خانه » 2015 (برگ 31)

بایگانی/آرشیو سالانه: 2015

اخبار ورزشی روز سه شنبه با امیر خسروجردی

sdf552s1df4e

امارات میزبان جام ملت های ۲۰۱۹ آسیا شد.
به گزارش ایسنا، کنفدراسیون فوتبال آسیا پس از چند ماه بررسی و بازدید از دو کشور ایران و امارات در نهایت، امارات را به عنوان میزبان هفدهمین دوره جام ملت‌های آسیا انتخاب کردند.
امارات در سال ۱۹۹۶ نیز میزبان جام ملت‌های آسیا بود که توانست به فینال این رقابت‌ها راه یابد. این در حالی بود که یوسف السرکال، رییس فدراسیون امارات امروز در مصاحبه ای قبل از اعلام رسمی میزبان جام ملت‌های آسیا عنوان کرده بود که مطمئن است امارات به عنوان میزبان جام ملت‌های آسیا انتخاب خواهد شد.
خبرگزاری رویترز، ابتدای هفته‌ جاری عنوان کرده بود اگر ایران به عنوان میزبانی در تورنمنت‌های مهمی مثل جام ملت‌های آسیا است باید به بانوان اجازه دهد تا به ورزشگاه بروند اما کفاشیان گفته بود مشکل اصلی ایران در راه میزبانی جام ملت‌های آسیا ” حق پخش و اسپانسرینگ” است و نه حضور بانوان در ورزشگاه‌ها.

پس از اعلام میزبان امارات درجام ملت های آسیا، شیخ سلمان:قبول کنید امکانات امارات از شما بهتر است
رئیس کنفدراسیون فوتبال آسیا پس از انتخاب امارات به عنوان میزبان جام ملت‌های آسیا ۲۰۱۹ تاکید کرد که امارات به مراتب امکانات و تجهیزات بهتری برای میربانی این رقابت‌ها از سایر رقبایش داشته است.
ایسنا دراین باره نوشت:شیخ سلمان پس از جلسه کمیته اجرایی کنفدراسیون فوتبال آسیا در بحرین که منجر به انتحاب امارات به عنوان میربان جام ملت‌های ۲۰۱۹ آسیا شد در جمع خبرنگاران حاضر شد و به سوالات آنها پاسخ داد، او در حالی که با رییس فدراسیون امارات مقابل خبرنگاران رسانه‌های گروهی حاضر شده بود، گفت: کمیته اجرایی ای اف سی، زیر ساخت‌ها و تدابیر و مساله اسکان امارات برای میزبانی رقابت‌های جام ملت‌های آسیا را مورد بررسی قرار داد. هر کشوری می‌تواند خواهان میزبانی این رقابت‌ها باشد اما با توجه به اینکه در جام ملت‌های آسیا ۲۰۱۹ تعداد تیم‌ها حاضر بین ۱۶ تا ۲۴ تیم است یقینا امارات با توجه به امکانات بسیاری که دارد شرایط بهتری برای میزبانی دارد.

مزایده دوم سرخابی های پایتخت هم لغو شد، پرسپولیس و استقلال خریدار ندارند.
خبر گزاری مهر درخبری اختصاصی دراین باره نوشت:دومین مزایده دو باشگاه استقلال و پرسپولیس که قرار بود روز سه شنبه برگزار شود به خاطر نرسیدن پیشنهادات برگزار نخواهد شد.
به گزارش خبرنگار مهر، این مزایده که دومین مزایده برای واگذازی دو باشگاه استقلال و پرسپولیس به بخش خصوصی محسوب می شد و قرار بود روز سه شنبه برگزار شود، به خاطر نرسیدن پیشنهادات لغو شد.

در واکنش به مخالفت کی روش با همراهی جهانبخش و آزمون با تیم امید، کاشانی:این تصمیم با کمیته فنی است نه کی روش
مدیر تیم امید ایران در واکنش به صحبت‌های کارلوس کی‌روش مبنی بر این که علیرضا جهانبخش و سردار آزمون را در اختیار تیم امید قرار نمی‌دهد، گفت: این تصمیم بر عهده هیات رییسه فدراسیون فوتبال است و نه من و نه هیچ کس دیگری نمی‌توانیم تصمیم قطعی در این‌باره بگیریم و من هم نمی‌خواهم پاسخ سرمربی تیم ملی درباره این موضوع را بدهم. فدراسیون فوتبال با توجه به برنامه‌هایی که هر دو تیم یعنی تیم ملی بزرگسالان و تیم ملی امید دارند، اولویت سنجی کرده و تصمیم لازم را درباره جهانبخش و آزمون می‌گیرد.حبیب کاشانی با درخواست از کی روش برای کمک به تیم امید گفت:کی روش یک مربی حرفه ای است و قطعا شرایط تیم های ملی را درک می کند.
حبیب کاشانی با درخواست از کارلوس کی‌روش برای کمک به تیم امید، گفت کند در حالی که تیم ملی بزرگسالان برای آماده سازی به اروپا می‌رود، شرایط تیم امید که باید در مسابقات رسمی حاضر شود را ببیند. تیم امید باید در طی هشت روز چهار مسابقه انجام دهد که از این حیث تورنمنت سنگینی برای ما خواهد بود و تنها یک تیم از این گروه صعود می‌کند، بنابراین کار بسیار دشواری در پیش داریم. از کی‌روش می‌خواهیم در این ماجرا مانع نشود تا آزمون و جهانبخش بتوانند در تعطیلات عید به تیم امید کمک کنند.

ابراهیموویچ:افسوس می خورم چرا فقط یک فصل با مورینیو کار کرده ام
به گزارش ایسنا، چلسی و پاری سن ژرمن چهارشنبه شب در مرحله یک هشتم نهایی لیگ قهرمانان اروپا برابر هم به میدان می‌روند. زلاتان ابراهیموویچ مهاجم تیم پاریسی که زمانی در اینتر شاگرد مورینیو بوده است گفت: من تجربه بزرگی در کنار مورینیو داشتم. ما با یکدیگر برای یک سال در اینتر کار کردیم. احساس بزرگی مابین ما وجود داشت و تنها نکته تاسف بار برای من این است که ما تنها یک سال در کنار یکدیگر کار کردیم. افسوس می خورم چرا بیشتر در کنار مورینیو فوتبال بازی نکردم. او مربی بسیار خوب و باهوشی است و بازی سختی برابر آنها در لیگ قهرمانان خواهیم داشت.

اختصاصی سایت خبرنامه خلیج فارس

نگاهی به زندگی، آثار و احوال سیمین دانشور… تاریخ نویس دل آدمی / لیلا سامانی

روز جهانی زن مصادف است با سالروز خاموشی بانوی داستان نویسی ایران، زنی که با قلم روان و پر رمز و رازش فاتح قلل رفیعی در داستان نویسی ایران معاصر بود. چه رمان بی مانند “سووشون” او، به عنوان پر خواننده ترین رمان ایرانی، مشت نمونه ی خروار این فتوحات است. او هم چنین نام خود را به عنوان نخستین نویسنده ی حرفه ای زن در ایران تثبیت کرده و نثر مخصوص به خودش را با تکنیکی خاص به کار گرفته است تا دریچه های نوینی را برای افزودن درونمایه های نمادین در ادبیات داستانی بگشاید.

 سیمین دانشور

سیمین دانشور

نفوذ “سیمین دانشور” در عرصه ی ادبیات داستانی آنقدر عمیق و گسترده است، که پرداختن به رمان نویسی معاصر ایران را ناگزیر از یادآوری نام او کرده است.

سیمین دانشور در سال ۱۳۰۰ در شیراز دیده به جهان گشود. او که فرزند محمدعلی دانشور (پزشک) و قمرالسلطنه حکمت (مدیر هنرستان دخترانه و نقاش) بود، تحصیلات مقدماتی اش را در شیراز به پایان رساند و پس از کسب رتبه ی اول در امتحانات نهایی دیپلم، برای ادامه ی تحصیل در رشتهٔ ادبیات فارسی راهی دانشکده ی ادبیات دانشگاه تهران شد. او کار خود در زمینه ی مقاله نویسی را با نام مستعار ” شیرازی بی نام” در روزنامه ی ایران و رادیو تهران آغاز کرد و پس از آن در سال ۱۳۲۷، نخستین کتاب خود را به چاپ رساند. کتابی با عنوان ” آتش خاموش” که در حقیقت اولین کتاب داستانی منتشر شده ی یک زن ایرانی محسوب می شد. او در همین سال با ” جلال آل احمد” نویسنده و روشنفکر ایرانی آشنا شد و دو سال بعد از آن در سال ۱۳۲۹ این آشنایی منجر به ازدواج گشت. اما عمر این زندگی مشترک با مرگ نابهنگام آل احمد، به دو دهه هم نرسید.

دانشور کتاب دوم خود، مجموعه داستان “شهری چون بهشت” را در سال ۱۳۴۰ منتشرکرد، کتابی که داستان “بی بی شهربانو” ی آن، خبر از توانایی خاص این نویسنده در زمینه ی پرداختن به دغدغه های ذهنی زنان می داد. نثر دانشور در این کتاب به نحو محسوسی تحت تاثیر” اُ هنری” ، نویسنده ی امریکایی ست؛ مساله ای که می توان آن را از گره خوردن مفاهیم متضاد در یکدیگر دریافت.

سیمین دانشور، اثر جاودانه ی خود، “سووشون” را تنها کمی پیش از بدرود همسرش با حیات منتشر کرد. انتشار این کتاب نشان داد، که تحصیل دوساله ی او ( ۱۳۳۱- ۱۳۳۳) در رشته ی زیبایی شناسی دانشگاه استنفورد، تا چه میزان بر گیرایی و شیوایی نثر او تاثیر گذارده است. گویی تسلط او بر تکنیکهای داستان نویسی با دانسته هایش در زمینه ی علم زیبایی شناسی و فن زیبا نوشتن آمیخته شده و رمانی با سبکی خاص را پیش روی خواننده قرار داده بود. اما جذبه ی این رمان تنها به دلیل نثر روان و دلنشین و داستان گیرایش نیست، دانشور با نگارش این رمان در حقیقت داستان نویسی معاصر فارسی را به لحاظ درگیری با معنا یاری رسانده است و این همان رمز ماندگاری این اثر است. اثری که هنوز و از پی گذشت چندین دهه از چاپ نخست آن تازه است و غبار زمان رنگ کهنگی بر اوراقش ننشانده است. دانشور که هرگز قلم خود را درگیر محدودیت مکتبی خاص نساخته، در این رمان استادانه و با خلاقیتی جسورانه، دست به ترکیب عناصر متناقض مکتب سمبولیسم و رئالیسم زده است، شالوده ی این ملغمه آنقدر استوار و محکم است که می توان دانشور را از این نظر صاحب سبک برشمرد.

 سید علی موسوی گرمارودی در کنار سیمین دانشور

سید علی موسوی گرمارودی در کنار سیمین دانشور

رمان “سووشون” که در حقیقت به معنی “سیاوشان” است، به داستان سیاوش، قهرمان اسطوره ای ایران، اشاره دارد، اسطوره ای مظهر طهارت، معصومیت، بی آزاری و هم چنین منادی صلح و آرامش. دانشور با این نامگذاری نمادین، این عنصر اسطوره ای را به جهان امروز کشانده و با مهارت تمام هریک از شخصیت های داستانی خود را در جایگاهی استوار قرار داده است و با نثر شاعرانه و ظریفش، داستانی پر ماجرا، پر جنب و جوش و سراسر تحرک را با درونمایه ای نوید دهنده آفریده است، داستانی که با وجود وجه تراژدی گونه اش، امید بخش و پر شور است.

رمان سووشون

رمان سووشون

داستان از تحولات منطقه ی فارس در سالهای جنگ جهانی دوم حکایت می کند و آکنده است از شخصیتهایی که هریک نماینده ی یک گروه اجتماعی یا سیاسی مشخص است. تم اصلی داستان بر مدار انسانهای مبارز و آزاده می چرخد که “یوسف” نماد آن است و از همین رو اوست که قهرمان اصلی داستان به شمار می رود، اما آنچه با لطافت در این رمان گنجانده شده، نقش برجسته و پررنگ زنی به نام “زری” ست، داستان با آن که از زاویه ی سوم شخص روایت می شود، اما حضور سراسری و همیشگی زری و روایت داستان از زاویه ی دید او، این شخصیت را در لفافه تبدیل به شخصیت اول داستان می سازد. او قهرمان ملموس و بی ادعایی ست که خانواده و اجتماع از او موجودی بی حاشیه و سازش کارساخته است او با آن که تحصیل کرده و تا حدودی مدرن است، اما از برهم خوردن آرامشش هراس دارد. او در صدد است، در بحبوحه ی جنگ و آشوب و بیماری و قحطی که بر سراسر ایران گسترده شده است، خانواده ی کوچک خود را از همه ی این بلایا محافظت کند، اما سرانجام این مصائب راه خود را به کاشانه ی او می گشایند، در طی همین ستیزها که با چاشنی ماجراهای عاطفی بر بستر زندگی اجتماعی مردم روایت می شود، زری به شیوه ای حماسی و پرشور مبدل به قهرمانی سازش ناپذیر و مقاوم می گردد، هرچند یوسف در راه آرمان گرایی خود به شهادت می رسد، اما موج بیداری و تکاپو را نه تنها در دل زری، که در دریای مردم به خروش می آورد و در نهایت خواننده را با پیام تسلیتی آکنده از امید و نوید که از سوی “مک ماهون” خطاب به “زری ” نوشته شده، بر جای خود میخکوب می کند:

“گریه نکن خواهرم، در خانه ات درختی خواهد رویید ودرخت هایی در شهرت و بسیار درختان در سرزمینت و باد پیغام هر درختی را به درخت دیگر خواهد رسانید و درخت ها از باد خواهند پرسید: در راه که می آمدی سحر را ندیدی؟”

شاید لقب “تاریخ نویس دل آدمی” که ” حسن عابدینی”، دانشور را شایسته ی آن دانسته است از همین نگاه فلسفی، اجتماعی و تاریخی او در این رمان نشات گرفته باشد.

دیگر اثر سیمین دانشور، ” جزیره ی سرگردانی” ست که در سال ۱۳۷۲ منتشر شد، ادامه ی این رمان در دو جلد دیگر با نام های ” ساربان سرگردان” (۱۳۸۰) و ” کوه سرگردان” نگاشته شدند، اما موضوع چاپ رمان ” کوه سرگردان” که مدتها در محاق توقیف و انتظار برای گرفتن مجوز بود، به بحثهایی حاشیه ای کشانده شد و انتشار این کتاب تا به امروز میسرنگشته است. دانشور در این رمان، داستان سرگردانی انسانها را روایت می کند، کتاب این بار هم چون “سووشون” از زبان راوی سوم شخص روایت می شود و شخصیتهای گوناگونی در آن پرداخته شده اند، اما این بار قهرمان اصلی داستان، به وضوح یک زن است. زنی به نام ” هستی” که یکی از سرگشتگان این رمان است. دختری که تحت تاثیر شرایط زندگی اجتماعی، خانوادگی و فردی خود و هم چنین در کشمکش با زنانگی اش، با رویکردی فلسفی و پرسشگرانه، راه آزادی را عشق می داند، اوکه در گیر و دار تضادهای پیرامون خود، آشفته و هراسناک می شود؛ گاه از ناپایداری سیاست شکوه می کند و گاه با استواری هنر دلشاد می شود، گاه از رابطه ی عاشقانه، پر ماجرا و مجهولش با “مراد”ِ چریک به هیجان می افتد و گاه آرامش یک زن عادی را می طلبد:

“شعر تحویلم نده! پا گذاشته ‌ام به بیست و هفت سالگی و من‌هم مثل همه ی زن‌ها به‌ یک کانون گرم و چند تا بچه که پدرشان تو باشی احتیاج دارم”

سیمین دانشور

سیمین دانشور

در این میان ” سلیم” با حضور اتفاقی اش در زندگی هستی، او را به وادی عشقی دیگر رهنمون می کند، ” سلیم” جوانی ست با تفکراتی مرکب از دیدگاه های مذهبی عرفانی و علمی . او پیرو اندیشه های دکتر شریعتی ست و افکارش از ” جلال آل احمد” نیز تاثیر گرفته است.

