ایلنا به عنوان خبرگزاری وابسته به رژیم با هدف بازتاب رویدادها و مسائل کارگری ، همواره سعی داشته است که با انعکاس گوشه هائی از مشکلات و اعتراضات کارگران، خود را مدافع منافع این طبقه عنوان کند و این البته بخش مکملی از داعیه نمایندگی انحصاری کارگران توسط دستگاه کارگری رژیم است. اما ظاهرا ایفای چنین نقشی بدون تنش های درونی و تاوان هم نیست. چنان که اکنون گردانندگان و دست اندکاران این خبرگزاری به تصفیه جدیدی در بخش کارگری مبادرت کرده اند. جالب است که این تصفیه پس از درج یک مصوبه و دستورالعمل وزارت کار و سپس حذف آن در پی پس گرفتن دستورالعمل فوق صورت می گیرد که بر طبق آن، قراردادهای زیریکسال در موردمشاغلی که ماهیت دائمی و پایدار دارند بی اعتبار اعلام می شوند. و بنظر می رسد در یک دستور از بالا خوداین دستورالعمل را بی اعتبار می کند نه شاغلین موقت و زیریکسال را، تا معلوم شود که در این مملکت صاحبان سرمایه چه جایگاه ممتازی را دارند. باین ترتیب خوداین خبرنگاران و پخش کنندگان این دستورالعمل هستند که مشمول گیوتین فقدان امنیت شغلی و قراردادهای موقت می شوند تا آن ها و دیگردست اندرکاران این رسانه و سایررسانه ها دست از پا خطانکرده و با ناپرهیزی خود سیاست های راهبردی نظام را به تفی سربالا تبدیل نکنند!.
نگرش منفی به ایران؛ جمهوری اسلامی در پنج قاره در صدر است
در کمتر از دو هفته مانده به پایان مهلت گفتوگوهای هستهای ایران و قدرتهای جهانی، یک نظرسنجی سازمان آمارگیری «پیو» در آمریکا، تصویر نامطلوب و نامساعدی از جمهوری اسلامی ایران ارایه میدهد.
مرکز پژوهشهای این سازمان آمارگیری میگوید که نگرش بیشتر جهانیان نسبت به ایران، منفی است و اکثریت مردم در ۳۱ کشور از ۴۰ کشوری که در قارههای آسیا، اروپا و آمریکا مورد نظرخواهی قرار گرفتهاند، نسبت به جمهوری اسلامی نگرشی منفی دارند و در چندین کشور مسلمان، بویژه در خاورمیانه بدبینی به ایران در سالهای اخیر افزایش یافته است.
پی آمدهای شکست حزب عدالت و توسعه ترکیه در منطقه / هوشنگ کردستانی
سیزده سال پس از آنکه حزب عدالت و توسعه با برخورداری از گرایش مذهبی توده مردم ترک قدرت را در ترکیه در دست داشت «و سیاستهای داخلی و خارجی خود را که در موارد مغایر با خواست جامعه و منافع ملی بود» اعمال می کرد، سرانجام روز یکشنبه هفتم ژوئن سال ۲۰۱۵ میلادی برابر با هفدهم خرداد ماه سال ۱۳۹۴ خورشیدی در انتخابات مجلس ترکیه شکست خورد و اکثریت کرسیهای نمایندگی را از دست داد.
ترجمه مصاحبه شاهزداه رضا پهلوی با مجله مصری 7 أیام
از کشورش خارج شد تا تحصیلاتش را ادامه دهد، او نمی دانست که این آخرین باری خواهد بود که هوای وطنش را استنشاق می کند، و با تلخی شدید، او و خانواده اش که بر ایران بیش از ۵۰ سال سلطنت کردند، شاهد دگرگونی دراماتیک چهره ی میهن شان در سه دهه ی اخیر شدند.
بیاد آورد چطور مصریها در تشییع جنازه ی پدرش صف بسته بودند، تا با او خداحافظی کنند.
