خانه » هنر و ادبیات » وانسان خدارا آفرید/رضا اغنمی

وانسان خدارا آفرید/رضا اغنمی

وانسان خدارا آفرید

تألیف و تدوین دکتر الف – ب
چاپ ؟
تاریخ ؟
۶۳۸ صفحه

چند سال پیش مقارن با فتوای آقای خمینی درباره قتل سلمان رشدی، کتاب پژوهشی با ارزشی در لندن پخش شد که درآن فضای رعب و وحشت درمیان ایرانیان کتابخوان مورد بحث و گفتگو قرار گرفت. چاپ اول کتاب دراندک مدت نایاب شد. چاپ دوم نیز به بازارآمد و فروش رفت. چاپ سوم با تغییرات تکمیلی درشرف چاپ بود که خبررسید دو ناشر خیلی خیلی محترم! و با شرف البته هموطن، درشهر اسن )آلمان( واستکهلم، کتاب را مخفیانه چاپ کرده اند. تحقیقات نشان داد که ناشران شریف! یکی با ماشین زیراکس صدها جلد از کتاب فوق را کپی کرده و به فروش رسانده وناشراستکهلم نشین نیز پانصد جلدی چاپ کرده و فروخته است. مؤلف کتاب وقتی ازسرقت سارقان خبردارشد بارفتاری بزرگوارانه برای حفظ آبروی ایرانی، درنزد بیگانگان، تنها به نوشتن اعلامیه ای با تیتر «آقایان ناشران دزدی چرا؟» در روزنامه نیمروز لندن، هموطنان را درجریان کار شرم آور و ننگین دو ناشر قرارداد.
غرض از این مقدمه، این بود که کتاب « وانسان خدارا آفرید» با چنین سرنوشت توسط دو ناشر روشنگر!! ایرانی درمحاق افتاد وباعث دلسردی نویسنده کتاب شد و تصمیم گرفت چاپ بعدی را درموقعیت مناسب درایران منتشر کند. تا از گزند ناشران تبهکار درامان باشد.

اما درمعرفی این اثر: تلاش درجستجوی حقیقت و گشودن دریچه های تازه ایست، ازسیر تکامل ادیان. با این یادآوری که انسان نوپا از همان سرآغاز شکل گیری در دشت و دمن و غار، به دنبال پشتیبانی بوده قوی، تا با قدرت پنهانش ازاوحمایت کند. با ذهنیتی پا به بلوغ میخواهد از نیروئی آویزان شود، درخلوت وجلوت با او به درد دل بنشیند. درکناراین جستجو، از کشف هویت خود نیزغافل نمی مانّد. انگار پی برده که بی ستایش وپرستش، زیستن برایش مقدورنیست. بالاخره پیدامی کند. خدایش را پیدا می کند درهرلون و طیفی که پسندیده یا بزرگان برگزیده اند. اینجاست که نقش جادوگران قوم و قبیله در کشف ومعرفی خدایان، معنی پیدا می کند. در گشت و گذار این گستره هستی ست که خواننده درهرگوشه کره خاکی با خدایان گوناگون آشنا می شود . نور، باران، آفتاب، مهتاب، ستاره، آذرخش، گیاه، انس و جن و پری و مار و مور، خزنده و چرنده انسان و جماد؛ با جماعتی که هریک خود خدا هستند و نمی دانند یا دوست دارند که نباشند و می باید خدایی داشته باشند و با او عاشقانه به راز و نیاز بپردازند و در حمایتش بزیند. کتاب حاضر در تبیین این نیازهاست با اطلاعات تازه از مراحل رشد و بالا آمدن و نوسانات باورهای ایمانی مردم، در نقاط مختلف جهان؛ که نویسنده با پژوهشی فاضلانه درباره هریک سخن می گوید.

