خانه » 2017 (برگ 20)

بایگانی/آرشیو سالانه: 2017

نادال آخرین گرند اسلم تنیس سال 2017 دنیا را فتح کرد/ امیر خسروجردی

بهترین تنیسور حال حاضر دنیا به مقام قهرمانی رقابت های تنیس اوپن آمریکا دست یافت.

به گزارش وبسایت فدراسیون جهانی تنیس، دیدار پایانی این دوره از مسابقات بامداد امروز بین رافائل نادال اسپانیایی و نفر اول رده بندی جهان و کوین اندرسون در نیویورک برگزار شد که این بازی جذاب و دیدنی با پیروزی قاطع و سه به صفر نادال خاتمه یافت، تا این تنیسور برجسته دنیا ضمن کسب عنوان قهرمانی این دوره، برای سومین بار هم جام قهرمانی تنیس اوپن آمریکا را از آن خود کند.
رافائل نادال با قهرمانی در مسابقات یو اس اوپن با ۲۰۰۰ امتیاز اختلاف نسبت به راجر فدرر سوئیسی، جایگاه خود را درصدر رده بندی برترین تنیس بازان جهان مستحکم کرد.

دیدار ایران و ایتالیا در والیبال قهرمانان قاره ها /امیر خسروجردی

رقابت های والیبال جام قهرمانان قاره ها از فردا در ژاپن آغاز می شود.

به گزارش وبسایت فدراسیون جهانی والیبال، درمسابقات این دوره که با شرکت شش تیم، ژاپن، ایران، برزیل، آمریکا، فرانسه و ایتالیا به مدت شش روز در دو شهر ناگویا و اوزاکای ژاپن برگزار خواهد شد، تیم ملی والیبال ایران به عنوان قهرمان قاره آسیا حضور دارد و در نخستین دیدار خود فردا در شهر ناگویا به مصاف ایتالیا می رود.
ایگور کولاکوویچ، سرمربی مونته نگرویی تیم ملی والیبال ایران امروز در نشست خبری پیش ازبازی مقابل ایتالیا درباره بازی تیمش مقابل لاجوردی پوشان اظهارداشت: بار آخری که برابر ایتالیا قرار گرفتیم درلیگ جهانی بود که با نتیجه سه بر صفر مغلوب شدیم. دراینجا فرصت دیگری برای ایران فراهم شده تا بهتر بازی کنیم.
وی افزود: باید مثل رقابت های آسیایی در اردبیل بازی کنیم تا نتایج بهتری کسب کنیم، نه مثل بازی (لیگ جهانی) درایتالیا. فردا برای تیم ملی والیبال ایران روز بزرگی است و بازی مهمی هم برابر ایتالیا که یکی از بهترین تیم های جهان است، داریم.

سرمربی تیم ملی ایران درپایان تاکید کرد: ایتالیا نایب قهرمان المپیک ۲۰۱۶ ریوی برزیل است و هرچند که گفته می شود، زایتسف و خوآنتورینا، دو بازیکن تاثیرگذار خود را دراین رقابت ها به همراه ندارد، اما سایر بازیکنان این تیم از توان بالایی برخوردارند. ایتالیا تیم قدرتمندی است وما تمام تلاش خود را مقابل این تیم می‌کنیم و به کسب بهترین نتیجه نیزامیدواریم.

لیگ قهرمانان آسیا، پرسپولیس یک گام تا تاریخ سازی درقاره کهن /امیر خسروجردی

دور برگشت مرحله یک چهارم نهایی لیگ قهرمانان آسیا فردا پیگیری می شود.

در ادامه دور برگشت بازی های این مرحله فردا شب تیم های الاهلی عربستان و پرسپولیس تهران به میزبانی نماینده عربستان در ورزشگاه محمدبن زاید ابوظبی، پایتخت امارات و به قضاوت مانینگ، داور چینی در دیداری حساس و سرنوشت ساز به مصاف هم می روند.
دیدار رفت دو تیم ماه گذشته با تساوی ۲-۲ در مسقط عمان خاتمه یافت.
پرسپولیس تهران که در بازی رفت تا اواسط نیمه دوم دو به صفر از حریف خود عقب بود با تعویض های طلایی برانکو ایوانکوویچ، سرمربی کروات خود به بازی برگشت و با زدن دوگل، بازی باخته را با تساوی عوض کرد تا سرخپوشان پایتخت، امیدهای خود را برای بازی برگشت و صعود به مرحله نیمه نهایی زنده نگه دارند.
پرسپولیس در آخرین بازی خود در لیگ برتر با برد مقابل گسترش فولاد تبریز دوباره به صدر جدول رده بندی این رقابت ها صعود کرد و با روحیه ای مضاعف راهی امارات شد، تا رودرروی الاهلی عربستان قرار گیرد.
شاگردان برانکو ایوانکوویچ به علت تساوی ۲-۲ مقابل الاهلی عربستان در بازی رفت، برای صعود به جمع چهار تیم برتر این فصل لیگ قهرمانان آسیا یا باید مقابل حریف عربستانی به پیروزی برسند و یا اینکه با تساوی بیشتر از ۲-۲ برسند تا درپایان نود دقیقه با برتری مقابل الاهلی به مرحله نیمه نهایی صعود کنند. درصورت تساوی ۲-۲ دو تیم دربازی فردا شب، به علت خلق همین نتیجه در دیدار رفت، بازی به وقت های اضافه و درنهایت ضربات پنالتی خواهد کشید تا تیم پیروز به دور بعد صعود کند. درسوی دیگر میدان، الاهلی عربستان با سرگئی ربروف، سرمربی اوکراینی خود در دیدار رفت بازی ۲ هیچ برده را با ارائه یک نمایش بی هدف به تساوی ۲-۲ تبدیل کرد و باعث شد تا رسانه های عربستانی، ربروف را مسئول این نتیجه ناامید کننده بدانند و تلویحا نیز اعلام کرده اند که در صورت شکست الاهلی در بازی برگشت و حذف از دور رقابت ها، سران این باشگاه عربستانی سرمربی اوکراینی خود را از کار برکنار خواهند کرد.

گزیده خبرهای اقتصادی هفته 24 – 96

افت صادرات در مقایسه با سال گذشته

وضعیت تجارت محصولات منتخب صنعتی در بهار سال جاری اگرچه از روند مثبت صادرات در ۱۴ گروه صنعتی از مجموع ۲۴ محصول ارزیابی شده نسبت به مدت مشابه سال قبل حکایت دارد؛ اما به لحاظ وزنی صادرات نشان دهنده کارنامه منفی در تمام گروه‌ها است. براساس آمار از مجموع کالای صادراتی اقلام «سرمایه‌ای» به لحاظ ارزشی افت ۹۷ درصدی و به لحاظ وزنی نیز افت نزدیک به ۳۱ درصدی را تجربه کرده‌اند. صادرات کالای مصرفی نیز در مدت زمان مورد بررسی به لحاظ وزنی افتی ۴ درصدی و به لحاظ ارزشی نیز افتی ۸ دهم درصدی را ثبت کرده است. اما درخصوص صادرات کالای واسطه‌ای نیز در مدت زمان مورد بررسی می‌توان به افت بیش از یک درصدی به لحاظ وزنی و افت بیش از ۶ درصدی به لحاظ ارزشی اشاره کرد. همچنین براساس آمار اعلام شده مجموع کالای سرمایه‌ای صادر شده در مدت زمان مورد بررسی بالغ بر ۲۱ هزار تن به ارزش بیش از ۷۹ میلیون دلار بوده است. صادرات کالای مصرفی نیز در این مدت بیش از یک میلیون و ۴۰۲ هزار تن بوده که ارزشی در حدود یک میلیارد و ۶۴۷میلیون دلار داشته است. حجم کالای واسطه‌ای نیز در این مدت در حدود ۲۶ میلیون و ۶۹۳ هزار تن به ارزش حدود ۸ میلیارد و ۲۹۵ میلیون دلار بوده است. همچنین واردات اقلام «سرمایه‌ای» نیز در دوره زمانی مذکور به لحاظ وزنی رشد بیش از ۱۶ درصدی و به لحاظ ارزشی نیز افت بیش از ۸ درصدی را تجربه کرده است. واردات کالاهای واسطه‌ای نیز در مدت زمان مورد بررسی به لحاظ وزنی رشد بیش از ۱۵ درصدی و به لحاظ ارزشی نیز با رشد نزدیک به ۳۶درصد همراه بوده و درخصوص واردات کالای مصرفی نیز در مدت زمان مورد بررسی به لحاظ وزنی رشد نزدیک به ۵۶ درصد و به لحاظ ارزشی نیز بیش از ۴۹ درصد رشد داشته است.

 

وضعیت بد مسکن از زبان وزیر راه و شهرسازی

بنا بر گزارش خبرگزاریها، عباس آخوندی وزیر راه و شهرسازی در جلسه ستاد بازآفرینی استان خراسان رضوی ضمن انتقاد او وضعیت مسکن در کشور اظهار کرد: در بحث توزیع مسکن و حوزه شهرسازی نیاز به فکر داریم که بدانیم در طول ۴۰ سال گذشته در کجای کار اشکال بوده است. وی افزود: عدم تامل شدید در حل مشکلات، مسئله مهمی است که در کشور با آن مواجه هستیم، آماری که در دست بوده آمار تکان‌دهنده‌ای است که جای تامل و فکر کرد. او با بیان اینکه یک‌سوم جمعیت شهری خراسان رضوی در وضعیت خوبی زندگی نمی‌کنند، افزود: همچنین ۱۹ میلیون نفر از جمعیت ایران در وضعیت بدمسکنی زندگی می‌کنند. ما به دنبال این هستیم که تقسیمات کشوری کاهش پیدا کند و باید روستاها در کنترل شهرداری ها قرار گیرند. وی با بیان اینکه قرار نیست برای ۱۹ میلیون نفر جمعیتی که در وضعیت بدی زندگی می‌کنند خانه بسازیم، ولی تاکید کرد که باید کاری کنیم که مردم قدرت خرید پیدا کنند. وی در رابطه با مشگلات استان خراسان رضوی گفت که یکی از مشکلات این استان بافت فرسوده انست، و بیان کرد: در ۳۰ درصد از شهرهای خراسان رضوی بافت فرسوده وجود دارد که نشان‌دهنده علامت پوسیدگی شهر از درون است و این می‌تواند مسئله مشکل‌سازی برای آینده باشد. آخوندی افزود: رشد جمعیت در ایران رو به کاهش است و حدود ۷ تا ۱۰ استان کشور نرخ رشد جمعیت‌شان صفر و یا زیر صفر است و ۱۲ استان صفر تا یک‌ است که ذهن ما مسؤولان را درگیر خود کرده است.

بلاتکلیفی دولت نسبت به مسکن مهر و یارانه ها

چنین به نظر میرسد که دولت دوازدهم روحانی در رابطه با یارانه ها همچنان ادامه دهنده راه دولت یازدهم باشد. دولت با وجود مشکلات مختلف در بودجه‌، معهذا به نظر می‌رسد که مسئولین فعلا قصد ندارند تغییری در پرداخت یارانه‌های نقدی به وجود آورند. این در حالی است که خبرها از برداشت ١١ هزار میلیارد تومان از بودجه عمومی کشور برای پرداخت یارانه‌ها حکایت دارد. دولت یازدهم در چهارسال عمر فعالیت خود علت اصلاح برخی رویه‌های غلط را میراث دولت‌های نهم و دهم عنوان می‌کرد. هربار موضوع یارانه‌های نقدی پیش می‌آمد، دولتمردان فشار سنگین این پرداخت‌ها را فریاد می‌زدند، اما پای اصلاح که می‌رسید، هیچ کس پیشقدم نمی‌شد. اگرچه علی ربیعی و همکارانش در وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی در پایان سال گذشته از حذف ٧ میلیون نفر یارانه بگیر خبر دادند اما هرگز گزارشی از این حذف‌ها اعلام نشد. در نهایت هم محمدباقر نوبخت عنوان کرد که چهار سال زمان برای حل بسیاری از این مشکلات باقیمانده از دو دولت نهم و دهم کافی نیست. مسائلی مانند مسکن مهر و یارانه‌های نقدی هر چند در چهار سال گذشته بارها مورد انتقاد مسوولان دولتی قرار گرفته و بارها وعده داده شد که در سریع‌ترین زمان به مسائل این طرح‌ها خواهند پرداخت و آن را حل و فصل خواهند کرد اما نهایتا حرکتی صورت نمی‌گیرد؛ همچنان بخش مهمی از منابع بودجه‌ای کشور صرف این دو طرح می‌شود. در ایران اگر بنا باشد از یک طرح بزرگ با آثار کاملا منفی یاد شود، قطعا هدفمندی یارانه‌ها یکی از اصلی‌ترین طرح‌هایی است که از آن نام‌برده می‌شود.

