بعد از خروج شخصیتهای ملی و ملی مذهبی ( سیاسی و تکنوکرات ) از دایره تصمیم گیری ، در دو مرحله کناره گیری مهندس بازرگان و دولت موقت و سپس عزل ابوالحسن بنی صدر ، صدها تن از فارغ التحصیلان مدرسه علوی – شاگردان آقای کمال خرازی و شیخ علامه – و فرزندان و دامادها و خواهرزاده ها و برادرزاده های حاشیه ی خمینی ، بهمراه شاگرد سوهان فروشی های قم ومیوه فروشها ی میدان امین سلطان تهران وبچه ولگردها و دسته ای ها ی ( علمداران و زنجیر زنان هیأتهای عزاداری حسینی ) سیچون خیار اصفهان و پائین خیابان مشهد و … ، به سرعت ادارات دولتی را تسخیر کردند . طبیب اطفال وزیرخارجه شد و نوحه خوان و تیغ کش سابق و لاحق زمام امور فرهنگ و ارشاد را به دست گرفت ، حاج حبیب مؤتلفه مامور رتق و فتق امور بازرگانی شد و سرکارگر نفتی به وزارت نفت نشست و چند ماه بعد به کام صدامش فرستادند . در رده های پائین تر وضع بمراتب بدتر بود .
عراق نیز مثل ایران در دهه هفتاد ، علی رغم دیکتاتوری بیرحم بعثی ، از نظر کادرهای دانش آموخته و کاردان ، موقعیت بینظیری در میان کشورهای منطقه یافته بود .
در زمان حضور اشغالگران آمریکائی حمید مجید موسای کمونیست رئیس شورای حکومتی میشد و در مرحله استقلال ، حزب الدعوه و دارودسته مقتدی صدر و حکیم و حزب اسلامی سنی حکومت را بدست میگرفتند . هادی العامری سرجوخه سپاه بدر وزیر میشد و شاگرد قصاب خیابان ادجور لندن به سفارت برگزیده میشد ، دکتر ایاد علاوی و فلاح النقیب و مفید الجزایری کنار زده میشدند تا جایشان را نوری جواد المالکی و علی الموسوی و خزرجی قهوه چی بگیرد . علاوی در انتخابات سال ۲۰۱۰ بالاترین کرسی ها را کسب میکرد و می بایست تشکیل کابینه از سوی مام جلال طالبانی به او تکلیف شود اما تشر و تهدید قاسم سلیمانی مانع از اینکار میشد و با کلک و حقه بازی شاگرد بزاز سابق زینبیه دمشق با گردن کج ، بر کرسی نخست وزیری و فرماندهی کل قوا می نشست .شگفتا که در این تحول آمریکای اوباما همدل و همراه بارژیم ولایت فقیه جانب المالکی را گرفت و هنگام دیدار نخست وزیر عراق از کاخ سفید ،به او کارت بلانش برای بیرون راندن شرکای سنی اش از قدرت داده شد . طارق الهاشمی معاون رئیس جمهوری متهم به د اشن در انفجار پارلمان شد و رافع العیساوی وزیر دارائی ،به علت حمایتش از تحصن کنندگان الانبار با یک پرونده سازی زشت کنارزده شد . المالکی در برابر مسعود بارزانی به کلام الله سوگند یاد کرد توافق اربیل را موبه مو اجرا کند ، ریاست علاوی را بر شورای راهبردی سیاستگزاری کلان بپذیرد ، وزارتخانه های کشور و دفاع را به گروه العراقیه علاوی بدهد و شرکای سنی اش را از قدرت نراند . یکماه پس از امضای موافقتنامه اربیل اما ، او با تکیه به دعای خیر ولی فقیهش و تشویق قاسم سلیمانی ، زیر همه چیز زد و کوشید نقش یک صدام اسلامی کله خشک متعصب را بازی کند . سرانجام شد آنچه نباید . داعشی که در سوریه دست در دست سپاه پاسداران و استخبارات نظامی حاکم دمشق داشت ، با مشاهده موج نارضایتی و نفرت از مالکی در مناطق سنی نشین ، دست در دست بازماندگان ارتش عراق در زمان صذام حسین که با حکم آقای پال بریمر حاکم عراق در دوران اشغال منحل شده بود و هزاران جنگجوی عشایری که خود در سالهای ۲۰۰۶ تا ۲۰۱۰ در هیات نیروهای صحوه ریشه القاعده و دیگر تروریستها را از بیخ کنده بودند و بعد از خروج ارتش آمریکا مورد بیمهری و نامردی المالکی قرار گرفتند ، دوساعته موصل دومین شهر عراق با دوملیون جمعیت را اشغال کردند . بعد نوبت فلوجه و تکریت رسید و فرمان به پیش به سوی بغداد صادر شد . ارتشی که با ملیاردها دلار برپا شده بود و آمریکائیها افراد زبده اش را تعلیم داده بودند مثل برف آب شد و اگر کاک مسعود بارزانی دستور ورود پیشمرگه ها را به کرکوک ومناطق کرد نشین شمال عراق نداده بود این مناطق نیز امروز در دست شورشیان و داعش بود .
