آنچه میخوانید مقالهایست از اکبر گنجی منتشر شده در هافینگتون پست ۲۷ ژانویه ۲۰۱۵
طرح مسأله: گروههایی چون القاعده، طالبان، داعش، جبهه النصره، الشباب، بوکوحرام، و… قرآن را به مانیفست جنگی و تروریسم تبدیل کردهاند (رجوع شود به مقاله «قرآن صلح طلبان و قرآن جنگ طلبان»). کشورهای فاسد سرکوبگر پولدار خلیج فارس نیز برای دور کردن خطر جنبش ضد استبدادی «بهار عرب» از خود، آن جنبش آزادیخواهانه را به جنگ شیعه و سنی تبدیل کردند (رجوع شود به مقاله «تبدیل نزاع دموکراسی و دیکتاتوری به جنگ شیعه و سنی»). جنایات فجیع این گروهها و گسترش جهانی آنان واقعاً نگران کننده است. این گروهها از مدرنترین سلاحهای نظامی برای کشتار و نابودی استفاده میکنند تا متوهمانه جهان را از طریق حکومتهای به اصطلاح اسلامی به دوران ماقبل مدرن باز گردانند.
دیدار اخیر سرگئی شویگو وزیر دفاع روسیه از تهران و مفاد توافقهای اعلام شده بین دو کشور بار دیگر نشان داد که ابعاد امنیتی-نظامی و توجه انحصاری بر انگیزههای سیاسی همچنان نیروی محرک اصلی در مناسبات تهران و مسکو به شمار میرود، در حالیکه دو کشور همسایه (در آبهای خزر) از امکانات گستردهای برای تبدیل شدن به اقتصاد مکمل یکدیگر برخوردارند: شرایطی که ترکیه پیشتر در قبال روسیه برای خود فراهم آورده است.
دیدار شویگو از تهران که هدفهای سیاسی مرتبط با اعمال تحریمهای آمریکا علیه روسیه و همچنین زمینه سازی بازگشت فعال کرملین به مذاکرات اتمی ایران با گروه ۵+۱ را (میانجیگری با آمریکا) بیش از هر موضوع اعلام شده تعقیب میکرد، ضمن گشودن هدف دار پرونده عدم تحویل سامانه دفاع موشکی اس-۳۰۰ به ایران، به حصول یک توافق نظامی برای انجام رزمایش مشترک دریایی در آبهای خزر ختم شد.
پیام ۱۳۹۳/۱۱/۱ آیتالله خامنهای “به عموم جوانان در اروپا و امریکای شمالی” جالب است و نیازمند ارزیابی ناقدانه. برخی از نکتهها به شرح زیرند:
یکم- جوانان غربی مخاطب پیام او هستند، برای این که الف: آینده در دست آنان است. ب: حس حقیقتجویی در آنان زنده است. پ: سیاستمداران غربی “آگاهانه راه سیاست را از مسیر صداقت و درستی جدا کردهاند.”
آیا آیتالله خامنهای داوری بعدی آنان را خواهد پذیرفت؟ کافی است صفحهای در مورد واکنشهای جوانان غربی به این پیام در فیسبوک بگشاید، که ادمین آن از دفتر “مقام معظم رهبری نباشد، تا پاسخهای آنان را همه بخوانند.
در بخش های پیشین گفتیم که ستیز کهنه و نو، جنگ دو جهان نگریِ ناهمگون، ناهمایند و ناسازگار است که همه سویه ها و رویه های هستی را در برمی گیرد. اما سرایداران سنّت و دکانداران شریعت که نگرش مدرن را ویرانگر جایگاه و پایگاهِ خود در دایره قدرت و ثروت می بینند، آن را دشمن دین می پندارند و ستیز با اندیشه های مدرن و دستاوردهای آن را، به بهانه ی “حفظ ِ بیضه دین”، دستمایه جنگی بی امان برای مبارزه با آزادی و برابری می کنند. هدف بنیادین این جنگ در همه ی سرزمین ها، برای اهل شریعت و طریقت و سلطنت، ماندن در مدار قدرت و ثروت است، نکته ای که هرگز هیچ یک از سردمداران این سه گروه، سخنی از آن نمی گویند و اشاره به آن را گناهی نابخشودنی می دانند. اما تجربه ی حکومت اسلامی در ایران نشان داد که آنچه درباره روحانی بودن اهل دین و وارستگی آنان از دل بستن به این جهان و “جیفه دنیا” و پرهیز از آلوده شدن به قدرت و ثروتِ این جهانی می گفتند، افسانه هایی سست و نادرست بوده است. بیشترِ آخوندها در روزگار کنونی نشان داده اند که چه دلبستگی گرُازین و بی پایان نمایایی به جیفه این جهان دارند و در نخستین بزنگاه، بی هراس از هنجارهای اخلاقی و آبروی انسانی و اصول و فروع و بایدها و نبایدهای دینی خود، راهزانانی بسیار چیره دست و بی باک و چالاک و بی چشم و رویند. ۱
تا روزی که خون خودی ها را رنگین تر بدانیم
و
بخواهیم در مورد ارزش جان انسان ها استثنإ قائل شویم
متأسفانه احتمال رُخداد این حوادث و ترورها همچنان ادامه خواهد داشت
خرید مال دزدی خلاف قوانین بین المللی است و
دستکم گرفتن شعور مردم خود بی شعوری می باشد
مسـعود هارون مهدوی
با اجازۀ هموطنان گرامی،
لازم است که در بدو امر به خاطر گفتن حقایق و برداشتن پرده از توطئه هائی که در ۳۶ سال گذشته رُخ داده به نکاتی اشاره شود که باعث تغییر و تحولات منفی و حوادث بسیار جان گدازی در مناطق مسلمان نشین و کشور اُکرائین شده.