بار بدهیهای دولت سنگین تر میشود

بودجه دولت ٨٠ هزار میلیارد تومان کسری دارد. براساس پیش‌بینی بودجه دولت در سال ١٣٩۶ حدود ٣١٨ هزار میلیارد تومان منابع عمومی خواهد داشت که در مقایسه با رقم قانون، حدود ٢٨ هزار میلیارد تومان محقق نخواهد شد. بر اساس ارقام مصوب قانون بودجه ١٣٩۶ هزینه‌های جاری از درآمدها به میزان ٧/٧٩ هزار میلیارد تومان بیشتر است. این کسری از طریق فروش نفت خام و استقراض فروش اوراق تعهدزا مانند اسناد خزانه اسلامی تامین مالی می‌شود.همچنین قرار است دولت با فروش سرمایه‌های ملی و عمدتا فروش نفت خام ۴/٧١ هزار میلیارد تومان صرف سرمایه‌گذاری برای تبدیل سرمایه نفت به انواع دیگر سرمایه و مابقی آن را صرف هزینه‌های جاری کند. این رقم کسری البته ثابت نمانده و با نرخ‌های سود سررسید شده می‌تواند بار کسری‌های دولت در سال‌های بعد را به مراتب سنگین‌تر کند.

دولت روحانی در مسیر غلط

موسی غنی نژاد اقتصاددان مطرح و حامی دولت روحانی براین باور است که برخی از تصمیم گیریهای دولت دوازدهم در هفته های نخستین کار خود حاکی از حرکت در مسیر نادرست یا بهتر بگوییم تداوم حرکت در مسیری است که نزدیک به نیم قرن اقتصاد ما را از پویایی انداخته است. گویا پس از این همه تجربه شکست‌خورده، مسوولان در تصمیم‌گیری‌ها و اقدامات عملی خود هنوز در پی اولویت دادن به مصلحت‌های اجتماعی و سیاسی بر منطق اقتصادی و کارکردهای آن هستند. به‌نظر می‌رسد مسوولان اقتصادی دولت دوازدهم هیچ درسی از تجربیات شکست‌خورده سیاست‌گذاری‌های نیم قرن اخیر دولت‌های پیشین فرا نگرفته‌اند و همچنان معتقدند مرغ یک پا دارد و دولت می‌تواند، بدون توجه به منطق اقتصادی، صرفا با تکیه بر سیاست‌های اداری و دستوری و نیز اعطای انواع یارانه‌ها مسائل اقتصادی کشور را حل کند. آنان همچون پیشینیان خود اصرار بر سیاست‌های حمایتی دارند و توجه نمی‌کنند که چنین سیاست‌هایی، همچنان که تجربیات گذشته به دفعات نشان داده نه‌تنها ناکارآمد بلکه منشأ فساد و اتلاف منابع است. آنها هنوز دولت را کیمیاگری می‌دانند که به اراده خود می‌تواند هر فلزی را به طلا تبدیل کند و توجه ندارند که اتفاقا مساله دقیقا همین طرز تفکر است. مداخلات ایجابی و دستوری دولت راه‌حل مشکلات اقتصادی ما نیست، بلکه خود مساله است. اگر کیمیاگران داستان‌ها در عالم خیال از مس طلا می‌سازند، کیمیاگران دولتی ما در واقعیت به‌راحتی می‌توانند پول را به ریگ بیابان تبدیل کنند همچنان که بسیاری از طرح‌های توسعه‌ای ناظر بر خودکفایی برخی محصولات کشاورزی به روشنی این موضوع را نشان می‌دهد.

آیا طلسم سرمایه گذاری شکسته خواهد شد؟دکتر منوچهر فرحبخش

زمانی بود در قرن نوزدهم و بیستم که نظام اقتصاد جهانی تحت تاثیر آموزه های مارگسیستی بر پایه سه اصل نیروی کار ، مواد اولیه و سرمایه تعریف میشد. در این دوران مبارزه بی امان بین نیروی کار و سرمایه نیز با شدت و حدت و در اشکال مختلف از مبارزات مسلحانه گرفته تا انقلابات و جنگهای عقیدتی در چهارگوشه جهان جریان داشت. تضاد منافع، بین کار و سرمایه تا ان حد جدی و خشن پیش رفت که جهان را به دوقطب مارگسیستی حامی نیروی کار و اقتصاد آزاد مدافع سرمایه داری تقسیم نمود. این رقابت بین دو دیدگاه جهانی با همه خساراتی که به بار آورد، معهذا تحولات و پیشرفتهای پراهمیتی، از جمله خلق تکنولوژی نوین را درپی داشت، تا آنجا که رشد دو نیروی کار و سرمایه فارغ از تضاد بین خود، به شدت تحت تاثیر تکنولوژی قرار گرفته و سبب گردیده تا مکانیسم تولید دچار دگرگونی بنیادی شود. این دگرگونی دارای دو پیامد حیاتی بوده است، اول اینکه سرمایه و تکنولوژی لازم و ملزوم یکدیگر شده اند و مهمتر اینکه سرمایه دیگر مانند گذشته دارای شناسنامه مشخصی نیست و سرمایه گذار در واقع جهان وطنی شده است.

این مقدمه از آن جهت آورده شد تا نقش برجسته تکنولوژی و سرمایه و همچنین جایگاه سرمایه گذاردر نظام اقتصاد نوین جهانی شناخته شود. امروزه در جوامع پیشرفته نقش نیروی کار هم متفاوت از گذشته تعریف میشود. دیگر معرفی طبقه کارگر به صورت کلاسیک آن و صحبت از زنجیر استثمار بر پای کارگر معنا ندارد. درمقابل در این جوامع با مفاهیم جدیدی روبرو هستیم که تازگی دارند. از جمله نسل جدیدی از سرمایه داران میلیارد دلاری است که نه از طریق استثمار طبقه کارگر، بلکه به کمک تکنولوژی مدرن تولد یافته است . این نسل جدید سرمایه داری تنها حوزه تولید را متحول نساخته، بلکه بخش تجارت و خدمات را هم دچار دگرگونی ساختاری کرده است. از آنجایی که منشاء این تحولات جوامع پیشرفته بوده است، لذا مسئولین این جوامع همزمان با پیشرفت تکنولوژی ونحوه سرمایه گذاریها هماهنگ کردن جامعه با شرائط جدید زیست را نیز مد نظر قرار دارند.

این تحولات ساختاری در حوزه تکنولوژی و سرمایه گذاری طبیعتا تاثیرعمیقی برنحوه و شرائط سرمایه گذاری به ویژه در کشورهای درحال توسعه داشته است. امروزه سرمایه و تکنولوژی تنها در بازارهایی جذب خواهد شد که نیروی کار ارزان در اختیار داشته باشد. اینکه پیشرفت تکنولوژی نوع جدیدی از استثمار را در جهان سوم رقم زده تردید نیست، ولی سوال اساسی دراینجا است که آیا بایستی سرمایه داری را به خاطرسرمایه گذاریهای استثمارگرانه اش در چین و هند و بنگلادش که برای میلیونها نفر اشتغال ایجاد کرده محکوم نمود یا مانند چین عمل کرد و تکنولوژی و سرمایه غرب را با نیروی کار ارزان معاوضه نمود.
تصمیم گیری در این مورد به عوامل مختلفی بستگی دارد ولی مهمترین عامل هدف گذاری است و اینکه نظام حکومتی چه برنامه ای را دردستور کار خود قرار داده است. در چین به عنوان مثال برنامه رویزیونیستی تنگ شیاوپینگ پس از مرگ مائو هدف حزب کمونیست چین قرار گرفت که با یک چرخش صدو هشتاد درجه ای با عرضه نیروی کار ارزان و آماده سازی فضای مملکت برای ورود سرمایه و تکنولوژی غرب به استقبال دشمنان قسم خورده خود رفت. موفقیت برنامه تنگ شیاوپینگ در آن بود که برنامه اقتصاد کمونیستی را کنار گذارد و آنرا فدای تفکر اقتصاد محوری نمود. این تصمیم پرخطر و حیاتی که با تسویه های خونین همراه بود اگر اتخاذ نمیشد جذب سرمایه خارجی هیچگاه در چنین وسعتی میسر نمیگردید. تصور نمیرود که امروز دولت و ملت چین از اینگونه دعوت از سرمایه داری غرب و استثمار شدن که به دومین قدرت اقتصادی جهان تبدیل شده ابراز ندامت کند.

در رابطه با حکومت اسلامی هم چنین به نظر میرسد که مسئولین نظام تجربه چین را به شدت مد نظر دارند و تلاش زیادی هم شده تا حداقل مقدمات کار فراهم گردد. تلاشی که نتیجه نداشته و پاسخ سرمایه داری غرب تاکنون منفی بودهاست و در آینده هم چنین خواهد یود، مگر آنکه حکومتگران اسلامی در تفکر اقتصادی خود مانند چین تجدید نظر اصولی کنند. اگر فرض را بر این گذاریم که مجیزگوییها و قربان صدقه رفتن های روحانی و ظریف از سرمایه داران خارجی اثر گذار بوده و سرمایه داری جهانی ناگهان خواب نما شود که در ایران سرمایه گذاری کند. آیا سرمایه دار حساب دان و سودجوی غربی حاضر است سرمایه و تکنولوژی خود را در اختیار حکومتی دین محور که از امکانات اقتصادی تنها در جهت گسترش ایده ئولوژی مذهبی خود استفاده میکند، قرار دهد. سرمایه دار غربی از وجود نیروی کار جوان و ارزان در ایران، همچنین دردسترس بودن بسیاری از مواد اولیه و موقعیت جغرافیایی مناسب غافل نیست. همچنین از اینکه فساد مالی در درون حکومت ریشه دوانده و از نظر حکومتگران اسلامی هرچیز در کشور قابل معامله است امتیازی میداند، ولی آیا میتواند به چنین حکومتی که با حکم یک سردار سپاه میتواند کل سرمایه گذاری بر باد رود کنار آید.

نکته دیگر اینکه تفکر دین محوری حاکم بر کشور سبب گردیده تا کسب دانش سرمایه گذاری و ایجاد ارتباطات با سرمایه داری جهانی در سطحی بسیار ابتدایی باقی بماند. درقبل از انقلاب تشکیل انواع شرکتهای سرمایه گذاری و ایجاد ارتباط نزدیک فن آوران داخلی با طرفهای خارجی، بعضا بسیار دوستانه وسیله بود تا بخش تولید و تجارت در ارتباط با دنیای فن آوری و تجارت بسیار موفق عمل کند و از این طریق سرمایه گذاری و تکنولوژی قابل ملاحظه ای وارد کشور گردد. این ارتباطات بعد از انقلاب دستخوش دگرگونی شد اگثر شرکتهای سرمایه گذاری منحل شدند و خلع ید از فن آوران ارتباطات بین بخش تولید و تجارت داخلی را با بازار جهانی به حداقل رساند. چند مؤسسه مانند: بانک‌های توسعه صنعتی و معدنی ایران، توسعه و سرمایه‌گذاری ایران و همچنین شرکت‌های خدمات مالی ایران و سرمایه‌گذاری ملی ایران که بسیار فعال عمل میکردند. در بعد از انقلاب به بی مهری حکومتی دچار شده ومغفول ماندند و آن ارتباطات نزدیک و نسبتا سالم با تجار خارجی دیگر وجود ندارد.

