خانه » هنر و ادبیات » ازقاب تاریکی ها تا باغ چراغ ها / رضا اغنمی

ازقاب تاریکی ها تا باغ چراغ ها / رضا اغنمی

نام کتاب: ازقاب تاریکی ها تا باغ چراغ ها  

نام نویسنده: بهروز شیدا

ناشر: نشرباران – سوئد

چاپ اول : ۲۰۱۹ (۱۳۹۷)

طرح روی جلد و صفحه آرایی: جهانگیرسروری    

بهروز شیدا، این بارنیز برحسب سلیقه و روش خاص خود هفده موضوع، شامل هرآنچه پذیرای پوشش ادبیات است حتا (نشریه ی دنیای فوتبال درمورد پرویزقلیچ خانی) را برگزیده، با کالبد شکافی ماهرانۀ آن ها از زوایای گوناگون به بررسی و نقد البته با زبان همیشگی اش؛  پس ازجمع آوری آنها در کتابی مستقل منتشرکرده است.

درپس فهرست دوبرگی باعنوان چند نکته، با اشاره به نام هرکتاب و نویسنده ونشانی تارنماها و نشریات گوناگون که قبلا همین آثار دران ها چاپ و.منتشر شده را یک به یک توضیح داده؛ در بند دوم اضافه می کرده که:

«هفده جستاری که دراین کتاب می خوانید، به ترتیب تاریخ نگارش چیده شده اند؛ ازمرداد ۱۳۹۳ خورشیدی تا اسفند ماه ۱۳۹۶ خورشیدی؛ از جولای ۲۰۱۴ تا مارس ۲۰۱۸».

دربند ۴ «هفده جستاری که دراین کتاب می خوانید مجموعه ی چند خوانش است از متن هایی که در آن ها از تاریکی قاب ها تا چراغ باغ ها سخن رفته است».

پبشاپیش بگویم که هرفصل از هفده گانه، آن چنان گسترده و پُرمحتواست که بی اغرلق نوشتن درباره

آنها شامل کتاب پُرحجم دیگری می شود. با اندک تأمل درمتن هریک ازفصول وآثارمورد مطالعه  که نویسنده چکیده ای ازآن ها را روایت کرده، زحمات وعشق وعلاقه ی پژوهشگررا توضیح می دهد.

که تا بام تاریک حهان چه نردبان ها است      

عنوان نخستین  جستار این اثر: موضوع بررسی «پنج رمان که اول شخص وسه خاطرات سیاسی».

کتاب بیگانه اثر آلبرکامو–  پس بادهمه چیزرا باخود نخواهد برد. اثر ریچارد براتیگان–  سرزمین گوجه های سیز، اثرهرنا مولر–  تونل اثرارنستو ساباتو– خشم، اثر فیلیپ راٍث. و خاطرات سیاسی:    

مجرمین بیگناه، خاطرات امید محمودی – خوب نگاه کنید راستکی است. خاطرات پروانه علیزاده – سال های اول درکاخ سفید،ازجنگ تا صلح، خاطرات دوجلدی هنری کیسینجر، زیر ذره بین نقد و بررسی قرار گرفته و نخستین فصل کتاب در۳۰ عنوان به پایان رسیده است.

با توضیح دراضلاع اصلی چهارگانه: (متنِ، تاریخ، نویسنده، خواننده) ازتفاوت نگارش رمان اول شخص وخاطرات سیاسی می گوید:

«در رُمان اول شخص نیت نویسنده درسایه قرار می گیرد. می تواند محو شود. می تواند به یکی از معناهای رُمان تبدیل شود. یعنی متن می تواند خود را چندان بگسترد که به تعداد خواننده گان  خوانش های گوناگون ممکن باشد؛ نگاه های گوناگون به جهان هستی».
اما درنگارش: «خاطرات سیاسی نیت نویسنده چنان برجسته می نماید که همه ی خوانندگان متن را تنها به یک معنا بخوانند؛ که تاریخ  یک دوران تنها به یک چشم نگریسته شود».

از دیدهای گوناگون و نقش راویان و بازیگران دررُمان می گوید واز زوایای مختلف آن ها؛ درحالی که : «در خاطرات سیاسی بیش ازیک زاویه دید حضور ندارد؛ زاویه دید اول شخص ناظر».

بااین مقدمه ها، دست خواننده را گرفته به گستره ی آثاری که ازآن ها یاد شد، هدایت شان می کند. می نشاند پای سخن سخنورانی که برخی ازآن ها؛ ازپشت مهِ تیره وتارسنگین سکوت، فرو رفته در خواب ابدی! وتنها صداهای جامانده پیچیده درآرامش وسکون.

