خانه » بایگانی/آرشیو برچسب ها : داغ (برگ 18)

بایگانی/آرشیو برچسب ها : داغ

نگاهی به تاثیرگذارترین بندهای نهایی در شاهکارهای ادب دنیا / لیلا سامانی

اشاره:
عبارات پایانی یک کتاب، به مثابه‌ی مهری‌ست که درانتهای یک سند نقش می‌بندد. این عبارات آخرین بخت نویسنده‌اند برای سخن گفتن با خواننده و مستعد تاثیر گذاری هر چه بیشتر بر او. برخی از این خطوط پایانی قادرند تمامی داستان را در هم بریزند و انتظارات را جور دیگری رقم بزنند، برخی با تعلیق به پایان می رسند و گروهی دیگر پایانی صاف و سرراست دارند. با هم نگاهی می‌کنیم به برخی از پایانهای تاثیر گذار در میان شاهکارهای ادبیات جهان:

 اسکات فیتز جرالد

گتسبی بزرگ اثر اسکات فیتز جرالد

۱- گتسبی بزرگ اثر اسکات فیتز جرالد
فیتز جرالد در شاهکار کوتاهش، دنیای آزادی را تصویر می‌کند که در آن ارزشهای سنتی و اخلاقی زیر سوال می‌روند، رویه‌ای که در حقیقت انقلاب فرهنگی دهه ۱۹۶۰ در آمریکا را پیش‌بینی می‌کند. این کتاب به خاطر دستمایه قرار دادن زندگی طبقه مرفه آمریکا در دهه ۱۹۲۰ و نگاهی دگرگونه به معنای زندگی ؛ همواره مورد توجه صاحب نظران بوده است.
رمان در انتها مفهوم خود را به تاریخ آمریکا پیوند می دهد و در پاراگرافهای آخر رویای آمریکایی را به زبانی مکرر بیان می کند، همان پیامی که این سرزمین جدید به نخستین ساکنان اروپایی‌اش می‌داد:«آخرین و بزرگترین رویا درتمام رویاهای انسانی»، اما با این تفاوت که لحن فیتزجرالد برای به یاد‌آوردن این رویا مرثیه‌گون است، او از سرزمینی می‌گوید که اگرچه تصویرگر آرزوهای آدمی‌ست اما دیباچه‌ی شکست‌ها و نومیدی‌ها و تهی‌شدن‌های او هم هست:
« و در آن حال که آنجا نشسته بودم و بر دنیای ناشناس کهن اندیشه می‌کردم، به فکر اعجاب گتسبی در لحظه‌ای افتادم که برای اولین بار چراغ سبز انتهای لنگرگاه دیزی را یافته بود. از راه دور و درازی به چمن آبی رنگش آمده بود و رؤیایش لابد آنقدر به نظرش نزدیک آمده بود که دست نیافتن بر آن تقریبا برایش محال می‌نمود. اما نمی‌دانست که رؤیای او همان وقت دیگر پشت سرش، جایی در سیاهی عظیم پشت شهر، آنجا که کشتزارهای تاریک جمهوری زیر آسمان شب دامن گسترده‌اند، عقب مانده است. گتسبی به چراغ سبز ایمان داشت، به آینده لذت‌ناکی که سال به سال از جلوی ما عقب‌تر می‌رود. اگر این بار از چنگ ما گریخت، چه باک، فردا تندتر خواهیم دوید و دست‌هایمان را درازتر خواهیم کرد و سرانجام یک بامداد خوش … و بدین‌سان در قایق نشسته پارو برخلاف جریان آب می‌کوبیم و بی‌امان به طرف گذشته روان می‌شویم. » (مترجم: کریم امامی)

ارنست همینگوی

ارنست همینگوی

۲- خورشید همچنان می‌دمد اثر ارنست همینگوی
« اوه جک چه روزهای خوبی می توانستیم با هم داشته باشیم، در روبه‌روی ما یک پلیس راهنمایی با لباس خاکی رنگ به راهنمایی ماشین‌ها مشغول بود. باطوم خود را به هوا گرفت و راننده بر روی ترمز زد. گفتم: آره چقدر خوبه که اینطور فکر کنیم. » ( مترجم: همایون حنیفه وند مقدم)
اینها جملاتِ انجامینِ کتابی‌ست که همینگوی آن را در سال ۱۹۲۶ منتشر کرد، کتابی که با فروش زیاد و چاپهای متعددش به عنوان یکی از مشهورترین آثار ادبی جهان شناخته‌شد. داستان وام‌گرفته از تجربیات و خاطرات همینگوی از جنگ و همینطور اقامتش در اسپانیاست. او در این کتاب از نسل سرگشته‌ای روایت می‌کند که از دیدن آتش و جنگ و خون به ‌ستوه آمده‌اند و به دنبال گریزگاهی ‌هستند تا لختی در آن بیاسایند. جست‌و‌جویی که به درماندگی بیشترشان منجر می‌شود. پاراگراف انتهایی کتاب نمایی‌ شاعرانه و ایجازآلود است از این تباهی و گمشدگی.

۳- در کمال خونسردی نوشته‌ی ترومن کاپوتی
کاپوتی این نویسنده‌ی غریب و سودایی، در این اثر غیر داستانی کوشیده‌است گزارشی از قتل یک خانواده‌ی کشاورز آمریکایی – که در سال ۱۹۵۹ در ایالت کانزاس رخ داد- ارائه دهد. گزارش او ما چنان با نبوغ او آمیخت که حاصل یکی از شاهکارهای ادبی جنایی شد. این کتاب با جملاتی وهم‌آلوده به پایان می‌رسد. عباراتی که احساسات شخصی نویسنده و یک ماجرای پیچیده را به زیبایی جمع‌بندی می‌کند:
«وقتی که سوزان در خم جاده ناپدید شد، دیوی به طرف خیابان به راه افتاد و آسمان فراخ و دشت پهناور و زمزمه‌ی باد را در میان ساقه‌های خمیده‌ی گندم پشت سر گذاشت.» ( مترجم: باهره راسخ)

ویرجینیا وولف

ویرجینیا وولف

۴- به سوی فانوس دریایی اثر ویرجینیا وولف ( ۱۹۲۷)
در یک تابستان گرم، خانواده‌ی رمزی پذیرای مهمانان مختلفی‌ست. در میان این مهمانها «لی لی بریسکو» ی نقاش، کشیدن پرتره‌ی خانم رمزی را آغاز می‌کند، زنی که توجه و ستایش همه‌ی مهمانها را بر انگیخته‌است. ده سال بعد، پس از مرگ خانم رمزی و زمانی که خانواده‌ی رمزی از هم پاشیده شده، مهمانها دوباره به خانه‌ی قدیمی بر می گردند لی لی بریسکو که اکنون به کشف و «شهود» کامل رسیده نقاشی‌اش از چهره‌ی خانم رمزی را تکمیل می‌کند و یادآوری برای سفر خانواده به فانوس دریایی می‌شود. به سوی فانوس دریایی اثری‌ست درباره‌ی ماهیت جاودانه‌ی هنر. رمان در یکی از بدیع ترین شیوه‌های روایی سکان روایت را به دست یکایک شخصیتها می‌دهد تا از «پنجره» ی نگاهشان خود را ترسیم کنند. توصیفاتی که با نقاشی شانه می‌ساید و ترکیبی از قصه و تصویر به دست می‌دهد. داستان سرانجام با این جملات به پایان می‌رسد:
«لی لی انگار که چیزی در آنجا به یادش آورده باشد، به سرعت رو به بوم نمود. آنک – نقاشی‌‌اش. آری، با تمام سبزها و آبی‌هایش و خطهایی که به قصد راه بردن به چیزی بالا و کنارش کشیده شده‌بود. اندیشید: به دیوار اتاقهای زیر شیروانی آویزانش می کنند، از بین می رود. قلم مویش را از نو به دست گرفت و از خود پرسید: مگر چه اهمیتی دارد؟ به پله‌ها نگاه کرد، خالی بود. به بوم نگاه کرد؛ تار بود. با شوری ناگهانی گویی که لحظه‌ای آن را به روشنی می‌دید، خطی در وسط کشید، به انجام رسید؛ تمام شد. و در همان حال که در نهایت خستگی قلم‌مویش را بر زمین می‌گذاشت، اندیشید: آره، به شهود دست یافتم.» ( مترجم: صالح حسینی)

جورج اورول

جورج اورول

۵- ۱۹۸۴ نوشته‌ی جورج اورول
این کتاب در سالهای پس از جنگ جهانی دوم و پیرامون فاشیسم هیتلری نوشته شده و نویسنده در حقیقت با بررسی اوضاع حاکم بر روزگار خویش دست به نوعی پیش گویی زده‌است. او رژیمهای توتالیتر و مستبدی را به تصویر کشیده است که قادرند به احساسات و اندیشه های انسانی هم رسوخ کنند و ریشه ی خصایلی چون عشق و نوع دوستی را در وجود آدمی خشک کنند.۱۹۸۴، به شیوه ای هنرمندانه تصویری کامل از یک حکومت استبدادی را به تصویر می کشد. داستان، روایت جامعه ی ویرانی ست که در آن همه ی مردم تحت سلطه‌ی «برادربزرگ» زندگی می کنند، شهر مملو است از پرده‌های تلویزیونی که رفتار و گفتار انسانها را رصد و به پلیس مخابره می‌کنند. در این جامعه خبری از دوستی و عشق نیست و مردم برای گذران معیشت خود در تنگنا و سختی اند، دولت مجهز به انواع وسایل الکترونیک جهت استراق سمع و تعقیب است و آزادی در حریم خصوصی بی معناست. همه‌ی افراد جامعه به هم بدبین اند و به یکدیگر به چشم خبر چین و مامور مخفی پلیس نگاه می کنند. اورول پس از تشریح این وضعیت با ترسیم پایانی تلخ و سیاه خواننده را برجای خود میخکوب می کند:
«به آن چهره غول‌آسا خیره شد. چهل سال طول کشید تا فهمید زیر آن سبیل‌های سیاه چه لبخندی پنهان است. چه سو تفاهم و کج‌فهمی احمقانه‌ ای! چه قدر خودسری و نادانی، که دست رد به سینه پرعطوفت او زدی. دو قطره اشک که بوی جین می‌داد از چشم‌هایش به روی بینی فروغلتید. اما چیزی نبود، چه باک، همه چیز رو به راه بود و جنگ به آخر رسیده بود. در مبارزه با خود پیروز شده شده بود. به برادربزرگ عشق می‌ورزید.» ( مترجم: صالح حسینی)

۶- طوفان اثر ویلیام شکسپیر
«اینک که گناه‌تان را آمرزیده‌اند بگذارید گذشتتان مرا آزاد سازد»
این آخرین جملاتی‌ست که خواننده از زبان پروسپر، مرد خردمند و شاعر پیشه و افسونگر قصه می‌شنود، آخرین ابیات از آخرین بازی‌اش استغاثه‌ای پیش از خروجش از صحنه.

