خانه » هنر و ادبیات » تفریح المسائل ومثنوی بکارت»/رضا اغنمی

تفریح المسائل ومثنوی بکارت»/رضا اغنمی

نام کتاب: تفریح المسائل ومثنوی بکارت»
نام نویسنده: هادی خرسندی
نام ناشر: باران سوئد
چاپ نخست:۱۳۹۹ -۲۰۲۱
طرح روی جلد وصفحه آرائی: کمال خرسندی انتشارات الفبا . لندن.

نخستین صفحه آمده است:
«زبان زنده کردم ……
این کتاب را تقدیم میکنم به زبان فارسی که مرا زنده کرد!
شاهنامه ی فردوسی را خاطرنشان کرده و با یادی اززحمات سی ساله و خدمت آن مرد بزرگ تاریخی ایران زمین می گوید:
بسی حال کردم دراین یک دوسال
به عشق شما مردم اهل حال
پی افکندم از طنز کاخی جدید
بیائید داخل که خوش آمدید ….!

در صفحه شناسنامه کتاب ۲۲۹ برگی امده است که: «تمامی نقل ها دقیقا از«تآلیفات آیت الله خمینی است . و روایتی ازپیامبر بزرگوار اسلام می آورد که :
«من شوخی میکنم ولی جزسخن حق نمی گویم»
صفحه ی روبرو در زیرنگاره ی مردی اخمو و عبوس، که تارموهای ریشش را حشراتی شبیه عقرب فراگرفته زیرش امده «مقلدان جهان متحد شوید!

ازهمین جا
آغارمیکنم.
پس ازمعرفی هنرمند المانی که ارکارتونیست های معرو ف المان می باشد، و طراح نگاره ی گوینده ی شعاربالارا کشیده، متن کتاب شروع می شود.
نویسنده خوش ذوق و کم نظیر قرون تاریخ، که روایت هایش را با سروده های سنحیده و زیبا مکتوب کرده خواننده را تا آخرین برگ با نثر ویژه و توانایی های کلام «لخت وعریان» مسحور می کند شروع شده است.
دراین اثر نگاه عمیق نویسنده ی پخته و صاحب سبک و بسی فاضلانه در پوشش «طنز»، گسترش جهل کهن سال و ریشه دار فرهنگ غالب بدوی بیگانه را مطرح کرده قابل تآمل است. همو،با شهامت و شجاعتی قابل تمجید، نگهبانان و منادیان فاسد و انگل که برتخت سلطنت آخوندی تکیه زده اند را به باد انتقادی تند و بی پروا گرفته است :
«مقلدان جهان متحد شوید»، هشدار نویسنده و طعنه ی تاریخی او پیام سرنوشت فرجامین رهبران خون آشام جهانی، چون هیتلروموسولینی واستالین وصدام را دراذهان مخاطبین زنده می کند.با طرح یکی ازبزرگترین آفت های اجتماعی «تقلید» که درتحمیق جامعه نقش ویرانگری داشته و دارد شروع می کند:
«بیا آگه شو ازاحکام تقلید . . . . .
بدان باید چه سان خورد و چه سان رید
بدان باید جه سان کرد و چه سان داد
چگونه گاده باید شد چه سان گادت
وسپس مسئله ی یکم را شروع می کند. وبعد ازشرحی خواندنی می گوید:
«بنام آن خداوند تعالا
که ما را خوش خوشک آورده بالا
به ما گفته که روحانی بمانیم
نماد جهل و نادانی بمانیم
******
*****
تو ازیک مجتهد تقلید کن زود
بخور ازآنچه ایشان خورد وفرمود» ص۱۴

درباره ی تقلید باید گفت که از قرن دوم و سوم شروع ودرجوامع اسلامی به خصوص « شیعه» تا به امروزبین شیعیان درقدرت است. گفتن دارد که دیگرپیروان اسلام به ویژه اهل تسنن اصلا و ابدا اعتقادی به تقلید نداشته و ندارند. منادیان و پیشروان تقلید که مجتهدان هستند، با نوشتن وتنظیم وتدوین انتشار کتابی به نام «رساله» جایگاه روحانی خود را به بالاترین مقام دینی درمذهب تشیع تثبیت کرده اند. این رساله که درنزد پیروان تشیع، پس ازقرآن بالاترین جایگاه ومنبع اصلی احکام دینی رادارد، و برای یک شیعه لازم وواجب است از مجتهدی که به آن تقلید کرده و مقلداوست ودرمقام «مجتهد جامع الشرایط»، درخانه خودباید داشته باشد. کتابی که هرگونه مشکل مذهبی مؤمنان درحکم حلال مشکلات درآن پیدا کرده وحل وفصل می کنند.

