خانه » هنر و ادبیات » ما برای شهیدانمان عزا نمی گیریم! یادنامۀ نوری دهکردی – رضا اغنمی

ما برای شهیدانمان عزا نمی گیریم! یادنامۀ نوری دهکردی – رضا اغنمی

aghnami

این دفتر، دربرگیرندۀ خاطرۀ نزدیکان و دوستان وآشنایان زنده یاد نوری دهکردی است که در۲۶ شهریور ۱۳۷۱ خورشیدی، همراه با دکترصادق شرافکندی، فتاح عبدلی و همایون اردلان، دبیر کل حزب دموکرات کردستان با دوستان ومسئولان آن حزب درحالی که مشغول صرف غذا در رستوران میکونوس در برلین بودند به قتل رسیدند. ازهمان نخست انگشت اتهام به سویِ فرستاده های جمهوری اسلامی رفت. بین هموطنانِ خارج ازکشورنیز آشکار و پنهان و لب گزیدنهای برخی ازکهنه کاران حرفه ای، «کار کار جمهوری اسلامی ست» برسرزبان ها افتاد. سروصدای ورود آزاد تروریست ها و قتل ها دریک کشوراروپائی در روزنامه های خارج ابعاد گسترده تری پیدا کرد؛ نارضائی و شکایت ازحضور پناهندگان و تهدید امنیت شهروندان که پای تروریست ها را به کشور شان بازکرده است، زنگ خطر را به صدا درآورد. انکارهای ریاکارانۀ رسمی وغیررسمی دستاربندانِ حاکم به جائی نرسید. با پیگیری های سرسختانۀ برخی سازمان ها و تشکل های سیاسی وشاکیان خصوصی، پرده ها کم کم کنار رفت و با تشکیل دادگاه میکونوس، آمران و عاملانِ اصلی این جنایت هولناک شناخته شدند. درآن دادگاه که به جرئت میتوان گفت دادگاهِ تاریخی و به مفهوم واقعی دادگاهی مستقل بود با قضات شریف و شرافتمند،* عاملان جنایت شناخته شدند. ماهیتِ جوهریِ حکومت اسلامی برای همگان عریان شد. رهبر و رئیس جمهور و وزیراطلاعات و چند تن دیگر ازسران نظام محکوم و معرفی شدند.
نویسندگان این دفتر: خانوادۀ داغدیدۀ نوری دهکردی و حدود بیست و چند نفرازدوستان ویاران نزدیک نوری دهکردی هستند که هریک با خاطره ای، صفات نیک و تلاش های اورا درمبارزه با استبداد ستوده اند. ازهمدلی وهمدردی صمیمانۀ او بامردم به نیکی یاد کرده اند که جای سپاس دارد. مشارکت دریک فریضۀ ملی و فرهنگی فارغ از رنگ وبوی سازمانی و حزبی را باید ارج نهاد و ازاین گونه یادبودها استقبال کرد. به ظن قوی، همدلی های انسانی ریشۀ های خشک اندیشی و خود خواهی های اهریمنی را میسوزاند. میپوساند. افق های تازه روی جامعه میگشاید. به متفکران جامعه فرصت میدهد که با احساس امنیت و آزادی، استقلالِ فکر « فردی» را بطورجدی گسترش داده و آزاد اندیشی را با عقلانیت پی ریزی کنند. تحمل دیگران، حرمت به افکارمخالفین و دگراندیشان را با صبر و تحمل پیش گیرند؛ کارنیکی که در این خاطرات به چشم میخورد. کسانی هستند که مخالف باورها وعقاید سیاسیِ دهکردی و هماندیشانش بوده اند، اما منصفانه باید گفت که نه تنها منکر صفات انسانی و روش ها ی سیاسی او نشده اند، بلکه با حفظ حرمتِ دوستی، تلاش صادقانۀ او را درتوسعۀ بیداری مردم وشکست سدهای استبداد ستوده اند؛اززاویۀ دیدِ هرعقیده وهرمرام و مسلکی به نیکی از اویاد کرده اند. روانش شادباد. آرزو میکنم اخلاق آموزندۀ انسانی زنده یاد نوری دهکردی، در تبعید اجباری به دیگر هموطنان نیز تسری پیدا کند.
خاطرات هریک از نزدیکان و دیگرنویسندگان این دفتر، درشناختِ روحیۀ انسانی آن مبارز از دست رفته اثرگذار است. خواننده را درکنارسوگواران مینشاند تا همدل با خویشان و دیگریاران دور و نزدیکِ نوری دهکردی را بهتر بشناسد؛ و درد دل های خونینِ نسل را، پنداری لبریز و جاری، با فریادی که عادت شده روایت کند. عادتِ دیرینه ای که دراین سرزمین نفرین شده ادامه دارد. ریشه دوانیده، سخت جان شده است : «به یاد روزی می افتم که نوری به اتاقی وارد شد که ما به عزای رضا که در آن تابستان اعدام شده بود نشسته بودیم. او با دیدن این صحنه به من گفت «ما برای شهیدانمان عزا نمی گیریم» وقتی به او گفتم «دیدی بالاخره اعدامش کردند؟» ناگهان شکست، جلومن زانو زد و سرش را بردامن گذاشت وهای های گریست . . .»

