خانه » اقتصاد هفته » توافقنامه خائنانه رژیم با چین/دکتر منوچهر فرحبخش

توافقنامه خائنانه رژیم با چین/دکتر منوچهر فرحبخش

گزیده خبر اقتصادی هفته ۱۰

این روزها گرفتاریهای عدیده و حرف حدیثها در جامعه کم بود حال موضوع توافقنامه ۲۵ ساله با چین هم به آن اضافه شد. این برنامه که دولت حسن روحانی آن را “سند راهبردی” و مخالفان ” قرارداد ترکمن‌چای” می‌خوانند، این ‌روزها موضوع یکی از داغ‌ترین بحث‌های رسانه ای شده است؛ شاهزاده رضا پهلوی از آن به عنوان “قراردادی ننگین و خیانت به منافع ملی” یاد کرده و احمدی نژاد آنرا سندی مخفیانه و بدون در نظر گرفتن خواست واراده ملت میداند. در این میان تنها توضیحی که دولت داده پاسه ظریف به نمایندگان در جلسه علنی مجلس بود که گفت ” هیچ موضوع مخفی وجود ندارد”

توافقنامه ۲۵ سالهٔ همکاری‌های مشترک بین حکومت اسلامی ایران و جمهوری خلق چین یا به عبارتی ” سند راهبردی ۲۵ سالهٔ ایران – چین” قول و قراری است که دو رو دارد. یک روی آن همین متنی است که در ۱۷ صفحه رسانه ای شده تا براساس آن چینی‌ها در صنعت نفت ، شرکت ملی صادرات گاز و شرکت ملی صنایع پتروشیمی ، زیرساخت حمل و نقل ایران سرمایه‌ گذاری گسترده ای انجام دهند. روی دیگر آن همکاری در زمینه های نظامی، تسلیحاتی ، اطلاعاتی ، امنیتی و احتمالا قول و قرار های دیگربین دو کشور را شامل میشود که از جزئیات آن و بده بستان بین دو کشور اطلاع زیادی در دسترس نیست.

ازقرار حجم سرمایه‌گذاری معادل ۲۸۰ تا ۴۰۰ میلیارد دلار پیش بینی شده که بخش اعظم آن طی سالهای نخست اجرای قرارداد به صنعت نفت و گاز ایران تزریق می‌شود و مابقی آن بصورت مرحله‌ای و براساس توافق دو طرف از سوی پکن در ایران انجام می‌شود. بر مبنای اطلاعات اولیه که اکنون رسانه ای شده، گویا این توافقنامه در سفر شی چین پینگ، رئیس جمهور خلق چین، به ایران در سال ۱۳۹۴ درقالب طرح راه ابریشم جدید توسط رئیس جمهور چین مطرح گردید که در بدو امر توسط طرف ایرانی چندان جدی تلقی نشد و پیگیری نگردید.

با انتخاب دونالد ترامپ به ریاست جمهوری امریکا، سیاست این کشور در قبال حکومت اسلامی دستخوش تغییرات ساختاری شد که با خروج امریکا از برجام کلید خورد. همزمان با آن تشدید تحریم های اقتصادی امریکا علیه ایران و ارائه طرح دوازده ماده ای وزارت خارجه امریکا مبنی بر توقف فعالیت های منطقه ای حکومت اسلامی ، منجر به آن شد تا رژیم اسلامی در فضای سیاسی و اقتصادی جهان به انزوای کامل کشانده شود. تا آنجا که خامنه ای را به تکاپو انداخته و بر آن داشته تا برای خروج از انزوای موجود که اقتصاد کشور را فلج کرده است به دو کشور روس و چین روی آورد و فرستادگان و نمایندگانش مرتب در حال ویزیت کردن این دو کشور باشند. او تاکنون برای ایجاد روابط ویژه بااین دو کشور تلاش زیادی کرده که پاسخ از جانب روسها هیچگاه امیدوارکننده نبوده است، ولی در مقابل چینی ها از آن استقبال کرده و چندین بار یادداشتهای تفاهمنامه بین دو کشور رد بدل شد تا اینکه توافقنامه فعلی را روی میز قرار دادند. در سال ۱۳۹۸ مذاکرات در باره انعقاد چنین توافقنامه ای بین نمایندگان دو کشور بطور جدی آغاز گردید و چند متن پیش نویس بین طرفین مبادله شد تا اینکه سرانجام به توافقنامه موجود منتهی گردید. حسن روحانی پیش‌نویس نهایی برنامهٔ ۲۵ سالهٔ همکاری‌های جامع ایران و چین را در سوم تیر ۱۳۹۹ در جلسه هیئت دولت تأیید کرد. در آن نشست به وزارت امور خارجه ایران مأموریت داده شد که طی مذاکرات نهایی با طرف چینی، براساس منافع متقابل بلندمدت، این برنامه را به امضای طرفین برساند.

