درسپتامبر ۱۹۶۰ بود که در نشست کشورهای صادر کننده نفت در بغداد موضوع تشکیل یک سازمان نفتی مرکب از کشورهای صادر کننده نفت به ابتکار محمد رضاشاه مطرح گردید و پایه های تشکیل سازمان کشورهای صادر کننده نفت در چارچوب اوپک استوارگردید. از آن زمان تا وقوع انقلاب اسلامی، ایران همواره به عنوان عضو پیشکسوت و جلودار در اوپک از اعتبار و اهمیت ویژه ای برخوردار بود و این شاه ایران بود که خطوط اصلی سیاست گذاریهای اوپک را ترسیم میکرد ودر تاثیرگذاری بر بازار نفت و اعاده حقوق کشورهای تولید کننده نقش آفرین بود. این اقتدار ایران تنها در مانورهای حساب شده و نفوذ شخصیتی شاه خلاصه نمیشد، بلکه استخراج روزانه شش میلیون بشگه نفت و برنامه ریزی برای رساندن آن به هشت میلیون بشگه، همچنین قدرت چانه زنی شاه با کارتل های نفتی نیز فاکتور بسیار موثری در اعتباربخشیدن به ایران به شمار میرفت .
حکومت اسلامی در نزدیک به چهار دهه گذشته چنان بلایی بر سراین صنعت آورده که نه تنها آن اقتدار و اعتبار گذشته از دست رفته، بلکه ایران در اوپک چنان خوار و خفیف شده که تقریبا به صورت چرخ پنجم به آن نگاه میشود. اینکه صنعت نفت کشوردر بعد از انقلاب این چنین سقوط میکند دقیقا به سیاستهای تخریبی حکومتگران اسلامی و عمدتا در اثر ندانمکاریها و سپردن امور نفتی به دست بی تجربگان و نا اهلان مربوط میشود. اخراج فله ای کارشناسان و متخصصین نفتی به بهانه “خدمتگذاران طاغوت” و نشاندن بیسوادان و بی تجربگان در پست های حساس کمر این صنعت را خم کرد. اقدامات حکومت اسلامی در بعد از انقلاب دراین صنعت درست در جریان عگس همان سیاستهایی که اقتدار ایران در اوپک را تضمین میکرد جریان داشته است، یعنی کاهش تولید و از دست دادن بخش عمده ای از بازار نفت، همچنین اعمال سیاستهای ضد و نقیض و غیرکارشناسانه به ویژه در مقاطع دشوارتصمیم گیری برای تعیین قیمت نفت. این درحالی است که کشورهای دارای تولید بیشتر نفت و همچنین آنهایی که از بازارهای گستردهتر برخوردارند، جای ایران را در اوپک اشغال کرده اند.
بدون تردید تحریمهای اقتصادی غرب وبسط دادن آنها به امور بانکی و نفتی توسط آمریکا و همپیمانان آن به منظور توقف فعالیتهای هسته ای حکومت اسلامی در تضعیف اقتصاد ایران بسیار موثر بوده، به ویژه صنعت نفت را با چالش جدی مواجه کرد. ایران از این بایت نه تنها بازار بزرگ سنتی خود یعنی اروپا را از دست داد و صادرات ۸۰۰ هزار بشگه در روز متوقف شد، بلکه در بازار آسیا نیز، خریداران برای اینکه مشمول جریمههای دولت آمریکا نشوند خرید نفت از ایران را به شدت کاهش دادند. در چنین شرایطی و با کاهش تولید نفت کشور به کمتر از ۳ میلیون بشکه در روز، ایران جایگاه سنتی خود را به عنوان دومین تولیدکننده و سومین صادرکننده نفت اوپک از دست داد و دیگر ازآن نفوذ و قدرت چانهزنی یادگار رژیم گذشته در بازار نفت خبری نبود. به طوری که در این دوره، ایران شرایط سخت و دشواری را برای ممانعت از تصمیمات مغایر منافع ملی از سوی کشورهای غیر همسو در اوپک تجربه کرد. در واقع، فقدان ظرفیت مازاد تولید نفت از یکسو و عدم دسترسی به کانالهای معمول معاملات بین المللی و همچنین ضعف در پیشبرد دیپلماسی نفتی برای رایزنی با سایر کشورهای نفت خیزاز سوی دیگر، منافع ملی ما را در اوپک و سایر سازمانهای بینالمللی انرژی دچار خسارتهای جدی کرد.
اکنون که مشگل هسته ای کشور با جهان غرب تا حدودی حل شده و با به اجرا گذاردن برجام زمینه برای عادی سازی روابط با اقتصاد جهانی فراهم گردیده، ضروری است که حکومت اسلامی به خود آید و به جبران خبط و خطاهای گذشته در سیاستهای اقتصادی ، به ویژه صنعت نفت و گاز کشور یک تجدید نظر اصولی به عمل آورد تا بلکه بشود اعتبار و ارزش از دست رفته را تا حدودی به دست آورد. در این رابطه اولین اقدام ساختاری دخالت ندادن این صنعت در بازیهای سیاسی رژیم است. اقدام دیگر که نکته بسیار جائز اهمیتی است، پاکسازی این صنعت از وجود افرادی است که بدون تخصص و تجربه و صرفا با پارتی بازی و وابستگی به گروه های مافیایی این صنعت را به گروگان گرفته اند. دیر یا زود نوسازی و ساخت پروژه های جدید در صنعت نفت و گاز کشور شروع خواهد شد. آنگونه که برآورد شده رقم سرمایه گذاریها در این رابطه طی پنج سال آینده بیش از دویست میلیارد دلار خواهد بود. این بازار طلایی چیزی نیست که مافیای سپاه و نفتی به آسانی از آن صرف نظر کنند و طبیعتا ستون پنجم آنها که همین غاصبان پست های کلیدی در صنعت نفت و گاز کشورند از هم اکنون به شدت فعال شده اند. دیگر مدلهای چپاول مانند بابک زنجانی کارساز نیست و مافیای نفتی به کمک ایادی خود برای تصاحب قراردادها و واسطه گریها در صدد به اجرا گذاردن دوز و کلک های جدیدی هستند که مقابله با آنها نباید حالت نوشدارو پس از مرگ را پیدا کند.
اکنون سوال کلیدی در اینجا است که آیا دولت روحانی که ادعا میکند سالم و صادق بوده و قصد خدمت به جامعه را دارد، قادر خواهد بود که با موج جدید مافیای نفتی به مقابله پردازد؟ آیا پاکسازی صنعت نفت و گاز کشور از نا اهلان را در دستور کار خود دارد؟ یا اینکه در نهایت بایستی در انتظار آن بود که از این دولت هم همان برون آید که در دولتهای گذشته تجربه شده، یعنی تاراج منافع ملی به دست مجموعه حاکمین اسلامی.
.