در این میان هستی به تردیدی دیگر نیز دچار می شود و سرانجام آرامش را بر هیجان عشق ترجیح می دهد و تسلیم عشق سلیم می گردد.

آنچه این رمان را جذاب و بحث برانگیز ساخته است، تصویری ست که دانشور از سه شخصیت زن این داستان ارائه می دهد، زنانی که هریک نماینده ی نسلی متفاوتند، در یک سوی ماجرا هستی ست، دختری نقاش با تحصیلات عالیه و تحت تاثیر افکاری والا و همنشین استادانی چون، “سیمین دانشور”، ” حمید عنایت” و ” خلیل ملکی”. او نماینده ی نسلی ست که بین دو شیوه ی فرهنگی متفاوت و دو طبقه ی اجتماعی متضاد معلق شده است.هر آنچه پیرامونش می گذرد تضاد و تعارض است، تضادهایی که این نسل را به آشفتگی و سرگردانی کشانده است.

سیمین دانشور

سیمین دانشور

“عشرت” مادر هستی، نمادی از نسلی ست که در سالهای بعد از کودتای ۲۸ مرداد ، هویت و زندگیشان ویران و خدشه دار گشته است. و قشر تازه به دوران رسیده ای را به میدان کشانده است که بیزاری از سنت و توسل پوشالی به تمدن و دنیای غرب را به این شیوه توجیه می کنند:

“عقده ی حقارت و غربزدگی و ارضای آن به وسیلهء شرق‏زدگی”

پدر هستی، مبارزی بوده است که در راه دفاع از دکترمصدق جان داده است. عشرت بعد از مرگ او با مردی متمول ازدواج کرده تا به این ترتیب آرامش زندگی را بر لغزندگی سیاست برتری دهد، درست مانند همان کاری که هستی هنرمند و روشنفکر انجام می دهد.

اما زاویه ی دیگری در این مثلث زنانه وجود دارد و آن مادربزرگ – ” خانم نوریان” است، زنی که سابقا معلم بوده است و هنوز به اصالتهای سنتی، فکری و عاطفی دوره ی مصدق پایبند است. او که عمری ست با یاد جان باختن تنها پسرش روزگار می گذراند، به یاد او و پیراحمد آباد اشک می ریزد و نوه هایش، “شاهین” و ” هستی” را سرپرستی می کند. او یکی از زیباترین مونولگهای رمان را در خلوت تنهایی خود، از ذهن می گذراند:

“….و وقتی تمام بدن در حال آرامش است،مغز غلط می‏کند مضطرب شود. سر دلم هم غلط می‏کند به شور و جوش بیفتد. بی‏خود به بچه‏اکم نق‏ زدم.اما چه کنم دست خودم نیست. آدمیزاد هزار جور حالت دارد. دلم‏ نمی‏خواست عیدم این‏جور سوت و کور باشد. هرچند هستی از قول گوته‏ گفته باشد که تنهایی راز دانایی است…”

نویسنده، تضادهای درونی هر سه ی این زنان را با تبحر تحلیل کرده و ستیز آنان را در خلوتشان با خود به نمایش گذارده است، جدالی که برای یافتن خود حقیقیشان روی می دهد و مختص ذات پیچیده ی زن است، چرا که مردهای داستان چنین کشمکشی را تجربه نمی کنند.

زنان در این رمان نسبت به “سووشون” جسور ترند، آنها دنیای مردانه را با حدت بیشتری به نقد می کشند و به قوانین عرفی جامعه با دیده ی تردید می نگرند. نظام مردسالارانه را بر نمی تابند و از ابراز تفکرات سیاسی خود ابایی ندارند.

جلد دوم این رمان، با عنوان ” ساربان سرگردان” نمایشی ست از استحاله ی کاراکترهای سرگردان جلد اول. از سویی سلیم بنا به اعترافات کذب هستی که به علت ارتباط قبلی اش با مراد، دربند ساواک اسیر شده، تصور خیانت او را در ذهن می پروراند، به همین سبب او را ترک کرده و با نیکو ازدواج می کند او در نهایت چنان دگرگون می شود که گویی باورش به خدا را نیز از کف داده است. از سوی دیگر مراد و هستی با کمک “ساربان سرگردان” و با نقشه ی “احمد گنجور” – شوهر مادر هستی- از زندان می رهند و با یکدیگر ازدواج می کنند و در حقیقت مدیون دستگاه سلطنت می شوند که روزی با آن در ستیز بوده اند. پس از آن، مراد سیاست را فراموش می کند و در فکر گذران مادی زندگی مشترکش، به کسب و کار مشغول می شود. اما در طرف دیگر ماجرا استحاله ی شاهین از دیگران بارزتر است، او که انفعال و بی تحرکیش در سراسر داستان هویداست پس از سقوط سلطنت، صاحب مقام و مکنتی جالب توجه می شود. این رمان با تیراژ ۸۸۰۰۰ نسخه ای بی سابقه ترین شمارگان چاپ را از آن خود کرد ، تا فتح دیگری برای این نویسنده رقم بخورد.

با این همه اما، مهارت سیمین دانشور تنها به داستان نویسی ختم نمی شود، ترجمه هایی چون “سرباز شکلاتی” (برنارد شاو، ۱۳۲۸) و”باغ آلبالو”( آنتوان چخوف) و یا آثاری غیر داستانی چون “غروب جلال” (۱۳۶۰) و “ذن بودیسم” نیز از دیگر آثار او به شمار می روند.

دانشور با آنکه در داستانهایش همواره به چالش های اجتماعی و فرهنگی می پرداخت، اما از غم طلبی و یاس گرایی که برخی از نویسندگان در صدد رواج آن بودند و هستند، گریز داشت. او از زنان و حقوق برباد رفته شان می گوید بی آنکه زبانش به تلخی آلوده شود، فرهنگ را نقد می کند بی آنکه لحنش عتاب آلود گردد، ازکشمکش های مابین سنت و تجدد سخن می گوید بی آنکه حکمی براند، خرافات را هدف قرار می دهد، بی آنکه تمسخری چاشنی سخنش کند و عصیان زن را به تصویر می کشد بی آنکه افراط و شعارزدگی را پیشه کند. همین کلام مطمئن است که چون دست نوازش مادرانه از لابه لای سطور کتابهای فناناپذیر او بر سر خوانندگانش کشیده می شود و آرامش و امید را میهمان دلهای آنان می سازد. کلامی که حتی با سردی جسم سیمین دانشور، هم چنان گرم و پر طنین باقی خواهد ماند.

جایگاه ” بخش خصولتی ” در نظام اقتصاد من درآوردی حکومت اسلامی

sd5522jh02gy6

حکومت اسلامی ایران سیستم اقتصادی کشور را تبدیل به آنچنان وضعیت شترگاو پلنگی کرده که اگر مارگس و آدام اسمیت و کینز هم سر از خاک برآورند و بخواهند از این مدل عجیب و غریب اقتصادی سردرآورند ره به جایی نخواهند برد. یکی از ویژه گیهای این نظام اقتصاد آخوندی حاکم بر کشور پدیده ای جدید است که از ترکیب دست اندرکاران بنگاه های دولتی ، دلالان و واسطه های تجاری، میراث خواران مصادره ها شکل گرفته ، به همین جهت مناسبترین نام برای این جماعت ” بخش خصولتی” یعنی ترکیبی از بخش خصوصی و دولتی میباشد. این قشر نوپا /به لحاظ دارا بودن امکانات حکومتی تا کنون از تظر کیفی و کمی رشد سریعی داشته ، بطوریکه امروزه به قشر مقتدر و ثروتمندی تبدیل گردیده که حتا ادعای رهبری اقتصاد کشور را دارد . به هر حال این ” بخش خصولتی” که در علم اقتصاد ناشناخته است به قشر سرمایه داری بی ریشه و بی هویتی اطلاق میشود که ساخته و پرداخته حکومت اسلامی است. یکی از ویژه گیهای این قشر سرمایه داری نوپا نقش شتر مرغی آن است ، بدین معنی که اگر علاقمند به انجام پروژه ای دولتی یا نیمه دولتی ، خواه تولیدی ، تجاری یا خدماتی باشد خود را تشکیلاتی دولتی یا نیمه دولتی معرفی میکند و آگر پروژه به بخش خصوصی مربوط گردد در غالب بخش خصوصی ظاهر میگردد. اتفاقا مهمترین عامل در رشد موشکی این قشر نیز همین خصلت شتر مرغ بودن آن است . عامل دیگر در پیشرفت این قشر استفاده ابزاری از از دین است که خود را به عنوان حافظ ایده ئولوژی شیعه اثنی عشری آنهم از نوع دو آتشه آن در اقتصاد کشور جا انداخته است.
اکنون در انتخابات پیش روی اتاق بازرگانی و صنعت معدن این قشر برای اولین بار مصمم است تا در پارلمان اقتصادی کشور رسما ابراز وجود کرده و فعالانه در صدد است تا پستهای کلیدی اتاق را در اختیار گیرد. این یعنی شروع تغییرات در بدنه مدیریتی اتاق و شروع کودتایی خزنده در تنها سازمان اقتصادی بخش خصوصی که تاکنون از گزند حکومت اسلامی مصون مانده است. در ابتدای انقلاب اسدالله عسگر اولادی و میر محمد صادقی و علی نقی خاموشی که از سردمداران گروه موتلفه به شمار میایند با در یافت حکمی از آیت الله خمینی کنترل اتاق را در دست گرفتند . این حکم هنوز پابرجا باقی مانده و این سه نفر از ابتدای انقلاب تا کنون سکان پارلمان بخش خصوصی را در اختیار دارند. در طول ۳۶ سال گذشته تمام تلاش این مدیران اقتصادی سنت گرا و تجارت محورو هم کیشانشان که بمدیریت اتاق را در کنترل خود داشته اند برآن بوده است تا این تنها سازمان تا حدودی خصوصی و خارج از نفوذ قشر سرمایه داری نوپای وابسته به حکومت اسلامی نگهدارد.
عسگراولادی صریحا میگوید: ” معتقدم اتاق بازرگانی باید جایگاه بخش‌خصوصی باشد.افراد کاملا از جنس بخش خصوصی بوده و در دولت سابقه طولانی نداشته باشند، اما اگر فردی سالیان طولانی معاون وزیر بوده و به خاطر تعویض دولت و از دست دادن جایگاه قبلی، بخواهد با حضور در اتاق بازرگانی فرصت ورود دوباره به دولت را فراهم کند، با این رویه به شدت مخالفم. این‌گونه اتفاق‌ها اتاق را به قهقرا می‌برد، زیرا این فرد دیگر نمی‌تواند حافظ منافع موکلانش باشد. یکی از گرفتاری‌ها در اتاق این است که ٢٠هزار عضو داشتیم و این تعداد به ١٢هزار عضو تقلیل پیدا کرده است. این ریزش به خاطر نارضایتی کارآفرینان ماست و این در حالی است که در هیچ یک از اتاق‌های جهان دولت‌ها دخیل نیستند و حاضران در آن فقط از بخش خصوصی هستند .” این نگرانی عسگراولادی بعنوان پدرخوانده بخش خصوصی سنتی و سایرهمفکران او از آنجا سرچشمه میگیرد که می بیند یک قشرسرمایه داری نوپای بی ریشه برون آمده از درون حکومت اسلامی موریانه وار درحال پیشروی در اتاق است و افرادی با سابقه فعالیت دولتی و نیمه دولتی اکنون در کسوت تولید کننده و بازرگان و بانکدار یا همان “خصولتی ها ” هجوم گسترده و حساب شده ای را برای تسلط بر اتاق تدارک دیده اند. دراین رابطه حریری یکی از اعضای برجسته اتاق پا را فراتر گذارده و ورود آنها را به عنوان خطر اصلی مطرح میسازد. او میگوید که اتاق به عنوان سازمان مستقل اقتصادی از مدتها پیش انتقاد به بنگاه داری بانکها را مطرح کرد و بر روی آن آنقدر پافشاری کرد تا نظر دستگاه حکومتی به آن جلب گردید. حریری صریحا میگوید: ” در اتاق آنقدر در مورد بانکداری فاسد و منحرف، بانکداری‌ای که با بنگاه‌داری با بخش‌خصوصی رقابت می‌کند، صحبت شد تا بالاخره هم مقام معظم رهبری و رییس‌جمهور آن را تکرار کردند. این اثرگذاری مهمی است که مجلس، دولت، قوه‌قضاییه و رهبری صراحتا بگویند بانک‌ها نباید بنگاه‌داری کرده و با بخش‌خصوصی رقابت کنند. این اثرگذاری، اثرگذاری خوبی بود. این‌دفعه بانک‌ها درحال هجوم‌آوردن به اتاق هستند. شما هم بانکدارهای تابلودار را می‌بینید و هم بنگاه‌هایی که زیر نظر بانک‌ها هستند؛ اعضای هیات‌رییسه بانک‌هایی که در قالب بنگاه‌دار فعال هستند، برای اینکه در داخل خانه بخش‌خصوصی، همین صدا را خفه کنند و این خطر است.”
لب مطلب اینست که واحدهای اقتصادی نوپایی مانند غدیر ، شستا، شرکتهای زیر مجموعه قرارگاه خاتم الانبیاء ، مبین ، بانکهای خصوصی وابسته و صندوقهای قرض الحسنه، شرکتهای وابسته به سپاه و آستانه ها و بسیار بنگاه های اقتصادی دیگر که وابسته به قشر نوپای اقتصادی هستند میخواهند به تسلط بخش خصوصی سنتی بر اتاق بازرگانی خاتمه دهند. قدرت قشر خصولتی تاکنون در حدی نبود که بتواند آشکارا به مصاف با قشر سرمایه داری خصوصی آمده و قد علم کند. اکنون که انتخابات جدید اتاق در پیش است این قشر براین باور است که قدرت رقابت و رویارویی با قشر سنتی را دارد.
البته نباید تصور کرد که افرادی مانند عسگر اولادی ، میرمحمد صادقی، خاموشی و غیره که در ابتدای انقلاب از تجار دون پایه بازارمحسوب میشدند و اکنون در ردیف میلیاردرهای کشور به شمار میروند تجار سالم و موجهی هستند . عسگر اولادی که گفته میشود بیش از ۴۰۰ واحد ساختمانی تنها بخشی از ثروت وی را تشکیل میدهد و یا خاموشی که سلطان نساجی کشور به شمار میرود و بسیاری دیگر از گروه موتلفه که با دریافت تسهیلات از این اتاق به ثروتهای نجومی رسیدند نمیتوانند ابن ثروت را از راه حلال کسب کرده باشند و اشتغال آنها در اتاق برای سالها عامل اصلی این ثروت اندوزی بوده است. مخالفت آنها از قدرتگیری قشر خصولتی در اتاق نه از حب علی که از بغض معاویه است.
عسگراولادی میگوید وقتی رئیس بانک مرکزی دلار ٩٠٠تومان را هزارو٢٠٠ و بلافاصله سه‌هزار پانصد تومان کرد اولین کسی که فریاد زد من بودم . دونرخ‌ گذاشتن برای بخش‌خصوصی اشتباه است. رانت بزرگ آنجاست. برای اینکه خصولتی‌ها از این رانت خیلی سود بردند. هزارو٢٠٠تومان خریده و سه‌هزارتومان می‌فروختند و اسناد را هم درست می‌کردند. این رانت را چه‌کسی می‌فهمد؟ بخش‌خصوصی واقعی. دولتی‌هایی که از دولت بیرون آمده‌اند خودشان مایل به این کار هستند. الان به بازار بورس نگاه کنید. بورس و سرمایه‌گذاران کوچک را چه‌کسی نابود کرد؟ سرمایه‌گذاران بزرگ که عاملان همین خصولتی‌ها هستند.
نگرانی بخش خصوصی سنتی از خصولتی ها در این سخنان حریری بسیار مشهود است که میگوید: ” بنگاه‌هایی که به‌ صورت هلدینگ‌ در ایران هستند، عامه فعالان اقتصادی، آنها را به‌عنوان کسانی می‌شناسند که با شرایط غیراقتصادی و روابط غیراقتصادی صاحب آن بنگاه شدند. حال یا دولتی‌ها بودند یا وابستگان به دولت. اینها بخش‌خصوصی نیستند. اگر خودشان را در قالب بخش‌خصوصی بیاورند تنها جایگاه بخش‌خصوصی که اتاق بازرگانی است را کم‌ اثر می‌کنند و به‌ نظرم آنها برای ورود به اتاق انگیزه دارند. ”
نکته حائز اهمیت دیگر حضور نسبتا قدرتمند گروه تازه نفس دیگری بنام “تحول خواهان ” میباشد که متفاوت از بخش سنتی و خصولتی ها فکر کرده ، با نگاه نقادانه به گذشته به دنبال ایجاد تحول و نو آوری در اتاق هستند. جلایی پروین یکی از اعضای تحول خواه میگوید دوران تجارت چرتکه ای موتلفه به پایان رسیده است.
به هر حال تاکنون ۲۵۱ فعال اقتصادی برای انتخابات در چهار حوزه بازرگانی، صنعت، معدن و کشاورزی ثبت نام کرده اند. این اتاق ۶۰ نماینده دارد که ۴۰ نماینده آن از بخش خصوصی و ۲۰ نماینده آن از طرف دولت انتخاب می‌شوند. این اتاق ۶۰ نماینده دارد که ۴۰ نماینده آن از بخش خصوصی و ۲۰ نماینده آن از طرف دولت انتخاب می‌شوند. اعضای دولتی اتاق بازرگانی ‌مستقیم توسط وزیر صنعت، معدن و تجارت انتخاب می‌شوند.
به هرحال چنین به نظر میرسد، رقابت و یا بهتر است که گفته شود جنگ تجاری بین سرمایه داری سنتی و سرمایه داری نوپای اسلامی و سرمایه داران تحول خواه که چندین سال است دراقتصاد کشور بطور پنهان جریان داشته در این انتخابات اتاق علنی شده است. متاسفانه این جنگ تجاری به نفع هر یک از گروه ها که تمام شود فرقی به حال جامعه نخواهد کرد و برای ملت ایران مانند آمچه که تاکنون تجربه شده چیزی جز افزایش خسارات مالی ، تمرکز هرچه بیشتر ثروت و قدرت در دست معدودی ، کاهش سرمایه گذاریها و افزایش واردات مصرفی و در یک کلام سرگردانی بیشتر در حوزه اقتصاد به بار نخواهد آورد.

