خانه » ضمیمه سیاسی هفته » از شاگرد بزازی تا فرماندهی کل قوا /دکتر علیرضا نوری زاده

از شاگرد بزازی تا فرماندهی کل قوا /دکتر علیرضا نوری زاده

gasd763478628

بعد از خروج شخصیتهای ملی و ملی مذهبی ( سیاسی و تکنوکرات ) از دایره تصمیم گیری ، در دو مرحله کناره گیری مهندس بازرگان و دولت موقت و سپس عزل ابوالحسن بنی صدر ، صدها تن از فارغ التحصیلان مدرسه علوی – شاگردان آقای کمال خرازی و شیخ علامه – و فرزندان و دامادها و خواهرزاده ها و برادرزاده های حاشیه ی خمینی ، بهمراه شاگرد سوهان فروشی های قم ومیوه فروشها ی میدان امین سلطان تهران وبچه ولگردها و دسته ای ها ی ( علمداران و زنجیر زنان هیأتهای عزاداری حسینی ) سیچون خیار اصفهان و پائین خیابان مشهد و … ، به سرعت ادارات دولتی را تسخیر کردند . طبیب اطفال وزیرخارجه شد و نوحه خوان و تیغ کش سابق و لاحق زمام امور فرهنگ و ارشاد را به دست گرفت ، حاج حبیب مؤتلفه مامور رتق و فتق امور بازرگانی شد و سرکارگر نفتی به وزارت نفت نشست و چند ماه بعد به کام صدامش فرستادند . در رده های پائین تر وضع بمراتب بدتر بود .


باج گیر مشهدی به استانداری رسید و پسر شاطر اسماعیل شاه عبدالعظیمی ، مامور قتل عام بهترین فرزندان ارتش شد و بعد سید روح الله مصطفوی کرسی وزارت اطلاعات را به او داد تا مراتب رضایت و قدردانی خود را از به خون کشیدن نظامیان کاردان و شایسته کشور ، نشان دهد . روسری فروش بازار دادستان انقلاب شد و اوین را به اوسپردند تا از کشته پشته بسازد . در کمتر از دوسال دیگر اثری از کادرهای تحصیلکرده و کاردان که صدها ملیون هزینه ترتبیت و آموزش و تخصص آنها شده بود و هریک در حرفه خود تجارب گرانبهائی کسب کرده بودند ، به جا نماند .کارخانجات و صنایع بزرگ کشور در دست شاگرد سوهان فروشها و عبا دوزان ، یکی بعد از دیگری در تهاجم چپاول و غارت و ناکارآمدی مدیران جدید ، به ورشکستگی رسید . دیپلمات رژیم در لندن به شیوه حاجی واشنگتن روز عید قربان در حال بریدن سرگوسفند در جلوی خانه اش دستگیر شد و آن دگری در مقام سفیر دو مخالف رژیم را در صندوق عقب اتومبیلش با پلاک دیپلمات ، از آنکارا به تهران برد . تازه به قدرت رسیدگان از این پس ( اغلبشان ) به خداوند پول و قدرت سجده کردند و به مرور ، تا نسل تازه ای از تکنوکراتها سربرآرند که در جمعشان انسانهای پاک و وطندوست کم نیستند ، چنان نیروی اشغالگر چاپیدند ، کشتند ، آواره کردند و بسیاری شان با گذرنامه های خارجی در جیب و خانه و زندگی در آنسوی مرز ، نگرانی برای روزهای پس از خاتمه رژیم ولایا فقیه ندارند*
دکتر علیرضا نوریزاده

دکتر علیرضا نوریزاده

عراق نیز مثل ایران در دهه هفتاد ، علی رغم دیکتاتوری بیرحم بعثی ، از نظر کادرهای دانش آموخته و کاردان ، موقعیت بینظیری در میان کشورهای منطقه یافته بود .