توجه و عملکرد شما نسبت به این نکات می تواند تضمینی باشد در زمینۀ موفقیت ما در مقابله و خنثی کردن این توطئه ها.
دوست و هموطن گرامی، آیا این یک توقع غیر منصفانه ای خواهد بود اگر هر کدام از ما که هویت ایرانی دارد بخواهد همچون یک صیونیزم از حقوق ملت و کشورش دفاع کند و برای هویت خود ارزش قائل شود؟
سکوت و بی تفاوتی نسبت به سرنوشت خود و هموطنانت تنها نمی شود اسمش را کوتاهی کردن گذاشت بلکه خود یک خیانت است.
تا به امروز ریش و قیچی دست صاحبان قدرت بوده و کارهائی که خواسته اند نسبت به ملت های فاقد قدرت نظامی و مالی انجام داده اند و مسائل و حوادث رُخداده را هم طوری جلوه داده اند که بصلاحشان بوده نه آن طوری که حقیقت داشته. اکثر فیلم های سینمائی و خبری که در استودیوهای هالیوود و دیگر مراکز فیلم سازی تا کنون تهیه و به معرض تماشا گذاشته شده بیشتر جنبه تبلیغاتی داشته تا هنری. در پشت آن یک هدف سیاسی بوده که بیشترین آن در جهت منحرف کردن افکار عمومی و ایجاد اختلاف مابین ملیت های مختلف بوده. محتوی سناریوهای فیلم های تهیه شده در هالیوود بیشتر به این خاطر بوده که سفید پوستان مسیحی و یهودی را به تماشاچیان انسانهائی مظلوم و قهرمان ملی معرفی کنند و در مقابل مسلمانان را آدمهائی وحشی و ظالم جلوه دهند.
هنگامی جمهوری اسلامی در مدار قدرت قرار گرفت هیچکپس بجز طیفهایی از سیاستمداران و فرماندهان نظامی نمیدانستند که بدرستی چه واقعه ای در ایران رخ داده است. خروج شاه از ایران در مرحله آغاز بحران سیاسی در سال ۵۷ نظام پادشاهی را از اریکه قدرت بزیر کشیده تا این سقوط زمینه بحران سازیهای منطقه ای و بین المللی را فراهم نماید.این سقوط اما با افسانه قدرت خمینی و یارانش در هم آمیخت آنچنان که توهم جدال افسانه ای فرشته با دیو خمینی را به عرش فرستاد تا در مقابل چشمان حیرت زده مردم انقلابی در ماه ظاهر شود. این اولین سناریوی درآزمون از ملتی بود که در تقدیس از خمینی سربلند بیرون آمد، این ارادت بنده وار نشان داد پایه های بحران و بحرانسازی هم در جامعه ایران و هم در جامعه سیاسی میتواند سامان یابد و به این ترتیب غرب بویژه اروپا توانست بار دیگر بر نا آگاهی و جهل توده های ایرانی سرمایه گزاری عظیمی کند.
ادامه مذاکرات روز چهارشنبه ۱۴ ژانویه ایران و آمریکا در ژنو، در چارچوب توافق تمدید شده اتمی، و با هدف خارج ساختن پرونده هسته ای جمهوری اسلامی از بن بست ۱۲ ساله، اینبار تحت تاثیر دو عامل تازه قرار خواهد داشت: آغاز به کار کنگره جدید آمریکا با اکثریت حزب جمهوری خواه در هر دو مجلس نمایندگان و سنا، و همچنین رویداد تروریستی اخیر در پاریس، پایتخت فرانسه.