 

ضمیمه اقتصادی هفته شماره 51 سال 93

bazatyrteg46

یش‌بینی درآمد مالیاتی برای سال آینده ٧۵‌هزار میلیارد تومان است
علی عسگری رییس سازمان امور مالیاتی گفت: براساس برنامه‌ریزی‌های انجام‌شده امکان مدیریت ۶٠ تا ٧٠‌درصد فرار مالیاتی را خواهیم داشت. وی در‌خصوص رقم فرار مالیاتی در کشور، اظهار داشت: براساس مطالعات انجام‌ شده حدود ٢٠ تا ٢۵ درصد تولید ناخالص داخلی از پرداخت مالیات فرار می‌کنند که اگر این منابع را براساس قیمت جاری محاسبه کنیم، هزار‌میلیارد‌تومان از تولید ناخالص داخلی کشور که معادل ٢۵٠ هزار میلیارد تومان است فرار مالیاتی داریم اما اگر این رقم را به قیمت ثابت محاسبه کنیم، به عنوان مثال ۵٣٠ هزار میلیارد تومان و حدود یک‌چهارم این عدد می‌شود. عسگری درباره درآمد‌های مالیاتی امسال نیز گفت: از ابتدای سال تاکنون از مجموع ۵٩ هزار و ٣٠٠ میلیارد تومان درآمد پیش‌بینی‌شده در این بخش ٩۶ درصد آن تا ١١ ماهه سال جاری محقق شده است. سال آینده نیز حدود ٧۵ هزار میلیارد تومان درآمد مالیاتی پیش‌بینی کرده‌ایم که امیدواریم با برنامه‌ریزی‌های صورت‌گرفته به این رقم دست یابیم. وی ادامه داد: آن چیزی که در‌خصوص فرار مالیاتی واقعیت دارد این است که حجم فرار مالیاتی در اقتصاد کشور چه از نوع قاچاق و فعالیت‌های غیرقانونی و چه از نوع فعالیت قانونی که دارای کتمان است، حجم بسیار بالایی است و کشور باید در این زمینه به‌صورت جدی‌تر عمل کند. عسکری در پاسخ به پرسشی در‌خصوص قانون تصویب‌شده در مجلس شورای اسلامی و تاثیر آن بر کاهش فرار مالیاتی، اظهار داشت: در هیچ اقتصادی فرار مالیاتی صفر نیست و در کشورهای توسعه‌یافته نیز که به همه ابزارها دسترسی دارند، باز هم فرار مالیاتی وجود دارد اما موضوع این است که باید این فرار به حداقل کاهش یابد.

قیمت نفت در بودجه محرمانه شد
در حالی که در روزهای اخیر، رقم‌های مختلف تصویب شده در کلیات بودجه ۹۴ منتشر می‌شود، قیمت نفت در بودجه اعلام نشده ومحرمانه مانده است . دولت هر ساله نرخ نفت و دلار را در بودجه روی نرخ مشخصی می‌بندد تا بر اساس آن بتواند درآمدها و هزینه‌های خود را مدیریت کند. در این میان اما به نظر می‌رسد که بودجه ۹۴ قدری متفاوت است، چرا که آن‌طور که برخی نمایندگان مجلس عنوان می‌کنند، این نرخ قرار است در سال ۹۴ محرمانه باشد. پیش از این با تعیین قیمت نفت در بودجه، سه مولفه مشخص می‌شد ، میزان فروش روزانه نفت، قیمت هر بشکه نفت و قیمت هر دلار در بازار ایران . حال برای جلوگیری از سوء‌استفاده از اطلاعات، دولت برآن شد تا قیمت نفت را در بودجه به صورت صریح اعلام نکند بلکه آن را از طریق هزینه‌ها و درآمدهای دولت و به صورت پنهانی، نهایی کند. رقم‌هایی که پیش از این برای قیمت نفت در بودجه اعلام می‌کردند، زیر ۶۰ دلار و بالای ۷۰ دلار بود که با توجه به نوسانات قیمت نفت، متغیر بود. افتان و خیزان نرخ نفت از زیر ۶۰ دلار به بالای ۷۰ دلار در نهایت به سکوت نمایندگان رسید تا نرخ نفت هم مانند آمار تولید آن، محرمانه باقی بماند. با این حال مهم‌تر از نرخ نفت در بودجه، شفاف بودن آمار است که پیش از این محل انتقادهای بسیاری به دولت گذشته نیز بوده است.

شدیدترین افت بهره وری در دو دهه اخیر
آمارهای رسمی سازمان ملی بهره‌وری نشان می‌دهد که اقتصاد ایران در سال‌های ۹۱ و ۹۲ شاهد شدیدترین افت شاخص بهره‌وری بوده و در این دو سال به ترتیب ۶.۸ درصد و ۴.۶ درصد عقب‌گرد در حوزه بهره‌وری را تجربه کرده است . آمارهای شاخص‌های بهره‌وری که توسط سازمان ملی بهره‌وری و بر اساس سال پایه ۱۳۸۳ به‌روزرسانی‌ شده نشان می‌دهد: روند شاخص بهره‌وری کل اقتصاد ایران که از سال ۱۳۷۵ تا ۱۳۹۰ با وجود نوسانات جزئی رو به صعود بود، در دو سال ۱۳۹۱ و ۱۳۹۲ به‌شدت افت کرد و وضعیت بهره‌وری اقتصاد ایران را در پایان سال ۹۲ به ۱۰ سال قبل بازگرداند. گزارش‌های پیشین سازمان ملی بهره‌وری -که بر اساس سال پایه ۱۳۷۶ تنظیم شده بود- تا سال ۱۳۸۹ را پوشش می‌داد، اما گزارش جدید، وضعیت شاخص‌های بهره‌وری تا پایان سال ۱۳۹۲ را گزارش کرده است. بر اساس این گزارش به‌روز شده (بر اساس سال پایه ۱۳۸۳)، شاخص بهره‌وری کل اقتصاد ایران در پایان سال ۹۲ به ۹۹ رسیده است که ۴.۶ درصد افت را نسبت به سال ۹۱ نشان می‌دهد. این در حالی است که شاخص بهره‌وری کل در سال ۹۱ نیز نسبت به سال ۹۰ با افتی ۶.۸ درصدی روبرو بود و در عدد ۱۰۳ قرارگرفته بود. بهترین عدد شاخص بهره‌وری کل اقتصاد ایران در ۱۸ سال اخیر مربوط به سال ۹۰ بوده است که این شاخص در نمره ۱۱۱ قرار داشته است. افت دو سال ۹۱ و ۹۲ بیشترین افت شاخص بهره‌وری کل اقتصاد ایران در ۱۷ سال گزارش‌شده در آمارهای جدید سازمان ملی بهره‌وری است. پیش از این دو سال، بیشترین نرخ افت بهره‌وری ایران مربوط به سال ۷۶ بود که ۱.۸ درصد افت بهره‌وری تجربه شده بود. بیشترین نرخ رشد بهره‌وری نیز در این سال‌ها مربوط به سال ۸۲ بوده است که بهره‌وری اقتصاد ایران طی یک سال ۴.۳ درصد بهبود یافته است. بر اساس این آمارها، در سال‌های ۹۱ و ۹۲ نرخ رشد بهره‌وری سرمایه به ترتیب ۸.۸- درصد و ۳.۴- درصد و نرخ رشد بهره‌وری نیروی کار به ترتیب ۷.۳- درصد و ۵.۲- درصد بوده است.

خصوصی سازی واقعی تنها ۳%
محمود جامساز، اقتصاددان و استاد دانشگاه در رابطه با خصوصی‌سازی شرکت‌ها در دولت پیشین توضیح داد و گفت: به نام خصوصی‌سازی اموال دولت را به عنوان رد دیون واگذار کردند. گرچه ایده خصوصی‌سازی یکی از راهکارهای برون رفت از تصدی‌گری‌ها و مدیریت‌های دولتی در اقتصاد است اما به دلیل ساختارهای سنتی و واپس‌گرای موجود متاسفانه فرآیند اجرای خصوصی‌سازی در ایران به بیراهه رفت و نتایج مورد هدف به دست نیامد. وی در مورد با اینکه خصوصی‌سازی مخصوصا در بند «ج» اصل ۴۴ سیاست‌های کلی نظام که ٣۵درصد به بخش خصوصی واقعی واگذار می‌شود، گفت: یکی از ناکارآمدترین روش‌های خصوصی‌سازی در دولت پیش انجام شد. زیرا ۴٠ درصد از سهام دولتی در فرآیند سهام دولت واگذار شد و ٢٠ درصد در دولت باقی ماند و پنج درصد سهام مدیریتی بود. کدام بخش خصوصی تمایل دارد در شرکت‌هایی سرمایه‌گذاری کند که تنها ٣۵ درصد از آن را شامل باشد؟ این به معنای تفویض مدیریت و تصدی‌گری به بخش خصوصی‌سازی نیست. این کارشناس اقتصادی همچنین ادامه داد: سهامی که به موجب بند «ج» واگذار شد به بخش‌های خصوصی واگذار نشد بلکه بخشی به شرکت‌های دولتی و همچنین در مقابل بدهی دولت به برخی سازمان‌ها نظیر تامین اجتماعی واگذار شد. وی ادامه داد: به اعتقاد وزیر کنونی اقتصاد و دارایی تنها سه درصد خصوصی‌سازی واقعی صورت گرفته، پس می‌توان گفت گرچه ایده خصوصی‌سازی یکی از راهکارهای برون رفت تصدی‌گری‌ها و مدیریت‌های اقتصاد است اما به دلیل ساختارهای سنتی و واپس‌گرای موجود متاسفانه فرآیند اجرای خصوصی‌سازی به بیراهه رفت و نتایج مورد هدف به دست نیامد.