۷- صد سال تنهایی اثر گابریل گارسیا مارکز
مارکز در این شاهکار جهانگیرش از تنهایی بی حد و حصری می‌گوید که در دنیای ساختگی‌ او «ماکوندو» سایه افکنده‌است. شهری که به واسطه‌ی خانواده‌ی بوئندیا و رئالیسم جادویی مخلوق مارکز جان گرفت و بستری شد برای روایت نومیدی و انزوای بشر امروز
«…باز هم ادامه داد تا از پیشگویی های تاریخ و نوع مرگ خود خبردار شود، ولی نیازی به رسیدن به آخرین سطر نداشت، زیرا می دانست که دیگر هرگز از آن اتاق خارج نخواهد شد. چنین پیشگویی شده بود که شهر آینه ها یا سراب ها درست در همان لحظه که آئورلیانو بابیلونیا کشف رمز نوشته ها را به پایان برساند، با طوفانی از نوع نوح، از روی کره خاکی محو و از خاطرات بشر زدوده خواهد شد و آنچه در نوشته ها آمده است، از ازل تا ابد دیگر تکرار نخواهد شد، زیرا نسل های محکوم به صد سال تنهایی، فرصتی برای زندگی دوباره در روی کره زمین نخواهند داشت » ( مترجم: کیومرث پارسای)

خوشا به حال رفیقان که خفته در وطن اند … یادی از فریدون فرخزاد / مینا استرابادی

asd002632+-965asd8943

زنده یاد فریدون فرخزاد

بیست و سه سال از آن شب تابستانی مخوف می گذرد، از آن شبی که تیغ عداوت با هنر و هنرمند بر پیکر فریدون فرخزاد فرود آمد و قساوت و جهالت آمران این قتل فجیع را بیش تر از پیش آشکار کرد. فرخزاد هنرمندی بود که از هنرش برای عیان کردن جراحات و دردهای جامعه بهره می‌جست و در عین حال با چهره‌ی بشاش و خندانش نوید شادی و امید می داد و آرزوها و آرمانهای ملتش را نقش خیال می کشید. فرخزاد پیش از آنکه هنرمند باشد، انسان بود، از همین رو بر خلاف بسیاری از هم پیشگان هم عصرش، سعی بر پوشاندن چهره و هویت حقیقی‌اش ( با همه ی سپیدی و سیاهی هایش) نداشت. چرا که معتقد بود:
«هنرمند معلم اخلاق اجتماعش نیست و وظیفه هم ندارد که تکلیف ملتی را روشن کند… ولی هنرمند، هنرمندی که بخاطر مردم بالا رفته، از مردم بهره مالی گرفته و با پول مردم، اگر چه با کار هنری اش، ولی با دستمزدی که از مردم به دست آورده، خوب زندگی کرده، وظیفه دارد که در زمانی که ملتی گرفتار می شود و کشوری در بند است راه بیفتد و حداقل کاری که میتواند بکند این است که حرف بزند… وظیفه یک هنرمند گفتن واقعیت هاست»

dsa0farokhzaddeww

از همین رو و در مسیر همین ایده و تفکر بود که هنرش، رنگ و بوی اعتراض و مبارزه به خود گرفته بود. تملق را تاب نمی‌آورد و سودجویی شخصی و خیانت به هم میهنانش را از سوی هرکه سر می زد به باد انتقاد می گرفت. فرخزاد از بی پروا ترین کسانی بود که جسورانه و هنرمندانه خرافات و جعلیات مذهبی را به سخره می گرفت و شاید از نخستین کسانی بود که دریافت ملعبه شدن دین در دست حاکمان سرزمینش، هویت و اعتبار میهن و هم میهنانش را خدشه دار می کند، او در یکی از کنسرتهایش در کانادا، با بغضی بر خاسته از سینه ی دردمندش چنین می گوید:
“من نمی گویم از کشور شاه یا امام می ایم. من از کشور حافظ، سعدی، مولوی، میرزاده عشقی، پروین اعتصامی، ملک الشعرای بهار و اینگونه آدم ها به اینجا آمده ام… از آنها یاد میکنم. برای اینکه آنها هستند که من را روزی به ایران برمی گردانند، یا بچه های ما را به ایران برمی گردانند… من از کشوری نمی ایم که رهبرآن کشور امروز باعث افتخار من باشد، من خجالت می کشم که بگویم ایرانی هستم، در حالی که ایرانی بودن باعث افتخار مردم بوده در طول تاریخ. چه بر سر ما آمده که مثل آلمان های زمان هیتلر خجالت میکشیم بگوییم رهبر ما آدولف هیتلر است…. خاک بر سر آن مردمی بکنند که در طول تمام این سالها نفهمیدند که یک فرقی است بین جانی و عالم. حتی دنبال جانی رفتند، نمازخوان شدند، ریش گذاشتند، برای اینکه صد تومان پول بگیرند. جهان میگذرد، با صد تومان، این صد تومان برای من که ده سال دیگر بیشتر زنده نیستم. هیچ ارزشی ندارد. اما خیلی بد است که آدم فاحشه مغزی باشد. چه بهتر که آدم تنش رو بفروشد، اما مغزش رو به جانی در جماران نفروشد…”
شهامت آمیخته به خلاقیت او در مسیر پی گیری هدفش، رمز ماندگاری و جاودانگی او در اذهان مردم است. تا آنجا که حتی میزان علاقه و دلبستگی به آثار این هنرمند در سالهای اخیر، در بین نسل جوان ایران شتاب بیشتری یافته است. با وجود اینکه این نسل شاهد شوهای تلویزیونی و کنسرت های فریدون نبوده اند و در عصر او صدای آواز و ترنم شعرهای سروده شده اش را نشنیده اند، ولی به علت یگانگی جسارت او و تنیدن همین شهامت در هنر است که فرخزاد برای این جوانان نیز شناخته شده و ملموس است. ترانه هایش را همراه با او زمزمه می کنند و با خواندن اشعارش به فکر فرو می روند .
فریدون فرخزاد، تا پیش از جلای وطن حتی در سخت ترین شرایط مالی کمک به آ خانواده های بی بضاعت و کودکان چشم انتظارهم وطنش را همیشه در اولویت اول و مقدم بر سایر مخارج خود قرار می داد و حتی پس از خروج از میهن و در جریان جنگ ایران و عراق، با سفر به اردوگاه اسرای ایرانی در عراق، شرایط انتقال کودکان اسیر ایرانی به اروپا را فراهم کرد تا بتوانند در آغوش خانواده های طالب این فرزندان، به آسودگی و با آرامش خیال زندگی کنند. بازی او در فیلم “وین عشق من”، ساخته ی ” هوشنگ اللهیاری” و ایفای نقش یک مرتجع خشکه مذهب در آن فیلم و همچنین اظهارات بی واهمه و جنجالی او در کنسرتی در لندن، عداوت و کینه ی مقامات جمهوری اسلامی را نسبت به او دو چندان کرد، او در کنسرت مذکور بی محابا اظهار کرد:
“برای ملتم می ایستم، سینه ام را سپر میکنم. در مقابل مذهب، ملیت را قرار میدهم. در مقابل الله اکبر، زنده باد ایران را میگذارم…. فرهنگ همیشه غالب میشود بر زور و ستم و قلدری….”
عباراتی که در اشعارش هم نمودی بارز و پر جلوه داشتند:
اگر ز دیده جدا شد، ز دل جدا نشود
کجا شود وطنی کو دل است و دلدارم
خوشا به حال رفیقان که خفته در وطن اند
که خاک تربت شان می وزد به کردارم.
صدای گرم و دلنشین او، ترانه های ماندگاری را از او برجای گذاشته، ترانه هایی که زمزمه ی آنها، شور و حسرت تو ام را در دل شنونده بیدار می کند، نوایی که آرزوی نزول ” باران” شادی، آرامش و عشق را در گوشهای شنوا نجوا می کند:
حرفِ من و صدای من ، روزی دوباره می آید
در گوشِ شهر عشق تو ، دروازه می گشاید
روزی صدایِ آزادم ، در هر ستاره می پیچد
با من ، تو وُهزاران من ، مثل شکوهِ یک تن
آن روز ، دوباره می خوانیم ، خشم صدای توفانیم ما .
“میخک نقر ه ای” شو ی ایران در اوایل سال ۱۹۸۹ مجموعه شعری به زبان فارسی در لس آنجلس منتشر کرد بنام‌ “در نهایت جمله آغاز است عشق”:
از سخن چون عشق می ماند ز ما / پس رها کن خویشتن را در صدا
چون صدا عشق است و پرواز است عشق / در نهایت جمله آغاز است عشق
فریدون فرخزاد در اشعار این مجموعه قدرت و هیبت عشق را تصویر می کند و در مقابل با ظرافت و ریز بینی دنیای پوچ و خالی از عشق امروز را اینگونه نشان می دهد:
قهرمانان شبانه پژمردند / سروری قهرمان نمی بینم
زین غزل های روزگار خزان / وصف ملک کیان نمی بینم
هر چند که سرانجام ، سرنوشت کابوس واری که فروغ برای خود و برادرش پیش بینی کرده بود، محقق شد ولی با دقت در زندگی این دو فرخ زاد می توان دریافت که هیچ یک تاب زیستن در مردگی را نداشتند ولی پرواز را به خاطر سپردند چرا که باور داشتند – به قول فروغ – ” پرنده مردنی ست” و “تنها صداست که می ماند” از همین روست که حتی مرگ هم نتوانست برای پرواز در اوجشان ، فرود و سقوط را رقم بزند.
شعر سنگ مزار فریدون که خواهرش پوران فرخزاد، سروده است ، خود به تنهایی بیانگر دغدغه هایی ست که او جانش را فدای آنها کرد:
«ای شمایی که دلم پیش شماست / غم ایران همه تشویش شماست
تا فریدونم و فرخزادم / شعله‌ی آتشم و فریادم
دل من آتش جاویدان است / زنده و مرده‌ی من ایران است»

mouتتsavi_basij

بیانیه شورای ملی ایران در سالگرد ترور زنده یاد بختیار

sdf002-965+96-643

آنان که دل در گرو ایران و ایرانی دارند و در راستای منافع ملت ایران گام برمی دارند، در شرایط کنونی کشورمان ایران به دنبال آرمان هایی هستند که شاپور بختیار، سی و شش سال پیش برای دستیابی به آنها تلاش کرد. آن «مرغ طوفان» فارغ از دغدغه های شخصی وفادار به قانون اساسی مشروطه ایران و باورمند به حاکمیت قانون، برای نجات ایران از فاجعه انقلاب اسلامی ۵۷ و برای آزادی ایران تا پای جان ایستادگی کرد.
کارنامه بختیار آنچنان درخشان و پربار است که هر انسان آزاده ای را به ستایش وادار می کند، از مبارزه با دیکتاتوری اسپانیا گرفته تا عضویت در ارتش آزادی بخش فرانسه و مبارزه با رژیم نازی هیتلر، و در نهایت نیز برای آزادی ایران و در مقابله با رژیم دیکتاتوری خمینی، هدف ماشین ترور واقع شد.
بدون شک هیچ سیاستمداری مصون از اشتباه نیست، ولی مهمترین ابزار برای ارزش گذاری بر عملکرد یک سیاستمدار، آرمان هایی است که آن سیاستمدار به آن دلبسته است و اینکه چقدر برای دستیابی به آن آرمان ها تلاش نموده و از خود پایداری نشان داده است.
از اهداف زیر به عنوان آرمان هایی نام برد که در افق دید زنده یاد شاپور بختیار همیشه وجود داشته است: آزادی، حاکمیت مردم بر کشور، حاکمیت قانون، جدایی دین از سیاست، و عدالت اجتماعی.
شورای ملی ایران یاد زنده یاد شاپور بختیار را گرامی می دارد و تاکید می کند که دست یابی به برگزاری انتخابات آزاد و سالم و عادلانه، مردم سالاری، جدایی دین از سیاست و فعالیت آزادانه احزاب، سرلوحه منشور شورای ملی ایران است.

