خانه » بایگانی/آرشیو برچسب ها : داغ (برگ 17)

بایگانی/آرشیو برچسب ها : داغ

درخواست مسعود رجوی از فرمانده استخبارات صدام برای حذف دکتر علیرضا نوری زاده

آنچه در زیر می خوانید گوشه ای از گفتگوی پیاده شده مسعود رجوی و فرمانده استخبارات صدام حسین برای حذف فیزیکی و ترور دکتر علی رضا نوری زاده است. در ادامه این صفحه کل متن گفتگو را خواهید یاقت.

مسعود رجوی در حال گفتگو با حبوش

مسعود رجوی در حال گفتگو با حبوش

مسعود رجوی: شما خودتان ما را راهنمایی کردید که از چه روشی جهت باز گرداندن او استفاده کنیم.

حبوش: پرونده این فرد و تحقیقات به عمل آمده، به اداره حقوقی مخابرات عراق تحویل داده شد تا نسبت به استرداد وی از راه «اینترپل» اقدام گردد. [درخواست دیگر] درباره «علی رضا نوری زاده» است که باید خوب مورد بررسی قرار گیرد….

مسعود رجوی: پیرو جلسه‌ای که در ژوئن گذشته با هم داشتیم، اگر شما نیاز به کمک دارید، ما در خدمت هستیم تا در جنگ سیاسی به شما کمک کنیم، به هر حال شما می‌خواهید آزمایش کنید، سپس طرح خودتان را اجرا کنید.

حبوش: ما درباره این فرد طرحی داریم که پس از بررسی با کمک شما هم نیاز ما و هم نیاز شما تأمین خواهد شد.

nourizadeh-iranefarda-tv

از گفت و شنود مسعود رجوی با مقامات استخبارات و اطلاعات عراق در زمان صدام حسین (صابر الدوری و طاهر جلیل حبوش و…) سالیان دراز می‌گذرد. صحبت‌های رد و بدَل شده؛ کلمه به کلمه ثبت و ضبط شده و مقامات عراقی (چه زمان صدام و چه یعد از روی کارآمدن حزبُ الدّعوهٔ اسلامی) به آن اشراف کامل داشته و دارند.
قاتلین زندانیان سیاسی نیز بعد از سال ۲۰۰۳ به گونی بزرکی از اینگونه ملاتها (کاست و نوار ویدئو) دسترسی داشتند و به‌واسطه امثال مالکی و ابراهیم الجعفری به‌شرح‌تر در جریان آن قرار گرفتند و بارها در تلویزیون و روزنامه‌های حکومتی عَلَم کردند و از آن سریال و سناریو ساختند.
پُر پیداست که بر مقامات اطلاعاتی اشغالگران عراق (سیا و…) نیز پوشیده نماند و تنها مردم ستمدیده ایران نا محرم بوده و هستند!

بیشتر بخوانید »

نگاهی به آثار و احوال خورخه لوئیس بروخس

قصه یک سرگردانی مدام
محمد سفریان

خورخه لوئیس بورخس

خورخه لوئیس بورخس

درباره نویسنده:
خورخه لوئیس بورخس در بیست و چهارمین روز از ماه آگوست سال ۱۸۹۹ در بوینس آیرس متولد می شود. نخستین ‏‏”تغییر” را در پانزده سالگی احساس می کند، زمانی که به همراه خانواده اش، به اروپا کوچ می کند. بورخس در ‏سالهای ۱۹۲۳ و ۱۹۲۵ اولین و دومین دفتر اشعارش را با عناوین “اشتیاق به بوینس آیرس” و “ماه روبه رو” منتشر ‏می کند. وی در سال ۱۹۳۱ باز هم به همراه خانواده به زندگی خارج از خانه پایان می دهد و به آرژانتین باز می گردد ‏و فعالیت های ادبی اش را از سر می گیرد. ‏
بورخس در سال ۱۹۵۶ به عنوان استادی ادبیات انگلیسی دانشگاه بوینس آیرس برگزیده می شود و ۱۲ سال در این ‏سمت می ماند. سال ۱۹۶۱ در واقع سال آغاز شهرت جهانی بورخس است. در این سال جایزه جهانی ناشران، مشترکاً ‏نصیب بورخس و بکت می شود و این امر باعث می شود تا آوازه بورخس ار مرزهای آمریکای لاتین بیرون رود و ‏دوستداران ادبیات او را بیشتر بشناسند و کارهایش را بیشتر تعقیب کنند.‏
وی در تمام سال های زندگی اش، هیچ گاه قصه نوشتن و شعر گفتن را از یاد نبرد. نهمین و آخرین کتاب شعر او با ‏عنوان “توطئه گران”، در سال ۱۹۸۵، و تنها یک سال قبل از راهی شدنش به دیار اسرار، روانه بازار کتاب شد. نوشته ‏های بورخس در کتابخانه ها، جای گرفتند، اما او خود در سال ۱۹۸۶، دنیای پرهیاهوی زندگان را ترک گفت و به ‏فضایی رفت که بارها و بارها در نوشته هایش، از آن گفته بود و تصویرش کرده بود. ‏
بورخس در یکی از سخنرانی هایش از قول امرسون چنین گفته بود: کتابخانه یک جور غار جادویی است، پر از آدم ‏های مرده، و آن آدم های مرده، وقتی صفحات آنها را باز کنید، می توانند دوباره متولد شوند، می توانند به زندگی ‏برگردانده شوند.‏
شاید چنین باشد و یا شاید هم برعکس، که این مردگانند که در مجاورت کتاب های زنده، می توانند برای کوتاه مدتی، ‏طعم زندگی را بچشند.‏

sdf009856+9653s23ew

نگاهی به شیوه ی داستان گویی بورخس…

خانواده انگلیسی آرژانتینی و بالیدن در دو فرهنگ متفاوت، حوادث جنگ بین الملل اول، کوچ خانوادگی به اروپا، ‏خوگرفتن با ادبیات جادویی و کهن مشرق زمین و… اینها و بسیار بیشتر از اینها همگی دست به دست هم دادند، تا زمان و مکان به یکی از عجیب ترین شکل ‏های شناخته شده اش، بر وی بگذرند. تا از اندیشه سیال این مرد، قصه هایی متولد شوند که بی گمان تا ابد در خزانه ‏فکر بشر، باقی خواهند ماند.
بورخس، دلداده “جادو” ست و از میان خیل قصه گویان، شهرزاد را بیش از دیگران می پسندد. همین است که فضای ‏جملگی نوشته هایش از “جادوی شهرزاد” مملو است و او خود به این موضوع اذعان دارد.‏
طرز قصه گویی بورخس، آنجا که شخصیت های قصه خود یک به یک به سخن می آیند و خویش را، از یوغ نویسنده رها ‏می کنند، آنجا که شخصیت های واقعی به دنیای خواب و رویا سفر می کنند، آنجا که انسان با حیوان و نبات و جماد، ‏یگانه می شود و آنجا که “کلمه” مسئولیت خرابکاری های انسان را به گردن می گیرد، همگی از شهرزاد نشان دارد و شهرزاد هم از آن ادبیان قصه گوی مادربزرگانه و جادوی خیال قصص شرق.‏
بورخس از جمله معدود نویسندگان مطرحی است که تنها در زمینه داستان کوتاه فعالیت کرد و هیچ گاه رمانی ننوشت. ‏چرا؟ تا آنجا که می توان از نوشته هایش سر در آورد، پاسخ این سوال، ریشه در تلقی بورخس از مفهوم ” زمان ” دارد. وی [شاید ‏تحت تاثیر مکاتب شرق]، معنای “جاودانگی” را نیک دریافته است و در واقع تک تک عناصر قصه هایش، از زمانی به ‏درازی تاریخ، به بلندای ” ابدیت” سخن می گویند، همین می شود که برای شرح گسترش طولی زندگی، نیازی به نوشتن ‏یک رمان نمی بیند. وی هر انسان را سمبلی از تمامی انسان ها می داند و می گوید: ” علّت ها و معلول ها در اینجا ‏بودند و کافی بود چرخ را نگاه کنم تا همه چیز را، به صورتی بی‌پایان بفهمم. ای شادی فهمیدن، برتر از شادی تصوّر یا ‏احساس! من جه‍ان را دیدم و طرح های محرمانه‌ جهان را. ” ‏
بورخس در تمام زندگی اش عاشق بود و آن طور که خودش می گوید در تمام عمر، ادبیات و فلسفه و اخلاق، معشوقه ‏هایش بوده اند، او اما، هیچ گاه همچون شکسپیر و دیگران، قصه ای عاشقانه ننوشت و تمام زندگیش را در راه دست ‏یابی به پاسخ معمای زندگی خرج کرد. وی در یکی از جلسات سخنرانی اش که در دانشگاه هاروارد ایراد می شد، این ‏نوع زیستن را به “سرگردانی”، تعبیر می کند و می گوید:‏
‏” … دارم به هفتاد سالگی نزدیک می شوم. قسمت اعظم زندگی ام را وقف ادبیات کرده ام و تنها تردیدها را می توانم به ‏شما عرضه کنم… با این حال چرا باید نگران باشم؟ تاریخ فلسفه چیست به جز تاریخ سرگشتگی هندوها، چینی ها، ‏یونانی ها، الهیون قرون وسطی، اسقف برکلی هیوم شوپنهاور و مانند اینها؟ من تنها می خواهم این سردر گمی ها را با ‏شما شریک شوم. ‏”
بورخس هر قصه ای را نوعی از اتوبیوگرافی می داند و هر متن مکتوب را گونه ای از وحی می شناسد. وی در قصه ‏ای بسیار کوتاه با عنوان بورخس و من، به یکی از عمیق ترین دغدغه های زندگی هنرمندان می پردازد. ” دشواری ‏درک شخصیت اجتماعی”، همانی که تمام نویسندگان و هنرمندان و یا شاید بهتر باشد بگوییم: ” مشاهیر” به گونه ای ‏تجربه اش کرده اند.‏..
‏”آنچه اتفاق می افتد برای آن مرد دیگر، برای بورخس اتفاق می افتد. من در خیابان های بوینس آیرس قدم می زنم… از ‏خلال نامه ها از احوال بورخس آگاه می شوم و نامش را در فهرستی از نام های کمیته استادان دانشگاه یا در تذکره ای ‏از احوال شاعران می بینم.علاقه ای خاص به ساعت های شنی، نقشه های جغرافیا، نسخ چاپی قرن هجدهم، ریشه لغات، ‏بوی قهوه و نثر استیونسن دارم. آن مرد دیگر در این علائق سهیم است، اما به شیوه ای متظاهرانه آنها را تبدیل به ‏اطواری تماشاخانه ای می کند.”‏
‏ قسمت عمده ای از داستانهای کوتاه بورخس به فارسی برگردانده شده اند که در این میان می توان به هزارتوهای ‏بورخس و کتابخانه بابل اشاره کرد که توسط آقایان احمد میرعلایی و کاوه سید عباسی به زبان فارسی آورده شده اند. در ‏این میان مجموعه ای از سخنرانی ها و نقد های ادبی وی نیز، به همت انتشارات نیلوفر، روانه بازار کتاب شده اند.‏

نگاهی به برترین آثار ادبیات ضد جنگ دنیا

بیرون آوردن لباس اسطوره از تن دیو جنگ…
لیلا سامانی

جنگها، نبردهای بزرگ و نزاعهای قبیله‌ای، برای نویسندگان به مثابه‌ی منابع الهام غنی‌ برای خلق آثار بزرگ به شمار می‌روند. برخی از آنها بر خود جنگ و اربابانش تمرکز می‌کنند، برخی دیگر نگاهشان را به روی شرایط سربازان درگیر جنگ می‌چرخانند و گروهی دیگر از تاثیر جنگ بر آدمها و جامعه سخن می‌گویند.

Mark Twain

Mark Twain

اما در این میان آنچه در بسیاری از کشورها با نام «ادبیات جنگ» شناخته می‌شود از مقوله‌ی «ادبیات ضد جنگ» متمایز است. آثار ضد جنگ به جای آنکه به پیکار جلوه‌ای افسانه‌ای ببخشند، می‌کوشند تا آن را از هیبت اسطوره خارج کنند و آثار مخرب جنگاوری را بر افراد و ممالک درگیر ستیز نمایش دهند. آرمان ادبیات ضد جنگ، خشکاندن تفکر جنگ‌افروزی و ستیزه‌جویی‌ست. از همین رو این عرصه، قهرمان سازی و اسوه‌پروری را بر نمی‌تابد و روشن کردن آتش جنگ را به هر نیت و با هر انگیزه‌ای محکوم می‌کند.

آثار برخاسته از این تفکر، بنای موهوم «جنگ باشکوه» را واژگون می‌کنند و دنیای حقیقت را رویاروی آدمی قرار می‌دهند. آنجا که شخصیتهای داستانی و قهرمانان جنگ با پسآمدهای ویرانگر جنگ دست به گریبان می‌شوند. با وجود آن که برخی از نویسندگان ملاحظات سیاسی و نگرش ایدئولوژیکشان را در این آثار دخیل می‌کنند، اما دغدغه‌ی بیشتر متون ضد جنگ، آشکار ساختن وحشت و ددخویی هیولای جنگ است. این ویژگیهاست که یک اثر ضد جنگ را از زمان و مکانی مشخص مبرا می‌کند و سودای ستیزه‌جویی را برای همه‌ی اعصار و در هر جغرافیایی مردود می‌خواند. «برهنه‌ها و مرده‌ها» اثر «نورمن میلر»، «طبل طلبی» نوشته‌‌ی گونترگراس و «خط نازک سرخ» به قلم جیمز جونز از جمله آثار مطرح با سویه‌های ضد جنگ‌اند.

asd02+-95a

داستان کوتاه «نیایش جنگ» نوشته‌ی مارک تواین، نویسنده‌ی بنام آمریکایی هم یکی از آثار زبده‌ی این عرصه است. تواین در این داستان با نثری آهنگین، بیانیه‌ای سوزناک علیه جنگ صادر می‌کند و ضمن آن از هیجانهای میهنی- مذهبی کورکورانه – که به مثابه‌ی محرکی برای جنگاوری به کار می‌روند- انتقاد می‌کند. این داستان در حقیقت اعتراضی بود به جنگی که قوای آمریکایی در فاصله سالهای ۱۸۹۹ تا ۱۹۰۲ علیه انقلابیون فیلیپن برپا کردند.
داستان در سرزمینی نامشخص و درگیر جنگ رخ می‌دهد، جایی که شهروندان میهن پرست در مراسم مذهبی کلیسا گرد هم آمده‌اند تا برای سربازان فراخوانده به جبهه دعا کنند. آنها با دعاهای فصل «جنگ» از عهد عتیق و با کلماتی شورآفرین، پیروزی و فتح و یکه‌تازی را برای سربازانشان آرزو می‌کنند، اما در همین اثنا «سالخورده‌ای ناآشنا» از راه می‌رسد و خود را فرستاده‌ای از عرش کبریا می‌نامد. او در میان بهت مردم از روی دیگر دعای آنها سخن می‌گوید که لعن و نفرین جبهه‌ی مقابل است. پیرمرد نسخه‌ی دیگری از نیایش جنگ را می‌خواند که آرزوی ویرانی و نابودی‌ست:

[…] خداوندا! یاریمان کن تا سربازانشان را با فشنگهایمان و میان لباسهای خونین‌شان شرحه‌شرحه کنیم. یاریمان کن تا زمینهای شادشان را با اجساد رنگ‌باخته‌ی مردگان میهن پرستشان بپوشانیم. یاریمان کن تا شیون زخمی‌هایی که از درد به خود می‌پیچند را با خروش تفنگهایمان خفه کنیم. کمکمان کن تا با گردباد آتش از خانه‌های محقرشان ویرانه‌ای بسازیم. کمکمان کن تا قلبهای بیوه‌های بی‌آزارشان را با حسرتی بی‌حاصل بفشریم. کمکمان کن بی‌سرپناه‌شان کنیم تا همراه کودکان کوچکشان سرگردان و آواره‌ی مخروبه‌های سرزمین ویرانشان شوند و با جامه‌های ژنده در گرسنگی و تشنگی زیر لهیب‌های خورشید تابستان و بادهای سوزان زمستان، با روحی در هم‌شکسته، رنجور و پژمرده ، استغاثه کنند و از تو تمنای گوری برای پناه بردن کنند و همان هم از آنها دریغ شود.[…]

قلندرِ پیرِ داستانِ تواین، از جانب مردم مجنونی سرگشته پنداشته‌می‌شود و حرفهایش عاری از معنی تلقی می‌شوند، درست مشابه همان سرنوشتی که داستان تواین هم به آن گرفتار آمد. «نیایش جنگ» در زمان حیات تواین به دلیل در اوج بودن احساسات میهن‌پرستانه و آنچه بی‌حرمتی به شعائر مذهبی خوانده‌می شد، از انتشار بازماند.