ارتباط با سرمایه داری جهانی تنها به سرمایه گذاری در داخل کشور محدود نمیشود. بلکه فعالیتهای دیگر مانند معاملات اوراق مشارکت و سهام، خرید و فروش، فعالیتهای بانکی نیز که میتوانند بسیار گسترش یابند نیز در ارتباط با سرمایه گذاری اند. بانک مرکزی و سازمان اوراق بهادار و بطور کلی نظام بانکی کشور نسبت به اینگونه فعالیتها غریبه هستند و فعایتشان در صحنه اقتصاد جهانی در حد صفر است. تمام این نقاط ضعف بسیار برجسته و بعضا سرنوشت ساز ناشی از بلاتکلیفی حکومت اسلامی در تثبیت نظام اقتصادی است. اینکه در نهایت حکومت اسلامی برای بقای خود مجبور به پذیرش تفکر اقتصاد محوری خواهد شد و فضای لیبرالیسم اقتصادی بر کشور حاکم خواهد شد جای تردید نیست، ولی با قبول چه هزینه ای و اینکه ممکن است اصولا به نوشدارو بعد از مرگ رستم تبدیل شود.

فرمانروایی قانون، نه خودکامگی/هوشنگ کردستانی

«قدرت متکی بر عشق هزار بار اثربخش تر و پایدارتر از قدرتی است که از ترس منبعث شود»

مهاتما گاندی


حکومت هایی که سامان آن ها بر ریاست طلبی، انتقام گیری، کشتار، چپاول سرمایه های ملی، عدم پاسخگویی به مردم باشد نمی توانند احساس همدردی، همکاری و همیاری آنان را با خود داشته باشند.
به گفته مولوی:
«این جهان کوه است و فعل ما ندا سوی ما آید نداها را صدا!»
ایرانیان از سال های پایانی سده هیجدهم میلادی به بعد در پی برپایی سامان قانونی بودند. نظام برآمده از قانونی مشخص و حقانیت یافته که حدود اختیار و قدرت دولتی و حقوق شهروندی مردم در آن روشن و معین باشد.
از این دیدگاه دولت قانونی ضد استبدادی است و اصل نیز برتفکیک قوای سه گانه. نهضت مشروطه خواستار استقرار قانون و تحقق بخشیدن به آرمان هایی چون آزادی های فردی و اجتماعی، استقلال کشور از قدرت های سلطه گر و استعمارگر و تضمین عدالت اجتماعی بود.
از این رو قدرت حکومت را منبعث از اراده ملت می دانست و برای شاه منزلتی را که از سوی خداوند باشد، اعتقاد نداشت.
انقلاب مشروطه در سال ۱۲۸۵ خورشیدی برابر با ۱۹۰۶ میلادی هنگامی به پیروزی رسید که بسیاری از کشورهای آسیایی، آفریقایی و آمریکای لاتین یا گرفتار نظام های خودکامه و بی قانون بودند و یا در اشغال نظامی کشورهای استعمارگر.
انقلاب مشروطه تنها برای محدود کردن قدرت شاه نبود بلکه، در پی کوتاه کردن دست مراکز ریاکاری بود که به نام دین و مذهب به هر عمل جنایت آمیز دست می زدند و هیچ قدرتی یارای رویارویی و کوتاه کردن دست متولیان آن ها را نداشت. متأسفانه نظام مشروطه از چند سو گرفتار و درگیر دشمنانی شد که تلاش می کردند مانع استقرار و تداوم آن شوند.
ارتجاع مذهبی از سویی و هواداران خودکامگی حکومت از سوی دیگر، بر ضد خواست های مردم متحد شده بودند. گرچه رهبران روشن بین و اندیشمند نهضت مشروطه با درایت و واقع بینی و یاری گرفتن از فداکاری های مردم و روحانیانی که برپایی نظام قانون و مشروطیت را به سود منافع مردم و پیشرفت جامعه می دانستند، موفق شدند از هر دو سد مخالف روحانیان مرتجع و شاه خودکامه بگذرند. شیخ فضل الله نوری نماد ارتجاع را به دارآویختند و محمد علی شاه خودکامه را از سلطنت برکنار و راهی دیار خارج کردند، ولی خیلی زود نظام مشروطه دچار دسیسه ها و زد و بندهای دو کشور استعمارگر روس و انگلیس شد. از این رو مشروطیت نتوانست به پیشرفت آرام ولی مطمئن، جهت استقرار مردم سالاری و کوتاه کردن دست استعمارگران و ایجاد عدالت اجتماعی ادامه دهد.

با وجود عقب ماندگی جامعه آن روز و بیسوادی مردم، نظام مشروطه چنانچه تداوم می یافت می توانست پس از چند دهه، ایران را از مدار بسته عقب ماندگی و وابستگی خارج کرده و مردم سالاری را که پایه و اساس پیشرفت های سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و … است جایگزین آن سازد.
کشور هندوستان که در سال ۱۹۴۷ یعنی چهل سال پس از پیروزی انقلاب مشروطه از بند استعمار رهایی یافت و به استقلال رسید، در سایه حکومت قانون و استقرار مردم سالاری اکنون چهارمین قدرت اقتصادی جهان شده است با وجود آنکه هیچ یک از منابع نفت و گاز ایران را ندارد.
با دسیسه ها، توطئه ها و ترفندهای سیاسی دو کشور استعمارگر و شکست حکومت مشروطه ،ایران دچار دور بسته نظام های خودکامه ای شد که با وجود گذشت بیش از یکصد سال از پیروزی انقلاب مشروطه، در جایگاهی قرار داریم که گاه قابل مقایسه با کشورهای رهایی یافته از بند استعمار هم نیست.

با استقرار نظام مشروطه، پادشاه هم پیمان روسیه شخصی فاقد قدرت شد و این به مفهوم شکست نفوذ روسیه در ایران بود.
انگلستان هم به شدت نگران تأثیر انقلاب مشروطه ، بر مردم کشورهای مستعمره خود به ویژه هندوستان بود که برای رهایی از استعمار و رسیدن به استقلال مبارزه پیگیر و بی امانی را آغاز کرده بودند. از این رو از کاهش نفوذ سیاسی روسیه تزاری در ایران استفاده کرد و با آن دولت پیمانی منعقد کرد که به قرارداد ۱۹۰۷ معروف شد و ایران را به دومنطقه نفوذ آن ها و منطقه بی طرف تقسیم می کرد.
پس از پیروزی انقلاب اکتبر و استقرار نظام کمونیستی در روسیه، از آن جا که انگلستان نتوانست از طریق نظامی بر ارتش سرخ غلبه کند، برای جلوگیری از نفوذ افکار کمونیستی و ترس از آن که ایران به دامان روسیه شوروی بیافتد، به فکر از میان برداشتن نظام لرزان مشروطه و برقراری دیکتاتوری نظامی افتاد تا بتواند با تمرکز قدرت مرکزی سد و مانعی در برابر نفوذ افکار اشتراکی در ایران گرد.
پس از شکست قرارداد ۱۹۱۹ که با رشوه دادن به نخست وزیر وقت و برخی از وزیران، میان انگلستان و ایران بسته شده بود، به دلیل مخالفت مردم و مجلس و عدم تأیید احمدشاه، دولت انگلیس به فکر اجرای کودتای ۱۲۹۹ افتاد که در نهایت به عمر نظام مشروطه پایان داد. با استقرار دیکتاتوری و اجرای مواردی که از برنامه انقلاب مشروطه بود، مانند نظام اجباری سربازی، ایجاد مدارس امروزی، صدور شناسنامه، ایجاد دادگستری جدا از محکمه های شرعی و … و نیز پیگیری و گسترش آرمان های باستان گرایانه و توجه و برجسته کردن تاریخ گذشته ، ایران به سوی قدرت فردی و مرکزی سوق داده شد.
با شعله ور شدن جنگ جهانی دوم و درگیری های نظامی آلمان با انگلستان از سویی و روسیه شوروی از سویی دیگر، بار دیگر این دو کشور با هم به توافق هایی رسیدند که یکی از آن ها تبعید رضاشاه از ایران بود.
پس از خروج رضا شاه از کشور و پایان دوره خفقان بیست ساله، آزادیخواهان و ملی گرایان از فرصت به دست آمده استفاده کردند تا وضعیت کشور را به دوران پیش از دیکتاتوری برگردانند. انتشار روزنامه ها و نشریات هفتگی، تشکیل احزاب و سازمان های سیاسی و اتحادیه های صنفی از آن جمله بودند.
افزون بر تشکیل حزب توده که از پشتیبانی روسیه شوروی برخوردار بود و از فاجعه آذربایجان جانبداری کرد، احزاب ملی گرایی هم پدید آمدند که برای برگزاری انتخابات آزاد و عدم وابستگی تلاش و مبارزه می کردند.
گردهم آیی تاریخی آنها جلو دربار باعث پیدایش و شکل گیری جبهه ملی به رهبری مصدق شد که بی تردید نیازهای سیاسی و فرهنگی آن روز و درایت و روشن بینی ویژه او در شکل گیری و تحقق آن نقش بنیادی داشت.
خواست های جبهه ملی، استقرار حکومت مردم بر مردم، برای تحقق آرمان های آزادی، استقلال و عدالت اجتماعی بود.
مصدق با برگزاری انتخابات، آزادی و با ملی کردن صنعت نفت، استقلال کشور را تأمین کرد و با اتخاذ سیاست اقتصاد بدون نفت، کشور را بدون درآمد نفت اداره نمود. (۱)
با کودتای ۲۸ مرداد دولت ملی مصدق سقوط کرد و دیکتاتوری نظامی جایگزین آن شد. کودتایی که آمریکا و انگلستان به اتفاق در آن شرکت داشتند. با پیروزی کودتا و آغاز مجدد دوران خفقان و خودکامگی یک بار دیگر امید برقراری حکومت قانون از میان رفت.
پرداختن به آنچه در بیست و پنج سال پس از کودتا و استقرار خودکامگی شاهانه ، شاید ضروری نبوده باشد، تنها قابل یادآوری است که نبود آزادی های فردی و اجتماعی، ممنوع بودن فعالیت های سیاسی و نبود احزاب و سازمان های سیاسی و صنفی، عدم حضور نمایندگان واقعی مردم در مجلس بخشش شاهانه در مورد روستای فیروزه به روسیه شوروی و استان زرخیز بحرین با اجرای یک نمایش ساختگی و از پیش تنظیم شده به نام همه پرسی و … وضعیت کشور به جاهای نگران کننده کشیده شد.
با انتشار نامه سرگشاده سه تن از سران جبهه ملی در خرداد سال ۱۳۵۶ نهضت آزادیخواهانه و ملی گرایان ملت ایران بار دیگر آغاز و فعال گردید.
در چنین شرایطی که امکان پیروزی آرام و قطعی رسیدن به آرمان های ملی و اجرای قانون اساسی مشروطه پدید آمده بود ناگهان با تبلیغات گسترده رسانه های خبری دولت های قدرتمند غربی، روح الله خمینی به عنوان رهبری آزادیخواه و مخالف استبداد شاهی و گاندی زمان مطرح گردید!
خمینی با شعار شاه باید برود، مسیر درست نهضت آزادیخواهانه را که خواستار اجرای قانون اساسی مشروطیت و اینکه شاه باید سلطنت کند و نه حکومت بود، از مسیر طبیعی خود منحرف و در مسیر انقلاب اسلامی انداخت.
با پیروزی انقلاب اسلامی، این بار نظام استبداد مذهبی جایگزین استبداد سلطنتی شد که به مراتب سرکوبگر و خطرناک تر از آن بود.
با این ترتیب تحقق نظام قانون و استقرار مردم سالاری در چهل سالی که گذشت به امید و آرزوی آزادیخواهان تبدیل شده است. امیدی که بی تردید در سایه همت و فداکاری آزادیخواهان به زودی تحقق خواهد یافت.
کشتار هزاران آزادیخواه، جان باختن صدها هزار از جوانان در جنگ با عراق که به دلیل خودخواهی خمینی برای صدور انقلاب آغاز شد، جلای وطن کردن میلیون ها ایرانی از کشور، فرار مغزها و سرمایه های ملی که نتیجه طبیعی این گونه دیکتاتوری هاست، به قدرت رسیدن کوتوله های عقب مانده سیاسی، پول پرستی و غارت و چپاول و فساد… بازده تسلط چهل ساله استبداد مذهبی است که ملت را به خاک سیاه نشانده است، و هر روز هویداتر می شود.
اکنون درشرایطی که استبداد از درون می پاشد وآثار فروپاشی هرروز آشکارترمیگردد، قدرت های بزرگ غربی با دمیدن در بوق تبلیغات رسانه ای ، تلاش می کنند به مردم جان به لب رسیده وانمود کنند که تنها راه رهایی از وضعیت مرگبار و دیوانه کننده کنونی، به قدرت رسیدن اصلاح طلبان- یعنی طرفداران بقای نظام اسلامی – است. یک مورد از تأثیر این تبلیغات را در حضور حدود پنجاه درصد از مردم پای صندوق رأی گیری شاهد بودیم «به بد رأی بدهیم که بدتر نیاید»!
یک دست قدرتمند بین المللی که چنددهه است در ایران و منطقه با برگ اسلامی بازی می کند، به شدت نگران خیزش و قیام ناگهان مردم ایران است و می داند در صورت وقوع چنین رویدادی « نه از تاک نشان خواهد ماند و نه از تاک نشان».
متأسفانه در داخل و خارج از کشور کسانی به این تصور نادرست افتاده اند که گویا می توانند از وضعیت دردناک پدید آمده سود برده و با حمایت بیگانگان قدرت رادرایران به دست گیرند .
برخی از چپ گرایان، حامیان برقراری استبداد مذهبی نوع جدید، هواداران استبداد سلطنتی، همه در پی دیکتاتوری خشن تر و خودکامه تری می گردند که با برپایی نظام سرکوبگری دیگر، مردم را از وضعیت دهشت بار کنونی نجات دهند!
در پاسخ به این ادعا که دیکتاتوری ملی فرق دارد و برای برون رفت از بحران کنونی به آن نیاز است، باید گفت: دیکتاتوری، خودکامگی و استبداد در ذات خود با رشد و شکوفایی مردم در تضاد می‌باشد، از این رو تفاوتی‌ میان ملی‌ و غیر ملی‌ نیست.
اساساً زمامداری را می‌توان ملی‌ دانست که آزادی‌های فردی و اجتماعی را ارج نهد و شرایط تحقق آن را فراهم سازد.
برای جلوگیری از تجدید د یکتاتوری و نیافتادن در دامی دیگر، تنها امید به نیروی پر توان جوانان آگاه است که می توانند مانع و سد راه شکل گیری و تحقق این تصور باطل و افکار پوسیده شوند.
جای تأسف است در دورانی که ملت های عقب نگهداشته شده و رهایی یافته از بند استعمار برای جبران عقب ماندگی ها و همراه شدن با کاروان پرشتاب حرکت جهانی در پی استقرار سامانی مردم سالاری و فرمانروایی قانون هستند، برخی از هموطنان مان در پی خود کامه ای می گردند که زنجیر بندگی را به گردن مردم ببندد و مانع رسیدن ملت ایران به ازادی گردد.
ملتی که جوانان دلاور و دانشجویان آگاهش پرچم آزادی خواهی را به دوش می کشند، شیرزنان شجاعش در صنف نخست مبارزه آزادیخواهانه قرار دارند، گردهم آیی های درون و برون از کشورش با سرود «ای ایران» آغاز و پایان می یابد، ملتی که از گذشته های افتخارآمیز تاریخی خود آگاه است و برای تجدید عظمت آن آماده فداکاری و جنانبازی است و عامل بدبختی ها را در تسلسل خودکامگی و حکومت های دیکتاتور یافته است، نه در پی دیکتاتور و خودکامه ای دیگر، بلکه در پی فرمانروایی قانون است که می تواند ایران را برای همیشه از مدار بسته عقب ماندگی خارج کرده و درهای پیشرفت و ترقی را به رویش بگشاید.
خوشبختانه نشانه های پیروزی در آسمان غمزده ایران هر روز آشکارتر می گردد و خورشید آزادی در حال برآمدن است.

