خانه » اقتصاد هفته » ” اقتصاد بدون نفت ” شوخی جدید ولی فقیه با مردم/دکتر منوچهر فرحبخش

” اقتصاد بدون نفت ” شوخی جدید ولی فقیه با مردم/دکتر منوچهر فرحبخش

گزیده خبرهای اقتصادی هفته ۹۸ی۱۹

یکی از شعارهای نا مفهومی که هر از چند گاه در سخنان مسئولین حکومت اسلا می شنیده میشود و بر اساس نیاز رژیم فضای تبلیغاتی آن تا آنجا شکل میگیرد که حتا ممکن است برای مدتی به موضوع روز تبدیل گردد . در این رابطه “اقتصاد بدون نفت ” از جمله شعارهایی است که هراز چندگاه مطرح میگردد.. خامنه ای در نماز جمعه اخیر که با حضور خود برای اقامه نماز آنهم پس از ۸ سال سوالات زیادی را بر انگیخته بود در خطبه اول پس از یک نوحه خوانی به تمام معنا آخوندی برای مرگ سلیمانی و چیدن صغرا و کبرا های دیگر به چند مشگل اقتصادی هم اشاره نمود، از جمله صدور نوعی حکم حکومتی که از مسئولین خواست تا برای اجرای برنامه ” اقتصاد بدون نفت” اقدام کنند و در این مورد برنامه ریزی نمایند. بقول یک وبلاگ نویس که با اشاره به خامنه ای نوشته ” عقل کل باز زر نکرده پاره کرد”.

احتمالا اشاره این وبلاگ نویس به احکام حکومتی بی محتوا و غیرکارشناسانه خامنه ای، مانند افزایش جمعیت کشور به ۱۵۰ میلیون نفر، تدریس زبان عربی و روسی بجای زبان انگلیسی در مدارس، نوع حجاب بانوان و برنامه های عجیب و غیر عملی ” اقتصاد مقاومتی ” وبسیاری احکام دیگر که هر از چند گاهی صادر میکند وخوراک تبلیغاتی میسازد میباشد. خوشبختانه به علت تکراراین شعارها و توصیه ها گوش جامعه نسبت به شنیدن آنها عادت کرده است، کما اینکه در همین نماز جمعه اخیرنیز دستورالعمل هایی تکراری صادر کرد که فاقد ارزش کارشناسی است.

خامنه ای درحالی قدم برمصلای تهران گذارد و امامت نماز جمعه را برعهده گرفت که آثار نگرانی از آینده خود و نظام پوشالی اسلامی در وجناتش مشاهده میشد. با این وصف گردانندگان نظام چنین تشخیص داده بودند که حضور فیزیکی و سخنرانی او در یک اجتماع پرجمعیت ساخته و پرداخته دستگاه امنیتی نظام ، میتواند ضمن تقویت روحیه خامنه ای و افزایش اعتماد به نفس او، قدرت نظام و سپاه پاسداران بالاخص را که پس از کشتار و خشونتهای اخیر به شدت ضربه خورده به نمایش گذارده شود و با وعده و وعیدهای فریبنده از شدت اعتراضات کاسته و بدینوسیله بر دل زخمی و شکسته مردم مرحم گذارد . غافل از اینکه زخم حوادث خونین در دوماه گذشته، ازجمله کشتار ۱۵۰۰ نفر در تظاهرات ضد حکومتی و زندانی کردن هزاران نفر در بگیر و ببند های آبان ماه گذشته، کشته شدن ده ها نفر در مراسم خاک سپاری سلیمانی و از همه فجیع ترشلیک به هواپیمای مسافربری اوکراین توسط دو موشک سپاه پاسداران که به کشتار ۱۷۶ انسان منجر شد عمیق تر و دردناکتر از آن است که بشود با این مانورهای نمایشی ترمیم کرد. اگر به این مصائب ادامه افزایش قیمتها و کاهش روزانه قدرت خرید مردم همراه با فشارهای ناشی از تحریمهای اقتصادی بر جامعه و دیگر گره های کوراجتماعی اضافه شود، در آنصورت عصبانیت جامعه و نفرت از حکومت و اقدامات ضد رژیم مردم عگس العملی بسیار طبیعی بنظر میرسد. در واقع رژیم هنوز باید شکرگذار باشد که عصبانیت جامعه فعلا در این سطح جریان دارد، درحالیکه سونامی تغییرو وقوع یک انفجار اجتماعی و انقلابی هنوز در راه است.

