نام کتاب: تاریخ حقوق ایران
نویسنده: پرفسورسیدحسن امین
ناشر: انتشارات دایرۀ المعارف ایران شناسی
تاریخ نشر: ۱۳۸۶. تهران
کتاب پُرمُحتوای تاریخی شامل شانزده بخش است و سپس: کتاب شناسی – نمایه – وبخش انگلیسی . با تورقی کوتاه در این اثر هشتصد وهشتاد وهشت صفحه ای با فهرست تقریبا ۱۵ صفحه ای، ذهن مخاطب بال وپر می گشاید تا انگیزۀ تلاش نویسنده وپژوهشگر حقوقدان را دنبال کند و حوادث قرون گذشته ی سرزمین پُر تلاطم خود را دریابد .
پیشاپیش بگویم وبگذرم که خوانش این کتاب پُرحجم، آن چنان شیرین و شوق انگیز و سرکرم کننده است که درکنار مطالعۀ یک اثر حقوقی با دنیایی از روایت های تلخ و شیرین گذشته های دور و دراز تاریخی آشنا می شوی. از پیشینۀ تشکل های جمعی جماعتی که حدود ده هزارسال پیش درایران کنونی می زیستند گرفته تا حوادث امروزِی، اطلاعات تازه کسب می کنی. انگار رُمانی دلچسب دست گرفتی که تاریخ باستان تاحال را می گوید و همچنین خاطرات مستند – داستان – شعر – نقد – . . . سرگذشت حقوق و قضا در ادوار گوناگون؛ ومهمتر «اعلامیۀ کورش دربارۀ حقوق و آزادی مذهبی ملل تابعه» در ۵۴۰ سال پیش ازمیلاد به زبان اصلی (بابلی نو) – نامۀ پیامبر اسلام به خسروپرویز شاهنشاه ایران – نامۀ امام علی به استاندار آذربایجان و . . . متن قانون اساسی مشروطیت ایران مرداد۱۲۸۵ و متمم آن شعبان ۱۳۲۵ ق ».
بخش اوِل : مقدمه ی بیست صفحه ای ست که باعنوان: «اهمیت تاریخ حقوق» شروع می شود و با : «پیشینۀ تحقیق وسخن پایانی مؤلف» به پایان می رسد .
امین، که درحوزه های گوناگون ادبی داخلی وخارجی، به ویژه درعلم”حقوق” مطالعۀ عمیقی دارد و سابقۀ تدریس درانگلستان و ایران، با استفاده از چنین دخایر و اطلاعات است که می نویسد:
«نویسنده گاهی درگزارش بعضی از محاکمه های مهم (همانند قصه بگذشتن سیاووش ازآتش دربخش اساطیری، داستان افشین وبودلف درعصرعباسی، محاکمۀ حسنک وزیر درعصرغزنوی، محاکمۀ جامی در عصرترکمانان، محاکمۀ میرزا رضا کرمانی قاتل ناصرالدین شاه درعصرقاجار، محاکمۀ، ۵۳ نفردرعصررضاشاه پهلوی، محاکمۀ قاتلان سیدحسن مدرس پس ازسقوط رضا شاه، محاکمۀ دکتر مصدق درعصر محمد رضا شاه پهلوی) وارد جزئیات شده».
همانگونه که درمقدمه گفته شد، رعایت همین شیوۀ نگارش نویسنده، خواننده را بیشترجذب می کند تا با خواندن برگ های کتاب زوایای گوناگون گفتارها را دریابد و ارج کتاب را منظورنظر کند.
درعنوان : «۷ سبک روش تحقیق» یادآور شده است که:
«سبک تاریخ نگاری درکتاب حاضر ایدئولوژیکی نیست. یعنی مباحث تاریخ حقوق زیربنای ایدئولوژیکی ندارد».
به درستی از “قالب های فکری خاص” وتسلط افکار و اندیشه های مختلف می گوید که متآسفانه رواج دارد وبرخی از اهالی قلم، هنوز باهمان شیوۀ مرام و مسلک های رنگباختۀ با اندیشه های کهن درجا می زنند و می نویسند! با مثالی ساده با انتقاد از این قبیل انخصار گرایی ها مثل این است که :
«یک مورخ مسلمان، درنگارش تاریخ حقوق درمقام حقانیت اسلام و ضرورت غلبۀ نهایی اسلام بر همۀ ادیان و مکاتب برای نجات نهائی بشر باشد».
درعنوان: ۳ سیرۀ قضائی پیامبر وخلفا. ۳ – ۱ دادگری پیامبراسلام می نویسد:
« پیامبر اسلام ازآغاز بعثت تازمان رحلت، شخصا به منطوق آیات متعدد قران، احکام الهی را به مثابه نظام حقوقی شریعت تبلیغ می کرد و مهمتر آن که پس از هجرت از مکه در۶۲۱ م و تآسیس مدینۀ النبی خود درمقام حکم و داور درمیان مسلمانان و غیرمسلمانان می پرداخت».