روزهای سخت بورس سهام کشور
با نزدیک شدن به روزهای پایانی سال اوضاع بورس چندان مساعد نیست و سهامداران زیادی به دلیل نیاز به تامین نقدینگی در صدد خروج از این بازار تا بهبود شرایط آن هستند. این در حالی است که چاره مسئولان بورسی در کاهش حجم مبنا و نمایش شاخص های جدید موثر واقع نشد و بورس تهران به دلیل کمبود نقدینگی شدید و نیاز سهامداران به تامین نقدینگی و نیز برطرف نشدن ابهامات برخی صنایع در حال سپری کردن روزهای منفی و تشدید زیان سهامداران است. به طوری که در معاملات چند روز گذشته کاهش قیمت‌ها در بازار موجب تشدید ریزش بورس شد بر این اساس در دماسنج بازار سرمایه افت ۱۰۴ واحدی را تجربه کرد و به کانال ۶۳ هزار و ۸۰۶ واحد رسید. در بازار دومین روز هفته اکثر شرکتها به رنگ قرمز درآمده و شرکتهای بانک ملت، پتروشیمی پردیس، گل گهر، مپنا، تاپیکو، مخابرات و ارتباطات سیار بیشترین تاثیر منفی را در افت شاخص بورس گذاشتند.این در حالی است که شرکتهایی همچون هلدینگ خلیج فارس، کشتیرانی و ایران ترانسفو برای مثبت شدن شاخص بورس تلاش کردند، اما کاهش قیمت شرکتها وزن بیشتری به خود اختصاص داد و مانع مثبت شدن شاخص شد. در بازار امروز واحدی های صندوق سپاس به همراه کشتیرانی و سیدکو از بیشترین تقاضای خرید برخوردار شده و حفاری شمال، پتروشیمی فناوران و سیمان قائن برترین تقاضای فروش را به خود اختصاص دادند. در بازار منفی امروز حجم و ارزش معاملات هم افت کرد و در مجموع ۳۷۶ میلیون سهم به ارزش ۷۸ میلیارد تومان داد و ستد شد و ارزش بازار سرمایه تا سطح ۲۸۵ هزار میلیارد تومان افت کرد

اخبار ورزشی روز دوشنبه با امیر خسروجردی

sdfkhaliforjddd

با شکست پرسپولی مقابل تراکتور سازی و بازگشت نفت تهران به صدر جدول، هفته بیست و دوم لیگ برتر فوتبال خاتمه یافت.
بازی های این هفته عصر یکشنبه با برگزاری سه مسابقه خاتمه یافت که طی آن در مهمترین دیدار، دوتیم تراکتتورسازی و پرسپولیس به مصاف هم رفتند که این بازی پربرخورد با تک گل شاهین ثاقبی به سود تراکتور خاتمه یافت و این تیم با این برد شیرین خانگی، ۴۱ امتیازی شد و به رده دوم جدول رده بندی صعود کرد. پرسپولیس هم که درلیگ قهرمانان آسیا به دو برد پیاپی دست یافته بود دراین دیدار ناکام ماند و دست خالی راهی تهران شد.سرخپوشان با این شکست با ۲۶ امتیاز در مکان نهم جدول جای گرفت.
نفت تهران در دیدار با مهمانش گسترش فولاد تبریز به برتری ۲-۱ رسید و با کسب پیروزی خانگی، ۴۲ امتیازی شد و با رفتن به صدرجدول رده بندی به صدرنشینی ۴۸ ساعته استقلال تهران خاتمه داد و در آخرین بازی هفته نیز، فولاد خوزستان درادامه روند ناکامی هایش مقابل مهمان خود پیکان تهران بدون گل مساوی متوقف شد.

مذاکره نهایی پرسپولیس با اسپانسر قبلی به آینده موکول شد.
مسئولان باشگاه پرسپولیس اخیراً جلسات متعددی با نمایندگان اسپانسر پیشین خود در حضور نماینده وزارت ورزش داشته‌اند، اما هر گونه همکاری مجدد به دومین مزایده سرخابی که قرار است روز سه‌شنبه ۱۹ اسفند ماه برگزار شود، بستگی دارد.
دو طرف منتظر خواهند ماند تا دومین مزایده دو باشگاه سرخابی برگزار شود و اگر اتفاق خاصی در این مزایده رخ ندهد در آن صورت باشگاه پرسپولیس مذاکرات نهایی خود را با شرکت بهنام پیشرو کیش انجام خواهد داد.
مسئولان باشگاه پرسپولیس در آخرین مذاکراتی که با نمایندگان اسپانسر پیشین خود داشته‌اند بر سر امضای قراداد همکاری یک سال‌ونیمه به توافق رسیدند اما نمایندگان این شرکت خواهان اضافه شدن چند بند مکتوب در این قراداد هستند که توافق بین دو طرف در این بندها فعلا صورت نگرفته است.

افشارزاده:درخواست عزل افچه ای از هیئت مدیره را داده ام
مدیرعامل استقلال اعلام کرد :سید سعید افجه‌ای نه تنها از این پس سخنگوی این باشگاه نخواهد بود، بلکه وی از وزارت ورزش درخواست کرده تا او از عضویت استقلال هم خارج شود.
مدیرعامل استقلال افزود:پیش از این بارها به افجه‌ای اعلام کردیم کمتر مصاحبه کند، اما وی توجهی به این مساله نداشته و از این به بعد اگر قرار به همکاری افجه‌ای با استقلال باشد او در سنگری دیگر در خدمت باشگاه خواهد بود.

یونایتد خواهان فروش دی ماریا شد.
آنخل دی ماریا آرژانتینی که تابستان گذشته از رئال مادرید به منچستریونایتد پیوست، رکورد گران قیمت ترین بازیکن تاریخ این باشگاه را شکست ، اما عملکرد این بازیکن در طول فصل، به هیچ وجه در حد و اندازه های نامش نبوده است. آنخلیتو نیز از حضور در منچستر خوشحال نیست و قصد دارد راهی تیمی دیگر شود. پاریس سنت ژرمن همواره از مشتریان جدی دی ماریا بوده و احتمالا برای خرید او اقدام خواهد کرد.
روزنامه ساندی اکسپرس دراین باره نوشت:هدف یونایتد از فروش دی ماریا، تامین بخشی از هزینه های خرید گرث بیل از رئال مادرید خواهد بود. انتقالی که شیاطین سرخ برای وقوع آن، کار سختی پیش رو خواهند داشت.

یکصدمین برد بوندسلیگایی روبن با پیراهن بایرن
ستاره هلندی بایرن مونیخ صدمین پیروزی خود را با این تیم در بوندسلیگا به دست آورد، تا نام خود را برای همیشه با این تیم آلمانی جاودانه کند.
ایسنا دراین باره نوشت:پیروزی ۳-۱ بایرن مونیخ مقابل هانوفر باعث شد آرین روبن تاریخ ساز شود، ، چرا که این صدمین پیروزی این بازیکن هلندی با پیراهن بایرن مونیخ در رقابت های بوندسلیگا بود.
روبن تا الان ۱۲۶ بار با پیراهن بایرن مونیخ در بوندسلیگا به میدان رفته که حاصل آن ۱۰۰ پیروزی بوده است. او در فصل جاری هم یکی از بهترین بازیکنان بایرن بوده است تا جایی که توانسته برای این تیم در ۱۹ بازی ۱۷ گل به ثمر برساند تا یکی از بهترین های این فصل باشد.

اختصاصی سایت خبرنامه خلیج فارس

سپ بلاتر: ممنوعیت زنان به ورزشگاههای ایران باید پایان یابد – فریدون شیبانی

انتشار پیام سپ بلاتر (رییس فدراسیون بین المللی فوتبال) در خبرگزاری رویترز، برای پایان دادن به ممنوعیت بانوان برای ورود به ورشگاهها و تماشای مسابقه های فوتبال در ایران، بازتابی گسترده در رسانه های خبری جهان داشت. برپایه سایت شبکه تلویزیونی سی ان ان، رییس فیفا به ایران گفت که به ممنوعیت “تحمل ناپذیر” حضور بانوان در مسابقه های فوتبال پایان دهد. سپ بلاتر این شرایط را عاملی دانست که “تحمل ناپذیر است و نمی تواند ادامه داشته باشد”.

bllaterryfe
به نوشته این سایت خبری، ممنوعیت ورود بانوان در ورزشگاههای ایران به هنگامی بیشتر به چشم خورد که در آغاز سال ۲۰۱۵ در جام ملتهای آسیا، هزاران بانوی ایرانی هواخواه فوتبال مسابقه های تیم ملی خود را در استرالیا بدون هیچ مانعی تماشا کردند. در مسابقه با عراق فعالان پارچه نوشته ای را گشودند که چهره غنچه قوامی، بانوی «بریتانیایی – ایرانی» زندانی در ایران به دلیل تلاش برای تماشای مسابقه والیبال ایران در برابر برزیل در سال ۲۰۱۴ نقش بسته و خواهان پایان محرومیت شده بود.
پس از انقلاب ۱۹۷۹ با این عقیده که جمعیت مخلوط زن و مرد غیر اسلامی است، طرح ممنوعیت اعمال شد.
پس از انتشار گفته تازه رییس فیفا، علی کفاشیان (رییس فدراسیون فوتبال ایران) در خبرگزاری دانشجویان، گفته گذشته اش را تکرار کرد. او گفت که در مسابقه های بین المللی ورود بانوان غیرایرانی آزاد است. گفته ای که «علاوه بر توهین آمیز تلقی شدن نسبت به زن ایرانی، پاسخگوی خواسته فیفا و نهادهای حقوقی بین المللی نیست.»
در شرایطی که مانع اصلی محرومیت ایران در میزبانی جام ملتهای آسیا همین «ممنوعیت» است و کشور عربی امارات به عنوان رقیب ایران برای میزبانی دور آینده جام، چنین محدویتی ندارد، کفاشیان بخت لرزان میزبانی ایران را به دلیل محرومیت ورود زنان به ورزشگاه ندانست و عامل حق پخش تلویزیونی برای باشگاهها را مهمتر اعلام کرد.
همین خبرگزاری از زبان الهه عرب عامری، نایب رییس فدراسیون در بخش بانوان هم از این جمله همیشگی استفاده کرد که «حضور زنان در ورزشگاهها نیاز به فرهنگ سازی دارد».
مسوول امور زنان در فدراسیون فوتبال همچنین گفت: “بر اساس تاکید و شرط سپ بلاتر برای حضور بانوان در ورزشگاه برای اعطای میزبانی، آنچه که در رابطه با حضور زنان در ورزشگاه آزادی عنوان کرد نیاز به زمان دارد و ما به سرعت نمی ‌توانیم این مساله را نهایی کنیم. البته چون این حضور قبلا وجود داشت و بنا به دلایلی این حضور در حال حاضر کمرنگ شده است، به نظر می‌ رسد باید این فرهنگسازی به وجود آید تا ما بتوانیم کم ‌کم حضور زنان را در ورزشگاه آزادی امکان پذیر کنیم.” ایشان راجع به دلایل منع ورود بانوان ایرانی به ورزشگاه و این که عوامل بازدارنده آن چیست؟ هیچ توضیحی نداد. اما برخلاف گفته رییس فدراسیون، تایید کرد که “میزبانی جام ملتها برای ایران به این مساله بستگی دارد”.
شبکه سی ان ان هم تاکید کرده است که ایران در رقابت با امارات برای میزبانی جام ملتهای آسیا ۲۰۱۹ است؛ ولی انتظار می رود این ممنوعیت مانعی بزرگ برای موفقیت ایران در کسب میزبانی شود.
به گزارش رویترز بلاتر اعلام کرده است: “من در جلسه با حسن روحانی، رییس جمهوری اسلامی، این موضوع را یادآور شدم و تحت تاثیر این موفقیت از جلسه بیرون آمدم که این «موقعیت غیرقابل تحمل» می تواند در زمانی کوتاه حل شود. با این حال هیچ تغییری به وجود نیامده است. هنوز در ایران ورزشگاهها به روی بانوان بسته است، هرچند سازمان فوتبال زنان پررونق نشان می دهد.” او همچنین هشدار داد: “شرایط کنونی نمی تواند ادامه داشته باشد. درخواست من از مقامات ایرانی این است که درهای ورزشگاههای به روی زنان گشوده شود.”

فقیهان درباری؛ خدایی کردن یا کارگزاران شیطان / اکبر گنجی

fbeheshtvajangd

اکبر گنجی

اکبر گنجی

طرح مسأله: راندن مردم به بهشت و ممانعت از ورود آنان به جهنم، یکی از اهداف فقیهان درباری بوده و هست. مدعای صریح نوشتار کنونی این است: براساس بحثی درون دینی(قرآنی)، این هدف و اقدام جهت تحقق آن، خدایی کردن یا کارگزار شیطان شدن است.
برای تأیید مدعا، ابتدأ اهداف و طرح عملیاتی فقیهان را با شواهد و قرائن نشان خواهیم داد، سپس آن را به قرآن عرضه خواهیم کرد تا داوری قرآن در این زمینه آشکار شود.

بیشتر بخوانید »

اخبار ورزشی روز جمعه با امیر خسروجردی

asdds554t6y7uy

فیفا:پرسپولیس، غول تهرانی نوار شکست ناپذیری ازبک ها را پاره کرد.
سایت فیفا در گزارشی به بررسی بازی های هفته دوم رقابت های لیگ قهرمانان آسیا پرداخت و نوشت:روز گذشته غول‌های آسیا احساسات مختلفی را تجربه کردند.
در بخش‌هایی از این گزارش آمده است: پرسپولیس در گروه یک عملکرد بی‌نقصش را با کسب دومین پیروزی متوالی مقابل بنیادکار ادامه داد. محمد نوری تک گل نیمه اول را از روی نقطه پنالتی به ثمر رساند و غول‌های تهران، نوار شکست‌ناپذیری ازبک‌ها را پاره کردند.

زمان قرعه کشی مرحله مقدماتی جام جهانی ۲۰۱۸ و جام ملت های آسیا ۲۰۱۹ اعلام شد
سایت فدراسیون فوتبال اعلام کرد:قرعه کشی مرحله مقدماتی رقابت های جام جهانی ۲۰۱۸ و جام ملت ها ۲۰۱۹ در مقر این کنفدراسیون روز ۲۵ فروردین درمقر ای اف سی در کوالالامپور مالزی برگزار می شود.در دور دوم و مشترک مرحله مقدماتی این رقابت ها ۳۴ تیم برتر رده بندی فیفا که روز ۲۱ بهمن ۹۳ در زمان قرعه کشی مرحله اول مشخص شدند، به همراه ۶ تیم صعود کننده از دور اول در ۸ گروه ۵ تیمی به مصاف یکدیگر خواهند رفت.
مرحله دوم مقدماتی رقابت های جام جهانی ۲۰۱۸ و جام ملت ها ۲۰۱۹ از ۲۱ خرداد ۹۴ آغاز و تا ۹ فروردین ۹۵ ادامه پیدا خواهد کرد.
دراین رقابت ها، ۱۲ تیم شامل صدرنشینان مرحله گروهی و چهار تیم برتر در رده دوم گروه ها به مرحله پایانی مسابقات جام ملت های آسیا ۲۰۱۹ و مرحله پایانی مسابقات مقدماتی جام جهانی ۲۰۱۸ راه خواهند یافت. ۲۴ تیم برتر باقیمانده در مسابقات دیگر به رقابت می‌پردازند تا ۱۲ تیم صعود کننده دیگر (۱۲ تیم یا ۱۱ تیم به علاوه تیم میزبان) برای بازی‌های جام ملت‌های آسیا مشخص شوند.

جهانبخش مورد تمجید سرمربی نایمخن قرار گرفت.
سرمربی نایمخن با تمجید از علیرضا جهانبخش عنوان کرد دوست دارد این ستاره ایرانی در تیمش بماند.
ایسنا دراین باره نوشت:با توجه به درخشش فوق العاده علیرضا جهانبخش ملی پوش ایرانی تیم دسته دومی نایمخن هلند در این فصل و زدن ۱۱ گل، رود بروود سرمربی با تمجید از بازی وی، درباره بازیکنانی که احتمال جدایی شان از این تیم وجود دارد گفت:یکی از این بازیکنان علیرضا جهانبخش است. او این فصل عالی بود و از او راضی هستم. علیرضا یک سرو گردن از بقیه بازیکنان در لیگ دو هلند بالاتر بود و کمک زیادی کرد بتوانیم در این جایگاه باشیم. ما تا تابستان ۲۰۱۶ با علیرضا قرارداد داریم و نمی خواهیم او را از دست بدهیم. می خواهیم هر طور شده او را حفظ کنیم و برای بازی های آینده استفاده کنیم.
جهانبخش هم در مورد وضعیت خودش در نایمخن برای فصل آینده اظهار داشت: با این تیم قرارداد دارم، اما هیچ وقت هیچ‌کس نمی‌داند در آینده چه اتفاق‌هایی رخ خواهد داد.