5287316592_8a2756c6ee_bقربانیان جنگ، اما تنها به مردان جنگی و رزمندگان سلاح به دست منحصر نمی‌شود. ترکشهای جنگ راه خود را از جبهه‌ی پیکار باز می‌کند و به سوی غیر نظامیان، کودکان و آدمهای عادی جامعه هم نشانه می روند. رمان ضد جنگ «دو زن»، نوشته‌ی آلبرتو موراویا، ازاین دست آثار است. این نویسنده‌ی ضد فاشیست ایتالیایی، در این داستان تصویری باورپذیر و ملموس از تباهی، اندوه و انهدام برخاسته از جنگ ارائه می‌دهد. ویرانی گسترده‌ای که خط مقدم و پشت جبهه نمی‌شناسد و هر دو را به یک اندازه تاراج می‌کند. این داستان، در بحبوحه‌ی جنگ جهانی دوم و در ایتالیا رخ می‌دهد و روایت‌گر به آب و آتش زدنهای زنی‌ست که می‌خواهد دخترش را از میان آتش و خون به سلامت عبور دهد. بمباران، قحطی، آوارگی، دسیسه‌های مردمان تنگ‌نظر و دست‌درازیهای مردان گرسنه‌ی شهوت، مصائبی هستند که این «دو زن» با آنها دست به گریبان‌اند. در نهایت این دشواری‌های بی‌آخر و سراسر رنج، سبب از پا درآمدن این مادر و دختر می‌شود. این رمان دو سال پس از انتشار دستمایه‌ی ساخت فیلمی شد با همین عنوان، به کارگردانی ویتوریو دسیکا سینماگر نام‌آشنای ایتالیایی و نقش‌آفرینی سوفیا لورن، بازیگر نامی آن دیار.

نمایش خشونت عریان، مرگ انسانیت و تصویر کردن صحنه‌های مشمئز کننده، شیوه‌ی دیگری‌ست برای گفتن از ذات پلید جنگ. «آتش در دشت» نوشته‌ی «شوهی آکا» نویسنده‌ی ژاپنی از نمونه‌ی این آثار است. این رمان از انزوا و خفت بی‌نهایتی می‌گوید که با جنگ زاده می‌شود. داستان در جزیره‌ای در فیلیپین و در جریان جنگ جهانی دوم رخ می‌دهد. هنگامه‌ای که ارتش امپراتوری ژاپن در برابر قوای امریکایی در هم شکسته‌است. نویسنده اما نگاهش را به سوی ویرانی بزرگتری می‌چرخاند: سرباز مسلولی به نام «تامورا» که جنگ تمامی دلبستگی‌هایش به جامعه را یک به یک از او می‌ستاند و این مرد احساساتی و تیزهوش را به یک مطرود تنها بدل می‌کند. تامورا در میان میادین جنگ و جنگلهای جزیره سرگردان است و صحنه‌هایی سراسر خشونت و جنایت را برای خواننده بازسازی می‌کند. کتاب همچنان که از تباهی و سیاهی جنگ می‌گوید، طبیعت زیبای جزایر فیلیپین را به رخ آدمیزاد زیاده‌خواه می‌کشد و انسان بخت‌برگشته‌ی «متمدن» را در تقابل با این همه زیبایی ناب و بدوی قرار می‌دهد. آنچه شوهی آکا از آدمخواری سربازان جنگی به تصویر می‌کشد، آینه‌ای تمام نماست از معنای راستین و بی پرده‌ی جنگ. او در این کتاب تمامی کلیشه‌های قهرمان‌پروری را از هم می‌درد و مرثیه‌سرای آدمهایی چون تامورا می‌شود که بازمانده‌ی جنگ‌اند و باید بار طاقت فرسای آنچه به چشم دیده‌اند را بردوش بکشند.

amd-trumbo-bath-jpg

حدیث این جان به دربردن از جنگ و بازگشت شکنجه‌وار به زندگی را دالتون ترامپو نویسنده و فیلمساز آمریکایی در یکی از تحسین برانگیزترین آثارش به خوبی روایت کرده‌است. ترامپو که به خاطر مواضع ضد جنگ‌اش و همینطور مخالفت با سیاستهای ایالات متحده، در شمار مغضوبین دولت وقت بود. در کتاب «جانی تفنگش را برداشت» جراحتهای لاعلاج یک سرباز زخمی جنگ را واکاوی کرده‌است. سربازی که نه یارای دیدن دارد و نه شنیدن، نه دست و پایی دارد و نه دهانی و در همین وضع و با هشیاری تمام زنده مانده‌است تا با به یادآوردن آنچه بر او گذشته تنها رنج بکشد. مردی که زندانی کالبدش شده و میان حقیقت و خیال دست و پا می‌زند و مرگ را می‌زید.
داستان «جانی تفنگش را برداشت» در زمانه‌ی جنگ جهانی اول رخ می‌دهد و جالب آن که انتشار آن مصادف شد با آغاز جنگ جهانی دوم. توصیف کنایه‌آمیز ترامپو از جنگ، طعنی‌‌ست بر جنگ‌افروزان و اربابان سیاست. همانها که با شعارهایی خوش رنگ و لعاب چون «دموکراسی» و «آزادی» بر طبل جنگ می‌کوبند، اما با کشتن آدمها و نابودی بخشی از میراث بشری، بر معجزه‌ی حیات دست‌درازی می‌کنند. توصیفی که این نویسنده از زبان این بانیان جنگ ارائه داده هنوز و پس از گذشت چندین دهه آشناست و وصف حال:

« این یک جنگ معمولی نبود، این جنگی بود که بنا داشت جهان را به مامنی برای دموکراسی بدل کند. و اگر دموکراسی امن می‌ماند دیگر هیچ چیز مهم نبود. نه میلیونها مرده، نه هزاران زندگی ویران… این یک رمان معمولی نیست. این رمانی‌ست که هرگز راه ساده‌ی رهایی را پی‌ نمی‌گیرد: این رمان تکان دهنده است و خشن. موحش و ناآرام است و بیرحم، سرسخت و نفرت انگیز…درست مثل جنگ»

کاهش بهای نفت ترمز کننده بلند پروازیهای ولی فقیه در منطقه

اخبارمربوط به بهای نفت برای کشورهای تولید کننده به هیچوجه امیدوار کننده نیست. زیرا که سقوط قیمت آن همچنان ادامه دارد، تا آنجا که با رسیدن هر بشگه نفت به زیر ۴۰ دلار رکورد کمترین قیمت نفت در ده سال اخیر رسیده است که گزارشات بانک مرکزی نیز آنرا تایید میکند. طبیعتا این سقوط آزاد بهای نفت فکر اوپک را سخت به خود مشغول کرده، تا آنجا که فکر نشست فوق العاده اوپک در دستور کار این سازمان قرار گرفته است .

ddf66+-hg1025tr20+32tg

این مایه حیاتی کشورهای نفت خیز به ویژه در خاورمیانه از جمله ایران طی هفته کذشته ٧٩/٣ درصد در بازار جهانی کاهش داشته است، تا آنجا که بهای هر بشکه نفت‌ خام پایه امریکا بین ۴۲ تا ۴۵ دلار معامله شد . همچنین هر بشکه نفت‌خام برنت نیز در حدود ۴۹ دلار معامله شد و به نرخ بازار نیویورک، بهای هر بشکه نفت‌خام اوپک در محدوده ۶۶/۴٧ – ٠٩/۴٧ دلار معامله شد.

جبهه گیری عربستان نسبت به سقوط بهای نفت که میخواهد کاهش درآمد را از محل افزایش تولید جبران کند، که در حال حاضر به ۱۰.۶ میلیون بشگه در روز رسانده است ، طبیعتا فشار بر سایر کشورهای تولید کننده را افزایش داده است که این خود سبب گردیده تا اختلافات درون اوپک به شدت بالا گیرد. به جز عربستان بقیه کشورها بر این نظر هستند که برای چلوگیری از کاهش بیشتر بهای نفت چاره ای نیست جز اینکه عربستان تولید خود را کاهش دهد. در این رابطه عبدالله البدری، دبیرکل اوپک به نمایندگی از طرف اعضایی که به دلیل افت قیمت نفت به سطح ۴٠ دلار تحت فشار شدید اقتصادی قرار دارند، با مقامات سعودی صحبت کرده است. همچنین دولت الجزایر در حال رایزنی با وزرای نفت کشورهای مختلف برای برگرداندن قیمت‌هاست. این اقدامات شامل تعیین سهمیه‌های تولید جداگانه برای کشورها در داخل اوپک است که مانع از تولید بیشتر برخی کشورها می‌شود. نشست عادی بعدی اوپک قرار است در ماه دسامبر برگزار شود، اما الجزایر، ونزوئلا و تعدادی از اعضای دیگر از جمله ایران اکنون از ایده برگزاری نشست زودهنگام برای بحث در مورد سطح تولید حمایت می‌کنند.

اینکه تصور شود که عربستان خود را با همه کشور های نفت خیز در انداخته و بیشتر برای مقابله با حکومت اسلامی ایران چنین سیاستی را اتخاذ کرده میتواند تا حدودی واقعیت داشته باشد، چون به هرحال امکانات مالی ولی فقیه برای ادامه بلند پروازیهایش در منطقه را کاهش میدهد. ولی این نمیتواند همه داستان باشد و بطور قطع بازیگران سیاستهای جهانی در حوزه انرژی که عربستان تنها یکی از بازیگران آن است آنهم در نقشی نه چندان تعیین کننده اهداف و برنامه های ویژه دیگری را دنبال میکنند که متاسفانه ابعاد آن برای همگان روشن نیست.

تنش‌ ها و اختلافات در درون اوپک با نزدیک شدن امضای توافقنامه هسته‌ای بین ایران و گروه ١+۵ که به رفع بخشی از اختلافات حکومت اسلامی ایران با جهان غرب میانجامد و یکی از پیامدهای آن نیزلغو تحریم‌ها خواهد بود، بیشتر خواهد شد. زیرا که ایران سیاست افزایش صادرات نفت را که درحال حاضر بر پایه آمارهای شرکت نفتی بی پی حدود ۱.۲ میلیون بشکه در تخمین زده میشود دنبال خواهد کرد که به هیچوجه خوش آیند کشورهای عضو اوپک نیست.

عربستان و برخی دیگر از کشورهای هم پیمان آن در جریان تشدید بحران نفتی ایران دست به اقدامی زدند که هرچند در عالم تجارت قابل توجیه است ولی به لحاظ همسایگی و هم پیمان نفتی بودن قابل تعمق است . چند سال پیش، زمانیکه تنش دول غربی بر علیه حکومت اسلامی بالا گرفت و تشدید تحریم‌ها به اجرا گذارده شد و به ورود کشورهای عضو گروه ١+۵ به فاز جدید تحریم فروش نفت در سال ٢٠١٢ انجامید و در نتیجه آن ۲۷ کشورعضو اتحادیه اروپا واردات نفت خام را از ایران تا اطلاع ثانوی به حال تعلیق درآورند ، عربستان و چند کشور دیگر منطقه سهم نفت ایران در بازار جهانی را بین خود تقسیم کردند. این اقدام غیر دوستانه کشورهای مذکور از طرف حکومت اسلامی نه تنها مورد اعتراض قرار نگرفت، بلکه وزیر نفت نادان و بی سواد دولت فاسد احمدی نژاد طرح عربستان برای کنار گذاشتن سیستم سهمیه‌ بندی تولید اعضا و تعیین یک سقف کلی ٣٠ میلیون بشکه‌ای برای تولید کل اوپک را تایید کرد. در واقع دولت اسلامی با پذیرش طرح عربستان به طور ضمنی اجازه داد که کاهش تولید هر یک از اعضای اوپک بتواند با افزایش تولید دیگر اعضا برای رسیدن به سقف ٣٠ میلیون بشکه در روز جبران شود. به عبارت دیگرهرمقدار کاهش در تولید نفت ایران می‌توانست با افزایش در تولید نفت عربستان یا دیگر اعضا جبران شود و در عین حال اعضایی که از تحریم ایران سود می‌بردند می‌توانستند بازارهای سنتی ایران را بدون کوچک‌ترین هزینه‌ای تصاحب کنند. واقعیت تلخ تصاحب بازارهای سنتی نفت ایران توسط عربستان و دیگر اعضای اوپک که با زیرکی عربستان به تایید نماینده وقت ایران رسید تا جایی پیش رفت که ایران نزدیک به ۵/١ میلیون بشکه از بازار تقاضای روزانه صادرات نفت خود را فی سبیل الله به دیگر تولیدکنندگان عضو اوپک واگذار کرد.