گزیده خبرهای اقتصادی هفته شماره 16 سال 94

افزایش حجم نقدینگی وکاهش بدهی بانک‌ها به بانک مرکزی
بنا برگزارشات بانک مرکزی بدهی بانکها به بانک مرکزی۱۱.۵ هزار میلیارد تومان کاهش یافته است. همچنین حجم پایه پولی در ۱۲ ماه منتهی به خرداد امسال با ۱۶.۶ درصد افزایش (۵.۷ هزار میلیارد ریال افزایش) به ۱۳۱۷.۲ هزار میلیارد رسید. حجم نقدینگی در پایان خرداد سال ۱۳۹۴ به ۸۱۶۶.۷ هزار میلیارد رسید که نسبت به پایان سال ۱۳۹۳ از رشدی معادل ۴.۴ درصد برخوردار بوده است. رشد نقدینگی در این دوره، متاثر از رشد ۳.۹ درصدی ضریب فزاینده نقدینگی و ۰.۴ درصدی پایه پولی بوده که نمایانگر استمرار بهبود ترکیب رشد نقدینگی در سال ۱۳۹۴ می‌باشد. رشد نقدینگی در دوازده ماهه منتهی به خرداد ۱۳۹۴ معادل ۲۲.۷ درصد بوده است. افزایش بدهی بخش دولتی به شبکه بانکی در سه ماهه ابتدایی سال ۱۳۹۴، عمدتاً به استفاده دولت از منابع بانک مرکزی در قالب حساب‌ تنخواه‌گردان خزانه بوده که مطابق روال سالهای قبل و الزامات قانونی موجود در این زمینه، تا پایان سال تسویه خواهد شد. افزون بر این، خالص دارایی‌های خارجی بانک مرکزی به عنوان دومین عامل افزایش پایه پولی در سه ماهه اول سال جاری، سهمی فزاینده معادل ۵.۲ واحد درصد در رشد پایه پولی داشته که عمدتاً از افزایش نرخ ارز ناشی شده و فاقد اثر پولی است. لازم به ذکر است جزء خالص سایر اقلام سهمی کاهنده ای معادل۷.۵ درصد در رشد پایه پولی در سه ماه اول سال ۱۳۹۴ داشته است. در گزارش آمده که مطالبات بانک مرکزی از بانک‌ها با سهمی کاهنده معادل۳.۴ واحد درصد، عامل کاهنده رشد پایه پولی در سه ماهه اول سال ۱۳۹۴ بوده است. حجم بدهی بانک‌ها به بانک مرکزی در سه ماهه اول سال جاری معادل ۵.۲ درصد (۴۴.۴هزار میلیارد ریال) کاهش داشته است. مانده بدهی بانک‌های غیردولتی (به غیر از بانکهای خصوصی شده) در سه ماهه ابتدایی سال جاری به میزان ۱۱۵.۶ هزار میلیارد ریال کاهش داشته است. کاهش مطالبات بانک مرکزی از بانکهای مذکور بیانگر اقدامات مناسب بانک مرکزی در راستای پیگیری مستمر رویکرد انضباط گرایانه و برخورد نظارتی با بانک‌ها و موسسات بدهکار بوده که از سال گذشته شروع شده است.

asd00+632-+6524rrf

ایران ۵٧ میلیون بشکه نفت ذخیره دارد
یک شرکت انگلیسی که موقعیت ناوگان نفت‌کش‌های اقیانوس‌پیما را رصد می‌کند، اعلام کرد که ایران ۵۶ میلیون و ٧٠٠ هزار بشکه نفت ذخیره‌شده روی دریا دارد. بیشتر برآورد‌ها نشان می‌دهد که مقدار نفت خام و میعاناتی که ایران در نفت‌کش‌های شناور روی دریا دارد، حدود ٣٠ تا ۴٠ میلیون بشکه است که برای افزایش صادرات روزانه حدود ٢٠٠ الی ٢۵٠ هزار بشکه در روز برای شش ماه کافی است. ایران مقدار نفت ذخیره‌شده خود را تاکنون اعلام نکرده و آمارهای منتشرشده صرفا برآورد منابع خارجی بوده است. رویترز مقدار نفت ذخیره‌شده ایران در نفت‌کش‌ها را حدود ۴٠ میلیون بشکه تخمین زده است.

کاهش معنی دار حجم نجارت خارجی
تازه‌ترین آمارهای گمرک ایران از سقوط ۱۷.۵ درصدی حجم تجارت خارجی ایران در ۴ ماهه اول امسال حکایت دارد بطوریکه در این مدت صادرات ۱۵.۲۰ درصد و واردات ۲۰.۱۸ درصد نشان می‌دهد. برهمین اساس، از ابتدای سال‌جاری تا پایان تیرماه حجم صادرات ۱۴ میلیارد و ۱۵ میلیون دلار و حجم واردات ۱۳ میلیارد و ۸۲۲ میلیون دلار گزارش شده است. افخمی راد رئیس کل سازمان توسعه تجارت ایران ، دلایل اصلی کاهش حجم تجارت خارجی ایران در ۴ ماهه اول امسال را نگرانی صادرکنندگان از نرخ ارز و دلواپسی واردکنندگان از سونامی واردات با ارزهای بلوکه شده دانست که معتقد است به نفع کشور نیست. وی تصریح کرد: منابع بلوکه شده ایران به میزانی نیست که بتواند سیل واردات را به راه اندازد و از سوی دیگر، دولت خود به این موضوع حساسیت ویژه دارد و حتی در مذاکراتی نیز که وزیر صنعت، معدن و تجارت با هیات‌های خارجی دارد، بر این نکته تاکید می‌کند که قصد ایران از گسترش روابط تجاری با سایر کشورهای دنیا، واردات نیست.

هردم از این باغ ” سیستم بانکی” بری میرسد
آز آنجاییکه در حکومت اسلامی روند همه چیز بایستی متفاوت با ئیگران باشد ، لذا فعالیت های بانکی هم متفاوت با اصول بانکداری رایج در جهان جریان دارد. اخیرا بانک مرکزی ایران خبر ازافتتاح حساب‌های بانکی مشکوک در نظام بانکی داده ، بطوریکه رئیس کل بانک مرکزی تعداد دقیق آنرا ۳۸ میلیون حساب اعلام کرده، که موجب بهت و حیرت افکار عمومی شده است. درسالهای اخیر جامعه شاهد انواع تخلفات و اختلاسها در سیستم بانکب کشور بوده که فسادهای مالی از رقم ۱۲۳ میلیارد تومان فاضل خداداد در سال ۸۴ گرفته تا اختلاس ۳ هزار میلیارد تومانی سال ۹۰ مه آفرید خسروی و کشف فسادمالی ۱۲ هزار میلیاردی در سال گذشته که طیب نیا وزیر اقتصاد از آن پرده برداشت تنها نمونه هایی از آن میباشد. ولی الله سیف رئیس کل بانک مرکزی درباره حساب‌های جعلی بانک میگوید: ۳۰۰ میلیون حساب در نظام بانکی وجود دارد که ۳۸ میلیون آن، حساب‌هایی است که دارای شماره شناسه و کد ملی تطبیق داده نشده است و از این تعداد، ۳۰ میلیون حساب راکد و ۸ میلیون حساب فعال است که ارقام آن کوچک است و هنوز شناسایی نشده اند. ولی قدرمسلم اینکه وجود چنین حساب‌هایی سرمنشاء فعالیت‌های پولشویی و قاچاق است که تاکنون عامدا به آن توجه نشده است. قاچاقچیان مواد مخدر، پولشویان و خلافکاران برای جابه جایی پول‌های خود لازم است که به طریقی عمل کنند و برای این انجام عمل خلاف خود از طریق نظام بانکی اقدام می کنند. حال باید منتظر ماند و دید بانک مرکزی این ۳۸ میلیون حساب بانکی مشکل‌دار را مسدود می‌کند و یا اینکه باید منتظر فسادهای بزرگتر در نظام بانکی کشور باشیم.

کاهش قابل ملاحظه سود شرکتهای بورسی
بحران حاکم بربنگاه‌های اقتصادی و رکود تورمی موجود سبب گردیده تا سود شرکت‌های بورسی در تیر ماه با کاهش قابل توجهی مواجه شده و به کمترین میزان خود برسد. روند نزولی بورس تهران و نیز ادامه رکود تورمی ، سود شرکتها را تحت تاثیر قرار داده، بطوریکه سود و زیان پیش بینی شده شرکت ها در پایان تیر ماه برابر با ۴۷۷ هزار میلیارد ریال بوده است که این میزان نسبت به خرداد ماه معادل ۲۲ هزار میلیارد ریال کاهش نشان می‌دهد. یعنی از میان ۳۶ صنعت حاضر در بورس پیش بینی سود ۱۷ صنعت با کاهش، ۱۱ صنعت با افزایش مواجه شده و پیش بینی سود ۸ صنعت نیز تغییری نکرده است. لذا می توان گفت که میزان سود تقسیم ‌شده از سوی شرکت‌های بورسی در تیر‌ماه امسال به پایین‌ترین سطح خود در چند سال گذشته رسیده است که این امر نشان می‌دهد یبشتر شرکت‌های بورس ترجیح داده‌اند تا سودشان را در حساب‌های مالی ذخیره کنند. در حالی کارشناسان تقسیم کردن سود نقدی کم را سیاست مناسبی در شرایط فعلی می‌دانند که میزان سود تقسیمی شرکت‌های بورسی تا تیر‌ماه ۱۴۱ هزار میلیارد ریال بوده است که این مقدارمعادل ۷۱درصد درآمد واقعی شرکتها است. علاوه بر اینکه متوسط سود(زیان) خالص شرکت های بورسی در پایان تیر ماه به ازای هر سهم برابر با ۵۱۱ ریال بوده است. همچنین متوسط درآمد واقعی هر سهم شرکت‌های بورس تا پایان تیر ماه ۵۳۸ ریال بوده که متوسط سود نقدی برای هر سهم معادل ۴۰۰ ریال بوده است یعنی از این مقدار ۴۰۰ ریال تقسیم شده است.

