خانه » هنر و ادبیات » چاهار فصل سال / امیرحسین تیکنی

چاهار فصل سال / امیرحسین تیکنی

da025fasl

شما را به یاد می آورم

خودم را نه.

می دانم چشم هایتان

آبی، قهوه ای، میشی و سبز بود

اما رنگ چشم های خودم را به یاد نمی آورم

می دانم عطر گیسوانتان در باران

شبیه عطر درختان افرا، اکالیپتوس، بهار نارنج و سپیدار بود

همیشه

پیراهن های چاهارخانه به تن می کردید

و در چاهار فصل سال برای شنا به کنار دریا می رفتید

غروب،

پیراهن هایتان را در باد

بر ماسه های ساحل،

رها می کردید، تا خشک شوند

سپس در کافه های کوچک شما را به یاد می آورم

که عاشق ترانه هایی از لهاسا، پیاف، بنان و آلاباما بودید

نمی دانم سال ها گذشته است یا نه !؟

پیرتر شده ام یا جوان تر !؟

در آینده ی من هستید یا گذشته !؟

از چهره ی خودم

خاطره ای محو در ذهنم باقی مانده است

تنها می دانم

ملاح کشتی های بسیاری بوده ام

که غرق شده اند

که از دل توفان ها نجات یافته اند

که به گل نشسته اند

که از میان دزدان دریایی به سلامت گریخته اند.

می دانم در بندرهای کوچک

اغلب باران می بارد

و بیشتر خیابان ها و کوچه ها به دریا می رسند

شما را شفاف می بینم

که به سوی خانه باز می گردید

و چاهار فصل زندگی من هستید

رنگ چشم هایتان را به یاد دارم

و عطر گیسوانتان در باران.

پیراهن هایتان را در ساحل

بارها دیده ام که جامانده اند

و تا صبح با ملاحان خندیده اند

ملاحان،

از زیبایی شگفت انگیز شما به وجد آمده اند

نوشیده اند

و خود را از یاد برده اند.

جوابی بنویسید

ایمیل شما نشر نخواهد شدخانه های ضروری نشانه گذاری شده است. *

*