در واقع تنها منافع ایران بود که با اتخاذ تصمیمات غیر منطقی و ضد ملی دولت احمدی نژاد که تحریمهای بین المللی را ” کاغذ پاره” مینامید برباد رفت، آنچه مشخص است تصمیمات اشتباه دولت دهم در نوع تعامل با اوپک و تحریم‌های بین‌المللی دارای دو تاثیر عمده بود: اول، منجر به تعطیلی یا کند شدن بسیاری از پروژه‌های گازی ایران در پارس جنوبی شد که براساس برآوردها روزانه ١٠٠ میلیون دلار خسارت به اقتصاد ایران تحمیل می‌کند. دوم، با قیمت متوسط ١٠٠ دلار برای هر بشکه و با توجه به حذف حدود ۵/١ میلیون بشکه در روز از صادرات نفت ایران از بازارهای بین‌المللی نفت، شاهد خسارت روزانه ١۵٠ میلیون دلاری به اقتصاد کشور در این بخش بودیم. البته این ارقام تنها بخشی از خسارات آشکار ناشی ازخیانتهای دولت احمدی نژاد به شمار میرود ، که اگر زیانهای ناآشکار از جمله افزایش هزینه های میلیارد دلاری ناشی از تحریمها هم در نظر گرفته شود، انوقت ابعاد فاجعه به ارقامی نجومی میرسد.

اکنون که تصور میشود ، یا حداقل توسط حکومت چنین تبلیغ میشود که با رفع تحریمها تولید نفت کشور و به تبع آن صادراتش افزایش یابد، آیا میشود امیدوار بود که اقتصاد کشور بهبود یابد و گشایشی در کار مردم حاصل شود که پاسخ آن به دو دلیل بسیار واضح و روشن منفی است و بعید به نظر میرسد. زیرا که اولا شرکت ملی نفت ایران چگونه میخواهد بازار های از دست رفته را مجددا تصاحب کند. دوم اینکه با کاهش مستمر بهای نفت در بازار جهانی نفت بشگه ای صد دلار به تاریخ پیوسته و بعد از این در آمد های نفتی آنچنانی را فقط میتوان در رویا جستجو کرد. بنا براین امید به اینکه بشود اقتصاد از هم پاشیده کشور را از محل درآمد نفت بهبود بخشید و توازن قابل قبولی را در مناسبات اقتصادی به ویژه در بخش صادرات غیر نفتی که کلید کار است میسر ساخت بسیار دور از دسترس است. ضمن آنکه این نکته بسیار حائز اهمیت نیز نباید فراموش شود که سیستم نفتی کشور به لحاظ فنی و از نظر استهلاک وسائل و ماشین آلات به شدت فرسوده است و به روز آوردن آن که مجهز به تکنولوژی مدرن روز بشود مستلزم یک سرمایه گذاری چند صد میلیارد دلاری است ، آنهم در صورتیکه شرکتهای غربی با انتقال تکنولوژی مدرن به شرکت نفت موافق باشند.

نکته بسیار حائز اهمیت دیگر نیاز به بودجه ای سرسام آور برای تامین هزینه های جنگی و خرابکارانه حکومت اسلامی درخارج از کشور است که به خاطر افکار بلند پروازانه و ضد منافع ملی آقای خامنه ای که به خود لقب ولی امر مسلمین جهان داده روی دست ملت ایران گذاشته است. مخارج درگیریها در سوریه ، یمن، عراق ، لبنان، افغانستان ، بحرین و همچنین کمک های سخاوتمندانه ولی فقیه به هر گروهی که ادعای ضد امریکایی بودن دارد بودجه عظیمی را میطلبد که بایستی از محل درآمد نفت و البته بخشی هم از طریق کالاهای قاچاق مانند مواد مخدر و مشروبات الکلی و پولشویی تامین شود .

درسالهای دهه هفتاد و هشتاد میلادی که مبارزه با کمونیست جهانی در جهان غرب وارد فاز جدیدی شده بود ، دو رهبر نیرومند جهان غرب یعنی رونالد ریگان رئیس جمهور وقت امریکا و مارگارت تاچر نخست وزیر بریتانیا برنامه مبارزاتی خود را براین پایه نهادند که تا میشود هزینه دولت شوروی برای مبارزه با سرمایه داری را گسترش دهند. از این رو دو پروژه پرهزینه یعنی جنگ افغانستان و رقابت در فضا را که به جنگ ستارگان معروف شد به شوروی تحمیل گردید. شوروی برای حفظ پرستیژ خود در جهان کمونیست در دفاع از افغانستان سنگ تمام گذارد و با تخصیص بودجه ای عظیم برای حرکت ماشین جنگی خود به شدت آلوده این جنگ ناخواسته شد.

همچنین در رقابت فضایی هم چون مانند امریکا آمادگی فنی و بودجه کافی و لازم در اختیار نداشت، اجبارا با یک تکنولوژی عقب مانده و ابتدایی وارد این رقابت بسیار پر هزینه شد. شوروی هرچند که در هر دو پروژه شکست خورد وآنها را نیمه کاره رها کرد، ولی هزینه کمر شکنی که تا آن زمان بر کشور تحمیل شده بود اثر گذارتر از آن بود که بشود نادیده گرفت و سبب گردید تا بسیاری از پروژه های اجرایی نا تمام بمانند ، دولت به شدت دچار مضیقه مالی شود و فشار بر جامعه فزونی یابد وکار به آنجا رسد که اولین رژیم کمونیستی قدرتمند جهان از درون فرو ریزد.

چنین به نظر میرسد که برنامه مشابه ای، منتها در اشل کوچکتر در مورد حکومت اسلامی ایران در جریان است. آقای خامنه ای چنان سرمست از عنوان رهبر مسلمین جهان شده است و چنان از عنوان رهبری مبارزه با امریکا به خود میبالد و خود را اگرنه درجایگاه پیغمبر اسلام حداقل در قامت صلاح الدین ایوبی می بیند که حاضر است هر گونه خطری حتا اگر خسارتهای غیر قابل جبرانی را متوجه ملک وملت سازد به جان بخرد. آقای خامنه ای راه بسیار خطرناک و پر نشیبی را انتخاب کرده که نور رستگاری در انتهای آن مشاهده نمیشود. صدها میلیارد دلار صرف انرژی هسته ای کردن ، ارقامی نجومی به کمکهای برون مرزی تخصیص دادن و جنگ پر هزینه سوریه و مخارج حزب الله لبنان را تقبل کردن لقمه های بزرگتر از دهان ولی فقیه هستند که بیش از آنکه لذت بخش باشند خفه کننده هستند. نتیجه این ولخرجیهای بی حاصل آن شده که صنعت نفت کشور کارایی نداشته باشد، دولت به شدت بدهکار و دچار کسری بودجه مزمن و نهادینه شده گردد، برنامه های عمرانی کشور متوقف شود، آمار بیکاری به ۱۵ درصد برسد و افزون بر همه بازار قاچاق ۲۰ میلیارد دلاری و قدرتگیری مافیای تجاری و رانتخوارها بخش تولید کشور را از کار بیاندازد. آیا اینها علائم فروپاشی نظام من در آوردی اسلامی را بشارت نمیدهند؟

به بهانه ی زادروز سعدی سینما / بهارک عرفان

علی حاتمی، خالق دیالوگ های ماندگار

مرداد امسال مصادف بود با هفتادمین سالروز تولد «علی حاتمی». او که چون شاعری لبریز از حس، قلمش را به جوهری مرکب از اندیشه و احساس آغشته کرد و سینما را با آراسته ترین آرایه های ادبی، لطیف ترین سخنان و ظریف ترین نکات زندگی آمیخت.

علی حاتمی

علی حاتمی

چونان چون نقاشی زبردست، دستان هنرمندش را بر بوم سفید زندگی به رقص در آورد و رنگین ترین و شورانگیزترین لحظه های هستی را به تصویر کشید. همانند موسیقی دانی عاشق، برای هر نگاه، هر حادثه و هر سکوت، آهنگی نواخت که با آن عشق جاری می شد، قلب به تپش می افتاد و حیات جوانه می زد.
حاتمی، هنرمندی بود که هنر را با همه ی جوانبش می زیست، از همان روست که تماشاگران فیلمهای او هر دو گروه فرهیخته و عوام را شامل می شدند. کیست که روحش با آن پیش درآمد آواز اصفهان در تیتراژ ” هزاردستان” به وجد نیامده باشد و خود را هم رزم “رضا تفنگ چی” و همراه “رضا خوشنویس” ندیده باشد که ” نه به خودخواهی که به خون خواهی” روانه ی سفر شده است.
کیست که برحال “دلشدگان” و آن آوازه خوان عاشق نگریسته باشد و نوای ” گلچهره” ی شجریان را در این فیلم بر تاد و پود جانش احساس نکرده باشد؟
حاتمی، در هریک از اشکال سینما، از موزیکال و ملودرام و کمدی گرفته تا تراژدی و تاریخی به برجسته ترین و کامل ترین شکل ممکن سخن گفته است. چه آن گاه که در فیلمهای نخستینش، “حسن کچل”، ” بابا شمل”، ” قلندر” و ” طوقی” به درون مایه های اصیل فرهنگ ایرانی و تلفیق آن با فرهنگ اسلامی پرداخت و نمود آن را در میان مردم کوچه و بازار نمایاند و چه آن گاه که در” ستار خان”، ” سلطان صاحبقران” و” کمال الملک” به کند و کاو در لایه های تاریخ بر آمد. وی در هر حال به جست و جوی ریشه های فقر و غنای فرهنگی سرزمینش بود.
نگاه حاتمی به تاریخ معاصر ایران و آداب و رسوم دیرین این سرزمین، نگاهی واقع بینانه و در عین حال شاعرانه است، او علاوه بر برانگیختن حس نوستالژی، به سنتهای تحریف شده و حتی فراموش شده هم نظر می اندازد و تاثیر آنها بر گذران دیروز و التقاطشان با زندگی امروز را به نمایش می گذارد. این نحوه ی نگرش آنقدر گسترده و عمیق است که رگه های نفرت و عشق توامان نسبت به عادات، فرهنگ ها و سنتهای ایرانی را می توان در آثار او به خوبی مشاهده کرد.

علی حاتمی

علی حاتمی

حاتمی از سویی در “جعفر خان از فرنگ برگشته” نقدی متفکرانه از مدرنیسم را ارائه می دهد و از سوی دیگر در ” سوته دلان” از زبان “مجید”، نگرشهای غلط و سنت زده ی اجتماعی را به باد انتقاد می گیرد و می گوید: “ساعت زنگ زده دیگه زنگ نمیزنه، چون زنگاشو زده”، او همچنین افراط و تفریط “حبیب آقا” را سرزنش می کند ؛ هم اویی که ” همه ی عمر دیر رسیده” است.
او گاه در پای شادترین لحظه های زندگی، چشمها را اشک بار می کند و گاه در آن هنگام که بغضی گره خورده گلو را می خراشد، پای شوقی نهانی را به دل می کشاند. نمونه ی این لحظه ها، سکانسهایی در فیلم مادر است که جزو شاعرانه ترین صحنه های تاریخ سینمای ایران محسوب می شوند، همان سکانس ماشین سواری خیالی “غلامرضا” و “ماه منیر” در تونلهای جاده ی شمال با آن موسیقی جادویی اش و سکانس مرگ مادر که عروج و افولی در هم تنیده را می نماید و آن جمله ی معروف غلامرضا که : “مادر مرد… از بس که جان ندارد.”
آثار بی بدیل این مرد، چنان با روح مردم هم زبانش عجین شده و چنان رنگی از ماندگاری به خود گرفته اند، که گویی دیگرتفکیک آنها از حافظه ی هنری این سرزمین نا ممکن گشته است. همان خصیصه ای که کمتر اثری به آن دست می یابد.
حاتمی همچون دیگر هنرمندان متعهد، نگاه تیزبینش را از نظر به سیاست و حاکمیت دریغ نمی کند، او با زبان شاعرانه اش از زبان “ابوالفتح خان” نوید پیروزی می دهد: “پیروزی رویت خواهد شد حتی اگر در کاسه ی چشمهای من و تو گیاه روییده باشد”، هشدار کمال الملک به خودکامگان و صاحبان زور را یادآور می شود:
” اگر تفرعن گذاشت، سری به عبرت به صحرا بزنید، این روزها از خون جوانان وطن لاله دمیده”
و طعن “حاجی واشنگتن” را برای ” جماعت خواب زده” تکرار می کند:
“مملکت را تعطیل کنید دارالایتام دایر کنید ، درست تره! مردم نان شب ندارند ، قحطی است ، مرض بیداد می کند ، نفوس حق النَفَس می دهند. باران رحمت از دولتی سر قبله عالم است؛ سیل و زلزله از معصیت مردم! میرغضب بیشتر داریم تا سلمانی؛ سربریدن از ختنه سهل تر ! ریخت مردم از آدمیزاد برگشته. سالک بر پیشانی همه مهر نکبت زده. چشم ها خمار از تراخم است، چهره ها تکیده از تریاک. ملیجک در گلدان نقره می شاشد! چه انتظاری از این دودمان با آن سرسلسله ی اخته؟! خلق خدا به چه روزی افتاده اند از تدبیر ما! دلال، فاحشه، لوطی، یله، قاب باز، کف زن، رمال، معرکه گیر،… گدایی که خودش شغلی است! …”

گفت و گو با دکتر علی رضا نوری زاده باب زندگی و آثار و احوال محمود درویش / محمد سفریان

مردم اسرائیل حق زندگی دارند، مردم فلسطین هم

Mahmoud Darwish

Mahmoud Darwish

نهمین روز ماه اوت به روایت تقویم ادبی دنیا، سالروز مرگ ” محمود درویش ” سمبل شعر مقاومت فلسطین است؛ که در چنین روزی و به سال دو هزار و هشت میلادی بدرود حیات گفت . همان مردی که در جادویی باور ناپذیر و با مفاهیم بنیادین شعر عرب، با عشق با زن و با شراب و عیش و نوش، در صف شاعران مبارز قرار گرفت؛ در ستایش آزادی گفت و جایگاه بلند مرتبه ی انسان در نظام هستی را ستود.درویش در سال ۱۹۴۱ در روستای بروه در نزدیکی عکا به دنیا آمد و در ۹ اوت ۲۰۰۸ در هوستون تگزاس خاموش شد .
در حال و هوای همین روز و بعد از گذشت هفت سال از مرگ در غربت این شاعر بزرگ، به سراغ دکتر علی رضا نوری زاده رفتم تا باب آثار و احوال درویش، از او جویا شوم. هم او که سالها قبل و در روزگار جوانی، شعر درویش و حماسه ی مقاوت او و دیگر شعرای هم وطنش را به دوست داران فارسی زبان ادبیات معرفی کرده و دفاتری مجزا از اشعار محمود درویش را هم به بازار کتاب داده بود… در این گفت و گوی صمیمی مثال طبیعت خاص و زلال او، بارها و بارها با میان قصه های متفاوت، سالهای سال را درنوردیدیم و از دیروز و امروز شعر و ادب گفتیم، از روزگار دبیرستان و عشق او به شعر عرب تا دیدارهایش با درویش در بیروت و لندن؛ از آرمان خواهی بنی بشر و از صداقت و پاکی که انگار روزگاری ارزش بیشتری داشت… از جادوی کلام گفتیم و از مشت های گره شده ای که به روایت او صدایی از جنس عشق و صلح و دوستی داشتند… شرح این گفت و گو که در برخی موارد به التزام زمان و حوصله ی روزنامه نگاری امروز اندکی کوتاه شده، در ادامه ی این صفحه، پیش روی شماست، با هم بخوانیم…

as00-o0poa3ew

با مشت های گره کرده از عشق گفتن…
در آغاز گفت و گو از همان روزهای دور پرسیدم و داستان آشنایی او با شعر دوریش :