هلیل هودزیچ بوسنیایی سرمربی ژاپن شد.
پس از برکناری خاویر آگیره مکزیکی از هدایت تیم ملی ژاپن، مسئولان فدراسیون فوتبال این کشور پس از رایزنی های زیاد، سرانجام وحید هلیل هودزیچ سرمربی الجزایر در جام جهانی را به عنوان سرمربی جدید خود انتخاب کردند.
پیش از این از کارلوس کی‌روش و مایکل لادروپ به عنوان گزینه‌های فدراسیون فوتبال ژاپن برای سرمربی‌گری تیم ملی این کشور صحبت به میان آمده بود. سرمربی ۶۲ ساله بوسنیایی سالیانه ۲.۲ میلیون یورو از فدراسیون فوتبال ژاپن دستمزد دریافت خواهد کرد.
هلیل هودزیچ در جام جهانی عملکرد بسیار خوبی با الجزایر داشت و توانست این تیم را به دور دوم جام جهانی برساند. آن‌ها حتی برابر آلمان نیز نمایش تحسین برانگیزی داشتند طوری که ژرمن‌ها به سختی موفق شدند ۲ بر یک در وقت‌های اضافه الجزایر را شکست دهند. این مربی بوسنیایی پس از جام جهانی هدایت ترابوزون اسپور ترکیه را بر عهده گرفت ولی کسب نتایج ضعیف در این تیم ترکیه‌ای باعث شد تا هلیل هودزیچ از سمتش برکنار شود.

پیگرینی:دیگر به نتایج چلسی فکر نمی کنم
مانوئل پیگرینی سرمربی شیلیایی من‌سیتی پس از پیروزی دو به صفر تیمش مقابل لستر سیتی درخصوص اختلاف ۵ امتیازی این تیم با چلسی صدرنشین گفت: ما به چلسی فکر نمی‌کنیم و تنها روی تیم خود تمرکز کرده‌ایم. ما باید بازی‌های خود را با پیروزی پشت‌سر بگذاریم. ما نمی‌توانیم در مورد نتایجی که چلسی کسب می‌کند کاری کنیم برای همین خیلی مهم است که عملکرد خود را ببهبود ببخشیم و با پیروزی در بازی‌های خود باید منتظر بمانیم و ببینیم که آیا چلسی تا پایان فصل امتیازاتی را از دست خواهد داد یا خیر!

اختصاصی سایت خبرنامه خلیج فارس

تیم بانوان «علمدار کربلا» باعث اعتصاب تیمهای کاراته شد! فریدون شیبانی

sdfalamdartr

توجه ویژه به تیمی به نام علمدار کربلا در سوپر لیگ کاراته بانوان ایران تا آنجا پیش رفت که در نخستین مسابقه دور برگشت همه تیمها به دلیل حق کشی و تهدید به محرومیت، دست به اعتصاب بزنند و فدراسیون امنیتی این رشته را به تجدید مسابقه های این دور در روز جمعه ۲۲ اسفند وادارند.
فریبا بداغی، سرمربی تیم ملی بانوان ایران و باشگاه سپاهان اصفهان در مورد خاصه خرجی ها و حق کشی ها به سود این تیم بسیج بانوان و توجه ویژه ای که در طول مسابقه ها به سود این تیم اعمال می شد، به خبرگزاری دانشجویان ایران گفت: “از همان شروع مسابقات سوپر لیگ در هفته اول بی نظمی، بی عدالتی و خیلی مسایل حاشیه‌ای دیگر موجب نارضایتی تیمها از جمله تیم سپاهان شده بود. اعتراض خود را به گوش مسئولان با کمال احترام و دوستانه رساندیم، اما متاسفانه پاسخی دریافت نکردیم. هفته دوم اتقافات تکرار شد، داوری‌ها جهت گیری داشت، برای تیم‌هایی مثل ما که با هزاران زحمت هزینه و برنامه ریزی می‌کنند بسیار مهم است که بتوانیم بهترین نتیجه را کسب کنیم، اما نه به هر قیمتی مثل برخی از تیم‌ها!”

تهدید به محرومیت به دلیل اعتراض به بازیکن غیرمجاز «علمدار کربلا»

برپایه همین گزارش خانم بداغی با اشاره به بازیکن غیر قانونی تیم علمدار کربلا در هفته دوم، گفت: “با اعتراضات شدید تیم ما و مسئول امور قهرمانی بانوان باشگاه سپاهان، که همراه ما بود، بعد از چند ساعت بالاخره اجازه ندادند بازیکن به میدان بیاید و با شایستگی علی‌رغم برخی ناداوری‌ها موفق به شکست تیم علمدار کربلا شدیم. بعد از آن هر اعتراضی می ‌کردیم یا صحبت از محرومیت بود و یا تهدید. این مساله موجب شد تا مربیان تصمیم گرفتند با فدراسیون صحبت جدی داشته و بر روی حرفشان مصر باشند، که متاسفانه اصرار آن‌ها به ادامه اشتباهات موجب شد تا مسابقات چنین وضعی پیدا کند.”

هزینه های تیمهای واقعی نادیده گرفته می شود

به گفته سرمربی سرشناس تیم ملی بانوان: اگر سپاهان اعتراض می ‌کند به دلیل این است که فولاد مبارکه سپاهان یک باشگاه حرفه‌ای محسوب می‌ شود و برای حضور در این مسابقات هزینه‌ های بسیار زیادی را پرداخت می ‌کند. هزینه اتوبوس اختصاصی بازیکنان برای دو روز مسابقه، هزینه هتل، خوراک و … اگر جمع بزنیم کم نیست، بنابراین مدیریت باشگاه اجازه نمی ‌دهد با برخی مسایل اشتباه تمامی زحمات و هزینه ‌ها از بین برود، فکر کنم این حداقل خواسته‌ ماست که می‌خواهیم فدراسیون در مسابقات از داورهای مجرب و خوب استفاده کند تا حق بازیکنانمان ضایع نشود.”
فریبا بداغی در مورد ناداوریها و رویدادهایی که سرانجام به اعتصاب همه تیمهای حاضر در مسابقه ها انجامید به ایسنا گفت: “دو بار به واسطه خانم شاه‌محمدی (نایب رییس فدراسیون در امور بانوان) و به احترام ایشان کوتاه آمدیم، ولی این‌ بار دیگر بغض تمام مربیان، بازیکنان و داوران شکست.”
یک روز پس از انتشار خبر اعتصاب و گفته های خانم بداغی، خبرگزاری فارس، وابسته به سپاه پاسداران، بی آن که به نقش تیم فرمایشی علمدار کربلا و پی آمدهای پیرامون این تیم که منجر به اعتصاب تیمها شد، اشاره ای داشته باشد با عنوان «تکلیف هفته اول دور برگشت سوپر لیگ بانوان مشخص شد.» تنها با نگاهی گذرا به مساله داوری ها و اعتصاب گزارش داد: پس از انجام بررسی های لازم در خصوص اتفاقات پیش آمده در لیگ بانوان، سازمان لیگ و مسابقات تصمیم گرفت هفته اول دور برگشت سوپر لیگ و لیگ برتر بانوان، روز جمعه ۲۲ اسفند ماه در سالن شهید کبکانیان تهران برگزار شود. هفته اول دور برگشت مسابقات سوپر لیگ کاراته بانوان در حالی قرار بود جمعه هفته گذشته برگزار شود که تیم‌های حاضر در سوپرلیگ و لیگ برتر به نشانه اعتراض به نحوه قضاوت داوران در مسابقات حضور پیدا نکردند و اعتصاب خود را اعلام کردند.

ایران و تغییر در راهبرد غرب در منطقه / کورش زعیم

fs55s5rt56yytf

کورش زعیم

کورش زعیم

1- ایران بازیچه استراتژی ابرقدرتها

ایران از آغاز دوران قاجار به علت بی خردی، نادانی سیاسی و فساد درباری، بازیچه سیاستهای غرب در منطقه شد. بریتانیا که از آغاز ورود به منطقه و تسلط بر هندوستان از قدرت و نفوذ ایران واهمه داشت، با بهره برداری از ضعف و فساد دولت مرکزی، که سفیران بریتانیا در ایران پیوسته به لندن گزارش می دادند، برای نخستین بار جرات کرد پا به خاک ایران بگذارد و کم کم دربار را زیر نفوذ خود بگیرد. از سوی دیگر، روسیه تزاری هم که بر مبنای سیاست راهبردی منتسب به پتر کبیر برای دستیابی به اقیانوس هند، ناتوانی و بی خردی شاه سلطان حسین را فرصتی تاریخی برای خود شمرد. پتر کبیر در سالهای پایانی صفویان به ایران حمله کرده بخش عمده قفقاز را از داغستان تا رشت تصرف کرد. ناتوانی دولت ایران چنان بود که عثمانی ها هم آغاز به تجاوز کردند، و اگر نادرشاه پدیدار نمی شد، نیمی از ایران را روسیه و عثمانی گرفته بودند. ولی نادرشاه با قدرت تمام چنان عثمانی ها را سرکوب کرد که دیگر جرات نکردند به مرزهای ایران نزدیک شوند. سپس به روسها اخطار کرد که از سرزمین ایران خارج شوند. روسیه بدون مقاومت یا جنگ، از ترس نادرشاه با دو اخطار او، همه قفقاز را تخلیه کرد و همه آن متصرفات پس گرفته شد. تفاوت میان شاه سلبطان حسین که وارث قدرت و نفوذ شاه عباس در منطقه بود و نادرشاه که تازه زمام را در دست گرفته بود، نه قدرت نظامی بلکه قدرت خرد مدیریتی بود.

بیشتر بخوانید »

زن و تابوهای اجتماعی / لیلا سامانی

دفترچه ممنوع

دفترچه ممنوع

نگاهی به رمان ” دفترچه ممنوع ” اثر آلبا دسس پدس
به مناسبت سالروز تولد آلبا دسس پدس

“آلبا دسس پدس”، نویسنده‌ای ست که با وجود گرایشهای فمینیستی‌اش، سعی کرده است تا کمتر از مسیر تعادل و انصاف خارج شود. او در رمانهایش به بررسی کشمکش درونی و بیرونی زنانی می‌پردازد که از قوانین مردسالارانه‌ی حاکم بر زندگیشان به تنگ آمده‌اند. همانهایی که در تقابل میان خواسته‌های باطنی و آنچه از سوی اجتماع و خانواده به آنان تحمیل می شود، معلق شده اند. این چالش عظیم که از دیرباز معضل بسیاری از زنان در همه جای جهان بوده است، سبب شده که داستانهای این نویسنده‌ی ایتالیایی- کوبایی برای زنان بسیاری ملموس و آشنا باشد. مساله ای که شاید با حرفه‌ی روزنامه نگاری دسس پدس نیز، چندان بی ارتباط نباشد.

dfs45itu574323

شخصیتهای مخلوق پدس، معمولا زنان مشوشی هستند که در حیطه‌ی زندگی خانوادگی، دچار اضطراب و تلخ اندیشی شده اند، آنها یا زنان جوانی هستند که خود را تنها می دانند و یا زنانی میانسالند که از فراموش شدن و ندیده شدن در رنجند. از همین روست که برای فرار از این پوچی ونابسامانی، به مسکن عشق پناه می برند، عشق هایی که هیچ راهی به سوی امنیت و آرامش گمشده‌ی آنان باز نمی کند و نتیجه‌ی پناه بردن، به این گریزگاه موقت، چیزی جزآشفتگی بیش از پیش روان پیچیده ی این زنان نیست، چرا که از این پس با ورود معضلی جدید به نام “تردید”، فصلی دیگر از استیصال آنان آغاز می شود.

 آلبا دسس پدس

آلبا دسس پدس

ورود همین تردید است که به واکنشهای متفاوتی منجر می شود، برای مثال، این کشمکش، در رمان ”از طرف او”، “الساندرا” را به افسردگی و ناامیدی مبتلا می کند و در نهایت در پی جنون آنی او، قتل شوهرش رقم می خورد و یا در ”عذاب وجدان” قهرمان زن داستان در تردید میان ماندن در کنار همسر و رفتن به نزد معشوقش دست و پا می زند، اما در” دفترچه‌ی ممنوع ” شکل این تعلیق و دودلی و همچنین واکنش قهرمان به آن متفاوت است.
رمان “ دفترچه ی ممنوع” وصف حال زن چهل و سه ساله ای به نام “والریا” ست، زنی که در میان حلقه ی وظایف خانه داری، کار بیرون از منزل و رسیدگی به مشکلات دو فرزند جوانش”میرلا” و “ریکاردو”، محاصره شده و مزه‌ی اندیشیدن به خود و زنانگی اش را به فراموشی سپرده است. او از این که وقتی را تنها به خود اختصاص دهد، احساس گناه می کند وحتی ثبت وقایع روزمره در “دفترچه” ای که به تازگی آن را خریده است، را عملی “ممنوع” قلمداد می کند. او در حالیکه وجود چنین دفترچه ای را پنهان می کند، در جست و جوی کنج خلوتی ست تا بتواند در آن بیندیشد، بنویسد و خود را بیابد. زاویه ای که او هر چه در خانه اش می جوید، آن را نمی یابد، والریا، در خانه ای که او باید آن را برای شوهر و فرزندانش تبدیل به مامنی امن سازد، جایی برای بودن ندارد، از همین روست که به سکوت و خلوت بعد از ظهرهای شنبه در محل کارش پناه می برد، اما این خلوت هم با حضور رییس شرکت و ابراز عشقش نسبت به او برهم می ریزد و از آن پس “تردید” هم به دایره ی معضلات زندگی والریا افزوده می شود.
داستان درسالهای پس از جنگ جهانی دوم رخ می دهد، زمانی که ایتالیا، بحران اقتصادی شدیدی را از سر می گذراند و این امر سبب شده است تا خانواده ی چهار نفره ی والریا در وضعیتی پایین تر از سطح متوسط به سر ببرند و همین مشکلات اقتصادی بر معضلاتی نظیر شکاف میان والدین و فرزندان، افسردگی والریا و نگرانی همسرش دامن زده است.
والریا، زنی ست، طالب دیده شدن. او شخصیت خود را فراموش شده و تصاحب شده می داند، او از این که همسرش، “میشل” مانند فرزندانش، او را “ماما” می نامد و یا مادرش با نام مصغر “ب. ب” او را خطاب می کند، رنج می برد.
چون باز هم مرا به این نام خواند، گریه‌ام شدت پیدا کرد، سال‌هاست که دیگر من برای او فقط «ماما» هستم ….
او در جست و جوی “والریا” ست. در واقع او با خریدن دفترچه برای ثبت افکار مختص خودش، دست به عصیان می زند، دفترچه ای که خواننده از همان آغاز داستان، با این جملات کنایه آمیز به ممنوعیت خریدش پی می برد:
دکان سیگار فروشی خیلی شلوغ بود… منتظر نوبتم بودم که در ویترین مغاره متوجه یک کتابچه شدم… همان طور که توی کیفم پی پول خرد بیشتری می‌گشتم گفتم: «یک دفترچه هم بدهید». اما وقتی سرم را بلند کردم دیدم که صاحب مغازه قیافه‌ای جدی به خود گرفته: « نمی‌شود، ممنوع است!» و بعد آهسته به من حالی کرد که روزهای یکشنبه یک پلیس دم در مغازه می‌ایستد که جز سیگار چیز دیگری به فروش نرود….