گزارش استاندار موصل از اینقرار است :
من به هیچ روی قصد انتشار پیامکها را نداشتم ولی چون مالکی و همکارانش در باره حوادث اخیر دروغ میگویند ناچار به انتشار آنها شدم . من از چند روز پیش از سقوط موصل با عدنان الاسدی در تماس بودم .
استاندار موصل سپس به پیامکی که شامگاه ۹ ژوئن به الاسدی فرستاده اشاره میکند زمانیکه شورشیان وارد منطقه ۱۷ تموز و محله الرفاعی و … شدند و در یافتم فرمانده عملیات نیروهای نظامی در استان نینوا قابل اعتماد نیست برایش نوشتم : ما نیازمند کمک گرفتن از نیروهای پیشمرگه کردی هستیم .
الاسدی با من موافق بود بلافاصله با مقامات مسئول کردستان صحبت کردم آنها هم موافق بودند منتها گفتند باید هماهنگی لازم برای اعزام نیرو با فرماندهی ارتش در محل وجود داشته باشد . این امر را ابلاغ کردم اما هیچ تماسی از سوی فرماندهی گرفته نشد. خبر را به الاسدی دادم و او نوشت به فرماندهی کل خبر را رساندم موافقت نکرد . گفتم پس حداقل نیروی کمکی بفرستید گفت حتما نیرو در راه است و ژنرال عبود کنبر از ستاد فرماندهی و ژنرال علی غیدان هم در راهند .
به مقر فرماندهی رفتم . ژنرال کنبر و غیدان هم بودند ، معاون استانداری و چند تن از مسئولان استان و فرمانده نیروهای پلیس هم با من بودند . سوال کردم نقشه شما برای مقابله با هجوم چیست چیزی نگفتند و بعد مشتی حرفهای بی سروته تحویلم دادند .
