خانه » هنر و ادبیات » نقد و بررسی کتاب هنر روسپی گری / رضا اغنمی

نقد و بررسی کتاب هنر روسپی گری / رضا اغنمی

022

هنر روسپی گری

هنر روسپی گری
نویسنده : پیتروآره تینو (۱۵۵۶ – ۱۴۹۲)
مترجم اردشیر اسفندیاری
ناشر: کتاب ارزان
چاپ نخست : ۲۰۱۴ سوئد

مُحتسب کون برهنه در بازار
قحبه را می زند که روی بپوش
سعدی

Dialoghi نام اصلی کتاب است. ولی در ترجمه به فارسی به (هنر روسپی گری) تغییریافته است. معلوم نیست چرا؟ و به چه علتی؟ کاری که نبایست می شد، ولی به هردلیلی شده است. بی تردید، انگیزۀ اصلی، القای آسان بودنِ متن برای خواننده فارسی زبان بوده است. که چنین اسم زیبا با بوی خوش «سکسی» حکمتی داشته «ناصرانه»، که برگزیده شده است.اما نباید ازحق گذشت که کمتر دیده شده ازمتون قرن شانزده، کتابی را پس از پانصد سال ازگنجینۀ کتابخانه ها در آوردن، آن هم از زیان نروژی برگرداندن به فارسی و فرستادنش به بازار کتاب؛ جز عشق وعلاقه و پایبندی به اخلاقیات ادبیات نمی توان بهانه ای به این کارخیر فرهنگی تراشید. جا دارد که پیشاپیش از مترجم گرانقدر و ناشر قدرانی شود.

آن خداوندگار؛ آن خوره ی سلاطین : درمعرفی نویسنده و بازکردن فضای سال های زندگی «لودو ویکو آریوستو ۱۵۳۳- ۱۴۷۲» آفرینندۀ حماسه ی «اورلاندو دیوانه» آغاز می شود. و آنگونه که از پیشدرآمد بیست برگی وتوضیح مترجم برمیآید و او را معرفی می کند : آره تینو فرزند کفاشی است ازاهالی “اره تسو” [ناحیه ای از ایتالیا] که آثار درخشانی ازخود به جای نهاده و «زورمند ترین امیران و شاهزادگان از آره تینو بیم داشتند. سراینده ای که قدرتمندان را رام کرده بود». از نوجوانی او می گوید که : «درایام نوجوانی ازطریق تن فروشی به درباریان روزگار می گذرانده است». با تکیه به همین روایت اضافه می کند: « ازاین روهیچ سرّی نیست که بر وی پوشیده مانده باشد و می داند که درپس پرده ها چه می گذرد».

به بهانۀ زادروز نویسندۀ کتاب، اهمیت سال ۱۴۹۲ میلادی را یادآور می شود: کشف قاره امریکا به وسیلۀ کریستف کلمپ و دیگری غلبۀ دو سردار رُمی به «آخرین بازماندگان سلطان نشین موریتانی درغُرناطه را نیز سرکوب کردند جامعه ی چند ملیتی اندلس باردیگر به تصرف نژاد رُمی درآمد» و سپس ازانتخاب یک کاردینال اسپانیائی الاصل به نام “رودریگو بورگیا” به عنوان «پاپ اعظم کاتولیک های جهان» یاد کرده و ازحکومت ننگین و رفتارهای ستمگرانۀ یازده سالۀ او به شدت انتقاد می کند: «درتاریخ جهان به عنوان یکی ازفاسدترین و شیادترین حکومت های دینی رُم ثبت شد. شاهدان عینی بسیاری از مِی گساری ها و تجاوزهای جنسی بی شمار درقصر پاپ اعظم و بالاترین رده های دستگاه رهبانیت خبر می دهند.» و نمونه ای از فساد دینی را به دست می دهد و رسوائی های پاپ را عریان می کند. با روایتِ شرم آورِ«شرکت پاپ و فرزندانش درپنجاهمین جشن بزرگ فواحش درباری رُم»، از فجایعِ ویرانگرحکومت های دینی پرده بر می دارد.