کتاب با پیشگفتاری کوتاه آغاز می شود و بعد :
کتاب اول شامل : خدا درماقبل تاریخ و تمدن های باستانی.(دین در دوران های ماقبل تاریخ – دین درتمدن های باستانی – خدایان مرده و فراموش شده)
کتاب دوم: دین درهندوستان و جنوب و شرق آسیا شامل (بخش اول دین درهندوستان – بخش دوم دین درچین و ژاپون)
کتاب سوم دین در خاورمیانه شامل (بخش اول: زرتشت و مزدیستا – بخش دوم : موسی و دین یهود – بخش سوم: عیسی و مسیحیت – بخش چهارم : محمد و اسلام – بخش پنجم بهائیگری – بخش ششم : پایان و نتیجه )
در پیشگفتار آمده است : « … هدف از نوشتن این کتاب، طرح یکی از پیچیده ترین مسائل حیاتی و تاریخی بشر به طور همگانی، و یافتن پاسخی منطقی به سئوالی است که تمام افراد بشر در طول عمر خود به آن می اندیشند و آن را جستجو می کنند. بگذارید تا عقاید ونظرات مختلف مردم آزادانه گفته شود تا درپرتو جرقه ها و درخشش های حاصل از تصادم عقاید و اندیشه ها، جوهر حقیقت پدیدارشود. بیائید تا با بازکردن پنجره های بسته، راه را برای ورود هوای تازه علمی و اندیشه های ناسفته به درون این محوطه مسدود، که به شدت بوی کهنگی به خود گرفته است، هموار کنیم. افکارنو با معتقدات کهنه موروثی به بحث و گفتگو بنشینند، عقل و خرد جانشین تعصبات کورکورانه دینی و معتقدات تحمیلی اجدادی گردند. همگان حاکمیت عقل را پذیرا شویم. از تعصب و لجاج بپرهیزیم. با تفکر و مطالعه بیشتر به کمک دانش و تجربه، آنچه را که عقل و منطق روا نمی دارند، دور افکنیم و طرحی نو دراندازیم» ص ب
سرآغاز کتاب با چنین سخنان پخته ومنطقی، از محتوای متن و هرآنچه در پی آمده است گواه می دهد و خواننده با اشتیاق، وارد گستره ای از تاریخ می شود که نخستین پدیده های فکری بشر اولیه درحال شکل گیری ست. جهانی اعجاب انگیز و تماشائی و صحنه های پرشکوه، رو به تکامل بشریت، که نویسنده با اشراف به مکتب داروینیسم، بحث را ازآنجا آغاز می کند. که تئوری داروین که دراواسط قرن نوزدهم وارد محافل علمی شد، اعتراض گسترده جهان مسحیت را برانگیخت. بدون شک اگر داروین دوقرن پیش در جهان حضور می داشت و از کشفیات خود بحث به میان می آورد، یه حکم کلیسا در تنوره های آتش، تبدیل به خاکستر می شد. ولی زمانه او عقلانیت بیشتر برذهنیت های مردم چیرگی داشت تا اوهام کلیسا. دکتر الفبا با نظمی سنجیده مراحل تکامل را با بیانی ساده و قابل هضم برای خواننده فارسی زبان نقل می کند. نثر روان او کمک می کند که کتاب برای هرنوع خواننده ولو با دانش و سوادی متوسط قابل مطالعه و درک باشد و این از مزایای کتاب است، کتابی که در کلیت، از پیچیده ترین واساسی ترین اطلاعات ادیان جهان؛ درقالب پژوهشی علمی خواننده را درگذشته های دور و دراز می غلتاند.
« … ازچگونگی و نحوه زندگانی انسان های اولیه اطلاعاتی در دست نیست. … هزاران سال از حیات انسان ماقبل تاریخ گذشت تا به عصر حجر قدیم و سپس به حجر جدید رسید و توانست اندک اندک از قوهء تفکری که طبیعت در وجود او نهاده بود، استفاده نماید. … آثار باقیمانده از دو گروه از انسان های متعلق به بعد از یکصدهزار سال قبل از میلاد مسیح، مثلا آثار نئاندرتال ها Neanderthales … وجود تحولاتی را از نقطه نظر باورهای دینی انسان ثابت می کند. نحوه آراستن قبور … نئاندرتال ها مردگان خود را با تشریفات خاص به خاک می سپردند …» ص ۳ – ۴
به روایت کتاب « در حدود سی هزارسال قبل از میلاد مسیح، نئاندرتال ها به تدریج جای خود را به دسته دیگری از انسان ها به نام ” انسان عاقل” اجداد انسان های امروزی واگذار کردند. » ص ۴
انسان عاقل با نقاشی و صورت نگاری واشکال حیوانات که درغارها به یادگار گذاشته این زمینه را فراهم ساخته که دانشمندان در کاوش ها «به این نتیجه رسیده اند که باورهای مردم این دوران به نحوی با سحر و جادو ارتباط داشته است.» و شاید کاربرد سحر و جادو و باور به اثرات آن ها از این دوران، در ذهنیت انسان پا به رشد نطفه می بندد. ترس و وحشت از عوامل و بلایای طبیعی آن ها را به سوی پرستش ناشناخته ها می کشاند. پرستش ارواح و تقدیم قربانی درزندگی مردم شکل می کیرد. ساحران و شمنان هدایت فکری مردم را به دست می گیرند. « همین دستورات و اعمال ساحران و جادوگران پایه ریشه اعتقادات اولیه مذهبی بشر را تشکیل دادند. … طبقه روحانیون قبایل، که بعدها به نام های برهمن، کشیش، و آخوند و القاب گوناگون دیگر درادیان و مذاهب پیدا شدند، مدعی بوده و هستند که راه دسترسی به خدا و اجابت درخواست بندگان دراختیار و انحصار آنان می باشد … اعتقاد به وجود جن، همزاد، دیو و فرشته نیز از همین اعتقادات انسان پایان دوره حجر جدید و باورهای مربوط به ارواح سرچشمه گرفته است.» ص ۹
ترس و وحشت ازعوامل و بلایای طبیعی آن ها را به سوی پرستش ناشناخته ها می کشاند.
اعتقاد به روح غیبی و قوای فوق طبیعت یادمانده هایی ازدوران های بشر اولیه است که امروزه نیز در بین مردم جهان نفوذ دیرینه خود را حفظ کرده است.

