خانه » هنر و ادبیات » بازجوانی بهاری در ادبیات… لیلا سامانی

بازجوانی بهاری در ادبیات… لیلا سامانی

Untitled-4669+5

بهار، نقطه‌ی آغازین چرخه‌ی فصلهاست. زمان شکوفایی و بازجوانی، موسم شادابی و امیدواری. هنگامه‌ای که طبیعت بر سرما و رخوت زمستانی چیره می‌شود و در تناسخی دگرباره حیاتی نو را آغاز می‌کند. گیاهان نورسته از دل خاک، بارانهای نوازشگر بهاری، درختان ملبس به شکوفه، پروانه‌های رهیده از پیله، پرندگان از کوچ برگشته و … از جمله مظاهر این فصل پرشوراند. اما بهار برای بیشتر اهالی ادب نشانه‌ای‌ست از ابدیت زندگی. فصلی که شالوده‌ی بالندگی‌ست وحیات و میل بشر به بقا از آن نشات می‌گیرد. از همین روست که آثار ادبی بسیاری با دستمایه قرار دادن بهار و پدیده‌های آن خلق شده‌اند.این آثار گاه به وصف زیباییهای این فصل بسنده‌ می‌کنند و گاه آن را برای ترسیم دغدغه‌های بشری و بیان رویدادهای اجتماعی و تحولات روحی بر می‌گزینند.

Untitled-3632
یکی از آثار مشهور این چنینی رمانی ست با نام «آوریل افسون شده» اثر الیزابت فان آرنیم. داستان این رمان در دهه ی ۱۹۲۰ میلادی رخ می دهد و درباره ی چهار زن انگلیسی ست که نه همدیگر را می شناسند و نه به لحاظ خاستگاه های اجتماعی و فرهنگی به هم نزدیک اند، اما یک نقطه ی مشترک، آنها را برای گذران تعطیلات بهاری ماه آوریل، در ویلایی در ایتالیا گرد هم می آورد. همه‌ی این زنان از شیوه ی زندگی رخوت زده و ناخوشایندشان به ستوه آمده اند و راه بیداری دوبار‌ه‌ی شور و شادابی شان را در همراهی با تجدید حیات طبیعت باز می یابند. گلهای تازه شکفته، دریای درخشان از پرتو آفتاب بهاری و پروانه‌های خوش خط و خال، رموز افسونگری این فصل شورانگیزند.

Untitled-36665
کتاب «اتاقی با یک چشم‌انداز» نوشته‌ی ادوارد مورگان فورستر کتاب بهاره‌ی دیگری‌ست که در آن بهار به مثابه‌ی یک کاراکتر بستر داستانی عاشقانه و طنازانه شده‌است. داستان درباره‌ی تعطیلات بهاری دوشیزه لوسی هانی چرچ، یکی از اشراف‌زادگان بریتانیایی دوران شاه ادوارد در فلورانس است و قصه‌گوی رخدادهای جنون‌آسایی ست که زاییده‌ی شور و سرمستی بهارند. رویدادهایی که لوسی را میان سودای عاشقی و حفظ وجهه‌ی اجتماعی – خانوادگی و در گیرو دار دلدادگی به یک عشق ناب یا سرسپردن قواعد شهری سرگردان می‌کند: « در معیت این مرد معمولی، دنیا زیبا و بی‌پیرایه بود. برای نخستین بار بود که او [لوسی] تاثیر بهار را احساس می‌کرد.»

Untitled-3fd
«بهار رُمی خانم استون» نوشته‌ی تنسی ویلیامز شرح دیگری‌ست از تاثیر بهار برای از سرگیری جوانی و بالندگی. در این رمان «کارن استون» هنرپیشه‌ی میان‌سالی آمریکایی‌، خود را در پرتگاه سرآمدن دوران شهرت و زیبایی می‌یابد و در مواجهه با تن دگرگونه و اعتبار زایل‌شده‌ی اجتماعی‌اش دچار کشمکش روحی می‌شود. او حالا زنی یائسه است که شوهر ثروتمندش هم مرده‌است و نقشهای روی صحنه‌ی نمایش از صورت و تن و اندیشه‌ی او بسیار جوان‌ترند. ستاره‌ی رو به افول در سوگ شهرت و جوانی از کف رفته‌اش، به هیاتی زنی بیوه و تنها به رُم سفر می‌کندو آنجاست که خزان زندگی‌اش با آشنایی با جوانی ایتالیایی به بهار بدل می‌شود.

Untitled-3996+5
یکی از این ادیبانِ جان به بهار آغشته، «والت ویتمن» شاعر آمریکایی ست که ملقب به پدر شعر سپید آمریکاست. او ستایشگر طبیعت و تمام مظاهر آن است، همین علاقه ی بی حصر بود که انگیز‌ه‌ی سرایش مجموعه شعر معروف و جنجال برانگیز او با نام «برگ های علف» شد. اشعار بهارانه‌ی او در این کتاب آنقدر قوی و تاثیر گذارند که محال است با ورق زدن آن نوازش نسیم بهاری بر صورت خواننده ننشیند و علف‌های گرم نورسته بر زیر پایش احساس نشوند:
« ساده و شاداب و پاک از دل زمستانی کامل،
طوری که انگار هرگز در سَبک، تجارت و سیاست نیرنگی نبرده است.
سرزده از کنج آفتابی اش در پناه عاطفه ها- پاک و طلایی و آرام همچون پگاه
رخ ساده دلش را نمایان می کند این اولین قاصدک بهاری»

جوابی بنویسید

ایمیل شما نشر نخواهد شدخانه های ضروری نشانه گذاری شده است. *

*