گزیده خبرهای اقتصادی هفته ۹۸ – ۱۰
هیات دولت در یک اقدام نسبتا عجولانه مصبنا بر پیشنهاد بانک مرکزی چهار صفر از روی اسکناس های موجود را حذف و واحد پول از ریال به تومان تبدیل گردد. دراین رابطه علی ربیعی، سخنگوی دولت گفت: لایحه حذف ۴ صفر از پول ملی با قید ۲ فوریت به مجلس ارائه میشود تا مجلس به سرعت درباره این پیشنهاد تصمیم گیرد. بسیار محتمل است لایحه مورد تایید نمایندگان این دوره مجلس که چند ماه دیگر به پایان میرسد قرار نگیرد، که پیشبینی میشود این تغییر مهم در دولت آینده اجرایی شود و شاید ۲ سال دیگر این اتفاق رخ دهد.
چندی قبل همتی رئیس بانک مرکزی درباره فرایند زمانی اجرای این تصمیم گفته بود: این کار یک فرایند زمانبر است و بر مبنای برآورد کارشناسان، اجرای آن ۲ سال وقت میگیرد. اکنون باید منتظر واکنش مجلس بود که آیا در فرصت کوتاه باقیمانده عمر مجلس فعلی این لایحه به قانون تبدیل خواهد شد یا نه؟.
اینکه چرا ناگهان لایحه حذف چهار صفر از واحد پول ملی و تبدیل آن از ریال به تومان ضرورت فوری پیدا کرده و دولت لایحه آنرا به قید دوفوریت به مجلس برده است، بیشتر یک تصمیم سیاسی – تبلیغاتی نزدیک است تا یک تدبیر اقتصادی چاره ساز.
حکومت اسلامی برای بقای عمر خود به هر حقه و دسیسه ای دست میزند. در این رابطه یکی از ویژه گیهای منحصر به فرد رژیم در طول این سالها، طرح و اجرای انواع سوژه های تبلیغاتی کاذب و مردم فریب بمنظور مشغول نگهداشتن جامعه بوده است. شگرد کار نیز چنین است که رژیم هنگام برخورد با اعتراضات مردمی و بحرانهای داخلی، قبل از توسل به خشونت و زندان و کشتار تلاش میکند تا با حملات تبلیغاتی اوضاع را مدیریت کند. از اینرو مشاهده میشود که ناگهان یک موضوع جنبی کم اهمیت با یک موج تبلیغاتی گسترده به موضوع روز تبدیل شده اعتراضات مردمی را تحت الشعاع قرار میدهد.
صادقانه باید اعتراف کرد که رژیم در طول این سالها موفق شده تا با این طرفند بحرانهای بسیاری را از سر بگذراند و آنرا از مسیرطبیعی خود منحرف سازد. در این رابطه حکومت چند سوژه تبلیغاتی مانند بدحجابی ، روابط زن و مرد، حضور زنان در مسابقات فوتبال، مجالس تفریحی، اجتماعات اعتراضی را نهادینه کرده و هر از چندگاهی که ضروری تشخیص دهد بکار گرفته شروع به بگیر و ببند میکند . دائمی دردسترس داشته باشد مانند مبارزه با بدحجابی، سختگیریهای اجتماعی، حضور زنان در ورزشگاه ها. این شیوه مقابله حکومت با مردم در ماه های اخیر در چند مورد که درهمین چندماه اخیر رخ داده است اشاره شود:
چند ماه پیش درحالیکه نیمی از کشور را سیل فراگرفته بود و مردم سیل زده زندگی خود را از دست داده و بین مرگ وزندگی دست و میزدند، حکومت اسلامی با کم اهمیت جلوه دادن موضوع و قطره چکانی کردن اطلاع رسانی، ناتوانی خود در مدیریت بحران نشان داد، تا آنجا که خشم عمومی از بیکفایتی حکومتگران به اوج رسید. رژیم بجای اینکه با افزایش توان خود در برخورد با بحران سیل جامعه را آرام سازد، برعگس با ورود چند صدنفر از قشون هشد الشعبی با پرچم و سرود ملی عراق، ظاهرا برای کمک رسانی به مردم سیل زده یک نمایش تبلیغاتی بسیارگسترده به رهبری سردار سلیمانی به راه انداخت تا خشم جامعه را از حکومت منحرف سازد، که خوشبختانه با اعتراض شدید مردمی مواجه شده ناکام ماند.
مورد دیگر بازی تبلیغاتی رژیم در ایجاد بحران مصنوعی ارز است که هراز چندگاه فعال میگردد. همه میدانند که تنها دارنده واقعی ارز در کشور مجموعه دستگاه حکومتی است. مشتری اصلی آن هم چه قانونی و چه غیرقانونی اولیگارشی تجاری حاکم بر کشور است. بنا براین کشاندن پای عامه مردم به بازار سیاه ارز و خرید و فروشهای خیابانی و تبلیغات شدید حول آن نمیتواند در سطوح بالای حکومت برنامه ریزی نشده باشد.
همچنین است در مورد تورم در بازار مواد غذایی و دارویی و ایجاد بحرانهای مصنوعی برای کشاندن و مشغول کردن مردم در صف های طولانی خرید، یا راه انداختن دادگاه های نمایشی مفسدین مالی و حتا بهره گیری از موضوع قتل همسر نجفی که برنامه ریزان حکومتی از هریک به گونه ای کارشناسانه با راه انداختن موجهای تبلیغاتی استفاده ابزاری میکنند.