دکتر الفبا در فصل اول زیر عنوان «خدا دربین النهرین» با شرح جغرافیائی و طبیعی این سرزمین کهن، در تبیین تمدن ها و ادیان دراین منطقه، دست خواننده را می گیرد و با خود به کناره دجله و فرات و خلیج فارس می برد ودر کلبه های چوبی و نئی پای صحبت ماهیگیران می نشاند و ازشهرهای اور و اما و نیپور و ارک و لاگاش و بابل عبور می دهد و درگشت و گداری فکری، تصویرِ تاریخ گذشته و حوادث آن سال های دور ودراز را در ذهن خواننده زنده می کند.
«خاورمیانه سرزمینی است که بزرگترین ادیان امروزی بشر از قبیل یهود و مسحیت و اسلام را در دامان خود پرورش داده و بزرگ کرده است.» ص ۱۴
پرستش خدایان با نغمات ساز و آواز توام بود و برای نرم کردن دل خدایان، آهنگ های دلپذیر می سرودند. هرگاه دعا و نماز و ساز و آواز نظر لطف خدارا جلب نمی کرد، به کاهنان متوسل می شدند. مبالغ هنگفتی به آنان می پرداختند تا کاهنان با افسون و سحر و جادو نظر موافق خدایان را جلب نمایند.» ص ۱۶
سازماندهی و اقتدار کاهنان با وجود خدایان متعدد درتمدن سومر، و هوشمندی آن طبقه که خود را نمایندگان خدا معرفی می کردند، خواننده ایرانی مسلمان را به قلب حوادث گذشته می کشاند. و در مطالعه ای گذرا متوجه می شود که روحانیت امروزی از همه نوعش – یهودی و مسیحی و اسلامی – مرده ریگ کاهنان سومر هستند عینا با همان نیرنگبازی ها و رذالت ها. اگر به این روحانی ها هم کم برسد به بهانه ارضای خاطر مبارک خدای متعال، بندگان خدا را بیشتر تیغ می زنند. تا دل معبود خود ساخته را به دست بیاورند. طمع و رشد زیاده طلبی به جنگ های بین شهری می انجامد.
«کاهنان پس از تثبیت اقتدار خود درشهر، به خیال بسط قدرت افتادند. جنگ بین شهرها آغاز شد. این جنگ در حقیقت جنگ بین خدایان بود. هر شهری که مغلوب میشد خدای آن شهر اقتدار خود را از دست میداد. و مردم آن شهر مجبور به پرستش خدای شهر فاتح بودند. ص ۱۷ – ۱۸
از فحوای این نقل قول چنین استنباط می شود که نخستین جنگ های بشری توسط کاهنان آغاز می شود. یعنی اولین پایه گزاران تجاوز و ویرانگری را روحانیان و منادیان خدا برعهده داشتند.
«تا زمانی که سمت کاهنی به مقام شاهی ملحق نشده بود شاهان با دادن رشوه، آسایش و زندگانی مرفه و مجلل کاهنان را تأمین می کردند و کاهنان نیز متقابلا با تأیید اعمال شاه دراستفاده از اختیارات مطلق و مستبدانه، از او حمایت می نمودند … کم کم عبارت «شاه – کاهن نماینده خدا در روی زمین» دراساطیر سومری – آکادی راه یافت … » ص ۱۸