بنابراین ترس خامنه ای از وخیمتر شدن اوضاع نمیتواند چندان هم بی دلیل باشد. او بیش از دیگران ازهم پاشیدگی نظام را حس میکند و شاید هم یکدندگی او در تصمیم گیریها ناشی از همین درک از اوضاع باشد. او می بیند شرائط برای جمع و جور کردن اوضاع هر روز غیر ممکن تر میشود. از اینرو فعلا تنها چاره کار را در آن دیده است که با روی آوردن به طرفداران خود و طرح وعده و وعید های فریبنده و دروغین همیشگی و شنیدن زنده باد و مرده بادهای دستوری احساس قدرت کند. خامنه ای درادامه سخنان احساسی و بی محتوای خود که بیشتر نوحه خوانی برای سلیمانی بود و تهدید های توخالی همیشگی امریکا و اسرائیل و افزایش سه کشور انگلیس ، فرانسه و آلمان به این لیست، در نهایت اشاره ای هم به اوضاع اقتصادی کشور کرده موضوع اقتصاد بدون نفت را مطرح ساخت و از مسئولین خواست تا بر این اساس برنامه ریزی کنند.

مقوله ” اقتصاد بدون نفت” اصطلاحی است که در جریان ملی شدن صنعت نفت در سال ۱۳۳۰ و برخورد خصمانه انگلستان با دولت دکتر مصدق مطرح گردید. در آن زمان دولت انگلیس با محاصره اقتصادی ایران و جلوگیری از واردات کالا به کشور، فشارهمه جانبه ای را بر ایران اعمال کرده بود که باعث شد تا مصدق برای جلوگیری از سقوط اقتصادی کشور یک سری تدابیر اقتصادی را بمورد اجرا گذارد که تهیه لایحه بودجه بدون در نظر گرفتن درآمد نفت از آن جمله بود. از آنجایی که دکتر مصدق از حمایت قاطع جامعه برخوردار بود این تصمیم دردآور دولت هم با استقبال مردمی مواجه شد و بودجه دولت برای اولین بار بدون درنظرگرفتن درآمد نفت تهیه و به اجرا گذارده شد. خوشبختانه حمایت گسترده مردم از این اقدام ضد تحریمی دولت موثر واقع شد و سبب گردید تا تراز بازرگانی در آن سال برای اولین بارمثبت گردد و صادرات از واردات پیشی جوید. با اینکه این تدبیر اقتصادی دولت در آن برهه از زمان مثبت واقع شد، معهذا ادامه آن به دلائل مختلف، از جمله اختلافات گروه های سیاسی درون دولت کشور دنبال نشد، ولی اصظلاح اقتصاد بدون نفت در ذهن جامعه باقی ماند و همواره بعنوان یک آلترناتیو مد نظر کارشناسان قرار داشته است.

در بعد از پیروزی انقلاب شعار” اقتصاد بدون نفت ” توسط بعضی از گروه های ملی گرا در فضای سیاسی کشور طنین انداز گردید که مورد استقبال جامعه هم قرارگرفت، تا آنجا که حتا برای مدتی به موضوع روز تبدیل شد. ولی برخورد حکومت با انواع مشگلات برآمده از انقلاب، بی تجربگی در اداره کشور، وقوع جنگ و گرفتاریهای ناشی از تحریمهای اقتصدی غرب که بتدریج آشکار میشد، همراه با کاهش تولید نفت از شش میلیون به حدود دو میلیون بشگه در روز سبب گردید تا موضوع اقتصاد بدون نفت نه تنها نیاز به بررسی کارشناسانه پیدا نکند، بلکه با تخصیص درآمد نفت به تامین هزینه های جاری کشوربررسی آن برای مدتی به فراموشی سپرده شد و جایگاهی در ویترین تبلیغاتی حکومت پیدا کرد تا در روز مبادا مورد استفاده قرار گیرد.

از قرار درجریان برگزاری نماز جمعه کذایی اخیر تصمیم خامنه ای و مشاورانش بر آن گرفته شد تا وی محوراصلی سخنرانی و موضوع خطبه نماز را حول مرگ سلیمانی قرار داده و در پایان به دیگرمسائل روز کشور هم مختصر اشاراتی داشته باشد. دست خالی رژیم از امکاناتی که بتواند خود را به مردم نزدیک کرده و فضای سرد جدایی جامعه از رژیم را بهبود بخشد، عاملی بود تا گردانندگان رژیم و شخص خامنه ای را وادار کند به آخرین سنگر یعنی نماز جمعه روی آورند. درحالی که از نگاه جامعه، مدتها است امامان جماعت به عنوان ستون پنجم رژیم به تف سربالا تبدیل شده اند و مدتها است که از تاریخ مصرف شان گذشته و اکنون بیشتر دستمایه جوک و طنز شده اند تا یک راهنمای دلسوز برای ارشاد مردم. ولی به هرحال بنا بر تصمیم گردانندگان نظام رهبربدون آنکه انتظار معجزه داشته باشد به میدان آمد تا نظر جامعه را نسبت به نظام تغییر دهد که موفق نشد.
خامنه ای در سخنرانی خود، پس از مرثیه خوانی سوزناک خود نسبت به مرگ سلیمانی اشاراتی هم به مسائل دیگر از جمله مقوله ” اقتصاد بدون نفت” داشت و از مسئولین خواست تا در این مورد فعالانه و کارشناسانه عمل کنند. چنین به نظر میرسد که قرار است شعار اقتصاد بدون نفت بار دیگر از ویترین تبلیغاتی رژیم بیرون آمده و نقش تبلیغاتی خود را ایفا کند. درحالیکه همانطور که در بالا اشاره شد اصطلاح اقتصاد بدون نفت اصولا یک تعریف علمی وکارشناسانه نیست.

