گزیده خبرهای اقتصادی هفته ۹۸ – ۲۰
دونالد ترامپ در گزارش سالانه خود به کنگره امریکا اشلره ای هم به روابط با حکومت اسلامی ایران داشت. او ضمن دفاع جانانه از کشتن قاسم سلیمانی به عنوان بزرگترین تروریست در منطقه، بار دیگر بر روی خواسته های امریکا از حکومت اسلامی انگشت گذارد و گفت : ” رژیم ایران باید دنبال کردن برای رسیدن به سلاح اتمی را رها کند. گسترش ترور، مرگ و نابودی را متوقف سازد و برای زندگی بهتر مردم خودش شروع به کار نماید. به خاطر تحریم های قدرتمند ما، اقتصاد ایران در شرائط بسیار بدی است. اگر ایرانیها بخواهند، ما میتوانیم کمک کنیم تا در زمانی خیلی کوتاه این وضعیت بهتر شود. رهبران ایران شاید یا غرور بیش از حد دارند، یا مرتکب حماقت میشوند ولی تصمیم با آنها است” .
روز بعد از سخنرانی ترامپ، خامنه ای هم در یک دیدار نمایشی با جمعی از اقشار جامعه که به مناسبت ۲۲ بهمن و همچنین تاکید بر مشارکت مردم در انتخابات مجلس شورای اسلامی برگذار شده بود، سخن خود را مانند همیشه با ناسزا گویی به امریکا واسرائیل و دشمن دشمن کردن های همیشگی، نوک پیکان حمله را متوجه شخص ترامپ نمود و با محور قرار دادن طرح صلح امریکا برای فلسطین که تحت عنوان ” بزرگترین معامله قرن ” رسانه ای شده است متمرکز کرده، آنرا طرحی احمقانه، خبیثانه و شکست خورده خواند و پیش بینی کرد که مرگ این طرح زودتر از مرگ ترامپ اتفاق خواهد افتاد.
با وقوع حوادث خونین واقدامات وحشیانه و غیرانسانی سپاه پاسداران در چند ماه گذشته ، از کشتار بیش از ۱۵۰۰ نفر از جوانان کشور در تظاهرات ضد حکومتی و زندانی کردن هزاران نفر در روزهای پایانی آبان ماه گرفته، تا سرنگونی هواپیمای اوکرائینی در اثر شلیک موشک سپاه پاسداران، که به کشته شدن ۱۷۶ نفر سرنشینان آن منجر گردید، زیر دست و پا رفتن بیش از ۷۰ انسان در مراسم خاک سپاری قاسم سلیمانی و بگیر و ببند و سخت گیریهای فله ای اخیر از میان روزنامه نگاران، دانشجویان و فعالان سیاسی، توسط دستگاه های امنیتی که تماما با ابراز رضایت شخص خامنه ای صورت گرفته، بیانگر یک واقعیت، یعنی پریشان حالی این دیکتاتور عمامه به سر میباشد، که بیشترآثار درماندگی و بلاتکلیفی یک حاکم مفنگی به پایان خط رسیده را به نمایش میگذارد تا موقعیت یک رهبر مقتدر و مسلط بر اوضاع. با این وجود او که می بیند ملتی برعلیه او برخاسته و ابر و باد و مه خورشید بر ضد او به حرکت درآمده، معهذا باز هم دست از دیکتاتور بازی بر نداشته و در پیام ارسالی بمناسبت پنجاه و چهارمین نشست اتحادیه انجمن های اسلامی دانشجویان در اروپا اینگونه دروغ پردازی میکند: “ امسال نشست شما در میانهی حوادث مهمی برگزار میشود که هر یک از جهتی نشانه عظمت و اعتبار ایران اسلامی و ملت انقلابی آن است. شهادتها، قدرت نمائیهای نظامی، حضور بینظیر مردمی، روحیه قوی و عزم راسخ جوانان، در کنار هزاران مجموعهی فعال در عرصه دانش و فنآوری و نیز رویکرد دینی و معنوی در بخش عظیمی از جوانان سراسر کشور، همه از سر برآوردن یک پدیدهی یکتا در جهان امروز خبر میدهد. پدیدهای که میتواند در آیندهی تاریخ تاثیرات عمیق و تعیین کننده بگذارد. گام دوم انقلاب اسلامی باید بتواند به حول و قوه الهی این پدیده را به کمال برساند و به ثمر بنشاند”.
