حکومت اسلامی ایران سیستم اقتصادی کشور را تبدیل به آنچنان وضعیت شترگاو پلنگی کرده که اگر مارگس و آدام اسمیت و کینز هم سر از خاک برآورند و بخواهند از این مدل عجیب و غریب اقتصادی سردرآورند ره به جایی نخواهند برد. یکی از ویژه گیهای این نظام اقتصاد آخوندی حاکم بر کشور پدیده ای جدید است که از ترکیب دست اندرکاران بنگاه های دولتی ، دلالان و واسطه های تجاری، میراث خواران مصادره ها شکل گرفته ، به همین جهت مناسبترین نام برای این جماعت ” بخش خصولتی” یعنی ترکیبی از بخش خصوصی و دولتی میباشد. این قشر نوپا /به لحاظ دارا بودن امکانات حکومتی تا کنون از تظر کیفی و کمی رشد سریعی داشته ، بطوریکه امروزه به قشر مقتدر و ثروتمندی تبدیل گردیده که حتا ادعای رهبری اقتصاد کشور را دارد . به هر حال این ” بخش خصولتی” که در علم اقتصاد ناشناخته است به قشر سرمایه داری بی ریشه و بی هویتی اطلاق میشود که ساخته و پرداخته حکومت اسلامی است. یکی از ویژه گیهای این قشر سرمایه داری نوپا نقش شتر مرغی آن است ، بدین معنی که اگر علاقمند به انجام پروژه ای دولتی یا نیمه دولتی ، خواه تولیدی ، تجاری یا خدماتی باشد خود را تشکیلاتی دولتی یا نیمه دولتی معرفی میکند و آگر پروژه به بخش خصوصی مربوط گردد در غالب بخش خصوصی ظاهر میگردد. اتفاقا مهمترین عامل در رشد موشکی این قشر نیز همین خصلت شتر مرغ بودن آن است . عامل دیگر در پیشرفت این قشر استفاده ابزاری از از دین است که خود را به عنوان حافظ ایده ئولوژی شیعه اثنی عشری آنهم از نوع دو آتشه آن در اقتصاد کشور جا انداخته است.
اکنون در انتخابات پیش روی اتاق بازرگانی و صنعت معدن این قشر برای اولین بار مصمم است تا در پارلمان اقتصادی کشور رسما ابراز وجود کرده و فعالانه در صدد است تا پستهای کلیدی اتاق را در اختیار گیرد. این یعنی شروع تغییرات در بدنه مدیریتی اتاق و شروع کودتایی خزنده در تنها سازمان اقتصادی بخش خصوصی که تاکنون از گزند حکومت اسلامی مصون مانده است. در ابتدای انقلاب اسدالله عسگر اولادی و میر محمد صادقی و علی نقی خاموشی که از سردمداران گروه موتلفه به شمار میایند با در یافت حکمی از آیت الله خمینی کنترل اتاق را در دست گرفتند . این حکم هنوز پابرجا باقی مانده و این سه نفر از ابتدای انقلاب تا کنون سکان پارلمان بخش خصوصی را در اختیار دارند. در طول ۳۶ سال گذشته تمام تلاش این مدیران اقتصادی سنت گرا و تجارت محورو هم کیشانشان که بمدیریت اتاق را در کنترل خود داشته اند برآن بوده است تا این تنها سازمان تا حدودی خصوصی و خارج از نفوذ قشر سرمایه داری نوپای وابسته به حکومت اسلامی نگهدارد.