در یک اقتصاد تک محصولی مانند نفت ایران که ارتباط دیرینه و تنگاتنگ با برنامه های پیشرفت و توسعه کشور داشته، اعمال سیاست اقتصاد بدون نفت نه تنها توجیه اقتصادی پیدا نمیکند. بلکه علم اقتصادی حکم میکند تا این ثروت پایان پذیر با حداگثر سرعت و ظرفیت در جهت توسعه زیرساختها وگسترش بخش تولید درجهت افزایش هرچه بیشتر صادرات، سرمایه گذاریهای سودآور با هدف پس انداز برای نسلهای آینده بکار گرفته شود. بنابراین منظور خامنه ای حذف درآمد نفت از بودجه دولت بوده است که قابل فهم میباشد. ولی در این مورد هم اما و اگرهایی وجود دارد، از جمله اینکه در بودجه سال آینده حدود ۱۴۸۳ هزارمیلیارد تومان یعنی بیش از دو سوم از بودجه کل کشور جذب شرکتهای دولتی که اگثرا به علت دزدی و فساد گسترده و ضعف مدریت و فامیل بازی زیان ده میباشند میشود. به گفته علی طیب نیا وزیر سابق اقتصاد: شرکت دولتی یعنی منبع تولید رانت، شرکت دولتی یعنی سفر خارجی، شرکت دولتی یعنی عضویت در هیأت مدیره، شرکت دولتی یعنی حقوق نجومی و شرکت دولتی یعنی مَفسده. او در واقع میخواهد بگوید که شرکتهای خکومتی مرکز فساد و دزدی و کم کاری است. (طبق آخرین گزارش سازمان بین المللی شفافیت، ایران در شاخص ادراک فساد در بین ۱۸۰ کشور حاضر در این گزارش در رتبه ۱۳۸ دردنیاست)

در حالیکه تنها ۴۸۴ هزار میلیارد تومان به بودجه جاری تخصیص یافته، که آن هم فعلا به حدود ۳۹۰ هزار میلیارد تومان کاهش یافته است . با این وجود همین بودجه با کسری عظیم آن، چنانچه توسط یک دولت سالم، دلسوز و کاردان مدیریت میشد، احتمالا با کسری بودجه ۲۰۰ هزار میلیارد تومانی پیش بینی شده در بودجه سال آینده مواجه نمیگردید،
بدین ترتیب اقتصاد بدون نفت مورد نظرخامنه ای تنها در حد بودجه جاری دولت که ۸۰ در صد آن از محل اخذ مالیات و صدور نفت تامین میگردد و بخش اعظم آن هم به پرداخت حقوق و دستمزد تعلق میگیرد معنا پیدا میکند. بنا براین نظر خامنه ای بر آن است که سهم درآمد نفت از بودجه حذف شود. طبیعتا با حذف آن بایستی مالیات و سود حاصل از فعالیت شرکتهای دولتی جایگزین آن گردد. این درحالی است که بخشی از مالیات برون آمده از درآمد نفت است. همچنین تامین زیانهای شرکتهای دولتی نیز از محل درآمد نفت تامین میشود. امیدعلی پارسا رئیس سازمان امور مالیاتی در مورد میزان معافیت‌های مالیاتی در ایران میگوید: ۳۵ درصد از اقتصاد کشور همچون بخش کشاورزی، فرهنگ، صادرات، مناطق آزاد و ویژه و … از مالیات معاف است، آن هم یک معافیت کلی که مشخص نیست چگونه است. فرهاد دژپسند، وزیر اقتصاد و دارایی درباره میزان فرار مالیاتی ثبت شده در اقتصاد ایران میگوید: برآورد‌ها عددی بین ۳۰ تا ۴۰ هزار میلیارد تومان را نشان می‌دهد.