سرمایه گذاری ۱۰۰ میلیارد دلاری یا ۳۰۰ میلیارد دلاری در صنعت نفت وگاز
در اخبار آمده بود که محمد رضا نعمت زاده وزیر صنعت و معدن و تجارت در گفتگویی که با روزنامه اتریشی وینر زیتونگ در سفر اخیر خود با هیات ۷۰ نفره همراهش به اتریش داشته گفته است: ایران برای بازگرداندن صنعت نفت خود به سطح ۵ سال پیش به ۱۰۰ میلیارد دلار سرمایه گذاری نیاز دارد. این در حالی است که منابع غربی نیاز صنعت نفت و گاز کشور برای نوسازی و انجام پروژه های بر زمین مانده را حدود ۳۰۰ میلیارد دلار تخمین میزنند. این اظهار نظر نعمت زاده که گفته است : بر اساس اطلاعاتی که دارم این رقم بسیار زیاد است. من فکر می کنم با یک سوم این رقم می توانیم به آن سطح برسیم در واقع واکنشی به گفته کارشناسان غربی بوده است. وی در مورد برقراری مراودات بانکی با خارج گفت: انتظار دارد ایران طی سه ماه پس از برداشته شدن تحریم ها به شبکه بین المللی پرداخت های الکترونیکی، سوئیفت بپیوندد

رکود بیسابقه درکارخانجات سیمان کشور
ابراهیم غلامزاده مدیرعامل سیمان لامرد میگوید: هم‌اکنون کارخانجات سیمان بخشی از محصولات خود را با تخفیف به مشتریان می‌فروشند و اگر برای موضوع قیمت سیمان تعیین تکلیف نشود در آینده شاهد تعطیلی برخی از کارخانجات خواهیم بود. وی با اشاره به اینکه در حال حاضر بازار مصرف سیمان خراب است، اظهار میدارد: امسال تعداد پروژه‌های عمرانی نسبت به سال گذشته کاهش یافته است و این موضوع مصرف سیمان را در داخل کشور با کاهش روبه‌رو می‌سازد. وی با بیان اینکه عراق به‌عنوان بزرگترین بازار صادراتی سیمان کشور محصولات ما را با قیمت‌های ارزان خریداری می‌کند، میافزاید: رکود بازار خرید باعث شده تا نقدینگی کارخانجات سیمان کاهش پیدا کند و آنها را در تأمین هزینه تولید و پرداخت تسهیلات بانکی با مشکل مواجه سازد. وی در مورد سایر بازارهای صادراتی نیز میگوید: کشورهای افریقایی بازار بسیار خوبی برای سیمان کشور هستند اما متأسفانه بستر لازم برای صادرات کالا وجود ندارد و عمده سیمان ایران از طریق کشور امارات و با برند آنها به افریقا صادر می‌شود.

۷۸۳ میلیون دلار سرمایه‌گذاری خارجی در شهرک‌های صنعتی
غلامرضا سلیمانی، معاون سازمان صنایع کوچک و شهرک های صنعتی درباره برنامه‌های این سازمان برای دوره پساتحریم میگوید: شناسایی فرصت های جذب سرمایه‌گذاری خارجی برای مشارکت با شرکای ایرانی در شهرک ها و نواحی صنعتی و معرفی سرمایه گذاران خارجی از جمله برنامه هایی است که برای دوره پساتحریم برنامه ریزی شده است. وی ادعا مکند که بر اساس آمار موجود، تاکنون تعداد ۱۳۲ واحد صنعتی در شهرک‌ها و نواحی صنعتی با سرمایه گذاری خارجی به مبلغ ۷۸۳ میلیون دلار قرارداد منعقد کرده اند که از این تعداد ۳۵ طرح در مرحله ساخت وساز و ۹۷ طرح دارای پروانه بهره‌برداری است. از سوی دیگر اشتغال ایجاد شده در این واحدهای صنعتی نیز حدود ۱۳ هزار نفر است. همچنین در رشته صنعت‌های «برق و الکترونیک»، «سلولزی»، «شیمیایی»، «غذایی و دارویی»، «فلزی»، «کانی غیرفلزی» و «نساجی و چرم» در مجموع بالغ بر ۳۵۰ فرصت سرمایه گذاری به دنبال جذب سرمایه گذار خارجی به منظور مشارکت واحدهای صنعتی مستقر در شهرک‌ها و نواحی صنعتی احصا شده است. به این ترتیب باید دید که با بهبود وضعیت سیاست خارجی کشور و احتمال باز شدن راه سرمایه گذاران خارجی، کشور تا چه اندازه در جذب این سرمایه ها موفق خواهد بود.

بیانیه مطبوعاتی: نکوهش دخالت در امور داخلی کشورهای منطقه توسط رژیم جمهوری اسلامی‎

afshorameli5

هنوز جوهر توافق اخیر درباره برنامه اتمی رژیم خشک نشده است که رژیم ایران قصد خود را برای صدور تروریسم و نا امنی در منطقه هویدا می کند.
توطئه ناموفق رژیم بر علیه دولت بحرین نمونه دیگری از سیاست این رژیم مذهبی برای ایجاد بی ثباتی در منطقه است. ترورهای اخیر که برای دخالت در امور داخلی بحرین برنامه ریزی شده بود، به همراه صدور بنیادگرایی به یمن، لبنان و عراق و سوریه و عربستان، بر اساس سیاست های کلان رژیم برای چنگ انداختن بر کشورهای منطقه است.
شورای ملی ایران به شدت این سیاست را که تنها به بی ثباتی بیشتر در منطقه می انجامد، نکوهش می کند.
تیم اوباما و دیگر کشورهای ۵ + ۱ به صراحت گفته اند که هدف از توافق هسته ای، جلوگیری از دست یابی ایران به بمب اتم و جلوگیری از جنگ بوده است.
ما نیز به دنبال چنین اهدافی هستیم، اما همزمان تاکید می کنیم که با برداشتن تحریم ها، میلیاردها دلار از اموال مردم ایران آزاد می شود، و نباید اجازه داده شود که از این مبالغ برای صدور تروریسم و گسترش تنش در منطقه، بهره جسته شود.
سران رژیم جمهوری اسلامی عنوان کرده اند که قصد دارند از مردم ستم دیده بحرین و فلسطین و یمن حمایت نمایند، و نباید فراموش کرد که ستم دیده ترین مردم منطقه، همانا مردم ایران هستند که سی و شش سال اخیر را در زی
ر خفقان و مشقت ناشی از وجود این رژیم سپری کرده اند.
جوهره و طبیعت رژیم جمهوری اسلامی بر بحران زایی و ترور بنا شده است، و تنها روش تغییر، حمایت شفاف جامعه جهانی از آرمان های مردم ایران برای رسیدن به دمکراسی و اعتلای حقوق بشر است.
رضا پهلوی
ریاست شورای ملی ایران برای انتخابات آزاد

توافق اتمی ایران با 5 به اضافه 1: برندگان و بازندگان / ساسان فیاض منش

das00026+65-6959+65se3

گرد و غبار فرونشسته است و توافقی که مدتها منتظرش بودیم بین ایران و پنج به اضافه یک ( ۵ عضو دائمی شورای امنیت و آلمان) تحت عنوان « برنامه همه جانبه مشترک برای عمل به صورت واقعیت درآمده است. [ از قراردرایران آن را « برجام» نامیده اند- ا.س.). برجام قراراست برنامه اتمی ایران را کاهش بدهد و درازایش هم شماری از تحریم ها لغو شود. هم چنین این هم واقعی است که قطع نامه ۲۲۳۱ سازمان ملل که همه قطع نامه های پیشین سازمان ملل وتحریم هائی که از سوی شورای امنیت سازمان ملل متحد علیه ایران وضع شده است را پایان خواهد داد هم به تصویب رسیده است. مااکنون می توانیم برندگان و بازندگان این درگیری ۳۶ ساله ایران با مخالفانش را بررسی کنیم.

بیشتر بخوانید »

شب موسیقی فیلم؛ بی فرهاد؛ بی قیصر؛ بی رضا موتوری؛ بی اسفند… رهیار شریف

asd02-+965asd69asssdsw

شب موسیقی فیلم مسعود کیمیایی که بناست روز شانزدهم مرداد ماه در تالار وزارت کشور در تهران برگزار شود، از اجرای آهنگ‌های فیلمهایی چون «رضا موتوری»، «داش آکل» و «قیصر» که بی گمان بن مایه ی خاطرات اصلی ایرانیان دوست دار سینما هستند، محروم است. این تحریم از آنجا آغاز شد که همزمان با انتشار خبر برگزاری این مراسم، اسفندیار منفرد‌زاده آهنگساز پیش‌کسوت ایرانی، ضمن انتشار نامه‌ای سرگشاده – که آن را سایت موسیقی ما منتشر کرده‌بود- خواستار عدم اجرای آهنگ‌هایی شد که او برای فیلمهای کیمیایی ‌ساخته‌است، او در این نامه نوشته‌بود:
« از شما آقای رضا [بهزاد] عبدی و استاد مسعود کیمیایی عاجزانه -به‌درستی عاجزانه- استدعا دارم از تجاوز به حقوق معنوی-مادی من یعنی اجرای موسیقی‌هایم، حتی اگر برایتان منافعی در پی دارد، دست بردارید. زیرا من با شمایان همسو نبوده و نخواهم بود! از موسیقی فیلم سفر سنگ تا امروز آثار بسیاری برای این برنامه وجود دارند که با اجازه از سازندگان آنها می‌توانند به‌ کار آیند.»
این موسیقی‌دان ایرانی در پایان متن خود خطاب به مسعود کیمیایی تاکید کرده است: «مهربانی کنید تا ناگزیر به تغییر گفتار نباشم!»
گفتنی‌ست اسفندیار منفردزاده، ساخت موسیقی تمام آثار پیش از انقلاب مسعود کیمیایی به جز فیلم «سفر سنگ» را بر عهده داشته‌است، فیلمهایی چون همانند «بیگانه بیا»، «قیصر»، «رضا موتوری»، «داش آکل»، «بلوچ»، «خاک»، «غزل» و «گوزن‌ها» .
چندروز پس از انتشار این نامه، مسعود کیمیایی طی گفت‌وگویی با سایت «موسیقی ما» به این نامه واکنش نشان داد:« من واقعا هیچ جوابی برای این اظهارات ندارم. بسیاری از دوستان در خارج از کشور فیلم‌های من را در مراسم‌های مختلف پخش کردند و پای آن نشستند و من دم نزدم. آقای منفردزاده از دوستان قدیمی من هستند. ولی در برخی موضوعات با هم اختلاف‌نظر و عقیده داریم، که البته در هر صورت من برای ایشان احترام قائلم.»
کیمیایی درباره‌ی نحوه‌ی خطاب شدنش از سوی منفردزاده گفت: «من لحن نامه ایشان را نپسندیدم و علیرغم لحن تندی که این نامه داشت، دوستی و رفاقت‌ام را با ایشان حفظ می‌کنم و برایم قابل‌ درک نیست که منظور ایشان از اینکه همسویی با من ندارند، چیست. من به طرز فکر ایشان احترام می‌گذارم و دوستی و رفاقت‌ام را در کمال ادب حفظ می‌کنم.»
او تاکید کرد: « من همه سعی و تلاشم را کردم و ظاهراً هم آقای عبدی سه قطعه‌ای که از ایشان در کنسرت بوده را حذف کرده‌اند. به آقای عبدی گفتم که «اسفند» رفیق من است و حالا در عالم رفاقت از من چیزی خواسته. حالا مهم نیست که با زبان و لحن بد خواسته. ولی ما باید احترام بگذاریم و خواسته ایشان را حتماً مورد نظر قرار دهیم. حالا اینکه در روز برنامه چه اتفاقی بیفتد، خدا می‌داند. چون به‌هرحال این برنامه و کنسرت واقعاً به من هیچ ربطی ندارد و نقشی در آن ندارم.»
شب موسیقی فیلم مسعود کیمیایی قراراست با اجرای ارکستر سمفونیک به رهبری بهزاد عبدی و خوانندگی رضا یزدانی در تالار وزارت کشور تهران برگزار شود. پیشتر بنا بود موسیقی فیلم‌هایی چون رئیس، حکم، جرم، متروپل، گروهبان، اعتراض، دندان مار، رضا موتوری، ‌داش اکل، قیصر و چند فیلم دیگر توسط این ارکستر اجرا شود و در چند قطعه هم رضا یزدانی به عنوان خواننده میهمان ارکستر را همراهی کند. موسسه فرهنگی هنری گلچین آوای شرق برپا کننده‌ی این مراسم است.

