در سی امین شماره ی پنجشنبه بازار کتاب، باز هم سفری داشته ایم به دنیای تازه های بازار نشر؛ همکارمان ” بهارک عرفان” در تحریریه ی بخش فرهنگی خبرنامه ” خلیج فارس”؛ معرفی کوتاهی از کتاب های هفته را در این صفحه فراهم آورده که با هم می خوانیم…
کتاب «دسیدریوس اراسموس» تالیف فران ریس با ترجمه پرستو رادمهر از مجموعه شخصیتهای تاثیرگذار، به بررسی زندگی اراسموس، دانشمند، فیلسوف و ادیب هلندی که شاهزاده اومانیست لقب دارد، میپردازد.
«آرزوها و رویاهای بزرگ»، «اراسموس جوان»، «اومانیست مسیحی»، «شهروند دنیا»، «ایتالیا و شهر مقدس»، «بیان بیپروایی افکار»، «در انتظار عصر طلایی»، «درمیانه درگیری» و «تدارک مرگ» عناوین کتاب «دسیدریوس اراسموس» را تشکیل میدهند.
دسیدریوس اراسموس، دانشمند، فیلسوف و ادیب هلندی و یکی از علمای مشهور قرن پانزدهم میلادی است که به سال ۱۴۶۶ در رتردام متولد شد.
در سال ۱۹۴۷ و در سن ۱۷ سالگی علیرغم میل خود به یک دیر سپرده شد اما بعد از چند سال صومعه را ترک کرد تا تعالیم مسیحیت را در پاریس فرا گیرد. او که از گذراندن این دورهها خسته شده بود، به تدریس خصوصی و خواندن ادبیات کلاسیک روی آورد. وی علاقه زیادی به مطالعه کتب ادبی باستان داشت و به تدریج در این امر تبحر ویژهای پیدا کرد.
در سال ۱۴۹۹ با جان کولت، انسانگرای اهل آکسفورد، ملاقات کرد. کولت چنان تاثیری بر اراسموس گذاشت که راهب هلندی تصمیم گرفت زبان یونانی بیاموزد و به یکی از دانشمندان انسانگرا تبدیل شود. در عرض چند سال اراسموس به هدفش رسید و راهی را پیش گرفت که او را به مهمترین انسانگرایان اروپا تبدیل کرد.
هانری هشتم، پادشاه وقت انگلیس از دوستان اراسموس بود. اراسموس در این سفر مدت ۷ سال در انگلستان اقامت گزید و در ایامی که در منزل دوستش تامس مور به سر میبرد، کتاب «در ستایش دیوانگی» را تالیف کرد. اراسموس از انگلستان به هلند رفت و آخرین سالهای زندگیاش را در شهر بال سوئیس گذراند. او در آنجا گوشهگیری پیشه کرد و به تالیف و مکاتبه با بسیاری از چهرههای فرهنگی و سیاسی زمان خود پرداخت.
دسیدریوس اراسموس سرانجام به سال ۱۵۳۶ م در شهر بال سوئیس درگذشت.
در بخشی از کتاب آمده است: «دسیدریوس اغلب از روشهای بسیار قدیمی و تدریس ضعیف و پیشپاافتاده مدرسه شکایت داشت. با اینهمه، او دانشآموزی سختکوش و بااستعداد بود و اشتیاق فراوانی برای یادگیری داشت. بهسختی میشد عطش او را برای یادگیری فرو نشاند. اکثر دانشآموزان به سختی میتوانستند زبان لاتین پایه را بیاموزند، اما دسیدریوس از زبان لاتین تسلط کامل داشت. دانستن زبان لاتین این امکان را به او داد تا کتابهای برخی از عالمترین و فرهیختهترین افراد را مطالعه کند. یکی از معلمانش متون ادبی یونان و روم باستان را به او معرفی کرد. در نهایت باید گفت او فردی مبارزهطلب و خلاق بود.»
