گزیده خبرهای اقتصادی کشور ۳۵ – ۹۷
سیر نزولی اقتصاد کشور به دیروز و امروز مربوط نمیشود و از همان روز بعد از انقلاب که نیروهای چپ به شکار کارفرمایان و کارخانه داران پرداختند و تجار سنتی و معممین گرسنه قدرت و ثروت مراکز اقتصادی را تصاحب نمودند شروع شد. بطوریکه هر روز که از عمر این حکومت منحوس و خودکامه میگذشت، شیب فروپاشی اقتصاد ملی تندتر میشد. البته لازم است گفته شود که افتادن جامعه در بعد از انقلاب در مسیرنزولی و حرکت آن بر روی ریل فروپاشی به عوامل دیگری مانند بی تجربگی زمامداران، پایین بودن سطح دانش مدیران حکومتی و از همه مهمتر بی برنامگی حکومت هم مربوط میشود. ولی علت وجودی وضعیت وخیم امروز را بایستی در فساد مالی بسیار گسترده در طول سه دهه رهبری خامنه ای جستجو کرد، که ازمسئولین درجه اول کشوری و لشگری گرفته تا آیات اعظام، امامان جماعت، سرداران سپاه مدیران میانی دست به غارت بیت المال زدند. این جماعت با ایجاد یک اقتصاد مافیایی قارتمند تاراج منافع ملی را هدف قرار داده اند.
این مافیای ضد ایرانی حاکم بر کشورعلاوه بر تاراج ثروت ملی و انتقال آن به حسابهای بانکی خود در خارج از کشور، به توزیع فی سبیل الله درآمد نفت در میان طرفداران به ظاهر سینه چاک خود از عرب و عجم گرفته تا افریقایی و ونزوئلایی در رویای ایجاد جهان اسلام پرداختند که حزب الله لبنان، تامین هزینه جنگ در سوریه، دخالت در جنگ یمن، اوضاع عراق و افغانستان نمونه های آن هستند . این مافیای اسلامی تنها به درآمد نفت اکتفا نکرده و مدتها است که به تاراج سایر سرمایه های ملی کشور مانند فروش آب و خاک کشور، واگذاری دریای مازندران، بخشش سواحل خلیج فارس به ماهیگیران چینی پرداخته اند. این جماعت بی وطن نگاهشان به منافع ملی بصورت تصاحب غنائم جنگی از دشمن است. از اینرو اولین حکومت الله بر روی زمین با دولت صاحب زمانی آن چنان غارتگر و سفاک از آب درآمده که باید بر خود ببالد که در تخریب و بسط ظلم و فساد با فاصله زیادی از حکومتهای مشابه خود پیشی گرفته است.
این حکومت ظالم و خودکامه برای حفظ نظام و ایجاد تسهیلات در تاراج ثروت ملی چندین پرتگاه خطرناک برپا کرده است که تدارک برای ساخت بمب اتم، دخالت در امور سایر کشورها و پشتیبانی از تحرکات تروریستی از جمله آنها میباشد. ولی خطرناکترین پرتگاه ایجاد شده فضای ضد امریکایی در کشور و منطقه است که جامعه را بدون هدف دشمن امریکا ساخته است. در واقع عده ای عمامه بر سر بی وطن مدت چهل سال است که برای تثبیت موقعیت خود امریکا را به عنوان دشمن اصلی ایران مطرح و معرفی کرده، همراه با تبلیغات شبانه روزی خود این دشمنی را در بخشی از جامعه جا انداخته است. ولی اکنون با حضور دولتمردی مانند ترامپ در راس دیپلماسی امریکا صحنه تغییر یافته است. چنین پیدا است که ترامپ به قول معروف شمشیر را از رو بسته و با عزمی راسخ به مصاف با حکومت اسلامی آمده و مصمم است تا تسلیم حکومت اسلامی به خواسته های امریکا این رویارویی را متوقف نکند. تا آنجا که حتا ممکن است به حمایت از مردم و پشتیبانی از اعتراضات مردمی که هر روز شدیدتر میشود رسما وارد عمل شده، تا سرنگونی حکومت اسلامی پیش رود. از این رو است که برای اولین بار مشاهده میشود که ترس واقعی از عاقبت کار بر سیمای تک تک سردمداران رژیم سایه انداخته است.
خامنه ای که تاکنون با تبخر پرچم مبارزه با امریکا را بر دوش میکشیده و به آن میبالیده اکنون که با ضد حمله های ترامپ، از بی ارزش شدن توافقنامه برجام گرفته تا اجرای تحریمهای اقتصادی جدید و طرح شروط دوازده گانه وزارت خارجه امریکا مواجه شده، سخت نگران سقوط نظام و حتا حفظ جان خود و خانواده اش گردیده است. مزید بر آنکه اوضاع اقتصادی کشور هم روند فروپاشی را طی میکند، تا آنجا که اگثر بانکهای کشور ورشکسته اند، تولید داخلی به ویژه در بخش خصوصی عملا متوقف گردیده، دولت تا مغز سر مقروض است و با چاپ اسکناس بدون پشتوانه هزینه های دولت را تامین میکند تا امروز را به فردا رساند.
