از سال ۱۹۸۲ بدین سو هفته ی پایانی سپتامبر در امریکا هفته “کتابهای ممنوع شده” نامگذاری شده است.
انجمن کتابخانههای امریکا همهساله کتابهایی که ازلحاظ اخلاقی، مذهبی و سنی مشکل داشته و والدین زیادی از آن کتابها شکایت داشته باشند را در لیست کتابهای ممنوع قرار داده و در همان هفته ۱۰ کتاب با بیشترین شکایت را لیست کرده و منتشر میکند.
در طول هفته کتابهای ممنوعه اختلافسلیقه بین والدین، نویسندگان و ناشران به اوج میرسد که بازتاب آن را در رسانههای مربوط به کتاب قابل رصد یابی است.
برخی از والدین عقیدهای به این نوع سانسور ندارند و برخی به شکل جدی خواستار برداشته شدن کتابهای ممنوعه از کتابخانهها، مدارس و کتابخانه منازل هستند .
به همین بهانه، روزنامهی هافینگتن پست مطلبی منتشر کرده با عنوان ” دوازده کتاب ممنوعی که هر زنی باید بخواند”، با هم نگاهی گذرا می کنیم به عناوین و محتوای این کتابها .
۱- دلبند اثر تونی موریسون
این رمان که در ژانویهی ۱۹۸۷ منتشر شد، هر چند با استقبال منتقدان مواجه شد و توانست جایزهی پولیتزر را از آن خود کند؛ اما به دلیل محتوای جنسی و خشونتهای تکان دهندهی آن در فهرست کتابهای ممنوع قرار گرفت.
این کتاب با نثری تکان دهنده و تاثیر گذار، از دوران برده داری آمریکا قصه ساز می کند، قصه ای دردناک از زبان یک بردهی زن سیاه پوست به نام “ست” که فرزند دخترش را می کشد تا او را از رنج بردگی برهاند.
۲- قصهٔ کُلفَت اثر مارگرت اتوود
این کتاب داستانی در سال ۱۹۸۵ منتشر شد، نمونه از یک اثر پادآرمانی ست، سرزمین خیالی توصیف شده در این داستان پس از یک انقلاب به وجود آمده و قوانین آن بر اساس متن انجیل و قواعد مذهبی وضع شده اند. یکی از ویژگیهای این حکومت تبعیض جنسی شدید در مورد زنان است. به شکلی که در این نظام توتالیتر زنان به طبقات اجتماعی مختلفی تقسیم می شوند، در این میان ” کلفتها” طبقه ای هستند که وظیفه شان زادن و خدمت کردن به زنان طبقه ی بالاتر است. این زنان بی نام اند و با نام مالکان وقتشان خوانده می شوند، داستان از زبان یکی از زنان این طبقه روایت می شود. خواندن این کتاب به دلیل ” زبان بی پرده و محتوای ضد مذهبی” در برخی ایالات آمریکا ممنوع اعلام شده است.
۳- رنگ بنفش نوشتهی آلیس واکر
این کتاب در سال ۱۹۸۲ منتشر شده و برنده ی جایزه ی پولیتز همین سال هم شده است. این کتاب ماجرای دختری سیاهپوست در دهه ی ۱۹۳۰ است که زندگی سختی را به عنوان یک زن و یک شهروند درجه دوم میگذراند.
سکسیم و نژاد پرستی مضامین اصلی این کتاب هستند و شرح صحنه های خشن بهانه ای شده اند برای سانسور و ممنوع شدن این کتاب.
۴- استخوانهای دوست داشتنی نوشته ی آلیس سبالد
این کتاب در سال ۲۰۰۲ منتشر شد و به شدت مورد استقبال مخاطبان و منتقدان قرار گرفت و به بیش از ۳۰ زبان از جمله زبان فارسی ترجمه شد. قهرمان داستان دختری ۱۴ ساله بهنام سوزی سالمون است که شخصی به نام جرج هاروی به او تجاوز می کند و پس از آن او را به قتل می رساند، داستان از زبان سوزی و از دنیای ماورا روایت می شود، او با زبانی کودکانه و جذاب رویدادهای پیش و پس از مرگش را توصیف می کند، ماجراهایی که در طی سالهای پس از مرگ او برای والدین، دوستان، پلیس و حتی قاتلش رخ میدهد، این کتاب به علت “فحوای ترسناک” آن ممنوع اعلام شده است.
۵- فاسق خانم چترلی نوشته ی دی. اچ. لارنس
این رمان که چاپ اول آن به سال ۱۹۲۸ باز می گردد، از همان ابتدا به طور مخفیانه و زیرزمینی به چاپ رسید. عاشق لیدی چترلی یک اثر کلاسیک انقلابی است و در حقیقت سلطه نابرابر طبقه بالادست بر طبقه کارگر را به چالش می کشد، این کتاب اما خیلی زود به دلیل محتوای داستان – که بیان روابط جسمی میان مردی از طبقه کارگر و زنی متاهل از طبقات بالا و مرفه است- توصیف صریح و بیپردهٔ صحنههای جنسی و از استفاده از واژگان قبیح و مبتذل به شهرتی جنجال برانگیز رسید، تا جایی که حتی انتشار آن تا سال ۱۹۶۰ در آمریکا ممنوع بود.
۶- بدن ما، خود ما – به کوشش موسسه ی بهداشت زنان بوستون
این کتاب که در سال ۱۹۷۱ و توسط خود زنان برای زنان نوشته شده، هدفش آشنایی زنان با مقدمات مسائل فیزیکی زنان است، این کتاب مسائلی چون سلامت و جنسیت زنان را با مواردی نظیر پیشگیری از بارداری، جنسیت شناسی، رضایت جنسی، یائسگی و زایمان پوشش می دهد. این کتاب به دلیل آنچه برخی آن را محتوای پرنوگرافیک و تبلیغ همجنس گرایی خوانده اند، در لیست کتابهای ممنوع قرار گرفته است.