” … داستانش این بود که در سفری که به سوریه و لبنان و یک سری کشورهای دیگر عربی دشتیم به همراه پدرم، پدرم یک سری دیوان شعر خرید؛ و از جمله ی اون کتاب ها یکی مجموعه ی شعر مقاوت بود، و این مجموعه در برگیرنده ی اشعاری بود از محمود درویش، سالم جبران، سمیع القاسم و دیگرانی که درباره ی فلسطین شعر گفته بودند؛ خب این کتاب به خانه ی ما آمد و من از همان موقع شروع کردم اینها را با دقت و لذت خواندن؛ آنوقت کلاس یازده بودم… ”
پرسیدم که نخستین ترجمه ی فارسی شعر درویش هم از طریق همان کتاب ممکن شده؟
” بله. در همان روزها که با این کتاب درگیر شده بودم، ناگهان به شعری بر خوردم با عنوان عاشقی از فلسطین، عجیب این شعر من رو گرفت. خب من یک مقدار از لغت های شعر را می فهمیدم اما همه ش را نه؛ به پدرم گفتم که می خواهم این شعر را ترجمه کنم، او هم گفت بکن و اگر خوب بود یک جایزه ی ویژه هم داری. من هم نشستم با عشق و با زحمت به کمک المنجد و باقی دیکشنری های عربی به فارسی و فارسی به عربی ای که در خانه داشتیم، شعر را ترجمه کردم. منتها چون خودم روحیه ی شعر داشتم، سعی کردم ترجمه ی فارسی آهنگین باشد و با نظم و …؛ پدرم ترجمه را دید، گفت خوب است اما شعر درویش نیست… خلاصه این قضیه یک سالی ادامه داشت تا اینکه وقتی کلاس دوازده بودم، این شعر را کامل و روان ترجمه کردم و این ترجمه مورد تایید پدر قرار گرفت. آن زمان دکتر عنایت سردبیر مجله ی فردوسی بود و برادر ایشان دفتر اسناد رسمی داشت و دوست صمیمی پدرم بود. آن شعر را پدرم از من گرفت و از همین طریق به مجله ی فردوسی رساند و این کار در آنجا چاپ شد. ”
از حال و هوای جامعه ی ادبی ایران در آن روزها هم رسیدم و اینکه آیا محمود درویش پیش تر از این شعر هم در میان اهل ادب ایران شناخته شده بوده یا که نه…

324962_334881683273084_1269586132_o

” اصلا… البته کارهای کلاسیک عرب ترجمه شده بود و حتی در کتاب های درسی ما هم آمده بود اما در معاصرها از احمد شوقی این طرف تر نیامده بودند. و تنها کاری که شده بود در آن موقع کاری بود که آقای دکتر شفیعی کدکنی با شعر عبدالوهاب البیاتی کرده بود. او شعر های بیاتی را به زیباترین وجه به فارسی آورده بود. که البته بعدها که من با عبدالوهاب آشنا شدم این خبر و این کتاب را به او دادم و او بسیار شادمان شد… ”
اما شعر درویش در پیوندی محکم و جدانشدنی ست با مسئاله ی فلسطین. همان موضوع غمانگیزی که یکی از طولانی ترین جنگ های تاریخ را رقم زده و مردمی را برای بیش از هفتاد سال از خانه و زندگی شان دور و آواره ی دنیاشان کرده… از اوضاع و احوال و واکنش جامعه ی ادبی ایران به مسئاله ی فلسطین هم پرسیدم و این طور پاسخ گرفتم:
” … آنزمان به غیر از کتاب بسیار ارزشمند ماکسیم رودنسون که با ترجمه ی آقای هزار خانی به بازار آمده بود یا یکی دو تا مطلب آقای حاج سید جوادی که راجع به فلسطین نوشته بود، در این باره آنقدرها حرف زده نمی شد. این مسئاله به خاطر حضور بعضی از بچه های ایرانی در گروه های فسطینی تا حدودی تابو شده بود… ”
دکتر نوری زاده در ادامه ی گفته هایش از چند و چون به چاپ رسیدن کتاب ارزشمند ” حماسه ی فلسطین ” حکایت کرد و از جمله گفت که این کتاب به پیشنهاد و لطف آقای رضا امامی و توسط نشر بعثت که در آن زمان بیشتر کتاب های ملی – مذهبی ها را در می آورد به بازار کتاب آمد. کتابی که از قرار گفته های آقای نوری زاده، همان مجموعه ی شعر مقاومت بود و مقدمه ای بسیار رسا و دلنشین به قلم فخرالدین حجازی را بر پیشانی اش می دید…
آقای نوری زاده در ادامه از دیدارهایش با محمود درویش در چهارسوی دنیا گفت و از جمله در شرح نخستین برخورد با شاعر محبوبش این طور گفت:
” … اولین باری که با محمود درویش برخورد کردم خیلی جالب بود. درویش وقتی از فلسطین بیرون آمد اول به بیروت رفت. به سازمان آزادی بخش فلسطین هم پیوست و مقام خیلی بالایی هم به دست آورد. عرفات هم خیلی دوستش داشت و عجیب مراقبش بود. ما اولین دیدارمان در بیروت بود، در سالهای قبل از انقلاب در سال ۱۹۷۵ و در آستانه شروع جنگهای داخلی لبنان … در آنجا مجموعه ای داشتند به نام مجله ی شعر و در آن شاعران مهم لبنان و عرب شعر چاپ می کردند و ماهی یک بار هم جلسه ی شعرخوانی داشتند. یکی از سفرهای من به بیروت هم همزمان شده بود با جلسه ی ماهیانه ی آنها… من هم توسط یکی از دوستانم انسی الحاج که شاعر و نویسنده بنامی بود به آنها معرفی شدم و همانجا یک شعر از شاملو و یک شعر از نادر پور که به عربی ترجمه کرده بودم و شعری از خودم را خواندم و این شعرها بسیار مورد توجه آنها قرار گرفت. من در همان فرصت گفتم که بسیاری از شعرهای مربوط به مقاومت فلسطین را هم به فارسی ترجمه کرده ام. حالا من در آن زمان یک مجموعه ی مجزا از اشعار درویش با عنوان ” بیرون از اسطوره ها ” را بیرون داده بودم که توسط نشر امیرکبیر چاپ شده بود و بارها هم مورد تجدید چاپ قرار گرفته بود.
به هر حال من در آنجا محمود درویش را برای اولین بار دیدم. در خاطرم هست که او به آغوش گرفته بودم و می گریستم و برایم یک چیز عجیب و غریب بود و خیلی خوشحال بودم که او را از نزدیک می بینم و او هم خیلی شادمان بود از اینکه اشعارش در ایران خوانده می شود. چرا که بسیار ایران و مردم ایران را دوست داشت. ”
درویش اما به اندیشه های چپ و بسیار مترقی اش هم شهره شده. همان چپی که به روایت دکتر نوری زاده بیشتر انسان گرایانه بود تا یک کمونیسم صرف… دکتر نوری زاده درباره ی اندیشه و خط سیاسی درویش این طور گفت:

” محمود درویش مثل بسیاری از روشنفکران وقت در جوانی به حزب کمونیسم اسرائیل پیوسته بود. یعنی افکار چپی داشت اما خیلی کومونیست در معنی رایج اش نبود. می خوام بگم یک آدم بسیار اومانیست و انسان گرا بود؛ حتی در رابطه با یهودی ها. مثالا یک شعری دارد از زبان یک عاشق فلسطینی که دلداده ی یک دختر اسرائیلی شده. در آنجا به زبان شعر از غم عاشق می گفت؛ عاشقی که می داند هیچ وقت طعم وصل را نخواهد چشید و باید به اشارات دل و زبان چشم ابرو قناعت کند.
همین انسان گرایی هم باعث شده بود تا او از فعالیت های تندرویانه دوری کند. به خصوص وقتی که از فلسطین بیرون آمد و به مرور آشنا شد با آلودگی های داخل مقاوت ، با بازی های پس پرده، با دخالت های دولت های عربی؛ … خیلی آزرده شد و به شدت زده شد؛ به گونه ای که در اشعار جدید تر و همین طور مقاله هایی که می نوشت حالت یاس و عصبانیت و پرخاش داشت و همین ها هم بیماری قلبش را شدید کرد… او بعد از کنفرانس مادرید یک شعر بسیار تند و پرخاشگرایانه سرود و از جنبش مقاومت انتقاد کرد؛ اما در پرتومادرد قرارداد اوسلوبهفسطین بازگشت ، نخست به غزه رفت و بعد به رام الله ، از زادگاهش دیدار کرد و برای بسیاری از هموطنانش شعر خواند . در سالهای بعد بین عمان پایتخت اردن و تونس و فلسطین و پاریس و لندن در آمد و شد بود . بع علت بیماری قلبی در ۶۷ سالگی در هوستون تگزاس تحت عمل جراحی قرار گرفت و همانجا خاموش شد .و جالب اینکه با وجود اینکه به صورت رسمی از جنبش بیرون آمده بود اما در همه حال احترامش حفظ شد. برای مرگش هم یک تشییع بسیار باشکوه تدارک دیدند . محمود عباس رئیس دولت فلسطین سه روز عزای عمومی اعلام کرد و خود در مراسم خاکسپاریش نطق مؤثری ایراد کرد . درویش را در نهایت حرمت و احترام در محلی که قصر فرهنگ نامیده میشود در رام الله با حضور دهها هزار فلسطینی به خاک سپردند. ”

سرآخر و به عنوان سوال انجامین از جایگاه درویش در روزگار پس از مرگ جویا شدم و اینکه شعر او در این هفت ساله تا چه اندازه رونق پیدا کرده و یا اینکه از یادها رفته…
” به نظر من محمود درویش بعد از مرگش بیشتر اعتبار پیدا کرد. چرا که بسیاری از چیزهایی که در اشعارش گفته بود، بعدها و در عمل ثابت شد. مثالا همین که گفته بود اسرائیلی ها اهل صلح نیستند و یا اینکه گفته بود اسرائیلی های باید حق زندگی داشته باشند؛ اما فلسطینی ها هم… “

گزیده خبرهای اقتصادی هفته هفدهم سال 94

خبری از ورود سرمایه های خارجی به ایران درکار نخواهد بود
برخلاف نظر و انتظار بسیاری از فعالان اقتصادی مبنی بر ورود گسترده سرمایه گذاران خارجی به کشور پس از لغو تحریم ها کارشناسان بانک جهانی معتقدند با اجرایی شدن برنامه جامع اقدام مشترک و لغو تحریم ها سیل سرمایه های خارجی به ایران راه نخواهد افتاد. بر اساس پیش بینی بانک جهانی کل سرمایه گذاری خارجی که در سال آینده وارد ایران می شود بیش از ۳.۲ میلیارد دلار نخواهد بود. پیش بینی شده است ایران در سال ۲۰۱۶ بالغ بر ۳ تا ۳.۲ میلیارد دلار سرمایه گذاری خارجی جذب کند. این رقم اگرچه دو برابر سال قبل از آن خواهد بود اما بسیار کمتر از رکود بیش از ۹ میلیارد دلاری جذب سرمایه گذاری خارجی در سال ۲۰۰۳ است. میزان جذب سرمایه گذاری خارجی در اقتصاد ایران برای سال ۲۰۱۷ نیز ۳ تا ۳.۲ میلیارد دلار پیش بینی شده است . انتظار می رود بیشتر سرمایه های خارجی به بخش نفت و گاز و بعد از آن خودرو و دارو وارد شود.

sarsamavar43

وضعیت خصوصی‌سازی شرکتهای دولتی
از زمان شکل گیری سازمان خصوصی سازی در سال ۸۰ تاکنون بالغ بر ۱۳۶۳ هزار و ۶۲۰ میلیارد ریال سهم دولتی واگذار شده که از این میزان ۴۹۲ هزار و ۵۲ میلیارد ریال معادل ۳۶.۲ درصد کل واگذاریها در ۳۰ ماه گذشته انجام شده است. از میان ۱۳۶۳ هزار و ۶۲۰ میلیارد ریال سهم دولتی واگذار شده در ۱۵ سال گذشته، ۷۷۱ هزار و ۳۴۰ میلیارد ریال معادل ۵۶.۶ درصد عرضه و فروش سهام یا دارایی به عموم متقاضیان، ۲۹۱ هزار و ۴۷۶ میلیارد ریال معادل ۲۱.۴ درصد واگذاری سهام یا دارایی به شیوه انتقال مستقیم به اشخاص حقیقی و حقوقی طلبکار از دولت و ۳۰۰ هزار و ۸۰۴ میلیارد ریال معادل ۲۲.۱ درصد انتقال مستقیم سهام یا دارایی بابت سهام عدالت بوده است. همچنین از ۴۹۲ هزار و ۵۲ میلیارد ریال سهم واگذار شده در ۳۰ ماه گذشته ۳۲۰ هزار و ۹۶۰ میلیار ریال معادل ۲۳.۶ درصد عرضه و فروش سهام یا دارایی به عموم متقاضیان، ۱۳۳ هزار و ۲۵۲ میلیارد ریال معادل ۹.۸ درصد واگذاری سهام یا دارایی به شیوه انتقال مستقیم به اشخاص حقیقی و حقوقی طلبکار از دولت و ۳۷ هزار و ۸۴۰ میلیارد ریال معادل ۲.۸ درصد انتقال مستقیم سهام یا درایی بابت سهام عدالت بوده است.