یادش خیرباد آن شاعر که زمانه ی حضورش، زود بود و هم نارس که گفت :
«تنها صداست که می ماند!».

نویسنده ازهریک نمونه ای می آورد. یکی ازاین هاست:

۸
«پس باد همه چیزرا باخود نخواهد برد»

سال ۱۹۷۹ است راوی مردی چهل و چهارساله از دوازده سیزده سالگی اش می گوید تنهاست و از تجربه آن سال ها، که: «تنهائی را تجربه کرده است. به سال خوردگان علاقه دارد. ماجراها ازسر می گذراند. ارهمسایه گی با یک مؤسسه ی کفن ودفن تادوستی با پیرمردی دانم الخمرکه سرایدار یک کارخانه ی چوب بری است . . . . . . .  روزی راوی به همراه یکی ازدوستان نزدیک اش دیوید به باغ سیبی می رود؛ به روز ۱۷ فوریه سال ۱۹۴۸ دران روز، درآن جا به تصادف به سوی دیوید گلوله ای شلیک می کند. دیوید می میرد. دادگاه اما راوی را تبرئه می کند».

در دریف ۹: راوی داستان درکل زندگی خود تنها خاطرات دوران کودکی اش را به یاد دارد وبس.

«انگار تکه ای از زمان را دور می ریزد تا شخصیت های هم سان وهم تقدیر یک دوران را به بازیگران حادثه هایی تبدیل کند که ازشدت تکرار حادثه نیستند».

چند مثال مشابه درهمین مایه ها، هریک ازمنظریا زاویه ای. سرانجام نتیجه نهائی، رُمان فوق:

«متنی چندصدائی است که درآن درون مایه ها پیداست».  

۱۱  

سرزمین گوجه های سبز

راوی، اول شخص رُمانی ست که هرنا مولر نوشته و حسین نوش آذربه فارسی ترجمه کرده است.  

بازیگران رُمان پنج دانشجواهل رومانی، در حکومت چائوشسکو. همگی دریک مجتمع دانشجوئی زندگی می کنند. یکی ازآن ها به علت رابطۀ جنسی با مربی ژیمناستیک خود کشی می کند. دو نفر شان پس از پایان تحصیلات به آلمان فرار می کنند که یکی آزان ها درآنجا خودکشی می کند. آن که در رومانی مانده خود را حلق آویز می کند. راوی مانده ویکی دیگربه نام ادکار:

«شب وروز به ترس و لرز درآلمان درهراس ازآن ها که بر رومانی حکومت می کنند».   

چگونگی وبرآیند متن داستان را شرح می دهد:

«راوی و لولا متنی هم صدا– چندصدائی نوشته اند تا درتکرارسرنوشت های گوناگون قربانیان، خوانندگان را به آه های گوناگون وادارندهرچند که هم صدایی های جاری در رُمان شاید جز حضور یک درونمایه را ممکن نکند».

اردفترخاطرات لولا حادثه ای روایت شده که دوران چائوشسکودراثراختناق:

«آنها شاخه ها را به زیر می کشیدند وجیب هاشان را پرازگوجه سبزمی کردند درچیدن گوجه ها خیلی مهارت داشتند   . . . خورۀ گوجه سبز وصف حالشان نبود. بلکه نوکیسه، فرصت طلب کاسه لیس و بی غمانی که راحت از روی جنازه هاعبورمی کنند بیشترمناسب حالشان بود. به دیکتاتورهم خورۀ گوجه سبز می گفتند».

دربستر روایت ها با شکافتن سخنان راوی، اندوه سوگوارانه ای ازدرون مایه ها دردل خواننده شکل می گیرد وابزارقدرت: درخفقان، سانسور، اعتصاب، زندان ودارطناب وانگیزه های خودکشی و فرار دانشجویان سرخورده ومآیوس از مبارزه، به همراهی با جنایت های دنباله دارحکومت های خودکامه درگوشه و کنارجهان به زندگی ادامه می دهند.

۱۴تا ۱۶

تونل، نوشته ی ارنستوساباتو  

تونل را بخوانیم:

تونل روایتی ست با راوی اول شخص شروع می شود:
«نقاشی سرانجام زنی را که سخت دوست دارد به بیرحمی می کشد».

و سپس خودرا معرفی کرده و اعتراف نامه می نویسد. دربستر روایت ها شیوه ای پیش گرفته :

«درجهت اثبات حقانیت معشوق مقتول». وهمچنین بخش های ازفاش گویی درباره ی خودش به قصد ساختن متنی چند صدایی تا :

«از پرسش های بی پاسخ درون مایه های گوناگون بسازد».