حادثۀ غارت رُم در۱۵۲۷ که به تاراج و ویرانی مقر مسیحیان مقدس انجامید و دستگاه روحانیتِ کلیسا را لرزاند؛ و شدت گرفتن آثار نارضائی مردم که ازمدت ها پیش، شایعۀ وقوع پیشامدهای نگران کننده را پراکنده کرده بود، حوادثی است که نویسنده «یک سال پیش ازآن حادثه با نوشتن مقاله ای چپاول قریب الوقوع رُم را پیش بینی کرده بود». همو که دربیست سالگی نخستین کتاب شعرش را منتشر کرده، به عنوان منشی بانکدار معروف سرگرم کارمی شود، از نوجوانیِ نویسنده می گوید و دوخواهرش که از او جوانتر بودند : « از طریق خود فروشی روزگار می گذرانده اند». طولی نمی کشد که شهرتِ نوشته های آره تینو، و شعری که سروده و بر مجسمه ی «یاسکونیو» آویخت، «پژواک صدایش از دیوارها و باروهای رُم شنیده می شود».

نویسنده با ابتکاری نو «در سال ۱۵۲۴ هرزه نگاری هایش را دریک سری از ورق های بازی منتشر می کند». این هرزه نگاری ها حالت های گوناگون آمیزش جنسی زن ومرد را با نقاشی های «گیولیو رُمانیو» منتشر و در دسترس عموم قرار می گیرد و زمینۀ توطئه قتل آره مونتیو را فراهم می سازد اما، نویسنده به طرز معجزآسایی جان سالم به در می برد. نویسنده با سرودن کمدی « لاکورتی کیانا که معروفترین کمدی اوست منتشر می کند. او دراین اثر طفیلی های ریاکار وهرزه ی رُم را هجو می کند».

نویسنده با ترکِ رُم به ونیز باقیمانده سی سال عمر خود را درآن شهربسیار زیبا می گذراند. زمانی که قدرت تجاری و هنری جهانی جمهوری ونیز، همچنین آزادی بیان دراوج شکوفانی بود. «آزادی مطبوعات و قوانین مترقیانه درآنجا به رسمیت شناخته شده است. . . . ثروت هنگفتی تمرکز یافته بود و از زمان جنگ های صلیبی شهری تجاری و صنعتی بود. . . . . . . ونیز به مدت ۵۰۰ سال به عنوان یک جمهوری مستقل و پویا به زندگی خود ادامه داده است . شهری زیبا، ثروتمند و بخشنده. . . . . . . روحانیت و زاهدان ازجلوه گری زنانی که باسینه های نمایان قدم می زدند به ستوه آمده بودند . بسیاری از صومعه های جزایر ونیز به باشگاه روسپیان تبدیل شده بود» و سپس از مشارکت روسپیان درمحافل ادبی و هنری می گوید و آشنائی آنها به چند زبان که حرف می زدند. و انتشار کتابچه ای با نام “نرخ روسپیان» با اسامی ۱۱۶۵۴ روسپی با آدرس محل کار و زندگی و بهای همخوابگی شان .

نویسنده، درهمان حال که خوشگذرانی های مردانِ هوسباز را شرح می دهد ازگسترش فرهنگ و هنر بین جامعه غافل نیست. از نشرکتاب در ونیز و وجود ۲۰۰ چاپخانه پُرکار که مقام اول را دراروپا داشته سخن می گوید. رونق و رواج امور فرهنگی و هنری سال های پر شکوهِ ونیز را توضیح می دهد. «ازسال ۱۴۹۰ تا ۱۵۰۰ میلادی ۱۴۹۱ عنوان کتاب دراین شهر به چاپ رسید. درسال ۱۵۳۸ قرآن به زبان عربی به چاپ رسید و ۹ سال بعد به زبان ایتالیائی ترجمه شد»