شاهزاده رضا پهلوی دوم، فرزند ارشد شاه فقید ایران محمدرضا پهلوی، از همسر سومش، ملکه ی پیشین فرح پهلوی، با (مجله ی مصری) ۷أیام (=هفت روز)، از خاطراتش از دوران قبل از شروع انقلاب اسلامی در ایران در سال ۱۹۷۹م، سخن گفت، هنگامیکه در ایالت تکزاس آمریکا، تحصیل میکرد. هم چنین درباره سختیها ورنج خود و خانواده اش از حوادث ایران، و از دست دادن برادر و خواهر که نتوانستند غم وغصه مهاجرت را تحمل کنند.
پهلوی دوم، تشییع جنازه ی با شکوه پدرش در خیابانهای قاهره را به یاد میآورد. که همراه رئیس جمهوری فقید مصر محمد أنور السادات و رئیس جمهوری فقید آمریکا ریچارد نیکسون در صف جلو حرکت میکردند. و تجمع مصریها برای بدرقه با پادشاه فقید به یاد می آورد. او هم چنین از اوضاع مملکت، و از فشار رژیم خمینی بر ملت ایران، نیز سخن گفت. و اینکه او و طرفدارانش تلاش می کنند تا ایران دوباره به جاده مدرنیسم و ارزشهای انسانی و مدنی و برقراری حقوق بشر برای تمام ملت ایران سوق داده شود، که در منطقه تأثیر مثبتی خواهد داشت.
خطر نظام توتالیتر اسلامی فراتر از استبداد است / امین موحدی
بعضی از پژوهشگران و نویسندگان در تعریف توتالیتر و مقایسه آن با استبداد آنرا به مراتب از استبداد خطرناکتر و مهلکتر میدانند آنچنانکه «باربر» پژوهشگر آمریکایی میگوید: توتالیتریسم برآیندی است که پدر و مادرش معلوم نیست و در خدمت همه کس است.
دموکراسی، مقدم بر سکولاریزم و فدرالیزم است / امین موحدی
دموکراسی یک کلّ است که همه مفاهیم و تعاریف سیاسی باید در بطن آن تعریف شوند.جدال بر سرنوع حکومت آینده و ارائه عناصری نظیر سکولاریزم و فدرالیزم به عنوان جانشین جمهوری اسلامی حاکم بر ایران، نگاهی انتزاعی تلقی میشود که در واقع تجزیه دموکراسی و ارائه اجزایی از آن به عنوان اصل دموکراسی ویا راهی برای رسیدن به دموکراسی میباشد.
این روزها کلمات سکولاریسم و فدرالیزم بسیار شنیده میشود و محل بحثهای فراوانی شده است و حتا کسانی نیز آنها را به عنوان جایگزین جمهوری اسلامی و نوع نظام آینده ایران میدانند ومیخوانند.
اما آنچه که از این رهگذر به دست فراموشی سپرده شده و میشود، این است که کسی توجهی به ظرف اصلی برای قرار دادن این عناصر در آن نمیکند.
پروتکل الحاقی نظامیان و رهبر / دکتر رضا تقی زاده
در فاصله ای کمتر از ۳ هفته تا پایان مهلت تعیین شده برای نهایی ساختن توافق اتمی مابین جمهوری اسلامی و گروه ۱+۵، پذیرش و یا عدم پذیرش پروتکل الحاقی، عملا به دشوار ترین مانع در مسیر مذاکرات تبدیل شده است، حال آنکه بر اساس شواهد متعدد، نمایندگان جمهوری اسلامی طی مذاکرات انجام شده بعد از توافق موقت لوزان، به پذیرش مفاد آن تن داده اند.
از زمان بعد از اعلام توافق لوزان و آشکار شدن متن بیانیه های طرفین مذاکرات (فکت شیت ها)، مبنی بر قبول قانونی و اجرای پروتکل الحاقی از سوی ایران، مخالفتهای داخلی، بخصوص ایستادگی خشن نظامیان در راه پذیرفتن پروتکل، به بهانه ندادن اجازه بازدید از مراکز نظامی، شدت بی سابقه ای یافته است.
