گذری و نظری در خلوت غربت: ادب، هنر، تاریخ، سیاست
نوشتۀ منوچهربرومند
نشر اورمزده چاپ پاریس ۲۰۱۴
۵۳۹ صفحه
نوییسنده کتاب، اهل هنر و دانش است. وازکارشناسان هنرنقاشی، آشنا با مکاتب گوناگون دراین زمینه به ویژه با مکتب های مغولی هند – ایران وهند وبغداد. بیشترین برگ های این دفتر را همان طوری که در پیشگفتار آمده درکنار مقالات هنری – مقالات اجتماعی – یادواره – رفع شبهه و سرانجام تقریظ؛ که قبلا درنشریات گوناگون منتشرشده را، جمع آوری و یکجا منتشر کرده است.
کتاب مدتی پیش به دستم رسید همراه با دفتری بانام: «مهدی حمیدی شاعرملی نامیرا در دور دست خاطره ها». هردو کتاب اثر منوجهربرومند و چاپ ونشر همزمان. درتورقی گذرا درباره کتاب اولی متوجه شدم که مجموعۀ مقالاتی ست با جستارهای گستردۀ و گوناگون وحاصل سال ها زحمت وقلم زدن. در «بررسی های هنری و کنجکاوی های تاریخی واجتماعی نگارنده است طی بیبست وچندسال گذشته فراهم آمد ودرجراید برون مرزی انتشار یافت». نخست باید بگویم که جمع آوری مقالات پراکنده دریک دفتر وچاپ وانتشار آن از کارهای بسیار ماندنی و ستودنیِ فرهنگی ست که نویسنده کتاب هشیارانه انجام داده است. روزنامه و نشریه ها ازبین می رود و اندک نسخه ای در کتابخانه ها برای پژوهشگران بایگانی می شود، اما کتاب درخانه ها در دسترش علاقمندان می ماند وماندگار می شود. بگذریم ازاین راه افتادن جهانی الکترونیکی شدن کتاب ها که سقوط کتابخانه های بزرگ را در پی خواهد داشت.
مطالب کتاب شامل: مقالات هنری [۱۳ مقاله] – مقالات اجتماعی [ ۱۶مقاله ] – یادواره [۱۵ مقاله] – رفع شبهه [۱۳] و تقریظ است.
بخش اول بررسی های نویسنده، با اثری زیبا از رضا: قرن سیزدهم هجری. خواننده را با مکتب مغولی آشنا می کند: «مکتب نقاشی مغول هنرستان ایران وهند» شروع می شود. پیداست که نویسنده با صبر و حوصلۀ یک پژوهشگر در تاریخ هنر غلتیده و جوهر پژوهشی خود درکنار حمایت شاهان و بزرگان از هنرمندان را روایت می کند. با آوردن آثاری از هنرمندان و روایتی از کمال هنری آن ها توانائی وچیرگی خودرا در زمینه های تحقیق هنری مکاتب گوناگون عرضه می کند. ازمیزان توانائی ها وشناخت دانشِ تاریخ هنر نزد هندوها و بودائی ها، همچنین از گسترش هنر در نزد آن ها اشاره های جالبی دارد: «هنرنقاشی که درآئین هندوان وبودائیان فاقد منع مذهبی ست . . . غارها، معابد و اماکن تاریخی هندوان، آثار جالبی از نقاشی های هندی است.» وخواننده، با مطالعۀ پیشینۀ تاریخی، با انگیزه های توسعۀ هنر نزد آنان آشنا می شود.
برومند، مخاطبین را با خود به دنیای هنر می برد. با زندگی معدود هنرآفرینانِ درگذشته آشنا می کند. به استادی وتسلط ویژه، آفرینش های هنری آن ها را توضیح می دهد، با تماشای تابلوهای زیبا در رنگ آمیزی ها و طرح های مینیاتوری دراین بخش دفتر، خواننده را چنان مجذوب و شگفت زده می کند که انگار، در یک گالری بزرگ هنری ساعت ها با دنیایی از سرزندگیِ هنر با اندیشه های ساحرانۀ هنرآفرین ها، همرنگ با خطوط آرام بخش رنگ ها درهم آمیخته وغرق در اندیشۀ زیبائی ها سر کرده است.
«استنساخ» طبیعت سازی با ابتکار نوگرایانه»، تابلوئی ست از محمود ملک الشعراء ۱۲۷۵هجری ۱۸۵۸ میلادی، که « به صورت جداگانه از موضوعی واحد با دوتکنیک آبرنگ و رنگ وروغن ساخته است. ازحیث آرایه نور و سایه پردازی های اغراق آمیز، دوری ازریزه کاریها، توانائی تلفیق وابتکاردرعرصۀ ابعاد و گرایش به سوی ساده سازی اشکال هندسی کردن آنها حایزاهمیت جهانی است» دوسایۀ سیاه، در حجم متفاوت، اما هر یک درشکل سایۀ انسان، آنکه زیرنورشمع سرگرم تصحیح کتابی ست وقلمدانی و قیچی درکنارش، تکیه برسیاهیِ مهیب درپشت سر. طرحی زنده و بدیع که با تماشاگر انگار سخن می گوید. روایتگر خاموشی در کنارمردی که چپق می کشد. چند کتاب دم دستش؛ دروادیِ اندیشه وخیال احساس بال و پر می گشاید: تجلی شعور انسان، زیبائی های هنر، افق های نورانی تازه. و این هاست که در ذهنِ تماشاگر جان می گیرد.