همین شیوه که امروزه درسلطنت فقها برمردم کشور حاکم است. با این تفاوت بنیادی که از زمان وزمانۀ آن بزرگوار که ۱۵ قرن گذشته است سخنی نمی گویند! که دوران شترسواری بود و برده داری.
نویسنده، با اشاره به خلفای راشدین درعنوان خلیفه دوم عُمرخطاب از مزایای انسانی وداوری های او می گوید عُمر:
« دردورۀ خلافت ابوبکر، مهم ترین مشاور قضائی خلیفه بود. پس از این که خود به خلافت رسید، درآغاز شخصا به قضاوت می نشست و به دلیل دقت ومراقبتی که به اجرای عدالت و کشف درست وحق ازنادرست و باطل داشت به «فاروق» نامبردار شد. درباره عُمر قصه های بسیار گفته اند از جمله: وقتی عُمردرمنبر خطاب به اهل مدینه گفت اگرمن درکارهای خلافت اشتباهی مرتکب شدم مرا بدان متوجه سازید عرب ازپای منبر برخاست و گفت که اگر پای از مسیرحق بیرون نهی، با این شمشیر ترا راست می کنم!عُمرسخن او را شنید وازاین انتقاد شدید روی درهم نکشید».
همو، صفحاتی چند ازمزایای انسانی وسختگیری عُمر دراجرای احکام شریعت نوشته که جالب و خواندنی است وبا باورهایی که ازطفولیت شنیده ایم و دراذهان شیعیان ماندگارشده، کلی منافات دارد وجای تعجب از تهمت های ناروا ودروغ های گزاف که دربارۀ این خلیفه گفته شده است! ارخود می پرسم: بس چرا «ویل للکمذبین» که بارها درقرآن آمده رعایت نشده ونمی شود؟!
دربا ره مُلک فدک که روستای آباد و حاصل خیزی بود و پیامبر پعد از فتح خیبربه دخترش حضرت فاطمه زهرا (ع) بخشیده بود می نویسد:
فدک درجنگ خیبربه تصرف مسلمین درآمد. ازانتقال مالکیت آن به حضرت فاطمه (ع) می گوید که: « همین امرموضوع یک اختلاف جدی سیاسی وحقوقی شد.». و سپس شرح آن را درعنوان «داستان فدک» وپس گرفتنش از دختر پیامبر اسلام.امده که از قضاوت عادلانۀ عُمر حکایت ها دارد. امین می نویسد:
«ابوبکر وعُمر، فدک که درحیات پیامبر تحت تصرف حضرت فاطمه بود، نمی توانست به عنوان ارثیۀ پیامبر به فاطمه برسد،بلکه باید جزئی از بیت المال محسوب می شد. اما حضرت فاطمه فدک را هبۀ شخص پیامبر به خود می دانست و نه ارثیۀ پیامبر. بنا به بعضی روایت ها، ابوبکر دربرابر استدلال حضرت فاطمه، مجاب شد، ولی عُمر وابوعبیدۀ جراح که مشاوران نزدیک ابوبکر بودند، حضرت فاطمه را در ادامۀ تصرف فدک محق ندانستند. لذا حضرت فاطمه در نطق مفصلی در مسجد در حضورمهاجران و انصارایراد کرد واستدلال ابوبکروعمر را دائر به ارث نگذاشتن پیامیران به استناد آیات قرآن رد کرد».
حضرت فاطمه با گواه آوردن اولاد وهمسرخود علی ع، موفق به ادامۀ تصاحب فدک نمی شود و آن ملک به بیت المال می رسد. نکته مهم این که علی ع نیز درخلافت خود هیچگونه تمایلی به تصرف آن ملک نشان نمی دهد.
درعنوان «حقوق اداری ومالیۀ عمومی. سیرۀ پیامبر» ازاجرای مالیات های شرعی برای رفع نیازمندی های نیازمندان و فقرا سخن رفته است. این مالیات ها هرازگاهی با توسل به قهراخذ وبه نیازمندان پرداخت می شد. همچنین ازتصرف اموال مردمان در جنگ ها: و«گرفتن زمین وباغات و زمین های مزروعی تازه ای یه سود مسلمانان» که رسم زمان بود. این گونه تصرفات تا به امروزحضوردارد، گرفتن املا ک و اموال مردم به زوریا بقول متشرعان که آن را غصبی می نامند، یک رسم شوم قدیمی بوده ویادمانده ای از دوران کُهن است!