فصلی برای کشف و جنون … لیلا سامانی

روزهای کش‌آمده‌ی داغ و شب‌های کوتاه لزج. رقص پرتوهای خورشید در نیمروز و آتش‌بازی کرم‌های شب‌تاب در شبانگاه. هنگامه‌ی بلوغ طبیعت و به بار نشستن امید. وقت برهنگی و تن به آب سپردن و فصلی برای رهایی، کشف ودیوانگی. همین بهانه‌ها و نشانه‌ها کافی‌ست تا نویسنده‌ای بر سر وجد بیاید و از طبیعتی که با فراغ بال در روزهای کم‌شتاب تابستانی غنوده‌است، بستری بگستراند برای پروردن قصه‌هایی آمیخته با هرم عشق و جنون جوانی.
شور و شیدایی و در همان‌حال رخوت و آسوده‌خاطری تابستانه، این فصل را در پس‌زمینه‌ی تصاویربسیاری از شاهکارهای ادبیات جای داده‌است. در این مقال کوشیده ام تا برخی از این آثار همیشه سبز تاریخ ادبیات جهان را مروری دوباره کنم… حاصل همین که پیش روست…

sdf665sd2f598-98s522

۱- رویای نیمه شب تابستان نوشته ویلیام شکسپیر(۱۵۹۴)
این شاهکاری کمدی، یکی ازنمایشنامه‌های برجسته‌ی این سخن‌سرای بریتانیایی‌ست و تصویر هوشمندانه‌ایست از رویابافی و سودازدگی غریبی که تابستان به همراه می‌آورد. در چله‌ی تابستان، شبی که قرص ماه کامل است دو دلداده از شهر و جبر و آدم‌هایش می‌گریزند و داستان عشق‌شان با شخصیتهای وهم‌انگیزی چون جادوگران و پریان پیوند می‌خورد.

۲Summer-cover– تابستان نوشته‌ی ادیت وارتون ( ۱۹۱۷)
ادیت وارتون، بیشتر به‌واسطه‌ی رمان «عصر معصومیت» در یادها مانده‌است. اثری برجسته که سبب شد نام وارتون به عنوان نخستین زن برنده‌ی پولیتزر ثبت شود.اما دیگر کتاب او با نام «تابستان» هم به همان اندازه گیرا و مسحور کننده است. وارتون در این کتاب از بیدار شدن احساسات گرم و شورانگیز زنانه‌ی قهرمان هژده ساله‌ی داستان، در دل تابستانی داغ قصه می‌کند. چریتی رویال، دختریست که از بطن یک روسپی زاده شده و زیر چتر حمایت یک وکیل بالیده‌ و در همان حال از آشنایی با نیازهای جسم‌اش محروم شده است. تا این که با آغاز تابستان دخترک به لوسیوس هارنی دل می‌بندد. آتش عشق آنها با همگام با گرمای تابستانی شعله ور می‌شود و با آخر گرفتن تابستان شور هارنی هم رو به خاموشی می‌گذارد…

sdf555400985--95864
۳- تقاطع تابستانی نوشته‌ی ترومن کاپوتی (دهه‌ی ۱۹۴۰)
اگرچه این اثر کاپوتی تا سالها بعد از مرگ او کشف و منتشر نشد، اما پیدا شدن و انتشار آن در سال ۲۰۰۵غوغای عظیمی در میان نویسندگان و منتقدان ادبی به‌پا کرد.
داستان با جرقه‌‌ی یک عشق داغ تابستانی در نیویورک سال ۱۹۴۵ آغاز می‌شود. وقتی که شخصیت هفده ساله‌ی آن «گردی مک نیل» دختر اشراف‌زاده‌ی پروتستان، در غیبت پدر و مادرش دلباخته‌ی یک جوان یهودی به نام «کلاید منزر» از طبقه‌ی میانی جامعه می‌شود. تابستان است وداستان عاشقانه‌ی این دو جوان همراه گرمای هوا اوج می‌گیرد، تا اینکه سرانجام این رابطه به ازدواج آنها منجر می‌شود. اما این پایان ماجرا نیست. گردی پس از ملاقات با خانواده‌ی کلاید با زمختی حقیقت مواجه می‌شود و شکاف فرهنگی و طبقاتی پیش چشمش رخ می‌نماید. تابستان از نیمه گذشته و دیگر خبری از آن حرارت نیست، آتش عشق گردی هم به سردی گرویده و رو به خاموشی‌ست. داستان در نهایت با پایانی جنون آمیز و تراژیک به آخر می‌رسد.

atoos_one-shee12
۴- تاوان اثر ایان مک‌یوون (۲۰۰۱)
این نویسنده‌ی بریتانیایی، در حقیقت داستان حماسی مبسوطی خلق کرده که گستره‌ی آن تا شصت سال پیش می‌رود، حماسه‌ای سرشار از شیدایی، جسارت، دسیسه، خطا و حسرت. اما آنچه موجب رقم خوردن همه‌ی این رخدادهاست، در دل یک تابستان گرم سکرآور، در سال ۱۹۳۵ و در انگستان رخ می‌دهد، جایی که سیسیلیا و رابی، دو جوانی که در یک خانه بزرگ شده‌اند، دل به هم می‌بازند. بریونی، خواهر کوچک‌تر سیسیلیا؛ که دختری کنجکاو اما ناآگاه است، آنها را حین تجارب عشق‌ورزی‌شان می‌بیند. تفسیر او از این ماجرا و شهادتی که بعد از آن علیه رابی می‌دهد، سرنوشت همگی آدمهای قصه را به سلسله حوداثی غیر قابل پیش‌بینی سوق می‌دهد. رویدادهایی که با جنگ و خسران و هجران و مرگ و در نهایت ادبیات گره می‌خورند.

asd002326+63a
۵- شبی در عمارت ییلاقی اثر ویلیام سامرست موآم (۱۹۴۱)
نویسنده در این کتاب با در هم‌آمیختن مولفه‌های جرم و تعلیق، داستانی پر کشش خلق کرده‌است. داستان در یکی از تابستان‌های سالهای پایانی دهه‌ی ۱۹۳۰ ودر ییلاقی باشکوه در فلورانس ایتالیا رخ می‌دهد. جایی که مری پنتون، بیوه‌ای جوان و زیبا ، ماجرایی هراس‌انگیز و مخاطره‌آمیز را رقم می‌زند، آن هم با درگیرکردن سه مرد که همگی برای به دست آوردن او رقابت می‌کنند. روزهای خمار آلود طولانی، شبهای تاریک و دهشت‌ناک و گرمای بی‌حساب تابستانی سرانجام مری را مغلوب سرنوشت می‌کند.

asd0025-95a3e-re3
۶- روشنایی ماه اوت نوشته‌ی ویلیام فاکنر (۱۹۳۲)
«جو کریسمس» قهرمان این اثر یکی از شخصیتهای بزرگ و بی‌بدیل ادبیات آمریکاست. تا آنجا که برخی از صاحب‌نظران او را هم‌ردیف گتسبی بزرگ و هاکلبری فین جای داده‌اند. او مرد سیاه‌پوستی‌ست متهم به قتل یک دختر مسن. اما این اتهام، زندانی شدن و مرگ او دستمایه‌ی بازگو شدن زندگی سراسر رنج و غم او می‌شود. مولفه‌هایی چون نژاد، طبقه‌ی اجتماعی ، عشق و مذهب همگی در این کتاب گنجانده شده‌اند تا از حقایق سرد و تلخ یکی از ماه‌های گرم تابستانی قصه‌ بگویند.
ویلیام فاکنر، خود درباره‌ی نام این کتاب گفته‌است:
« … زمانی هست که در روزهای میانی ماه آگوست در می‌سی‌سی‌پی، برای چند روز کوتاه ناگهان ردپای خزان حس می‌شود. در آن هنگام هوا سرد است ویک روشنایی ملایم، لطیف و تابان می‌درخشد. انگار که این مربوط به امروز نیست بلکه به زمان‌های دور و باستان باز می‌گردد. شاید «فان»ها، «ساتیر» ها و الهه‌ها از یونان، از المپ می‌آیند و جایی در آن خانه می‌کنند. این حالت تنها یک یا دو روز طول می‌کشد و ناپدید می‌شود و بعد دوباره گرما… عنوان این کتاب مرا به یاد این برهه‌ی زمانی می‌اندازد. فروغی که بسیار از تمدن مسیحی ما پیرتر است»

به نام چپ و به کام راست، نمایشنامه یک عروج و سقوط! / تقی روزبه

asd0032asd6692ad0aaaw

درس های بزرگی در یک گردش به راست گیج کننده سیریزا وجود دارد که فرایافت آن ها مستلزم زدودن برخی کلیشه های مقدس است! راهنمای چپ زدن و ناگهان به راست چرخیدن برای بسیاری که دل به کرامات بدست گرفتن ماشین دولتی بسته بودند، به راستی لحظه هائی سخت سرگیجه آوری است. چپ معطوف به قدرت در یونان به خیال خود با سودای تصرف قدرت سیاسی، در شرایطی که احزاب و نمایندگان سنتی و متعارف آن بی اعتبارشده بودند، راه خود را کج کرده، اسب تروائی را زین کرده و از طریق انتخابات واردسازوکارها و قلعه حفاظت شده دشمن کردند، غافل از آن که در این حریم خالصابورژوائی و مین گذاری شده این خطرجدی وجود دارد که چپ ها “راه رفتن” خود را هم فراموش کنند و طعمه آسان شکارچیان بی رحم قرارگیرند و در یک ضدحمله خود به اسب تروای دشمن برای حمله به صفوف مردم و چپ ها تبدیل شوند و چنین هم شد. بهرحال، بهم ریختن صفوف چپ و اشاعه یأس و ناامیدی از مهم ترین پی آمدهای این ضدحمله و شبیخون خدایان سرمایه و اقتدار به اردوی جنبش است. داستان عروج و افول چپ معطوف به قدرت یونان فقط داستان یک شخص و حزب و یک کشور نیست، بلکه داستان بسیاری از ما و بسیارانی در جهان است.