۱۷ شهریور ۱۳۹۶
هوشنگ کردستانی
پیوست ها:
۱- پس از ملی شدن صنعت نفت، انگلستان با حضور نیروی دریایی در خلیج فارس، مانع فروش نفت ایران شد. کشتی های نفتکش ایتالیایی و ژاپنی را هم که از ایران نفت خریداری کرده و رهسپار کشورهای شان بودند در بندر عدن توقیف کرد.
۲- روسیه شوروی در سال های ۱۳۲۵-۱۳۲۰ که استان های شمالی کشور را به اشغال در آورده بود، در برابر ریال های دریافتی ۱۱ تن طلا و مبلغ ۵،۸ میلیون دلار به ایران بدهکار بود.
قوام السلطنه در دوران نخست وزیری کوشید آن را وصول کند ولی موفق نشد.
دکتر مصدق به دلیل نیاز ارز دراثر محاصره نفتی، از شوروی مطالبات ایران را مطرح کرد که با آن موافقت نشد.
پس از کودتای ۲۸ مرداد روس ها در ازاء پرداخت بدهی های خود، روستای خوش آب و هوای فیروزه را که اکنون در خاک ترکمنستان واقع است از ایران درخواست نمودند. دولت کودتا با این درخواست موافقت کرد.

ازسکوت تا غوغا/رضا اغنمی

نگاهی دیگر به سکسوالیته ی ایرانی

 

 

نویسنده: نجمه موسوی – پیمبری

انتشارات : مجله آرش
چاپ اول: ۲۰۱۷ – ۱۳۹۶
چاپ دوم: ۲۰۱۷ – اردیبهشت ۱۳۹۶
جلد وصفحه آرایی: جهانگیرسروری
طرح روی جلد: ش. ف
طرح های داخل کتاب: کورس نادری
ویراستار: نرگس یاسمینی

 

 

پیش از پیشگفتار وشروع متن اثر، سروده ی تکان دهنده فروغ فرخزاد.
درد واندوه سنگین مادران است که، شاعر، سوگوارانه، با بغص گره خورده درگلو فریاد می کشد:

 

«به لب هایم مزن قفل خموشی
که دردل قصه ای ناگفته دارم
زپایم باز کن بند گران را
کزین سودا دلی آشفته دارم
منم آن مرغ، آن مرغی که دیریست
به سر اندیشه ی پرواز دارم
سرودم ناله شد در سینه ی تنگ
به حسرت ها سرآمد روزگارم
به لب هایم مزن قفل خموشی
که می باید بگویم راز خود را
به گوش مردم عالم رسانم
طنین آتشین آواز خود را .

پس از پیشگفتار، نویسنده شرح انگیزه ی پژوهش خود درباره “سکسوالیته زنان” و شخصیت هایی که با آن ها مصاحبه کرده است شرح می دهد:
«هدف از انجام این پروژه دادن تصویری از وضعیت روابط جنسی زن ایرانی و گاه تحلیل آن بوده است. بخشی از این زنان مقیم اروپا و بخشی ساکن ایران هستند».

سروده ی «خدا » از ژیلا مساعد :

«هربار
که این پنجره را
به سوی لطافت غریزه باز کردیم
خدا ایستاده بود
با حمایلی ازآتش
تقدیر مجازات
با وعده رنجی
که به جسممان می داد»

هردو شاعر، همراه با نویسنده با زبانی عریان و خشمگین، انسان وآفریننده را مخاطب قرار داده ظلم و ستم، توهین و تحقیرهای تاریخی به زنان را از زبان شخصیت های کتاب روایت می کنند.

عنوان:

امیال سرخورده درآینه ی عشق پرده در

نخستین ملاقات ومصاحبه باخانم فرانسیس فرانسوی شصت و دوساله است. قبلا شوهرداشته زمان مصاحبه طلاق گرفته دارای شش فرزند می باشد:
« به تازگی عاشق پسری سی ساله شده است. پسری باکره»
به روایت نویسنده قبل ازفرانسیس، با افتخار مصاحبه انجام داده است:
« افتخار متولد ۱۳۱۰ شمسی، که هنوز به ۱۸ سالگی نرسیده صاحب دو فرزند شده وقتی شوهرش زیر آور رفت و او بیوه شد یک بچه اش دوساله و دیگری شش ماهه بود. خوش برورو بود و جوان». دایی شوهرش روزی با پستان های پرشیر او بازی می کند. زن جوان درمانده و ترس از آبرو ریزی هر دو بچه را رها کرده ازخانه فرار می کند.
هردوبچه را خانم باجی که مادرشوهرش بوده بزرگ می کند.
«هیچوقت نفهمید چرا عروس سبکسرش دوکودک یتیم را رها کرد و رفت».

صدیقه از ۲۵ سالگی بیوه شده . شوهر بین راه مشهد مرده وصیت کرده درهمان نزدیک های قهوه خانه دفنش کنند. پنج فرزندش را با لحاف دوزی بزرگ کرده :
«سه دختررا شوهرداده بود وبرای دوپسرش زن گرفته بود. خانه از خود نداشت اتاقی داشت درخانه پسرکوچک ترش و مدام ازاین خانه به خانه می شد».

ملاحت هم بیوه بود و تنها زندگی می کرد. نامی ازشوهرش نمی برد. معلوم نبود شوهرش کی مرده؟ «شاید هم طلاق گرفته بود و برای حفظ آبرو حرفی ازآن نمی زد چرا که شوهرمرده بهتربود از طلاق داده شده ».

نویسنده، سپس توضیح می دهد که این ها زن هایی بودند که به یاد دارم و دیده بودم.
«زنانی که به چشم دختری ده – دوازده ساله پیر می نمودند. آن ها را همیشه پیر دیده بودم زنان این نسل که مادر بزرگ های من محسوب می شدند».
وحشتاک ترین خبر این که ازقول ملاحت می گوید:
«شب اول شوهرش دست وپای او را با طناب می بندد و تامدت ها به این کار ادامه می دهد تا بالاخره او تسلیم مراسم شبانه می شود».

ازنسل دوم می گوید واشاره ای دارد به فاطمه دختر ملاحت. که درشانزده سالگی با داشتن فرزندی یک ساله بیوه شده بود. «شوهرش خود را دار زده بود». حیرت آور این که فاطمه فرزند خود را به مادر می سپارد :
« قرارشد هرگرنامی از او نبرد تا دیگران ندانند او دختر نبوده است. ازآن پس، پسرش شد برادرش. مادربزرگ، نوه اش را به نام پسربزرگ کرد».

راضیه نیز ازاین نسل است که :«درچهارده سالگی ازدواج کرده و درسی وپنج سالگی طلاق داده شد. طلاق نگرفت چون شوهرش اورا با سه بچه جلوی خانه ی پدری اش گذاشت و رفت تا با زنی که هم سن دختر بزرگش بود ازدواج کند». همو باهمه جوانی بی شوهر می ماند عارش بود ازمرد دیگری حرفی بزنند واو بشنود :
«مادرش ازاین که دخترش الحمد الله “شوهری” نیست به خود می بالید».