این روایت ها تاریخچهء جفت و جور شدن تاج و عمامه را که درتاریخ ایران با سابقه کهنی جا خشک کرده و ماندگار است ، روشن می کند. همچنین ادعای الوهیت کاهن را. که به دنبال لقب شاه یدک می کشد و میشود خدا. خدا شدن شاه و یا شاه شدن خدا را قرن هاست که ملت ایران با گوشت و استخوان تجربه کرده و با تاریخش عجین اند با زخمه های کهنهء قدرتِ خدائی شاهی کونه بسته درذهن و روانش؛ تا به امروز که ربع قرنیست زیر چتر شوم سلطنت فقها – یا خدا ملائی – در زندانی به وسعت ایران؛ بالاسر نعش عزیزانش مویه می کند.
درفصل سوم: نویسنده از خدایان متعدد یونانی ها حکایت های تاریخی و مستند فراوان دارد که خواننده را با دنیای فکر و اندیشه و اساطیر آشنا می کند. از یک یک خدایان مقیم کوه آلپ اسم می برد و درمعرفی هریک که دوازده تن بوده اند ازخواص و کیفیت وکاربرد خدائی شان اطلاعات تازه ای را در اختیار خوانندگان می گذارد. درافسانه خدایان یونان می گوید: « پرومته سازنده و پدیده آورنده انسان است هم او بود که با کمک دریا و زمین، گل نخستین انسان را بسرشت و قالب زد و بعدا آتنا، روح دختر زئوس در آن گِل دمید و آدم به وجود آمد. پرومته به آدم کشاورزی، صنعت و علوم دیگر آموخت.» ص ۳۹ . درزیرنویس توضیح می دهد که « شرح مفصل این بخش از اسطوره ء خدایان یونان را بعدا از زبان افلاطون خواهیم شنید.»
این بخش از کتاب، سرشار از فکر و اندیشه است و خواننده را در دگرگونی های جهان اسطوره غلت می دهد همچنان در فصل چهارم «خدایان در روم باستان» که نویسنده بعد از بررسی اجتماعی رومیها، شمه ای از علاقه آن ها را به امور کشاورزی شرح می دهد. می نویسد: « … چون رومی ها قومی زراعت پیشه بودند، توالد و تناسل، تکثیر درختان و بارورشدن نباتات و گیاهان، کانون فکری آنان را تشکیل می داد. بهمین مناسبت خدایان اولیه روم تماما در ارتباظ با امور زراعی و باروری درختان بودند … رومیها برای هریک از امور کشاورزی مورد علاقه خود روحی قائل بودند» ص ۵۱ – ۵۰
میترا پرستی که در آئین زرتشتی ریشه عمیقی دارد و بنا به روایت تاریخ ، رومیان از ایرانیان کسب کرده اند، به گفته دکتر الفبا در بخش «میترا پرستی»، «مقام ارجمندی دربین رومیها و تمام مستملکات روم، دراروپا و آسیا پیدا کرد. آثار میترا پرستی دراشعار استاتیوس (Statius) که به سال ۹۶ قبل از میلاد در رم درگذشت دیده می شود. … نفوذ میترا پرستی تا آنجا پیش میرود که روز ۲۵ دسامبر، یعنی روز جشن تولد میترا، به عنوان روز تولد عیسی پذیرفته شد وهنوز نیز درکلیه کشورهای کاتولیک و پروتستان، این مراسم با تشریفات خاص رواج دارد. ۵۶- ۵۵