جواد ظریف وزیر خارجه حکومت اسلامی و نوکر حلقه به گوش خائن اعظم با وجود انکه بنا براظهار نظر بسیاری از رسانه ها در ماله کشی و رفع و رجوع کردن خرابکاریهای ولی نعمت خود ید طولایی دارد، معهذا در توجیه قرار داد ننگین با دولت چین که رژیم سعی میکند با به رخ کشیدن مکرر رقم ۴۰۰ میلیارد دلار سرمایه گذاری واهی چینی ها در ۲۵ سال آینده، این سم کشنده را با صحنه سازیهای ابلهانه به حلق ملت ایران بریزد به لکنت زبان افتاده است، تا آنجا که مجبور شده با توضیحاتی بی سر و ته و اطلاع رسانیهای قطره چکانی بخشی از قرار داد را منتشر و قسمتی را هم به بعد موکول نماید.

یعنی سوای آن ۱۷ صفحه کذایی که فعلا دست به نقد شده، قرار است بقیه مفاد قرارداد بعدا به اطلاع ملت شهید پرور همیشه در صحنه ولی غریبه نسبت به سرنوشت خویش برسد.
اینگونه اظهار نظرهای چند پهلو و غیر مسئولانه از جانب سران حکومت در باره قرار دادی که هنوز نه به دار است و نه به بار، ولی میتواند در آینده نقش آفرین گردد و بر استقلال سیاسی و اقتصادی کشور به گونه ای ساختاری تاثیر گذارد، ذهنیت خائنانه ویژه ای را میطلبد که تنها میتوان در وجود وطن فروش مادرزادی مانند ظریف جستجو کرد. در تجربه جهانی کمترین وظیفه یک دیپلمات وطن دوست در صورت درگیر شدن در یک چنین موقعیت سرنوشت ساز و بحرانی بیان واقعیت و ارائه گزارشی صادقانه از عملکرد حکومت به ملت، حتا به قیمت کناره گیری و زندانی شدن میباشد. از اینرو در مورد یک چنین توافقنامه حیاتی که سرنوشت ملتی را هدف قرار داده، نحوه افشای آن نمیبایستی اینگونه غیرمترقبه که بی صداقتی حکومت اسلامی در آن موج میزند به جامعه ارائه میشد.

اینگونه اطلاع رسانی گواه بر آن است که موضوع تنها به وقاحت سیاسی ربط پیدا نمیکند، بلکه خیانت آشکار به منافع ملی و استقلال کشور مورد هدف قرار گرفته است. این جماعت دشمن منافع ملی از خامنه ای گرفته تا دیگران به بهانه تقویت امت اسلامی، تحقیر ملت را نشانه گرفته اند و برای دور نگهداشتن ملت از جزئیات قرار داد اطلاع رسانی را به بهانه رسیدن اخبار به دشمن به گونه ای فطره چکانه ای برنامه ریزی کرده اند، تا بدین وسیله با راه اندازی گروه های مخالف و موافق در فضای مجازی و دادن آدرس عوضی و ایجاد دسته بندیهای مجازی مخالف و موافق از جدیت موضوع بکاهند.