نویسنده به سراغ نسل سوم رفته. از سارا می گوید که زن دوم شوهر راضیه شده است. این یکی شوهرتحفه است و شاهکار! مردانگی و انسانیت را . . .
«سارا درهفده سالگی پذیرفت رحم اش را درآوردند چون شوهر راضیه که بنا بود شوهرش شود دیگر بچه نمی خواست .فقط به این شرط حاضرشده بود با او ازدواج کند».

پژوهشگر، با درک ضرورت واین گونه اندوخته هاست که به نگارش این اثر گرانمایه دست یازیده. با تحمل سال ها زحمت وتلاش بخشی از مهمترین ورایج ترین مشکل اجتماعی را از پشت پرده های تاریک و همیشه پنهان مردم و تاریخ، بیرون کشیده لخت و عریان درمنظر دید همگان به نمایش گذاشته است.

درملاقات ها با تک تک شخصیت ها وشکافتن درد دل آنها صمیمانه و مهربان دل می سپارد به بازآفرینی گذشته ها. تا پایان ماجرا با جزئیات پیش می رود و با امانتداری دردها را مکتوب می کند.
در رهگذر این دیدارها ، می خواهد، تفاوت ها و وجوه اختلاف ها را بداند. حتا فرق موقعیت و اختلاف ها بین زنان خارجی و هموطنان را هم به کنجکاوی دنبال می کند.
بعد از سی سال دوستی با فرانسیس، پس ازگدراندن جشن نودسالگی اش، می خواهد وجه تمایز او با صدیقه و ملاحت را دریابد. فرانسیس که درحومه پاریس به دنیا آمده سرگذشت خود را می گوید. ازمرد اول که بدمست بوده وکتک ش می زده با داشتن شش بچه ازاو طلاق گرفته، ولی درهمان وقت ها با داشتن شوهر مدت هفت سال با مردی رابطه ی عاشقانه داشته و این را به صراحت تعریف می کند.
وقتی می پرسد که احساس گناه نمی کردی؟
پاسخ می دهد نه! هیج کدام مان احساس گناه نمی کردیم.
درهمان حال از زهراخانم می گوید که به علت سقط جنین سر سجاده می نشست و گریه می کرد که خدا از سر تقصیراتش بگذرد:
«معصیت او سقط جنین هایی بود که در فاصله ی زایمان ها و شیردادن های هشت بچه اش کرده بود».
از دردهای دیگر زن ها روایت های تلخی دارد که پایداری سنت زن آزاری و تحقیر زن درفرهنگ مرد سالاری را توضیح می دهد.
نویسنده، غرقه در اندوه و غم سنگین “زن” به ناگهان فریاد تکان دهنده یِ یاغی ترین شاعر پرآوازه ی زن کشور در سرش می پیچد
دیو شب فروغ فرخزاذ:

… ناگهان خامشی خانه شکست
دیوشب بانگ برآورد که آه
بس کن ای زن که نترسم از تو
دامنت رنگ گناه است گناه
دیوم اما تو زمن دیوتری
مادر و دامن ننگ آلوده!
آه بردار سرش از دامن
طفلک پاک کجا آسوده؟
بانگ می میرد و در آتش درد
می گدازد دل چون آهن من
می کنم ناله که کامی ، کامی
وای بردار سر از دامن من».

درپس این سروده، از آثار اجتماعی مذهب و اخلاق بحث می کند و در جنبش انقلاب اسلامی، تآثیرات فرهنگی آن را در دگرگونی های سیاسی – اجتماعی ایران می بیند و لمس می کند. با چنین تجربه ی عینی یادآور می شود که:
«می بینم که کارکنشگران حقوق زنان در چنین جامعه ای چقدر مشکل بوده است».

به روایت ازخاطرات تاج السلطنه دختر ناصرالدین شاه، گفتاری آورده که بی اطلاعی وناآگاهی تاریخی زنان را تشخیص داده، حکومت وحکومتگران را بانی تیره بختی زنان معرفی کرده است.

ازروابط برخی مادرها دردوران بلوغ دخترهایشان، روایت های تلخ دارد. همچنین ازقول دختری که حامله شدن مادر خود از طبقه ی اشراف را تعریف می کند:
«که درایرن باردارشده به فرانسه آمده پس از زایمان درهتلی فرزند خود را با «نامه ای کنار قنداق اش درهتل رها کرده و رفته».

در عنوان سایه های نامرئی از مهتاب می گوید. که از شوهرش جدا شده. گفتگو بین آن دو روراست وعریان. نویسنده با او به گفتگو نشسته. می گوید ایرانی ها هر زن تنها را که ببینند میگن جنده است. «ولی وقتی به زنشان خیانت می کنند و با هرکسی هر کار می کنند به خودشان نمی گویند «جنده»:
«خب پس اگر قرار است کسی که با این و آن می رود خراب باشد خب مردهم می تواند مثل زن خراب باشد».

 

درعنوان: فصلی دیگر، جغرافیای دیگر:

نگاه کلی نویسنده به تاریخ مردانه بودن اجتماعات بشری درجهان است و اعمال مالکیت “تن زن” توسط مردان:
«تن زن از دیرباز جولانگاه قدرت مردان بوده است. مردان خواه درمقام پدر، شوهر، برادر، کشیش، پاستور، ملا، معلم و مربی و خواه درمقام دولت همواره نقش قیم را بازی کرده اند. پیکرزن سرزمینی است که نخستین دریچه ی برمسند نشستن را به روی آنان می گشاید».
مردسالاری با سابقه دیرینه، در ادیان و مذاهب، حتی در دنیای پس از مرگ نیزحضور دارد. دربهشت خیالی حوریان و زیبایان بهشتی درکنار نهرهای عسل وشراب درآغوش مردان است! اما زنان، در میان شعله ای جاودانه ی آتش جهنم به جرم بیرون ماندن تارمویی اززیر روسری یا چادر، دردهن افعی های مهیب سال ها می سوزند و می سوزند!
و این فکرکفرآمیز را تداعی می کند که نکند خدا نیزانسان بوده و مرد، وآن روایت افسانه ای درست بوده باشد که از باورهای مشرکان به بت های کعبه بوده قبل ازاسلام :
«بت های لات وعزی ومنات، هرسه زمینی بوده اند ازابزار زندگی مردم. لات به شکل انسان عزی به شکل درخت مقدس و منات سنگ سفید».

داستان نابرابری زن و مرد، ازبزرگ ترین و کهن ترین میراث های ننگین بشری ست که هنوز دربخش وسیع جهان باهمه مدعای برابری “جنسیت”، با رسم و رسوم دوران سیاه برده داری زنان به بند کشیده شده اند!

نویسنده، دراین بخش ازتوجه فیلم های سینمای ایران به برابری حقوق زن ومرد و ضرورت طرح دگرگونی های اجتماعی فرهنگی، از این معضل یاد می کند، با اینکه هرگز از شعله های خشم وغضب سنتگرایان متحجرغافل نیست؛ درگفتاری با یک هنرمند ایرانی، از مبارزات زنان در دوران گذشته وامروز، و پافشاری زنان، با همه فشار و اختناق حاکم می گوید :
«با وجود مشکلات و سدهای بسیاری که جمهوری اسلامی سرراه آنان قرار می دهد و می کوشد نه تنها تن آنان که اندیشه شان را هم چنان درحجاب نگهدارد با موانع بسیاری مواجه هستند می دانم که کلامی گاها به قیمت جان ونام آن ها تمام می شود».

گفتنی ست که رفتار وکردار زن ها به ویژه نسل پس ازانقلاب با تغییرات زیادی دگرگون شده. مهار قلم و زبان در مرزگسیختگی ست. اما اندیشه نه! قوت گرفتن کنجکاویها زمینه ی نوید بخشی ست درفروریختن دیوارهای سانسور. ادبیات زنان خلاف گذشته، پرده های حجب کلام را دریده. شجاعانه، آگاهانه و عقلانی ترشده است. سنجیده و بسی ستودنی. نویسنده که این دگرگونی و طرز رفتار زن ها، با چماقداران را دریافته، درتحلیلی درست شیوه ی برخورد زن ها با حکومت فاسد ملایان را توضیح داده است.
گفتگو با اشخاص گوناگون ادامه دارد. درواقع، هربخش ازگفتمان ها، تجربه ی شخصیت های کتاب، پژوهشی است جامعه شناسانه که باید به دقت خواند و ارزش کار نویسنده را دریافت.

در عنوان پایان سخن

بااشاره به تحولات زیست شناختی، روابط جنسی را با توجه به این که امروزه تولید مثل، تنها ازطریق سکسوالیته نیست، و با معالجات علمی پزشگی می توان باردار شد، و مهم اینکه: «هرتولید مثلی نیزهمیشه با لذت همراه نیست امروزه با پیشرفت علم این دوعمل کاملا ازهم متمایز شده اند». مدت هاست که در اروپا زوج های نا بارور بدون نزدیکی به هم، می توانند بچه دار بشوند.

اشاره ای دارد به :
«جدایی دین و دولت، سرچشمه ی بسیاری ازتغییراتی است که در روابط و رفتارهای اجتماعی پیش آمده»
تغییرات اجتماعی فرهنگی و مزایای آن را یادآور می شود. جمهوری اسلامی و سیاست مخفی کردن بدن زن را به باد انتقاد می گیرد:
«جمهوری اسلامی از زمان به قدرت رسیدن درایران با نخستین گام های خود برقراری حجاب اجباری بود. سیاست مخفی کردن زن را به پیش برد . . . . . در نخستین نگاه به پدیده ی سکسوالیته درایران گمان می رود که این نزاع به سود مدرنیته درجریان است. اما با نگاهی دقیق تر . . . ریشه های عمیق همان سنت های هزارساله را دید که جا به جا بیرون زده اند ومانع از رشد عقلانی آن می شوند».
از نبود کتاب های زیست شناختی، روانشناختی و انسان شناختی که درایران جایشان خالی است با تۀسف یاد می کند. عارضه های ویرانگر وخانمانسوز اختناق و سانسور حکومت اسلامی را توضیح می دهد:
«جامعه ی جوان ایران تنها برای مخالفت با قدرت حاکم، به هر آن کاری دست می زند که امر به ممنوعیت اش کرده اند تا قدرتنمایی کند . . . هر روز برشمار معتادان و کشنده تر شدن نوع اعتیاد می افزایند . . . دوازده هزار امامزاده ی تازه برپا شده. حرم های متحرک ساخته اند که درخیابان ها می چرخند تا از مردم صدقه بگیرند!
سنتگرایان حکومتی درپیشبرد برنامه های جهل وخشونت ونابودی فکرواندیشه ی جوانان، باسرمایه گذاری های بی دریغ تلاش دارد بلکه بتواند فرهنگ طاعت و بندگی را گسترش دهد، که با بیداری مردم موفق نشده است!
پژوهشگر آگاه، کتاب خواندنی خود را با پیام های امیدآفرین زنی که قرن ها زودتر از زمانه اش آمد زودتر هم رفت، به پایان می رساند:

«فروغ فرخزاد درگوشم زمزمه می کند:
هیچ صیادی درجوی حقیری که به گودالی می ریزد، مرواریدی صید نخواهد کرد. اما هم اوست که به من امید می دهد که درهمان جامعه هم پری های کوچکی هستند که “شب ازیک بوسه می میرند وسحرگاه ازیک بوسه به دنیا می آیند».

نکونام درپاسخ به کی روش: به خاطر پول مربی تیم ملی نشدم/ امیر خسروجردی

کاپیتان و مربی سابق تیم ملی فوتبال ایران پاسخ اظهارات کی روش درخصوص خروج از تیم ملی به خاطر مسائل مالی را داد.

