دردهایی ست که شارلوت آنها را به تمامی زیسته بود. فضای داستان جین ایر در این داستان اگرچه به یک افسانه جن و پری پهلو میزند، اما این دخترک خودساخته، کودکیست زنده و مستقل که مصائب و تبعیضهای اجتماعی را با پوست و گوشتش لمس میکند. وجود او در تمام مدت کودکی و نوجوانی خراش میخورد، اما این خراشها نه تنها او را در هم نمیشکند که قوی تر و آبدیده تر هم میکند.
۳- پیگی در «سالار مگسها» نوشته ویلیام گلدینگ
این کتاب برندهی جایزهی نوبل ادبی، یک قصهی تمثیلیست برای تصویر کردن لزوم حاکمیت قانون در جوامع انسانی. این داستان ماجرای زندگی گروهی پسربچههای مدرسهای از بریتانیاست که در طی جنگ هستهای و خانمان سوز عازم منطقه ای امن میشوند ولی سقوط ناگهانی هواپیما آنها را ناچاربه اقامت در جزیرهای استوایی میکند. در آغاز همه چیز به خوبی پیش میرود و آنان بی دغدغه و سبک بال جزیره خوش آب و رنگ و سرسبز را در مینوردند .اما اندک زمانی پس از آن روحیه شرارت بار تندخوی بعضی از پسرها بهشت زمینی را به دوزخی از آتش و خون مبدل میکند و تمامی مظاهر خرد و پاک اندیشی از وجودشان رخت بر میبندد. کشمکش درونی نیروهای متضاد خیر و شر درون مایه داستان را شکل میدهد . پیگی در این کتاب تمثیلیست از فلسفه و فرهنگ یک پسر چاق مبتلا به آسم با یک عینک شکسته. پسربچهای که به گاه گسترش هرج و مرج اوضاع رقتبار و منفعلش سویهی طنز هم پیدا میکند: «شما از من قوی تر هستید و آسم ندارید. شما میتوانید ببینید…. ولی من از شما تقاضا نمیکنم عینکم را لطف کرده پس بدهید. از شما نمیخواهم که بازی نکنید… نه به خاطر این که قوی هستید، بلکه به خاطر آن چه درست است درست است. عینک مرا پس بدهید…. شما باید [پس بدهید].» پیگی در حقیقت روشنفکریست که از واقعیتی جدا افتاده و مانند جغد آن را از پس شیشههای عینکش میجوید. پسربچهای که فهم و دانشاش نمیتواند رویاروی سرنوشت تراژیکاش بایستد.
۴- ترلس در «آشفتگیهای ترلس جوان» اثر رابرت موزیل
ترلس نوجوانیست که در یک مدرسه شبانهروزی نظامی تحصیل میکند. انضباط سختگیرانهای بر مدرسه حاکم است اما ترلس و همکلاسیهایش پنهانی رفتارهای خشونتآمیز و غیر متعارف جنسی راتجربه میکنند. این رمان در سرآغاز قرن سراسر حادثه بیستم نوشته شده و شرح تجارب نوجوانی نویسنده است.
در شب در اطاق زیر شیروانی این مدرسه نظامی، پسربچهای تحت شکنجهی مکرر و سازمانیافتهی دو همکلاسی قلدرش قرار میگیرد و ترلس سومین کسیست که به دو شکنجهگر میپیوندد و آنها را در انجام اعمال سادیستیکشان یاری میرساند. ترلس اما در نهایت دلزده و پریشان از این بازی زمخت و حیوانی پاپس میکشد و به دلآشوبهای مدام دچار میشود.
۵- سندی استرینجر در «بهار زندگی دوشیزه جین برودی» اثر میوریل اسپارک
این رمان از سرگذشت تراژیک، طنازانه و جذاب شش شاگرد مدرسهای در ادینبورو، تحت سرپرستی دوشیزه جین برودی قصه میکند. جایی که سندی دخترک معصوم با آن چشمان ریز منقبضاش، بر خلاف پنج همکلاسی دیگرش، مفتون آموزگار جذاب، خودشیفته و فریبندهشان، دوشیزه ژان برودی نمیشود و به خاطر مطالعات غیر درسیاش قادر است دربارهی پوچی ایدههای پر طمطراق او و غرور و بیمسولیتیاش افشاگری کند.
تساوی بدون گل تیم های ملی کره جنوبی و ایران در وبسایت فیفا و کنفدراسیون فوتبال آسیا بازتاب داشت.