fs5358aws2

عبدالکریم قاسم

از ۱۹۵۸,.دتای عبدالکریم قاسم کودتای عبدالکریم قاسم علیه نظام سلطنتی هاشمی تا اواسط دهه پنجاه ، وزارتخانه های عراق از جمله وزارتخارجه ، وزارت علوم ، وزارت اطلاع رسانی و فرهنگ و بهداشت و دارائی و بانک مرکزی ، تقریبا دست نخورده باقی مانده بود و اگر کسانی نیز از بعثیها در این وزارتخانه ها سلطه یافتند ، بدنه ی تشکیلات دست نخورده ماند . ( صدام حسین بعد از تصفیه ی خونین شماری از سرآمدن بعث در سال ۱۹۷۹ چند ماه پس از انقلاب ایران ، به مرور تکریتی های وفادار به خود را فارغ از دانش و تجاربشان در مقامهای کلیدی نشاند ) با اینهمه تا یکی دوسال قبل از سقوطش هنوز هم در دستگاههای دولتی ، چهره ها و کادرهای کارآمد در همه ی زمینه ها مشاهده میشدند .
با سقوط صدام حسین و تصفیه ی بعثی ها و اغلب کارآمدان رژیم پیشین ، در آشوب ماههای نخست ، مشاهده شخصیتهای سرشناس و محترمی هم چون دکتر ایاد علاوی، عدنان الپاچه چی ، مفید الجزایری ، جلال طالبانی ، مسعود بارزانی ، برهم صالح ، غسان عطیه ،حسن النقیب ، حمیدمجیدموسی ، عقیله هاشمی ، نصیر کامل چادرچی ، شیخ غازی الیاور ،محمود عثمان ،محمد بحرالعلوم ، یونادم یوسف کنو ،خانم شنگول حبیب عمر ،محسن عبدالعزیز، دارا نورالدین ،سمیر محمود ، احمد براک بو سلطان و … در شورای موقت اداره کشور و سرپرستی ادارات ، این امید را در دلها زنده میکرد که با وجود حضور اسلامی های شیعه و سنی از نوع عبدالعزیز حکیم و ابراهیم جعفری و موفق الربیعی و صلاح الدین بهاءالدین ،محسن عبدالعزیز ، عراق آرام آرام به سوی دمکراسی در قالب یک نظام سکولار فدرال گام برخواهد داشت اما، گسترش نبردهای چریکی علیه ارتش آمریکا از دو سو ( القاعده و حامیانش در جبهه سنی ها که با نظر لطف خطاپوش ولایت فقیه از پاکستان به عراق رسیده بودند و دارو دسته های دستاموز سپاه پاسداران شیعه از جیش المهدی و سپاه بدر گزفته تا حزب الله عراق و آدمکشان حسین الشامی الدعوه و …) و غرق شدن عراق در دریای جنگهای مذهبی و طایفه ای ،درست برعکس آرزوهای ما، عراق را بسوی سلطه یافتن مذهبی های شیعه و سنی کشاند .

در زمان حضور اشغالگران آمریکائی حمید مجید موسای کمونیست رئیس شورای حکومتی میشد و در مرحله استقلال ، حزب الدعوه و دارودسته مقتدی صدر و حکیم و حزب اسلامی سنی حکومت را بدست میگرفتند . هادی العامری سرجوخه سپاه بدر وزیر میشد و شاگرد قصاب خیابان ادجور لندن به سفارت برگزیده میشد ، دکتر ایاد علاوی و فلاح النقیب و مفید الجزایری کنار زده میشدند تا جایشان را نوری جواد المالکی و علی الموسوی و خزرجی قهوه چی بگیرد . علاوی در انتخابات سال ۲۰۱۰ بالاترین کرسی ها را کسب میکرد و می بایست تشکیل کابینه از سوی مام جلال طالبانی به او تکلیف شود اما تشر و تهدید قاسم سلیمانی مانع از اینکار میشد و با کلک و حقه بازی شاگرد بزاز سابق زینبیه دمشق با گردن کج ، بر کرسی نخست وزیری و فرماندهی کل قوا می نشست .شگفتا که در این تحول آمریکای اوباما همدل و همراه بارژیم ولایت فقیه جانب المالکی را گرفت و هنگام دیدار نخست وزیر عراق از کاخ سفید ،به او کارت بلانش برای بیرون راندن شرکای سنی اش از قدرت داده شد . طارق الهاشمی معاون رئیس جمهوری متهم به د اشن در انفجار پارلمان شد و رافع العیساوی وزیر دارائی ،به علت حمایتش از تحصن کنندگان الانبار با یک پرونده سازی زشت کنارزده شد . المالکی در برابر مسعود بارزانی به کلام الله سوگند یاد کرد توافق اربیل را موبه مو اجرا کند ، ریاست علاوی را بر شورای راهبردی سیاستگزاری کلان بپذیرد ، وزارتخانه های کشور و دفاع را به گروه العراقیه علاوی بدهد و شرکای سنی اش را از قدرت نراند . یکماه پس از امضای موافقتنامه اربیل اما ، او با تکیه به دعای خیر ولی فقیهش و تشویق قاسم سلیمانی ، زیر همه چیز زد و کوشید نقش یک صدام اسلامی کله خشک متعصب را بازی کند . سرانجام شد آنچه نباید . داعشی که در سوریه دست در دست سپاه پاسداران و استخبارات نظامی حاکم دمشق داشت ، با مشاهده موج نارضایتی و نفرت از مالکی در مناطق سنی نشین ، دست در دست بازماندگان ارتش عراق در زمان صذام حسین که با حکم آقای پال بریمر حاکم عراق در دوران اشغال منحل شده بود و هزاران جنگجوی عشایری که خود در سالهای ۲۰۰۶ تا ۲۰۱۰ در هیات نیروهای صحوه ریشه القاعده و دیگر تروریستها را از بیخ کنده بودند و بعد از خروج ارتش آمریکا مورد بیمهری و نامردی المالکی قرار گرفتند ، دوساعته موصل دومین شهر عراق با دوملیون جمعیت را اشغال کردند . بعد نوبت فلوجه و تکریت رسید و فرمان به پیش به سوی بغداد صادر شد . ارتشی که با ملیاردها دلار برپا شده بود و آمریکائیها افراد زبده اش را تعلیم داده بودند مثل برف آب شد و اگر کاک مسعود بارزانی دستور ورود پیشمرگه ها را به کرکوک ومناطق کرد نشین شمال عراق نداده بود این مناطق نیز امروز در دست شورشیان و داعش بود .

