خانه » مقاله »   جمهوری آذربایجان معضل بزرگ دیپلماسی رژیم حاکم در ایران / علیرضا نوری زاده

  جمهوری آذربایجان معضل بزرگ دیپلماسی رژیم حاکم در ایران / علیرضا نوری زاده

ناتوانی رژیم حاکم در ایران در تاثیرگذاری بر معادلات سیاسی در قفقاز جنوبی این نگرانی را ایجاد کرده که فضا به سمت درگیری نظامی پیش ‌رود
علیرضا نوری‌زاده نویسنده و روزنامه‌‌نگار
شنبه ۱۵ مهر ۱۴۰۲ برابر با ۷ اُکتُبر ۲۰۲۳ ۵:۰۰

نمایی از شهر خانکندی یا استپاناکرت در قره‌باغ –  STRINGER / AFP

پیشروی دولت جمهوری آذربایجان به سمت منطقه قره‌باغ، تغییر وضعیت ژئوپلیتیکی در قفقاز جنوبی پس از توافقنامه صلح مسکو با میانجی‌گری روسیه را تقویت کرده است. جمهوری آذربایجان اکنون با الحاق قره‌باغ کوهستانی، گستره جغرافیایی‌اش را وسعت داده و منطقه را به وضعیت قبل از فروپاشی شوروی نزدیک‌تر و ارمنستان را در تنگنا قرار داده است.

جمهوری آذربایجان پس از ۳۰ سال روابط تیره و جنگ‌های خونین، اکنون در موقعیت قوی قرار گرفته و خواسته‌هایش را بر ارمنستان تحمیل کرده است. ارتش جمهوری آذربایجان که از ماه‌ها قبل با بستن و جلوگیری از ترانزیت کالا و مواد مخدر در گذرگاه لاچین مستقر شده بود، سرانجام توانست با تهاجم نظامی این منطقه را کنترل کند. دولت باکو توانست کنترل منطقه را به دست گرفته و برای خلع سلاح گروه‌های مسلح ارمنی نیز با ارمنستان به توافق برسد. بنابراین، جمهوری آرتساخ که تنها دولت ارمنستان آن را به رسمیت شناخته بود، اکنون وجود واقعی ندارد.

دولت آذربایجان در زمانی کوتاه توانست رفع محدودیت های موجود در اعمال حاکمیت ملی خود را بردارد؛ هرچند اقدام‌هایی که انجام داد، به‌ویژه محاصره غیرنظامی‌ها با معیارهای انسانی و قوانین جنگ سازگار نبود و قربانی آن آوارگی صدها هزار ارمنی ساکن این خطه بودند.

نیروهای حافظ صلح روسیه نیز در قبال حمله آذربایجان واکنشی نشان ندادند. نیکول پاشینیان، نخست‌وزیر ارمنستان، گفته بود که برای همکاری امنیتی با روسیه هیچ دلیل محکمی وجود ندارد. در پاسخ، دولت روسیه نیز مشکلاتی را برای دولت پاشینیان ایجاد کرد. البته ارزیابی واقعیات نشان می‌دهد که حمایت ضمنی کرملین و چراغ سبزش نقش مهمی در موفقیت آذربایجان داشت. به همین دلیل در جشن پیروزی علاوه بر پرچم ترکیه پرچم‌ روسیه هم در باکو به اهتزاز درآمد.

جمهوری ولایت فقیه با اکراه از الحاق قره‌باغ کوهستانی به جمهوری آذربایجان حمایت کرد و در عین حال برای «احترام به حقوق جمعیت ارمنی» آنجا هم مثل همیشه روضه خواند. روند تحولات و مذاکرات ایران نشان‌دهنده ضعف دستگاه دیپلماسی ایران و ناتوانی در نفوذ است. مقام‌های سیاسی ایران بارها اعلام کرده‌اند که اجازه تغییر ژئوپلیتیک قفقاز جنوبی را نمی‌دهند، اما این اظهارات و مانورهای متعدد در مرز جنوبی آران (آذربایجان) هیچ اثر بازدارنده‌ای بر اقدام‌های الهام علی‌اف نداشت.