پس از تساوی روز گذشته بازی ایران و کره جنوبی در مرحله مقدماتی بازی های جام جهانی ۲۰۱۸ روسیه در سئول کره جنوبی که باعث شد کره ای ها در مقابل دیدگان هوادارانش، ضمن از دست دادن دو امتیازحساس این بازی خانگی شانس صعودشان به روسیه نیز کم شود، وبسایت رسمی فیفا در گزارش دراین باره نوشت: این تساوی هر چند برای ایران فقط حفظ رکورد گل نخوردن در دور مقدماتی جام جهانی را به همراه داشت، اما کار کره برای صعود را سخت کرد و این تیم باید در دیدار پایانی برابر ازبکستان به برتری برسد. دیداری که سخت و دشوار خواهد بود.
فیفا در ادامه نوشت: کره جنوبی با قبول تساوی بدون گل درخانهاش مقابل ایران، همچنان باید برای صعود به جام جهانی بجنگد و حالا این تیم در یک کورس سه تیمی باید در آخرین دور مسابقات برای کسب جواز صعود رقابت کند. هر دو تیم موقعیتهایی برای گلزنی داشتند اما این تیم میزبان بود که موقعیتهای خطرناکتری برای شکستن قفل دروازهها داشت.
وبسایت کنفدراسیون فوتبال آسیا هم در مطلبی درباره بازی ایران و کره جنوبی نوشت: ایران با توقف کره جنوبی در مقابل هوادارانش به عنوان صدرنشین گروه یک فاصله اش را با تیم های دیگر بیشتر کرد.
درادامه گزارش ای اف سی آمده است: کره جنوبی بازی را تحت کنترل داشت اما دفاع ایران سرسختانه مقاومت کرد و تلاش مصرانه تیم تحت هدایت شین تائه یونگ برای زدن گل به جایی نرسید و این تیم با وجود به میدان رفتن لی دونگ گوک کهنهکار نتوانست راهی برای نفوذ به دیوار دفاعی تیم مهمان پیدا کند و به این ترتیب، ایران شکست ناپذیری و کلینشیتهای متوالیاش در سومین دور از مرحله انتخابی جام جهانی ۲۰۱۸ را حفظ کرد
کنفدراسیون فوتبال آسیا درپایان تصریح کرد: تیم ملی ایران با وجود یک بازیکن کمتر، اما سدی ۱۰ نفره برابر حریف ایجاد کرد و کره هم نتوانست از این سد عبور کند.
طلسم ده ساله ناکامی جودو ایران در دنیا با نشان برنز ملایی شکسته شد.
به گزارش روابط عمومی فدراسیون جودو، در ادامه رقابت های جودر قهرمانی جهان در بوداپست مجارستان و در پیکارهای وزن منهای ٨١ کیلوگرم، سعید ملایی جودوکار تیم ملی ایران نشان برنز را به گردن آویخت تا ناکامی های جودو ایران در پیکارهای جهانی در ده سال گذشته خاتمه یابد.
در رقابت های وزن منهای ٨١ کیلوگرم، ملایی با کسب چهار پیروزی متوالی به نیمه نهایی رسید، اما در این مرحله مقابل حریف ایتالیایی خود مغلوب شد و برای کسب مدال برنز به دیدار رده بندی رفت. او در این مبارزه با شکست ضربه فنی جودرکار کشور میزبان به مدال ارزشمند برنز جهان دست یافت.
رقابت های مرحله مقدماتی جام جهانی ۲۰۱۸ روسیه در قاره آسیا پیگیری شد.
درادامه دور برگشت این مسابقات در قاره آسیا عصر پنجشنبه درچارچوب گروه یک تیم های ملی کره جنوبی و ایران در حضور بیش از شصت هزار تماشاگر ورزشگاه جام جهانی سئول به مصاف هم رفتند که این دیدار پس از نود دقیقه با تساوی بدون گل خاتمه یافت و ملی پوشان ایرانی با کسب یک امتیاز راهی تهران شدند.
این مسابقه برای تیم ملی ایران جنبه تشریفاتی داشت چون شاگردان کی روش پیش از سفر به کره جنوبی با برد مقابل ازبکستان صعودشان را به به جام جهانی ۲۰۱۸ قطعی کرده بودند، اما در آنسوی میدان، کره جنوبی که رقابت نزدیکی با ازبکستان برای صعود به جام جهانی دارد دیدار مقابل ایران برای این تیم حکم مرگ و زندگی را داشت و هرچه تلاش کرد نتوانست راهی به دروازه ایران پیدا کند و درنهایت مقابل دیدگان شصت هزار هوادار حاضر در ورزشگاه مقابل مهمانش متوقف شد، تا شرایط صعودش به جام جهانی روسیه سخت شود.