*******

کتاب دوم : دین درهندوستان و جنوب و شرق آسیا. نویسنده در این بخش از چهار دین زنده جهان: هندوئیسم – بودیسم – جنیسم و سیکیهیزم بحث را آغاز میکند و اطلاعات زیادی از پیدایش و سیر تحولی این ادیان در اختیار خوانندگان می گذارد.
در هندوئیسم آمده است : «درآغاز نه هستی بود و نه نیستی. نه هوا بود و نه دربالای آن آسمان. هیچ چیز از هیچ نوع، حرکتی نمی کرد و کسی نبود که چیزی را به حرکت درآورد. نه مرگ بود و نه زندگی. نه روشنائی نه تاریکی تنها یک چیز بود و دم میزد. اما دم از او بیگانه نبود. آری یکتا بود. از من مپرس که یکتا که هست؟ وچه کرد؟ و چگونه این جهان را به وجود آورد؟ اگر بگویم دراو تمایلی پیدا شد و روح و حرکت را به وجود آورد، او را با خودهمانند کرده ام. کیست که بگوید جهان چگونه بوجود آمد؟ تنها یکتا می داند که جهان چگونه بوجود آمد. او که دربالای آسمان براین جهان حکمفرماست، این راز را می داند، یا که شاید او هم نمی داند.» ص ۶۳
هندوان نیز با داشتن خدایان متعدد (دراین کتاب حداقل پانزده خدا باهویت و مشخصات و مراسم عبادی اش معرفی می شود) بنا به اظهار دکتر الفبا: «آنچه امروزه به نام دین دربین هندوان رواج دارد، ترکیبی است از همه گونه باورهای درهم آمیخته و اوهام و خرافات گوناگون، اعتقاد به ارواح خیر و شر و بت پرستی، حیوان پرستی، طبیعت پرستی و غیره. هندوئیسم اعتقادات مختلف و گاه ضد و نقیض را دربرمی گیرد.» ص ۷۴
نویسنده دردنباله این بحث ازاعتقادات اکثریت مردم به وجود خدای واحد بحث می کند ولی کتمان نمی کند که همان بنده خدا ممکن است به خدایان دیگری نیز ایمان داشته و « دربرابر خدایان دیگر، بعنوان جلوه ای از همان خدای مورد اعتقاد خود، زانو بزند.» ص ۷۵
قبل ازمطالعه این بخش، هرگز تصور نمی کردم که هندوها از چنین آزادگی و تسامح عقیدتی برخوردار باشند. در مقایسه با تعصب و خشک اندیشی یهود واسلام این قبیل آزادی و آزادگی برایم تازگی داشت. به احتمال قوی اینگونه خصلت های تسامح و تساهل، دربستر فرهنگی والا، به فرزانگی و تعالی انسان متمدن یاری می رساند.
اطلاعات جالبی درباره دین جنیسم (Jainism) و مناسک مذهبی و همچنین پیدایش بودیسم و شرح حال بنیانگزارش از خواندنی ترین بخش های این فصل از کتاب است. به عقیده نویسنده کتاب سیکیهیزم پلی است بین دو دین اسلام و هندو. « بنیانگزارش نانک (Nanak) نخستین کسی نبود که در راه تلفیق وهماهنگ نمودن دو دین اسلام وهندو قدم برداشت. قبل ازاوکسان دیگری مانند راماناندا و شاگردش کبیر پنتیس همین راه را پیموده بودند و مقدمات کار را برای نانک فراهم آوردند.» ص ۱۱۱
بخش های خواندنی از ادیان چین و ژاپن و کنفوسیونیسم با اطلاعاتی تازه، خواننده را چنان غرق مطالعه می کند که لحظه ای کتاب را نمی تواند از خود دور کند. درباره چگونگی خلقت جهان، اساطیر چینی می گویند:
«درابتدا گیتی آشفته و درهم بود. نظم و ترتیبی وجود نداشت. زمین و آسمان معلوم نبود. همه آشفته و مغشوش بود. در حدود چهار میلیون سال قبل، نخستین آدم به نام پان کو (Pan Ku) به وجود آمد. او به تدریج رشد کرد و چندین برابر انسان امروزی شد. سپس به کار نظم جهان پرداخت. با قلم و چکش آهنین خود هیجده هزار سال کار کرد و کار کرد تا توانست زمین و آسمان را ازهم جدا کند. خورشید وماه و ستارگان را در آسمان، در محل های خود مستقر سازد. بعد به کار زمین پرداخت. دریاهارا به وجود آورد و کوه هارا برافراشت و اراضی مزروعی را ایجاد کرد. وقتی که مرد هر قسمت از بدن او یکی از کوه های مقدس چین شد. از نفس او بادها، از صوت او رعد، از استخوان های او فلزات، از قطرات عرق او باران و از حشرات و کرم هائی که از بدن او تولید شده بودند، آدم ها به وجود آمدند.» ص ۱۲۵
نویسنده با شمردن مزایای اخلاقی دین کنفوسیوس که دربین مردم چین از احترام والائی برخوردار است، اشاره جالبی دارد به موقعیت زنان در چین. می نویسد: «دین کنفوسیوس با تمام مزایای اخلاقی و کوششی که برای ایجاد جامعه ای سالم می نماید، زنان را در سطحی به مراتب پائین تر از مردان قرار داده است و عقیده دارد که اگر بین زن و مرد تمایزی قائل نشویم، بی نظمی به وجود خواهد آمد.» ص ۱۴۶
دین در ژاپون : با این شعر زیبای هیتو مارو (Hitomaro) شاعر قرن ششم میلادی آغاز می شود.
«ژاپون سرزمینی نیست که مردم آن نیازی به نیایش داشته باشند. زیرا که خود یک موجود الهی است.» ص ۱۴۷
دکتر الفبا در یررسی دین ژاپون اشارات بسیار زیبائی دارد که خواننده را با مظاهر طبیعی و زیبائیهای جهان آفرینش در سیر و سفری خوش می غلتاند . به این پیام توجه کنید: «در معبد درونی (Naiku) یک آئینه مدور که سمبل قرص خورشید است، و بنا بر نوشته های مذهبی شینتو از طرف الهه آفتاب، به اولین امپراطور هدیه شده است، وجود دارد : ” فرزند من، تو به این آئینه نگاه میکنی تصور کن که به من نگاه میکنی. امیدوارم برای تو یک آئینه مقدس باشد”.» ص ۱۵۰ .
لطافت کلمات، مهر سرریزِ و گوهر پاک نور وآفتاب را، به جان خواننده تزریق می کند.