چرا خمینی را تحریف میکنند و از او لیبرال و سکولار میسازند؟ اکبر گنجی
زمامداران جمهوری اسلامی طی ۲۶ سال گذشته بر سر نظرات آیتالله خمینی درگیر نزاع دائمی بوده و هستند. این مسئله آن قدر واجد اهمیت بود و هست که آیتالله خامنهای کل سخنرانی بیست و ششمین سالگرد در گذشت آیتالله خمینی- در ۱۳۹۴/۰۳/۱۴- را به موضوع “تحریف امام” اختصاص داد.
پیشینه نزاع
پس از آغاز رهبری آیتالله خامنهای حذف جریان “چپ”های مسلمان دهه شصت- اصلاحطلبان بعدی- شروع شد. از همان زمان چپها با استناد به سخنان آیتالله خمینی و سوابق نزدیک خود به او، به دفاع از خود پرداخته و نظام را به انحراف از خط امام متهم کردند.
در یک مورد آنان سخنانی از آیتالله خمینی نقل کردند که با مشی جدید سازگار نبود، آیتالله جنتی تعابیر تند و اهانتآمیزی در نماز جمعه به کار برد و گفت که از کفن پوسیده سخن در میآورند. مهدی کروبی به عنوان رئیس مجلس، پاسخ تندی به او داد.
در دهه هفتاد، آیتالله مصباح یزدی به تفسیر آرای آیتالله خمینی پرداخت و اصلاحطلبان به او تاختند که چهرهای مخدوش از “امام راحل” ارائه میکند. آیتالله مصباح یزدی معتقد بود که سخنان آیتالله خمینی در پاریس را نباید نظرات واقعی او به شمار آورد، برای این که در برابر دشمنان جهانی و داخلی، و برای پیروزی انقلاب، سخنانی باب میل و مذاق آنها بر زبان جاری میساخت. امام واقعی و حقیقی معتقد به حکومت اسلامی و ولایتفقیه بود که مشروعیت خود را از خداوند گرفته و انکار آن به شرک میانجامد.
نگاهی به سروده های شعرای ایران در جنبش سبز … رهیار شریف
بُهتِ گلوگیر ملتی نجیب…
خرداد. ماه خون و قیام و آزادی خواهی. ماهی گره خورده به تاریخ مبارزات مدنی مردم ایران در صد سال گذشته؛ در میان این همه اتفاق ریز و درشت اما، نزدیک ترین به حافظه ی ایشان و شاید که مهم ترینشان، مجموعه حوادثی ست که در ادبیات سیاسی ایران به ” جنبش سبز” موسوم شد.
جنبش و خاستنی مردمی که ریشه در ادامه ی خواسته های اجتماعی ایرانیان در صد سال اخیر داشت. جنبشی که با اعتراضی صلح آمیز همراه شد و با نهایت سنگدلی از جانب حکومت پاسخ داده شد.
در آستانه ی ششمین سالروز جانباختگان راه آزادی ایران و برای یادآوری دوباره ی تاریخ، سری به بایگانی مطبوعات در سالهای گذشته زدیم و مجموعه مطالبی را با تغییراتی چند برای انتشار دوباره، برگزیدیم؛ باشد تا که لااقل حافظهی تاریخی کوتاه مدت مان، خون سرخ نداها و سهراب ها را دیگر بار به یاد آورد و تا رهایی از ظلم؛ دست از مبارزه و اعتراض صد البته صلح آمیز، نشوید.
در این نخستین مطلب، نگاهی داشته ایم به “شعر” این یگانه مفر ذهن ایرانی در درازای تاریخ. شعر که گویی جوری با خون و جان و روان ایرانیان عجین شده، در این بزنگاه تاریخی هم از جمله ی رساترین رسانه های هنری برای بیان اعتراض و گزارش به آیندگان بود.
در این میان این توضیح هم ضروری جلوه می کند که سروده های انتخاب شده در این مجال بی گمان که همه ی اشعار سروده شده در مورد جنبش سبز نیستند؛ چه به جرات می توان گفت که لااقل در آن برههی زمان کمتر فردی بود که دستی در دنیای شعر و وزن داشته باشید و برای شرح آن حادثه دست به قلم نبرده باشد.