اگر مقوله ی تقلید و مقلد شخص را ازدیدگاه انسانیت، حقوق انسانی، خرد فردی و اجتماعی زیر ذره بین نقد برده شود، فاجعه ی بردگی انسان مذهبی درهرلباس و مقامی که بوده باشدعریان شده موجبات نکبت وفلاکت های گسترش یافته ی تاریخی مان نیز روشن می شود.
تقلید برده داری دینی وشرعی ست، با آداب ورسوم قوم بیگانه عرب جاهلیت که باشرایط زیست منطقه ای امروزه، نه تنها ناخوا بلکه درتضاداست که متآسفانه دربین شیعیان رواج گسترش یافته دارد
دردیگرفرق اسلامی از تقلید چندان خبری نیست. تقلید نوعی برده گی و اطاعت کورکورانه از عمامه داران تن پرور و دلالان جهنم و بهشت است وبس که در دوران سلاطین صفویان شیعه گری رسمیت پیدا کرد. و بعد ها باشکل گیری مدارس دینی بانام طالبیه تولید ملایان نیز بیشتر شد تا سال ها گذشت و «آیت الله» جزو القاب علمی و مرتبت والای ملایان گردید. حال آنکه تا به امروز، با همه پیشرفت های علم و دانش جهانی، نه خدا را کسی دیده و نه خود او ظاهر شده تا کسی را ببیند و به نمایندگی خود برگزیند! پنهان ماندن صورت آفریدگار هستی درادیان ابراهیمی نیز مورد سوُ استفاده پیشوایان دینی شده و رخساره ی نامرعی او در شیعه گری با واژه ی پرجبروت «آیت الله» رونق پیدا کرده است.
بنا براین تقلید ساخت وباخت ملایان است در رونق فریب و بزرگنمایی جایگاه اجتماعی خود.
این روایت نیز شنیدن دارد :

« عرب ها درگذشته هم الله را دربالاسرهمه ی بت ها قبول داشتند وهرقبیله ازطریق بت خاص با خود الله رابطه برقرار می ساخت. آنان این بار می خواستند رابطه با الله ازطریق پیامبرقبیله برقرار شود. اگرقریش پیامبرخود را داشت، چرا قبایل دیگر ازداشتن پیامبرخاص خود محروم باشد؟ اینک بساط خدایان مختلف مانند عزی و لات ومنات وهبل و غیره برچیده شده بود و همه جا نام الله بود که دست بالا را داشت. «کلمه الله هی العلیا» همه الله را قبول داشتند». کتاب :
«درکشاکش دین و دولت اثردکتر محمدعلی موحد چاپ تهران نشر ماهی صص ۸— ۲۷۷ .۱۳۹۸
با تمجید وستایش ازدرایت اجتماعی پیامبر گرامی اسلام : اگر روایت بالا درست بوده باشد، با این پرسش شک وشبهه اینکه مسلمین جهان و تمام ستایشگران « االله » بت پرستند چه باید کرد ؟!

یکی ازکارهای مفبد وبنیادی دوران رضاشاه، قدغن بودن مراسم روضه خوانی، دسته های سینه زنی و قمه زنی وعزاداری های ماه های محرم و صفربود. درفردای واقعه ی سوم شهریور ۱۳۲۰ با حمله ی متفقین به کشور و بمباران تبریز توسط روس های متجاوز، و تعویض سلطنت ازپدر به پسر تبعید رضا شاه به جریزه موریس، رونق مساجد و راه افتادن ملایان، با لعن و نفرین «رضا خان قلدر» مراسم سینه زنی و قمه زنی به راه افتاد. وحیرت آ ور اینکه محمد رضاشاه جانشین رضاشاه، در مراسم عزاداری دهه ی عاشورا در کاخ گلستان پای منبر مرحوم فلسفی نشست و دستمال به دست گریست.
دهساله بودم که با حادثه شهریور۲۰ مراسم عزاداری وگریه وزاری برای کشته مرده ها ی بیگانه ها آشنا شدم. درهمان سال ها رساله ای درخانه ما بود مربوط به حاج میرزاابوالحسن آقا اصفهانی که آن زمان ها مرجع تقلید بود. هروقت پدرم آن رساله را دست می گرفت درخلسه فرو رفته چشمان ش را می بست روجلدش بوسه می زد بسم االله یا صلواتی زیرلب گفته سپس باز می کرد و دنبال حل مشکل ش می گشت. روزی پرسیدم: پدراین کتاب را که خدا نفرستاده یکی نوشته داده چاپگرچاپ کرده شما از حاج حسین آقا سروش که در بازارشیشه گرخانه تبریزکتابفروشی دارد و همسایه هم هستیم خریدید. چرا با سلام و صلوات دست می زنید وباز می کنید؟ گفت قرآن دوم ما رساله ی مراجع تقلید است! هیچ وقت بدون وضو و صلوات نباید دست زد یادت باشد!
بیم وهراس ازخدا وکتاب های دینی در ذهن نورسبده ام رخنه کرده بود.