۷- چشمهای آنها خدا را نظاره می کرد اثر زورا هرستون
این کتاب شرح قصه گویی یک زن سیاه پوست آفریقایی آمریکایی برای دوست صمیمی اش است که در خلال آن داستان زندگی پرآشوب و سراسر رنجش را برای او شرح می دهد، این کتاب در سال ۱۹۳۷ منتشر شده و از آن روز به دلیل محتوای جنسی اش جنجال برانگیز بوده است.
۸- بیداری اثر کیت شوپن
کاراکتر اصلی رمان بیداری در جستو جوی هویت و نقشی برای خود است، نقشی فرای آنچه جامعه برایش در نظر گرفته است، والاتر از یک مادر یا همسر. این کتاب در سال ۱۸۹۹ منتشر شده و از همان آغاز به دلیل خط داستانی غیر اخلاقی و محتوای جنسی اش مورد بحث بوده است، تا جایی که برخی آن را کتابی مسموم خوانده اند.
۹- مدار رأسالسرطان نوشته ی هنری میلر
این کتاب نخستین و مشهورترین کتاب هنری میلر نویسنده بزرگ و معاصر آمریکایی است که به سال ۱۹۳۴ در پاریس انتشار یافت و بلافاصله در تمام کشورهای انگلیسی زبان توقیف و فروش آن منع شد.دولت انگلیس از ورود هنری میلر که در آن زمان قصد عزیمت به انگلستان را داشت جلوگیری نمود و او را با نخستین کشتی به فرانسه بازگردانید. توقیف این کتاب تا سال ۱۹۶۱ ادامه داشت . میلر در این کتاب ماجرای زندگی خود را در سالهای ابتدای دهه ۳۰ قرن گذشته و تلاشش برای نویسنده شدن شرح میدهد. او در این کتاب داستان و اتوبیوگرافی را به هم آمیخته است. برخی از فصلهای این کتاب حکایت زندگی خود نویسنده وشرح ماجراجوییهای جنسی اوست، برخی دیگر ماجرایی از دوستان واقعی، همکاران و محل کارش است و بخشهایی از آن هم روایتی داستان گونه و خیالی دارد.
۱۰- حرف بزن نوشته ی لاری اندرسون
این رمان جنجالی شرح پیامدهای تجاوز به یک دختر نوجوان است، این کتاب در سال ۱۹۹۹ منتشر شد و باوجود آنکه پرفروش ترین کتاب نیویورک تایمز شد، اما به دلیل آنچه خشونت کلامی و تبلیغ سکس پیش از ازدواج خوانده شد، در فهرست کتابهای ممنوع قرار گرفت.
۱۱- نمی فهمم چرا پرنده ی قفسی می خواند؟ نوشته ی مایا آنجلو
زنی به نام آنجلو شرح مفصلی از زندگی کودکی و جوانی اش – که شامل تجاوز به او در سنین خردسالی ست- به دست می دهد. کتاب در سال ۱۹۶۹ منتشر شد و به دلیل محتوای کفر آمیز و تبلیغ رفتارهای تهاجمی ممنوع شناخته شد.
۱۲- کنج عزلت اثر رادکلیف هال
این رمان توسط دولت بریتانیا درسال ۱۹۲۸ به دلیل محتوایش که به همجنسگرایی زنانه میپرداخت، توقیف شد. داستان این رمان به زندگی زنی انگلیسی به نام استیون ماری اولیویا گرترود گوردون، که از طبقه مرفه جامعه آن زمان بود، میپردازد. در این رمان نشانههای همجنسگرایی شخصیت اول داستان از سالهای آغازین زندگی او نمود پیدا میکند. آنجا که ماری استیون عاشق شخصیت زنانه ماری لویلین، راننده آمبولانس زنان در خلال جنگ جهانی اول میشود. این عشق دیری نمیپاید زیرا که طرد شدن از سوی جامعه استیون ماری را به کنج عزلت برد و این نکتهای است که هال از آن بعنوان نقطه ضعف این عشق نام میبرد. این رمان همجنسگرایی را امری طبیعی جلوه داده و آن را هدیه خداوند مینامد و در پیامی آشکار خواهان به رسمیت شناختن حق حیات وباقی حقوق اجتماعی همجنسگرایان است.
سردبیر روزنامه ساندی اکسپرس در پی انتشار این رمان شدیداً به رادکلیف هال تاخت واو را مورد بیرحمانهترین انتقادات قرار داد. او در نقد رمان کنج عزلت نوشت: ترجیح میدهم شیشهای از اسید هیدروژن سیانید به هر دختر و پسری بدهم تا با نوشیدن آن به زندگیش خاتمه دهد قبل از آنکه این داستان منتشر شود.
در آمریکا نیز این رمان باعث ایجاد دعواهای حقوقی زیادی در ایالت نیویورک و در دادگاه گمرک آمریکا در نیویورک شد. پس از انتشار دعواهای قانونی مرتبط با انتشار این رمان، زنان همجنسگرا بیش از پیش در فرهنگ بریتانیا وآمریکا نمودار شدند. این رمان طی دههها مشهورترین داستان با موضوع همجنسگرایی زنانه در ادبیات انگلیسی بود. دختران همجنسگرا در این سالها این کتاب را یگانه منبع افزایش داناییهای خود درباره همجنسگرایی میدانستند.