«داستانهای پس از مرگ» اثر «جی.دی.سلینجر» با ترجمه بابک تبرایی منتشر شد. در این کتاب سه داستان کوتاه از این نویسنده آمریکایی ترجمه شده که بعد از مرگ وی به چاپ رسیدند.
این کتاب شامل سه داستان کوتاه سلینجر است که بعد از مرگش در مجموعهای به نام «سه داستان» منتشر شدند. «اقیانوسی پر از گویهای بولینگ»، «پسری که روز تولدش بود» و «پائولا» عناوین این داستانها هستند که به همراه نقدهایی از آنها در مجموعه «داستانهای پس از مرگ» ترجمه شده است.
سلینجر در سال ۱۹۱۹ در منهتن نیویورک از پدری یهودی و مادری مسیحی به دنیا آمد. نخستین داستان وی به نام «جوانان» در سال ۱۹۴۰ در مجله Story به چاپ رسید. چند سال بعد (در سالهای ۱۹۴۵ و ۱۹۴۶) داستان «ناتور دشت» به شکل دنبالهدار در آمریکا منتشر شد و سپس در سال ۱۹۵۱ روانه بازار کتاب این کشور و بریتانیا شد.
«ناتور دشت» به عنوان نخستین کتاب سلینجر، طی مدت کمی برای او شهرت و محبوبیت فراوان به همراه آورد و بنگاه انتشاراتی «راندم هاوس» (Random House) در سال ۱۹۹۹ آن را به عنوان شصت و چهارمین رمان برتر قرن بیستم معرفی کرد.
«نامه به پدر» شامل نامههایی است که فرانتس کافکا خطاب به پدرش نوشت اما هیچگاه آنها را در اختیار وی قرار نداد. چاپ سوم این اثر به تازگی منتشر شده است.
کافکا در کتاب «نامه به پدر» لایههای زیرین روابط خانوادگی را کاویده و مسایل خانوادگی و روانکاوی متعدد و همچنین اضطرابهای شخصی خود را در محیط خانواده بر روی کاغذ آورده است. کافکا پدری خشن داشت و نامههای این کتاب که وی هیچگاه آنها را به پدرش نداد بعد از مرگ کافکا به چاپ رسیدهاند.
در بخش ابتدایی این کتاب و در یکی از این نامهها آمده است: «پدر بسیار عزیزم، به تازگی پرسیدی چرا به نظر میآید از تو میترسم. هیچ وقت نمیدانستم چه پاسخی بدهم. کمی به این دلیل که به راستی ترس بخصوصی در من برمیانگیزی و شاید باز به این دلیل که این ترس شامل جزئیات بیشماری است که نمیتوانم همه آنها را بسنجم و به طور شفاهی بیان کنم. اکنون هم که میکوشم با نامه پاسخات را بدهم باز هم پاسخی ناکامل خواهد بود، زیرا حتی هنگام نوشتن، ترس و پیامدهایش رابطه من و تو را مخدوش میکند و اهمیت موضوع از حافظه و درک من پا فراتر میگذارد.»
محاکمه، آمریکا (مفقودالاثر)، نقب و تفسیر آن، قصر، مسخ، پزشک دهکده، دیوار، گراکوس شکارچی، نامههای کافکا به پدر و مادر و گروه محکومین برخی از آثار کافکا هستند که تاکنون به فارسی ترجمه و منتشر شدهاند.
نویسنده در کتاب «رمان؛ زبان و روایت از سروانتس تا کالوینو» به بررسی و پژوهش درباره زبان و روایت رمانها از زمان نگارش رمان دن کیشوت سروانتس تا رمانهای کالوینو پرداخته است.
این کتاب به چندین بخش مختلف با عناوین «پرده دیوارکوب پشت رو شده»، «عشق درباری»، «عذاب درونی»، «دام زنانه»، «پیمان شفاهی»، «لال بازی»، «زبان رسوایی»، «ساختن و ویران کردن» و «زبان تسخیرگر» تقسیمبندی شده است.