در نیمه اول این دیدار کره جنوبی که به سه امتیاز نیاز مبرم داشت حملات زیادی را روی دروازه ایران تدارک دید که این حملات ثمری برای این تیم دربرنداشت و دو تیم در پایان این نیمه با تساوی بدون گل راهی رختکن شدند.
با آغاز نیمه دوم، کره ای ها بازی را هجومی آغاز کردند و با سانتر از جناحین و حضور دو مهاجم گلزنش درپی رسیدن به دروازه ایران بود، اما حضور علیرضا بیرانوند آماده در درون دروازه ایران و هماهنگی خوب خط دفاع اجازه خودنمایی به مهاجمان این تیم داده نشد. درحالی که در دقایق ابتدایی این نیمه کره تیم برتر بود خطای ناشیانه سعید عزت الهی روی بازیکن کره جنوبی با کارت قرمز داور روبرو شد و این اتفاق باعث شد تا تیم ایران نزدیک به چهل دقیقه را ده نفره بازی کند.
درادامه حملات بی برنامه و احساسی کره جنوبی ثمری دربرنداشت و بازی با تساوی بدون گل خاتمه یافت، تا کره ای ها ضمن از دست دادن دو امتیاز حساس بازی خانگی ۱۴ امتیازی شد و بهترین موقعیت را برای صعود به جام جهانی از دست بدهد. تیم ملی ایران نیز که صعودش به جام جهانی قطعی شده با کسب یک امتیاز این بازی خارج از خانه ۲۱ امتیازی شد و به صدرنشینی خود در جدول رده بندی گروه یک قاره آسیا تداوم بخشید.
در دوبازی دیگر این گروه نیز ازبکستان یک به صفر مغلوب میزبانش چین شد و با ۱۲ امتیاز به رده چهارم جدول رده بندی سقوط کرد و سوریه با برد ۳-۱ مقابل قطر با ۱۲ امتیاز و به خاطر تفاضل گل بهتر نسبت به ازبکستان به رده سوم جدول رده بندی صعود کرد.
بازی های گروه یک مرحله مقدماتی جام جهانی ۲۰۱۸ روسیه سه شنبه چهاردهم شهریور به پایان می رسد که طی آن، تیم ملی ایران میزبان سوریه است، ازبکستان در دیداری حساس و سرنوست ساز پذیرای کره جنوبی است و چین و قطر به مصاف هم می روند.
ملی پوش جوان رئال مادرید بعد از کریستیانو رونالدو دومین خرید با ارزش کهکشانی ها شد.
روزنامه اسپانیایی مارکا در گزارشی درباره مارکو آسنسیو، بازیکن جوان و آینده دار رئال مادرید نوشت: کهکشانی ها که لقب بهترین تیم قوتبال اروپا را در اختیار دارند ستاره های زیادی مانند پوشکاش، دی استفانو، زیدان، روبرتو کارلوس و کریستیانو رونالدو را در اختیار داشته اند، اما به تازگی و از فصل گذشته بازیکن جوانی در ترکیب رئالی ها چهره کرده که در آینده ای نزدیک به یکی از ستاره های دنیا تبدیل خواهد شد و این بازیکن کسی نیست جز مارکو آسنسیو که با حضور در ترکیب کهکشانی ها نظرات را به خود جلب کرده است.
به گزارش مارکا، رئال مادرید برای جذب بازیکنان بزرگ فی رقمهای نجومی را پرداخت میکند، اما جالب این که برای آسنسیو تنها ۵ میلیون یورو پرداخته است و این بازیکن جوان آن قدر خوب کار کرده که رقم فسخ قرارداد او اکنون به نیم میلیارد یورو رسیده است.
در ادامه این گزارش آمده است: در نظر سنجی که هواداران رئال مادرید برای بهترین خرید تاریخ این باشگاه انجام دادند کریستیانو رونالدو در جایگاه نخست قرار گرفت و بعد از او نوبت به آسنسیو رسید تا عنوان ارزشمندترین خرید تاریخ کهکشانیها را بعد از رونالدو به دست آورد. این درحالی است که این بازیکن فصل دوم حضورش در رئال را پشت سر میگذارد.
جلسه شورای فنی کشتی آزاد فدراسیون کشتی برای بررسی علل ناکامی تیم ملی کشتی آزاد در رقابت های جهانی امروز برگزارشد.
به گزارش روابط عمومی فدراسیون کشتی، دراین جلسه که با حضور رسول خادم، اعضای شورای فنی کشتی آزاد و محمد طلایی سرمربی این تیم برگزارشد موضوع ناکامی تیم ملی کشتی آزاد در رقابت های جهانی پاریس مورد بررسی قرار گرفت.