ذخایر آب ۵٢٠ شهر در مرز بحران
قائم‌مقام وزیر نیرو از وجود شرایط خاص تأمین آب در چهار شهر بندرعباس، کرمان، بوشهر و سنندج خبر داد و گفت: ۵۲۰ شهر در نقطه سربه‌سر موجودی آب و مصرف قرار دارند. وی از آخرین وضعیت ذخایر آبی در کشور، شهرهایی که بحران آب دارند و همچنین تدابیر اندیشیده‌ شده برای جلوگیری از جیره‌بندی احتمالی آب در شهرهای کشور خبر داد و گفت: امسال به ‌دلیل شرایط بارندگی سال خاصی بود و میزان بارندگی‌ها نسبت به چندساله اخیر خیلی کمتر بود. به گفته وی، در بخش روان‌آب ها که از شاخصه‌های تأمین آب شرب است، شرایط خاصی داریم و حدودا ۱۸۵ میلی‌متر بارندگی و ۱۳‌ درصد کاهش نسبت به سال گذشته اتفاق افتاده و همچنین در بخش روان‌آب‌ها نزدیک به ۵۰‌ درصد در بلندمدت کاهش اتفاق افتاده است. این مقام مسئول در وزارت نیرو تصریح کرد: بررسی‌ها نشان می‌دهد حدود ۵۲۰ شهر کشور هم‌اکنون به لحاظ ذخایر آبی در یک نقطه سربه‌سر قرار دارند که نوسانات کمی و بارش‌ها در ذخایر آب آنها تأثیرگذار است. دراین‌بین، چهار شهر شرایط حادتری دارند. وی خاطرنشان کرد: در رأس این شهرها بندرعباس، سنندج، کرمان و بوشهر قرار دارند، ولی شهرهای دیگری نیز هستند که شرایط آنها اندکی بهتر است، ولی چهار شهر نام‌برده‌شده در وضعیت حادتری به‌لحاظ ذخایر آبی قرار گرفته‌اند. قائم‌مقام وزیر نیرو افزود: بارندگی‌ها در بندرعباس و درواقع در استان هرمزگان ۵۰ تا ۶۰‌ درصد کاهش داشته است و در بعضی از نقاط استان هرمزگان تا ۷۵ ‌درصد کاهش بارش نسبت به سال گذشته داشته‌ایم؛ بنابراین افت شدید بارش‌ها در وضعیت ذخایر آبی شهر بندرعباس تأثیرگذار بوده است. محمودی از اتخاذ برخی تدابیر و تلاش‌های صورت‌گرفته برای آب‌رسانی به این شهر خبر داد و گفت: از اواخر دی‌ماه سال گذشته برای ما محرز شده بود وضعیت بارندگی‌ها در کل کشور، تنگناهایی را برای تأمین آب کشور به وجود خواهد آورد.

طرح ۴۵ پروژه نفتی ایران در کنفرانس لندن
مهدی حسینی رئیس کمیته بازنگری در قراردادهای نفتی ایران در گفتگو با بلومبرگ گفت : ایران ۴۵ پروژه نفتی و گازی را برای نشان دادن به شرکت های بین المللی در کنفرانسی که قرار است در روزهای ۱۴ تا ۱۶ ماه دسامبر در لندن برگزار شود، انتخاب کرده است. در این کنفرانس قرار است مدل جدید قراردادهای نفتی ایران به بحث گذاشته شود. این پروژه ها شامل پروژه های اکتشاف نفت و گاز است که در کنار جزئیات قراردادهای جدید نفتی ایران در کنفرانس مورد بحث قرار خواهد گرفت. بر اساس برآوردها، تولید نفت ایران درحال حاضر خدود ۲.۸۵ میلیون بشکه در روز است. شرکت های بزرگ نفتی نظیر بی پی و رویال داچ شل ابراز علاقمندی کرده اند که پس از لغو تحریم ها علیه ایران، در توسعه منابع انرژی دارنده چهارمین ذخایر بزرگ نفت جهان مشارکت کنند. وی افزود: ایران ممکن است به شرکت ها ۲ تا ۳ ماه فرصت بدهد تا پیشنهادات خود در مورد این پروژه ها را ارائه دهند. مدت زمان دقیق در این باره تا زمان کنفرانس تعیین خواهد شد.» مدت کوتاهی پس از آن ایران فراخوان برگزاری مناقصه منتشر خواهد کرد. حسینی گفت، ایران مدل «قرارداد خدمات ریسک» را اتخاذ خواهد کرد که در قالب آن به صورت نقد یا اختصاص نفت به سرمایه گذاران بازپرداخت هایی پیشنهاد خواهد شد. آنها اجازه نخواهند داشت مدعی مالکیت ذخایر انرژی کشور شوند. این قراردادها شبیه سهم بری از تولید است، اما با ویژگی هایی متفاوت… شرکت نفتی بین المللی یا شرکت سرمایه گذار ریسک های مشخصی را خواهد پذیرفت و در قبال آن حق خواهد داشت تا بخشی از نفتی را که بعدا تولید می شود از آن خود کند. حسینی در ادامه گفت: هزینه تولید نفت ایران ۸ تا ۱۰ دلار در هر بشکه است، بنابراین «پروژه های ما برای سرمایه گذاران جذاب خواهد بود . وی همچنین گفت، ایران می خواهد تولید خود را به حدود ۱۵ درصد کل تولید کشورهای عضو اوپک برساند یعنی بیش از ۴ میلیون بشکه در روز. «همزمان با افزایش سهم اوپک از بازار، سهم ما نیز افزایش مییابد و ما باید در این زمینه ظرفیت سازی کنیم. به عنوان یک هدف مقدماتی در کوتاه مدت ما قصد داریم روزانه ۵ میلیون بشکه نفت تولید نماییم و سپس به سمت تولید ۵.۷ میلیون بشکه در روز حرکت کنیم.

هدف‌ گذاری ۱۰ ساله برای رسیدن به سطح کشورهای صنعتی
نعمت زاده وزیر صنعت و معدن در یک سخنرانی تبلیغاتی در نماز جمعه گفت : حدود ۸۰ درصد صنعت کشور در اختیار بخش خصوصی و ۲۰ درصد متعلق به دولت است که آن هم بر اساس قانون اصل ۴۴ به بخش خصوصی واگذار می‌شود و همچنین در بخش معدن سهم دولت ۲۵ درصد است که به تدریج طبق قانون واگذار خواهد شد. با وجود تورم بالا دولت توانست این شاخص را به ۱۵ درصد برساند، همچنین در تولید لوازم خانگی ۳۰ درصد، خودرو ۵۰ درصد و در بخش‌های خودروهای سنگین ۸۰ تا ۹۰ درصد افزایش تولید داشته‌ایم. وی ادامه داد: بر اساس آمار بانک مرکزی در سال ۹۳ رشد بخش صنعت ۶.۷ درصد، بخش معدن ۹.۸ درصد و تجارت ۱۳.۷ درصد بوده است. سهم بخش صنعت، معدن و تجارت از رشد ۳ درصدی اقتصاد در سال گذشته ۱.۷ درصد بوده است، بنابراین رشد منفی سال‌های قبل به مثبت تبدیل شده است. وزیر صنعت، معدن و تجارت با اشاره به افزایش ۲۰ درصدی صادرات در سال گذشته افزود: امیدواریم این حرکت با سرعت بیشتری تداوم یابد. وی اضافه کرد: با وجود محدودیت‌های زیاد نیمی از واحدهای تولیدی تعطیل شده مجدداً احیا شدند. امیدواریم با کمک نظام بانکی و با توجه به دستور رئیس جمهور به معاون اول برای اصلاح نظام بانکی و تأمین مالی شاهد بهبود روند پرداخت تسهیلات به بخش صنعت و معدن باشیم. البته با توجه به شرائط و قرائن و نظرات کارشناسان گفته های نعمت زاده فاقد صداقت بوده و آمار و ارقام بیش از حد دستکاری شده اند.

۵۰ میلیون بشکه نفت ایران بدون خریدار بر روی آب
یک سوال مطرح پس از توافق وین این است که ایران دقیقا چه مقدار نفت بر روی دریا ذخیره کرده است؟ زیرا که پس از لغو تحریم ها، نفت ذخیره ایران روانه بازار خواهد شد وسبب خواهد شد تا عرضه در بازار تشدید گردد. ایران می گوید نفتی در تانکرها در خلیج فارس ذخیره نکرده . اما تحقیقات دریایی موسسه ویندوارد که با استفاده از فن آوری های پیچیده انجام شده نشان می دهد که ایران ۵۰ میلیون بشکه درنفت کشها ذخیره دارد که تقریبا ۱۵۰ درصد نسبت به آوریل ۲۰۱۴ افزایش نشان می دهد . برآوردهای بزرگتر از نفت ذخیره شده توسط ایران نشانه دیگری است مبنی بر اینکه دنیا نفت بسیار بیشتری نسبت به میزان مورد نیاز خود در اختیار دارد و کاهش تقاضا و افت رشد اقتصادی چین نیز به این وضعیت دامن می زند. تام کلوزا، تحلیلگر بازار نفت در موسسه اویل پرایس اینفورمیشن سرویس در این باره گفت: این بدان معناست که وقتی تحریم ها برداشته شد، ما شاهد سرازیر شدن نفت زیادی به بازار خواهیم بود که به بازار آسیب خواهد زد . وی بر این باور است که ایران تلاش کرده تا تاثیر نفت ذخیره شده اش در سطح دریا را کم اهمیت جلوه دهد، زیرا آنها نمی خواهند این رقم ها تاثیر بدی بر بازار بگذارد. بر اساس گزارش آر بی سی کپیتال مارکتس، اگر تحریم ها برداشته شود، ایران قادر خواهد بود تا اواسط سال ۲۰۱۶، ۳۷۵ تا ۵۰۰ هزار بشکه نفت اضافی به بازار تزریق کند. با توجه به رقم پیش بینی موسسه ویندوارد، موسسات دیگر هم پیش بینی های خود از میزان نفت ذخیره ایران را افزایش داده اند. موسسه پلاتز گفته که ایران ۵۳ میلیون بشکه نفت و میعانات بر روی دریا ذخیره کرده است، در حالی که برآورد قبلی این موسسه ۴۰ تا ۴۲ میلیون بشکه بود.

آمادگی ژاپنی‌ها برای فاینانس طرح‌های معدنی در ایران
دو گروه از شرکت های ژاپنی در دیدار با کرباسیان رییس هیات عامل ایمیدرو آمادگی خود را برای حضور درطرح های معدنی و صنایع معدنی ایران اعلام کردند. مدیر کل هلدینگ دولتی جی. او. جی. ام. ایی. سی که فعالیتش در ژاپن مشابه ایمیدرو در زمینه فلزات پایه در خارج از ژاپن است گفت این هلدینگ پیش زمینه همکاری با طرفهای ایرانی را فراهم کرده و اعلام کرد: یکی ازاقدامات ما فاینانس طرحهای صنایع فلزی وانرژی وهمچنین ارایه فناوری است از همین رو میتوان،‌ زمینه همکاری با طرف های ایرانی را فراهم کرد و توسعه داد و تصریح کرد: ایران از معادن غنی از جمله سنگ آهن برخوردار است و یکی از فناوری های هلدینگ ما استخراج سنگ آهن از عمق ۱۵۰۰ متری در معادن است که میتواند دراختیار شرکتهای ایرانی قرارگیرد. و آماده ایم تا طرح های معدنی ایران در حوزه های مختلف سنگ آهن،‌ مس،‌ زغالسنگ،‌ تیتانیوم،‌ پتاس و …را از تولید تا تجارت انجام دهیم. کرباسیان رییس هیات عامل ایمیدرو نیز گفت: طرح های مختلف و مدل های متنوعی برای شروع همکاری با طرف ژاپنی را داریم و برنامه ها را می توان از استخراج معادن تا فرآوری و تولید محصول با ارزش افزوده بالا اجرایی کرد. همچنین مدیر ارشد شرکت کوبه استیل در دیدار جداگانه با یادآوری حضور این شرکت در تعدادی از طرح های تولید گندله و فولاد در ایران اظهار داشت: شرکت های ژاپنی از جمله کوبه،‌ می توانند علاوه بر انتقال فناوری و اجرا،‌ بخش تامین مالی طرح ها را نیز برعهده گیرند. این مدیر ارشد کوبه همچنین گفت: اجرای طرح های تولید گندله سنگ آهن و تولید آهن اسفنجی در اولویت کاری ما است. شرکت های ایریتک و ام.ام.تی.ایی از ایران، پیشتر لیسانس روش «احیای مستقیم» برای تولید آهن اسفنجی را از شرکت کوبه استیل ژاپن دریافت کرده بودند. کرباسیان نیز در این دیدار، سواحل جنوبی ایران و مناطق آزاد را یکی از نقاط اصلی ایران برای توسعه طرح های صنایع معدنی اعلام کرد و افزود: ایران برنامه دستیابی به ظرفیت ۵۵ میلیون تنی فولاد را تا سال ۲۰۲۵ میلادی (۱۴۰۴) دارد از همین رو خواسته ما اینست کشورهایی که از فناوری و توان مالی بالا برخوردارند با ایران همکاری داشته باشند. وی در عین حال گفت: علاوه بر طرح های فلزات پایه از جمله فولاد،‌ مس،‌ آلومینیوم و … خواهان همکاری برای اجرای طرح های عناصر نادر خاکی و همچنین تولید تیتانیوم هستیم.‌ رییس هیات عامل ایمیدرو گفت:‌ شرکت های ایرانی آماده اند تا در بخش های همچون مهندسی،‌ ساخت و اجرا یا ایجاد شرکت مشترک،‌ با کوبه استیل، طرح های معدنی و صنایع معدنی اجرا کنند.

بحران در صنعت فولاد کشور
صنعت فولاد کشور به دلائل مختلف دچار بحران جدی شده است. بهرام سلطانی مدیر عامل فولاد مبارکه در این باره میگوید: بازار فولاد تابع فعالیتهای ساخت و ساز است و پروژه های عمرانی در حال حاضر دچار رکودند. بودجه‌ای که دولت به پروژه‌های عمرانی تاکنون اختصاص داده آن طور نبوده که تقاضا برای محصولات فولادی افزایش یابد و همچنان تقاضا برای محصولات فولادی در بازار کم است. با توجه به افزایش تولید فولاد که برخلاف کاهش تقاضا در این سال‌ها شدت گرفته، تولیدکنندگان برای فروش و معامله تولیدات خود در بازار مشکلات بسیاری دارند. برای خارج شدن از رکود سه راه بیشتر پیش روی خود دارند که تولید و موجودی انبارهای خود را در بازار داخلی بفروشند که توان چنین کاری را ندارند، یا اینکه تولید خود را متوقف کنند یا کاهش دهند و راه سومی هم وجود دارد که فولادسازان تولیدشان را صادر کنند اما در زمینه ورود به بازارهای صادراتی باید گفت به دلیل کاهش قیمت‌های جهانی رقابت و ورود به عرصه جهانی سخت است و اغلب تولیدکنندگان کشور توان رقابت و صادرات محصولاتشان را ندارند. سبحانی گفت: در مقطع کنونی فولاد مبارکه هم این مشکلات را دارد اما چون مجموعه تولیدی بزرگی است، می‌تواند گلیم خودش را از آب بیرون بکشد. در واقع تلاش کرده‌ایم با صادرات بیش از ۳۰ درصد تولیدمان توانایی مقابله به این مشکلات را به دست بیاوریم اما در داخل کشور مانند سایر واحدهای فولادسازی مشکل داریم. فولاد مبارکه تافته جدا بافته نیست اما به دلیل برخورداری از پتانسیل‌ها و برنامه ریزی که برای آنها انجام شده کمتر دچار این گرفتاری‌هاست.