 آلبا دسس پدس

آلبا دسس پدس

اما والریا با شروع نوشتن وقایع روزانه اش، بیش از پیش به خلا های زندگیش پی می برد.او در مسیر این عصیان هرچه پیش می رود، مایوس تر می شود، چرا که در می یابد، چگونه روزهای زندگیش را صرف خدمت به دیگرانی کرده است که هرگز ایثار او را قدر ننهاده اند و او را همواره از خود حقیقی اش دور نگاه داشته اند، با این همه، والریا زنی بی شهامت و فرصت سوز است برای نمونه حتی واکنش او در دست رد زدن به سینه ی رییسش عملی ست که بیش از آنکه بر آمده از حس وفاداری باشد، ادامه ای ست بر همان هراس ها، خودسانسوری ها و خود فراموشی های همیشگی، او نهایتا در مقابل همه ی تحمیلها، ستمها و استثمارها تسلیم می شود و با سوزاندن دفترچه اش، خود را به فراموشی کامل می سپرد تا بتواند با آسودگی ناشی از ” جهل مرکب”، به روزهای سرد و یکنواخت گذشته برگردد و دیگر نگران هویت گمشده اش نباشد، چرا که او در واقع با سوزاندن دفترچه دست به خودکشی شخصیتی زده است.
این آخرین صفحه است. دیگر چیزی در آن نخواهم نوشت، و روزهای آینده همچون این صفحه های سفید آرام و سرد خواهند بود….

والریا، زنی ست که در مورد همه ی بعد های شخصیتش دچار سوء تفاهم است، او نه درک درستی از سن و وجهه اش دارد و نه حتی با زنانگی خود آشناست، او با آن که تنها چهل و سه سال دارد و با دوستش “کلارا” که نماد زنانگی و شادابی ست، همسن است، خود را پیر و شکسته می داند،
… نمی‌فهمم چطور کلارا می‌تواند این کار را بکند، چون او دیگر جوان نیست و هم سن من است. میشل با آنکه خوب می‌دانست کلارا همسال من است مثل اینکه تعجب کرده باشد گفت: ظاهرا کلارا خیلی جوان و بشاش است …
او با آنکه در مقابل آینه اندام خود را همچنان سالم و برقرار می یابد، اما از همین کار هم احساس گناه می کند، او گمان می کند، زندگی او صرفا باید در جهت حمایت از شوهر و فرزندان و تر و خشک کردن آنان سپری شود. والریا گاهی عدم وجود روابط زناشویی با میشل را با سن بالا و حضور بچه ها، توجیه می کند و می نویسد:
شاید دلیلش وجود بچه در پشت دیوار اتاق خواب است که از سالها پیش نمی‌گذارد ما با هم مثل زمان عروسی یا موقعی که بچه ها کوچک بودند باشیم. باید منتظر بود آنها از خانه بیرون بروند، باید مطمئن بود و نگرانی داشت که هر لحظه ممکن است وارد شوند ، … شب در تاریکی باید سکوت اختیار کرد و روز باید آنچه را که روی داده از ترس این که مبادا آن را از چشمان‌مان بخوانند فراموش کرد … اگر بچه‌ها ما را غافلگیر می‌کردند، اخم کرده و با حالت دل به هم خوردگی سکوت می‌کردند من از تصور حالت آنها بر خود می‌لرزم….

fg5520;li

اما با بررسی دیگر اعترافات او مشخص می شود که سابقه ی فرار او از زنانگی، به سالهای جوانی او بر می گردد:
وقتی با میشل نامزد بودیم، من هم با او عشقبازی می‌کردم، ولی تظاهر می‌کردم که این عمل را بر خلاف میل خود انجام داده و فقط به خواسته دل او، بدون رضای خودم، جواب می‌دهم و همین طور هم شب عروسی و هر شب دیگری که با میشل عشقبازی می‌کردم….
… دیگر اکنون به یکدیگر نامه‌ای نمی‌نویسیم، ما هر دو از احساسات عاشقانه خود، همچون گناه خجالت می‌کشیم و به این شرم عادت کرده‌ایم و در نتیجه رفته رفته این احساس واقعا برایمان تبدیل به گناه شده است…
البته وجود چنین مسائلی در هویت زنی چون والریا، آنچنان هم امری شخصی و ذاتی نیست و گاه بر می گردد به تابوهایی که جامعه به او تحمیل کرده است و والریا با آنها تربیت شده و خو گرفته است:

فیلمی که به دیدنش رفته بودیم … داستان زن و مردی بود که عاشق یکدیگر شدند … در یک صحنه آرتیست‌ها یکدیگر را بغل کرده و می‌بوسیدند، بعد از یکدیگر جدا شده و به چشمان هم مدتی نگاه می‌کردند و باز همدیگر را در آغوش گرفته و می‌بوسیدند. دلم می‌خواست آن صحنه را تماشا نکنم؛ حس می‌کردم هرگز این قدر ناراحت نشده بودم. با وجود اینکه حالا دیدن چنین صحنه‌هایی در یک فیلم خیلی عادی است به نظرم می‌رسد خیلی بی پرده است و می‌بایستی آنها را سانسور کنند، مخصوصا دیدن چنین صحنه‌هایی برای جوانها اصلا مناسب نیست … وقتی چراغ‌های سالن روشن شدند آن قدر ناراحت بودم که خیال می‌کردم لخت مادرزاد آنجا ایستاده‌ام ….
همین تناقضات درونی و اعتقادی ست که والریا را به دوگانگی شخصیتی کشانده است، او از سویی در جست و جوی یافتن خود است و از سویی از جسارت و شجاعت لازم برای این کاربرخوردار نیست، والریا در حالی که از شنیدن متلک های مردان خیابان شوقی در دلش بیدار می شود، اما بلافاصله خود را سرکوب می کند و می نویسد:
مرد جوانی بود در حدود ۳۵ سال داشت. وقتی از کنارش گذشتم چیزی زمزمه کرد که اول ملتفت نشدم ولی بعدا یک مرتبه فهمیدم چه گفته است، یک کلمه احمقانه، تکرارش در اینجا واقعا مسخره است، شاید او نمی‌توانست حدس بزند که من صاحب دو فرزند بزرگ هستم، وقتی به گفته او فکر می‌کنم دلم می‌خواهد بخندم، او گفته بود: چه خانم زیبایی!
… به هر حال حالا می‌توانم به خودم اعتراف کنم که این حادثه مرا در خوشی و شعفی فروبرده که از زمان دختری تا کنون دیگر حس نکرده بودم.

 آلبا دسس پدس

آلبا دسس پدس

والریا، با وجود این که هر هفته شنبه بعد از ظهر را در کنار رییسش، “گوییدو” می گذراند، با او به گردش می رود و بازوی او را در زیر بازوی خود حس می کند ولی نمی تواند، درخواست عشق او را به تمامی بپذیرد و درخواست او را برای سفر رد می کند، در حالی که او این تصمیم را نه از سر عشق و وفاداری به میشل، بلکه از روی ترس و ریاکاری همیشگیش گرفته است:
… وقتی از هم جدا شدیم دلم می‌خواست به دنبالش دویده و او را صدا کنم. می‌دانستم که این آخرین امکان جوانی من است که دارد دور می‌شود … باید از روز اول که او از من تقاضا کرد با او به مسافرت بروم قبول می‌کردم چون در حقیقت جز این آرزویی نداشته‌ام. صرف نظر کردن من یک بار دیگر نشانه‌ای است از ترسو بودن که میرلا اسم آن را دورویی و تظاهر می‌گذارد …
و یا در جایی دیگر اعتراف می کند:
آرزو می‌کردم حتی اگر شده برای یک روز، فقط یک روز یک شب مثل آنها زندگی کنم. مردی را ملاقات کنم که نه بدانم اهل کجاست و نه او اسمم را بداند. کم کم با این رویا حس می‌کردم واقعا دلم می‌خواهد چنین چیزی پیش بیاید. دلم می‌خواست متمول بودم … و علاوه بر همه اینها مرد دیگری جز میشل مرا دوست می‌داشت. نوع دیگری غیر از آن که میشل مرا دوست داشته است، آن‌طور که من خود عشق را قبول دارم مرا دوست بدارد….
والریا همچون دیگر قهرمانان داستانهای “پدس” با اینکه از مردان زخم خورده است ولی در مقابل زنان به جنگ بر می خیزد، او اذعان می کند که همواره نسبت به دخترش، “میرلا” سنگدل تر بوده است و با پسرش “ریکاردو” با نرمی رفتار کرده است، او بر رابطه ی میرلا و “کانتونی” برچسب بی اخلاقی می زند و با تجسس در روابط این دو، درصدد است تا ارتباط عاطفی آنان را با یکدیگر مختل کند. او حتی وقتی از بارداری “مارینا”، دوست دختر پسرش، مطلع می شود، همه ی تقصیرها را متوجه مارینا می داند و او را آماج شماتت های خود قرار می دهد.
مردان داستان “دفترچه ی ممنوع” مردانی خودخواه و سلطه جو هستند، برای نمونه، ریکاردو که شرافت خواهرش را برای ارتباط با کانتونی زیر سوال می برد، به دنبال بارداری مارینا، خود را برای ازدواجی زود هنگام محق می داند و یا میشل، درحالی که کلارا را برای شادابی و خوشگذرانی اش می ستاید، رابطه ی عاشقانه را برای سن خود و والریا مناسب نمی داند. این مردان که از ظرافتهای دنیای زنانه، هیچ اطلاعی ندارند، گاه به نظر می رسد عامدانه دست به خرد کردن هویت زنان پیرامونشان می زنند. البته پدس با معرفی شخصیتی چون “کانتونی” مثال نقض همین مردان را هم به تصویر کشیده است.
با این اوصاف، به نظر می رسد، تنها زن جسور و واقع بین این داستان، میرلا ست، اویی که در تقابل بارز با مادرش قرار دارد، نیازهای خود را به خوبی شناخته است و برای رسیدن به آنها حاضر است، سد خانواده را هم پشت سر بگذارد. میرلا نمایانگر نسلی از زنان است که عصیان خود را به انجام می رسانند و در این راه هیچ تعصب و تابویی را بر نمی تابند، او درجایی خطاب به مادرش می گوید:

نویسنده مقاله: لیلا سامانی

نویسنده مقاله: لیلا سامانی

… به نظر تو در زندگی تان عشق هم وجود دارد؟ این فقر و بدبختی، این زحمت بی پایان، این از همه چیز گذشتن، این دویدن از اداره تا بازار! غافلی که با این سن و سال چطور خرد شده‌ای؟! ماما خواهش می‌کنم، تو نمی‌خواهی چیزی از زندگی بفهمی، ولی من همیشه تو را زن فهمیده‌ای شناخته‌ام. فکرش را بکن، این چه زندگی است که تو و پاپا دارید؟ چرا نمی‌خواهی بفهمی که پاپا دارد از بین می‌رود و تو را هم به دنبال خودش می‌کشد….
به هر روی، آنچه آلبا دسس پدس از میان اوراق سوخته ی دفترچه ی ممنوع به خواننده نمایانده است – و “بهمن فرزانه” استادانه آن را برای خوانندگان فارسی زبان ترجمه کرده است – حکایت از زندگی سوخته ی زنانی دارد، که نسبت به خود و هم جنسشان بی رحم و ظالمند، آنها یا با منویات درونی خویش بیگانه اند و یا اگر نیستند، ازجلوه کردن حقیقت شخصیت و یا حتی شناخت راستین خود در هراسند، همان زنانی که با سوزاندن هویتشان و زدن نقاب تظاهر، تحت الفاظی چون وفاداری، ایثار و از خود گذشتگی، راه را برای تسلط بیش از پیش قوانین مردسالارانه باز می گذارند.

اخبار ورزشی روز پنجشنبه با امیر خسروجردی

tractorfjsj43

برتری تراکتورسازی مقابل الاهلی امارات و تساوی فولاد برابر لوکوموتیو ازبکستان در لیگ قهرمانان آسیا
روز دوم هفته دوم این رقابت ها عصر چهارشنبه با برگزاری دو دیدار پیگیری شد که طی آن، در گروه چهارم، تراکتورسازی تبریز در دیدار با مهمانش الاهلی امارات با تک گل فرشاد احمدزاده به برتری رسید و با این برد شیرین، سه امتیازی شد و باخت هفته قبل مقابل نسف قارشی ازبکستان را به دست فراموشی سپرد.
درگروه سوم نیز، فولاد خوزستان در ازبکستان به مصاف لوکوموتیو این کشور رفت و درحالی که با یک گل از این تیم عقب بود گل تساوی را به ثمررساند و درپایان به تساوی ۱-۱ رسید. فولاد با این تساوی در این گروه دو امتیازی شد. دردیگر بازی این گروه نیز، السد قطر مقابل مهمانش الهلال عربستان به برتری یک به صفر رسید.

با تاکید کمیته فنی فدراسیون فوتبال، جهانبخش و آزمون باید درتیم امید حضور داشته باشند.
کمیته فنی فدراسیون فوتبال بر حضور علیرضا جهانبخش و سردار آزمون در تیم فوتبال امید ایران در مرحله مقدماتی المپیک ۲۰۱۶ ریو تاکید کرد.
به گزارش خبرنگار مهر، مرحله مقدماتی رقابتهای فوتبال المپیک ۲۰۱۶ ریو در گروه سوم آسیا از سوم فرودین‌ماه سال ۹۴ با حضور تیم‌های امید ایران، عربستان، نپال، فلسطین و افغانستان در تهران برگزار می‌شود.
با توجه به اینکه تیم ملی فوتبال ایران ششم فرودین‌۹۴ دیداری تدارکاتی را با تیم شیلی در اتریش برگزار می‌کند، کارلوس کی‌روش قصد دارد از این دو بازیکن در اردوی آماده‌سازی تیم ملی و آن بازی تدارکاتی استفاده کند که این مساله تیم امید را از داشتن دو بازیکن کلیدی خود محروم می‌کند.
فریدون معینی در این خصوص گفت: در نشست گذشته کمیته فنی و توسعه فدراسیون فوتبال که هفته پیش برگزار شد، این موضوع مورد بررسی قرار گرفت و همه اعضاء متفق‌القول اعلام کردند که سردار آزمون و علیرضا جهانبخش می‌بایست تیم امید را همراهی کنند.

رئال مادرید، پرطرفدارترین در توئیتر
رئال مادرید به اولین باشگاهی ورزش درشبکه اجتماعی توئیتر مبدل شد که تعداد فالوئرهایش به ۱۵ میلیون نفر رسیده است.
رئال که در فیسبوک با اختلاف اندکی از بارسلونا در رده دوم قرار دارد، در توئیتر موفق شده تا بدینجا لقب پرهوادارترین باشگاه فوتبال دنیا را از آن خود کند. صفحه توئیتر رسمی رئال مادرید با نوشتن مطلب زیر به این مساله واکنش نشان داد:رئال اولین باشگاه ورزشی در توئیتر شد که تعداد فالوئرهایش به ۱۵ میلیون نفر رسید. ممنون از همه.