شهادت اثیل النجیفی
برای اینکه بهتر آشکار شود وقتی شاگرد بزاز زینبیه ، نخست وزیر و فرمانده کل قوا میشود ، چه مصائبی در انتظار مردم عراق خواهد بود ، گزارشی را که اثیل النجیفی استاندار موصل و برادر اسامه النجیفی رئیس پارلمان عراق با چاپ پیامکهای تلفنی (تکست ) که بین او و عدنان الاسدی کفیل وزارت کشور و نیز رئیس دفتر نشامی المالکی در لحظات بحرانی ۸ و ۹ و ۱۰ ژوئن رد و بدل شده ، در اینجا میآورم . این نکته را نیز یاد آور میشوم که سازمان اطلاعات کردستان عراق چند هفته پیش از فاجعه سقوط موصل به استخبارات المالکی هشدار داده بود که شورشی بزرگ در پیش است و اگر به خواستهای برحق مردم الانبار توجه نشود بزودی شورشی فراگیر همه ی شهرهای سنی نشین شمال و غرب و شرق عراق ( استانهای صلاح الدین ، الانبار ، دیالی و نینوا ) را در بر خواهد گرفت .
گزارش استاندار موصل از اینقرار است :

اثیل النجیفی

اثیل النجیفی

از چند روز پیش از ۱۰ ژوئن با توجه به اخباری که به من میرسید با عدنان الاسدی کفیل وزارت کشور در تماس بودم و باید بگویم الاسدی با واقع گرائی رویدادها را دنبال میکرد اما پیدا بود مسئولیت با دگری است .
من به هیچ روی قصد انتشار پیامکها را نداشتم ولی چون مالکی و همکارانش در باره حوادث اخیر دروغ میگویند ناچار به انتشار آنها شدم . من از چند روز پیش از سقوط موصل با عدنان الاسدی در تماس بودم .
استاندار موصل سپس به پیامکی که شامگاه ۹ ژوئن به الاسدی فرستاده اشاره میکند زمانیکه شورشیان وارد منطقه ۱۷ تموز و محله الرفاعی و … شدند و در یافتم فرمانده عملیات نیروهای نظامی در استان نینوا قابل اعتماد نیست برایش نوشتم : ما نیازمند کمک گرفتن از نیروهای پیشمرگه کردی هستیم .