در اقتصاد بین الملل، انعقاد قراردادهای تجاری منتهی به سرمایه گذاریهای سنگین بین کشورها، به ویژه سرمایه گذاریهای عظیم دولتی، یا دولتی- خصوصی، سازوکارها و مکانیسم ویژه خود را میطلبد. از جمله اینکه در اینگونه قراردادها برخلاف قراردادهای تجاری بهره برداری و بهره وری از پروژه ارجح تر از سودآوری است. از اینرو نکته بسیارکلیدی و حائز اهمیت در انعقاد اینگونه ابر قراردادها اراده انجام آن و انتظاراتی که طرفین قرارداد از ورای آن دارند میباشد . مثلا در همین قرارداد اراده حکومت اسلامی از درگیر شدن در آن، با وجود غیر عادی و پرمخاطره بودن و ریسک بالایی که باید پذیرفته شود، چند وجهی بودن آن، مبلغ نجومی قرارداد، زمان نسبتا طولانی آن که تماما بنفع چین تنظیم شده نشان میدهد که اراده حکومت اسلامی بدنبال سودآوری و تجارت نیست. پس اراده حکومت اسلامی بر انجام آنرا بایستی در جای دیگر جستجو کرد که به ابعاد سیاسی و راهبردی قرارداد میرسیم. در اینجا است که نیت خامنه ای و گردانندگان حکومت اسلامی که نگران از سقوط و شکست در مقابل امریکا هستند برملا میگردد .

اینکه یک چنین پروژه عظیم ظاهرا ۴۰۰ میلیارد دلاری باوجود مشکوک بودن آن در ۱۷ صفحه خلاصه میشود و با عجله و بدون برنامه ریزیهای قبلی رایج در حکومت اسلامی که اگر بخواهد از کاه کوه میسازد در معرض افکار عمومی قرار میگیرد و برای خالی نبودن عریضه اسم انجام چند پروژه نفتی و گازی هم برده میشود به هیچوجه از یک معاهده اقتصادی جدی حکایت نمیکند. بلکه ذهن انسان را متوجه آن میسازد که حکومت اسلامی برای حفظ موقعیت خود و جلوگیری از سقوط نیاز به یک حامی بین المللی قدرتمند دارد که در شرائط امروز کشور و اعمال سیاست انزوا طلبی انتخاب دیگری جز چین در دسترس ندارد. لذا حکومت اسلامی در این توافقنامه درواقع بدنبال دستیابی به یک بیمه نامه از طرف یک قدرت جهانی است که بتواند بیمه عمر حکومت اسلامی در تداوم حیات سیاسی اش را تحقق بخشد. این بیمه عمربرای حکومت اسلامی چنان ارزشمند است که حاضر شده برای آن بهایی این چنین سنگین را بپردازد.

این درحالی است که اراده دولت چین نسبت به انجام این توافقنامه بکلی متفاوت با اراده حکومت اسلامی قرار دارد. این دولت به عنوان یک تاجر حسابگر با پول فراوان در جیب و قدرت کافی در توسعه اقتصادی خود در بازار جهانی بدنبال شکار طعمه های پرواراست که انتخاب ایران میتواند یکی از بهترین ها باشد. لذا برای یک چنین تاجر زیرکی با چندین تریلیون دلار ذخیره ارزی غیر فعال وعده یک سرمایه گذاری ۴۰۰ میلیارد دلاری ، آنهم در مدت ۲۵ سال، یا به عبارتی سالی ۲۵ میلیارد دلار که بخش اعظم آن هم از فروش کالا به خود ایران حاصل میشود نمیتواند چندان ریسک پذیر باشد، بلکه برعگس میتواند بسیار هم سودآور از کار درآید. لذا همانطور که اززبان طرفین شنیده شده یک توافقنامه راهبردی میان دو کشور است که بناست چینی‌ها در مدت ۲۵ سال در صنعت نفت ایران، شرکت ملی صادرات گاز ایران و شرکت ملی صنایع پتروشیمی ایران و نیز زیرساخت حمل و نقل ایران یک سرمایه‌گذاری تا مرز ۴۰۰ میلیارد دلار انجام دهند. علاوه بر آن این توافقنامه همکاریهای نظامی، تسلیحاتی ، اطلاعاتی و امنیتی میان دو کشور را نیز در بر میگیرد و این همان علامت سوال بزرگ است که جامعه را به شک انداخته و صدای ملت را درآورده است.