وسپس متن نوشته ی نقاش قاتل را آورده :

« بگویم که من خوان پابلوکاستا هستم  نقاشی که ماریا ایریبارنه را کشت. تصور می کنم جریان دادرسی را همه به یاد می آورند و توضیح اضافی دربارۀ خودم  ضرورتی ندارد».

سپس ازنفرت ها ومحبت های ذهن آشفتۀ خود با گفتن این که:

«به طورکلی نوع بشرهمیشه به نظرم نفرت انگیز رسیده است».

انگیزه ی قتل ماریا رااین گونه روایت می کند:

«باید تورا بکشم ماریا . تو مرا تنها گذاشتی».

۱۹ – ۱۷    

خشم نوشته ی فیلیپ راث

این اثر نیز با اول شخص شروع شده. مارکوس مِسنِر ازبازیگران داستان ودانشجوی حقوق است. اودردانشگاه با دختری به نام اولیویا آشنا وهم بستر می شوند. چندی بعد می شنود که اولیویا آبستن و مفقود شده است و مارکوس هم درجنگ کره کشته می شود.

درعنوان ۱۸ بهروز، مانند جراحی ماهر به کالبد شکافی اثر می پردازد:

«خشم از زاویه دید یک راوی ی مُرده روایت می شود».

سپس چند پرسش را با تآکید بر “شاید” ها مطرح می کند تا از راهی ساده و آسان تفهیم  همه جانبه موضوع به مخاطبین را سامان دهد:

روایتگرمُرده شاید صدای خودش را نفی می کند. شاید نفی تقابل مرگ وزندگی را. شاید مرگ نویسنده را نمادین می کند که متنی چند صدایی می سازد که تولد ومرگ را هم ارز می کند  شاید درون مایه هایی بی نهایت گوناگون می سازد». .

خشم را باز می کند. ورق می زند. تا سخنان برجسته وماندنی آن را یادآور شود.  

۲۲–۲۰

مجرمین بی گناه

خاطرات امید محمودی مرد جوان افغانی ست درفاصله ۲۰۱۱ – ۱۹۹۶ میلادی. سال ها پس از سقوط حکومت نجیب الله، از حمله ی سربازان حکومت افغان به منطقه ی هزاره نشین افشار. به زمانی که راوی داستان کودکی دو سه ساله بوده.  با وقوع جنگ داخلی شروع وسقوط حکومت طالبان، آن ها به پاکستان فرار می کنند. دراین بین مادرمی میرد و پدرتوسط طالبان اعدام می شود. راوی داستان ازطریق ایران به سوئد می رود و کتاب «مجرمین بی گناه» را منتشر می کند.

اثری تک صدایی که درآن صدای نویسنده برهمه ی صداهای دیگر چنان تسلط می یابد که درجهانی دو قطبی  به تنها درون مایه تبدیل می شود».

با اشاره به تقسیم بندی خیر و شر :

«نیروهای هزاره شیعیان هستند. نیروهای شر– قربانی کننده، حکومت مجاهدین وحکومت طالبان اند ؛ پناهگاه نیروی خیر– قربانی، جهان غرب».

تکه هایی از مجرمین بی گناه را شرح می دهد ازکشتار:
«همه ی هزاره هایی که دستگیرشدند اعدام شدند .حتا حیوانات زنده نماندند؛ زنان مورد تجاوز قرار گرفتند؛ آنگاه اعدام شدند».

ازآلونک زیستن  باخانواده اش می گوید و اعدام فوتبالیست ها وتماشاگران.

«زنی ازماشین بیرون کشیده شد وبه دستورخلیفه دروسط زمین خواباندند؛ سنگی برداشت ؛ آیه ای از قرآن خواند آن را به طرف زن پرتاب کرد. زن جیغ کشید و به زمین افتاد».

ازپاره کردن لباس بچه مدرسه ای ها وسنگسارزن ومردی به جرم داشتن رابطۀ نامشروع ورفتارهای   وحشیانه با تظاهر به دین اسلام .

۲۵ – ۲۳

خوب نگاه کُنید راستکی است

خاطرات پروانه علیزاده زندانی سیاسی درجمهوری اسلامی ست که درسال ۱۳۶۰دستگیر و سال ها دوران سخت دو زندان اوین و قزلحصار رادرشکنجه گاه ها، گذرانده است:

«درنده گی ها، مقاومت ها، تنهایی و اعدام ها دیده است».

به درستی، از دیدگاه نویسنده آزاد اندیش کتاب، خانم علیزاده، بنا به تجربه ها و حوادث زندگی اش:

« دراردوی خیر جهانی دوقطبی ایستاده است . . . نیروهای خیر– قربانی، زندانیان سیاسی هستند و نیروهای شر–  قربانی کننده، زندانبانان جمهوری اسلامی.

