«اقتصاد کشور مینگذاری شده است.» این جملهای است که در هفتههای گذشته معاون رییس جمهور بیان کرد و گفت دولت در حوزهی اقتصاد آچمز شده و کاری نمیتواند بکند. تحفهی آرادان در کنار بیشمار بیکفایتی و نالایقی خود در روزهای پایانی هنگامی که دید خلعت ریاست از او قطعا گرفته خواهد شد، آخرین ضربهها را زد و اقتصاد کشور را «مینگذاری» کرد تا هم دست دولت بعدی را در پوست گردو بگذارد و هم بهخیال خویش، کاری کرده باشد تا مردم قدر احمدینژاد را بیشتر بدانند! محاسبات تحفهی آرادان از این حیث که تیم روحانی را زمینگیر کند درست از آب درآمد ولی اینکه مردم قدر او را بدانند، شاید باید قرنها بگذرد. رییس دولت کودتا باید بداند با زمینگیر شدن دهها دولت و ولیفقیه و .. مردم هرگز جنایات او را فراموش نخواهند کرد. و مردم هیچگاه رو به او نخواهند آورد چراکه ماهیت دروغ و دغلش را خوب شناختند و اگر نبود نظر نزدیک دیکتاتور به او، پروندهی این تحفه در همان سال ۸۸ بسته شده بود.
باری! از ۱۰ روز دیگر دولت باید در این اقتصاد محتضر حرکت کند و اجرای مرحلهی دوم طرح «هدفمندی یارانهها» که یکی از همان مینهای بزرگ و ستبر اقتصادی است که کار گذاشته را آغاز کند. دولت مانده و مستاصل نمیداند چه کند. سراسر هفتهی گذشته روزی نبود که از رییس جمهور گرفته تا معاون و مشاور و وزیر اقتصاد او در این خصوص اظهارنظر نکنند. آنان از طریق التماس و تهدید و خط و نشان به مردم گفتند که مبادا طرحهای خوداظهاری یارانهها را پرکنید که دولت میفهمد و میشناسد و جریمهتان میکند! اما مگر با التماس میتوان این اقتصاد به خاک افتاده را بهسامان کرد و مگر مسئولان دولتی میتوانند با این طرح خوداظهاری جلوی یارانه گرفتن مردم را بگیرند؟
محسن رنانی، استادیار دانشگاه اصفهان، در تحلیلی از شرایط کنونی اقتصاد ایران اخیرا گفت که ماه عسل دولت با مردم روبه اتمام است و مردمی که پس از روی کار آمدن روحانی نسبت به وضعیت اقتصادی خوشبین شده بودند، مدتی دیگر وارد فاز «کنش» خواهند شد و بهنظر میرسد اجرای مرحلهی دوم هدفمندی یارانهها همین کنش باشد.
به هر حال وضعیت اقتصاد وخیم و خزانه تهی است و دولت هم خوشبینانه فقط امیدوار است، با ثبتنام مردم و انصراف ثروتمندان، بتواند به نیازمندان یارانه بدهد. اما همانطور که کارشناسان اقتصادی بارها فریاد زدهاند عامل رونق و رکود در اقتصاد ایران اقتصادی نیست؛ بلکه عامل رکود، سیاسی و اجتماعی است و تا زمانی که وضعیت سیاست داخلی این چنین باشد، اجرای طرحهای اقتصادی، در حالت عادی هم ناممکن است چه برسد به اینکه بخواهند آن را در کنار مینهای کاشته شده و سخنان گزاف روزانهی مقامات رژیم پیش ببرند.
درباب اقتصاد ایران در روزهای اخیر محمد شریعتمداری، معاون رییس جمهوری سخنی گفت که بهدرستی وضعیت را نشان میدهد. وی گفت: «چپ کردن اقتصاد ایران نوبل میخواهد»، و البته که باید این نوبل را به سیدعلی و تحفهی آرادن داد!
وحشت از تکرار دوم خرداد!