ازمحمد غفاری کمال المک و آثار به جا مانده به نیکی یاد می کند. باشرح زندگی او گوشه هایی اززندگی هنرمند نوگرارا توضیح می دهد. آثار هنری که در اکثرکاخ های سلطنتی و خانه های اشرافی و مکان های عمومی و شخصی ازغفاری به جا مانده است را یادآور می شود. خدمات هنری اورا با ویژگی های نقاشی معرفی می کند. برومند سیاهه ای از شاگردان غفاری را آورده است که تنی چند ازنام آوران بودند مانند «هادی تجویدی، و احمد به آور و عیسی خان بهادری، که بعدا به مینیاتورسازی (نگارگری) پرداختند به ویژه هادی تجویدی مینیاتورسازی (نگارگری) ماهر شد و شاهکارهای هنری بی بدیلی از خود باقی گذاشت.»
خواننده هرچه دراین دفتر پیش می رود به کنار از مشاهده و تماشای زیبائی های هنری، با اطلاعات زیاد و نام ونشان هنرآفرینان تاریخ گذشتۀ کشور خود آشنا می شود. مکث نویسنده دردوران صفوی، در شناساندن هنرمندان و مکاتب گوناگون هنری قابل تأمل است. گفتن دارد که متأسفانه دراواخردوران سلطنت صفوی، ضعف سیاسی و گسترش افکار عوامانه مذهبی باسردمداری ملایان سوداگر و آزمند، خدماتِ هنری وعمران و آبادی آن خاندان را زیرگرد وغبارهوچیگران سنتی به سایه بُرد. برومند اما، درنهایت هشیاری، با صبرو حوصلۀ پژوهشگری مسئول پرده ار آن ها بر می دارد. با شرح کارهنرمندان و آفرینش های هنری و خلاق آنها، خدمات دوران صفویه را توضیح می دهد.
رقاصه – سوخت ومعرق – اصفهان ازمیرزاآقا امامی ۱۳۵۰ هجری/ ۱۹۳۱ میلادی. تابلوی خیره کننده ای که بارنگ آمیزی های متن وحاشیه باسایه روشن ها، نقش صورتها تنیده در طرح های رنگارنگ، وکتیبه های هندسی درچهارسوی تابلوخطاطی ریزو زیبا، شبیه خطِ آیات قرانی درمجموع نمایشی حیرت انگیزاز هنر نگارگری وخطاطی ومهمتر یادماده ای جاودانه ازمردان هنرآفرین کم نظیر کشور.
درشرح حال ومعرفی این هنرمند که درجامۀ روحانی بوده و مردی متدین، «به زیارت کعبه وسفرحج رفته» از شاگردانش تنها «استادچابک قلم معاصرآقای محمود فرشچیان که برستیغ کوهسار هنرجای دارد» مینیاتوریست معروف که عمرش درازباد.
شگفتا که چنین هنرآفرین بزرگِ صورت نگار، درجامۀ روحانیت با آن اعتقاد استوار دینی، چگونه ازگزند سنتگرایان متحجر درامان مانده؟ اگردوران ولایت فقیه بود، امروزه از «میرزآقا امامی» این هنرآفرین قابل احترام اسم واثری نبود.
نویسنده، در معرفی محمود فرشچیان و تصویری ازاو، تابلوهائی چند ازآثار این هنرمند برجسته را به نمایش می گذارد. تماشای این تابلوها مخاطبین را با افکارواندیشۀ نوجویانه هنرمند آشنا می کند. دراین کتاب هفت تابلومینیاتوری : حافظ – ۱۳۷۴ / ۱۹۹۵ میلادی. رستن – ۱۳۷۱ / ۱۹۹۲. خاتون خزان – ۱۳۷۸/ ۲۰۰۲. یارب – ۱۳۶۹ / ۱۹۹۱. تمنای رحمت ۱۳۷۶/ ۱۹۹۸ میلادی. رهایی – ۱۳۷۴/۱۹۹۶ میلادی. جویای راز کائنات – ۱۳۸۶/ ۲۰۰۷ میلادی. ازاستاد فرشچیان خواننده را دروادیِ ذوق وملال در هاله ای از آرزوهای گمگشته هستی غرق شگفتی می کند.