پس از اینکه کارلوس کی‌روش، سرمربی تیم ملی فوتبال ایران درپایان بازی با سوریه به علت پرداخت نشدن پاداش صعود به جام جهانی به کادر فنی و بازیکنان این تیم از وزارت ورزش و فدراسیون فوتبال انتقاد کرد و دلیل اخراج جواد نکونام و سایر مربیان ایرانی تیم ملی در زمستان سال گذشته را اعتراض آنها به عدم دریافت مطالبات مالی عنوان کرد، جواد نکونام، سرمربی تیم خونه به خونه بابل درواکنش به صحبت های کی روش در جمع خبرنگاران اظهارداشت: قصد نداشتم درباره بعضی مسایل حرف بزنم و این بار هم می‌خواستم سکوت کنم، اما از آنجا که خیلی‌ها در این‌باره از من سئوال کردند، تصمیم گرفتم یک بار به طور شفاف در این باره صحبت کنم.
وی افزود: از روز اول حضور در کادر فنی تیم ملی تاکید کردم به عشق تیم ملی و با نیت یادگیری و آموزش به این تیم ملحق شده‌ام. روزی که صحبت از مسائل مالی با فدراسیون شد، مبلغ قراردادم خیلی پایین بود به شکلی که من گفتم سفید امضا می کنم، شما هر چه دوست داشتید، بنویسید.
رکورددار بازی در تیم ملی فوتبال ایران در پاسخ به این سئوال که چرا مثل دیگر مربیان به دنبال پول نبودید، تصریح کرد: همانطور که گفتم هدفم یادگیری بود. بعدها با توجه به صحبت‌هایی که آقای کی‌روش با فدراسیون کرد، رقم قراردادم کمی بالاتر رفت.
کاپیتان سابق تیم ملی ایران درپاسخ به سئوالی درباره اینکه آیا به خاطر مسائل مالی مجبور به ترک تیم ملی شدید، بی درنگ اظهارداشت: مگر من برای پول به تیم ملی رفته بودم که به خاطر این مسئله جدا شوم؟ اگر دنبال پول بودم، از فوتبال خداحافظی نمی‌کردم چون خود آقای کی‌روش هم شاهد بود چه پیشنهاداتی برای بازیگری داشتم. می‌توانستم دو فصل دیگر بازی کنم و هر فصل هم یک میلیارد تومان پول بگیریم. ولی هدفم تنها پیشرفت و یادگیری بود نه پول در آوردن.
سرمربی خونه به خونه بابل درپایان گفت: من تا روز آخر به اندازه حضورم در تیم ملی پولم را دریافت کردم. با دستور رئیس فدراسیون پیش از اخراجم از تیم ملی، پولم را به طور کامل گرفتم. در ضمن من روز اول برای اینکه رقم قرارداد پایین بود، به مسئولان فدراسیون گفتم تمام پول قراردادم را صرف امور خیریه کنید و تنها رسید هزینه‌ها را به من بدهید که قبول نکردند و گفتند ما پول را به خودت می‌دهیم و هر کاری علاقمند بودی، انجام بده.

سیامند رحمان بهترین پارالمپین سال 2017 دنیا شد/ امیر خسروجردی

دارنده مدال طلای فوق سنگین وزنه برداری پارالمپیک ریو برزیل به عنوان برترین ورزشکار پارالمپیک ۲۰۱۷ انتخاب شد.

روابط عمومی کمیته ملی پارالمپیک ایران درخبری اعلام کرد:سیامند رحمان، قویترین مرد بازی های پارالمپیک در رقابتی نزدیک وفشرده با ایهار بوکی، شناگر اهل بلاروس و مارسل هوگ، ویلچرران سوئیسی برای کسب عنوان برترین ورزشکار مرد پارالمپیک سال ۲۰۱۷ جهان، با پشت سرگذاشتن دو حریف خود صاحب این عنوان ارزشمند شد.
رحمان، رکورددار وزنه برداری فوق سنگین پارالمپیک جایزه خود را پنجشنبه شب درحاشیه اجلاس کمیته بین المللی پارالمپیک که درابوظبی، پایتخت امارات برگزارشد از دستان رئیس شورای ورزش این کشوردریافت کرد.
براساس اعلام روابط عمومی کمیته ملی پارالمپیک ایران، انتخابات ریاست کمیته بین المللی پارالمپیک نیز امروز درابوظبی برگزارشد که طی آن، آندره پارسونز برزیلی با کسب ۸۴ رای کشورهای عضو به مدت چهارسال ریاست کمیته بین المللی المپیک را برعهده گرفت و پس از شانزده سال جانشین سرفیلیپ کریون بریتانیایی دراین نهاد بین المللی ورزش شد.

پاداش یک و نیم میلیون دلاری فیفا به تیم ملی ایران/ امیر خسروجردی

تیم ملی فوتبال ایران به دلیل صعود به جام جهانی ۲۰۱۸ روسیه پاداشی یک و نیم میلیون دلاری از فیفا دریافت خواهد کرد.

وبسایت رسمی فیفا اعلام کرد: فدراسیون بین المللی فوتبال از جوایز خود در رقابت های جام جهانی ۲۰۱۸ رونمایی کرد که براین اساس، پاداش و جوایز بازی های این دوره جام جهانی نسبت به جام جهانی ۲۰۱۴ برزیل رشد ۳۷ درصدی داشته و کل جوایز درنظر گرفته شده فیفا برای این مسابقات رقمی معادل ۷۰۰ میلیون دلار است.
براساس این خبر، جوایز فیفا برای تیم های اول تا چهارم جام جهانی ۲۰۱۸ روسیه به ترتیب ۵۰، ۴۰، ۳۰ و ۲۰ میلیون دلار است. تیم های صعود کننده به مراحل یک هشتم و یک چهارم جام جهانی نیز مبلغ ۸ و ۱۴ میلیون دلار از فدراسیون بین المللی فوتبال پاداش دریافت خواهند کرد.
فیفا همچنین برای هر تیمی که به جام جهانی ۲۰۱۸ صعود کند مبلغ یک و نیم میلیون دلار پاداش درنظر گرفته که پیش از آغاز این بازی ها آن را پرداخت خواهد کرد که به این ترتیب، تیم ملی ایران به عنوان یکی از نمایندگان قاره آسیا در جام جهانی یک و نیم میلیون دلار از فیفا دریافت خواهد کرد.

یازده سپتامبری از جنس دیگر لیلا سامانی

چهل و چهار سال از قتل «ویکتور خارا» می گذرد، همان آوازه خوان کولی که آتش صدایش از زاغه های حومه ی سانتیاگو شعله کشید و در نهایت در استادیوم شیلی به خاموشی گرایید، به همین بهانه و به قصد مرور زندگی او نگاهی داشته ایم به مستند «ویکتور خارا: حق حیات در صلح» (El derecho a vivir en paz ) که شرحی بر آثار و نگاهی به زندگی وی است.

«ویکتور خارا: حق حیات در صلح» (El derecho a vivir en paz) محصول سال ۲۰۰۰عنوان مستندی است که آن را «کارمن لوز پاروت» تهیه و کارگردانی کرده است. این کارگردان شیلیایی که ازسالها پیش در مطبوعات و برنامه های مطرح تلویزیونی شیلی همچون «پلازا ایتالیا» مشغول به کار است؛ در این فیلم، تصاویری آرشیوی از اجراهای ویکتورخارا را با گفت و گوها و نقل و قول هایی فراوان در هم آمیخته است تا به روایتی روان، منصفانه و واقعی، از زندگی قهرمان فیلمش برسد.
فیلم روایتی ظریف و ریزبینانه از زندگی ویکتور خارا ارائه می دهد، روایتی که با وجود شمایل اسطوره گونه و مرگ تراژیک این هنرمند مردمی، با دوری جستن از تزریق ارزشهای دورغین، نه تنها به ورطه ی کلیشه و شعار زدگی نمی غلتد که مخاطب را از قضاوت و پیش داوری هم باز می دارد و با تنیدن زمان های مختلف در سطوح متفاوت روایت، او را به اندیشیدن و رها شدن از ایدئولوژی های محدود کننده اش دعوت می کند. تا آنجا که این فیلم که حالا سیزده سالی از زمان ساخت و پخشش عبور کرده است؛ همچنان از حیث صداقت و پرهیز از اغراق های ژورنالیستی در زمره ی بهترین زندگی نگاری هایی محسوب می شود که بر یکی از غریب ترین زندگی های تاریخ معاصر نگاشته شده است.
پاروت که به شکلی خلاقانه، از خود ِ خارا به عنوان راوی زندگی اش بهره گرفته است، می کوشد تا با استفاده ی تمام و کمال از گفت و گوها و به کار گرفتن تصاویر پویا، با نگاهی همه سویه، زندگی این هنرمند پرآوازه را واکاوی کند. نگاهی که بر خلاف نمونه های مشابه، تنها به جهت گیریهای سیاسی خارا محدود نمی ماند و زندگی شخصی و هنری او را هم شامل می شود.
«حق حیات در صلح» از کودکی خارا و تولدش در خانواده ای فقیر و زحمتکش شروع می شود، زمانه ای که ویکتور خارا آن را با خواندن ترانه ی «لوچین کوچولو» آواز می کند تا این طور از رنج و مشقت سالهای کودکی اش سخن بگوید.
روایت فیلم پیش می رود و بیننده با قد کشیدن، بالیدن و پرسه زدن کولی وار خارا همراه می شود. فیلم از ویکتور نوجوان می گوید که در پی از دست دادن مادر سرگشته می شود و درمان حیرانی اش را در تمسک به مذهب جست و جو می کند، اما خیلی زود مسکن روح بیقرارش را در هنر می یابد و راهی دانشکده ی تئاتر سانتیاگو می شود؛ جایی که در مدت زمانی کوتاه پای ویکتور را به عرصه های اجتماعی باز می کند.
این فیلم تصاویر و ویدئوهایی از ویکتور خارا حین بازیگری و کارگردانی تئاتر ارائه می دهد و با نمایش مدارکی مستند، بر موفقیت و پر طرفدار بودن نمایشهای او صحه می گذارد. در این میان با گذر به هر مرحله شاهدان زنده ی او در هر برهه ی زمانی رخ می نمایند و ماجراهایی شنیدنی را نقل می کنند. به عنوان مثال از صدای خوش ویکتور خارا می گویند که با تکخوانی او بر صحنه ی نمایش راهش را به سوی خوانندگی در کافه ی «ویولتا پارا» ، خواننده ی معروف آن دوران شیلی، باز می کند و کمی بعد تر به تحصیل در مدرسه موسیقی فولکلوریک راغبش می کند.
فیلم همچنین با نمایش جزییاتی دلنشین همچون، نمرات بالای او در کارنامه ی دوران مدرسه و یا ازدواجش با «جون خارا» زنی مطلقه وبی پناه، وجه قهرمانانه ی او را جلوه ای زمینی و ملموس می دهد و راه را برای درک درست مخاطبین از این هنرمند، هموار می کند.
جون خارا علاوه بر آنکه دوست و همراه ویکتور خارا بوده، از منظری دیگر هم نقش بسزایی در تاریخ ایفا کرده است؛ او در کشاکش روزهای کودتا و در شرایطی دشوار، آثار هنری همسرش را به جایی امن می رساند تا برای تاریخ به یادگار بمانند. از قضا همین تصاویر و همین صداهای به جا مانده، از جمله نقاط قوت فیلم شده اند؛ چه آن گاه که آوازه خوان در ترانه ی «آماندا» یاد مادرش را زنده می کند و چه وقتی در ترانه ی “خیش” از مشقت کار بر روی زمین حکایت می کند.
پس از عبور از سالهای کودکی و نوجوانی، زمان به سالهای آغازین دهه ی شصت و هنگامه ی نارضایتی های اجتماعی از دولت «مونتالا فری» می رسد. در این دوره و همزمان با فقر کمر شکنِ عده ی بسیاری از کارگران شیلی، ویکتور خارا، ویولتا پارا و تنی چند از پیشکسوتان موسیقی شیلی، جنبش «نغمه ی نو» را بر پا می کنند تا صدای اعتراض طبقه ی زحمتکش و ستمدیده ی جامعه شوند و موسیقی پر جوش و خروششان را به ابزاری برای اعتراض به ظلم و جور حکومت وقت بدل کنند.
خارا در ادامه ی زندگی اش از حزب سوسیالیست «متحد مردم» به رهبری «سالوادور آلنده» سیساتمدار مردمی وقت حمایت می کند و به دعوت « پابلو نرودا » برای رهایی شیلی از فاشیسم و جنگهای داخلی پاسخ مثبت می گوید. در همین زمان است که او در مقام همراهی با برنامه های آلنده در زمینه ی فراهم کردن امکانات آموزشی، بهداشت و مسکن برای مردم عامه ی مردم، کنسرتهای فراوانی برگزار می کند و آرزو و مسلکش را در ترانه ی «مانیفست» این طور سندیت می دهد:
« نه برای تملق آواز می خوانم و نه برای جلب ترحم بیگانه ای
من برای سرزمین کوچک و دوردستم می خوانم
که گرچه باریکه ای بیش نیست؛ اما ژرفایش بی پایان است»
با وجود نگاه دقیق و موشکافانه ی فیلم به تمامی این حوادث، شرح پیروزی آلنده و سه سال استقرار دولتش بسیار گذرا و کوتاه است؛ چنان که بیننده ناگهان به روز کودتای « پینوشه» در روزی «یازدهم سپتامبر» سال ۱۹۷۳ و بمباران کاخ ریاست جمهوری پرتاب می شود. روزی که ویکتور خارا به همراه ۱۲۰۰۰ نفر دیگر در شرایطی غیر انسانی در استادیوم سانتیاگو محبوس می شوند. در این بخش، کارگردان به سراغ جان به در بردگان آن روز رفته است؛ همان هایی که آخرین ساعات زندگی خارا را در کنارش بوده اند.
در میان این روایات اما هیچ نشانی از آن حکایت شورانگیز و تکان دهنده ی آواز خواندن و گیتار نواختن خارا در استادیوم و لحظات پیش از مرگش وجود ندارد، داستانی که اگر چه می توانست موجب بروزهیجان و جلب ترحم مخاطب شود، اما گویی کارگردان به علت نبود مستندات کافی، از ورود به آن حذر کرده است.
بنا بر روایت فیلم، ویکتور خارا از میان جمعیت جدا و به زیر زمین برده می شود و پس از آن دیگر کسی او را نمی بیند. تا آنکه چند روز بعد همسرش را برای شناسایی پیکرش، به سردخانه می خوانند. در ادامه، فیلم بر شکنجه شدن خارا و شکسته شدن دستهایش پیش از تیرباران تاکید می کند و شرحی از خاکسپاری مخفیانه ی او ارائه می دهد.
فیلم، سرانجام با اجرای ویکتور خارا از ترانه ی «حق حیات در صلح» به پایان می رسد، تا اینطور از تداوم آرمانهای مردی گفته شود که در تمام عمرش دغدغه ای جز دوستی مردمان نداشت و جز گیتارش سلاحی نمی شناخت. مردی که با تلاشش برای دست آزیدن بشر به حق زیستن در صلح، خالق نواهایی شد که از پس گذشت چندین دهه هنوز در هنگامه های سعی عمومی مردمان برای رسیدن به آزادی و صلح، کارگر و شورآفرین اند.