قبلا ازاین بانو آمده است: به یاد اختلافات سیاسی وبحث های مکررمان می افتم ، این که هیچگاه در سیاست همنظرنبودیم ولی تفاوت نظرخللی دردوستی مان به وجود نیاورد.» ص۷۸ دراین یادنامه نمایشنامه ای به نام « نوری درتاریکی» ازآقای فرهاد پایار آمده است که قابل تأمل است. نویسنده قبل ازشرح متن نمایشنامه در«چند توضیح . . . » یادآور میشود که : درسال ۱۳۸۴ هنگام خواندن نمایشنامۀ «گفت و گویِ شبانه با یک انسان حقیر» اثرفریدریش دورن مات» یاد نوری دهکردی افتادم. شخصیت اصلی این نمایشنامه ازخیلی جهات به نوری شبیه است.» بی دلیل نخواهد بود گفته شود که این نمایشنامه، شیوه تفکر، و درمجموع شرح حال اپوزیسیون روشنفکری ما در گذشته و حال را روایت کرده است. شاید به برخی مدعیان بیمایه بربخورد، اما کار سنجیدۀ نویسندۀ نمایشنامه را باید جدی گرفت.

دریغم آمد به این نمایشنامه که روایتگری آشنا با شیوه های اپوزیسیون است اشاره نکنم.
گفتگو درصحنه بین روشنفکر ومردعینکی میگذرد. مثل: [ ثابتی ساواک یا لاجوردی رژِیم اسلامی] بازی شطرنج وتقلب هاِی آمرانه مردعینکی، هردو بازیگر، آگاه ازنقش حریف. مردعینکی شروع به خواندن مقاله ای از روشنفکر میکند که هنوز منتشرنکرده است.
نوری: [ناباورانه] این مقاله را ازکجا درآوردی؟ . . . من که هنوز منتشرش نکرده ام . . .» مرد عینکی: «ونخواهی کرد! »
نوری ازعدالت و دموکراسی و درد های جامعه میگوید.
مرد عینکی: «عدالت مقوله ایه که شما روشنفکرها اختراع کرده اید»
و دریک لحظه ای همصدا از مقاله روشنفکر را باهم میخوانند :
نوری و مرد عینکی: [ هم زمان و هم صدا] یکی ازاین معیارها نفی تقدس قهر و جایگزین کردن آن با خواست و تمایل به حلِ مسالمت آمیز معضلات و تناقضات اجتماعی است.»
ازآقای ناصرزراعتی ویراستار کتاب باید سپاسگزاربود که این اثربا ارزش غافل نبوده و نمایشنامۀ «نوری درتاریکی» را در یادنامه آورده است.

واما بعدالتحریر

شاید بی دلیل نباشد این توضیح که ناکامی انقلاب مشروطه، محملِ پیام نانوشته ای بود که در نسل های بعدی اثراتش متجلی شد. عریانیِ مخالفت های سیاسی از سوی آگاهانِ بدون سازمان و حزب، درسخت ترین دوران استبداد رضاشاه و زندانی شدن گروه معروف به ۵۱ نفر نمونه ای از سرریز شدن عقده های آن شکست بود و چرائِیِ فراموشیِ مطالبات ملی درمقابله، با بی اعتنائی حاکمان وقت به بحران های گذرا . بلاتکلیف ماندنِ درخواست های نسلِ مشروطه و انتقال آن به نسل های بعدی، جهل و بیخبریِ اکثریتِ ملتی را، در حسرتِ رجعتِ به چهارده قرن گذشتۀ اسلام به نمایش گذاشت.
هشت دهه پس از انقلاب مشروطیت درزمانه ای که تمدن جهانی در بستر دگرگونیهای شگفت انگیز علوم و فنونِ بشری، کرۀ خاکی را دریک دهکده کوچک درآورده بود، جامعۀ باستانیِ ما در گیر و دار جنگ دو قدرت با هیاهوهای شعاری، در التهابِ آزمون «سنت ومدرنیته» گرفتار و سرگردان شدند. آرمانها و دیدگاه های خیالی و هریک چشم به راه منجی با ده ها سازمان به ظاهرسیاسی با اندیشه های گوناگون و بسی وارداتی، درانتظار معجزه ای. نتیجه به ظهورآقای خمینی منتهی گردید. درگورستان فریاد کشید «من میزنم تودهن این دولت!». ملتی سر درگریبان، معصومیت های اشگبار خود را، و چه با غرور و افتخار نثارش کردند !
با چنین فرهنگِ سرگردانی، تجدید خاطره ها، صیقل زدن ذهنیت های زنگاربسته درسرگیجۀ سنت ومدرنیته، اعتیاد به آشفتگی های فکری و پراکندگی ها و سرریزشدن عقده ها،: آیا میتوان روز و روزگار خوشی در آیندۀ چنین جامعه متصور بود ؟!
*اخیرا در رسانه ها اعلام شد که جایزه “بهترین عملکرد حقوقی” برای دو دادستان پرونده میکونوس برای نخستین بار جایزه “بهترین عملکرد حقوقی” از سوی کانون وکلای آمریکا در نیویورک به دو دادستان آلمانی اهدا شد. دو دادستان آلمانی در رابطه با رسیدگی به پرونده “ترور در رستوران میکونوس” این جایزه را دریافت کردند.

 

جوابی بنویسید

ایمیل شما نشر نخواهد شدخانه های ضروری نشانه گذاری شده است. *

*