اسناد این کتاب نشان می دهد که «آره تینو» نویسندۀ پُرکار وهوشیاری بوده وآشنا با رشته های گوناگون ادبی، هنری : نمایشنامه نویس، شاعر، منقّد ، حماسه سرا، هزل و هجو نویس، و « یکی ازچهره های شاخص هرزه نگاری “پورنو گرافی” در قرون وسطاست». ۳۳۰۰ نامه از او به جا مانده که در شش جلد منتشر شده است. درنامه نگاری ها نیز سبک و روش همیشگی را دنبال کرده است. همان شیوۀ نگارش درکمدی ها : در بی آبرو کردن و تاخت و تاز به فضل فروشان و خشک مغزان، و مهمتر پاپ های اعظم و طبقۀ اشراف. «طبقاتی که با ریا و زیرکی نیات خود راعملی می کنند، در حالی که روسپیان ساده ل وجانیان کوچک به راحتی رسوا می شوند. «جهان آن چنان قلب و واژگون شده است که حربه ای کاراتر ازطنز برای آره تینو باقی نمانده است».

ازنوشته های”لوکیان” از اهالی “ساموساتا” که درسده ی دوم میلادی می زیسته یاد شده، ازهزلیاتِ او که برای برخی از نویسندگان منبع بزرگی درادبیات گذشته بوده و «معروف ترین آن ها مباحثات روز قیامت است که خدایان درآنجا حماقت، بدجنسی، نادانی و پلیدی خودرا آشکار می کنند» سخن می گوید. تلاش نویسنده برای رهائی روسپیان از جهل و نادانی که درچنگال اشراف وپاپ های اعظم و دیگر پاسدارانِ کلیسا، اسیرند و به زندگی برده وارِ فساد معتاد شده اند؛ خواننده را به دنبال خود تاپایان کتاب می کشاند. و شگفتاور این که تمدن اروپائی با عبوراز دنیای سیاه و خونین قرون وسطائی وپشت سرگذاشتن حنگ های صلیبی، این بار با شروع نوزانی ها، و فرهنگ نوپای رونسانس؛ قدرتِ آسمانیِ خدا و فریبکارانۀ کلیسا رنگ میبازد تا می رسد به مرز بیرنگی؛ ولی ازبین نمی رود؛ اما، دربستردگرگونی های همین دوران است که با ظهور متفکران نواندیشِ غربی، رسالتِ انسان با تکیه به اندیشۀ خود و فارغ از “تفکر توده ها”، در جامعه می پیچد. سرنوشت بشر با تقویت بنیادهایِ خردگرائی زمینی می شود. انسان، درآستانۀ نو موفق می شود مقام و پایگاه گوهریِ خود را دریابد و گسترش دهد.

