اول دفتر…
اشاره:
بیست و یکم آذر مصادف است با سالروز تولد احمد شاملو به سال ۱۳۰۴، تحریریه ی بخش فرهنگی خلیج فارس به همین بهانه، مجموعه ای از یادداشت ها و گفت و گوها باب زندگی و آثار و احوال این شاعر بزرگ را گرد هم آورده و کوشیده تا جنبه های متفاوت شخصیت و کوشش های فرهنگی این شخصیت بزرگ ادب ایران را بازتابی دوباره بدهد. نخستین مطلب از این مجموعه سرمقالهی کتاب جمعه، است که به روز، پنجشنبه، ۴ ام مردادماه ۱۳۵۸ به روی گیشه ی روزنامه فروشی های ایران رفت. با هم این مطلب و دیگر مطالب برگزیده ی خلیج فارس در صفحات دیگر مجموعه مطالب احمد شاملو را از پی می گیریم…
احمد شاملو علاوه بر سویهی شاعری، در زمینهی روزنامهنگاری هم تاثیرگذار و پیشرو بودهاست. او که از آغاز دههی چهل خورشیدی جایگاهاش را به عنوان یکی از مطرحترین شاعران معاصر تثبیت کرده بود، نشریههای فرهنگی را به عنوان پایگاه شاعران و نویسندگانی میدید که بخش عظیمی از آنها معترضان و منتقدان حکومت بودند. شاملو بیست و یک ساله بود که سردبیر هفتهنامهی «ادیب» شد و پس از آن به مدت سه دهه در عرصهی روزنامهنگاری حضوری فعال داشت. در میان این فعالیتها نشریاتی که به سردبیری شاملو منتشر میشدند، بستری میشدند برای ساختارمند شدن جریانهای روشنفکری و به مثابهی تریبونی بودند برای قلم زنان در حیطهی ادبیات متعهد. همین دلایل کافی بود که این نشریات خوشایند حکومتهای تمامیتخواه – چه در دورهی پهلوی و چه در سالهای استقرار جمهوری اسلامی – نباشند. گواه این ادعا تعطیلی نشریات برجستهای چون « کتاب هفته»، «خوشه» و «کتاب جمعه» بود که در دورههای زمانی مختلف تعطیل شدند. اولی به خود خواسته و دو تای آخری به حکم اصحاب سیاست.
احمد شاملو چهار سال پس از تعطیلی کتاب هفته، سردبیر هفتهنامهی «خوشه» شد که در بالندگی شعر معاصر ایران نقشی مهم دارد. شبهای شعر خوشه که به همت شاملو و پشتیبانی مدیرمسئول مجله، امیرهوشنگ عسگری برگزار میشد، به لحاظ گستردگی و تنوع شاعرانی که در آن حضور داشتند، تا آن زمان بیسابقه بود. این مجله اما در اسفند ماه سال ۴۷ با اخطار رسمی ساواک توقیف شد.
شاملو یک دهه بعد سردبیری «کتاب جمعه» را برعهده گرفت که در ترکیب کلی شباهتهای فراوانی با «کتاب هفته» داشت. این آخرین نشریهای است که شاملو با آن تحرکی در فضای فرهنگی کشور به وجود آورد و جمهوری اسلامی بیش از ۳۶ شماره آن را تحمل نکرد.
در ادامه سرمقالهی شمارهی این هفتهنامهی فرهنگی – سیاسی را میخوانیم. به تاریخ چهارم مرداد ۱۳۵۸ و به قلم احمد شاملو:
« روزهای سیاهی در پیش است. دوران پرادباری که، گرچه منطقاً عمری دراز نمیتواند داشت، از هماکنون نهاد تیرهی خود را آشکار کرده است و استقرار سلطهی خود را بر زمینهئی از نفی دموکراسی، نفی ملیت، و نفی دستاوردهای مدنیت و فرهنگ و هنر میجوید.
اینچنین دورانی به ناگزیر پایدار نخواهد ماند، و جبر تاریخ، بدون تردید آن را زیرِ غلتکِ سنگین خویش درهم خواهد کوفت. اما نسلِ ما و نسل آینده، در این کشاکش اندوهبار، زیانی متحمل خواهد شد که بیگمان سخت کمرشکن خواهد بود. چرا که قشریون مطلقزده هر اندیشهی آزادی را دشمن میدارند و کامگاری خود را جز به شرطِ امحاء مطلق فکر و اندیشه غیرممکن میشمارند. پس نخستین هدفِ نظامی که هماکنون میکوشد پایههای قدرت خود را به ضربِ چماق و دشنه استحکام بخشد و نخستین گامهای خود را با به آتش کشیدن کتابخانهها و هجوم علنی به هستههای فعال هنری و تجاوز آشکار به مراکز فرهنگی کشور برداشته، کشتار همهی متفکران و آزاداندیشان جامعه است.
اکنون ما در آستانهی توفانی روبنده ایستادهایم. بادنماها نالهکنان به حرکت درآمدهاند و غباری طاعونی از آفاق برخاسته است. میتوان به دخمههای سکوت پناه برد، زبان در کام و سر در گریبان کشید تا توفان بیامان بگذرد. اما رسالت تاریخی روشنفکران، پناه امن جستن را تجویز نمیکند. هر فریادی آگاهکننده است، پس از حنجرههای خونین خویش فریاد خواهیم کشید و حدوث توفان را اعلام خواهیم کرد.
سپاه کفنپوش روشنفکران متعهد در جنگی نابرابر به میدان آمدهاند. بگذار لطمهئی که بر اینان وارد میآید نشانهئی هشداردهنده باشد از هجومی که تمامی دستاوردهای فرهنگی و مدنی خلقهای ساکن این محدودهی جغرافیائی در معرض آن قرار گرفته است.»
)سرمقالهی کتاب جمعه، سال اول، شمارهی یک، پنجشنبه، ۴ مردادماه ۱۳۵۸(