نویسنده در فصلهای مختلف کتاب به بررسی ویژگیهای رمانهای مطرح ادبیات جهان مانند دن کیشوت، شاهدخت دوکلو، مادام بواری، محاکمه و صد سال تنهایی پرداخته است.
این کتاب ترجمهای است از اثری که در سال ۱۹۹۸ با عنوان « The novel: language and narrative from Cervantes to Calvino» منتشر شد.
رمان «گمشده شهرزاد» با بهرهگیری از قصه قدیمی «شهرزاد» در قالب ۲۳ بخش برای نوجوانان منتشر شده است.
داستان شهرزاد، ملکهای که با تعریف قصه در هزار و یک شب، جان خود و بسیاری از زنان دیگر را نجات داد به گذشتههای بسیار دور- شاید به هزار سال یا حتی بیشتر- برمیگردد. گرچه برخی محققان بر این نظرند که این داستان از هند سرچشمه گرفته و سپس به ایران رسیده است، بسیاری نیز بر این عقیدهاند که اصل این داستان یکی از کتابهای گمشده ایرانی به نام «هزار افسانه» است. داستان شهرزاد فارسی به جهان عرب رفت و از آنجا نیز پس از تغییرات مکرر که بارها در آن صورت گرفت به کشورهای دیگر جهان راه یافت.
برخی از بخشهای این کتاب عبارتند از: «پشت درهای حرمسرا»، «شهرزاد»، «آرزو»، «همدمِ لنگِ شهرزاد»، «ایوان»، «زینب دیوانه»، «اجازه نمیدهم»، «باید ایستادگی میکرد»، «خمره روغن»، «ورود ممنوع» و «شهریار» اشاره کرد.
در پشت جلد رمان «گمشده شهرزاد» نوشته شده است: «در قصههای قدیمی، گاه ضعیفترین موجودات به چنان نیرویی دست مییابند که کسی انتظار ندارد؛ مثلا موشی جان شیری را نجات میدهد. اما این فقط ابتکار قصهگو برای جذب مخاطبانش نیست. این موضوع گاه واقعا اتفاق میافتد. نویسنده این رمان در کنار روایت داستان شهرزاد قصهگو، داستان «مرجان» دختری نه چندان زیبا که یک پایش میلنگد را از زبان خود مرجان تعریف میکند. داستانی که سِحر کلمات و قصههای پرراز، آن را سرشار از معانی مختلف کرده است.»
در بخشی از «زینبِ دیوانه» میخوانیم: «زینب مثل گربه-گربهای گرد و چاقالو- روی سطح صاف بام قل میخورد، از روی شکافهای کمعرض میپرید، با نردبانهای زهوار در رفته از بامی به بامی دیگر بالا و پایین میرفت، با تردستی حیرتآوری از لبه دیوارها میگذشت و گنبدها را دور میزد. او بسیار چابک بود. در پاهایش نوعی سبکی به هنگام پرش و نوعی سنگینی به هنگام فرود وجود داشت. او درست همانجا که میخواست، بدون کوچکترین لرزش و خطایی فرود میآمد. ترسیده بودم. از سطح زمین خیلی فاصله داشتم و گاهی بین من و زمین هیچچیز نبود…»
سوزان کلمنز فلچر، نویسنده کودک و نوجوان، کارشناس ارشد ادبیات انگلیسی از دانشگاه میشیگان است و با همسر و دخترش در اُریگان آمریکا زندگی میکند. وی تا کنون ۶ رمان برای کودکان و نوجوانان نوشته و رمان هفتم خود را نیز کم و بیش به پایان برده است. کتاب «گمشده شهرزاد» به عنوان بهترین کتاب سال به انتخاب «اسکول لایبری ژورنال» امریکا شناخته شده است.