عسگراولادی صریحا میگوید: ” معتقدم اتاق بازرگانی باید جایگاه بخشخصوصی باشد.افراد کاملا از جنس بخش خصوصی بوده و در دولت سابقه طولانی نداشته باشند، اما اگر فردی سالیان طولانی معاون وزیر بوده و به خاطر تعویض دولت و از دست دادن جایگاه قبلی، بخواهد با حضور در اتاق بازرگانی فرصت ورود دوباره به دولت را فراهم کند، با این رویه به شدت مخالفم. اینگونه اتفاقها اتاق را به قهقرا میبرد، زیرا این فرد دیگر نمیتواند حافظ منافع موکلانش باشد. یکی از گرفتاریها در اتاق این است که ٢٠هزار عضو داشتیم و این تعداد به ١٢هزار عضو تقلیل پیدا کرده است. این ریزش به خاطر نارضایتی کارآفرینان ماست و این در حالی است که در هیچ یک از اتاقهای جهان دولتها دخیل نیستند و حاضران در آن فقط از بخش خصوصی هستند .” این نگرانی عسگراولادی بعنوان پدرخوانده بخش خصوصی سنتی و سایرهمفکران او از آنجا سرچشمه میگیرد که می بیند یک قشرسرمایه داری نوپای بی ریشه برون آمده از درون حکومت اسلامی موریانه وار درحال پیشروی در اتاق است و افرادی با سابقه فعالیت دولتی و نیمه دولتی اکنون در کسوت تولید کننده و بازرگان و بانکدار یا همان “خصولتی ها ” هجوم گسترده و حساب شده ای را برای تسلط بر اتاق تدارک دیده اند. دراین رابطه حریری یکی از اعضای برجسته اتاق پا را فراتر گذارده و ورود آنها را به عنوان خطر اصلی مطرح میسازد. او میگوید که اتاق به عنوان سازمان مستقل اقتصادی از مدتها پیش انتقاد به بنگاه داری بانکها را مطرح کرد و بر روی آن آنقدر پافشاری کرد تا نظر دستگاه حکومتی به آن جلب گردید. حریری صریحا میگوید: ” در اتاق آنقدر در مورد بانکداری فاسد و منحرف، بانکداریای که با بنگاهداری با بخشخصوصی رقابت میکند، صحبت شد تا بالاخره هم مقام معظم رهبری و رییسجمهور آن را تکرار کردند. این اثرگذاری مهمی است که مجلس، دولت، قوهقضاییه و رهبری صراحتا بگویند بانکها نباید بنگاهداری کرده و با بخشخصوصی رقابت کنند. این اثرگذاری، اثرگذاری خوبی بود. ایندفعه بانکها درحال هجومآوردن به اتاق هستند. شما هم بانکدارهای تابلودار را میبینید و هم بنگاههایی که زیر نظر بانکها هستند؛ اعضای هیاترییسه بانکهایی که در قالب بنگاهدار فعال هستند، برای اینکه در داخل خانه بخشخصوصی، همین صدا را خفه کنند و این خطر است.”
لب مطلب اینست که واحدهای اقتصادی نوپایی مانند غدیر ، شستا، شرکتهای زیر مجموعه قرارگاه خاتم الانبیاء ، مبین ، بانکهای خصوصی وابسته و صندوقهای قرض الحسنه، شرکتهای وابسته به سپاه و آستانه ها و بسیار بنگاه های اقتصادی دیگر که وابسته به قشر نوپای اقتصادی هستند میخواهند به تسلط بخش خصوصی سنتی بر اتاق بازرگانی خاتمه دهند. قدرت قشر خصولتی تاکنون در حدی نبود که بتواند آشکارا به مصاف با قشر سرمایه داری خصوصی آمده و قد علم کند. اکنون که انتخابات جدید اتاق در پیش است این قشر براین باور است که قدرت رقابت و رویارویی با قشر سنتی را دارد.
البته نباید تصور کرد که افرادی مانند عسگر اولادی ، میرمحمد صادقی، خاموشی و غیره که در ابتدای انقلاب از تجار دون پایه بازارمحسوب میشدند و اکنون در ردیف میلیاردرهای کشور به شمار میروند تجار سالم و موجهی هستند . عسگر اولادی که گفته میشود بیش از ۴۰۰ واحد ساختمانی تنها بخشی از ثروت وی را تشکیل میدهد و یا خاموشی که سلطان نساجی کشور به شمار میرود و بسیاری دیگر از گروه موتلفه که با دریافت تسهیلات از این اتاق به ثروتهای نجومی رسیدند نمیتوانند ابن ثروت را از راه حلال کسب کرده باشند و اشتغال آنها در اتاق برای سالها عامل اصلی این ثروت اندوزی بوده است. مخالفت آنها از قدرتگیری قشر خصولتی در اتاق نه از حب علی که از بغض معاویه است.