به اجرا گذارده شدن تحریمهای اقتصادی توسط امریکا بهانه ای شده تا حکومت اسلامی تمام مشگلات و معضلات اقتصادی خود را به تحریمها نسبت دهد. روحانی رئیس جمهور به تازگی گفته است که بلد نیست بدون ارتباط یا خارج، مشکل اقتصادی کشور را حل کند. اینکه تحریمها پاشیدگی اقتصاد را شدت بخشیده و ارتباط بازرگانی ایران با جهان را به حداقل رسانده تردیدی نیست . ولی عبدالناصر همتی، رئیس کل بانک مرکزی در مجمع سالیانه بانک مرکزی رشد اقتصادی را مثبت اعلام میکند، در حالیکه حدودا منفی ۶ درصد است . همچنین اسحاق جهانگیری معاون اول رئیس جمهوراز ایجاد بیش از ۸۰۰ هزار شغل جدید اظهار رضایت میکند. درحالیکه واقغیت برعگس آنرا نشان میدهد، جکایت از آن دارد که حکومتگران اسلامی ملت را بسیار ساده لوح فرض کرده است. درگزارش اخیر بانک جهانی، ایران در رابطه با اشتغال با کسب ۶۷.۸ امتیاز در مقایسه با سال گذشته، بین ۱۹۰ کشور در رتبه ۱۷۸ قرار دارد؛ یعنی تنها راه اندازی کسب و کار در دوازده کشور دنیا سخت‌تر از ایران است. اینها ایرادات و ضعفهایی هستند که به حکومت مربوظ میشود و ربطی به تحریمها ندارد. طبق آخرین گزارش سازمان بین المللی شفافیت، ایران در شاخص ادراک فساد در بین ۱۸۰ کشور حاضر در این گزارش در رتبه ۱۳۸ م. دنیاست و وضعیت چندان مناسبی در این شاخص ندارد. شاخص ادارک فساد، میزان فساد موجود در میان مقامات دولتی و سیاستمداران را نشان می‌دهد. به عبارت بهتر، این شاخص نشان می‌دهد که وضعیت فساد در بخش عمومی هر کشور چگونه است.

یکی از ویژه گیهای یک رهبر اعم از برگزیده، منصوب شده و یا خود خوانده در آن است که شناخت واقعی از نقاط مثبت و ضعف او وجود داشته باشد، تا ضمن ربط دادن آن با وظائف و تعهداتی که به عنوان رهبر بر عهده میگیرد مبتوان تعادل برقرار ساخت تا از برخوردهای ناهنجار بعدی در جامعه جلوگیری شود یا خیر. مهمترین عامل در رابطه با جامعه، به شناخت رهبر ازعلم اقتصاد و تسلط بر دیپلماسی مربوط میشود. هر قدر شناخت کاندیدای رهبری از این دو فاکتور کلیدی بیشتر باشد، اداره کشور آسانتر و پیشرفت امور سریعتر انجام میگیرد. پس از آن قدرت مدیریت و داشتن اخلاق و رفتار دمکرات منشانه به ویژه در ارتباط با مردم میباشد که آنهم بسیار کلیدی است .

خامنه ای از این نظر یک مثال زنده است. او پس از فوت خمینی، با دیدن تمایل نمایندگان مجلس خبرگان به ویژه شخص رفسنجانی در نشاندن وی بر مسند رهبری، از روی خلوص نیت یا ریا کارانه صریحا در مقابل دوربین تلویزیون و رسانه ها اعلام کرد ” بدبخت ملتی که من رهبر آن باشم” . شاید این تنها جمله درستی باشد که در طول این سالها از دهان خامنه ای بیرون آمده باشد. اگر در آن زمان شناخت او از اقتصاد و دیپلماسی که در حد صفر قرار داشت مورد ارزیابی قرار میگرفت و ویژه گیهای دیگر او مانند ایران دوستی، داشتن روحیه ملی کرایی ، علاقه و ایمان واقعی به مردم و خصوصیات اخلاقی و شخصیتی او به گونه ای کارشناسانه که لازمه چنین انتخاباتی است بررسی میشد، قطعا او بدترین کاندیدا شناخته میگردید و هرگز انتخاب نمیشد.

ولی ازآنجایی که رفیق بازی، دسته بندی، بده بستانهای سیاسی عدم توجه به اهمیت کار، سرنوشت یک ملت به بازی گرفته شد و انسانی برآمده از قعر تاریخ حاکم بر جان ومال مردم شد و نتیجه اش هم این است که می بینیم، هزارمیلیارد دلار درآمد نغت چه شد؟، چرا فقر و بیکاری و دربدری این چنین بیداد میکند، چرا جامعه سه هزار ساله متحد به خودی وغیرخودی تقسیم شده؟، خامنه ای با چه اجازه ای صدها میلیارد دلار ذخیره ارزی کشور را در بین گروه های دست چین شده در کشورهای اسلامی و غیر اسلامی بذل و بخشش کرده است؟ ، ده ها میلیارد دلار ریختن در چاه ویل انرژی هسته ای و بسیاری فجایع دیگر کهذکر آنها خود یک کتاب است.

جوابی بنویسید

ایمیل شما نشر نخواهد شدخانه های ضروری نشانه گذاری شده است. *

*