خانه » هنر و ادبیات » ترانه ای از فابریتزیو دی اندره با ترجمه ی فارسی / یه قهرمان مرده به چه کاری می آد… محمد سفریان
ترانه ای از فابریتزیو دی اندره با ترجمه ی فارسی / یه قهرمان مرده به چه کاری می آد… محمد سفریان

ترانه ای از فابریتزیو دی اندره با ترجمه ی فارسی / یه قهرمان مرده به چه کاری می آد… محمد سفریان

5a4sd5as4da54sd333حال و احوال دنیا؛ خراب بود، خراب تر هم شده. رسم بی عدالتی که عمری برقرار بود، حالا انگار همه گیر شده تا آزادی و برابری خیالی دورتر و دورتر شود.
ما هم در مجله ی موسیقی ” چمتا ” ؛ همین احوال نامروت را در کنار هدف غایی موسیقی در ترویج مهر و دوستی گذاشته ایم و به ویژه برنامه ای رسیده ایم در نکوهش جنگ و در ستایش صلح.
در این ویژه نامه؛ مروری گذرا داشته ایم بر ترانه های ضد جنگ و در این راه به ذات پلید جنگ از زوایای متفاوتی نگاه کرده ایم. ” باله ی قهرمان ” یکی از ترانه های برگزیده ی ما در این ویژه نامه است؛ ترانه ای که با صدای جاودان و همیشه برقرار ” فابریتزیو دی اندره ” جان گرفته و از دیر باز در جدول بهترین ترانه های ضد جنگ ایستاده…
ویدوئوی این ترانه؛ متن اصلی و ترجمه ی فارسی؛ همه مهیا اند و آماده… اگر دل تان از خون و جنگ و خمپاره به تنگ آمده؛ شنیدن این موسیقی شاید برای یک لحظه فراموشی مفید فایده باشد؛ تا که باز هم به اثرات جنگ بیاندیشیم و سعی کنیم تا به هر حیلت ممکن؛ از هر گونه ای از جنگ دوری کنیم…
دیگر اینکه این ویژه نامه؛ شنبه ی این هفته به روی آنتن شبکه ی تلویزیونی ایران فردا خواهد رفت؛ وقت اگر یارتان بود؛ دیدن چمتای این هفته را در برنامه تان بگنجانید که حرف چمتا یک سره صلح است و آرزویش آشتی و دوستی دائم میان تمامی ابنا بشر…

BALLATA DELL’EROE
باله ی قهرمان

Era partito per fare la Guerra
راهی جنگ شد
per dare il suo aiuto alla sua terra
تا که به سرزمینش کمک کنه
gli avevano dato le mostrine e le stele
بهش کلی نشون لیاقت دادن و کلی ستاره
e il consiglio di vendere cara la pelle.
و بهش اندرز دادن که تا آخرین قطره ی خونش بجنگه
E quando gli dissero di andare Avanti
و وقتی که بهش گفتن پیش برو
troppo lontano si spinse a cercare la verità
اون خیلی جلو رفت تا که پی حقیقت بگرده
ora che è morto la patria si Gloria
حالا که مرده؛ وطن از یاد یک
d’un altro eroe alla memoria.
شهید دیگه مغرور شده
Ma lei che lo amava aspettava il ritorno
اما جفت ش که عاشقش بود؛ منتظر برگشتن یک سرباز زنده بود
d’un soldato vivo, d’un eroe morto che ne farà
یه قهرمان مرده به چه کارش می آد
se accanto nel letto le è rimasta la Gloria
اگه کنار تختش ( تنها) شوکت
d’una medaglia alla memoria.
یه مدال افتخار اون باقی مونده باشه؟

جوابی بنویسید

ایمیل شما نشر نخواهد شدخانه های ضروری نشانه گذاری شده است. *

*