ارتباط روسیه با محور ترکیه و جمهوری آذربایجان از یک سو و خصومت سیاست خارجی ایران با غرب از سوی دیگر، دستیابی ایران به منافعش در قفقاز جنوبی را با مشکل مواجه کرده است. اما روسیه از این بحران و درگیری در سه سال گذشته برای حضور نظامی، تعمیق نفوذش در قفقاز جنوبی و مقابله با نفوذ ناتو فرصتی ایجاد کرد.

ایجاد کریدور زنگزور قطعا پیامدهای عمده جغرافیایی، سیاسی و اقتصادی به نفع جمهوری آذربایجان و ترکیه خواهد داشت و نقش ایران را تضعیف خواهد کرد. راه‌آهن با هزینه کمتر و زمان سریع‌تر، روابط این دو کشور را توسعه می‌دهد و ایران را در این منطقه منزوی می‌کند. در حال حاضر، ارتباط ترکیه با جمهوری آذربایجان و جمهوری آذربایجان با نخجوان از طریق مسیرهای زمینی ایران انجام می‌شود که با توجه به مزایای این کشور، مزیت اقتصادی ایجاد کرده و موقعیتی راهبردی نیز فراهم کرده است. البته ساخت این کریدور مرز ایران با ارمنستان را نمی‌بندد، اما باعث می‌شود ایران مزیت و نفوذ فوق را از دست بدهد.

به عنوان یک رقیب منطقه‌ای در قفقاز جنوبی، با توجه به واقعیت‌ها و کاستی‌های حاکم بر سیاست خارجی ایران، اتخاذ رویکردی متعادل در قبال ارمنستان و جمهوری آذربایجان دشوار است.

در سال‌های اخیر، ناتوانی رژیم حاکم در ایران در تاثیرگذاری بر معادلات سیاسی در قفقاز جنوبی این نگرانی را ایجاد کرده است که فضا به سمت درگیری نظامی پیش ‌رود. البته احتمال وقوع چنین سناریویی کم است اما با توجه به روابط تیره دولت ایران و جمهوری آذربایجان و تشدید تنش بین دولت‌های ایران و اسرائیل، تداوم روابط پرتنش با جمهوری آذربایجان و تغییر روابط خوب ایران و ترکیه تهدید بزرگ‌تری برای منافع و امنیت ملی ایران است.

در واقع تهدید ناشی از گشایش کریدور زنگزور کمتر از خطر جنگ ایران و جمهوری آذربایجان است که با سکوت روسیه و ترکیه و حمایت اسرائیل از آذربایجان همراه است و اشتهای کشورهای دیگر در این جبهه را از طریق آن‌ها تحریک می‌کند. از جمله حمایت آن‌ها از تجزیه‌طلبان مرهون دلارهای نفتی الهام اوغلی و عنایات بالام جان رجب طیب.

پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، سه کشور قفقاز جنوبی شامل گرجستان، جمهوری آذربایجان و ارمنستان متوجه شدند که روسیه یک قدرت بزرگ همسایه است که نفوذش حتی پس از فروپاشی اتحاد شوروی پایدار خواهد بود. بنابراین هریک به زبانی صفت مدحش گفتند. جمهوری آذربایجان با ثروت نفتی‌اش و تکیه بر ترکیه و اسرائیل عملا زودتر از همسایگان دیگر، با فروش نفت و برنامه‌های پنج ساله عمرانی موفق شد از یک استان وابسته به نظامی پذیرفتنی در غرب تبدیل شود.