کتاب سوم: دین در خاورمیانه:
نویسنده بعد از شرح کوتاه و مفیدی درباره محل تولد زرتشت از بلوغ فکری این پیامبر بزرگ و اندیشمند ایرانی بحث می کند. می نویسد: «در بیست سالگی بدون موافقت والدین، ترک خانه پدری گفت و درجستجوی نور حقیقت برآمد. در سی سالگی بحران فکری او به حد کمال رسید. مکاشفاتی بر او دست داد و به پیشگاه اهورا مزدا باریافت.” ناگهان شبحی که بلندی قامت او ۹ برابر انسان بود بر او ظاهر شد.” پس فرشته به او گفت تا روان پاک خود را آماده صعود به آسمان ها در پیشگاه اهورا مزدا نماید. زرتشت اطاعت کرد و به آسمان ها رفت. پیرامون خدای بزرگ، فرشتگان بسیار بودند. پرتو تابش فرشتگان به حدی بود که سایه زرتشت محو گردید. اهورا مزدا به زرتشت نظر افکند و به او تعلیم داد و او را به پیغمبری برگزید و امر به تعلیم حقایق و آئین بهی داد.» ص ۱۶۲

داستان صعود زرتشت به آسمان و ملاقات با اهورا مزدا، به همان ترتیبی است که قرن ها بعد در داستان معراج پیامبر اسلام به آسمان و ملاقات با خدا به همراه جبرئیل تکرار می شود. زرتشت را هم فرشته به آسمان می برد. پس، فرشته، مولود فکر و فرهنگ عرب نیست. دربین ایرانیان نیزاین توهمات رایج بوده است. با این حال این نکته را نباید فراموش کرد که زرتشت وقتی صحبت از شبحی بلند می کند، «وهومنه ” بهمن – پندار نیک”» را نیز به دنبالش می آورد. زیرنویس ص ۱۶۲. درحالی که مورخان اسلامی معراج حضرت محمد را یک امر قطعی و مسلم میدانند و کاری هم به این ندارند که این مدعا با عقل و منطق هستی در تضاد است. حتا با فرمایشات آن حضرت نیز ناخواناست. وقتی خود رسول الله می فرمایند :
«” انا بشرا مثلکم” من هم انسانی هستم مثل شما». چه نیازی به این گونه پیرانه بستن هاست. اگر دیگرانی بودند که به آسمانها رفته و با خدای متعال ملاقات کرده بودند، چه جای بحث و جدل؟ ولی، وقتی این دروغها نهادینه می شود؛ این فکر قوت می گیرد که در راه بی اعتبار کردن اسلام، چه دستهای قوی و خودی درکار بوده و هست!
در آئین زرتشت، برخلاف ادیان الهی، رابطه ها زمینی ست. از جهنم و عذاب و مکافات های آتش سوزان خبری نیست.
«زرتشت رابطه انسان با اهورا مزدا را، برپایه دوستی و رفاقت بنا می کند نه براساس ترس از عذاب دوزخ و اطاعت محض. او از خداوند به همانگونه که از دوست خود طلب یاری می کند، استمداد می طلبد. اطاعت از اهورا مزدا توام با عشق و احترام است.» ص ۱۷۱. فروهر سوشیان از باورهای زرتشت است « سوشیانت نجات دهنده موعود است که پس از آن آخرالزمان خواهد شد.» ص ۱۷۵
در سراسر آئین زرتشت، از آدم و حوا و داستان های آفرینش انسان که در مجموع بی اساس و موهومند، کوچکترین نشانی نیست. اساس تفکر زرتشت بر زندگی زمینی و برپایه «گفتار نیک . پندار نیک. کردار نیک» استوار است. زرتشت سعادت جامعه انسانی را در مهر و محبت و آزادگی واحترام به همنوعان خود میداند. در سروده ای می گوید: «ای خداوند جان و خرد تو به بندگان خود نیروی اختیار راه نیک و بد بخشیدی تا راهی را برگزینند که راهنما به آن گرویده . انسان آزاده و راست دین، با اراده کامل و آگاهانه راستی را برمی گزیند.» ص ۱۷۰
در باره اعیاد و جشن ها و بزرگداشت ماه ها که درهریک مراسم خاصی برگزار می شد؛ در باره فروردینگاه آمده است «درآن روز فره وش ها یا ارواح از آسمان به دیدار بازماندگان خود به زمین می آیند ازاین رو برای شادباش و خیر مقدم آنان بر سر کوه ها آتـش می افروزند و مراسم خاصی برپا می دارند.» در زیرنویس همان صفحه آمده است که «شب قدر و آیه ۴ سوره قدر تحت تآثیر افکار و باورهای فروردینگاه در قرآن آمده.» ص ۱۷۹.
این جا خاطره ای به نظرم رسید که سال ها پیش در قره داغ آذربایجان در روستایی حوالی ورزقان شاهد بودم. شب چارشنبه سوری بود که اهالی روستا در پشت بام ها آتش روش کردند. پرسیدم چرا توی حیاط خانه ها این کاررا نمی کنید؟ حاجی خان نامی که در ورزقان قهوه خانه داشت پاسخ داد قدیم ها اهالی روستا می رفتند بالای کوه یا بلندترین تپه وبا بر افروختن آتش نذرونیاز می کردند و درمیان هلهله وشادی به پایکوبی و رقص می پرداختند. ولی سالهاست که آن مراسم به تبعیت از شهریها به خانه ها منتقل شده است. من که از شنیدن این قصه به فکر بودم آن روزها نتوانستم رابطه چارشنبه سوری را با نذر و نیاز آن هم بالای کوه بفهمم تا کتاب «وانسان خدا را آفرید» را خواندم یاد آن خاطره افتادم. شاید مراسم آن روز روستائیان، یاد مانده هایی از روزگاران کهن است.
دین زرتشتی، اولین دین توحیدی است که درآن از بهشت و دوزخ و دنیای دیگر و روز رستاخیز سخن گفته و همین عقاید منشاء باورهای متشابهی درادیانی که بعدها با این دین در تماس بوده اند، گردیده است.» ص ۱۸۱