بسیاری از شعرای به نام ایران، چه در داخل و چه در خارج از خاک ایران، برای جنبش سبز، برای ندای آزادی ایرانیان و برای دادخواهی از حق به یغما رفته ی مردم ایران، دست به دامان کلمه و احساس شدند و زخم هایشان را با معجون شفا بخش ” شعر ” مرهم گذاشتند. در این گزارش اما بر آن شده ایم تا ضمن مرور برخی از این سروده ها، حوادث آن روزها را هم ورقی دوباره بزنیم. از آن روزهای شادی قبل از انتخابات که به اتحادی دوباره می مانست تا اعتراض صلح آمیز و راهپیمایی سکوت و سرآخر خون
روایت مغلوبان جمهوری اسلامی / بهارک عرفان
گزارشی تازه از یک رویداد قدیمی…
امانت داری در تقریر واقعیت و رعایت انصاف، شاید از جمله ی ساده ترین و ابتدایی ترین صفاتی باشند که از دیر باز در برابر نام مورخان و تاریخ نویسان ذکر شده اند. اما آیا حوادث تاریخ معاصر ما همگی با رعایت انصاف و نقل دقیق واقعیت در روزشمارهای فارسی به ثبت رسیده اند؟ براستی آیا کشتار زندانیان سیاسی، قتل های زنجیره ای اهالی اندیشه و به گلوله بستن معترضان خیابانی، قسمت هایی مهم از تاریخ معاصر ما به حساب نمی آیند؟ براستی آیا اهمیت افراد و جریان های تاریخ ساز، تنها محصول همراهی آنها با رژیم حاکم است؟ چگونه است که در تقویم های جمهوری اسلامی، هرگز نام افراد و سازمان های مخالف مجال حضور پیدا نمی کنند؟ نگفتن از این حوادث آیا فراموشی تاریخ را به همراه نخواهد داشت؟ آنانکه به طبل دروغ می زنند آیا توانایی انکار تاریخ را هم خواهند داشت؟ ” تقویم دیگر” پاسخی بود از جانب جوانان سبز ایران به سوالاتی از این دست و همچنین روایتی از صدای محذوفان و مغلوبان تاریخ سی و هفت سالهی جمهوری اسلامی …
” تقویم دیگر” ، عنوان روزشماری از تاریخ هجری شمسی ایرانیان است، که در آن روزها و با شمایلی متفاوت و نگاهی تازه به رویدادهای تاریخی ایران معاصر به بازار محصولات فرهنگی آمده بود.
این تقویم که حاصل همکاری عده ای از دانشجویان سبز مقیم فرانسه و دیگر دوستان و همراهانشان در ایران بود؛ سعی داشت به بهانه ی جنبش سبز به تاریخ ظلم و جور سه دهه ای جمهوری اسلامی نگاهی بیاندازد و این اتفاق های نامبارک را برای گزارش صادقانه به تاریخ؛ در دل تقویمی منصف و بی طرف به ثبت برساند. جالب اینکه دانشجویانی فرانسه نشین تهیه کننده ی این تقویم به رسم همپایی با همکاران داخل ایران از انتشار نامهاشان صرف نظر کرده بودند.
آسیب شناسی یک حرکت . خطر التقاط هویت طلبی با تجزیه طلبی/امین موحدی
بایادآوری این نکته که وجودهویت طلبان بعنوان پاسداران مجموعه فرهنگی اقوام ایرانی با ارزش میباشد وباتاکید مجدد برلزوم حمایت از آنان به یکی از آفتهای تهدیدکننده حرکت هویت طلبی ‘یعنی التقاط آن با تجزیه طلبی میپردازیم .
همانگونه که در مقالات قبلی نوشته و توضیح دادهام تمام تلاش من در تعریف مرزی است به باریکی یک تار مو که گاه اصلا به چشم نمیاید و بیتوجهی به آن ممکن است ما را وارد قلمروی نماید که هرگز خواست و اراده ما بر آن نیست.