در حال حاضر حتا چهار ستون اصلی تولید کشور، یعنی سیستم بانکی، مجتمع های پتروشیمی، صنعت خودرو سازی و مجتمع های فولاد که در کنترل مافیای حکومتی است نیز دستخوش بحران مالی شده اند، تا آنجا که صنعت خودرو در مرز توقف قرار گرفته است. پیش بینی میشود که کسری بودجه سال آینده به حدود ۲۰۰ هزار میلیارد تومان برسد که طبیعتا فشار مضاعفی را بر طرحهای تملک سرمایهای و پروژههای عمرانی دولت وارد خواهد کرد. این درحالی است که صادرات نفت هم در سال آینده به شدت روند کاهشی داشته از ۲.۵ میلیون بشکه تولید در روزهای قبل از تحریم به حداگثر ۷۰۰ هزار بشکه سقوط کند. ازطرف دیگر قیمت آن هم در حدود ۵۰ تا ۶۰ دلار نوسان خواهد داشت، ضمن آنکه نوسانات ارزی، افزایش موشکی قیمتها و نرخ تورم، بیکاری پنج میلیون نفری و ۲۵ میلیون نفر انسان زیر خط فقر، جامعه را به شدت آسیب پذیر کرده است، تا آنجا که با افزایش خط فقر ضریب جینی از ۴۲% موجود فراتر رفته و نابرابری در توزیع درآمد شدت بیشتری پیدا کرده فاصله طبقاتی را گسترده تر کرده است.
از طرف دیگر از آنجا که حکومت اسلامی تاکنون در رابطه با بازرگانی خارجی فاقد برنامه ریزی مشخصی بوده است، لذا چنین استنباط میشود که حکومت اسلامی در سال بحرانی آینده با تشدید تراز بازرگانی مواجه شده و ناچارا بایستی یک کسری تجاری غیر نفتی حدود ۳۰ میلیارد دلار را تحمل کند. از این رو تراز ارزی و منابع ارزی بانک مرکزی تحت تاثیر قرار خواهد گرفت، تا آنجا که برای کنترل دلار در بازر مجبور خواهد شد از منابع خود استفاده کند.
در این بین تدارک تشکیل کنفرانس ورشو در اواخر بهمن ماه با موضوع نقش حکومت اسلامی در منطقه، همچنین قیام مردم ونزوئلا بر علیه دولت خودکامه نیز مزید بر علت شده تا حکومتگران اسلامی را بیش از پیش دچار سرگیجه و نگرانی کند. تا آنجا که درمقابل انتقادات یک کارگر معترض بنام اسماعیل بخشی که شکنجه شدن خود در زندان را افشا کرد کل حکومت بسیج میشود و با پخش فیلم اعترافات ساختگی از این کارگر شجاع از تلویزیون حکومتی عجز و دستپاچگی خود را به نمایش میگذارد.
متاسفانه این ولی فقیه خود بزرگ بین که ادعای رهبری جهان اسلام را هم یدک میکشد، ضعیف تر و ترسوتر از آن است که بتواند حتا برای حفظ رژیمی که آنرا رهبری میکند، شیوه مملکت داری شکست خورده خود را تغییر دهد، چه رسد به اینکه بخواهد در جهت دفاع از منافع ملی که اعتقاد چندانی هم به حفظ آن ندارد اقدام کرده، از خود این شهامت را نشان دهد که بر سرمیز مذاکره با امریکا نشسته و برای نجات کشور و رفع معظلات مبتلابه جام زهر مذاکره با امریکا را بنوشد. شاید اگر اقتصاد کشور این چنین از هم پاشیده نبود مقابله با امریکا و گرفتن امتیازات درحد معقول میسر میبود. ولی اوضاع کشور چه به لحاظ سیاسی، چه اقتصادی و چه اجتماعی از هم پاشیده تر از آن است که بشود به امید اقدامات این ولی فقیه آبروباخته و گماشتگانش آنرا سرو سامان دهد. او اکنون در دامی که خود برپا کرده گرفتار شده که نه راه پس دارد و نه راه پیش. از اینرو تنها امکان نجاتش جمع کردن بساط حکومت اسلامی بدست خویش است، قبل از آنکه خشم ملت به جایی رسد که به خیابان آید، که در آن صورت نه تاک ماند و نه تاکستان.