باز هم پنجشنبه و باز هم سفری به دیار کتاب و قصه؛ در سی و یکمین پنجشنبه بازار کتاب همکارمان ” بهارک عرفان” در تحریریه ی بخش فرهنگی خبرنامه ” خلیج فارس”؛ با نگاهی به تازه های بازار نشر؛ معرفی کوتاهی از کتاب های هفته را در این صفحه فراهم آورده که با هم می خوانیم…
پتر بیکسل، نویسنده سوییسی، متولد ۱۹۳۵ با کتاب «خانم بلوم دلش میخواهد با شیرینی فروش آشنا شود» در سال ۱۹۶۴ شهرت فراوانی به دست آورد. از دیگر آثار او میتوان به «فصلها» و «داستانهای کودکان» اشاره کرد. بیکسل را استاد داستانهای کوتاه میخوانند.
مجموعه داستان «آمریکا وجود ندارد» با ترجمه بهزاد کشمیریپور، «میز میز است» با ترجمه فرزین بانکی، «زمین گرد است» با ترجمه حمید زرگرباشی از آثار ترجمه شده این نویسنده سوییسی در ایران هستند.
در توضیح این کتاب آمده است: «بیکسل در داستانهایش در جستجوی امید و عشق و امنیت، لحظهای از زندگی را به نمایش میگذارد. این داستانها که نه اوجی دارند و نه فرودی نگاهی کوتاهاند به جهان شخصیتها و بیرنگی آن.»
غیاثی، مترجم کتاب «کارت پستالی به همینگوی»، نویسنده و مترجمی است که از سالها پیش در کشور آلمان زندگی میکنند. او اغلب با مجموعه داستانی شناخته میشود که سالها پیش با عنوان «تاکسی نوشتها» منتشر شد. کتابی که جایزه اول نخستین دوره کتاب سال طنز هنری را از سازمان تبلیغات اسلامی حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی دریافت کرد.
فریبا وفی در تازهترین اثر داستانیاش به نام «بعد از پایان» داستان زندگی، دغدغهها و مسایل اجتماعی زنان امروز جامعه را توصیف میکند.
در بخشی از این رمان میخوانیم: «ناگهان مثل دیوانهها بلند شد، پتویی آورد رفت زیرش قلنبه شد، پشتش را کرد به من. جوری خودش را پتوپیچ کرد که معلوم نبود سرش کدام طرف است. انگار اینجوری بهتر شد. پتو باز بهتر از فاطمه یا سنگ بود. رفتم نزدیکتر. دستم را گذاشتم روی پتو، دیدم اصلا حرفم نمیآید. دستم را برداشتم و یک قرن به همان حال ماندم…»
به تازگی چاپ سوم رمان «ماه کامل میشود»، چاپ نُهم رمان «رویای تبت» و چاپ پنجم رمان «رازی در کوچهها» از این نویسنده نیز از سوی نشر مرکز منتشر شدند.
رمان «مستأجر وایلدفل هال» در سال ۱۸۴۸ با عنوان «The Tenant of Wildfell Hall» منتشر شد. این کتاب دومین و آخرین اثر ان برونته، نویسنده انگلیسی است که ابتدا با نام مستعار منتشر شده بود و برخی آن را مهمترین رمان خواهران برونته میدانند. ان برونته (۱۸۲۰-۱۸۴۹) از خواهرانش، شارلوت و امیلی کوچکتر بود.
«مستأجر وایلدفل هال» در زمان حیات ان برونته به موفقیت زیادی دست یافت اما خواهر وی، شارلوت، بعد از مرگ او، جلوی انتشار کتابش را گرفت. چاپ این کتاب با استقبال زیادی مواجه شد و شش هفته بعد از انتشار، تمام نسخههای آن به پایان رسید.
شارلوت، امیلی و ان برونته سه خواهر انگلیسی بودند که بخشی از آثارشان در قرن نوزدهم میلادی با نامهایی مستعار منتشر شد. این سه خواهر به ترتیب با انتشار رمانهای «جین ایر»، «بلندیهای بادگیر» و «اگنس گری» به شهرت رسیدند؛ نویسندگانی که محدودیتهای دوران حیاتشان را با عشق به نویسندگی پشت سر گذاشتند و به مفاخر ادبی بریتانیا تبدیل شدند.