اگر استالین نمی‌مرد / اسنادی که برای نخستین بار در ایران مطرح شد

sfddd33er4red
آرتمی ام. کالینوفسکی استادیار مطالعات اروپای شرقی در دانشگاه آمستردام است. نسخه های قبلی این مقاله در همایش انجمن بین المللی ایرانشناسی در استانبول در ماه اوت ۲۰۱۲ و در کنفرانس «۲۸ مرداد ۱۳۳۲ شصت سال بعد: بازنگری به سقوط مصدق» (The August 19, 1953 [Coup] Sixty years on: The Fall of Mossadegh Revisited) در دانشگاه منچستر در سپتامبر ۲۰۱۳، ارائه شده بود. آرتمی کالینوفسکی از جیم گود (Jim Goode)، شرکت کنندگان هر دو کنفرانس و همچنین نقادان بابت توضیحاتشان، و نیز از رهام الوندی به خاطر تشویق نگارنده به این کار و پیشنهادهایشان در باب پیش نویس های اول، سپاسگزاری می کند.
این مقاله در مجله جامعه بین المللی ایران شناسی شماره ۳- مه ۲۰۱۴-.جلد ۴۷ تحت عنوان شوروی و مصدق : یک تحقیق کوتاه به چاپ رسید. این مجله زیر نظر دکتر همایون کاتوزیان است.

مترجم: فریبا امینی
ویراستار: حسین امینی

بیشتر بخوانید »

سرنوشت ما ، بعد از توافق وین / دکتر علیرضا نوری زاده

به مبارکی و میمنت ، سرانجام “آقا” جام راسرکشید و امروز ما شاهد سکسکه های پس از شرب هستیم که میتواند به سردرد و بیحالی و خواب فردا صبح بینجامد و یا ، سرحالی و کیفوری و شوخ طبعی را بهمراه آورد ( درویش کرمی بود در طرقبه مشهد که با نوشیدن زهر مار چنان نشئه میشد که خودش میگفت انگاری ده سر نی دود زده ام . و اشاره اش به نگاری محلی بود که أهل شیره برچراغ میگیرند و دود شیره کوکنار را میمکند ) . از ماهها پیش از امضای قرارداد وین ، بین توده مردم از یکسو و نخبگان جامعه – در داخل و خارج کشور – دو محور اساسی ، محل اهتمام و بحث و گفتگو بوده است . رسانه های داخل و خارج کشور هریک از نگاه و باور خود ، بر این دو محور نور تابانده اند . محور نخست پیرامون فوائد اقتصادی توافق بوده و هست . و طبیعی است این محور بیش از محور دوم مورد توجه توده مردم و أهالی کسب و کار از دستفروش توی خیابان تا بازرگانان سرشناس و سران مجموعه های مافیائی تجارت ، بوده است . محور دوم که نخبگان را مشغول داشته ، پیامدهای سیاسی قرارداد وین است . چه سرنوشتی در انتظار ما است ؟ و قرار است کدامیک از پیش فرضهای زیر به اجرا در آید ؟

khamenei-jame-zaher

۱- بازگشت به مرحله پس از مرگ آیت الله خمینی ، گشایش اقتصادی ، شل کردن محدود قیدوبندهای فرهنگی و اجتماعی ، همراه با تشدید سختگیری های سیاسی ، سانسور و همزمان خروج از عزلت و بهبودی بخشیدن به روابط اقتصادی و فرهنگی وسیاسی درحد تعامل دولت با دولت ، با جامعه بین المللی به ویژه غرب ، و کشورهای منطقه . مجریان اصلی این طرح که مشغول زمینه سازی برای أن میباشند در درجه اول هاشمی رفسنجانی و در پی او حسن خمینی ، مهندس کرباسچی ، حسین موسویان و علی اکبر ناطق نوری ، حسین مرعشی و …هستند.

بیشتر بخوانید »

متن کامل سخنرانی خانم مهشید امیرشاهی به مناسبت بیست و چهارمین سالگرد ترور شاپور بختیار

مهشید امیرشاهی

مهشید امیرشاهی

«از یونانیان روزگار من،
از همه کمتر سزاوار
آن بود که
بر او رفت.»
این حرف توسیدید Thucydides در مرگ نیکیاس Nikias سپهسالار آتنی، که به دست دشمنان و به نامردی از پای در آمد، در روزگار ما، قبایی ست که به قامت سالاری ایرانی، شاپور بختیار، بریده شده است.

اولین دیدار من با او فردای روزی بود که از ایران به فرانسه رسیدم – در سال ۱۹۸۰ و در بحبوحۀ زیر و زبر شدن دیارمان – چون قصد داشتم هر چه زودتر به ایران برگردم و می خواستم بدانم آنجا از دست من چه بر میاید. برنامۀ این نخستین دیدار را از قبل ریخته بودم. بسیار حوادث دیگر، در صدر این حوادث، جنگ ایران و عراق پیش آمد و من در اینجا ماندگار شدم. طبعاً دیدارها مکرر شد و همکاری ها مداوم بود تا سال ۱۹۹۰ که دعوتی از من به عمل آمد برای تدریس و تحقیق در دانشگاه میشیگان و من آمادۀ سفر شدم. چند روزی مانده به راهی شدنم، مقرر شده بود به “سورن” – محل سکونت دکتر بختیار – بروم، نه به نیت خداحافظی بلکه برای شرکت در آخرین جلسۀ شورای نهضت مقاومت ملی. بی آنکه در زمان دیدار از این امر آگاهی داشته باشم این ملاقات واپسین دیدار من با او بود: چند روزی پس از بازگشتم به فرانسه، بعد غیبتی یکساله، در ۶ اوت ۱۹۹۱ او را کشتند – به نامردی.

5sd5ebakhytarew

بیشتر بخوانید »

نگاهی به تاثیرگذارترین بندهای نهایی در شاهکارهای ادب دنیا / لیلا سامانی

اشاره:
عبارات پایانی یک کتاب، به مثابه‌ی مهری‌ست که درانتهای یک سند نقش می‌بندد. این عبارات آخرین بخت نویسنده‌اند برای سخن گفتن با خواننده و مستعد تاثیر گذاری هر چه بیشتر بر او. برخی از این خطوط پایانی قادرند تمامی داستان را در هم بریزند و انتظارات را جور دیگری رقم بزنند، برخی با تعلیق به پایان می رسند و گروهی دیگر پایانی صاف و سرراست دارند. با هم نگاهی می‌کنیم به برخی از پایانهای تاثیر گذار در میان شاهکارهای ادبیات جهان:

 اسکات فیتز جرالد

گتسبی بزرگ اثر اسکات فیتز جرالد

۱- گتسبی بزرگ اثر اسکات فیتز جرالد
فیتز جرالد در شاهکار کوتاهش، دنیای آزادی را تصویر می‌کند که در آن ارزشهای سنتی و اخلاقی زیر سوال می‌روند، رویه‌ای که در حقیقت انقلاب فرهنگی دهه ۱۹۶۰ در آمریکا را پیش‌بینی می‌کند. این کتاب به خاطر دستمایه قرار دادن زندگی طبقه مرفه آمریکا در دهه ۱۹۲۰ و نگاهی دگرگونه به معنای زندگی ؛ همواره مورد توجه صاحب نظران بوده است.
رمان در انتها مفهوم خود را به تاریخ آمریکا پیوند می دهد و در پاراگرافهای آخر رویای آمریکایی را به زبانی مکرر بیان می کند، همان پیامی که این سرزمین جدید به نخستین ساکنان اروپایی‌اش می‌داد:«آخرین و بزرگترین رویا درتمام رویاهای انسانی»، اما با این تفاوت که لحن فیتزجرالد برای به یاد‌آوردن این رویا مرثیه‌گون است، او از سرزمینی می‌گوید که اگرچه تصویرگر آرزوهای آدمی‌ست اما دیباچه‌ی شکست‌ها و نومیدی‌ها و تهی‌شدن‌های او هم هست:
« و در آن حال که آنجا نشسته بودم و بر دنیای ناشناس کهن اندیشه می‌کردم، به فکر اعجاب گتسبی در لحظه‌ای افتادم که برای اولین بار چراغ سبز انتهای لنگرگاه دیزی را یافته بود. از راه دور و درازی به چمن آبی رنگش آمده بود و رؤیایش لابد آنقدر به نظرش نزدیک آمده بود که دست نیافتن بر آن تقریبا برایش محال می‌نمود. اما نمی‌دانست که رؤیای او همان وقت دیگر پشت سرش، جایی در سیاهی عظیم پشت شهر، آنجا که کشتزارهای تاریک جمهوری زیر آسمان شب دامن گسترده‌اند، عقب مانده است. گتسبی به چراغ سبز ایمان داشت، به آینده لذت‌ناکی که سال به سال از جلوی ما عقب‌تر می‌رود. اگر این بار از چنگ ما گریخت، چه باک، فردا تندتر خواهیم دوید و دست‌هایمان را درازتر خواهیم کرد و سرانجام یک بامداد خوش … و بدین‌سان در قایق نشسته پارو برخلاف جریان آب می‌کوبیم و بی‌امان به طرف گذشته روان می‌شویم. » (مترجم: کریم امامی)

ارنست همینگوی

ارنست همینگوی

۲- خورشید همچنان می‌دمد اثر ارنست همینگوی
« اوه جک چه روزهای خوبی می توانستیم با هم داشته باشیم، در روبه‌روی ما یک پلیس راهنمایی با لباس خاکی رنگ به راهنمایی ماشین‌ها مشغول بود. باطوم خود را به هوا گرفت و راننده بر روی ترمز زد. گفتم: آره چقدر خوبه که اینطور فکر کنیم. » ( مترجم: همایون حنیفه وند مقدم)
اینها جملاتِ انجامینِ کتابی‌ست که همینگوی آن را در سال ۱۹۲۶ منتشر کرد، کتابی که با فروش زیاد و چاپهای متعددش به عنوان یکی از مشهورترین آثار ادبی جهان شناخته‌شد. داستان وام‌گرفته از تجربیات و خاطرات همینگوی از جنگ و همینطور اقامتش در اسپانیاست. او در این کتاب از نسل سرگشته‌ای روایت می‌کند که از دیدن آتش و جنگ و خون به ‌ستوه آمده‌اند و به دنبال گریزگاهی ‌هستند تا لختی در آن بیاسایند. جست‌و‌جویی که به درماندگی بیشترشان منجر می‌شود. پاراگراف انتهایی کتاب نمایی‌ شاعرانه و ایجازآلود است از این تباهی و گمشدگی.

۳- در کمال خونسردی نوشته‌ی ترومن کاپوتی
کاپوتی این نویسنده‌ی غریب و سودایی، در این اثر غیر داستانی کوشیده‌است گزارشی از قتل یک خانواده‌ی کشاورز آمریکایی – که در سال ۱۹۵۹ در ایالت کانزاس رخ داد- ارائه دهد. گزارش او ما چنان با نبوغ او آمیخت که حاصل یکی از شاهکارهای ادبی جنایی شد. این کتاب با جملاتی وهم‌آلوده به پایان می‌رسد. عباراتی که احساسات شخصی نویسنده و یک ماجرای پیچیده را به زیبایی جمع‌بندی می‌کند:
«وقتی که سوزان در خم جاده ناپدید شد، دیوی به طرف خیابان به راه افتاد و آسمان فراخ و دشت پهناور و زمزمه‌ی باد را در میان ساقه‌های خمیده‌ی گندم پشت سر گذاشت.» ( مترجم: باهره راسخ)

ویرجینیا وولف

ویرجینیا وولف

۴- به سوی فانوس دریایی اثر ویرجینیا وولف ( ۱۹۲۷)
در یک تابستان گرم، خانواده‌ی رمزی پذیرای مهمانان مختلفی‌ست. در میان این مهمانها «لی لی بریسکو» ی نقاش، کشیدن پرتره‌ی خانم رمزی را آغاز می‌کند، زنی که توجه و ستایش همه‌ی مهمانها را بر انگیخته‌است. ده سال بعد، پس از مرگ خانم رمزی و زمانی که خانواده‌ی رمزی از هم پاشیده شده، مهمانها دوباره به خانه‌ی قدیمی بر می گردند لی لی بریسکو که اکنون به کشف و «شهود» کامل رسیده نقاشی‌اش از چهره‌ی خانم رمزی را تکمیل می‌کند و یادآوری برای سفر خانواده به فانوس دریایی می‌شود. به سوی فانوس دریایی اثری‌ست درباره‌ی ماهیت جاودانه‌ی هنر. رمان در یکی از بدیع ترین شیوه‌های روایی سکان روایت را به دست یکایک شخصیتها می‌دهد تا از «پنجره» ی نگاهشان خود را ترسیم کنند. توصیفاتی که با نقاشی شانه می‌ساید و ترکیبی از قصه و تصویر به دست می‌دهد. داستان سرانجام با این جملات به پایان می‌رسد:
«لی لی انگار که چیزی در آنجا به یادش آورده باشد، به سرعت رو به بوم نمود. آنک – نقاشی‌‌اش. آری، با تمام سبزها و آبی‌هایش و خطهایی که به قصد راه بردن به چیزی بالا و کنارش کشیده شده‌بود. اندیشید: به دیوار اتاقهای زیر شیروانی آویزانش می کنند، از بین می رود. قلم مویش را از نو به دست گرفت و از خود پرسید: مگر چه اهمیتی دارد؟ به پله‌ها نگاه کرد، خالی بود. به بوم نگاه کرد؛ تار بود. با شوری ناگهانی گویی که لحظه‌ای آن را به روشنی می‌دید، خطی در وسط کشید، به انجام رسید؛ تمام شد. و در همان حال که در نهایت خستگی قلم‌مویش را بر زمین می‌گذاشت، اندیشید: آره، به شهود دست یافتم.» ( مترجم: صالح حسینی)

جورج اورول

جورج اورول

۵- ۱۹۸۴ نوشته‌ی جورج اورول
این کتاب در سالهای پس از جنگ جهانی دوم و پیرامون فاشیسم هیتلری نوشته شده و نویسنده در حقیقت با بررسی اوضاع حاکم بر روزگار خویش دست به نوعی پیش گویی زده‌است. او رژیمهای توتالیتر و مستبدی را به تصویر کشیده است که قادرند به احساسات و اندیشه های انسانی هم رسوخ کنند و ریشه ی خصایلی چون عشق و نوع دوستی را در وجود آدمی خشک کنند.۱۹۸۴، به شیوه ای هنرمندانه تصویری کامل از یک حکومت استبدادی را به تصویر می کشد. داستان، روایت جامعه ی ویرانی ست که در آن همه ی مردم تحت سلطه‌ی «برادربزرگ» زندگی می کنند، شهر مملو است از پرده‌های تلویزیونی که رفتار و گفتار انسانها را رصد و به پلیس مخابره می‌کنند. در این جامعه خبری از دوستی و عشق نیست و مردم برای گذران معیشت خود در تنگنا و سختی اند، دولت مجهز به انواع وسایل الکترونیک جهت استراق سمع و تعقیب است و آزادی در حریم خصوصی بی معناست. همه‌ی افراد جامعه به هم بدبین اند و به یکدیگر به چشم خبر چین و مامور مخفی پلیس نگاه می کنند. اورول پس از تشریح این وضعیت با ترسیم پایانی تلخ و سیاه خواننده را برجای خود میخکوب می کند:
«به آن چهره غول‌آسا خیره شد. چهل سال طول کشید تا فهمید زیر آن سبیل‌های سیاه چه لبخندی پنهان است. چه سو تفاهم و کج‌فهمی احمقانه‌ ای! چه قدر خودسری و نادانی، که دست رد به سینه پرعطوفت او زدی. دو قطره اشک که بوی جین می‌داد از چشم‌هایش به روی بینی فروغلتید. اما چیزی نبود، چه باک، همه چیز رو به راه بود و جنگ به آخر رسیده بود. در مبارزه با خود پیروز شده شده بود. به برادربزرگ عشق می‌ورزید.» ( مترجم: صالح حسینی)

۶- طوفان اثر ویلیام شکسپیر
«اینک که گناه‌تان را آمرزیده‌اند بگذارید گذشتتان مرا آزاد سازد»
این آخرین جملاتی‌ست که خواننده از زبان پروسپر، مرد خردمند و شاعر پیشه و افسونگر قصه می‌شنود، آخرین ابیات از آخرین بازی‌اش استغاثه‌ای پیش از خروجش از صحنه.