با ظهور جنبش اصلاح طلبی، «در سال ۱۵۴۸ اولین جشن کتابسوزان درمیدان بزرگ شهر به راه می افتد». وآره تینو هشت سال بعد، در یک مهمانی با مشاهدۀ «حکایتی جسورانه ازخواهرش ازشدت خنده با پشت به زمین می خورد و می میرد». وجنازه اش را که درجوار کلیسا بوده، پس ازمدتی بیرون آورده درجای دیگری به خاک می سپارند. گمنام مانده است. اما آثارش «در بین مردم دست به دست می گشت و خوانده می شد».
پیشدر آمد جامعِ این دفتر با امضای «یون روگنلی اِن» به پایان می رسد.
بخش عمدۀ این دفتر گفتگوئی ست بین مادر و دختری با نام های “پی پا” و ” نانا”. مادر با دختر بیست ساله اش ناتا درباره معلشرت “روسپی” با مردان گفتگو می کند . مادرتجربۀ چند ساله خود را درهفت روز به دختر جوانش که دست او هم تو کار روسپیگری ست روایت می کند. همو رفتار و روش مردانِ طبقات گوناگونِ جامعه را برای دخترش شرح می دهد.ازدست و دلبازی ها وصفات نیک و بدِ مردها از پستی و رذالت های مادی ومعنوی مردان، حتی ازرفتارها و خواهش های نفسانی آن ها در رختخواب بی پرده سخن می گوید. به او می آموزد که چگونه باید رفتار کند. متین وبا ادب باشد که مشتری ها را نرنجاند و جیب هایشان را خالی کند یاد می دهد که : «. . . فقط این نیست که دامنتو تا روی ناف بالا بزنی و بگی : “بفرمائید غذا حاضره”». تجربه های پندآموز مادر که یادآور اندرزهای حکیمانه بزرگان است، جزئی ترین حرکات و رفتارهای دختر با هوادارانش را به او میآموزد. مادر که درکار خود ورزیده است و تجربۀ معاشرت با مردان گوناگون را در کارنامۀ خود دارد، در بیشتر سخنانس، به تلخی ازمردان کلیسا و دیندارن یاد می کند. خواننده درمی یابد که هرزه ترین و بی شرم ترین مردان، پیروان و پیشوایان کلیساها هستند. همو، حتی میراث های متبرک کلیسا و شمایل مردان خدا درهاله ای از نور را، که زینت بخش در و دیوار معابد هستند، چون سکۀ سیاه از اعتبار می اندازد: «میراث هایی که کمترین رنگ و بوئی از حقیقت درشون نیست. ای کاش به جای این جعلیات و شمایل های دروغین که به عنوان میراث های متبرک به دیوارکلیساها آویختند اون تازیانه های چرمی رو می آویختند. اون شلاق هایی که انتهاشون خارهای فلزی وصل بود، اون نعلین ها اون تسمه ها، اون کاسه های چوبی که روزه داران برای جیره بندی آب و امتناع ازاصراف باخودشان داشتند، اون چوب و فلک ها، طناب های دار، جمجمه های مردهایی که دغدغه مرگ رو در ذهن توده ها برای همیشه ثبت می کند، دستبندها وقلاده ها پابندها، ابزار داغ ودرفش به سلاّبه کشیدن مفسدین فی الارض و تمام این ملزوماتی که به قصد رعب و وحشت توده ها دراختیارشون بود».

به روایتی این ابزار شکنجه و تن آزاریِ کُهن، درقرن چهاردهم با شیوع بیماری کشندۀ طاعون دراروپا را پیروان کلیسا رواج دادند. آنان براین عقیده بودند که بالا گرفتن موج گنهکاران و بی اعتقادی مسیحیان، خشم وغضب الهی را برانگیخته و خدا دارد از آنها انتقام می گیرد. برای توبه و به دست آوردن دل خداوند عادل به تن آزاری متوسل شدند. درمشارکت سازمان بافتۀ تن آزاری ها گروه های عوام ولایه های زیرین اجتماعی با نیزه های تیز که زیرپوست بدنشان جاسازی شده بود باتن های خون آلود، با علم و کتل در انظار ظاهر می شدند؛ و با راهنمائی و سردمدارای کلیسا که همچنان سرگرم معامله باخدا بودند! صحنه های دلخراشی از سرانجام گنهکاران را به نمایش می گذاشتند.

مادر، آفت های فقر و فلاکت آن را یادآور می شود : «ما اگه می تونستیم شکم خودمونو سیر کنیم . . . دخترم ما دائم در معرض اتهام ایم هم درشب و هم در روز، وجنده ای که این همه توهین رو به جون نخره باید ازفقر و گشنگی تو کوچه ها جون بده. ما جسم مونو ارزون تر ازگوشت پیشخون قصاب ها می ذاریم اختیارشون» . مادر جایی که حرف و حدیث شانش واقبال پیشامده ازقول « “ساراپیگا” که سگبان بوده و اُلاغارو قشو می کرد تازگی ها اسقف اعظم شده.» ودیگر اینکه «یارو لعنت چی بود الان خطیب بزرگ کلیسای شهره» . مادر از تجربه خود در رابطه با کاردینال ها به دخترش یادآور می شود، که آنها هر طوری خواستند رفتارکند. « . . . وقتی ازت می پرسند که بهشون افتخار بدی ازعقب دخول کنن و تو درجواب میگی : ” از عقب؟ . . . . . . کثافتکاری هاشونو پیش کسی افشا نکن چون واسه ات گران تموم میشه».