مذاکرات اتمی؛ هزینه های بازگشت از نیمه راه دکتر رضا تقی زاده
اظهارات اخیر مسئولان جمهوری اسلامی مبنی بر مخالفت با انجام بازرسی از مراکز نظامی ایران نشانه نارضایتی دیرهنگام حاکمیت اسلامی از توافقهای صورت گرفته در لوزان و نگرانی آنها از عواقب ادامه وضع موجود در منطقه است.
به جز 2 خرداد و 3 خرداد، کمی هم به 1 خرداد بیاندیشیم
مانند ماههای دیگر سال برای ماه خرداد نیز روزهایی در گستره ملی و شماری جهانی در تقویم ها دیده میشود که برجسته ترند و برخود نامی دارند و به فراخور همراه با بزرگداشت و یادبودهایی می باشند، مانند روز بهره وری ، روز بزرگداشت ملاصدرا، روز آزاد سازی خرمشهر ،روز جهانی بدون دخانیات،زاد روز امام حسین و ابوالفضل العباس ، سالمرگ روح الله خمینی ، روز جهانی محیط زیست و…(۱ )
نامهای جهانی در یونسکو و مجمع عمومی سازمان ملل متحد به تصویب می رسند و براستی جای کار و درنگ دارند که شماری برای روزهای سال مانند روز جهانی غذا یا روز جهانی زن و شماری برای یک سال مانند سال جهانی نزدیکی فرهنگ ها یا سال جهانی شیمی و نیز برای یک دهه نامگذاری شده مانند دهه بین المللی سواد آموزی یا دهه بین المللی آموزش در خدمت توسعه پایدار و… به چشم می خورند که در سایت یونسکو می توان دنبال کرد (۲)
برگردان فارسی مصاحبه شاهزاده رضا پهلوی با الشرق الاوسط
فرزند شاه ایران بـه «الشرق الأوسط» : بدون از بین رفتن رژیم ایران، ثبات در منطقه نخواهد بود.
شاهزاده رضا پهلوی تأکید کرد که او «حاضر است از کشورهای جهان عرب دیدن کند، چون منافع واهداف مشترکی که ما را با هم پیوند می زند، بیش از آن است که ما را از هم جدا کند».
روزنامه «الشرق الأوسط» یکشنبه ۱۷ مه ۲۰۱۵
لندن: هدی الحسینی
در اوایل جوانی بود که کشورش را ترک گفت تا پرواز در آسمان را بیاموزد. بعد از شش ماه از پرواز با هواپیما، ایران تغییر کرد، وبهمراه او منطقه خاورمیانه. همانند یک خانواده در مصر، گردهم آمدند، محمدرضا شاه پهلوی، ملکه فرح دیبا (پهلوی) و فرزندان. سپس سایه مرگ بر این خانواده فرا گرفت. پادشاه درگذشت، سپس کوچکترین خواهر شاهزاده، لیلا. بعد از ده سال برادر حوان او، شاهزاده علیرضا. خانواده به مادر و دختر او شاهزاده فرحناز، و ولیعهد رضا پهلوی، کوچک شد. در خارج از ایران بزرگ شد و در علوم سیاسی تخصص پیدا کرد، و به عنوان یک خلبان فارغ التحصیل شد. در سال ۲۰۱۱ به عنوان محبوب ترین شخصیت در ایران انتخاب شد، چون بسیاری از ایرانیان در داخل او را «شاهنشاه» میدانند. چه کسی گفت امید می میرد؟
خرافه باوری در جهان توسعه یافته و در حال توسعه / اکبر گنجی
با این که آن چه خرافه “به شمار میرود/محسوب میشود” کمابیش جهانی است، اما این مردم برخی مناطق جهان یا کشورهایند که خرافاتی قلمداد میشوند. این مدعا اگر صادق باشد، نه تنها پرسشبرانگیز است، بلکه پیامدهای نظری و عملی خاصی به دنبال دارد.