پس از پایان این جلسه، منصور برزگر، سرمربی سابق تیم ملی کشتی آزاد و عضوشورای فنی فدراسیون کشتی درباره مصوبات این جلسه گفت: محمد طلایی دراین جلسه گزارش خود را درباره مسابقات جهانی ارائه کرد و درنهایت با نظر اعضای شورای فنی مقرر گردید تغییرانی در کادر فنی تیم ملی آزاد صورت گیرد.
برزگر در پاسخ به این سئوال که در مسابقات داخل سالن آسیا چه کسی سرمربی تیم ملی خواهد بود، تصریح کرد: برای این مسابقات چون فرصتی باقی نمانده، کادرفنی تغییر نمی کند. به هر حال اگر مربی جدیدی بیاید، در این فرصت نمی تواند با کشتی گیران هماهنگ شود.
سرمربی اسبق تیم ملی کشتی آزاد ایران درپایان درخصوص اختلاف میان فدراسیون کشتی و وزارت ورزش اظهارداشت: مشکل وزارت ورزش با فدراسیون روی مسائل مالی است و به نظرم مطرح کردن نتایج بهانه است. مسئولان فدراسیون کشتی خودشان باید پاسخگوی عملکردشان باشند و درست نیست وزارت ورزش روی جزء به جزء مسائل دخالت کند.
سرمربی تیم ملی فوتبال ایران اعلام کرد که برای کسب سه امتیاز بازی با کره جنوبی به اینجا آمده ایم و وظیفه داریم این تیم را شکست دهیم.
نشست خبری سرمربیان تیم های ملی فوتبال ایران و کره جنوبی پیش از بازی فردای دو تیم امروز با حضور خبرنگاران در سئول پایتخت کره جنوبی برگزارشد. کی روش، سرمربی تیم ملی فوتبال ایران دراین کنفرانس خبری درباره بازی با کره جنوبی اظهارداشت: من از اهمیت این مسابقه به خاطر توجه رسانهها آگاهی دارم. کره تیم خوب و قدرتمندی است. آنها تیمی هستند که برنز المپیک را در اختیار دارند. دربازی های جام جهانی نتایج خوبی کسب کردهاند و نایب قهرمان جام ملتهای آسیا هستند. به همین خاطر بازی با آنها برای ما فرصتی است که بتوانیم از حریف چیزهای زیادی یاد بگیریم. این بازی قطعا بازی سخت و دشواری خواهد بود.
وی افزود: بهترین تلاشمان را میکنیم تا بتوانیم کره جنوبی را شکست دهیم. ما از این تیم شناخت کامل داریم و میدانیم که تا الان ۱۱ گل زدهاند که ۹ گل آن در ۴ بازی اخیر بوده است و در تمام بازیهای خانگی هم پیروز شدهاند، اما ما هم ایران هستیم و رکوردهای خودمان را داریم. امیدواریم با ارائه فوتبالی خوب و برتر کره را شکست دهیم. در واقع وظیفه داریم فردا پیروز شویم. مطمئنا کارمان آسان نیست، ولی به عنوان تیمی که حضورمان در جام جهانی قطعی شده، وظیفه داریم تمام سعی خود را انجام دهیم تا فردا پیروز شویم. امیدوارم پس از پیروزی در بازی فردا هواداران فوتبال ایران باشند که خوشحالی میکنند.
کی روش در پاسخ به این سئوال که ترجیح میدهید کدام تیم همراه ایران به جام جهانی برود، افزود: در فوتبال خوب نیست احساساتمان را مطرح کنیم چون این حرکت غیرمحترمانه است. امیدوارم بهترین تیم به همراه ایران به جامجهانی صعود کند چون این موضوع به افزایش سطح فنی در فوتبال آسیا خواهد کرد.
سرمربی تیم ملی فوتبال ایران درخصوص شش سال شکست نخوردن ایران مقابل کره جنوبی، گفت: من به این رکورد افتخار میکنم، ولی گذشته هیچ وقت پیروزی نمیآورد. میدانم که باید فردا چه کار کنیم تا پیروز شویم. نه تنها من بلکه بازیکنان هم این را میدانند. از نظر من دفاع کردن یک مساله تیمی است. مهاجم خوب، مهاجمی است که بتواند دفاع کند و دفاع فقط به مدافعان خلاصه نمیشود. من بازیکنانی در اختیار دارم که متحد هستند و میخواهند برای تیم فداکاری کنند. من مربیای هستم که وقتی هم تیمم ببازد هیچ وقت بازیکنانم را سرزنش نمیکنم. این فلسفه تیم ملی فوتبال ایران است چون همه متحد هستیم تا کارمان را انجام دهیم.