ومادر با این آ رزو به صحبت پایان می دهد: «ناتا: اگه پندهایم به ثمر بشینه دلم آروم میشه. اما اگه نشنیده بگیری . . . . . . این هفت روزی که به منزلۀ وصیتم بود هدر میره. اما اگه به حرف مادرت عمل کنی نه فقط روح و روانم بلکه تن واستخوانم هم سبک میشه .. . » و دفتر به پایان می رسد.

هدف این دفتر نه معرفی تاریخ و نه تبیین اخلاق مسیحیت بلکه زمینه ای در شناخت و درک درست از” فهم” فرهنگِ دوران و تمایلات مردمِ زمانه است ولو در رواجِ هرزه خواهی آنهم با تآیید و تشویق کلیسا. هم چنین، درک درست و شناخت ماهیت ادامۀ رفتارومنش پرچمداران ودکانداران دین است. ابزارقراردادن آن و نهادینه کردن مراسم مذهبی؛ که به موازات هم جهل عوام را نیز نهادینه می کند و گسترش می دهد تا مزر مسخ شدگی. این که با نام خدا و به بهانۀ رستگاری عوام، بساط جهل و نادانی و فریب را نهادینه کرده اند تا جائی که پنداری، از اساسی ترین وعده های نجات بشری برای مؤمنان هردین است و جواز ورود به بهشت موعود تردیدی نیست.
اما، دراندیشۀ نویسنده چنین می خوانیم که پرچمدارانِ دین به خدا اعتقادی ندارند. نشانه های بی اعتقادی آنان را به دست می دهد و ثابت می کند که : هیچگونه نشانی نیست که باور یا تعهدی نسبت به وعده های خدا و کتاب آسمانی او را پذیرفته باشند. نه خدارا و نه پیام آوران را با همۀ وعده ها ومکتوبات شان. تا جائی که درمعرفی حامیان کلیسا و وارسیِ پیشیینۀ اسقف های اعظم و منادیان مسیحیت؛ در رهگذر حکایت روسپیان، ذره ای از احساسِ بیم و هراس ازعقویتِ خشم وناراحتیِ “پدر مسیح” در متجاوزان دیده نمی شود. آنها، با گردن فرازی و اطمینان از نبودنِ هرگونه بازخواست و مجازات در گسترش ورونقِ غرایز جنسی و راه اندازیِ تجارت ننگین وشرم آور تن فروشی زنان، مشارکت علنی دارند. این که نویسنده، درنهایتِ عریانی وقایع زمانه را زیر ذره بین نقد برده، کاریست درخورِ ستایش؛ که چهرۀ باطنیِ دین ومذهب را همان گونه که بوده درآیینۀ تاریخ منعکس کرده و ناهنجاری های فرهنگی – اجتماعی را ثبت کرده است. همو به درستی نشان داده که کانون فساد و سیه روزی انبوهِ زنان کلیساست و حامیان کسب وکار روسپیان اسقف ها و کاردینال ها هستند. تا جائی که صومعه های و عبادتگاه های بسیار با شمایل هایِ نورانی، فریبنده و رقت انگیز به مراکز عیش و نوش و هرزه گرائی اشراف و پاپ های اعظم بدل شده است.همو نشان می دهد که کلیسا نه تنها از بزرگ ترین حامیان، بلکه از بانیان این قبیل مراکز عیش و نوش بوده اند که بارها دراین دفتر ازآن ها یاد کرده است.

شجاعت نویسنده را باید ستود. و رسالت انسانی او را که فارغ ازدام های خود فریبی، کلیسا و پیروانش را آن چنان که بوده معرفی کرده است. و مهمتر فضای باز، آزادیِ بیان و آزاد اندیشی در زمانه را .

جوابی بنویسید

ایمیل شما نشر نخواهد شدخانه های ضروری نشانه گذاری شده است. *

*