هادی خرسندی، این هنرمند کم نظیردوران تاریخی ما، به درستی رگ وریشه ی قوم پلید وانگل ملایان را شناخته به آفت های نکبت بارحضورشان پی برده است. درزمان حضورش بود که درواقعه ی انقلاب بهمن سال ۱۳۵۷ شاه ازایران رفت وامام خمینی ازتبار همان آیت الله ها با سابقه اندک زندان وتبعید چند ساله به عراق، به کشوربرگشت و بامشایعت بی نظیر مردم رو به رو شد وبا وعده وعیدهای زیاد عوام پسند: آزقبیل : آب و برق مجانی و آزادی برای همه مردم و تقسیم ثروت مستکبران بین مستضعفان و ازاین گونه وعده های مفتکی! اما وقتی برتخت قدرت تکیه زد و زیر پایش محکم شد با همان سیرت آخوندی بدون کمترین شرم وحیا گفت : «خدعه کردم» و کمی بعد گفت « اقتصاد مال خر است» بی کمترین رعایت انسانیت، با کشتاری بدون دادرسی هزاران جوان مسلمان ایرانی که درانقلاب ۵۷ از مشایعین ش بودند را در درزندان های گوناگون کشور کشت و جنازه هایشان را زیر خاک پنهان کردند. پارک لاله تهران با انبوه مادران سیاهپوش نمونه واری ازاین کشتار ظالمانه ی مرد کینه توزاست که درقبای آیت اللهی هم اندیش باهیتلر و موسولینی و استالین در تاریخ آدمکشان ثبت وضبط شده است. وحیرت آور اینکه بارگاه مجللی با گنبد طلایی در جنوب تهران برایش ساختند که زیارتگاهی شده برای مسلمین! ودرآینده ای نه چندان دور جایگاهی به مانند مشهد مقدس قبر امام رضا خواهد بود.

نویسنده هشیار وآگاه زمان درآداب تخلی پوشاندن عورت می نویسد:
«مسُله ۵۷ واجب است انسان وقت تخلی ومواقع دیگرعورت خود را ازکسانی که مکلفند اگرچه مثل خواهر و مادربا او محرم باشند و همچنین دیوانه ممیز وبچه های ممیز که خوب و بد را می فهمند بپوشاند.ولی زن و شوهرلازم نیست عورت خود را از همدیگر بپوشانند»
درادامه ی این عنوان می سراید:
نه در سوره شده منبع نه درآیه
که زن بیند زشوهر کیروخایه
وگر همسر فراوان داری ای مرد
نمایشگاه دایر میتوان کرد
بیفت ولم بده خود را ولو کن
هنرها را نمایان ازجلو کن

*******
بگو مردم، بترس از عر و تیزم
که من دست بزن دارم عزیزم» ص۱۸

روزه ت باطل بشه شناسنامه ت باطل نشه
مسُله ۱۵۸۱ اگر روزه دار بقدری تشنه شود که بقصد ازتشنگی بمیرد میتواند به اندازه ای که ازمردن نجات پیدا کند آب بیاشامد ولی روزه اش باطل می شود. . . .
مقلد دین به مرگت نیست راضی
بخور آبی که چانت را نبازی
بخور یکذره چونکه هستی بی تاب
اگرچه روزه ات گوزیده برآب
دوتا جرعه بنوش وکم بکن قال
ولیکن روزه مالیده بهر حال
تو اصلا گر که میترسی بمیری
ببم گه مبخوری روزه بگیری» ص ۱۷۰