صحنۀ اعدام را شرح می دهد. توحش عریان قدرتمندان و منادیان مذهب، فضای خونین رگبار، واین زمانی ست که عده ای از زندانیان سیاسی را برای نمایش رعب و وحشت به میدان تیر برده اند تا با نشان دادن نحوۀ اعدام قربانیان، بیم و هراس مرگ، توحش و شقاوت خود را ثابت کنند:    

«گفتند چشم بندها را پائین بکشید وفقط به روبروی خود نگاه کنید. صحنه ای فجیع ناگهان دربرابر چشم ده ها زندانی پدیدارشد. یک لحظه بهت و سپس جیغ و نعره و ضجه […] پیکرجوانی درانتهای  طنابی که ازدرخت بلندی آویخته بود تاب می خورد. دست های جوان تا آرنج باندپیچی شده بود و پاهایش تا زانو ازضربات وحشیانۀ کابل دریده بود».

سپس از پاسداری می گوید که کنارجسد بالای میزی رفته انگارلاشه گوسفندی رابرای فروش گذاشته  با چوب دستی می چرخاند وپشت سرهم داد می کشید “خوب نگاه کنید، راستکی ست»!

ازروش اعتراف گیری وشکنجه می گوید زندانی رادرقبر خوابانده می گویند زنده به گورتان می کنیم

قسمتی ازلباس انها را بریده می گویند این تکه از لباس رابه خانواده تان می دهیم تا بدانند که به درک رفته اید. ساعتی درهمان حالت نگه می دارند و . . .

ازخواندن روایت های بالا خواننده می لرزد و جزلعن ونفرین بربانیان وحامیان این چنین وحشیگری های سازمان یافته، و این که درمقابله با آن ها چه باید کرد؟ درغم واندوه فرومی رود.

۲۸ – ۲۶

سال های اول درکاخ سفید و ازجنگ تاصلح

خاطرات هنری کیسینجروزیرخارجه دردولت نیکسون است دردوجلد. انتخاب ریچارد نیکسون به ریاست جمهوری، صلح ویتنام، دوران جنگ سرد، حضور گسترده ی اروپای شرقی، پیمان ورشو، کودتای فیدل کاسترو، انتخاب سالوادورآلنده درشیلی به ریاست جمهوری، درگیری هند وپاکستان. و سپس در عنوان ۲۷ از میان انبوه حادثه ها، سرشت قدرت را مطرح می کند. وزاویه دید نویسنده را : «نویسنده ای است  که جهان را برمبنای منافع یک ابرقدرت روایت می کند».

ازنظرگاه نویسنده، این اثرجهانی تک صدائی است که درآن صدای نویسنده یک قطب جهان سیاست را اردوی خیر می خواند؛ که آمریکاست ونیروهای شر، نیروهایی که مقابل آمریکا می ایستند؛ و «اتحاد جماهیرشوروی را پشتیبان دارند».

درعنوان ۳۰ نتیجۀ نهایی پژوهش این فصل را می بندد:
« راویان رمان های بیگانه، پس باد همه چیزرا باخود نخواهد برد، سرزمین گوجه های سبز، تونل، خشم، هیچ یک روایت دیگری را انکار نمی کنند».

خلاف راویان رمان، روایتگران خاطرات سیاسی  درکتاب مجرمین بی گناه، خوب نگاه کنید راستکی است، سال های اول کاخ سفید وازجنگ تا صلح، یا به قول نویسندۀ خوش ذوق «اردوی خیر و شر» هستند روایت یکدیگررا منکر می شوند تا حدی که «مسلمانان شیعه درمجرمین بی گناه که دراردوی خیر- قربانی ایستاده اند یا دراثر خانم علیزاده بازجویان و زندانبانان وجلادان دراردوی شراند.

فصل نخست کتاب به پایان می رسد.

بررسی کتاب را می بندم. با تاکید  براین که کتاب اثریست خواندنی، با گفتنی های بسیار: داستان و رمان وخاطرات و . . . که نویسنده  در زمینه های گوناگون با روش خاص خود کاویده، بانوآوری هایی بس جالب. پنداری روایت تاریخ سراسرجدال دانم خودست دررهائی ازظلم و ستم و آفت های ریشه دارفقرفرهنگی با خوانشی نو.

راه بهروز شیدا، با تلاش های فرهنگی ش مستدام باد.  

جوابی بنویسید

ایمیل شما نشر نخواهد شدخانه های ضروری نشانه گذاری شده است. *

*