درفهرست ۱۰ گلزن برتر فوتبال دنیا، پله درصدر قراردارد.
در تازه‌ترین فهرست اعلام شده از سوی فدراسیون آمار و تاریخ فوتبال جهان، پله اسطوره برزیل و جهان همچنان بهترین گلزن باشگاهی تمام ادوار محسوب می‌شود.
به گزارش ایسنا، ادسون آرانتس دوناسیمنتو معروف به پله که از سال ۱۹۵۷ تا ۱۹۷۷ موفق به انجام ۵۶۰ بازی باشگاهی شد، توانست رکوردی جاودانه از خود برجای گذارد.
براساس این گزارش که در آن از سال ۱۸۸۸تا پایان ۲۰۱۱ (تمام ادوار فوتبال) محاسبه شد نزدیک‌ترین رقیب پله در این زمینه یوزف بیکن، ستاره دورگه اسبق اتریش و جمهوری چک است که از سال ۱۹۳۱ تا ۱۹۵۵ موفق شد در ۳۴۱ بازی ، ۵۱۸ گل به ثمر برساند.
در رده سوم نیز فرانس پوشکاش، بازیکن اسطوره‌ای مجارستان با ۵۱۱ گل زده جای گرفته است. وی در سال‌های ۱۹۴۳ تا ۱۹۶۶ این تعداد گل را در ۵۳۳ بازی به ثمر رساند.

مورینیو:زوما، جان تری بعدی چلسی است.
سرمربی پرتغالی چلسی، زوما مدافع بیست و فرانسوی تیمش که این فصل بازی های خوبی از خود درترکیب این تیم به نمایش گذاشته را جانشین مناسبی برای جان تری، کاپیتان حال حاضر چلسی می داند.
مورینیو به میرور گفت:تری و زوما البته از لحاظ سبک بازی کمی متفاوت از هم هستند اما شباهات هایی نیز دارند. زوما اکنون ۲۰ سال دارد ولی زمانی که او ۲۳ یا ۲۴ ساله شود، با تجربه ای بیشتر، می تواند یک رهبر مقتدر برای چلسی باشد.او جانشین مناسبی برای جان تری خواهد بود.

اختصاصی سایت خبرنامه خلیج فارس

آیا حضور رژیم در بغداد و دمشق و صنعا یک پیروزی ملی است ؟ دکتر علیرضا نوری زاده

دکتر علیرضا نوریزاده

دکتر علیرضا نوریزاده

*دوست جوانی از رهروان مکتب پان ایرانیسم ، در پیامی تلفنی روی پیامگیر تلویزیون “ایران فردا ” به گلایه گفته بود ، شما که خود را رهرو راه بختیار و مصدق میدانید و با زنده یاد عاملی تهرانی و فروهر و پزشکپور دوستی و همدلی داشته اید چرا از گسترش نفوذ ایران در منطقه و حضور پررنگ سپاه در عراق و سوریه و لبنان و یمن شادمان نیستید؟ مگر بحرین مال ما نیست پس چرا به تلاشهای دولت ایران برای سرنگونی آل خلیفه و بازگرداندن بحرین به دامان وطن ، با تردید مینگرید و آن را خلاف مصالح ملی میدانید ؟

dsasssd4ret5

به گمانم موضوع آنقدر اهمیت دارد که نه تنها در یک نوشته بلکه در یک بحث و فحص عمیق باید به آن پرداخت . این سخنان که بعضا از دلهای پاک سرشار از عشق به وطن سرچشمه میگیرد ، حرفهای خطرناکی است . از آن دست که جوانان ألمانی را در دهه ۳۰ قرن بیستم میلادی به زیر پرچم هیتلر و بستر نازیسم کشاند . ما همه سرفرازی ، اقتدار و پیشرفت سرزمینمان را در پرتو برپائی مردمسالاری در یک حکومت ملی و سکولار که حقوق آحاد ملت ایران را بی توجه به جنس و نژاد و مذهب به رسمیت بشناسد و تنوع فرهنگی ایرانیان را ارج نهد ،در صلح و آرامش با همسایگان و عالمیان باشد ، آرزو میکنیم و شماری از ما ۳۶ سال است هریک بقدر کفایت و قابلیتهای خویش در راه تحقق این آرزو کوشیده ایم . اما هیچگاه راضی نمیشویم فراشدن پرچم اسلام ناب انقلابی محمدی از ئوع ولائیش را در قتلگاه های سوریه و عراق و مزار دوطفلان مسلم در کوفه و پارک امام در جنوب لبنان و حالا در خیابانهای صعده و صنعا ، به عنوان پیروزیهای “ایران ” و گسترش نفوذ “تهران ” در منطقه ( آنگونه که کارشناسان بی بصیرت و نادان غربی به خورد جهان میدهند ) ، به ما قالب کنند. اگر تجاوزات داعش را محکوم میکنیم و با مردم عراق و سوریه همدردیم که در برابر آدمخوارانی از نوع داعش قرار گرفته اند باید این حقیقت را نیز برزبان آوریم که در نگاه سنی های عراق و سوریه و یمن ، وابستگان رژیم ولایت فقیع اعم از سپاه بدری و جیش المجاهدین عراقی و حزب الله لبنانی و انصار الله یمنی و اهل بیت ولایت سپاه ، داعشیان دیگری هستند که همان کارهای داعش را منتها با رندی و تزویر بیشتر میکنند .

بیشتر بخوانید »

بررسی کتاب “روشنگر تاریکی ها” / رضا اغنمی

 روشنگر تاریکی ها: خاطرات جبار باغچه بان و همسرش

روشنگر تاریکی ها: خاطرات جبار باغچه بان و همسرش

روشنگر تاریکی ها
جبار باغچه بان و همسرش

چاپ نخست ۱۳۸۹ – تهران
مرکزپخش نشر چیستا
انتشارات موسسه فرهنگی هنری و پژوهشی تاریخ ادبیات کودکان

فهرست کتاب با: یاد نوشته های صفیه میربابایی (باغچه بان) شروع می شود. سپس: یادنوشته های جبارباغچه بان و سرانجام تسخیر قله آرزوها (ثمینه باغچه بان) است وبا آلبوم عکس ها به پایان می رسد.
یاد نوشته های صفیه میربابایی (باغچه بان) خاطرات ایشان ازدوران بچگی شروع می شود. ازسه چهارسالگی شان. زمانی که پدرش اسماعیل ازاسکی شهر[شهر کهنه] ترکیه به ایروان کوچیده در آنجا با «علویه خانم که دختر جوان وزیبائی بوده ازدواج می کند» حاصل این زناشوئی زلیخا و صفیه و پسری به نام فرید است. پس ازمدتی پدر به ناگهان دارائی خود را به حراج گذاشته، با فروش خانه و زندگی زن وبچه را به امید مادربزرگ رها می کند و به اسکی شهر برمی گردد. و این مصادف زمانی ست که جنگ بالکان شروع شده و هفت سالگی صفیه خانم که بعدها باهمسری جبار عسگرزاده، به خانم باغچه بان شهرت می رسد.

خاطرات دوران کودکی وجوانی ایشان ازغم انگیزترین خاطره هاست. اوکه ازسال های ۱۹۰۸ برابر با ۱۲۸۷ شمسی ، ویرانی جنگ اول جهانی و حوادث مناطق جنگی را روایت می کند، از پیامدها و بی خانمانی ها دربدری ها و آوارگی را به چشم دیده و ازسرگذرانده است خواننده را چنان عرق غم واندوه می کند که ناخواسته در درد بزرگ قهرمان داستان که خاطرات نویسنده است شریک می شود ونمی تواند کتاب را زمین بگذارد.

baghchebbannde

نویسنده از استانبول می گوید. از زمانه ای که با خانواده در آن شهر زندگی می کنند: «حالا هفت سال داشتم و من را درمدرسه دانش مکتب فرستاده بودند. نمی دانم این جنگ چه مدت به درازا کشید. پیوسته خبرهایی از شکست ارتش ترکیه می رسید و کشته شدن غیرنظامی های تُرک به گوش می رسید» پدر به مرض سل دچار شده می داند که زیاد عمر نخواهد کرد. به شدت نگران است. برای حفظ زندگی خانواه اش به ایروان برمی گردند. پس از فروش خانه و اثاثیۀ زندگی عازم منطقۀ قفقاز وایروان می شوند :
« ازاستانبول تا شهر باطوم را با کشتی سفر کردیم. هفت شبانه روز روی دریا بودیم دریا طوفانی بود وهرلحظه بیم آن می رفت که کشتی غرق شود وبالاخره به باطوم رسیدیم پس ازاقامتی کوتاه با قطار به سوی ایروان راهی شدیم. . . . . . . پدر بعداز شش ماه فوت می کند. جنگ هنوز ادامه داشت و رفته رفته صورت زشت خود را بیشتر به مردم نشان می داد. . .» توسط دایی اش که ساکن تبریز بوده عازم آن شهرمی شوند ولی انجا نیزبه خاطربد خلقی های مادربزر گ نمی توانند دوام بیاورند وناچار به ایروان بر می گردند. روایت عبور از رود ارس را شرح می دهد تاریکی شبانه است و ازدحام وهیاهو؛ زیرغرش باران تند و شدید:
«چشم چشم را نمی دید تنها صدای صوت و حرکت قطارها ازیک سو وغرش رود ارس وهمهمه مردم ازسوی دیگرشنیده می شد . . . یک مرد شوهرعمه ام که ما به او عمو می گفتیم دو زن – مادرم وعمه ام وما پنج بچه که یکی شان حیدر کوچولو، پسرعمه ام بود درحال عبور ازپل بودیم.» عمو گم می شود وآنها بدون مرد وارد قطار می شوند. سالدات های روس در تدارک حمله به این خانوادۀ بدون مرد هستند. دوران جنگ است وناامنی و تجاوزها. مسئول قطار که یک مرد ارمنی است ازاین خانواده مسلمان حمایت می کند وامنیت ان ها را درمقابل تجاوز سالدات های روس حفظ می کند. عمو پیدا می شود و ماجرا را می شنود با سپاس ازآن مرد ارمنی، می خواهد پولی هم به او بدهد که می شنود: «قونشو [همسایه] برای انجام این کار ازشما پولی نخواهم گرفت من هم زن و بچه دارم و مدت هاست که از وضع شان بی خبرم . . . »
باشروع جنگ جهانی اول اوضاع بدتر و پریشانی ها اوج می گیرد. « ما درکنار راه جسدهای مرده ولاشه های گندیدۀ جانوران را می دیدیم و ازبوی تعفن آنها نفس های مان تنگ شده بود. بیماری وبا و تیفوس نیز همه جا را فرا گرفته بود».
جنگ ارامنه با مسلمان ها درمنطقه شروع شده بود. کلیساها ومساجد ویران شده، تمام آبادی های سر راه خالی وساکت، و ازسکنه خبری نبود. «پس از سه یا چهارشبانه روز درحالی که همه مان با مرگ دست پنجه نرم می کردیم به قصبه ایگدیرکه خالی ازسکنه بود رسیدیم . . . . . . چه بسیار انسان هائی که مردند یا ناپدید شدند. یکی ارناپدید شده ها خواهرمن زلیخا بود که هیچگاه نتوانستیم پی به سرنوشت او ببریم»
دراین روزها که شانزده ساله است با جبارعسگرزاده – باغچه بان بعدی – که همشهری همدیگربودند و مهاجر، ازدواج می کند . پس ازگدراندن روزهای بسیارسخت ودربدری ها بالاخره وارد ایران شده سر از مرند و تبریز درمیآورند وبعد ها، شیراز و تهران مسکن اصلی آنها می شود.