مسُله ۳۹ درصورت قضای حاجت درپشت بام مسجد:
مؤذن آی مقلد ای مقلد
تو فرضا ریده ای بر بام مسجد
فوراگزامیل که منظورت اذان بود
ولی طبع تو بدجوری روا ن بود
خلاصه کرده ای خود را تو خالی
ولی حالا بزن به بی خیالی
*******
*******
برو جای دگر ذ کر اذان کن
شکاف سقف آنجا امتحان کن. ص ۱۸۴

استفتای استریپ تیزدرپادگان ها:
«درزورخانه ها مرسوم است موقع ورزش افراد ضرب می زنند.آیا این کارجایزاست و همچنین طبل و موزیک که درارتش می زنند جایزاست یا خیر؟
[پاسخ] اگر به نحو مناسب با مجالس لهو ولعب باشد جایز نیست»
وشنیدنی ست و خواندنی سروده ی هنرمند انساندوست متواضع :
اگرهمراه ضرب و زورخانه
برقصد پهلوان در آن میانه
اگراسمال دکل رقص شکم کرد
که فیلش یادی از بابا کرم کرد
اگر همراه با موزیک ارتش
بیفتد کون ارتشبد به جنبش
*******
*******
تمامش رد شده از خط قرمز
نه جایز، پس نه جایز، پس نه جایز ص ۲۰۱

فتوای فله ای به استفتای دخول به برادر همسر
ازآقای خمینی پرسیده اند و ایشان پاسخ داده اند:
بسمه تعالی. خواهر مفعول به فاعل حرام است.
ونویسنده کتاب سروده :
چقدر این مسُله درپرسش ماست
مرتب می رسه هی از چپ و راست
یکی میگه دخولش بوده کامل
یکی میگه دو ثلثش رفته داخل
یکی گوید که تر کردم درش را
کنون خواهم بگیرم خواهرش را
پدر سگ چشم اوبوده به خواهر
ولی کرده به ماتحت برادر
نه جانم، این حرومه این حرومه
دیگه این آخرین فتوا تمومه ص۲۰۹

چگونه درلباس حج ازعقب و جلو با زن و مرد . . .

مسُله های ۱و۲و۳ : جهت پرهیز ازاطاله کلام به پاسخ هنرمند گرامی و سخندان فاضل زمان، بسنده می کنم:
مقلد من اگر جای تو باشم
قوانین را همه ازهم بپاشم
به جای گوسفند وگاو و اشتر
ز اسکن جیب مرجع را کنم پر
بگویم طبق «تحریر الوسیله»
بجز از بهر من شش تا طویله
به او گویم مرا اینجا بینداز
که من پایان حج ام اورژانش است
تقاضایم فقط یک آمبولانس است» ص ۲۱۴

چگونه با طفل شیرخواره سکس کنیم !!! (تفخیدإ)

حیرت زده در شک و تردیدانسان بودن دستاربندان با افکارحیوانی!!! خرسندی را می بینم فرورفته دراندیشه ی این جانوران دوران « نِیاندرال» ها و به ناگهان فریاد سرمی دهد:
«من هادی خرسندی دراینجا
بدون قافیه هم میزنم جا
ازاین فرمایشات چندش آور
به دیدار خیالی میزنم سر
ولی گر مسُله را نقل کردم
ز روی احتیاط و عقل کردم
نوشتم تا نپرسندم خلایق
چراسانسور کردی این حقایق
همین جا اخر خط کتاب است
که براین مسُله حالم خراب است.
وکتاب به پایان می رسد.

بگویم و بگذرم که این اثربی نظیر مرد خردمند وتوانای زمانه ی پرآشوب و خشونت زای ما، در کارنامه پربارش خواهد ماند. و درادبیات کشور ازجاودانه هاست.

وا اسفا که آغاز سلطنت منحوس و نکبت بار ملایان بی کفایت ونالایق، فضای عمومی کشور را بهم ریخت. با گسترش فساد حکومتگران نوپا، فروپاشی اقتصاد کشورنابود شد. دانایان و خردمندان فراری شدند و تبعید اجباری. برای مردی که گفته بود اقتصاد مال خر است مقبره ای با گنبد طلایی ساختند و شد زیارتگاه مسلمین!

جوابی بنویسید

ایمیل شما نشر نخواهد شدخانه های ضروری نشانه گذاری شده است. *

*