از صفحه ۱۹۲ تا صفحه ۴۳۹ با شروع بخش دوم درباره موسی و دین یهود و دردنباله آن عیسا و مسحیت مطالب خواندنی بسیار با ارزشی آمده است که برای خواننده فارسی زبان، جلوه های خاصی دارد. نویسنده، روایت های زیادی از تاریخ و سرگذشت آن دو دین را روشن می کند؛ به خصوص بااشاره به ویژگی هائی در سیر تکامل مسحیت ؛ پژوهش های تازه ای در اختیار مخاطبین می گذارد. با چنین صداقت و امانتداریست که تعمق در متن حوادث تاریخی، توانائی و لیاقت نویسنده را برجسته می کند.

از صفحه ۴۴۰ به بعد بخش چهارم «محمد و دین اسلام» شروع می شود با شرحی موجز از وضع جغرافیائی و اقتصادی و اجتماعی شبه جزیره عربستان. این بخش از کتاب اطلاعاتی درباره بت های مورد پرستش قبایل عرب و تاریخچه خانه کعبه با بت های موجود درآن . و حوادث تاریخی «جامعه عرب مقارن ظهور اسلام» همچنین رشد و بلوغ پیامبراسلام و رسیدن به مرحله نبوت ومدعای پیامبری و از میان برداشتن موانع سرراه قدرت که در بستر حوادث آن روزگاران گذشته چگونه با فکر و تدبیری ژرف موفق می شود رسالت خود را به اشراف و سران قبایل بت پرست عربستان تحمیل کند وآن همه گردنکشان را به زیر بکشد و انبوهی از مدعیان ریز و درشت را زیر یوغ فرمانش درآورد! و داستان هایی از جنگ ها پیروزی ها و شکست ها. و سرانجام با موفقیتی استثنائی، و شگفتا که خواننده درکوران مطالعهء حوادث آن روزگاران، بذر خشونت های امروزیِ پیروان اسلام را درشکل گیری نهادهای نوپای گذشته به شفافیت می بیند. خونریزی ها، نهب وغارت ها و کشورگشائیها، در گستره خیال بال و پر می گیرد و نیروی غالب غلیان قدرت؛ که معنویت را از اصالت و پاکیزگی تهی می سازد.
با گذر از حوادث طوفانی ست که سرانجام، پیامبراسلام با تدوین قرآن به زبان عربی، شاهکاری آفرید که بی تردید به خلع دشمنان و مدعیانش انجامید. در واقع با عربی کردن زبان خدا، برای عرب، یک هویت جاودانه بخشید و این بزرگترین راز موفقیش بود که از هوش و تدبیر و کفایت خارق العاده رسول خدا گفتنی ها دارد. جمع آوری مردم و روسای قبایل پراکنده زیر یک چادر و قدرتنمائی در مقابل گردنکشان وازبین بردن دشمنان و به ویژه استفاده از نام خدا و نزول آیه درهرحرکتی که خود تشخیص می داد، و ده ها روش های بنیادی و سیاستمدارانه، با تغییرات موضعی، منزلت ایشان را درموقعیتی قرارداد که توانست در کنارهویت بخشیدن به عرب؛ رسالت خود واسلام را در تاریخ جهان تثبیت کند.
کتاب بحث کوتاه و معرفی جالبی دارد درباره «فرق مختلف اسلامی» درباره معتزله – مکاتب حنفی – مالکی – شافعی – حنبلی و مکتب شیعه و بهائیگری و فرقه احمدیه درهندوستان.
دکتر الفبا در برگ های پایانی کتاب می نویسد:
«ایمان به یک سلسله افکار پیش ساخته و اصولی که درگذشته دور به اقتضای زمان و مکان وضع گردیده، موجب عقب ماندگی فکری و محروم شدن از واقع بینی و دانش پژوهی بشر شده و او را به وادی تعصبات کورکورانه کشانده که به نوبه خود باعث رودرروئی انسان ها و خشونت وکشت و کشتار و تخریب بی حساب گردیده است» همچنین اضافه کند:
«آنچه مسلم است اگر ما هزاران بار ازاین افسانه ها بسازیم و هزاران کتاب مقدس بنویسیم، هیچگاه به عظمت و قدرت خداوند پی نخواهیم برد. هیچ کوزه ای قادر به شناخت صفات و خصوصیات کوزه گر خود نیست. ما وقتی می توانیم گوشه ای از جلال کبریائی خداوندی را دروهم خود متصورکنیم که به کوچکی خود دربرابر جهان هستی پی ببریم.» ص ۶۳۴
نویسنده قبل از بسته شدن کتاب و پایان دادن به پژوهش، از یک راز علمی بزرگ که شاید از دیدگاه خیلی ها و نه تنها ازمتدینین جهان، به خصوص پیروان دین مبین اسلام بلکه از نطر بخش عمده ای از آگاهان نیز پنهان مانده است، پرده برمی دارد. این جا بخش های کوتاهی از آن را انتخاب کرده به اطلاع خوانندگان میرسانم :
« … کهکشان ” اندرومه ” که از سایر کهکشان ها به کهکشان راه شیری نزدیک تر است، دارای صدها میلیون ستاره است که بزرگی خورشید ما نسبت به هریک از آن ها چون یک ستاره کوچک معمولی است. در سایر کهکشان ها، ستارگان نورانی وجود دارند که دو هزار میلیون بار از خورشید ما بزرگترند و سیاره های بزرگ دیگری نیز موجودند که هنوز دوران یخبندان و انجماد شدید را طی می کنند … به موجب نظرات ” مارتین بل ” ستاره شناس معروف رصدخانه کمبریج، و ” لومتر ” کشیش و دانشمند بزرگ بلژِکی، جهان در ۱۰ تا ۱۵ میلیارد سال پیش، دراثر انفجار بزرگی که قدرت آن خارج از تصور آدمی است به وجود آمد وکهکشان ها به اعماق فضای لایتناهی از هر طرف پرتاب شدند. نیمی از نیروی عظیمی که موجب انفجار شد، آزاد و برای پرتاب ستارگان به کار رفت. … میلیون هاسال گذشت تا دراثر سرد شدن جهان هستی، پیدایش اتم های پایدار امکان پذیر شد. وقتی الکترون ها دراتم ها پایدار شدند و نور توانست آزادانه از آن ها عبور کند جهان ناگهان شفاف شد. ماده از پروتون ها و نوترون ها و الکترون ها به وجود آمد و حیات شکل گرفت … ص ۶۳۶ – ۶۳۵

این نوشته برگزیده کوتاهی ست از بررسی های دکتر الفبا که با سعه صدر در یک اثر قابل تقدیر جمع آوری و به فرهنگمداران ایران هدیه شده است.
امید است که شرایطی فراهم آید و این کتاب سودمند پژوهشی درایران چاپ و در دسترس عموم قرار گیرد.

نویسنده کتاب: «دکتر اکبر بهرامی» که سال ها پیش درلندن درگذشت. به آرزوی نشرکتاب درایران نرسید، اما از انتشار کتاب درخارج بسیار خوشحال بود و درنهایت آرامش از هستی رهید .
روانش شاد بادا.

جوابی بنویسید

ایمیل شما نشر نخواهد شدخانه های ضروری نشانه گذاری شده است. *

*