این کتاب با گذری بر تاریخچه قهوهخانه به معرفی پردههای معروف قهوهخانه و بناهای آموزشی و قهوهخانههای استان تهران میپردازد و معماری و تزیینات قهوهخانهها را مورد بررسی قرار میدهد.
قهوهخانه در گذشته نخست مکانی برای نوشیدن چای و خوردن ناهار و شام بود اما با گذشت زمان اموری مانند اطلاعرسانی، نشر افکار و اخبار اجتماعی-اقتصادی و حتی سیاسی و نیز سرگرمیهایی چون مدیحهسرایی، نقالی، شاهنامهخوانی، غزلخوانی، سخنوری و مشاعره نیز در آن جایگاهی پیدا کرد.
کتاب «روزی روزگاری قهوهخانه» جزو معدود کتابهایی است که نگاهی جامع به تمام زوایای قهوهخانه و کارکردهای فرهنگی و اجتماعی آن دارد. «تاریخچه»، «معرفی بناهای آموزشی و قهوهخانههای استان تهران»، «پردههای معروف قهوهخانه»، «از قهوهخانه تا کاروانسرا» و «آرایهبندی نماها در قهوهخانه» عناوین پنج فصل کتاب «روزی، روزگاری قهوهخانه را تشکیل میدهند.
در مقدمه کتاب میخوانیم: «در طول بیش از پنج هزار سال تاریخ ایران، جامعه ایرانی که همواره منشا امید و پویایی بوده است، بهعنوان یک جامعه متمدن دریافت که پس از کار و فعالیت روزانه، اوقات فراغت افراد باید به نوعی پُر شود آن هم در محلی که اکنون قهوهخانه خطابش میکنیم. این شغل ریشه در تاریخ این سرزمین دارد تا جاییکه در دوره صفویه به اوج درخشش خود رسید و بالاخره در دوره قاجاریه بهعنوان اولین صنف از پیشهوران، دارای تشکل صنفی شد.»
نخستین فصل کتاب، ضمن بیان تاریخچه پیدایش قهوهخانه در ایران، به بررسی وضعیت قهوهخانهها در دوران صفویه، وظایف قهوهخانه پس از صفویه، مشارکت قهوهخانهها در امور مذهبی میپردازد. این فصل همچنین انواع و اشکال مختلف قهوهخانه را بیان میکند. مشاغل مختلف در قهوهخانهها، روابط کارگر و کارفرما، قهوهخانه و شاهنامه، قهوهخانههای امروزی، قهوهخانه و اصناف و نقالی در قهوهخانه دیگر عناوین این فصل از کتاب را تشکیل میدهند.
فصل بعدی به معرفی قهوهخانههای طهران قدیم، قهوهخانههای قاجاری میپردازد و نقش قهوهخانههای قاجاری در هنر را بررسی میکند.
نقاشی قهوهخانه شیوهای از نقاشی ایرانی است که در اواخر قاجار و اوایل پهلوی اوج گرفت. محمد مدبر و حسین قوللر آقاسی از مهمترین نقاشان قهوهخانهای به شمار میروند. هماکنون نمونههای ارزشمندی از آثار هنرمندان نقاشی قهوهخانهای در موزه رضا عباسی نگهداری میشود. با توجه به اهمیت این سبک نقاشی نویسندگان بخشی از کتاب را به آن اختصاص دادهاند.
فصل دوم کتاب نگاهی ویژه به پیشینه نقاشی قهوهخانهای دارد. وی در اینباره مینویسد: «پردههای نقاشی قهوهخانهای براساس نیاز آیینی مردم خلق میشدند. قهوهخانهها در دوره صفویه بهتدریج شکل میگیرند و به مکانی فرهنگی و تفریحی تبدیل میشوند و با شکلگیری نقالی، نقاشان شاخص کاشی به تصویر کردن صحنههای این نقلهای قهوهخانهای روی میآورند.»
فصل سوم چند پرده معروف قهوهخانهای همچون پرده جوانمرد قصاب اثر عباس بلوکیفر و آثار استاد حسن اسماعیلزاده را معرفی میکند. «گذران وقت به سبک ایرانی»، «بیابانها و کویرهای ایران»، «قهوهخانهها در ایران»، «شکل قهوهخانه»، «معماری قهوهخانهای» و «شکلبنای قهوهخانه» عناوین اصلی فصل چهارم کتاب را تشکیل میدهند.