۷- صد سال تنهایی اثر گابریل گارسیا مارکز
مارکز در این شاهکار جهانگیرش از تنهایی بی حد و حصری می‌گوید که در دنیای ساختگی‌ او «ماکوندو» سایه افکنده‌است. شهری که به واسطه‌ی خانواده‌ی بوئندیا و رئالیسم جادویی مخلوق مارکز جان گرفت و بستری شد برای روایت نومیدی و انزوای بشر امروز
«…باز هم ادامه داد تا از پیشگویی های تاریخ و نوع مرگ خود خبردار شود، ولی نیازی به رسیدن به آخرین سطر نداشت، زیرا می دانست که دیگر هرگز از آن اتاق خارج نخواهد شد. چنین پیشگویی شده بود که شهر آینه ها یا سراب ها درست در همان لحظه که آئورلیانو بابیلونیا کشف رمز نوشته ها را به پایان برساند، با طوفانی از نوع نوح، از روی کره خاکی محو و از خاطرات بشر زدوده خواهد شد و آنچه در نوشته ها آمده است، از ازل تا ابد دیگر تکرار نخواهد شد، زیرا نسل های محکوم به صد سال تنهایی، فرصتی برای زندگی دوباره در روی کره زمین نخواهند داشت » ( مترجم: کیومرث پارسای)

خوشا به حال رفیقان که خفته در وطن اند … یادی از فریدون فرخزاد / مینا استرابادی

asd002632+-965asd8943

زنده یاد فریدون فرخزاد

بیست و سه سال از آن شب تابستانی مخوف می گذرد، از آن شبی که تیغ عداوت با هنر و هنرمند بر پیکر فریدون فرخزاد فرود آمد و قساوت و جهالت آمران این قتل فجیع را بیش تر از پیش آشکار کرد. فرخزاد هنرمندی بود که از هنرش برای عیان کردن جراحات و دردهای جامعه بهره می‌جست و در عین حال با چهره‌ی بشاش و خندانش نوید شادی و امید می داد و آرزوها و آرمانهای ملتش را نقش خیال می کشید. فرخزاد پیش از آنکه هنرمند باشد، انسان بود، از همین رو بر خلاف بسیاری از هم پیشگان هم عصرش، سعی بر پوشاندن چهره و هویت حقیقی‌اش ( با همه ی سپیدی و سیاهی هایش) نداشت. چرا که معتقد بود:
«هنرمند معلم اخلاق اجتماعش نیست و وظیفه هم ندارد که تکلیف ملتی را روشن کند… ولی هنرمند، هنرمندی که بخاطر مردم بالا رفته، از مردم بهره مالی گرفته و با پول مردم، اگر چه با کار هنری اش، ولی با دستمزدی که از مردم به دست آورده، خوب زندگی کرده، وظیفه دارد که در زمانی که ملتی گرفتار می شود و کشوری در بند است راه بیفتد و حداقل کاری که میتواند بکند این است که حرف بزند… وظیفه یک هنرمند گفتن واقعیت هاست»

dsa0farokhzaddeww

از همین رو و در مسیر همین ایده و تفکر بود که هنرش، رنگ و بوی اعتراض و مبارزه به خود گرفته بود. تملق را تاب نمی‌آورد و سودجویی شخصی و خیانت به هم میهنانش را از سوی هرکه سر می زد به باد انتقاد می گرفت. فرخزاد از بی پروا ترین کسانی بود که جسورانه و هنرمندانه خرافات و جعلیات مذهبی را به سخره می گرفت و شاید از نخستین کسانی بود که دریافت ملعبه شدن دین در دست حاکمان سرزمینش، هویت و اعتبار میهن و هم میهنانش را خدشه دار می کند، او در یکی از کنسرتهایش در کانادا، با بغضی بر خاسته از سینه ی دردمندش چنین می گوید:
“من نمی گویم از کشور شاه یا امام می ایم. من از کشور حافظ، سعدی، مولوی، میرزاده عشقی، پروین اعتصامی، ملک الشعرای بهار و اینگونه آدم ها به اینجا آمده ام… از آنها یاد میکنم. برای اینکه آنها هستند که من را روزی به ایران برمی گردانند، یا بچه های ما را به ایران برمی گردانند… من از کشوری نمی ایم که رهبرآن کشور امروز باعث افتخار من باشد، من خجالت می کشم که بگویم ایرانی هستم، در حالی که ایرانی بودن باعث افتخار مردم بوده در طول تاریخ. چه بر سر ما آمده که مثل آلمان های زمان هیتلر خجالت میکشیم بگوییم رهبر ما آدولف هیتلر است…. خاک بر سر آن مردمی بکنند که در طول تمام این سالها نفهمیدند که یک فرقی است بین جانی و عالم. حتی دنبال جانی رفتند، نمازخوان شدند، ریش گذاشتند، برای اینکه صد تومان پول بگیرند. جهان میگذرد، با صد تومان، این صد تومان برای من که ده سال دیگر بیشتر زنده نیستم. هیچ ارزشی ندارد. اما خیلی بد است که آدم فاحشه مغزی باشد. چه بهتر که آدم تنش رو بفروشد، اما مغزش رو به جانی در جماران نفروشد…”
شهامت آمیخته به خلاقیت او در مسیر پی گیری هدفش، رمز ماندگاری و جاودانگی او در اذهان مردم است. تا آنجا که حتی میزان علاقه و دلبستگی به آثار این هنرمند در سالهای اخیر، در بین نسل جوان ایران شتاب بیشتری یافته است. با وجود اینکه این نسل شاهد شوهای تلویزیونی و کنسرت های فریدون نبوده اند و در عصر او صدای آواز و ترنم شعرهای سروده شده اش را نشنیده اند، ولی به علت یگانگی جسارت او و تنیدن همین شهامت در هنر است که فرخزاد برای این جوانان نیز شناخته شده و ملموس است. ترانه هایش را همراه با او زمزمه می کنند و با خواندن اشعارش به فکر فرو می روند .
فریدون فرخزاد، تا پیش از جلای وطن حتی در سخت ترین شرایط مالی کمک به آ خانواده های بی بضاعت و کودکان چشم انتظارهم وطنش را همیشه در اولویت اول و مقدم بر سایر مخارج خود قرار می داد و حتی پس از خروج از میهن و در جریان جنگ ایران و عراق، با سفر به اردوگاه اسرای ایرانی در عراق، شرایط انتقال کودکان اسیر ایرانی به اروپا را فراهم کرد تا بتوانند در آغوش خانواده های طالب این فرزندان، به آسودگی و با آرامش خیال زندگی کنند. بازی او در فیلم “وین عشق من”، ساخته ی ” هوشنگ اللهیاری” و ایفای نقش یک مرتجع خشکه مذهب در آن فیلم و همچنین اظهارات بی واهمه و جنجالی او در کنسرتی در لندن، عداوت و کینه ی مقامات جمهوری اسلامی را نسبت به او دو چندان کرد، او در کنسرت مذکور بی محابا اظهار کرد:
“برای ملتم می ایستم، سینه ام را سپر میکنم. در مقابل مذهب، ملیت را قرار میدهم. در مقابل الله اکبر، زنده باد ایران را میگذارم…. فرهنگ همیشه غالب میشود بر زور و ستم و قلدری….”
عباراتی که در اشعارش هم نمودی بارز و پر جلوه داشتند:
اگر ز دیده جدا شد، ز دل جدا نشود
کجا شود وطنی کو دل است و دلدارم
خوشا به حال رفیقان که خفته در وطن اند
که خاک تربت شان می وزد به کردارم.
صدای گرم و دلنشین او، ترانه های ماندگاری را از او برجای گذاشته، ترانه هایی که زمزمه ی آنها، شور و حسرت تو ام را در دل شنونده بیدار می کند، نوایی که آرزوی نزول ” باران” شادی، آرامش و عشق را در گوشهای شنوا نجوا می کند:
حرفِ من و صدای من ، روزی دوباره می آید
در گوشِ شهر عشق تو ، دروازه می گشاید
روزی صدایِ آزادم ، در هر ستاره می پیچد
با من ، تو وُهزاران من ، مثل شکوهِ یک تن
آن روز ، دوباره می خوانیم ، خشم صدای توفانیم ما .
“میخک نقر ه ای” شو ی ایران در اوایل سال ۱۹۸۹ مجموعه شعری به زبان فارسی در لس آنجلس منتشر کرد بنام‌ “در نهایت جمله آغاز است عشق”:
از سخن چون عشق می ماند ز ما / پس رها کن خویشتن را در صدا
چون صدا عشق است و پرواز است عشق / در نهایت جمله آغاز است عشق
فریدون فرخزاد در اشعار این مجموعه قدرت و هیبت عشق را تصویر می کند و در مقابل با ظرافت و ریز بینی دنیای پوچ و خالی از عشق امروز را اینگونه نشان می دهد:
قهرمانان شبانه پژمردند / سروری قهرمان نمی بینم
زین غزل های روزگار خزان / وصف ملک کیان نمی بینم
هر چند که سرانجام ، سرنوشت کابوس واری که فروغ برای خود و برادرش پیش بینی کرده بود، محقق شد ولی با دقت در زندگی این دو فرخ زاد می توان دریافت که هیچ یک تاب زیستن در مردگی را نداشتند ولی پرواز را به خاطر سپردند چرا که باور داشتند – به قول فروغ – ” پرنده مردنی ست” و “تنها صداست که می ماند” از همین روست که حتی مرگ هم نتوانست برای پرواز در اوجشان ، فرود و سقوط را رقم بزند.
شعر سنگ مزار فریدون که خواهرش پوران فرخزاد، سروده است ، خود به تنهایی بیانگر دغدغه هایی ست که او جانش را فدای آنها کرد:
«ای شمایی که دلم پیش شماست / غم ایران همه تشویش شماست
تا فریدونم و فرخزادم / شعله‌ی آتشم و فریادم
دل من آتش جاویدان است / زنده و مرده‌ی من ایران است»

mouتتsavi_basij

بیانیه شورای ملی ایران در سالگرد ترور زنده یاد بختیار

sdf002-965+96-643

آنان که دل در گرو ایران و ایرانی دارند و در راستای منافع ملت ایران گام برمی دارند، در شرایط کنونی کشورمان ایران به دنبال آرمان هایی هستند که شاپور بختیار، سی و شش سال پیش برای دستیابی به آنها تلاش کرد. آن «مرغ طوفان» فارغ از دغدغه های شخصی وفادار به قانون اساسی مشروطه ایران و باورمند به حاکمیت قانون، برای نجات ایران از فاجعه انقلاب اسلامی ۵۷ و برای آزادی ایران تا پای جان ایستادگی کرد.
کارنامه بختیار آنچنان درخشان و پربار است که هر انسان آزاده ای را به ستایش وادار می کند، از مبارزه با دیکتاتوری اسپانیا گرفته تا عضویت در ارتش آزادی بخش فرانسه و مبارزه با رژیم نازی هیتلر، و در نهایت نیز برای آزادی ایران و در مقابله با رژیم دیکتاتوری خمینی، هدف ماشین ترور واقع شد.
بدون شک هیچ سیاستمداری مصون از اشتباه نیست، ولی مهمترین ابزار برای ارزش گذاری بر عملکرد یک سیاستمدار، آرمان هایی است که آن سیاستمدار به آن دلبسته است و اینکه چقدر برای دستیابی به آن آرمان ها تلاش نموده و از خود پایداری نشان داده است.
از اهداف زیر به عنوان آرمان هایی نام برد که در افق دید زنده یاد شاپور بختیار همیشه وجود داشته است: آزادی، حاکمیت مردم بر کشور، حاکمیت قانون، جدایی دین از سیاست، و عدالت اجتماعی.
شورای ملی ایران یاد زنده یاد شاپور بختیار را گرامی می دارد و تاکید می کند که دست یابی به برگزاری انتخابات آزاد و سالم و عادلانه، مردم سالاری، جدایی دین از سیاست و فعالیت آزادانه احزاب، سرلوحه منشور شورای ملی ایران است.