برای علی خامنهای، ماجراهای دوم خرداد و محمد خاتمی، فقط باز شدن فضای فرهنگی و یا بهگفتهی او رواج «آزادیهای غربی» نبود، او در آن سالها بهوضوح لرزیدن پایههای تاج و تختش را دید از اینرو برای سلطان گشایش فرهنگی معادل سقوط ولیفقیه است. این کابوس هرگز او را رها نکرده و نمیکند. سلطان ولو آنکه کشور ویران شود حاضر نیست آن دوران دوباره تکرار شود. از اینروست که میبینیم نایب امام زمان بیسر و صدا جام زهر هستهای را سرمیکشد، فراوان به غرب باج میدهد تا کمی از فشارها و تحریمها کاسته شود، اما همزمان حواسش سخت به «فرهنگ» هم است. دیکتاتور در عین اینکه باجدادنها و تحقیر شدن و تحمیل هزینهها به مردم را تحت عنوان «نرمش قهرمانانه» جا میزند ولی خوب میداند که باز شدن فرهنگ همان و سقوط ولیفقیه هم همان. از این رو وی علاوه برنامگذاری مضحک سال جدید با عنوان «اقتصاد و فرهنگ با عزم ملی و مدیریت جهادی» در نخستین سخنرانیاش هم در مشهد در این خصوص به همگان هشدار داد و بعد هم البته علی جنتی که فراوان سخن ضد و نقیض میگوید بلافاصله به رهبری «لبیک» گفت.
باری! به هر حال پس از ترس و وحشت علی خامنهای از باز شدن فضای فرهنگی کشور، و بهدنبال ابراز نگرانی او، اعوان و انصارش هم سراسر هفتهی گذشته به اظهارنظر در این زمینه پرداختند. از عباس کعبی٬ عضو مجلس خبرگان رهبری که با اشاره به سخنان علی خامنه ای گفت «مسئولان باید سریعا در حوزهی فرهنگ یک خانهتکانی جدی» بکنند تا ریز و درشت وکیلالدولهها و چهرههای محافظهکار که هم در یک بازی سیاسی با دولت این موضوع را حربهای برای تاختن به تیم روحانی کردند و هم اینکه برای تقرب به نایب امام زمان! با حمله به دولت و فرهنگ خواستند از قافله عقب نمانند.
امروز نیز یکی از مقامات سپاه گفت که در دولت تدبیر و امید در مقوله فرهنگ نه تنها حرکت رو به جلو نداشتیم بلکه در این زمینه عقب گرد هم کردهایم. و محمدرضا باهنر٬ نایب رئیس مجلس هم گفت که «ما نقدهای جدی به سیاستهای فرهنگی دولت داریم» و باری این مساله همچنان ادامه دارد و در ماههای آتی احتمالا تشدید خواهد شد.
حسن روحانی: بازی دادن نظام یا بازی خوردن نظام؟
نظام با حسن روحانی مردم را بازی داد؟ یا از سوی مردم بازی خورد؟ این پرسشی است که البته جواب قطعی برای آن نمیتوان یافت، تنها براساس شواهد میتوان برای آن گمانههایی را در نظر گرفت.
در هفتهی گذشته برخی از چهرههای سیاسی به میدان آمدند و صراحتا گفتند که نظام در مسالهی انتخاب حسن روحانی «هوشمندانه» مردم را بازی داد. محمد غرضی که سوژهی خندهی انتخابات ۹۲ بود نخستین فردی بود که این موضوع را اعلام کرد. آقای غرضی در گفتگو با سالنامه روزنامه «اعتماد» گفت انتخابات ریاست جمهوری سال ۹۲ با با هدف «باز گرداندن اعتماد دوباره مردم به نظام» بود و خود او هم براساس همین هدف کاندیدای این انتخابات شد.
وی افزود: «تمام احزاب و گروهها از اینکه مردم به صورت گسترده پای صندوقهای رای ریاست جمهوری ۹۲ بیایند مایوس بودند.»
غرضی با بیان اینکه در «آن روزها حتی سیاستمداران هم ناامید بودند» اضافه کرده که احزاب و سیاستمداران «درگیر این بودند که آیا مردم پای صندوقهای رای میآیند؟ و بنابراین چنین نگرانیهایی به طور گستردهای به وجود آمده بود.»
غرضی افزوده «تکلیف هم این بود که ما باید اعتماد را به مردم باز میگرداندیم وگرنه من که مسئولیتی در قبال گرم کردن تنور انتخابات ندارم.»
امیر محبیان٬ تحلیلگر سیاسی محافظهکار فرد دیگری بود که صراحتا با بیان اینکه ورود سعید جلیلی به انتخابات عمدی و برای دو قطبی کردن وضعیت بود گفت، حسن روحانی پروژهی نظام برای تعامل با جهان بود.
آقای محبیان هم در گفتگو با ویژهنامه «اعتماد» افزود: «سیستم قصد داشت حرکتی حساب شده در حوزه تعامل بینالمللی انجام دهد که نه احمدینژاد میتوانست این نقش را بازی کند و نه مصلحت بود کار بدست اصلاح طلبان بیفتد.»
بهگفتهی محبیان تنها حسن روحانی این ویژگی را داشت و جمهوری اسلامی هم با وارد کردن سعید جلیلی در انتخابات ریاست جمهوری ۹۲، فضا را دو قطبی و بهخوبی مدیریت کرد.
