پرحرفی و لذت بردن از گفت و شنید، از جملۀ بارزترین صفات عمومی فرهنگ خیابانی ایتالیاست. تا جایی که حتا هر نگاه غیرحرفهای و توریستیای هم میتواند بهسادگی این مشخصۀ متمایزکننده را در میان ایتالیاییها سراغ کند.
ایتالیاییها به تأثیر از هوای گرم و مناسب مدیترانه و میراثداری از فرهنگ گفتگوی یونان باستان، از جملۀ مردمانی هستند که به صحبت کردن و گپ زدن روی بسیار خوشی نشان میدهند و ساعات متمادی از وقتشان را صرف حرف زدن با دوستان و آشنایان و هم محلیها در کوچه پس کوچهها و میدانهای شهر میکنند. در این میان معماری شهر و وجود میدانهای وسیع و فورومهای جامع نیز به گسترش این فرهنگ دامن زده است. فورومها، همان بازار و میعادگاههایی اند که از قدیم در ایتالیا مرسوم بودهاند. میدان در ایتالیا به مثابه مکانی است که در آن بیشترین استفاده از کلام و زبان جریان دارد.
در تمام شهرهای ایتالیا، چه بزرگ و چه کوچک، قسمتی مرکزی به نام “چنترو استوریکو” وجود دارد که مرکز تاریخی و هستۀ نخستین شهردر آنجا شکل گرفته است. بعدها شهرها لایههای جدیدتر و تازهتری پیدا کردهاند و رشد جمعیت شهر، لایههای فراوانی بر قسمت اصلی افزوده است. اما از پس گذر سالیان، همچنان هستۀ اصلی زندگی سنتی اجتماعی در همان قسمت کوچک تاریخی شهر جریان مییابد.
روال مرسوم شهرسازی در ایتالیا از دیرباز اینگونه بوده است: قسمت تاریخی شهر، از کلیسای جامع، شهرداری و میدانهایی تشکیل میشود که زمینۀ اجتماع مردم را فراهم میکند. در ایتالیای امروزین و به تبعیت از سنت دیرین زندگی در این کشور، مردم پس از ساعت کاری به میدانهای اصلی شهر میروند و از نخستین ساعات بعد از ظهر تا پاسی از شب را به گپوگفت سر میکنند.
همین استفادۀ فراوان از زبان و کلام در فرهنگ ایتالیایی باعث شده است که زبان ایتالیایی علیرغم نفوذ امپراطوریهای پرشمار دیگر در نقاط و دورههای مختلف تاریخی در این کشور، ثابت و از گزند تغییر و استحاله در امان بماند.
میدانها البته از جوانب دیگری نیز به شکلگیری فرهنگ اجتماعی ایتالیا، مدد رسانیدهاند. علاوه بر حضور کلیسای جامع و شهرداری که نیازهای اولیۀ روزمره را مرتفع میکنند، قهوهخانهها و رستورانها و مغازههای شناختهشدۀ شهر نیز در همین میدانهای اصلی واقع شدهاند. وجود همین مکانهای تجمع، میدانها را از یک جلوۀ هنر معماری به یک نمونۀ مهم برای درک بهتر از جامعه سوق دادهاند و باعث شدهاند تا این میدانها بیشتر بهسان فورومی برای گردهمآیی مردم و بستری برای رواج زندگی باشند.
نکتۀ دیگری که شهروندان را به سوی میدانها میکشاند، باور و اعتقاد به دین و مسیحیت است که هنوز هم در بسیاری از لایههای فکری شهری (خصوصاً شهرهای کوچکتر) رسوخ دارد. میتوان اینگونه گفت که علاوه بر جلوههای پرشکوه معماری کلیساهای جامع که از دورۀ حاکمیت کلیسا بر شهر به یادگار باقی ماندهاند و حالا نمادی از زیبایی شهر شدهاند، این مکانهای مقدس برای نیایش و راز و نیاز با پروردگار هم مورد استفادۀ مردم قرار میگیرند و بسیاری از آنها روزشان را با نیایش پروردگار در کلیساهای مرکزی شهر آغاز میکنند.
ایجاد فضایی برای عرضۀ کالا توسط فروشندگان دورهگرد و مکانی برای ارائۀ هنرهای گونهگون توسط هنرمندان ناشناخته نیز از جملۀ دیگر موارد استفاده از میدانها در فرهنگ و زندگی ایتالیایی به حساب میآیند. در بسیاری از شهرهای ایتالیا، بازار روزانۀ میوه و تربار در همین میدانها برپا میشوند و هنرمندان ناشناخته نیز از فضای میدان برای ارائۀ هنر و تواناییهاشان استفاده میکنند. تا جایی که حضور همین هنرمندان خیابانی در برخی میدانها به گونهای بدل به ویژگی فرهنگی شهر شده است. میدانهای “نوونا” در رم، “سن مارکو” در ونیز و “مجوره” در بولونیا از جملۀ میدانهایی هستند که به واسطۀ حضور همین هنرمندان خیابانی، در میان مردم و گردشگران کنجکاو، شهرت عمومی پیدا کردهاند.
عکس از : محمد صادقی