چندی قبل خامنه ای دریکی از سخنرانیهای خود اصطلاح ” من سیاسی نیستم، من یک انقلابی هستم” را بکاربرد، این اظهار نظر ” فقیهانه ” هرچند که میتوانست وسیله ای برای راه اندازی یک موج تبلیغاتی وسیع گردد. لیکن حکومت نقش تبلیغاتی به آن نداد و چنین تشخیص داد تا این شعار را با توجه به جو سیاسی نامناسب موجود به نمایش انقلابی گری خامنه ای تبدیل نکند . با این وجود اینکه خامنه ای با وجود اطلاع از جو ضد انقلابی حاکم هنوز خود را انقلابی مینامد و اجرای گام دوم انقلاب را به مردم بشارت میدهد، نمیتواند از سر نادانی و غرور باشد. از این رو میتوان چنین برداشت کرد که او با نگاه به تحولات سیاسی رخ داده و پیش رو راه حل ” بهترین دفاع حمله است” را انتخاب کرده باشد و چنین الغا کند که جامعه باید خود را برای گذار از فاز دوم انقلاب آماده سازد.
او در واقع میخواهد به نوعی نظریه تروتسکی کمونیست معروف زمان شوروی را در قالب اسلامیزه شده اش که اصلا در قد و قواره او نیست را کپی کند. ( تروتسکی یکی از سران حزب بلشویک شوروی سابق و در واقع نفر دوم پس از لنین بود که اعتقاد داشت تفکر و ذهنیت انقلابی باید زنده و فعال بماند، درغیراینصورت انقلاب به انحراف کشانده شده شعارها و ایده های آن استحاله میگردد. از اینرو اعتقاد به انقلاب جهانی داشت که در نهایت جان خود را نیز برای حفظ این عقیده از دست داد ).
او تصور میکند که در قرن بیست و یکم و عصر اینترنت میتواند ا ز درون یک نظام حکومتی پوسیده و فاسد قرون وسطی در نقش یک تروتسکی کوچولو و عروسکی اسلامی ظاهر شده و مشگلات لاینحل جامعه را با دوز و کلک های آخوندی حل و فصل کرده و به خیال خود یک نهضت اسلامی ساخته و پرداخته جماعتی غارتگر بی وطن را به عنوان یک ایده ئولوژی نوین در جهان ترویج دهد. غافل از اینکه حتا نظریه تروتسکی که از یک پایه قوی فلسفی برخوردار و از یک سیستم اقتصادی قابل رقابت با سیستم اقتصاد آزاد برخوردار بود تبعیت میکرد هم نتوانست دوام آورد. چه رسد به انقلابی که خامنه ای آنرا نمایندگی کند. انقلابی که نه تنها هیچگونه پایه علمی ندارد، بلکه بر روی خرافات به شدت اغراق آمیز بنا شده است. حاصل عملکرد این انقلاب تاکنون تنها زمینه سازی برای گسترش انواع فساد و وسیله ای برای زایش وطن فروشان ، ترویج دهندگان خرافات و دین محوران قلابی بوده است.
اینکه کشوری ثروتمند ّبا آنبوهی از استعدادهای انسانی، منابع طبیعی، موقعیت توریستی و جغرافیایی استثنایی و بسیاری امکانات دیگر تحت لوای شیعی محوری اینگونه به ذلت و بدبختی گرفتارشده، بدون تردید ناشی از تسلط جماعتی از معممین، سپاهی و امنیتی، انقلابی نما ی خشک مغز فاسد به رهبری انسانی بی احساس و خود شیفته و فاقد دانش مملکت داری بنام خامنه ای است. خوشبختانه شک نباید داشت که او نیز در زمانی نه چندان دور به سرنوشت سایردیکتاتورهای جهان دچار شده، روانه زباله دان تاریخ خواهد شد. چه خوب میبود اگر خامنه ای سرنوشت ” نظام کمونیست جهانی ” را مرور میکرد و میدید چگونه ابر دیکتاتورهایی حتا با پشتوانه عظیم مردمی، در کنترل داشتن نیمی از جهان و داشتن پیروانی وفادارتر و متعصب تر از حزب الهی های آماده شهادت حکومت اسلامی، معهذا چه حقیرانه شکست خوردند.