طرح یک چنین برنامه عظیم اقتصادی که پیش بینی سالی حدود ۲۵ میلیارد دلار سرمایه گذاری را در بر میگیرد یک کار کارشناسی دقیق چندجنبی، زنجیره ای و گسترده در دراز مدت را میطلبد که خلاصه کردن آن در ۱۷ صفحه و طرح تفصیلی آنرا به آینده نامعلوم واگذار کردن بیشتر به شوخی شباهت دارد تا نمایش یک چنین کارعظیمی که میخواهد زندگی یک جامعه ۸۵ میلیون نفری را متحول سازد .

از نظر بسیاری از کارشناسان در شرایطی که تحریم‌های آمریکا در راستای اعمال تاکتیک فشار حداکثری اقتصاد ایران را فلج کرده است ، لذا این توافقنامه بلند مدت با محتوای شعارگونه آن میتواند گریزگاهی برای ایران در برابر تحریم فزاینده اقتصادی به‌شمار آید. علی ربیعی سخنگوی دولت ایران در دفاع از این توافق اظهار میدارد: ” سیاست‌های آمریکا برای انزوای ایران و قطع روابط بین‌المللی ما شکست خورده‌است “. مخالفان رژیم در داخل و خارج از کشور از این توافق به‌ خصوص با ادعای استقرار نیروی نظامی چینی و نیز واگذاری برخی جزایر جنوب ایران ابراز نگرانی کرده و نسبت به تبدیل شدن ایران به نوعی مستعمره در ردیف سایر اقمار اقتصادی چین مانند کره شمالی هشدار میدهند. درحالیکه مدافعان سند می‌گویند در این مرحله صرفاً یک توافق راهبردی برای تعیین چارچوب کلان همکاری تدوین شده و شامل اعداد و ارقام مورد بحث نمی‌باشد.

اینها در آینده در قالب قراردادهای مشخص تدوین خواهد شد. گروه سومی نیز عملی شدن آنچه که اعلام شده را دور از واقعیت می‌دانند و تأکید می‌کنند که بر اساس تجربه، چین نشان داده‌است که دنبال منفعت خودش است و هر جا که ببیند ممکن است منافعش صدمه ببیند، پا پس می‌کشد. از این رو، از نظر آنها چین تحریم‌های آمریکا را هیچگاه برای ایران نقض نمی‌کند، همان‌طور که پس از تحریم‌های اخیر، چین بیش از نود درصد از خرید نفتش از ایران را کاهش داده یا پروژه‌های نفتی‌اش را در ایران بدون اینکه به پایان برساند، رها کرده و رفته‌است. صرفنظر از این اظهارنظرهای متفاوت آنچه که از دید ملت ایران پنهان نمانده و بر آن باور دارد نگرانی حکومت اسلامی از سقوط را می بیند که مجبورش ساخته از یک طرف قیافه خشن و عبوس منطقه ای خود را حفظ کند و از طرف دیگر بدنبال ولی نعمتی میگردد که بتواند انزوای سیاسی و فشار امریکا را تخفیف بخشد.

جوابی بنویسید

ایمیل شما نشر نخواهد شدخانه های ضروری نشانه گذاری شده است. *

*