عسگراولادی میگوید وقتی رئیس بانک مرکزی دلار ٩٠٠تومان را هزارو٢٠٠ و بلافاصله سههزار پانصد تومان کرد اولین کسی که فریاد زد من بودم . دونرخ گذاشتن برای بخشخصوصی اشتباه است. رانت بزرگ آنجاست. برای اینکه خصولتیها از این رانت خیلی سود بردند. هزارو٢٠٠تومان خریده و سههزارتومان میفروختند و اسناد را هم درست میکردند. این رانت را چهکسی میفهمد؟ بخشخصوصی واقعی. دولتیهایی که از دولت بیرون آمدهاند خودشان مایل به این کار هستند. الان به بازار بورس نگاه کنید. بورس و سرمایهگذاران کوچک را چهکسی نابود کرد؟ سرمایهگذاران بزرگ که عاملان همین خصولتیها هستند.
نگرانی بخش خصوصی سنتی از خصولتی ها در این سخنان حریری بسیار مشهود است که میگوید: ” بنگاههایی که به صورت هلدینگ در ایران هستند، عامه فعالان اقتصادی، آنها را بهعنوان کسانی میشناسند که با شرایط غیراقتصادی و روابط غیراقتصادی صاحب آن بنگاه شدند. حال یا دولتیها بودند یا وابستگان به دولت. اینها بخشخصوصی نیستند. اگر خودشان را در قالب بخشخصوصی بیاورند تنها جایگاه بخشخصوصی که اتاق بازرگانی است را کم اثر میکنند و به نظرم آنها برای ورود به اتاق انگیزه دارند. ”
نکته حائز اهمیت دیگر حضور نسبتا قدرتمند گروه تازه نفس دیگری بنام “تحول خواهان ” میباشد که متفاوت از بخش سنتی و خصولتی ها فکر کرده ، با نگاه نقادانه به گذشته به دنبال ایجاد تحول و نو آوری در اتاق هستند. جلایی پروین یکی از اعضای تحول خواه میگوید دوران تجارت چرتکه ای موتلفه به پایان رسیده است.
به هر حال تاکنون ۲۵۱ فعال اقتصادی برای انتخابات در چهار حوزه بازرگانی، صنعت، معدن و کشاورزی ثبت نام کرده اند. این اتاق ۶۰ نماینده دارد که ۴۰ نماینده آن از بخش خصوصی و ۲۰ نماینده آن از طرف دولت انتخاب میشوند. این اتاق ۶۰ نماینده دارد که ۴۰ نماینده آن از بخش خصوصی و ۲۰ نماینده آن از طرف دولت انتخاب میشوند. اعضای دولتی اتاق بازرگانی مستقیم توسط وزیر صنعت، معدن و تجارت انتخاب میشوند.
به هرحال چنین به نظر میرسد، رقابت و یا بهتر است که گفته شود جنگ تجاری بین سرمایه داری سنتی و سرمایه داری نوپای اسلامی و سرمایه داران تحول خواه که چندین سال است دراقتصاد کشور بطور پنهان جریان داشته در این انتخابات اتاق علنی شده است. متاسفانه این جنگ تجاری به نفع هر یک از گروه ها که تمام شود فرقی به حال جامعه نخواهد کرد و برای ملت ایران مانند آمچه که تاکنون تجربه شده چیزی جز افزایش خسارات مالی ، تمرکز هرچه بیشتر ثروت و قدرت در دست معدودی ، کاهش سرمایه گذاریها و افزایش واردات مصرفی و در یک کلام سرگردانی بیشتر در حوزه اقتصاد به بار نخواهد آورد.