حرکت عظیم ضد حکومتی درجامعه، به ویژه مشارکت چشم گیرمردمی آنهم از میان اقشار فقیر و حاشیهنشین در بسیاری از شهرهای کشوردرآبان ماه گذشته که خامنه ای آنها را اجیر شده بیگانگان که منظورش امریکا بود نامید و به این بهانه هم دستور تیر اندازی به اجتماعات را صادر و معترضین را به خاک و خون کشاند، در واقع زنگ خطررا به صدا درآورد و سبب گردید تا جامعه عملا و آشکارا به دو نیروی ۹۰ درصدی مردم معترض ضد حکومت اسلامی و ده درصدی طرفداران ولی فقیه تقسیم شود. جامعه در واقع با یک رفراندم نامرعی و احساسی تگلیف خود را با نظام اسلامی روشن کرد و مسیر حرکت خود را که جمع کردن بساط ولایت فقیه باشد را مشخص نمود. اینکه بخش اعظم معترضین را که در مقابل رژیم صف آرایی کرده اند، همان نیروی انسانی که حکومت اسلامی به عنوان پشتوانه مردمی خود بر آنها تکیه داشت و مدعی رهبری آنها بود تشکیل میدهند بسیار پرمعنااست و جدی بودن خطر فروپاشی نظام که در بیخ گوش رژیم در حال قدرت نمایی است را نشان میدهد.
در این میان که خانه از پای بند ویران شده، آقای رهبر در فکر رنگ ایوان است، گویی درباره کشور دیگری سخن میگوید. اقتصاد کشورعملا دربحران موجودیت فرو رفته و تداوم آن فروپاشی اقتصادی را اجتناب ناپذیر میسازد، که در آن صورت بیشتر ساختارهای اقتصادی کشور فرو ریخته، به اعلام ورشکستگی منجر خواهد شد. این پیش بینی تنها بیان مخالفت با رژیم نیست، که البته آن هم جای خود دارد. بلکه واقعیت ملموس وضع موجود است که برای اثبات آن کافی است به وضعیت بحرانی چند پایه اصلی اقتصاد کشورکه در زیر به آنها اشاره شده توجه شود تا ابعاد بحران بهتر شناخته شود:
— رشد اقتصادی برپایه آمارهای ارائه شده توسط حکومت حدود منفی ۷ درصد است.
— کسری بودجه + بدهی دولت به سازمان هایی مانند صندوقهای باز نشستگی و نهادهای حکومتی مانند آستان قدس رضوی بیش از ۷۰۰ هزار میلیارد تومان.
— افزایش موشکوار قیمت کالاهای مصرفی به ویژه مواد غذایی و کاهش روزمره ارزش ریال در مقابل پول خارجی، تا آنجا که ارزش یک دلار به ۱۴ هزار تومان رسیده که احتمالا بالاتر هم میرود.
— چاپ بی رویه و بدون پشتوانه اسکناس به منظور تامین هزینه های دولت، تا آنجا که حجم نقدینگی را به بالای دو تریلیون تومان رسانده.
— ورشکستگی چندین بانک و صندوقهای قرض الحسنه
— نیاز فوری نوسازی شرکت نفت که نیاز به یک سرمایه گذاری حدود ۲۰۰ میلیارد دلار دارد
— ورشکستگی ناوگان هوایی و نیاز به نوسازی و سرمایه گذاری چند صد میلیارد دلاری دراین صنعت
اگر بر این مشگلات جو فساد ، دزدی و غارت بیت المال، گسترش غیر قابل کنترل فقر عمومی، افزایش لشگر بیکاران، وضعیت رقت بار محیط زیست، آلودگی هوا، وضعیت وخیم سلامتی و بهداشت عمومی، وضعیت کودکان خیابلنی و بالاتر از همه فضای خفقان آور و شبه حکومت نظامی بر جامعه افزوده شود، تصویر امروز جامعه ایران را نشان میدهد. این در حالی است که رهبر خودکامه و نادان حکومت اسلامی برای رساندن کشور به این مرحله بیش از یک هزار میلیارد دلار از درآمد نفتی کشور در سی سال گذشته را هزینه کرده است.
اگرسایر مشگلات مانند مشگل آب، مسائل لاینحل محیط زیست، آلودگی هوا در شهرهای بزرگ، دزدی و فساد حکومتی و جو خفقان حاکم برجامعه هم اضافه شود.