این تحلیلگر سیاسی محافظهکار گفت که حسن روحانی با «سوابق و نگاه امنیتی خاص تبحر لازم را در این مورد داشت.»
سردبیر خبرگزاری آریا افزود: «آنکه رای به روحانی را برای مردم معنادار کرده بود، حضور جلیلی بود و بنابراین بخش مهمی از مردم بیشتر از آنکه به روحانی رای دهند رای آنها رای نه به جلیلی بود.»
نخست اینکه هنگامی که خود رژیم سراپا دروغ جمهوری اسلامی چیزی را بهصراحت اعلام میکند باید به آن شک کرد. نفس اینکه حاکمیت خود از طریق اعوان و انصارش میخواهد چنین القا کند که در انتخابات، پیروز واقعی بوده و مردم بازی خوردهاند جای تامل دارد.
دوم آنکه در انتخابات ۹۲ به یک معنا میتوان گفت هم مردم و هم رژیم بازی را بردند. یعنی شاید بتوان اینگونه ماجرا را دید که رژیم در ته یک کوچه بنبست گیر کرده بود، فشارها به گلویش رسیده بود و از سوی دیگر هم نمیخواست فضا را برای اصلاحطلبان باز بگذارد، لذا تمایل داشت کسی مثل قالیباف و یا حتی حسن روحانی با اندکی رای انتخاب شود، ولی ناگهان با ۱۸ میلیون رایی مواجه شد که به حساب روحانی و هاشمی ریخته شد، از اینرو دو راه داشت، یا بزند زیر بازی که کابوس ۸۸ برای نایب امام زمان تکرار میشد یا بازی را بپذیرد که نهایتا پذیرفت. در واقع میتوان اینطوری گفت که جمهوری اسلامی آگاهانه شکست خورد تا حکومت فرونپاشد ولی هرگز تصور اینگونه برد روحانی را نداشت. برد رژیم اینبود که توانست بهاین وسیله اندکی از جنایات و کودتای ۸۸ فاصله بگیرد و با گرفتن این ژست که انتخابات در جمهوری اسلامی بدون تقلب است به بازسازی اعتماد کاملا از دست رفته بپردازد و برد مردم هم این بود که اگرچه روحانی کاندیدای آنها نبود ولی این موضوع را متوجه شدند که میتوانند با همبستگی بازیهای حکومت را برهم بزنند.
مجلس خبرگان
احمد جنتی٬ دبیر شورای نگهبان امروز نسبت به تلاش عدهای برای «تصرف» مجلس خبرگان رهبری هشدار داد و گفت: «عدهای از هماکنون در حال برنامهریزی برای تصرف مجلس خبرگان هستند. بنابراین نیازمند یک بیداری و بصیرت هستیم تا مسئولیت سنگین شورای نگهبان را به خوبی اجرایی کنیم.»
وی افزوده «تنها نهادی که درباره رهبری میتواند تصمیم بگیرد خبرگان است و اگر رهبر شرایط خود را از دست بدهد این مجلس خبرگان است که میتواند رهبر را عزل و قدرت وی را محدود کند.»
منظور جنتی از این افراد اکبر هاشمی رفسنجانی و علیاکبر ناطق نوری است که در ماههای اخیر گزارشهایی از تلاش آنها برای تغییر ترکیب مجلس خبرگان رهبری منتشر شده است. محافظهکاران تندرو میگویند هاشمی با همکاری دولت حسن روحانی تلاشها برای تصرف مجلس خبرگان رهبری را از قم و جلب نظر مراجع تقلید قم آغاز کرده است و البته هاشمی هم چراغ خاموش برای فتح این مجلس و نیز مجلس شورا حرکت میکند.
در خصوص مجلس آتی شورای اسلامی هم امروز علی مطهری گفت: «شورای نگهبان اجازه نخواهد داد یک مجلس مستقل یا اصلاحطلب به وجود بیاید و در مجموع ترکیبی با اکثریت اصولگرا و اقلیت قوی اصلاحطلب و مستقل ایجاد خواهد شد.»
بنابراین میتوان نتیجه گرفت که از هماکنون احمد جنتی بهسوی طیف هاشمی حملهور شده و تیغ نظارت استصوابی را بهرخ آنها میکشد، اما مشکلی که جنتی و تیم خامنهای دارند این است که طیف هاشمی درصدند از چهرههای درجه چندم و گمنام سیاسی برای ثبتنام استفاده کنند و پس از تایید صلاحیت آنان، با حمایت کامل از آنها، مردم را به رای دادن ترغیب و خبرگان و مجلس شورا را فتح کنند.