به آنها گفتم شهروندان بیدفاع را باید حمایت کرد مبادا شهر را بی هدف گلوله باران کنید ! از یکی از افسران ستاد پرسیدم آیا به نوری المالکی گفتید کردها آماده دفاع از موصل هستند باوحشت گفت اگر میگفتم درجه ام را میگرفت .برای الاسدی زیانهای بمباران شهر را نوشتم و متذکر شدم اینکار به دلزدگی و غضب مردم منجر خواهد شد .کاملا با من موافق بود . ساعتی بعد عقب دوتن از ژنرالهای قدیمی فرستادم و درباره نقشه دفاع از شهر با آنها گفتگو کردم نقشه جامعی داشتند که با طرحهای ژنرالهای نوری المالکی کاملا متفاوت بود .طرحها را برای ستاد فرماندهی فرستادم اما به آنها توجهی نشد . در همان روز نهم ژوئن به الاسدی نوشتم پلیس فدرال مواضعش را ترک گفته و شهر بیدفاع است . گفت با فرماندهی مشترک عملیات تماس خواهد گرفت و مرا در جریان خواهد گذاشت اما خبری نشد . به سراغ غیدان و کنیر در ساعت نه شب رفتم گفتند نقشه کاملی دارند که به زودی به اجرا در میآورند . ساعت ده شب در کانال البغدادیه بودم که با من مصاحبه میکرد . دوستانم خبر دادند غرب موصل نیز مثل شرقش سقوط کرده . برنامه را تمام کردم و یازده شب به آکادمی پلیس رفتم ژنرالها با سربازانشان بعد از رفتن من ساعت نه گریخته بودند .در اتاق بازرس کل الاسدی با من تماس گرفت و از من خواست کردها را راضی کنم تا مداخله کنند . گفتم حداقل عبود کنبر باید با آنها تماس بگیرد . همزمان با فاروق الأعرجی مدیر دفتر فرمانده کل قوا نیز تماس گرفتم کسی نمانده بود بجز محافظان من و تنی از نیروهای پلیس در این لحظه بمباران منطقه ما و آکادمی شروع شد و من ناچار به الحمدانیه رفتم . آنجا با عصبانیت به الأعرجی تکست فرستادم و گفتم مقداری لباس زنانه برای ژنرلهای المالکی میفرستیم . به این ترتیب شهر سقوط کرد . نیروهای المالکی همه گریخته بودند.
تصویر بعضی از پیامکهای رد و بدل شده بین النجیفی و عدنان الاسدی
*با این مقدمات موصل و تکریت و فلوجه و … سقوط کرد داعش دست به جنایاتی شرم آور زد ، آقای سیستانی اعلام جهاد داد و وقتی به خطای خود پی برد که هزاران تن از عوام شیعه برای جهاد علیه سنی ها دواطلب شده بودند . البته ناصر ابوالمکارم شکر فروش شیرازی هم برای عقب نیفتادن فتوائی آبکی برای جهاد صادر کرد . نوری المالکی که برکناریش امروز خواست میلیونها عراقی و برجسته ترین شخصیتهای شیعه و سنی و کرد این کشور است ، هنوز با تکیه بر لطف مقام ولی فقیه ، حاضر به کناره گیری نیست . اکثر فراکسیونهای پارلمانی پیشاپیش اعلام کرده اند با بودن المالکی به عنوان نامزد نخست وزیری در جلسه افتتاح پارلمان شرکت نخواهند کرد جلسه ای که می بایست رئیس پارلمان و رئیس جمهوری را انتخاب کند و بعد وی رئیس و یا نامزد فراکسیون برنده انتخابات را برای تشکیل دولت فرا خواند . سنی ها نخست وزیری یک شیعه را قبول دارند اما المالکی را نمیپذیرند . عراق با بودن المالکی تقسیم خواهد شد هرگونه مداخله رژیم در درگیری های عراق آتش جنگ را به داخل ایران میکشاند . اهالی ولایت فقیه باید بیاد آورند چهارده ملیون سنی ایرانی ، در صورت به پا خاستن جنگ مذهبی ، ساکت نخواهند نشست .حسن روحانی به گفته منبعی بسیار نزدیک به او به شدت خواستار دست برداشتن از حمایت المالکی و تأیید نامزدی عادل عبدالمهدی و یا احمد الچلپی ، یا حسین الشهرستانی … در جهت حل مشکل عراق از راه سیاسی است . اما رهبر رژیم همچنان المالکی را بهترین فرد برای بسط نفوذ اندیشه ولایت فقیه در عراق میداند . برای او اختفای ملیارد ها دلار از خزانه ملت عراق توسط شرکای المالکی و قصه رشوه کلان فرزندش از روسها و جنایاتی که طی هشت سال حکومت او رخ داده اهمیتی ندارد . مهم این است که شاگرد بزاز سابق زینبیه ، وقتی شرفیاب میشود کراواتش را به احترام ارباب فقیهش باز میکند .
لندن ۳۰ ژوئن ۲۰۱۴