بازارچه کتاب … مارمولک سیاهِ اتاق قرمز/ بهارک عرفان

بازارچه‌ی کتاب این هفته‌ی ما سرکی‌ست به پیشخوان کتاب‌فروشی‌های گوشه‌گوشه‌ی جهان کتاب. عناوین برگزیده‌ی ما در این گذر و نظر اینهاست:

 

مارمولک سیاه

نویسنده: ادوگاوا رانپو
مترجم: محمود گودرزی
ناشر: چترنگ
تعداد صفحات: ۱۶۴ صفحه
قیمت: ۱۴ هزار تومان

 

شاهکار ادوگاوا رانپو روایت ربوده شدن دختر سرمایه‌دار ثروتمند ژاپنی توسط میدوریکاوا ملقب به مارمولک سیاه است. مارمولک سیاه در ازای تضمین سلامت فرزندش باارزش‌ترین جواهر جهان، ستاره مصری، را طلب کرده است و آقای ایواسه شوئئی به خوبی می‌داند که برای نجات جان دخترش به کمک بزرگ‌ترین کارآگاه وقت ژاپن نیاز دارد.
رانپو با «مارمولک سیاه» مخاطب خود را به قعر روح و جان آدمی می‌برد و به تاریکی‌های وجودی او نفوذ می‌کند؛ اثری که پس از گذشت سال‌ها از انتشار آن ذره‌ای از جذابیتش کاسته نشده است و جزء پرفروش‌ترین‌های این ژانر محسوب می‌شود.
در سال ۱۹۶۸ «مارمولک سیاه» از قاب کارگردانی کینجی فوکاساکو وارد دنیای هنر هفتم شد. مارمولک سیاه می‌تواند مقدمه زیبایی به آثار ادوگاوا رانپو، ادگار آلن‌ پوی قرن بیستم، باشد. رانپو نویسنده مدرن ژاپنی است که بسیاری او را پدر ادبیات پلیسی ژاپن می‌نامند. او با تأسیس بنیاد نویسنده‌های آثار معمایی نام خود را برای همیشه به عنوان تأثیرگذارترین نویسنده ادبیات پلیسی ژاپن ماندگار کرد.
نشر چترنگ از همین نویسنده رمان ‌شکار و تاریکی و مجموعه‌داستان اتاق قرمز را نیز منتشر کرده است.

 

کودکان و جهان افسانه

نویسنده: علیرضا حسن‌زاده
ناشر: افکار
تعداد صفحات: ۷۵۱ صفحه
قیمت: ۶۰ هزار تومان

 

کتاب پژوهشی «کودکان و جهان افسانه» که در آن به نسل نو، میراث کهن و چگونگی بازخوانی افسانه‌های پریان از نگاه کودکان ایرانی پرداخته شده، منتشر شد.
این کتاب در واقع حاصل پژوهش میدانی و پردامنه علیرضا حسن‌زاده، استادیار و رئیس پژوهشکده مردم‌شناسی پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری در حوزه‌های گوناگون فرهنگی ایرانی است و می‌کوشد نشان دهد که کودکان ایرانی درباره افسانه‌ها چگونه فکر می‌کنند؟
نویسنده در پیشگفتار این می‌نویسد: با پا نهادن جامعه به عصر مدرن، نیوشیدن قصه‌های پریان از رونق نیفتاد و چرخ‌های ارابه‌ای که با خود قصه‌های جادویی را در جهان می‌پراکند، به جای اسب‌های بالدار با مرکبی دیگر به پیش راند، باری این قصه‌ها سر از کتاب‌های کودکان، کارتون‌ها و انیمیشن، سینما و… برآوردند. این درحالی است که در جوامع آستانه‌ای چون ایران، همچنان درهم تنیدگی هویت و روایت، با حضور همزمان فرهنگ‌های عامه شهری، روستایی، گفتاری، مکتوب و قومی در میدان نظر رخ برمی‌کند. قصه‌های پریان ایرانی همچنان در کشور ما برای کودکان روایت می‌شوند و قصه‌های پریان غیرایرانی نیز راه خود را به دنیای کودکان از طریق فیلم، کتاب و… باز می‌کنند.
وی می‌افزاید:در این پژوهش فهم کودکان امروز ایران که به گروه‌های فرهنگی گوناگونی وابسته‌اند، نسبت به متن‌های روایی کهن یعنی قصه‌های عامیانه مورد بررسی قرار گرفته است. به واقع، موضوع این تحقیق، نسل نو و میراث کهن و چگونگی بازخوانی افسانه‌های پریان از نگاه کودکان ایرانی است… با توجه به آنچه کودکان بر زبان جاری می‌سازند، آشکار می‌شود که مرز میان افسانه و واقعیت گاه چقدر باریک است و چگونه افسانه روایتی متعلق به انسان در همه دوره‌ها می‌شود.
حسن‌زاده همچنین نوشته است: برای نویسنده مهم بود که آیا همچنان دنیای کهن و سنتی ایرانی، با متون روایی و شفاهی خویش، می‌تواند ذهن کودکان را تحت تأثیر خود قرار دهد و آنان به این متون از چه زوایه‌ای نگاه می‌کنند؟ افسانه‌ها و قصه‌هایی چون «بزبزقندی»، «سنگ صبور»، «ماه‌پیشانی»، «گل‌خندان»، «بلبل سرگشته» و… جز کلیدی‌ترین افسانه‌های ایرانی هستند و از این رو در این طرح پژوهشی، این قصه‌های عامیانه ایرانی انتخاب شدند و ملاک انتخاب، اهمیت قصه به عنوان مطرح‌ترین قصه‌های ایرانی و حضور آنها در حافظه میان‌نسلی مردم و جامعه بود. از سوی دیگر، افسانه‌ها و قصه‌هایی انتخاب شدند که چگونگی تفسیر و درک ساختار آن از سوی کودکان می‌توانست، در خوانش فرهنگ ایرانی مهم و جذاب باشد، چون قصه «یکی مال من یکی مال تو»، «نی‌لوله»، «کچل» و… این قصه‌های عامیانه از کتاب‌های «افسانه زندگان» اثر علیرضا حسن‌زاده، «نوشته‌های پراکنده و بلبل سرگشته» اثر صادق هدایت، «افسانه‌های مازندران» از حسین کاظمی، «چهل قصه پژوهش» منوچهر کریم‌زاده، «افسانه‌های گیلان» از م. پ. جکتاجی و افسانه‌های گردآوری شده بیژن کلکی انتخاب و گزیده شده‌اند.
در بخش دیگری از این پیشگفتار به قلم مولف می‌خوانیم: متأسفانه مواد درسی کتاب‌های آموزش و پرورش از چشم‌اندازهای دلکش فرهنگ ایرانی تهی است و قصه‌های عامیانه در این میان اهمیتی ویژه دارند، چرا که کودکان از این طریق نه تنها تفکر تفسیری و انتقادی خویش را قوی‌تر می‌سازند، بلکه با فرهنگ خود و فرهنگ‌های غیرمادری از طریق روایت‌های ایرانی و غیرایرانی آشنا می‌شوند. قصه‌های عامیانه با توجه به تنوع قومی موجود در خویش، حتی می‌توانند کودکان ایران را با گوناگونی وحدت‌گرای موجود در فرهنگ‌های اقوام ایرانی و تعریفی بومی و ایرانی از تنوع فرهنگی آشنا سازند. به واقع این کتاب سعی دارد تا مفهوم «میراث میان‌نسلی» و «میراث میان فرهنگی» را مطرح کند و به واقع جایگاه ستایش‌آمیز تخیل را یادآور شود. در عین حال در حالی که روایت‌پژوهی به ویژه از زاویه تحلیل، به شدت در ایران «اسطوره زده» است، این کتاب سعی دارد جایگاه مهم قصه‌های پریان و عامیانه را به عنوان یکی از اشکال مهم روایت‌پژوهی، از چشم‌انداز انسان‌شناختی آن یادآوری نماید.