موضوع تغییرات در پول ملی با توجه به اوضاع به شدت نا به سامان اقتصاد کشور نمیتواند چندان کارساز و مشگل گشا عمل کند. ولی تا حدودی کشش واهمیت آنرا دارد که به عنوان یک سوژه تبلیغاتی مورد استفاده رژیم قرار گیرد. اکنون سالها است که تومان در جامعه جای ریال را گرفته، لذا تصمیم اخیر هیأت وزیران در واقع تأیید عرف جامعه و تغییر واحد پول ملی ایران از ریال به تومان است.
تاثیر مثبت این اقدام دولت را میشود در کاهش هزینه چاپ اسکناس و امور حسابداری و فعال شدن سکه ریالی مشاهده کرد. ولی این اقدام در مقابل آثار منفی هم برجای میگذارد، کما اینکه ممکن است تاثیرات روانی بر صورتهای مالی شرکتها و رویه داد وستد بگذارد. ضمن آنکه دست زدن به چنین ریسکی در شرائط امروز کشور که نرخ تورم تقریبا در حال سه رقمی است بسیار قابل تامل میباشد. چنین حرکت اقتصادی زمانی میتواند تاثیر گذار باشد که در یک برنامه کلی اصلاحات ساختاری جایگاهی داشته باشد. براساس پیشنهاد بانک مرکزی، واحد پولی ملی جدید تحت عنوان «تومان» تعریف میشود که هر «یک تومان جدید» معادل ۱۰هزار ریال جاری یا هزار تومان فعلی خواهد بود. زیرمجموعه هر یک تومان جدید هم ۱۰۰ ریال جدید تعریف میشود که محاسبات خردتر قابل انجام باشد.
سوالی که در اینجا مطرح است وپاسخگویی به آن هم چندان آسان به نظر نمیرسد، شناخت از ذهنیت اقتصادی نظام اسلامی است که نه فقط برای جامعه که برای خود حکومتگران هم نامفهوم است. در واقع مسئولین بجای اینکه در یک چنین شرائط حساس که اقتصاد کشور دچار بحران هویت شده و نیاز به یک بازنگری اساسی و برنامه ریزی کارشناسانه در تمام بخشهای اقتصادی یک ضرورت به شمار میرود، ناگهان همه گرفتاریها نادیده گرفته شده با یک تبلیغات گسترده موضوع تغییرات فیزیکی پول ملی مطرح و در راس مشگلات قرار میگیرد، بی هدفی و بی برنامگی و در یک کلمه درماندگی حکومت اسلامی از حل معضلات کشور رانشان میدهد.
خلاصه چنین استنباط میشود که رژیم سرنوشت ملک و ملت را به حال خود گذارده تا با امید به نقش قضا و قدر و معجزه استخاره گره گشایی شود. اگر رژیم نداند که در مقابله با تحریم اقتصادی امریکا که صدور نفت را به کمتر از ۳۰۰ هزار تن کاهش داده است چه باید کند، نداند که تورم را چگونه مهار نماید، نتواند کسری بودجه را برطرف سازد یا کاهش دهد، نتواند رشد بیکاری را متوقف کند، نتواند رشد تولید را میسر ساخته از فروپاشی آن جلوگیری کند، نتواند جلوی افزایش بیرویه نقدینگی وبازار سیاه اررا بگیرد و بسیاری مشگلات دیگر.، پس خاصیت وجودی آن در چیست.
در واقع نکته کلیدی هم در همین جا است که علت عجز و ناتوانی رژیم در استفاده از اینهمه امکانات مادی و انسانی کشور در جهت مبارزه با فساد و انجام اصلاحات ساختاری در چیست. آیا بایستی درذهنیت قرون وسطایی حکومت جستجو کرد، یا درترکیب مدیریتی آن و یا تلفیقی از هر دو؟ شوربختانه پاسخ به این سوال در همان فردای انقلاب که مراکز قدرت و ثروت کشور توسظ ملایان تشنه پول و زور تسخیر شد و به فرمان آنان ادارات دولتی و بسیاری از مراکز اقتصادی بوسیله انقلابیون حرفه ای متشکل از دلالان و میوه فروشان میدان و مداحان و افرادی از این قماش اشغال گردید داده شد. بنا براین تعجب آور نبود که با توجه به تصاحب پستهای کلیدی ، اقتصادی و مدیریتی ومدیریتی توسط این جماعت، انتخاب مدیریتی، اقتصادی توسط این جماعت، سطح کاردانی و مدیریت کشور به جایی سقوط کند که بعد از فوت خمینی فرد غیر موجهی مانند خامنه ای که خود هنگام انتخاب شدن در مجلس خبرگان رسما از بی عرضگی خود سخن میگوید و وای به حال ملت را برزبان میاورد به عنوان ولی فقیه، آنهم از نوع مطلقه انتخاب شود.
انتخاب فردی خودخواه و جاه طلب، بیرحم ، انتقامجو به شدت بی تفاوت نسبت به منافع ملی مانند خامنه ای توسط ۸۰ ملای مجلس خبرگان بی تفاوتی این وارثین انقلاب اسلامی به سرنوشت ملک و ملت را میرساند. بنابراین تبدیل ایران در حال پیشرفت و توسعه قبل از انقلاب به یک دزد خانه نباید چندان تعجب آور باشد. زیرا که بایستی آن ذهنیت حاکم باشد، فردی مانند خامنه ای هم آنرا رهبری کند تا بشود مبلغی بیش از یک هزار میلیارد دلار درآمد حاصل از صدور نفت طی ۳۰ سال گذشته را حیف و میل کرد و پاسخی هم به ملت نداد.