بیشتر بخوانید »

چگونه خوزستان از سرزمینی تالابی به سرزمینی بایر تبدیل شد؟

سرمایه‌داری صنعتی زمین را به‌طور بی‌سابقه‌ای گرفتار بحران‌های زیست محیطی کرده است و در این میان کشورهای موسوم به «کشورهای جنوب» اوضاع و احوال نامساعدتری نسبت به «کشورهای شمال» دارند. فشار بحران‌های محیط‌زیستی نیز مانند دیگر بحران‌ها، بر دوش آفرینندگان بحران و آنها که از آن سود می‌برند نیست و این کشورها و گروه‌های فرودست هستند که باید بیشترین بها را در تحمل بحران بپردازند. در ایران نیز به نظر می‌رسد همین روند در جریان است؛ مرکزنشینان برای تمام کشور تصمیم می‌گیرند و این مردم حاشیه‌نشین هستند که تاوان سیاست‌های نادرست را پس می‌دهند. توفان‌های گرد و خاکی که در دهه گذشته استان‌های جنوب و جنوب‌غربی کشور را درنوردیده، محصول اعمال سیاست‌های نادرستی‌ست که از دوران پس از جنگ به اسم «توسعه» در پیش گرفته شد. توسعه ناپایداری که از آن زمان هیچ‌گاه از دستورکار دولت‌های مختلف خارج نشده و تنها به اشکال و اسامی گوناگون، ماشین تخریب خود را به‌پیش رانده است. پروژه‌هایی که خاک به آسمان خوزستان پاشیدند، مهر تایید مسئولان کنونیِ سازمان محیط‌زیست، وزارت نفت و… را بر خود دارند. گزارش گاردین نگاهی‌ست به آنچه طی چند دهه گذشته -به اسم توسعه- بر خوزستان رفته است. مرور این روند شاید به ما بگوید که چقدر می‌توان به جدی بودن شعارهای حمایت از محیط‌زیست امیدوار بود.

khuzestan

آسمان آبی در افق رو به تیرگی می‌نهد، مه‌آلود می‌شود، به رنگ زرد طلایی در می‌آید و به‌سرعت جایش را به یک سبزِ درخشان می‌دهد، گویی که یک مُرداب است. دما پایین می‌آید و باد شهر را درمی‌نوردد. خیال آدم را ورمی‌دارد که شاید می‌خواهد باران ببارد. اما توفانِ گرد و خاک است که دارد از راه می‌رسد. به‌زودی تیرگیِ خاکستری‌رنگی پدیدار خواهد شد، و آسمان و خورشید دیگر قابل‌رویت نخواهند بود.

بیشتر بخوانید »

دستور روحانی به معاون اول خود برای ساماندهی اقتصادی و بانکی / دکتر منوچهر فرح بخش

روحانی با ارسال نامه‏ای برای اسحق جهانگیری معاون اول خود دستور ساماندهی اقتصادی و بانکی را در قالب سه مأموریت ویژه در حوزه‌های نظام بانکی، بازار سرمایه و انضباط مالی دولت صادر کرد. روحانی از همان بدو تشکیل دولت خود موضوع ساماندهی اقتصاد کشور را با انتخاب تیم اقتصادی نسبتا موجه در دستور کار دولت خود قرار داد. ولی در طول دو سالی که از عمر دولت وی میگذرد به جز کاهش نرخ تورم اقدامات ملموس و قابل اهمیت دیگری در زمینه اقتصادی مانند کاهش نرخ بیکاری ،رفع رکود اقتصادی و یا تقویت بخش تولید صورت نگرفته است و در واقع چنین است که گویی بخش اقتصادی در یک کمای موقتی فرو رفته است .

asd025a2sd6asd525a-958a6a

اکنون با انتشار این نامه چنین به نظر میرسد که روحانی میخواهد اقتصاد کشور را از حالت کما بیرون آورده و مقدمات برای شروع یک فعالیت گسترده اقتصادی پس از توافق هسته ای را به مورد اجرا گذارد.
اظهار نظر کارشناسان دولتی براین مبنا است و بر این باور است که روحانی با انتشار این نامه می‌خواهد نشان‏ دهد، حل معضلات اقتصادی ، کلیدی‏ترین موضوع دولت وی به شمار میرود ، موضوعی که میتواند واقعیت داشته باشد و حال با طرح این نامه از جانب وی چنین به نظر میاید که دولت از فاز سکوت و بی برنامگی گذر کرده میخواهد وارد مرحله عملیات سازندگی گردد. طبیعتا در این مرحله آنچه که باید مورد تجدید نظر بنیادی قرار گیرد بخشهای کلیدی اقتصاد کشور است که در راس آنها سه موردی است که رییس جمهور در نامه خود به آنها پرداخته. در این رابطه نیزمهمترین و اصلی ترین حرکت اصلاحی ساماندهی نظام به شدت به هم ریخته بانکی کشوراست که بیش از ۴۰% سرمایه‌های آن قفل شده ، یعنی مبلغ عظیمی وامهای غیر قابل وصول روی بانکها مانده ، رقم قابل ملاحظه ای هم در دست وام گیرندگانی است که به علت شرائط بد اقتصادی قادر به پرداخت دیون خود به بانکها نمیباشند و همچنین بدهی صد هزار میلیارد تومانی دولت به سیستم بانکی است که قدرت تسهیلاتی بانکهای دولتی را به شدت کاهش داده است.
اصلاحات در بخش بازار سرمایه و تقویت آن نیز یک ضرورت است . این بخش که در حال حاضر از رکود و کمبود نقدینگی به‌شدت رنج می‏برد،نیاز وافر به کمک دولت دارد و روحانی هم اکنون ادعا میکند که قصد دارد این بازار را به‌سوی تحرک بیشتر و ایجاد رونق در اقتصاد سوق دهد.
وی در نامه خود بر تمرکز روی بازار سرمایه برای تأمین منابع مالی تأکید دارد، موضوعی که در دو سال گذشته نیز همواره مطرح بوده که نشان میدهد انجام اصلاحات در یک اقتصاد ناسالم و بلا زده کار آسانی نیست. برای قرار گرفتن اقتصاد کشور در یک روند متعارف در درجه اول دستیابی به ثبات، امنیت و شفاف سازی شروط اولیه هستند . متأسفانه در دولت احمدی نژاد که یک فرصت تاریخی برای رونق اقتصادی نصیب ملت ایران شده بود در اثر تاراج بیت المال توسط این دولت خدمتگذار که ادعای نوکری مردم را داشت از دست رفت . سیاست‌های انحرافی دولت در دوره رونق نفتی، از جمله اعطای وام‌های چندین صد میلیاردی به افراد آنچنانی که عمدتا در بخش غیر مولد به کار گرفته شد یا به بانکهای خارج انتقال یافت بخش بزرگی از منابع مالی را از دسترس بانک‌ها خارج کرد که همان زمینه‌ساز بروز بحران در نظام بانکی کشور گردید.
درحال‌حاضر وضعیت بهمریخته بازارسرمایه سبب گردیده تا واحدهای تولیدی دچار بحران شدید تا مرز توقف و ورشکستگی شوند. زیرا که چون بخش بزرگی از منابع مالی مورد نیاز واحدهای تولیدی توسط نظام بانکی تأمین می‌شود، لذا با بروز مشکل در نظام بانکی این مشگل خواه نا خواه به بنگاه‌ها نتولیدی هم منتقل میشود .
اما در رابطه با بخش سوم نامه ، یعنی انضباط مالی دولت ، هرچند که جنبه اقتصادی دارد و تاثیر مستقیم و موثر آن برروی تصمیمات دولت انکار ناپذیر است، ولی موضوعی است که بیشتربه پاک دستی، منش و صداقت کارکنان رده بالای حکومتگران مربوط میشود. آنچه که تاکنون از تجربه از گدشته برجای مانده حکایت از آن دارد که ناپاکان همواره دست بالا را داشته اند تا آنجا که حتا اراده جمعی حکومت هم به سمت ناپاکی و دستبرد به منافع ملی جریان داشته است. چه کسی تصور میکرد دولت احمدی نژاد که ادعای پاکترین دولت در تاریخ کشوررا داشت دزدترین و ناپاکترین دولت از آب در آید.
ولی به هرحال اینکه روحانی اصلاح ساختاری این سه بخش بحران زده و کلیدی اقتصاد کشور را مد نظر قرار داده خود بشارتی است که نشان میدهد دولتمردی پیدا شده و کمر همت بسته تا اساس ترین مشگلات اقتصادی کشور را بر طرف کند و برای رفع نواثص و کمبودها برخورد جدی و بنیادی داشته باشد. حال سوالی که پیش میاید و بسیار قابل تعمق است این است که آیا روحانی اختیارات لازم برای انجام این مهم را دارد؟ آیا برنامه ریزی و کادر سازی که لازمه کار است صورت کرفته است ؟ از همه مهمتر اینکه آیا اصولا اراده نظام اسلامی که مافوق اراده روحانی و دولت او است بر این مبنا قرار دارد؟ که متاسفانه پاسخ این سوالات بطور قاطع منفی است. آنچه که روحانی مطرح کرده و آرزوی اصلاح آنرا دارد معلول ساختار نظام اقتصادی موجود است . برای انجام اصلاحات بنیادین نمیشود از معلولها شروع کرد که در واقع خود گول زدن و هدر رفتن وقت و پول است. بنا براین روحانی برای حل معضل بایستی قدم بلندتری بردارد و سراغ علتها و تغییر ساختلری نظام اقتصادی کشور رود که در آنصورت پا بر روی دم شیر گذاردن و بیدار کردن خرس خفته است ، یعنی بایستی په مصاف بیت رهبری که بخش اعظم اقتصاد کشور را در کنترل دارد رود که در توان او نیست.
اقتصاد کشور اسیر ” اقتصاد فقاهتی” است که از درون بیت رهبری سر در آورده و از آنجا هم هدایت میشود. اینکه ساختار اقتصاد کشور به شدت رانتی است، اینکه بخش بسیار بزرگ و درآمد ساز اقتصاد ملی در کنترل بیت رهبری است، اینکه سپاه پاسداران در سازماندهی قاچاق در کشور نقش فعال دارد، اینکه نمایندگان ولی فقیه در تمام کشور مستقر و نبض اقتصادی محل حکمرانی خود را در دست دارند واقعیتهای انکار ناپذیر شکل دهنده نظام اقتصاد فقاهتی موجود کشور است. خامنه ای سال گذشته با یک تبلیغات بسیار گسترده ادامه دار تزی بنام ” اقتصاد مقاومتی ” را مطرح کرد و دراین رابطه دستور العملی را هم صادر نمود تا همه به آن عمل کنند. از آن به بعد درهر مناسبتی هم که بلندگو به دست میشود، اشاره ای به این تز میکند. ولی در این دستورالعمل اقتصادی خود کوچکترین اشاره ای به نقش بیت رهبری در روند اقتصادی کشور نکرده است . در واقع قصد آقای خامنه ای این بوده است که با دادن آدرس عوضی انتقادات به بیت رهبری را کاهش دهد، در حالیکه اصلاحات واقعی بایستی از بیت او شروع شود.
اینکه روحانی برای ساماندهی اقتصاد کشور انگشت روی سیستم بانکی گذارده و خواستار اصلاح آن شده تصمیم درستی است . اینکه سیستم بانکی تاکنون کارهای خلاف قانون بی‌شماری انجام داده است جای تردید نیست که همانطور که در بالا اشاره شد بزرگترین خطا و در واقع خیانت به منافع ملی تخصیص وامهای صدها میلیارد تومانی به افراد حقیقی و حقوقی بود. حال اگر قرار باشد که سیستم بانکی اصلاح شود بزرگترین خدمتی که دولت روحانی میتواند انجام دهد اتصال سیستم بانکی به بخش تولید و کاهش هرچه بیشتر فعالیت بانکها در بازار های غیر مولد است. بدیهی است که انجام این مهم با مخالغت بانکها مواجه خواهد شد ولی برای نجات اقتصاد کشور این داروی تلخ باید به سیستم بانکی خورانده شود. این وظیفه ای است که بر گردن بانک مرکزی قرار دارد، ولی از آنجاییکه کلاه بانک مرکزی پشم ندارد و اجرای دستورات و بخشنامه هایش در سیستم بانکی رعایت نمیشود که اگر چنین نبود بیش از ۷۰۰۰ موسسه مالی غیر مجاز مانند قارچ نمی رویید ، لذا دخالت دولت هم یک ضرورت است که البته باید سازو کارهای خود را داشته باشد ، ازجمله میبایستی تدابیر بانک مرکزی و دولت در رابطه با سیاستهای پولی و مالی کشور مشخص و اجزای آن در برنامه ریزیها پیش بینی شده باشد که طبیعتا اصلاح نظام بانکداری هم بایستی بخشی از آن به شمار آید.
تجربه دوران سی هفت ساله حکومت اسلامی نشان داده است که علت شکستهای پی در پی و همه جانبه حکومت که منجر به هدر رفتن منافع مالی و نیروی انسانی شده چیزی جز بی برنامگیها، ندانمکاریها ، سهل انگاریها و صد البته فساد نبوده است. از جمله اینکه بانک مرکزی تا کنون به وظیفه نظارتی خود بربانکها عمل نکرده و سهل انگاری کرده است که یک مورد آن اغماض غیرقابل بخشش و زیانبار در اجرای ماده ۵ قانون اجرای سیاست‌های اصل ۴۴ نشان قانون اساسی است . درحالیکه در این ماده سقف تملک سهام به‌صورت مستقیم برای هر بانک یا مؤسسه اعتباری مشخص شده اما گزارش‌ها، نشان‌ میدهد که همه بانک‌های خصوصی تخلفات بسیار بزرگ و مخربی در این زمینه داشته اند. مورد دیگر دخالت مستقیم بانکها در تجارت است آ از جمله اینکه سپرده های مردمی را قرار میدهند و بانک مرکزی هم همواره سکوت کرده است.
اکنون که اجرای برنامه ششم توسعه در دستور کار دولت قرار گرفته تا در سال آینده به اجرا گذارده شود، موقعیتی را نصیب دولت میکند تا بتواند دست به اجرای یک سری اصلاحات اساسی بزند. طبیعی است که اجرای چنین اصلاحاتی نیاز به پیش زمینه هایی دارد که از قرار هنوز در دسترس نیست. متاسفانه تاکنون بیشترفشارها و ناکارآمدی‌ها و هرز رفتن منابع انسانی و داراییهای ملی، ریشه در بی‌اعتنایی مفرط به مسئله برخورد برنامه‌ای با مسائل پیچیده کشور دارد.
با وجود همه این توضیحات آنچه که مثل روز روشن است اینست که دولت روجانی در این دوسال باقیمانده از دولت خود قادر به انجام هیچگونه اقدام ساختاری در زمینه اقتصادی نخواهد بود. قدرت رانتخواران ، مافیاهای حکومتی و واردکنندگان قدرتمند بیشتر از آن است که دولت روحانی بتواند با چند مسئول اقتصادی خود به مصاف آنها رود. منتها فعلا به عنوان رئیس دولت مجبور است برنامه ای ارائه دهد و حرفهای امیدوار کننده ای بزند تا هم جامعه به شدت منقلب موجود را آرام نگهدارد و هم اینکه بخت خود را برای انتخابات مجلس و ریاست جمهوری آزمایش نماید.