گزیده خبرهای اقتصادی هفته شماره 16 سال 94

افزایش حجم نقدینگی وکاهش بدهی بانک‌ها به بانک مرکزی
بنا برگزارشات بانک مرکزی بدهی بانکها به بانک مرکزی۱۱.۵ هزار میلیارد تومان کاهش یافته است. همچنین حجم پایه پولی در ۱۲ ماه منتهی به خرداد امسال با ۱۶.۶ درصد افزایش (۵.۷ هزار میلیارد ریال افزایش) به ۱۳۱۷.۲ هزار میلیارد رسید. حجم نقدینگی در پایان خرداد سال ۱۳۹۴ به ۸۱۶۶.۷ هزار میلیارد رسید که نسبت به پایان سال ۱۳۹۳ از رشدی معادل ۴.۴ درصد برخوردار بوده است. رشد نقدینگی در این دوره، متاثر از رشد ۳.۹ درصدی ضریب فزاینده نقدینگی و ۰.۴ درصدی پایه پولی بوده که نمایانگر استمرار بهبود ترکیب رشد نقدینگی در سال ۱۳۹۴ می‌باشد. رشد نقدینگی در دوازده ماهه منتهی به خرداد ۱۳۹۴ معادل ۲۲.۷ درصد بوده است. افزایش بدهی بخش دولتی به شبکه بانکی در سه ماهه ابتدایی سال ۱۳۹۴، عمدتاً به استفاده دولت از منابع بانک مرکزی در قالب حساب‌ تنخواه‌گردان خزانه بوده که مطابق روال سالهای قبل و الزامات قانونی موجود در این زمینه، تا پایان سال تسویه خواهد شد. افزون بر این، خالص دارایی‌های خارجی بانک مرکزی به عنوان دومین عامل افزایش پایه پولی در سه ماهه اول سال جاری، سهمی فزاینده معادل ۵.۲ واحد درصد در رشد پایه پولی داشته که عمدتاً از افزایش نرخ ارز ناشی شده و فاقد اثر پولی است. لازم به ذکر است جزء خالص سایر اقلام سهمی کاهنده ای معادل۷.۵ درصد در رشد پایه پولی در سه ماه اول سال ۱۳۹۴ داشته است. در گزارش آمده که مطالبات بانک مرکزی از بانک‌ها با سهمی کاهنده معادل۳.۴ واحد درصد، عامل کاهنده رشد پایه پولی در سه ماهه اول سال ۱۳۹۴ بوده است. حجم بدهی بانک‌ها به بانک مرکزی در سه ماهه اول سال جاری معادل ۵.۲ درصد (۴۴.۴هزار میلیارد ریال) کاهش داشته است. مانده بدهی بانک‌های غیردولتی (به غیر از بانکهای خصوصی شده) در سه ماهه ابتدایی سال جاری به میزان ۱۱۵.۶ هزار میلیارد ریال کاهش داشته است. کاهش مطالبات بانک مرکزی از بانکهای مذکور بیانگر اقدامات مناسب بانک مرکزی در راستای پیگیری مستمر رویکرد انضباط گرایانه و برخورد نظارتی با بانک‌ها و موسسات بدهکار بوده که از سال گذشته شروع شده است.

asd00+632-+6524rrf

ایران ۵٧ میلیون بشکه نفت ذخیره دارد
یک شرکت انگلیسی که موقعیت ناوگان نفت‌کش‌های اقیانوس‌پیما را رصد می‌کند، اعلام کرد که ایران ۵۶ میلیون و ٧٠٠ هزار بشکه نفت ذخیره‌شده روی دریا دارد. بیشتر برآورد‌ها نشان می‌دهد که مقدار نفت خام و میعاناتی که ایران در نفت‌کش‌های شناور روی دریا دارد، حدود ٣٠ تا ۴٠ میلیون بشکه است که برای افزایش صادرات روزانه حدود ٢٠٠ الی ٢۵٠ هزار بشکه در روز برای شش ماه کافی است. ایران مقدار نفت ذخیره‌شده خود را تاکنون اعلام نکرده و آمارهای منتشرشده صرفا برآورد منابع خارجی بوده است. رویترز مقدار نفت ذخیره‌شده ایران در نفت‌کش‌ها را حدود ۴٠ میلیون بشکه تخمین زده است.

کاهش معنی دار حجم نجارت خارجی
تازه‌ترین آمارهای گمرک ایران از سقوط ۱۷.۵ درصدی حجم تجارت خارجی ایران در ۴ ماهه اول امسال حکایت دارد بطوریکه در این مدت صادرات ۱۵.۲۰ درصد و واردات ۲۰.۱۸ درصد نشان می‌دهد. برهمین اساس، از ابتدای سال‌جاری تا پایان تیرماه حجم صادرات ۱۴ میلیارد و ۱۵ میلیون دلار و حجم واردات ۱۳ میلیارد و ۸۲۲ میلیون دلار گزارش شده است. افخمی راد رئیس کل سازمان توسعه تجارت ایران ، دلایل اصلی کاهش حجم تجارت خارجی ایران در ۴ ماهه اول امسال را نگرانی صادرکنندگان از نرخ ارز و دلواپسی واردکنندگان از سونامی واردات با ارزهای بلوکه شده دانست که معتقد است به نفع کشور نیست. وی تصریح کرد: منابع بلوکه شده ایران به میزانی نیست که بتواند سیل واردات را به راه اندازد و از سوی دیگر، دولت خود به این موضوع حساسیت ویژه دارد و حتی در مذاکراتی نیز که وزیر صنعت، معدن و تجارت با هیات‌های خارجی دارد، بر این نکته تاکید می‌کند که قصد ایران از گسترش روابط تجاری با سایر کشورهای دنیا، واردات نیست.

هردم از این باغ ” سیستم بانکی” بری میرسد
آز آنجاییکه در حکومت اسلامی روند همه چیز بایستی متفاوت با ئیگران باشد ، لذا فعالیت های بانکی هم متفاوت با اصول بانکداری رایج در جهان جریان دارد. اخیرا بانک مرکزی ایران خبر ازافتتاح حساب‌های بانکی مشکوک در نظام بانکی داده ، بطوریکه رئیس کل بانک مرکزی تعداد دقیق آنرا ۳۸ میلیون حساب اعلام کرده، که موجب بهت و حیرت افکار عمومی شده است. درسالهای اخیر جامعه شاهد انواع تخلفات و اختلاسها در سیستم بانکب کشور بوده که فسادهای مالی از رقم ۱۲۳ میلیارد تومان فاضل خداداد در سال ۸۴ گرفته تا اختلاس ۳ هزار میلیارد تومانی سال ۹۰ مه آفرید خسروی و کشف فسادمالی ۱۲ هزار میلیاردی در سال گذشته که طیب نیا وزیر اقتصاد از آن پرده برداشت تنها نمونه هایی از آن میباشد. ولی الله سیف رئیس کل بانک مرکزی درباره حساب‌های جعلی بانک میگوید: ۳۰۰ میلیون حساب در نظام بانکی وجود دارد که ۳۸ میلیون آن، حساب‌هایی است که دارای شماره شناسه و کد ملی تطبیق داده نشده است و از این تعداد، ۳۰ میلیون حساب راکد و ۸ میلیون حساب فعال است که ارقام آن کوچک است و هنوز شناسایی نشده اند. ولی قدرمسلم اینکه وجود چنین حساب‌هایی سرمنشاء فعالیت‌های پولشویی و قاچاق است که تاکنون عامدا به آن توجه نشده است. قاچاقچیان مواد مخدر، پولشویان و خلافکاران برای جابه جایی پول‌های خود لازم است که به طریقی عمل کنند و برای این انجام عمل خلاف خود از طریق نظام بانکی اقدام می کنند. حال باید منتظر ماند و دید بانک مرکزی این ۳۸ میلیون حساب بانکی مشکل‌دار را مسدود می‌کند و یا اینکه باید منتظر فسادهای بزرگتر در نظام بانکی کشور باشیم.

کاهش قابل ملاحظه سود شرکتهای بورسی
بحران حاکم بربنگاه‌های اقتصادی و رکود تورمی موجود سبب گردیده تا سود شرکت‌های بورسی در تیر ماه با کاهش قابل توجهی مواجه شده و به کمترین میزان خود برسد. روند نزولی بورس تهران و نیز ادامه رکود تورمی ، سود شرکتها را تحت تاثیر قرار داده، بطوریکه سود و زیان پیش بینی شده شرکت ها در پایان تیر ماه برابر با ۴۷۷ هزار میلیارد ریال بوده است که این میزان نسبت به خرداد ماه معادل ۲۲ هزار میلیارد ریال کاهش نشان می‌دهد. یعنی از میان ۳۶ صنعت حاضر در بورس پیش بینی سود ۱۷ صنعت با کاهش، ۱۱ صنعت با افزایش مواجه شده و پیش بینی سود ۸ صنعت نیز تغییری نکرده است. لذا می توان گفت که میزان سود تقسیم ‌شده از سوی شرکت‌های بورسی در تیر‌ماه امسال به پایین‌ترین سطح خود در چند سال گذشته رسیده است که این امر نشان می‌دهد یبشتر شرکت‌های بورس ترجیح داده‌اند تا سودشان را در حساب‌های مالی ذخیره کنند. در حالی کارشناسان تقسیم کردن سود نقدی کم را سیاست مناسبی در شرایط فعلی می‌دانند که میزان سود تقسیمی شرکت‌های بورسی تا تیر‌ماه ۱۴۱ هزار میلیارد ریال بوده است که این مقدارمعادل ۷۱درصد درآمد واقعی شرکتها است. علاوه بر اینکه متوسط سود(زیان) خالص شرکت های بورسی در پایان تیر ماه به ازای هر سهم برابر با ۵۱۱ ریال بوده است. همچنین متوسط درآمد واقعی هر سهم شرکت‌های بورس تا پایان تیر ماه ۵۳۸ ریال بوده که متوسط سود نقدی برای هر سهم معادل ۴۰۰ ریال بوده است یعنی از این مقدار ۴۰۰ ریال تقسیم شده است.

سرمایه گذاری ۱۰۰ میلیارد دلاری یا ۳۰۰ میلیارد دلاری در صنعت نفت وگاز
در اخبار آمده بود که محمد رضا نعمت زاده وزیر صنعت و معدن و تجارت در گفتگویی که با روزنامه اتریشی وینر زیتونگ در سفر اخیر خود با هیات ۷۰ نفره همراهش به اتریش داشته گفته است: ایران برای بازگرداندن صنعت نفت خود به سطح ۵ سال پیش به ۱۰۰ میلیارد دلار سرمایه گذاری نیاز دارد. این در حالی است که منابع غربی نیاز صنعت نفت و گاز کشور برای نوسازی و انجام پروژه های بر زمین مانده را حدود ۳۰۰ میلیارد دلار تخمین میزنند. این اظهار نظر نعمت زاده که گفته است : بر اساس اطلاعاتی که دارم این رقم بسیار زیاد است. من فکر می کنم با یک سوم این رقم می توانیم به آن سطح برسیم در واقع واکنشی به گفته کارشناسان غربی بوده است. وی در مورد برقراری مراودات بانکی با خارج گفت: انتظار دارد ایران طی سه ماه پس از برداشته شدن تحریم ها به شبکه بین المللی پرداخت های الکترونیکی، سوئیفت بپیوندد

رکود بیسابقه درکارخانجات سیمان کشور
ابراهیم غلامزاده مدیرعامل سیمان لامرد میگوید: هم‌اکنون کارخانجات سیمان بخشی از محصولات خود را با تخفیف به مشتریان می‌فروشند و اگر برای موضوع قیمت سیمان تعیین تکلیف نشود در آینده شاهد تعطیلی برخی از کارخانجات خواهیم بود. وی با اشاره به اینکه در حال حاضر بازار مصرف سیمان خراب است، اظهار میدارد: امسال تعداد پروژه‌های عمرانی نسبت به سال گذشته کاهش یافته است و این موضوع مصرف سیمان را در داخل کشور با کاهش روبه‌رو می‌سازد. وی با بیان اینکه عراق به‌عنوان بزرگترین بازار صادراتی سیمان کشور محصولات ما را با قیمت‌های ارزان خریداری می‌کند، میافزاید: رکود بازار خرید باعث شده تا نقدینگی کارخانجات سیمان کاهش پیدا کند و آنها را در تأمین هزینه تولید و پرداخت تسهیلات بانکی با مشکل مواجه سازد. وی در مورد سایر بازارهای صادراتی نیز میگوید: کشورهای افریقایی بازار بسیار خوبی برای سیمان کشور هستند اما متأسفانه بستر لازم برای صادرات کالا وجود ندارد و عمده سیمان ایران از طریق کشور امارات و با برند آنها به افریقا صادر می‌شود.

۷۸۳ میلیون دلار سرمایه‌گذاری خارجی در شهرک‌های صنعتی
غلامرضا سلیمانی، معاون سازمان صنایع کوچک و شهرک های صنعتی درباره برنامه‌های این سازمان برای دوره پساتحریم میگوید: شناسایی فرصت های جذب سرمایه‌گذاری خارجی برای مشارکت با شرکای ایرانی در شهرک ها و نواحی صنعتی و معرفی سرمایه گذاران خارجی از جمله برنامه هایی است که برای دوره پساتحریم برنامه ریزی شده است. وی ادعا مکند که بر اساس آمار موجود، تاکنون تعداد ۱۳۲ واحد صنعتی در شهرک‌ها و نواحی صنعتی با سرمایه گذاری خارجی به مبلغ ۷۸۳ میلیون دلار قرارداد منعقد کرده اند که از این تعداد ۳۵ طرح در مرحله ساخت وساز و ۹۷ طرح دارای پروانه بهره‌برداری است. از سوی دیگر اشتغال ایجاد شده در این واحدهای صنعتی نیز حدود ۱۳ هزار نفر است. همچنین در رشته صنعت‌های «برق و الکترونیک»، «سلولزی»، «شیمیایی»، «غذایی و دارویی»، «فلزی»، «کانی غیرفلزی» و «نساجی و چرم» در مجموع بالغ بر ۳۵۰ فرصت سرمایه گذاری به دنبال جذب سرمایه گذار خارجی به منظور مشارکت واحدهای صنعتی مستقر در شهرک‌ها و نواحی صنعتی احصا شده است. به این ترتیب باید دید که با بهبود وضعیت سیاست خارجی کشور و احتمال باز شدن راه سرمایه گذاران خارجی، کشور تا چه اندازه در جذب این سرمایه ها موفق خواهد بود.

بیانیه مطبوعاتی: نکوهش دخالت در امور داخلی کشورهای منطقه توسط رژیم جمهوری اسلامی‎

afshorameli5

هنوز جوهر توافق اخیر درباره برنامه اتمی رژیم خشک نشده است که رژیم ایران قصد خود را برای صدور تروریسم و نا امنی در منطقه هویدا می کند.
توطئه ناموفق رژیم بر علیه دولت بحرین نمونه دیگری از سیاست این رژیم مذهبی برای ایجاد بی ثباتی در منطقه است. ترورهای اخیر که برای دخالت در امور داخلی بحرین برنامه ریزی شده بود، به همراه صدور بنیادگرایی به یمن، لبنان و عراق و سوریه و عربستان، بر اساس سیاست های کلان رژیم برای چنگ انداختن بر کشورهای منطقه است.
شورای ملی ایران به شدت این سیاست را که تنها به بی ثباتی بیشتر در منطقه می انجامد، نکوهش می کند.
تیم اوباما و دیگر کشورهای ۵ + ۱ به صراحت گفته اند که هدف از توافق هسته ای، جلوگیری از دست یابی ایران به بمب اتم و جلوگیری از جنگ بوده است.
ما نیز به دنبال چنین اهدافی هستیم، اما همزمان تاکید می کنیم که با برداشتن تحریم ها، میلیاردها دلار از اموال مردم ایران آزاد می شود، و نباید اجازه داده شود که از این مبالغ برای صدور تروریسم و گسترش تنش در منطقه، بهره جسته شود.
سران رژیم جمهوری اسلامی عنوان کرده اند که قصد دارند از مردم ستم دیده بحرین و فلسطین و یمن حمایت نمایند، و نباید فراموش کرد که ستم دیده ترین مردم منطقه، همانا مردم ایران هستند که سی و شش سال اخیر را در زی
ر خفقان و مشقت ناشی از وجود این رژیم سپری کرده اند.
جوهره و طبیعت رژیم جمهوری اسلامی بر بحران زایی و ترور بنا شده است، و تنها روش تغییر، حمایت شفاف جامعه جهانی از آرمان های مردم ایران برای رسیدن به دمکراسی و اعتلای حقوق بشر است.
رضا پهلوی
ریاست شورای ملی ایران برای انتخابات آزاد