دستور کار تغییر نیافته مذاکرات ژنو کاهش فاصله مابین انتظارات ایران و آمریکا و یافتن راهی میانه برای عبور دادن موفق مفاد توافق احتمالی از موانع داخلی و خارجی نزد دو سوی گفتگوها است.
عامل سومی که طی ماهها اخیر افق مذاکرات را تحت تاثیر قرار داده ادامه روند کاهش قیمتهای نفت در بازار های جهانی و در نتیجه کاهش درآمدهای صادراتی ایران است.
بی تعارف بگویم! دیگر اکنون نه تنها الله اکبر هیچ احساس ایمانی و انسانی در من بر نمیانگیزد، بلکه وقتی میشنوم که تروریستهای جانی و ضد بشر مدعی مسلمانی با شعار الله اکبر جگر انسان مسلمان دیگر را از کالبد وی در سوریه در میآورند و با تمام وجود و احساس و حتی لذت الله اکبر میگویند، سرشاز از نفرت و بیزاری میشوم. یا زمانی که میشنوم تروریستهای فاسد و پلید با شعار الله اکبر به محل کار یک نشریه (ولو این که خطایی اخلاقی مرتکب شده باشد) هجوم میبرند و گروهی را به گلوله میبندند و عدهای را بی حساب میکشند، دیگر الله اکبر نیز با جنایت و قساوت آذین بسته شده است! و صد البته این الله دیگر الله من نیست و چنین اللهی به میزانی که «اکبر» است، گویا جانیتر و خشنتر است!
ستایش می کنم آفریدگاری را که هرگز نوازش خلق را فراموش نکرد و هیچگاه امر به خشونت ننمود و پیامبری را برای آزار رعیت، ارسال نکرد و شریعتی را در قساوت، شکل نداد.
درود این پیشوای زندانی که بیش از ۳۰۰۰ روز در مرکز خشونت و قساوت استبداد به ظاهر مذهبی، جوانی و سلامتی و عمر خویش را از دست داد بر تمامی آزادی خواهان و صلح جویان عالم؛
این جانب بعنوان یک اسیر استبداد دینی که اخیرا به علت ارائه اسناد و مدارک مذهبی، در ردّ هر نوع قساوت و خشونتی به نام پروردگار، متهم به منازعه با حکومت اسلامی شده و محکوم به اعدام گردیده ام.
پهلوانی از نظر معنای لغوی در فرهنگ نامه ها و لغت نامه های فارسی به طور نسبی از تعریفی مشابه برخوردار است. اگرچه معنای واژه ای آن، نسبت به مفهوم فرهنگی آن، بسیار محدودتر است ولیکن دو حوزه توانمندی روحی و جسمی را مدنظر قرار می دهد. دائره المعارف مصاحب، لفظ پهلوان را منسوب به پهلو دانسته و معنای آن را مردمی سخت توانا و دلاور و قوی جثه و درشت اندام می داند.
فرهنگ معین، پهلوان را در مفهوم اول سخت توانا، دلیر و شجاع معنا می نماید و در مفهوم دوم، به معنای درشت اندام و عظیم الجثه، درشت گوی، مرد اصلی که در داستان شرح اعمال او روایت شود، قهرمان و کشتی گیر می داند و پهلوانی را به معنای پهلوان بودن، قهرمانی و سجاعت می داند.
با آغاز جنگ سرد، پس از جنگ جهانی دوم، جبهه سنّت گرایان در ایران بارِ دیگر از پشتوانه حکومتی برخوردار شد. چون دولت های غربی، اسلام را سپری در برابر نقوذ سوسیالیزم خزنده می پنداشتند، برای کشوری مانند ایران که با شوروی همسایه بود، گسترش اسلام و هواداری از آن را به شاه پیشنهاد کرده بودند. او نیز با بازگذاشتنِ دستِ ملاها و گشودن حوزه ها و رونق دادن مسجدها، امامزاده ها، حسینیه ها، هیئت های سینه زنی و زنجیرزنی، نه تنها بیشترینه دستاوردهای پدرش را در پیوند با کوتاه کردن دست ملاها از گستره همگانی، از میان برد، بلکه بی که بخواهد، اندک، اندک زمینه نابودی حکومت خود را نیز فراهم آورد. ۱
در مورد کودتایى که در ۲۸ مرداد ماه سال۱۳۳۲ خورشیدی/ ۸ اوت ۱۹۵۳ میلادی به کار فرمایى و تدارک دولتین آمریکا وانگلیس و توسط عوامل اجرائى آن ها در ایران علیه حکومت ملى زنده یاد دکتر محمد مصدق صورت گرفت تاکنون کتاب هاى بسیار انتشار یافته و باعث گفتگوهاى فراوان شده است .