نگاه نویسنده، به تابلو «خاتون خزان» تأمل انگیز است. من خواننده درتورق کتاب وقتی چشمم به این تابلو افتاد، بی اختیار یاد فروغ افتادم. درکویر بی اندیشگی ها اندیشه های ریشه دارش زودرس بود. برومند، به هوشیاری سرودۀ فروغ را یادآور شده است با روایتی سنجیده و زیبا با دنیائی ازغم واندوه های بنیادی : «نقشی که در لایه های پنهائی اش ترنم شعر فروغ به گوش می رسد» : «کاش چون پائیزبودم/ کاش چون پائیز بودم / کاش چون پائیز خاموش و ملال انگیز بودم/ برگهای آرزوهایم یکایک زرد میشد / آفتاب دیدگانم سرد میشد/ آسمان سینه ام پردرد میشد/ ناگهان طوفان اندوهی به جانم چنگ می زد / اشکهایم همچو باران دامنم را رنگ می زد . . . »
تابلوی خاتون خزان حرف می زند: از خزانِ طولانی و نابهنگام زمانه. گلبرگ هائی که از زیرپای خاتون جوان بالا می رود؛ پنداری خزانی ست تا سقف هستیِ خاتون دراین سرزمین! و هنرمند به استادی با قلم مو و تلفیق رنگ ها روایتگر پیام است .
هریک ازتابلوهای کتاب که به مکتب های گوناکون تعلق دارد، باسلیقه ویژه ای که نویسنده انتخاب کرده معرفی شده است. در بخش کاشی کاری ها هم نگاره هایی از هنرمدان زینت بخش این دفتر است با اطلاعات تازه ای که برای نسل جوان جالب است.
مقالات اجتماعی : با قصیده ای از «مُکرم جهل ستیز» آغاز می شود. مُکرم از روستای حبیب آباد از توابع شهرستان برخواراصفهان که در۱۳۰۴همانجا به دنیا آمده. اوکه قریحۀ خوبی در سرودن شعر داشته طنزپردازی ماهرو جهل ستیزبوده که درسال ۱۳۴۴ خورشیدی دراصفهان فوت کرده و درگورستان تاریخی تخت فولاد به خاک سپرده می شود. اشعار گزندۀ او درقالب طنز، اندیشه هایش را که خلاف عرف زمان بود توضیح می دهد: «جای تعجب است که درشهر اصفهان/ باشد همیشه صحبت عمامه درمیان/ آخوند بی سواد هنوزش به سر کلم / با آن سه چاک یلمق و آن کهنه طیلسان / . . . . . ./ نعلین سبز ساغری اندردوپای وی / مانند لاش طوطی معکوس بی زبان/ و با این بیت به پایان می رسد: هرجا شوند جمع که باآب گِل کند / گُل کرده است مزرع تریاک اصفهان».
نویسنده دربارۀ مُکرم با اشاره به رسم و رسوم فرهنگی بین گویندگان وگرفتن صِله وباج به هرعنوان، یاد کرده، با این که مکرم را نیز درحلقۀ آنها می بیند، اما درنهایت انصاف اضافه می کند که : « به لحاظ آن که درمبارزه با خرافات و صداقت و صمیمیت داشت، آنچه می اندیشید بی پروا بازگو می کرد و ازتکفیرو غوغای عوام نمی هراسید و به ارشاد عقول و افهام می پرداخت.»
داستان معجزۀ ساختگی «هارون ولایت اصفهان» به زعامت آقا محمدتقی نجفی، مجتهد اصفهان با پشتیبانی دولت فخیمه انگلیس، به منظور جلوگیری از ورشکستگی کارخانه شمع سازی که متعلق به کمپانی هند شرقی بود، از حوادثی ست که نویسنده، هم، از شأن نزول معجزه غافل نبوده، هم این که خواص این گونه معجزه های ساخت انگلیس ومهمتر پایگاهِ مجتهدان را یادآورمی شودکه درشناخت نمایندگان خودساختۀ خدا کار خداپسندانه ایست!
همانگونه که قبلا اشاره شده مقالات زیادی درباره مسائل گوناگون، به قلم نویسنده کتاب، در تبیین روشنگری و مشکلات کشور تدوین و درنشریات چاپ و منتشرشده در این کتاب نیزآمده است؛ درمجموع مُعرفِ پایگاه فرهنگی نویسندۀ ای ست که با هنر و قلم سر وکار دارد و هنرشناس است و دراین مجموعه گردهم آورده است. تنوع مطالب در گسترۀ فرهنگی – اجتماعی هریک با مضامین شیرین و شنیدنی به خواننده مجال نمی دهد کتاب را ازخود دورکند. قدردانی وحس صمیمیت بابرخی پیشگامان، ویادآوری از خدمات آن ها ازکارهای آموزنده ای ست که نویسنده، دراین دفترپربار با مخاطبین درمیان گذاشته است.
پایان سخن این که : گذری و نظری درخلوت، غربت ازمعدود آثار نفیس وپُربارفرهنگی و ماندنی درادبیات کشوردرتبعید است با خدمات صادقانه و ستودنیِ فرهنگیِ نویسنده ای فرهیخته.