فصل پایانی کتاب نیز به آرایهبندی نماها در قهوهخانه اختصاص یافته است. این فصل نگاهی نیز به تاریخچه کاروانسراها در ایران و کارکردهای اجتماعی قهوهخانهها دارد.
مجموعه داستان «تهرانیها» با موضوع مسایل زندگی انسان در کلانشهرهایی مانند تهران نوشته شده است.
«دختر مانتویی»، «عادت راهزنان قدیم»، «کت بارانیِ آبی و معروف تو»، «افعال کمکی»، «مترجم زیرنویس» و «حدود ساعت دوازده» از داستانهای این مجموعه به شمار میآیند.
در بخشی از داستان «کت بارانیِ آبی و معروف تو» میخوانیم: «ابراهیم وارد یکی از کتابفروشیهای محبوبش شد و به سراغ قفسهی داستانهای کوتاه رفت. این روزها دیگر کسی رمانهای بلند را دوست ندارد. مردم داستانهای کوتاه و ساده را دوست دارند.»
در قسمتی از داستان «مترجم زیرنویس» از این کتاب میخوانیم: «بعد از طلاق، تصمیم گرفتم از ایران بروم. توان مالی من، اجازه نمیداد به جایی بهتر از مالزی فکر کنم. قرار بود در مالزی درس بخوانم، رشتهای را که همیشه دوست داشتم و هیچوقت در ایران امکان و فرصتش را نداشتم.»
رمان «سیلابهای بهاری» ارنست همینگوی در سال ۱۹۲۶ با عنوان «The Torrents of Spring» منتشر شد. این کتاب یکی از نخستین آثار منتشر شده از همینگوی محسوب میشود.
وقایع این داستان در میانه دهه ۲۰ میلادی روی میدهند و همینگوی در آن داستان زندگی دو مرد را به نامهای یوگی جانسون و اسکریپس اونیل روایت میکند که از سربازان جنگ جهانی اول بودهاند. این دو مرد در یک کارخانه مشغول کار هستند و هدفی مشترک دارند.
در سالهای گذشته کتابهای دیگری با عنوان «سیلابهای بهاری» ترجمه و منتشر شده بود که نویسنده آن ایوان تورگینف بود.
همینگوی در ۲۱ ژوئیه ۱۸۹۸ در اوک پارک (Oak Park) ایالت ایلینویز به دنیا آمد. پدرش کلارنس یک پزشک و مادرش، گریس، معلم پیانو و آواز بود. سبک ویژه او در نوشتن، همینگوی را به نویسندهای بیهمتا و تاثیرگذار تبدیل کرد. در سال ۱۹۲۵ نخستین رشته داستانهای کوتاهش منتشر شد. همینگوی، بیوقفه به نوشتن پرداخت و تنها در زمان دو جنگ جهانی از نوشتن باز ماند. وی در این دو جنگ شرکت داشت و دو مدال افتخار و شجاعت نیز کسب کرد.
از این نویسنده ۱۲ رمان و بیش از ۱۰ مجموعه داستان کوتاه باقی مانده است.
در بخشی از کتاب «سیلابهای بهاری» آمده است: «یوگی جانسون جلوی پنجره کارخانه بزرگ پمپسازی شهر میشیگان ایستاده بود و بیرون را نگاه میکرد. بهار به زودی از راه میرسید. یوگی جانسون توی این فکر بود که ممکن است حرف این یارو نویسنده هاچینسون که میگفت اگر زمستان از راه برسد، ممکن است که بهار از پی آن بیاید. این بار هم درست از آب در بیاید؟ در نزدیکی یوگی، با یک پنجره فاصله، اسکریپس اونیل، ایستاده بود، یک مرد لاغر و دراز که صورتی کشیده داشت. هر دو ایستاده بودند و به محوطه خالی کارخانه پمپسازی نگاه میکردند.»
مجموعه داستان «خانه عروسک» اثر یوهان آگوست استرینبرگ یکی دیگر از ترجمههای شکاری است که در ماههای گذشته منتشر شده است.