الاسدی با من موافق بود بلافاصله با مقامات مسئول کردستان صحبت کردم آنها هم موافق بودند منتها گفتند باید هماهنگی لازم برای اعزام نیرو با فرماندهی ارتش در محل وجود داشته باشد . این امر را ابلاغ کردم اما هیچ تماسی از سوی فرماندهی گرفته نشد. خبر را به الاسدی دادم و او نوشت به فرماندهی کل خبر را رساندم موافقت نکرد . گفتم پس حداقل نیروی کمکی بفرستید گفت حتما نیرو در راه است و ژنرال عبود کنبر از ستاد فرماندهی و ژنرال علی غیدان هم در راهند .
به مقر فرماندهی رفتم . ژنرال کنبر و غیدان هم بودند ، معاون استانداری و چند تن از مسئولان استان و فرمانده نیروهای پلیس هم با من بودند . سوال کردم نقشه شما برای مقابله با هجوم چیست چیزی نگفتند و بعد مشتی حرفهای بی سروته تحویلم دادند .
به آنها گفتم شهروندان بیدفاع را باید حمایت کرد مبادا شهر را بی هدف گلوله باران کنید ! از یکی از افسران ستاد پرسیدم آیا به نوری المالکی گفتید کردها آماده دفاع از موصل هستند باوحشت گفت اگر میگفتم درجه ام را میگرفت .برای الاسدی زیانهای بمباران شهر را نوشتم و متذکر شدم اینکار به دلزدگی و غضب مردم منجر خواهد شد .کاملا با من موافق بود . ساعتی بعد عقب دوتن از ژنرالهای قدیمی فرستادم و درباره نقشه دفاع از شهر با آنها گفتگو کردم نقشه جامعی داشتند که با طرحهای ژنرالهای نوری المالکی کاملا متفاوت بود .طرحها را برای ستاد فرماندهی فرستادم اما به آنها توجهی نشد . در همان روز نهم ژوئن به الاسدی نوشتم پلیس فدرال مواضعش را ترک گفته و شهر بیدفاع است . گفت با فرماندهی مشترک عملیات تماس خواهد گرفت و مرا در جریان خواهد گذاشت اما خبری نشد . به سراغ غیدان و کنیر در ساعت نه شب رفتم گفتند نقشه کاملی دارند که به زودی به اجرا در میآورند . ساعت ده شب در کانال البغدادیه بودم که با من مصاحبه میکرد . دوستانم خبر دادند غرب موصل نیز مثل شرقش سقوط کرده . برنامه را تمام کردم و یازده شب به آکادمی پلیس رفتم ژنرالها با سربازانشان بعد از رفتن من ساعت نه گریخته بودند .در اتاق بازرس کل الاسدی با من تماس گرفت و از من خواست کردها را راضی کنم تا مداخله کنند . گفتم حداقل عبود کنبر باید با آنها تماس بگیرد . همزمان با فاروق الأعرجی مدیر دفتر فرمانده کل قوا نیز تماس گرفتم کسی نمانده بود بجز محافظان من و تنی از نیروهای پلیس در این لحظه بمباران منطقه ما و آکادمی شروع شد و من ناچار به الحمدانیه رفتم . آنجا با عصبانیت به الأعرجی تکست فرستادم و گفتم مقداری لباس زنانه برای ژنرلهای المالکی میفرستیم . به این ترتیب شهر سقوط کرد . نیروهای المالکی همه گریخته بودند.

تصویر بعضی از پیامکهای رد و بدل شده بین النجیفی و عدنان الاسدی

تصویر بعضی از پیامکهای رد و بدل شده بین النجیفی و عدنان الاسدی

تصویر بعضی از پیامکهای رد و بدل شده بین النجیفی و عدنان الاسدی

*با این مقدمات موصل و تکریت و فلوجه و … سقوط کرد داعش دست به جنایاتی شرم آور زد ، آقای سیستانی اعلام جهاد داد و وقتی به خطای خود پی برد که هزاران تن از عوام شیعه برای جهاد علیه سنی ها دواطلب شده بودند . البته ناصر ابوالمکارم شکر فروش شیرازی هم برای عقب نیفتادن فتوائی آبکی برای جهاد صادر کرد . نوری المالکی که برکناریش امروز خواست میلیونها عراقی و برجسته ترین شخصیتهای شیعه و سنی و کرد این کشور است ، هنوز با تکیه بر لطف مقام ولی فقیه ، حاضر به کناره گیری نیست . اکثر فراکسیونهای پارلمانی پیشاپیش اعلام کرده اند با بودن المالکی به عنوان نامزد نخست وزیری در جلسه افتتاح پارلمان شرکت نخواهند کرد جلسه ای که می بایست رئیس پارلمان و رئیس جمهوری را انتخاب کند و بعد وی رئیس و یا نامزد فراکسیون برنده انتخابات را برای تشکیل دولت فرا خواند . سنی ها نخست وزیری یک شیعه را قبول دارند اما المالکی را نمیپذیرند . عراق با بودن المالکی تقسیم خواهد شد هرگونه مداخله رژیم در درگیری های عراق آتش جنگ را به داخل ایران میکشاند . اهالی ولایت فقیه باید بیاد آورند چهارده ملیون سنی ایرانی ، در صورت به پا خاستن جنگ مذهبی ، ساکت نخواهند نشست .حسن روحانی به گفته منبعی بسیار نزدیک به او به شدت خواستار دست برداشتن از حمایت المالکی و تأیید نامزدی عادل عبدالمهدی و یا احمد الچلپی ، یا حسین الشهرستانی … در جهت حل مشکل عراق از راه سیاسی است . اما رهبر رژیم همچنان المالکی را بهترین فرد برای بسط نفوذ اندیشه ولایت فقیه در عراق میداند . برای او اختفای ملیارد ها دلار از خزانه ملت عراق توسط شرکای المالکی و قصه رشوه کلان فرزندش از روسها و جنایاتی که طی هشت سال حکومت او رخ داده اهمیتی ندارد . مهم این است که شاگرد بزاز سابق زینبیه ، وقتی شرفیاب میشود کراواتش را به احترام ارباب فقیهش باز میکند .

لندن ۳۰ ژوئن ۲۰۱۴

جوابی بنویسید

ایمیل شما نشر نخواهد شدخانه های ضروری نشانه گذاری شده است. *

*