در این میان، تغییرات جغرافیای سیاسی جمهوری آذربایجان که موازنه ژئوپلیتیکی منطقه را به نفع این کشور تغییر می‌دهد، به خودی‌خود با منافع ایران منافاتی ندارد، به‌ویژه اینکه آنچه رخ داد، با آنچه قبل از «گلستان» و «ترکمانچای» اتفاق افتاد، مطابقت دارد. معاهده ترکمانچای در قرن نوزدهم بر ایران تحمیل شد و تقسیمات جدید در این منطقه به ایران آسیبی نمی‌رساند، اما امروز رقیب قدیمی ترک در قفقاز دست بالا را دارد و ایران در واقع در حال از دست دادن نفوذش در قفقاز جنوبی و از دست دادن امتیازات سیاسی و اقتصادی است.

در عراق شیعیان نیمی از جمعیت‌اند و رژیم با تکیه بر مذهب عملا همه‌کاره عراق شده، در حالی که در جمهوری آذربایجان ۹۰ درصد شیعه، عملا بازی را به ترکیه سنی و اسرائیل یهودی باخته است. زمانی که به باکو سفر کردم، در دیداری با مفتی شیعه پاشازاده، او را سخت دلبسته ایران دیدم. از روزگار جدش در تبریز می‌گفت و اینکه ای کاش ترکمنچای و گلستان نبود و ما همچنان زیر سایه درخت‌های خاک پدری بودیم. همه عاشق ایران بودند و رویای بازگشت زیر پرچم ایران را داشتند. جمهوری ولایت فقیه این واقعیت را نفهمید و به جای شاهنامه و نظامی ترجمه ترکی رساله اجنه شیخ مشکینی و آداب خلای فاضل لنکرانی را به باکو فرستاد.

از آن سو ترک‌ها با سریال‌ها، خوانندگان و فستیوال‌ها و شهرهای ساحلی‌شان به رویایی برای آذربایجانی‌ها تبدیل شدند. راه‌آهن با هزینه کمتر و زمان سریع‌تر، روابط این دو کشور را توسعه می‌دهد و ایران را در این منطقه منزوی می‌کند.

ریشه اصلی مشکل در حفظ منافع ایران، مشکلات اساسی در سیاست خارجی، فقدان سیاست ملی مناسب در قبال آذربایجان و تعصبات مذهبی (به جز مورد آذربایجان) است. علی‌رغم اینکه روابط تهران و باکو بسیار عمیق‌تر از باکو و آنکارا است، اکنون در قفقاز ایران پشت سر ترکیه قرار دارد.

ارتباط روسیه با محور ترکیه و جمهوری آذربایجان از یک سو (با وجود تبدیل شدن جمهوری ولایت فقیه به دنبالچه مسکو) و خصومت سیاست خارجی ایران با غرب از سوی دیگر، دستیابی ایران به منافعش در قفقاز جنوبی را با مشکل مواجه کرده است. اما روسیه از این بحران و درگیری سه سال گذشته برای حضور نظامی، تعمیق نفوذش در قفقاز جنوبی و مقابله با نفوذ ناتو فرصتی ایجاد کرد.

کشورهای غربی عملا مالکیت جمهوری آذربایجان بر قره‌باغ علیا را پذیرفته‌اند؛ البته در عین حال خواستار حفظ حقوق شهروندی ارامنه شده‌اند. ما فقط می‌بینیم که دولت فرانسه تهدید می‌کند که اگر ارامنه در قره‌باغ کوهستانی با خطر انقراض مواجه شوند، مداخله خواهد کرد. اما سیاست خروج آمریکا و اتحادیه اروپا از قفقاز جنوبی در سال‌های اخیر چالشی جدی برای نفوذ غرب در جلوگیری از تغییرات ژئوپلیتیکی در منطقه به نفع محور ترکیه بوده است.

رجب طیب اردوغان، رئیس‌جمهوری ترکیه، در یک مانور سیاسی که در خدمت تقویت محور ترکیه در قفقاز جنوبی است، با علی‌اف در نخجوان دیدار و نقشش در تحولات مهم این محور را روشن کرد.

جوابی بنویسید

ایمیل شما نشر نخواهد شدخانه های ضروری نشانه گذاری شده است. *

*