جبارباغچه بان
آنگونه که باغچه بان خود را معرفی می کند ایشان « در۱۹ اردیبهشت ۱۲۶۴ برابر با ۸ مه ۱۸۸۵ در شهرایروان زاده شدم. پدربزرگم رضا از اهالی تبریز بود پدرم عسگر نام داشت که درشهرایروان با معماری وقنادی زندگی می گذراند. به رسم آن روزگار سواد اندک پایه را درمکتب خانه ای دریک مسجد آموختم» وسپس ازخُلقیات ورفتارهای پدرش که «مردی درستکار اما خشن و مستبد بود» یاد می کند. نوجوانی و جوانی را با ایمان مذهبی می گذراند. روزه خواری های پنهانش را بامادر درمیان می گذارد: «خدا دیده و فهمیده و روزقیامت مرا خواهد انداخت توی جهنم». مادر او را دلداری داده می گوید: « بیخودی می ترسی خدا به تو کاری نخواهد داشت. خدا هیج بچه ای را آتش نمی زند» درپند و اندرز مادرانه ازعدم تحمل و تسلیم او به گرسنگی چند ساعته، یادآورمی شود: «مردی که زورش به خودش نرسد به هیچ چیز دیگری زورش نخواهد رسید».
درپانزده سالگی با ترک تحصیل به کار می پردازد. به طور پنهانی درخانه به برخی دختران آموزش می دهد. «درهمان روزگارجوانی خبرنگار روزنامه های قفقاز ومجله فکاهی «ملانصرالدین» شدم» دربیست سالگی ۱۲۸۴ برابر ۱۹۰۵ میلادی درجنگ های ارامنه ومسلمان به زندان می افتد. درزندان نشریه ای فکاهی به نام “ملا نهیب” منتشر می کند: « ومن درمدت یک هفته پنجاه نسخۀ هشت صفحه ای با دست می نوشتم». با وارطان نامی آشنا می شود که زندانی سیاسی و مرد پخته و با دانشی ست. در زندان پیرمردی ارمنی که همیشه انجیل می خواند روزی در درگیری با وارطان، وحمایتِ نویسنده از پیرمرد با وارطان اول درگیر و بعد آشنا و دوست می شود: «اونخستین درس زندگی را به من آموخت. درس صلح و آرامش، درس استدلال و منطق ، به جای جدل ومناقشه، دوستی ما به این ترتیب آغاز شد» درسه ماهی که باهم بودند هرروزبا هم به صحبت می نشینند. «درواقع آموزش مرا به عهده گرفته بود. ازتاریخ وجغرافیا و علوم طبیعی و پیدایش دنیا ومنشاء حیوان و انسان برایم درس گفت» نویسنده با قدردانی از وارطان و شمردن صفات انسانی او می افزاید «دربارۀ وارطان همین بس که بگویم اویک فرشته بود که به شکل انسان با اندیشۀ برابری انسان ها برمن ظاهرشد او زندان را برای من به کلاس درس بدل کرد. وارطان با درس های خود برای همیشه مرا از زندان افکار پوسیده ام رهانید».
ازفلاکت های مردم ونا به سامانی های اجتماعی که پیامدهای جنگ اول و جنگ های ارامنه و مسلمان ها بود دربرگ های زیادی روایت های تلخی دارد که به نظر می رسد درست ترین و صحیح ترین اطلاعات باید بوده باشد. به روایت همین خاطره : «سیاست های دولت های بزرگ براین بود که مردم وقوم های گوناگون را به جان هم بیاندازند» به همان میزان که ارامنه مسلمان ها را می کشتند، مسلمان ها نیزارامنی ها را می کشتند. ویرانی و تلفات از هردو طرف بود.
از دکترصفی زاده نامی اسم برده که درارتش روسیه خدمت می کرد. از انسانیت و نیکنامی وخوش سیرتی او می گوید. درآن روزهای سخت جنگ ارمنی – مسلمان «اسباب جراحی و داروهای لازم را به زین اسب می بست و برای درمان زخمی ها داوطلبانه راهی جبهۀ جنگ می شد. گاهی سه چهار روز به خانه بر نمی گشت و بیشتربا لباس و چکمه درصحرا می خوابید و اززخمی ها پرستاری می کرد . . . . . دکتر صفی زاده درسال ۱۲۹۷ هجری شمسی، مانند دیگر مهاجران ازراه ماکو وارد ایران شد . . . . . . و در۱۳۰۳ با درجۀ سرگردی وارد ارتش ایران شد ومدت سیزده سال در شاهپور سلماس اقامت و زندگی کرد» . . . کوچکترین فرزند او دکتر اکبر صفی زاده درتبریز به درمان مردم و تدریس دردانشگاه مشغول است».
جبارباغچه بان در۳۴ سالگی در۱۲۹۸ « با خانوادۀ پریشان خود وارد خاک ایران شدند» در شهر مرند مسئولین اجازه نمی دهند به سمت تبریزحرکت کند به ناچار درآن شهرماندگار می شود. با کمک حزب تجدد با سمت آموزگار با حقوق ماهی ۹ تومان درمدرسۀ احمدیه مرند به کار مشغول می شود. ازنخستین روزشروع کارش به نفرت یاد می کند. ازهوای نامطبوع وتهوع آورکلاس ولباس های پاره ومندرس وتن های کثیف شاگردان به ویژه سرهای کچل آنها : «چون ازخودم پولی نداشتم ازآشنایان کمک مالی می گرفتم به مصرف دوا ودرمان و تمیزکردن سرو گردن شاگردانم می رساندم . . . خودم سر بچه ها را با دست خود می شستم ودوا می زدم و می بستم . . . » ترتیب لباس یک شکل برای شاگردان واجرای بازی نمایشنامه ای به نام “خورخور” نوآوری های اورا برسر زبان ها می اندازد. همو با گرفتن امتیازبرای تأسیس یک دبستان دخترانه که «فرهنگیان لوازم مدرسۀ احمدیه را برای این دبستان نوبنیاد دراختیارم گذاشتند . . . درافتتاح دبستان عده ای از اهل بازار، با فریب و نقشۀ یک روحانی تیره فکربه سرم ریختند وبا اجیرکردن چند شرخر مرند قصد جانم را کردند که به خانه شجاع نظام که حاکم مرند بود پناهنده شدم»
نوآوری های این معلم دلسوز، به مزاج مدیردبستان که پدرزنش وکیل بانفوذی بوده خوش نیامده با توطئۀ و پشتیبانیِ او، درتدارک طرد این معلم تلاش می کند که موفق نمی شود. در این میان بلوری شهردار تبریز نیاز به آموزگاری دارد برای یک دبستان تازه تأسیس درتبریز که نویسنده درخور مقام و منصب این کار، به تبریز منتقل می شود.
درتبریزبا کمک وهم اندیشی با فیوضات رئیس فرهنگ آدربایجان، که ازفرهنگیان محلی بود با تأسیس (باغچه اطفال) موفق می شود. با یاد آوری از توانائی ها و ابتکارات شخص خودش به قروتنی اشاره می کند: « . . . کارهای من مانند یک شعبده باز چینی تحسین همه را بر [می] انگیزد. البته خودم نیز مانند شعبده بازان از معرکه هائی که برپا می کردم لذت می بردم».
با تغییر رئیس فرهنگ وآمدن دکتر محسنی نام ازمرکز، اوضاغ زیرورو می شود. این شخص مغرض که نسبت به مردم آذربایجان و زبان آذری بدبین و دشمنیِ خاصی داشت وسینه به سینه بد دهنی ها و توهین هایش ورد زبان مردم بومی تبریز بود، همیشه به ننگینی از او یاد می شود. «دکتر محسنی به جای این که سوابق وعلائق فرهنگیان را تقدیر وتشویق کند، دستور اکید داد که درادارۀ فرهنگ، کارمندان با مراجعان مدرسه ها دربیان با یکدیگر باید به زبان فارسی گفت وگو کنند. ادامه این روش به آنجا منجرشد که «روزی عده ای خانه اورا محاصره کرده باسنگ به جانش سوء قصد کردند تا بالاخره والی مجبورشد برای حفظ حان او یک دسته سربازبفرستند» این کارشکنی ها بالاخره اثرمنفی خودرا بروز می دهد درسال ۱۳۰۶ با قطع کمک های مالی ازطرف فرهنگ “باغچۀ اطفال” تبریز منحل شد.
با انتقال فیوضات به شیراز، فرصت مناسبی پیش آمده که نویسنده به شیرازبرود. درآن سالها مسافرت ازاین شهربه آن شهر درایران، احتیاج به جوازعبور و ورود داشت. اوبرای گرفتن جواز به شهربانی می رود و پس ازده روز سرگردانی موفق نمی شود. با سرهنگی که معاون درگاهی است دربگومگوی تندی سرهنگ فریاد می کشد « من چه می دانم، به هرجهنم دره ای که می خواهی برو» با چند ناسزا. و نویسنده هم فریاد می کشد وسرتیب درگاهی ازاتاقش بیرون آمده لگدی به اومی زند و زمین میافتد ویک راست میبرندش زندان. پس ازدوسه روزاز زندان بیرون می آید. داستان کسی که ضمانت او را برعهده گرفته و از زندان نجات داده است، از شنیدنی ترین داستان های عحیب است که درآیینۀ زمان، اوضاع دوران را به درستی درمعرض تماشای تاریخ گذارده است. نویسنده، دربارۀ ضامن خود که یک همشهری یعنی اهل ایروان است توضیح می دهد:
«دراواخر جنگ بین المللی اول که سلطنت “رومانوفها” با انقلاب خونین بالشویکها واژگون و زندانها شکسته شد سرتاسر روسیه درنا امنی واغتشاش می سوخت» فرار و مهاجرت خانواده ها و مردم شهر ها به نقاط دیگر جهان را نقل می کند. همو با دوبخش کردن این مهاجران، یعنی دکتر و مهندس و بازرگان و زندانی های ازسیبری برگشته که همراه و با هم به ایران رفتند و سکونت کرده و به کار مشغول شدند؛ دربستر این روایت با تمیز ومعرفی افراد شیادان را نیز معرفی می کند. عده ای نیز همان کارهای گذشتۀ خود را، البته با تغییر لباس و وضع ظاهری ازسرگرفتند. ضامن ایشان که عبای تاکرده زیربغل با تسبیح بلند دردست داشت، یکی ازآن شیادهای سابقه دار بوده «این شخص به جرم تجاوز به عنف در زندان های سیبری زندانی بود». دولت وقت ایران باشناسائی این افراد به طوری استفاده می کرد. نویسنده این موضوع را با کنایۀ تلخی روایت می کند:
«دراین پناهگاه یعنی ایران، گروه اول، گروه برجسته، نه فقط خوشکامی ندیدند، بلکه با ناکامی های زیادی هم مواجه شدند. ولی برعکس گروه دیگر که دستشان را به خون “عشقی ها” و “مدرس ها” سرخگون کردند و بسیار موفق بودند. بعضی شان صاحب ملک و ثروت های کلان و مقام های رفیع شدند. . . »
نویسنده پس ازرهائی ازآن زندان با رانندۀ جوانمردی به شیراز می رود «فقط چهارریالی را که به مأمورین درگاهی درسر جاده بود فوق العاده گرفت».
خاطرۀ خوش از شیرازوصفای مردم آن سرزمین را به زیبائی شرح می دهد. بافعایت های فرهنگی خود که مورد استقبال بوده، و ازاحترام محلی ها به نیکی یاد می کند. وسپس به تهران بر می گردد و با تشکیلات تازه ای که راه انداخته سرگرم می شود.
پس از شیراز به تهران آمده وسال ها درتهران با راه انداختن مراکز آموزشی خدمت می کند از علی اصغر حکمت وزیر فرهنگ وقت به نیکی یاد کرده است. این مرد خودساختۀ متواضع و بی ادعا، «با وجود این که اطلاعات تکنیکی و تحصیلات فنی نداشتم و اطلاعاتم درمورد کارهای مکانیکی از حد ساختن یک زنگ اخبار تجاوز نمی کرد، تصمیم با ساختن تلفن گنگ گرفتم اسبابی که کر و لال ها با گرفتن میلۀ آن به دندان می توانند ازطریق استخوان فک ارتعاشات صوتی را دریابند» این دستگاه را به ثبت می رساند. و سپس تجربه پانزده سالگی خود در این مورد را شرح می دهد.
ازتوضیح بیشتردرباره این کتاب می گذرم که به درازا می کشد. اما گفتن دارد که نویسنده، برگ هایی مستند از تاریخ اجتماعی زمان را بی کمترین بیراهه رفتن ها بیان کرده است. شاید انتشار خاطرات در پس ۴۴ سال پس ازفوت نویسنده، درتبیین خاطره های پنهانی بی رابطه و بی اثر نبوده است.
دربارۀ تشکیل دبستانی برای “کر ولال” ها که ازمدت ها پیش فعالیت را شروع کرده بود می نویسد: « سال های بین ۱۳۳۲ تا ۱۳۳۶ برای دبستان کر ولال ها حیات جدیدی محسوب می شود» وسپس از کمک های وزیر فرهنگ وقت دکترمهران با سپاس یاد می کند. وفعالیت های چندسالۀ آن را با جرئیات شرح می دهد. ازناکارآمدی جمعیت هیئت مؤسسان و بی انظباطی اعضای جمعیت، دل خونی دارد وبه بدی ازآن ها یاد می کند. «به جای اولویت دادن به برنامه تربیت معلم، اصرار ورزیدند بنای جدید دبستان وایجاد شبانه روزی درصدر برنامه قرار گیرد».
سرانجام با اتمام ساختمان «آموزشگاه کر و لال های باغچه بان» دریوسف آباد مرکزیتی در تهران تأسیس می شود وآموزش این عده ازمحرومان جامعه را به طور رسمی برعهده می گیرد.
جبارباغچه بان وهمسرش صفیه خانم میربابائی، با تلاش های پُردوام خود میراثِ بزرگی به یادگار گذاشتند و با این کار فرهنگی درخدمت بشریت، نام خود را جاودانه ساختند.

اخبار ورزشی روز چهارشنبه با امیر خسروجردی

dappers

پرسپولیس با برد شیرین مقابل بینادکار برای رقبایش در آسیا خط و نشان کشید، نوار شکست ناپذیری بنیاد کار پاره شد.
درادامه هفته دوم مرحله گروهی رقابت های لیگ قهرمانان فوتبال آسیا سه شنبه در گروه یک، پرسپولیس تهران در تاشکند به مصاف میزبانش بنیادکار ازبکستان رفت و با ارائه یک بازی برتر، حریفش را با تک گل محمد نوری که نیمه نخست از روی نقطه پنالتی به ثمررسید مغلوب کرد و ضمن کسب سه امتیاز دلچسب، به شکست ناپذیری بنیادکار در مقابل تیم های ایرانی درتاشکند خاتمه داد و با ۶ امتیاز به تنهایی درصدر جدول رده بندی این گروه قرار گرفت.
سرخپوشان پایتخت دراین دیدار بازی هدفمندی را به نمایش گذاشتند و روی ضدحملات چندین بار روی دروازه بنیادکار خطر سازشدند که تنها یک بار روی ضربه پنالتی نوری به گل رسید و بازی را به سود خود خاتمه داد و با این برد، نشان داد که رقیبی جدی برای تیم های مدعی دراین دوره از لیگ قهرمانان است.درآنسوی میدان، بنیادکار نیز که همه چیز را از دست رفته می دید برای رسیدن به گل تساوی با تشویق های بی امان هوادارانش حملات زیادی را روی دروازه پرسپولیس تدارک دید که روی هوشیاری سوشا مکانی و مدافعین پرسپولیس ناکام ماند و درنهایت با پذیرش این شکست تلخ، موقعیت خود را دراین گروه به خطر انداخت.

تا مشخص شدن وضعیت سربازی، پولادی دیگر به تیم ملی ایران دعوت نخواهد شد.
درحالی که تیم ملی ایران تا ۳ هفته دیگر و در زمان تعطیلات عید نوروز برای برپایی اردویی تدارکاتی و برگزاری دیدار دوستانه با تیم‌های ملی شیلی و اتریش در حالی راهی اتریش و سوئد خواهد شد، هنوز هیچ اقدامی به منظور همراهی بازیکنانی که با مشکل خدمت سربازی مواجه هستند از جمله مهرداد پولادی و سروش رفیعی که در جام ملت‌های آسیا نیز تیم ملی را همراهی می‌کردند، صورت نگرفته است.
بر همین اساس از تیم ملی و فدراسیون فوتبال خبر رسیده علاوه بر اینکه پولادی تیم ملی را در اردوی نوروزی اروپایی همراهی نمی‌کند، این بازیکن تا مشخص نشدن تکلیف خدمت سربازی‌اش حتی برای همراهی این تیم در مقدماتی جام ملت‌های آسیا و مقدماتی جام جهانی در سال آینده دیگر به تیم ملی دعوت نخواهد شد.

کاشانی:از مدیرعاملی منتقمی بی خبرم.
جعفر کاشانی رئیس هیئت مدیره باشگاه پرسپولیس از مدیرعاملی بهروز منتقمی در این باشگاه اظهار بی‌اطلاعی کرد و گفت: این خبر را فقط در رسانه‌ها دیدم و هیچ اطلاعی در این مورد ندارم.
وی در پاسخ به این سوال که آیا علی‌ اکبر طاهری و حسین کلانی از سمت خود استعفا داده‌اند که در جلسات هیئت مدیره باشگاه پرسپولیس شرکت نمی‌کنند، گفت: این موضوع هم فقط در رسانه‌ها مطرح شده و هیچ نامه استعفایی به دست من نرسیده است. نژادفلاح به عنوان سخنگوی هیئت مدیره بهتر می‌تواند در این مورد اظهار نظر کند.

بازیکن ساندرلند به علت رابطه نامشروع بازداشت شد.
آدام جانسون به دلیل رفتار غیراخلاقی توسط پلیس انگلستان دستگیر شده است.
به گزارش خبرگزاری مهر، بازیکن پیشین تیم فوتبال منچسترسیتی که ۲۷ ساله است به دلیل تجاوز جنسی به فردی که زیر سن قانونی است از سوی پلیس بازداشت شده است.باشگاه لیگ برتری ساندرلند از هرگونه اظهار نظری در این خصوص خودداری کرده است.
وی درسال ۲۰۱۰ با انعقاد قراردادی به ارزش هفت میلیون میلیون پوند از میدلزبورو به سیتی پیوست و به این تیم کمک کرد تا در فصل ۲۰۱۱-۲۰۱۲ به عنوان قهرمانی لیگ برتر برسد.
جانسون ۱۲ بار پیراهن تیم ملی انگلستان را بر تن کرد.

راجرز:استوریج نزدیک به روزهای خوبش است.
دانیل استوریج که یک فصل رویایی را در لیورپول سپری کرد، در فصل جدید از ابتدا دائما دچار مصدومیت شده و پس از بازگشت به میادین نیز نتوانسته در حد و اندازه های فصل پیش خود ظاهر شود.
براندن راجرز سرمربی قرمزهای مرسی ساید در جمع خبرنگاران گفت: دنیل هنوز کاملا آماده نیست، زیرا این بازی‌ها، بازی های تمرینی برای بازگشت به روزهای خوب نیست. او از سیستم جدید شگفت زده شده.اگر استوریج در آمادگی در سیستم قرار بگیرد، تیم عالی خواهد شد. در پایان هفته، دنیل آمادگی کامل به دست خواهد آورد. او برای لیگ برتر اماده نبود و برای همین، ما سعی کردیم او را به نحوی با تیم هماهنگ کنیم.

اختصاصی سایت خبرنامه خلیج فارس