به بهانه‌ی درگذشت عمر شریف / مینا استرآبادی

جولای امسال پیام‌آور خبر درگذشت «عمر شریف»، بازیگر صاحب‌نام سینمای مصر و هالیوود شد، مردی که در طی بیش از نیم قرن فعالیت هنری، جامه‌ی شخصیت‌های گونه‌به گونه‌ای را بر تن کرد، شخصیت‌هایی که گاه از دل تاریخ آمده بودند و گاه با ادبیات و حماسه پیوند داشتند، از «چنگیز‌خان» و «چه‌گوارا» گرفته تا «دکتر ژیواگو» و «شریف‌علی» در «لورنس عربستان».
عمر شریف در اسکندریه‌ی مصر و درخانواده‌ای مرفه زاده و بالیده‌شد. زادگاه او، همان سرزمین هم‌‌آوایی تمدن‌ها، زبان‌ها و آیین‌های رنگ‌به رنگ، روح او را با مفاهیمی چون مدارا و همزیستی نژاد‌ها و مذاهب مانوس کرد. چنان‌که در سال ۱۹۵۵ و درسن بیست و سه سالگی، درپی دلدادگی‌اش به «فاتن حمامه»، دیگر بازیگر بنام سینمای مصر، مسلکش را از مسیحیت به اسلام تغییر داد و او را به همسری گرفت.

asdomarshariiff2e

عمرشریف، اگرچه تا مدتها ستاره‌ی بی رقیب سینمای مصر بود، اما آنچه شهرت جهانی او را رقم زد، بازی‌ در نخستین فیلم انگلیسی زبان‌اش، «لورنس عربستان» بود که آن را «دیوید لین» ساخته و نقش «شریف علی» را به او واگذار کرده‌بود. نقشی که بعدها بنا به گفته‌ی منتقدان سینمایی یکی از دشوارترین نقش‌های مکمل در تاریخ هالیوود عنوان شد. او برای بازی در این فیلم نامزد اسکار شد و جایزه‌ی گلدن گلوب را از آن خود کرد.
سه سال بعد، او به نامدارترین فیلم زندگی‌اش رسید. این فیلم با عنوان «دکتر ژیواگو» و به کارگردانی «دیوید لین» اقتباسی درخشان بود از رمانی به همین نام اثر «بوریس پاسترناک». شریف در این فیلم ایفاگر نقش «یوری ژیواگو» پزشک شاعر و عاشق‌پیشه‌ای از طبقه‌ی متوسط روسیه است که در جریان انقلاب ۱۹۱۷ روسیه و کشمکش‌های داخلی این کشور دلداده‌ی زنی شوهردار می‌شود. پیامدهای انقلاب کمونیستی روسیه و دشواری‌هایی که گریبان‌ طبقه‌ی متوسط این کشور را گرفت، دستمایه‌ی روایت زندگی این پزشک روس شده‌بود. این فیلم به جهت سویه‌های انتقادی‌اش که استالین و زمامداری کمونیستی روسیه را نشانه گرفته‌بود، به مذاق هالیوود خوش آمد و از سوی اسکار و گلدن گلوب مورد اقبال قرار گرفت. عمر شریف هم برای بازی در این فیلم یک بار دیگر جایزه‌ی گلدن گلوب را دریافت کرد.
این بازیگر برجسته پیش از حضور و درخشش‌اش در دکتر ژیواگو، به واسطه‌ی «دیوید لین» به «فرد زینه‌مان» معرفی شد و در فیلم «اسب کهر را بنگر» همبازی آنتونی کویین شد، او پس از آن در آثاری چون «رولز رویس زرد» (۱۹۶۴) در نقش یک میهن‌پرست جنگجو، «چنگیزخان» (۱۹۶۵) در نقش چنگیزخان مغول‌، «شب ژنرال‌ها» (۱۹۶۵) در نقش یک افسر آلمانی و وسترن «طلای ماکنا» (۱۹۶۹) در نقش یک یاغی در مقابل «جورج پک» به ایفای نقش پرداخت.
او همچنین با بازی در فیلم «چ» (۱۹۶۹) ساخته‌ی « ریچارد فلایشر» در نقش «چه‌گوارا» هواداران بسیاری در میان روشنفکران جوان و دانشجویان پیدا کرد.
از دیگر فیلم‌های «شریف» می‌توان به ، تریلر هیجانی «نیروی عظیم» (۱۹۷۴) و «پلنگ صورتی دوباره ضربه می زند» (۱۹۷۶) هر دو به کارگردانی «بلیک ادواردز» و همچنین فیلم جاسوسی «راز برتر» (۱۹۸۴) اشاره کرد.
عمر شریف به‌واسطه‌ی همان بالیدن در اسکندریه، زبانهای بسیاری را آموخته‌بود و همین امر حیطه‌ی نقشهای او را گسترده‌تر می‌کرد.
اما سال ۲۰۰۳ و بازی در فیلم «موسیو ابراهیم و گلهای قرآن» نمود علنی رواداری و مدارایی بود که شریف آن را در زندگی و حرفه‌اش زیسته‌بود.این فیلم روایتی سینمایی‌ست از نمایشنامه‌ای با همین نام نوشته‌ی اریک امانوئل اشمیت، نویسنده و فیلسوف فرانسوی. داستان اشمیت درباره‌ی آشنایی یک پیرمرد خواربار فروش مسلمان صوفی مسلک و ترک‌تبار به نام «موسیو ابراهیم» است با یک پسر نوجوان یهودی به نام «موسی» (مومو). آشنایی‌ای که به رفاقت این دو و پدرخواندگی موسیو ابراهیم منجر می‌شود. در روایت سینمایی فیلم، عمر شریف، عهده دار نقش موسیو ابراهیم است. پیرمردی که در یکی از محله‌های فقیرنشین پاریس در دهه‌ی ۱۹۶۰، بر سر نوجوان تنها و افسرده‌ی یهودی دست نوازش پدری‌ می‌کشد و او را همراه سیر و سلوک عارفانه‌ی خودش می‌کند. مسلکی رها از بندهای «اصولگرایانه» و پیش‌فرضهای ساختگی ایدئولوژیک.
عمر شریف؛ پیرمرد خردمند داستان، نوجوان یتیم و سرگشته‌ی فرانسوی را با خود به استانبول می‌برد، به تماشای سماع صوفیان و غرق شدن در شکوه هستی، در گرمابه در برابر موسی برهنه می‌شود تا برایش از میراث مشترک ابراهیم پیامبر برای یهودیان و مسلمانان (درباره‌ی فرزندان پسر) بگوید. از راه رستگاری، تعالی و حس خوشبختی که از نژاد و مذهب و طبقه بری‌ست و از برابر بودن آدمها، آیین‌ها و ادیان. حدیثی که «یک قصه بیش نیست» اما با زبانهای نامکرر واگویه شده است:
«موسیو ابراهیم مرا با چشمهای بسته به اماکن عبادت می‌برد و چشم های مرا می بست و به اماکن عبادت می برد و من از بوی محل مذهب حاکم در آن مکان را حدس می زدم.
” اینجا بوی شمع می یاد حتما کلیسای کاتولیکه ”
“درست گفتی سنت آنتوانه ”
” اینجا بوی کندر می یاد ، باید کلیسای ارتدکس باشه . ”
“درست گفتی ، سنت سوفیاست ”
” اینجا بوی پا می یاد ، حتما مسجده . عجب بوی تندی !”
– بله، این جا مسجد کبوده. ﺑﮕﻮ ﺑﺒﻴﻨﻢ !ﺟﺎﻳﯽ ﮐﻪ ﺑﻮی ﺑﺪن ﺁدﻣﻴﺰاد، رو خوش نداری؟ پاهای تو هیچ وقت بو نمیدن؟ عبادتگاهی که برای انسانها ساخته شده و بوی انسان میده حالت رو به هم‌ می‌زنه؟»
جهانی که موسیو ابراهیم برای مومو تصویر می‌کند، همان چیزی‌ست که امروز زادگاه عمر شریف در تمنای آن دست و پا می‌زند: آشتی و مدارا.