یکى از کتاب هایى که در این باره نگارش یافته خاطرات آنتونی ایدن است که در زمان وقوع کودتا وزیر خارجه انگلستان بود ایدن در این باره چنین نوشته:
پس از برگزاری چندین نشست بی نتیجه با همتایان آمریکایی خود به این نتیجه رسیدیم که آن ها به اندازه ما مایل به سرنگونی مصدق نیستند، از این رو تصمیم گرفتیم که در مذاکرات مشترک بعدی مان که در پاریس برگزار می شد پیشنهاد کنیم که حاضریم چهل درصد از سهام کنسرسیومی را که با موافقت دولت آینده ایران تشکیل خواهد شد به کمپانی های نفتی آمریکایی واگذار نماییم. در پی این پیشنهاد بود که دولت آمریکا حاضر به همکاری با ما و اقدام به کودتا علیه مصدق شد.
تنها مسئله صدور انقلاب اسلامی و ایجاد یک خندق در خط مقدم برای حفظ نظام ایران، استراتجی رژیم ایران در کشورهای لبنان و سوریه و عراق و یمن را تشکیل نمی دهد،، بلکه سپاه قدس که بازوی مسلح نظام ایران در خارج از مرزهای کشور است، وظیفه دارد که ارتشی یک ملیونی از شیعیان این کشورها را بوجود اورد و با مسلح کردن انان و پرداخت بخش بزرگی از هزینه انان، این نیروها را تبدیل به گوشت دم توپی بکند، تا از هلال شیعه ایی که بیت ولایت در تهران اروزی ان را دارد، دفاع کنند.
با نگاهی کوتاه به کمک های ایران به این کشورها مشخص میشود، که استراتجی نظام ایران نه کمک های اقتصادی و یا فرهنگی و یا اقتصادی است، بلکه ۹۵% از این حمایت ها، نظامی و امنیتی است، که بلطبع به نیروها و سازمان های حامی ایران که سپاه قدس در تشکیل انان سهم درجه اول را دارد، منتحی میشود، تا پروسه از پیش تایین شده سپاه پاسداران را که همانا ایجاد خندق حلال شیعه است، تکمیل کند.
بحث رفراندوم را مطرح فرمودید. برخی از ناظران بر این عقیده هستند که طرح آن برای انداختن توپ توقف بخش اعظم پروژه های اتمی در زمین مردمی است که کمترین نقشی در راه اندازی این پروژه های خانمان برانداز و نابود کننده نداشتند. تعداد کمی هم خوش بینانه به موضوع می نگرند و گمان دارند که قصد شما بهره گیری از حمایت مردم در برابر برخی ویژه خواری های باندهای رنگارنگ «نظام» و در راس آن ها، بیت رهبری است. اما واقعیت هر چه که باشد، ما از طرح مبحث رفراندوم مشروط به این که موضوعات زیر را در بر بگیرد و تحت نظارت ناظران بین المللی برگزار شود با تمام توان حمایت می کنیم:
«با رای اکثریت اعضای سازمان ملل، فلسطین از نهاد ناظر به دولت ناظر ارتقا یافت».
در چند ماه گذشته با درخواست محمود عباس، رییس تشکیلات خودگردان فلسطینی، از پارلمان همه کشورهای جهان برای به رسمیت شناختن فلسطین به عنوان کشوری مستقل، قانونگذاران برخی کشورهای اروپایی از جمله فرانسه، انگلیس، اسپانیا و پرتغال ضمن حمایت از «کشور مستقل فلسطین» از دولتهای متبوع خود خواستند که این کشور را به رسمیت بشناسند.
در مورد جنگ اسرائیل و فلسطین تحلیل و تفسیرهای بسیاری شده و برای پیدا کردن راه حل مناسب نشستها و مذاکرات فراوانی صورت گرفته است که در عمل به هیچ نتیجهای نرسیده و پیدا کردن راه حل مناسب و دست یافتن به صلح نه نتها مشکل بلکه غیر ممکن به نظر میرسد. یکی از گزینههائی که مدافعین زیادی هم دارد، راه حل «دو دولتی» میباشد.