وی در پاسخ به این سئوال خبرنگار کرهای که گفته بود چرا ایران با پیروزیهای یک بر صفر بازی خود را به پایان میبرد، اظهار کرد: اگر من این شانس را داشته باشم که تمام بازیها را با نتیجه ۱۰ بر صفر شروع کنم، این کار را انجام میدهم، ولی از این که تیمم بتواند یک بر صفر پیروز میدان شود هم خوشحال میشوم.
سرمربی تیم ملی فوتبال ایران درپایان در پاسخ سئوالی درباره دلیل غیبت مسعود شجاعی در فهرست تیم ملی چیست؟ تصریح کرد: داستان های زیادی درباره این موضوع در رسانهها منتشر شده است. سوال من این است که آیا من تصمیمی میگیرم که به ضرر تیم خودم باشد؟
تیم های ملی فوتبال کره جنوبی و ایران درچارچوب گروه یک مرحله مقدماتی نهایی بازی های جام جهانی ۲۰۱۸ روسیه عصر فردا در ورزشگاه جام جهانی سئول، پایتخت کره جنوبی به مصاف هم می روند. این بازی به علت صعود زودهنگام تیم ملی ایران به جام جهانی برای این تیم جنبه تشریفانی دارد، اما برای تیم ملی کره جنوبی که در کورس صعود به جام جهانی قراردارد حکم مرگ و زندگی را خواهد داشت.
محمد حسین قریب، رئیس هیات مدیره آبی پوشان پایتخت به طور رسمی از سمت خود کناره گیری کرد.
پس از انتخاب هیات مدیره جدید باشگاه استقلال تهران در سه ماه گذشته که توسط وزیر ورزش و جوانان صورت گرفت، محمد حسین قریب مدیرعامل اسبق آبی پوشان به عنوان رئیس هیات مدیره انتخاب شد، اما با تشکیل جلسات هیات مدیره باشگاه استقلال تهران، قریب که از وضعیت اداره این باشگاه و روند جلسات هیات مدیره ناراضی بود از حضور درجلسات اعضای هیات مدیره خودداری کرد و امروز بنا بر اعلام خبرگزاری های ایران، او استعفای خود از حضور در هیات مدیره باشگاه استقلال را به وزارت ورزش و جوانان اعلام کرد.
بنا براعلام خبرگزاری های ایران، محمد حسین قریب اعتقاد داشت باشگاه استقلال به صورت شخصی اداره می شود و مدیریت این باشگاه به مصوبات هیات مدیره اعتنایی ندارد و وجود هیات مدیره با این شرایط برای آبی پوشان تهرانی سودی ندارد و او به دنبال این بود تا در ملاقات با مسعود سلطانی فر وزیر ورزش و جوانان نارضایتی خود را از وضع موجود در باشگاه استقلال تهران اعلام کند.
مربی دروازه بانان تیم ملی ایران با تصمیم فدراسیون فوتبال کنار گذاشته شد.
روابط عمومی فدراسیون فوتبال با انتشار بیانیه ای اعلام کرد که دن گاسپار، مربی دروازهبان تیم ملی فوتبال ایران که این تیم را در سفر به کره جنوبی همراهی نکرد از حضور در تیم ملی کنار گذاشته شد.
دراین بیانیه فدراسیون فوتبال آمده است: دانیال گاسپار – هماهنگ کننده و مربی دروازهبانهای تیم ملی فوتبال ایران – پس از رفتار کاملا غیرحرفهای و غیرقابل قبول، روز شنبه چهارم شهریور ماه در فرودگاه دبی، تصمیم گرفت که پرواز به کره جنوبی را سوار نشود و همراه اعضای تیم ملی فوتبال ایران وارد شهر سئول نشد.
همچنین با توجه به این که گاسپار نسبت به وظایف و تعهدات قراردادی خود عمل نکرده است، بنابراین فدراسیون فوتبال سریعا اقدام به حضور یک مربی دروازهبانان جدید کرد و الکساندر لوپز جایگزین وی شد. لوپز در حال حاضر در اردوی تیم ملی در کره جنوبی به سر میبرد و به وظایف خود در تیم ملی عمل میکند.
تیم ملی فوتبال ایران در چارچوب مرحله مقدماتی نهایی بازی های جام جهانی ۲۰۱۸ روسیه پنجشنبه درکره جنوبی به مصاف تیم ملی این کشور می رود.
ملی پوشان فوتبال ایران پیش از این صعود خود را به جام جهانی قطعی کرده اند و بازی کره جنوبی و سوریه برای آنها جنبه تشریفاتی دارد.