آلترناتیو سکولار دموکرات یک ضرورت تاریخی / مهران امیراحمدی

به بهانۀ برگزاری کنگرۀ سوم سکولار دموکرات های ایران

IMG_0287-626x380

در حالی کنگرۀ سوم سکولار- دموکرات های ایران در شهر فرانکفورت آلمان با موفقیت به کار خود پایان داد که می توان این کامیابی را حداقل ازدومنظر به تامل نشست. به باور نگارنده، عواقب و نتایج این همایش بیش از پیش در دو محور چشم نمایی می کند
– پیوستگی نظری و ارتباط محسوس بین نیروهای مبارز داخل و خارج از کشور
– میل به همگرایی نیروهای انحلال طلب در برابر تمامیت خواهی کل نظام

بیشتر بخوانید »

تهدید امنیتی مدیرکل مستعفی دفتر موسیقی / مینا استرآبادی

به دنبال لغو پیاپی کنسرت‌های موسیقی در ایران، عاقبت پیروز ارجمند مدیر کل دفتر موسیقی وزارت ارشاد ناچار به استعفا شد. او پس از تایید این خبر در توضیح دلیل استعفایش به رسانه‌ها چنین گفت: « سیاست وزارت ارشاد گویا در حال حاضر این است که دفاترش مانند گذشته فعالیتی نداشته باشند و بیشتر سیستم نظارتی داشته باشد. ضمن اینکه فکر کردم حضور من در این پست در این شرایط نمی‌تواند کمکی به بهبود شرایط کلی موسیقی کند.»

sdmmnsd7uy88isussa
استعفای ارجمند در حالی رخ می‌دهد که چندی پیش و همزمان با لغو کنسرتهای موسیقی و بروز اختلاف میان وی و علی مرادخانی معاون امور هنری وزارت ارشاد، شایعه‌ی استعفای تحمیلی یا برکناری محترمانه‌ی مدیر کل دفتر موسیقی دهان به دهان می‌چرخید. از سوی دیگر ناتوانی ارجمند در مقابل نیروهای انتظامی و تسلیم او در برابر لغو کنسرت‌های مجوز دار، او را از سوی اهالی هنر موسیقی هم تحت فشار قرار داده‌بود.
پیروز ارجمند همچنین ، در نشستی که پیشتر در تالار رودکی برگزار شده و شرح مبسوط آن در رسانه‌های داخلی ایران از جمله ایسنا منتشر شده بود، از تهدید امنیتی اش در نیمه شب خبر داده و از کسانی سخن گفته بود که عرصه موسیقی را تهدید می‌کنند.
او دراین نشست درخصوص لغو کنسرت کیهان کلهر- که چندی پیش اتفاق افتاد – اظهار داشت: گروهی که می‌خواهد با نوازنده خارجی اجرا داشته باشد، باید به اداره اماکن ارجاع داده شود، زیرا لغو چنین کنسرت‌هایی تبعات بین‌المللی دارد. وقتی ما برای این کنسرت استعلام گرفتیم به ما اعلام شد که اجرای این کنسرت به مصلحت نیست.
وی افزود: تعبیر ما پس از این پاسخ این‌گونه بود که آن‌ها با نوازنده خارجی مشکل دارند، اما بعدها به ما اعلام کردند که نوازندگان این گروه پروانه کار در ایران را نداشته‌اند که البته ما هم نمی‌دانیم این یعنی چه. حضور نوازندگان خارجی در ایران با مشارکت وزارت امور خارجه است و این هنرمندان به جای ویزای توریستی، ویزای کار می‌گیرند. ما هم با این‌که تمکین کردیم، اما اعتراض خود را اعلام داشتیم. ما هنوز نمی‌دانیم تکلیف نوازندگان خارجی در ایران چیست.
مدیرکل سابق دفتر موسیقی همچینین درباره‌ی لغو کنسرت مسعود شعاری در ماهشهر نیز اظهار کرد: دلیل لغو آن کنسرت، این بود که پیش از کنسرت پیامکی میان مردم این شهر رد و بدل شد، بر این مبنا که می‌خواهند در شهر موسیقی هندی اجرا کنند و یک خانم نیز هندی برقصد. این پیامک به‌دست امام جمعه ماهشهر رسید و این اتفاق افتاد.
در بخش دیگری از این نشست، کامبیز نوروزی، حقوقدان، در سخنانی اظهار کرد: وقتی کنسرتی لغو می‌شود باید ضرر خریدار به او پرداخت شود و بر همین اساس باید مشخص شود که مسبب لغو چه کسی است. دستگاهی که دستور لغو آن کنسرت را صادر کرده، مسبب لغو است و باید جبران خسارات کند.
او در پاسخ به پرسشی مبنی بر این‌که وقتی «خودسرها» کنسرتی را لغو می‌کنند چه کسی باید خسارت پرداخت کند؟ گفت: درباره خودسرها، نیروی انتظامی باید پاسخ دهد، زیرا آن‌ها مسوول تأمین امنیت است و تأمین امنیت هم وظیفه حکومت محسوب می‌شود. البته کلمه تأمین در اینجا به معنی فراهم کردن نیست، بلکه به معنای برقراری امنیت است.
علاوه بر این حسام الدین سراج، خواننده‌ی ایرانی با اشاره به لغو کنسرتش در کرمانشاه تصریح کرد: اتفاقی که برای من در کرمانشاه افتاد، توهین به مخاطب بود وقتی که برخی با زنجیر و اسلحه به محل کنسرت آمدند.
گفتنی‌ست علاوه بر موارد مذکور، سال گذشته کنسرت‌های موسیقی دیگری چون لیان در بوشهر و شیراز، سیروان خسروی در بوشهر، عماد طالب‌زاده در اراک، شهرام ناظری در نیشابور، گروه آرون در مشهد، گروه عرفان در اصفهان و کنسرت محسن یگانه در ارومیه به دلیل مخالفت نیروی انتظامی لغو شدند.
دیگر بحث مورد کشمکش در زمان مدیریت پیروز ارجمند، طرح مساله‌ی تفکیک جنسیتی در کنسرت‌های موسیقی در برخی شهرستان‌ها بود که طی آن نیروی انتظامی با تشکیل شورایی به نام «شورای کنسرت‌ها» اعلام کرد که از این پس این شورا و فرماندهی نیروی انتظامی در شهرستان‌ها طرح تفکیک جنسیتی در کنسرت‌ها را به اجرا درخواهد آورد: اجرای کنسرت یک شب برای آقایان و شب بعد برای خانم‌ها. پیروز ارجمند در همان زمان و در واکنش به طرح تفکیک جنسیتی نیروی انتظامی گفته بود: «ما معتقدیم یکی از سالم‌ترین محیط‌ها، سالن‌های کنسرت است. اگر قرار باشد کنسرتی با تفکیک جنسیتی برگزار شود اصلا آن کنسرت را برگزار نخواهیم کرد و با هرگونه برخورد انتظامی در سالن‌های کنسرت مخالف هستیم.»
ارجمند آهنگساز و نوازنده نی، سه‌تار، تنبک و دف است. اونوازندگی سه تار را نزد داریوش صفوت و پرویز مشکاتیان، نی را نزد محمدعلی حدادیان و محمد موسوی، تنبک را نزد ناصر فرهنگ فر و علوم نظری موسیقی و آهنگسازی را نزد محمد سعید شریفیان، فرهاد فخرالدینی، پروفسور محمد تقی مسعودیه، تقی بینش و علیرضا مشایخی آموخته است. پیروز ارجمند لیسانس موسیقی‌اش را از دانشگاه هنرهای زیبا، فوق لیسانس پژوهش هنر را از دانشگاه هنر و دکترای اتنوموزیکولوژی خود را از دانشگاه مالایا کشور مالزی دریافت کرده است.
پیروز ارجمند از دی ماه ۹۲ و پس از وعده‌ی علی جنتی وزیر ارشاد اسلامی، در خصوص سپردن فرهنگ و هنر به «اهل» آن، به سمت مدیر کل دفتر موسیقی منصوب شده‌بود، اما پس از گذشت ۲۰ ماه ناچار به استعفا و سپردن این جایگاه به فرزاد طالبی شد.
از سوی دیگر حسین نوش‌آبادی، سخنگوی وزارت ارشاد استعفای ارجمند را امری «طبیعی» دانست و گفت: «دفتر موسیقی همراه با چالش‌های فراوانش، نیاز به مدیری فارغ‌البال و وقف شده برای فعالیت دارد.»

او افزود: «با استعفای پیروز ارجمند، وزیر[علی جنتی] هم به نتیجه رسیده بود که دفتر موسیقی باید با مدیریت قوی‌تری اداره شود چراکه چالش‌های این روزهای موسیقی بسیار است.»