 

 

در باب آنارشیسم

 

نویسنده: نوام چامسکی
مترجم: رضا اسکندری
ناشر: شرکت نشر نقد افکار
تعداد صفحات: ۱۹۲ صفحه
قیمت: ۱۷ هزار و ۵۰۰ تومان

 

نوام چامسکی نویسنده و فعال سیاسی در این کتاب، معانی آنارشیسم و بنیادهای اندیشه‌ای آنارشیستی را به صورت مجمل اما عمیق مرور می‌کند.
این کتاب با نفی مفهوم‌پردازی آنارشیسم در مقام اندیشه‌ای صلب و با به بحث گذاشتن خطوط تداخل و خلط میان آنارشیسم و سوسیالیسم، می‌کوشد تا چالشی ایجاد کند.
«درباب آنارشیسم»، «گزیده‌هایی از درک قدرت»، «فصل دوم از کتاب عینیت و اندیشه‌ لیبرال»، «مصاحبه با هری کرایسلر» و «زبان و آزادی»، سرفصل‌های این کتاب را تشکیل می‌دهند.
در این کتاب می‌خوانیم که آنارشیست‌ها از صاحبان قدرت می‌خواهند تا سندی در تایید داعیه‌هایشان درباره مشروعیت اقتدارشان ارائه کنند. آنها بر این عقیده‌اند اگر صاحبان قدرت قادر به توجیه نظام سلطه خود نباشند، باید آن نظام را سرنگون کرد و چیزی آزادتر و عادلانه‌تر به جایش نشاند.

 


مدخل شعر معاصر فارسی

نویسنده: شهریار خسروی
ناشر: انتشارات فاطمی
قیمت: ۲۸ هزار تومان
تعداد صفحات: ۳۳۲ صفحه

در متن پشت جلد این اثر آمده است: این کتاب کوششی است برای معرفی منسجم و نظام‌مند شعر فارسی در یک قرن اخیر. مؤلف ضمن عبور از کلیشه‌های رایج، روایتی از شعر معاصر ایران به دست می‌دهد که اساس آن را ایده‌ها و مفاهیم موجود در شعر و نقد ادبی معاصر ایران و نسبت آن‌ها با یک‌دیگر برمی‌سازد. در این کتاب، ابتدا «روایت معیار»، شعر معاصر ایران معرفی و نقد شده است، سپس با اصلاح روایت رسمی و معیار، روایت جدیدی عرضه شده که هم مبتنی بر داده‌ها و شواهد تاریخی و هم مبتنی بر دیدگاهی‌ منسجم است.
این اثر یک جریان‌شناسی توصیفی و مفهومی از شعر ایران است که در پایان، گزارشی تاریخی از شعر معاصر ایران هم به آن افزوده شده است. مزیت کتاب حاضر آن است که «شعر معاصر» را منحصر در «شعر نو» ندانسته و به انواع شعر قدمایی در دورۀ معاصر نیز می‌پردازد.
کتاب «مدخل شعر معاصر فارسی (۱۳۹۲-۱۲۸۵)» همچنین تصویری از تحولات شعر معاصر، پس از انقلاب اسلامی هم ترسیم کرده‌ است که در اغلب آثار دیگر مغفول مانده است.

شعر سالهای وبا /لیلا سامانی

باز هم صفحه چهره‌‌نما و باز هم گشت و گذاری به چهارسوی دنیای فرهنگ و هنر. در نهمین شماره این صفحه، از بزرگانی یاد کرده ایم که به قول شاعر ما نغمه ای ماندگار در صحنه ی زندگی سرودند و رفتند. همراه گزیده نویسی های این هفته ی ما به چهارگوشه ی دنیا سفر کنید و از حال فرهنگ سازان بزرگ این کره ی خاکی، خبر شوید…

 

نقاش مهتاب پاییزی

ماه سپتامبر و هنگامه‌‌ی تولد جان آتکینسون گریمشاو، بهانه‌‌ی این هفته‌‌ی ماست برای ورق زدن آثار این نقاش معروف ویکتوریایی .
گریمشاو یکی از چیره دست ترین هنرمندان، در به تصویر کشیدن مناظر شهری بریتانیا به ویژه در شبانگاهان و زیر نور ماه بود . خیابانهای خیس و مه آلود، چراغ های گازی و دیگر مولفه های ویژه ی شبهای لندن در آثار او به خوبی هویداست. گریمشاو شیفته ی رودخانه تیمز لندن بود و یکی از دلایل علاقه او به این رودخانه، شب های مهتابی زیبای رودخانه تیمز است. تابلوی شبانگاهان رود تیمز یکی از آثار مطرح او در این زمینه است، در این نقاشی، مهتاب که از ماه کامل تراویده، رودخانه تیمز را نقره فام کرده است. کشتی ها و قایق ها در کنار تیمز آرام گرفته اند و کلیسای پائول مقدس به زیبایی اثر افزوده است. نور ماه باعث شده تا رودخانه تیمز اسرارآمیز، رویایی و زیبا جلوه کند .
گریمشاو از نقاشان سبک رومانتیسم است، سبکی که از اروپا آغاز شد و سپس در قرن هجدهم و نوزدهم به آمریکا رسید. در این سبک هنرمندان احساس های مختلف مثل ترس، عشق، پیروزی، ویرانی، عظمت و شکوه را به تصویر می کشیدند.
این هنرمند بریتانیایی، زاده و در گذشته ی خزان است ویکی از برجسته ترین تصویرگران زیبایی های این فصل اسرار آمیز به شمار می رود.

شعر سالهای وبا

ماه پایانی تابستان یادآور تولد یکی از مهمترین چهره های ادب معاصر عراق سراغ است زنی که با قلم شاعرانه واستوارش، قالبهای سنتی شعر عرب را در هم شکست و توانست نام خودش را به عنوان یکی از بنیانگذران شعر نوی عربی ثبت کند.
نازِک الملائکه در تابستان سال ۱۹۲۳ در خانواده ای اهل ادب و فرهنگ زاده شد. پدر او شیفته ی شعر و زبان عربی بود و صاحب آثار ادبی متعددی بود و مادرش هم اشعار عاشقانه ی خود را در روزنامه ها و مجلات آن زمان عراق منتشر می کرد.
نازِک در شانزده سالگی از مرکز تربیت معلم عالى بغداد در رشته زبان عربى فارغ التحصیل شد و پس از آن به مؤسسه‌ی عالى هنرهاى زیبا رفت و به تحصیل موسیقی مشغول شد. انس او با موسیقی سبب ساز غنای احساس شاعرانه ی او شد و نمود این رابطه را می توان در تناسب آهنگ کلمات شعرهای او جست:
نازک پس از آن به آمریکا عزیمت کرد وموفق به اخذ مدرک کارشناسی ارشد در رشته ی ادبیات تطبیقى از دانشگاه «وسکوسِن» آمریکا شد و در بازگشتش به عراق به کسوت مدرس دانشگاه‌های بغداد، بصره و کویت در آمد.
شعر نازِک الملائکه شعری است لطیف، رقیق و تا حد زیادی رمانتیک . شعری روشن و دور از هرگونه پیچیدگی. او را از آن جهت پیشگام شعر جدید عرب می خوانند که با در هم ریختن قالب و قافیه ی شعرها طرحى نو در شعر عربى در انداخت، او با سرودن قصیده ی «الکولیرا» راهگشای سرودن شعر نوی عربی شد. این شعر که در مجله ” العروبه ” ی بیروت منتشر شده بود بر خلاف شعر کلاسیک عرب مصرعهای کوتاه و بلند داشت و با الهام از شیوع وبا در سال ‏‏۱۹۴۷ درمصر سروده شده بود؛ این اثر شارح مرگ و هراس و سیاهی زاییده از دل این بیماری بود.
نازک آثار بسیاری هم در حوزه نقد و نظریه پردازی شعر منتشر کرده است او در یکی از مشهورترین این آثار از شعر نو عربی دفاع کرده و این روش شاعری را تلاشی از درون برای پیشرفت شعر عربی دانسته که اقتضای تغییرات تاریخی و مسائل دوران جدید است. او بر این باور بود که شاعر واقعی نمی‌تواند در برابر تبعیض و جور و بیداد سکوت کند، به عقیده ی او شعر باید احساسات انسانی را ‏تسخیر کند؛ با مظلومان بگرید وبا گرسنگان بمیرد.
نازک الملائکه در سال ۱۹۷۰ پس از به قدرت رسیدن حزب بعث، عراق را ترک کرد و به کویت رفت. او پس از حمله نظامی صدام حسین به کویت، این کشور را ترک کرد و همراه خانواده اش راهی قاهره شد و از این زمان تا پایان عمرش در تابستان سال ۲۰۰۷ گوشه نشینی و انزوا اختیار کرد. او سرانجام در سن ۸۵ سالگی پس از یک دوره ابتلا به بیماری پارکینسون، در قاهره درگذشت و در همانجا به خاک سپرده شد.

تصویرگر وهم واقعیت

ماه سپتامبر زادروز و درگذشت تصویر گر بنام انگلیسی قرن نوزدهم را در خود جای داده است. او آموزش نقاشی را در همان سالهای اولیه ی کودکی اش و در مدرسه ای در لندن و نزد هربرت دیکسی استاد نقاشیِ آنجا یاد گرفت . در ۱۸۸۴ خانواده آرتور به دلیل ضعف جسمی او به استرالیا رفتند ، چند ماه در آنجا ماندند و بعد به انگلیس برگشتند هر چند اقامت آنان در استرالیا کوتاه بود ، اما ، این سرزمین برای وی منبع الهاماتی در تصویر گری شد .
آرتور در مدرسه هنر لمبث ثبت نام کرد و در همان حال برای تامین مخارج مدرسه ، به شغل منشی گری یک موسسه گماشته شد .
راکهام از جوهر سیاه و آبرنگ برای تصویرسازی‌های خود استفاده می‌کرد. بیشتر کارهای او دارای فضایی فانتزی با جزئیاتی ناتورالیستی و هم‌آلودند که از بهترین نمونه‌های آن می‌توان به تصویرسازی‌های او برای کتاب‌های ماجراهای آلیس در سرزمین عجایب و داستان‌های پریان هانس کریستین اندرسون اشاره کرد.

 

شاعر عاشقانه های شهری


ماه سپتامبر یادآور سالروز درگذشت “پابلو نرودا” شاعر و سیاستمداری شیلیایی ست. همان انسان بزرگی که در اعجابی غریب، میون خشونت سیاست و لطافت شعر پلی محکم کشید و با اینکه جامه‌‌ای از جنس سیاست به تن داشت، لطیف ترین عاشقانه های دنیا رو برای مردمان ساکن زمین به یادگار گذاشت. مردی که واژگان شاعرانه اش گاه حریری از غزل به تن می کنند و گاه چون تازیانه ای می شوند بر گرده ی بیداد.
نرودا، بیش از آن که شاعر سیاست باشد، شاعر مردم است. او با نگاه ریزبین و شاعرانه اش جای جای زندگی مردم سرزمین و بالاتر از آن دنیا را می کاود و از بطن هر نگاه، هر حادثه و هرلحظه شعر می زاید. پیوندی که او میان شعر و سیاست برقرار ساخت هم، در راستای همین میل عمیقش به ارتباط با مردم کوچه بازار بود، شعری که در عین بلاغت ادبی، از ابهام ها و پیچیدگی های معماگونه بری بود. زبانی ساده و صمیمی که با وجود تصویر رنج ها و دردهای مردمان، شادی و امید در آن موج می زد:
چرا پنج شنبه وسوسه نمی شود
پس از جمعه بیاید؟
چه کسی از ته دل فریاد شادی برآورد
زمانی که رنگ آبی به دنیا آمد؟
انگورها چگونه
به نظم خوشه پی بردند؟
می دانی کدام دشوارتراست
پاشیدن بذر یا دروکردن محصول؟
از چه کسی بپرسم
برای ایجاد چه اتفاقی به این دنیا آمدم؟
آیا مرگ از نبودن ساخته شده
یا ماده ای خطرناک در درونش است؟
درخت از زمین چه آموخت
تا بتواند با آسمان سخن بگوید؟
آیا آن که همیشه در انتظار است بیشتر عذاب می کشد
یا آن که هرگز در انتظار کسی نبوده است؟