با عناوین سیرۀ خلفا : ابوبکر – عُمر– عصر عثمان – عصر امام علی – منابع عمدۀ مالیۀ عمومی – جزیه – خراجِ – و نتیجه فصل پنجم به پایان می رسد. امین، درعنوان نتیجه از نامۀ پیامبراسلام به خسروپرویز و پاره کردن نامه، حملۀ اعراب ومهمتر، دلیل گرایش ایرانیان به اسلام مطلب مهمی را یادآور می شود:
«عمدۀ گرایش ایرانیان به اسلام، پیام برابری و برادری و رفع امتیازات و تبعیضات طبقاتی بود. درتاریخ حقوق اسلام، پیامبر نخستین قاضی وداور میان مسلمانان بلکه گاه غیرمسلمانان بود پیامبرهمچنین سریّه هایی به یمن فرستاد.عده ای ازایرانیان که دریمن مستقربودند ازاین رهگذربانظام حقوقی اسلام تماس پیداکردند. اما مهم ترین ربط ایران با اسلام پس ازحملۀ اعراب درعصر خلیفۀ دوم عُمرصورت گرفت. عُمر از تقسیم اراضی ایران به عنوان غنیمت میان سربازان عرب جلوگیری کرد ولذا زمین های کشاورزی ایران همچنان دراختیار ایرانیان ماند. النهایه ایرانیان به پرداخت خراج و جزیه مجبورشدند . . . برای عده ای ازمرزبانان ایرانی که راه و چاه تسلط برایران را به تازیان نشان داده بودند مستمری هایی مقرر کرد، اماعاقبت براثرشکایت یک ایرانی ناراضی مقیم مدینه به نام ابولؤلؤ کشته شد».
بخش ششم: از خلافت امویان وعباسیان، ازحکومت نود ویکسالۀ امویان می گوید. دورانی که درسرزمین های ایران وقلمروسابق امپراتوری ساسانی خط پهلوی، در بلاد شام به زبان یونانی، در مصر زبان های قبطی و یونانی که در دست کارگزاران غیر عرب ، به عربی تبدیل می شود:
« درحدودسال ۷۸ ق۶۹۷ م برای نخستین بار درعصراسلامی، دیوان های مالیاتی در محدودۀ عراق درزمان حجاج بن یوسف ثقفی (والی عراق وایران) به دست صالح بن عبدالرحمن سیستانی (دبیر و مستوفی ایرانی تبار حجاج) ازپهلوی به عربی نقل شد و با فاصله ای دراز در ۱۲۴ ق – ۷۴۲ م دیوان های خراسان از خط و زبان پهلوی به عربی تبدیل شذ».
عباسیان. یکصد سال پس ازحکمرانی ظالمانۀ امویان برجهان اسلام، با پیام و دعوت خاندان پیامبراسلام به قدرت رسیدند: «دراثرفداکاری ایرانیان عدالت خواه . . . برضد امویان برخاستند ابومسلم خراسانی موفق شد که خلافت را ازامویان به عباسیان منتقل کند. خلافت عباسان از۱۳۲ تا ۶۵۶ ق /۷۴۹ – ۱۲۵۸ ادامه یافت. بدین گونه نفوذ ایرانیان و فرهنگ ایرانی درحوزه های مختلف نظامی، سیاسی، اجتماعی فرهنگی و قضایی بیشتر شد».
نویسنده، درعنوان: تآثیرعنصر ایرانی، در خلافت عباسیان که :«تقلیدی ازشاهنشاهی ساسانیان بود» و تبحرایرانیان درفقه اسلامی و گسترش و نهادینه شدن آن سخن گفته، همچنین دربارۀ مذاهب، مالکی، شافعی وحنبلی اطلاعات مفید و خواندنی را شرح داده است. جالب است بدانیم که مذهب شافعی: «مذهب اکثر ایرانیان درعهد سلجوقیان شد. اصفهان، شیراز، کازرون، یزد، بیهق (سبزوار)، فریومد، جوین، بحرآباد، قهستان، شاهرود، قزوین، طارمین، ساوه، دلیجان، زنجان، ابهر، اردبیل، تبریز، خلخال، دهخوارگان (آذرشهر) مشکین شهر، نخجوان، خوی، سلماس، ارومیه، اشنویه، وهمه در قرن هشتم به روایت حمدالله مستوفی برمذهب شافعی بوده اند».
درعنوان «نتیحه» این بخش، از «ضد ایرانی و استبدادی شدن نظام حقوقی» سخن رفته. همچنین : «اندک اندک درسرتاسرقلمروخلافت عباسیان و درگوشه و کنار ایران . . . طلم وجور و رشوت و بی امانتی به غایت رسیده و بی عدالتی ها و خلافکاری ها ورشوت ستایی های قاضیان بلخ وبغداد، مَثَل سایر شده بود».
دردوران عباسیان، رهایی ایران ازتسلط اجنبی فراهم می شود. استقلال ایران از شکل گیری «حکومت نیمه مستقل طاهریان» آغار می شود. وسپس حکومت های ایرانی از صفاریان و سامانیان تا آل بویه تشکیل می شود.
درعنوان بخش هشتم با حمله ی مغول به ایران در ۶۱۵ ق ۱۲۹۱ میلادی آمده است:
«شرع و فقه اسلام موقوف شد. مساجد ومدارس و دارلقضاۀ ها به اصطبل ستوران تبدیل گشت واِئمۀ فقه وقضا و مدرسان و طالبان علوم شریعت کشته شدند. مغولان درکشتن مردم و غارت اموال ایشان تبعیضی میان مسلمان واهل کتاب قائل نبودند. بلکه غلبۀ ایشان محدودیت های وتبعیضات میان اسلام و کفر را ازمیان برد».
بررسی این اثر پُربارتاریخی را همین جا می بندم با سپاس ازتلاش های نویسنده .